فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴٬۵۰۱ تا ۴٬۵۲۰ مورد از کل ۳۵٬۵۲۳ مورد.
منبع:
عصب روانشناسی سال ۹ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۳۲)
27-39
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از اجرای پژوهش حاضر، تعیین تأثیر الگوی شنیداری و دیداری بر سرکوب ریتم میو در شوت سه گام بسکتبال بود. روش: 13 نفر از دانشجویان تربیت بدنی دانشگاه شهید رجایی تهران به صورت داوطلبانه در این پژوهش شرکت کردند. ترتیب مشاهده الگوی بینایی و الگوی شنیداری، در بین شرکت کنندگان به صورت موازنه متقابل کنترل شد. شرکت کنندگان به طور تصادفی در دو گروه قرار گرفتند: گروه اول، ابتدا الگوی بینایی را مشاهده و سپس الگوی شنیداری مربوط به صدای اجرای شوت سه گام بسکتبال را دریافت کردند و گروه دوم، الگوی بینایی را پس از الگوی شنیداری مشاهده و در نهایت هر دو گروه الگوی ترکیبی را مشاهده کردند. امواج مغزی شرکت کنندگان در سه حالت، توسط دستگاه الکتروانسفالوگرافی ثبت و توسط نرم-افزار نروگاید به داده های کمی تبدیل شد. یافته ها: نتایج آزمون تحلیل واریانس دوراهه با اندازه های تکراری در یک طرح (منطقه عصبی)3 × (نوع الگو)3 نشان داد اثر اصلی منطقه عصبی معنادار است، به این معنی که، ریتم میو در منطقه CZ به طور معناداری سرکوب بیشتری نسبت به منطقه 3C داشته است (014/0= P). علاوه بر این، نتایج نشان دادند که ریتم میو در منطقه CZ به طور معناداری سرکوب بیشتری نسبت به منطقه عصبی 3C در هر دو حالت مشاهده الگوی بینایی (025/0= P) و بینایی- شنیداری (014/0= P) داشته است، درحالیکه بین ریتم میو در حالت الگوی شنیداری بین سه منطقه مذکور تفاوت معناداری مشاهده نشد. نتیجه گیری: یکپارچگی بینایی شنوایی سبب سرکوب بیشتری در ریتم میو و در نتیجه فعال سازی نورون های آینه ای می شود.
تأثیر توانبخشی شناختی مبتنی بر تکالیف تعادلی-شناختی از راه دور بر بهبود کارکردهای اجرایی و کاهش علائم رفتاری کودکان دارای اختلال نقص توجه- بیش فعالی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عصب روانشناسی سال ۹ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۳۲)
55-66
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی تاثیر توانبخشی شناختی مبتنی بر تکالیف تعادلی-شناختی از راه دور بر بهبود کارکردهای اجرایی و کاهش علائم رفتاری کودکان دارای ADHD بود. طرح نیمه آزمایشی، از نوع پیش آزمون- پس آزمون همراه با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش کلیه کودکان مبتلا به اختلال نقص توجه و بیش فعالی 8 تا 12 سال بودند که با روش نمونه گیری در دسترس 30 نفر انتخاب و با جایگزینی تصادفی در دو گروه آزمایشی(15نفر) و کنترل(15 نفر) جایگزین شدند. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه کانرز نسخه والدین (1960)، پرسشنامه مشکلات رفتاری کوای و پترسون (1987)، کارکرد اجرایی بریف (2000) بود. گروه آزمایش به مدت 10 جلسه 45 دقیقه ای در قالب هفته ای دو جلسه، با استفاده از بسته توانبخشی شناختی مبتنی بر تکالیف تعادلی-شناختی باران آموزش داده شد ولی گروه کنترل مداخله ای دریافت ننمودند. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از آزمون تحلیل کوواریانس چندمتغیره (MANCOVA) برای اندازهگیری اثربخشی توانبخشی شناختی از راه دور با بهره گیری از نرم افزار SPSS-26 انجام گردید. یافته ها نشان داد که توانبخشی شناختی از راه دور مبتنی بر تکالیف تعادلی-شناختی (952/82F= و سطح معناداری کوچک تر یا مساوی (0.05) تاثیر معناداری بر مولفه کارکردهای اجرایی دارد. همچنین یافته ها نشان داد که توانبخشی شناختی از راه دور مبتنی بر تکالیف تعادلی-شناختی (829/57F= و سطح معناداری کوچک تر یا مساوی (0.05) تاثیر معناداری دارد. بنابراین نتیجه گیری شد که توانبخشی شناختی مبتنی بر تکالیف تعادلی-شناختی از راه دور بر بهبود کارکردهای اجرایی و کاهش علائم رفتاری کودکان دارای اختلال نقص توجه و بیش فعالی تاثیر دارد.
Investigate the Mediating Role of Coping Skills in the Relationship between Cognitive Schemas Activated in Sexual Context and Marital Satisfaction(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Aim: The aim of the present study was to investigate the mediating role of coping skills in the relationship between cognitive schemas activated in sexual context and marital satisfaction. The research method was descriptive-correlation and structural equation modeling.
Methods: The statistical population included all the men and women of Bandar Abbas, of whom 350 were selected by available sampling method. The sample of this study included 125 men (35.7%) and 225 women (64.3%). To collect data, the Cognitive Schema Questionnaire Activated in Sexual Context (QCSASC), the Elzaros and Folkman Coping Skills questionnaire (CSQ) and the Marital Satisfaction Scale were used. SPSS23 and AMOS software were used for data analysis.
Results: Structural equation modeling showed that coping skills and cognitive schemas activated in sexual context both directly and indirectly affected marital satisfaction in men and women. The evaluation of the hypothetical research model using fit indices showed that the hypothetical model fits the measurement model (CFI=0.97, NFI=0.99, RMSEA=0.044).
Conclusion: Consistent with the dual control model, the results of this research showed that coping skills have an effect on the marital satisfaction of women and men, and these findings emphasize that along with the coping skills of each person in marital relationships, the cognitive schemas activated in the sexual context are also important.
نقش واسطه ای حساسیت انزجاری در رابطه بین ابعاد سرشت و اختلال پانیک(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی کاربردی سال ۱۷ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴ (پیاپی ۶۸)
121 - 142
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از مطالعه حاضر بررسی نقش واسطه ای حساسیت انزجاری در رابطه بین ابعاد سرشت با اختلال پانیک بود. روش: طرح پژوهش حاضر از نوع توصیفی همبستگی است. جامعه آماری پژوهش حاضر تمامی دانشجویان دانشگاه ارومیه در نیمسال تحصیلی 1398-1399 بودند که تعداد 377 نفر از آن ها با استفاده از نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب و پرسش نامه های سرشت و منش (کلونینجر، شوراکیک و پرزیبرک، 1993)، حساسیت انزجاری (هیدت 1994) و نشانه های پانیک لیبویتز (1984) را تکمیل کردند. تحلیل داده ها با استفاده از مدل یابی معادلات ساختاری انجام شد. همچنین برای طبقه بندی، پردازش، تحلیل داده ها و بررسی فرضیه های پژوهش از نرم افزار Smart-PLS استفاده شده است. یافته ها: در پژوهش حاضر ضریب مسیر غیرمستقیم بین پاداش وابستگی (01/0p<، 309/0-β=) و پشتکار (01/0p<، 096/0-β=) با اختلال پانیک منفی و در سطح 01/0 معنادار بود. ضریب مسیر غیرمستقیم بین آسیب پرهیزی (01/0p<، 135/0β=) با اختلال پانیک مثبت و در سطح 01/0 معنادار بود. نتیجه گیری: این یافته ها نقش سرشت در ایجاد اختلال پانیک را مورد تأیید قرار می دهد و بیانگر توجه هرچه بیشتر به مبانی زیستی در درمان اختلال پانیک است. همچنین مدل آسیب شناختی پیشنهادی حاضر می تواند به فهم بهتر نقش انزجار در آسیب روانی و اثربخشی درمان های شناختی رفتاری در افراد مبتلا به اختلالات اضطرابی از جمله اختلال پانیک کمک کند.
رابطه سبک دلبستگی اضطرابی و افسردگی پس از زایمان با توجه به نقش واسطه ای دشواری در تنظیم هیجان در میان زنان تازه زایمان کرده(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی بالینی سال ۱۵ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۵۹)
57 - 68
حوزههای تخصصی:
مقدمه: پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش واسطه ای دشواری در تنظیم هیجان در رابطه بین سبک دلبستگی اضطرابی و افسردگی پس از زایمان انجام گرفت.روش : روش پژوهش حاضر توصیفی _ همبستگی و از نوع مدل معادلات ساختاری بود. شرکت کنندگان شامل 206 نفر از زنانی بودند که دو هفته تا سه ماه از زایمان آن ها گذشته بود و به روش نمونه-گیری در دسترس انتخاب شدند. جهت گردآوری داده ها از مقیاس های افسردگی پس از زایمان ادینبورگ(EPDS)، سبک دلبستگی بزرگسالان کولینز و رید(RAAS) و دشواری در تنظیم هیجان گرتز و رومر(DERS) و جهت تحلیل داده ها از نرم افزارSPSS 26 و 24 AMOS استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان دادند که مدل پیشنهادی به خوبی برازش شده است، در این مدل رابطه بین افسردگی پس از زایمان با سبک دلبستگی اضطرابی (01/0p < ) و دشواری در تنظیم هیجان (0/01>P ) مثبت و معنادار بود. همچنین بین دشواری در تنظیم هیجان و سبک دلبستگی اضطرابی رابطه مثبت و معنادار وجود داشت (0/01>P ). نتایج حاصل از مدل معادلات ساختاری نشان داد که دشواری در تنظیم هیجان در رابطه بین سبک دلبستگی اضطرابی و افسردگی پس از زایمان نقش واسطه ای دارد.نتیجه گیری: دو عامل مهم در رابطه با افسردگی پس از زایمان زنان، سبک دلبستگی اضطرابی و دشواری در تنظیم هیجان می باشند. تمرکز بر برنامه های پیشگیرانه مبتنی بر مهارت های تنظیم هیجان و توجه به سبک دلبستگی و مشکلات تنظیم هیجان مادران می تواند در پیشگیری و درمان افسردگی پس از زایمان کمک کننده باشد.
مبانی هستی شناختی روان شناسی اسلامی و روان شناسی معاصر؛ مقایسه و نقد(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
روانشناسی و دین سال ۱۶ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۶۳)
7 - 26
حوزههای تخصصی:
مبانی هستی شناختی تأثیری مستقیم بر نگرش ما به پدیده های انسانی و تبیین و تحلیل کنش های انسانی دارد. هر کس مجموعه هستی را به گونه ای می بیند و بر اساس آن اهداف و مسیرهای زندگی خود را ترسیم می کند. هدف اصلی این مقاله شناسایی مبانی هستی شناختی روان شناسی اسلامی و مقایسه آن با مبانی هستی شناختی روان شناسی معاصر است. روش تحقیق در این مقاله توصیفی تحلیلی است. نتایج نشان می دهد که مبانی هستی شناختی روان شناسی اسلامی دارای چهار مبنای کلی است که در مقایسه با روان شناسی معاصر، از اتقان، استحکام و منطق محکم تری برخوردار است. این چهار مبنا عبارتند از: همسانی هستی با واقعیت، تکثر و تنوع سطوح هستی، هدفمندی جهان هستی، و قانونمندی جهان هستی.
مقایسه اثربخشی گروه درمانی شناختی رفتاری و درمان گروهی مبتنی بر پذیرش و تعهد بر طرحواره ظاهر در زنان چاق فاقد رژیم تغذیه(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از این پژوهش مقایسه اثربخشی گروه درمانی شناختی رفتاری و درمان گروهی مبتنی بر پذیرش و تعهد بر طرحواره ظاهر در زنان چاق فاقد رژیم تغذیه بود.
روش: طرح پژوهشی شبه آزمایشی از نوع پیش آزمون - پس آزمون و پیگیری با گروه کنترل بود. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه زنان با شاخص توده بدنی بالای 30 مراجعه کننده به کلینیک تغذیه و درمان چاقی نور در شهر ری در سال 1400 بود. حجم نمونه شامل 45 نفر (30 نفر گروه های آزمایش و 15 نفر گروه کنترل) از جامعه آماری به شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب شده و در دو گروه آزمایشی و یک گروه گواه جایدهی شدند. برای گروه آزمایش اول، درمان شناختی رفتاری و برای گروه آزمایش دوم، درمان گروهی پذیرش و تعهد اجرا شد در حالیکه گروه کنترل آموزشی دریافت نکردند. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه طرحواره ظاهری (کش،ملنیک و هاربوسکی، 2004) بود. داده ها با استفاده از آزمون تحلیل واریانس با اندازه گبری مکرر مورد تحلیل قرار گرفت.
یافته ها: نتایج نشان داد که هر دو درمان بر کاهش طرحواره ظاهر، زنان چاق فاقد رژیم تغذیه اثر داشته اند (001/0P<) و تغییر نمرات در مرحله پیگیری پایدار بود
نتیجه گیری: با توجه به نتایج بدست آمده می توان نتیجه گرفت که گروه درمانی شناختی رفتاری و درمان گروهی مبتنی بر پذیرش و تعهد موجب بهبود طرحواره ظاهر در زنان چاق فاقد رژیم تغذیه می شود.
شناسایی عوامل موثر بر آشفتگی زناشویی با استفاده از تحلیل مضمون(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر شناسایی عوامل موثر بر آشفتگی زناشویی با استفاده از تحلیل مضمون بود.
روش: پژوهش حاضر از نوع کیفی بوده و درصدد بود با استفاده از روش تحلیل مضمون به گردآوری، تحلیل و تفسیر موضوع پژوهش اقدام نماید. از این رو، مجموعه مقالات منتشر شده داخل و خارج کشور مربوط به 10سال اخیر که در حوزه آشفتگی زناشویی بودند، مورد بررسی قرار گرفت. اعتبارداده ها با ضریب اعتبار هولستی، روایی با معیارهای چهاربخشی گوبا و لینکولن (1994) و اعتبارسنجی الگو با گروه های کانونی با کاربست روش دلفی فازی بررسی شد.
یافته ها: تحلیل مقالات حاکی از استخراج 116مولفه در قالب 13عامل روانی، شناختی، جنسی-جسمی، ارتباطی، خانوادگی، آموزشی، اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی مذهبی، محیطی، عشق و نقش ها بود که دست به هم داده و باعث بروز آشفتگی زناشویی شدند. نشانه آشفتگی پریشانی عاطفی بوده که خود را در قالب طلاق عاطفی آشکار می کند. در نتیجه رخداد این پدیده؛ اختلال رفتاری، عاطفی و شناختی به عنوان پیامدهای آشفتگی زناشویی نمود پیدا کرده که متاسفانه دستاورد آن ناتوانی در حل مساله برای زوجین بوده و به دنبال آن شاهد اختلال در عملکرد خانواده خواهیم بود. با بروز اختلال در عملکرد خانواده نیز، تربیت صحیح فرزندان انجام نشده و دستاورد آن آسیب به جامعه خواهد بود.
نتیجه گیری: به متخصصان روانشناسی و مشاوره خانواده و ازدواج و نیز دست اندرکان و مسئولین پیشنهاد می شود در برنامه های اثربخشی خود به عوامل شناسایی شده و الگوی بدست آمده در این پژوهش توجه نمایند؛ بدینسان بتوان گامی جهت بهبود زندگی زناشویی زوجین برداشت و از آسیب به جامعه جلوگیری نمود.
مقایسه اثربخشی آموزش مهارت حل مسأله با آموزش خودگویی بر سلامت روان و حساسیت به طرد در افراد وابسته به سوءمصرف مواد(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش با هدف مقایسه اثربخشی آموزش مهارت حل مسأله با آموزش خودگویی بر سلامت روان و حساسیت به طرد در افراد وابسته به سوءمصرف مواد انجام شد. روش پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون و پیگیری با گروه کنترل بود. از میان تمامی 470 نفر مراجعه کننده دارای اختلال مصرف مواد افیونی به مرکز درمان سرپایی نسیم رهایی در سال 1401، 60 نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و در سه گروه 20 نفری به شیوه تصادفی گمارده شدند. ابزار پژوهش پرسشنامه استاندارد سلامت روان (کیز، 2002) و پرسشنامه حساسیت به طرد (فلدمن، 1996) بود. گروه آزمایش اول تحت 8 جلسه آموزش مهارت حل مسأله، گروه آزمایش دوم تحت 10 جلسه آموزش خودگویی و گروه کنترل هیچ گونه مداخله ای دریافت نکرد. داده ها از طریق تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر تحلیل گردید. یافته ها نتایج نشان داد که اثر هر دو روش آموزشی در کاهش حساسیت به طرد و افزایش سلامت روانی در افراد دارای اختلال مصرف مواد افیونی معنادار بود. همچنین، نتایج آزمون تعقیبی بن فرونی نشان داد که آموزش مهارت حل مسأله در کاهش حساسیت به طرد در مرحله پیگیری اثربخش تر از آموزش خودگویی بود اما بین تأثیر دو روش بر سلامت روانی تفاوتی مشاهده نشد. در نتیجه متخصصان و درمانگران حوزه اعتیاد به منظور ارتقای عملکرد روانی و پیشگیری از عود مصرف در معتادان می توانند در کنار دارو درمانی و دیگر روش های متداول از این شیوه های آموزشی نیز استفاده کنند.
مقایسه اثربخشی درمان متمرکز بر شفقت و آموزش تنظیم هیجان بر انعطاف پذیری شناختی و احساس تنهایی در افراد وابسته به مواد خود معرف به سازمان بهزیستی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال هفدهم بهار ۱۴۰۲ شماره ۶۷
۱۸۰-۱۵۳
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر، مقایسه اثربخشی درمان متمرکز بر شفقت و آموزش تنظیم هیجان بر انعطاف پذیری شناختی و احساس تنهایی در افراد وابسته به مواد خودمعرف به سازمان بهزیستی بود. روش: روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه افراد وابسته به مواد خودمعرف به سازمان بهزیستی شهرستان شیراز در سال 1400 بود که از بین آن ها 45 نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش و یک گروه کنترل قرار گرفتند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه انعطاف پذیری شناختی و مقیاس احساس تنهایی استفاده شد. یک گروه آزمایش درمان متمرکز بر شفقت و گروه دیگر آزمایش آموزش تنظیم هیجان را به مدت 8 جلسه 90 دقیقه ای و هر هفته یک جلسه به طور گروهی دریافت کردند، اما گروه کنترل هیچ مداخله ای دریافت نکرد. داده ها با روش تحلیل کوواریانس چندمتغیری تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها: نتایج نشان داد که تفاوت بین گروه های آزمایش و گروه کنترل در هر دو رویکرد معنادار و به ترتیب درمان متمرکز بر شفقت در مقایسه با آموزش تنظیم هیجان بر کاهش احساس تنهایی تأثیر بیشتر داشت. از سوی دیگر، آموزش تنظیم هیجان در مقایسه با درمان متمرکز بر شفقت بر افزایش انعطاف پذیری شناختی تأثیر بیشتری داشت. نتیجه گیری: بر اساس یافته های حاصل می توان نتیجه گرفت افراد دارای اعتیاد به مواد با یادگیری فنون مبتنی بر تنظیم هیجان و درمان متمرکز بر شفقت می توانند به انعطاف پذیری شناختی بیشتری دست یابند و احساس تنهایی کمتری را تجربه نمایند. همچنین، درمان متمرکز بر شفقت در افزایش انعطاف پذیری شناختی و آموزش تنظیم هیجان در کاهش احساس تنهایی افراد وابسته به مواد اثریخشی بیشتری دارند.
مقایسه مکانیزم های دفاعی، طرحواره های ناسازگار اولیّه و خودپنداشت بین افراد با و بدون وابستگی به مواد مخدّر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال هفدهم بهار ۱۴۰۲ شماره ۶۷
۳۰۴-۲۷۱
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از پژوهش حاضر مقایسه مکانیزم های دفاعی، طرحواره های ناسازگار اولیه، و خودپنداشت بین افراد با و بدون وابستگی به مواد مخدر بود. روش: پژوهش حاضر علی-مقایسه ای بود. تعداد 80 نفر از افراد مراجعه کننده به مراکز درمان سرپایی و غیر وابسته به مواد در شهر رشت به روش نمونه گیری غیراحتمالی و هدفمند انتخاب شدند و به پرسشنامه های طرحواره های ناسازگار اولیه (فرم کوتاه)، سبک های دفاعی، و خودپنداشت پاسخ دادند. یافته ها: نتایج نشان داد بین افراد با و بدون وابستگی به مواد مخدر در متغیرهای مورد مطالعه تفاوت معنی داری وجود داشت به طوری که افراد وابسته به مواد مخدر به طور معناداری نمرات بالاتری در زیرمقیاس های توانایی ذهنی، جذابیت جسمانی، و مهارت های اجتماعی و نمرات پایین تری در زیرمقیاس های کارآمدی شغلی و عیب ها و حسن ها نسبت به افراد غیر وابسته به مواد مخدر داشتند. همچنین، گروه وابسته به مواد تنها در مکانیسم های دفاعی روان آزرده به طور معناداری نمرات بیشتری نسبت به گروه بهنجار کسب کرد و در مکانیسم های رشد نایافته و رشدیافته تفاوت معنی داری بین آنها یافت نشد. در نهایت، گروه وابسته به مواد به طور معناداری نمرات بیشتری در زیرمقیاس های بریدگی و طرد، خودگردانی و عملکرد مختل، محدودیت های مختل و گوش به زنگی بیش از حد و بازداری نسبت به گروه بهنجار کسب کردند اما در زیرمقیاس دیگرجهت مندی بین دو گروه تفاوت معناداری مشاهده نشد. نتیجه گیری: ابعاد ضعیف خودپنداشت، استفاده از مکانیزم های دفاعی روان آزرده و سطوح بالاتر طرحواره های ناسازگار اولیه می توانند عوامل احتمالی پرخطر زمینه ساز گرایش افراد به مصرف مواد باشند.
اثربخشی تلفیق طرحواره درمانی با فن مواجهه و پیشگیری از پاسخ بر تحمل پریشانی و نشانگان وسواس زنان مبتلا به وسواس شستشو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی تلفیق طرحواره درمانی با فن مواجهه و پیشگیری از پاسخ بر تحمل پریشانی و نشانگان وسواس انجام شد. روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون و گروه کنترل با دوره پیگیری دوماهه بود. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی زنانی که در بازه زمانی اول آبان 99 تا پایان بهمن 99 به کلینیک های مشاوره تحت نظارت سازمان نظام روانشناسی در شمال و مرکز شهر تهران مراجعه و توسط روانپزشک تشخیص قطعی اختلال وسواس شستشو دریافت کردند بود؛ که 30 نفر با روش نمونه گیری غیرتصادفی بصورت هدفمند بعنوان نمونه انتخاب و بطور تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه 15نفری قرار گرفتند. سپس گروه آزمایش طی 14جلسه بصورت انفرادی تحت مداخله قرار گرفتند. ابزار پژوهش مقیاس تحمل پریشانی (DTS، سیمونز و گاهر، 2005) و مقیاس وسواس فکری-جبری ییل-براون (1989، YBOCS) بود. تحلیل داده ها با استفاده از آزمون اندازه گیری مکرر و آزمون تعقیبی بونفرونی نشان داد بین گروه آزمایش و گواه در پس آزمون و پیگیری تحمل پریشانی و نشانگان وسواس تفاوت معناداری وجود دارد (01/0>P). بدین معنا که تلفیق طرحواره درمانی با فن مواجهه و پیشگیری از پاسخ موجب افزایش تحمل پریشانی و کاهش نشانگان وسواس شده؛ و میزان اثربخشی تا مرحله پیگیری دو ماهه نیز معنادار بوده است. براساس نتایج به دست آمده در پژوهش می توان گفت تلفیق طرحواره درمانی با فن مواجهه و پیشگیری از پاسخ بر افزایش تحمل پریشانی و کاهش نشانگان وسواس در زنان مبتلا به اختلال وسواس شستشو مؤثر بوده است.
مقایسه اثربخشی درمان گروهی فراشناختی و فعال سازی رفتاری بر احساس گناه در زنان مبتلا به اختلال دیس تایمیک(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۲ خرداد ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۸۴)
۱۵۲-۱۴۱
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی درمان فراشناختی و درمان فعال سازی رفتاری بر احساس گناه در زنان مبتلا به اختلال دیس تایمیک بود. پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون - پس آزمون و گروه کنترل با پیگیری بود. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه زنان دارای اختلال دیس تایمی مراجعه کننده به کلینیک های روان شناسی مستقر در منطقه 8 شهر تهران در سال 1400 بود که تعداد 45 نفر به شیوه هدفمند انتخاب و با گمارش تصادفی در دو گروه آزمایش و یک گروه کنترل قرار گرفتند. ابزار این پژوهش پرسشنامه احساس گناه کوگلر و جونز (1992) (CJGFQ) بود. برای گروه آزمایش اول درمان فراشناخت (ولز، 2009) و برای گروه آزمایش دوم درمان فعال سازی رفتاری (دیمیدجیان و همکاران، 2008) در 8 جلسه 90 دقیقه ای هفته ای دوبار برگزار شد. داده ها با بهره گیری از تحلیل واریانس آمیخته تجزیه وتحلیل شدند. نتایج تحلیل واریانس نشان داد بین گروه ها در پس آزمون و پیگیری احساس گناه و مؤلفه هایش تفاوت معناداری وجود دارد (05/0p>). نتایج نشان داد هردو مداخله در احساس گناه و مؤلفه هایش اثربخش بودند اما مداخله فعال سازی رفتار اثربخشی بیشتری را نشان می دهد و بین دو درمان تفاوت معنادار مشاهده شد (05/0p>). بر اساس نتایج این مطالعه می توان گفت که به دلیل تأثیر بیشتری که درمان فعال سازی رفتاری بر کاهش احساس گناه دارد می تواند به تنهایی و یا با درمان مکمل در کاهش احساس گناه ناشی از افسردگی در زنان مبتلا به اختلال دیس تایمیک مؤثر باشد.
مقایسه اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد با رفتار درمانی دیالکتیک بر خودشناسی انسجامی، تنظیم هیجان و کیفیت زندگی بیماران همودیالیزی
حوزههای تخصصی:
مقدمه: بیماری های مزمن کلیوی از جمله مشکلات، تهدید کننده سلامت جسمی و روانی است. هدف: هدف پژوهش حاضر مقایسه درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد با رفتار درمانی دیالکتیک بر خودشناسی انسجامی، تنظیم هیجان و کیفیت زندگی بیماران همودیالیزی بود. روش: روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون، پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری شامل بیماران همودیالیزی بیمارستان های شفا و کلینیک جوادالائمه شهر کرمان در سال ۱۴۰۱ بود. براساس روش نمونه گیری در دسترس ۴۵ نفر انتخاب و سپس به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و رفتار درمانی دیالکتیک) و یک گروه گواه جایگزین شدند (هر گروه ۱۵ نفر). ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه خودشناسی انسجامی قربانی (۲۰۰۸)، تنظیم هیجان گروس (۲۰۰۳) و کیفیت زندگی سازمان جهانی بهداشت (۱۹۹۶) بود. جهت تجزیه وتحلیل داده ها از آزمون های آماری تحلیل کوواریانس تک متغیره، آزمون تعقیبی توکی و نرم افزار SPSS نسخه ۲۴ استفاده شد. یافته ها: نتایج تحلیل کوواریانس نشان داد که بین نمرات گروه گواه و آزمایش تفاوت معناداری وجود دارد (۰/۰۰۱>P). در مقایسه با گروه گواه، گروه های آزمایشی خودشناسی انسجامی، تنظیم هیجان و کیفیت زندگی بیماران همودیالیزی را بهبود بخشیدند. با وجود اینکه بین دو رویکرد آزمایشی تفاوت معناداری وجود نداشت؛ اما تأثیر درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد نسبت به رفتار درمانی دیالکتیک اندکی بیشتر بود. نتیجه گیری: درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و رفتار درمانی دیالکتیک روش هایی مناسب در افزایش خودشناسی انسجامی، تنظیم هیجان و کیفیت زندگی در بیماران همودیالیزی بود؛ لذا پیشنهاد می گردد از این درمان ها در کنار سایر درمان های پزشکی استفاده شود.
نسخه ایرانی مقیاس تجدیدنظرشده دلبستگی بزرگسال: روایی و پایایی در جمعیت عمومی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی کاربردی سال ۱۷ تابستان ۱۴۰۲شماره ۲ (پیاپی ۶۶)
191 - 167
حوزههای تخصصی:
هدف: مقیاس تجدیدنظرشده دلبستگی بزرگسال، سنجه خودگزارش دهی شناخته شده ای برای اهداف پژوهشی است. ساختار سه عاملی این مقیاس، علی رغم فقدان شواهدی که از ویژگی های روان سنجی آن حمایت کنند، سال ها در جمعیت های ایرانی به کار گرفته شده است. مطالعه حاضر هدف در بررسی ساختار عاملی، روایی همگرا و پایایی مقیاس تجدیدنظرشده دلبستگی بزرگسال در بزرگسالان جامعه ایرانی داشت. روش: نمونه ای متشکل از 605 شرکت کننده (354 زن، 251 مرد)، به طور تصادفی و با هدف تحلیل عاملی به دو نمونه مجزا (302 = 2 n، 303 = 1 n) تقسیم شدند. علاوه بر مقیاس تجدیدنظرشده دلبستگی بزرگسال، سنجه هایی از ذهنی سازی، بدتنظیمی هیجان و اختلال شخصیت مرزی اجرا شدند. تحلیل عاملی اکتشافی و تأییدی برای ارزیابی ساختارهای عاملی پیشنهادشده در نسخه اصلی به کار گرفته شدند. یافته ها: در مجموع، تحلیل عاملی حاکی از آن بود که ساختار دوعاملی (اضطراب و اجتناب) برازش بهتری با داده ها دارد. به دلیل بار عاملی ضعیف، شش گویه حذف شدند و در نتیجه مقیاسی 12 گویه ای به دست آمد. مضاف بر این، اضطراب و اجتناب با ابزارهای مرتبط با دلبستگی همبستگی معنا داری نشان دادند (001/0p<) و همسانی درونی شان نیز قابل قبول بود (به ترتیب α برابر با 83/0 و 76/0). نتیجه گیری: یافته های ما با بنیان های نظری پیشین همخوان بود و از نسخه ایرانی مقیاس تجدیدنظرشده دلبستگی بزرگسال برای استفاده در جمعیت عمومی حمایت کرد.
علل کاهش خویشتن داری جنسی در جوانان دارای رفتار پر خطر جنسی: یک پژوهش کیفی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی کاربردی سال ۱۷ تابستان ۱۴۰۲شماره ۲ (پیاپی ۶۶)
265 - 245
حوزههای تخصصی:
هدف : پژوهش حاضر با هدف بررسی تجارب زیسته جوانانی انجام گرفت که رفتار پر خطر جنسی داشتند. روش : رویکرد مورد مطالعه در این پژوهش کیفی و از نوع داده بنیاد بود. تعداد 16 نوجوان که تجربه رفتار پر خطر جنسی داشتند و متمایل به همکاری با پژوهشگر بودند با شیوه نمونه گیری نظری انتخاب شدند. این افراد با استفاده از مصاحبه نیمه ساختار یافته به صورت عمیق مورد بررسی قرار گرفتند. بعد از تحلیل داده ها به شیوه استراوس و کوربین (1990) در مجموع 58 مفهوم، 15 مقوله اولیه و سه مقوله ثانویه استخراج شدند. یافته ها : این مقوله ها عبارت بودند از: 1- عوامل مستعد کننده (سستی باورهای مذهبی، مشکل ساختاری خانواده، تجارب و آگاهی های جنسی در کودکی، سوء استفاده دوره کودکی و مشکلات رشدی)؛ 2- عوامل درگیر کننده (دسترسی به محرک های جنسی، تاثیر از روابط دوستی، عادی انگاری و کاهش شرم و گناه، ضعف اعتماد به نفس یا جرات مندی جنسی، ضعف آگاهی و نگرش جنسی، و دسترسی راحت به روابط جنسی)؛ و 3- وجود انحرافات جنسی(داشتن تجاربی از انحرافات جنسی، کسب پاداش های هیجانی، وجود وسوسه های جنسی و جستجوی حداکثر هیجان جنسی). نتیجه گیری : می توان گفت که رفتار پر خطر جنسی در اثر تعامل عوامل متعددی بروز می کند، و برای پیشگیری از بروز چنین رفتارهایی نیاز به همکاری های مشترک خانواده، مدرسه و جامعه داریم.
تبیین مدل مدیریت درد براساس نشخوار فکری با میانجی گری تاب آوری و سرزندگی در زنان مبتلا به سرطان پستان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده درمانی کاربردی دوره ۴ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۱۵)
447 - 465
حوزههای تخصصی:
هدف: این مطالعه با هدف تبیین مدل مدیریت درد براساس نشخوار فکری با میانجی گری تاب آوری و سرزندگی در زنان مبتلا به سرطان پستان انجام شد. روش پژوهش: روش پژوهش، مدل سازی همبستگی توصیفی (معادلات ساختاری) بود. شرکت کنندگان در این مطالعه زنان مبتلا به سرطان پستان مراجعه کننده به تمام مراکز درمانی (بیمارستان ها و کلینیک های خصوصی و عمومی) تهران بودند که از این میان 273 نفر به صورت تصادفی انتخاب شدند. برای اندازه گیری متغیرهای تحقیق از پرسشنامه های پاسخ نشخواری، پرسشنامه سرزندگی، مقیاس تاب آوری و مدیریت درد استفاده شد. همچنین از آزمون ضریب همبستگی اسپیرمن و تحلیل مسیر و نرم افزار SPSS.22 و LISREL 8.80 برای تجزیه و تحلیل داده ها استفاده شد. یافته-ها: نتایج نشان داد که تأثیر غیر مستقیم و مستقیم نشخوار فکری بر مدیریت درد با نقش میانجی سرزندگی معنی دار بود (05/0>P). اثر غیر مستقیم و مستقیم نشخوار فکری بر مدیریت درد با نقش میانجی تاب آوری معنی دار بود (05/0>P). نتیجه گیری: می توان نتیجه گرفت که مدل مدیریت درد بر اساس نشخوار فکری با سرزندگی و میانجیگری تاب آوری در زنان مبتلا به سرطان پستان از برازش کافی برخواردار است. ب ا توج ه ب ه نتای ج پژوه ش حاضرم ی ت وان گف ت ب ه طورکل ی بین نشخوار فکری، سرزندگی، تاب آوری و مدیریت درد در بیماران مبتلا به سرطان پستان رابطه معنی داری وجود دارد.
اثربخشی بازی درمانی بر مشکلات رفتاری، احساس تنهایی و افسردگی کودکان ناشنوا(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
تحقیقات علوم رفتاری دوره ۲۰ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۷۳)
563 - 574
حوزههای تخصصی:
مقدمه و هدف: هدف از این پژوهش بررسی اثربخشی بازی درمانی بر مشکلات رفتاری، احساس تنهایی و افسردگی کودکان ناشنوا بود.
مواد و روش ها: روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون، پس آزمون و گروه های کنترل و آزمایشی می باشد. جامعه آماری تحقیق را کودکان ناشنوا شهرستان شاهرود تشکیل دادند. روش نمونه گیری هدفمند بوده که براساس معیارهای ورود به تحقیق 30 نفر از کودکان مدارس استثنایی شهرستان شاهرود انتخاب شدند که به صورت تصادفی ساده به 2 گروه تقسیم شدند. پرسشنامه های تحقیق شامل احساس تنهایی آشر کودک و نوجوان، پرسشنامه مشکلات رفتاری کودکان و نوجوانان کوای و پترسون (RBPC) – فرم تجدیدنظر شده و افسردگی کودکان ﻣﺎریﺎ ﮐﻮاس (CDI) بود. جهت تجزیه وتحلیل داده های تحقیق از آزمون تحلیل کوواریانس استفاده شد. تمام عملیات آماری پژوهش با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه 25 با سطح معنی داری 05/0>P در نظر گرفته شد.
یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد که پس از کنترل اثر پیش آزمون، تفاوت نمره های پیش آزمون- پس آزمون دو گروه برای متغیر مشکلات رفتاری و افسردگی معنادار است و میانگین نمره های گروه آزمایش در متغیر مشکلات رفتاری و افسردگی نیز به طور معناداری کمتر از گروه کنترل است (001/0>p). هم چنین تفاوت میانگین نمره های پس آزمون احساس تنهایی در دو گروه آزمایش و کنترل معنادار است (031/0=P).
نتیجه گیری: با توجه به نتایج تحقیق می توان گفت که بازی درمانی رویکرد و مداخله مناسب در کاهش مشکلات رفتاری، افسردگی و احساس تنهایی کودکان ناشنوا می باشد.
مقایسه ادراک ساختار اهداف کلاس در نیمرخ های مختلف انگیزشی: تحلیل مبتنی بر شخص
منبع:
پیشرفت های نوین در علوم رفتاری دوره هشتم ۱۴۰۲ شماره ۵۶
577 - 587
حوزههای تخصصی:
عوامل زیادی مثل انگیزش، ادراکات مثبت می توانند بر یادگیری دانش آموزان تأثیر بگذارند. دراین باره، شواهد نشان داده که انگیزش یکی از عوامل مؤثر و مهم در بهبود عملکرد دانش آموزان است. پژوهش حاضر باهدف تعیین نیمرخ انگیزشی دانش آموزان با استفاده از تحلیل مبتنی بر شخص و مقایسه درک ساختار اهداف کلاس با توجه به این نیمرخ ها انجام گرفته است. این پژوهش یک مطالعه توصیفی- علی مقایسه ای است. تعداد 217 نفر دانش آموز مقطع متوسطه دوره دوم مقیاس جهت گیری اهداف پیشرفت الیوت و مک گرگور و درک ساختار اهداف کلاس بلک بورن را تکمیل نمودند. برای تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS از روش تحلیل خوشه ای و تحلیل واریانس چندمتغیری بهره گرفته شد. بر اساس نتایج حاصل از تحلیل خوشه ای، چهار خوشه انگیزش برای دانش آموزان به دست آمد: 16/18 درصد در خوشه بی انگیزشی، 14/6 درصد در خوشه انگیزش سه گانه، 23/1 درصد در خوشه تبحرگرا-عملکرد گرا و 45/6 درصد خوشه انگیزش چندگانه قرار گرفتند. بین خوشه ها ازلحاظ درک ساختار اهداف کلاس تفاوت وجود داشت (0/001P<). یافته های به دست آمده می تواند به مسئولین حوزه آموزش کمک نماید تا با طراحی برنامه های مداخله ای تربیتی در ارتقا و یا حفظ انگیزش دانش آموزان، در طول سال های تحصیلی اقدامات مؤثری را انجام دهند.
نقش تعارض سازمان روانی فطری با سازمان روانی غریزی در سالم سازی شخصیت با رویکرد اسلامی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
پژوهشنامه روانشناسی اسلامی سال هشتم بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۱۶
111 - 131
حوزههای تخصصی:
انسان همواره امیال متعددی را در خود می یابد که به رغم تزاحم یا تعارض شان همه آنها را مطالبه می کند. پژوهش حاضر با هدف تبیین تعارض سازمان روانی فطری با سازمان روانی غریزی در سالم سازی شخصیت با رویکرد اسلامی تدوین شد. روش پژوهش، کیفی به شیوه تحلیل محتوا بود. یافته های پژوهش نشان داد تقابلی اساسی میان سازمان روانی فطری با سازمان روانی غریزی وجود دارد و حاکمیت هر یک از این دو، سلامت شخصیت و فقدان سلامت شخصیت انسان را تعیین می کند. همچنین یافته های پژوهش نشان داد تعارض اولیه ، ناشی از ناهمسویی و تقابل میان «سازمان شناختی» با جریان «افکار مزاحم» است که در این وضعیت افکار مزاحم همواره بر اساس سازمان غریزی، عمل می کند و در مقابل، سازمان شناختی، غالباً در پی شکوفایی فطریات است و بر اساس سازمان روانی فطری عمل می کند. این ناهمسویی، به تعارض شدید شناختی می انجامد و در نتیجه تفاضل نیروی این دو، میزان قدرت هر یک از سازمان های روانی فطری و غریزی انسان مشخص شده و جهت رشد الگوهای رفتاری فرد تعیین می شود.