فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳٬۳۸۱ تا ۳٬۴۰۰ مورد از کل ۳۵٬۶۸۸ مورد.
منبع:
مطالعات روان شناسی بالینی سال ۱۳ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۵۱
29 - 60
حوزههای تخصصی:
امروزه ختم زودرس روان درمانی به عنوان یک مشکل بزرگ در کار متخصصان بهداشت روانی مشخص شده است. عوامل زیادی در بروز این امر نقش دارند. هدف از انجام پژوهش حاضر مقایسه دو گروه بیماران با اختتام موفق روان درمانی و اختتام زودرس روان درمانی در اتحاد درمانی بود. طرح پژوهش حاضر علی مقایسه ای بود که در آن به مقایسه دو گروه در متغیر مطالعه پرداخته شد. جامعه آماری پژوهش حاضر تمامی بیماران مراجعه کننده به کلینیک های سلامت روان، کلینیک های درد و مراکز درمانی سوء مصرف مواد سطح شهر مشهد بود که به شیوه نمونه گیری هدفمند در طول 9 ماه از دی ماه 1399 تا شهریور 1400 تعداد 60 نفر به عنوان نمونه انتخاب گردیدند. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه ی اطلاعات جمعیت شناختی، مقیاس تجدید نظر شده ی اتحادکاری(WAI-SR) و مقیاس پیامد درمانی (OQ®-42.2) بود. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزار SPSS-19، یافته های توصیفی و آزمون تی تست مستقل استفاده گردید. میانگین و انحراف استاندارد سنی جمعیت مورد مطالعه به ترتیب 37/38 و 6/98 بود. میانگین اتحاد درمانی در گروه با اختتام موفق روان درمانی 42 حاصل شد که بیشتر از گروه با اختتام زودرس روان درمانی (26/13) است. نتایج آزمون تی- تست دو گروه مستقل نیز نشان داد دو گروه از لحاظ آماری با یکدیگر در اتحاد درمانی تفاوت معنی دار داشتند (05/0P<). نتایج پژوهش حاضر نشان داد اتحاد درمانی در بین دو گروه تفاوت معناداری داشت. متخصصان حوزه سلامت روان و روانپزشکی جهت کاهش و جلوگیری از بروز اختتام زودرس روان درمانی نیاز است به فرایند روان درمانی و عوامل تاثیرگذار بر روند آن، توجه به سزایی داشته باشند.
اثر هیجانات اخلاقی و هویت اخلاقی به عنوان میانجی در رابطه بین گسست اخلاقی و قلدری در مدارس ابتدایی شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: پژوهش حاضر به منظور بررسی نقش واسطه ای هیجان و هویت اخلاقی، در ارتباط با گسست اخلاقی و قلدری پرداخته شد. روش شناسی: بدین منظور، از بین جامعه آماری که شامل کلیه دانش آموزان دختر و پسر مقطع ابتدایی شهر تهران بود، نمونه 486 دانش آموز با استفاده از روش های خوشه ای و تصادفی ساده انتخاب گردید، که شامل 254 دانش آموز پسر و 232 دانش آموز دختر بود. شرکت کنندگان در این پژوهش به چهار پرسشنامه قلدری (تورنبرگ و جانگرت، 2014)، گسست اخلاقی (تورنبرگ و جانگرت، 2014)، هیجان اخلاقی تورنبرگ و همکاران (2016) و هویت اخلاقی آکویینو و رید (۲۰۰۳)، که همگی دارای روایی و پایایی بودند، پاسخ دادند. روش تحلیل مسیر با استفاده از نرم افزارهای spss22 و PLS-SEM جهت تجزیه و تحلیل بکار گرفته شد.یافته ها: هر دو فرضیه پژوهش تأیید شده و نشان داده شد که هویت اخلاقی و هیجان اخلاقی هر دو نقش واسطه ای در رابطه بین گسست اخلاقی و قلدری دارند. نتیجه گیری: بنابراین می توان نتیجه گرفت که مطابق با مفهوم عاملیت اخلاقی از نظریه شناختی اجتماعی بندورا، جهت بررسی رفتارهای اخلاقی افراد، علاوه بر عوامل شناختی و استدلال اخلاقی، می بایست به عوامل هیجانی نیز توجه نمود.
سبک های دلبستگی و اضطراب مرگ: نقش میانجی دشواری تنظیم هیجان(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
هدف :پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش سبک های دلبستگی در اضطراب مرگ با میانجی گری دشواری تنظیم هیجان صورت گرفت. روش: جامعه ی آماری پژوهش را افراد بزرگسال بالای 18 سال تشکیل دادند که از میان آن ها 230 نفر به شیوه ی نمونه گیری در دسترس به عنوان نمونه انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه ی دلبستگی بزرگسالان هازن و شیور، پرسشنامه اضطراب مرگ تمپلر (DA)، پرسشنامه ی دشواری در تنظیم هیجان گرتز و روئمر (DERS)، استفاده شد. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل مسیر صورت گرفت. یافته ها: نتایج همبستگی پیرسون نشان داد بین سبک دلبستگی ایمن با دشواری در تنظیم هیجان رابطه منفی و معنادار اما سبک های دلبستگی دوسوگرا و اجتنابی با دشواری در تنظیم هیجان رابطه مثبت و معناداری داشتند (01/0p<). سبک دلبستگی دوسوگرا و دشواری در تنظیم هیجان با اضطراب مرگ رابطه مثبت و معناداری داشتند (001/0p<). نتایج حاصل از تحلیل مسیر نیز نشان داد دشواری در تنظیم هیجان در رابطه ی بین سبک های دلبستگی ایمن و دوسوگرا با اضطراب مرگ نقش میانجی معناداری ایفا می کند. نتیجه گیری: براساس یافته های پژوهش می توان نتیجه گرفت سبک های دلبستگی از طریق دشواری در تنظیم هیجان بر اضطراب مرگ اثر می گذارند.
نقش میانجی حمایت سازمانی در رابطه بین خودکارآمدی شغلی و تجربه غرقه شدن در کار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های مشاوره جلد ۲۲ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۸۶
۲۰۳-۱۷۶
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف نقش میانجی حمایت سازمانی در رابطه بین خودکارآمدی شعلی و نجربه غرقه شدن در کار انجام شد. روش پژوهش همبستگی و از نوع معادلات ساختاری بود. روش: جامعه آماری کلیه کارکنان شرکت نفت در سال 1400-1401 بودند و از این بین 320 نفر با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی ساده به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار گردآوری اطلاعات پرسشنامه تجربه غرقه شدن در کار (طلابیگی، 1393)، پرسشنامه خود کارآمدی شغلی ریگز و نایت (1994) و پرسشنامه حمایت سازمانی آیزنبرگ (1986) بود. برای تجزیه و تحلیل اطلاعات نیز از الگویابی معادلات ساختاری، با کاربرد نرم افزار AMOS و SPSS استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد که خودکارآمدی شغلی اثر مستقیم و مثبت بر حمایت سازمانی و نجربه غرقه شدن در کاردارد (001/0 ≥P). همچنین حمایت سازمانی نقش مستقیم و مثبت در تبیین واریانس خودکارآمدی شغلی داشت (001/0 ≥P). در نهایت اینکه حمایت سازمانی در رابطه بین تجربه غرقه شدن درکار و خودکارآمدی شغلی نقش میانجی دارد (001/0 ≥P). نتیجه گیری: بر اساس نتایج پژوهش، سازمان ها ممکن است با اجرای شیوه های منابع انسانی و با تسهیل رفتارهای رهبری تحول آفرین، تأثیر رفتار فعالانه کارکنان را تسهیل کنند، پس می تواند الهام بخش محققان و دست اندرکارانی که می خواهند تجربیات بهینه را در کار ایجاد، تقویت و تسهیل کنند، کمک کند.
مقایسه اثربخشی درمان مبتنی بر شفقت و هیپنوتراپی شناختی-رفتاری بر تحمل پریشانی زنان مبتلا به اختلال ملال پیش از قاعدگی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های نوین روانشناختی سال ۱۸ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۷۲
11 - 19
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی درمان مبتنی بر شفقت و هیپنوتراپی شناختی-رفتاری بر تحمل پریشانی زنان مبتلا به اختلال ملال پیش از قاعدگی بود. روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل همراه با مرحله پیگیری سه ماهه بود. جامعه آماری را کلیه زنان 25 تا 40 ساله شهر ساری دارای اختلال ملال پیش از قاعدگی در سال 1399 تشکیل می دادند که توسط متخصص زنان به مراکز مشاوره روانشناختی ارجاع داده شده بودند. 45 نفر از این جامعه به شیوه هدفمند انتخاب و به صورت تصادفی در سه گروه 15 نفری گمارده شدند. ابزار پژوهش عبارت بودند از: مقیاس تحمل پریشانی (DTS) و پرسشنامه غربالگری علایم قبل از قاعدگی (PSST). درمان مبتنی بر شفقت در 8 جلسه 90 دقیقه ای و هیپنوتراپی شناختی-رفتاری نیز در 8 جلسه 90 دقیقه ای اجرا گردید. در ضمن گروه کنترل در حین اجرای پژوهش مداخله ای دریافت نکرد. برای تحلیل داده ها از تحلیل واریانس آمیخته استفاده شد. نتایج نشان داد که هر دو گروه درمان متمرکز بر شفقت و هیپنوتراپی شناختی-رفتاری در مقایسه با گروه کنترل اثربخشی معنادار و پایداری داشته است (001/0=P). همچنین نتایج نشان داد که بین دو گروه آزمایش تفاوت معناداری وجود ندارد (05/0<P). نتایج بیانگر این بود که روان شناسان و متخصصان می تواند از درمان متمرکز بر شفقت و هیپنوتراپی شناختی-رفتاری برای بهبود تحمل پریشانی در زنان دچار اختلال ملال پیش از قاعدگی استفاده نمایند.
تعیین تفاوت زوج درمانی هیجان مدار و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر پرخاشگری ارتباطی پنهان زنان دارای تعارضات زناشویی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های نوین روانشناختی سال ۱۸ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۷۲
49 - 60
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر تعیین تفاوت اثربخشی زوج درمانی هیجان مدار و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر پرخاشگری ارتباطی پنهان زنان دارای تعارضات زناشویی بود. روش پژوهش نیمه تجربی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل همراه با مرحله پیگیری 2 ماهه بود. در این پژوهش جامعه آماری کلیه زنان مراجعه کننده به مراکز مشاوره شهر تهران در زمستان سال 1401 بودند. در مرحله اول با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس تعداد 45 نفر با نمره 111 و بالاتر در پرسشنامه تعارضات زناشویی براتی و ثنایی(1387) انتخاب و سپس به شیوه تصادفی ساده در 2 گروه آزمایش(هر گروه 15 نفر) و یک گروه کنترل(15 نفر) جایگزین شدند. سپس گروه آزمایش اول تحت 10 جلسه 90 دقیقه ای زوج درمانی هیجان مدار و گروه آزمایش دوم تحت 8 جلسه 90 دقیقه ای درمان پذیرش-تعهد قرار گرفتند. از مقیاس پرخاشگری ارتباطی پنهان نلسون و کارول(2006) به منظور گردآوری اطلاعات استفاده شد. برای تحلیل داده ها از به دست آمده از تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر با نرم افزار SPSS نسخه 24 استفاده شد. نتایج نشان داد هر دو مداخله مذکور در مرحله پسآزمون و پیگیری اثربخشی معناداری بر پرخاشگری ارتباطی پنهان داشته است(05/0>P). نتایج آزمون تعقیبی بن فرونی نشان داد که زوج درمانی هیجان مدار اثربخشی بیشتری بر کاهش پرخاشگری ارتباطی دارد(05/0>P).
اثربخشی مداخله مبتنی بر شفقت به خود بر بحران هویت میانسالی و اضطراب مرگ میانسالان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های نوین روانشناختی سال ۱۸ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۷۲
103 - 110
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی مداخله مبتنی بر شفقت به خود بر بحران هویت میانسالی و اضطراب مرگ میانسالان شهر اصفهان بود. پژوهش از نوع نیمه آزمایشی و با استفاده از طرح پیش آزمون– پس آزمون همراه با گروه کنترل انجام شد. جامعه آماری شامل650 زن بازنشسته سازمان بهزیستی شهر اصفهان در رده سنی 40 تا 60 سال در سال۱۳۹۹ بودند که تعداد ۳۰ نفر شامل دو گروه 1۵ نفره جهت گروه های آزمایش و گواه به روش نمونه گیری داوطلبانه انتخاب شدند. برای جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه بحران هویت میانسالی رجائی و همکاران (1387) و پرسشنامه اضطراب مرگ تمپلر (1970) استفاده شد. ابتدا پرسشنامه های بحران هویت میانسالی و اضطراب مرگ با شرایط یکسان بر روی گروه ها انجام شد. سپس یک دوره آموزش 8 جلسه ای مداخله مبتنی بر شفقت به خود بر اساس رویکرد شفقت درمانی گیلبرت (2009) بر روی گروه آزمایش انجام گرفت در حالی که گروه گواه هیچ گونه آموزشی دریافت نکردند و پس از اتمام جلسات آموزش پس آزمون بحران هویت میانسالی و اضطراب مرگ از دو گروه به عمل آمد. داده ها با استفاده از آزمون تحلیل کواریانس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج نشان داده که مداخله مبتنی بر شفقت در گروه آزمایش کاهش معناداری در بحران هویت میانسالی و اضطراب مرگ به وجود آورده است. می توان نتیجه گیری کرد مداخله مبتنی بر شفقت به خود باعث کاهش بحران هویت در میانسالان و رسیدن افراد به یک هویت موفق و کاهش اضطراب مرگ می گردد.
اثربخشی تحریک الکتریکی فراجمجمه ای با جریان مستقیم (tDCS) بر انعطاف پذیری شناختی، حل مسئله و سرعت پردازش مغز در دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
غلبه بر مشکلات و راه حل دادن به آن ها، و حفظ سلامت روانی و جسمی در زندگی، از اهمیت بسیار بالایی برخوردار است. با ارتقاء توانایی های شناختی و افزایش سرعت پردازش ذهن، می توان کیفیت و سلامت زندگی را در طول عمر بهبود بخشید. هدف اصلی از این پژوهش، بررسی تأثیر تحریک الکتریکی فراجمجمه ای با جریان مستقیم (tDCS) بر انعطاف پذیری شناختی، حل مسئله و سرعت پردازش مغز در دانشجویان است. این پژوهش به صورت طرح نیمه آزمایشی با پیش آزمون و پس آزمون و مرحله پیگیری یک ماهه انجام شد. در این پژوهش، ۳۰ نفر به عنوان نمونه با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند و به صورت تصادفی ساده در دو گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند. گروه آزمایش tDCS در طی دو هفته و در ۱۰ جلسه، با شدت جریان ۲ میلی آمپر و به مدت ۲۰ دقیقه، تحت تحریک الکتریکی قرار گرفتند. در ابتدا، پس از اتمام برنامه تحریک، و همچنین یک ماه پس از آن، آزمون های انعطاف پذیری شناختی، حل مسئله و سرعت پردازش مغز از هر دو گروه گرفته شد و نتایج با استفاده از آزمون کوواریانس با اندازه گیری های مکرر تحلیل شدند. بر اساس نتایج به دست آمده، مشاهده شد که تفاوت بین گروه ها معنادار بوده و نشان دهنده تأثیر مثبت و معنادار تحریک جریان مستقیم فرا جمجمه ای بر انعطاف پذیری شناختی، حل مسئله و سرعت پردازش مغز است. همچنین، با توجه به مرحله پیگیری یک ماهه، تأثیرات مذکور دارای پایداری می باشند.
مقایسه اثربخشی زوج درمانی مبتنی بر تئوری انتخاب و آموزش مهارت های زندگی بر حل تعارضات، کاهش میل به طلاق و افزایش تاب آوری در زوجین آسیب دیده از خیانت
منبع:
پژوهش های کاربردی در مشاوره سال ۶ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۲۲
21 - 51
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی زوج درمانی مبتنی بر تئوری انتخاب و آموزش مهارت های زندگی بر حل تعارضات، کاهش میل به طلاق و افزایش تاب آوری زوجین آسیب دیده از خیانت انجام شد. این پژوهش از لحاظ هدف کاربردی و از نظر روش نیمه آزمایشی بود که با طرح پیش آزمون_پس آزمون با گروه کنترل انجام شد. جامعه آماری زوجین آسیب دیده از خیانت بود که در سال 1400 به مراکز مشاوره شهر همدان مراجعه کرده اند و نمونه آماری در مجموع 48 نفر که بصورت تصادفی در سه گروه آزمایش و کنترل(هرگروه 8زوج) جایگزین شد.داده ها از سه پرسشنامه، سبک های حل تعارض (رحیم، 1983)، کاهش میل به طلاق (روزلت، جانسون و مورو، 1986) و تاب آوری (کارنر و دیویدسون، 2003) جمع آوری شد.و جلسات مداخله بر اساس زوج درمانی مبتنی بر تئوری انتخاب (گلسر، 1999) و آموزش مهارت های زندگی کریس ( 1998) اجرا شد. جهت تحلیل داده ها و بررسی فرضیه های پژوهشی از تحلیل واریانس چند متغیری استفاده شد.یافته ها نشان داد که زوج درمانی مبتنی بر تئوری انتخاب و آموزش مهارت های زندگی بر حل تعارضات، کاهش میل به طلاق و افزایش تاب آوری در زوجین آسیب دیده از خیانت تاثیرمثبت داشته اند
اثر عدم اطمینان درباره افراد بر همنوایی با رفتار جامعه پسند و نقش تعدیل کننده جنسیت و نیاز به بندش(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: این پژوهش با هدف بررسی اثر عدم اطمینان درباره افراد بر همنوایی با رفتار جامعه پسند و نقش تعدیل کننده جنسیت و نیاز به بندش انجام گرفته است. روش: جامعه آماری این پژوهش شامل زنان و مردان 20 تا 40 سال بود که از آن تعداد 120 آزمودنی به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها تکلیفی مبتنی بر رایانه به شکل یک بازی سودآور با استفاده از نرم افزار سایکوپای طراحی گردید تا میزان رفتار جامعه پسند آنها در شرایط مختلف مواجهه با محرک مبهم بررسی شود. همچنین از فرم کوتاه پرسشنامه نیاز به بندش ریس و پیلاتی (2020) نیز استفاده شد. داده ها با روش مدل های آمیخته و در نرم-افزار R مدل سازی شد. یافته ها: در مدل یابی حاصل از نتایج پژوهش، مطلوب ترین مدل نشان داد که مواجهه با محرک مبهم با ضریب 84/0 و متغیر نیاز به بندش با ضریب 54/0 موجب افزایش رفتار همنوایی در بروز رفتار جامعه پسند شده اند و نیاز به بندش نقش تعدیل کننده دارد. همچنین جنسیت در مدل مطلوب وارد نشده و اثر آن معنادار نبود. نتیجه گیری: نتایج حاصل از پژوهش حاضر نشان داد که مواجهه با شرایط مبهم موجب افزایش همنوایی بروز رفتار جامعه پسند می نماید و نیاز به بندش این امر را افزایش می دهد اما جنسیت نقشی در این اثر ندارد.
بررسی مقایسه ای آموزش های تعدیل سوگیری شناختی و تصویرسازی ذهنی بر حافظه کلامی و بینایی دانش آموزان
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی مقایسه ای آموزش های تعدیل سوگیری شناختی و تصویرسازی ذهنی برحافظه کلامی و دیداری دانش آموزان دختر دوره اول متوسطه به اجرا درآمد. روش پژوهش: مطالعه حاضر از نوع آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون و با گروه گواه طراحی و اجرا گردید. آزمودنی ها به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و یک گروه گواه جایگزین شدند. داده ها با استفاده از آزمون حافظه وکسلر که به صورت فردی اجرا گردید، به دست آمد. سپس گروه جلسات تعدیل سوگیری شناختی و تصویرسازی ذهنی هدایت شده سیمونتن (به نقل از کرمی و مرادی، 2009) طی 8 جلسه 90 دقیقه ای در معرض آموزش های متفاوت قرارگرفتند، درحالی که گروه گواه بدون هیچ گونه مداخله ای باقی ماند. پس از پایان گرفتن آموزش های گروههای آزمایشی، مجدداَ از 3 گروه آزمون وکسلر به عمل آمد. داده ها با استفاده از روش تحلیل واریانس اندازه گیری مکررو آزمون تعقیبی بن فرونی و نرم افزارSPSS23 تحلیل شد. یافته ها:. نتایج نشان دادند تأثیر آموزش های تعدیل سوگیری شناختی و تصویرسازی ذهنی بر حافظه کلامی و دیداری مثبت و معنادار است و با توجه به سطح معناداری این آزمون )699/0 (p= ، استنباط می گردد که بین تأثیر آموزش های تعدیل سوگیری شناختی و تصویرسازی ذهنی برحافظه کلامی و دیداری دانش آموزان تفاوت معناداری وجود ندارد. نتیجه گیری: آموزش شیوه های متفاوت یادگیری در دانش آموزان با توجه به حساسیت بیشتر به این قشر از جامعه سهم بسزایی در پیشرفت آموزشگاهی آنها خواهد داشت.
مقایسه اثربخشی زوج درمانی یکپارچه نگر و واقعیت درمانی بر کیفیت روابط زناشویی و نگرش های ناکارآمد در زوجین ناسازگار
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: روابط زناشویی به منزله منبع اولیه حمایت و عاطفه هستند و از همسران انتظار می رود تا یک رابطه انحصاری، صداقت، علاقه، عاطفه و نیز صمیمیت و حمایت از خود نشان دهند. هدف از پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی اثربخشی زوج درمانی یکپارچه نگر و واقعیت درمانی بر کیفیت روابط زناشویی و نگرش های ناکارآمد در زوجین ناسازگار بود. روش پژوهش: پژوهش حاضر از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری شامل کلیه زوجین مراجعه کننده به مراکز مشاوره شهرستان آمل طی اردیبهشت ماه سال 1400 که به علت ناسازگاری مراجعه کردند و یا توسط روانشناسان مرکز علت تعارض را ناسازگاری تشخیص دادند، بود. حجم نمونه، تعداد 30 زوج (60 نفر) (10 زوج گروه آزمایش اول، 10 زوج گروه آزمایش دوم و 10 زوج دیگر برای گروه گواه) از کل جامعه آماری از روش نمونه گیری خوشه ای استفاده شد که در نهایت با این شیوه از پنج مرکز برای انتخاب نمونه ها استفاده شدند. برای گروه آزمایش اول، زوج درمانی یکپارچه نگر با استفاده از زوج درمانی یکپارچه نگر کریستنسن و جاکوبسون (2000)، برای گروه آزمایش دوم، جلسات آموزشی گروه واقعیت درمانی با استفاده از پروتکل واقعیت درمانی گلاسر (1965) اجرا شد. پرسشنامه های مورد نظر پژوهش، پرسشنامه روابط زناشویی باسبی و همکاران (1995) و پرسشنامه نگرش های ناکارآمد وایزمن و بک (1978) بود. تجزیه و تحلیل یافته ها با استفاده از اندازه گیری مکرر با طرح مختلط انجام شد. یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد که نتایج نشان داد که آموزش زوج درمانی یکپارچه نگر بر افزایش کیفیت روابط زناشویی (001/0>P، 30/46=F) و کاهش نگرش های ناکارآمد (001/0>P، 62/35=F) اثرگذار بوده است. نتیجه گیری: بنابراین می توان نتیجه گرفت زوج درمانی یکپارچه نگر بر بهبود کیفیت روابط زناشویی و نگرش های ناکارآمد زوجین ناسازگار موثر بود.
اثر بخشی درمان کارآمدی هیجانی بر تنظیم هیجانی، شفقت به خود و خود کارآمدی زنان دارای اختلال اضطراب فراگیر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی بالینی سال ۱۵ تابسان ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۵۸)
83 - 96
حوزههای تخصصی:
مقدمه: هدف از پژوهش حاضر بررسی اثر بخشی درمان کارآمدی هیجانی بر تنظیم هیجان، شفقت به خود و خود کارآمدی زنان دارای اختلال اضطراب فراگیر بود.روش: در یک طرح کاربندی تصادفی کنترل شده جامعه آماری زنان مبتلا به اختلال اضطراب فراگیر مراجعه کننده به کلینیک های روانشناسی اصفهان در سال 1400 هدف قرار گرفتند. یک نمونه شامل 30 نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و بر اساس ملاکهای ورود و خروج انتخاب شده و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش(15 نفر) و کنترل(15 نفر) قرار گرفتند. ابزارهای این پژوهش شامل پرسشنامه تنظیم شناختی هیجان ، شفقت به خود و خودکارآمدی بود. گروه آزمایش 8 جلسه مداخله کارآمدی هیجانی دریافت کردند، در حالیکه گروه گواه در لیست انتظار ماندند. برای تحلیل دادها از تحلیل واریانس اندازه های مکرر استفاده شد.یافته ها: نتایج نشان داد درمان کارآمدی هیجانی بر تنظیم هیجان، شفقت به خود و خود کارآمدی موثر است و این تأثیر در مرحله پیگیری نیز پایدار مانده است.نتیجه گیری: پیشنهاد می شود این درمان جهت افزایش توانایی تنظیم هیجان، شفقت به خود و خود کارآمدی در زنان دارای اختلال اضطراب فراگیر استفاده شود.واژه های کلیدی: درمان کارآمدی هیجانی، تنظیم هیجان، شفقت به خود، خود کارآمدی، اختلال اضطراب فراگیر
نقش واسطه ای کنترل هیجانی در رابطه بین نیازهای اساسی روان شناختی با گرایش به مصرف مواد مخدر در دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی سال ۲۷ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۱۰۶)
174 - 184
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش واسطه ای کنترل هیجانی در رابطه بین نیازهای اساسی روانشناختی با گرایش به مصرف مواد مخدر در دانش آموزان انجام گرفت. پژوهش حاضر از نوع همبستگی و با استفاده از روش آماری مدل یابی معادلات ساختاری انجام شد. جامعه آماری پژوهش حاضر کلیه دانش آموزان متوسطه دوم شهر نوردر سال تحصیلی 1401-1400 بودند؛ و نمونه پژوهش شامل 250 نفر که به روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شده بودند. ایزارپرسشنامه هایی که جهت جمع آوری اطلاعات از گروه نمونه در نظر گرفته شدند عبارت بودند از: پرسشنامه گرایش به مصرف مواد(IAPS)، پرسشنامه نیازهای بنیادین روان شناختی (BSNQ؛ گاردیا، دسی و رایان، 2000)، مقیاس کنترل هیجانی (ECQ2) راجر و نشوور (1987). برای تحلیل آماری داده ها از همبستگی پیرسون و مدل سازی معادلات ساختاری(SEM) استفاده شد. نتایج نشان داد نیازهای اساسی روانشناختی هم به طور مستقیم و هم غیر مستقیم از طریق کنترل هیجانی بر گرایش به مصرف مواد مخدر اثر دارد. بطور کلی با توجه به نتایج می توان گفت که کنترل هیجانی در رابطه بین نیازهای اساسی روانشناختی با گرایش به مصرف مواد مخدر در دانش آموزان نقش واسطه ای دارد.
اثربخشی آموزش خودمتمایزسازی بر همدلی و خودکنترلی دانش آموزان طلاق با گرایش به رفتارهای پر خطر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های نوین روانشناختی سال ۱۸ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۷۰
75 - 83
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی آموزش خودمتمایزسازی بر همدلی و خودکنترلی دانش آموزان طلاق با گرایش به رفتارهای پرخطر انجام شد. روش پژوهش از نوع نیمه آزمایشی (با گروه آزمایش و گواه) با طرح سه مرحله ای (پیش آزمون- پس آزمون-پیگیری) و مرحله پیگیری 2 ماهه بود. جامعه آماری پژوهش شامل دانش آموزان طلاق با گرایش به رفتارهای پرخطر بود که در دوره اول و دوم متوسطه در سال تحصیلی 1401-1400 در شهر بندرعباس مشغول به تحصیل بودند. در این پژوهش تعداد 35 دانش آموز طلاق با گرایش به رفتارهای پرخطر با روش نمونه گیری غیرتصادفی هدفمند انتخاب و با شیوه تصادفی در گروه های آزمایش و گواه جایدهی شدند (18 دانش آموز در گروه آزمایش و 17 دانش آموز در گروه گواه). دانش آموزان در گروه آزمایش آموزش خودمتمایزسازی را طی ده هفته در 10 جلسه 75 دقیقه ای دریافت نمودند. در این پژوهش از پرسشنامه گرایش به رفتارهای پرخطر، پرسشنامه همدلی و پرسشنامه خودکنترلی استفاده شد. داده های حاصل با تحلیل واریانس آمیخته با استفاده از نرم افزار آماری SPSS23 تجزیه و تحلیل شد. نتایج نشان داد که آموزش خودمتمایزسازی بر همدلی (0001>P؛ 57/0=Eta؛ 38/43=F) و خودکنترلی (0001>P؛ 53/0=Eta؛ 32/37=F) دانش آموزان طلاق با گرایش به رفتارهای پرخطر تأثیر معنادار دارد. بر اساس یافته های پژوهش می توان چنین نتیجه گرفت که آموزش خودمتمایزسازی با بهره گیری از فنونی همانند متمایز ساختن باورهای منطقی و غیرمنطقی، مجهز ساختن اعضا به مهارت های خاص ارتباطی و پذیرفتن مسئولیت می تواند به عنوان یک روش کارآمد جهت بهبود همدلی و خودکنترلی دانش آموزان طلاق با گرایش به رفتارهای پرخطر مورد استفاده قرار گیرد.
تأثیر مهارت های رفتاردرمانی دیالکتیک بر خودانتقادی و شفقت خود دختران نوجوان با سابقه خودزنی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی سال ۲۷ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴ (پیاپی ۱۰۸)
354-364
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: با توجه به آمار بالای خودزنی در سال 2022 در نوجوانان و اثر مخرب آن، پژوهش حاضر با هدف تأثیرسنجی رفتار درمانی دیالکتیک بر خود انتقادگری و شفقت خود نوجوانان با سابقه رفتارهای خودزنی انجام شد. مواد و روش ها: طرح پژوهش حاضر، آزمایشی از نوع تک آزمودنی با چند خط پایه می باشد که به این منظور، 3 نفر از نوجوانان دختر شهر شیراز با سابقه رفتارهای خودزنی به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه های خود انتقادی گیلبرت و همکاران، شفقت خود نف و مصاحبه بالینی ساختاریافته برای اختلالات شخصیت بود. هر یک از افراد به صورت تصادفی در یکی از دوره های دو، سه و یا چهار هفته ای در مرحله خط پایه قرار گرفتند. سپس 16 جلسه درمان دریافت کردند و در نهایت یک پیگیری یک ماهه انجام شد. یافته ها: رفتاردرمانی دیالکتیک در کاهش خودانتقادگری و افزایش شفقت خود در هر سه مراجع بعد از درمان، مؤثر بود اما پایداری اثر درمان فقط برای مراجع اول و دوم باقی ماند. نتیجه گیری: به نظر می رسد به کارگیری مهارت های رفتاردرمانی دیالکتیک در صورت همکاری و حمایت والدین می تواند با کاهش خودانتقادی و افزایش شفقت خود نوجوانان دختر با سابقه رفتارهای خودزنی همراه باشد.
اثر افشای هیجانی نوشتاری بر ذهن آگاهی و راهبردهای تنظیم شناختی هیجان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در سال های اخیر، پژوهشگران افشای هیجانی نوشتاری را به عنوان روشی اثرگذار بر متغیرهای مختلف روان شناختی بررسی کرد ه اند و نشان داده اند که این مداخله اثرات مثبت جسمی و روانی بسیاری بر افراد دارد. براین اساس، هدف پژوهش حاضر، بررسی اثر افشای هیجانی نوشتاری بر ذهن آگاهی و راهبردهای تنظیم شناختی هیجان در دانشجویان است. پژوهش از نظر هدف کاربردی و به لحاظ روش انجام، نیمه آزمایشی است. جامعه آماری شامل دانشجویان زن و مرد مشغول به تحصیل در دانشگاه دولتی شهر زنجان در سال 1399 بودند که از میان آن ها 40 دانشجو شامل 25 نفر زن و 15 نفر مرد به روش نمونه گیری دردسترس انتخاب شدند و به صورت تصادفی در گروههای پژوهش شامل گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند. گروه آزمایش به مدت دو هفته در پنج جلسه 30دقیقه ای در مکانی عاری از هرگونه عامل مزاحم افشای هیجانی نوشتاری را انجام دادند. هر دو گروه قبل و بعد از اجرای افشای هیجانی نوشتاری توسط پرسشنامه پنج وجهی ذهن آگاهی (FFMQ) و پرسشنامه تنظیم شناختی هیجان (CERQ) ارزیابی شدند. برای تجزیه و تحلیل دادهها از تحلیل کوواریانس استفاده شد. یافته ها نشان داد افشای هیجانی نوشتاری بر ذهن آگاهی، راهبردهای سازش یافته و سازش نایافته تنظیم شناختی هیجان اثر مثبت و معناداری داشت (05/0>p (. نتایج نشان میدهد نوشتن منظم درباره یک حادثه موجب می شود فرد آن را از نو تفسیر کند، چهارچوب جدیدی به آن بدهد و درنتیجه، درک بهتری از آن پیدا کند؛ بنابراین، می توان افشای هیجانی نوشتاری را به عنوان روشی کم هزینه، مؤثر و کارا برای مواجهه با وقایع و حوادث منفی و ناخوشایند در زندگی در نظر گرفت.
پیش بینی مسئولیت پذیری فرزندان بر اساس ترتیب تولد و سبک های فرزندپروری والدین
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف پیش بینی مسئولیت پذیری فرزندان بر اساس ترتیب تولد و سبک های فرزندپروری والدین، به روش توصیفی از نوع همبستگی انجام شد. جامعه آماری این پژوهش را افراد 12 تا 35 سال قمی در سال 1400و والدین آن ها تشکیل می دادند که ۱۶6 نفر (49 نفر مرد و 117 نفر زن) به صورت در دسترس به عنوان نمونه انتخاب شدند. برای اندازه گیری متغیر های پژوهش، از پرسشنامه مسئولیت پذیری هاریسون گاف(1984) و پرسشنامه فرزندپروری بامریند(1991) استفاده شد. داده ها به وسیله نرم افزار SPSS و با استفاده از آمار توصیفی و استنباطی از نوع میانگین، انحراف معیار، فراوانی، ضریب همبستگی و رگرسیون چندگانه مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد که سبک مستبدانه ۱۱ درصد و سبک سهل گیرانه ۱۶ درصد از واریانس مسئولیت پذیری را پیش بینی می کند. با وجود رابطه معنادار ترتیب تولد و مسئولیت پذیری، نتایج تحلیل رگرسیون نقش پیش بینی کننده آن را تأیید نکرد. بنابراین می توان چنین نتیجه گیری کرد که آموزش سبک های فرزندپروری مطلوب به والدین، می تواند در بهبود مسئولیت پذیری فرزندان نقش مؤثری داشته باشد.
الگوی ساختاری پیش بینی ناگویی هیجانی براساس طرحواره های سازش نایافته اولیه با میانجی گری خودافشایی هیجانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۲ بهار (خرداد) ۱۴۰۲ شماره ۱۲۳
۵۵۶-۵۳۹
حوزههای تخصصی:
زمینه: ناگویی هیجانی به معنای ناتوانی در پردازش شناختی اطلاعات و نظم جویی هیجانی است که با ناتوانی بالینی در شناسایی احساسات تجربه شده توسط خود یا دیگران مشخص می شود. ناگویی هیجانی همسران یکی از عوامل مؤثر بر ناسازگاری و تعامل زوجین است که بر روی تعامل و سازگاری ایشان تأثیر منفی می گذارد، اما در زمینه پیش بینی این طرحواره ها در جامعه مورد نظر شکاف تحقیقاتی وجود دارد فلذا در این تحقیق بر پیش بینی ناگویی هیجانی براساس طرحواره های ناسازگار اولیه در افراد متأهل پرداخته می شود. هدف: هدف از پژوهش حاضر ارائه الگوی ساختاری پیش بینی ناگویی هیجانی براساس طرحواره های ناسازگار اولیه با میانجی گری خودافشایی هیجانی بود. روش: روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی به شیوه معادلات ساختاری است. جامعه پژوهش کلیه زنان متأهل مراجعه کننده به کلینیک های مشاوره و مددکاری شهرستان رباط کریم جهت طلاق توافقی در سال 1398 بود که تعداد 200 نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. به منظور جمع آوری اطلاعات از مقیاس فارسی ناگویی هیجانی تورنتو (بشارت، 2007)، مقیاس طرحواره های ناسازگار اولیه، فرم کوتاه یانگ (2003) و مقیاس خودافشایی هیجانی (اسنل، 2001)، استفاده شده است. به منظور تجزیه و تحلیل اطلاعات از روش های آماری توصیفی و و همچنین معادلات ساختاری استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد که خودافشایی هیجانی در رابطه بین ناگویی هیجانی و طرحواره های سازش نایافته اولیه نقش واسطه ای ایفا می کند (0/05 >p) و میان ناگویی هیجانی و طرحواره های سازش نایافته اولیه با در نظر گرفتن خودافشایی هیجانی به عنوان عامل واسطه ای، رابطه غیرمستقیم وجود دارد. نتیجه گیری: نتایج این پژوهش نشان داد که بین طرحواره های ناسازگار اولیه و ناگویی هیجانی ارتباط مستقیم و معنادار وجود دارد به نحوی که از بین متغیر طرحواره های ناسازگار اولیه متغیرهای محرومیت هیجانی، نقص/شرم، وابستگی/بی کفایتی، ایثارگری و استحقاق/بزرگ منشی، متغیر ناگویی هیجانی را پیش بینی کرده و از بین متغیرهای پردازش هیجانی، متغیر هیجانات تضعیف و سرکوب شده، ناگویی هیجانی را پیش بینی می کنند و بطور کلی ناگویی هیجانی در زوجین را می توان براساس متغیرهای مذکور پیش بینی کرد. بنابراین، در برنامه های پیشگیری و درمانی باید به این عوامل توجه شود.
پیش بینی رضایت زناشویی بر اساس نشانه های استحکام من، افسردگی و اضطراب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر باهدف پیش بینی رضایت و نارضایتی زناشویی بر اساس استحکام من، نشانه های افسردگی و اضطراب انجام شد. این پژوهش از نوع توصیفی- همبستگی بود. در این پژوهش تعداد 384 نفر از افراد متأهل (306 زن، 78 مرد) شهر تهران در سال 1400 به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. از شرکت کنندگان در پژوهش خواسته شد تا پرسشنامه وضعیت زناشویی گلومبوک- راست (GRIMS؛ راست و همکاران، 1986)، مقیاس استحکام من (ESS؛ بشارت، 1386) و مقیاس افسردگی، اضطراب، استرس (DASS؛ لاویباند و لاویباند، 1995) را تکمیل کنند. برای تحلیل داده های پژوهش از ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون هم زمان استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد که با افزایش نمره فرد در استحکام من (01/0>p، 356/0=r) رضایت زناشویی و با افزایش نمره نشانه های افسردگی (01/0>p، 498/0=r) و اضطراب (01/0>p، 297/0=r) نارضایتی زناشویی افزایش می یابد. از سوی دیگر، نتایج پژوهش نشان داد که رضایت زناشویی توسط متغیرهای استحکام من (01/0>p) و نشانه های افسردگی (01/0>p) قابل پیش بینی بود و 27 درصد از واریانس آن را تبیین می کنند. براساس یافته های پژوهش می توان نتیجه گرفت که استحکام من و نشانه های افسردگی عوامل مهم پیش بینی کننده رضایت زناشویی هستند. بررسی این متغیرها در افراد می تواند کمک قابل توجهی در زمینه افزایش رضایت زناشویی کند.