فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۵٬۶۶۱ تا ۵٬۶۸۰ مورد از کل ۳۶٬۶۹۰ مورد.
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف مقایسه سطح شادکامی والدین دارای یک فرزند و چند فرزند انجام شده است. روش پژوهش از نوع علّی– مقایسه ای و ابزار پژوهش پرسشنامه شادکامی آکسفورد (1989) می باشد. جامعه آماری این پژوهش کلیه معلمین دارای فرزند منطقه چهار استان قم می باشد. در این پژوهش، تعداد 120 معلم مرد و زن (35 تا 55 سال) از دو گروه والدین تک فرزند (37) و چند فرزند (83) به روش خوشه ای تصادفی به عنوان نمونه انتخاب شدند و به گویه های پرسشنامه شادکامی آکسفورد پاسخ دادند. یافته ها در نرم افزار spss نسخه 18 و با استفاده از آزمون t دو گروه مستقل تجزیه و تحلیل شد. نتایج پژوهش نشان داد تفاوت معناداری بین میزان شادکامی در دو گروه والدین تک فرزند و والدین دارای چند فرزند وجود دارد و والدین دارای فرزندان متعدد نسبت به والدین دارای یک فرزند، میزان بالاتری از شادکامی برخوردار .
اثربخشی شناخت درمانی هیجان مدار بر اضطراب کرونا، حس انسجام و رشد پس آسیبی در زنان بهبود یافته از کرونا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده درمانی کاربردی دوره ۴ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۱۵)
672 - 687
حوزههای تخصصی:
هدف: این مطالعه با هدف تعیین اثربخشی شناخت درمانی هیجان مدار بر اضطراب کرونا، حس انسجام و رشد و رشد پس آسیبی در زنان بهبود یافته از کرونا انجام شد. روش پژوهش: روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون و پیگیری با گروه گواه بود. جامعه آماری پژوهش کلیه زنان بهبود یافته از کرونا در شهر بابل در سال 1400 بودند. حجم نمونه پژوهش شامل 30 نفر از زنان بهبود یافته از کرونا بودند که با روش نمونه گیری در دسترس و با توجه به ملاک های ورود و خروج مطالعه انتخاب شدند. گروه آزمایش، مداخله شناخت درمانی هیجان مدار را براساس پروتکل ارائه شده توسط پاور (2010) در 10 جلسه 90 دقیقه ای هفتگی دریافت نمود. پرسشنامه های مورد استفاده در این پژوهش شامل پرسشنامه رشد پس از سانحه تدسچی و کالهون (1996)، پرسشنامه اضطراب کرونا علی پور و همکاران (1398) و پرسشنامه حس انسجام آنتونووسکی (1993) بود. داده ها با تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر در نرم افزار spss نسخه 22 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. یافته ها: یافته ها نشان داد که در پس آزمون بین گروه های آزمایش و گواه از نظر اضطراب کرونا (86/12=F، 001/0>P)، حس انسجام (34/60=F، 001/0>P)، و رشد پس آسیبی (61/79=F، 001/0>P) تفاوت معنی داری وجود داشت. به عبارت دیگر، مداخله شناخت درمانی هیجان مدار باعث بهبود میزان اضطراب کرونا، حس انسجام و رشد پس آسیبی زنان بهبود یافته از کرونا شد. نتیجه گیری: منطبق با یافته های پژوهش حاضر می توان مداخله شناخت درمانی هیجان مدار را به عنوان یک روش کارا جهت افزایش اضطراب کرونا، حس انسجام و رشد پس آسیبی زنان بهبود یافته از کرونا پیشنهاد داد.
نقش وابستگی به تلفن همراه بر سلامت روان با میانجیگری خود ارزشیابی
منبع:
سلامت روان در مدرسه دوره ۱ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳
28 - 37
حوزههای تخصصی:
امروزه استفاده بیش از حد و وابستگی به تلفن همراه یکی از معضلات در بین نوجوانان محسوب میگردد از اینرو این پژوهش با هدف تدوین مدل ساختاری نقش وابستگی به تلفن همراه بر سلامت روان با نقش میانجی خودارزشیابی در دانش آموزان دبیرستانی انجام گرفت. روش پژوهش حاضر به صورت توصیفی از نوع همبستگی می باشد. جامعه آماری پژوهش شامل دانش آموزان متوسطه دوم سال۱۴۰۱- ۱۴۰۲ شهرستان ملارد است که طبق آمار 13886 نفر می باشد. حجم نمونه 375نفر بصورت خوشه ای تصادفی انتخاب شد. ابزار گردآوری اطلاعات پرسشنامه وابستگی به موبایل کوه هی (2009)، پرسشنامه خودارزشیابی جاج و همکاران (1997) و سلامت روان ویت وویر (1983) می باشد. داده های گردآوری شده با استفاده از آزمون معادلات ساختاری مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج نشان می دهد که اثر مستقیم وابستگی به تلفن همراه بر سلامت روان (001/0) ,P (269/0)، اثر غیرمستقیم وابستگی به تلفن همراه با میانجیگری خودارزشیابی بر سلامت روان (019/0) ,P (088/0) و همچنین اثر کل بین متغیرها (001/0),P (241/0) می باشد، همچنین اثر مستقیم خودارزشیابی بر سلامت روان (001/0), P (241/0-) می باشد که از نظر آماری معنادار می باشند. با توجه به نتایج به دست آمده متغیرهای وابستگی به تلفن همراه و خودارزشیابی بطور همزمان قادر به تبیین 5/24 درصد از واریانس سلامت روان هستند. همچنین، متغیر وابستگی به تلفن همراه قادر به تبیین 5/13 درصد از واریانس خودارزشیابی می باشد. بنابراین مدل نظری نقش میانجیگری خودارزشیابی در رابطه بین وابستگی به تلفن همراه با سلامت روان در دانشجویان در سطح 05/0 و با احتمال 95% تائید می گردد
خوانش جنسیتی توانایی ادراکی-شناختی مسیریابی با تاکید بر هوش هیجانی مورد پژوهی محله سجاد شهر مشهد(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
تفکر رکن اساسی در فرآیند ادراک در محیط شهری است با توجه به اینکه رفتار مسیریابی در فضای شهری تحت تأثیر اطلاعات دریافت شده از محیط است لذا درک صحیح از اطلاعات دریافتی از محیط سبب سهولت مسیریابی می گردد. افراد مختلف متناسب با شرایط فیزیولوژیکی از استراتژی های مختلفی برای مسیریابی در فضای شهری استفاده می کنند. هوش هیجانی ازجمله عامل تأثیرگذار در حیطه روانشناسی است و با عواملی مانند خودآگاهی، خود مدیریت، آگاهی اجتماعی، مدیریت روابط با مسیریابی می تواند ارتباط داشته باشد. با توجه به اینکه در فرآیند ادراک تفکر امر اساسی است در ادامه یکی از مؤلفه های هوش هیجانی نیز تسهیل تفکر هست لذا هدف از ارائه این پژوهش خوانش جنسیتی توانایی ادراکی -شناختی مسیریابی با تأکید بر هوش هیجانی و بررسی رفتار مسیریابی زنان و مردان با تأکید بر هوش هیجانی در محله سجاد بود. روش تحقیق در پژوهش حاضر توصیفی- تحلیلی است و در این راستا به منظور گردآوری داده ها از مشاهدات میدانی، پرسشنامه، بازدید سایت استفاده شده است. بر اساس حجم جامعه در محله سجاد با استفاده از فرمول کوکران حجم نمونه 296 نفر محاسبه شده است و پرسشنامه به صورت نمونه گیری هدفمند در میان از مردان وزنان تکمیل گردیده است. تحلیل داده ها برای تأثیر هوش هیجانی بر مسیریابی با آزمون های آمار استنباطی در نرم افزار spss صورت گرفته است و آزمون لون و آزمون واریانس یک طرفهAnova ، آزمون t تحلیل گردیده است. نتایج حاکی از آن است که رفتار مسیریابی زنان و مردان متفاوت است و مابین هوش هیجانی و مسیریابی زنان و مردان ارتباط مستقیمی وجود دارد. زنان در امر مسیریابی خودآگاهی بالاتری نسبت به مردان دارند همچنین در حین انجام این رفتار در محیط توانایی عاطفی و حساسیت بین فردی بیشتری نسبت به مردان دارند. مردان در فرآیند مسیریابی و در حین تعیین مسیر مدیریت احساسات قوی تری نسبت به زنان در محیط شهری دارند و اعتمادبه نفس بیشتری در حین انجام این فرایند دارند.مردان در فضای شهری خوش بین تر از زنان می باشند. زنان در مسیریابی از دانش مسیر و نشانه استفاده می کنند.مردان از دانش مسیر استفاده می کنند.
اثربخشی طرحواره درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر نارسایی هیجانی و انسجام درونی زنان مبتلابه سرطان سینه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی طرح واره درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر نارسایی هیجانی و انسجام درونی زنان مبتلابه سرطان سینه شهر تهران در سال 1402 بود. روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه زنان مبتلابه سرطان سینه شهر تهران بودند که با روش نمونه گیری در دسترس و هدفمند انتخاب و در دو گروه آزمایش (15 نفر) و کنترل (15 نفر) قرار داده شدند. گروه آزمایش 10 جلسه 90 دقیقه ای تحت آموزش طرح واره درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی قرار گرفتند و گروه کنترل در طول این مدت در انتظار درمان ماندند. روش جمع آوری داده ها بر اساس پرسشنامه استاندارد نارسایی هیجانی (بگبی و همکاران، 1994) و پرسشنامه استاندارد انسجام درونی (کیمیایی و همکاران، 1392) انجام گرفت. پایایی پرسشنامه با استفاده از روش آلفای کرونباخ محاسبه شد که مقدار آن برای پرسشنامه نارسایی هیجانی 81/. و پرسش نامه انسجام درونی بالای 0.7 به دست آمده آمد. همین طور از روایی محتوا به منظور آزمون روایی پرسشنامه استفاده شد، که برای این منظور پرسشنامه ها به تأیید متخصصین مربوطه رسید. تجزیه وتحلیل اطلاعات به دست آمده از اجرای پرسشنامه ها از طریق نرم افزار SPSS24 در دو بخش توصیفی و استنباطی (تحلیل کوواریانس) انجام پذیرفت. نتایج تحقیق نشان داد نتایج نشان داد که طرح واره درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی باعث کاهش "نارسایی هیجانی" زنان مبتلابه سرطان سینه شد. همچنین نتایج نشان داد طرح واره درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی باعث بهبود انسجام درونی در زنان مبتلابه سرطان سینه شد. بنابراین یافته های مطالعه حاضر نشان داد که طرح واره درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر کاهش نارسایی هیجانی و افزایش انسجام درونی بیماران مبتلابه سرطان سینه مؤثر می باشد.
مقایسه سرسختی بانوان متاهل با ازدواج فامیلی و غیرفامیلی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف مقایسه ویژگی سرسختی و مؤلفه های آن در بین بانوان با ازدواج فامیلی و غیرفامیلی انجام شد. این پژوهش به صورت توصیفی انجام شد. جامعه آماری پژوهش را بانوان دانشجوی متاهل دانشگاه پیام نور مشهد در سال ۱۳۹8 تشکیل دادند که درنهایت با حذف داده های پرت، 38 نفر به شیوه در دسترس و داوطلبانه به صورت آنلاین اقدام به تکمیل پرسشنامه سرسختی کوباسا- فرم کوتاه کردند. با توجه به نتایج حاصل از آزمون تی مستقل (T مستقل) که برای سرسختی سطح معنی داری (038/0) و مؤلفه کنترل آن با سطح معنی داری (014/0) بدست آمد. نشان داده شد که بین میزان سرسختی و مؤلفه کنترل آن با ازدواج فامیلی و غیرفامیلی تفاوت معناداری وجود دارد. اما در مؤلفه های تعهد(076/0) و مبارزه جویی(136/0) تفاوت معناداری یافت نشد. با توجه به یافته های این پژوهش ویژگی سرسختی به خصوص مؤلفه کنترل آن می تواند در بانوان با ازدواج فامیلی و غیرفامیلی نقش مؤثری داشته باشد.
اثربخشی مشاوره گروهی مبتنی بر سیستم خانواده درونی (IFS) بر صمیمت و بهزیستی هیجانی زنان سرپرست خانوار شهر اصفهان
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف اثربخشی مشاوره گروهی مبتنی بر سیستم خانواده درونی (IFS) بر صمیمیت و بهزیستی هیجانی زنان سرپرست خانوار شهر اصفهان انجام گرفت. روش پژوهش، نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون – پس آزمون همراه گروه کنترل است. در این پژوهش جامعه آماری شامل تمامی زنان سرپرست خانوار تحت پوشش کمیته امداد امام خمینی (ره) شهر اصفهان بود؛ که از میان آن ها تعداد 30 نفر به صورت در دسترس در پژوهش شرکت کردند. سپس این گروه به دو گروه 15 نفره تقسیم شدند. پس از اجرای پرسشنامه صمیمیت زناشویی تامپسون و والکر (1996) و بهزیستی هیجانی کییز (2005) روی هر دو گروه کنترل و آزمایش، اعضای گروه آزمایش در جلسات آموزشی مشاوره گروهی مبتنی بر سیستم خانواده درونی (IFS) به مدت 8 هفته، هر جلسه به مدت 60 دقیقه شرکت کردند، اما گروه کنترل هیچ مداخله ای را دریافت نکردند. یافته های پژوهش با استفاده از روش تحلیل کوواریانس مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت. نتایج پژوهش حاضر حاکی از آن است که آموزش مشاوره گروهی مبتنی بر سیستم خانواده درونی (IFS) صمیمیت (0/81) و بر بهزیستی هیجانی (0/75) زنان سرپرست خانوار شهر اصفهان تأثیر معنادار دارد. بنابراین نتیجه گرفته شد که از رویکرد مبتنی بر سیستم خانواده درونی (IFS) می توان به عنوان مداخله مؤثری بر افزایش صمیمیت و بهزیستی هیجانی زنان سرپرست خانوار استفاده کرد.
تاثیر استفاده از فناوری بر بهبود اختلال نوشتن دانش آموزان ابتدایی (مطالعه موردی: تاثیر درس افزار آموزشی بر بهبود اختلال املا دانش آموزان با ضعف حافظه دیداری)
حوزههای تخصصی:
هدف از انجام پژوهش حاضر بررسی تأثیر فناوری و به طور ویژه درس افزار محقق ساخته بر روی اختلال املا دانش آموزان با ضعف حافظه دیداری بود. پژوهش حاضر به روش شبه آزمایشی با طرح گروه آزمایش و گواه انجام شد. جامعه آماری این پژوهش شامل تمامی دانش آموزان پسر شهر مشهد که دارای اختلال املا و ضعف حافظه دیداری در سال تحصیلی ۱۴۰۰-۱۴۰۱ است. نمونه پژوهش شامل ۴۰ نفر از دانش آموزان که با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب گردیدند و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه جایگزین شدند. به منظور اجرای پژوهش، گروه آزمایش طی هشت جلسه تحت آموزش با درس افزار آموزشی قرار گرفتند. برای تجزیه وتحلیل داده های به دست آمده از آزمون t استفاده شد. از تجزیه تحلیل نتایج به دست آمده می توان چنین نتیجه گرفت که با اطمینان 95% می توان گفت درس افزارآموزشی بر بهبود اختلال املا دانش آموزان با ضعف حافظه دیداری، تأثیر معناداری دارد. یافته های پژوهش حاضر بیانگر آن بودند که استفاده از درس افزارآموزشی می تواند به عنوان یک روش کارآمد جهت کاهش اختلالات نوشتاری دانش آموزان مورداستفاده قرار گیرد.
پیش بینی گرایش به مصرف مواد مخدر افیونی در نوجوانان بر اساس آشفتگی های روان شناختی و سلامت در خانواده(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال هفدهم پاییز ۱۴۰۲ شماره ۶۹
۲۰۰-۱۸۱
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از پژوهش حاضر پیش بینی گرایش به مصرف مواد مخدر افیونی در نوجوانان بر اساس آشفتگی های روان شناختی و سلامت در خانواده بود. روش: روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش شامل دانش آموزان شهر بجنورد در سال تحصیلی 1402-1401 بود. از این بین، 310 نفر با توجه به ملاک های ورود به شیوه نمونه گیری خوشه ای دو مرحله ای انتخاب شدند. ابزارهای مورد استفاده در این پژوهش شامل پرسشنامه استعداد اعتیاد، مقیاس آشفتگی روان شناختی، و مقیاس سلامت خانواده اصلی بود. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون همبستگی پیرسون و رگرسیون گام به گام استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد ابعاد آشفتگی های روان شناختی (افسردگی، اضطراب، و استرس) با گرایش به مصرف مواد مخدر افیونی در نوجوانان رابطه مثبت و معنادار، و سلامت در خانواده با گرایش به مصرف مواد مخدر افیونی در نوجوانان همبستگی منفی و معنادار داشت. نتایج رگرسیون نیز حاکی از این بود که افسردگی، سلامت در خانواده، اضطراب، و استرس به ترتیب 22 درصد، 26 درصد، 27 درصد، و 24 درصد از واریانس گرایش به مصرف مواد مخدر افیونی را تبیین کردند. مولفه های این دو متغیر به طور همزمان با هم توانستند 27 درصد از واریانس گرایش به مصرف مواد مخدر افیونی را تبیین کنند. نتیجه گیری: طبق نتایج به دست آمده، آشفتگی های روان شناختی و سلامت در خانواده می توانند باعث بروز و تداوم گرایش به مصرف مواد مخدر افیونی در نوجوانان گردند. در نتیجه، طراحی مداخلات مبتنی بر بهبود این ویژگی ها به عنوان مبنایی برای کاهش گرایش به مصرف مواد مخدر افیونی این گروه از افراد پیشنهاد می شود.
The Relationship between Depression with Cognitive Fusion and Defense Mechanisms
حوزههای تخصصی:
Depression is one of the most common mental illnesses in the world, so it is important to know it as well as possible to design interventions to reduce it in society. The present study was conducted with the aim of investigating the relationship between depression with cognitive fusion and defense mechanisms. This research is descriptive-correlation type. The research population was the students of Kashan University in the academic year of 2023-2024, and 350 of them were selected by convenience sampling method. Research tools included Beck Depression Inventory-II (BDI-II), Cognitive Fusion Questionnaire (CFQ) and Defense Mechanisms Questionnaire-40 (DSQ-40). Data analysis was done using SPSS-26 software and Pearson correlation coefficient. The obtained findings showed that depression is positively correlated with cognitive fusion and immature and neurotic defense mechanisms (P < 0.01). But the relationship between depression and mature defense mechanisms such as humor and sublimation was negative and significant (P < 0.01). These findings show that depression is related to unhealthy thought processes such as cognitive fusion and immature and neurotic defense mechanisms, and therefore attention should be paid to this issue in the field of treatment.
اثربخشی آموزش شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر افکار خودکشی، پریشانی روانشناختی و افسردگی زنان دارای کم کاری تیروئید(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۲ مهر ۱۴۰۲ شماره ۷ (پیاپی ۸۸)
۱۸۴-۱۷۵
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی آموزش شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر افکار خودکشی، پریشانی روانشناختی و افسردگی زنان دارای کم کاری تیروئید بود. روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون و گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل کلیه زنان دارای کم کاری تیروئید مراجعه کننده به مراکز مشاوره در شهر اصفهان در سال ۱۴۰1 بود. از بین این زنان به شیوه نمونه گیری هدفمند تعداد 30 نفر انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه جایگزین شدند و به پرسشنامه های افکار خودکشی BSSI (بک، 1961)، پریشانی روانشناختی KPDS (کسلر و همکاران، 2002) و افسردگی BDI-13 (بک، 1972) پاسخ دادند. برای گروه آزمایشی آموزش شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی در 8 جلسه 2 ساعته، هفته ای یک جلسه برگزار شد. تجزیه وتحلیل داده ها با آزمون تحلیل کوواریانس چندمتغیره انجام شد. نتایج نشان داد که با کنترل اثر پیش آزمون بین میانگین پس آزمون دو گروه آزمایش و گواه در متغیر افکار خودکشی (113/0=p) تفاوت معناداری وجود نداشت؛ اما در متغیرهای پریشانی روانشناختی و افسردگی تفاوت معناداری وجود داشت (05/0>p). براین اساس می توان نتیجه گرفت که آموزش شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر پریشانی روانشناختی و افسردگی زنان دارای کم کاری تیروئید مؤثر بود.
مقایسه اثربخشی درمان مبتنی بر ذهن آگاهی و درمان شناختی رفتاری بر اضطراب بیماران مبتلا به سردردهای میگرنی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های نوین روانشناختی سال ۱۸ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۷۱
257 - 265
حوزههای تخصصی:
تجربه اضطراب از جمله چالش های اساسی بیماران مبتلا به سردردهای میگرنی است که نیازمند ارائه مداخله های کارآمد برای آن است. هدف پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی درمان مبتنی بر ذهن آگاهی با درمان شناختی رفتاری در کاهش اضطراب بیماران مبتلا به سردردهای میگرنی بود. روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون_پس آزمون با گروه گواه و پیگیری یک ماهه بود. جامعه آماری پژوهش زنان مبتلا به سردرد میگرنی مزمن بود که به بیمارستان های شهر ساری در سال 1400 مراجعه کرده بودند. 45 نفر با نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند و به صورت تصادفی در سه گروه (هر گروه 15 نفر) گمارده شدند. ابزار پژوهش شامل مقیاس افسردگی، اضطراب و استرس- 21 (DASS-21) بود. گروه درمان ذهن آگاهی و گروه درمان شناختی رفتاری 8 جلسه مداخله دریافت کردند. نتایج آزمون تحلیل واریانس اندازه گیری مکرر نشان داد که منبع تغییرات زمان (001/0=P و 59/57=F) گروه (001/0=P و 06/39=F) و تعامل زمان و گروه (001/0=P و 83/12=F) معنادار است. مقایسه زوجی بنفرونی نشان داد که گروه درمان ذهن آگاهی و درمان شناختی رفتاری در مقایسه با گروه کنترل در مرحله پس آزمون و پیگیری به صورت معناداری میانگین کمتری کسب کرده اند (01/0>P). همچنین نتایج نشان داد که گروه شناختی رفتاری در مقایسه با گروه ذهن آگاهی در مرحله پس-آزمون (05/0=P) و پیگیری (05/0=P) میانگین کمتری کسب کرده است. نتایج پژوهش بیانگر اولویت استفاده از درمان شناختی رفتاری در مقایسه با درمان ذهن آگاهی برای بهبود اضطراب در بیماران مبتلا به سردردهای میگرنی توسط روان شناسان و مراکز درمان سردردهای میگرنی بود.
اثربخشی برنامه آموزش ذهن آگاهی مثبت بر تنظیم شناختی هیجان و تعداد حملات تشنجی نوجوانان مبتلا به شبه صرع شهر اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های نوین روانشناختی سال ۱۸ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۷۲
41 - 48
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف اثربخشی آموزش ذهن اگاهی مثبت بر تنظیم شناختی هیجان و تعداد حملات تشنجی نوجوانان مبتلا به اختلال شبه صرع انجام گرفت. این پژوهش، نیمه آزمایشی با طرح سری های زمانی یک گروه و بدون گروه گواه در سه مرحله پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری یک ماهه بود. جامعه آماری شامل نوجوانان 14 تا 18 سال مبتلا به اختلال شبه صرع شهر اصفهان در سال 1401 بود. در این پژوهش 14 نوجوان مبتلا به شبه صرع با روش نمونه گیری هدفمند، انتخاب و به دو گروه دختر و پسر تقسیم شدند ( هرگروه 7 نفر). این دوگروه، برنامه آموزشی ذهن آگاهی مثبت را در 8 جلسه دریافت نمودند. پرسشنامه مورد استفاده، شامل پرسشنامه جمعیت شناختی جهت اندازه گیری تعداد حملات تشنجی و پرسشنامه تنظیم شناختی هیجان (گارنفسکی، 2001) بود. روش آماری تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر و آزمون تعقیبی LSD بود و با برنامه SPSS-24 بررسی شد. نتایج نشان داد این مداخله، بر تنظیم شناختی هیجان و تعداد حملات تشنجی تاثیر معنادار داشته (05/0P<) و توانسته بر راهبرد های مثبت تنظیم شناختی هیجان (002/0, P= 23/680F= )، راهبرد های منفی تنظیم شناختی هیجان (001/0, P= 35/485F= ) و تعداد حملات تشنجی (001/0, P= 20/304F= ) تاثیر بگذارد. بنابراین، برنامه آموزشی ذهن آگاهی مثبت می تواند به عنوان یک روش کارآمد جهت کاهش استفاده از راهبردهای منفی تنظیم شناختی هیجان و تعداد حملات تشنجی و افزایش استفاده از راهبرد های مثبت تنظیم شناختی هیجان نوجوانان مبتلا به اختلال شبه صرع به کار رود.
پیش بینی سلامت روانی بر اساس دینداری و دلبستگی با میانجی گری انسجام روان شناختی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
دست یابی به سلامت روانی سال هاست ذهن روان شناسان و متفکران را به خود مشغول کرده است. هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه ابعاد (مثبت و منفی) سلامت روانی با دینداری و سبک دلبستگی با میانجی گری حس انسجام بود. روش پژوهش از نوع همبستگی و جامعه پژوهش تمام فارسی زبانانی بودند که به شبکه های اجتماعی دسترسی داشتند. نمونه آماری 213 نفر خانم و آقا به صورت در دسترس انتخاب شدند و به مقیاس های زیر پاسخ دادند: «مقیاس تجدیدنظرشده جهت گیری دینی»، «پرسش نامه حس انسجام»، «پرسش نامه دلبستگی»، «پرسش نامه سلامت عمومی»، «پرسش نامه بهباشی روان شناختی»، «پرسش نامه رضایت از زندگی». برای تجزیه و تحلیل داده ها و بررسی روابط بین متغیرها از ضریب همبستگی پیرسون و روش معادلات ساختاری استفاده شد. یافته ها نشان داد بین همه متغیرهای پژوهش همبستگی برقرار است. همچنین، ابعاد مختلف دینداری (درونی، بیرونی فردی، بیرونی اجتماعی) و دلبستگی، توان تبیین واریانس ابعاد مختلف سلامت روانی را دارند. دیگر یافته مهم پژوهش توان میانجی گری حس انسجام در رابطه بین دینداری و دلبستگی با ابعاد سلامت روانی است. بر اساس مدل ساختاری پژوهش، اگر دلبستگی با دو عامل اضطراب و نزدیک بودن در مدل حضور داشته باشد، حس انسجام می تواند رابطه بین دینداری و دلبستگی با سلامت روانی را تبیین کند.
The Effectiveness of Cognitive Behavioral Training on the Body Image of Women with Eating Disorder Symptoms(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
Iranian Journal of Health Psychology, Volume ۶, Issue ۴ - Serial Number ۱۸, Autumn ۲۰۲۳
9 - 18
حوزههای تخصصی:
Objectives: The present study was conducted to determine the effectiveness of cognitive behavioral training on the body image of women with eating disorder symptoms.
Method: The research method was semi-experimental (pre-test-post-test design with an unequal control group). The statistical population of the research included all women with eating symptoms who were referred to nutritional clinics, psychotherapy centers, and fitness and aerobics clubs in Kashan City in 2021. Among them, 20 people were selected through convenience sampling and randomly assigned into two control and experimental groups. The measurement tool included the satisfaction with body image questionnaire (2002). The experimental group was exposed to 10 sessions of cognitive behavioral training, and during this time, the control group was placed on the waiting list. Multivariate and one-way analysis of covariance was used for data analysis by SPSS software version 22.
Results: The results showed a significant difference in the linear combination of body image scores of women with symptoms of eating disorders and food between groups.
Conclusion: According to the results, the body satisfaction scores of the experimental group increased in the post-test compared to the control group. Also, the scores of dissatisfaction with body image have decreased in this group. In conclusion, the change in scores indicates the positive effect of cognitive behavioral training.
تبیین ضرورت طراحی برنامه درسی مهارت های زندگی برای مراکز آموزش عالی ایران(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: مهارت های زندگی روش هاو مهارت های ضروری و لاینفک برای ی ک زن دگی پایدار و سالم است . آموزش عالی از طریق بهبود قابل ملاحظه مهارت های زندگی در شهروندان فرصتی حیاتی برای تأثیرگذاری بر آینده دارد .هدف پژوهش حاضر تعیین ضرورت طراحی الگوی برنامه درسی مهارت های زندگی برای دانشجویان دوره کارشناسی مراکز آموزش عالی ایران بود روش ها: .این مطالعه با رویکرد کیفی و روش تحلیل محتوا انجام شد. مشارکت کنندگان را 15 نفر صاحب نظر در زمینه مهارت های زندگی و 15 سند مکتوب شامل می شد. برای انتخاب افراد ازروش نمونه گیری هدفمند قضاوتی استفاده شد. داده ها از طریق مصاحبه های نیمه ساختارمند تا مرحله اشباع گردآوری و با نرم افزار MAXQDA ،تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها: یافته ها شامل 149کد اولیه بوده که در نهایت با ادغام کدهای اولیه،52کد، 7زیر طبقه و در3طبقه استخراج گردید؛ طبقه دستیابی به خودشکوفایی«شامل زیر طبقات : دستیابی به اهداف شخصی و تحصیلی و افزایش سلامت جسمانی وروانی(بهزیستی روانی)»،طبقه بهزیستی اجتماعی«شامل زیر طبقات :، برآورده کردن نیازهای جامعه،ارتقاء توانایی های روانی اجتماعی،پیشگیری وکاهش آسیب های فردی واجتماعی » وطبقه کمک به حل مسائل زندگی «شامل زیر طبقات : پیشگیری و حل چالش های زندگی، آماده کردن دانشجویان برای زندگی شغلی و زناشویی و تقویت روابط اجتماعی » بود. نتیجه گیری: .یافته ها نشان داد طراحی برنامه درسی مهارت های زندگی برای دانشجویان در مراکز آموزش عالی ضروری بوده و سبب دست یابی آنان به خودشکوفایی شده و به افزایش بهزیستی اجتماعی و حل مسائل زندگی کمک میکند .
اعتبارسنجی بسته استعاری Cardillo برای آزمایش فرضیه های عصبی در مورد استعاره و به کارگیری آن در مبتلایان به اختلال وسواسی -جبری و افراد عادی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: پژوهش حاضر با هدف اعتبارسنجی بسته استعاری کاردیلو (Cardillo) و به کارگیری آن در مبتلایان به اختلال وسواسی_جبری و افراد عادی صورت گرفت. روش کار: این پژوهش در دو مطالعه صورت گرفت. ابتدا، به اعتبارسنجی بسته استعاری Cardillo از دیدگاه متخصصان پرداخته شد. ابتدا با اقتباس از مطالعه Cardillo و همکاران (2010) تعداد 208 واژه پایه انتخاب و در اختیار 40 نفر از ارزیابان قرار گرفت؛ سپس 455 جمله لفظی، استعاری متعارف و استعاری بدیع تدوین شدند و توسط 12 نفر از متخصصان ارزیابی شدند. در مطالعه دوم به بررسی جملات در میان افراد مبتلا به اختلال وسواسی_جبری و غیرمبتلایان پرداخته شد. پژوهش از نوع علی مقایسه ای بود. جامعه آماری پژوهش، تما می افراد مراجعه کننده به کلینیک صبا و بیمارستان ابن سینا شهر مشهد بودند که تشخیص اختلال وسواسی_جبری دریافت کرده بودند و گروه مقایسه شامل افراد عادی بودند که به شیوه در دسترس انتخاب شدند (20 نفر در هر گروه). به منظور تحلیل داده ها از t یک نمونه ای، ضریب کاپا، همبستگی درون رده ای و تحلیل واریانس استفاده شد. یافته ها: نتایج حاکی از توافق میان ارزیابان و همبستگی درون رده ای مناسب بود. همچنین، مقایسه افراد مبتلا به اختلال وسواسی_جبری و عادی نیز نشان داد که در ابعاد آشنایی، تصویرپذیری و مجازی بودن در هر سه گروه جملات لفظی، استعاری متعارف و استعاری بدیع اختلاف معناداری وجود ندارد. نتیجه گیری: بنابراین، بسته استعاری Cardillo از روایی محتوایی و ملاکی بالایی برخوردار است و می تواند جهت شناسایی و تعیین میزان درک ابعاد استعاره ها استفاده شود.
تجربیات زیسته دانش آموزان دارای پدر وابسته به مواد: یک مطالعه پدیدارشناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال هفدهم تابستان ۱۴۰۲ شماره ۶۸
۴۶-۲۷
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف این پژوهش بررسی نظام مند و مطالعه تجربیات زیسته دانش آموزان دارای پدر وابسته به مواد بود. روش: این پژوهش کیفی و از نوع پدیدارشناختی بود. جامعه آماری شامل دانش آموزان دارای پدر وابسته به مواد شهر تبریز بود که 21 نفر از آن ها با روش نمونه گیری گلوله برفی انتخاب شدند. ابزار جمع آوری داده ها مصاحبه عمیق و نیمه ساختار یافته بود. همزمان با جمع آوری داده ها، کدگذاری و تحلیل با روش کلایزی انجام پذیرفت. یافته ها: نتایج نشان داد که تجربیات زیسته این گروه از دانش آموزان شامل 6 بعد تجربه کلی روان شناختی، تجربیات اجتماعی، تجربیات خانوادگی، تجربیات اقتصادی، تجربیات تحصیلی، تجربیات رفتاری، تجربیات مذهبی، و 24 زیرمقوله بود. نتیجه گیری: مداخلات جامع شامل حمایت های خانوادگی، اجتماعی، اقتصادی و روانی به این گروه از دانش آموزان پیشنهاد می شود.
The Relationship among Motivation, Self-Efficacy, Community of Inquiry and learning Performance in Online Learning Environments: A Path Analysis(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
The COVID-19 pandemic has necessitated a rapid shift to online learning, making the community of inquiry (COI) framework increasingly relevant for creating meaningful and effective online learning experiences. However, the impact of COI presences (i.e., teaching, social, and cognitive presence) on students' learning outcomes has been inconsistent in the literature, and a recent meta-analysis has identified a publication bias in this relationship suggesting the need for further investigation. This study aimed to enhance our understanding of how the COI presence influences college students' learning outcomes and whether it has a mediating role in the effect of self-efficacy and motivation on e-learner’s academic achievement. In this cross-sectional study, using a correlational research design, among all graduate students studying in online courses, a total of 269 graduate students were selected from online programs in seven public universities in Iran between April 2022 and June 2023, to be the sample of the study. The data were obtained from the answers to the community of inquiry (COI) scale, self- efficacy scale, academic motivation scale and students’ last semester grade point average. To examine the questions of the study, a path analysis was applied whose results showed that motivation and self-efficacy affected the community of inquiry positively (p<0.000). Also, the community of inquiry affected learning performance positively (p<0.000). The outcomes can provide significant theoretical and practical contributions to the key stakeholders to design a satisfying and successful online curriculum for the post-COVID-19 era and offer valuable insights into the design of productive online learning communities.
An In-depth Analysis of the Cognitive Gaps between Novice and Experienced Iranian EFL Teachers(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
The hidden constructs underlying teachers’ professional identity at a given point of teaching life are presumed to account for their practical qualities. The current study explored the cognitive skills of three groups of Iranian English as a foreign language (EFL) teachers with scant, moderate, and considerable teaching experience. To this end, a convenience sample, including 382 Iranian EFL teachers from 660 branches of five countrywide English language institutions, participated in a sequential explanatory mixed-method study. In the quantitative phase, a multivariate approach to comparison was adopted, and the three groups were compared in terms of a linear combination of nine subscales representing teachers’ pedagogical knowledge base. As shown by the results, the between-group differences in four of the nine sub-domains yielded a significant between-group gap in the overall level of teacher cognition. These differentiating knowledge areas included knowledge of learning, teaching, classroom management, and professional self. A qualitative follow-up phase was then launched in which a 95-member sample of the participants attended a retrospective interview to delve deeply into the nature of the four differentiating subdomains. The qualitative results divulged the processes and reasons underlying the four differentiating knowledge areas. The findings may have new insights into the exact nature of Iranian EFL teachers’ intellectual peculiarities at different stages of a teaching career.