از دید اختلافهای سرزمینی و مرزی، تنشهای ملی، کشمکشها و برخوردهای مرزی، خلیج فارس برفراز مناطق جهان قرار دارد. کمابیش همه کشورهای حوزه خلیج فارس بویژه کشورهای عربی، با هم اختلاف سرزمینی و مرزی دارند که بیشتر از هدفهای توسعه طلبانه آنها مایه می گیرد. نکته مهم این است که این کشور همواره برای سرپوش نهادن بر اختلافهای سرزمینی خود با یکدیگر می کوشند
نویسنده مقاله سیاستهای قرضه: شرکت نفت ایران و انگلیس و خانهای بختیاری، خانم استفانی کرونین،استاد تاریخ دانشگاه لندن و مولف کتاب ارتش و تشکیل حکومت پهلوی در ایران و چندین عنوان مقاله دیگر درباره تاریخ معاصر ایران بویژه دوره رضاشاه است. نویسنده در مقاله پیش رو، گوشه هایی از تاریخ مربوط به صنعت نفت ایران و شرکت نفت ایران و انگلیس را موشکافی کرده است. او با تکیه بر اسناد و مدارک فراوان چاپ شده و منتشر نشده آرشیوهای وزارت امور خارجه انگلیس، شرکت نفت ایران و انگلیس و ... روابط و زد و بندهای آشکار و پنهان مقامات دولت انگلیس و شرکت نفت ایران
ناحیه گستره جغرافیایی می باشد که به واسطه برخی عوامل زیستی و جغرافیایی دارای وسعت، کارکردی و شخصیتی است که آن را از نواحی پیرامونی متمایز می سازد. همه دولت ها به نوعی ناهمگون بوده و از نواحی فرهنگی مختلفی تشکل یافته اند. حکومت در مقام کارگزار دولت بر ان بوده که با تاکید بر مشترکات عینی و ذهنی نواحی مختلف،هویت ملی را ساخته و تقویت نماید. ایران نیز کشور ...
دانش سیاسی»، به معنای معرفتی که به پرسش های مربوط به زندگی جمعی، یا به عبارت دیگر، امر سیاسی، پاسخ معینی داده است، به تمدن های باستان در هند، چین، بین النهرین، ایران، و یونان باز می گردد. «دانش سیاسی» از یکسو مقید به بافت فرهنگی ـ تمدنی معین، و از سوی دیگر، همیشه معطوف به ضرورت های تاریخی ـ اجتماعی خاص بوده است. این «دانش» دارای تاریخ، یعنی حیاتی پرفراز و نشیب، در سیر خود بوده است و تحولات پارادایمی جدی ای را به خود دیده است. در عصر کلاسیک یونان، کلاسیک اسلام و قرون وسطای اروپا، «دانش سیاسی» یک معرفت عملی ـ هنجاری بود و پیوند با «نیک زیستن» ذاتی آن بود. این دانش معطوف به پرسش «چه باید کرد» و چیستی «سامان نیک» بود. اما، در دوره آغازین عصر جدید این دانش به «فن مدیریت منابع» تبدیل شد و سپس با ظهور و غلبه دانش پوزیتیویستی در عصر مدرن متأخر، سیاست هنجاری، که همانا اندیشه ورزی برای نیک زیستن بود کاملاً به محاق رفت و «علم سیاست» به «علم توزیع فایده» مبدل شد. از چند دهه پیش، اما، مجدداً وجه هنجاری، در نظریه سیاسی احیاء شده است و اکنون رهیافت های هنجاری هدایت علم سیاست را به عهده گرفته اند. در حال حاضر، دانش سیاسی در بردارنده سه مؤلفه «توضیحی»، «انتقادی»، و «هنجاری» است...