فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۷۸۱ تا ۱٬۸۰۰ مورد از کل ۳۵٬۵۲۳ مورد.
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر به بررسی عوامل مؤثر در افزایش سن ازدواج در جوانان و راه حلهای مؤثر جهت رفع این مشکل پرداخته است. روش پژوهش، توصیفی بوده است. جامعه آماری، کلیه دختران بالای 25 سال و پسران بالای 27 سال ساکن شهر زاهدان و نمونه آماری 120 نفر از این جامعه بوده است. گروه نمونه به روش تصادفی در دسترس انتخاب شده است. ابزار جمع آوری اطلاعات پرسشنامه محقق ساخته بوده است. جهت تجزیه و تحلیل اطلاعات، از آمار توصیفی و آمار استنباطی،آزمون خی دو، استفاده شده است.
نتایج نشان داد که فرصتهای ازدواج برای دختران دارای تاخیر در ازدواج نسبت به پسران بیشتر فراهم بوده است و دختران مهمترین دلیل ازدواج نکردن خود را نیافتن فرد مورد علاقه و ادامه تحصیل معرفی کرده اند. پسران مشکلات اقتصادی و بیکاری را دلیل عدم ازدواج خود مطرح کرده اند. میزان امید برای ازدواج در آینده در پسران نسبت به دختران بیشتر است. همچنین نتایج نشان داد که دختران و پسران، کاهش انتظارات والدین را به عنوان راه حل عمده معضل ازدواج می دانند. در اولویت دوم پسران و دختران رفع مشکلات اقتصادی و بیکاری را به عنوان راه حل مطرح کرده اند.
بررسی رابطه بین «دین باوری»، «عزت نفس» و «پیشرفت تحصیلی» دانشجویان(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
هدف تحقیق حاضر، بررسی رابطه بین «دین باوری»، «عزت نفس» و «پیشرفت تحصیلی» دانشجویان دانشکده علوم انسانی دانشگاه آزاد اسلامی واحد قمو روش تحقیق، توصیفی از نوع همبستگی است. 246 نفر به صورت تصادفی طبقه ای انتخاب گردید و از طریق دو پرسشنامه «عزت نفس» کوپر اسمیت با پایایی 81/0 و «دین باوری» آلپورت با پایایی76/0 اطلاعات گردآوری شد. برای تجزیه و تحلیل اطلاعات، از آزمون های همبستگی پیرسون، T کندال، T برای مقایسه میانگین دو گروه مستقل و Z فیشر و تحلیل واریانس یک راهه استفاده شد. بعضی از یافته های پژوهش عبارت است از اینکه: 1. رابطه «دین باوری» با «عزت نفس» و «پیشرفت تحصیلی» مثبت است، اما معنادار نیست. 2. رابطه «عزت نفس» و «پیشرفت تحصیلی» مثبت است، اما معنادار نیست. 3. همبستگی بین «عزت نفس» و «دین باوری» در دانشجویان دختر و پسر تفاوت معناداری ندارند. 4. همبستگی بین «دین باوری» و «پیشرفت تحصیلی» پسران و دختران، تفاوت معناداری ندارند.
نقش رفتارهای دینی در بهداشت روانی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
امروزه، بررسى پى آمدهاى دین دارى بر بهداشت روانى، از بحث هاى کاربردى و پرطرفدار در میان پژوهشگران و عموم مردم به شمار مى رود. گرچه مؤلفه هاى گوناگون دین دارى، پیوند تنگاتنگى با یکدیگر دارند، مى توان آنها را در دو مقوله اساسى «باورها» و «رفتارها» جاى داد و جداگانه به بررسى هر کدام پرداخت. در اینجا، تنها به نقش رفتارهاى دینى در سلامت روانى مى پردازیم.
در نگاه نخست، خود رفتارهاى دینى را نیز مى توان در دو دسته رفتارهاى عبادى و رفتارهاى اخلاقى قرار داد. رفتار عبادى معمولاً در زمینه ارتباط با خداوند (یا اولیاى او) انجام مى گیرد و رفتار اخلاقى به منظور برقرارى رابطه با دیگران است. در این مقاله، به نقش رفتارهاى عبادى در بهداشت روانى مى پردازیم و در شماره آینده، نقش رفتارهاى اخلاقى را مى کاویم. رفتار عبادى، انواع گوناگونى مانند نماز، روزه، حج، زیارت، اعتکاف و دعا را شامل مى شود. این عبادت ها، پى آمدهاى مشترک و نیز ویژه اى دارند که از میان پى آمدهاى مشترک آنها، به این موارد پرداخته ایم: آرامش روانى، بالا بردن ظرفیت روانى، ارضاى نیاز به پرستش، انسجام شخصیتى، پاک سازى درون، به دست آوردن فضیلت هاى اخلاقى، تقویت اراده، زمینه سازى براى بازگشت به خود، حمایت اجتماعى و به دست آوردن تجربه هاى دینى و عرفانی.
عوامل موثر بر فرسودگی و سلامت روانی مراقبین بیماران مبتلا به اسکیزوفرنی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مؤسسه زدایی از درمان بیماران روانی آن را به موضوعی خانوادگی تبدیل کرده است. نقش مراقبت از بیماران در خانواده، فرسودگی و اختلالات روان پزشکی را برای مراقبان به دنبال دارد. در تحقیق حاضر فرسودگی و سلامت روانی مراقبان در رابطه با شدت سایکوپاتـولوژی ـ نشانه های مثبت و منفی بیماری ـ مهارت های زندگی بیماران، دانش خانواده ها و خصوصیات جمعیت شناختی بیماران بررسی می شود.
117 بیمار اسکیزوفرنی و اعضاء خانواده آنان پرسشنامه های سلامت روانی GHQ-28، پرسشنامه آگاهی سنجی خانواده های مبتلایان به اسکیزوفرنیا، فرم کوتاه آزمون برنامه مصاحبه تجارب خانواده های بیماران روانی، آزمون سطح شناختی آلن و مقیاس علائم مثبت و منفی (PANSS) را تکمیل کردند. یافته ها نشان داد که نشانه های کلی سایکوپاتولوژی و مهارت های زندگی بیماران با فرسودگی مراقبان همبسته است، اما بین طول بیماری و آگاهی مراقبان با فرسودگی یا سلامت روانی آنان همبستگی معناداری بدست نیامد. ارائه آموزش، مهارت ها و یا منابع به خانواده این بیماران، می تواند علاوه بر ارتقاء سلامت روانی و جسمی آن ها به بهبود عضو بیمار خانواده نیز کمک کند.
کل گرایی در آینده پژوهی
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی روانشناسی ارزیابی، سنجش وآمار
- حوزههای تخصصی علوم اجتماعی جامعه شناسی روش شناسی در علوم اجتماعی
- حوزههای تخصصی علوم انسانی روش شناسی علوم انسانی و طبیعی روش شناسی های حوزه علوم انسانی در مقایسه با دیگر منابع تولید داده
- حوزههای تخصصی علوم انسانی چشم انداز آینده آینده علوم در ایران و جهان با تأکید بر علوم انسانی
بررسی مقدماتی کارایی راهنمای شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی (MBCT)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: هدف این پژوهش، تهیه ی یک راهنمای درمانی فشرده و کوتاه مدت بر اساس شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی، برای استفاده در مبتلایان به اختلال افسردگی مهاد با افکار خود کشی و بررسی مقدماتی کارآیی آن بود.
روش: راهنمای درمانی حاضر، با در نظر گرفتن اصول بالینی کاربردی در تهیه ی راهنمای درمانی برای مداخلات روان شناسی و مشاوره تهیه، و پس از بررسی مطالعات نظام دار بازنگری در حیطه ی کارآمدی درمان های شناختی – رفتاری بر افسردگی و خودکشی استفاده شده است. این راهنما برای نخستین بار روی یک بیمار افسرده دارای افکار خودکشی اجرا، و نتایج در چارچوب گزارش موردی ارزیابی گردید. ابزار مورد استفاده شامل پرسشنامه ی افسردگی بک- ویرایش دوم (BDI-II) و مقیاس بک برای افکار خودکشی BSSI)) و همچنین دو فرم جداگانه ی محقق ساخته بود.
یافته ها: نتایج نشان داد، شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر اساس راهنمای درمانی حاضر، موجب کاهش معنادار افسردگی (10نمره) ونیز افکار خودکشی (4نمره) در بیمار گردیده است. به علاوه این نتایج در دو نوبت پیگیری 3 ماهه (در مجموع 6ماه) دوام داشت.
نتیجه گیری: با توجه به نتایج پژوهش، می توان نتیجه گرفت که راهنمای درمانی تهیه شده، در کاهش افسردگی و افکار خودکشی بیماران افسرده موثر بوده است.
تأثیر بازی و اسباب بازی در پرورش ذهن و خلاقیت کودکان
حوزههای تخصصی:
بررسی مهارت تفکر انتقادی دانشجو معلمان مراکز تربیت معلم تبریز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تعیین مهارت تفکر انتقادی دانشجو معلمان مراکز تربیت معلم تبریز با روش پیمایشی انجام گرفت. 160 دانشجو معلم (77 پسر، 83 دختر) از مراکز چهارگانه تربیت معلم تبریز با روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای انتخاب شدند و از آزمون مهارت تفکر انتقادی کالیفرنیا (فرم ب) برای جمع آوری اطلاعات استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد که میانگین مهارت تفکر انتقادی کلی دانشجو معلمان 8.1، خرده آزمون تحلیل 3.41، ارزیابی استدلال 3.87، استنباط 3.81، استقرا 4.49 و قیاس 3.96 به دست آمد. دانشجو معلمان به لحاظ خرده مولفه های تفکر انتقادی به چهار گروه یا خوشه (""گروه رشد نایافته در تحلیل- ارزیابی- قیاس""، ""گروه استقرا- استنباط ضعیف""، ""گروه تفکر انتقادی نسبتا رشد یافته"" و ""گروه تفکر انتقادی رشد نایافته جامع"") طبقه بندی شدند. برای گروه بندی دانشجو معلمان، روش آماری تحلیل خوشه ای سلسله مراتبی و تحلیل تابع تشخیص به کار رفت.
هنجاریابی مقیاس سنجش خودراهبری در یادگیری ، در مورد دانش آموزان دختر دبیرستانهای شهر اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
"پژوهش حاضر با هدف پایایی سنجی و اعتباریابی مقیاس خودراهبری در یادگیری فیشر و همکاران (۲۰۰۱) انجام شده است. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه دانش آموزان دختر دبیرستانهای شهر اصفهان بود. بر اساس جدول کوهن و همکاران (۲۰۰۱) ۲۰۰ نفر از بین آنها به عنوان نمونه انتخاب شدند و پرسشنامه خودراهبری بر روی آنها اجرا شد. پس از گردآوری داده ها، ضریب پایایی آزمون (۸۲/۰) محاسبه شد. تحلیل عاملی گویه های خودراهبری بیانگر آن بودکه بیش از ۶۳ درصد واریانس نمرات یادگیری خودراهبر (توسط چهارده عامل) با مقیاس تحت اعتباریابی، تبیین می شود. پس از شش بار چرخش عوامل، همبستگی میان هر گویه با هر عامل در بهترین حالت مشخص شد و بر اساس آن سه عامل مطرح شده توسط سازندگان تست، استخراج و نامگذاری گردید. در نهاِیت می توان از این مقیاس برای سنجش میزان خودراهبری در یادگیری دانش آموزان دختر جهت انجام پژوهش های گوناگون و انتخاب روش تدریس متناسب شرایط دانش آموزان استفاده کرد و دانش آموزان را به یادگیرندگانی مادام العمر تبدیل نمود.
"
بررسی رابطه بین خود پنداری کودکان و شیوه های فرزندپروری والدین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
"هدف از پژوهش حاضر بررسی رابطه بین خود پنداری دانش آموزان وشیوه های فرزند پروری والدین و همچنین مقایسه خودپنداری دانش آموزان دختر و پسر به طورکلی و به تفکیک در زمینه های تحصیلی، اجتماعی، ورزشی و ارزشی بود. نمونه آماری مورد پژوهش 150 نفر دختر و پسر در مقطع پنجم ابتدایی شهرستان شیراز را شامل بود به منظور گرد آوری اطلاعات ازپرسشنامه زمینه یابی ادراک خود و پرسشنامه محیط خانوادگی استفاده شد.نتایج نشان داد که بین خود پنداری کلی آزمودنی ها و محیط خانوادگی گرم و حمایت پذیر همبستگی مثبت ومعناداری وجوددارد. بین خود پنداری دختران ومحیط خانوادگی گرم وحمایت پذیر نیز همبستگی مثبت و معناداری وجوددارد. از سوی یگر بین خود پنداری کلی دختران وپسران تفاوت معناداری به نفع پسران وجود دارد. در بررسی مقوله های مختلف خود پنداری نتایج نشان داد که تنها در خود پنداری تحصیلی میان دختران و پسران تفاوت معناداری به نفع پسران وجود دارد. بررسی ها همچنین نشان داد که دانش آموزان دختر و پسر برای نظر پدر و مادر خود نسبت به معلم و دوست اهمیت بیشتری قائل هستند. درراستای این پژوهش پیشنهادهایی ارائه شده است.
"
اثربخشی دارودرمانگری و رفتاردرمانگری در بیخوابی مزمن(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف مقایسه اثربخشی دارو درمانگری و رفتاردرمانگری در زنان مبتلا به بی خوابی مزمن صورت گرفت.
روش: جامعه مورد پژوهش تمام زنان مراجعه کننده به یکی از کلینیکهای خواب در شهر تهران، طی یکماه، با شکایت بی خوابی مزمن بود. نمونه شامل 26 نفر از مراجعه کنندگان بود که بطور تصادفی در دو گروه 13 نفره (برای دارودرمانگری و رفتاردرمانگری) جایگزین شدند. هر دو گروه قبل از مداخله مورد ارزیابی روانشناختی قرار گرفتند. سپس افرادِ گروه رفتاردرمانگری افراد طی 4 جلسه تحت آموزش تنش زدایی عضلانی تدریجی، تصویرسازی ذهنی، موسیقی آرام بخش و بهداشت خواب قرار گرفتند و افراد گروه دارودرمانگری افراد تحت دارو درمانی با داروهای خواب آور به مدت 4 هفته قرار گرفتند و پس از 4 هفته مجددا هر دو گروه مورد ارزیابی روانشناختی قرار گرفتند. ابزار گردآوری اطلاعات شامل شاخص شدت بی خوابی، مقیاس خواب آلودگی اپوورث، پرسشنامه وقفه تنفسی خواب برلین و پرسشنامه افسردگی بکبود.
یافته ها: نتایج بدست آمده نشان داد هر دو نوع مداخله می تواند باعث بهبودی بی خوابی شود اما در مقایسه با یکدیگر رفتاردرمانگری اثربخشی بیشتری در بهبود بی خوابی، نسبت به دارودرمانگری دارد.
نتیجه گیری: با توجه به یافته های این پژوهش می توان رفتاردرمانگری را همراه با دارودرمانگری و حتی به عنوان جایگزینی مناسب برای درمان بی خوابی مزمن پیشنهاد کرد.
اثربخشی آموزش معنا درمانی گروهی برامید به زندگی و سلامت عمومی بیماران دختر تالاسمی
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف بررسی اثر بخشی معنا درمانی به شیوه گروهی بر افزایش امید به زندگی و سلامت عمومی بیماران دختر نوجوانان تالاسمی ماژور شهر اهواز صورت گرفت. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه بیماران دختر تالاسمی ماژور 15 تا 18 سال مراجعه کننده به بیمارستان ابوذر در بهار سال 1388 بود. که پیش آزمون بر روی تعداد 110 نفر از این مراجعه کنندگان اجرا شد و از بین آنها 46 نفراز افرادی که پایین ترین نمره در آزمون سلامت عمومی 28 GHQکه نمره 6 می باشد و پایین ترین نمره در آزمون امید به زندگی میلر که یک انحراف معیار زیر میانگین می باشد کسب کردند، بعنوان نمونه آماری انتخاب شدند سپس افراد نمونه به صورت تصادفی ساده به دو گروه 23 نفری بعنوان گروه آزمایش و کنترل جایگزین شدند. ابزار اندازه گیری این پژوهش آزمون امید به زندگی میلر و سلامت عمومی28 GHQ بود و طرح تحقیق از نوع پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل و یک جلسه پیگیری بود. به گروه آزمایش طی 10 جلسه 1 ساعته فنون معنا درمانی آموزش داده شد. سپس، پس آزمون برای هر دو گروه (آزمایش و کنترل) اجرا گردید. در مرحله بعد پس از 1 ماه آزمون پیگیری امید به زندگی میلر و سلامت عمومی 28GHQ جهت سنجش ماندگاری آموزش های داده شده اجرا گردید. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از روش تحلیل واریانس (مانکوا) استفاده شد و نتایج تحقیق نشان داد که آموزش معنا درمانی می تواند باعث افزایش امید به زندگی و سلامت عمومی بیماران تالاسمی ماژور گردد (0001/0> P ). همچنین سنجش ماندگاری پژوهش نیز(0001/0> P ) همین نتیجه را نشان داده است.
مقایسه مفهوم خود، خودکارآمدی تحصیلی، هوش هیجانی، باورهای جنسیتی و رضایت ازجنس دختران و پسران دبیرستانی و سهم هر یک از این متغیرها درپیش بینی پیشرفت تحصیلی آنها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مطالعه حاضر وضعیت دانش آموزان دختر و پسر دبیرستانی را در برخی متغیرهای روانشناختی مقایسه کرده و قدرت پیش بینی کنندگی هریک از متغیرها را در میزان پیشرفت تحصیلی آنها بررسی می کند. 5062 نفر از دانش آموزان دختر و پسر سال سوم دبیرستان از 6 استان کشور به شیوه نمونه گیری تصادفی مرحله ای به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار پژوهش شامل؛ پرسشنامه ها و مقیاس های مفهوم خود مارش(SDQ)، پرسشنامه خودکارآمدی تحصیلی MJSES مورگان و جینگ، پرسشنامه هوش هیجانی بار- ون، پرسشنامه محقق ساخته باورهای جنسیتی و پرسشنامه محقق ساخته رضایت از جنس بوده است. پیشرفت تحصیلی دانش آموزان نیز براساس معدل آخرین نیمسال تحصیلی آنها اندازه گیری شده است. یافته ها نشان داد، دختران گروه نمونه، در مقایسه با پسران، مفهوم خود، خودکارآمدی تحصیلی، هوش هیجانی پایین تر ورضایت از جنس کمتری داشته اند. همچنین دختران گروه نمونه در مقایسه با پسران باورهای کلیشه ای جنسیتی کمتری داشته اند. نتایج بررسی نیز بیان کننده آن بود که، در گروه دختران تنها مفهوم خود و خودکارآمدی تحصیلی توانسته است پیشرفت تحصیلی آنها را پیش بینی کند، اما در گروه پسران به ترتیب متغیرهای مفهوم خود، خودکارآمدی تحصیلی، باورهای جنسیتی، رضایت از جنس و هوش هیجانی بخشی از واریانس پیشرفت تحصیلی را پیش بینی کردند.
هنجاریابی مقیاس اضطراب آشکار کودکان (RCMAS) برای دانش آموزان مقاطع مختلف تحصیلی در شیراز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
" هدف از مطالعه حاضر هنجاریابی مقیاس تجدیدنظر شده اضطراب آشکار کودکان (RCMAS) بر روی دانش آموزان شیرازی به تفکیک جنس و سال تحصیلی است. همچنین مقایسه میزان اضطراب بین دو جنس و بین دانش آموزان در سال های مختلف تحصیلی می باشد. برای این منظور 1471 نفر از دانش آموزان مقاطع مختلف تحصیلی در شیراز شرکت نمودند. در پژوهش حاضر جداول هنجاری میزان اضطراب برای دانش آموزان به تفکیک جنس و پایه تحصیلی ارایه شده است. نتیاج مطالعه حاضر نشان داد که دانش آموزان دختر نسبت به دانش آموزان پسر اضطراب بیشتری را تجربه می کنند. در ارتباط با تفاوت میزان اضطراب در پایه های تحصیلی مختلف پژوهش حاضر نشان داد که میزان اضطراب دانش آموزان کلاس پنجم ابتدایی از میزان اضطراب دانش آموزان کلاس های دوم و سوم راهنمایی کمتر میباشد.
"
افسردگی و عوامل آن(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
در مقاله حاضر ضمن اندازه گیری میزان افسردگی در دانشجویان فیروزکوه، عوامل مرتبط با افسردگی (جنسیت، وضعیت تاهل، وضعیت اشتغال و رشته تحصیلی) شناسایی شده و همچنین ارتباط بین افسردگی و سطح نمرات دانشجویان مطالعه شده است. جامعه آماری مورد مطالعه شامل کلیه دانشجویان واحد فیروزکوه می باشد که در زمان انجام تحقیق تعداد آنها بالغ بر 8000 نفر بوده است برای تعیین حجم نمونه از جدول مورگان استفاده شده است و تعداد 398 نفر از دانشجویان بر اساس روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شده اند. سوالات تحقیق در پی شناسایی رابطه بین افسردگی و عواملی شامل رشته تحصیلی، وضعیت اشتغال، وضعیت تاهل، جنسیت و سطح نمرات دانشجویان بوده است. برای جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه استاندارد بک استفاده شده است. برای تایید پایایی پرسشنامه از ضریب آلفای کرونباخ استفاده شده است که اندازه آن %83 محاسبه شده است. برای آزمون فرضیه های تحقیق از روش های غیرپارامتری ضریب همبستگی رتبه ای اسپیرمن، آزمون من ویتنی و آزمون کروسکال والیس استفاده شده است.تیجه حاصل از به کارگیری نرم افزار آماری spss نشان داده است که بین میزان افسردگی و سطح نمرات دانشجویان رابطه معکوس وجود دارد و همچنین میزان افسردگی در زنان، دانشجویان مجرد و دانشجویان بیکار بیشتر از گروه های مشابه بوده است.
رابطه تعامل والد- فرزند با سطح رفتارهای پرخاشگرانه دانش آموزان
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: تعامل مطلوب والدین با فرزندان در سازش یافتگی رفتاری، اجتماعی، و تحصیلی کودکان نقش بسیار مهمی دارد. پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه بین تعامل والد- فرزند با میزان رفتارهای پرخاشگرانه دانش آموزان انجام شده است.
روش: مطالعه حاضر از نوع همبستگی در قالب طرح پیش بین است. جامعه آماری شامل تمامی دانش آموزان دختر پایه پنجم مشغول به تحصیل در دبستان های دولتی شهر ساری در سال تحصیلی 94-93 بود که تعداد 254 نفر با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای به عنوان نمونه پژوهش انتخاب شده اند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه رابطه ولی- فرزندی (فاین، ارمورلند و اندروشوبل، 1983) و پرسشنامه پرخاشگری کودکان دبستانی (شهیم، 1385) استفاده شد. تحلیل داده ها با استفاده از ضریب همبستگی و تحلیل رگرسیون چندگانه صورت گرفته است.
یافته ها: نتایج تحلیل همبستگی حاکی از وجودرابطه منفی و معنادار بین تعامل والد-فرزند (p < 0/005 ، r = -0/79) و ابعاد آن با پرخاشگری کل و خرده مقیاس های آن بود. نتایج تحلیل رگرسیون نیز نشان داد که تعامل والد- فرزند می تواند با 99 درصد اطمینان پرخاشگری کودکان را پیش بینی کند.
نتیجه گیری:با توجه به رابطه معنادار بین نوع رابطه والد- فرزند با میزان رفتارهای پرخاشگرانه فرزندان، می توان نتیجه گرفت که چگونگی تعامل والدین با فرزندان عامل مهم و تعیین کننده در نوع رفتار کودکان از جمله پرخاشگری آنها است.
رابطه خشنودی شغلی و انگیزه پیشرفت با سلامت روان و مسولیت پذیری مربیان تربیتی زن آموزشگاههای اهواز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر به منظور بررسی رابطه خشنودی شغلی و انگیزه پیشرفت با سلامت روان و مسئولیت پذیری مربیان تربیتی زن آموزشگاههای اهواز طراحی و اجرا شده است. در این تحقیق، خشنودی شغلی و انگیزه پیشرفت به عنوان متغیرهای پیش بین و سلامت روان و مسئولیت پذیری به عنوان متغیرهای ملاک برگزیده شده اند. نمونه تحقیق، 126 مربی تربیتی زن شاغل در نواحی چهارگانه آموزش و پرورش اهواز را شامل می باشد که با روش نمونه گیری تصادفی از جامعه مربیان تربیتی زن آموزشگاههای اهواز انتخاب گردیده اند. فرضیه های این پژوهش عبارتند از: بین خشنودی شغلی و انگیزه پیشرفت مربیان تربیتی زن آموزشگاههای اهواز با سلامت روان و مسئولیت پذیری آنان رابطه وجود دارد. در این پژوهش از پرسشنامه شاخص توصیف شغل برای سنجش خشنودی شغلی، از پرسشنامه توصیف خود گیزلی برای سنجش انگیزه پیشرفت، از فهرست تجدیدنظر شده علائم روانی برای سنجش سلامت روان و از مقیاس مسئولیت پذیری پرسشنامه شخصیتی کالیفرنیا به منظور سنجش مسئولیت پذیری مربیان مذکور استفاده شد. پژوهش حاضر، تحقیقی بنیادی و کاربردی است و روش تحلیل داده ها، همبستگی است که در طی آن ضرایب همبستگی ساده و چندگانه بین متغیرهای پیش بین و متغیرهای ملاک محاسبه شده اند. همچنین همبستگی چند متغیری (دو متغیری) خشنودی شغلی و انگیزه پیشرفت با سلامت روانی، از همبستگیهای ساده هر یک از دو متغیر اول با متغیر آخر بیشتر بود. همچنین، همبستگی چند متغیری، (دو متغیری) خشنودی شغلی و انگیزه پیشرفت با مسئولیت پذیری، از همبستگیهای ساده هر یک از دو متغیر قبلی با متغیر بعدی، بیشتر بود.
تاثیر آموزش شناختی ارتقاء امید بر توانمندی های شخصیتی مراجعین افسرده خو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: هدف این پژوهش بررسی تاثیر آموزش شناختی ارتقاء امید بر نیمرخ و میزان توانمندیهای شخصیتی افراد مبتلا به افسرده خویی بود.
روش: آزمودنیهای پژوهش 40 نفر از مراجعین مبتلا به اختلال افسرده خویی بودند، که پس از انتخاب، به طریق واگذاری تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند. ابتدا آزمون ارزشهای فعال در عمل (VIA-IS) به عنوان پیش آزمون در هر دو گروه اجرا شد. سپس گروه آزمایش، 6 جلسه آموزش شناختی ارتقاء امید دریافت نمود. گروه کنترل هیچ آموزشی دریافت نکرد. در پایان آزمون ارزشهای فعال در عمل مجدداً به عنوان یک پس آزمون اجرا گردید.
یافته ها: این پژوهش نشان داد که اثر آموزش شناختی ارتقاء امید در توانمندیهای شخصیتی گروه آموزش گیرنده به شکل معنی داری بالاتر از گروه کنترل بود.
نتیجه گیری: نتایج نشان می دهد که آموزش شناختی ارتقاء امید مداخله ی مؤثری برای ایجاد بهبود در توانمندیهای مربوط به فضائل خرد، شجاعت، انسانیت، عدالت، خویشتن داری و تعالی مراجعین می باشد.