فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۲۴۱ تا ۱٬۲۶۰ مورد از کل ۱۱٬۸۶۹ مورد.
ماهیت روابط اقتصادی آلمان و ایران از 1277 تا 1318/ 1898 تا 1940(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی تاریخ ایران اسلامی حکومت های ایرانی- اسلامی قاجار اقتصادی
- حوزههای تخصصی تاریخ ایران اسلامی حکومت های ایرانی- اسلامی قاجار روابط خارجی
- حوزههای تخصصی تاریخ ایران اسلامی حکومت های ایرانی- اسلامی پهلوی اول اقتصادی
- حوزههای تخصصی تاریخ ایران اسلامی حکومت های ایرانی- اسلامی پهلوی اول روابط خارجی
این مقاله روابط اقتصادی ایران و آلمان را از منظری نوین بررسی می کند. مقالة حاضر، تلاش می کند با اتکا به نظریه ای در اقتصاد سیاسی که برجسته ترین نمایندة آن پل سوئیزی است، ماهیت روابط اقتصادی آلمان را با ایران به بحث گذارد. این نظریه عبارت است از نظریة تجدید تقسیم مناطق نفوذ قدرت های سرمایه داری در کشورهای هم جوار که نهایتاً به جنگ منجر می شود. بنابراین، فرضیة اصلی مقالة حاضر این است که آلمان از دورة بیسمارک به بعد، به قدرتی اقتصادی در عرصة جهانی مبدل شده بود. این قدرت در شرایطی که کشورهای استعماری، اغلب نقاط جهان را در دستان خود گرفته بودند، تلاش می کرد بازاری مناسب برای کالاهای خود بیابد و به منبعی قابل اعتماد از مواد خام دست پیدا کند. یکی از این کشورها ایران بود. آلمان از دورة بیسمارک به بعد، تلاش کرد جاپایی در ایران باز کند؛ این تلاش با فراز و نشیب های فراوانی روبه رو بود و تا تحولات شهریور بیست، تداوم یافت. در ادامة این رقابت ها، دو جنگ بزرگ جهانی هم شکل گرفت که ماهیت آن به بازتعریف نقش قدرت های بزرگ اقتصادی در مناطق گوناگون جهان مربوط می شود.
جایگاه حج در مناسبات اقتصادی ایران و عثمانی در عصر قاجار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این پژوهش، جایگاه اقتصادی حج و تأثیر آن در روابط اقتصادی دولت عثمانی به عنوان برگزار کننده و دولت ایران عصر قاجار به عنوان میهمان، بررسی شده است. در این مقوله پیرامون سه رکن اصلی بحث شده است:
1. حجاج(میهمانان) 2. دولت (برگزار کنندگان) 3. بدویان و بومیان (میزبانان). از آن جا که هرگونه فرآیند اقتصادی که توسط میهمانان و برگزارکنندگان انجام می شد؛ به پدیدة امنیت ارتباط می یافت لذا آن هم مورد مطالعه قرار گرفت. این پژوهش در سه حوزة سیاست اقتصادی دو دولت ایران و عثمانی، اقتصاد ترکیبی و بازار مشترک، و درآمدهای رسمی و غیررسمی از راه ها و حجاج انجام شده است. همچنین موضوعاتی نظیر جایگاه موقوفات، اهمیت راه های تجاری و اقتصادی، خدمات دولت عثمانی، مشکلات کاهش ارزش پول، سرقت اموال حجاج و چاره جویی و تخلفات مادیِ دولت عثمانی در حج گزاری، از دیگر مباحث این پژوهش است. ما در این تحقیق به این پرسش پاسخ گفته ایم که علاوه بر جایگاه مذهبی و سیاسی حج، تا چه حد می توان برای آن جایگاهی اقتصادی تعریف کرد و به این نتیجه دست یافتیم که سیاست های اقتصادی دولت عثمانی در رشد و توسعة اقتصادی حرمین، مدیریت صحیح حج، رفاه و پیشرفت بدویان، تأثیر مثبتی داشته است اگر چه برای خود این دولت، منافع اقتصادی نمی توان متصور بود؛ زیرا برای این دولت، صرفاً دست یابی و حفظ عنوان خادم الحرمین شریفین مستلزم چنین هزینه هایی بود. و نیز با توجه به برپایی بازارها در مسیر راه زوار و حجاج و مشکلاتی که در امر مبادلة کالا با پول وجود داشت، استراتژی و سیاست « اقتصادِ ترکیبی در مراسم حج» از مهم ترین راهکارهای تعاملات اقتصادی دولتین بوده است. از سوی دیگر، در این پژوهش به نقش دولت قاجار و اولویت های سیاسی آن در خصوص حج به عنوان دولت میهمان هم پرداخته شده است. اسناد معتبر در عصر قاجار نشان می دهد که این دولت کوشیده است تاموانعی را که مأموران عثمانی بر سر راه حاجیان ایرانی ایجاد می-کردند مرتفع سازد و از آنان حمایت کند و دولت عثمانی را در این باره تحت فشار قرار دهد.
اوضاع سیاسی و اقتصادی ولایت گروس در دوره قاجار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر خاندانهای حکومتگر ولایت گروس یا بیجار کنونی را در دوره قاجار مورد بررسی قرار میدهد و نقش این خاندانها را در تحولات سیاسی و اقتصادی منطقه ارزیابی میکند. فرضیه مقاله این است که با وصف اینکه گروس ولایتی کوچک در کردستان بوده، اما در فضای سیاسی و اقتصادی ایران دوره قاجار جایگاهی مهم داشته است. این جایگاه بعد از دوره مشروطه و، به ویژه، دوره جنگ اول جهانی، به شدت افول کرد. علت امر در کشاکشهای محلی و اشغال کشور به طور کلی؛ و مناطق غربی از جمله کردستان به طور خاص خلاصه میشود، امری که باعث قتل عامهای فراوان ناشی از هجوم بیگانگان و قحطی بزرگ جنگ اول جهانی در ایران گردید. هدف مقاله این است تا عوامل شکوفایی سیاسی و اقتصادی منطقه در دوره قاجار تا قبل از جنگ اول جهانی و فروپاشی جایگاه آن را در دوره بعد از جنگ ارزیابی نماید.
فرهنگ و آئین حکمرانی در نامه طاهر بن حسین به فرزندش عبدالله(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر، درصدد است با بررسی نامه ی طاهر به فرزندش عبدالله، دیدگاه وی را دربار ه ی حکومت، رعیت، و رابطه ی متقابل آنها تبیین، و آئین حکمرانی در دوره طاهریان را مشخص کند. نتایج تحقیق، مشخص می کند نظام مطرح شده در این نامه، از فرهنگِ حکمرانی دلالت می کند که در مقایسه با دولت های نوین، بسیاری از کارکردهای امروزین آن را در بر می گیرد. در بررسی عملکرد امرای طاهری، می توان آن را دستورالعمل مکتوب و آئین نامه حکومتی آنان، و در سطوح بالاتر، به خصوص در دوره ی مامون، به عنوان دستورالعمل اجرایی ماموران دولتی دانست. برخی دیگر از یافته های پژوهش حاضر، حاکی از تاثیر اندیشه ها و شیوه های مطرح شده در نامه ی طاهر، در خصوص اداره ی حکومت و نظرات مالیاتی ایشان بر اندیشه های ابن خلدون در مقدمه می باشد.
اقتصاد کرمان در دوره قاجار
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی اقتصاد کرمان و آثار و نتایج سیاسی آن در دوره قاجار بویژه پیوندهای اقتصاد با گروه های اجتماعی در اواخر این دوره است. در پی یافتن تأثیرات اقتصادی در سیاست کرمان در دوره قاجار به نتایج مهمی دست یافتیم؛ مالیات نقش مهمی در تعیین حکام کرمان و روابط حکام با مردم این ناحیه داشته است و چند تن از حکام کرمان بر سر چگونگی دریافت مالیات از کار برکنار شدند. عملکرد آن ها در قیام هایی نظیر قیام شالبافان مؤثر بود. دو تن از کرمانیان بنام میرزا آقاخان کرمانی و میرزا رضا کرمانی بر سر مسائل اقتصادی با حاکمان کرمان درافتادند و مسیر زندگی سیاسی آن ها تغییر یافت؛ میرزا آقاخان در بردسیر کرمان ضابط مالیات بود که به علت بدهی که داشت از کرمان مهاجرت کرد و میرزا رضا کرمانی هم به علت تصرف املاک پدری اش و شکایت هایی که از این موضوع داشت زندانی شد و نکته مهم در مورد این است که در ابتدا دست فروش و شال فروش بوده است. تجارت خارجی به خصوص با انگلیس هند منشأ تحولاتی در کرمان بوده است و انگلیسی ها هر چند به علل سیاسی در کرمان حضور داشتند امّا رویکردهای اقتصادی نیز داشتند و خرید کالاهای تجاری و نیز یافتن بازار برای فروش کالا برای آن ها اهمیت داشت و در پی همین رویکرد هندی ها یکی از گروه هایی بودند که در زمینه تجارت در کرمان فعالیت می کردند. از سایر گروه های سیاسی مذهبی که نقشی در اقتصاد کرمان داشتند باید به شیخی ها و زرتشتی ها اشاره کرد.
سازمان جهانگردی و تأثیر آن بر توسعه ی گردشگری در دوره پهلوی دوم(1357-1320ه.ش)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از این تحقیق بررسی نقش سازمان جهانگردی در توسعه صنعت گردشگری در دوره پهلوی دوم، بین سال های ۱۳۲۰ تا ۱۳۵۷ است.
روش/رویکرد پژوهش: این تحقیق بر آن است تا با روش توصیفی-تحلیلی، و با تکیه بر اسناد، مقوله جهانگردی و وضعیت گردشگری در دوره پهلوی دوم را بررسی کند.
یافته ها و نتایج: ایران، با توجه به موقعیت جغرافیایی، تار یخی، و جاذبه های فراوان گردشگری، برای جهانگردان اهمیت ویژهای دارد. اما وجود جاذبه ها به تنهایی نمی تواند در جذب گردشگر مؤثر باشد، بلکه باید اقدامات زیربنایی متعددی به منظور گسترش گردشگری انجام داد. در دوره پهلوی، صنعت جهانگردی با ناکامی هایی مواجه شد که مهم ترین آنها عدم مشارکت مردمی و عدم توجه دستگاه حکومت به ارزش های حاکم بر جامعه بود که این امر از جمله عوامل مؤثر بر عدم تحقق توسعه پایدار گردشگری بود. با وجود تلاش فراوانی که سازمان جهانگردی برای توسعه گردشگری انجام داد، این صنعت موفقیت چشمگیری نداشت .
جایگاه اجتماعی طریقت قادریه از پیدایش تا پایان دوره صفوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سلسله صوفیانه قادری بعد از تأسیس در نیمه دوم قرن ششم هجری، از معروف ترین طرایق صوفیانه شد و فضای اجتماعیِ بخش قابل توجهی از جامعه را تحت تأثیر آموزه های اجتماعی ـ فرهنگی خود قرار داد. روند رو به گسترش این طریقت در ابعاد اجتماعی، تا قرن نهم هجری در ایران و حتی کشورهایی چون هند ادامه یافت؛ اما، با ترویج مذهب تشیع در ایران روند محوشدن این طریقت از ساختار اجتماعی و فرهنگی رقم خورد.
در مقالة حاضر ابعاد نفوذ اجتماعی این سلسله صوفیانه بر جامعه بررسی می شود و همچنین به این مسئله پرداخته می شود که چرا و تحت چه شرایطی از قرن نهم هجری تا عصر صفوی، این سلسله صوفیانه جایگاه اجتماعی خود را در جامعه ایران از دست داد؟ در این مقاله با روش تحقیق توصیفی ـ تحلیلی و با تکیه بر منابع اصلی و طریقتی، به بررسی موضوع پرداخته و تلاش شده است یافته های نوین ارائه دهد.
بر اساس یافته های تحقیق، این سلسله در طول حیات خویش سه دوره متمایز از یکدیگر را تا پایان عصر صفوی، به منظور حفظ نفوذ اجتماعی خویش در جامعه از سرگذراند. در دوره نخست (از بدو شکل گیری تا پیش از تهاجم مغول) ، سلسله قادریه با تأکید بیشتر بر جنبه فقاهتی، توانست در جامعه، به ویژه نزد اصناف، جایگاه ویژه ای به دست آورد. در دوره دوم پس از تهاجم مغول، سلسله قادریه تغییراتی در مشی طریقتی، با تأکید بیشتر بر جنبه صوفیانه ایجاد کرد، دوره سوم (از قرن نهم هجری به بعد) که هم زمان با مطرح شدن تشیع و فرقه های منجی گرا بود، قادریه رفته رفته پایگاه اجتماعی خود را از دست داد و با اعمال سیاست های ضد تسنن و تصوف صفوی کاملاً محو شد.
بازنمایی فعالیت های اجتماعی و سیاسی زنان ایرانی از اوایل دوره قاجار تا انقلاب مشروطه با تأکید بر سفرنامه-های اروپائیان (فرانسه، انگلیس، آلمان)
حوزههای تخصصی:
زنان نیمی از جمعیت هرجامعه را تشکیل می دهند و در طول تاریخ در تمام صحنه ها همراه مردان و در کنار مردان حضور داشته اند، اما نقششان کم رنگ بوده است. زنان قبل از دوره قاجار به علت حضور در صحنه های خصوصی زندگی در درون خانه، از حضور در اجتماع و در عرصه عمومی، چه به صورت عمدی ـ به خواسته مردان ـ چه به صورت غیر عمدی ـ به علت مسئولیت زندگی خانوادگی ـ دور افتادند. در دوره قاجار به علت توسعه ارتباطات و مراودات ایرانیان با کشورهای اروپایی و نیز استعمار ایران توسط انگلیس و روسیه تغییراتی در هویت زنان ایرانی به وجود آمد. در این میان گروه های مختلفی از زنان دست به کنش جمعی زدند. پژوهش حاضر با این پیش فرض که زنان در این دوره برای نخستین بار به شکل منظم و گروه بندی شده کنش جمعی انجام می دادند و سعی در نفوذ در لایه های اجتماعی عمومی جامعه داشتند، نخست زمینه- های اجتماعی و زندگی روزانه زنان ایرانی، مباحث مربوط به ازدواج و طلاق و سپس نقش زنان ایرانی در جنبش های اجتماعی پیش از مشروطه مورد بررسی قرار داده است. روش تحقیق انجام شده از نوع نظری و مبتنی بر شیوه توصیفی ـ تحلیلی است که برای جمع آوری اطلاعات و داده های لازم، از روش کتابخانه ای استفاده شده است.
نقش مساجد هند در اسلام پذیری و معماری هندیان
حوزههای تخصصی:
اسلام اندکی پس از ظهور، در تمام کشورهای پیرامون شبه جزیره ی عربستان و حتّی کشورهای دوردست پذیرفته شد و همه ی عرصه های زندگی خصوصی و اجتماعی آنان را تحت تأثیر قرار داد. شبه قاره هند از جمله جوامعی بود که با حضور مسلمانان به شدت تحت تأثیر اسلام قرار گرفته و دچار تغییراتی شد. همراه با گسترش اسلام در هند، مسجد به عنوان مهم ترین عامل فیزیکی و پایگاه اسلامی متأثر از فرهنگ اسلامی بنا گردید. این مساجد هم جایگاهی برای عبادت مسلمانان بود و هم مکانی برای تعلیم علومی مثل فقه و اصول. مساجدی که با تلفیق معماری اسلامی و هندو به جای معبد هندوها ساخته می شد، نقش زیادی در مسلمان کردن هندوها داشت. در این پژوهش، پس از توضیحاتی در مورد چگونگی ورود اسلام به منطقه ی هند، به بررسی نقش مساجد ساخته شده در اسلام پذیری مردم آن منطقه می پردازد. علاوه بر این معماری این مساجد و کارکردهای مختلف آن نیز بررسی خواهد شد.
خاندان معزی و گسترش اسلام در شبه قاره هند
حوزههای تخصصی:
اسلام در هند ابتدا به صورت روش های غیرنظامی و به وسیله ی تاجران و بازرگانانی که ما بین شبه قاره هند و شبه جزیره عربستان در رفت وآمد بودند، به صورت مسالمت آمیز اما محدود گسترش یافت. اما گسترش و نشر فرقه های اسلامی به خصوص فقه حنفی که با یورش سلطان محمود به هندوستان آغاز گشته بود، در دوران جانشینان این سلسله یعنی غوریان نیز در این منطقه ادامه یافت و در زمان قدرت گیری سلاطین دهلی من جمله شاهان معزی، سلاطین خلجی، تغلغیه، سلسله ی سادات، لودی و سوری تثبیت گردید. این سلسله های مسلمان که بعد از سلطان معزالدین غوری در شمال هندوستان قدرت را در دست گرفتند، همیشه روابط خود را با خلفای عباسی حفظ کرده و حتی پس از کشته شدن معتصم آخرین خلیفه ی عباسی تا مدت ها نام وی را بر سکه هایشان ضرب می نمودند، و این گونه تمایل خود را برای منطبق شدن با دنیای اسلام نشان می دادند.
بازخوانی و بررسی اسنادی تاریخی درباره نقش طایفه بابان در روابط ایران و عثمانی(مقاله علمی وزارت علوم)
جایگاه مجلس شورای ملی در ساختار سیاسی حکومت پهلوی دوم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مسئله ای که تحقیق حاضر را به پیش می برد، تبیین این سؤال است که چرا تحوّلات سیاسی درونی و بیرونی پس از شهریور1320 که همزمان با آغاز به کار مجلس سیزدهم اتّفاق افتاد، به تحوّل بنیادینی که نقش آفرینی نهاد مجلس شورای ملّی در عرصه های مختلف را در پی داشته باشد، منجر نگردید؟ در تحلیل این مسئله، بر این باوریم که تکوین ساختار دولت مطلقه مدرن همراهبا گسترش چندپارگی اجتماعی و تداوم فرهنگ سیاسی سنّتی و پدرسالارانه به عنوان موانع اصلی توسعه سیاسی باعث شده بود که جایگاه بی ثبات و وابسته ای برای نهاد مجلس در اعصار پس از آن نیز رقم بخورد؛ به گونه ای که در دوره تاریخی دهه 1330 نیز به رغم شرایط بحرانی داخلی از جمله تضعیف نقش شاه در رأس هرم قدرت، به دلیل قدرت گیری دیوان سالاری سیاسی و نظامی و سلطه خارجی نیروهای متّفقین، مجلس شورای ملّی امکان اعمال نظارت بر امور و قانون گذاری مطلوب خود را از دست داد. در نتیجه، با وجود تضعیف سلطنت و عدم تسلّط شاه جوان بر امور مملکتی امّا به دلیل منازعات گروه های قدرت داخلی و تضعیف استقلال سرزمینی، شاهد فترت دیگری در عرصه قانون گذاری هستیم و مسائل داخلی و خارجی در این مقطع بر ماهیت و عملکرد نهاد دموکراتیک مجلس سایه سنگینی افکنده اند. بدین ترتیب، نیل به آرمان های مشروطیت در درجه دوم قرار گرفت و باعث شد تا همچنان توجّه و تلاش برای حفظ وجه دموکراتیک و سیاسی مشروطه،متمرکز گردد و سایر ارکان مشروطه، مغفول واقع شده و در نتیجه یکی از مهم ترین ابعاد تبلور مشروطه که تربیت و توسعه فرهنگ سیاسی جامعه جدید بر اساس فرهنگ مشارکتی بود، به تعویق افتاد. همچنین سیر وقایع پس از مشروطه به گونه ای پیش رفت که تلاش برای «حفظ مشروطه و نهاد مجلس قانون گذاری»، جایگزین هرگونه اقدام جهت «توسعه مشروطه» و نهادینه کردن اهداف آن شد و این مسئله، کلید تفسیر تمام وقایع و حوادث پرفراز و نشیب از مشروطه به بعد بوده است. بر اساس تداوم چنین وضعی است که می توان با استناد به منابع و مستندات تاریخی و بررسی ساختار و کارکرد مجالس دهه 1330 که شامل حیات سیاسی و اجتماعی مجالس سیزدهم تا شانزدهم می شود، تحلیل کردکه علی رغم خروج رضاشاه از صحنه سیاسی کشور و ایجاد فضای باز سیاسی در شهریور1320، گرچه تمرکز قدرت از بین رفت و دور تازه تمرکز زدایی در ساختار سیاسی و اجتماعی قدرت آغاز شد امّا این دگرگونی مقطعی به معنای حرکت در مسیر توسعه و غلبه نهادهای سیاسی- اجتماعی جدید همچون مجلس، احزاب و ارگان های اجتماعی بر منظومه قدرت سیاسی نبود زیرا تداوم ساختار و ماهیت نظام سیاسی سنّتی و خیزش نخبگان سیاسی از میان منابع سنّتی قدرت که مهم ترین منبع آن فرهنگ سیاسی سنّتی بود، باعث گردید تا سلطه مطلقه در عصر مشروطه بازتولید گردد که این امر به شکل تقابل ساختار و کنش مجالس دهه 1330 و مراکز موازی قدرت، قابل مشاهده است.
شکایات روستاییان آذربایجان به مجلس بیست و یکم شورای ملی (1346-1342ه .ش.)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با شکل گیری نهاد مجلس، فرهنگ عریضه نویسی در ایران، مجرای تازه ای برای پی گیری شکایت ها و رسیدن به خواسته های خویش یافت؛ به نحوی که از نخستین روز های شروع به کار مجلس، کمیسیون ویژه ای تحت عنوان «کمیسیون عرایض» پا به عرصة وجود نهاد.
اسناد عرایضی که از مجلس شورای ملّی تاکنون محفوظ مانده، کمک بسیاری به درک تاریخ اجتماعی دورة معاصرمی نماید. تا به حال، آماری از اسناد عرایض به تفکیک ادوار مختلف مجالس شورای ملّی ارائه نشده است.
روستاییان آذربایجان چه شکایاتی را به مجلس بیست و یکم شورای ملّی (46 1342ه .ش.) فرستاده اند؟ این شکایات شامل چه موضوعاتی است؟ شکایات چه مسیری را تا رسیدن به نتیجه طی می کرده است؟ عملکرد مجلس در قبال این عرایض به چه صورت بوده؟ و... . این هاسؤالاتی است که در این مختصر بدان پرداخته خواهد شد.
از آن جا که قانون مهمّی چون اصلاحات ارضی در مجلس بیست و یکم و به تصویب رسیده، بخش مهمّی از اسناد عرایض حول محور همین موضوع بوده است؛ به ویژه اینکه آذربایجان به عنوان اوّلین منطقه جهت آزمایش این طرح برگزیده شده است. عرایض مربوط به شکایات ارباب رعیتی نشان دهندة یک تصویر کلّی از مقاومت اربابان حتی تبانی دستگاه های دولتی در قبال مسئلة اصلاحات ارضی در آذربایجان است.
بازار وکارکرد اقتصادی، سیاسی و فرهنگی آن در شهرهای بلخ، مرو و نیشابور در دو سده نخست هجری قمری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تاریخچة بازار به عنوان یک مقولة اقتصادی و اجتماعی در تاریخ ایران به دوران باستان به ویژه دورة ساسانیان بر می گردد. بازار در دوره ساسانی در کالبد شهری در قسمت شارستان که مرکز اقتصادی شهر به حساب می آمد قرار داشت؛ اما بعد از ورود اسلام، با توجه به کاهش ارزش اقتصادی شارستان و رشد قسمت ربض شهرها، بازارهای ربض دارای اهمیت بیشتری شدند. بازارهای شهرهای مرو، بلخ و نیشابورِ خراسان نیز که موضوع مورد مطالعه این مقاله است، در دوره اسلامی در ربض شهر واقع بودند. پرسش اصلی این مقاله به صورت زیر است: کارکرد اقتصادی بازارهای مذکور چگونه بوده است؟ فرضیة نخست بدین گونه است: مقوله هایی چون رشد شهرنشینی در منطقه خراسان، تولید محصولات متنوع و مازاد نیاز منطقه ای آن محصولات و به تبع آن رشد تجارت و بازرگانی، به کارکرد اقتصادی بازارها رونق خاصی بخشیده بودند. تحقیق حاضر، علاوه بر پرداختن به عوامل مؤثر در ایجاد این بازارها، و نیز تبیین کارکرد اقتصادی آن ها در دو سده نخست هجری قمری، از دو نکتة اساسی فرهنگی و سیاسی بازارهای آن منطقه نیز به عنوان تکمله بحث پرده بر می دارد: نخست، پیوند مسجدها و مدرسه ها با بازار و به تبع آن سکونت برخی از عالمان در این بازارها و نیز نفوذ برخی نحله های فکری در بازار و در میان تاجران، چهره فرهنگی برخی از این بازارها را منعکس می کند. دوم، مجازات برخی از مجرمان سیاسی در این بازارها نیز مؤید کارکرد سیاسی آن هاست، و یا زمانی که بازاریان از سوی حکمرانان منطقة مذکور مورد ستم مالی واقع می شدند، نقش مؤثری در تحولات سیاسی ایفا می کردند؛ به گونه ای که نقش آن ها در قتل قتیبة بن مسلم و نیز روی کار آمدن عباسیان، مؤید این مطلب است.
بررسی رابطه سیر و سلوک عرفانی امام خمینی(ره) و حاکمیت دینی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در تلقی عمومی، طریق عارفان و منش سیاست مداران جمع ناشدنی مینماید؛ آن یکی تحنّث و عزلت و دیگری رندی و زیرکی میطلبد. نه عارفان با خلوص خود، سیاست مداری موفق توانند بود و نه سیاست مداران به پاکی و زلالی، حکومت داری توانند کرد. این مقاله بر آن است تا با توصیف ویژگیهای مشی حکومتی عارفی واصل نشان دهد میتوان عادلانه حکومت کرد و بر معادلات جهان اثر گذاشت و درعین حال جز خدا را ندید و همه چیز را از او دانست. ضرورت کاوش در این موضوع به لحاظ معرفی مدل آسمانی حکومت روشن است. مسئله مقاله حاضر به لحاظ گونه شناسی (Typology)، توصیفی (Descriptive) است و در آن نسبت طریق عارفان و جایگاه حاکمیت دینی از منظر امام خمینی(ره) واکاوی میشود.
تأثیر سلجوقیان بر اوضاع تجاری – بازرگانی نیشابور(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
با ورود سلجوقیان به نیشابور، تحولات اجتماعی و اقتصادی فراوانی در این شهر پدید آمد. نیشابور در این دوره از بعد اقتصادی پیشرفت فراوانی کرد و به مرکزی برای بازرگانانی که از این شهر به طرف جنوب ایران تا خلیج فارس و هند می رفتند، تبدیل شد. این مقاله در جست وجوی یافتن پاسخی مناسب برای این پرسش است که ورود سلجوقیان به نیشابور چه اثری بر اوضاع اقتصادی، تجاری و بازرگانی این شهر داشته است؟ یافته های این مقاله نشان می دهد که با وجود آسیب پذیر شدن کشاورزی در نیشابور به دلیل رها شدن گله های سلجوقیان در زمین های کشاورزی، عوامل زیر در رونق اقتصادی مؤثر بوده است. وجود معادن مهم در نیشابور، رواج سکه های ضرب نیشابور در معاملات، امنیت و سفرهای تجاری بازرگانان نیشابور.
سنخ شناسی روحانیت در عصر پهلوی اول
حوزههای تخصصی:
هنگامی که رضاشاه حکومت خود را در سال 1304ش/1925م. با حمایت کشورهای بیگانه از جمله استعمار انگلیس شروع کرد، به منظور تأمین منافع انگلیس به عنوان مهم ترین عامل در دست یابی رضاشاه به قدرت، و همچنین رسیدن به اهداف خود که بااهمیت ترین آن حفظ حکومت بود، در آغاز به همکاری با روحانیون و علما پرداخت به طوری که بسیاری از این جماعت در مراسم تاجگذاری او شرکت کردند. امّا رضاشاه پس از تثبیت قدرت خود در راستای جدایی دین از سیاست در ایران به اقدامات و اصلاحاتی از جمله مدرن نمودن کشور و ترویج فرهنگ غربی و اروپایی دست زد که با عکس العمل های مختلفی از سوی اقشار مختلف جامعه از جمله روحانیون و علما مواجه شد. در این پژوهش سعی بر این است تا با روشی توصیفی تحلیلی و استفاده از ابزار مطالعه کتابخانه ای سنخ شناسی روحانیون دوره پهلوی اول و عکس العمل روحانیت و جامعه مذهبی آن عصر در مقابل اقدامات و اصلاحات رضاشاه بررسی شود. در نتیجه باید گفت که روحانیون عصر رضاشاه را می توان به سه گروه مخالفان حکومت، موافقان و دسته ای که از سیاست کناره گرفتند، تقسیم کرد.