فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳٬۹۲۱ تا ۳٬۹۴۰ مورد از کل ۳۶٬۲۵۰ مورد.
منبع:
خانواده درمانی کاربردی دوره ۴ ویژه نامه ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۱۷) مجموعه مقالات حوزه خانواده و فرزند
199 - 214
حوزههای تخصصی:
هدف : هدف اصلی این پژوهش اثربخشی درمان مبتنی بر ذهنی سازی بر تعامل والد-فرزندی و تنیدگی والدگری در یک مطالعه کارآزمایی کنترل شده تصادفی بر روی کودکان مبتلا به نشانه های اختلال های تیک و مادران آن ها بود. روش پژوهش: روش پژوهش حاضر از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری به همراه گروه گواه بود. نمونه پژوهش شامل 30 نفر از مادران و کودکان آن ها با نشانه های اختلالات تیک بود که در نیمه دوم سال 1401 به مراکز و کلینیک های مشاوره شهر ماکو مراجعه کرده بودند که به صورت در دسترس انتخاب شده و به طور تصادفی به دو گروه آزمایش و کنترل (هر گروه 15 نفر) گماشته شدند. گروه آزمایش 15 جلسه در برنامه مداخله گروهی درمان مبتنی بر ذهنی سازی شرکت کردند و گروه کنترل هیچ مداخله ای دریافت نکرد. آزمودنی های هر دو گروه در دو مرحله پیش آزمون و پس آزمون به سوالات مقیاس رابطه والد- فرزند، فرم کوتاه مقیاس تنیدگی والدین پاسخ دادند. تحلیل داده ها با استفاده از آزمون تحلیل واریانس چند متغیره مختلط انجام شد. یافته ها : نتایج تحلیل واریانس چند متغیره آمیخته دال بر اثربخشی درمان گروهی ذهنی سازی بر بهبود ابعاد رابطه والد-کودک و استرس والدگری کودکان بود (001/0>P). همچنین نتایج نشان داد که مداخله ذهنی سازی موجب کاهش نمرات استرس والدگری کودکان دارای نشانه های اختلال تیک می شود (001/0>P). نتیجه گیری بر این اساس می توان به این نتیجه رسید که مداخله گروهی ذهنی سازی درمانی موثر در بهبود ابعاد رابطه والد-کودک و استرس والدگری کودکان دارای نشانه های اختلال تیک است و می توان از این درمان در جهت کاهش مشکلات روانشناختی کودکان دارای نشانه های اختلال تیک بهره برد
اثربخشی آموزش مهارت های ارتباطی در خانواده به شیوه نقاشی درمانی بر روابط والد-فرزند و مهارت های اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده درمانی کاربردی دوره ۴ ویژه نامه ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۱۷) مجموعه مقالات حوزه خانواده و فرزند
449 - 469
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر باهدف بررسی اثربخشی آموزش مهارت های ارتباطی به شیوه نقاشی درمانی بر روابط والد-فرزند و مهارت های اجتماعی انجام شد. روش پژوهش: این پژوهش از نوع نیمه آزمایشی همراه با گروه آزمایش و گواه و طرح پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری دو ماهه بود. از بین کلیه دختران پایه دوم ابتدایی شهرستان تاکستان 24 نفر به شیوه نمونه گیری دردسترس انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند. دانش آموزان گروه آزمایش به مدت 11 جلسه آموزش مهارت های ارتباطی به شیوه نقاشی درمانی برگرفته از مداخله گروهی هنر درمانی (مارتین، 2009) و برنامه های مداخله ای پیشین (احسان پور، 1395؛ شلانی، 1394)، شرکت کردند و گروه کنترل هیچ گونه مداخله ای دریافت نکردند. داده ها با استفاده از پرسشنامه رابطه والد-فرزند پیانتا (1994) و فرم معلم مهارت های اجتماعی گرشام و الیوت (1990) در مراحل پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری جمع آوری و با استفاده از تحلیل کواریانس همراه با اندازه گیری مکرر مورد تحلیل قرار گرفت. یافته ها: نتایج نشان داد که در گروه آزمایش، در مقایسه با گروه کنترل، پس از آموزش مهارت های ارتباطی به شیوه هنردرمانی مبتنی بر نقاشی، نمرات بعد نزدیکی در روابط والد-فرزند (09/28=F، 001/0=P) و مهارت های اجتماعی (68/44=F، 001/0=P) افزایش معنی داری پیداکرده بود و نمرات بعد وابستگی (80/22=F، 001/0=P) و تعارض (58/133=F، 001/0=P) در روابط والدفرزند کاهش معنی داری پیدا کرده بود. نتیجه گیری: باتوجه به این یافته ها می توان نتیجه گرفت که برای بهبود روابط والد-فرزند و مهارت های اجتماعی کودکان، می توان از آموزش مهارت های ارتباطی به شیوه نقاشی درمانی استفاده کرد
مقایسه اثربخشی بسته درمان تلفیقی با درمان شناختی رفتاری بر خودپنداره جنسی مردان دارای اختلال روانی کودک خواهی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۲ بهار (اردیبهشت) ۱۴۰۲ شماره ۱۲۲
۳۶۰-۳۴۳
حوزههای تخصصی:
زمینه: کودک خواهی ک انحراف جنسی و یک اختلال روانی است که شیوع آن در افغانستان گسترده است. روش های درمانی که تاکنون استفاده شده، فقط بر یکی از علل این اختلال متمرکز هستند و نیاز به درمان های یکپارچه تری برای این اختلال محسوس است. هدف: هدف پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی بسته درمان تلفیقی اختلال کودک خواهی با درمان شناختی رفتاری بر خودپنداره جنسی مردان افغانستان بود. روش: طرح پژوهش حاضر از نوع نیمه آزمایشی پیش آزمون – پس آزمون - پیگیری سه ماهه با گروه گواه و دو گروه آزمایش است. جامعه آماری شامل کلیه مردان افغان ساکن افغانستان مبتلا به اختلال کودک خواهی بود که تعداد 30 نفر از آن ها به صورت هدفمند انتخاب و به صورت تصادفی در گروه درمان تلفیقی (10 نفر)، گروه درمان شناختی رفتاری (10 نفر) و گروه گواه (10 نفر) قرار گرفتند. ابزار اندازه گیری در این پژوهش پرسشنامه چندوجهی خودپنداره جنسی اسنل (1995) بود. شرکت کنندگان در گروه درمان تلفیقی تدوین شده توسط پژوهشگر (درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد، درمان مبتنی بر ذهن آگاهی و طرحواره درمانی)، محتوای بسته درمانی اختلال کودک خواهی را در طی 20 جلسه به صورت فردی دریافت کردند. همچنین شرکت کنندگان در گروه شناختی رفتاری، آموزش های این درمان را در طی 8 جلسه و به صورت فردی دریافت نمودند. یافته ها: نتایج تحلیل اندازه های مکرر نشان داد که هر دو درمان تلفیقی و درمان شناختی رفتاری در افزایش نمرات خودپنداره جنسی مثبت آزمودنی ها مؤثر بودند ولی درمان تلفیقی اختلال کودک خواهی اثربخشی بالاتری داشته است (05/0 > P). در ضمن فقط درمان تلفیقی اختلال کودک خواهی در کاهش نمرات خودپنداره جنسی منفی آزمودنی ها مؤثر بود (05/0 >P). نتیجه گیری: مهم ترین وجه تمایز درمان تلفیقی اختلال کودک خواهی نسبت به درمان شناختی رفتاری این بود که در درمان تلفیقی، همزمان با رهاسازی تفکر از قید عادات منفی خودکار و پذیرش این افکار، بر نقاط قوت، توانمندی های فرد و ارزش های واقعی فرد تمرکز نموده و مشکلات ریشه ای مهارت های ارتباطی و جنسی را مورد بررسی و درمان قرار داد و از تأثیر بهتری در درمان این اختلال برخوردار بود. بنابراین از درمان تلفیقی اختلال کودک خواهی برای کمک به تغییر طرحواره های ناسازگار و کاهش نشانه های مجرمین مبتلا به اختلال کودک خواهی استفاده گردد.
پیش بینی تنظیم هیجانی افراد دارای رگه های اختلال شخصیت خوشه Bبراساس سبک های دلبستگی و عملکرد تاملی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف پیش بینی تنظیم هیجانی افراد دارای رگه های اختلال شخصیت خوشه Bبراساس سبک های دلبستگی و عملکرد تاملی صورت گرفت. روش پژوهش توصیفی – همبستگی بود. جامعه آماری شامل دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزی در سال تحصیلی 1400-1401 بود. حجم نمونه 120 نفر بود که به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه سبک های دلبستگی (AAI) سیمپسون (۱۹۹۰)، پرسشنامه چندمحوری بالینی میلون (MCM-III) میلون (1994)، پرسشنامه عملکرد تاملی (RFQ) فوناگی و همکاران (2016) و پرسشنامه تنظیم هیجان (ERQ) گروس و جان (2003) بود. نتایج آزمون رگرسیون به روش ورود همزمان نشان داد که از میان متغیرهای پژوهش، عدم قطعیت (03/0=P و 23/0-=β)، سبک دلبستگی ایمن (002/0=P و 27/0=β) و اجتنابی (02/0=P و 31/0-=β) پیش بینی کننده تنظیم هیجان بودند. همچنین نتایج نشان داد که متغیرهای پیش بین قادر به پیش بینی 19/0 از واریانس متغیر تنظیم هیجان در افراد دارای رگه های اختلال شخصیت خوشه B بودند. نتیجه پژوهش حاضر نشان می دهد که توجه به سبک های دلبستگی و عملکرد تاملی توسط روان شناسان می تواند به تبیین تنظیم هیجانی در افراد دارای رگه های اختلال شخصیت خوشه B کمک نماید.
تدوین برنامه تلفیقی توانبخشی حسی مبتنی بر ویبرواکوستیک و واقعیت مجازی و اثربخشی آن بر نیمرخ هیجانی کودکان مبتلا به اوتیسم (مطالعه موردی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: نقص تنظیم هیجانات در کودکان مبتلا به اختلال طیف اوتیسم تأثیر زیادی بر تعاملات آن ها دارد. هدف: هدف پژوهش حاضر تدوین برنامه توانبخشی مبتنی بر ویبرواکوستیک و واقعیت مجازی و بررسی اثربخشی آن بر نیمرخ هیجانی کودکان مبتلا به اوتیسم بود. روش: روش پژوهش، از نوع تک آزمودنی A-B-A بود. جامعه آماری شامل همه کودکان مبتلا به اختلال اوتیسم در کلینیک توانبخشی ذهن آرا شهر تهران، در نیمه دوم سال ۱۴۰۰ بود که ۵ نفر با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. ابتدا برنامه تلفیقی طی ۱۰ جلسه ۳۰ دقیقه ای، بر روی ۲ آزمودنی که به صورت تصادفی از میان نمونه انتخاب شده بودند، اجرا و پس از مشخص شدن اعتبار برنامه، ۳ آزمودنی دیگر وارد پژوهش شدند. در این پژوهش از پرسشنامه نیمرخ حسی ۲ (۲۰۱۴) استفاده شد. در مرحله خط پایه، پایان هر جلسه مداخله و پیگیری ۱ ماهه پرسشنامه ها تکمیل شد. جهت تحلیل داده ها از تحلیل دیداری، درصد بهبودی، درصد داده های همپوش و غیر همپوش استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد با توجه به اندازه اثر بدست آمده، مداخله به ترتیب با ۹۰%، ۸۰%، ۸۰%، ۱۰۰% و ۹۰% اطمینان بر روی تعدیل نیمرخ هیجانی آزمودنی های شماره ۱ تا ۵ مؤثر بوده است. همچنین براساس نتایج بدست آمده، درصد بهبودی ناشی از ارائه مداخلات در آزمودنی های ۱ تا ۵ به ترتیب ۲۰/۰۸%، ۲۸/۷۵%، ۲۸/۲۴%، ۲۷/۲۴% و ۲۱/۰۲% بوده است. نتیجه گیری: براساس یافته ها برنامه توانبخشی تلفیقی بر بهبود نیمرخ هیجانی کودکان اتیستیک مؤثر بود؛ لذا این رویکرد را می توان به عنوان مداخله ای مناسب برای این افراد معرفی نمود.
اثربخشی درمان مبتنی بر کارآمدی هیجانی بر سرسختی روان شناختی و فرسودگی والدگری مادران دارای فرزند مبتلا به اتیسم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی کاربردی سال ۱۷ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴ (پیاپی ۶۸)
81 - 104
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی درمان مبتنی بر کارآمدی هیجانی بر سرسختی روان شناختی و فرسودگی والدگری مادران دارای فرزند مبتلا به اتیسم بود. روش: مطالعه حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری بود. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه مادران دارای کودک مبتلا به اختلال طیف اتیسم مراجعه کننده به آموزشگاه دست های مهربانی (دریا) شهر اصفهان در سال ۱۴۰۱ بودند. از میان آن ها نمونه ای به حجم ۳۰ نفر به روش نمونه گیری هدفمند بر اساس ملاک های ورود و خروج انتخاب و به تصادف در دو گروه مداخله و کنترل جایگزین شدند (هر گروه ۱۵ نفر). هر دو گروه آزمودنی قبل و بعد از مداخله و ۲ ماه بعد، در مرحله پیگیری به ابزارهای پژوهش شامل پرسش نامه سرسختی روان شناختی کوباسا، مدی و کاهن (۱۹۸۲) و پرسش نامه فرسودگی والدگری رزکام، بریاندا و میکولاژاک (۲۰۱۸) پاسخ دادند. آزمودنی های گروه مداخله تحت درمان مبتنی بر کارآمدی هیجانی در ۸ جلسه ۲ ساعت قرار گرفتند، اما بر گروه کنترل مداخله ای صورت نگرفت. داده های پژوهش با استفاده از تحلیل کوواریانس چندمتغیره مورد تحلیل قرار گرفتند. یافته ها: درمان مبتنی بر کارآمدی هیجانی بر سرسختی روان شناختی و فرسودگی والدگری اثربخش بوده و اثر این تغییر تا مرحله پیگیری پایدار مانده است (۰۵/۰> p). نتیجه گیری: می توان از درمان مبتنی بر کارآمدی هیجانی جهت افزایش سرسختی روان شناختی و کاهش فرسودگی والدگری در مادران دارای فرزند مبتلا به اتیسم استفاده نمود.
بررسی رابطه رهبری اصیل و تعهد سازمانی با متغیر میانجی رضایت شغلی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه رهبری اصیل و تعهد سازمانی کارکنان با متغیر میانجی رضایت شغلی در منطقه 4 آموزش-وپرورش شهر تهران بود. این پژوهش از نظر هدف بنیادی، روش گردآوری اطلاعات میدانی و از نظر روش اجرا توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری شامل کلیه کارکنان اداره آموزش و پرورش منطقه چهار آموزش و پرورش شهر تهران به تعداد 420 نفر بودند، که با استفاده از جدول کرجسی و مورگان و روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای نسبی 201 نفر به عنوان حجم نمونه انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه های استاندارد سبک رهبری اصیل آلیو و همکاران (2007)، تعهد سازمانی آلن و مایر (2007) و رضایت شغلی اسمیت و هیولین (1969) بود. روایی این پرسشنامه ها توسط متخصصان مورد تأیید قرار گرفت، و پایایی از طریق ضریب آلفای کرونباخ به ترتیب (90/0، 88/0، 86/0 صدم) محاسبه گردید. برای تجزیه وتحلیل داده ها نیز از بخش توصیفی (فراوانی، درصد فراوانی و درصد تجمعی) و استنباطی (کولموگروف- اسمیرنوف و معادلات ساختاری) با استفاده از نرم افزارهای Spss26 و Lisrel انجام شد. نتایج نشان داد که مدل تبیین تعهد سازمانی مبتنی بر رهبری اصیل و رضایت شغلی براساس داده های تجربی به دست آمده برازش دارد. هم چنین نتایج نشان داد بین رهبری اصیل با تعهد سازمانی کارکنان و رضایت شغلی با تعهد سازمانی کارکنان اداره آموزش و پرورش منطقه 4 شهر تهران رابطه معنا داری وجود دارد. همین طور نشان داد که بین رهبری اصیل و تعهد سازمانی با میانجیگری رضایت شغلی کارکنان اداره آموزش وپرورش منطقه 4 شهر تهران رابطه معنا داری وجود دارد.
نقش واسطه ای سبک های دلبستگی و عواطف منفی در رابطه بین ترومای کودکی با علائم وسواس فکری - عملی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی بالینی سال ۱۵ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۵۹)
69 - 79
حوزههای تخصصی:
مقدمه: هدف این پژوهش بررسی نقش واسطه ای سبک های دلبستگی و عواطف منفی در رابطه بین ترومای کودکی با علائم وسواس فکری -عملی بود.روش: روش پژوهش توصیفی-همبستگی از نوع معادلات ساختاری بود. از میان جمعیت عمومی، 363 نفر از طریق فراخوان اینترنتی، با توجه به ملاک های ورود و به شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزارهای مورد استفاده در این پژوهش شامل مقیاس تجدیدنظر شده وسواس فکری عملی (فوا و همکاران، 2002)، پرسشنامه ترومای دوران کودکی (برنستاین و همکاران، 2003)، مقیاس عاطفه مثبت و منفی (واتسون و همکاران، 1988) و پرسشنامه تجارب مربوط به روابط نزدیک (برنان و موریس، 1997) بود. به منظور تحلیل مدل پژوهش از مدل یابی معادلات ساختاری استفاده شد.یافته ها: یافته ها نشان داد که ترومای کودکی با علائم وسواس فکری - عملی رابطه مستقیم و معناداری داشت. همچنین، سبک های دلبستگی و عواطف منفی در رابطه بین ترومای کودکی و علائم وسواس فکری - عملی نقش واسطه ای معناداری داشتند. در مجموع، نتایج نشان داد که مدل از برازش مطلوبی برخوردار بود.نتیجه گیری: طبق نتایج به دست آمده افرادی که سابقه تجربه ترومای دوران کودکی و سبک های دلبستگی ناایمن را دارند معمولا عواطف منفی را تجربه می کنند و تجربه علائم وسواسی در این افراد محتمل می باشد. در کل، ترومای دوران کودکی، سبک های دلبستگی ناایمن و عواطف منفی عواملی هستند که می توانند در ارتباط با علائم وسواسی-جبری نقش مهمی داشته باشند. بنابراین، این عوامل باید در طرح ریزی روش های پیشگیری و همچنین برنامه های درمانی مورد توجه قرار گیرند.
کاربست نظریه انتقادی در چرخه سیاست گذاری آموزش وپرورش(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سیاست گذاری عمومی به معنای دولت در اجرا است؛ یعنی در موضوعات عمومی، دولت چه تصمیماتی برای چه گروه هایی با چه ابزارهایی می گیرد و چه نتایجی از این تصمیمات حاصل می کند. سیاست گذاری آموزش به معنای طراحی و اجرای سیاست هایی است که دولت در زمینه آموزش به کار می گیرد. آموزش، نهاد جامعه پذیری برای دولت است و به همین علت دولت ها از آموزش به عنوان کالایی عمومی در راستای بازتولید مشروعیت استفاده می کنند. بررسی سیاست گذاری آموزش فراتر از رویکردهای پوزیتیویستی مرسوم در علم سیاست گذاری عمومی، با بهره گیری از نظریات انتقادی در علم نظری سیاست، هدف این مقاله است. بدین منظور با استفاده از روش انتقادی سعی شده است چرخه سیستمی سیاست گذاری آموزش بر اساس نظریه انتقادی نظم بخشی شود. چرخه سیستمی سیاست گذاری مراحلی از قبیل ورودی سیستم، طراحی، اجرا، خروجی، ارزیابی و بازخورد دارد که در این مقاله سعی شده است با بهره گیری از نظریه های انتقادی یورگن هابرماس، پی یر بوردیو و لوئی آلتوسر چرخه سیستمی سیاست گذاری آموزش از منظر انتقادی بررسی شود. یافته های مقاله نشان می دهد نظریه انتقادی، رویکردی است در پاسخ به ناکارآمدی های نظریه مرسوم پوزیتیویستی و سعی می کند با اصطلاحات حوزه عمومی، خرد ارتباطی، میدان های قدرت و سازوبرگ ایدئولوژیک حکومت، فضایی جدید برای سیاست های آموزشی سامان دهد.
گسترش مدل خودتخریب گری با تأکید بر تحول یافتگی من(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی سال ۲۷ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۱۰۷)
242 - 250
حوزههای تخصصی:
پژوهش با هدف ارائه مدل نظری و تجربی خودتخریب گری با تأکید بر تحول یافتگی من، با این فرضیه انجام شد که تحول یافتگی من می تواند در رابطه میان تنیدگی و تنیدگی ادراک شده به عنوان متغیر تعدیل کننده نقش ایفا نماید. 258 دانشجو به پرسش نامه های خودتخریب گری مزمن (CSDS)، آزمون تکمیل جمله دانشگاه واشنگتن (WUSCT)، مقیاس تنیدگی ادراک شده (PSS) و مقیاس وقایع زندگی پایکل (PSLE) پاسخ دادند. تجزیه و تحلیل داده ها با کمک نرم افزارهای SPSS-21 و LISREL-8.72 و با بهره گیری از همبستگی و تحلیل مسیر انجام شد. یافته ها نشانگر ارتباط معکوس تحول یافتگی من و خودتخریب گری بود. شرکت کنندگان به دو دسته با سطح تحول یافتگی بالا و پایین تقسیم شدند و رابطه خطی میان تنیدگی، تنیدگی ادراک شده و خودتخریب گری در هر گروه مورد بررسی قرار گرفت؛ تمامی مسیرها معنی دار بودند و مدل با یافته ها برازش داشت. معنی داری CR به دست آمده، حاکی از وجود تفاوت معنی دار در ضریب دو گروه با تحول یافتگی من بالا و پایین بود. مسیر «عامل تنیدگی زا← تنیدگی ادراک شده» در افراد با تحول یافتگی پایین من، از قدرت بیشتری برخوردار بود، چرا که طبق انتظار تحول یافتگی بالای من، به عنوان یک سازه بنیادین، قبل از ادراک تنیدگی، می تواند از اثر و میزان تنیدگی بکاهد. یافته ها به بسط مدل ساده ای منتهی شد که در آن صرفاً وجود تنیدگی ها یا ادراک آنها را عاملی برای گرایش به خودتخریب گری می دانست. تحول یافتگی من، به عنوان یکی از شاخص های اساسی در تحول شخصیت، نقش مهمی در این مدل تبیینی ایفا کرد. این یافته ها در درمان افراد با گرایش های خودتخریب گر کمک کننده است.
بررسی رابطه بین اخلاق رابطه ای، رضایت جنسی و باورهای ارتباطی با صمیمیت زناشویی: نقش میانجی مهارت حل مسئله اجتماعی
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف بررسی روابط بین اخلاق رابطه ای، رضایت جنسی و باورهای ارتباطی با صمیمیت زناشویی با نقش میانجی مهارت حل مسئله انجام شد. جامعه آماری پژوهش شامل زنان شاغل در آموزش وپرورش شهرستان به تعداد 420 نفر بود که با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی ساده تعداد 280 نفر به عنوان نمونه انتخاب شد. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه صمیمیت زناشویی باگاروزی (2001)، پرسشنامه باورهای ارتباطی آیدلسن و اپستین (1981)، پرسشنامه رضایت جنسی لارسون، پرسشنامه مهارت حل مسئله اجتماعی دزوریلا و همکاران (2002) و پرسشنامه اخلاق رابطه ای هراگراو و همکاران (1991) استفاده شد. روایی محتوایی پرسشنامه ها مورد تائید قرارگرفته و پایایی آن ها به ترتیب 0/88، 0/90، 0/86، 0/93 و 0/89 به دست آمد. برای تحلیل داده ها از نرم افزار spss و lizrel استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد که اخلاق رابطه ای، باورهای ارتباطی، رضایت جنسی بر مهارت حل مسئله اجتماعی اثر مستقیم دارند، مهارت حل مسئله اجتماعی بر صمیمیت زناشویی اثر مستقیم دارد، همچنین اخلاق رابطه ای، باورهای ارتباطی، رضایت جنسی از طریق مهارت حل مسئله اجتماعی بر صمیمیت زناشویی اثر غیرمستقیم دارند.
نقش مدرسه و خانواده درآموزش کارآفرینی
حوزههای تخصصی:
امروز جوامع مختلف نگاه ویژه ای به کارآفرینی دارند و به دنبال این هستند که نقش نهادهای مختلف اجتماعی بر کارآفرینی را بررسی نمایند. مقاله علمی مروری حاضر باهدف پاسخ به این سؤالات که آیا کارآفرینی امری ارثی هست یا اکتسابی و در صورت اکتسابی بودن، نقش خانواده و مدرسه در امر آموزش و ارتقای چه چیزی هست، نگاشته شده است.
هیجان های معرفتی در طی فعالیت های حل مسأله ریاضی در میان کودکان با ناتوانی یادگیری در ریاضی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی سال ۲۷ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴ (پیاپی ۱۰۸)
460-471
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر مطالعه تاثیر سطح دشواری سوال ریاضی بر روی هیجانات معرفتی (سردرگمی، تعجب، کنجکاوی، لذت، اضطراب، ناامیدی و بی حوصلگی) و مقایسه آن در بین کودکان دختر و پسر پایه پنجم، و ششم با ناتوانی ریاضی (MLD) در مقابل کودکان بدون ناتوانی در طی فعالیت حل مسئله ریاضی بود. روش پژوهش حاضر از نوع علی- مقایسه ای بود. جامعه آماری این پژوهش کلیه دانش آموزان دختر و پسر مدارس مقاطع ابتدایی و مراکز اختلالات شهر شیراز که با توجه به هدف پژوهش ۱۵ نفر دانش آموز دارای ناتوانی ریاضی (۵ دختر و ۱۰ پسر) و ۱۵ نفر دانش آموز قوی (۸ دختر و ۹ پسر) انتخاب شدند. روش آماری این پژوهش تحلیل واریانس اندازه گیری مکرر و تحلیل واریانس چند متغیری بود. نتایج نشان داد که دشواری سوالات هیجان های اضطراب، ناامیدی، بی حوصلگی را در گروه ناتوانی یادگیری نسبت به گروه قوی افزایش داده است. هیجان تعجب با افزایش دشواری سوال در این کودکان افزایش یافته است اما در هیجان کنجکاوی و لذت بین این دو گروه تفاوت معناداری دیده نشد. این یافته ها در مجموع نشان می دهد که دشواری سوالات نقش بسزایی دارد، اما آنچه که از یافته های این پژوهش قابل توجه است نقش پررنگی است که علاوه بر دشواری، ناتوانی ریاضی در شدت بروز این هیجانات از خود نشان داد.
بررسی ویژگی های روانسنجی پرسشنامه طرحواره مثبت یانگ در جامعه ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: این پژوهش با هدف بررسی ویژگی های روانسنجی نسخه فارسی پرسشنامه طرحواره مثبت یانگ و در جامعه ایرانی انجام گرفت. روش: پژوهش حاضر از دید هدف، کاربردی و از دید شیوه ی اجرا یک مطالعه ی توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه ی آماری پژوهش همه ی افراد جامعه ی ایرانی در سال 1400 و نمونه آماری پژوهش 311 نفر(شامل206 زن و 105 مرد) بود که به 95 سوال اولیه ی پرسشنامه طرحواره مثبت یانگ(Louis et al., 2018) پاسخ دادند. روش های مورد استفاده جهت تحلیل داده های پژوهش عبارت بودند از: تحلیل عاملی اکتشافی، تحلیل عاملی تاییدی، روش بازآزمایی، ضریب آلفای کرونباخ و روایی واگرا. یافته ها: در این پژوهش براساس نتایج تحلیل عاملی اکتشافی و با استفاده از چرخش واریماکس 9 عامل شناسایی شد که مقدار ویژه ی هر عامل بالاتر از یک بود. از 50 گویه باقیمانده، برای تحلیل عاملی تاییدی استفاده شد که در نهایت مدل ساختاری 9 عاملی تایید گردید. همچنین روایی واگرای این سنجه با فرم کوتاه پرسشنامه طرحواره های ناسازگار یانگ،64 /0- به دست آمد. ضریب پایایی این پرسشنامه طرحواره مثبت یانگ با استفاده از آلفای کرونباخ 81/0 و براساس روش بازآزمایی با فاصله زمانی یکماه، 72/0 محاسبه گردید. بنابراین نتایج این پژوهش حاکی از آن است که پرسشنامه طرحواره مثبت یانگ، در جامعه ی ایرانی، با 9 عامل اصلی در 4 دامنه، از پایایی و روایی لازم برخوردار است.
اثربخشی آموزش مهارت های زندگی (مهارت های مقابله با خلق منفی و مدیریت استرس) بر راهبردهای نظم جویی شناختی در دانش آموزان دختر تیزهوش(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی سال ۲۷ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۱۰۵)
96 - 105
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف مطالعه اثربخشی آموزش مهارت های زندگی بر راهبردهای نظم جوییِ شناختی هیجان دانش آموزان دختر تیزهوش انجام گرفت. روش: پژوهش از نوع شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون و پیگیری با گروه کنترل بود و جامعه آماری، دانش آموزان دختر مشغول به تحصیل در مدارس تیزهوشان شهر تهران (متوسطه دوره دوم) در سال تحصیلی ۱۳۹۸-۹۹ بودند، که با روش نمونه گیری در دسترس، دانش آموزان پایه دهم دبیرستان فرزانگان تهران(۱۷۰ نفر)، انتخاب شده و پرسشنامه نظم جویی شناختی هیجان (CERQ) را تکمیل نمودند. از بین آنها ۳۲ نفر که نمره های پایینی در راهبردهای انطبافی داشتند، به عنوان گروه نمونه مشخص و به صورت تصادفی، به دو گروه ۱۶ نفری آزمایش و کنترل تقسیم شدند. به گروه آزمایش در ۱۲ جلسه ۷۰ دقیقه ای (دوبار در هفته)، مهارت های مقابله با اضطراب و افسردگی و مدیریت استرس آموزش داده شد و گروه کنترل، آموزشی دریافت نکردند. پس از اتمام جلسات آموزش و همچنین پس از گذشت یک ماه و نیم در مرحله پیگیری، پرسشنامه مذکور برای هر دو گروه اجرا شد. یافته ها: تحلیل داده ها با استفاده از روش «تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر» نشان داد، آموزش مهارت های زندگی در دانش آموزان تیزهوش به صورت معنادار و پایدار، استفاده از راهبردهای انطباقی نظم جویی شناختی هیجان را افزایش و استفاده از راهبردهای غیر انطباقی نظم جویی شناختی هیجان را کاهش می دهد. نتیجه: استفاده از آموزش مهارت های زندگی می تواند در افزایش استفاده از راهبردهای انطباقی نظم جویی شناختی هیجان و کاهش راهبردهای غیر انطباقی آن موثر واقع شود.
ساخت و بررسی مشخصات روان سنجی مقیاس تکالیف تحولی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
تحقیقات علوم رفتاری دوره ۲۰ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۷۱)
۱۳۷-۱۲۴
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: مطالعات نشان داده که با در نظر گرفتن زمینه و وظایف رشدی می توان تصویری کامل از عملکرد روانی اجتماعی افراد در سنین مختلف ترسیم نمود. با توجه به فقدان ابزاری معتبر برای سنجش سازه تکالیف تحولی در جامعه ایرانی، این مطالعه با هدف ساخت و تعیین ویژگی های روان سنجی مقیاس تکالیف تحولی انجام شد. مواد و روش ها: این پژوهش از نوع روان سنجی می باشد و نمونه آماری شامل ۸۴۰ دانشجویان مقاطع تحصیلی مختلف ۹۹-۱۳۹۸ دانشگاه های شهر تهران بود که با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و مقیاس محقق ساخته تکالیف تحولی، مقیاس بهزیستی روان شناختی ریف و سیاهه عواطف مثبت و منفی را تکمیل کردند. داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS۲۴، لیزرل نسخه ۸/۸ و نرم افزار جسپ ۰.۱۶.۴.۰ مورد تحلیل قرار گرفتند. یافته ها: نتایج تحلیل عاملی اکتشافی وجود ۵ عامل را نشان داد که در مجموع ۴۴۲/۶۵ درصد از واریانس کل ابزار را تبیین کرد. نتایج تحلیل عاملی تأییدی، نتایج تحلیل عاملی اکتشافی را تائید کرد. ضریب پایایی کلی ابزار با دو روش آلفای کرونباخ و ضریب مکدونالد ۸۵/۰ به دست آمد. همچنین بین مؤلفه های این مقیاس با مقیاس بهزیستی روان شناختی ریف و عامل عاطفه مثبت همبستگی مثبت معنادار و با عامل عاطفه منفی همبستگی منفی معنادار وجود داشت. نتیجه گیری: مفهوم فرایند تحولی انسان به صورت مرحله ای پیش می رود و هر مرحله نشان دهنده یک دوره یادگیری حساس است که در آن مرحله فرد نیاز دارد که چندین تکلیف تحولی مربوط به آن دوره را انجام دهد نتایج مطالعه نشان داد که مقیاس محقق ساخته تکالیف تحولی دارای ویژگی های روان سنجی مناسبی است و می توان از آن برای اندازه گیری تکالیف تحولی استفاده کرد. تازه های تحقیق زهرا رفعتی: Google Scholar, Pubmed
بررسی نقش میانجی گر پاسخ گویی ادراک شده همسر در رابطه سلامت خانواده اصلی و کیفیت زناشویی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۲ پاییز (آذر) ۱۴۰۲ شماره ۱۲۹
۱۷۶۴-۱۷۴۷
حوزههای تخصصی:
زمینه: بر اساس مطالعات پیشین، از جمله متغیرهای مرتبط و تأثیرگذار بر کیفیت زناشویی، سلامت خانواده اصلی و پاسخ گویی ادراک شده همسر است. نقش متغیرهای مذکور بر کیفیت زناشویی زوجین مورد مطالعه قرار گرفته است، اما در مورد نقش میانجی گر پاسخ گویی ادارک شده همسر در ارتباط بین سلامت خانواده اصلی و کیفیت زناشویی شکاف پژوهشی وجود دارد. هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش واسطه ای پاسخ گویی ادراک شده همسر در رابطه سلامت خانواده اصلی و کیفیت زناشویی انجام شد. روش: روش پژوهش، توصیفی همبستگی و از نوع مدل یابی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی زنان متأهل مراجعه کننده به مراکز مشاوره و خدمات روانشناختی شهر تهران در سال 1401 بود که از بین آن ها 397 نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. برای گردآوری داده ها از مقیاس های سلامت خانواده اصلی (هاوستات و همکاران، 1985)، کیفیت زناشویی (باسبی و همکاران، 1995)، پاسخ گویی ادراک شده همسر (ریس و همکاران، 2017) استفاده شد. جهت تحلیل داده ها نیز روش مدل یابی معادلات ساختاری و نرم افزارهای SPSS22 و Amos22 مورد استفاده قرار گرفت. یافته ها: مدل یابی معادلات ساختاری نشان داد که سلامت خانواده اصلی هم به صورت مستقیم و هم به صورت غیرمستقیم (از طریق پاسخ گویی ادراک شده) بر کیفیت زناشویی زنان اثر معنادار دارد (01/0 >(p. نتیجه گیری: با توجه به نتایج به دست آمده به نظر می رسد سلامت خانواده اصلی به واسطه بهبود پاسخ گویی ادراک شده همسر بر کیفیت زندگی زناشویی اثر مستقیم و غیرمستقیم دارد. سلامت خانواده اصلی به عنوان یک عامل حمایتی به نوبه خود منجر به فراخوانی پاسخ گویی ادراک شده توسط همسر شده و فرد به دلیل هیجانات مثبت ناشی از آن ها، کیفیت زناشویی بالاتری از خود نشان می دهد.
پیش بینی تعهد زناشویی بر اساس الگوهای ارتباطی و جو عاطفی خانواده مبدأ با میانجی گری بلوغ عاطفی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر پیش بینی تعهد زناشویی بر اساس الگوهای ارتباطی و جو عاطفی خانواده مبدأ با میانجی گری بلوغ عاطفی بود. روش پژوهش توصیفی- همبستگی بود. جامعه آماری این پژوهش را زنان و مردان متأهل شهر تهران در سال 1401 تشکیل دادند. تعداد افراد نمونه 339 نفر بودند که به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزارهای مورداستفاده، پرسشنامه های تعهد زناشویی (DCI) آدامز و جونز (1997)، بلوغ عاطفی (EMS) سینگ و بهارگاوا (1990)، الگوهای ارتباطی خانواده (RFCP) کوئرنر و فیتزپاتریک (2004) و جو عاطفی خانواده (FEAQ) هیل برن (1964) بود. تجزیه وتحلیل داده ها به روش معادلات ساختاری انجام گرفت. یافته ها نشان داد که مدل آزمون شده از برازش مطلوبی برخوردار است. اثر مستقیم الگوی ارتباطی گفت وشنود، همنوایی (05/0>P) و جو عاطفی خانواده مبدأ (001/0>P) بر تعهد زناشویی معنی دار بود. همچنین در رابطه ی بین الگوی ارتباطی همنوایی و جو عاطفی خانواده مبدأ با تعهد زناشویی، بلوغ عاطفی نقش میانجی را به ترتیب در سطوح معنادری 001/0 داشت. بنابراین، با توجه به رابطه معنی دار الگوهای ارتباطی و جو عاطفی خانواده با تعهد زناشویی و همین طور نقش میانجی و اثرگذار بلوغ عاطفی، درمانگران و مشاوران خانواده می توانند در مسیر بهبود الگوهای ارتباطی خانواده ها و همین طور اصلاح جو عاطفی خانواده های مبدأ در راستای افزایش سطح بلوغ عاطفی مناسب فرزندان حرکت کنند.
The Effectiveness of Couple Care Program Training Based on Halford Guidelines on Intimacy and Trust of Couple Referred to Counseling Centers in Isfahan(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Objective: The purpose of this paper was to examine the effectiveness of the training couple care program (CARE) based on Halford’s instructions on intimacy and trust of couples referred to counseling centers of Isfahan in 2021.Methods: The research methodology of this study was semi-experimental divided into two groups of experiment and control with 16 participants in each group. The statistical population of this research included all couples who have referred to the counseling centers of Isfahan in the first 6 months of 2021. Subjects of experimental group participated in 7 sessions of the training program which each session took 90 minutes. Research data was collected by Alavi’s questionnaire. For evaluating of the content validity of this questionnaire was utilized experts’ propositions. Findings showed that the training approaches of the couple care program (CARE) are effectiveness on the intimacy, emotional, supportive, and aggressive behaviors, and trust of couples.Results: when the emotional experience of love and intimacy in couples’ relationships becomes less important and less valuable, the life atmosphere definitely becomes unstable and unreliable. Therefore, by implementing the care training program, it is possible to create a calm psychological atmosphere in couples’ relationships and provide the way for a more productive conversation. In this way, intimate relationships become stable with the ability to communicate and agree on interests in a relationship.Conclusion: the beliefs and expectations of couples affect the perception of couples, marital life, relationships and interactions. So that they can form stable relationships between couples or lead intense love to divorce; which can be improved with the help of rich programs such as CARE couple care program, communication, and care in couples.
پیش بینی مسئولیت پذیری فرزندان بر اساس ترتیب تولد و سبک های فرزندپروری والدین
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف پیش بینی مسئولیت پذیری فرزندان بر اساس ترتیب تولد و سبک های فرزندپروری والدین، به روش توصیفی از نوع همبستگی انجام شد. جامعه آماری این پژوهش را افراد 12 تا 35 سال قمی در سال 1400و والدین آن ها تشکیل می دادند که ۱۶6 نفر (49 نفر مرد و 117 نفر زن) به صورت در دسترس به عنوان نمونه انتخاب شدند. برای اندازه گیری متغیر های پژوهش، از پرسشنامه مسئولیت پذیری هاریسون گاف(1984) و پرسشنامه فرزندپروری بامریند(1991) استفاده شد. داده ها به وسیله نرم افزار SPSS و با استفاده از آمار توصیفی و استنباطی از نوع میانگین، انحراف معیار، فراوانی، ضریب همبستگی و رگرسیون چندگانه مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد که سبک مستبدانه ۱۱ درصد و سبک سهل گیرانه ۱۶ درصد از واریانس مسئولیت پذیری را پیش بینی می کند. با وجود رابطه معنادار ترتیب تولد و مسئولیت پذیری، نتایج تحلیل رگرسیون نقش پیش بینی کننده آن را تأیید نکرد. بنابراین می توان چنین نتیجه گیری کرد که آموزش سبک های فرزندپروری مطلوب به والدین، می تواند در بهبود مسئولیت پذیری فرزندان نقش مؤثری داشته باشد.