فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۱۲۱ تا ۲٬۱۴۰ مورد از کل ۷۳٬۸۶۱ مورد.
حوزه های تخصصی:
چکیده
اقتصاد تعاونی که در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران است، جایگاه رفیعی دارد و به لحاظ تأثیر بالای آن در تحقّق عدالت اجتماعی و تسریع روند رشد ، دارای اهمیت فوقالعادهای است. فعّالیت اقتصادی تعاونیها از نظر فقهی در حدی که در این مقاله بررسی شده است، بی اشکال به نظر میرسد. برنامهریزی دقیقتر و جدیتر در امر تعاون میتواند بخش تعاون را در حدی که مورد نظر قانون اساسی است و در جهان امروز نیز از آن بهرهبرداری میشود، از نظر کمی و کیفی گسترش و توسعه دهد.
خیزش شیعه
منبع:
شهروند ۱۳۸۶ شماره ۱
حوزه های تخصصی:
بازشناسی مفهوم دو واژه «عسر» و «یسر» در سوره «شرح» و چالش های ترجمه و تفسیر آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
دو ماده قرآنی «عسر» و «یسر» از مفاهیم نیازمند بازنگری در ترجمه ها و تفاسیر است. بیش تر لغویان، مترجمان و مفسران، معادل «سهولت و آسانی» را برای ماده «یسر» ؛ و «سختی» را برای ماده «عسر» اخذ کرده اند. مهم ترین اشکالی که در صورت پذیرفتن این مفهوم در آیات پنجم و ششم سوره «شرح» نمود می یابد، عدم تطابق پیام آیات با واقعیت است. بر همین اساس، بیش تر مترجمان و مفسران، واژه «مَعَ» در این دو آیه را حاکی از نزدیکی حصول یسر در پی عسر دانسته و در ترجمه آن، کلماتی از قبیل «بعد از» را به عنوان معادل در نظر گرفته اند و تحت تأثیر یک قاعده نحویِ قابل نقد و روایتی ضعیف، معتقد شده اند که آیه ششم، تکرار و تأکید آیه پنجم است و پیام دو آیه این است که با هر عسر، دو یسر است. جستار حاضر در صدد است با روش توصیفی- تحلیلی به بازیابی مفهوم «عسر و «یسر» و نیزتبیین نوع الف و لام «عسر» و تنوین «یسر» در آیات مذکور پرداخته و بر این نکته تصریح نماید که توجه به قرینه سیاقی آیاتِ نخستین سوره، بیانگر یک سنت الهی در آیه پنجم و بیان نمونه عینیِ قابل تحقق این سنت درباره رسول خدا (ص) در آیه ششم است. به این مفهوم که: قطعاً با هر عسری (ضیق و سختی هدفمندی)، یسری (سعه وجودی) عظیم است و در این عسر تو ای پیامبر (سختی و سنگینی بار رسالت)، نیز یسر (سعه وجودی) عظیمی خواهد بود. براین اساس، وجه تکرار آیات، تأکید و مبالغ ه و مانند آن نیست؛ بلکه هریک از دو آیه دربردارنده پیامی مستقل است که در این مقاله واکاوی شده است.
فطرت در قرآن
حکمت هاى تفاوت قصاص زن و مرد
منبع:
معرفت ۱۳۸۳ شماره ۸۵
حوزه های تخصصی:
حق حیات و سلب آن از منظر اسلام و حقوق بین الملل بشر با تأکید بر عملیات انتحاری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
حق حیات و ممنوع بودن سلب آن، در اسلام و اسناد بین المللی حقوق بشر پذیرفته شده است، گرچه به دلیل وجود مبانی نظری متفاوت، تفاسیر مختلفی در این باره دیده می شود. از دیدگاه اسلام، حق حیات، حقی الهی است که به بشر عطا شده و انسان ها به حفظ آن مکلف اند. حفظ نفس از مقاصد شریعت است و محروم کردن انسان ها از این موهبت الهی، اگر به ناحق صورت پذیرد، حرام است. با این حال، در مسائلی نظیر جهاد، عملیات استشهادی، ایثار و ... ، به مسلمانان اجازه داده شده است حیات مادی خود را در معرض خطر قرار دهند. در این صورت سلب حیات، ارزشمند و بافضیلت قلمداد می شود. این در حالی است که در نگاه اسناد بین الملل عام حقوق بشر، حق حیات حقی بنیادین، مطلق و پایه سایر حقوق تلقی شده و سلب ناشدنی و اعراض ناپذیر است. از این منظر به حیات به عنوان عطای خداوندی نگریسته نمی شود. مطالعه موردی عملیات انتحاری در دو دیدگاه پیش گفته نشان می دهد چون انسان از موهبت حق حیات برخوردار است این نوع عملیات که عموماً علیه انسان های بی گناه است، ممنوع تلقی می شود. البته چون عملیات استشهادی و آزادی بخش در ماهیت و محتوا با عملیات انتحاری متفاوت اند، از این جهت مستثنا هستند.
امام علی (ع) و حقوق اقلیتها
منبع:
کتاب نقد ۱۳۸۰ شماره ۱۸
حوزه های تخصصی:
خدا: محرّک نامتحرک(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
: جریان آب در رودخانه, پیدایش شب و روز, تغییر فصول, گردش کرات و اجرام آسمانى و… همگى پدیده هاى متغیر و محسوسى هستند که از دیرباز ذهن فیلسوفان و دانشمندان را به خود مشغول داشته اند.
ارسطو تعریف متفکران پیش از خود از حرکت را به خروج تدریجى قوّه از فعل, نقد و آن را به (کمال شىء بالقوّه از آن حیث که بالقوّه است) تعریف کرد. وى در نظام فلسفى خود, براى تبیین حرکات طبیعى با توسل به امتناع تسلسل محرک ها, ناگریز به محرکى ازلى و غیر مادى قائل مى شد: محرک نامتحرک. محرک اول, غایت نهایى همه اشیاى متحرک است و افلاک آسمانى از سر شوق و براى تشبّه به او به حرکت در مى آیند; زیرا او خیر و زیبایى محض است. در سده هاى میانه, آکوئیناس این استدلال را به نحوى سازگار با تعالیم مسیحى, در اثبات بارى تعالى بازسازى کرد. اغلب فیلسوفان مسلمان نیز به برهان محرک اول اشاره کردند, اما براهین امکان و وجوب و برهان صدیقین را محکم تر و شریف تر از آن یافتند. دست کم, از دو جهت در مفهوم محرّک نامتحرک یا خداى ارسطو, مناقشه شده است:
الف) فروپاشى نظام کیهانى بطلیموسى در اثر کشفیات علمى در دوره رنسانس و عصر جدید و نیز تردید در صحت ادلّه امتناع تسلسل که برخى ریاضى دانان مطرح کرده اند.
ب) ناهم خوانى با خداى ادیان: به این معنا که محرک اول نه خالق عالم است و نه ارتباطى با آن و انسان دارد, بر خلاف خداى ادیان که گرچه به معنایى غایت است, خالق هم هست و به آدمى و سرنوشت او توجّه داشته و با او رابطه اى نزدیک و شفقت آمیز دارد.
قسمت و سرنوشت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
«قسمت» یا همان «سرنوشت»، از معضلات اعتقادی عموم افراد است که با ظاهری جذاب، جبر و سلب اختیار را تداعی میکند. این فکر که همه کارها به دست خداست، هرچند حق است، اما عموم افراد به سبب تحلیل نادرست، این نتیجه را میگیرند که انسان هیچ تأثیری در سرنوشت خود ندارد.
هدف این پژوهش آن است که با تحلیل درست و ارائه معنای صحیح از «قسمت»، به حل این مسئله بپردازد و رابطه اراده الهی و اختیار انسان را روشن سازد. با روش مطالعه متون دینی و استدلال عقلی و تحلیل آنها به این نتیجه میرسیم که تقدیر انسان به اعمال خودش بستگی دارد و خداوند چیزی را مقدّر میکند که انسان انتخاب کرده است.
بنابراین، معنای صحیح «قسمت» این نیست که همه امور به انسان تفویض شده و خداوند کاری به کار انسان ندارد، بلکه معنای دقیق آن این است که فیض را خداوند همیشه به همه میدهد، ولی خود انسان است که ظرفیت و قابلیت خود را تغییر میدهد و کم یا زیاد میکند.
جامعه ی دینی و نسبت آن با حکومت دینی(مقاله ترویجی حوزه)
حوزه های تخصصی:
«جامعهی دینی بدون تشکیل حکومت دینی تحقق نمییابد». این جمله پیام کلی مقالهای است که در پی خواهد آمد، اما تحقیق پذیری آن در گرو بیان و تبیین دو مقولهی «انسان» و «حکومت» است، که نویسنده کوشیده است تا نخست، ترسیم واقعی از چهرهی انسان در معرفت دینی با مقایسهی آن با انسانشناسی طبیعت گرا، بنماید.
لبّ مطلب این است که در اسلام، برخلاف مکاتب طبیعت گرا، حقیقت تجزیه نمیشود و از این رو، در این دیدگاه الزامات اجتماعی مذهب جزء لوازم حقیقت مذهب است؛ دنیا عین آخرت و آخرت دنباله دنیا است؛ و لذا انسانِ اسلام، مسؤول است زیرا هدفدار است.
در همین ارتباط، نویسنده خاطر نشان میسازد که علت عقب افتادن شرق اسلامی دنباله روی فاقد عقلانیتی بوده است که ملل اسلامی از سرمایهی معنوی خود غافل شدهاند و سمعا و طاعتا از فلسفهی غرب تبعیت کردهاند.
مسألهی دوم، یعنی حکومت نیز براساس نوع معرفتی است که دین از انسان ارائه میدهد و لذا مسؤولیت ادارهی امور جامعه یک کوپراسیون همانند همهی شرکتها نیست. همچنین مسؤولان امور جامعه براساس احساس مسؤولیت دینی در چارچوب شناخته شدهای حکومت را در دست میگیرند که در منشور امیرالمؤمنین علیهالسلام به مالک اشتر و سایر افاضات ایشان در نهج البلاغه و کتابهای حدیث بیان گردیده است.
نویسنده، در پایان، با عطف توجه به پارهای از آموزههای معرفتی امام علی علیهالسلام نسبت به روشهای بهینهی کشورداری و مردم داری مقالهی خود را به پایان میبرد.
سیره قرآنی امیرمؤمنان(ع) (2)
منبع:
فرهنگ کوثر ۱۳۸۴ شماره ۶۴
اسلام سیاسی و اسلام گرایی معاصر
منبع:
پگاه حوزه ۱۳۸۶ شماره ۲۰۹
حوزه های تخصصی:
لقمه هاى آتشین
منبع:
فرهنگ کوثر ۱۳۸۷ شماره ۷۵
مظلومیت شیعه در تاریخ
«الاشارات و التنبیهات» سر آغاز منطق دو بخشی
حوزه های تخصصی:
مطهری و نظریه ی سازگاری اسلام و مدرنیته(مقاله ترویجی حوزه)
حوزه های تخصصی:
در چهار قرن اخیر شاهد تغییرات و دگرگونیهای پرشتاب، اثر گذار و بنیادین در حوزهی زیست انسانی بوده و هستیم. مدرنیته، که برآمده و برساختهی تحولات نامبرده میباشد، تقریبا تمامی شؤون زندگی بشر را پوشش و تحت تأثیر قرار داده است، مدرنیته هویت سیال و مرکب داشته و به همین جهت تغییرها و تاویلهای مختلف را برتابیده است. اما با وجود تنوع تصویری و تفسیری، آن را این گونه میتوان معنا کرد:
مدرنیته روش اندیشیدن و زیستن است که مؤلفههای اصلی آن را خردورزی، تغییر و پیشرفت میسازد.
از مدرنیته، به معنای یاد شده، معمولاً دو قرائت ارائه شده است:
1 ) مدرنیته پروژهای غربی است.
2 ) مدرنیته پدیدهای انسانی است که در غرب زایش و رویش داشته و از مختصات فکری و ساختاری نیز برخوردار میباشد.
در این نوشتار که پیرامون سازگاری اسلام و مدرنیته در دیدگاه استاد مطهری نگاشته شده است، استاد با خوانش اول مخالفت میورزد. اما خوانش دوم از مدرنیته در تفکرات استاد قابل بازیابی و بازخوانی میباشد.
مدرنیته با تغییر میآغازد؛ اما تغییر سامانمند و مشخص در حوزهی اندیشه، انگیزه، رفتار و ساختار. تغییر در اندیشه به خردورزی و خرد باوری بشری و در انگیزه به استیلای معرفتی و متقن و در رفتار به نهادمندی و مدیریت سازمانی نمود بیرون یافت. استاد مطهری منطق اسلام را در مورد تغییرات یاد شده یکسان نمیداند. تغییر رفتاری را مادامی که در خدمت انسان باشد از نظر اسلام ممدوح و مقبول میخواند. استاد مطهری برای خرد انسانی جایگاه رفیع ترسیم میکند و ریشهی آن را به اسلام مستند میسازد و اندیشهی خرد ورزانه را نتیجه بخش و کم ریسک مییابد، تا جایی که عقل را یکی از منابع و مبادی استنباط احکام دانسته و اجتهاد را موتور محرکهی اسلام میخواند و با جریانهای عقل ستیز در اسلام به شدت برخورد فکری میکند و به علم و تکنیک، که گونههایی از خردورزی انتقادی (نه به معنای پوپری آن) است، روی میآورد. استاد تغییر در انگیزهها را، که عمدتا با زبان مقاصد و اهداف بیان میشوند، از نظر اسلام میپذیرد، ولی همهی آنها را اولاً مقاصد میانی میداند، نه نهایی و ثانیا با رویکرد انتقادی به مبادی و مبانی اندیشه، یعنی خرد ورزی که مادر پیشرفت میباشد، بر این باور است که ریشهی توسعهی بیرونی، توسعهی درونی و انسانی است و دقیقا در همین جا نقش دین و ایمان در کنار عقلانیت بشری پررنگ شده و جهت پیشرفت و تغییرات را سالم میسازد.
در نهایت ایشان میان اسلام و مدرنیته سازگاری میبیند، نه تعارض و تخاصم.