فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۴۴۱ تا ۱٬۴۶۰ مورد از کل ۳۶٬۶۹۰ مورد.
حوزههای تخصصی:
مقدمه: پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی گروه درمانی مبتنی برکیفیت زندگی بر بهزیستی ذهنی و سلامت روان افراد انجام شده است.
روش: طرح پژوهش از نوع شبه تجربی با گروه آزمایش، گواه و پیگیری می باشد. جامعه آماری شامل کلیه افراد مراجعه کننده به مرکز مشاوره بود که از بین آنان به روش نمونه گیری تصادفی 24 نفر که از لحاظ سلامت روانی و بهزیستی ذهنی پایین بودند به عنوان نمونه انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه جایگزین شدند. افراد گروه آزمایش، مداخلات 10 جلسه ای را به صورت گروهی دریافت و افراد گروه گواه، در لیست انتظار قرار گرفتند. به کمک ابزارهای پژوهش، پرسشنامه های سلامت روان، مقیاس عاطفه مثبت و منفی و مقیاس رضایت از زندگی از هر دو گروه پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری دو و نیم ماهه به عمل آمد. از روش های آمار توصیفی و کواریانس جهت تجزیه و تحلیل اثربخشی گروه درمانی مبتنی بر کیفیت زندگی استفاده شد.
یافته ها: نتایج تحلیل کواریانس نشان داد که گروه درمانی مبتنی بر کیفیت زندگی افسردگی، نشانه های جسمانی- سازی و بد کارکردی اجتماعی را در پس آزمون و پیگیری کاهش داده ولی بر اضطراب آزمودنیها تاثیری نداشته است. همچنین این درمان، بر بهزیستی ذهنی در بعد هیجانی (افزایش عاطفه مثبت و کاهش عاطفه منفی) در پس آزمون اثر داشته است اما در بعد شناختی (رضایت از زندگی) آزمودنیها تغییری ایجاد نکرده است.
نتیجه گیری: بر اساس یافته ها می توان نتیجه گیری گرفت که گروه درمانی مبتنی بر کیفیت زندگی که از ترکیب روان شناسی مثبت با رویکرد شناخت- رفتاری شکل گرفته، شاخص های سلامت روان و بهزیستی ذهنی افراد را ارتقا می دهد.
بررسی ویژگی های روان سنجی مقیاس درجه بندی SNAP-IV (فرم والدین) در دانش آموزان دوره ابتدایی شهر اصفهان
حوزههای تخصصی:
مقدمه و اهداف: اختلال نقص توجه /بیش فعالی یکی از شایعترین اختلالات روانپزشکی در کودکان است که هم در کوتاه مدت و هم در دراز مدت عوارض نامطلوبی برای کودک، خانواده و جامعه به همراه دارد. در نتیجه استفاده از ابزاری مناسب برای ارزیابی و تشخیص صحیح و بموقع این اختلال فواید بسیاری خواهد داشت. بدین منظور، در این تحقیق ویژگی های روان سنجی مقیاس درجه بندی SNAP-IV (فرم والدین) در دانش آموزان دوره ابتدایی شهر اصفهان بررسی شد. روش پژوهش: توصیفی و جامعه آماری آن شامل کلیه دانش آموزان دوره ابتدایی شهر اصفهان در سال تحصیلی 89-88 بود. حجم نمونه برابر با 500 نفر، روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چند مرحله ای و ابزارهای اندازه گیری شامل مقیاس درجه بندی SNAP-IV (فرم والدین)، مقیاس ODDRS و پرسشنامه کانرز والدین است. نتایج: ضریب همبستگی سؤال ها ی پرسشنامه با نمره کل آن بین 38/0 تا 63/0 بود. نتایج تحلیل عاملی (روایی سازه) نشان داد مقیاس درجه بندی SNAP-IV یک مقیاس چند بعدی است (نقص توجه، بیش فعالی/ تکانشگری و نافرمانی مقابله ای) که 37/0 واریانس را تبیین می نماید. ضریب پایایی کل 89/0، خرده مقیاس نقص توجه83/0، بیش فعالی/ تکانشگری82/0 و نافرمانی مقابله ای 80/0 است. ضریب همبستگی این آزمــون با مقیاس درجه بــندی
کانرز برای نقص توجه 72/0، بیش فعالی/ تکانشگری 76/0 و با مقیاس درجه بندی نافرمانی مقابله ای 72/0 به دست آمد. نتیجه گیری: نتایج نشان داد مقیاس درجه بندی SNAP-IV یک ابزار چند بعدی و مناسب برای سنجش و ارزیابی اختلالات ADHD و ODD است.
رابطه بین موقعیت اقتصادی ـ اجتماعی با سلامت روانی و جسمانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
"
هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه بین شاخصهای موقعیت اقتصادی و اجتماعی (درآمد، تحصیلات و شغل) با سلامت روانی و جسمانی بود. 150 نفر از مدیران ارشد، معاونین و رؤسای دانشگاهها، استادان دانشگاه، دبیران، کارمندان، کارگران و کشاورزان استان زنجان، پرسشنامه سلامت روانی MHI (ویت و ویر، 1983)، فهرست سلامت جسمانی PHC (بوآردمن، 2004) و فرم اطلاعات جمعیتشناختی را تکمیل کردند. دادههای پژوهش با استفاده از روشهای آماری تحلیل واریانس چند متغیری و آزمون مجذور کای تحلیل شدند. نتایج نشان دادند که اثر تعاملی شغل و درآمد بر زیر مقیاس درماندگی روانشناختی سلامت روانی معنادار بود. بین سطوح تحصیلات با دو زیر مقیاس سلامت روانی (بهزیستی روانشناختی و درماندگی روانشناختی) همخوانی وجود داشت اما سطوح تحصیلات با سلامت جسمانی فاقد همخوانی بود. زنان در مقایسه با مردان از سطوح پایینتر بهزیستی روانشناختی و سطوح بالاتر درماندگی روانشناختی برخوردار بودند. اما در زمینه سلامت جسمانی تفاوت معنادار نبود. پژوهش حاضر با تأیید رابطه بین سلامت روانی با موقعیت اقتصادی ـ اجتماعی میتواند راهگشای سیاستگذاریهای مناسب در زمینه ارائه برنامههای پیشگیرانه و برنامههای مرتبط با ارتقای سطح سلامت جامعه باشد.
"
رابطه سبک های فرزندپروری و طرح واره های ناسازگار اولیه با خودهای ممکن در دانشجویان(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: خودهای ممکن، جنبه موقتی خودپنداره هستند، چیزی که فرد هم برای آن تلاش می کند و هم می کوشد از آن اجتناب کند. طرح واره ها و سبک های فرزندپروری والدین در تحول خودهای ممکن تأثیر دارند. این امیدها و ترس ها در انگیزه های افراد مهم هستند. پژوهش حاضر با هدف پیش بینی خودهای ممکن در دانشجویان بر اساس سبک های فرزندپروری و طرح واره ها انجام شد.
مواد و روش ها: روش پژوهش همبستگی بود. نود و چهار دانشجو به روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای از بین دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد قزوین انتخاب و داده ها با استفاده از پرسش نامه های شیوه های فرزندپروری بامریند (Bamrind’s parenting styles)، فرم کوتاه طرحواره یانگ (Young’s schema) و فرم (ب) خودپنداره راجرز (Rogers,s self- concept) جمع آوری و به وسیله رگرسیون چندگانه تحلیل شدند.
یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد که سبک فرزندپروری مقتدرانه، طر ح واره های ایثار و بازداری هیجانی به طور معنی داری خودهای ممکن را در دانشجویان پیش بینی می کنند (05/0>P). هم چنین نتایج نشان داد که شیوه فرزندپروری مقتدرانه 6/8 درصد و طرح واره ایثار 7/10 درصد از تغییرات خودهای ممکن را تبیین می کنند (01/0>P).
نتیجه گیری: نتایج شواهدی را پیشنهاد می کند که احتمالا سبک های فرزندپروری و طرح واره ها به واسطه هنجارهای فرهنگی- اجتماعی و عوامل والدینی تأثیرات متفاوتی بر خودهای ممکن فرزندان دارند. لذا به منظور ارتقاء خودهای ممکن کارآمد در افراد، پیشنهاد می شود زمینه بهبود سبک فرزندپروری مقتدرانه و طرح واره ایثار فراهم شود.
رابطه هوش هیجانی با میزان کمرویی دانشجویان دانشگاه
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش تعیین رابطه هوش هیجانی با میزان کمرویی در دانشجویان بود. روش پژوهش از نوع همبستگی بود. با استفاده از روش نمونه گیری چندمرحله ای 300 نفر از دانشجویان دوره کارشناسی دانشگاه صنعتی شریف در سال تحصیلی 1388 انتخاب شدند و به پرسشنامه هوش هیجانی بار- ان (1997 ) و کمرویی زیمباردو (1990) پاسخ دادند. یافته ها نشان داد 3/14 درصد از دانشجویان در سطح پایین تر از متوسط و 70 درصد از آنان در سطح متوسط، 7/15 درصد از دانشجویان در سطح بالاتر از متوسط دچار کمرویی هستند. رابطه بین ویژگی-های هوش هیجانی دانشجویان با میزان کمرویی آنان منفی و میزان کمرویی با نمرات هوش هیجانی آنان قابل پیش بینی بود. قدرت پیش بینی کمرویی بر اساس متغیرهای روابط بین فردی، استقلال و عزت نفس؛ بیش از حل مسئله، خوشبختی، تحمل فشار روانی، خودشکوفایی، خودآگاهی هیجانی، واقع گرایی، خوش بینی، کنترل تکانشی، انعطاف-پذیری، مسئولیت پذیری اجتماعی، همدلی، و خودابرازی است. نتیجه گیری هوش هیجانی به عنوان یک تعدیل گر کمرویی عمل می کند و دانشجویان با هوش هیجانی در سطح بالا، کمرویی کمتری را تجربه می کنند.
رابطه عوامل مدل پنج عاملی شخصیت و سبک های هویت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، بررسی رابطه عوامل مدل پنج عاملی شخصیت با سبکهای هویت است. بدین منظور از میان دانشجویان دوره کارشناسی دانشگاه های تهران و شهید بهشتی، 359 نفر (182 پسر و 177 دختر) با روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای چند مرحله ای انتخاب شدند. عوامل شخصیت توسط پرسشنامه شخصیت NEOPI-R و سبکهای هویت توسط پرسشنامه سبک های هویت برزونسکی، مورد ارزیابی قرار گرفتند. بر اساس تحلیل های همبستگی، صفات برونگرایی، دلپذیربودن و با وجدان بودن با هویت اطلاعاتی و هنجاری ارتباط مثبت داشتند. ویژگی انعطافپذیری با هویت اطلاعاتی ارتباط مثبت و با هویت هنجاری ارتباط منفی داشت. در صورتی که روان رنجورخویی با هویت اطلاعاتی و هنجاری ارتباط منفی و با هویت مغشوش ارتباط مثبت نشان داد. بر اسـاس نتایـج تحلیل هـای رگرسیـون، هویـت اطلاعاتـی توسط با وجدان بودن و انعطاف پذیری، هویت هنجاری تـوسط بـاوجدان بـودن، بـرونگـرایـی، دلپـذیـربـودن و همچنین انعطاف پذیری (بهطور منفی) و در نهایت هویت مغشوش تنها توسط با وجدان بودن (به طورمنفی) پیشبینی شدند.
میزان شروع اختلال کاستی توجه و بیش فعالی ، اختلال سلوک و اختلال نافرمانی مقابله ای در دانش آموزان دبستانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر، بررسی میزان شیوع اختلال کاستی توجه و بیش فعالی، اختلال سلوک و اختلال نافرمانی مقابله ای در دانش آموزان دوره ابتدایی شهر شیراز بود. روش: با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای تصادفی از جامعه آماری دانش آموزان عادی دوره ابتدایی مشغول به تحصیل در نواحی چهار گانه آموزش و پرورش شهر شیراز تعداد 1300 دانش آموز دختر و پسر انتخاب شدند. ابزار مورد استفاده در این پژوهش، پرسشنامه علائم مرضی کودکان ) ) (CSI-4فرم والدین) بوده است. داده ها با استفاده از روشهای آمار توصیفی شامل درصد، فراوانی و آزمون Z نسبتها تحلیل شد. یافته ها: نتایج نشان داد که میزان شیوع اختلالهای رفتاری در پرسشنامه علائم مرضی کودکان (CSI-4)(فرم والدین) 5/17 درصد است. همچنین مشخص شد که شیوع اختلالهای رفتاری در پسران بیشتر از دختران است. شایع ترین اختلالهای رفتاری به ترتیب عبارت بودند از: کاستی توجه (7/6درصد)، بیش فعالی/ تکانشگری (6 درصد)، نوع ترکیبی (5 درصد)، سلوک (5 درصد) و نافرمانی مقابله ای (6/3 درصد). بنابراین، شایع ترین اختلال رفتاری دردانش آموزان ابتدایی شهر شیراز کاستی توجه است. نتیجه گیری: در مجموع، یافته ها نشان داد که شیوع اختلالهای رفتاری با توجه به جنسیت و تحصیلات پدر متفاوت است. این نتیجه برای موقعیتهای آموزشی دارای مضامین کاربردی است و بیان کننده آن است که مدارس ابتدایی برای پیشگیری و درمان اختلالهای رفتاری، نیازمند خدمات مشاوره و راهنمایی هستند. این موضوع در برنامه ریزی، تنظیم بودجه و سیاستهای آموزشی و درمانی، می تواند سودمند باشد.
بررسی رابطه کمال گرایی والدین و اضطراب امتحان دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه کمال گرایی والدین واضطراب امتحان دانش؟ آموزان است. چهارصد و بیست ودو دانش آموز (237 دختر و 205 پسر) کلاس سوم نظری رشته علوم انسانی با تکمیل مقیاس اضطراب امتحان و 386 نفر از والدین آنها (212 مادر و 174 پدر) با تکمیل مقیاس کمال گرایی مثبت و منفی، در این پژوهش شکت کردند. نتایج پژوهش نشان داد که بین کمال گرایی مثبت والدین و اضطراب امتحان فرزندان همبستگی منفی و بین کمال گرایی منفی والدین و اضطراب امتحان فرزندان همبستگی مثبت وجود دارد. کمال گرایی مثبت والدین از طریق انتظارات واقع بینانه و مطابق با امکانات و محدودیت های فرزندان، تقویت عزت نفس فرزندان و سبک تعاملی مثبت والدین – فرزندان، کاهش اضطراب امتحان دانش آموزان را توجیه می کند. کمال گرایی منفی والدین، برعکس، از طریق انتظارات یر واقع بینانه و معمولا فراتر از امکانات و تواناییهای تضعیف عزت نفس و سبک تعاملی تعارضی والین – فرزندان، با افزایش اضطراب امتحان در ارتباط قرار می گیرد.
ساخت و اعتباریابی پرسشنامه بهزیستی معنوی در میان دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر ساخت و اعتباریابی پرسشنامه بهزیستی معنوی در دانشجویان دانشگاه های تهران بود. آزمودنی های پژوهش 3052 دانشجو(1239 پسر و 1761 دختر،52 نفر بدون مشخص بودن جنسیّت آن ها) بودند. بر اساس مدل پیشنهادی ائتلاف ملی بین مذاهب در سالخوردگی (1975) در نهایت پرسشنامه 40 سؤالی برای اندازه گیری ابعاد ارتباط با خدا، ارتباط با خود، ارتباط با طبیعت و ارتباط با دیگران طراحی شد. نتایج تحلیل عاملی تأییدی نشان داد که مدل چهار بعدی بهزیستی معنوی در میان دانشجویان دارای برازش است. ضریب آلفای کرونباخ کل پرسشنامه 94/0 و ضرایب آلفای خرده مقیاس ها به ترتیب برابر با 93/0، 92/0، 91/0 و 85/0 بود. همچنین ضریب پایایی بازآزمایی کل پرسشنامه86 /0 و خرده مقیاس های آن به ترتیب 81/0، 89/0، 81/0، و 80/0 بود. نتایج نشان داد روایی همگرا و واگرای پرسشنامه در حد مقبولی است. از دیگر یافته های پژوهش این بود که میانگین نمرات کل بهزیستی معنوی و نمرات خرده مقیاس های ارتباط با خدا، خود و طبیعت دانشجویان دختر به طور معناداری بیش تر از میانگین دانشجویان پسر است، اما تفاوتی بین دو جنس در نمرات خرده مقیاس ارتباط با دیگران مشاهده نشد. به طور کلی نتایج پژوهش نشان داد که پرسشنامه بهزیستی معنوی در دانشجویان از خصوصیات روانسنجی مناسبی بهره مند است و می توان در پ ژوهش ها از آن استفاده کرد.
رابطه اعتقاد به حجاب و آسیب پذیری فردی، خانوادگی و اجتماعی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
"مقدمه: هدف این مطالعه شناخت رابطه بین اعتقاد به حجاب و انواع آسیبپذیری در حوزههای فردی، خانوادگی و اجتماعی بود.
روش: در این پژوهش همبستگی، 531 دختر نوجوان و جوان 29-15ساله از سراسر ایران با استفاده از روش نمونهگیری خوشهای چندمرحلهای انتخاب شدند و مورد بررسی قرار گرفتند. اطلاعات مورد نیاز از طریق پرسشنامه محققساخته در زمینه ابعاد مختلف آسیبپذیری متشکل از 20 زیرمقیاس جمعآوری شد. دادههای حاصل با استفاده از روشهای آماری ضریب همبستگی، تحلیل رگرسیون و تحلیل واریانس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافتهها: اعتقاد به حجاب با کاهش آسیبپذیری بهمیزان 80/0، رابطه معنیدار داشت (0001/0>p). گرایش به غرب بهتنهایی 66% واریانس عدم رعایت حجاب را پیشبینی کرد. میزان پایبندی به حجاب با ویژگیهای جمعیتشناختی (سن، تحصیلات، روابط خانوادگی و میزان کنترل والدین) در سطح 01/0>p رابطه معنیدار داشت.
نتیجهگیری: اعتقاد به رعایت حجاب بهعنوان مانعی در برابر آسیبپذیری فرهنگی عمل میکند. بنابراین رشد و تقویت آن یکی از روشهای مناسب برای پیشگیری و کاهش آسیبپذیری است."
تأثیر قصه های قرآنی بر هوش هیجانی کودکان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش «تعیین تأثیر قصه های قرآنی بر هوش هیجانی کودکان» بود. روش پژوهش آزمایشی با دو گروه آزمایش و کنترل، و انجام پیش آزمون و پس آزمون بود. حجم نمونه برابر با 30 کودک 6-4 ساله (15 نفر گروه آزمایش و 15 نفر گروه کنترل) از سه مهد کودک در شهر اصفهان در سال 1386 بود که با روش نمونه گیری خوشه ای تصادفی انتخاب شدند. ابزار اندازه گیری پرسشنامه30 سؤالی سنجش هوش هیجانی پیترایدز و فارنهام (2003) بود. ضریب پایایی پرسشنامه برابر با 84/0 محاسبه گردید. داده ها با استفاده از روش آماری کوواریانس تجزیه و تحلیل گردید. نتایج آزمون تحلیل کوواریانس در سطح نشان داد که بین میانگین نمرات کودکان گروه آزمایش و کنترل در زمینة تأثیر قصه های قرآنی بر چهار حیطة هوش هیجانی (درک عواطف و احساسات خود و دیگران، کنترل احساسات و عواطف، مهارت های اجتماعی، خوش بینی و نگرش مثبت) تفاوت معناداری وجود داشت.
بررسی اعتبار و پایایی مقیاسی برای سنجش سرسختی روان شناختی دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مطالعه حاضر با هدف بررسی اعتبار و پایایی مقیاس سرسختی روان شناختی لانگ و گولت ( LGHS) [10] ، در چهارچوب طرح اعتبارسنجی، طراحی و اجرا گردید و با استفاده از نتایج به دست آمده به بررسی و تبیین ابعاد روان سنجی مقیاس مورد نظر پرداخته شد. بدین منظور اعتبار و پایایی پرسشنامه تحقیق بر روی نمونه ای 550 نفری از دانشجویان دانشگاه های شاهد، تهران و شهید بهشتی به روش نمونه برداری تصادفی خوشه ای به شرح ذیل مورد مطالعه قرار گرفت. پس از ترجمه پرسشنامه تحقیق به زبان فارسی و به منظور رفع مشکلات احتمالی در ترجمه مقیاس 30 نفر از دانشجویان دانشکده علوم انسانی دانشگاه شاهد به تصادف انتخاب شدند و نسخه فارسی مقیاس ( LGHS ) بر روی آنها اجراء گردید. اعتبار پرسشنامه LGHS در قالب بررسی اعتبار سازه و به سه روش تحلیل عامل، همبستگی با آزمون های دیگر(اعتبار سازه) و اعتبار افتراقی اندازه گیری شد. به منظور سنجش پایایی مقیاس نیز از روش های آماری محاسبه ضریب همسانی درونی (آلفای کرونباخ)؛ روش دونیمه سازی و روش بازآزمایی استفاده گردید. در مجموع و برمبنای نتایج این مطالعه پرسشنامه ای 42 سؤالی که سه خرده مقیاس کنترل (با 16 سؤال)، خرده مقیاس تعهد (با 15 سؤال) و خرده مقیاس چالش جویی (با 11 سؤال) را دربرمی گیرد؛ برای سنجش سازه سرسختی روان شناختی در افرادی تهیه شد که استرس خاصی را تجربه می کنند و یادر موقعیت فشارزای قابل توجهی به سر می برند. اعتبار و پایایی این مقیاس به منظور کاربرد در جمعیت دانشجویان ایران توسط شواهد به دست آمده مورد تأیید و حمایت قرار گرفت و از شرایط لازم برای کاربرد در پژوهش های روان شناختی و شناسایی افراد سرسخت برخوردار است.
رابطه سبک های فرزندپروری والدین با خلاقیت دانش آموزان مدارس ابتدایی شهر کنگان
حوزههای تخصصی:
مسئله خلاقیت، مسئله ای است که در همه کشورها اعم از پیشرفته، صنعتی و یا در حال رشد مطرح و در همه زمان ها به نحو خاص خود بروز کرده است، بر همین اساس پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه بین سبک های فرزند پروری والدین با خلاقیت دانش آموزان دبستانی انجام شد. پژوهش حاضر توصیفی – از نوع همبستگی است و جامعه آماری آن شامل تمام دانش آموزان دبستانی شهر کنگان در سال تحصیلی 1394-1395 می باشد که از تعداد کل 700 نفر دانش آموز شهر کنگان نمونه ای به حجم 96 نفر از آنها به شکل تصادفی ساده انتخاب شد. ابزارهای مورد استفاده در این پژوهش شامل دو پرسشنامه سبک های فرزندپروری باوم ریند و فرم کلامی آزمون خلاقیت تورنس می باشد. نتایج تحلیل داده ها نشان داد که بین قاطعیت والدین با میزان خلاقیت کودکان رابطه منفی وجود دارد. توضیح آنکه بین قاطعیت والدین و میزان خلاقیت کودکان رابطه ای مثبت وجود ندارد. همچنین سهل گیری والدین و عدم کنترل درست و نظارت کامل بر رفتار، ایده ها و اندیشه ها باعث افت شدید در میزان خلاقیت کودکان می شود. استبداد والدین در میزان خلاقیت کودکان تأثیر بسزایی دارد. هر چه استبداد والدین بیشتر باشد میزان خلاقیت کودکان کاهش معناداری پیدا می کند.
تصویر بدن در دیدگاه ها و مکاتب روانشناسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تصاویر تبلیغ شده از بدن های ایده آل مردانه و زنانه در طی فرایند جامعه پذیری توسط افراد جامعه درونی می گردد و آنان را به تلاش وامی دارد، اما ناتوانی بخش قابل توجهی از مردان و زنان در دستیابی به بدن ایده آل تجویز شده منجر به افزایش شدید نارضایتی از بدن و در نتیجه ابتلای آنان به انواع بیماری ها، آسیب های جسمی – روانی و اجتماعی گردیده است.از دیدگاه بسیاری از پژوهشگران تصویر بدن یک سازه چند بعدی شامل مؤلفه های شناختی، رفتاری و عاطفی است. به این معنا که تصویر بدن نه تنها از ارزیابی های عاطفی افراد درباره بدنشان را در برمی گیرد بلکه ارزشی که آن ها برای ابعاد مختلف بدنشان تامل شده و سرمایه گذاری رفتاری که به منظور حفظ این ابعاد انجام می دهند را نیز شامل می شود. پژوهشگران معتقدند تصویر بدن به عنوان یک سازه چند وجهی به میزان رضایت از خود جسمانی فعلی فرد ( اندازه، شکل، ظاهر) اشاره دارد. تصویر بدن به عنوان تعامل بین مؤلفه های ادراکی یا ارزیابی شناختی اندازه بدن، و مؤلفه های وضعی، به عنوان پاسخ پیچیده رفتاری- شناختی-عاطفی به این ارزیابی تعریف می شود.مانند سایر مؤلفه های مطرح شده در علم روان شناسی، تصویر بدنی هم به عنوان یکی از خرده مقیاس های مهم تشکیل دهنده خود مورد توجه نظریه پردازان مختلف قرار گرفته است و هر یک بر اساس رویکرد علمی شان، سعی در توضیح و توجیه این مولفه مهم روان شناختی نموده اند.از این رو در مقاله حاضر ضمن بیان ضرورت و اهمیت توجه به سازه تصویر بدنی به ارایه بررسی های توصیفی در دیدگاه های روان تحلیل گری، شناختی – رفتاری ، اجتماعی- فرهنگی و همچنین نظریات روان شناسان مطرح این حیطه پرداخته شده است.
بررسی تأثیر کنترل بار شناختی وارده بر حافظه بر میزان یادگیری و یادداری دستور زبان انگلیسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از این پژوهش بررسی تأثیر کنترل بارشناختی وارده بر حافظه بر میزان یادگیری و یادداری دستور زبان انگلیسی دانش آموزان 1390 بود. فرض اصلی پژوهش این بود که کاهش بارشناختی بیرونی، مدیریت بارشناختی درونی و اعمال هر دوی آن ها به طور همزمان، سبب افزایش یادگیری و یادداری دانش آموزان می شود. پژوهش به لحاظ ماهیّت، موضوع، اهداف و فرضیه های آن کاربردی و در زمره طرح های آزمایشی بود. جامعه آماری پژوهش را کلیه دانش آموزان پسر پایه دوم راهنمایی مدرسه آوینی ناحیه 1کرج تشکیل می دادند که در سال تحصیلی 91-1390 مشغول به تحصیل بودند. نمونه ها با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند. حجم نمونه جمعاً 136 نفر بود که به صورت تصادفی به 4 گروه 34 نفره تقسیم شدند، سپس یک گروه در معرض سطح اول متغیر مستقل ، گروه دوم در معرض سطح دوم متغیر مستقل، گروه سوم در معرض سطح سوم متغیر قرار گرفت و گروه کنترل آموزش را به شیوه سنتی دنبال کردند. با اجرای پیش آزمون مشخص شد که بین 4 گروه آزمایش در میزان یادگیری و یادداری درس زبان انگلیسی تفاوت معنا داری وجود ندارد. پس از ارائه آموزش و اخذ پس آزمون سپس داده های حاصله با استفاده از آزمون تحلیل واریانس به کمک نرم افزار SPSS18و Excell تجزیه و تحلیل شد. نتایج نشان داد که کاهش بارشناختی بیرونی، مدیریت بارشناختی درونی و کنترل همزمان هر دو، سبب افزایش یادگیری دانش آموزان می شود. همچنین نتایج حاکی از آن بود که مدیریت بارشناختی درونی و مدیریت بارشناختی درونی و کاهش بارشناختی بیرونی به طور همزمان سبب افزایش یادداری دانش آموزان شده، در حالیکه کاهش بارشناختی بیرونی به تنهایی بر افزایش یادداری دستور زبان انگلیسی دانش آموزان تأثیری نداشته است.
بررسی میزان توجه به مؤلّفه های مسئولیت پذیری اجتماعی در محتوای برنامه درسی دوره متوسطه نظری ایران در سال1390-1389(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف «شناسایی مؤلّفه های مسئولیت پذیری اجتماعی در محتوای برنامه درسی دوره متوسطه نظری» به روش توصیفی از نوع تحلیل محتوی انجام شد. نمونه پژوهش، شامل ده کتاب سال سوم آموزش متوسطه در سال تحصیلی 1390-1389 بود. عمده ترین یافته ها ی پژوهش عبارت بودند از :1. انواع و ابعاد مسئولیت های اجتماعی قابل بررسی در محتوای برنامه درسی را می توان به هفت نوع و سه بعد تقسیم کرد که شامل مسئولیت های؛ دینی- اجتماعی، فرهنگی، سیاسی، اقتصادی، شهروندی- اجتماعی، زیست محیطی و سازمانی- شغلی در ابعاد سه گانه شناختی، عاطفی و عملکردی بود. 2. از مجموع 11387 مورد، عبارات و مضامین مندرج درکتاب های نمونه مورد بررسی دوره متوسطه نظری سال90- 1389، 546 فراوانی، یعنی 8/4 % به مؤلّفه های مطرح در انواع و ابعاد سه گانه مسئولیت های اجتماعی توجه شد.3. بیشترین درصد عبارات و مضامین در کتاب های تحلیل شده به نسبت مجموع 11387مورد؛ درکتاب مطالعات اجتماعی با یک درصد و کمترین درصد نیز به همین نسبت، به کتاب روان شناسی، با 1/0 % اختصاص داشت و به نسبت مجموع 546 فراوانی، درکتاب های نمونه مورد بررسی نیز، کتاب مطالعات اجتماعی، با 3/20 % و کتاب روان شناسی، با 9/2 % به ترتیب بیشترین و کمترین درصد را به خود اختصاص داده اند.
بررسی اثربخشی درمان شناختی رفتاری مبتنی بر الگوی 8 مرحله ای کش بر تصویر بدنی منفی دختران دانشجو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مطالعه ی حاضر، با هدف بررسی اثربخشی درمان شناختی – رفتاری، مبتنی بر الگوی 8 مرحله ای کش، بر تصویر بدنی منفی دختران انجام گردیده است. بدین خاطر در مرحله نخست 226 نفر از دانشجویان دختر دانشگاه شاهد به وسیله پرسشنامه روابط چند بعدی خود – بدن (MBSRQ) مورد بررسی قرار گرفتند. نتایج به دست آمده از مرحله اول پژوهش نشان داد که 38 آزمودنی دارای ویژگی های تصویر بدنی منفی هستند. سپس به تصادف از 38 نفر یاد شده، 16 نفر برای شروع مرحله دوم پژوهش، یعنی مداخلات درمانی انتخاب شدند. 16 آزمودنی مورد نظر به تصادف در دو گروه 8 نفری برای تشکیل گروه های آزمایش و کنترل قرار گرفتند. آن گاه درمان شناختی – رفتاری مبتنی برالگوی 8 مرحله ای کش در مورد گروه آزمایشی اجرا شد و گروه کنترل در انتظار ماند. در پایان، پرسشنامه ی MBSRQ مجدد در مورد 16 نفر اجرا شد. تحلیل داده ها نشان داد که الگوی 8 مرحله ای کش، به طور کلی، تصویر بدنی منفی آزمودنی های گروه آزمایشی را در مقایسه با گروه کنترل بهبود بخشیده است. از سوی دیگر، تحلیل داده های مربوط به خرده آزمون ها نشانگر تفاوت معنادار دو گروه آزمایش و کنترل در مورد ارزیابی وضع ظاهر و گرایش به تناسب بوده، در حالی که در مورد خرده آزمون های گرایش به ظاهر، ارزیابی تناسب، وزن ذهنی و رضایت از نواحی بدنی این تفاوت دیده نشده است. در مجموع می توان گفت که شیوه ی درمان شناختی – رفتاری، مبتنی بر الگوی 8 مرحله ای کش، توانسته است تصویر بدنی منفی نمونه ای از دختران ایرانی را بهبود بخشد.