فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴٬۰۲۱ تا ۴٬۰۴۰ مورد از کل ۳۶٬۲۵۰ مورد.
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: وجود نظریات جدیدتر در تبیین تفاوت های میان نسلی و فرآیند تغییر و تحولات نسلی و پیش بینی پیامد آن ضروری و مهم به نظر می رسد. لذا هدف از پژوهش حاضر تبیین تفاوت های بین نسلی و پیش بینی تحولات نسلی بر اساس مفهوم انفصال نسلی بود. روش پژوهش: این پژوهش از نوع مروری و یک پژوهش تحلیلی-توصیفی بود. جهت گردآوری داده ها از روش کتابخانه ای و اسنادی استفاده شد. پس از جمع آوری اطلاعات، یافته های مرتبط با موضوع مقاله حاضر جهت بحث و نتیجه گیری، در بخش یافته ها شرح داده شد. یافته ها: یافته ها حاکی تفاوت های بنیادین بین نسل زد و سایر نسل ها وجود دارد. این تفاوت ها گستره زیادی را شامل می شود از جمله: فرهنگی، اجتماعی، شناختی، هیجانی، رفتاری، زبانی، نگرشی و غیره. نتیجه گیری: می توان نتیجه گرفت که مفهوم انفصال نسلی به شناخت و تبیین بهتر پدیده های فرهنگی-اجتماعی مرتبط با نسل زد کمک می کند.
نقش واسطه ای خودکارآمدی در رابطه بین سرمایه روانشناختی با عملکرد شغلی نوآورانه معلمان
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: پژوهش حاضر با هدف تعیین نقش واسطه ای خودکارآمدی در رابطه بین سرمایه روانشناختی با عملکرد شغلی نوآورانه معلمان مقطع ابتدایی شهر کرج انجام شد. روش پژوهش: این پژوهش به لحاظ هدف، کاربردی؛ به لحاظ نوع داده ها، کمی؛ همچنین به لحاظ ماهیت پژوهش، توصیفی-همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش کلیه معلمان مقطع ابتدایی در شهر کرج بود. 242 نفر بر اساس محاسبه حجم نمونه در معادلات ساختاری و روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای مرحله ای انتخاب شدند. ابزارگردآوری داده ها پرسشنامه های استاندارد سرمایه روانشناختی لوتانز و همکاران (2010)، عملکرد شغلی نوآورانه اسکات و براس (1994) و خودکارآمدی ریگز و کنایت (1994) بود. در بخش کمی به منظور محاسبه روایی از روایی محتوایی و سازه و همین طور به منظور محاسبه پایایی از ضرایب آلفای کرونباخ (7/0<α) و ترکیبی(7/0<α) استفاده شد. تجزیه وتحلیل داده ها در دوبخش آمار توصیفی (میانگین، انحراف معیار و ...) و استنباطی (همبستگی پیرسون و مدل سازی معادلات ساختاری) از طریق نرم افزارهای Spss-V23 و LISREL-V8.8 انجام پذیرفت. یافته ها: یافته ها نشان داد بین سرمایه روانشناختی ( 63/0) و خودکارآمدی (57/0) بر عملکرد شغلی نوآورانه رابطه وجود دارد؛ همچنین خودکارآمدی در رابطه سرمایه های روانشناختی بر خودکارآمدی (74/0) نقش میانجی ایفا می کند. نتیجه گیری: نتایج بیان گر روا (5/0<AVE) و پایا بودن پرسشنامه های پژوهش بود؛ در نهایت یافته ها نشان داد مدل پژوهش از برازش مناسبی برخوردار است.
رابطه سبک های فرزند پروری و سازگاری اجتماعی والدین دارای فرزند با اختلالات یادگیری: نقش میانجی تنظیم هیجانی
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: مهارت های زندگی ازجمله سازگاری اجتماعی در زندگی نقش اساسی دارند که توجه به سبک های فرزند پروری می تواند در سازگاری اجتماعی نقش داشته باشد. بر همین اساس، هدف این پژوهش بررسی رابطه سبک های فرزند پروری و سازگاری اجتماعی والدین دارای فرزند دچار ناتوانی یادگیری با نقش میانجی تنظیم هیجان بود. روش پژوهش: روش تحقیق حاضر ازنظر هدف کاربردی و از نظر اجرا توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش را کلیه مادران 30 تا 55 سال دارای فرزندان دارای اختلال یادگیری در مدارس ابتدایی شهر قم تشکیل می دهند که تعداد 260 نفر به مراکز اختلالات یادگیری مراجعه کرده اند که 150 نفر به عنوان حجم نمونه با روش نمونه گیری تصادفی انتخاب شدند. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه های اختلال یادگیری غلامی و دلاوری (1400)، شیوه های فرزندپروری بومریند (1973)، مقیاس سازگاری اجتماعی ویزمن و پیکل (1978) و تنظیم شناختی هیجان گارنفسکی (2001) بود. برای تجزیه وتحلیل داده ها از از اماره های توصیفی و و استنباطی (معادلات ساختاری و تحلیل مسیر) استفاده شد. یافته ها: یافته های پژوهش نشان داد که بین سبک های فرزند پروری و تنظیم هیجانی با سازگاری اجتماعی والدین رابطه معناداری وجود دارد. همچنین نتایج نشان داد که نقش واسطه ای تنظیم هیجانی در رابطه بین سبک های فرزند پروری و سازگاری اجتماعی والدین که برابر با 438/ در تحقیق است، یک مقدار مثبت و در سطح اطمینان 95 درصد معنادار است. همچنین مقدار ضریب مسیر تنظیم هیجانی بر سازگاری اجتماعی والدین برابر با 654/0 است که مقدار مثبتی است. آماره t این رابطه برابر با 513/10 است که در سطح اطمینان 95 درصد معنی دار گزارش شده است. نتیجه گیری: می توان نتیجه گرفت که بین ابعاد سبک های فرزند پروری و سازگاری اجتماعی والدین با میانجیگری تنظیم هیجانی رابطه معناداری وجود دارد. با توجه به مقدار به دست آمده از آماره VAF نقش متغیر میانجی که برابر با 0.554 بود، میانجیگری جزئی انجام شده است.
اثرات حرکات موزون بر انواع مختلف توجه در دانش آموزان با کم توان ذهنی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سلامت روان کودک دوره ۱۰ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۳۶)
۱۱۳-۱۰۰
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: توجه یکی از فرایندهای شناختی است و اهمیت آن در یادگیری موضوعی بدیهی است و یکی از راه هایی که باعث بهبود توجه این کودکان می شود، موسیقی درمانی و شاخه ای از آن یعنی حرکات موزون ریتمیک است. هدف از این مطالعه تعیین اثرات حرکات موزون بر توجه دانش آموزان با کم توانی ذهنی بود. روش: مطالعه حاضر شبه تجربی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه مطالعه شامل دانش آموزان با کم توانی ذهنی پایه دوم و سوم دبستان شهر تهران در سال تحصیلی 1399-1400 بود. نمونه مورد مطالعه شامل 20 دانش آموز کم توان ذهنی از جامعه آماری ذکر شده بود که با روش نمونه گیری در دسترس و با در نظر گرفتن ملاک های ورود و خروج انتخاب شدند و به روش تصادفی در گروه آزمایش و گواه جایدهی شدند (هر گروه 10 دانش آموز). جهت جمع آوری داده ها از ویرایش چهارم مقیاس هوشی وکسلر استفاده شد. سپس مداخلات مبتنی بر آموزش حرکات موزون طی 8 جلسه یک ساعته در گروه آزمایش به اجرا درآمد درحالی که گروه گواه در طی این مدت فقط مداخلات معمول مدرسه را دریافت کرد. داده ها به شیوه تحلیل کوواریانس در محیط نرم افزار SPSS-25 تحلیل شد. یافته ها: نتایج تحلیل کوواریانس نشان داد که برنامه مداخله حرکات موزون بر خرده مقیاس های حذف کردن (58/0=,η2001/0>P، 96.94=F)، رمزگردانی (38/0=,η2001/0>P، 84/12=F)، توجه انتخابی (46/0=,η2001/0>P، 44/14=F)، توجه انتقالی (42/0=,η2003/0>P، 67/15=F) و توجه تقسیم شده (39/0=,η2004/0>P، 5/12=F) دانش آموزان با کم توانی ذهنی تأثیر افزایشی گذاشته است (001/0>P). نتیجه گیری: توجه به نیازها و ویژگی های خاص هر کودک، هماهنگی با سطح سنی، و ارائه فعالیت ها در قالب بازی و تفریح می تواند بهبود توجه و تفکر کودکان را تسهیل کند. برای بهبود توجه کودکان، مهم است که حرکات موزون به طور منظم انجام شوند و با محتوای مناسب سنی کودکان هماهنگ شوند. همچنین تنظیمات محیطی آرام و مناسب برای انجام این حرکات نیز می تواند به افزایش تمرکز و توجه کودکان کمک کند.
اثربخشی طرحواره درمانی بر تحمل ابهام و ناگویی هیجانی زنان مطلقه مراجعه کننده به بهزیستی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۲ دی ۱۴۰۲ شماره ۱۰ (پیاپی ۹۱)
۱۱۸-۱۰۹
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش، تعیین اثربخشی طرحواره درمانی بر تحمل ابهام و ناگویی هیجانی زنان مطلقه مراجعه کننده به بهزیستی بود. روش این پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون و گروه کنترل بود. جامعه آماری را کلیه زنان مراجعه کننده به بهزیستی شهر تبریز در شش ماهه دوم سال 1402-1401 تشکیل دادند که از بین آنها تعداد 40 نفر به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه جایگذاری شدند. قبل و بعد از مداخله طرحواره درمانی برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه های تحمل ابهام نوع دوم (MSTAT II) مکلین (1993) و ناگویی هیجانی تورنتو (20-TAS) تیلور و همکاران (1997) استفاده شد و برای تحلیل داده ها از آزمون تحلیل کوواریانس چندمتغیره استفاده شد. یافته ها نشان داد که با کنترل اثر پیش آزمون بین میانگین پس آزمون تحمل ابهام و ناگویی هیجانی در دو گروه آزمایش و کنترل در سطح 05/0 تفاوت معناداری وجود دارد. از یافته های فوق می توان نتیجه گرفت که طرحواره درمانی در افزایش تحمل ابهام و همینطور کاهش ناگویی هیجانی موثر بوده است.
اثربخشی آموزش مهارت های ارتباطی زوجین بر سبک های تبادل اجتماعی و آشفتگی روانشناختی زنان دچار دلزدگی زناشویی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۲ بهمن ۱۴۰۲ شماره ۱۱ (پیاپی ۹۲)
۱۱۸-۱۰۹
حوزههای تخصصی:
هدف از انجام این پژوهش تعیین اثربخشی آموزش مهارت های ارتباطی بر سبک های تبادل اجتماعی و آشفتگی روانشناختی زنان دچار دلزدگی زناشویی بود. روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون_پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش، زنان متاهل دچار دلزدگی زناشویی مراجعه کننده به مراکز مشاوره "رکن" و "ره سلامت" شهر تهران در سال 1401 بودند که به منظور انتخاب حجم نمونه، 30 زن به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه (هر گروه 15 نفر) قرار گرفتند. ابزار پژوهش مقیاس سبک های تبادل اجتماعی لیبمن و همکاران 2011 (SES)، آشفتگی روانشناختی کسلر و همکاران 2003 (K-10) و دلزدگی زناشویی پاینز 1996 (CBM) بود. گروه آزمایش تحت 10 جلسه 90 دقیقه ای آموزش مهارت های ارتباطی قرار گرفتند. تجزیه و تحلیل داده ها با تحلیل کوواریانس چندمتغیره انجام شد. نتایج نشان داد که با کنترل اثر پیش آزمون بین میانگین پس آزمون دو گروه آزمایش و گواه در متغیر سبک های تبادل اجتماعی (004/0P=) و آشفتگی روانشناختی (002/0P=) زنان دچار دلزدگی زناشویی تفاوت معنادار وجود دارد که نشان دهنده تاثیر آموزش مهارت های ارتباطی در این زنان است (05/0>P). بر اساس یافته های پژوهش می توان نتیجه گرفت که آموزش مهارت های ارتباطی با ایجاد ارتباط کلامی و غیرکلامی موثر، سازگاری و شکل گیری رفتارهای مثبت و مفید منجر به تقویت سبک های تبادل اجتماعی سازگارانه، کاهش آشفتگی روانشناختی زنان دچار دلزدگی زناشویی می شود.
بررسی رابطه ترس از کووید-19 و بهزیستی روان شناختی با میانجی گری سرسختی روان شناختی و حمایت اجتماعی در دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر بررسی رابطه ترس از کووید-19 و بهزیستی روان شناختی با میانجی گری سرسختی روان شناختی و حمایت اجتماعی در دانشجویان مقطع کارشناسی بود. این مطالعه توصیفی و از نوع همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش کلیه دانشجویان مقطع کارشناسی مشغول به تحصیل در دانشگاه شهید چمران اهواز در سال 1399-1400 بودند که از میان آن ها 360 نفر با روش نمونه گیری چند مرحله ای انتخاب شدند. در این پژوهش از ابزارهای ترس از کووید-19 مارتینز-لورکا و همکاران (2020)، پرسش نامه بهزیستی روان شناختی ریف (1989)، سرسختی روان شناختی کیامرثی و همکارن (1377) و حمایت اجتماعی واکس و همکاران (1986) برای جمع آوری داده ها استفاده شد. روابط مستقیم داده های جمع آوری شده با استفاده از نرم افزار SPSS-23 و AMOS-23 و روابط غیرمستقیم با استفاده از بوت استرپ مورد تحلیل قرار گرفتند. نتایج نشان داد بین ترس از کووید-19 با سرسختی روان شناختی، حمایت اجتماعی و بهزیستی روان شناختی رابطه منفی و معنی دار وجود دارد (01/0˂ p). همچنین نتایج نشان داد که سرسختی روان شناختی و حمایت اجتماعی نقش میانجی گر را ایفا می کنند. با توجه به ارتباط معکوس بین ترس از کووید- 19 و حمایت اجتماعی و سرسختی روان شناختی به نظر می رسد وجود تمهیدات حمایتی از طرف خانواده و اطرافیان در زمان همه گیری کرونا ویروس ضروری باشد. همچنین می توان با افزایش ویژگی سرسختی روان شناختی میزان ترس از کووید-19 را کاهش داده و بهزیستی روان شناختی افراد را افزایش داد.
اثربخشی روان درمانی مثبت نگر بر خودکارآمدی اجتماعی، کنترل عواطف و سرزندگی ذهنی در نوجوانان بزهکار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه روانشناسی مثبت سال ۹ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۳۴)
103 - 124
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی روان درمانی مثبت نگر بر خودکارآمدی اجتماعی، کنترل عواطف و سرزندگی ذهنی در نوجوانان بزهکار انجام شد. روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون - پس آزمون با پیگیری و گروه کنترل بود. نمونه پژوهش شامل 30 نوجوان بزهکار 16 تا 20 سال کانون اصلاح و تربیت شهر نکا بود که به روش نمونه گیری هدفمند، انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه جایگزین شدند. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه خودکارآمدی اجتماعی نوجوانان، مقیاس کنترل عواطف و مقیاس سرزندگی ذهنی نوجوانان بود. برنامه روان درمانی مثبت نگر به صورت هفتگی طی 8 جلسه دو ساعته به گروه آزمایشی، آموزش داده شد. پس از پایان جلسات، پس آزمون و 3 ماه بعد از آن پیگیری اجرا شد. نتایج تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر نشان دادند برنامه روان درمان گری مثبت نگر بر خودکارآمدی اجتماعی، کنترل عواطف و سرزندگی ذهنی نوجوانان بزهکار مؤثر بوده است و این تأثیر تا مرحله پیگیری ادامه داشت. درمجموع، نتایج حاکی از آن است که برنامه روان درمانگری مثبت نگر در افزایش خودکارآمدی اجتماعی، کنترل عواطف و سرزندگی ذهنی نوجوانان بزهکار اثربخش است و این برنامه را می توان در جهت ارتقای کاهش رفتارهای بزهکارانه در نوجوانان استفاده کرد.
اثربخشی آموزش فلسفه کودک و نوجوان بر هوش موفق، هوش هیجانی و خرد در دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی سال ۲۷ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۱۰۶)
206 - 214
حوزههای تخصصی:
هوش یکی از توانایی های مهم در انسانی و در مسیر پیشرفت افراد، نقش به سزایی دارد. هر آنچه بتواند باعث افزایش هوش شود، بر موفقیت افراد تاثیر گذار است. بررسی هوش جوامع و عوامل تاثیرگذار بر آن از اهمیت وافری برخوردار می باشد. هدف از انجام این پژوهش این است آیا آموزش فلسفه کودک و نوجوان می تواند به عنوان یک مداخله موثر در افزایش هوش موفق، هوش هیجانی و خرد دانش آموزان قرار بگیرد. طرح پژوهش حاضر، نیمه آزمایشی و از نوع پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه ی آماری پژوهش، شامل داﻧﺶ آﻣﻮزان مقطع چهارم ابتدایی دخترانه شهر تهران بود که یک مدرسه با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شد و با در نظر گرفتن معیارهای ورود به مطالعه، 20 دانش آموز دختر با میانگین سنی 10 سال، انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل جای گرفتند. اعضای گروه آزمایش به مدت 7 جلسه تحت آموزش فلسفه کودک و نوجوان قرار گرفتند. ابزار مورد استفاده در این پژوهش شامل پرسشنامه هوش موفق گوریگور و استرنبرگ، (2002)؛ پرسشنامه هوش هیجانی شرینگ (1995)؛ پرسشنامه خرد آردلت (2004)؛ بوده است. یافته های حاصل از پژوهش تحلیل کوواریانس نشان داد که آموزش فلسفه کودک و نوجوان بر هوش موفق و هوش هیجانی موثر بوده است اما آموزش فلسفه کودک و نوجوان بر خرد موثر نبوده و بنابراین آموزش فلسفه کودک و نوجوان می تواند به عنوان یک مداخله موثر در افزایش هوش موفق و هوش هیجانی دانش آموزان مورد استفاده قرار بگیرد.
نقش میانجی حمایت اجتماعی ادراک شده در ارتباط بین راهبردهای تنظیم شناختی هیجان و اضطراب بیماری کرونا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات روانشناختی دوره ۱۹ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱
65 - 77
حوزههای تخصصی:
مطالعه حاضر با هدف بررسی رابطه راهبردهای تنظیم شناختی هیجان و اضطراب بیماری کرونا با واسطه گری حمایت اجتماعی انجام شد. طرح پژوهش، توصیفی- همبستگی و جامعه ی آماری شامل دانشجویان شاغل به تحصیل دانشگاه شیراز در سال تحصیلی 1400-1399 بود که از این تعداد، 293 نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به مقیاس اضطراب بیماری کرونا علی پور و همکاران، مقیاس چند بعدی حمایت اجتماعی ادراک شده زیمت و همکاران و فرم کوتاه پرسشنامه تنظیم شناختی هیجان گارنفسکی و کرایج پاسخ دادند. نتایج نشان داد همبستگی منفی معنی داری بین راهبردهای سازگارانه تنظیم شناختی هیجان با اضطراب بیماری کرونا و همبستگی مثبت معنی داری بین راهبردهای ناسازگارانه تنظیم شناختی هیجان و اضطراب بیماری کرونا وجود دارد. همچنین راهبردهای تنظیم شناختی هیجان، هم به طور مستقیم و هم به طور غیرمستقیم از طریق حمایت اجتماعی با اضطراب بیماری کرونا، رابطه معنی داری داشتند. شاخص های نیکویی برازش نیز حاکی از برازندگی مطلوب مدل پیشنهادی بود. این نتایج علاوه بر تبیین نقش راهبردهای تنظیم شناختی هیجان در بروز اضطراب، اهمیت توجه به این راهبردها به ویژه راهبردهای سازگارانه را در کنار ارتقاء حمایت اجتماعی خاطرنشان می سازد.
اثربخشی درمان متمرکز بر هیجان برخودناتوان سازی، مهارت های ارتباطی بین فردی و جهت گیری زندگی در زنان مطلقه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات روانشناختی دوره ۱۹ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲
55 - 69
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی درمان متمرکز بر هیجان برخودناتوان سازی، مهارت های ارتباطی بین فردی و جهت گیری زندگی در زنان مطلقه مراجعه کننده به مراکز مشاوره اصفهان اجرا شد. روش پژوهش به صورت نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون باگروه کنترل و پیگیری یک ماهه بود. جامعه آماری این پژوهش را کلیه زنان مطلقه مراجعه کننده به مراکز مشاوره خصوصی شهراصفهان در پاییز 1399 تشکیل می داد. بدین منظور از بین مراجعه کنندگان، 28 نفرکه دارای معیارهای ورود به پژوهش بودند به شیوه نمونه گیری دردسترس، انتخاب و به صورت تصادفی در دوگروه آزمایش وکنترل، جایگزین شدند . شرکت کنندگان گروه آزمایش به مدت9 جلسه90 دقیقه ای درمان متمرکز بر هیجان گولدمن و گرینبرگ را به صورت فردی دریافت نمودند. آنها در سه مرحله پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری به پرسشنامه های خودناتوان سازی جونز و رودوالت، مهارت های ارتباطی بین فردی جرابک وجهت گیری زندگی شی یر و همکاران پاسخ دادند. برای تجزیه و تحلیل داده ها ازتحلیل واریانس با اندازه های مکرراستفاده گردید. نتایج حاکی ازکاهش خود ناتوان سازی و بهبود مهارت های ارتباطی بین فردی و جهت گیری زندگی درگروه آزمایش نسبت به گروه کنترل بود. بنا بر یافته های پژوهش می توان از آن برای کاهش خودناتوان سازی وبهبود مهارت های ارتباطی بین فردی و جهت گیری زندگی در میان زنان مطلقه ازدرمان متمرکزبرهیجان سود جست.
اثربخشی واقعیت درمانی مبتنی بر پذیرش مثبت بی قیدوشرط خود بر نگرش به فرزندآوری مادران دارای فرزند با اختلالات طیف اوتیسم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی افراد استثنایی سال ۱۳ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۵۰
159 - 186
حوزههای تخصصی:
اختلالات طیف اوتیسم اثرات نامطلوبی ب ر زندگی خانوادگی می گذارد. بر این اساس این پژوهش باهدف بررسی اثربخشی واقعیت درمانی مبتنی بر پذیرش مثبت بی قیدوشرط خود بر نگرش به فرزندآوری مادران دارای فرزند با اختلالات طیف اوتیسم انجام گرفت. پژوهش حاضر آزمایشی با طرح پیش آزمون_پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری پژوهش را کلیه مادران دارای فرزند مبتلا به اوتیسم شهر ساری در سال 1401-1400 تشکیل دادند که از بین آن ها نمونه ای به حجم 30 نفر با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به روش تصادفی در دو گروه (15 نفر در گروه آزمایش و 15 نفر در گروه گواه) جای دهی شدند. افراد حاضر در گروه آزمایش مداخله واقعیت درمانی مبتنی بر پذیرش مثبت بی قیدوشرط خود را طی دو ماه در 8 جلسه 60 دقیقه ای دریافت نمودند. پرسشنامه مورداستفاده در این پژوهش شامل مقیاس نگرش به باروری و فرزندآوری سودربرگ و همکاران (2013) بود. نتایج آزمون نشان داد که واقعیت درمانی مبتنی بر پذیرش مثبت بی قیدوشرط خود بر نگرش به باروری و فرزندآوری مادران فرزند با اختلالات طیف اوتیسم تأثیر معنادار دارد. بر اساس یافتههای پژوهش حاضر می توان چنین نتیجه گرفت که آموزش واقعیت درمانی مبتنی بر پذیرش مثبت بی قیدوشرط خود با بهره گیری از آموزش روش های مناسب برای پذیرش واقعیت و انتخاب های اخلاقی و مسئولانه می تواند به عنوان یک روش کارآمد جهت بهبود نگرش به باروری و فرزندآوری مورداستفاده قرار گیرد.
طراحی الگوی آموزش اخلاق حرفه ای برای دانشجومعلمان در دانشگاه فرهنگیان، یک مطالعه کیفی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر واکاوی فرایند آموزش اخلاق حرفه ای معلمی در دانشگاه فرهنگیان و طراحی الگوی آن است. به این منظور از راهبرد پژوهش نظریه داده بنیاد استفاده شد که از دسته پژوهش های کیفی است. ابزار پژوهش مصاحبه نیمه ساختاریافته بوده است. مشارکت کنندگان پژوهش شامل کلیه استادان درس اخلاق حرفه ای معلم در دانشگاه فرهنگیان است که از میان آن ها بر اساس ملاک اشباع نظری، با 15 نفر مصاحبه به عمل آمد. داده های بدست آمده پس از کدگذاری باز، محوری و انتخابی در 10 مقوله اصلی قرار گرفت که که در قالب مدل پارادایمی شامل: شرایط علّی (استاد مناسب، محتوای مناسب)، مقوله کانونی (اثربخشی آموزش اخلاق)، راهبردهای آموزش اخلاق حرفه ای (روش تدریس اثربخش، توانمندسازی مداوم)، زمینه (دانشگاه اخلاقی)، شرایط مداخله گر (تعارض میان آموخته ها و میدان عمل، استادان فاقد صلاحیت) و پیامدهای (مثبت و منفی) فرایند آموزش اخلاق حرفه ای معلم و روابط بین ابعاد مختلف آن را منعکس می نمایند که با این مقوله ها می توان اخلاق حرفه ای را به دانشجومعلمان آموزش داد. در پایان بر مبنای نتایج به دست آمده، پیشنهادهایی برای بهبود فرایند آموزش اخلاق حرفه ای معلم در دانشگاه فرهنگیان ارائه شده است.
رابطه باورهای فراشناختی و خوددلسوزی با مشکلات تغذیه ای بیماران مبتلا به دیابت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی سلامت سال ۱۲ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۴۶)
63 - 76
حوزههای تخصصی:
مقدمه: بیماری دیابت یکی از شایع ترین بیماری های متابولیکی است که بر ابعاد مختلف زندگی فرد مبتلا تاثیر می گذارد. پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه بین باورهای فراشناختی و خوددلسوزی با مشکلات تغذیه ای بیماران مبتلا به دیابت انجام شده است . روش: روش پژوهش توصیفی و از نوع همبستگی بود که تعداد 167 نفر از بیماران دیابتی مجتمع آموزشی - درمانی امام علی (ع) در شهر کرج با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. پرسشنامه مورد استفاده شامل سه پرسشنامه استاندارد اختلالات خوردن گارنر (۱۹۸۳)، پرسشنامه باورهای فراشناختی ولز (۱۹۹۷) و پرسشنامه خوددلسوزی نف (۲۰۰۳) می باشد. یافته ها: از آزمون همبستگی پیرسون و آزمون رگرسیون خطی چندمتغیری و از طریق نرم افزار SPSS 23 جهت تحلیل داده ها استفاده شد. بر اساس نتایج مشاهده شده رابطه بین باورهای فراشناختی و خوددلسوزی با مشکلات تغذیه ای بیماران مبتلا به دیابت معنادار است (01/0p < ). در تحلیل رگرسیون گام به گام، در گام اول، متغیر فراشناخت به میزان ۸/۱۱% و در گام دوم با اضافه شدن متغیر خوددلسوزی ۱۰% به توان پیش بینی معادله افزوده شد. در مجموع حدود ۸/۲۱% از واریانس مشکلات تغذیه ای از طریق باورهای فراشناختی و خوددلسوزی پیش بینی شد (۰۱/۰>p) . نتیجه گیری: به طور کل نتایج نشان داد باورهای فراشناختی و خوددلسوزی در پیش بینی مشکلات تغذیه بیماران دیابتی موثر است . همچنین نتایج بیانگر این بود که باورهای فراشناختی اثر قوی تری بر مشکلات تغذیه ای دارد.
اثربخشی آموزش فرزندپروری مثبت به مادران بر مشکلات درونی و بیرونی کودکان(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
مطالعات اسلامی ایرانی خانواده سال ۳ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲
50 - 64
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف این پژوهش بررسی اثربخشی آموزش فرزندپروری مثبت مادران بر مشکلات درونی و بیرونی کودکان دچار مشکلات رفتاری بود. پژوهش نیمه آزمایشی با گروه آزمایش و کنترل بود. جامعه آماری این تحقیق شامل کلیه کودکان دبستانی شهر شیراز به همراه والدین آن ها بود که برای مشکلات روانشناختی به کلنیک های مشاوره شهر شیراز در سه ماه پاییز 1399 مراجعه کرده بودند. 30 نفر از مادران به همراه فرزندانشان به صورت در دسترس انتخاب و در دو گروه آزمایش و کنترل به طور تصادفی جایگزین شدند. مداخله آموزش فرزندپروری مثبت در 8 جلسه به صورت هفتگی و به مدت 90 دقیقه انجام شد. جهت جمع آوری داده ها از فهرست نشانه مرضی کودک اسپرلفکین و گادو و پرسشنامه مشکلات رفتاری کانرز فرم کوتاه ویژه والدین کیت کانرز استفاده شد. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون های آمار توصیفی (میانگین و انحراف معیار) و تحلیل کوواریانس تک متغیره با نرم افزار SPSS نسخه 24 استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد که آموزش فرزندپروری مثبت بر مشکلات درونی و بیرونی کودکان دارای مشکلات رفتاری تاثیر معناداری داشت. میانگین نمرات پس آزمون گروه آزمایش در متغیر مشکلات درونی (001/0P< 92/31F= ) و در متغیر مشکلات بیرونی (001/0P< 3/381F= ) کاهش معنی داری پیدا کرده است. مجذور اتا نشان داد آموزش فرزندپروری مثبت 41 درصد از تغییرات مشکلات درونی و 36 درصد تغییرات مشکلات بیرونی کودکان دارای مشکلات رفتاری را تبیین می کند. نتیجه گیری: با توجه به نتایج حاصل از این پژوهش، استفاده از آموزش فرزندپروری مثبت در کاهش مشکلات درونی و بیرونی کودکان دارای مشکلات رفتاری، پیشنهاد
اثربخشی آموزش هوش هیجانی بر مسئولیت پذیری و مهارت های مقابله ای مربیان پیش دبستانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دست آوردهای روان شناختی سال ۳۰ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲
165 - 182
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر، با هدف بررسی اثربخشی آموزش هوش هیجانی بر مسئولیت پذیری و مهارت های مقابله ای مربیان پیش دبستانی انجام شد. روش پژوهش بر اساس هدف، کاربردی و براساس گردآوری داده ها، نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون و گروه گواه بود. جامعه آماری شامل مربیان پیش دبستانی شهرستان ایذه در سال 1399 می باشد. از بین جامعه هدف، 30 نفر با روش نمونه گیری تصادفی انتخاب و در دو گروه آزمایشی (15) و گواه (15) گمارده شدند. ابتدا از هر دو گروه پیش آزمون به عمل آمد. گروه آزمایشی در 10 جلسه 45 دقیقه ای در طول دو ماه، آموزش هوش هیجانی را دریافت کردند. ابزارهای مورد استفاده در پیش آزمون و پس آزمون شامل مقیاس مسئولیت پذیری گاف و سیاهه مقابله با موقعیت های استرس زای اندلر و پارکر بود. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از تحلیل کوواریانس چندمتغیری استفاده شد. یافته ها نشان داد آموزش هوش هیجانی موجب افزایش مسئولیت پذیری (001/0>p، 20/20=F) و مهارت های مقابله ای مساله مدار (003/0>p، 25/11=F) و کاهش مهارت های مقابله ای هیجان مدار (001/0>p، 75/14=F) و اجتنابی (004/0>p، 07/5=F) گروه آزمایشی در مقایسه با گروه گواه شده است. بر مبنای یافته های حاصل می توان گفت آموزش هوش هیجانی بر مسئولیت پذیری و مهارت های مقابله ای مربیان پیش دبستانی تأثیر معناداری داشته است. لذا پیشنهاد می شود از آموزش هوش هیجانی برای بهبود مسئولیت پذیری و مهارت های مقابله ای مربیان پیش دبستانی استفاده شود..
Coping with divorce in men: a scoping review(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
Iranian Journal of Health Psychology, Volume ۶, Issue ۳ - Serial Number ۱۷, Summer ۲۰۲۳
21 - 44
حوزههای تخصصی:
Researchers believe that separation and divorce are the most important stressful events that can happen in life. Therefore, divorce is a complex and painful process that leads to changes in different areas of life and requires coping strategies. This is despite the fact that more studies have focused on women and children after divorce, and men's divorce has been neglected. The present scoping review seeks to investigate, identify, and plot the main concepts relating to men's divorce and its dimensions, domains, impacts and factors based on the main references and evidence. The scoping review method was used to search electronic databases for relevant articles. Of the 3025 abstracts initially identified, after screening both abstracts and full texts, 26 studies were selected for inclusion in this review. After abstracting key information from each study, a content analysis was conducted. Five themes were identified from the content analysis: 1) Demographic, 2) child custody, 3) Psychological factors, 4) attachment style and 5) Coping strategies. This study explained and identified the men's divorce components, its results can reduce the negative effects of divorce on men.
نقش میانجی گفتار درونی در رابطه بین سبک های تصمیم گیری و شیوه های مقابله با استرس در بین دانش آموزان دبیرستانی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
اهداف هدف این مطالعه بررسی مدل روابط ساختاری سبک های تصمیم گیری و شیوه های مقابله با استرس، با نقش میانجی تنوع گفتار درونی بر فکر خودکشی در بین دانش آموزان دبیرستانی دوره دوم شهرستان سقز در سال تحصیلی 1399-1400 بود. مواد و روش ها پژوهش از نوع معادلات ساختاری (تحلیل مسیر) و برحسب نوع استفاده از نتایج، نظری/کاربردی است. جامعه ی آماری شامل کلیه دانش آموزان مقطع متوسطه نظری شهرستان سقز در سال تحصیلی 1399-1400 است که 423 نفر از آن ها به روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب و با پرسش نامه های مقیاس فکر خودکشی بک، پرسش نامه سبک های عمومی تصمیم گیری اسکات و بروس، پرسش نامه سبک های مقابله ای لازاروس و فولکمن و پرسش نامه تنوع گفتار درونی تجدیدنظرشده مورد ارزیابی قرار گرفتند. داده ها با استفاده از روش آماری تحلیل مسیر و به کمک نرم افزار SPSS نسخه 19 تحلیل شدند. یافته ها تحلیل یافته ها حاکی از آن بود که میزان F مشاهده شده (9/15) معنادار است (0/01≥P). (R2=0/22) نشان می دهد 22 درصد از واریانس فکر خودکشی و اقدام به خودکشی توسط متغیرهای مستقل تبیین می شود. نتایج تحلیل رگرسیون نیز نشان داد که از بین سبک های تصمیم گیری، سبک های وابسته (01/0≥P و 150/r=0)، اجتنابی (0/01≥P و 289/r=0) و تکانشی (0/01≥P و 259/r=0) به شیوه ای مستقیم و سبک منطقی (0/01≥P و r=-0/151) به شیوه ای غیرمستقیم، در بین راهبردهای مقابله با استرس نیز سبک های هیجان مدار رویارویگر (0/01≥P و 189/r=0) و اجتنابی (0/01≥P و 429/r=0) به شیوه ای مستقیم و روش های مسئله مدار ارزیابی مجدد (0/01≥P و r=-0/178) و حمایت اجتماعی (0/05≥P و r=-0/131) به شیوه ای معکوس، در بین انواع سبک های گفتار درونی دو سبک حضور دیگر افراد (0/01≥P و 238/r=0) و خودارزیابی/ انتقادی (0/01≥P و 247/r=0) به شیوه ای مستقیم و سبک خودتنظیمی (0/01≥P و r=-0/165) به شیوه ای معکوس با فکر خودکشی دارای رابطه ای معناداری می باشند. نتیجه گیری براساس نتایج می توان گفت سبک های گفتار درونی (حضور دیگر افراد، خودارزیابی/خودانتقادی و خودنظم بخشی) می توانند ارتباط بین سبک های تصمیم گیری (اجتنابی، وابسته، تکانشی و منطقی) و شیوه های مقابله ای (رویارویگر، اجتنابی، حمایت اجتماعی و ارزیابی مجدد) را با فکر خودکشی در بین دانش آموزان دبیرستانی شهرستان سقز میانجیگری کنند. مطالعه حاضر دلالت های مهمی در مطالعه و پیشگیری از خودکشی دارد. روان شناسان و متخصصان بالینی در مواجهه با مراجعینی که در معرض خطر خودکشی قرار دارند، می توانند توجه بیشتری به آموزش شیوه های تصمیم گیری و شیوه های مقابله داشته باشد و سبک گفتار درونی آن ها را مد نظر قرار دهند.
تدوین سفر قهرمانی زن بر اساس هسته عقده های روانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۲ زمستان (اسفند) ۱۴۰۲ شماره ۱۳۲
۲۵۴۰-۲۵۲۵
حوزههای تخصصی:
زمینه: کهن الگوها مهم ترین نمود ضمیر ناخداگاه جمعی در بشر است، که به شکل عقده های روانی در فرد ظاهر می شود. عقده ها باعث مشکلات روانی در فرد می شود که سفر قهرمانی یکی از راه های درمان آن است که پژوهش های چندانی در این حوزه انجام نشده است. هدف: این پژوهش با هدف تدوین سفر قهرمانی زندگی زن براساس عقده های روانی در نظریه روان تحلیلی کارل یونگ انجام شده است. روش: روش پژوهش از نوع کتابخانه ای، کیفی و با روش تحلیل مضمون و تکنیک دیدگاه معانی بود. جامعه آماری آثار یونگ و پسایونگی ها و استفاده از نظرات متخصصان آشنا به روان تحلیلی انجام شده است. ابزار جمع آوری اطلاعات، مطالعه متون و استفاده از نظر متخصصان که به صورت نمونه گیری هدفمند به این صورت که تا وقتی که اطلاعات جدیدی به دست نیامد، نمونه گیری پایان پذیرفت. برای تجزیه و تحلیل داده ها و تحلیل مضامین و ترسیم شبکه از نرم افزار MaxQDA2020 با کدگذاری باز و محوری مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت. سپس به منظور تطبیق عقده ها با کهن الگوها، پرسشنامه روایی محتوایی در اختیار چهار نفر از متخصصان آشنا به مفاهیم روان تحلیلی قرار گرفت. یافته ها: بر اساس یافته های پژوهش نتایج نشان می دهد که 28 عقده شناسایی و 15 کهن الگو از هسته عقده ها استخراج شد، کهن الگوهای استخراج شده باعث تدوین سفر قهرمانی زن شدند که در سه مرحله سفر قهرمانی با تحلیل رویکرد معنایی پنهان دسته بندی شدند. سفر قهرمانی زن متشکل از 15 کهن الگوست که توانایی درمان 28 عقده روانی را دارد، تدوین شد. در نهایت مراحل سفر قهرمانی به سه بخش، تدارک سفر، سفر و بازگشت از سفر تقسیم بندی شد. نتایج در اکسل مورد تجزیه و تحلیل CVI قرار گرفت و نمره عقده مازوخیست بر اساس شاخص لاوشه کمتر از 0/7 بدست آمد که حذف شد. در نهایت تطبیق با 28 کهن الگو و 15 کهن الگو مورد تأیید قرار گرفت. نتیجه گیری: هر کهن الگو به عنوان یک الگوی رفتاری و شخصیتی، شامل چندین عقده است که با هم تعامل دارند و شخصیت و رفتار فرد را شکل می دهند. با توجه به این نتایج، در درمان عقده ها، می توان از کهن الگوهای مرتبط با هر عقده استفاده کرد. با توجه به تقسیم بندی که ارائه شده است، در هر یک از سه مرحله تدارک سفر، سفر و بازگشت از سفر، کهن الگوهای مختلفی برای قهرمانی زن مورد استفاده قرار می گیرند.
تدوین مدل علّی آسیب پذیری نوجوانان به اعتیاد براساس حساسیت پردازش حسی و سیستم های مغزی رفتاری با میانجی گری سرکوب گری عاطفی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال هفدهم پاییز ۱۴۰۲ شماره ۶۹
۳۵۲-۳۲۳
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی مدل علّی آسیب پذیری نوجوانان به اعتیاد بر اساس حساسیت پردازش حسی و سیستم های مغزی رفتاری با میانجی گری سرکوب گری عاطفی انجام شد. روش: پژوهش حاضر توصیفی-همبستگی از نوع مدل سازی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری پژوهش شامل دانش آموزان شهر مشهد در سال تحصیلی 1402-1401 بود. از این بین، 228 نفر به شیوه نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند. ابزارهای مورد استفاده در این پژوهش شامل پرسشنامه های شناسایی افراد در معرض خطر اعتیاد، حساسیت پردازش حسی، سیستم های مغزی رفتاری، و سازگاری بود. برای تجزیه و تحلیل داده ها از مدل سازی معادلات ساختاری استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد حساسیت پردازش حسی و سیستم بازداری رفتاری اثر مثبت و معنادار و سیستم فعال ساز رفتاری اثر منفی و معنادار بر آسیب پذیری به اعتیاد داشتند و سرکوب گری عاطفی در رابطه حساسیت پردازش حسی و سیستم های مغزی رفتاری نقش واسطه ای داشت. در مجموع نتایج نشان داد که مدل از برازش مطلوبی برخوردار بود. نتیجه گیری: با توجه به نتایج پژوهش حاضر، در زمینه آسیب پذیری به اعتیاد، پیشنهاد می شود در کلینیک های درمان اعتیاد، برای کاهش سطح آسیب پذیری به اعتیاد نوجوانان به پیشایندهای حساسیت پردازشی و سیستم های مغزی و پیامدهای منفی احتمالی آن ها توجه بیشتری شود.