فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۰۶۱ تا ۱٬۰۸۰ مورد از کل ۱۱٬۸۶۹ مورد.
حوزههای تخصصی:
موضوع این پژوهش، جنبشِ زنانِ ایران از انقلاب مشروطه تا کودتای 28 مرداد است. این نوشتار می کوشد به این پرسش پاسخ گوید که «چرا فعالیت های زنان چپ گرا در جنبشِ زنانِ ایران، در این برهه ی زمانی شکست خورد؟» برای ریشه یابیِ این رخداد، از نظریه ی کارکردگراییِ پارسونز استفاده شده است. مدعای این پژوهش چنین است که: سازمان های چپ گرای فعال در جنبشِ زنانِ ایران، به دلیل مطابقت نداشتن با فرهنگ اجتماعی ایران، دنبال نکردن اهداف اولیه (کسب حقوق زنان) و پایدار نبودن شکست خوردند. نتیجه ی بررسی ها نشان می دهد که گروه های زنانِ چپِ فعال در جنبش زنان ایران، در دوره ی پهلوی دوم، به علت وابستگی به احزاب چپ، به ویژه حزب توده صدمات بسیاری دیدند و مشکلاتی که ستون های حزب توده را به لرزه درآورد، سازمان های زنانِ وابسته به این حزب را هم گرفتار کرد و به شکست فعالیت های آنها در جریان جنبشِ زنانِ ایران منجر شد.
بررسی تاریخی ناامنی های عهد مغول و نقش آن در انحطاط اخلاقی ایرانیان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در دوره استیلای مغول، با به خطر افتادن امنیت مردم و لرزان شدن پایه های زندگی اجتماعی و فردی، ارزش های اخلاقی تا حدودی رو به انحطاط رفت؛ زیرا بارزترین انواع امنیت- که در پناه آن می توان آسوده زندگی کرد- مانند امنیت اجتماعی، اقتصادی، شغلی، فردی، قضایی، روانی و فرهنگی، همگی دچار سیر نزولی شدید شدند و با تنگ شدن عرصه زندگی بر ایرانیان، مبارزه آنان با حاکمان مغول به مبارزه برای بقا تبدیل شد و مسئله فرهنگ و اخلاق اصیل به مرتبه دوم سقوط کرد.البته باید اذعان کرد که مغولان علت تامه انحطاط اخلاقی نبودند، یعنی نمی توان همه نابسامانی ها در این حوزه را به آنان منتسب کرد؛ اما روش حکومت و سیاست گذاری های آنان به گونه ای بود که منجر به تشدید این انحطاط شد؛ انحطاطی که از قبل آغاز شده بود.پس از پایان حاکمیت مغول، تمامی خسارات در حوزهای سیاسی، امنیتی، اقتصادی، شغلی و... جبران شد، اما خسارت های اخلاقی تا مدت ها پایدار و پابرجا بود؛ به گونه ای که بعضی صاحب نظران معتقدند که تاکنون نیز تأثیر اقدامات آنان در لایه های زیرین تفکر و فرهنگ ایرانی مشهود است.در این مقاله، با روش تحلیلی به تبیین این موضوع می پردازیم.
جایگاه و کارکردهای شاه در گفتمان سیاسی عصر صفوی
حوزههای تخصصی:
برجسته ترین ویژگی حکومت صفویان، تاسیس هویت ملی مستقل، یکپارچه و فراگیر است. در این دوره پاسداری از امر سنت در عین توجه به نمودها و نمادهای نوپدید، گفتمان سیاسی چیره را تحت تاثیر قرار داده و منظومه نشانگان و سامانه مفصل بندی آن را صورتبندی نموده است. گفتمان سیاسی صفوی، آمیزه ای از ایستارهای گوناگون ایرانیان را عرضه نموده است. در چنین فراگردی، شاه، نشانه کانونی این سامانه معنایی است. این مقاله می کوشد نقش و جایگاه مفهوم شاه را در چارچوب گفتمان سیاسی عصر صفوی تحلیل نماید. متن پیش رو، با به پرسش گرفتن معنا، مقام و صلاحیت های مفهوم شاه در هنگامه صفویه، در پی آزمون این فرضیه است که «گفتمان سیاسی دوران صفوی از کناکنش پنج مولفه و منبع، تصوف، تشیع، ایرانی بودن (ملیت ایرانی و سنت ایرانشهری)، سنت خلافت (سلطنت) اسلامی و مدرنیسم و تمدن غربی سامان یافته و نقش ها و کارویژه های پادشاه نیز از رهگذر برخورد این مفاهیم، قابل فهم می باشد». مرجعیت شاه و کارآمدی موازین پادشاهی هنگامی به اوج می رسد که این مفاهیم، خصلت هم ساز می یابند.
ایل مُکری و فراز و فرودهای روابط با شاه عباس اول صفوی
حوزههای تخصصی:
در دوره ی صفویه قوم کرد دارای ایلات فراوانی بود که در دو قلمرو ایران و عثمانی حضور داشتتند. یکی از ایلات مهم کرد، مُکری ها بودند که در مناطق شمال غربی ایران می زیستند. کردهای مکری در دوران حکومت شاه عباس اول به بالاترین شهرت خود در دوران صفویه رسیدند؛ چرا که در این ایام نه تنها دارای قدرت زیادی گردیده، بلکه برای دولت صفوی اهمیت داشتند. اهمیت ایل مکری در دوره شاه عباس اول به این علت بود که آنها یکی از ارکان نیروی نظامی وقت محسوب می شدند و در مرز ایران و عثمانی به مانند سدی در مقابل تجاوزات عثمانی ها قرار می گرفتند. مکریان در دوران شاه عباس اول دچار حوادث بسیاری شدند. یکی از این حادثه های مهم سرکوب این ایل به دستور شاه عباس بود که برای مدتی ادامه داشت و قتل و غارت بی سابقه ای آنها را فرا گرفت. مقاله حاضر در نظر دارد با بررسی روابط شاه عباس اول با ایل مکری علل فراز و فرود در روابط میان آنها را دریابد.
هویت ملی در ایران و آسیب شناسی آن از دیدگاه امام خمینی
حوزههای تخصصی:
نویسنده در این مقاله درصدد برآمده است تا «هویت ملی» را از نظر امام خمینی بازشناسد، لزوم و ضرورت آن را یادآوری کند، به آسیب شناسی آن بپردازدو سرانجام راه حل مطرح شده را ارائه نماید.
وی معتقد است که حضرت امام از میان عواملی که برای تعیین هویت ملی معرفی شده اند (نژاد، خون، رنگ، مرز جغرافیایی، سیاست، فرهنگ) بر عامل فرهنگی تأکید دارد و هویت اصیل و واقعی را بر فطرت انسانی واحد مبتنی می داند. فطرتی که با تربیت اسلامی شکفته می شود و انسانی مستقل را به جامعه عرضه می کند.
نویسنده با بررسی عوامل تاریخی به نحوه افول هویت ملی ایرانیان، از نظر امام، اشاره می کند و دو عامل را در آن دخیل می داند:
1) شیوع و رواج مدرنیسم در دو سده اخیر که باعث از خود بیگانگی، غربزدگی، خودکم بینی، گمشدگی و هیچ انگاری در جوامع اسلامی و ایران شد.
2) رویکرد متحجران، رفاه طلبان و مرفهان بی درد به اسلام و جامعه اسلامی.
مدارس قدیم تهران در عصر قاجار
حوزههای تخصصی:
اقدامات فتحعلی شاه قاجار برای کسب مشروعیت سیاسی براساس روش های جاری در دوره اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مشروعیت، تبدیل قدرت عریان به اقتدار پذیرفته شده نزد افراد جامعه است. در هر جامعه ای، منابع مشروعیت با توجه به فرهنگ و سنن حاکم بر آن جامعه تعریف و توجیه می شود. در تاریخ ایران اغلب، نیروی نظامی طرف پیروز و دارای حق حکومت را مشخص می کرد؛ اما پس از تأسیس حکومت، هر خاندانی سعی می کرد با توسل به سنن تاریخی، به حکومت خود مشروعیت ببخشد. آقامحمدخان به عنوان مؤسس حکومت قاجار در ایران، فرصت چندانی برای مشروعیت بخشی به حکومت قاجارها به دست نیاورد؛ بنابراین فتحعلی شاه پس از رسیدن به سلطنت، تلاش کرد با بهره گیری از سنن رایج در دوره اسلامی، به حکومت خود مشروعیت ببخشد. این مقاله می کوشد تکاپوهای مشروعیت ساز فتحعلی شاه قاجار را براساس معیارهایی همچون امتیازات نسبی و حسبی، بهره گیری از سنن شاهی ایران و مشروعیت دینی به روش توصیفی تحلیلی و بر مبنای استفاده از اطلاعات کتابخانه ای بررسی و تحلیل کند.
روشنفکر پوزیتیویست
حوزههای تخصصی:
تشکیلات حکومتی و سقوط زندیه
حوزههای تخصصی:
فاصله سال های 1163- 1209 ه. ق، مقارن است با دوران حکومت زندیه که با ظهور کریم خان و تشکیل حکومت زندیه پایه گذاری شد. این پژوهش بر آن است تا با شناسایی ویژگی های اصلی سازمان تشکیلات حکومتی زندیه، تاثیرات آن را بر روند سقوط دولت زند بررسی کند. نظام سیاسی، اجتماعی و اقتصادی متمرکزی که کریم خان بنا نهاده بود با مرگ او از هم فرو پاشید و زمینه برای ظهور مدعیان جدید در عرصه سیاسی– نظامی کشور فراهم آمد. اما خیلی زود مشخص شد که آنان نه تنها توان اداره کشور را ندارند، بلکه خود نیز در برابر رقیبان قدرتمند توان ایستادگی نداشتند. لذا در دوره پس از کریم خان، هیأت حاکمه نه تنها توان حل این مشکلات را نداشت، بلکه با اقدامات خودسرانه و فشار مالیاتی، مردم را از خود راندند. چرا که برای مقابله با رقیبان و جمع آوری سربازان به پول بیشتری احتیاج داشتند و این وضع برای مردم و بازاریان قابل تحمل نبود.
اصفهان؛ پویایی در صفویه
منبع:
شهروند ۱۳۸۷ مهر شماره ۶۷
حوزههای تخصصی:
تعامل و تقابل تصوف و تشیع در عصر صفوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
قرن هشتم هجری قمری، سرآغازی بر آشتی تصوف با تشیّع امامیه به شمار می رفت. اما این روابط در آستانه تأسیس سلسله صفوی، به حدی گسترش یافت که مفاهیمی چون ولایت، در آمیزه ای از مضامین شیعی صوفی، زمینه را برای کارکرد سیاسی آن مستعد ساخت. خانقاه نشینان صفوی برای نخستین بار، تشیّع امامیه را در ایران رسمیّت دادند؛ امّا اتکا به حمایت ترکمانان در کسب قدرت، گزیری جز برتری وجه صوفیانه غالی بر تشیع اعتدالی نمی نهاد. بدین ترتیب، قزلباشان به نمایندگی از طریقت و در تعارض با دعوی نیابت فقها، از امام غایب تصویر والایی از شاه ترسیم کردند که با شریعت هم خوانی کاملی نداشت. تناسب این نگرش با دوران ظهور و استقرار صفوی، در مرحله تثبیت سلسله چندان پایدار نماند و در تعارض با منافع قدرت حاکم، شاهان صفوی را به تغییر پشتوانه مشروعیّت خود، از طریقت به شریعت، فراخواند. موضوعی که نه تنها برتری شریعت و نمایندگان آن، یعنی فقها را باعث شد که در عمل چندین قرن تعامل تشیّع و تصوف را به تقابل کشانید. براین اساس، هدف مقاله حاضر واکاوی در روند سازش و ستیز این دو شاخصه از عصر صفوی است.
ریشه یابی گفتمان پهلوی یکم در آرای متجددین عصر مشروطه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این نوشتار به دنبال نمایاندن ریشه های گفتمان رضاشاه، به ویژه در سال های 1300 تا 1305، در اندیشه تجددگرایان عصر مشروطه است. از دید نویسندگان، غرب گرایی، سکولاریسم، گرایش به دولت قوی و ناسیونالیسم برجسته ترین بسترهای همسان میان گفتمان متجددین (از پیش از انقلاب تا روی کار آمدن پهلوی یکم) و گفتمان رضاشاه می باشد. اقدامات این متجددین زمینه های نخبگی و اجتماعی را برای پذیرش گفتمان پهلوی یکم فراهم آورد. گفتمانِ رضاشاه امری بی ریشه و ناگهانی نبوده، بلکه دارای بستر هایی ژرف در پهنه اجتماعی و به ویژه نخبگی جامعه عصر مشروطه بوده است. فروافتادن انقلاب مشروطه در دامان اقتدارگرایی و خودکامگی، دلایلی چند دارد که این نوشتار رسالتِ یافتن ریشه های اندیشگی آن را با استوارسازی داده هایش بر انگاره های تجددگرایان این عصر برعهده دارد. در این برداشت، گفتمان رضاشاه فرآورده آمیزش گفتمان سلطنت مطلقه سنّتی ایران و اندیشه تجددگرای عصر مشروطه بوده که درپی دوره ای از ناامنی و سرخوردگی، به گونه ای مدرن اما اقتدارگرایانه نمود یافته است.
سیر تحولات سیاسی و اجتماعی یزد در دوران مشروطه
حوزههای تخصصی:
در دهه نخست انقلاب مشروطه، یزد شاهد حوادث و آشفتگیهای فراوانی بود. حاکمان یزد در زمان مظفرالدین شاه، قبل از وقوع انقلاب مشروطه، به دلیل ضعف جسمی و روحی شاه، بسیار گستاخ بودند و مستبدانه به غارت و چپاول و گرفتن اضافه جمعهائی بر مالیات از اهالی یزد می پرداختند. اهالی یزد، با بست نشینی و تحصن اعتراض می کردند، ولیکن هر حاکم جدید به نوع دیگری به آزار و اذیت ایشان می پرداخت. قحطی، خشکسالی و شیوع وبا نیز مزید بر علت بود. اقلیتهای مذهبی چون زرتشتیان نیز، تاوان سنگینی می پرداختند.
پس از امضا شدن فرمان مشروطیت، نهضت مشروطه خواهی در یزد شکل گرفت و حاج محمدتقی مازار، نقش برجسته ای در آن نهضت داشت. زرتشتیان یزد نیز طرفدار مشروطه بودند، ولیکن چون حاکمان یزد همچنان همان افراد سابق بودند، درگیریهای شدیدی پیش آمد که به کشته شدن حاج محمدتقی مازار و ترور پرویز شاهجهان، تاجر زرتشتی انجامید.
اعتراض عمومی مردم یزد به تصویب مالیات، تشکیل انجمن ولایتی، تعیین نماینده یزد برای دور اول مجلس، محاصره شدن یزد به دست دزدان فراغه ای و چپاول آن به دست نظامیان بختیاری در زمان حکومت سران بختیاری بر یزد، توقیف و دوخته شدن دهان شاعر مبارز، فرخی یزدی نیز از جمله دیگر موارد مورد بررسی است.
برانداختن قاجار و برکشیدن پهلوی
حوزههای تخصصی:
در بحبوحه مشروطه، پس از فتح تهران، مجریان حکم اعدام، عمامه از سر شیخ فضلالله نوری برداشتند تا طنابدار را به گردن او بیندازند؛ در این حال آن شیخ روشنبین که آینده را در خشتخام همچون آینه میدید، رو به جماعت حاضر در میدان توپخانه کرد و در یک پیشبینی شگفت، گفت: امروز این عمامه را از سر من برداشتند، فردا هم از سر شما بر خواهند داشت.
پژوهشی بر تزیینات معماری دورﮤ غزنوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
وجود بناهای تاریخی غزنویان در مناطقی مانند غزنه، لشکری بازار و بلخ که برخی به شکل نیمه مخروبه باقی مانده است یا نام آنها در منابع تاریخی و ادبی معتبر درج شده است، همگی نشان دهندﮤعظمت این تمدن، به ویژه در خلال سال های حکومت سلطان محمود (378تا421ق/988تا1030) و فرزندش مسعود (421تا432ق1030تا1040/م) است. این فعالیت های چشمگیر عمرانی در ساخت مناره ها، کاخ ها، مدرسه ها، مسجدها، باغ ها و بناهای تدفینی با آرایه های متنوع و زیبا تجلی کرده اند و بر اهمیت تزیینات معماری در آراستن بناهای دورﮤ مذکور تأکید می کنند؛ ازآن جمله باید به کاربرد گستردﮤ حجاری هایی با مرمر (رُخام)، آجرکاری های متنوع با تکنیک تراش و قالبی، کاشی های یک رنگ با نقوش برجسته، دیوارنگاره ها، گچ بری ها و آثار چوبی در تزیینات معماری اشاره کرد که از میزان علاقه مندی و تسلط هنرمندان این دوره تاریخی نشان دارند؛ بنابراین معرفی انواع این تزیینات و نحوﮤ کاربرد آنها در بناهای برجای مانده از دورﮤ غزنوی، هدف این مقاله است. درواقع مقاله درصدد پاسخ گویی به چیستی نقوش گیاهی و هندسی و کتیبه ها و ترکیب بندی های به کاربرده شده در این تزیینات است. روش یافته اندوزی با استناد به منابع مکتوب و سایت های معتبر اینترنتی بوده است که به روش تاریخی توصیفی به انجام رسیده است. ﻧﺘیﺠﮥ مطالعات نشان می دهد در تزیینات مذکور، طرح ها و نقش ها شامل انواع کتیبه های ظریف به خط کوفی و قلم نسخ، نقوش نمادین (قندیل)، آرایه های گیاهی موزون و درهم تنیده (اسلیمی و ختایی)، نقوش هندسی همچون گره های شش و هشت و پیلی، انواع جانوران و پرندگان مانند اسب، فیل، شیر، عقاب و...، نقش انسان و موجودات ترکیبی با موضوعاتی نظیر ﺻﺤﻨﮥ نبرد، بزم و ردیف حیوانات در حال حرکت است. این تزیینات بیشتر در کادرهای محرابی شکل، قاب بندی های مُداخل و هندسی و حاشیه ها، ترکیب و تکرار شده است.
میرزای قمی و حکومت قاجار(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
این مقاله درصدد بررسی نوع تعامل و ارتباط میرزای قمی با حکومت قاجاری، عوامل این تعامل و دیدگاه وی نسبت به حکومت وقت است. در این مقطع تاریخی(ابتدای دوره قاجار مصادف با دوره آغامحمدخان و به ویژه دوره فتحعلی شاه قاجار) بسیاری از علما با حکومت قاجار ارتباط نزدیکی داشتند، اما ارتباط و تعامل میرزا ابوالقاسم قمی - که از برجسته ترین علمای این دوره بود - با حکومت وقت، بسیار مهم و تاثیرگذار بود. با توجه به سابقه تاریخی عدم ارتباط یا تقابل علمای شیعه با پادشاهان و حکومت های آنها، اگر در موارد و مقاطعی که بین علما و حکومت های وقت، ارتباط و تعامل نزدیک برقرار شده است، این سؤال مطرح می گردد که چه علل و عواملی باعث ایجاد این ارتباط و تعامل شده است؟ این ارتباط با دیدگاه علما در خصوص عدم مشروعیت حکومت وقت چگونه سازگار است؟ در این نوشتار بیان گردیده است که رویکرد مذهبی حکومت وقت و بحرانها و مشکلات داخلی و خارجی ای که اساس کیان اسلام و دین مردم و مذهب تشیع را تهدید می کرد، باعث شده بود که عالمانی همچون میرزای قمی از راه ارتباط با حکومت وقت از ابزار قدرت در راه مقاصد شریعت اسلام و حفظ کیان اسلامی، گسترش اسلام و مذهب تشیع نهایت استفاده را بنمایند.
یادی از صالحی نجفآبادی (نادیده های مکتوب)
حوزههای تخصصی: