فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳٬۸۲۱ تا ۳٬۸۴۰ مورد از کل ۳۶٬۲۵۰ مورد.
حوزههای تخصصی:
شوخ طبعی در تمام فرهنگ ها به عنوان یکی از ویژگی های تعامل اجتماعی شناخته شده است که خود را در جایی آشکار می کند که افراد گرد هم می آیند؛ ازجمله محل کار. با توجه به پتانسیل شوخ طبعی در تأثیرگزاری مثبت بر احساسات کارکنان، هدف پژوهش حاضر طراحی الگوی شوخ طبعی سازمانی در شرکت پالایش گاز پارسیان بود. این پژوهش، ازنظر هدف، کاربردی و روش تحقیق آن ترکیبی بود. در بخش کیفی پژوهش از رویکرد نظریه داده بنیاد برای تدوین الگوی شوخ طبعی سازمانی استفاده شد و با 12 نفر از مدیران و سرپرستان شرکت پالایش گاز پارسیان مصاحبه های نیمه ساختاریافته انجام پذیرفت. نتایج حاصل از تحلیل مصاحبه ها و کدگذاری سه مرحله ای نشان دادند الگوی شوخ طبعی سازمانی شامل 142 کد باز،60 کد محوری و 26 کد انتخابی است که در قالب مقوله های شش گانه دسته بندی شدند. در بخش کمّی پژوهش، برازش الگوی مفهومی طراحی شده به روش پیمایش سنجیده شد؛ بدین صورت که براساس نتایج بخش کیفی، پرسشنامه ای محقق ساخته، تدوین و در میان نمونه آماری توزیع شد که به تأیید فرضیه های پنج گانه منجر شد. نتایج این پژوهش می توانند به خوش آیندسازی محیط کار و بهبود کیفیت حضور کارکنان در سازمان کمک کنند.
تحلیل کیفی عناصر ارتباطی موثر بر انتقال پیام های داستان های کودکان برمبنای دیدگاه کاربردشناسی شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ادبیات کودک ابزاری برای کسب شناخت از جهان انتزاعی است که مطالعات اندکی از آن براساس دیدگاه های شناختی انجام گرفته است. پژوهش حاضر به تحلیل پیام های داستان های پنج گروه سنی پرداخته تا نه تنها آنها را از دیدگاه کاربردشناسی شناختی مقایسه نموده بلکه دریابد که پیام های داستانی چگونه بیان می شوند. بدین منظور، پانزده کتاب به شیوه تحلیل کیفی قیاسی با حصول اشباع نظری ارزیابی شدند. پیام ها در ماتریس مقوله بندی براساس دیدگاه کاربردشناسی شناختی، طبقه بندی شده اند. طبقه بندی برپایه دو شیوه انتقال پیام یعنی استاندارد و غیراستاندارد و عناصر مرتبط (غیرکلامی، بهره برداری، فریب و ناکامی) انجام گرفت. پیام های داستانی نونهالان بیان احساسات و واکنش های هیجانی و شناختی، و گروه خردسالان واکنش های هیجانی در تعامل با پیرامون شان است. در گروه الف محور پیام ها، احساسی- شناختی تحت تاثیر محیط است و نویسندگان در تلاش برای گره زدن آنها به واقعیت های زندگی هستند تا تصویر واقعی تر برای کودک ترسیم نماید. در گروه ب با پیام های انگیزشی مواجه هستیم که هدف از پرداختن بدانها کمک به کودکان برای تقویت اعتمادبه نفس و غلبه بر ناامیدی ها و دشواری های زندگی است. در گروه ج پیام های اخلاقی مورد نیاز برای زندگی جمعی، هسته اصلی پیام های داستانی بوده که استفاده از مضامین استعاره ای به انتقال عمیق تر آنها کمک بیشتری نموده است. براساس یافته ها، مبادله پیام در داستان های نونهالان و خردسالان بیشتر مبتنی بر تعامل غیرکلامی، در دو گروه الف و ب عمدتا استفاده از عبارات طنز و تمثیلی یا کاربرد بهره برداری و در گروه سنی ج نیز تعامل غیرکلامی می باشد.
مقایسه ی اثربخشی توان بخشی شناختی و شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر بهبود توجه انتخابی دانش آموزان دارای اختلال یادگیری خاص(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۲ زمستان (اسفند) ۱۴۰۲ شماره ۱۳۲
۲۵۶۰-۲۵۴۱
حوزههای تخصصی:
زمینه: اختلال یادگیری مهم ترین علت عملکرد ضعیف تحصیلی محسوب می شود و هرساله تعداد زیادی از دانش آموزان، به این علت در فراگیری مطالب درسی دچار مشکل می شوند، این مشکلات عمدتاً به علت ضعف در کارکردهای اجرایی مانند کمبود توجه انتخابی می باشد، تاکنون پژوهشی به بررسی اثربخشی دو روش توانبخشی شناختی و شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر بهبود توجه انتخابی دانش آموزان دارای اختلال یادگیری خاص نپرداخته است و خلاء پژوهشی در این زمینه مشهود است. هدف: هدف پژوهش حاضر، مقایسه اثربخشی توانبخشی شناختی و شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر بهبود توجه انتخابی دانش آموزان دارای اختلال یادگیری خاص بود. روش: این پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون - پس آزمون، پیگیری، با دو گروه آزمایش و یک گروه گواه است، جامعه آماری، تمامی دانش آموزان مقطع ابتدایی (پایه اول تا ششم) مراکز اختلالات یادگیری شهر زنجان در سال تحصیلی 1401-1400 بود که 60 نفر به شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی در گروه های آزمایش و گواه (هر گروه،20 نفر) قرار گرفتند. گروه های آزمایش به مدت 12 جلسه مداخلات توانبخشی شناختی و شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی را دریافت نمودند، داده ها با استفاده از آزمون رایانه ای استروپ (SCWT) جمع آوری شد، برای تحلیل داده ها از تحلیل واریانس با اندازه گیری های مکرر، آزمون تعقیبی بنفرونی و نرم افزار SPSS23 استفاده شد. یافته ها: بعد از ارائه مداخلات، میزان توجه انتخابی دانش آموزان دارای اختلال یادگیری خاص افزایش یافت و بین نمرات پس آزمون گروه های آزمایش و گروه کنترل تفاوت معناداری وجود داشت (0/05 P˂) و از بین دو روش مداخله ای، روش توانبخشی شناختی، اثرگذاری بیشتری داشت. همچنین، بین پس آزمون و پیگیری گروهای آزمایش، تفاوت معنی دار ی وجود نداشت. نتیجه گیری: برنامه توانبخشی شناختی و شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر بهبود توجه انتخابی دانش آموزان دارای اختلال یادگیری خاص مؤثر بود، بنابراین، مسئولان مراکز ناتوانی های یادگیری می توانند از توانبخشی شناختی و شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی به عنوان یک رویکرد درمانی مؤثر و مقرون به صرفه، در جهت بهبود عملکرد شناختی دانش آموزان با اختلال یادگیری خاص استفاده کنند.
نقش میانجی گری خودشفقتی در رابطه میان انسجام خانواده، استرس و کیفیت زندگی با رضایت از تن انگاره در دختران نوجوان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۲ تابستان (تیر) ۱۴۰۲ شماره ۱۲۴
۷۴۲-۷۲۳
حوزههای تخصصی:
زمینه: نوجوانی دوره ای حساس از تغییرات پویا در سیستم های متعدد است که بر اساس تحقیقات، نارضایتی از تن انگاره به معنای ادراک ذهنی فرد از رشد تصویر بدنی خود، اهمیت دارد. سرمایه گذاری بیش ازحد بر ظاهر جسمانی که با مشغولیت ذهنی و نوسانات هیجانی همراه است، یکی از دلایل نارضایتی دختران نوجوان از تن انگاره است. مطالعات بیانگر نقش انسجام خانواده، استرس و کیفیت زندگی، در تن انگاره فرد است و در بررسی تن انگاره افرادی که خود شفقتی بیشتری دارند، شکاف تحقیقاتی وجود دارد. هدف: این پژوهش باهدف تبیین نقش میانجی گری خودشفقتی در رابطه بین انسجام خانواده، استرس و کیفیت زندگی با رضایت از تن انگاره در دختران نوجوان انجام شد. روش: روش مطالعه حاضر توصیفی همبستگی از نوع معادلات ساختاری بود. جامعه آماری پژوهش شامل دانش آموزان دختر 12 تا 24 سال شهر تهران در سال 1400 بود که 250 نفر با روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند و با ریزش 50 نفر از گروه نمونه، داده های 200 نفر از آن ها تحلیل شد. ابزارهای جمع آوری اطلاعات شامل پرسشنامه های انسجام خانواده (سامانی، 1381)، استرس نوجوان (بیئرن و مازانو، 2002)، کیفیت زندگی (سازمان بهداشت جهانی، 1996)، نگرانی از تصویر بدنی (لیتلتون و همکاران، 2005) و خودشفقتی (نف، 2003) بودند. تحلیل داده ها نیز با روش مدل سازی معادلات ساختاری و AMOS24 انجام شد. یافته ها: یافته های به دست آمده حاکی از آن است که مدل رضایت از تن انگاره بر اساس، انسجام خانواده، استرس و کیفیت زندگی با نقش میانجی گری خودشفقتی در دختران نوجوان دارای برازش مناسبی است (0/05 P>). نتیجه گیری: با توجه به یافته های به دست آمده در پژوهش حاضر، به نظر می رسد خودشفقتی در رابطه میان انسجام خانواده، استرس و کیفیت زندگی با رضایت از تن انگاره در دختران نوجوان نقش میانجی دارد. نتایج این پژوهش می تواند راهنمای خانواده ها و مشاوران در راستای ارتقاء خود شفقتی، انسجام خانواده، کیفیت زندگی و کاهش استرس در دختران نوجوان و بهبود رضایت از تن انگاره باشد.
نقش واسطه ای خودمهارگری در رابطه بین تجارب آسیب زای دوران کودکی و ولع مصرف مواد در بیماران تحت درمان نگهدارنده با متادون(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال هفدهم زمستان ۱۴۰۲ شماره ۷۰
31 - 54
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش واسطه ای خودمهارگری در رابطه بین تجارب آسیب زای دوران کودکی و ولع مصرف مواد در بیماران تحت درمان نگهدارنده با متادون انجام شد. روش: روش پژوهش توصیفی-همبستگی از نوع مدل معادلات ساختاری بود. جامعه آماری شامل بیماران وابسته به مواد تحت درمان با متادون مراجعه کننده به مراکز ترک اعتیاد شهر کوچصفهان در سال 1402 بود که از این میان 300 نفر به شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزارهای مورد استفاده در این پژوهش شامل پرسشنامه تجارب آسیب زای دوران کودکی، مقیاس خودمهارگری و پرسشنامه ولع مصرف بود. به منظور تحلیل مدل پژوهش از مدل معادلات ساختاری استفاده شد. یافته ها: یافته های پژوهش نشان داد که تجارب آسیب زای کودکی بر ولع مصرف و خودمهارگری اثر مستقیم و معناداری داشت. همچنین، خودمهارگری در رابطه بین تجارب آسیب زای دوران کودکی و ولع مصرف نقش واسطه ای معناداری داشت و مدل از برازش مطلوبی برخوردار بود. نتیجه گیری: طبق نتایج به دست آمده، تجارب آسیب زای دوران کودکی با اثرگذاری بر خودمهارگری، نقش مهمی را در ولع مصرف بیماران تحت درمان با متادون داشت. این یافته ها می تواند به عنوان یک مدل سودمند مورد استفاده قرار گیرد و در درمان مصرف و ولع مصرف مواد به نقش تجارب آسیب زای کودکی و خودمهارگری توجه بیشتری شود.
اثربخشی مداخله مبتنی بر شفقت به خود بر بحران هویت میانسالی و اضطراب مرگ میانسالان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های نوین روانشناختی سال ۱۸ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۷۲
103 - 110
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی مداخله مبتنی بر شفقت به خود بر بحران هویت میانسالی و اضطراب مرگ میانسالان شهر اصفهان بود. پژوهش از نوع نیمه آزمایشی و با استفاده از طرح پیش آزمون– پس آزمون همراه با گروه کنترل انجام شد. جامعه آماری شامل650 زن بازنشسته سازمان بهزیستی شهر اصفهان در رده سنی 40 تا 60 سال در سال۱۳۹۹ بودند که تعداد ۳۰ نفر شامل دو گروه 1۵ نفره جهت گروه های آزمایش و گواه به روش نمونه گیری داوطلبانه انتخاب شدند. برای جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه بحران هویت میانسالی رجائی و همکاران (1387) و پرسشنامه اضطراب مرگ تمپلر (1970) استفاده شد. ابتدا پرسشنامه های بحران هویت میانسالی و اضطراب مرگ با شرایط یکسان بر روی گروه ها انجام شد. سپس یک دوره آموزش 8 جلسه ای مداخله مبتنی بر شفقت به خود بر اساس رویکرد شفقت درمانی گیلبرت (2009) بر روی گروه آزمایش انجام گرفت در حالی که گروه گواه هیچ گونه آموزشی دریافت نکردند و پس از اتمام جلسات آموزش پس آزمون بحران هویت میانسالی و اضطراب مرگ از دو گروه به عمل آمد. داده ها با استفاده از آزمون تحلیل کواریانس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج نشان داده که مداخله مبتنی بر شفقت در گروه آزمایش کاهش معناداری در بحران هویت میانسالی و اضطراب مرگ به وجود آورده است. می توان نتیجه گیری کرد مداخله مبتنی بر شفقت به خود باعث کاهش بحران هویت در میانسالان و رسیدن افراد به یک هویت موفق و کاهش اضطراب مرگ می گردد.
نقش میانجی دشواری تنظیم هیجان، مشکلات بین فردی، و تنبیه خود در رابطه خودزنی غیرکشنده با خودکشی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های نوین روانشناختی سال ۱۸ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۷۰
283 - 294
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر تعیین نقش میانجی دشواری تنظیم هیجان، مشکلات بین فردی، و تنبیه خود در رابطه خودزنی غیرکشنده با خودکشی بود. مطالعه حاضر از نوع مطالعات همبستگی به روش مدل یابی معادلات ساختاری است. جامعه آماری این پژوهش دانش آموزان دختر سنین 12 تا 18 سال شهرستان شهریار در سال تحصیلی 1401-1400 بودند که با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس، 300 نفر از آنان انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها شامل فهرست اظهارات خودزنی، مقیاس سنجش افکار خودکشی، پرسشنامه رفتارهای خودکشی-تجدیدنظر شده، مقیاس دشواری در تنظیم هیجان، پرسشنامه دشواریهای بین فردی نوجوانان، و مقیاس اشکال انتقاد از خود بودند. تحلیل آماری داده ها با استفاده نرم افزار Smart PLS 3 انجام گرفت. یافته های پژوهش نشان داد که اثر مستقیم خودزنی به خودکشی معنی دار است. اثر غیرمستقیم خودزنی به خودکشی از طریق دشواری تنظیم هیجان معنی دار نبود. اثر غیرمستقیم خودزنی به خودکشی از طریق مشکلات بین فردی معنی دار نبود. اثر غیرمستقیم خودزنی به خودکشی از طریق تنبیه خود معنی دار بود. بر اساس یافته های این پژوهش می توان نتیجه گرفت که در افرادی که اقدام به خودزنی می کنند تنبیه خود می تواند پیش بینی کننده خودکشی باشد. با وجود رابطه معنادار خودزنی با خودکشی، دشواری تنظیم هیجان، و مشکلات بین فردی؛ و عدم معناداری نقش میانجی دشواری تنظیم هیجان و مشکلات بین فردی در پیش بینی خودکشی، به نظر میرسد دشواری تنظیم هیجان و مشکلات بین فردی نمی توانند موجب سوق دادن خودزنی به خودکشی شوند. مداخله برای کاهش تنبیه خود می تواند در پیشگیری از خودزنی و خودکشی مفید باشد
پیش بینی افکار پارانویا در دو بعد برداشت اجتماعی و هذیان های گزند و آسیب در نوجوانان بر اساس سبک های فرزندپروری ادراک شده و جو عاطفی خانواده(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های نوین روانشناختی سال ۱۸ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۷۰
49 - 57
حوزههای تخصصی:
پارانویا باوری است بی اساس و تهدید آمیز مبنی بر اینکه دیگران قصد آسیب رساندن به فرد را دارند که به شکلی از پیوستار در محیط بالینی و غیربالینی پراکنده است. هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه بین سبک های فرزند پروری ادراک شده و جو عاطفی خانواده با افکار پارانویا در دو بعد برداشت اجتماعی و هذیان های گزند و آسیب در نوجوانان است. روش پژوهش از نوع توصیفی همبستگی می باشد. جامعه آماری کلیه دانش آموزان دوره دوم دبیرستان های شهر آذرشهر می باشد که از میان آنها تعداد 321 نفر به صورت نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزار بررسی شامل پرسشنامه های سبکهای فرزند پروری بوری (1991)، جو عاطفی خانواده هیل برن (1964) و افکار پارانوییدی گرین و همکاران (2008) می باشد. برای تحلیل داده ها از نرم افزار spss، نسخه 26 استفاده گردید. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از ضریب همبستگی و تحلیل رگرسیون انجام شد. نتایج نشان داد بین جو عاطفی خانواده با افکار پارانویا در دو بعد برداشت اجتماعی و هذیان های گزند و آسیب و نیز بین سبک فرزند پروری مقتدر با هذیان های گزند و آسیب رابطه منفی و معناداری وجود دارد. همچنین براساس نتایج تحلیل رگرسیون متغیرهای پیش بینی توانستند 5 درصد از تغییرات در افکار برداشت اجتماعی و 8 درصد از تغییرات در هذیان های گزند و آسیب را پیش بینی کنند.
مقایسه اثربخشی درمان شناختی- رفتاری و درمان تعامل والد -کودک بر اضطراب و تنهایی کودکان مبتلا به اختلال اضطراب جدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی درمان شناختی- رفتاری و درمان تعامل والد -کودک بر اضطراب و تنهایی کودکان مبتلا به اختلال اضطراب جدایی بود. روش پژوهش: پژوهش حاضر از نوع طرح های کاربردی و شبه آزمایشی از نوع پیش آزمون- پس آزمون و پیگیری همراه با گروه گواه بود. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه کودکان (دختر و پسر) مبتلا به اختلال اضطراب جدایی شهر ساری در شش ماه نخست سال 1400 بود. نمونه این پژوهش شامل 45 نفر از مراجعه کننده به مرکز مشاوره بامداد و مرکز مشاوره باور که با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به طور تصادفی در دو گروه آزمایشی درمان شناختی- رفتاری و درمان تعامل والد -کودک و گروه گواه در لیست انتظار جای داده شدند. داده ها با استفاده از پرسشنامه، مقیاس اضطراب کودکان اسپنس (1997) و پرسشنامه تنهایی آشر و همکاران (1984) به دست آمد. داده ها با استفاده از روش تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر و نرم افزارSPSS-26 به اجرا درآمد. یافتهها: نتایج نشان داد که بین دو گروه درمان شناختی-رفتاری و درمان تعامل والد –کودک بر اضطراب و تنهایی در کودکان مبتلا به اختلال اضطراب جدایی تفاوت معناداری وجود دارد و درمان درمان شناختی- رفتاری سبب ایجاد تغییرات بیشتر در اضطراب در کودکان مبتلا به اختلال اضطراب جدایی شد و این درمان قویتر از درمان درمان تعامل والد-کودک در این گروه از بیمارن است. در درمان تعامل والد -کودک سبب ایجاد تغییرات بیشتر در تنهایی در کودکان مبتلا به اختلال اضطراب جدایی شد و این درمان قوی تر از درمان شناختی- رفتاری در این گروه از کودکان مبتلا به اختلال اضطراب جدایی بود (001/0>P). نتیجه گیری: میتوان نتیجه گرفت که درمان شناختی-رفتاری بر اضطراب در کودکان مبتلا به اختلال اضطراب جدایی و درمان تعامل والد –کودک می تواند به عنوان روش مداخله ای موثری برای بهبود تنهایی کودکان مبتلا به اختلال اضطراب جدایی باشد.
اثربخشی درمان مبتنی بر شفقت در تنظیم هیجان، خود انتقادی و خشم دانش آموزان پسر مقطع متوسطه دوم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۲ زمستان (دی) ۱۴۰۲ شماره ۱۳۰
۲۰۵۸-۲۰۴۱
حوزههای تخصصی:
زمینه: با توجه به تأثیر تنظیم هیجانات، کاهش خود انتقادی و خشم در بهبود روابط بین فردی و تحصیلی دانش آموزان، شناسایی میزان اثربخشی درمان مبتنی بر شفقت بعنوان یکی از روش های درمانی از اهمیت زیادی برخوردار است. هدف: هدف از انجام پژوهش حاضر تعیین ﺍﺛﺮ ﺑﺨﺸﯽ دﺭﻣﺎﻥ ﻣﺒﺘﻨﯽ ﺑﺮ ﺷﻔﻘﺖ ﺑﺮ تنظیم هیجان، خود انتقادی و خشم دانش آموزان پسر مقطع متوسطه دوم بود. روش: طرح پژوهش، نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون، پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری دانش آموز پسر 15 تا 18 ساله بودند که در سال تحصیلی 1401-1402 به کلینیک های روانشناسی آموزش و پرورش منطقه 2 و 3 شهر تهران مراجعه کردند. حجم نمونه 30 نفر و روش نمونه گیری به صورت تصادفی ساده در دو گروه آزمایش و گواه (هر کدام 15 نفر) قرار گرفته اند. ابزار گردآوری پرسشنامه های تنظیم هیجان گارنفسکی و کرایج (2006) خود انتقادی تامسون و زاراف (2004)، پرخاشگری باس و پری (۱۹۹۲) بود. در بخش آمار استنباطی، از آزمون تحلیل کواریانس استفاده شد. یافته ها: درمان مبتنی بر شفقت بر تنظیم هیجان، خودانتقادی و خشم دانش آموزان پسر مقطع دوم متوسطه در سطح معناداری (0/001 p<) تأثیر دارد. با توجه به مجذور اتا میزان این اثربخشی به ترتیب 44/8، 66/3، 62/0 و 60/6 درصد برآورد گردید. نتیجه گیری: درمان مبتنی بر شفقت باعث کاهش راهبردهای غیر انطباقی و افزایش راهبردهای انطباقی در تنظیم هیجانی و کاهش خود انتقادی و کاهش خشم و بهبود شرایط عاطفی و روانی نوجوانان دانش آموز می شود.
کاوش تجربیات زیسته هیجانی بیماران مبتلا به اختلال میگرن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۲ زمستان (اسفند) ۱۴۰۲ شماره ۱۳۲
۲۴۸۴-۲۴۶۷
حوزههای تخصصی:
زمینه: سردرد میگرن بیماری ناتوان کننده ای است که عوارض و محدودیت های بسیاری برای مبتلایان به همراه دارد. از آنجایی که این بیماری جزو اختلالات روان تنی محسوب می شود بنابراین چگونگی تجربه بیماری و ادراک آن می تواند بر سیر بیماری مؤثر باشد. هدف: پژوهش حاضر با هدف کاوش تجارب زیسته هیجانی بیماران مبتلا به اختلال میگرن انجام شد. روش: رویکرد این پژوهش کیفی و روش آن پدیدارشناسی از نوع توصیفی بود بدین منظور از بین افراد مبتلا مراجعه کننده به کلینیک های پزشکی و روان پزشکی شهر اصفهان در سال 1400 به صورت هدفمند از نوع در دسترس 20 نفر پس از احراز شرایط ورود به پژوهش انتخاب شدند و تحت مصاحبه عمیق قرار گرفتند مصاحبه ها تا زمان اشباع اطلاعات ادامه داشت و به وسیله ضبط صوت ثبت گردید و در انتها از طریق راهبرد چندمرحله ای جیورجی (2003) مورد تحلیل قرار گرفت. یافته ها: یافته های پژوهش حاکی از دستیابی به 3 مضمون کلی (10 زیرمضمون) شامل؛ نمی دانم با چه روبرو هستم و با آن چه کنم؟ (آگاهی، اعتباربخشی و تجربه هیجانات)، درونم چه خبر است؟ (خود تخریب کننده، نگران کننده، متوقع و ترمیم کننده)، و چه چیز مسیر بودنم را هدایت می کند؟ (هدایت گرهای شناختی، احساسی و فیزیولوژیکی) بود. نتیجه گیری: یافته های پژوهشی نشان داد که افراد مبتلا به سردرد میگرن در تجربه و پردازش هیجان های خود با مشکل مواجه اند و دچار نگرانی و خودسرزنشی می گردند که این خود رفتار آنان نسبت به بیماریشان را هدایت می کند بنابراین می توان با تمرکز بر موانع تجربه هیجانی شان چرخه رفتاری آنان تسبت به بیماریشان را تغییر داد و از این طریق میزان عود سردردهایشان را کاهش داد
مقایسه اثربخشی درمان مبتنی بر شفقت و هیپنوتراپی شناختی-رفتاری بر تحمل پریشانی زنان مبتلا به اختلال ملال پیش از قاعدگی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های نوین روانشناختی سال ۱۸ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۷۲
11 - 19
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی درمان مبتنی بر شفقت و هیپنوتراپی شناختی-رفتاری بر تحمل پریشانی زنان مبتلا به اختلال ملال پیش از قاعدگی بود. روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل همراه با مرحله پیگیری سه ماهه بود. جامعه آماری را کلیه زنان 25 تا 40 ساله شهر ساری دارای اختلال ملال پیش از قاعدگی در سال 1399 تشکیل می دادند که توسط متخصص زنان به مراکز مشاوره روانشناختی ارجاع داده شده بودند. 45 نفر از این جامعه به شیوه هدفمند انتخاب و به صورت تصادفی در سه گروه 15 نفری گمارده شدند. ابزار پژوهش عبارت بودند از: مقیاس تحمل پریشانی (DTS) و پرسشنامه غربالگری علایم قبل از قاعدگی (PSST). درمان مبتنی بر شفقت در 8 جلسه 90 دقیقه ای و هیپنوتراپی شناختی-رفتاری نیز در 8 جلسه 90 دقیقه ای اجرا گردید. در ضمن گروه کنترل در حین اجرای پژوهش مداخله ای دریافت نکرد. برای تحلیل داده ها از تحلیل واریانس آمیخته استفاده شد. نتایج نشان داد که هر دو گروه درمان متمرکز بر شفقت و هیپنوتراپی شناختی-رفتاری در مقایسه با گروه کنترل اثربخشی معنادار و پایداری داشته است (001/0=P). همچنین نتایج نشان داد که بین دو گروه آزمایش تفاوت معناداری وجود ندارد (05/0<P). نتایج بیانگر این بود که روان شناسان و متخصصان می تواند از درمان متمرکز بر شفقت و هیپنوتراپی شناختی-رفتاری برای بهبود تحمل پریشانی در زنان دچار اختلال ملال پیش از قاعدگی استفاده نمایند.
اثربخشی توانبخشی شناختی بر کارکردهای اجرایی، حافظه فعال و حل مسئله در افراد مبتلا به اختلال ریاضی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی توانبخشی شناختی بر کارکردهای اجرایی، حافظه فعال و حل مسئله در افراد مبتلا به اختلال ریاضی بود. روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون و گروه کنترل بود. جامعه آماری این پژوهش کلیه دانش آموزان پسر دارای اختلال ریاضی پایه پنجم ابتدایی ناحیه دو شهر تبریز در سال تحصیلی 1402-1401 بودند. از این جامعه آماری با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند تعداد 30 دانش آموز به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه (15 نفر برای هر گروه) جایگزین شدند. برای جمع آوری داده ها از آزمون های برج لندن (TLT، شالیس، 1982)، علایم حیاتی سیستم اعصاب مرکزی (CNSVS، گالتری و جانسون، 2006)، سیاهه درجه بندی رفتاری کارکردهای اجرایی نسخه دبستان (BRIEF، گیویا و همکاران، 2015) و آزمون ریاضی کی مت (KMT، کندی، 1988) استفاده شد. تجزیه و تحلیل داده ها با روش آماری تحلیل کواریانس چندمتغیری انجام شد. نتایج نشان داد که با کنترل اثر پیش آزمون بین میانگین حل مسئله، حافظه فعال و کارکردهای اجرایی پس آزمون گروه آزمایش و گواه تفاوت معناداری در سطح 01/0>P) وجود دارد. در واقع توانبخشی شناختی باعث بهبود کارکردهای اجرایی، حافظه فعال و حل مسئله در افراد مبتلا به اختلال ریاضی می شود.
رابطه مهارت های اجتماعی و عزت نفس با عملکرد تحصیلی دانش آموزان ابتدایی شهر کرمانشاه
منبع:
پیشرفت های نوین در علوم رفتاری دوره هشتم ۱۴۰۲ شماره ۵۶
700 - 707
حوزههای تخصصی:
هدف از انجام پژوهش حاضر رابطه مهارت های اجتماعی و عزت نفس با عملکرد تحصیلی دانش آموزان ابتدایی شهر کرمانشاه می باشد. پژوهش حاضر با توجه به هدف از نوع تحقیقات کاربردی است؛ همچنین این پژوهش با توجه به گردآوری داده ها، توصیفی و از نوع همبستگی می باشد. در پژوهش حاضر جامعه ی آماری پژوهش را کلیه دانش آموزان دوره ابتدایی شهر کرمانشاه در سال تحصیلی 1400-1399 تشکیل دادند. جهت انتخاب حجم نمونه بر اساس فرمول مورگان تعداد 169 نفر از دانش آموزان ابتدایی شهر کرمانشاه به عنوان نمونه و به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب شدند و به پرسشنامه های مهارت های اجتماعی کرامتی، عزت نفس روزنبرگ (1965) و عملکرد تحصیلی فام و تیلور (1990) پاسخ دادند. نتایج نشان داد بین مهارت های اجتماعی و عزت نفس با عملکرد تحصیلی دانش آموزان ابتدایی رابطه مثبت و معناداری وجود دارد و مهارت های اجتماعی و عزت نفس توان پیش بینی عملکرد تحصیلی را دارند که این نتایج می تواند موردتوجه معلمان و مراکز آموزش وپرورش قرار گیرد.
تأثیر اجرای الگوی یادگیری معکوس بر رغبت به یادگیری، خودکنترلی و خود مدیریتی دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی تربیتی سال ۱۹ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۶۹
32 - 75
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با اجرای الگوی یادگیری معکوس به بررسی اثربخشی آن بر ابعاد یادگیری خودراهبر مهارت دستور زبان انگلیسی دانشجویان پرداخته و در صدد بهبود راهبردهای تدریس و یادگیری است. تحقیق حاضر یک تحقیق شبه آزمایشی با پیش آزمون و پس آزمون است. نمونه آماری از میان کلیه یادگیرندگان مرکز علاءالدین مشهد از سال تحصیلی 1397 تا 1399، تعداد 220 نفر به صورت در دسترس با جایگزینی تصادفی انتخاب شدند. به منظور جمع آوری داده ها، ابتدا پرسشنامه Fisher و همکاران (2001) به عنوان پیش آزمون روی گروه آزمایش و کنترل اجرا و سپس گروه آزمایش تحت الگوی آموزش معکوس و گروه کنترل به روش سنتی دستور زبان انگلیسی را فرا گرفتند. در پایان دوره، پس آزمون روی هر دو گروه انجام شد. ضریب آلفای کرونباخ (α) برای تعیین روایی و پایایی پژوهش، آزمون اندازه گیری مکرر برای بررسی نرمال بودن جامعه مورد مطالعه و از آزمون t پارامتری نمونه برای پاسخ به سؤالات پژوهش استفاده شد. یافته ها نشان داد که استفاده از الگوی یادگیری معکوس بر رغبت به یادگیری و خودکنترلی تأثیر داشته اما بر خودمدیریتی تأثیری نداشت. با توجه به نتایج و یافته ها می توان ادعا کرد که ارزش و مقبولیت الگو بر ابعاد رغبت به یادگیری و خودکنترلی یادگیری خودراهبر در سطوح مختلف آموزش عالی مؤثر بوده و موجب بهبود تدریس و یادگیری می شود.
بررسی نقش تشویق در پیشرفت تحصیلی در مقطع ابتدایی دبستان غیر انتفاعی ناصح
منبع:
سلامت روان در مدرسه دوره ۱ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴
1 - 17
حوزههای تخصصی:
تحقیق حاضر بیان وضعیت تشویق در مدارس دخترانه ناصح شهر ستان درگز این روش تحقیق بصورت کاربردی می باشد ودرجمع آوری اطلاعات منابع اینترنتی استفاده شده است.جامعه آماری دانش آموزان دختران ناصح شهرستان درگز.از کل60نفردانش آموز دبستان20نفربه عنوان نمونه آماری وبه صورت تصادفی انتخاب شده اند تجزیه وتحلیل داده ها از روش های جداول نمودارها استفاده شده است.نتایج پژوهش نشان داد:- تشویق در پیشرفت تحصیلی دانش آموزان موثر بوده با توجه به پاسخ های داده شده 83.33 نفر موافق این نظریه بوده- تشویق والدین در روند پیشرفت دانش آموزان موثر بوده با نوجه به پاسخ های داده شده 90 درصد موافق بوده که والدین با توشویق فرزند خود می توانند در پیشرفت تحصیلی نقش داشته باشند.- تشویق در قدرت یادگیری دانش آموزان موثر نبوده است با توجه به پاسخ ها موافق این نظریه نبوده و 100درصد مخالف این بوده که تشویق در روند یادگیری یمی تواندنقش داشته باشد.
نقش تعدیل گری انعطاف پذیری شناختی در رابطه ی بین استرس فرزندپروری وخودکارآمدی ادراک شده والدینی مادرانه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی بالینی سال ۱۵ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴ (پیاپی ۶۰)
29 - 38
حوزههای تخصصی:
مقدمه: این مطالعه با هدف بررسی نقش تعدیل گری انعطاف پذیری شناختی در رابطه بین استرس فرزند پروری و خودکارآمدی ادراک شده والدینی مادرانه انجام شد.روش: پژوهش حاضر همبستگی از نوع مدل سازی معادلات ساختاری بود. جامعه پژوهش کلیه مادران ساکن اصفهان در سال 1402 بودند و به عنوان نمونه 400 مادر به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب شدند. داده ها با استفاده از پرسشنامه استرس فرزند پروری (PSI-SF)، پرسشنامه انعطاف پذیری شناختی CFI)) و پرسشنامه خودکارآمدی مادرانه (PMP S-E) گردآوری و با نرم افزار PLS تجزیه وتحلیل شد.یافته ها: نتایج نشان داد بین استرس فرزند پروری و خودکارآمدی والدینی مادرانه رابطه معکوس معنادار (297/0- = β، 001/0P=)، بین استرس فرزند پروری و انعطاف پذیری شناختی رابطه معکوس معنادار (326/0- =β،001/0P=) و بین خودکارآمدی والدینی مادرانه و انعطاف-پذیری شناختی رابطه مثبت معنا داری مشاهده شد (420/0 = β،001/0P=). همچنین نتایج نشان داد انعطاف پذیری شناختی در رابطه بین استرس فرزند پروری و خودکارآمدی والدینی مادرانه نقش تعدیلگری ایفا می کند (099/0 = β).نتیجه گیری: با توجه به یافته ها، نقش انعطاف پذیری شناختی در کاهش استرس فرزند پروری و ارتقاء خودکارآمدی والدینی مادرانه بسیار مهم است. این امر حاکی از اهمیت آن در برنامه های آموزشی و درمانی با هدف ارتقای سلامتی و توانمندسازی مادران است. علاوه بر این، تمرکز بر بهبود انعطاف پذیری شناختی مادر ممکن است در ارتقاء خودکارآمدی والدینی ، کاهش استرس فرزندپروری و کاهش اثرات آن بر سلامت جسمی، روانی و عملکردی مادر، کمک کننده باشد.
تاثیر آموزش سرزندگی تحصیلی بر غفلت آموزشی و هیجان های تحصیلی مثبت و منفی دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: عواملی مانند غفلت آموزشی و هیجان های تحصیلی نقش مهمی در وضعیت تحصیلی دانش آموزان دارند. بنابراین، پژوهش حاضر با هدف تاثیر آموزش سرزندگی تحصیلی بر غفلت آموزشی و هیجان های تحصیلی مثبت و منفی دانش آموزان انجام شد. روش و مواد: مطالعه حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش دانش آموزان دختر پایه ششم ناحیه1 سنندج در سال تحصیلی 1401-1402 بودند. نمونه این مطالعه، 50 نفر بودند که با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه مساوی جایگزین شدند. گروه آزمایش 12 جلسه 50 دقیقه ای تحت آموزش سرزندگی تحصیلی قرار گرفتند و گروه کنترل در لیست انتظار برای آموزش ماند. ابزارهای پژوهش شامل خرده مقیاس غفلت آموزشی در پرسشنامه سوءرفتار و غفلت آموزشی (نوع پرور قره باغ و زینالی، 1398) و پرسشنامه هیجان های تحصیلی (پکران و همکاران، 2002) بودند. داده های این مطالعه با آزمون تحلیل کوواریانس چندمتغیری در نرم افزار SPSS-26 تحلیل شدند. یافته ها: نتایج این پژوهش نشان داد که آموزش سرزندگی تحصیلی باعث کاهش غفلت آموزشی و هیجان های تحصیلی منفی و افزایش هیجان های تحصیلی مثبت دانش آموزان شد (001/0P<). نتیجه گیری: با توجه به تاثیر آموزش سرزندگی تحصیلی بر غفلت آموزشی و هیجان های تحصیلی مثبت و منفی دانش آموزان، مشاوران و روانشناسان جهت بهبود ویژگی های تحصیلی می توانند از روش مذکور استفاده نمایند.
The Comparison of the Effectiveness of Acceptance and Commitment Therapy and Health-promoting Lifestyle Intervention in the Management of Glycated Hemoglobin Levels in Type 2 Diabetes(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Aim: Non-pharmacological treatment models are offered to the diabetics to better manage their diabetes and blood sugar. This study compared two popular treatments which are evidenced to have an acceptable effect on diabetes. The purpose of this study was to compare the effectiveness of acceptance and commitment therapy (ACT) and health-promoting lifestyle intervention or diabetes self-management program (DSMP) in the management of HbA1c.Methods: A total of 60 patients referred to Tehran Diabetes Treatment centers were selected by convenience sampling and were assigned to three 20-member groups. The first group received ACT intervention, the second group received DSMP intervention, and the third group did not receive any intervention. All the three groups received relevant medications during the study. They were examined for glycated hemoglobin in the three phases of before the intervention, after the intervention and follow-up using blood tests. The data were analyzed using descriptive statistics and mixed-design analysis of varianceResults:. The results showed that both ACT and DSMP methods were effective in improving the Management of Glycated Hemoglobin Levels in Type 2 Diabetes (F=5.835, P value<0.005). In addition, the effectiveness was sustained until the follow-up phase (F=26.274, P value<0.001). However, the comparison of the two treatments showed that ACT was more effective than DSMP in post-test and follow-up phases (F=10.902, P value<0.001).Conclusion:. It seems that along with pharmacological treatments, ACT could be significantly effective in the management of glycated hemoglobin levels. Glycated hemoglobin levels were better managed with the lifestyle modification by ACT than DSMP
نقش واسطه ای الهام در رابطه آموزش کارآفرینی (برنامه درسی و فوق برنامه) و ذهنیت کارآفرینانه دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رهبری آموزشی کاربردی سال ۴ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴
33 - 50
حوزههای تخصصی:
مقدمه و هدف: هدف پژوهش بررسی تأثیر آموزش کارآفرینی بر ذهنیت کارآفرینانه دانشجویان با نقش واسطه ای الهام کارآفرینانه بوده است.
روش شناسی پژوهش: این پژوهش توصیفی- همبستگی است. جامعه آماری این پژوهش دانشجویان دانشگاه های دولتی ایران هستند. روش نمونه گیری طبقه ای و حجم نمونه (روش جی پاور) 100 نفر از دانشجویان بود. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه آموزش کارآفرینی، الهام و ذهنیت کارآفرینانه Cui, Sun & Bell (2021) استفاده گردید. به منظور تجزیه وتحلیل داده ها از معادلات ساختاری و از نرم افزار SPSS و PLS استفاده شد
یافته ها: یافته ها نشان می دهد فعالیت های فوق برنامه با الهام کارآفرینانه و ابعاد ذهنیت رابطه مثبت دارد؛ الهام کارآفرینانه با فرصت طلبی، تحمل ابهام، خوش بینی ارادی و در کل با ذهنیت کارآفرینانه رابطه مثبت دارد و الهام کارآفرینانه نقش واسطه ای در رابطه فوق برنامه و ذهنیت کارآفرینانه دارد؛ اما حضور در برنامه درسی با الهام و ذهنیت کارآفرینانه رابطه ندارد؛ الهام کارآفرینانه با گرایش به ریسک رابطه ندارد و الهام کارآفرینانه نقش واسطه ای در رابطه حضور در برنامه درسی و ذهنیت کارآفرینانه ندارد. درنهایت، تأثیر مستقیم فعالیت های فوق برنامه به طور قابل توجهی مثبت بود درحالی که درباره حضور برنامه درسی تأثیر مثبتی مشاهده نشد.
بحث و نتیجه گیری: برنامه ریزی توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی باید مولفه ذهنیت کارآفرینانه را در نظر داشته باشند که این امر درگرو رها شدن از اجرای برنامه های درسی اجباری در سیستم رسمی و روی آوردن به فعالیت های فوق برنامه است. در این زمینه می توان دروس اختیاری و فعالیت های فوق برنامه بیشتری را به نسبت برنامه درسی اجباری و حضور در برنامه های رسمی، طراحی نمود.