فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۶٬۳۴۱ تا ۶٬۳۶۰ مورد از کل ۳۵٬۵۲۳ مورد.
حوزههای تخصصی:
The current study used cognitive-behavioral therapy (CBT) in the form of rational emotive behavior therapy (REBT) intervention on irrational beliefs and anxiety of adolescent girls with social anxiety. A quasi-experimental design was utilized in this study, which involved a control group, a pre-test, and a post-test of samples taken from clinics in Tehran, of which 28 adolescent girls with social anxiety were selected through a purposive sampling method from November to January 2020. There were 14 participants in each of the experimental and control groups. Afterward, they were randomly assigned to experimental and control groups. The Hamilton Anxiety Rating Scale (HARS) and The Attitudes and Belief Scale 2 (ABS-2) were applied as pre-intervention phases. The experimental group (n=14) was treated with rational-emotive behavior therapy, for ten weekly 90 minutes sessions, while the control group (n=14) did not receive any treatment. As part of descriptive statistics, we used indices such as means and standard deviations that assessed central and dispersion. The test for inferential statistics was the repeated measure ANCOVA. Statistical analysis was performed using SPSS software (version 25). The significance level of the analysis was 0.05. Considering the results, there was a significant difference between the pretest and post-test results for irrational belief (89.44±34.82) and anxiety (81.67±27.09)indicating that the experimental group’s post-test scores were higher relative to their pre-test scores. Moreover, the experimental group’s post-test scores of anxiety decreased from the pre-test (81.67±27.09) to the post-test (52.48±15.54).
اثر بخشی طرحواره درمانی بر باورهای فراشناختی، آمیختگی فکر کنش و نشخوار فکری زنان مبتلا به اختلال اضطراب فراگیر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های نوین روانشناختی سال هفدهم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۶۶
121 - 130
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف تعیین اثربخشی طرحواره درمانی گروهی بر باورهای فراشناخت، آمیختگی فکرکنش و نشخوار فکری زنان مبتلا به اختلال اضطراب فراگیر شهر کرمان انجام شد. روش پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل بود. نمونه به صورت هدفمند از مراجعه کنندگان به مراکز مشاوره و روان شناسی شهر کرمان انتخاب شدند و به منظور اجرای پژوهش بعد از اجرای پرسشنامه های باورهای فراشناختی، آمیختگی فکرکنش و نشخوار فکری تعداد 40 نفر از مراجعه کنندگان به صورت هدفمند انتخاب شدند و در دو گروه 20 نفری آزمایش و کنترل به طور تصادفی جایگزین شدند. گروه آزمایش به مدت 10 جلسه 90 دقیقه ای تحت طرحواره درمانی قرار گرفتند. ابزار اندازه گیری پرسشنامه های باور فراشناخت ولز و همکاران، آمیختگی فکرکنش تورداسون و راچمن و نشخوار فکری هوکسما و مارو بود که توسط شرکت کنندگان در مرحله پیش آزمون و پس آزمون تکمیل شد. داده ها با روش های آمار توصیفی و تحلیل کوواریانس چند متغیری تجزیه و تحلیل شد. نتایج پژوهش نشان داد که طرحواره درمانی گروهی بر باورهای فراشناخت، آمیختگی فکر کنش و نشخوار فکری در زنان مبتلا به اختلال فراگیر تأثیر دارد. به طوری که طرحواره درمانی گروهی باعث کاهش باورهای فراشناخت، آمیختگی فکر کنش و نشخوارفکری در زنان می شود. طرحواه درمانی شیوه مناسبی جهت تعدیل ابعاد باورهای فراشناخت، آمیختگی فکر کنش و نشخوار فکری در زنان مبتلا به اختلال فراگیر است.
اثربخشی طرح واره درمانی فردی و خانواده محور، با و بدون درمان حمایتی، در کاهش نشانگان بیماران دارای اختلال شخصیت مرزی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
مطالعات اسلامی ایرانی خانواده سال ۲ پاییز ۱۴۰۱ شماره ۳
49 - 61
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی طرح واره درمانی فردی و خانواده محور با درمان حمایتی بر نشانگان بیماران دارای اختلال شخصیت مرزی انجام شد . روش شناسی: پژوهش حاضر از لحاظ هدف کاربردی و از لحاظ روش اجرا نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون پس آزمون است . جامعه آماری بیماران با تشخیص قطعی اختلال شخصیت مرزی بودند که به بیمارستان قدس شهر سنندج در سالهای 1399 و1400 مراجعه کرده بودند. روش نمونه گیری هدفمند بود که در نهایت 60 نفر مرد به عنوان نمونه مورد بررسی قرار گرفتند و به صورت تصادفی در گروه های درمانی مورد نظر تقسیم شدند. یافته ها: یافته های پژوهش نشان داد که بین نشانگان اختلال شخصیت مرزی در گروه های مورد نظر در پس آزمون تفاوت معناداری وجود دارد (05/0 > P). همچنین نتایج کوواریانس چند متغییره نشان می دهد که طرحواره درمانی فردی، خانواده محور با درمان حمایتی باعث بهبود در مؤلفه های اختلال شخصیت مرزی شده است (05/0>p ) .بر اساس ضریب اتا بیشترین تأثیر بر روی تهی بودن با 41 درصد و کمترین تأثیر را بر روی خشم انفجاری با 22 درصد وجود داشته است. نتیجه گیری: در مجموع نتایج پژوهش حاضر نشان می دهد که طرحواره درمانی های استفاده شده در کاهش مؤلفه های اختلال شخصیت مرزی از کارایی لازم برخوردار است بنابراین می تواند به عنوان یک روش مداخله ای مؤثر در بیماران دارای اختلال شخصیت مرزی به کار گرفته شود.
رابطه بین الگوهای ارتباطی و جو عاطفی خانواده با سرزندگی تحصیلی دانش آموزان: نقش میانجی تاب آوری تحصیلی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های نوین روانشناختی سال هفدهم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۶۷
127 - 136
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر تعیین رابطه بین الگوهای ارتباطی و جو عاطفی خانواده با سرزندگی تحصیلی به میانجی گری تاب آوری تحصیلی دانش-آموزان بود. پژوهش حاضر توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش، کلیه دانش آموزان متوسطه دوم شهر قزوین در نیم سال تحصیلی 1399- 1400 بودند. نمونه آماری شامل 387 دانش آموز مقطع متوسطه دوم شهر قزوین بود که با استفاده از نمونه گیری در دسترس انتخاب شده بود. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه الگوهای ارتباطی خانواده فیتزپاتریک و ریچی (1994)، پرسشنامه جو عاطفی خانواده هیل برن (1964)، پرسشنامه سرزندگی تحصیلی حسین چاری و دهقانی زاده (1393)، تاب آوری تحصیلی ساموئلز (2004)، استفاده شد. روش تحلیل داده مدل یابی معادلات ساختاری بود که کلیه تحلیل ها با استفاده از نرم افزارهای SPSS26 و AMOS24 صورت گرفت. یافته های پژوهش نشان داد که رابطه ساختاری الگوهای ارتباطی و جو عاطفی خانواده با سرزندگی تحصیلی از طریق میانجی گری تاب آوری تحصیلی دانش آموزان برازش دارد. نتایج حاصل از روابط مستقیم متغیرهای پژوهش در مدل نهایی نشان می دهد که در کل نمونه تمامی ضرایب مسیر به غیر از جهت گیری هم نوایی با تاب آوری تحصیلی از لحاظ آماری معنادار بود. براساس یافته های پژوهش می توان نتیجه گرفت که رابطه الگوهای ارتباطی و جو عاطفی خانواده با سرزندگی تحصیلی به واسطه نقش تاب آوری تحصیلی برازش دارد.
Public Health, Resilience and Identity Crisis in Children of Families under the Support of Imam Khomeini Relief Committee
حوزههای تخصصی:
The aim of this study is to investigate the general health, resilience, and identity crisis among children from families supported by the Imam Khomeini Relief Committee, as well as predicting the general health of individuals based on resilience and identity crisis. In this research, 156 male students from the province of Zanjan and the city of Maragheh, who were under the support of the Imam Khomeini Relief Committee, were studied using the Goldberg General Health Questionnaire (GHQ), Connor-Davidson Resilience Scale (CD-RISC), and Rajaei Identity Crisis Scale. The data were analyzed using Pearson correlation and multiple regression analysis. The findings indicated a significant positive relationship between general health and resilience, and a significant negative relationship between general health and identity crisis among these individuals. Furthermore, a significant negative relationship was found between resilience and identity crisis. Multiple regression analysis showed that general health explains a small amount of the variance in resilience and identity crisis in these individuals. This study demonstrated that under conditions of high resilience and low identity crisis, individuals would have better general health.
بررسی بازنمایی فرهنگی زنان در حوزه اختلالات روانی در دهه نود سینمای ایران: روش تحلیل گفتمان، رویکرد پدام(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده درمانی کاربردی دوره سوم زمستان ۱۴۰۱ شماره ۵ (پیاپی ۱۴) مجموعه مقالات حوزه زنان
597 - 613
حوزههای تخصصی:
هدف: زنان و مسائل مربوط به آنان در سالهای اخیر بیش از گذشته مورد توجه رسانه ها قرارگرفته است. همچنین توجه به موضوع «اختلالات روانی در زنان»، به عنوان پدیده ای چندوجهی و امری فرهنگی-اجتماعی، یکی از پرچالش ترین موضوعات قابل بررسی در سینما و تلویزیون است؛ لذا مقاله حاضر برآن است تا از میان گفتمان های موجود در این حوزه، رویکرد فرهنگی بازنمایی شده در فیلم های دهه نود سینمای ایران را استخراج نماید. روش پژوهش: روش استفاده شده جهت بازنمایی فرهنگی اختلالات روانی در این پژوهش تحلیل گفتمان با رویکرد «پدام» است. یافته ها: نتایج این تحلیل نشان می دهد که کارگردانان برای کاراکترهای دارای اختلال روانی در فیلم های خود، ویژگی های مشترکی چون زنانی ضعیف، ناتوان و درمانده، رفتار نامتعارف، بی اعتمادی این افراد نسبت به دیگران و عدم توانایی برقراری تعامل سالم و همچنین نوعی تنهایی و جدا افتادگی این افراد از جامعه را به عنوان مشخصه های فرهنگی جهت بازنمایی انتخاب کرده اند. نتیجه گیری: موضوع "اختلال روانی در زنان" برای به تصویر کشیدن بیش از پیش آسیب پذیرتر بودن زنان در جامعه امروز ایران، به عنوان گفتمان اصلی فیلم ها بازنمایی شده است. این گفتمان حاکم همسو با نظریه روان درمانی فمینیسم است.
پیش بینی فرسودگی شغلی معلمان طی دوران کووید 19 بر اساس نقش تاب آوری و بهزیستی روانشناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فرسودگی شغلی در معلمان یک پدیده روان شناختی مزمن خستگی و بی علاقگی است که دوران همه گیری کرونا از نظر فشردگی برنامه های آموزشی ممکن است در این زمینه تأثیرگذار باشد. از جمله عواملی که باعث سازگاری موثر با عوامل خطر می شود و می تواند نقش موثری در کاهش فرسودگی شغلی داشته باشد، تاب آوری و بهزیستی روانشناختی است. از این رو پژوهش حاضر با هدف پیش بینی فرسودگی شغلی معلمان در طی کووید 19 بر اساس نقش تاب آوری و بهزیستی روانشناختی صورت گرفت. پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی و از نظر ماهیت توصیفی پیمایشی است. جامعه آماری شامل کلیه معلمان مقطع متوسطه دوم شاغل در آموزش و پرورش ناحیه یک بندرعباس بودند که با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی و بر اساس جدول مورگان تعداد 357 نفر از معلمان به عنوان نمونه پژوهش انتخاب شدند. به دلیل تعطیلی مدارس پرسش نامه ها از طریق شبکه های مجازی با توزیع لینک آنلاین در اختیار نمونه آماری قرار داده شد. برای جمع آوری داده ها از پرسش نامه فرسودگی شغلی، مقیاس تاب آوری و پرسش نامه بهزیستی روان شناختی استفاده شد. از تحلیل رگرسیون چندگانه همزمان برای آزمون فرضیه ها استفاده شد. یافته های پژوهش نشان داد که هر دو متغیر پیش بین، یعنی تاب آوری و بهزیستی روانشناختی با متغیر ملاک (فرسودگی شغلی معلمان) رابطه منفی و معنی داری دارند. بنابراین می توان نتیجه گرفت که هر چه میزان تاب آوری و بهزیستی روانشناختی بالاتر باشد، میزان فرسودگی شغلی معلمان در طی کووید 19 پایین تر خواهد بود.
بررسی مفهوم اختلال روانی با توجه به عامل رشد نایافتگی از منظر قرآن کریم
منبع:
قرآن و روانشناسی دوره ۱ پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۱
35 - 44
حوزههای تخصصی:
یکی از بحث های مقدماتی و مهم در روانشناسی بالینی، بررسی عوامل و ریشه های آسیب پذیری اختلال های روانی است. چراکه آسیب شناسی اختلالات روان شناختی، در پیشگیری، تشخیص و درمان این اختلالات تأثیر بسزایی دارد. هدف این پژوهش بررسی مفهوم اختلال روانی بر اساس عامل رشدنایافتگی در قرآن است. این پژوهش از نوع مطالعات کیفی است که با روش تحلیل اختصاصی محتوای قرآن کریم با محوریت تحلیل واژه در آیات قرآن کریم صورت گرفته است. نتایج این مطالعه، حاکی از آن بود که رشدنایافتگی و به عبارت دقیق تر، غاوی بودن، عامل اصلی پذیرش القائات منفی بیرونی و درونی در انسان است. در اثر درهم کنش ویژگی رشدنایافتگی و القائات منفی، فرد دچار انواع اختلالات روانی می شود. بر اساس این پژوهش، اجزای وجود انسان که در مسیر غی (در برابر رشد) قرار می گیرد، فرد را در برابر اختلالات روان شناختی آسیب پذیر می کند. از طرف دیگر، قرارگرفتن انسان در مسیر رشد، او را در برابر اثرپذیری از القائات منفی و ابتلا به اختلالات روانی مصون می دارد.
تغییر پارادایم در پرستاری: از پارادایم مراقبت به پارادایم اسلام(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
پژوهش در دین و سلامت دوره ۸ بهار ۱۴۰۱ شماره ۱
111-129
حوزههای تخصصی:
سابقه و هدف: نظریه پردازان پرستاری دانش پرستاری را در چارچوب فلسفه های حاکم تعریف کرده اند. نظریه های پرستاریِ متعلق به دوران مدرنیسم بر اساس مبانی فلسفه مدرنیسم طراحی شده بود. با بیان انتقادات به پیامدهای منفی مدرنیسم، دانشمندان پرستاری تصمیم به گذر از مدرنیسم به پست مدرنیسم و پارادایم مراقبت نشئت گرفته از پست مدرنیسم گرفتند. اما بیان انتقادات زیاد به مبانی پست مدرنیسم موجب شد که به کارایی پارادایم مراقبت نیز تردید شود. مطالعه حاضر با هدف بررسی پیامدهای پارادایم های بیومدیکال و مراقبت بر پرستاری و ارائه پارادایمی توحیدی و جایگزین انجام شده است. روش کار: مطالعه حاضر از نوع کتابخانه ای است. در این پژوهش به بررسی مقالات و کتب مختلف درباره مهم ترین فلسفه و پارادایم های پرستاری در محدوده زمانی سال های 1950 تا 2020 در پایگاه های اطلاعاتی داخلی و خارجی با رویکردی توصیفی- تحلیلی پرداخته شده است. مؤلفان مقاله تضاد منافعی گزارش نکرده اند. یافته ها: تک بُعدی انگاری و توجه صِرف به علائم عینی از جمله انتقادات وارد بر مدرنیسم و پارادایم بیومدیکال است. همچنین نبود معیار متقن خوبی یا بدی، نقض قانون اجتماع نقیضین با بیان قبول چندحقیقتی در جهان و انکار قواعد کلی از جمله انتقادات وارد بر پست مدرنیسم و پارادایم مراقبت است. پارادایم اسلامی ضمن داشتن نقاط قوت دو پارادایم گذشته، نقاط ضعف آنها را ندارد. نتیجه گیری: با توجه به لزوم ارائه پارادایم پرستاری مبتنی بر فلسفه حاکم بر هر جامعه، پارادایم اسلامی راهکاری جهت برون رفت از چالش های ایجادشده با پارادایم فعلی در پرستاری پیشنهاد می گردد.
اثربخشی آموزش زندگی خانواده در کاهش تنیدگی والدینی مادران دارای کودکان کم توان ذهنی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: والدگری از جمله سخت ترین نقش هایی است که بزرگسالان فاقد هرگونه آمادگی خاص، متعهد ایفای آن می شوند. به خصوص اگر یکی از کودکان دارای کم توانی ذهنی باشد، ممکن است والدین را با مسائل بیشتری مواجه کند. در همین راستا پژوهش حاضر با هدف اثربخشی آموزش زندگی خانواده در کاهش تنیدگی والدینی مادران دارای کودکان کم توان ذهنی انجام شد. روش: پژوهش حاضر یک مطالعه نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه است. نمونه مورد مطالعه شامل 60 نفر از مادران دارای کودکان کم توان ذهنی از مدارس کودکان استثنایی شهر رشت در سال 97-1396 بودند که به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. این شرکت کنندگان پس از ورود به مرحله ارزیابی و دریافت رضایت آگاهانه در گروه های آزمایش (30 مادر) و گواه (30 مادر) جایدهی شدند. افراد نمونه شاخص تنیدگی والدینی آبیدین (1990) را در ابتدا و به عنوان مرحله پیش آزمون تکمیل کردند و پس از هشت جلسه درمانی 90 دقیقه ای گروهی برای گروه آزمایش، در مراحل پس آزمون، هر دو گروه مورد سنجش مجدد قرار گرفتند. داده ها به شیوه تحلیل کوواریانس چندمتغیره در محیط نرم افزار SPSS-24 تحلیل شد. یافته ها: نتایج این مطالعه نشان داد که آموزش زندگی خانواده منجر به کاهش تقویت گری (38/42)، پذیرندگی (28/51)، سازش پذیری (18/92)، فزون کنشی (30/47)، احساس صلاحیت (17/54)، احساس دلبستگی (16/42)، احساس محدودیت (39/53)، احساس افسردگی (44/49)، روابط با همسر (16/22) و سلامت والد (16/86) در مادران کودکان کم توان ذهنی شده است (0/01>p). نتیجه گیری: یافته های این پژوهش مشخص کرد با افزایش مهارت های مادران دارای کودکان کم توان ذهنی از طریق برنامه اصلاح رفتار و آشنایی مادر با فنون والدگری می توان تنیدگی والدین دارای کودکان کم توان ذهنی را به میزان قابل توجهی کاهش داد.
تأثیر بازی شناختی چاکی و نلی بر مهارت های کنش اجرایی سرد و گرم در جهت گسترش مهارت های آمادگی ورود به مدرسه در کودکان پیش دبستانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: کنش های اجرایی در اوایل کودکی نقش تعیین کننده داشته و به عنوان یکی از پیش بین های آمادگی برای ورود به مدرسه شناخته شده است. هدف از این مطالعه، بررسی اثربخشی بازی آموزشی- شناختی چاکی و نلی در جهت گسترش مهارت های کنش اجرایی سرد و گرم در کودکان پیش دبستانی و مقایسه دو گروه از نظر مهارت های آمادگی ورود به مدرسه بود. روش: طرح پژوهش حاضر نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی کودکان پیش دبستانی شهر اهواز در سال تحصیلی 98-99 بود که از این تعداد به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چندمرحله ای، 204 نفر انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (102 نفر) و گواه (102 نفر) جای دهی شدند. برنامه مداخله به مدت 1 ماه شامل 10 جلسه (30 دقیقه ای) بر روی گروه آزمایش انجام شد. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه های کنش اجرایی سرد شامل ابزار برو- نرو (هافمن، 1984)، جعبه وظیفه (کسل و پوستما، 2018)، آزمون دسته بندی کارت های ویسکانسین (گرنت و برگ، 1948)؛ کنش های اجرایی گرم شامل تکلیف 3 گزینه ای انتخاب ماده در انعطاف پذیری هیجانی (مارکوس و همکاران، 2016) و آزمون درک ارزش آینده (نجاتی و همکاران، 1399)؛ و آمادگی ورود به مدرسه شامل آزمون ارزیابی آمادگی برای ورود به مدرسه براکن- ویرایش سوم (پنتر و براکن، 2009) و مقیاس آمادگی احساسی-اجتماعی ورود به مدرسه (بوستین، 2007) استفاده شد. یافته ها: نتایج آزمون تحلیل کوواریانس نشان داد بازی چاکی- نلی بر بهبود مهارت های کنش اجرایی سرد (حافظه کاری- بازداری و انعطاف پذیری شناختی) و کنش اجرایی گرم (تأخیر در دریافت پاداش و انعطاف پذیر عاطفی) مؤثر بوده است (0/01>p) و نتایج مقایسه میانگین دو گروه از نظر آمادگی ورود به مدرسه (تحصیلی از 17/56 به 25/17 و اجتماعی- احساسی 76/56 به 75/06) نشان داد که گروه آزمایش نمره بالاتری به دست آوردند. نتیجه گیری: استفاده از بازی های گروهی به خصوص در سن پیش دبستانی که مرحله حساس تحول کنش های اجرایی گرم و سرد است با تحریک کودکان از طریق بازی با همسالان و استفاده از یک موقعیت زندگی واقعی مانند بازی در یک محیط پیش دبستانی می تواند برای کمک به کودکان در تعمیم پیشرفت های شناختی حداقل در سایر موقعیت ها یا وظایف مشابه مفید باشد؛ و همچنین کنش های اجرایی به عنوان پیش بین مهمی برای مهارت آمادگی ورود به مدرسه شناخته شدند.
پیش بینی تنظیم هیجانی براساس طرحواره های ناسازگار اولیه در نوجوانان (مورد مطالعه: دانش آموزان مقطع متوسطه دوم سال تحصیلی 1400-1399 شهر کرج)
حوزههای تخصصی:
هدف: این پژوهش با هدف، پیش بینی تنظیم هیجانی براساس طرحواره های ناسازگار اولیه در نوجوانان انجام شد. روش: روش مطالعه توصیفی- همبستگی بود. جامعه آماری شامل کلیه دانش آموزان مقطع متوسطه دوم بود که در نیمسال اول سال تحصیلی 1400-1399 در دبیرستان های شهر کرج مشغول به تحصیل بود. 200 نفر با روش نمونه گیری خوشه ای به عنوان حجم نمونه انتخاب شدند. ابزارهای گردآوری داده ها شامل فرم کوتاه طرحواره ناسازگار اولیه (1998) و پرسشنامه تنظیم هیجانی هافمن و کاشدان (2010) بود. تجزیه و تحلیل داده ها با روش همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون انجام پذیرفت. یافته ها: یافته های پژوهش نشان داد بین طرحواره های طرد - بریدگی، خودگردانی، محدودیت مختل و دیگرجهت مندی با تنظیم هیجانی رابطه منفی معنادار وجود داشت. براساس نتایج تحلیل رگرسیون، دیگر جهت مندی قادر به پیش بینی تنظیم هیجانی و کنترل عاطفی بود (05/0>p). نتیجه گیری: متخصصین امر باید به این نشانه ها توجه کرده و برنامه مناسب آموزشی و درمانی برای تنظیم نوجوانان طراحی کنند.
اثربخشی برنامه یادگیری اجتماعی - هیجانی بر ابراز وجود، کیفیت زندگی و خودکارآمدی دانشجویان دانشگاه آزاد همدان(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی برنامه یادگیری اجتماعی - هیجانی بر ابراز وجود، کیفیت زندگی و خودکارآمدی انجام شد. روش: پژوهش نیمه آزمایشی، با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش را همه دانشجویان مرد دانشگاه آزاد همدان تشکیل دادند. نمونه ها به صورت تصادفی هدفمند انتخاب و سپس به صورت تصادفی ساده در گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند. 150 پرسشنامه بین دانشجویان پخش شد آنهایی که نمره 90- در آزمون ابراز وجود و نمره 50 و کمتر در آزمون کیفیت زندگی و نمره بین 17 تا 34 در آزمون خودکارآمدی کسب کردند، 30 نفر انتخاب و به صورت تصادفی به دو گروه آزمایش و کنترل (هر گروه 15 نفر) تقسیم شدند. گروه آزمایش به مدت 10 جلسه تحت آموزش یادگیری اجتماعی_هیجانی قرار گرفت اما مداخله برای گروه کنترل اجرا نگردید. ابزار پژوهش برنامه یادگیری اجتماعی صدری دمیرچی و همکاران (1389)، پرسشنامه ابراز وجود راتوس (1984)، کیفیت زندگی ویر و شربورن (1992) و خودکارآمدی شرر و مادوکس و همکاران (1982) بود. جهت تجزیه و تحلیل اطلاعات و بررسی فرضیه های پژوهش از تحلیل کوواریانس چند متغیره و تک متغیره استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد که برنامه یادگیری اجتماعی- هیجانی در افزایش کیفیت زندگی و ابراز وجود مؤثر بوده اما این برنامه بر افزایش خودکارآمدی تأثیر معناداری نداشت. نتیجه-گیری: بنابراین برای افزایش و بهبود کیفیت زندگی و خودکارآمدی داانشجویان می- توان برنامه یادگیری اجتماعی_هیجانی را مورد استفاده قرار داد.
طراحی مشاوره پیش از ازدواج و ارزیابی اثربخشی آن بر نگرش های ناکارآمد نسبت به انتخاب همسر در دانشجویان دختر(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی طراحی مشاوره پیش از ازدواج بر اساس تجارب زیسته زنان با انتخاب ناموفق و ارزیابی اثربخشی آن بر نگرش های ناکارآمد نسبت به انتخاب همسر در دانشجویان دختر انجام گرفت. روش : روش پژوهش حاضر در بخش کیفی، پدیدارشناختی و در قسمت کمی نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری پژوهش حاضر در بخش کیفی را زنان متاهل با انتخاب ناموفق شهر اصفهان در سال 1398 و بخش کمی را نیز دانشجویان دختر مجرد دانشگاه های شهر اصفهان در سال تحصیلی 1399-1398 تشکیل دادند. در این پژوهش برای تدوین بسته مشاوره پیش از ازدواج تعداد 12 زن با انتخاب ناموفق به شکل هدفمند انتخاب و تحت مصاحبه عمیق قرار گرفتند. در بخش کمی نیز تعداد 40 دانشجوی دختر با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و با گمارش تصادفی در گروه های آزمایش و گواه گمارده شدند. گروه آزمایش مشاوره پیش از ازدواج (10 جلسه) را دریافت نمودند. پرسشنامه های مورد استفاده در این پژوهش شامل پرسشنامه تعارض زناشویی (MCQ) و بر نگرش نسبت به انتخاب همسر ( ATCSQ) بود. داده ها به شیوه تحلیل کوواریانس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها: نتایج نشان داد که مشاوره پیش از ازدواج بر نگرش های ناکارآمد نسبت به انتخاب همسر (0001≥P؛ 56/0=Eta؛ 23/41=F) در دانشجویان دختر تاثیر دارد. نتیجه گیری: بر اساس یافته های حاصل از پژوهش حاضر، بسته مشاوره پیش از ازدواج با بهره گیری از تجارب زنان با انتخاب ناموفق و آشکار نمودن ویژگی های یک انتخاب ناموفق، می تواند به عنوانی روشی کارآمد در جهت کاهش نگرش های ناکارآمد نسبت به انتخاب همسر در جوانان مورد استفاده قرار داد.
اثربخشی الگوی درمانی بر پایه طرحواره درمانی و درمان متمرکز بر شفقت بر رضایتمندی زناشویی در زنان متعارض با طرحواره های ناسازگار اولیه مربوط به حوزه بریدگی و طرد(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی الگوی درمانی بر پایه طرحواره درمانی و درمان متمرکز بر شفقت بر رضایتمندی زناشویی در زنان متعارض با طرحواره های ناسازگار اولیه مربوط به حوزه بریدگی و طرد انجام گرفت. روش : پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه با دوره پیگیری دو ماهه بود. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل زنان متعارض با طرحواره های ناسازگار اولیه مربوط به حوزه بریدگی و طرد شهر اصفهان در تابستان 1399 بود. تعداد 30 زن با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و با گمارش تصادفی در گروه های آزمایش و گواه گمارده شدند. گروه آزمایش مداخله الگوی درمانی بر پایه طرحواره درمانی و درمان متمرکز بر شفقت (10 جلسه) دریافت نمودند. پرسشنامه های مورد استفاده شامل پرسشنامه تعارض زناشویی (MCQ)؛ طرحواره های ناسازگار اولیه (EMSQ) و رضایتمندی زناشویی (MSQ) بود. داده ها به شیوه تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر تجزیه و تحلیل شد. یافته ها: نتایج نشان داد که الگوی درمانی بر پایه طرحواره درمانی و درمان متمرکز بر شفقت بر رضایتمندی زناشویی زنان متعارض با طرحواره های ناسازگار اولیه مربوط به حوزه بریدگی و طرد تاثیر دارد (0001≥P؛ 70/0=Eta؛ 84/57=F). نتیجه گیری: بر اساس یافته های حاصل از پژوهش حاضر، الگوی درمانی حاضر با بهره گیری از مفاهیم طرحواره درمانی و درمان متمرکز بر شفقت می تواند به عنوانی درمانی کارآمد در جهت افزایش رضایتمندی زناشویی زنان متعارض با طرحواره های ناسازگار اولیه مربوط به حوزه بریدگی و طرد مورد استفاده قرار داد.
پیش بینی پریشانی روان شناختی بر اساس سبک های مقابله با استرس، نگرش نسبت به شدت خطر کرونا و رفتارهای پیشگیرانه مردم شهر اصفهان در ایام کرونا(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: همه گیری ویروس کرونا، پدیده ای که با ظهورش جهان را در شوک و بهت فرو برد، در دسامبر سال ۲۰۱۹ میلادی از ووهان چین آغاز شد. از آن زمان، این ویروس در سراسر جهان شیوع یافته است و تا به امروز، میلیون ها نفر تحت تأثیر این بیماری قرارگرفته اند. پژوهش حاضر باهدف پیش بینی پریشانی روان شناختی بر اساس سبک های مقابله با استرس، نگرش نسبت به شدت خطر کرونا و رفتارهای پیشگیرانه در همه گیری کرونا در مردم شهر اصفهان انجام گرفت. مواد و روش ها: طرح پژوهش حاضر از نوع توصیفی-همبستگی بود. جامعه آماری کلیه افراد بالای ۱۸ سال ساکن شهر اصفهان در سال ۱۴۰۰ بود که از میان آن ها ۳۵۱ نفر با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به پرسشنامه های پریشانی روان شناختی کسلر، سبک های مقابله با موقعیت های فشارزای ایندلر و پارکر-فرم کوتاه(CISS-SF)، نگرش نسبت به شدت خطر کرونا و اقدامات پیشگیرانه ی هنرور و همکاران پاسخ دادند. تجزیه وتحلیل داده ها با استفاده از روش آماری تحلیل ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون گام به گام با استفاده از نرم افزار SPSS۲۸انجام شد. یافته ها: نتایج بیانگر این بود که نشان داد نگرش به شدت خطر کرونا، سبک مقابله اجتنابی، سبک مقابله هیجان مدار و رفتارهای پیشگیرانه می توانند ۱۸ درصد از تغییرات پریشانی روان شناختی را به صورت معنادار پیش بینی کنند؛ اما سبک مقابله مسئله مدار قادر به پیش بینی پریشانی روان شناختی نبود. نتیجه گیری: از نتایج پژوهش حاضر می توان جهت تبیین پریشانی روان شناختی و تدوین مداخلات فرد نگر و جامعه محور در جهت ارتقای سلامت افراد در رویارویی با بیماری همه گیر کرونا استفاده کرد.
شناسایی و اعتباریابی مبانی و اهداف الگوی برنامه درسی تربیت اخلاقی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: تعلیم و تربیت معاصر با مسئله تربیت اخلاقی روبه رو است. اهمیت تربیت اخلاقی در نظام های آموزشی و پرورشی، امری بدیهی و غیرقابل انکار است. بنابراین، پژوهش حاضر با هدف شناسایی و اعتباریابی مبانی و اهداف الگوی برنامه درسی تربیت اخلاقی صورت گرفته است. روش ها: تحقیق حاضر به صورت ترکیبی و شامل بخش های کیفی و کمی است. در بخش کیفی از روش تحلیل محتوای کیفی به صورت قیاسی و در بخش کمی از روش تحقیق پیمایشی استفاده شد. در تحلیل محتوی، 54 مقاله مطابق معیارهای مورد نظر بررسی شد. برای تشکیل الگوی پیشنهادی، داده های حاصله تلفیق شدند. ابزار تحقیق پیمایش، پرسش نامه محقق ساخته بود که روایی آن به تایید 5نفر متخصص حوزه علوم تربیتی رسید. برای اعتباربخشی الگوی پیشنهادی، 85 نفر از متخصصان حوزه علوم تربیتی به صورت هدفمند انتخاب شدند که الگوی پیشنهادی براساس نظرات آنها اعتباریابی شد. نتایج با استفاده از نرم افزار SPSS 18 مورد تحلیل قرار گرفت. یافته ها: الگوی طراحی شده دارای رویکرد تلفیقی به عناصر برنامه درسی تربیت اخلاقی بود. مهم ترین و اولین سطح این الگو مبانی اسلامی بود و در سطح بالاتر، اصول منتج شده از این مبانی قرار داشت. مبانی و اصول اسلامی به اهداف این الگو جهت داد و به مانند صافی مانع ورود عناصر مغایر با ارزش های اسلامی به برنامه درسی تربیت اخلاقی شد. نتیجه گیری: در پرتو مبانی و اصول برنامه درسی تربیت اخلاقی با رویکرد اسلامی و توجه به مولفه های برنامه درسی رسمی و برنامه درسی پنهان مطابق با اهداف این الگو می توان به تربیت اخلاقی و یادگیری مهارت ها و صلاحیت های اخلاقی دست یافت.
ارائه مدل کیفیت حسابرسی بر اساس سازمان یافتگی شخصیت، استرس شغلی و توانمندی ایگو(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
اهداف هدف از پژوهش حاضر، بررسی تأثیر سازمان یافتگی شخصیت، استرس شغلی و توانمندی «خود» بر پیش بینی کیفیت حسابرسی در سازمان حسابرسی و شرکت های حسابرسی مستقل است. مواد و روش ها جامعه آماری این تحقیق شامل همه حسابرسان سازمان حسابرسی در سال 139۸ به تعداد ۱۹۱ نفر و شرکت های حسابرسی مستقل به تعداد ۲۰۸ شرکت که حداقل 3 حسابرس داشته اند، است که در نهایت ۸۱۵ نفر کل جامعه آماری را تشکیل می دهند و به روش نمونه گیری تصادفی ساده تعداد ۲۶۱ نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. به منظور جمع آوری اطلاعات مورد نیاز از ابزار پرسش نامه های استاندارد کیفیت حسابرسی، سازمان یافتگی شخصیت، پرسش نامه استرس شغلی و پرسش نامه روان شناختی قدرت «خود» استفاده شد که در طیف 5 گزینه ای لیکرت طراحی شد. یافته ها یافته های تحقیق نشان داد متغیرهای سازمان یافتگی شخصیت (0/425) و توانمندی «خود» (0/222) بر کیفیت حسابرسی حسابرسان شرکت های حسابرسی مستقل تأثیر مثبت و معنا داری داشته و استرس شغلی (0/505-) بر کیفیت حسابرسی حسابرسان شرکت های حسابرسی مستقل تأثیر معکوس و معنادار داشته است. نتیجه گیری می توان با توجه به متغیرهای سازمان یافتگی شخصیت، توانمندی «خود» و استرس شغلی حسابرسان، کیفیت حسابرسی حسابرسان را پیش بینی کرد که این امر می تواند بر عملکرد شرکت های بورس اوراق بهادار و همچنین سایر شرکت های سرمایه گذاری استفاده شود. یافته های این پژوهش می تواند مباحثی نوظهور در انجمن های حرفه ای جهت دوره های آموزشی داشته باشد.
بررسی اثربخشی مشاوره با رویکرد اسلامی در پریشانی روان شناختی دانشجویان دختر با تجربه شکست عشقی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
پژوهش در دین و سلامت دوره ۸ پاییز ۱۴۰۱ شماره ۳
53-67
حوزههای تخصصی:
سابقه و هدف: در دنیای امروز، بنا به تغییر تعاریف اصیل روابط انسانی، بسیاری از قشرهای مختلف به ویژه دانشجویان شکست عشقی را به همراه آشفتگی روان شناختی تجربه می کنند. با عنایت به این امر که پریشانی روان شناختی اختلالی هیجانی است و می تواند عملکرد فردی و بین فردی را با مشکل مواجه سازد؛ و با توجه به تأکید محافل مداخلاتی جدید بر استفاده از عامل های فرهنگی-اعتقادی؛ پژوهش حاضر با هدف بررسی میزان اثربخشی مشاوره با رویکرد اسلامی در پریشانی روان شناختی (افسردگی، اضطراب و استرس) دختران دانشجوی دارای تجربه شکست عشقی دانشگاه علوم پزشکی شهر تبریز انجام شده است.
مقایسه اثربخشی آموزش ذهن آگاهی و هنر-بازی درمانی بر عزت نفس دانش آموزان پسر دوره ابتدایی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر، مقایسه اثربخشی هنر-بازی درمانی و آموزش ذهن آگاهی بر عزت نفس دانش آموزان پسر سال ششم ابتدایی بود. روش: این پژوهش با روش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون همراه با گروه گواه انجام گرفت. جامعه آماری پژوهش شامل دانش آموزان پسر سال ششم ابتدایی شهر بوکان در سال تحصیلی 1400-1399 بود. روش نمونه گیری در پژوهش حاضر، به شیوه تصادفی چندمرحله ای بود. ابتدا با روش نمونه گیری تصادفی سه مدرسه ابتدایی شهر بوکان انتخاب شدند و از بین کلاس های ششم هر مدرسه، یک کلاس به صورت تصادفی برگزیده شد. سپس، تعداد 45 دانش آموز انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و یک گروه گواه (هر گروه 15 نفر) گمارش شدند. گروه های آزمایش تحت آموزش دو برنامه مداخله متفاوت هنر-بازی درمانی و آموزش ذهن آگاهی قرار گرفتند. پرسشنامه عزت نفس (SEI) به عنوان ابزار پژوهش برای اجرای پیش آزمون و پس آزمون استفاده شد. برای تحلیل داده ها، از روش های آماری تحلیل کوواریانس چندمتغیری و آزمون مقایسه های زوجی بنفرونی استفاده شد. یافته ها: نتایج حاصل از تحلیل داده ها نشان داد بین گروه های آزمایشی و گروه گواه از لحاظ متغیر عزت نفس در مرحله پس آزمون تفاوت معنی داری وجود دارد (.05≥P). نتایج دیگر پژوهش نشان داد که بین آموزش ذهن آگاهی با هنر-بازی درمانی تفاوت معنی داری بین دو گروه وجود ندارد و اثربخشی هر دو مداخله به یک میزان بوده است. نتیجه گیری : براساس یافته ها، آموزش ذهن آگاهی و هنربازی درمانی به عنوان روش های مداخله ای مؤثر در رشد و بهبود عزت نفس کودکان دبستانی می تواند مورد استفاده مربیان و دست اندرکاران تعلیم و تربیت قرار گیرد.