فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴٬۲۲۱ تا ۴٬۲۴۰ مورد از کل ۳۵٬۸۹۱ مورد.
حوزههای تخصصی:
مقدمه: پژوهش به عنوان یکی از مهمترین منابع شناخت و آگاهی انسانها از دیرباز نقش مهمی در توسعه جوامع و سازمان ها داشته است. هدف کلی تحقیق حاضر شناسایی و رتبه بندی عوامل مؤثر بر یادگیری پژوهش محور و ارائه الگوی مطلوب از دیدگاه اساتید و دانشجویان رشته ی پرستاری و مامایی دانشگاه آزاد اسلامی واحد بناب در سال تحصیلی 96-97 است. روش کار: در این پژوهش، جامعه آماری تحقیق حاضر اساتید و دانشجویان رشته ی پرستاری و مامایی دانشگاه آزاد اسلامی واحد بناب می باشد که تعداد آنها 421 نفر است. حجم نمونه آماری بر اساس فرمول کوکران 201 نفر برآورد و به روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای انتخاب شده است. ابزار جمع آوری اطلاعات شامل پرسشنامه محقق ساخته می باشد. در تحلیل این پژوهش از نرم افزارهای SPSS و Lisrel استفاده گردیده است. نتایج حاصل از پایایی مقیاس و تحلیل عاملی اکتشافی نشان می دهد که از 36 عامل اولیه شناسایی شده 34 عامل به عنوان عوامل مؤثر بر یادگیری پژوهش محور مشخص و در 4 دسته (روش تدریس، جو و فرهنگ محیط، محتوای درسی و تجهیزات و امکانات) دسته بندی گردیده است.عوامل موثر بر یادگیری پژوهش محور، شامل چهار دسته: عوامل مربوط به روش تدریس، عوامل مربوط به جو و فرهنگ محیط، عوامل مربوط به محتوای درسی، عوامل مربوط به تجهیزات و امکانات می باشد که هر دسته از عوامل مختلف تشکیل شده است. پس از شناسایی عوامل در نهایت الگوی مطلوب برای یادگیری پژوهش محور از دیدگاه اساتید و دانشجویان رشته ی پرستاری و مامایی دانشگاه آزاد اسلامی واحد بناب ارائه گردید.
مدلیابی ساختاری هوش موفق براساس هوش معنوی با نقش میانجی اهداف پیشرفت در دانش آموزان دوره اول متوسطه(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: هوش موفق یکی از مفاهیم جامع و کارآمد در حوزه هوش و هوش آزمایی است که می تواند منجر به درگیر کردن یادگیرندگان در فرایند یادگیری، افزایش خلاقیت و مهارت های حل مسئله شود. ازاین رو پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش واسطه ای اهداف پیشرفت در رابطه بین هوش معنوی با هوش موفق و ارائه الگوی مناسب انجام شد. روش کار: ماهیت پژوهش توصیفی(همبستگی) و پیمایشی است. جامعه آماری آن را کلیه دانش آموزان پسر پایه نهم به تعداد3836 نفر که در سال تحصیلی 1400-1399 در مدارس دوره اول متوسطه شهر بیرجند مشغول به تحصیل بودند، تشکیل داد. حجم نمونه 400 نفر بود که به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب شدند. به منظور گردآوری اطلاعات از پرسشنامه هوش معنوی، پرسشنامه اهداف پیشرفت و پرسشنامه هوش موفق استفاده شد. داده های پژوهش با استفاده از نرم افزارهای SPSS-23 وLISREL8.8 و به کمک روش مدلیابی معادله ساختاری تحلیل شد. یافته ها: نتایج نشان داد هوش معنوی بر جهت گیری هدف تبحری، عملکردی- رویکردی و هوش موفق اثر مثبت و معنی دار و بر جهت گیری عملکردی-اجتنابی تأثیر منفی و معنی دار دارد (05/0>p). همچنین جهت گیری هدف تبحری و عملکردی-رویکردی به طور مثبت و معنی دار و جهت گیری عملکردی-اجتنابی به طور منفی و معنی دار بر هوش موفق اثر دارند (05/0>p). به علاوه نتایج بیانگر آن بود که اهداف پیشرفت واسطه رابطه بین هوش معنوی و هوش موفق دانش آموزان است. نتیجه گیری: نتایج پژوهش حاضر از این فرض حمایت می کند که اهداف پیشرفت واسطه رابطه بین هوش معنوی و هوش موفق دانش آموزان است.
مقایسه اثربخشی آموزش شناختی و درمان ذهن- بدن بر انواع توجه در کودکان مبتلا به اختلال کاستی توجه- بیش فعالی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های نوین روانشناختی سال ۱۸ بهار ۱۴۰۲ شماره ۶۹
25 - 33
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر تعیین تفاوت اثربخشی آموزش شناختی و درمان ذهن- بدن بر انواع توجه در کودکان مبتلا به اختلال کاستی توجه- بیش فعالی است. پژوهش حاضر از نوع مطالعات نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون است. از بین کودکان 12-7 ساله که بر اساس ملاکهایDSM-5 ، تشخیص اختلال کاستی توجه- بیش فعالی گرفته بودند، 30 کودک به صورت هدفمند از مراکز مشاوره تبریز در سال 1398 انتخاب و به صورت تصادفی به دو گروه آزمایش تقسیم شدند. پرسشنامه اطلاعات جمعیت شناختی، CSI-4، آزمون هوش ریون کودکان، IVA ، برنامه کاپیتان لاگ و بسته درمان ذهن- بدن ابزارهای این مطالعه بودند. پس از انتخاب نمونه و جای دهی تصادفی افراد در گروه های آزمایشی، آزمون IVA به عنوان پیش آزمون اجرا گردید و یکی از گروه ها، آموزش شناختی و گروه دیگر درمان ذهن- بدن را دریافت کردند. به منظور بررسی اثربخشی روش های مداخله ای، پس آزمون (IVA) اجرا شده و داده های به دست آمده مورد تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفتند. داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS18، آزمون های تحلیل توصیفی و تحلیل کوواریانس چندمتغیره تحلیل شدند. نتایج تحلیل آماری نشان داد که دو روش آموزشی- درمانی اثرات متفاوت و معنی داری بر بهبود انواع توجه (به جز توجه متناوب) دارند چراکه F محاسبه شده (37/7) در سطح 05/0 ≥ Pمعنادار بود. همچنین تحلیل ها نشان دادند که تفاوت دو روش آموزشی- درمانی قادر است 76% از واریانس متغیر وابسته (76/0 = E2) را با توان کامل (99/0) تبیین کند.
مدل ارتباطی جهت گیری مذهبی، هوش اخلاقی، مسئولیت پذیری، همدلی، نوع دوستی و بخشودگی بین فردی دانش آموزان مجازی در مناطق نظامی نشین تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی نظامی سال ۱۴ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۵۳)
51 - 76
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی مدل ارتباطی جهت گیری مذهبی، هوش اخلاقی، مسئولیت پذیری، همدلی، نوع دوستی و بخشودگی بین فردی دانش آموزان آموزش از راه دور در مناطق نظامی نشین تهران انجام شد. روش: جامعه آماری پژوهش را دانش آموزان آموزش از راه دور (آموزش مجازی) در محلات نظامی نشین شهر تهران در سال تحصیلی 1400 تشکیل داد و دامنه ی سنی آزمودنی ها از 15 تا 17 است. نمونه پژوهش تعداد 264 نفر از دانش آموزان به روش نمونه گیری تصادفی انتخاب و به ابزار پژوهش پاسخ دادند. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه های جهت گیری مذهبی، هوش اخلاقی، مسئولیت پذیری، همدلی، نوع دوستی و بخشودگی بود. دادهها پس از جمع آوری با روش آماری همبستگی پیرسون و تحلیل مسیر و با نرم افزار SPSS25 و AMOS24 مورد تحلیل قرار گرفتند. یافته ها: یافته ها نشان داد اثرمستقیم مذهب درونی(31/0=β)، هوش اخلاقی(23/0=β)، نوع دوستی(11/0=β) و همدلی(14/0=β) بر بخشودگی مورد تأیید قرار گرفت(01/0P< )، اما این جهت گیری مذهبی بیرونی و مسئولیت پذیری بر بخشودگی اثر مستقیمی نداشت. (05/0P<).همچنین همچنین نقش میانجیگری همدلی، مسئولیت پذیری و نوع دوستی در رابطه ی بین مؤلفه جهت گیری مذهبی و هوش اخلاقی بر بخشودگی معنی دار است.(01/0P< ). نتایج: مدل پژوهش حاضر مبنی بر بررسی نقش همدلی، مسئولیت پذیری و نوع دوستی در رابطه ی بین مؤلفه جهت گیری مذهبی و هوش اخلاقی بر بخشودگی از برازش مطلوب برخوردار است و جهت گیری مذهبی و هوش اخلاقی بر بخشودگی اثر مستقیم و غیرمستقیم دارند.
نقش واسطه ای رضایت جنسی در رابطه میان ویژگی های شخصیتی و طلاق عاطفی در مردان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده درمانی کاربردی دوره ۴ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۴ (پیاپی ۱۸)
191 - 202
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش واسطه ای رضایت جنسی در رابطه میان ویژگی های شخصیتی و طلاق عاطفی در مردان بود. روش پژوهش: پژوهش حاضر از نوع همبستگی و توصیفی بود. جامعه آماری این پژوهش عبارت بود از مردان شهر تهران در سال 1402-1401. در این مطالعه 263 نفر از مردان متاهل شهر تهران به عنوان نمونه آماری پژوهش انتخاب شدند. ابزارهای اندازه گیری شامل پرسشنامه رضایت جنسی لارسون (1998)، پرسشنامه طلاق عاطفی گاتمن (1998) و فرم کوتاه پرسشنامه NEO بوده است. سرانجام، داده های گردآوری شده از طریق پرسشنامه با استفاده از مدل معادلات ساختاری و نرم افزار SPSS و AMOS تجزیه و تحلیل شد. یافته ها یافته های پژوهش نشان داد که مدل پژوهش برازش خوبی داشته و تمامی مسیرها در مدل پژوهش دارای ضرایب معنی دار بودند. نتایج تجزیه و تحلیل آماری داده های گردآوری شده از طریق پرسشنامه نشان داد نقش میانجی متغیر رضایت زناشویی در رابطه ویژگی های شخصیتی با طلاق عاطفی در سطح 01/0 معنادار است (01/0 > P). نتیجه گیری: به طور کلی بر اساس یافته های به دست آمده در زمینه طلاق عاطفی، ویژگی های شخصیتی و رضایت جنسی زوجین می توان گفت که این سه متغیر با یکدیگر در ارتباط بوده به طوری که بررسی رابطه این سه در قالب مدل معادلات ساختاری نشان داد، که علاوه بر این که ویژگی های شخصیتی می توانند به پیش بینی طلاق عاطفی و بررسی بهتر وضعیت رابطه زناشویی کمک کنند، با در نظر گرفتن رضایت زناشویی به عنوان متغیر میانجی از آن جا که با توجه به نتایج به دست آمده در این پژوهش می تواند رابطه موجود میان ویژگی های شخصیتی با طلاق عاطفی را تقویت کند، می توانیم طلاق عاطفی را با دقت و اطمینان بیش تری پیش بینی کنیم. لذا نتیجه به دست آمده از این پژوهش می تواند در بررسی روابط زوجین مفید واقع شود.
تحلیل دیدگاه مستشرقان درباره آیه حجاب و ارتباط آن با سلامت روان(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
پژوهش در دین و سلامت دوره ۹ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲
145-159
حوزههای تخصصی:
سابقه و هدف: حجاب ازجمله آموزه های دینی است که همواره برخی به تحلیل آن یا انتقاد از آن پرداخته اند. از جمله آنان برخی از مستشرقان هستند که گاه با نگاهی گزینشی و ناتمام به تاریخ و روایات، پیامبر (ص) را شخصی موافق با آزادی و اختلاط زنان و مردان دانسته اند که مجبور به پذیرش حکم حجاب و جداسازی زنان و مردان شده و با اهرم فشار و تهدید همسرانش به طلاق، آنان را نیز وادار به پذیرش حجاب و خانه نشینی نموده است. هدف از انجام این پژوهش تبیین و تحلیل آرای مستشرقان درباره درک نکردن صحیح حکم آیه حجاب و ارتباط آن با سلامت روان بود. روش کار: این مقاله از نوع مروری است که در ابتدا به شیوه توصیفی آرای مستشرقانی همچون فاطمه مرنیسی، لیلا احمد و بارابارا استواسر که به بررسی علل حکم حجاب از منظر تاریخی پرداخته اند، تبیین شد و سپس با شیوه تحلیلی و با استناد به کتب تاریخی، تفسیری و روایی به نقد آرای آنان پرداخته شد. مؤلفان مقاله تضاد منافعی گزارش نکرده اند. یافته ها: حجاب فرمانی الهی است که به منظور تربیت و اصلاح رفتار مردم، به صورت تدریجی و گام به گام در جامعه آزاد و بدون قید آن عصر صادر شد و پیامبر (ص) بدون تأثیر از دیگران و اجبار آنان، توجه خاصی به اجرای احکام حجاب در جامعه داشتند. زنان عصر پیامبر (ص)، غالباً با پذیرش حجاب به عنوان حق خویش و عاملی برای حضور فعال و بدون آسیب اجتماعی نسبت به خود و مردان، بدون هیچ اهرم فشاری و حتی با انتخاب آزادانه رنگ مشکی برای پوشش خود به انگیزه داشتن ابهت و جلال بیشتر در دورباش منافقان، هرگز نگاهشان به حجاب محدودیت، عزلت، انزوا و تکلیفی مالایطاق نبود. نتیجه گیری: حجاب امری است که حفظ سلامت روان زنان و به تبع آن خانواده و جامعه را در پی دارد و این نگاهی است که شارع مقدس با جعل احکام پوشش برای همه اعصار، در پی تحقق آن بوده است؛ اما برخی از مستشرقان با پیش فرض منفی و بدون توجه به تأثیر حجاب در سلامت روان زنان و به تبع آن جامعه نگاهی مقطعی و موقتی بدان دارند و حجاب را نشانه عزلت، پرده نشینی و تحقیر زن می دانند.
بررسی فرسودگی شغلی در پزشکان بیمارستان امام حسین در دوران پاندمی کووید19(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی سال ۲۷ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴ (پیاپی ۱۰۸)
441-450
حوزههای تخصصی:
مقدمه: فرسودگی شغلی حالت هیجانی است که با خستگی عاطفی ، مسخ شخصیت و حس پایین موفقیت شخصی همراه می باشد. مطالعه کنونی به بررسی این سندرم در متخصصین و دستیاران بیمارستان امام حسین پرداخته است. روش مطالعه: پرسشنامه طبق پرسشنامه فرسودگی شغلی مسلش تهیه شده است.پرسشنامه در نرم افزار پرس لاین ثبت و متخصصین و دستیاران آن را پرکردند. داده هایی که نرمال بودند با Independent T- Test و داده هایی که نرمال نبودند با Mann–Whitney U test بررسی شدند. نتایج: در این مطالعه تعداد 78 نفر از اعضای هیات علمی و دستیاران شرکت کردند.میزان شدید بودن خستگی عاطفی در 1/23 %، شخصیت زدایی 2/28 % و فقدان موفقیت فردی7/66 %بود. دربین دستیاران سال پایین (سال 1-2) میزان خستگی عاطفی شدید و شخصیت زدایی به طور معنادار بیشتر از سال بالا بود اما فقدان موفقیت فردی در همه دستیاران یکسان بود. در افراد زیر 40 سال در بخش کووید تنها عدم موفقیت فردی اختلاف معناداری داشت (041/0= P. Value) که در کسانی هم که فرزند نداشتند اختلاف این حیطه باز معنا دار بود (021/0= P. Value). اما درسایر متغیرها اختلاف معناداری مشاهده نشد. بحث و نتیجه گیری: نتایج نشان داد که سن زیر 40 سال ، جنس زن، نداشتن فرزند و وضعیت دستیاری در قیاس با هیات علمی با میزان بالاتری از فرسودگی شغلی همراه بودند. در سنین زیر 40 سال فرسودگی شغلی در هر سه حوزه بیشتر بود.
مقایسه اثربخشی روش تحریک الکتریکی مغز با جریان مستقیم (tDCS) و پروتکل توانبخشی شناختی کوتاه مدت بر بهبود علائم توهم و هذیان در سالمندان مبتلا به آلزایمر خفیف(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی روش تحریک الکتریکی مغز با جریان مستقیم و پروتکل توانبخشی شناختی کوتاه مدت بر علائم توهم و هذیان در سالمندان مبتلا به آلزایمر خفیف بود. روش پژوهش، آزمایشی گسترش یافته با دو گروه آزمایش و یک گروه کنترل بود که با استفاده از روش پیش آزمون و پس آزمون انجام شد. جامعه آماری کلیه سالمندان بالای 65 سال مبتلا به آلزایمر خفیف را شامل می شد که در سال 1401 به پزشک مغز و اعصاب مراجعه کرده بودند که از بین این افراد، 60 نفر به صورت نمونه گیری در دسترس انتخاب و سپس به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و یک گروه کنترل (هر گروه 20 نفر) گمارده شدند. سپس متغیرهای مستقل مداخله تحریک الکتریکی مغز با جریان مستقیم (tDCS) به مدت 10 جلسه 20 دقیقه ای به صورت هفته ای یک بار روی یک گروه آزمایش و برنامه توانبخشی شناختی کوتاه مدت به تعداد 9 جلسه (هر جلسه 90 دقیقه) که به روش اسنادی و بر اساس رویکرد جایگزینی کارکرد سالم لوریا (1963) طراحی و پس از تائید روایی محتوا توسط متخصصین، به صورت هفته ای یک بار روی گروه آزمایش دوم اعمال شد و بر روی گروه سوم هیچ مداخله ای انجام نشد. بعد از خاتمه مداخله، پس آزمون با فاصله یک هفته بر روی گروه های آزمایش و گروه کنترل اجرا شد. بعد از یک ماه مجدد گروه های مورد مطالعه مورد پیگیری قرار گرفتند. جهت جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه نوروپسیکولوژیک (NPI) استفاده شد. نتایج نشان داد که هر دو روش موجب بهبود علائم توهم در سالمندان مبتلا به آلزایمر خفیف می شود و تفاوت معناداری بین اثربخشی این دو روش وجود ندارد. در حالی که بر روی متغیر هذیان تأثیر معناداری نداشتند. از این رو می توان نتیجه گرفت که از هر دو روش می توان در جهت بهبود توهم در سالمندان مبتلا به آلزایمر خفیف بهره جست.
اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر کنش وری جنسی، خودپنداشت بدنی و علائم وازوموتور در زنان یائسه
حوزههای تخصصی:
مقدمه: از پیامدهای افزایش سن در زنان، یائسگی است که باعث تغییرات جسمانی و روانی فراوانی می گردد. هدف: هدف پژوهش بررسی اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر کنش وری جنسی، خودپنداشت بدنی و علائم وازوموتور زنان یائسه بود. روش: روش پژوهش نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری تمامی زنان ۶۰-۵۰ سال با یائسگی طبیعی شهر گرگان در سال ۱۴۰۱ بودند، نمونه شامل ۳۰ زن بود که با نمونه گیری در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی در ۲ گروه ۱۵ نفری آزمایش و گواه قرار گرفتند. گروه آزمایش طی ۸ جلسه هفتگی و هر جلسه ۱ ساعت تحت درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد قرار گرفت. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه های خودپنداره بدنی لیلتون (۲۰۰۵)، کنش وری جنسی زنان روزن (۲۰۰۰) و شدت علائم یائسگی هاینمن (۲۰۰۳) بود. جهت تحلیل داده ها از آزمون کوواریانس چند متغیره و نسخه ۲۲ نرم افزار SPSS استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد بین نمرات پیش آزمون و پس آزمون دو گروه آزمایش و گواه در کنش وری جنسی، خودپنداشت بدنی و علائم وازوموتور در زنان یائسه تفاوت معنی داری وجود دارد (۰/۰۵>P). به طور کلی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد موجب افزایش نمره کلی کنش وری جنسی (۰/۰۳>P)، کاهش خودپنداشت بدنی منفی (۰/۰۲>P) و علائم وازوموتور (۰/۰۱>P) شد. نتیجه گیری: درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد با بهره گیری از مهارت های شناختی و کنترل فکر، به بهبود کنش وری جنسی، خودپنداشت بدنی و کاهش علائم وازوموتور در زنان یائسه می انجامد؛ لذا می توان این برنامه را به عنوان مداخله ای مناسب جهت افزایش سلامت روان زنان یائسه پیشنهاد نمود.
پیش بینی تفکر انتقادی از طریق سواد رایانه ای و تحلیلی با نقش تعدیل کنندگی جنسیت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۲ زمستان (دی) ۱۴۰۲ شماره ۱۳۰
۲۰۴۰-۲۰۲۵
حوزههای تخصصی:
زمینه: تفکر انتقادی را هنر تجزیه و تحلیل و ارزیابی تفکر همراه با بررسی برای اصلاح آن تعریف می کنند. پرورش تفکر انتقادی یکی از نیازهای اساسی زندگی بشر برای تصمیم گیری، انتخاب و شناخت عمیق نسبت به مسائل مختلف است. در مورد نقش احتمالی سواد تحلیلی و سواد رایانه ای در پیش بینی تفکر انتقادی با توجه به متغیر جنسیت، شکاف پژوهشی وجود دارد. هدف: پژوهش حاضر با هدف پیش بینی تفکر انتقادی از طریق سوادهای رایانه ای و تحلیلی با نقش تعدیل کننده جنسیت در دانش آموزان دوره دوم متوسطه استان گیلان انجام شد. روش: روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی، و جامعه آماری شامل تمامی دانش آموزان دوره دوم متوسطه استان گیلان در نیمسال اول سال تحصیلی 1400-1399 بود. نمونه آماری شامل 384 نفر (191 دختر و 193 پسر) بود که به روش تصادفی و به صورت حضوری و مجازی انتخاب شدند. ابزارهای جمع آوری اطلاعات شامل پرسشنامه تفکر انتقادی (ریکتس، 2003)، پرسشنامه های محقق ساخته سواد رایانه ای و سواد تحلیلی بود. داده ها با استفاده از آماره های رگرسیون سلسله مراتبی، رگرسیون چندمتغیری و آزمون Z و با بهره گیری از نرم افزار SPSS26 مورد تحلیل قرار گرفت و برای آزمون فرضیه ها سطح معناداری 0/05 در نظر گرفته شد. یافته ها: نتایج نشان داد اثر سواد تحلیلی و سواد رایانه ای بر تفکر انتقادی دانش آموزان مثبت و معنی دار است و 43 درصد از تغییرات آن را تبیین می کنند. همچنین روابط چندگانه سواد تحلیلی و سواد رایانه ای با تفکر انتقادی در دانش آموزان پسر قوی تر از دختران بوده است. نتیجه گیری: با توجه به یافته های به دست آمده، به نظر می رسد تفکر انتقادی در دانش آموزان می تواند به واسطه متغیرهای سواد تحلیلی و سواد رایانه ای با توجه به نقش جنسیت، پیش بینی شود.
مقایسه اثربخشی درمان شناختی - رفتاری و مواجهه مبتنی بر واقعیت مجازی بر ترس از ارزیابی منفی دانش آموزان مبتلا به اختلال اضطراب اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۲ زمستان (بهمن) ۱۴۰۲ شماره ۱۳۱
۲۳۷۴-۲۳۵۷
حوزههای تخصصی:
زمینه: اختلال اضطراب اجتماعی یکی از شایع ترین اختلالات اضطرابی است. ترس از ارزیابی منفی دیگران یکی از مهم ترین مشخصه های اختلال اضطراب اجتماعی است. در مطالعات مختلف، اثربخشی درمان های شناختی - رفتاری و مواجهه مبتنی بر واقعیت مجازی بر علائم اختلالات اضطرابی مانند اختلال اضطراب اجتماعی بررسی و تأیید شده است، اما تا کنون مطالعه ای در مورد مقایسه اثربخشی این دو نوع روش درمانی بر ترس از ارزیابی منفی دانش آموزان مبتلا به اختلال اضطراب اجتماعی انجام نشده است. هدف: پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی درمان شناختی - رفتاری و درمان مواجهه از طریق واقعیت مجازی بر ترس از ارزیابی منفی دانش آموزان مبتلا به اختلال اضطراب اجتماعی انجام شد. روش: روش پژوهش حاضر، نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون - پس آزمون با گروه گواه و پیگیری یک ماهه بود. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی دانش آموزان دوره دوم متوسطه مشغول به تحصیل در مدارس شهر قائم شهر در سال تحصیلی 1402-1401 بود ند . 51 دانش آموز با روش نمونه گیری در دسترس وارد مطالعه شدند و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و یک گروه گواه (هرگروه 17 نفر) قرار گرفتند. گروه آزمایش اول و دوم هر یک به ترتیب طی 12 و 8 جلسه 60 دقیقه ای تحت مداخله شناختی - رفتاری و مواجهه از طریق واقعیت مجازی قرار گرفتند. ابزارهای جمع آوری اطلاعات در این پژوهش شامل پرسشنامه هراس اجتماعی (کانور و همکاران، 2000) و فرم کوتاه مقیاس ترس از ارزیابی منفی (لری، 1983) بود. تحلیل داده ها با روش تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر و با استفاده از نرم افزار SPSS-24 انجام شد. یافته ها: یافته های این پژوهش نشان داد که هر دو مداخله درمان شناختی - رفتاری و مواجهه از طریق واقعیت مجازی در مقایسه با گروه گواه به طور معنی داری باعث کاهش ترس از ارزیابی منفی شدند ( 01/0 P<) و تأثیر هر دو روش مداخله تا مرحله پیگیری یک ماهه حفظ شد. همچنین یافته ها حاکی از این بود که درمان شناختی - رفتاری در مقایسه با درمان مواجهه از طریق واقعیت مجازی دارای اثربخشی بیشتری بود (01/0 <P). نتیجه گیری: با توجه به نتایج به دست آمده پیشنهاد می شود مشاوران و درمانگران حوزه کودک و نوجوان و همچنین مشاوران مدارس از دو روش مداخله ای درمان شناختی - رفتاری و درمان مواجهه از طریق واقعیت مجازی با اولویت درمان شناختی - رفتاری به طور خاص در جهت کاهش ترس از ارزیابی منفی و به طورکلی در کاهش علائم اضطراب اجتماعی دانش آموزان استفاده کنند.
طراحی محیط یادگیری آموزش مجازی مبتنی بر روش های خلاقانه سنجش و اثربخشی آن بر یادگیری دانش آموزان دوره دوم ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۲ زمستان (اسفند) ۱۴۰۲ شماره ۱۳۲
۲۵۲۴-۲۵۰۳
حوزههای تخصصی:
زمینه: سنجش مسئله مهمی در فرآیند آموزش است که در تمام مراحل آموزش باید وجود داشته باشد که عبارت اند از: سنجش آغازین، سنجش تکوینی و سنجش پایانی. با انتخاب و افزودن ابزارها و امکانات یادگیری آموزش مجازی به فرایند آموزش و یادگیری و تبدیل آن به یک فعالیت تعاملی و سازنده آموزشی، همچنین بهره گیری از الگوهای طراحی محیط یادگیری فعال مانند 5E در مدارس می توان یادگیری را در دانش آموزان افزایش داد. هدف: هدف از انجام پژوهش حاضر طراحی محیط یادگیری آموزش مجازی مبتنی بر روش های خلاقانه سنجش و تعیین اثربخشی آن بر یادگیری دانش آموزان دوره دوم ابتدایی است. روش: طرح پژوهش حاضر با استفاده از روش تحقیق ترکیبی یا آمیخته، در دو مرحله انجام شد. مرحله اول پژوهش به شیوه تحلیل محتوا، با بهره گیری از ادبیات حوزه محیط یادگیری آموزش مجازی مبتنی بر روش های خلاقانه سنجش و یادگیری دانش آموزان، به همراه جدیدترین مقالات نوشته شده داخلی و خارجی از طریق پایگاه های اطلاعاتی انجام شد. مرحله دوم پژوهش با استفاده از روش شبه آزمایشی در قالب طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه گواه انجام شد. جامعه آماری این پژوهش دانش آموزان مقطع ابتدایی منطقه هفده تهران بود. در این پژوهش از نمونه گیری هدفمند استفاده شد. نمونه این پژوهش شامل دانش آموزان پایه ششم دبستان ۱۷ شهریور در سال تحصیلی ۱۴۰۲ - ۱۴۰۱ بود. تعداد این دانش آموزان ۶۰ نفر بودند و در این پژوهش به صورت جایگزینی تصادفی افراد در گروه های آزمایش و گواه (هر گروه ۳۰ نفر) قرار گرفتند. یافته ها: نتایج بیانگر آن است که تفاوت بین نمرات پس آزمون در دو گروه آزمایش و گواه معنادار است. نتیجه گیری: بنابراین طراحی محیط یادگیری مبتنی بر روش های خلاقانه سنجش بر یادگیری و ابعاد آن شامل درگیرسازی، اکتشاف، توضیح، گسترش موضوع و گزارش دهی دانش آموزان دوره دوم ابتدایی تأثیر دارد.
نقش باورهای غیرمنطقی سلامت، منبع کنترل سلامت و اضطراب سلامتی در پیش بینی اضطراب کرونا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر پیش بینی اضطراب کرونا بر اساس باورهای غیرمنطقی سلامت، منبع کنترل سلامت و اضطراب سلامتی بود. پژوهش حاضر از نوع مطالعات توصیفی-همبستگی بود. جامعه آماری شامل تمامی دانشجویان زن شاغل به تحصیل در دانشگاه های استان گیلان در نیمسال اول سال تحصیلی 1400-1401 بود. با روش نمونه گیری در دسترس، 406 دانشجو از طریق فراخوان اینترنتی در پژوهش شرکت کردند. جهت جمع آوری داده ها از پرسشنامه های اضطراب کرونا (CAQ، علیپور و همکاران، 1398)، باورهای غیرمنطقی سلامت (IHB، کریستینسن و وارویک، 1999)، منبع کنترل سلامت (HLC، والستون و همکاران، 1978) و نسخه تجدید نظر شده پرسشنامه اضطراب سلامتی (HAQ، سالکوسکیس و همکاران، 2002) استفاده شد. تجزیه و تحلیل داده ها با به کارگیری روش همبستگی پیرسون و رگرسیون چندگانه انجام شد. یافته ها نشان داد که بین اضطراب کرونا و اضطراب سلامتی و همچنین منبع کنترل سلامت بیرونی رابطه مثبت معنادار وجود دارد (05/0>P). نتایج تحلیل رگرسیون نشان داد 25 درصد از تغییرات اضطراب کرونا از طریق اضطراب سلامتی و منبع کنترل سلامت تبیین شد. بنابراین بر اساس شناخت عوامل اصلی موثر بر اضطراب کرونا، می توان جهت کاهش اضطراب کرونا و افزایش سازگاری افراد، دست به برنامه ریزی و اقدامات مداخله ای زد.
اثربخشی روش مدیریت استرس مبتنی بر رویکرد شناختی رفتاری و آموزش خودمراقبتی و ترکیب آن دو بر وضعیت سلامتی در افراد مبتلا به دیابت نوع 2(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
استرس و عدم تبعیت درمانی و خودمراقبتی ضعیف در دیابت می تواند وضعیت سلامتی افراد مبتلا را بدتر کند. بنابراین، این پژوهش با هدف تعیین اثربخشی روش مدیریت استرس مبتنی بر رویکرد شناختی رفتاری و آموزش خودمراقبتی و ترکیب آن دو بر وضعیت سلامتی در افراد مبتلا به دیابت نوع 2 انجام گرفته است. این پژوهش، یک ک ارآزم ایی ب الینی تص ادفی چهار گروه ی دو س ر کور است. نمونه پژوهش، شامل 60 فرد مبتلا به دیابت نوع 2 بود که به صورت هدفمند از انجمن دیابت و مطب های خصوصی پزشکان متخصص داخلی در کرمان انتخاب شدند. این افراد، پس از همتاسازی به لحاظ سن و جنسیت، به روش تصادفی در 4 گروه 15 نفره (گروه 1: مدیریت استرس مبتنی بر درمان شناختی- رفتاری، گروه 2: آموزش خودمراقبتی، گروه 3: مدیریت استرس مبتنی بر درمان شناختی- رفتاری + آموزش خودمراقبتی، و گروه کنترل: بدون هیچ مداخله ای) جایگزین شدند و گروه های آزمایش در 8 جلسه مداخلات مربوطه را اخذ کردند و گروه کنترل مداخله ای دریافت نکرد. پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری 2 ماهه از اعضای هر 4 گروه، با پرسشنامه وضعیت سلامت سازمان بهداشت جهانی، انجام یافت. یافته ها: طبق نتایج تحلیل SPANOVA، میانگین نمرات وضعیت سلامتی در مراحل پس آزمون و پیگیری در مقایسه با مرحله پیش آزمون، افزایش یافته بود و افزایش رخ داده تا مرحله پیگیری پایدار مانده بود. از یافته های این پژوهش چنین نتیجه گیری شد که برای ارتقا وضعیت سلامتی، و پایداری نتایج به دست آمده، همراهی و ترکیب مداخلات پزشکی و روان شناختی، ضرورت دارد.
آسیب شناسی سازمانی مراکز ترک اعتیاد در پاسخگویی به خواسته های محیط بیرونی: تاملی بر دیدگاه های ذینفعان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال هفدهم پاییز ۱۴۰۲ شماره ۶۹
۳۸۰-۳۵۳
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر آسیب شناسی سازمانی مراکز ترک اعتیاد در پاسخگویی به خواسته های محیط بیرونی بود. روش: روش پژوهش حاضر مبتنی بر رویکرد کیفی و مطالعه موردی بود. جامعه پژوهش شامل چهار گروه افراد مراجعه کننده به مراکز ترک اعتیاد، مدیران و رئیس های مراکز ترک اعتیاد، مددیارانِ این مراکز، و متخصصان حوزه اعتیاد بودند. با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند از نوع نظری و با تکیه بر اشباع نظری داده ها، 37 نفر انتخاب شدند که سه گروه اول در 11 مرکز در سراسر کشور مشغول به فعالیت بودند. برای گردآوری داده های پژوهش از مصاحبه نیمه سازمان یافته استفاده شد و برای تحلیل داده ها نیز از تحلیل مضمون استفاده شد. یافته ها: یافته های پژوهش حاکی از آن بود که مراکز ترک اعتیاد با آسیب های متعدد درون سازمانی (آسیب های فرهنگ سازمانی، آسیب های ساختار سازمانی، آسیب های مدیریت منابع انسانی، و آسیب های مالی) و آسیب های برون سازمانی (آسیب های فرهنگ محیطی، فشارهای آسیب زای نهادی، و عدم حمایت نهادی) رو به رو هستند. نتیجه گیری: آسیب های شناسایی شده را با نگاه سیاستی می توان تبیین و تحلیل کرد. بنابراین، برای ایجاد پاسخگویی اثربخش لازم است مراکز ترک اعتیاد راهبردهایی سیاستی مانند بازاریابی و چانه زنی برای جلب حمایت های نهادی را در پیش بگیرند و همچنین، به بازمهندسی ساختار سازمانی خود بپردازند.
مقایسه اثربخشی درمان فراشناخت و تمرینات پیلاتس بر احساس تنهایی و نگرش های ناکارآمد در دانشجویان دختر دارای سندرم پیش از قاعدگی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۲ آذر ۱۴۰۲ شماره ۹ (پیاپی ۹۰)
۱۴۸-۱۳۹
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی درمان فراشناخت و تمرینات پیلاتس بر احساس تنهایی و نگرش های ناکارآمد در دانشجویان دختر دارای سندرم پیش از قاعدگی بود. پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون - پس آزمون و گروه کنترل با دوره پیگیری دو ماهه بود. جامعه پژوهش شامل تمامی دانشجویان دختر مبتلا به سندرم پیش از قاعدگی در دانشگاه آزاد اسلامی دورود بود که از بین آنها تعداد 45 نفر با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و در سه گروه فراشناخت، پیلاتس و گواه به صورت تصادفی جایگزین گردیدند. ابزارهای این پژوهش شامل پرسشنامه غربالگری پیش از قاعدگی استینر و همکاران PSST) ،2003)، مقیاس احساس تنهایی راسلUCLA LS3) ، 1996) و مقیاس نگرش های ناکارآمد وایزمن و بک DAS-26)، 1978) بود. روش تحلیل این پژوهش آزمون تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر بود. یافته ها نشان داد تفاوت معناداری بین پس آزمون گروه های آزمایشی با گروه کنترل در هر دو متغیر احساس تنهایی و نگرش های ناکارآمد ) 001/0p≤) وجود دارد. یعنی گروه های پیلاتس و فراشناخت به شکل معناداری نسبت به گروه گواه سبب کاهش احساس تنهایی و نگرش های ناکارآمد شده اند، همچنین گروه فراشناخت به شکل معناداری در دو متغیر احساس تنهایی) 001/0p≤) و نگرش های ناکارآمد (042/0p≤) نسبت به گروه پیلاتس بهتر عمل کرده بود. براین اساس می توان نتیجه گرفت که مداخله فراشناخت در بهبود احساس تنهایی و نگرش های ناکارآمد مؤثرتر بوده است.
پیش بینی اضطراب کرونا بر اساس سبک های دلبستگی و ذهن خوانی از طریق پردازش چشمی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۲ آذر ۱۴۰۲ شماره ۹ (پیاپی ۹۰)
۱۶۸-۱۵۹
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف پیش بینی اضطراب کرونا بر اساس سبک های دلبستگی و ذهن خوانی از طریق پردازش چشمی صورت گرفت. روش پژوهش توصیفی – همبستگی بود. جامعه آماری شامل افراد بزرگسال (دامنه سنّی 30 تا 50 سال) ساکن شهر تهران ( مناطق22-18-5-3-2) در سال های 1400 و 1401 بود. حجم نمونه 300 نفر بود که به روش نمونه گیری دردسترس انتخاب شدند. ابزار پژوهش شامل مقیاس اضطراب بیماری کرونا (CDAS) علی پور، و همکاران (1398)، مقیاس تجارب مربوط به روابط نزدیک (ECR) برنان و همکاران (2000) و آزمون ذهن خوانی از طریق چشم ها (RMET) بارون کوهن و همکاران (2001) بود. نتایج آزمون رگرسیون نشان داد که دلبستگی اضطرابی (001/0=P و 19/0=β) به همراه ذهن خوانی از طریق پردازش چشمی (006/0=P و 16/0-=β) پیش بینی کننده اضطراب کرونا هستند ولی سبک دلبستگی اجتنابی (74/0=P و 02/0-=β) پیش بینی کننده معناداری برای اضطراب کرونا نبود. همچنین نتایج نشان داد که متغیرهای پیش بین قادر به پیش بینی 05/0 از واریانس متغیر اضطراب کرونا بودند. نتیجه پژوهش حاضر نشان می دهد که توجه به سبک دلبستگی اضطرابی و ذهن خوانی از طریق پردازش چشمی توسط روان شناسان می تواند به تبیین اضطراب کرونا در افراد بزرگسال کمک نماید.
مروری ارزیابانه بر کاربرد هوش مصنوعی در آموزش عمومی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فناوری های آموزشی در یادگیری دوره ۶ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲۲
84 - 119
حوزههای تخصصی:
هدف از انجام این پژوهش، بررسی کاربردهای هوش مصنوعی در آموزش عمومی با رویکرد مرور ارزیابانه بود.روش و ابزار: این پژوهش کیفی از نوع سنتزپژوهی بوده که با روش مرور ارزیابانه بر مبنای چارچوب روش شناختی پنج مرحله ای امالی و آرکسی انجام شده است. تیم سنتزپژوهی متشکل از سه نفر متخصص برنامه ریزی درسی، یک نفر مسلط به روش پژوهش سنتزپژوهی و یک نفر متخصص جست و جو در پایگاه های اطلاعاتی بود. 52 منبع پژوهشی مرتبط با معیارهای پذیرش شامل مقالات با موضوعات بررسی سیستماتیک هوش مصنوعی در آموزش، چگونگی نقش هوش مصنوعی در تولید، تقویت آموزش و یادگیری در حال و آینده و تاثیر هوش مصنوعی در تسهیل و تسریع آموزش و یادگیری مبنای تحلیل قرار گرفت.یافته ها: نتیجه آن استخراج سه مضمون سازمان دهنده نقش هوش مصنوعی در یادگیری، نقش هوش مصنوعی در تدریس و نقش هوش مصنوعی در ارزشیابی آموزشی است. اعتبار داده ها با استفاده از سه تکنیک اعتبارپذیری، انتقال پذیری و هم سوسازی داده ها و اعتماد به داده ها با هدایت دقیق جریان جمع آوری اطلاعات و هم سوسازی پژوهش گران تائید شد.نتایج: به طور کلی یافته های این مقاله نشان داد که هوش مصنوعی در صورت کاربرد درست و مسئولانه، با برخورداری از مزیت داده محوری و ایجاد زمینه وسیع و نامحدود آموزش باعث یادگیری اثربخش می شود. همچنین مسیر بالقوه سیستم های گفت وگوی انسان و ماشین در آینده را ترسیم کرده و بینشی عمیق از اهداف و عملکرد های آموزشی و یادگیری آتی را نشان می دهد.
Psychometric Properties of Abbott’s Creative Self-efficacy Inventory for Iranian Adolescents(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Aim: Taking into account the importance of creativity and the effective role of creative self-efficacy (CSE) in it, several attempts have been performed to develop appropriate measures. One of the multi-dimensional tools to assess CSE is Abbott’s (2010) creative self-efficacy inventory. The current study is an attempt to investigate factor structure and psychometric properties of Abbott’s CSE Inventory (2010) in Persian sample. The other objectives were to examine the differences in CSE regarding age and gender.Methods: The participants of this study were students in the age range of 13-19 years and also were schooling in 7th-12th grades of West Azerbaijan high schools (N= 400). Abbott’s CSE Inventory (2010) and intellect/imagination subscale of five factors personality Mini-IPIP scale were used. CFA was executed using AMOS and the data was analysed by SPSS software.Results: Reliability coefficients of raters for creative thinking self-efficacy (CTSE) and creative performance self-efficacy (CPSE) were 0.96 and 0.97 respectively (p<0.01). In addition, internal consistency of the whole scale, CPSE, and CTSE based on Cronbach’s alpha was 0.95, 0.88, and 0.93 respectively. The results showed that two factors were identified by the EFA, with eigenvalues greater than 1. These two factors were retained with 59.529 % of the total variance. The CFA supported construct validity of the CSE Inventory and its multi-factor structure. Also, there was no difference between the genders in terms of CSE, while CSE and age were directly related.Conclusion: The current research revealed that the structure and psychometric properties of the CSE Inventory for the Iranian sample are adequate
ارتباط بین ویژگی های شخصیتی و کیفیت زندگی بیماران نارسایی قلبی: نقش میانجی رفتارهای خودمراقبتی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی سلامت سال ۱۲ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۴۷)
33 - 46
حوزههای تخصصی:
مقدمه: کیفیت زندگی بیماران مبتلا به نارسایی قلبی تحت تأثیر عوامل متعددی است. پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه ی بین ویژگی های شخصیتی با کیفیت زندگی بیماران قلبی با میانجی گری رفتارهای خودمراقبتی انجام شد.
روش: پژوهش از نوع مدل سازی معادلات ساختاری است. جامعه ی آماری 300 نفر از بیماران قلبی مراجعه کننده به بیمارستان جم و کلینیک تخصصی قلب و عروق بوستان بودند که به روش نمونه گیری دردسترس انتخاب شدند. جهت جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه های پنج عاملی نئو (کاستا و مک کری، 1989)، کیفیت زندگی (ویر و شربورن، 1992) و رفتار خودمراقبتی بیماران مبتلا به نارسایی قلب (جارسما و همکاران، 2003) استفاده شد.
یافته ها: نتایج نشان داد که الگوی پیشنهادی پژوهش از برازش مطلوبی برخوردار است. علاوه بر این نتایج حاکی از این بود که اثر مستقیم روان رنجوری، برون گرایی و توافق پذیری بر کیفیت زندگی معنی دار است (01/0>P). هنگامی که رفتارهای خودمراقبتی به عنوان میانجی در ارتباط بین ویژگی های شخصیتی و کیفیت زندگی وارد می شود، اثر غیرمستقیم و معنادار روان رنجوری و وجدانی بودن بر کیفیت زندگی به ترتیب برابر با 09/۰- و 049/0 است (01/0>P). بنابراین رفتارهای خودمراقبتی رابطه ی بین ویژگی های شخصیتی روان رنجوری و وجدانی بودن با کیفیت زندگی را میانجی می کنند.
نتیجه گیری: این نتایج تلویحات مهمی برای عملکرد بالینی و تحقیقات در زمینه ی روانشناسی سلامت بیماران قلبی دارد و ضرورت توسعه ی رویکردها و مدیریت بهتر این بیماران را در رفتارهای خودمراقبتی نشان می دهد.