فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۵۲۱ تا ۵۴۰ مورد از کل ۱۱٬۸۶۹ مورد.
حوزههای تخصصی:
از اواسط قرن یازدهم تا قرن چهاردهم میلادی، سرزمین ارمنستان دستخوش حملات متعدد ترک مغول شد. سلجوقیان و اتباع آنان، چادرنشینان ترکمان، در نتیجه سیاست های تجزیه طلبانه امپراتوری بیزانس در ارمنستان و نیز اختلاف میان گروه های مختلف ارمنی توانستند ارمنستان را مورد تاراج و تاخت و تاز خود قرار دهند. در طول حملات و حاکمیت سلجوقیان، بسیاری از خانواده های ارمنی پراکنده شدند و از جمله به گرجستان پناه بردند و در آنجا برای استقلال سرزمینشان اقدام کردند. در دوره های بعد مغولان نیز در پی تعقیب خوارزمشاه پا به نواحی ارمنستان گذاشتند. به رغم تلفات جانی و مالی که بر مردم ارمنستان وارد شد، مغولان توانستند به دلایل تساهل مذهبی و آزادی تجاری حمایت روحانیون، تجار، و برخی اشراف ارمنی را به خود جلب کنند، اما در ادامه با گرایش ایلخانان به اسلام، سخت گیری های مالی و مذهبی بیشتری بر مردم ارمنستان وارد شد. در طول این قرون متمادی از سلجوقیان تا مغولان، تغییرات عمده ای در ترکیب قومی و جمعیتی، اقتصاد، و اوضاع سیاسی و اجتماعی ارمنستان پدید آمده بود.
روابط و مناسبات حکومت صفویه با الکای هُورامان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
الکای هورامان یا به نقل از منابع عصر صفوی «اُورمان»، از جمله حکومت های محلی ناشناخته تاریخ ایران است که سابقه تشکیل آن به سال 393 ق/1003 م باز می گردد. سلاطین هورامان در دوران اوج قدرت خود، نواحی بین شهرزور تا نزدیک سنندج را زیر سلطه داشتند. با نگاه به نقش عثمانی ها و خاندان اردلان در این منطقه، روابط سلاطین این ناحیه با حکومت صفویه نیازمند تحلیل و بررسی است؟ پرسشی که این مقاله حول محور آن شکل گرفته، این است که چه عواملی باعث توجه حکومت صفوی به الکای هورامان و گسترش روابط با آن ها شد؟ این پژوهش با تکیه بر داده های منابع تاریخی و رقم های حکومتی و با استفاده از روش توصیفی تحلیلی نوشته شده است. پژوهش می کوشد نشان دهد که صفویان ضمن سپردن حکومت هورامان به حاکمان این ناحیه، به آن ها در مقابل خاندان اردلان در کردستان و بابان ها در سلیمانیه استقلال دادند و این گونه، در پی آن بودند تا با حمایت و نظارت مستقیم بر آن ها، از موقعیت ژئوپلتیکی ناحیه هورامان در مقابله با عثمانی ها استفاده کنند؛ همچنین آن ها را رقیبی برای خاندان اردلان قرار دهند که روابط پنهانی شان با بابان های سلیمانیه، صفویان را به طور کامل به آن ها بی اعتماد کرده بود.
نقش رودخانه های مرزی در روابط ایران و عراق از دوره پهلوی تا آغاز جنگ تحمیلی (مطالعه موردی: گنگیر و کنجان چم در استان ایلام)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر به بررسی سیر تاریخی اختلافات مرزی ایران و عراق از دوره قاجاریه تا آغاز جنگ تحمیلی پرداخته است. در دوره قاجاریه، والیان پشتکوه براستان ایلام امروزی حاکمیت داشتند و بااقتدار تمام به دفاع از مرزهای این منطقه در برابر عثمانی ها پرداختند و به آنان اجازه استفاده بیش ازحد آب رودخانه های گنگیر و کنجان چم را نمی دادند. باروی کار آمدن حکومت پهلوی در ایران و تشکیل دولت عراق پس از جنگ جهانی اول، اختلافات مرزی میان این دو کشور بر سر رودخانه های مذکور وارد مرحله جدیدی شد که تا آغاز جنگ تحمیلی ادامه یافت. این پژوهش با روش توصیفی – تحلیلی در پی یافتن پاسخ به این پرسش است که رودخانه های گنگیر و کنجان چم چه نقشی در روابط مرزی ایران و عراق داشته اند؟ نتایج تحقیق نشان می دهد که عدم تعیین میزان استفاده مرزنشینان از آب رودخانه های مزبور در پروتکل تعیین حدود 1914 م. نیاز شدید کشاورزان مرزی به آب رودخانه های مذکور و توسعه طلبی سران بعث عراق برای رسیدن به امتیازات بیشتر در نوار مرزی ایران از عوامل اصلی اختلاف دو کشور بوده است.
بررسی دستاوردهای علمی و فرهنگی شاهرخ تیموری
حوزههای تخصصی:
در زمان حکومت شاهرخ، پادشاه علم دوست و هنر پرور حکومت تیموریان به دلیل صلح و ثباتی که در مناطق تحت حکومت وی بوجود آمد، زمینه برای رشد و شکوفایی بسیاری از مظاهر فرهنگی بوجود آمد. شاهرخ همچنین در این میان با فراهم کردن بسیاری از امکانات فرهنگی و آموزشی بستر مناسبی را برای رونق علم و فرهنگ بوجود آورد. در این مقاله به اقداماتی که توسط شاهرخ و فرزندانش در زمینه فرهنگ و آموزش انجام شده است می پردازیم. این اقدامات شامل ساخت مراکز مختلف فرهنگی و آموزشی و حمایت از این امور می باشد. همچنین به اقداماتی نظیر جمع آوری و فراخواندن هنرمندان و دانشمندان به هرات پایتخت تیموریان، که ابتدا توسط تیمور و سپس جانشینانش دنبال شد، اشاره می کنیم و در نهایت به آثار و نتایج این اقدامات می پردازیم.
دولت پهلوی اول (رضاشاه) و تحدید علمای دینی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
چکیده
مقابله با علمای دینی و محدود کردن حوزه عمل و نظر آنان و درنهایت، مذهب زدایی از حوزه های سیاست و حکومت و مبارزه با مظاهر و مجامع مذهبی در عرصه اجتماع، یکی از اهداف سلاطین زورمدار و دین گریز در طول تاریخ سیاسی ایران بوده است. رضاشاه در این میان بیشتر از همه، خود را درگیر چنین مسائلی کرد. وی در سال ۱۳۰۴ش پادشاه ایران گردید و به تدریج بر آن شد تا بنیاد روحانیت و مذهب تشیع را ویران و یا حداقل سست و لرزان کند. جدا از اعمال و رفتارهای مقابله آمیز با مذهب تشیع و مظاهر اساسی آن، کوشش های او در محصور کردن علمای دینی از اهمیت بسزایی برخوردار است. پس از بررسی اقدامات پهلوی اول (انجام اصلاحات آموزشی، تأسیس محاکم عرفی و تشکیلات دادگستری و غیره) یافته های پژوهش حاکی از آن است که رضاشاه به دنبال تضعیف مذهب تشیع در ایران و به حاشیه راندن علمای دینی از سیاست و جامعه بود.
علل و زمینه های محرومیت و توسعه نیافتگی کرانه ها و پس کرانه های خلیج فارس ودریای عمان درعصرقاجاریه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کرانه ها و نواحی پس کرانه ای شمالی خلیج فارس و دریای عمان دردوره قاجاریه ،ازمناطق برجسته ی بازرگانی دریایی به شمار می رفت. بخش عمده ای از ثروت خالص و ناخالص و سرمایه در گردش ایران و کالاها و نیازمندی های خرد و کلان کشور از تکاپوهای تجار و شرکت های داخلی و بین المللی در این سرحدات حاصل می گشت. هدف نگارنده این است که چرا با وجود قابلیت های بالفعل و بالقوه جزایر و بنادر جنوب و جنوب شرقی ایران و حجم شگفت آور ثروت این مناطق، هم چنان در محرومیت به سر می برده است. در فرجام نگارنده نتیجه می گیرد که در نتیجه مجموعه عوامل منفی چند لایه، با وجود پیشرفت کمی و کیفی در میزان صادرات و واردات انواع کالا و رونق بازرگانی دریایی، تاثیری در بهبود سطح معیشت و زندگی مردم بومی منطقه نداشته است. در حقیقت در تناقض با باور عمومی ، نوعی پارادوکس و تضاد مابین شکوفایی تجاری خلیج فارس و دریای عمان از یک سو و تشدید فقر و تنزل کیفیت زندگی ساکنان آن به خوبی قابل مشاهده می باشد . پیرو این فرایند ، رشدو بالندگی داخلی و رفاه اجتماعی متناسب با جایگاه این مناطق ارزشمند اقتصادی و سیاسی در فعل وانفعالات جدید ایران و فرا منطقه ای ، حاصل نگردید. کلیدواژه: خلیج فارس ودریای عمان‘ عصر قاجاریه‘ کرانه و بس گرانه ها, اقتصاد , توسعه نیافتگی، محرومیت
بازشناسی توحیدخانه در ایران عهد صفوی: زوال نظام خانقاهی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
توحیدخانه به عنوان یک نهاد معنوی و اجرایی وابستگی های منحصر به فردی با تاریخ فکری- سیاسی صفویان در ایران دارد. چنانکه طلوع و غروب آن اصطلاح را تنها باید در میان متون همان دوره جستجو کرد. پیش از اقتباس و انتشار این اصطلاح در جامعه صفوی، به رغم ساختار فارسی و عربی آن، بیشتر در فرهنگ عثمانی معنا و گسترش یافته بود. بر همین اساس توحیدخانه رابطه جداناپذیری با فرهنگ تصوف و قلندری در آناتولی داشت و در قرون متمادی مستقلانه و به دور از هیجان ها و ارتباطات سیاسی فعالیت می کرد. اما صفویان از نقطه پیدایش حکومت با عاریت گرفتن مفهوم توحیدخانه به تأسیس عبادتگاه دیگری غیر از خانقاه اردبیل در پایتخت های سیاسی خود و شهرهای ایران اندیشیدند و برای آن در ساختار حکومتی خود شبه نهادی را به وجود آوردند که در سازوکار آن اصولی همچون نظارت بر عملکرد صوفیان، ایجاد وحدت رویه در بلاد مختلف، آشناسازی صوفیان با فرهنگ و سنت مذهب رسمی، اجرای رسوم طریقتی در همسویی با تشیع و حفظ و تقویت رابطه ایمانی صوفیان با شاهان صفوی پیش بینی شده بود. این کنشِ حکومتی به تدریج طریقت صفویه را از سنت و نظام خانقاهی جدا ساخت و توحیدخانه مروج آداب و رسومی گردید که تنها ذکر و ثنا در پایداری حقوق الهی پادشاهان صفوی در سلطنت و مذهب داری برای صوفیان قزلباش جزو اصلی ترین عبادات طریقتی و معنوی آنان شناخته می شد. صفویان آگاهانه در سایه توحیدخانه به ستیز با نظام خانقاهی برآمدند بدون آنکه به نیازهای احتمالی خود در جذب توانمندی های صوفیان در سال های سخت اندیشیده باشند. پژوهش حاضر با چنین رویکردی به بازخوانی روایات تاریخی در فراز و فرود مفهوم توحیدخانه در عهد صفوی می پردازد.
بررسی یادگاری های مسجد جامع اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مسجد جامع اصفهان نه تنها از نظر ارزش های معماری و هنری دارای اهمیت است، بلکه به عنوان پایگاه مستحکم اقتصادی و اجتماعی و مذهبی، در دوران حیات خود، نقش مهمی را ایفا کرده است. از دید معماران و مورخان هنر، این بنا به عنوان دایرهالمعارف هنر و معماری بررسی شده است. از دید بعضی از کارشناسان، یادگارنویسی بر دیوار بناهای تاریخی نوعی تخریب به شمار می رود؛ اما پاره ای از این دست نوشته ها حاوی اطلاعات اجتماعی، اقتصادی، مذهبی و ادبی مهمی بوده که انعکاسی از حوادث و وقایع زمان خود هستند و همچون اسنادی ارزشمند ناگفته هایی درباره زمان تاریخی خود دارند. هدف از این پژوهش، شناخت این گروه از ارز ش هاست. در پژوهش حاضر ضمن معرفی دست نوشته ها، تلاش بر آن است تا این اطلاعات از درون آن ها استخراج شود. پرسش مطرح شده آن است که در یادگاری های مسجد جامع چه اطلاعات تاریخی نهفته بوده و میزان ارتباط متن نوشته ها با این مکان مذهبی تا چه حد است. این دست نوشته ها به لحاظ شیوه نگارش و سبک ادبی و تنوع محتوایی درخور بررسی بوده و معرف ادبیات عامیانه و اعتقادات مردمی هستند که یادگاری هایشان همچون اسناد و مدارک تاریخی در مسجد به جای مانده است. بیشتر موضوعاتی که در این دست نوشته ها به آن ها اشاره شده عبارت است از: آیات قرآنی و حدیث، اشعار، نوشته های ترکیبی، اسم نویسنده و تاریخ، درخواست ها، شرحِ حال نویسی، تمرین خط و درخواست حفظ نوشته و تعدادی یادگارنگاره با نقوش مختلف بر روی ازاره های سنگی و دیوارهای گچی و ستون های مسجد. در این مقاله که بیشتر حاصل کارهای میدانی نگارندگان است، تمام قسمت های مسجد بررسی شده و تا حد امکان سعی شده است، یادگاری ها و دست نوشته ها با دقت کافی خوانده شده و نوع خط و سطح خوشنویسی و محتوای آن ها نیز مشخص شود.
نقش ساختار سیاسی در شکل گیری احزاب در فاصله سال های 1299-1320 هجری شمسی
حوزههای تخصصی:
در دوران شانزده ساله حکومت پهلوی اول، نوعی حکومت اقتدارگرای بوروکراتیک، ایجاد شد که با اقدامات سرکوبگرانه پلیسی و مصوبات ظاهراً قانونی، موانع بزرگی در برابر ظهور جامعه مدنی، آزادیهای سیاسی و تشکیل احزاب به وجود آورد. این اقدامات، که با همکاری دستگاههای مختلف قدرت از جمله دربار و ارتش پیش می رفت، باعث ایجاد حرکتهای زیر زمینی مانند جنبشهای کارگری و کمونیستی، ناپایداری احزاب سیاسی و فرمایشی شدن مجلس شورای ملی شد. در اواخر دوره سلطنت رضا شاه، جو اختناق و خفقان سیاسی چنان بر کشور سایه گسترده بود که بسیاری از تحصیلکرده های طبقه جدید به انزوای سیاسی یا سکوت کشانده شدند و در اثر این وضعیت، نوعی خمودگی و بی تفاوتی در روحیه مردم نسبت به شرایط سیاسی کشور ایجاد شد. بدین ترتیب شرایط به گونه ای شد که سراسر دوره پادشاهی رضاشاه، بجز کوتاه زمانی در ابتدای آن، خالی از هرگونه ایجاد و فعالیت احزاب و گروههای سیاسی گردید. در این پژوهش سعی شده است با شیوه توصیفی تحلیلی و با استفاده از منابع کتابخانه ای و اسناد بجا مانده از این دوره، به تبیین و تعلیل رابطه بین ساختار سیاسی و شکل گیری احزاب در دوره رضاشاه پرداخته شود.
نقش سلطان ابراهیم میرزا در روند هنر عصر صفوی (۹۶۳ تا 984 ق/۱۵۵۶ تا 1576 م)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در آغاز قرن 10 ق/16م، سرزمین ایران تغییرات گوناگونی را در عرصه سیاست و اجتماع و اقتصاد تجربه کرد. تغییراتی که با روی کار آمدن سلسله صفویه و بر تخت نشستن شاه اسماعیل اول در سال 907 ق/1051 م، به تدریج رخ داد و سلسله صفوی را طلایه دار ورود ایران به دوره مدرن کرد. در بررسی تاریخ عصر صفوی، فرهنگ و هنر از جمله عرصه هایی است که شایسته توجه و امعان نظر فراوان است. شاهان و شاهزادگان سلسله صفوی برای هنر و هنرمندان اهمیت و جایگاه درخور توجهی قائل بودند و بیشتر آن ها به عنوان افرادی هنرمند و هنردوست و هنرپرور در تاریخ ایران شناخته شده اند. شاهزاده سلطان ابراهیم میرزا صفوی از جمله شخصیت های برجسته عرصه فرهنگ و هنر عصر صفوی بود. او تحت تاثیر تربیت دوران کودکی و حضور در دربار مهذّب و هنرپرور شاه تهماسب، به مراتب والای هنر و ادب دست یافت و به دنبال انتصاب به حکومت مشهد، ذوق و توان و آموخته های خود را از طریق حمایت بی شائبه و همه جانبه از هنرمندان و هنردوستان به وجهی نیکو به نمایش گذاشت. ابراهیم میرزا از این طریق، روحی تازه ای در کالبد هنر عصر صفوی دمید؛ تا آنجا که دربار ایالتی مشهد و کتابخانه سلطنتی این شهر تحت سرپرستی شاهزاده ابوالفتح سلطان ابراهیم میرزا، به مدت تقریبی دو دهه، در عرصه هنرآفرینی و هنرپروری در شمار طلایه داران بود. هفت اورنگ جامی مهم ترین دستاورد کارگاه ایالتی مشهد و نمایانگر تلاش و اشتیاق ابراهیم میرزا در حمایت از هنرمندان و ایجاد آثار هنری نفیس و ارزشمند بود.
تحلیل تاریخی عملکرد قزلباشان قبل و بعد از تشکیل دولت صفوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ارزیابی کلی از نقش قزلباشان در استقرارنهایی دولت صفوی در قالب سه محور قابل بررسی است: مرحلةاول شکل گیری ارتباط آنان با طریقت صفوی است؛مرحله دوم با تداوم و گسترش تعاملاتشان باشیوخ صفوی، ارتباطی سازماندهی شده در راستای اهداف صفویان برقرارنموده و به توسعه و تحکیم آن پرداختند وآخرین مرحله نیز به فعالیت عملی آنان در جهت به قدرت رسانیدن شیوخ صفوی مربوط می شود. گروه های ترکمنی که بعداً با عنوان قزلباش شناخته می شدند همه گونه مساعدت و همراهی با تشکیلات صفوی اِعمال کردند و باعث شدند تا تشکیلات صفوی با گذر از مراحل مختلف به موفقیت نهایی دست یابد. پس ازتشکیل حکومت صفوی قزلباشان به عنوان نخبگان اصلی حکومت با نهاد حاکمیت همکاری خود را ادامه دادند.این تعاملات در ادوار مختلف تاریخ صفویه رویه مختلفی را پشت سر نهاد.درخصوص این تغییررویه، ضروری است تحولات درون حکومتی صفویه با نگاهی تحلیلی مورد ارزیابی قرار گیرد. این تحولات در دو محور کلی قابل بررسی است: در محور نخست با اشاره به نقش تأاثیرگذار قزلباشان در برپایی دولت صفویه، به تحلیل موقعیت برجسته آنان درنهادحاکمیت پرداخته می شود. امّا در ادامه روند حکومت، شرایط و اقتضائات زمانی که می توان در سه متغیرتأثیرگذار""نیازهای سیاسی-اداری، مناسبات و سیاست خارجی، مسائل مذهبی""به تبیین موضوع پرداخت باعث تغییرجایگاه آنان درنهادحاکمیت شد. با توجه به این عوامل بود که موقعیت برجستة قزلباشان - چه به صورت محسوس و هدفمند و چه به صورت نامحسوس - از طرف حکومت به عناصر جایگزین انتقال یافته و جایگاه آنان دچار تغییر وتحولاتی گردید.بر این اساس رهیافت پژوهشی مقاله آن است کهپس از استقرار حکومت صفویه، نخبگان حکومتی دیگری- علما ونیروی سوم- به حمایت از نهاد حاکمیت پرداختند و نهاد حاکمیت نیز بنا به مقتضات زمانه گرایش به آن عناصر را مصلحت ضروری خویش دانسته و نقش درجه اولی از جانب قزلباشان به آنان محول گردید وقدرت بلامنازع از قزلباشان سلب شد. ولی با این حال قزلباشان تاآخرحکومت صفوی در ساختار حکومت به عنوان نخبگان فعال حضور داشتند.
ردیابی فرایند مواجهه دولت علم با بحران سال 1342 (از اول فروردین تا 15خرداد)
حوزههای تخصصی:
اگرچه مهم ترین هدف رفراندوم 6 بهمن 1341، قانونی جلوه دادن اجرای اصلاحات موسوم به انقلاب سفید بود، اما مخالفت ها پس از آن هم ادامه یافت. در مقاله حاضر تلاش گردیده بسترهای فرایندی که طی 77 روز نخست سال 1342 (سیاست ها و اقدامات امنیتی- انتظامی) با هدف مقابله و پایان دادن به مخالفت های اسلام گرایان با اصلاحات موسوم به انقلاب سفید شکل گرفت، مطالعه و بررسی شود. مخالفان اسلام گرای حکومت - که خیلی زود آشکار شد از سوی آیت الله خمینی رهبری می شوند - در آستانه سال 1342، مهیّای مقابله جدّی تری با حکومت شدند. در طول ماه ها ی فروردین، اردیبهشت و خرداد، حکومت پهلوی با ایجاد رعب و وحشت، وعده ها ی بی اساس، شایعه سازی، تلاش برای ایجاد اختلاف میان علما و اسلام گرایان، تهدید پیدا و پنهان مخالفان، افزایش تمهیدات امنیتی- اطلاعاتی و انتظامی، تظاهر به دینداری، تقویت موقعیت روحانیون و وعاظ موافق و غیره، کوشید تا مانع از گسترش مخالفت ها شود، اما تمهیدات مزبور نه تنها کارگر نیفتاد، بلکه به دلیل قاطعیت و صراحت آیت الله خمینی در مبارزه با حکومت، روندی رو به افزایش یافت. با فرا رسیدن دهه دوم ماه محرم، بحران سیاسی و اجتماعی چنان نگران کننده شد که حکومت جز برخورد قهرآمیز و سرکوبگرانه با مخالفان، چاره ای دیگر پیش روی خود ندید.
نقش خاندان رشیدیان در فرایند سیاست و قدرت (1320-1332 ش)
حوزههای تخصصی:
حضور مؤثر خاندان های متنفذ در تحولات سیاسی تاریخ معاصر ایران، امری بدیهی است. به رغم دیکتاتوری رضاشاه این خاندان ها به حیات سیاسی، اجتماعی، اقتصادی خود در دوره پهلوی ادامه دادند. یکی از این خاندان ها که دارای قدرت زیادی بود خاندان رشیدیان بود. خاندان نوظهور تاجر مسلک رشیدیان به واسطه وابستگی به سفارت خانه انگلیس به یکی از خاندان های متنفذ و مقتدر سیاسی، اقتصادی عصر پهلوی تبدیل شد. حضور پنهان و پیدای خاندان رشیدیان در کودتاهای سوم اسفند 1299 ش و 28 مرداد 1332 ش نه تنها بر پیدایش سلسله پهلوی تأثیر گذاشته؛ بلکه سبب پایایی این سلسله در دوران پهلوی دوم گردید. حضور فعال رشیدیان ها در کودتای 28 مرداد، سبب پیدایش روابط انتفاعی دوجانبه میان ایشان با پهلوی دوم و دربار او گردید. بررسی خاستگاه قدرت خاندان رشیدیان به عنوان یکی از رابطان و عوامل پیدایش، دوام و قوام سلسله پهلوی در مرحله اول و در مراحل بعد به بررسی عملکرد سیاسی این خاندان از سال 1320 تا 1328 و از 1328 تا 1332 در دو بخش مجزا پرداخته و در نهایت به نقش رشیدیان ها در کودتای 28 مرداد پرداخته می شود. هدف از نوشتن و پرداختن این مقاله بر آن است تا با بهره مندی از روش تحلیلی-تاریخی و استفاده از کتب و اسناد مربوط به خاندان رشیدیان، خاستگاه قدرت و جایگاه ایشان را در فرایند سیاست عصر پهلوی تبیین نماید و نقش و سرانجام افراد تاثیرگذار در حکومت پهلوی را با توجه به اسناد مختلف بررسی نماید.
اهداف و کارکرد سازمان شاهنشاهی در دوره پهلوی دوم
حوزههای تخصصی:
در تاریخ معاصر سازمان بازرسی به صورت تشکیلاتی که وظیفه نظارت بر حسن اجرای امور سازمان های اداری و همچنین اجرای صحیح قوانین را به عهده دارد، از مؤسساتی است که پس از تصویب قانون تأسیس سازمان بازرسی شاهنشاهی در دوره محمدرضا پهلوی در سال 1347 و در مجلس بیست ودوم در 14 ماده و 2 تبصره به طور قانونی شروع به کار کرد. این مقاله با روش کتابخانه ای با استفاده از منابع و اسناد این دوره درصدد پاسخگویی به این پرسش است که هدف دولت مرکزی از تشکیل سازمان بازرسی شاهنشاهی چه بود؟ و همچنین کارکرد این سازمان در طول حیات آن چه بود؟ در واقع این سازمان پس از انقلاب سفید شاه و در راستای نظارت بر اجرای برنامه های انقلاب سفید با هدف نظارت حکومت مرکزی بر عملکرد سازمان های دولتی و ممانعت از گسترش روزافزون فساد مالی و اداری موجود در کشور و همچنین آرام کردن اعتراضات از طریق جلب اعتماد مردم و در نتیجه تثبیت و تداوم قدرت حکومت مرکزی در دوره محمدرضا شاه تشکیل گردید.
تحلیل تاریخی علل باداشت و تبعید ایرانیان توسط متفقین در دوره اشغال: شهریور 1320 شهریور 1324(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
متفقین (انگلستان و شوروی)، پس از تمهیدات لازم و با دستاویز حضور و فعالیت آلمانی های مقیم ایران بر ضد متفقین، در 3 شهریور 1320 ایران را اشغال و رضاشاه را وادار به استعفا و تبعید از ایران کردند و در مرحله بعد، اقدام به ایجاد دولت دست نشانده و تحمیل پیمان اتحاد سه گانه کردند. آن دو کشور اندکی پس از اشغال ایران اقدام به بازداشت ایرانیان از اقشار گوناگون و ایجاد بازداشتگاه در درون قلمرو حاکمیت دولت ایران در شهرهای اراک، تهران و رشت کردند. بخشی از ایرانیان را نیز از اوطان خود به شهرهای دیگر تبعید کردند. هر دو اقدام در تناقض آشکار با پیمان اتحاد ایران با متفقین و ناقض حق حاکمیت ایران بود. علت ظاهری بازداشت ها و تبعیدها همکاری و تمایل افراد مذکور به آلمانی ها با عنوان ستون پنجم بود که گرچه در مورد عده کمی صدق می کرد، ولی علل اصلی آن جلوگیری از انتخاب رجال مخالف انگلیس و شوروی و مخالفان اشغال به نمایندگی دوره چهاردهم مجلس شورای ملی، تهدید و جلوگیری از اقدامات مخالفت آمیز اصحاب مطبوعات، ملیون و نظامیان و برخورد با مخالفان قدیم و جدید سیاست های انگلیس و شوروی در ایران بود. همچنین بخشی از پرسنل وزارت راه و راه آهن را که به برخی اطلاعات جنگ جهانی دوم مثل میزان و نوع محمولات نظامی و تدارکاتی متفقین، مسیرها و گذرگاه های سوق الجیشی دسترسی داشتند، بازداشت کردند. این مقاله درصدد است تا با بهره گیری از اسناد تاریخی و خاطراتِ افراد بازداشت و تبعیدشده به بازنمایی چگونگی بازداشت و محیط بازداشت گاه ها و علل ظاهری و واقعی بازداشت ها و تبعیدها بپردازد..
بررسی تاثیر جنگ ایران و عراق بر تجدید مساله جزایر سه گانه در 1371ش/1992م(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
موقعیت استراتژیک جزایر سه گانه در دهانه ورودی خلیج فارس موجب اهمیت این جزایر در حیات اجتماعی ساکنین خلیج فارس بوده است. پذیرش حاکمیت ایران به جزایر سه گانه به واسطه بروز رقابت های سیاسی و اقتصادی به رد حاکمیت ایران در 1903م/1320ه منتهی گردید که خود نقطه آغازین مساله جزایر سه گانه بود. مساله جزایر به واسطه تحولات بعدی در سطح منطقه و تحولات بین المللی ادامه یافت تا آنکه در سال 1971م.1350ش، طبق قراردادی رسمی حل و فصل شد. اما با پیروزی انقلاب اسلامی ایران و در ادامه بروز جنگ ایرانو عراق، به واسطه بروز تحولات جدید در منطقه، مساله جزایر سه گانه با ابعادی متفاوت، تجدید شد. از آنجایی که ارائه راهکارهایی در جهت حل و فصل مسائل تاریخی، مهمترین و اولین گام در راه ایجاد یک تفاهم میان کشورهای ساحلی خلیج فارس است، مساله جزایر سه گانه به عنوان یک نمونه بارز نیاز به بررسی ابعاد تاریخی و ریشه یابی علل بستر ساز دارد. سوال اصلی تحقیق این است که با وجود حل مساله جزایر سه گانه در دوران پهلوی، موضوع در دوران جنگ ایران و عراق به واسطه چه عواملی تجدید شد؟ فرض غالب بر این است که با توجه به تجربه های تاریخی در زمینه نقش اینگونه مسائل در تفاهم میان کشورهای ساحلی خلیج فارس، این مساله را باید در فرایندی چند بعدی ناشی از تحولات داخلی ایران و تاثیرات جنگ هشت ساله در خلیج فارس جستجو کرد.
نقد دیدگاه شرق شناسان قرن نوزدهم به کارکرد اجتماعی روحانیان عصر قاجار(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
از رویکرد نوشته ها و مطالعات غربیان دربارة وجوه گوناگون حیات فکری، فرهنگی، اجتماعی و سیاسی سرزمین های دیگر در قرن نوزدهم به عنوان «سنت شرق شناسانه» یاد می شود. شرق شناسان که گروه های متفاوتی، اعم از مأمور سیاسی تا مسافر و محقق را شامل می شوند اجزای گوناگون جوامع شرقی را از نگاه و چارچوب سنت فکری خویش مطالعه و توصیف کرده اند. یکی از گرو ه های جامعة ایران که در قرن نوزدهم از سوی شرق شناسان مطالعه شده، روحانیان شیعی ایرانی بودند. به سبب تضاد اندیشه ای این دو گروه، یعنی روحانیان حافظ سنت در جامعة ایران و شرق شناسان دلبسته و مبلغ تجدد و مدرنیته، نوعی رویارویی بین آنان رخ داد. نتایج این پژوهش نشان می دهد که شرق شناسان روحانیان را به عنوان یک رقیب و دشمن فکری و سد نفوذناپذیر در مقابل تجدد مدنظر داشته و سعی کرده اند در چارچوب نظریة شرق شناسی، با یک نگاه تعمیم گرایانه و کل گرایانه، صفات غیرواقع و کارکردهای غیرواقعی را به این گروه منتسب کنند، هرچند نباید از دستاوردهای مطالعاتی این گروه در شناخت نسبی روحانیان دوره قاجار، مانند جایگاه، کارکردها، ضعف ها، و رابطة آنها با مردم غفلت کرد. هدف این تحقیق آن است که روحانیان را از دریچة نگاه شرق شناسان شناسایی و بررسی کند. روش تحقیق در این پژوهش، «توصیفی- تحلیلی» و روش جمع آوری اطلاعات «کتابخانه ای» است.