فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳٬۸۰۱ تا ۳٬۸۲۰ مورد از کل ۳۶٬۲۵۰ مورد.
منبع:
مطالعات اسلامی ایرانی خانواده سال ۳ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲
50 - 64
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف این پژوهش بررسی اثربخشی آموزش فرزندپروری مثبت مادران بر مشکلات درونی و بیرونی کودکان دچار مشکلات رفتاری بود. پژوهش نیمه آزمایشی با گروه آزمایش و کنترل بود. جامعه آماری این تحقیق شامل کلیه کودکان دبستانی شهر شیراز به همراه والدین آن ها بود که برای مشکلات روانشناختی به کلنیک های مشاوره شهر شیراز در سه ماه پاییز 1399 مراجعه کرده بودند. 30 نفر از مادران به همراه فرزندانشان به صورت در دسترس انتخاب و در دو گروه آزمایش و کنترل به طور تصادفی جایگزین شدند. مداخله آموزش فرزندپروری مثبت در 8 جلسه به صورت هفتگی و به مدت 90 دقیقه انجام شد. جهت جمع آوری داده ها از فهرست نشانه مرضی کودک اسپرلفکین و گادو و پرسشنامه مشکلات رفتاری کانرز فرم کوتاه ویژه والدین کیت کانرز استفاده شد. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون های آمار توصیفی (میانگین و انحراف معیار) و تحلیل کوواریانس تک متغیره با نرم افزار SPSS نسخه 24 استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد که آموزش فرزندپروری مثبت بر مشکلات درونی و بیرونی کودکان دارای مشکلات رفتاری تاثیر معناداری داشت. میانگین نمرات پس آزمون گروه آزمایش در متغیر مشکلات درونی (001/0P< 92/31F= ) و در متغیر مشکلات بیرونی (001/0P< 3/381F= ) کاهش معنی داری پیدا کرده است. مجذور اتا نشان داد آموزش فرزندپروری مثبت 41 درصد از تغییرات مشکلات درونی و 36 درصد تغییرات مشکلات بیرونی کودکان دارای مشکلات رفتاری را تبیین می کند. نتیجه گیری: با توجه به نتایج حاصل از این پژوهش، استفاده از آموزش فرزندپروری مثبت در کاهش مشکلات درونی و بیرونی کودکان دارای مشکلات رفتاری، پیشنهاد
اثربخشی درمان فراشناختی بر کاهش پریشانی روان شناختی و الکسی تایمیا در بیماران مبتلا به سوء هاضمه عملکردی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۲ خرداد ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۸۴)
۱۰۶-۹۷
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش تعیین اثربخشی درمان فراشناختی بر کاهش پریشانی روانشناختی و الکسی تایمیا در بیماران مبتلا به سوء هاضمه عملکردی بود. این پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون و گروه گواه با دوره پیگیری دو ماهه بود. جامعه آماری شامل کلیه بیماران مبتلابه سوء هاضمه عملکردی مراجعه کننده به بیمارستان شریعتی در بازه زمانی 1401-1400بود. نمونه آماری شامل 30 نفر از این بیماران بود که به صورت هدفمند انتخاب شدند. سپس به هر یک از گروه های آزمایشی و گواه ۱۵ نفر به طور تصادفی اختصاص داده شد. گروه مداخله درمان فراشناختی ولز (2004) را 8 جلسه 45 دقیقه ای دریافت کردند و گروه گواه در فهرست انتظار قرار گرفت. داده ها با استفاده از پرسشنامه پریشانی روان شناختی (DASS-21) و الکسی تایمیا تورنتو (TAS 20، 1994) جمع آوری شد. داده های پژوهش، به روش تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد به طور کلی نمرات پریشانی روانشناختی از مرحله پیش آزمون به پس آزمون و پیگیری کاهش یافته است؛ همچنین تفاوت بین مرحله پیش آزمون و پس آزمون (05/0>p، 79/8-=d)و پیش آزمون پیگیری (05/0>p، 6/10-=d) معنادار است. در متغیر آلکسی تایمیا تفاوت بین مرحله پیش آزمون و پس آزمون (05/0>p، 89/8-=d) و پیش آزمون پیگیری (05/0>p، 7/13-=d) معنادار است که نشان دهنده تأثیر مداخله پژوهش در کاهش پریشانی روانشناختی و آلکسی تایمیا است نتیجه گیری می شود این مداخله تا حد زیادی توانسته در کاهش پریشانی و آلکسی تایمیا در بیماران مبتلا به سوء هاضمه عملکردی موثر باشد.
پیش بینی عملکرد تحصیلی بر اساس کارکردهای سبک تفکر و سبک های تربیتی والدین با میانجی گری مسئولیت پذیری دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۲ خرداد ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۸۴)
۱۳۰-۱۱۹
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف پیش عملکرد تحصیلی براساس کارکردهای سبک تفکر و سبک های تربیتی والدین با میانجی گری مسئولیت پذیری دانش آموزان انجام شد. روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش حاضر، شامل تمام دانش آموزان مقطع متوسطه اول ناحیه 3 شهر قم مشغول به تحصیل در سال تحصیلی 1401- 1400 بود که از این بین 430 نفر از دانش آموزان با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و پرسشنامه های عملکرد تحصیلی فام و همکاران (1999، APQ)، سبک های تفکر استرنبرگ (STSQ، 1992)، مقیاس فرزندپروری ادراک شده گرولینک و همکاران (PPQ، 1997) و مسئولیت پذیری شخصی مرکلر و همکاران (PRQ، 2016) تکمیل کردند. تحلیل داده ها با روش مدل سازی معادلات ساختاری نشان داد سبک تفکر قانونی، اجرایی، سبک های تربیتی مادر و پدر و مسئولیت پذیری رابطه مثبت و معنادار (01/0>p) و سبک تفکر قضاوت گر و عملکرد تحصیلی ارتباط منفی معنادار (01/0>p) بود و سبک تفکر قانونی، اجرایی، قضاوت گر، سبک های تربیتی مادر و پدر از طریق مسئولیت پذیری با عملکرد تحصیلی ارتباط دارند (01./0>p). نتایج این پژوهش نشان داد بین کارکردهای سبک تفکر و سبک های تربیتی والدین با عملکرد تحصیلی با میانجی گری مسئولیت پذیری در دانش آموزان رابطه وجود دارد (05/0>p) و مدل پژوهش از برازش مطلوبی برخوردار است. یافته های این پژوهش می تواند در بهبود عملکرد تحصیلی مورد استفاده ی متخصصان حوزه های آموزشی قرار گیرد.
اثربخشی گروه درمانی پذیرش و تعهد بر تصویر بدن و شفقت به خود در زنان تحت دیالیز: یک کارآزمایی بالینی تصادفی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
اهداف دیالیز برای درمان نارسایی مزمن کلیه اثرات قابل توجهی بر کیفیت زندگی می گذارد، فعالیت های روزمره را مختل می کند، همراه با تغییر سبک زندگی است و تأثیر مخربی بر سلامت جسمی، روانی و اجتماعی دارد. هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی گروه درمانی مبتنی بر پذیرش و تعهد بر تصویر بدن و شفقت به خود در زنان تحت دیالیز بود. مواد و روش ها پژوهش حاضر از نوع نیمه آزمایشی (کارآزمایی بالینی تصادفی) با طرح پیش آزمون پس آزمون با گروه کنترل و پیگیری بود. جامعه آماری مشتمل بر کلیه زنان تحت دیالیز مراجعه کننده به انجمن حمایت از بیماران دیالیزی خراسان رضوی در سال 1401 تا 1400 بودند. نمونه آماری شامل 30 زن از زنان تحت دیالیز شهر مشهد بودند که به صورت نمونه گیری در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی در گروه های آزمایش و کنترل جای داده شدند. هر 2 گروه تحت درمان دیالیز قرار داشتند، گروه آزمایش، مداخله درمانی مبتنی بر پذیرش و تعهد طی 10 جلسه و هر جلسه به مدت 120 دقیقه را دریافت کرد، گروه کنترل هیچ مداخله ای دریافت نکرد. هر 2 گروه پرسش نامه ها ی نگرانی از تصویر بدن و شفقت به خود را در پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری 2 ماهه تکمیل کردند. داده ها با آزمون تحلیل واریانس اندازه گیری مکرر عاملی در نرم افزار SPSS نسخه 25 تحلیل شدند. یافته ها نتایج مطالعه حاضر نشان داد گروه درمانی مبتنی بر پذیرش و تعهد در مقایسه با گروه کنترل به بهبود معنادار تصویر بدن (0/001=P؛39/271=F) و شفقت به خود (0/001=P؛ 7/342=F) در زنان تحت دیالیز در پس آزمون منجر شد و نتایج در پیگیری 2 ماهه پایدار باقی ماندند. نتیجه گیری طبق نتایج این مطالعه، به کارگیری گروه درمانی مبتنی بر پذیرش و تعهد می تواند روشی مناسب برای افزایش رضایت از تصویر بدن و شفقت به خود در زنان تحت دیالیز باشد.
پروتکل های اعلام خبر بد به بیمار: یک مطالعه ی مروری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی سلامت سال ۱۲ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۴۷)
71 - 88
حوزههای تخصصی:
مقدمه: اعلام خبر بد به بیمار و خانواده ی وی مرحله ای مهم و دشوار در فرایند یک بیماری است که نیازمند مهارت های کلامی و غیرکلامی می باشد. مطالعات در حوزه ی روانشناسی سلامت به ارائه ی پروتکل هایی برای توضیح گام به گام نحوه ی اعلام خبر بد، پرداخته اند. این پروتکل ها در حوزه های درمانی مختلف، با رویکردهای متفاوت و از زوایای متنوعی اعلام خبر بد را بررسی کرده اند. تنوع مدل های ارائه شده می تواند متخصصان سلامت را در انتخاب مدل مناسب دچار تردید نماید. مطالعه ی حاضر با هدف شناسایی پرکاربردترین پروتکل های موجود برای اعلام خبر بد، شباهت ها و تفاوت های آن ها و ارائه ی ساختاری جهت مقایسه ی این پروتکل ها با یکدیگر انجام شد.
روش: جستجوی پروتکل های اعلام خبر بد در پایگاه های اطلاعاتی گوگل اسکالر و ساینس دایرکت انجام شد. سپس پرکاربردترین پروتکل ها که بیشترین ارجاع در مطالعات دیگر به آنها داده شده بود شناسایی و در نهایت 13 پروتکل برای بررسی دقیق تر انتخاب شد.
یافته ها: ر نتیجه ی مقایسه این پروتکل ها 9 مفهوم مشترک در قالب 47 زیرمرحله شناسایی و سپس سهم هر پروتکل در مفاهیم و زیرمرحله ها در قالب جدولی مقایسه ای به تفصیل مشخص شد. به طور کلی، این مطالعه با مرور و مقایسه ی مهم ترین پروتکل های اعلام خبر بد، به ارائه ی تصویری نسبتاً جامع از آنچه در مطالعات مختلف مورد توجه قرار گرفته پرداخته است.
نتیجه گیری: بدین ترتیب، متخصصان می توانند با مراجعه به مدل مفهومی ارائه شده، تصویری دربردارنده مفاهیم مشترک و زیرمرحله های متفاوت از مهم ترین پروتکل های اعلام خبر بد دریافت نمایند.
اثربخشی آموزش تنظیم شناختی هیجان بر پرخاشگری و خودناتوان سازی تحصیلی دانش آموزان نوجوان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۲ اسفند ۱۴۰۲ شماره ۱۲ (پیاپی ۹۳)
117 - 126
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی آموزش تنظیم شناختی هیجان بر پرخاشگری و خود ناتوان سازی تحصیلی دانش آموزان انجام شد. روش پژوهش، نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون و گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل کلیه دانش آموزان دختر پایه دهم به تعداد 2195 نفر بود که در سال تحصیلی 1401-1400 در مدارس متوسطه شهرستان بیرجند مشغول به تحصیل بودند. از این بین با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای 50 نفر انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه جایگذاری شدند. گروه آزمایش هر هفته یک جلسه در مجموع 8 جلسه 90دقیقه ای تحت آموزش تنظیم شناختی هیجان قرار گرفتند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه پرخاشگری زاهدی فر و همکاران (AAI) (1379) و مقیاس خود ناتوان سازی تحصیلی جونز و رودوالت (SHS) (1982) و جهت تحلیل داده ها، از روش تحلیل کوواریانس چندمتغیری استفاده شد. یافته ها نشان داد که با کنترل اثر پیش آزمون بین میانگین پرخاشگری و خودناتوان سازی تحصیلی در دو گروه آزمایش و گواه تفاوت معناداری در پس آزمون وجود دارد . نتایج پژوهش مبین آن است که آموزش تنظیم شناختی هیجان بر پرخاشگری و خود ناتوان سازی تحصیلی دانش آموزان نوجوان اثربخش است.
بررسی تأثیر بازی های آموزشی بر اساس مدل برنامه ریزی چندبعدی بر کاهش اضطراب و بهبود مهارت های خودیاری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندازه گیری تربیتی سال ۱۳ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۵۲
146 - 169
حوزههای تخصصی:
هدف این مطالعه بررسی تأثیر بازی های آموزشی بر اساس مدل برنامه ریزی چندبعدی بر کاهش اضطراب و بهبود مهارت های خودیاری فراگیران پیش دبستانی بود. روش تحقیق حاضر نیمه آزمایشی بود. جامعه آماری شامل کلیه کودکان مراجعه کننده به پیش دبستانی در شهر کهگیلویه و بویر احمد بود که از بین آن ها 40 نفر (20 نفر گروه گواه و 20 نفر آزمایش) با استفاده از شیوه نمونه گیری خوشه ای انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه اضطراب کودکان اسپنس- نسخه والد و مقیاس مهارت های خودیاری دانشگاه ایالت (1992) بود. برای تحلیل داده ها از نرم افزار SPSS و از آزمون تحلیل کوواریانس استفاده شد. نتایج نشان داد که بازی های آموزشی بر اساس مدل برنامه ریزی چندبعدی بر کاهش مؤلفه های اضطراب (ترس از جراحت های جسمانی، هراس اجتماعی، اختلال اضطراب تعمیم یافته، وسواس-بی اختیاری) تأثیر مثبت و معناداری داشت. همچنین، بازی های آموزشی بر اساس مدل برنامه ریزی چندبعدی بر بهبود مهارت های خودیاری تأثیر مثبت و معناداری داشت؛ بنابراین با توجه به یافته ها پیشنهاد می گردد که بازی های متنوع با کاربردهای آموزشی و مبتنی بر برنامه-ریزی چندبعدی توسط برنامه ریزان دوره پیش دبستانی طراحی شود.
اثربخشی آموزش ذهن آگاهی بر خودکارآمدی در زنان دارای همسر وابسته به مواد
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی آموزش ذهنآگاهی بر خودکارآمدی در زنان دارای همسر وابسته به مواد در سال 1400 انجام شد. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه زنان 30 تا 40 سال دارای همسر وابسته به مواد در شهر تهران بودند که 30 شرکتکننده که ملاکهای ورود به پژوهش را داشتند به روش نمونهگیری در دسترس انتخاب و به روش تصادفی از نوع قرعهکشی و به طور مساوی در گروههای آزمایش و کنترل جایگزین شدند. برنامهی آموزش ذهنآگاهی در طی 8 جلسهی 90 دقیقهای برای گروه آزمایش اجرا شد و گروه کنترل در انتظار ماندند. اطلاعات اصلی این پژوهش با استفاده از مقیاس خودکارآمدی شرر و همکاران (1982) بدست آمد. در تجزیه و تحلیل اطلاعات از آمار توصیفی (شاخصهای مرکزی، پراکندگی) و آمار استنباطی (تحلیل کوواریانس چندمتغیره) و نرمافزار SPSS23 استفاده شد. نتایج پژوهش حاکی از آن بود که آموزش ذهنآگاهی بر خودکارآمدی در زنان دارای همسر وابسته به مواد اثربخش است. نتایج پژوهش نشان داد که با استفاده از مداخلههای مبتنی بر ذهنآگاهی میتوان در ارتقای سطوح خودکارآمدی به زنان دارای همسر وابسته برای رویارویی با مشکلات موجود، کمک کرد.
بررسی پروتکل تفکر با صدای بلند به عنوان رویکردی آموزشی و پژوهشی: مرور نظام مند(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: پروتکل تفکر با صدای بلند در زمینه های روان شناسی و علوم شناختی به عنوان یک روش گزارش کلامی مورد استفاده قرار می گیرد؛ هدف از انجام این پژوهش بررسی روش پروتکل تفکر با صدای بلند در دو بعد آموزش و پژوهش بود. روش کار: این پژوهش از نظر رویکرد کیفی است که از طریق مرور نظام مند انجام شده است. جامعه آماری پژوهش مقالاتی است که در منابع اطلاعاتی به این موضوع پرداخته اند. ابزار جمع آوری داده ها نیز سیاهه وارسی است. با استفاده از کلیدواژه های «پروتکل تفکر با صدای، تفکر کلامی، بلند فکر کردن و کلامی کردن تفکر تعیین شده در میان پایگاهای SID، Irandoc، Magiran، ISC،Emerald ، Scholar Google،Science Direct ، Web of Scienc، ERIC، ProQuestو Scopusطی چند مرحله به طور نظام مند بررسی شدند. یافته ها: در این پژوهش 17 مفهوم در خصوص کاربردهای پروتکل تفکر با صدای بلند در حوزه آموزش به دست آمد که برخی از آنها عبارت است از: تحت تأثیر قرار دادن دانسته های فرد، بیان و تولید ایده های جدید، غنی کردن گفتمان کلاس درس، وسیله ای جهت هدایت رفتارها و فرایندهای حل مسئله. 13 مفهوم در خصوص کاربردهای پروتکل تفکر با صدای بلند در حوزه پژوهش شناسایی شد که برخی از آنها عبارتند از: روشی مفید و کارآمد در پژوهش جهت استخراج کافی و قابل اعتمادِ داده ها در راستای مطالعه فراشناختی خوانندگان و استفاده از استراتژی های ذهنی، دستیابی به تجزیه و تحلیل داده های عینی، اطمینان بینابینی در کدگذاری داده های پژوهش، فراهم آوری داده های مستقیم. نتیجه گیری: بهره گیری از این پروتکل سبب تولید ایده هایی جدید و داده های ناب و مستقیم در پژوهش می شود که به کارگیری آن، ارتباطات ذهنی و زبانی جدیدی در جامعه ایجاد می کند. همچنین اطلاعات جدیدی به روند ذهنی افراد اضافه می شود که سبب افزایش خلاقیت در آنان می گردد و به تبع آن حالات روحی و روانی دیگران بهتر درک می شود و می توان مطابق انتظارات تصور شده افراد رفتار کرد.
مقایسه نیازهای روانشناختی، نظریه ذهن و مهارت های تنظیم هیجان در دانشجویان دختر دارای تجربه طلاق والدین با بدون تجربه طلاق والدین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر، مقایسه نیازهای روانشناختی، نظریه ذهن و مهارت های تنظیم هیجان دانشجویان دختر دارای تجربه طلاق والدین و بدون تجربه طلاق والدین بود. طرح پژوهش از نوع علی- مقایسه ای بود. جامعه آماری شامل دانشجویان دختر دانشکده های مختلف دانشگاه تبریز در سال 1401 بود که از بین آنها 120 نفر به عنوان نمونه در دسترس انتخاب شد. انتخاب نمونه به این ترتیب بود که ابتدا 60 نفر از دانشجویان دختری که تجربه طلاق والدین را داشتند انتخاب شدند. سپس از سایر دانشجویان دختر که تجربه طلاق والدین را نداشتند، 60 نفر به صورت همتاسازی از لحاظ سن، تحصیلات و وضعیت تاهل و به شیوه در دسترس انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسش نامه نیازهای اساسی روانشناختی (BNSG-S) دسی و ریان (2000)، پرسش نامه تنظیم شناختی هیجان (CERQ)گارنفسکی و کرایج (2006) و پرسش نامه ذهن خوانی (RMET) بارون و کوهن (2001) استفاده شد. تحلیل واریانس چندراهه و آزمون t مستقل نشان داد که میانگین نیازهای روانشناختی خودمختاری، شایستگی و ارتباط، میانگین نظریه ذهن و میانگین راهبردهای سازش یافته تنظیم هیجان در بین دانشجویان دختر دارای تجربه طلاق والدین بطور معنی داری در سطح 05/0 کمتر از دانشجویان دختر بدون تجربه طلاق والدین بود. اما راهبردهای سازش نایافته تنظیم هیجان دانشجویان دختر دارای تجربه طلاق والدین بطور معنی داری در سطح 05/0 بیشتر از دانشجویان دختر بدون تجربه طلاق والدین بود. با توجه به بافته ها نتیجه می شود که بین دانشجویان دختر دارای تجریه و بدون تجربه طلاق والدین از نظر این سه متغیر تفاوت وجود دارد.
پیش بینی اضطراب کرونای پرستاران بر اساس رفتار خودمراقبتی، فرسودگی شغلی و ناگویی هیجانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۲ مهر ۱۴۰۲ شماره ۷ (پیاپی ۸۸)
۱۷۴-۱۶۵
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر پیش بینی اضطراب کرونای پرستاران بر اساس رفتار خودمراقبتی، فرسودگی شغلی و ناگویی هیجانی بود. این پژوهش به روش توصیفی- همبستگی انجام شد. جامعه آماری شامل تمامی پرستاران شاغل در بیمارستان آریا شهر رشت در سال 1401 به تعداد 190 نفر بود که تعداد 123 نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. برای جمع آوری داده های مورد نیاز از پرسشنامه های خودمراقبتی (SCQ) هان و همکاران (2014)، فرسودگی شغلی (JBQ) ماسلاچ و جکسون (1996)، ناگویی هیجانی (AQ) بگبی و همکاران (1994) و اضطراب کرونا (CAQ) علیپور و همکاران (1398) استفاده شد. داده ها با استفاده از روش های همبستگی پیرسون و رگرسیون همزمان مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد که بین فرسودگی شغلی و ناگویی هیجانی با اضطراب کرونای پرستاران رابطه معناداری وجود دارد (05/0>P)، اما بین رفتار خودمراقبتی با اضطراب کرونا رابطه معناداری مشاهده نشد (05/0<P). این متغیرها در مجموع 67/6 درصد از واریانس اضطراب کرونا را تبیین کردند. با توجه به یافته های پژوهش می توان نتیجه گرفت که متغیرهای فرسودگی شغلی و ناگویی هیجانی پیش بین مناسبی برای کاهش اضطراب پرستارن در ایام کرونا می باشد.
مقایسه اثربخشی مشاوره گروهی هیجان مدار و آموزش شادی بخش لیوبومیرسکی بر امید به زندگی در نوجوانان دارای سابقه خودکشی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۲ دی ۱۴۰۲ شماره ۱۰ (پیاپی ۹۱)
۱۰۸-۹۹
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی مشاوره گروهی هیجان مدار و آموزش شادی بخش لیوبومیرسکی بر امید به زندگی در نوجوانان دارای سابقه خودکشی بود. روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون - پس آزمون و گروه کنترل با دوره پیگیری مدت دوماهه بود. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی دانش آموزان پسر دوره اول و دوم متوسطه منطقه 20 شهر تهران در سال تحصیلی 1402-1401 که دارای سابقه اقدام به خودکشی بوده و به مرکز مشاوره آموزش وپرورش ارجاع داده شده بودند، بود. تعداد 45 نفر به شیوه هدفمند انتخاب و با گمارش تصادفی در دو گروه آزمایش و یک گروه گواه قرار گرفتند. ابزار پژوهش پرسشنامه امید به زندگی میلر (1988، MHS) بود. مداخله مشاوره گروهی هیجان مدار و آموزش شادی بخشی لیوبومیرسکی در 8 جلسه 120 دقیقه ای، هفته ای دوبار به صورت گروهی برای گروه آزمایش اول و دوم اجرا شد. داده ها با بهره گیری از تحلیل واریانس آمیخته تجزیه وتحلیل شدند. نتایج نشان داد بین گروه ها در پس آزمون و پیگیری امید به زندگی تفاوت معناداری وجود دارد (05/0>P) و آموزش شادی بخشی لیوبومیرسکی نسبت به مشاوره گروهی هیجان مدار به طور معناداری بر امید به زندگی نوجوانان دارای سابقه خودکشی اثربخش تر بود و بین دو درمان تفاوت معنادار مشاهده شد (05/0>P). بنابراین می توان گفت که بین دو درمان آموزش شادی بخشی لیوبومیرسکی و مشاوره گروهی هیجان مدار تفاوت معنادار وجود داشت.
تدوین و اعتبار سنجی بسته آموزشی توانمندسازی شناختی – هیجانی و اثربخشی آن بر حافظه کاری و بازشناسی هیجانی دانش آموزان دختر پایه ششم دبستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از این پژوهش تدوین و اعتبار سنجی بسته آموزشی توانمندسازی شناختی – هیجانی و اثربخشی آن بر حافظه کاری و بازشناسی هیجانی دانش آموزان دختر پایه ششم دبستان بود. روش پژوهش از لحاظ هدف بنیادی و کاربردی و از تحقیقات، ترکیبی-اکتشافی به شمار می رود. جامعه آماری پژوهش در بخش کیفی شامل کتب و مقالات تخصصی فارسی و انگلیسی در حوزه توانمندسازی شناختی – هیجانی در 20 سال اخیر بود که با روش نمونه گیری هدفمند گروه نمونه انتخاب شدند. سپس مؤلفه های توانمندسازی شناختی – هیجانی استخراج و با روش کیفی تحلیل مضمون کدگذاری شدند. درنهایت بسته توانمندسازی شناختی – هیجانی طی دوازده جلسه تدوین شد و روایی صوری و محتوایی آن توسط متخصصان تأیید شد. روش پژوهش در بخش کمی از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون – پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری این پژوهش شامل تمامی دانش آموزان دختر مقطع ششم ابتدایی در سال 1401-1400 در مدارس شهر تهران مشغول به تحصیل بودند. حجم نمونه شامل 30 نفر از جامعه آماری به شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب شده و در دو گروه گواه و آزمایش جای دهی شدند. ابزار پژوهش شامل آزمون فراخنای عددی (وکسلر، 2003) و آزمون بازشناسی هیجان چهره ای (اکمن و فرایزن، 2003) بود. نتایج نشان داد که مداخله توانمندسازی شناختی – هیجانی بر بهبود حافظه کاری و بازشناسی هیجانی در مراحل پس آزمون و پیگیری تأثیر معنی دار داشته است.
مقایسه زوج درمانی متمرکز بر هیجان و زوج درمانی گاتمن بر سازش زناشویی و چهار اسب سوارکار نابودگر زوجین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی سال ۲۷ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۱۰۷)
251 - 262
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثر بخشی زوج درمانی متمرکز بر هیجان و زوج درمانی گاتمن بر سازش زناشویی و چهار اسب سوارکار نابودگر صورت گرفته است. پژوهش از نظر هدف کاربردی و روش آن نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون پس آزمون با گروه کنترل است.جامعه آماری پژوهش شامل کلیه زوج های مراجعه کننده به مراکز روانشناسی و مشاوره تحت نظر قوه قضائیه شهر تهران در سال 1400-1399 می باشد.21 زوج در این طرح به صورت در دسترس در سه گروه 14نفره آزمایش اول(دریافت کننده مداخله زوج درمانی هیجان مدار) ؛گروه آزمایش دوم (دریافت کننده مداخله زوج درمانی گاتمن) و گروه کنترل تقسیم و به شکل تصادفی جاگیری شدند.دو گروه آزمایش به مدت ۱۰ هفته مداخله زوج درمانی گاتمن را در 45 دقیقه و ۱۰ هفته زوج درمانی هیجان محور را در 45 دقیقه دریافت نمودند؛ درحالی که گروه کنترل مداخله ای دریافت ننمود. نتایج پژوهش حاکی از آن است که زوج گاتمن و زوج درمانی متمرکز بر هیجان بر سازش زناشویی، چهار اسب سوارکار نابودگر تاثیر معناداری داشته است؛ همچنین میزان اثر گذاری زوج درمانی گاتمن بر سازش زناشویی بیشتر از زوج درمانی متمرکز بر هیجان و میزان اثر بخشی این دو درمان بر چهار اسب سوار کار نابودگر تفاوت معناداری با هم ندارند. نظر به تاثیر این دو درمان بر سازش زناشویی و چهار اسب سوارکار نابودگر ؛بهره گیری از این دو مداخله برای زوجین مراجعه کننده به مراکز روانشناسی و مشاوره نتیجه بخش خواهد بود.
رابطه نشانه های نقص توجه/ بیش فعالی با آمادگی به اعتیاد در افراد وابسته به مواد: نقش واسطه ای کارکردهای اجرایی و خودنظم جویی هیجان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال هفدهم بهار ۱۴۰۲ شماره ۶۷
۳۲۸-۳۰۵
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف تعیین رابطه نشانه های نقص توجه/ بیش فعالی با آمادگی به اعتیاد در افراد وابسته به مواد با بررسی نقش واسطه ای کارکردهای اجرایی و خودنظم جویی هیجان انجام شد. روش: روش پژوهش حاضر توصیفی-همبستگی و از نوع تحلیل مسیر بود. جامعه آماری پژوهش تمامی مردان مراجعه کننده به مراکز ترک اعتیاد شهر مشهد در سال 1398 بود. تعداد 200 نفر از این افراد به روش نمونه گیری تصادفی چندمرحله ای انتخاب شدند. ابزارهای مورد استفاده در این پژوهش شامل مقیاس خودگزارشی اختلال نقص توجه/ بیش فعالی بزرگسالان، مقیاس آمادگی به اعتیاد، مقیاس خودنظم جویی هیجان و نارسایی در کارکرد اجرایی بود. داده ها با استفاده از همبستگی پیرسون و تحلیل مسیر تحلیل شدند. یافته ها: نتایج نشان دادکه نشانه های نقص توجه/ بیش فعالی اثر مستقیم و همچنین اثر غیرمستقیم معناداری از طریق خرده مقیا س های خودسازماندهی/ حل مسئله کارکردهای اجرایی و خودنظم جویی هیجان، بر آمادگی به اعتیاد داشتند. در مجموع، نتایج نشان داد که مدل از برازش مطلوبی برخوردار بود. نتیجه گیری: این نتایج نشان می دهد که نشانه های نقص توجه/ بیش فعالی با تأثیر بر کارکردهای اجرایی خودسازماندهی/ حل مسئله و خودنظم جویی هیجان در آمادگی به اعتیاد نقش مهمی دارند. این نتایج می توانند تلویحاتی برای طراحی مداخلات پیش گیرانه از اعتیاد در افراد آسیب پذیر بر اساس تقویت کارکردهای اجرایی داشته باشند.
تدوین مدل ساختاری علائم اختلال اضطراب فراگیر براساس عدم تحمل بلاتکلیفی با میانجی گری جهت گیری منفی به مشکل، تفکر منفی تکرار شونده، حساسیت اضطرابی و انعطاف پذیری شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: این پژوهش باهدف تدوین مدل ساختاری علائم اختلال اضطراب فراگیر بر اساس عدم تحمل بلاتکلیفی با میانجی گری جهت گیری منفی به مشکل، تفکر منفی تکرارشونده، حساسیت اضطرابی و انعطاف پذیری شناختی انجام گرفت. روش: در این مطالعه از میان تمامی دانشجویان دانشگاه شهید چمران اهواز ۲۰۸ نفر به عنوان نمونه به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب شدند و موردمطالعه قرار گرفتند، جهت جمع آوری داده ها از مقیاس کوتاه اختلال اضطراب فراگیر، مقیاس عدم تحمل بلاتکلیفی، پرسشنامه جهت گیری منفی نسبت به مشکل، پرسشنامه افکار تکرارشونده، پرسشنامه حساسیت اضطرابی و پرسشنامه انعطاف پذیری شناختی استفاده شد. روش پژوهش همبستگی از نوع مدل یابی معادلات ساختاری بود. تجزیه وتحلیل داده ها و ارزیابی مدل توسط نرم افزارهای AMOS و SPSS صورت گرفت . یافته ها: نتایج تحلیل بیانگر تأیید مدل کلی ارتباط بین علائم اختلال اضطراب فراگیر و عدم تحمل بلاتکلیفی با میانجی گری جهت گیری منفی به مشکل، تفکر منفی تکرارشونده، حساسیت اضطرابی و انعطاف پذیری شناختی بوده است. همچنین یافته های حاصل از پژوهش ضمن تأیید اثر مستقیم عدم تحمل بلاتکلیفی بر علائم اختلال اضطراب فراگیر، جهت گیری منفی به مشکل، تفکر منفی تکرارشونده و حساسیت اضطرابی نشان داد که عدم تحمل بلاتکلیفی از طریق میانجی گری جهت گیری منفی به مشکل، تفکر منفی تکرارشونده، انعطاف پذیری شناختی به طور غیرمستقیم با علائم اختلال اضطراب فراگیر مرتبط است. نتیجه گیری : نتایج این پژوهش، حاکی از این بود که این روابط به صورت مدل می تواند علائم اختلال اضطراب فراگیر را پیش بینی کند. بنابراین استفاده از مداخلاتی برای بهبود این ویژگی ها می تواند در کاهش علائم اختلال اضطراب فراگیر مؤثر باشد.
اثربخشی ارتباط بدون خشونت بر تعارضات والد-فرزند و صلاحیت والدینی، والدین دانش آموزان متوسطه اول شهر هشتگرد
حوزههای تخصصی:
هدف ها: پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر ارتباط بدون خشونت بر تعارضات والد_فرزند و صلاحیت والدینی، والدین دانش آموزان متوسطه شهر هشتگرد، انجام گردید.مواد و روش ها: روش این پژوهش نیمه آزمایشی، با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه گواه بود. که از روش نمونه گیری خوشه ای تصادفی تعداد 30 نفر شامل والدین دانش آموزان دوره اول متوسطه شهر هشتگرد در سال تحصیلی 1403-1402 انتخاب و به صورت کاملاً تصادفی در دو گروه مداخله (15 نفر) و گروه کنترل (15 نفر) قرار گرفتند. شرکت کنندگان گروه مداخله، برنامه آموزش مهارت ارتباط بدون خشونت را در ده جلسه ی 60 دقیقه ای و هفته ای دو روز دریافت کردند و گروه کنترل هیچگونه مداخله ای دریافت نکردند.ابزار استفاده شده جهت جمع آوری داده ها: پرسشنامه تعارض والد_ فرزند، رابین و فاستر (1989) در فرم والدینی و پرسشنامه احساس صلاحیت والدینی گیلباد-والستن و واندرزمن ، (1978) و جهت مداخله مهارت ارتباط بدون خشونت، در ده جلسه دو ساعته هفته ای دو جلسه در مدرسه به والدین آموزش داده شد.تجزیه و تحلیل اطلاعات و آزمون فرضیه ها :در این مطالعه از دو روش آماری در سطح توصیفی و در سطح استنباطی از تحلیل کوواریانس با استفاده از نرم افزار SPSS.26 استفاده گردید.یافته ها: نتایج آزمون تحلیل کوواریانس نشان داد که میانگین نمره های تعارضات والد_ فرزند در گروه آزمایش با گروه کنترل ازنظر آماری (001/0P<) تفاوت معناداری دارد و در گروه آزمایش تعارض کاهش داشته است. همچنین میانگین نمره های صلاحیت والدینی در گروه آزمایش با گروه کنترل ازنظر آماری (001/0P<) تفاوت معناداری دارد و در گروه آزمایش افزایش صلاحیت والدینی را نشان داد .و نتایج بدست آمده از آزمون تحلیل کوواریانس تفاوت میانگین زیرمقیاس های صلاحیت والدینی، والدین دانش آموزان در گروه های مطالعه نشان داد که میانگین های پس آزمون زیرمقیاس های کارآمدی و رضایت که در گروه آزمایش تحت آموزش ارتباط بدون خشونت قرار داشتند، در مقایسه با گروه کنترل که تحت آموزش ارتباط بدون خشونت قرار نداشتند، افزایش داشته است.نتیجه گیری: نتایج این پژوهش نشان داد که آموزش ارتباط بدون خشونت بر تعارضات والد- فرزند و صلاحیت والدینی اثر معناداری دارد.
اثربخشی آموزش رشد محور ویژه بزرگسالان 35 تا 45 سال در ارتقای انسجام خود و یادگیری مادام العمر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده درمانی کاربردی دوره ۴ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۵ (پیاپی ۱۹)
192 - 205
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی آموزش رشد محور ویژه بزرگسالان 35 تا 45 سال در ارتقای انسجام خود و یادگیری مادام العمر انجام شده است. روش پژوهش: برای انجام پژوهش، روش شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل به کار برده شده است. جامعه آماری شامل زنان 35 تا 45 سال شاغل در مراکز بهداشتی درمانی شهرستان اسلامشهر در سال 1401 بود که 30 نفر (15 نفر آزمایش و 15 نفر کنترل) از این افراد که واجد ملاک های ورود بودند به روش در دسترس انتخاب شدند. برای اندازه گیری متغیرهای وابسته، پرسش نامه احساس انسجام آنتونوسکی (1993) و یادگیری مادام العمر کربی و همکاران (2010) استفاده شده است. برای تحلیل داده ها از تحلیل کوواریانس تک متغیره بهره گرفته شد. یافته ها: یافته ها نشان داد که اجرای بسته آموزشی منجر به افزایش معنادار در انسجام خود (11.18=F و 0.01>p) و یادگیری مادام العمر (10.88=F و 0.01>p) بود. نتیجه گیری: بنابراین می توان نتیجه گرفت که آموزش رشد محور ویژه بزرگسالان 35 تا 45 سال در ارتقای انسجام خود و یادگیری مادام العمر اثربخش است.
Structural Model of Math Anxiety with Math Self-efficacy and Math Attitude: Mediating Role of Numerical Memory(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
The aim of this study was to investigate the relationship of math anxiety with math self-efficacy and math attitude, considering the mediating role of numerical memory via the structural equation modeling. The research adopted a correlational method. The statistical population of the study comprised secondary school students from Oshnavieh city in Iran (N= 4280) in 2019. From this statistical population, 200 students were selected as the sample using the cluster random sampling method, and were administered the Plack and Parker math anxiety tests (1982), Wechsler Numerical Memory Scale (2003), Liu and Koirala Math Self-Efficacy Scale (2009) and the Fennma-Sherman Math Attitude Scale (1976). The structural equation modeling approach was used to examine the data using SPSS 26 and AMOS 26 software. The findings of the study indicated that students' math anxiety is directly influenced by numerical memory (p= 0.001), mathematical self-efficacy (p=0.01), and mathematical attitude (p=0.1). Additionally, it was observed that mathematical self-efficacy indirectly influences students' math anxiety via numerical memory (p= 0.05). Furthermore, the indirect effect of math attitude via numerical memory on students' math anxiety was not confirmed (p=0.54). Based on these findings, it can be concluded that it is imperative to address both math self-efficacy and math attitude to reduce students' math anxiety. Consequently, it is recommended that educators create an environment that fosters a positive attitude towards mathematics lessons and enhances students' self-efficacy in mathematics.
مدل یابی روابط ساختاری سازگاری زناشویی والدین با عملکرد تحصیلی دانش آموزان با نقش میانجی گر شادکامی در نوجوانان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۲ پاییز (آبان) ۱۴۰۲ شماره ۱۲۸
۱۶۴۸-۱۶۳۳
حوزههای تخصصی:
زمینه: یکی از مسائل مهم در زمینه روانشناسی تربیتی، ارتباط بین سازگاری زناشویی والدین و عملکرد تحصیلی دانش آموزان است. برای تبیین رابطه میان سازگاری زناشویی والدین و عملکرد تحصیلی، لازم است که عوامل میانجیگر بین آن ها را شناسایی کرد. یک عامل محتمل شادکامی دانش آموزان است. با این حال تاکنون مطالعه ای به بررسی روابط ساختاری سازگاری زناشویی والدین با عملکرد تحصیلی دانش آموزان با نقش میانجی گر شادکامی نپرداخته است. هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه ساختاری سازگاری زناشویی والدین و شادکامی دانش آموزان با عملکرد تحصیلی آنان بوده است. روش: پژوهش حاضر توصیفی، از نوع همبستگی و معادلات ساختاری بود. جامعه آماری شامل دانش آموزان دبیرستان های مدارس نمونه فرهنگ، امام حسین (ع) و شهید اصفهانی شهر بابل در سال تحصیلی 1400-1401 بود که در این بین تعداد 300 دانش آموز به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند. ابزارهای گردآوری داده ها شامل پرسشنامه شادکامی آکسفورد (ارگایل ولو، 1990) و پرسشنامه سازگاری زناشویی والدین گراهام بی اسپانیر (1976) و برای سنجش عملکرد پیشرفت تحصیلی از نمره معدل نیمسال اول سال تحصیلی دانش آموزان استفاده شد. برای تحلیل داده ها از روش های آمار توصیفی از (فراوانی، میانگین و انحراف استاندارد) و استنباطی از (مدل یابی معادلات رگرسیونی ساختاری) استفاده شده است. تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزارهای Spss-18 و Amos-23 انجام گرفت. یافته ها: مدل پژوهش مورد تأیید قرار گرفت و به طور کلی دو متغیر توان پیش بینی (48/0 R2=) از متغیر پیشرفت تحصیلی توسط متغیرهای سازگاری زناشویی والدین، شادکامی در مسیرهای مستقیم و غیرمستقیم در سطح معنی داری (05/0 p>) قابل تبیین است. نتیجه گیری: باتوجه به معنی دار بودن روابط میان متغیرهای مورد بررسی، نتایج پژوهش حاضر بر ضرورت نقش سازگاری زناشویی والدین و رفتارهای یادگیرندگان با توجه به شادکامی با سیستم آموزشی تأکید دارد که می تواند به عنوان چارچوبی برای طراحی برنامه های آموزشی در جهت تقویت سازگاری زناشویی والدین و عملکرد تحصیلی دانش آموزان استفاده شود و دلالت های کاربردی برای بهبود پیشرفت تحصیلی به معلمان و یاد گیرندگان ارائه بدهد.