فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۹٬۵۶۱ تا ۹٬۵۸۰ مورد از کل ۳۵٬۵۳۵ مورد.
حوزههای تخصصی:
اهمیت درک آسیب شناسی، طبیعت و درمان اختلال طیف اوتیسم در طی دوره مدرسه همیشه مورد تأکید بوده است. کودکان با اختلال طیف اوتیسم مشکلاتی را در استفاده اجتماعی از ارتباطلات کلامی و غیرکلامی دارند که باعث محدودیت عملکردی در ارتباطات موثر، مشارکت اجتماعی، ارتباط اجتماعی و موفقیت تحصیلی کودک می شود از این رو پژوهش حاضر با هدف مقایسه ی دانش آموزان اوتیستیک با پیشرفت تحصیلی بالا و ضعیف از نظر راهبردهای یادگیری و کارکردهای اجرایی انجام شد. جامعه آماری این پژوهش کلیه دانش آموزان طیف اوتیسم دبیرستان شهرستان یزد است. با روش نمونه گیری در دسترس 30 دانش آموز اوتیسم با عملکرد تحصیلی بالا (گروه اول) با 30 دانش آموز طیف اوتیسم با عملکرد تحصیلی پایین از لحاظ هوش و مشکلات روانشناختی همگن شدند. پرسشنامه های صفات طیف اوتیسم، کارکردهای اجرایی و راهبردهای یادگیری بین آنها توزیع گردید. سپس داده ها با روش آماری تی تست مستقل بررسی شدند و نتایج نشان داد که دانش آموزان اوتیستیک با عملکرد تحصیلی بالا از نظر تمامی متغیرهای راهبردهای یادگیری و همچنین از نظر بازداری، تنظیم هیجانی، برنامه ریزی و سازمان دهی و انتقال توجه تفاوت معناداری با گروه دانش آموزان با پیشرفت پایین دارند. بنابراین نتیجه گیری می شود که دانش آموزان دارای طیف اوتیسم موفق در تحصیل بیشتر از راهبردهای یادگیری استفاده می کنند و وضعیت بهتری در زمینه کارکردهای اجرایی نسبت به دانش آموزان دارای طیف اوتیسم ناموفق در تحصیل دارند.
تجربه های روانشناختی بیماران مبتلا به سرطان در آستانه مرگ با تأکید بر دغدغه ها و نیازها: یک مطالعه پدیدارشناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بیماران مبتلا به سرطان پیشرفته که در مراحل نهایی بیماری و واپسین روزهای زندگی خود هستند، دغدغه ها و نگرانی های مهم و غیرقابل انکاری دارند که می توانند اطلاعات ارزشمندی را برای مراقبان فراهم کنند تا بتوانند جهت برنامه ریزی و ارتقا مراقبت از آن ها بر پایه نیازهای شان اقدام کنند. هدف پژوهش حاضر دستیابی به تجربه های روان شناختی به خصوص دغدغه ها، نیازها و نگرانی های این بیماران در مسیر بیماری بود. در این پژوهش از طرح تحقیق کیفی از نوع پدیدارشناسی توصیفی استفاده شد. از بین بیماران تحت مراقبت تسکینی در بیمارستان فیروزگر و مرکز کنترل و پیشگیری از سرطان آلاء، 11 نفر به روش هدفمند انتخاب شدند. جمع آوری اطلاعات با استفاده از مصاحبه نیمه ساختاریافته و تفسیر داده ها به روش کلایزی انجام شد. نتایج این مطالعه در 5 خوشه اصلی "دغدغه های مرتبط با خانواده و دوستان"، "دغدغه های اجتماعی- اقتصادی"، "دغدغه های مرتبط با خود"، "دغدغه های مرتبط با کادر و فرایند درمان در بیمارستان" و "دغدغه های مذهبی-معنوی" و 34 خوشه فرعی دسته بندی شد. بیماری سرطان و مرگ قریب الوقوع، دغدغه ها، نگرانی ها و نیازهایی را در ابعاد مختلف زندگی فرد و خانواده او به وجود می آورد که در صورت غفلت از آن ها، بهزیستی فرد و کیفیت زندگی او مختل می شود. شناسایی و تأیید احساسات و نگرانی های بیماران و پرداختن به نیازهای شان، آرامش و اطمینان بیشتری برای آنان فراهم خواهد کرد تا در مواجهه با این تجربه دشوار، موفقیت بیشتری کسب کرده و به پذیرش برسند.
اثربخشی آموزش مولفه های تربیت جنسی به مادران بر اضطراب دختران پایه پنجم و ششم شهرستان قدس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ مشاوره و روان درمانی سال یازدهم بهار ۱۳۹۹ شماره ۴۱
117 - 138
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی آموزش مؤلفه های تربیت جنسی به مادران بر اضطراب دختران پایه پنجم و ششم صورت گرفت. روش پژوهش تجربی با پیش آزمون – پس آزمون و گروه کنترل بود. جامعه آماری این پژوهش کلیه دانش آموزان دختر پایه پنجم و ششم شهرستان قدس در سال تحصیلی 93-94 بودند. ابزار تحقیق نیز پرسشنامه اضطراب حالت _ صفت اشپیل برگر (STAI) بود. نمونه پژوهش حاضر 30 نفر از دانش آموزان مدارس ابتدایی شهرستان قدس بودند که به روش تصادفی خوشه ای انتخاب شدند و سپس به روش تصادفی ساده در دو گروه کنترل و آزمایش قرار گرفتند. ابتدا از تمام افراد نمونه پیش آزمون گرفته شد. در ادامه مادران دانش آموزان گروه آزمایش طی شش جلسه تحت آموزش مؤلفه های تربیت جنسی قرار گرفتند و در انتها پس آزمون از اعضای نمونه گرفته شد. نتایج تجزیه وتحلیل با استفاده از آزمون ANCOVA (تحلیل کوواریانس تک متغیری) نشان دهنده تفاوت معناداری بین دو گروه با 99 در صد اطمینان بود. میانگین تعدیل شده متغیر اضطراب در گروه آزمایش و در گروه کنترل نشانگر اضطراب کمتر در گروه آزمایش بود. در متغیر اضطراب صفت و متغیر اضطراب حالت نیز میانگین تعدیل شده در گروه آزمایش و در گروه کنترل نشان داد که اضطراب صفت و حالت در گروه آزمایش کاهش یافته است؛ بنابراین در پژوهش حاضر محقق به این نتیجه رسید که آموزش مؤلفه های تربیت جنسی به مادران بر کاهش اضطراب دختران مؤثر بوده است.
اثربخشی بازخوردهای اصلاحی(کتبی و کلامی) معلمان در ارزشیابی های تکوینی بر میزان عشق به یادگیری(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: هدف اصلی این پژوهش بررسی اثربخشی بازخوردهای اصلاحی(کتبی و کلامی) معلمان در ارزشیابی های تکوینی بر میزان عشق به یادگیری دانش آموزان پسر پایه نهم متوسطه اول شهر الشتر بود. روش ها: این پژوهش به ص ورت نیمه تجربی بود که در آن از طرح پیش آزمون - پس آزمون با گروه کنترل استفاده شد. نمونه پژوهش 40 آزمودنی بود که به روش تصادفی خوشه ای چند مرحله ای انتخاب و به صورت تصادفی در گروه های آزمایش و گواه گمارده شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه عشق به یادگیری مک فارلن(2007) استفاده شد. داده ها با روش تحلیل کواریانس تک متغیری تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها: نتایج تحلیل کوواریانس تک متغیری نشان داد که بین دانش آموزان پسر دو گروه آزمایش و کنترل از لحاظ عشق به یادگیری زبان انگلیسی(001/0 P< ، 58/24 F= ) تف اوت معنی داری وج ود دارد. نتیجه گیری: بنابراین می توان گفت که ارائه بازخوردهای کتبی و کلامی مبتنی بر مدل باتلر و وین می تواند موثر باشد و در صورتی که معلمان بعد از ارزشیابی های تکوینی از این مدل برای ارائه بازخورد استفاده کنند، می توانند سطح عشق به یادگیری دانش آموزان را به طرز معنی داری افزایش دهند .
نقش میانجی عاطفه منفی در رابطه بین گرایش به بخشش خود و تعلل ورزی عمومی و تصمیم گیری دانشجویان پسر دانشگاه تبریز: الگوی معادلات ساختاری(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: پژوهش حاضر با هدف تعیین رابطه گرایش به بخشش خود با تعلل ورزی رفتاری و تصمیم گیری دانشجویان انجام شد.. روش ها: نمونه پژوهش شامل 361 دانشجوی پسر در سه گروه فنی و مهندسی، علوم پایه و علوم انسانی از دانشجویان کارشناسی تمامی دانشکده های دانشگاه تبریز بودند که بوسیله نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند و از پرسشنامه های تعلل ورزی عمومی، تعلل ورزی تصمیم گیری، مقیاس های عاطفه مثبت و منفی و پرسشنامه گرایش به بخشش به منظور جمع آوری اطلاعات استفاده شد. مدل نظری با استفاده نرم افزار AMOS و از روش SEM برای تعیین اثرات مستقیم و غیر مستقیم مورد ارزیابی قرار گرفت. یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد که مدل از برازش کلی بر خوردار است. اثر مستقیم گرایش به بخشش خود بر تعلل ورزی رفتاری و تصمیم گیری معنی دار نبود اما اثر غیر مستقیم گرایش به بخشش خود از طریق عاطفه منفی بر تعلل ورزی رفتاری و تصمیم گیریی معنی دار بود ( P<0.001 ). نتیجه گیری: با توجه به نقش خودبخششی در کاهش عاطفه منفی و کاهش تعلل ورزی آموزش آن برای دانشجویان پیشنهاد می شود.
مقایسه اثربخشی زوج درمانی مسئله محورجنسی مبتنی بر رویکرد اسلامی و زوج درمانی تلفیقی فراشناختی- فراهیجانی بر تعهد زناشویی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ مشاوره و روان درمانی سال یازدهم تابستان ۱۳۹۹ شماره ۴۲
173 - 204
حوزههای تخصصی:
مقدمه : پایین بودن میزان تعهد زناشویی می تواند به مشکلات عمیق در روابط زوجین و ایجاد تنفر از همسر، دلخوری، حسادت، رقابت، حس انتقام گیری، تحقیر، نبود اعتماد به نفس و نظایر آن منجر شود. هدف: هدف پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی زوج درمانی مسئله محورجنسی مبتنی بر رویکرد اسلامی و زوج درمانی تلفیقی فراشناختی- فراهیجانی بر تعهد زناشویی در زوجین مراجعه کننده به مراکز مشاوره شهر سنندج می باشد . روش شناسی: طرح پژوهش حاضر از نوع پژوهش های مداخله ای و نیمه آزمایشی (پیش آزمون – پس آزمون با گروه گواه) می باشد و از لحاظ هدف، جزء تحقیقات کاربردی است . جامعه آماری موردنظر شامل زوجین مراجعه کننده به مراکز مشاوره شهرستان سنندج می باشند . با توجه به ماهیت جامعه موردپژوهش، برای انتخاب نمونه این پژوهش از روش نمونه گیری داوطلبانه استفاده شد و پرسشنامه تعهد زناشویی آدامز و جونز (1978) روی آنها اجرا گردید . برای تحلیل آماری داده ها از تحلیل کوواریانس (ANCOVA) استفاده شد . یافته ها : نتایج به طور کلی نشان دهنده اثربخشی هر دو روش زوج درمانی مسئله محور جنسی مبتنی بر رویکرد اسلامی و زوج درمانی تلفیقی فراشناختی - فراهیجانی بر تعهد زناشویی است . نتیجه گیری : بنابراین می توان از این رویکردها به عنوان یک الگوی درمانی و نیز یک الگوی آموزشی به منظور پیشگیری از تعمیق تعارضات و نیز بهبود روابط زوج ها در قالب درمان های زوجی و یا کارگاه های آموزشی بهره گرفت.
مقایسه اثر بخشی روش درمانگری چندوجهی با رویکرد اسلامی و معنادرمانی بر افزایش حمایت اجتماعی ادراک شده زنان آسیب دیده از روابط فرازناشویی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
روانشناسی و دین سال سیزدهم بهار ۱۳۹۹ شماره ۱ (پیاپی ۴۹)
111-125
حوزههای تخصصی:
این پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون پس آزمون، شامل دو گروه آزمایش و یک گروه کنترل بود و با هدف مقایسه روان درمانگری چندوجهی با رویکرد اسلامی و معنادرمانی بر افزایش حمایت اجتماعی ادراک شده زنان آسیب دیده از روابط فرازناشویی منطقه پنج تهران انجام شد. برای انجام پژوهش به روش نیمه آزمایشی تعداد 30 نفر از افرادی که با مشکل روابط فرازناشویی مواجه بودند به صورت هدفمند انتخاب شده و به طور تصادفی در دو گروه با اندازه های برابر به گروه های آزمایشی 1 و 2 تقسیم شدند. گروه اول، مورد مداخله روان درمانگری چندوجهی با رویکرد اسلامی قرار گرفت. گروه دوم مورد مداخله معنادرمانی قرار گرفت. هر دو گروه قبل و بعد از مداخله پرسش نامه حمایت اجتماعی ادراک شده زیمت را تکمیل کردند. برای تحلیل داده ها از تحلیل واریانس مختلط بین درون آزمودنی ها استفاده شد. نتایج نشان داد روان درمانگری چندوجهی با رویکرد اسلامی و معنادرمانی توانست حمایت اجتماعی ادراک شده زنان آسیب دیده از عهدشکنی را افزایش دهد و این تأثیر پس از دو ماه ماندگار بود. بین روان درمانگری چندوجهی با رویکرد اسلامی و معنادرمانی در افزایش حمایت اجتماعی ادراک شده تفاوتی وجود نداشت. براین اساس، می توان از روش های روان درمانگری چندوجهی با رویکرد اسلامی و معنادرمانی برای افزایش حمایت اجتماعی ادراک شده زنان آسیب دیده از روابط فرازناشویی و کاهش آسیب های ناشی از آن استفاده نمود.
رابطه شیوه های حل تعارض والدین و سبک های دلبستگی با کیفیت زندگی دختران دارای احساس تنهایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: احساس تنهایی حالتی ناخوشایند است که از تفاوت در روابط بین فردی که افراد خواهان آن هستند، نشات گرفته و کیفیت زندگی فرد را تحت تأثیر قرار می دهد. این پژوهش با هدف بررسی رابطه شیوه های حل تعارض والدین و سبک های دلبستگی با کیفیت زندگی دختران نوجوان دارای احساس تنهایی انجام شد. روش: این پژوهش توصیفی، از نوع همبستگی بود. جامعه آماری این پژوهش را تمامی دانش آموزان دختر در دامنه سنی 13 تا 15 سال شهر رشت در سال تحصیلی 94-95 تشکیل دادند. نمونه پژوهش شامل 120 نفر از دانش آموزان دختر دارای احساس تنهایی از جامعه مذکور بودند که به روش نمونه گیری خوشه ای انتخاب شدند. برای گردآوری داده ها از پرسشنامه کیفیت زندگی سازمان بهداشت جهانی (1989)، پرسشنامه احساس تنهایی (آشر و همکاران، 1984)، شیوه های حل تعارض والد- فرزند (اشتراوس، 1990) و مقیاس دلبستگی بزرگسالان (هاوزن و شیور، 1987) استفاده شد. داده های پژوهش با استفاده از آزمون ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چندگانه تجزیه وتحلیل شدند. یافته ها: بین استدلال پدر و مادر با کیفیت زندگی رابطه مثبت معنادار (0/01>P)، بین پرخاشگری فیزیکی مادر با کیفیت زندگی دختران رابطه منفی معنی داری (0/01>P)، و بین سبک دلبستگی ناایمن با کیفیت زندگی دختران دارای احساس تنهایی، رابطه منفی معنی داری (0/05>P) به دست آمد. نتایج رگرسیون چندگانه نشان داد شیوه های حل تعارض والدین و سبک دلبستگی به ترتیب 31 (0/01>P)، و 19 (0/05>P) درصد می توانند کیفیت زندگی و احساس تنهایی دختران را پیش بینی کنند. نتیجه گیری: بر اساس یافته های پژوهش حاضر، شیوه های حل تعارض والدین و سبک دلبستگی فرزندان در کیفیت زندگی دختران دارای احساس تنهایی نقش داشته و در نتیجه جهت ارتقاء سطح کیفیت زندگی دانش آموزان و کمک به بهبود روابط والد فرزند، آموزش شیوه های صحیح گفتگو، حل تعارض، و شناسایی سبک های دلبستگی مناسب ضروری هستند.
تأثیر آموزش ذهن آگاهی بر خودنظم بخشی هیجانی و تاب آوری روان شناختی کودکان بدسرپرست(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سلامت روان کودک دوره هفتم بهار ۱۳۹۹ شماره ۱ (پیاپی ۲۲)
۱۰۶-۱۱۷
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: کودکان بدسرپرست بیش از سایر همسالان در معرض خطر رفتارهای غیرانطباقی قرار دارند که در نتیجه به کارگیری درمان های روان شناختی برای آنها بسیار ضروری است؛ بنابراین هدف این پژوهش بررسی تأثیر ذهن آگاهی کودک محور بر خودنظم بخشی هیجانی و تاب آوری روان شناختی کودکان بدسرپرست بود. روش: روش پژوهش حاضر، نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری این مطالعه شامل تمامی کودکان بدسرپرست 9 تا 13 ساله دوره ابتدایی شهر تهران در سال تحصیلی 97-1396 بودند که تعداد 40 نفر از آنهابه شیوه نمونه گیری هدفمند، انتخاب شده به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه جایدهی شدند. سپس مداخله ذهن آگاهی کودک محور در طی سه ماه در 10 جلسه 60 دقیقه ای به گروه آزمایش ارائه شد و گروه گواه، این مداخله را دریافت نکرد. همچنین از پرسشنامه های خودنظم بخشی هیجانی (گروس و جان، 2003) و تاب آوری کودکان و نوجوانان (انگار و لیبنبرگ، 2009) برای جمع آوری داده ها استفاده شد. تحلیل داده های به دست آمده با شیوه تحلیل کواریانس و با نرم افزار آماری SPSS23 انجام شد. یافته ها: نتایج حاصل از تحلیل داده ها نشان داد که ذهن آگاهی کودک محور بر خودنظم بخشی هیجانی (0/001>P؛ 94/65=F) و تاب آوری روان شناختی(0/001>P؛ 74/22=F) کودکان بدسرپرست، تأثیر مثبت معنادار داشته است. نتیجه گیری: بر اساس یافته های پژوهش حاضر می توان چنین نتیجه گرفت که ذهن آگاهی کودک محور باعث احساس بدون قضاوت و فراتر از آگاهی در کودکان شده است و در نتیجه تغییرات مثبتی را در افراد نمونه، منجر شده است.
مدل یابی روابط ساختاری اعتیاد به اینترنت براساس کارکردهای اجرایی و مشکلات بین فردی: نقش واسطه ای ناگویی هیجانی
حوزههای تخصصی:
مقدمه:اعتیاد به اینترنت نوعی اختلال کنترل تکانه است که به استفاده بیش از حد از اینترنت اطلاق می شود و می تواند سایر فعالیت های اجتماعی فرد را تحت تأثیر قرار دهد. هدف: پژوهش حاضر با هدف تعیین روابط ساختاری کارکردهای اجرایی، مشکلات بین فردی با اعتیاد به اینترنت با میانجی گری ناگویی هیجانی انجام شد. روش: روش پژوهش توصیفی- همبستگی مبتنی بر روش مدل یابی معادلات ساختاری رگرسیونی بود. به منظور دستیابی به این هدف از بین تمامی دانش آموزان دختر پایه هفتم مناطق ۱، ۷ و ۸ شهر تهران در سال تحصیلی ۹۸-۱۳۹۷، تعداد ۲۶۰ نفر به صورت تصادفی خوشه ای به عنوان نمونه انتخاب شدند و به پرسشنامه کارکردهای اجرایی نجاتی (۱۳۹۲)، مشکلات بین فردی بارخام، هاردی و استارتاپ (۱۹۸۸)، پرسشنامه ناگویی هیجانی تورنتو بگبی، پارکر و تیلور (۱۹۹۴) و مقیاس اعتیاد به اینترنت کیمبرلی یانگ (۱۹۹۶) پاسخ دادند. برای تجزیه و تحلیل داده ها از روش آماری معادلات ساختاری استفاده شد. همچنین تمامی تحلیل ها با استفاده از نرم افزارهای ۲۴ spss و ۲۳ amos انجام شد. یافته ها: نتایج نشان داد که بین مشکلات بین فردی با اعتیاد به اینترنت اثر مستقیم و منفی معنادار و بین کارکردهای اجرایی با اعتیاد به اینترنت اثر مستقیم و مثبت معناداری وجود داشت (P<۰/۰۰۱). ناگویی هیجانی بر اعتیاد به اینترنت در دانش آموزان اثر مستقیم و مثبت معناداری داشت (P<۰/۰۰۱) و همچنین ناگویی هیجانی در رابطه بین کارکردهای اجرایی و مشکلات بین فردی با اعتیاد به اینترنت نقش میانجی داشت (P<۰/۰۰۱). نتیجه گیری: براساس یافته های پژوهش می توان نتیجه گیری کرد که مدل پژوهش حاضر از نظر آماری شاخص های برازش قابل قبولی داشت.
نقش مهارت های اجتماعی و هوش هیجانی در پیش بینی میزان اعتیاد به اینترنت دانشجویان
حوزههای تخصصی:
مقدمه: با توجه به این که امروزه اعتیاد به اینترنت نوعی اختلال روان شناختی حساب می شود، می تواند آسیب های جدی برای دانشجویان به عنوان گروه در معرض خطر پدید آورد. هدف: هدف از پژوهش حاضر، تعیین رابطه بین مهارت های اجتماعی و هوش هیجانی با اعتیاد به اینترنت دانشجویان دانشگاه پیام نور- واحدهای استان البرز بود. روش: روش مطالعه توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه این مطالعه شامل کلیه دانشجویان دانشگاه پیام نور استان البرز در سال ۱۳۹۸ بود و بر این اساس۳۵۰ دانشجو با روش نمونه گیری خوشه ای تصادفی انتخاب شدند. شرکت کنندگان پرسشنامه های اعتیاد به اینترنت یانگ (۱۹۹۶) مهارت های اجتماعی ریگو و کاناری (۲۰۰۳) و هوش هیجانی گلمن (۲۰۰۱) را تکمیل کردند. شاخص های آمار توصیفی و تحلیل رگرسیون چند متغیره از طریق نرم افزار SPSS ورژن ۲۲ استفاده شد. یافته ها: یافته ها نشان داد رابطه منفی و معناداری بین اعتیاد به اینترنت با مهارت های اجتماعی و هوش هیجانی وجود دارد (P<۰/۰۵). به عبارت دیگر، با افزایش میزان مهارت های اجتماعی و هوش هیجانی در دانشجویان، میزان اعتیاد به اینترنت در بین آن ها کاهش می یابد و بالعکس. همچنین نتایج تحلیل رگرسیون نشان داد مهارت های اجتماعی و هوش هیجانی قادر به پیش بینی معنی دار اعتیاد به اینترنت هستند و ۹/۳ درصد از واریانس اعتیاد به اینترنت دانشجویان توسط مهارت های اجتماعی و ۴/۲ درصد توسط هوش هیجانی تبیین می شود. نتیجه گیری: به عنوان نتیجه می توان گفت، هرچه میزان مهارت های اجتماعی و هوش هیجانی در دانشجویان افزایش یابد، امکان ابتلا به اعتیاد به اینترنت کاهش می یابد.
اثربخشی آموزش نظریه ذهن بر مهارت های اجتماعی دانش آموزان دارای اختلال نافرمانی مقابله ای(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های مشاوره جلد ۱۹ تابستان ۱۳۹۹ شماره ۷۴
91-105
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از پژوهش حاضر، بررسی اثر بخشی آموزش نظریه ذهن بر مهارت های اجتماعی دانش آموزان دارای اختلال نافرمانی مقابله ای بود. روش: پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. 30 دانش آموز دارای اختلال نافرمانی مقابله ای به صورت در دسترس از میان مراجعه کنندگان فرهنگسرای های شهرداری کرمانشاه در سال 1395 انتخاب شدند و به صورت تصادفی در گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند. ابزارهای مورد استفاده شامل مقیاس درجه بندی مهارت های اجتماعی کرشام و الیوت و سیاهه اختلال بی اعتنائی مقابله ای ساکوما بود. گروه آزمایش آموزش نظریه ذهن را در 10 جلسه یک ساعته دریافت نمودند. تحلیل داده ها با استفاده از تحلیل کوواریانس انجام شد. یافته ها: در پس آزمون میانگین مهارت اجتماعی، در گروه آزمایش نسبت به گروه کنترل افزایش معناداری داشت (01/0P<). نتیجه گیری: بر اساس یافته های این پژوهش می توان نتیجه گرفت آموزش نظریه ذهن بر مهارت های اجتماعی دانش آموران دارای اختلال نافرمانی مقابله ای مؤثر است.
ارتباط بین الگوی امواج مغزی و مهارت ریاضی: مطالعه مبتنی بر پتانسیل وابسته به رویداد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: علوم اعصاب شناختی در حال حاضر چندین شاخص و ابزار برای استفاده در حوزه آموزش ایجاد کرده است که منجر به کشف نشان گرهای عصبی برای ارزیابی و بررسی روند یادگیری و تفاوت های فردی شده است. هدف این پژوهش بررسی تفاوت های فردی در مهارت های ریاضی در سطح سایکوفیزیک و پتانسیل های وابسته به رویداد بود. روش کار: در این مطالعه نیمه تجربی، سی و هشت شرکت کننده راست دست از دانشجویان رشته های مهندسی و غیر مهندسی در دو گروه با مهارت ریاضی بالا و پایین جای گذاری شدند. سپس در حین انجام تکالیف رایانه ای محاسبات عددی سیگنال الکتروانسفالوگرام آنها ثبت شد. نمرات دقت و زمان واکنش و دامنه مولفه منفی در پنجره زمانی 400-200 میلی ثانیه مورد بررسی قرار گرفت. داده ها با روش تحلیل واریانس مکرر تحلیل شدند. یافته ها: گروه مهارت پایین در دقت و زمان واکنش نسبت به گروه دیگر به طور معنادار عملکرد پایین تری نشان داد (001/0P<). مولفه پتانسیل وابسته به رویداد مورد مطالعه در منطقه آهیانه ای به طور معناداری در گروه مهارت بالا، دامنه بزرگتری داشت، در حالی که دامنه این مولفه در گروه مهارت پایین، در منطقه پیشانی و پیش پیشانی بیشتر بود. همچنین، بین دامنه نواحی قدامی و خلفی در گروه مهارت پایین، اختلاف معناداری وجود داشت در حالی که چنین اختلافی در گروه مهارت بالا مشاهده نشد. نتیجه گیری: به طور کلی افراد با مهارت ریاضی متفاوت فعالیت مغز متفاوتی نشان دادند و مولفه منفی در پنجره زمانی 400-200 میلی ثانیه برای تغییرات فردی در عملکرد ریاضی متفاوت بود
تأثیر آموزش قدردانی بر رفتار اجتماعی انتظاری و روابط معلم - شاگرد در دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
دانش آموزان سرمایه های هر کشوری محسوب می شوند؛ بنابراین، توجه به عوامل مؤثر در بهبود عملکرد نظام آموزشی، از وظایف مهم مسئولان نظام آموزشی است. هدف پژوهش حاضر، بررسی تأثیر آموزش قدردانی بر رفتارهای اجتماعی انتظاری و روابط معلم - شاگرد در بین دانش آموزان پسر پایه پنجم مشغول به تحصیل در شهرستان کرج در سال تحصیلی 1399 – 1398 بود. پژوهش به روش آزمایشی با طرح پیش آزمون - پس آزمون و پیگیری با گروه گواه انجام شد؛ از میان آنها دو کلاس با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چندمرحله ای به عنوان گروه آزمایش و گواه انتخاب شد. ابزار به کاررفته در این پژوهش، پرسشنامه رفتار اجتماعی انتظاری هنریجسن و کلارک و پرسشنامه روابط معلم شاگرد مورای و زوویچ بود. داده ها با استفاده از روش تحلیل کواریانس با اندازه گیری مکرر تحلیل شدند. نتایج حاصل از پژوهش نشان دادند آموزش قدردانی به دانش آموزان به کاهش گرایش به رفتارهای انتظاری اجتماعی و بهبود روابط بین معلم و دانش آموزان منجر می شود؛ بنابراین، با توجه به نتیجه پژوهش، معلمان در کلاس درس می توانند به منظور کاهش رفتار اجتماعی انتظاری و بهبود روابط خود با دانش آموزان از تکنیک های مربوط به آموزش قدردانی استفاده کنند.
مقایسه اثربخشی درمان فراتشخیص بارلو، هیجان مدار و ذهن آگاهی، بر شاخص توده بدنی افراد بزرگسال مبتلا به چاقی شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات روان شناسی بالینی سال دهم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۴۰
103 - 131
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، مقایسه اثربخشی سه روش درمان فراتشخیص بارلو، درمان هیجان مدار و درمان مبتنی بر ذهن آگاهی بر شاخص توده بدنی افراد مبتلا به چاقی بود. جامعه آماری شامل کلیه افراد مبتلا به چاقی شهر تهران بود که از بین آنها با توجه به جدول کوهن 60 نفر به شیوه نمونه گیری در دسترس با توجه به ملاک های ورود انتخاب و به صورت تصادفی در چهار گروه درمان فراتشخیص بارلو، درمان هیجان مدار، درمان مبتنی بر ذهن آگاهی و کنترل گمارده شدند. شاخص توده بدنی شرکت کنندگان در سه مرحله زمانی قبل از شروع درمان، بعد از درمان و سه ماه بعد از درمان به عنوان پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری اندازه گیری شد. داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS، نسخه 21 و آزمون تحلیل واریانس مختلط مورد ارزیابی قرار گرفتند. نتایج نشان داد در متغیر شاخص توده بدنی بین میانگین نمرات پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری در چهار گروه و بین اثر گروه آزمایشی ذهن آگاهی با گروه های فراتشخیص بارلو وگروه کنترل تفاوت معناداری وجود دارد (p 0.05 ). مقایسه میانگین های تعدیل شده نشان داد نمرات این متغیر در گروه آزمایشی ذهن آگاهی، در مرحله پس آزمون و پیگیری نسبت به سه گروه دیگر کاهش داشته است. هم چنین با توجه به تفاوت در مرحله پیش آزمون نسبت به پیگیری، درمان مبتنی بر ذهن آگاهی، پایداری داشته است. بنابراین بر اساس یافته های این پژوهش می توان گفت، درمان مبتنی بر ذهن آگاهی می تواند منجر به کاهش شاخص توده بدنی افراد بزرگسال مبتلا به چاقی شود.
رابطه سبک های دلبستگی با تمایزیافتگی خود، انعطاف پذیری شناختی و صمیمیت زناشویی در دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال نهم اردیبهشت ۱۳۹۹ شماره ۲ (پیاپی ۴۷)
109-116
حوزههای تخصصی:
سبک های دلبستگی می توانند تبیین گر بسیاری از ویژگی های روان شناختی از جمله؛ تمایز یافتگی خود، انعطاف پذیری شناختی و صمیمیت زناشویی افراد باشد که لزوم توجه به این متغیر را نمایان می سازد. از این رو، هدف پژوهش حاضر تعیین رابطه سبک های دلبستگی با تمایز یافتگی خود، انعطاف پذیری شناختی و صمیمیت زناشویی در دانشجویان زن متأهل دانشگاه آزاد بود. روش پژوهش حاضر توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل تمامی دانشجویان زن متاهل دانشگاه آزاد اسلامی واحد رشت در سال بودند. نمونه ای به حجم 300 نفر به صورت در دسترس انتخاب شد. داده ها با استفاده از پرسش نامه های سبک های دلبستگی بزرگسال هازن و شاور (1987)، تمایز یافتگی خود اسکورن و فریدلندر (1998)، انعطاف پذیری شناختی دنیس و وندروال (2010) و صمیمیت زناشویی والکر، اسکونرسکی و تامپسون (2003) جمع آوری شدند. داده های به دست آمده با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چندگانه مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته های حاصل از پژوهش نشان داد که بین تمایزیافتگی خود و انعطاف پذیری شناختی با سبک دلبستگی ایمن رابطه مثبت و با سبک های دلبستگی نا ایمن اجتنابی و اضطرابی-دوسوگرا، همبستگی منفی معنادار وجود دارد (05/0 P < ) . همچنین بین صمیمیت زناشویی با سبک دلبستگی ایمن رابطه مثبت و با سبک دلبستگی ناایمن اضطرابی-دوسوگرا رابطه منفی و معنادار وجود دارد (01/0 P < ) . با توجه به نتایج به دست آمده و اهمیت سبک های دلبستگی در صمیمیت زناشویی زوجین، پیشنهاد می شود در رابطه با شکل گیری سبک های دلبستگی در سنین گوناگون توجه بیشتری صورت گیرد تا در آینده زوجین مشکلات کمتری را تجربه کنند.
مقایسه انطباق پذیری و خشونت خانوادگی در خانواده های مبتلا به فرزندان بیمار روانی مزمن و عادی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف مقایسه انطباق پذیری و خشونت خانگی در خانواده های دارای فرزند مبتلا به بیماری روانی مزمن وعادی شهر بروجن انجام شد. جامعه آماری شامل کلیه خانواده های دارای فرزند بیمار روانی مزمن بستری شده در مراکز نگهداری شبانه روزی (دختر و پسر) و خانواده های عادی شهر بروجن است . روش پژوهش، علی مقایسه ای بود. حجم نمونه شامل 30 خانواده دارای فرزند بیمار روانی مزمن دختر و 30 خانواده دارای فرزند بیمار روانی مزمن پسر و 60 خانواده عادی (30 دختر و 30 پسر) شهر بروجن می باشد که به روش نمونه گیری تصادفی انتخاب شدند. ابزارهای مورد استفاده شامل پرسشنامه خشونت خانگی (مهدی زادگان و آتش پور 1391) و پرسشنامه انطباق پذیری و انسجام خانوادگی IV) - FACE ؛ السون، 2006) بود. پس از جمع آوری پرسشنامه ها و استخراج داده های خام، تجزیه و تحلیل داده های حاصل از این پژوهش توسط نرم افزار SPSS ویرایش 23 صورت گرفت. یافته ها نشان داد که تفاوت گروه ها در انسجام بی قید و بند، انطباق پذیری متوازن و خشونت در دو گروه دارای فرزند بیمار روانی مزمن و زوجین دارای فرزند سالم معنادار است. همچنین میانگین بعد انسجام بی قید و بند و خشونت در زوجین دارای فرزند سالم بیشتر از زوجین دارای فرزند بیمار روانی مزمن است. میانگین بعد انطباق پذیری متوازن زوجین دارای فرزند بیمارروانی مزمن بیشتر از زوجین دارای فرزند سالم است. این پژوهش نشان داد که انطباق پذیری در خانواده های دارای فرزند مبتلا به بیماری روانی بیشتر و خشونت خانگی در بین این خانواده ها کمتر است.
اثربخشی توانبخشی خانواده طبق مدل موس و تسو بر بهزیستی روانشناختی مادران کودکان دیرآموز(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: مدل های مختلف آموزش روانی خانواده ازجمله مدل موس و تسو برای خانواده های دارای یک عضو دیرآموز می تواند اثر چشم گیری داشته باشد. در این پژوهش اثربخشی برنامه توان بخشی خانواده در ارتقای بهزیستی روان شناختی مادران کودکان دیرآموز موردبررسی قرارگرفته است. مواد و روش ها: این پژوهش از نوع نیمه آموزشی با پیش آزمون و پس آزمون و گروه کنترل بود. نمونه پژوهش حاضر شامل ۳۰ نفر از مادران کودکان دیرآموز بود که ۱۵ نفر آن ها در گروه آزمایش و ۱۵ نفر دیگر در گروه کنترل قرار گرفتند. برنامه توان بخشی خانواده طبق مدل موس و تسو در ۸ جلسه یک الی یک و نیم ساعت برای گروه آزمایش به اجرا درآمد. تمام شرکت کنندگان فرم کوتاه پرسشنامه بهزیستی روان شناختی ریف را تکمیل نمودند و نتایج از طریق تحلیل کوواریانس چند متغیره تحلیل شدند. یافته ها: تحلیل نتایج نشان داد که برنامه توان بخشی با مدل موس و تسو، بهزیستی روان شناختی و مؤلفه های آن را، در مادران گروه آزمایش ارتقا داده است. این اثر توان بخشی خانواده طبق مدل موس و تسو را ، بر خرده مقیاس های ارتقای پذیرش خود ، روابط مثبت با دیگران ، خودمختاری ، تسلط بر محیط ، زندگی هدفمند و رشد فردی می توان مشاهده کرد. نتیجه گیری: یافته های پژوهش نشان داد که برنامه توان بخشی با مدل موس و تسو با تأکید بر رویکرد شناختی_ رفتاری، می تواند جهت ارتقاء بهزیستی روان شناختی مادران دارای کودک دیرآموز مؤثر واقع شود. بنابراین درمانگران می توانند در ارتباط با این مادران با استفاده از این مدل و کار آیی آن، به بهزیستی آنان کمک کنند.
بازخورد والدین به سواد و مهارت های شناختی در کودکان پیش دبستانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف شناسایی نقش بازخورد والدین به سواد در پیش بینی مهارت های شناختی کودکان 5 سال تا 5 سال و 11 ماه شکل گرفت. 128 کودک (66 پسر و 62 دختر) از شهر برازجان به کمک طرح همبستگی با روش تصادفی خوشه ای انتخاب شدند و به دو مقیاس مهارت های اولیه شناختی (مرکز پژوهشی هم نوای آوای رویش، 1394) پاسخ دادند. والدین آن ها نیز مقیاس محیط سواد خانه (مرکز پژوهشی هم نوای آوای رویش، 1394) را تکمیل کردند. تحلیل داده ها نشان داد محیط سواد خانه با مهارت های اولیه شناختی کودکان همبستگی مثبت دارد. نتایج تحلیل رگرسیون چندگانه حاکی از این بود که محیط سواد خانه 24 درصد از واریانس مهارت های شناختی (14 درصد از مهارت خواندن نوشتن و 10 درصد از مهارت ریاضی) کودکان را تبیین می کند و زیرمقیاس علاقه به خواندن والدین 4 درصد از مهارت شناختی خواندن نوشتن کودکان را به تنهایی پیش بینی می کند. یافته ها بر نقش غنی سازی محیط خانواده و آگاه سازی والدین از ارزش آن در افزایش مهارت های شناختی کودکان پیش دبستانی به منظور پیشگیری از افت تحصیلی در هر مقطعی، تأکید کردند.
نقش مشترک و یگانه راهبردهای ناسازگارانه تنظیم شناختی هیجان در پیش بینی مشکلات هیجانی دانشجویان رشته پرستاری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه: هیجانها در بسیاری از نظریههای شناختی و رفتاری مورد تأکید قرار گرفتهاند و در برخی موارد به عنوان عامل خطرساز در بروز مشکلات روانشناختی نقش مهمی دارند. اما پژوهش با بررسی نقش مشترک و یگانه راهبردهای ناسازگارانه تنظیم شناختی هیجان در پیش بینی مشکلات هیجانی مورد غفلت واقع شده است. هدف: بررسی نقش مشترک و یگانه راهبردهای ناسازگارانه تنظیم شناختی هیجان در پیش بینی مشکلات هیجانی دانشجویان پرستاری بود. روش: پژوهش از نوع تحقیقات توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری شامل دانشجویان مقطع کارشناسی رشته پرستاری دانشگاه علوم پزشکی تبریز در سال تحصیلی 96-1395 بود. تعداد 207 نفر از دانشجویان به روش نمونهگیری تصادفی ساده به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار پژوهش عبارتند از: پرسشنامههای علایم اضطراب و افسردگی (واتسون وهمکاران، 2007) و راهبردهای تنظیم شناختی هیجان (گارنفسکی، کرایج و اسپینهاون، 2002). تحلیل داده با روش آماری رگرسیون گامبه گام انجام شد. یافته ها: نتایج ضرایب رگرسیون مربوط به پیشبینی سهم یگانه راهبردهای ناسازگارانه تنظیم شناختی هیجان با توجه به ضرایب بتا و مقدار t ، نشخوار ذهنی، سرزنش دیگران و سرزنش خود به شکل یگانه تأثیر معناداری بر مشکلات هیجانی داشتند (0.01 P< ). نتایج مربوط به نقش تعاملی نیز نشان داد که ضریب تأثیر استاندارد راهبردهای ناسازگارانه تنظیم شناختی هیجان معنادار است (0.01 P< ). نتیجه گیری : هر چه دانشجویان در راهبردهای ناسازگارانه تنظیم شناختی هیجان نمرات بالایی بگیرند، از مشکلات هیجانی بیشتری برخوردارند لذا راهبردهای ناسازگارانه تنظیم شناختی باید مورد توجه قرار گیرد.