گروه فرقان که از حدود سال 1355 پا به صحنه گذارد، در سال 1358 با ترورهای خویش، خسارات جبرانناپذیری را به ملت ایران وارد آورد. پیرامون این گروه هنوز سوالات متعددی وجود دارد که اهداف، خاستگاه و آبشخور فکری، منابع مالی و نحوه عضوگیری در فرقان ازجمله مواردی است که در گفتگو با آقای سیدعباس صالحی مورد بررسی قرار گرفته است.
بیتردید یکی از ثمرات حضور سید جمالالدین اسدآبادی در ایران و سایر کشورهای منطقه توجه به موضوع وحدت در میان مسلمین بود. این مصلح بزرگ دینی در این عرصه بسیار کوشا و پرتلاش بود اما در آن وقت اهداف وی به نتیجه مشخصی نرسید. این مساله بهانه گفت و گوی ما با سید هادی خسروشاهی در مورد چگونگی تکاپوی فرهنگی سید جمالالدین اسدآبادی و عوامل و موانع به نتیجه نرسیدن اهداف وی شد.
با ظهور شاه اسماعیل صفوی و تاسیس حکومت صفویه، در ایران و ایجاد حکومتی متمرکز بر اساس عقاید شیعی، شریعت نامه نویسی بار دیگر مورد توجه قرار گرفت. یکی از افرادی که برای مقابله با صفویان اندیشه تجدید خلافت و جمع کردن آن با سلطنت مطلقه را در قالب شریعت نامه نویسی مورد توجه قرار داد، فضل بن روزبهان خنجی است. مقاله حاضر به بررسی آرا و نظریات وی در این زمینه در دو دوره از زندگی اش، یعنی در عصر آق قوینلوها و پس از ظهور صفویه در دربار خوانین ازبک در ماوراء النهر، پرداخته و او را به عنوان آخرین میراث دار شریعت نامه نویسی که این جریان را به انحطاط کشیده معرفی کرده است.
با قتل نادر شاه و تشکیل سلسله درانی در افغانستان و تصرف نواحی شرقی ایران، از جمله سیستان به دست احمد خان ابدالی (درانی) در سال 1160 هـ .ق موضوع حاکمیت ایران بر این ایالت از پیچیدگی خاصی برخوردار گردید، ضعف حکومت مرکزی ایران بعد از قتل نادر، موجب گسترش نظام شبه ملوک الطوایفی در ایران گردید، کشمکش های جانشینان نادر و خاندان زندیه به این روند کمک شایان توجهی نمود. این امر موجب گردید حاکمان سیستان با ایجاد پیوند نزدیکتر با فرمانروای ابدالی افغانستان به حیات نیمه مستقل خود در دوران پر تنش ایران ادامه دهند.این حاکمان در روند حاکمیتشان با توجه به شرایط و موقعیت زمانی و سیاسی در دوره هایی که قدرت متمرکزی بر افغانستان سلطه می یافت، برای جلوگیری از تهدیدهای داخلی و خطر امرای افغان به آنها تکیه می کردند و گاهی با دادن باج و خراج به حیات خود ادامه می دادند. با روی کار آمدن حکومت قاجار، موضوع ایالت سیستان به یکی از پیچیده ترین مشکلات فراروی این سلسله تبدیل گردید. حاکمان قاجار با توجه به درگیریها و شورشهای داخلی و خارجی موضوع تحکیم پایه های قدرتشان را بر سیستان به مماشات می گذرانیدند. آنها در پی فرصت بودند تا بر مشکلات عدیده داخلی و جنگهای خارجی چیره شوند تا پس از آن به گسترش پایه های قدرتشان بر سیستان بپردازند.در این مقاله، موضوع حاکمان سیستان از ابتدای تاسیس سلسله قاجار تا پذیرش حاکمیت ایران به وسیله علی خان سرابندی در عصر ناصرالدین شاه بررسی شده است.
در این مقاله، نقش علیرضا خان عضدالملک در یک سال و اندى پس از فتح تهران بررسى مى شود. از آن جا که این شخصیت، از رجال قدیمى دربار قاجار به شمار مى رفت و از زمان ناصرالدین شاه داراى مناصب و مقامات متعدد بود، چرخش سیاسى و همکارى و نزدیک شدن وی به رهبران آزادیخواه نهضت مشروطه، جالب توجه است. این چرخش، باعث شد تا اغلب رهبران مشروطه خواه با هر نوع گرایش فکرى، وی را به یکى از مهمت رین مناصب آن دوران (نیابت سلطنت) انتخاب کنند. نتیجه گرفته می شود شخصیت معتدل و روحیه کدخدامنشانه او، نقش اساسی در اتفاقن ظر همه جناح های مشروطیت نسبت به وی داشته با اینکه درک کافی از موقعیت سیاسی داخلی و خارجی ایران نداشته است.