فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳٬۷۴۱ تا ۳٬۷۶۰ مورد از کل ۳۶٬۲۵۰ مورد.
حوزههای تخصصی:
مقدمه: اختلال علائم بدنی، اختلالی با علائم شایع جسمانی و افکار، احساسات و رفتارهای نامتناسب در مورد آن علائم، دارای تفاوت های گسترده جنسیتی در شیوع است که در پژوهش ها کمتر مورد بررسی قرار گرفته است. هدف: هدف پژوهش حاضر، مقایسه علائم دردهای جسمانی (معیارهای A) و نمودهای بالینی علائم روانشناختی اختلال علائم بدنی (معیارهای B) یعنی شناخت، رفتار و عاطفه در زنان و مردان مبتلا به این اختلال بود. روش: این پژوهش از نوع توصیفی و علی- مقایسه ای بود. بدین منظور ۶۰ زن و ۳۰ مرد مبتلا از میان بیماران مبتلا به اختلال علائم بدنی ۱۸ تا ۶۰ ساله ایرانی در سال ۱۴۰۰-۱۳۹۹ با تشخیص روانپزشک و به روش در دسترس انتخاب شدند. ابزار پژوهش، دو پرسشنامه مقیاس ۸ گویه ای علائم بدنی (۲۰۱۴) و اختلال علائم بدنی (معیارهای B) (۲۰۱۷) بود. جهت تحلیل داده ها، از آزمون تحلیل واریانس چند متغیری و نرم افزار SPSS نسخه ۲۲ استفاده شد. یافته ها: زنان دارای این اختلال، به طور کلی علائم روانشناختی بیشتری نسبت به مردان نشان دادند و زیر مقیاس های روانشناختی، نمود عاطفه (۰/۰۰=P) و رفتار (۰/۰۰=P) در آن ها بیشتر دیده شد؛ اما در نمود شناخت (۰/۱۸=P) و شدت دردهای جسمانی (۰/۱۳=P) تفاوت معناداری بین زنان و مردان مشاهده نشد. نتیجه گیری: براساس پژوهش حاضر، یکی از عوامل تفاوت در شیوع می تواند ناشی از ابراز کمتر بیماری و نه ابتلای کمتر در مردان باشد. بررسی دلایل زیربنایی تفاوت در عاطفه و رفتار علائم روانشناختی، ازجمله دلایل فرهنگی، می تواند موضوع پژوهش های آتی باشد.
مدل ساختاری رابطه تصویر بدن بر اساس ویژگی های شخصیت با میانجی گری استرس ادراک شده در افراد مبتلا به آرتریت روماتوئید(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه: آرتریت روماتوئید یک اختلال خودایمنی است که مفاصل را تخریب کرده و منجر به مشکلات عمده جسمانی و روانی می شود. باتوجه به تعامل بالایی که تصویر بدن، ویژگی های شخصیت و استرس ادراک شده با عوارض ناشی از آرتریت روماتوئید دارند، بررسی نقش هم زمان آن ها در یک مدل ساختاری ضروری به نظر می رسد. هدف: هدف پژوهش حاضر ارائه مدلی جهت بررسی اثر ویژگی های شخصیت بر تصویر بدن با میانجی گری استرس ادراک شده در افراد مبتلا به آرتریت روماتوئید بود. روش: با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند ۳۵۰ نفر از افراد مبتلا به آرتریت روماتوئید مراجعه کننده به مراکز روماتولوژی بیمارستان های شهر تهران با درنظرگرفتن ملاک های ورود و خروج از پژوهش به عنوان نمونه آماری انتخاب شدند. گردآوری داده ها با پرسشنامه های تصویر بدن (کش، ۱۹۹۰)، شخصیت نئو (کاستا و مک کری، ۱۹۸۵) و استرس ادراک شده (کوهن و همکاران، ۱۹۸۳) صورت گرفت. محاسبات تحلیل داده های توصیفی، بررسی فرضیه ها با روش معادلات ساختاری با رویکرد تحلیل مسیر انجام شد. یافته ها: نتایج نشان داد که روان نژندی (0/311-) و استرس ادراک شده (0/453-) تأثیر منفی معنی دار و انعطاف پذیری 0/355 و دل پذیر بودن (0/272) تأثیر مثبت معناداری بر تصویر بدن دارند. برون گرایی دارای اثر مثبت (0/321) و مسئولیت پذیری و انعطاف پذیری دارای اثرات منفی (0/251-) و (0/276-) بر استرس ادراک شده می باشند. با وارد کردن استرس ادراک شده به مدل، تأثیر غیرمستقیم برون گرایی، انعطاف پذیری و مسئولیت پذیری بر تصویر بدن به ترتیب 0/1454-، 0/1251و 0/1137 شد (0/001P<). نتیجه گیری: باتوجه به یافته ها، مشخص گردید که مدل نهایی از برازش مطلوبی برخوردار است به طوری که ویژگی های شخصیت و استرس ادراک شده پیش بینی کننده قوی تغییرات تصویر بدن در افراد مبتلا به آرتریت روماتوئید می باشند. بنابراین باتوجه به نقش متغیرهای روانشناختی در تصویر بدن افراد مبتلا به آرتریت روماتوئید جهت بهبود تصویر بدن در این افراد می توان به درمان های مکمل که عوامل شناختی، هیجانی و رفتاری را نیز مورد توجه قرار می دهند، توجه شود.
اثربخشی پروتکل یکپارچه درمان فراتشخیصی اختلالات هیجانی کودکان بر حساسیت اضطرابی و عدم تحمل ابهام کودکان دارای اختلالات اضطرابی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۲ بهار (فروردین) ۱۴۰۲ شماره ۱۲۱
۱۲۴-۱۰۷
حوزههای تخصصی:
زمینه: یکی از رایج ترین مشکلات روانشناختی در کودکان و نوجوانان اختلالات اضطرابی است که با آسیب شناسی روانی قابل توجهی همراه است. عوامل روانشناختی مختلفی بر اضطراب تأثیر گذارند. با وجود اینکه حساسیت اضطرابی و عدم تحمل ابهام از جمله مؤلفه های فراتشخیصی در رشد اختلالات اضطرابی هستند و درمان فراتشخیصی در این دو متغیر تأثیر گذار بوده است، اما پژوهش های اندکی در جامعه مورد تحقیق صورت گرفته است. هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی پروتکل یکپارچه درمان فراتشخیصی اختلالات هیجانی کودکان بر حساسیت اضطرابی و عدم تحمل ابهام کودکان دارای اختلالات اضطرابی بود. روش: روش پژوهش از نوع آزمایشی با طرح پژوهش از نوع پیش آزمون - پس آزمون و پیگیری با گروه گواه بود. جامعه پژوهش شامل کلیه دانش آموزان دختر دوره دوم دبستان بود که در سال تحصیلی 1400- 1401 در دبستان های ابتدایی بخش کهریزک (شهرهای باقر شهر، کهریزک و چهل و پنج روستای این بخش) تحصیل می کردند. از طریق نمونه گیری تصادفی 30 نفر از بین دانش آموزانی که براساس مقیاس های پرسشنامه اضطراب کودکان و نوجوانان مبتنی بر DSM5 و مصاحبه بالینی حداقل یکی از ملاک های اختلالات اضطرابی را برآورده کرده بودند، به عنوان نمونه انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه گماشته شدند. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه های اضطراب کودکان و نوجوانان مبتنی بر DSM5، شاخص A عدم تحمل ابهام برای کودکان و پرسشنامه حساسیت اضطرابی کودکان بود. جهت تحلیل داده ها از تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه 25 انجام شد. یافته ها: تحلیل داده ها نشان داد پروتکل یکپارچه درمان فراتشخیصی بر حساسیت اضطرابی و عدم تحمل ابهام کودکان دارای اختلالات اضطرابی اثرگذار بود (سطح معناداری 0/05). نتیجه گیری: براساس یافته های پژوهش، می توان نتیجه گرفت که پروتکل یکپارچه درمان فراتشخیصی برای اختلالات هیجانی کودکان منجر به بهبود حساسیت اضطرابی و عدم تحمل ابهام کودکان دارای اختلالات اضطرابی می گردد. همچنین مطالعه این پروتکل در گروه های دیگر با حجم بزرگ تر پیشنهاد می گردد.
مقایسه اثربخشی آموزش گروهی کاوشگری و مفهوم آموزی در درس علوم بر هیجان های تحصیلی دانش آموزان پسر پایه پنجم ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۲ فروردین ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۸۲)
۱۷۶-۱۶۷
حوزههای تخصصی:
مقایسه اثربخشی آموزش گروهی کاوشگری و مفهوم آموزی در درس علوم بر هیجان های تحصیلی دانش آموزان پسر پایه پنجم ابتدایی شهرستان کیار بود. روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون و گروه کنترل با دوره پیگیری به مدت یک ماهه بود. جامعه آماری پژوهش دانش آموزان پسر پایه پنجم ابتدایی شهرستان کیار در سال تحصیلی 1400-1399 بودند. نمونه پژوهش شامل 75 نفر از دانش آموزان بود که به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و به صورت تصادفی در سه آموزش گروهی کاوشگری، مفهوم آموزی و گواه جایگذاری شدند. داده ها بااستفاده از پرسشنامه هیجان های تحصیلی پکران و همکاران (2005، AEQ) جمع آوری و به روش تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد که اثر اصلی گروه برای گروه کاوشگری و آموزش مفهوم آموزی در هیجان های تحصیلی مثبت و منفی معنادار گزارش شد (05/0>P)؛ همچنین اثر اصلی سه مرحله پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری در متغیرهای هیجان های تحصیلی مثبت و منفی در گروه کاوشگری و آموزش مفهوم آموزی نیز معنادار گزارش شد. اندازه اثر نیز نشان از تأثیر 88 درصدی و 2/84 درصدی به ترتیب مداخله کاوشگری و آموزش مفهوم آموزی بر هیجان های تحصیلی بود. نتیجه گیری می شود آموزش گروهی کاوشگری و مفهوم آموزی بر هیجان های تحصیلی تأثیرگذار بودند و بین اثربخشی آموزش گروهی کاوشگری و مفهوم آموزی بر هیجان های تحصیلی تفاوتی وجود ندارد.
بررسی و تعیین عوامل روان شناختی مؤثر بر عملکرد جنسی زنان
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: عوامل متعددی در شکل دهی عملکرد جنسی نقش دارند که برخی از این عوامل موثر در مطالعات قبلی شناسایی شده اند. این پژوهش جهت بررسی عوامل دیگری که ممکن است در پژوهش های پیشین شناسایی نشده باشد انجام شد. در این راستا هدف از پژوهش حاضر بررسی و تعیین عوامل روان شناختی موثر بر عملکرد جنسی زنان بود. روش پژوهش: روش این مطالعه از نوع کیفی با رویکرد تفسیری و به روش تحلیل مضمون بود. بر اساس روش نمونه گیری هدفمند، داده های مطالعه حاضر با تعداد 13 نفر از زنان متاهل از فروردین تا خرداد 99 اشباع گردید. جهت جمع آوری اطلاعات روش مصاحبه نیمه ساختاریافته عمیق مورد استفاده قرار گرفت. داده ها با روش تحلیل مضمون بررسی شد. یافته ها: نتایج پژوهش، طبقات "دانش جنسی" ، "نگرش جنسی" ، "خودابرازی جنسی"، "صمیمیت جنسی"، "احقاق جنسی" و "خودکارآمدی جنسی" را تبیین کردند. بحث و نتیجه گیری: بنظر می رسد زمانی که زنان در انجام فعالیت های جنسی برای خود حقوق مسلمی مانند مطالبه فعالیت جنسی مورد تمایل، پذیرش وجود صمیمت در روابط جنسی و ... قائل هستند، به یک ادراک مثبتی در مورد چگونگی فعالیت جنسی در روابط زناشویی دست می یابند که این امر خود می تواند به عملکرد جنسی مطلوب کمک نماید.
مقایسه کارکردهای اجرایی و سیستم های مغزی-رفتاری در سالمندان با سلامت عمومی بالا و پایین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف مقایسه کارکردهای اجرایی و سیستم های مغزی-رفتاری در سالمندان با سلامت عمومی بالا و پایین انجام شد. پژوهش حاضر از نوع علی مقایسه ای است. جامعه پژوهش شامل تمام سالمندانی بود که 59 سال سن و بیشتر داشتند و در شهر یزد ساکن بودند. نمونه متشکل از 100 سالمند بود که به روش نمونه گیری در دسترس و براساس نمره های پرسش نامه سلامت عمومی (گلدبرگ و هیلر، 1979)، 30 نفر با سلامت عمومی بالا و 30 نفر با سلامت عمومی پایین انتخاب شدند. سپس آزمون دسته بندی کارت های ویسکانسین (گرانت و برگ، 1948) و پرسش نامه سیستم های بازداری/فعال سازی رفتاری (کارور و وایت، 1994) بر روی هر دو گروه اجرا شد. نتایج تحلیل های آماری با استفاده از نرم افزار SPSS 24 نشان داد که تفاوت معناداری بین کارکردهای اجرایی سالمندان دارای سلامت عمومی بالا و پایین وجود دارد. همچنین، تفاوت معناداری در سیستم بازداری و سیستم فعال سازی رفتاری بین این دو گروه مشاهده شد. نتایج این پژوهش نشان می دهد که سلامت عمومی سالمندان با کارکردهای اجرایی و سیستم های مغزی-رفتاری آن ها ارتباط معناداری دارد. سالمندان با سلامت عمومی بالا کارکردهای اجرایی بهتری مانند برنامه ریزی، انعطاف پذیری شناختی و حل مسئله از خود نشان دادند و سیستم های بازداری و فعال سازی رفتاری آن ها نیز عملکرد بهتری داشت. یافته ها نشان داد که وضعیت سلامت عمومی می تواند بر نحوه عملکرد مغز و رفتارهای مرتبط با آن تأثیر بگذارد، به این معنا که سلامت عمومی بالاتر بهبود عملکرد شناختی و کنترل رفتاری بهتری را به دنبال دارد. بنابراین، سلامت عمومی به عنوان یک عامل مهم در تعیین کیفیت کارکردهای مغزی و رفتاری سالمندان نقش دارد.
The effectiveness of parent-child interaction training on behavioral problems and aggression of children with ADHD symptoms(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Background and Aim: attention-deficit/hyperactivity disorder or ADHD is one of the most common problems of children and adolescents and the reason for referral to psychiatrists and psychologists. Therefore, the aim of this research was to the effectiveness of parent-child interaction training on behavioural problems and aggression of children with ADHD symptoms. Methods: In terms of the purpose, the current research design was of an applied type and in terms of the method of conducting it, it was a quasi-experimental research with a pre-test, post-test and two-month follow-up plan with the experimental and control groups. The statistical population of this study consisted of 6-10-year-old children with ADHD who were referred to a private counselling centre in the 10th district of Tehran in 1401. An available sampling method was used for sampling, and 30 people were selected, and 15 people were equally assigned to the experimental group and 15 people to the control group. In this research, the tools used included Achenbach's Child Behavior Checklist (CBCL), and Buss & Perry's (1992) Aggression Questionnaire. Parent-child interaction therapy was performed according to McNeil & Hembree-Kigin's (2010) protocol on the experimental group, but the control group did not receive any intervention. Statistical data was analyzed with spss software and using analysis of variance with repeated measurements, and Bonferroni's post hoc test was used to check the stability of the effects of the interventions. Results: F values were calculated for behavioural problems (F = 7.63) and aggression (F = 10.74). It can be concluded that the effect of the group membership factor, or in other words, the treatment of parent-child interaction, has led to a significant decrease in dependent variables (p<0.01). The results of Benferroni's post hoc test indicate that the effect of parent-child interaction therapy on behavioural problems and aggression of children with ADHD was stable. Conclusion: It can be concluded that parent-child interaction training was effective on behavioural problems and aggression of children with ADHD symptoms, and this effect was stable.
بررسی رابطه نشاط معنوی، پیشرفت تحصیلی، خلاقیت و نگرش های اجتماعی با موفقیت های جوانان ورزشکار حرفه ای با نقش میانجی سلامت روان (با نگاه تدوین مدل توفیقات ورزشی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۲ تابستان (شهریور) ۱۴۰۲ شماره ۱۲۶
۱۰۶۸-۱۰۵۳
حوزههای تخصصی:
زمینه: سلامت ورزشکاران با توجه به فشار بالای انتظار کسب نتیجه، تحت تأثیر بوده و با توجه به اهمیت عملکرد تحصیلی و عوامل اجتماعی جوانان، ایجاد تعادل در چنین شرایطی نیاز به مداخلات پژوهش محور می باشد. هدف: بررسی رابطه نشاط معنوی، پیشرفت تحصیلی، خلاقیت، و نگرش های اجتماعی با موفقیت های جوانان ورزشکار حرفه ای با نقش میانجی سلامت روان (با نگاه تدوین مدل توفیقات ورزشی) بود. روش: پژوهش حاضر از نوع همبستگی است که روابط بین متغیرها بوسیله مدل یابی معادله ساختاری بررسی شد. جامعه تمامی ورزشکاران حرفه ای تیم های ملی بودند که 165 نفر (89 پسر و 76 دختر) رده سنی جوانان (15 الی 18 سال)، رشته های انفرادی و گروهی به صورت در دسترس و هدفمند انتخاب شدند. از پرسشنامه سلامت (GHQ)، خلاقیت راودسپ (1999)، نگرش های اجتماعی افروز و جردن (1976)، نشاط معنوی (SVS) چپریان و افروز (1395)، پیشرفت تحصیلی، و موفقیت ورزشی به عنوان ابزار استفاده شد. جهت تحلیل داده ها از روش تحلیل مسیر و آزمون سوبل به وسیله نرم افزار لیزرل انجام گرفت. یافته ها: بین نشاط معنوی، خلاقیت، سلامت روان، و پیشرفت تحصیلی با موفقیت رابطه معنادار، اما بین نگرش اجتماعی با موفقیت رابطه معناداری وجود ندارد. بین نشاط معنوی، خلاقیت، نگرش های اجتماعی با سلامت روان رابطه معنادار بود، اما بین پیشرفت تحصیلی با سلامت روان رابطه معناداری وجود ندارد. سلامت روان نقش میانجی معناداری میان نشاط معنوی و خلاقیت با موفقیت دارد، اما رابطه ای در پیشرفت تحصیلی و نگرش اجتماعی یافت نشد. نتیجه گیری: با توجه به برازش مطلوب مدل ساختاری، حفظ سلامت روان ورزشکاران حرفه ای از ابعاد گوناگون می تواند بر موفقیت ورزشی جوانان اثرگذار باشد.
مدل یابی رشد مسیر شغلی کودکان: یک مطالعه داده بنیاد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۲ پاییز (آبان) ۱۴۰۲ شماره ۱۲۸
۱۶۹۶-۱۶۷۹
حوزههای تخصصی:
زمینه: رشد مسیر شغلی موضوعی است که به طور گسترده در متون علمی روانشناسی مورد مطالعه قرار گرفته و در نظریه های مرتبط با روانشناسی شغلی به آن اشاره شده است. همچنین مطالعات متعددی در مورد رشد مسیر شغلی کودکان انجام شده است، ولی پژوهش خاصی که به ارائه مدل در مورد رشد مسیر شغلی کودکان پرداخته باشد، یافت نشد. هدف: پژوهش حاضر با هدف مدل یابی رشد مسیر شغلی کودکان بر اساس یک مطالعه داده بنیاد انجام شد. روش: پژوهش حاضر به لحاظ رویکرد در زمره مطالعات کیفی است که با راهبرد داده بنیاد از نوع ظهوریابنده انجام شد. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی متخصصان مرتبط با موضوع مورد پژوهش بود که دارای زمینه علمی و سابقه مرتبط بودند که با استفاده از نمونه گیری نظری 18 نفر از آن ها در این پژوهش شرکت کردند. همچنین به منظور جمع آوری داده ها، از روش مصاحبه عمیق نیمه ساختاریافته استفاده شد. مصاحبه ها تا رسیدن به اشباع مقوله ها و شکل گیری جوهر حوزه بنیادی ادامه یافت. هم زمان با مصاحبه ها، تحلیل داده ها با روش ظهور یابنده شامل کدگذاری جوهری (مشتمل بر کدگذاری باز و انتخابی) و نظری به وسیله نرم افزار ATLAS.ti8، انجام و مورد اعتباریابی قرار گرفت. یافته ها: در تحلیل داده ها، 306 کد بدون تکرار، 29 کد بنیادی و درنهایت 9 مقوله و 3 کد نظری ظهور یافتند. به زعم شرکت کنندگان در پژوهش، به طور کلی رشد مسیر شغلی کودکان به صورت مسیری از انطباق یابی به سوی انطباق پذیری و شامل عوامل، فرآیند و شایستگی ها شکل می گیرد. نتیجه گیری: با توجه به یافته های به دست آمده، به نظر می رسد رشد مسیر شغلی کودکان فرآیندی پیچیده و مداوم است که تحت تأثیر عوامل متعددی از جمله پیشینه خانوادگی، جنسیت، فرهنگ، تجربیات مدرسه و علائق و توانایی های شخصی است. ازاین رو برای هدایت مؤثر و حمایت از رشد مسیر شغلی کودکان، یک رویکرد کل نگر که مؤلفه های مختلف را در بر می گیرد، ضروری است.
بررسی ویژگی های روانسنجی نسخه فارسی پرسشنامه تنظیم هیجان و مهارت های اجتماعی در کودکان و نوجوانان مبتلا به اختلال اوتیسم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: نقص در روابط بین فردی در کودکان و نوجوانان مبتلا به اختلال اوتیسم از مهم ترین مشکلات در این افراد است. هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی ویژگی های روانسنجی نسخه فارسی پرسشنامه تنظیم هیجان و مهارت های اجتماعی در کودکان و نوجوانان مبتلا به اوتیسم انجام شد. روش : پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی و از نظر روش شناسی در زمره پژوهش های توسعه ای و از نوع روانسنجی بود. جامعه شامل تمام بیماران مبتلا به اوتیسم شهر تهران در سال ۱۴۰۰-۱۳۹۹ بود، که تعداد ۲۲۲ کودک و نوجوان مبتلا به اختلال اوتیسم به صورت در دسترس انتخاب شدند. جهت جمع آوری داده ها از پرسشنامه تنظیم هیجان و مهارت های اجتماعی (۲۰۱۵)، ارتباط اجتماعی (۲۰۰۳) و مهارت اجتماعی (۱۹۸۳) استفاده شد. جهت تحلیل داده ها از میانگین، انحراف معیار، تحلیل عاملی اکتشافی، تاییدی، روایی همگرا، پایایی و نرم افزارهای SPSS نسخه ۲۴ و Amos نسخه ۱۹ استفاده شد. یافته ها: نتیجه تحلیل عاملی نشان دهنده تائید تک عاملی بودن پرسشنامه که در مجموع ۰/۵۴ آن را تبیین می کرد. پایایی به روش میزان آلفای کرونباخ برای کل مقیاس ۰/۹۷، اعتبار همگرای فرم والدین این مقیاس با مهارت اجتماعی ۰/۶۳ و ارتباط اجتماعی ۰/۴۹ بدست آمد، که نشان دهنده روایی ملاک و همزمان این پرسشنامه بود. نتیجه گیری: نتایج این مطالعه نشان دهنده کفایت ویژگی های روانسنجی پرسشنامه تنظیم هیجان و مهارت های ارتباطی از نظر تشخیص ویژگی های هیجانی و اجتماعی کودکان مبتلا به اوتیسم بود. پژوهش های آینده می توانند از این ابزار برای اهداف تشخیصی و درمانی در بیماران مبتلا به اوتیسم استفاده نمایند.
پیش بینی اختلال وسواس بر اساس نشخوار فکری و تحمل پریشانی در اپیدمی کرونا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۲ تیر ۱۴۰۲ شماره ۴ (پیاپی ۸۵)
۱۶۶-۱۵۹
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر پیش بینی اختلال وسواس بر اساس نشخوار فکری و تحمل پریشانی در اپیدمی کرونا بود. روش پژوهش توصیفی همبستگی بود. جامعه آماری شامل کلیه افراد مبتلا به ویروس کرونا که در بهار 1400 به بیمارستان نیکوئی شهر قم مراجعه و نتایج تست PCR آنها مثبت بود که تعداد این بیماران 1166 نفر بود. نمونه آماری شامل 289 نفر از اعضای جامعه آماری مذکور بود که با استفاده از فرمول کوکران و به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. داده ها با استفاده از پرسشنامه وسواس فکری عملی مادزلی (OPQ) (1997)، پرسشنامه نشخوار فکری نولن هوکسما و مارلو (RRS) (1991) و پرسشنامه نشخوار فکری سیمونز و گاهر (DTS) (2005) جمع آوری گردید. نتایج نشان داد مولفه ی علامت دار بودن، درونگری و نکوهش رابطه مثبت و معناداری بااختلال وسواس دارند (05/0p<). تحمل پریشانی هیجانی، میزان توجه به هیجانات منفی در صورت وقوع، ارزیابی ذهنی پریشانی و اقدام های تنظیم کننده برای تحمل پریشانی رابطه منفی و معناداری با اختلال وسواس دارند (05/0p<). همچنین نتایج نشان داد که حدود 2/15 درصد واریانس اختلال وسواس توسط ابعاد نشخوارفکری (علامت دار بودن، درونگری و نکوهش)، ابعاد تحمل پریشانی (تحمل پریشانی هیجانی، میزان توجه به هیجانات منفی در صورت وقوع، ارزیابی ذهنی پریشانی و اقدام های تنظیم کننده برای تحمل پریشانی) پیش بینی می شود. نتیجه گیری می شود که اختلال وسواس از طریق نشخوار فکری و تحمل پریشانی در اپیدمی کرونا قابل پیش بینی است.
نقش میانجی ترس از خود در رابطه ذهن آگاهی و وحشت زدگی در دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۲ شهریور ۱۴۰۲ شماره ۶ (پیاپی ۸۷)
۲۱۴-۲۰۵
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی نقش میانجی ترس از خود در رابطه ذهن آگاهی و وحشت زدگی در دانشجویان بود. روش پژوهش توصیفی -همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش را دانشجویان دانشگاه شهر تبریز در سال 1401 تشکیل دادند. تعداد 213 دانشجو به روش نمونه گیری در دسترس به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار پژوهش عبارت از پرسشنامه باور وحشت زدگی (PBI) گیرنبرگ (1989)، پرسشنامه ترس از خود (FSQ) آرادما و همکاران (2013) و پرسشنامه پنج عاملی ذهن آگاهی (FFMQ) بائر و همکاران (2006) بود. از تحلیل معادلات ساختاری برای تحلیل داده ها استفاده شد. نتایج نشان داد که مدل پژوهش از برازش مطلوبی برخوردار بود. نتایج نشان داد که مولفه های عمل همراه با آگاهی و عدم قضاوت اثر مستقیم معناداری بر وحشت زدگی دانشجویان داشتند (01/0>P). همچنین نتایج نشان داد که مولفه های عدم واکنش و عدم قضاوت اثر غیر مستقیم معناداری بر وحشت زدگی به واسطه ترس از خود در دانشجویان داشت (05/0>P) ولی سه مولفه مشاهده، توصیف و عدم واکنش اثر غیرمستقیم معناداری را نشان ندادند (05/0<P). این نتایج نشان می دهد که ترس از خود با توجه به نقش ذهن آگاهی می تواند تبیین کننده وحشت زدگی در دانشجویان باشد.
اثر محافظتی تمرین استقامتی و کروسین بر تغییرات بافتی قشر مخ در مدل جانوری اعتیاد با مت آمفتامین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال هفدهم تابستان ۱۴۰۲ شماره ۶۸
۲۰۰-۱۸۱
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از پژوهش حاضر بررسی اثر محافظتی تمرین استقامتی و کروسین بر تغییرات بافتی قشر مخ در مدل جانوری اعتیاد با مت آمفتامین بود. روش: در این پژوهش تجربی، 40 موش صحرایی ماده نژاد ویستار از دانشگاه علوم پزشکی شاهرود با وزن 160-140 گرم در پنج گروه کنترل سالم، مت آمفتامین، مت آمفتامین تمرین هوازی، مت آمفتامین و کروسین، مت آمفتامین، کروسین و تمرین هوازی قرار گرفتند. مت آمفتامین به میزان 15 میلی گرم و به مدت 4 روز هر 12 ساعت برای ایجاد مدل جانوری اعتیاد به صورت صفاقی تزریق شد. همچنین، دوز مصرفی کروسین برای نمونه ها 40 یا 80 میلی گرم بر کیلوگرم به صورت صفاقی تزریق شد که با آب مقطر ترکیب و طی 5 روز انجام شد. برنامه تمرین هوازی شامل دویدن روی تردمیل 12-15 متر در دقیقه، پنج روز هفته به مدت هشت هفته اجرا شد. پس از بیهوشی، کالبد شکافی انجام شد و نمونه های بافت قشر مخ گرفته شد. برای تحلیل داده ها از آزمون کروسکال والیس و مقایسه مقادیر رتبه ها استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد در مدل جانوری اعتیاد با مت آمفتامین بی نظمی بافتی و سلولی، تغییر شکل و اندازه نورون های هرمی و کاهش تعداد سلول های میکروگلیا در مقایسه با گروه کنترل مشاهده شد. تمرین استقامتی، مصرف مکمل کروسین و تمرین هوازی به همراه مصرف مکمل کروسین با بهبود تغییرات بافتی و سلولی در بافت قشر مخ در مدل جانوری اعتیاد با مت آمفتامین در مقایسه با گروه مت آمفتامین همراه بود. نتیجه گیری: به نظر می رسد تمرین هوازی و مکمل کروسین بتواند به کاهش آسیب بافتی و بهبود عوامل عصبی قشر مخ در مدل جانوری اعتیاد با مت آمفتامین کمک کند.
مقایسه اثربخشی درمان فراتشخیصی یکپارچه نگر و درمان شناختی رفتاری بر تنظیم هیجان و کیفیت زندگی کودکان کار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اهداف: پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی و مقایسه ی درمان فراتشخیصی یکپارچه نگر با درمان شناختی-رفتاری بر تنظیم هیجان و کیفیت زندگی کودکان کار بود. ابزار و روش ها: پژوهش حاضر یک مطالعه نیمه تجربی بود. جامعه آماری کلیه کودکان کار شهر تهران بودند که 45 نفر از آنها به صورت تصادفی در سه گروه درمان فراتشخیصی(15 نفر)، درمان شناختی رفتاری (15 نفر) و گروه کنترل (15 نفر) قرار گرفتند. درمان فراتشخیصی بر اساس نسخه کودک پروتکل یکپارچه نگر بارلو و درمان شناختی رفتاری بر اساس پروتکل کندال انجام شد. مقیاس های تنظیم هیجان گرانفسکی و همکاران، و مقیاس کیفیت زندگی کودکان و نوجوانان برای گردآوری داده ها مورد استفاده قرارگرفت. در نهایت داده ها با استفاده از آزمون تحلیل واریانس با اندازه های مکرر تجزیه و تحلیل شد. یافته ها: نتایج نشان داد که اثر عامل زمان ، و تعامل زمان و گروه بر تنظیم هیجان معنی دار است. در حالی که عامل بین-گروهی و درون گروهی در هیچ یک از مداخله ها تاثیر معنی داری بر سطوح کیفیت زندگی نداشت. مقایسه ی میانگین ها نشانگر آن است که درمان فراتشخیصی نسبت به درمان شناختی رفتاری در تعدیل راهبردهای تنظیم هیجانی اثربخشی بیشتری داشته است. نتیجه گیری: بر اساس یافته ها می توان گفت که نسخه کودکان درمان فراتشخیصی یکپارچه نگر می تواند برای کودکان آسیب پذیر مورد استفاده قرار گیرد.
مقایسه تأثیر درمان پذیرش و تعهد و درمان خودشفقت ورزی بر انعطاف پذیری شناختی دانش آموزان دختر دارای علائم اضطراب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش با هدف بررسی مقایسه تأثیر درمان پذیرش و تعهد و خود شفقت ورزی بر انعطاف پذیری شناختی دانش آموزان دختر دارای علائم اضطراب مقطع دوم متوسطه انجام گرفت. این پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری 3 ماهه بود. در این مطالعه، تعداد 30 نفر ازطریق روش نمونه گیری در دسترس، انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش و یک گروه کنترل گمارش شدند (هر گروه 10 نفر). سپس گروه های آزمایش تحت هشت جلسه درمان پذیرش و تعهد و خود شفقت ورزی قرار گرفتند و گروه کنترل هیچ درمانی دریافت نکرد. برای گردآوری داده ها از پرسشنامه اضطراب بک و مقیاس انعطاف پذیری شناختی دنیس و وندروال استفاده شد. داده ها با استفاده از تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر تحلیل شدند. نتایج نشان دادند در مرحله پس آزمون و پیگیری بین گروه های درمان پذیرش و تعهد و خودشفقت ورزی نسبت به گروه کنترل در افزایش انعطاف پذیری شناختی تفاوت معناداری وجود دارد. همچنین، نتایج نشان دادند بین دو درمان پذیرش و تعهد و خودشفقت ورزی از لحاظ اثربخشی بر انعطاف پذیری شناختی تفاوت معناداری وجود ندارد. براساس یافته ها، هر دو درمان پذیرش و تعهد و خودشفقت ورزی گزینه مناسبی برای افزایش انعطاف پذیری شناختی دانش آموزان دختر دارای علائم اضطراب مقطع دوم متوسطه هستند؛ بنابراین، پیشنهاد شد از دو روش درمانی شفقت به خود و پذیرش و تعهد برای افزایش انعطاف پذیری شناختی دانش آموزان دختر دارای علائم اضطراب استفاده شود.
اثربخشی طرح واره درمانی بر مدیریت حل تعارض زنان دارای افکار خودکشی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
خودکشی، از مهم ترین شاخص های بهداشت روانی یک جامعه محسوب می شود و عوامل متعدد اقتصادی، اجتماعی، روانی در بروز آن دخیل هستند. این پژوهش با هدف بررسی اثربخشی رویکرد طرح واره درمانی بر مدیریت حل تعارض در زنان دارای افکار خودکشی مراجعه کننده به بیمارستان خورشید اصفهان انجام شد. طرح پژوهش نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل کلیه زنان دارای افکار خودکشی مراجعه کننده به بیمارستان خورشید در شهر اصفهان بود. نمونه گیری به روش تصادفی ساده انجام شد و 30 زن دارای افکار خودکشی مراجعه کننده به بیمارستان خورشید اصفهان در سال 1400 انتخاب و به صورت تصادفی به گروه های آزمایش و کنترل گمارده شدند. ابزار سنجش شامل پرسشنامه سبک مدیریت تعارض بود. گروه آزمایش در هشت جلسه به صورت هفته ای دو بار بسته آموزشی طرح واره درمانی را دریافت کردند. طول مدت جلسات 90 دقیقه بود. نتایج تحلیل کوواریانس نشان دهنده آن بود که رویکرد طرح واره درمانی بر مدیریت تعارض زنان دارای افکار خودکشی اثربخش بوده است و این رویکرد درمانی توانسته است، ابعاد حل تعارض شامل کنترل، راه حل مداری و عدم رویارویی را در زنان دارای افکار خودکشی در مرحله پس آزمون بهبود بخشد. نتایج پژوهش حاکی از آن بود که رویکرد طرح واره درمانی بر بهبود ارتباطات و مدیریت صحیح شیوه های حل تعارض در زنان دارای افکار خودکشی مؤثر بود؛ درنتیجه با برگزاری جلسات گروهی طرح واره درمانی برای این زنان تا حدودی از این آسیب اجتماعی جلوگیری می شود.
نقش میانجیگرانه ی عوامل فراتشخیصی در رابطه بین رویدادهای استرس زا با اضطراب فراگیر(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: یکی از شایع ترین اختلالات روانشناختی در کودکان، نوجوانان و بزرگسالان، اختلال های اضطرابی است. این اختلال ها شامل مجموعه اختلال هایی هستند که ویژگی مشترک آن ها ترس، اضطراب و آشفتگی های رفتاری است. علل و عوامل متعددی در ایجاد این اختلال دخیل هستند. هدف این پژوهش بررسی نقش میانجیگرانه ی عوامل فراتشخیصی در رابطه بین رویدادهای استرس زا با اضطراب فراگیر بود. مواد و روش ها: روش تحقیق حاضر علی از نوع غیرآزمایشی بود. جامعه آماری دانشجویان دانشگاههای دولتی وابسته به وزارت علوم شهر تهران بود. از این میان تعداد ۷۰۰ دانشجو به شیوه نمونه گیری دسترس انتخاب شدند و با استفاده از پرسشنامه اینترنتی داده ها گردآوری شد. ابزار جمع آوری داده ها عبارت بودند از مقیاس کوتاه اختلال اضطراب فراگیر اسپیتزر و همکاران (۲۰۰۶)، پرسشنامه تحمل ناپذیری بلاتکلیفی فریستون و همکاران (۱۹۹۴)، پرسشنامه راهبردهای تنظیم شناختی هیجان گارنفسکی و کراج (۲۰۰۶)، پرسشنامه پذیرش و عمل بوند و همکاران (۲۰۱۱)، پرسشنامه رویدادهای مهم زندگی پیکل و همکاران (۱۹۷۱)، و پرسشنامه باورهای فراشناختی ولز و کارترایت- هاوتون (۲۰۰۴). تجزیه و تحلیل آماری با استفاده از نرم افزار آموس و مدل معادلات ساختاری انجام شد. یافته ها: نتایج نشان داد که اثر غیرمستقیم رویدادهای استرس زا بر نشانه های اختلال اضطراب فراگیر با نقش واسطه ای عوامل فراتشخیصی معنادار است (۰۵/۰>p). بررسی ضرایب نشان دهنده آن است که عدم تحمل بلاتکلیفی ضرایب برابری در واسطه گری میان رویدادهای استرس زا و اضطراب فراگیر دارد (۰۵/۰>p). نتایج در خصوص راهبردهای سازگارانه و ناسازگارانه تنظیم هیجان، اجتناب تجربی و باورهای فراشناختی نشان می دهد که این عوامل فراتشخیصی نقش معناداری در واسطه گری میان رویدادهای استرس زا با نشانه های اختلال اضطراب فراگیر دارند (۰۵/۰>p). نتیجه گیری: با توجه به یافته های به دست آمده از تجزیه و تحلیل داده ها، می توان گفت عوامل فراتشخیصی رابطه ی بین رویدادهای استرس زا با اضطراب فراگیر نقش واسطه ای ایفا می کند. از این رو، توجه به عوامل فراتشخیصی در درمان بیماران دچار نشانگان اختلال اضطراب فراگیر از اهمیت خاصی برخوردار است. تازه های تحقیق شهرام وزیری: Google Scholar, PubMed احمد منصوری: PubMed ,Google Scholar
واکاوی مقاومت های نرم زنان در مقابل ساختار مردسالارانه(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: زندگی روزمره علاوه بر این که بستر اعمال قدرت در جامعه محسوب می شود پتانسیل هایی نیز برای عملِ رهایی بخش و خلاقیت و استقلال سوژه فراهم می کند. خانواده به عنوان یکی از مهم ترین عرصه های زندگی روزمره است که زنان در آن نقش آفرین اصلی شمرده می شوند. با توجه به این که این حوزه نیز خالی از مناسبات قدرت نیست مانند بقیه ی عرصه های اعمال استراتژی های قدرت مقاومت هایی را نیز در خود جای می دهد. پژوهش حاضر به واکاوی مقاومت های نرم زنان در مقابل ساختار مرد سالارانه می پردازد. در این مقاله تلاش شد زندگی زنان در متن جامعه مردسالارانه مورد بررسی قرار گرفته و برخی عوامل پراهمیت در تثبیت یا تغییر وضعیت آنان خصوصاً در خانواده واکاوی شود. مواد و روش ها: روش پژوهش حاضر از نوع توصیفی-تحلیلی بوده است. جامعه آماری در بخش کیفی خبرگان و صاحب نظران علمی و اجرایی، در رشته های جامعه شناسی و علوم سیاسی که در بحث توسعه، توسعه سیاسی و همچنین در بحث توانمند سازی زنان در حوزه های مختلف توسعه، صاحب تالیفات هستند ( با تاکید بر اینکه از خبرگان زن حتما استفاده گردد) و از روش نمونه گیری هدفمند در بخش کیفی استفاده شد. یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد که جامعه پذیری جنسیتی با فراوانی 377 بیشترین تاثیر را بر واکاوی مقاومت های نرم زنان در مقابل ساختار مرد سالارانه و مولفه تقدس بخشی به مفهوم زن با فراوانی 69 دارای کمترین تاثیر می باشد. از بین زیر مؤلفه ها، بیشترین زیر مؤلفه عدم توان کشور در استفاده از پتانسیل زنان با تعداد 57 بیشترین تاثیر را بر افزایش مقاومت های نرم زنان در مقابل ساختار مرد سالارانه دارد. نتیجه گیری: یافته های پژوهش، حاکی از این است که جامعه پذیری جنسیتی در ایجاد و ادامه ی آسیب های وارده بر زنان در جامعه نقش قابل توجهی دارند و میتواند مسیر صحیح را با چالش های اساسی مواجه کند. نتایج این مطالعه می تواند در شناسایی و کاهش آسیب های ناشی از واکاوی مقاومت های نرم زنان در مقابل ساختار مرد سالارانه مؤثر واقع شود. تازه های تحقیق اکبر اعتباریان: Google Scholar, Pubmed
پیش بینی شکوفایی تحصیلی دانش آموزان بر اساس هوش اخلاقی: نقش میانجی انگیزه تحصیلی، هیجان های تحصیلی، اهمال کاری تحصیلی، و فرسودگی تحصیلی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: از عمده ترین عوامل مؤثر در توسعه نظام آموزشی که ارتباط مستقیم و معناداری با عملکرد تحصیلی دارد، مسئله شکوفایی افراد مشغول به تحصیل است. هدف پژوهش حاضر، تدوین مدلی برای تبیین شکوفایی تحصیلی دانش آموزان بر اساس هوش اخلاقی با میانجی گری متغیرهای انگیزه تحصیلی، هیجان های تحصیلی، اهمال کاری تحصیلی، و فرسودگی تحصیلی بود. روش: روش مطالعه حاضر، توصیفی - همبستگی و از نوع مدل سازی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری، شامل تمامی دانش آموزان دوره متوسطه شهر تهران در نیم سال دوم سال تحصیلی 1401-1400 بود که با روش نمونه گیری تصادفی چند مرحله ای تعداد 2010 نفر به عنوان گروه نمونه انتخاب شدند. دانش آموزان به پرسشنامه های هوش اخلاقی (لنیک و کیل، 2005)، شکوفایی تحصیلی محقق ساخته انگیزه تحصیلی (والرند، 1992) ، هیجان های تحصیلی (پکران و همکاران، 2005)، اهمال کاری تحصیلی (سولومن و راثلبوم، 1984)، و فرسودگی تحصیلی (شائوفلی و همکاران، 2002) پاسخ دادند. به منظور تحلیل داده های پژوهش از مدل معادلات ساختاری با استفاده از نرم افزار پی ال اس 3 استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان دادند متغیر هوش اخلاقی به صورت مستقیم تأثیر مثبت معناداری بر شکوفایی تحصیلی و انگیزه تحصیلی و تأثیر منفی معناداری بر هیجان تحصیلی، اهمال کاری تحصیلی، و فرسودگی تحصیلی دارد. اهمال کاری تحصیلی، هیجان های تحصیلی و فرسودگی تحصیلی تأثیر منفی معنادار، و انگیزه تحصیلی تأثیر مثبت معناداری بر شکوفایی تحصیلی دارند. متغیر هوش اخلاقی با میانجی گری انگیزش تحصیلی، هیجان های تحصیلی، اهمال کاری تحصیلی، و فرسودگی تحصیلی اثر معناداری بر شکوفایی تحصیلی دارد، و 78 درصد از واریانس شکوفایی تحصیلی از طریق اثر مستقیم و غیر مستقیم هوش اخلاقی تبیین می شود. نتیجه گیری: براین اساس به منظور افزایش شکوفایی تحصیلی دانش آموزان می توان به تدوین برنامه هایی در جهت بهبود هوش اخلاقی و در نتیجه انگیزه تحصیلی، هیجان های تحصیلی، اهمال کاری تحصیلی، و فرسودگی تحصیلی اقدام کرد. استلزامات نتایج به دست آمده در مقاله مورد بحث قرار گرفت.
اثربخشی آموزش تئوری انتخاب بر دشواری تنظیم هیجان، ارضای نیازهای اساسی و علائم داغدیدگی در پسران نوجوان داغدیده(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
هدف: نوجوانان داغدیده معمولاً گستره وسیعی از ناسازگاری های هیجانی و رفتاری را تجربه می کنند. بنابراین پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی آموزش تئوری انتخاب بر دشواری تنظیم هیجان، ارضای نیازهای اساسی و علائم داغدیدگی نوجوانان داغدیده انجام شد.
روش: این پژوهش نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری دو ماهه با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل تمامی نوجوانان پسر داغدیده تحت پوشش یکی از خیریه های شهر تهران در سال 1401 بودند، که از بین آن ها تعداد 30 نفر با روش در دسترس انتخاب و به شیوه تصادفی در دو گروه مساوی جایگزین شدند. در گروه آزمایش برنامه تئوری انتخاب در 8 جلسه هفتگی (هر جلسه به مدت 1 ساعت) اجرا گردید اما گروه کنترل این مداخله را دریافت نکرد. برای گردآوری داده ها از فرم اطلاعات دموگرافیک، پرسش نامه های دشواری تنظیم هیجان (گراتز و رومر، 2004)، نیازهای اساسی (سالاری و صاحبی، 1383) و سوگ کودکان و نوجوانان (دایرگرو و همکاران، 2001) استفاده شد. داده ها با تحلیل واریانس با اندازه گیری های مکرر و آزمون تعقیبی بن فرونی در نرم افزار آماری SPSS-26 تحلیل شدند.
یافته ها: نتایج نشان داد آموزش تئوری انتخاب باعث کاهش دشواری تنظیم هیجان، علائم داغدیدگی، ارضای نیازهای اساسی و کاهش مؤلفه های نیاز به امنیت، عشق و تعلق، آزادی، قدرت و تفریح در گروه آزمایش شد (05/0>P)، و این تأثیر در مرحله پیگیری پایدار و معنادار بوده است (05/0>P).
نتیجه گیری: با توجه به نتایج این مطالعه، می توان از آموزش تئوری انتخاب در مراکز درمانی جهت کاهش علائم سوگ، دشواری تنظیم هیجانی و بهبود ارضای نیازهای اساسی نوجوانان داغدیده استفاده کرد.