فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۴۶۱ تا ۲٬۴۸۰ مورد از کل ۳۶٬۶۹۰ مورد.
حوزههای تخصصی:
زمینه: علی رغم اینکه یک معیار تشخیصی جدید که به میزان درگیری در رفتارهای بی پروا یا خود تخریبی دلالت دارد، برای اختلال استرس پس از آسیب (PTSD) در راهنمای تشخیصی و آماری – ویرایش پنجم اضافه شده، با توجه به شواهد پژوهشی، ابزاری روا و پایا جهت سنجش و تشخیص آن به فارسی یافت نشد. هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی ویژگی های روان سنجی نسخه فارسی پرسشنامه رفتارهای پرخطر پس از آسیب انجام شد. روش: پژوهش حاضر از نظر هدف بنیادی - کاربردی و از حیث نوع گردآوری اطلاعات، پیمایشی پرسشنامه ای و از نظر روش شناسی، از جمله مطالعات آزمون سازی به حساب می آمد که در قالب یک طرح پژوهشی همبستگی انجام گرفت. به این منظور، جامعه آماری این پژوهش شامل تمامی افراد با نشانه های اختلال استرس پس از آسیب در سال 1402 ساکن شیراز بودند. از بین افراد جامعه آماری، تعداد 520 شرکت کننده با نشانه های اختلال استرس پس از آسیب (365 زن و 155 مرد) با استفاده از پرسشنامه بین المللی وقایع آسیب زا (کلویتر و همکاران، 2018) به روش نمونه گیری در دسترس، به عنوان نمونه پژوهش غربالگری شدند. سپس پرسشنامه های رفتارهای پرخطر پس از آسیب (کنتراکتور و همکاران، 2020)، آسیب به خود (سانسون و همکاران، 1998) و رفتارهای خودتخریبی (آقامحمدیان شعرباف و همکاران، 1391) را تکمیل کردند. تحلیل داده ها به وسیله ی نرم افزارهای SPSS26 و AMOS26 در سطح معنی داری 05/0 انجام شد. یافته ها: نتایج تحلیل عامل تأییدی از ساختار یک عاملی حمایت کرد و شاخص های برازش مطلوب بود (0/066 RMSEA=، 0/930 GFI=، 0/924 CFI=، 0/924 IFI=، 3/239 X2/df=). ضریب آلفای کرونباخ پرسشنامه رفتارهای پرخطر پس از آسیب 0/85 به دست آمد. پرسشنامه رفتارهای خودتخریب گرانه (31 گویه ای) (0/011 , p<660/0 r=) و آسیب به خود (22 گویه ای) (0/01 , p<0/532 r=) همبستگی مثبت و معنی داری با پرسشنامه رفتارهای پرخطر پس از آسیب داشتند. نتیجه گیری: در مجموع نتایج مطالعه حاضر شواهدی را برای روایی و پایایی پرسشنامه رفتارهای پرخطر پس از آسیب به عنوان ابزاری جهت ارزیابی جامع و در عین حال مختصر و تک بعدی رفتارهای بی پروا یا خود تخریبی پس از آسیب فراهم کرد. ازاین رو می تواند به عنوان ابزاری پایا و روا مورد استفاده پژوهشگران، درمانگران و روانشناسان قرار گیرد.
مقایسه اثربخشی آموزش مهارت آموزی کودک راه حل محور و برنامه فرندز بر اضطراب و تاب آوری کودکان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۳ پاییز (آذر) ۱۴۰۳ شماره ۱۴۱
۱۶۰-۱۳۹
حوزههای تخصصی:
زمینه: افزایش تاب آوری در کودکان کمک می کند تا اضطراب کمتری را در دوران کودکی و متعاقب آن در دوران بزرگسالی تجربه کنند. اضطراب باعث کاهش توانایی های شناختی، افت سلامت و حتی تغییر سبک زندگی کودکان شود. برنامه های درمانی متعددی برای بهسازی، پیشگیری و درمان مشکلات رفتاری، عاطفی و اجتماعی کودکان تدوین شده اند که برنامه فرندز و روش مهارت آموزی کودک راه حل محور از آن جمله هستند. پژوهش هایی که اثربخشی برنامه فرندز را بر بهبود تاب آوری بسنجند اندک هستند و پژوهشی که تأثیر آموزش روش مهارت آموزی کودک راه حل محور را بر اضطراب و تاب آوری بسنجد نیز یافت نشد. هدف: پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی آموزش روش مهارت آموزی کودک راه حل محور و برنامه فرندز، بر اضطراب و تاب آوری کودکان انجام شد. روش: طرح پژوهش، شبه آزمایشی از نوع پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه و پیگیری دو ماهه بود. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی دانش آموزان دختر دوره دوم ابتدایی مدارس منطقه 2 شهر تهران در سال تحصیلی 1401-1402 بود که با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند، 45 دانش آموزان، با توجه به ملاک های ورود به عنوان نمونه آماری مطالعه حاضر انتخاب شده و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش و یک گروه گواه (در هر گروه، 15 دانش آموز) جایگزین شدند. ابزار گردآوری داده ها، پرسشنامه های اضطراب کودکان (اسپنس، 1997) و توانمندی اجتماعی-هیجانی و تاب آوری (مرل، 2010) بود. برنامه فرندز (بارت، 1991) و روش مهارت آموزی کودک راه حل محور (فورمن، 1990)، به صورت جداگانه طی 10 جلسه 60 دقیقه ای در گروه های آزمایش اجرا شدند ولی گروه گواه، مداخله ای دریافت نکرد. داده ها با استفاده از آزمون تحلیل واریانس آمیخته و آزمون تعقیبی بن فرونی، بوسیله نرم افزار SPSS21 تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها: نتایج تحلیل و تحلیل داده ها نشان داد که روش مهارت آموزی کودک راه حل محور و برنامه فرندز، تأثیرات معناداری بر کاهش اضطراب و افزایش تاب آوری دانش آموزان داشتند و برنامه فرندز در کاهش اضطراب، به طور معناداری مؤثرتر بود (05/0 >P) و نتایج پس از دو ماه پیگیری همچنان ادامه داشته اند (05/0 >P). نتیجه گیری: با توجه به نتایج به دست آمده، به نظر می رسد با آموزش روش مهارت آموزی کودک راه حل محور و برنامه فرندز در مقطع دبستان، می توان در کودکان، به صورتی پایدار، اضطراب را کاهش و تاب آوری را افزایش داد.
مقایسه اثربخشی آموزش مهارت های زندگی و درمان پذیرش و تعهد بر نگرش به زندگی دانش آموزان دختر دوره متوسطه اول شهر کرج(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۳ زمستان (دی) ۱۴۰۳ شماره ۱۴۲
۱۶۵-۱۵۱
حوزههای تخصصی:
زمینه: متخصصان حوزه ی نوجوانان تأکید می کنند که برنامه های آموزشی می توانند در بهبود نگرش به زندگی کودکان و نوجوانان نقش مؤثری داشته باشند. از جمله ی این برنامه ها می توان به آموزش مهارت های زندگی و درمان پذیرش و تعهد بر نگرش اشاره کرد، اما تاکنون مطالعه ای به صورت مستقل به مقایسه ی اثربخشی این دو رویکرد در بهبود نگرش به زندگی دانش آموزان نپرداخته است؛ لذا باتوجه به خلأ پژوهشی در این زمینه و اهمیت متغیرهای مذکور، پژوهش در این زمینه ضروری به نظر می رسد. هدف: هدف پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی دو روش آموزش مهارت های زندگی و رویکرد درمانی مبتنی بر تعهد و پذیرش بر نگرش به زندگی دانش آموزان دختر دوره متوسطه اول بود. روش: پژوهش حاضر نیمه آزمایشی و از نوع پیش-پس آزمون با گروه گواه می باشد. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی دانش آموزان دختر دوره متوسطه اول شهرستان کرج به تعداد حدود ده هزار نفر بودند. تعداد 60 نفر از آن ها که نمرات پایینی در پرسشنامه نگرش به زندگی داشتند، انتخاب و به روش تصادفی در دو گروه آزمایشی و یک گروه گواه (هر کدام 20 نفر) جایگزین شدند. یکی از گروه های آزمایش در معرض ده جلسه 90 دقیقه ای، بسته آموزشی مهارت های زندگی (محمدخانی، 1394) و دومین گروه آزمایش در معرض 8 جلسه 90 دقیقه آموزش رویکرد درمانی مبتنی برتعهد و پذیرش (هیز، 2011) قرار گرفتند. یک هفته پس از اتمام جلسات هر دو گروه مورد مطالعه، مجدداً به پرسشنامه شاخص نگرش به زندگی باتیستا (۱۹۷۳) پاسخ دادند. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از روش های آماری توصیفی و استنباطی از جمله تحلیل کواریانس چندمتغیره و آزمون تعقیبی بونفرنی استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد دو روش آموزش مهارت های زندگی و رویکرد مبتنی برتعهد بر نگرش به زندگی دانش آموزان دختر تأثیرگذار هستند (05/0 >P). اما بین اثربخشی آموزش مهارت های زندگی با گروه پذیرش و تعهد بر نگرش به زندگی دانش آموزان تفاوت معنادار نمی باشد (05/0 <P). نتیجه گیری: با توجه به اثربخش بودن برنامه های آموزشی مهارت های زندگی و رویکرد درمانی مبتنی برتعهد و پذیرش، می توان از این رویکردها برای بهبود نگرش به زندگی دانش آموزان در مراکز مشاوره، مؤسسات روانشناختی و مراکز آموزشی ازجمله مدارس استفاده نمود
پیشگیری از خودکشی در نوجوانان ایرانی؛ مروری قلمرو نگر(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
رفاه اجتماعی سال ۲۴ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۹۵
87-128
حوزههای تخصصی:
مقدمه: پیگیری، پیشگیری و درمان خودکشی در سنین کودکی و نوجوانی، با توجه به افزایش میزان خطر خودکشی با افزایش سن امری ضروری به نظر می رسد. هدف از مطالعه مروری حاضر، بررسی عوامل خطر و محافظتی خودکشی و مداخلات روان شناختی به منظور پیشگیری از خودکشی در نوجوانان ایرانی است. روش: نتایج این مطالعه با بررسی و مقایسه مقالات چاپ شده معتبر داخلی و خارجی به دست آمده است. با جستجوی کلیدواژه های «خودکشی»، «نوجوان»، «دانش آموز» و «ایران» و معادل انگلیسی آنها، در بانکهای اطلاعاتی ایرانی و خارجی ازجمله: Ensani، SID، Magiran، Noormags، Google Scholar، Scopus،PubMed، Sciencedirect همه مقالات موردبررسی قرار گرفت. با حذف مطالعات تکراری و غیرمرتبط، 48 مقاله دارای معیارهای ورود به مطالعه، مورد تحلیل قرار گرفت. یافته ها: مطالعات در دو حیطه 1) بررسی عوامل محافظتی و عوامل خطر یا زمینه ساز متغیرهای مرتبط با خودکشی و 2) مداخلات روان شناختی به منظور پیشگیری از خودکشی دسته بندی شدند. عوامل زمینه ساز خودکشی در دو گروه عوامل فردی و زمینه ای قرار می گیرد. همچنین مدلی از عوامل مرتبط با افکار و رفتار خودکشی در نوجوانان ترسیم شد که رفتار خودکشی را درنتیجه تعامل عوامل رشدی، روان شناختی، محیطی، خانوادگی و اجتماعی-فرهنگی نشان می دهد. بحث: بر اساس یافته های این مطالعه، با توجه به اثربخشی مداخلات روان شناختی در مطالعات به منظور کاهش خودکشی، تدوین و اجرای برنامه های آموزشی با کاهش میزان و شیوع افکار و رفتار خودکشی منتج به ارتقا و بهبود سلامت عمومی افراد جامعه خواهد شد؛ امری که بر لزوم توجه به آن در سنین ابتدایی مدرسه در کودکان و نوجوانان تأکید می شود.
مقایسه اثربخشی درمان مبتنی بر رویکرد اقتصاد زیست- انرژی و درمان شناختی- رفتاری بر تنظیم هیجانی در زنان
حوزههای تخصصی:
مقدمه:هیجان و تنظیم هیجانی نقش مهمی را در روابط بین فردی به ویژه در زندگی زناشویی ایفا می کنند. هدف:هدف پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی درمان مبتنی بر رویکرد اقتصاد زیست-انرژی و درمان شناختی-رفتاری بر تنظیم هیجانی زنان بود. روش:روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری با گروه گواه بود. جامعه این پژوهش زنان 20 تا 40 ساله متأهل مراجعه کننده به مراکز مشاوره منطقه 7 تهران در سال 1401 بودند که از میان آن ها 45 نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و با گمارش تصادفی در 2 گروه مداخله و 1 گروه کنترل قرار گرفتند. ابزار پژوهش پرسشنامه تنظیم هیجانی گراتز و رومر(2004) بود. گروه های آزمایش به مدت 8 جلسه درمان اقتصاد زیست-انرژی و 8 جلسه درمان شناختی-رفتاری دریافت کردند. داده های پژوهش به کمک نرم افزار SPSS نسخه 25 و با روش تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر با در نظر گرفتن سطح معناداری 05/0 تحلیل شدند. یافته ها:تحلیل داده ها نشان داد، هر دو روش درمان شناختی-رفتاری و اقتصاد زیست-انرژی منجر به بهبود معنادار توانایی تنظیم هیجان شدند(05/0> P). نتایج آزمون تعقیبی بن فرونی نشان داد که اثرات هر دو درمان در دوره پیگیری پایدار بود(05/0< P) و درمان مبتنی بر اقتصاد زیست-انرژی نسبت به درمان شناختی-رفتاری بر مؤلفه های دشواری در کنترل تکانه، عدم وضوح هیجانی و نمره کل تنظیم هیجانی تاثیر بیشتری داشت(05/0> P). نتیجه گیری:درمان مبتنی بر اقتصاد زیست-انرژی نسبت به درمان شناختی-رفتاری روش موثرتری در بهبود تنظیم هیجانی است. پیشنهاد می شود از این رویکرد در درمان اختلالات تنظیم هیجانی استفاده شود.
اثربخشی درمان شناختی-رفتاری بر سلامت روان کودکان و نوجوانان با اختلال طیف اوتیسم: مطالعه مروری نظام مند(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: اختلال طیف اوتیسم وضعیتی عصبی-تحولی پیچیده است که بر روابط، رفتارها، و تعاملات اجتماعی کودکان تأثیر می گذارد. کودکان مبتلا به اختلال طیف اوتیسم اغلب با مشکلات سلامت روان مانند اضطراب و افسردگی مواجه می شوند که می تواند کیفیت زندگی و عملکرد روزانه آنها را تحت تأثیر قرار دهد. هدف این پژوهش تعیین اثربخشی درمان شناختی رفتاری بر سلامت روان کودکان و نوجوانان مبتلا به اختلال طیف اوتیسم از طریق مرور نظام مند پژوهش های موجود بود. روش: از طریق مطالعه مروری نظام مند، تمامی مقالات منتخب با توجه به کلمات کلیدی اختلال طیف اوتیسم، درمان شناختی-رفتاری، اضطراب، افسردگی، سلامت روان، کودکان و نوجوانان در پایگاه های اطلاعاتی خارجی گوگل اسکالر، پاب مد، پروکوئست، امبیس، سایک اینفو، و اسکوپوس در دامنه سال های 2009 (از ماه سمپتامر) تا 2024 (تا ماه آگوست) و اطلاعات مورد نظر جهت دستیابی به هدف پژوهش، توسط نویسندگان پژوهش ارزیابی شد. 894 مقاله منتشرشده انگلیسی، با در نظر گرفتن معیارهای ورود و ارزیابی کیفیت با استفاده از الگوی پریزما بررسی شدند. سپس بر اساس ارزیابی کیفی نهایی، 27 مقاله انتخاب و در راستای پاسخگویی به سوالات پژوهش مورد بررسی قرار گرفتند. یافته ها: از میان 894 مقاله پیرامون اثربخشی درمان شناختی-رفتاری بر سلامت روان کودکان و نوجوانان مبتلا به اختلال طیف اوتیسم در انتها 27 مطالعه مورد بررسی قرار گرفتند که شامل 625 کودک و نوجوان از کشورهای مختلف بود. نتایج نشان دادند که درمان شناختی-رفتاری به ویژه در کاهش علائم اضطراب و بهبود کیفیت زندگی مؤثر است. همچنین این درمان به بهبود مشکلاتی مانند بی خوابی و رفتارهای وسواسی نیز کمک کرده است. این نتایج تأکید بر موفقیت درمان شناختی-رفتاری در مدیریت مشکلات روانی در سطح بین المللی دارند. نتیجه گیری: این مطالعه تأکید می کند که درمان شناختی-رفتاری می تواند به عنوان روشی مؤثر در مدیریت علائم روانی مرتبط با اختلال طیف اوتیسم مورد استفاده قرار گیرد و نیاز به پژوهش های بیشتر برای بررسی اثرات بلندمدت و تطابق این درمان با گروه های مختلف سنی و نوع اختلالات را تصریح می کند.
نقش واسطه ای انگیزش تحصیلی در رابطه بین کمال گرایی منفی مادران با خلاقیت دانش آموزان دوره دوم ابتدایی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: کمالگرایی منفی مادران طیف گستردهای از اثرات منفی را بر فرزندان دارد، اما نقش این خصیصه بر خلاقیت هنوز روشن نیست؛ بنابراین هدف از پژوهش حاضر بررسی نقش واسطهای انگیزش تحصیلی در رابطه بین کمالگرایی منفی مادران با خلاقیت دانشآموزان دوره ابتدایی بود. مواد و روشها: روش پژوهش توصیفی-همبستگی بود. جامعه آماری کلیه دانشآموزان دوره دوم ابتدایی شهرستان دلیجان در سال تحصیلی 1400-1401 بههمراه مادرانشان به تعداد 2642 نفر بود. بر اساس فرمول کوکران از جامعه مذکور، 335 دانشآموز-مادر بهشیوه تصادفی خوشهای بهعنوان نمونه انتخاب شدند. پرسشنامه خلاقیت محمدیاری و همکاران (1390) و مقیاس انگیزش تحصیلی گای و همکاران (2005) توسط دانشآموزان و مقیاس کمالگرایی بشارت (1386) توسط مادران تکمیل شدند. تجزیهوتحلیل دادهها با استفاده از تحلیل رگرسیون و بهکمک نرمافزار SPSS26 انجام شد. یافتهها: نتایج نشان داد که ضمن تأیید اثر مستقیم کمالگرایی منفی والدین در خلاقیت دانشآموزان دوره ابتدایی، میتوان نقش میانجی تنظیم بیرونی و انگیزش درونی را در این رابطه تأیید نمود (001/0>P) نتیجهگیری: طبق یافتهها بهمنظور افزایش خلاقیت دانشآموزان لازم است بر کاهش کمالگرایی منفی مادران تمرکز نمود. در صورت عدم تمایل مادران به همکاری میتوان با افزایش انگیزش تحصیلی دانشآموزان اثرات منفی کمالگرایی والدین را در این زمینه کاهش داد
سلامت اجتماعی و اضطراب اجتماعی دانشجویان دختر: نقش جوّ عاطفی خانواده(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی سال ۲۸ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴ (پیاپی ۱۱۲)
466 - 475
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف پیش بینی سلامت اجتماعی و اضطراب اجتماعی دانشجویان دختر براساس جوّ عاطفی خانواده انجام شد. روش پژوهش حاضر از نوع توصیفی- همبستگی بود. جامعه آماری را کلیه دانشجویان دختر مقطع کارشناسی دانشکده علوم انسانی دانشگاه آزاد بروجرد تشکیل دادند و گروه نمونه 205 دانشجوی دختر بودند که به روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب و با استفاده از پرسشنامه جو عاطفی هیل برن(1964)، اضطراب اجتماعی واتسون و وبر(1969) و سلامت اجتماعی کییز(2004) مورد مطالعه قرار گرفتند. آزمون آماری همبستگی پیرسون و رگرسیون با کمک نرم افزار spss21 نشان داد بین سلامت اجتماعی و تمام مولّفه های آن، به استثناء مشارکت اجتماعی با جو عاطفی خانواده رابطه معنا دار مثبت وجود دارد، بین اضطراب اجتماعی با جو عاطفی خانواده رابطه معنا دار منفی به دست آمد. نتایج رگرسیون نشان داد که با کمک جو عاطفی خانواده می توان اضطراب اجتماعی و سلامت اجتماعی را پیش بینی کرد. از این رو می توان نتیجه گرفت که ارتقاء کیفیّت جوّ عاطفی خانواده در بهبود شاخص سلامت اجتماعی وکاهش اضطراب اجتماعی مهمّ و قابل توجّه است.
مدل سازش یافتگی تحصیلی مبتنی بر احساس تعلق به مدرسه با نقش واسطه گری پایستگی تحصیلی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی تحولی: روانشناسان ایرانی سال ۲۰ بهار ۱۴۰۳ شماره ۷۹
269 - 282
حوزههای تخصصی:
هـدف ایـن پژوهـش بـررسی مـدل سـازش یافتگی تحصیـلی مبتـنی بـر احسـاس تعلـق بـه مدرسـه بـا نقـش واسـطه ای پایسـتگی تحصیـلی دانش آمـوزان دورۀ دوم متوســطۀ اســتان یــزد بــود. پژوهــش توصیــفی و از نــوع همبســتگی و جامعــۀ آمــاری دانش آمــوزان مقطــع دورۀ دوم متوســطۀ اســتان یــزد در ســال تحصیــلی 1402-1401 بــود. از طریــق روش نمونه بــرداری خوشــه ای چندمرحلــه ای، 420 دانش آمــوز (223 پســر و 197 دختــر) انتخــاب شــدند و بــه پرسشــنامه های احســاس تعلــق بــه مدرســه (بــری، بیــتی و وات، 2004)، ســازش یافتگی تحصیــلی (سینهــا و سینــک، 1993) و پایســتگی تحصیــلی (مارتیـن و مـارش، 2008) پاسـخ دادنـد. نتایـج مدل یـابی معـادلات سـاختاری نشـان داد مـدل نهـايی از بـرازش مطلـوبی برخـوردار اسـت. نتایـج نشـان داد احســاس تعلق بــه مدرســه م ی توانــد پایســتگی تحصیــلی و ســازش یافتگی تحصیــلی دانش آمــوزان و پایســتگی تحصیــلی می توانــد ســازش یافتگی تحصیــلی دانش آمــوزان را پیش بیــنی کنــد. هم چنیــن احســاس تعلــق بــه مدرســه از طریــق نقــش واســطه ای پایســتگی تحصیــلی بــر ســازش یافتگی تحصیــلی اثــر غیرمســتقیم داشــت. بــا توجــه بــه اینکــه احســاس تعلــق بــه مدرســه و پایســتگی تحصیــلی از پیش بینی کننده هــای ســازش یافتگی تحصیـلی هسـتند، بنابرایـن می تـوان بـا افزایـش احسـاس تعلـق بـه مدرسـه و پایسـتگی تحصیـلی دانش آمـوزان، بـا سـازش نایافتگی تحصیـلی مقابلـه کرد و سازش یافتگی تحصـیلی دانش آموزان را در مدارس افزایش داد.
اثربخشی زوج درمانگری متمرکز بر شفقت بر ابرازگری هیجانی مثبت و منفی و ابرازگری صمیمیت در زوج های ناسازگار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۳ بهار (خرداد) ۱۴۰۳ شماره ۱۳۵
679 - 696
حوزههای تخصصی:
زمینه: کاهش ابرازگری هیجانی مثبت، ابرازگری صمیمیت و افزایش ابرازگری هیجانی منفی با ناسازگاری زناشویی رابطه دارد. بهبود ابرازگری در زوج های ناسازگار از طریق مداخله های زوج درمانی، به ویژه زوج درمانگری متمرکز بر شفقت، مهم است، اما در تأثیر زوج درمانگری متمرکز بر شفقت بر ابرازگری هیجانی در جامعه موردمطالعه، شکاف تحقیقاتی دیده می شود.
هدف: پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی زوج درمانگری متمرکز بر شفقت بر ابرازگری هیجانی مثبت و منفی و ابرازگری صمیمیت در زوج های ناسازگار انجام شد.
روش: این پژوهش از نوع طرح پیش آزمون-پس آزمون همراه با گروه گواه بود. جامعه آماری شامل تمامی زوج های ناسازگار مراجعه کننده به مراکز مشاوره و خدمات روانشناختی سیفا، بهین و همراز شهر خرم آباد در سال 1402 بودند. نمونه ای به تعداد 20 زوج واجد شرایط با روش نمونه گیری هدفمند از نوع در دسترس در دو گروه آزمایش و گواه قرار گرفتند. سنجش زوج ها بر اساس پرسشنامه ابرازگری هیجانی (کینگ و امونز، 1990) در دو مرحله پیش آزمون و پس آزمون در هر دو گروه انجام شد. گروه آزمایش زوج درمانگری متمرکز بر شفقت (لطفی و همکاران، 1400) را طی 8 جلسه 60 دقیقه ای دریافت کردند. برای تحلیل داده ها از آزمون تحلیل کوواریانس و نرم افزار SPSS نسخه 27 استفاده شد.
یافته ها: یافته های پژوهش حاضر نشان داد زوج درمانی متمرکز بر شفقت بر افزایش ابرازگری هیجانی مثبت، کاهش ابرازگری هیجانی منفی و نیز افزایش ابرازگری صمیمیت زوج های ناسازگار مؤثر است (01/0 p<).
نتیجه گیری: با توجه به یافته ها زوج درمانگری متمرکز بر شفقت با تقویت هیجان های مثبت و سازگارانه در زوج ها، کاهش هیجان های منفی زوج ها، تشویق زوج ها به ابراز شفقت کلامی و رفتاری و همدلی نسبت به همسر و درک نقاط قوت و ضعف خویش و همسر موجب بهبود ابرازگری هیجانی در زوج های ناسازگار می شود. بنابراین می توان از زوج درمانی متمرکز بر شفقت برای بهبود ابرازگری هیجانی زوج های ناسازگار استفاده کرد.
تدوین الگوی توسعه فیزیکی برای بهبود جو روانشناختی مدارس متوسطه دوم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۳ بهار (خرداد) ۱۴۰۳ شماره ۱۳۵
729 - 738
حوزههای تخصصی:
زمینه: ارتباط میان محیط فیزیکی و جو روانشناختی مدرسه، می تواند تأثیرات بسیار گسترده ای بر عملکرد تحصیلی، رفتارها، احساسات و ارتباطات دانش آموزان داشته باشد. بنابراین، تحلیل ارتباط میان مدل توسعه فیزیکی مدارس و بهبود جو روانشناختی می تواند به طراحان و مدیران آموزشی کمک کند تا محیط های مناسبی برای رشد و توسعه دانش آموزان فراهم کنند. در انتها، مطرح است که اغلب در محیط های آموزشی ایران، الگوهای بومی و منطبق با شرایط جامعه محلی برای بهبود جو روانشناختی مدارس وجود ندارد، بنابراین نیاز به ایجاد یک الگوی بومی و مناسب برای بهبود جو روانشناختی مدارس احساس می شود.
هدف: هدف این مطالعه طراحی الگوی توسعه فیزیکی مدارس برای بهبود جو روانشناختی مدارس متوسطه دوم بود.
روش: در پژوهش حاضر از روش داده بنیاد استفاده شد. جامعه آماری پژوهش حاضر را متخصصان، صاحب نظران و مدیران متخصص مستقر در آموزش و پرورش ناحیه یک اهواز بود که در زمینه توسعه فیزیکی مدارس فعالیت داشتند. حجم نمونه مشتمل بر ۱۶ نفر بود که با روش هدفمند انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها مصاحبه عمیق نیمه ساختاریافته بود. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها پس از مکتوب کردن مصاحبه ها، داده های جمع آوری شده به کمک کدگذاری واکاوی شد و طبقه بندی طی سه مرحله کدگذاری باز، محوری و انتخابی انجام شد.
یافته ها: الگوی مستخرج از تجزیه و تحلیل یافته های پژوهش در بخش کدگذاری انتخابی در قالب شش مقوله اصلی و 13 مقوله فرعی طراحی شد. چهار مقوله معماری و طراحی محیط، ایمنی، فضاهای مسقف، فضاهای باز، شرایط علّی اثرگذار بر پدیده محوری شناسایی شد. دو مقوله در مورد شرایط زمینه ای برای ایجاد پدیده مورد مطالعه ایجاد شد و چهار مؤلفه فرهنگ مدرسه، ارتباط و مشارکت اجتماعی، منابع انسانی و محیط عاطفی به عنوان مداخله گر شناسایی شد.
نتیجه گیری: نتایج نشان داد برای بهبود جو روانی مدارس، طراحی فضای فیزیکی محیط درونی که در رأس آن ها کلاس درس است، نیاز به توجه در طراحی است. براساس نتایج این مطالعه می توان پیشنهاد کرد که مدیران آموزش وپرورش به ویژه بخش نوسازی مدارس به مسئله محیط فیزیکی مدارس متناسب با سن دانش آموزان توجه ویژه ای داشته باشد و معماری ساختمان ها و فضاهای هر مقطع تحصیلی را متناسب با روحیات، سن، علایق دانش آموزان طراحی نمایند.
بررسی همبسته های آسیب شناختی روانی اعتیاد به اینترنت در دانشجویان افغانستان مشغول به تحصیل در دانشگاه های ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۳ پاییز (مهر) ۱۴۰۳ شماره ۱۳۹
1587 - 1606
حوزههای تخصصی:
زمینه: اعتیاد به اینترنت می تواند آسیب های روانی متعددی در جامعه دانشجویی به دنبال داشته باشد. متغیری های متعددی در اعتیاد به اینترنت نقش داشته دارند که می توان به افسردگی، اضطراب، استرس و عزت نفس با اعتیاد به اینترنت اشاره کرد. مسئله پژوهش حاضر این است که آیا بین اعتیاد به اینترنت و افسردگی، اضطراب، استرس و عزت نفس همبستگی وجود دارد؟
هدف: این مطالعه با هدف شناسایی همبسته های آسیب شناختی روانی ناشی از اعتیاد به اینترنت در بین دانشجویان افغانستانی مشغول به تحصیل در دانشگاه های ایران انجام شد تا با فهم بهتر این عوامل، راهکارهای پیشگیرانه و درمانی مؤثرتری ارائه شود. این مطالعه می تواند به بهبود سلامت روان دانشجویان و افزایش کیفیت تجربیات تحصیلی آن ها کمک کند.
روش: پژوهش حاضر مطالعه ای توصیفی از نوع همبستگی بود و جامعه آماری شامل تمامی دانشجویان افغانستان شاغل به تحصیل در دانشگاه های ایران در سال تحصیلی 1402-1401 بودند، تعداد ۲۶۸ نفر (۱۵۹ پسر، ۱۰۹ دختر) به روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای انتخاب شدند. ابزار تحقیق شامل مقیاس کوتاه اعتیاد به اینترنت یانگ (1996)، مقیاس افسردگی، اضطراب، استرس (لویبوند و لویبوند، 1995) و مقیاس عزت نفس روزنبرگ (1965) بود. داده های به دست آمده با استفاده از آزمون آماری همبستگی پیرسون، تحلیل رگرسیون و آزمودنی t مورد بررسی قرار گرفت.
یافته ها: نتایج نشان داد که بین اعتیاد به اینترنت و افسردگی، اضطراب و استرس رابطه مثبت معنی دار و جود دارد (۰۱/۰ >P). علاوه بر این، افسردگی، استرس و اضطراب در پیش بینی اعتیاد به اینترنت، معنی دار نشان داد (۰۰۰۱/0>P). اضطراب که به تنهایی 11% از واریانس را توجیه می کرد، بهترین پیش بینی کننده بود. بعد از آن افسردگی 2% و فشار روانی 2% پیش بینی کننده های بهتری بودند. همچنین شیوع اعتیاد به اینترنت در پسرها به طور معنی داری بالاتر بود و سرانجام این عزت نفس تا حدودی زیادی با اعتیاد به اینترنت ما مرتبط (۰۵/۰ <P) نشان داد.
نتیجه گیری: با توجه به اینکه اعتیاد به اینترنت از طریق ابعاد افسردگی و اضطراب قابل پیش بینی است؛ لذا نتایج این پژوهش نکات مهمی در زمینه آموزش دانشجویان مبتلا به اعتیاد به اینترنت و مداخلات درمانی برای کنترل بدکار کردی روانشناختی آن ها همراه دارد.
مقایسه اثربخشی آموزش گروهی مهارت های مثبت اندیشی و مدیریت استرس مبتنی بر رویکرد شناختی-رفتاری بر تاب آوری و اشتیاق تحصیلی دانش آموزان دختر دارای اضطراب امتحان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۳ تیر ۱۴۰۳ شماره ۴ (پیاپی ۹۷)
165 - 174
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی آموزش گروهی مهارت های مثبت اندیشی و مدیریت استرس مبتنی بر رویکرد شناختی-رفتاری بر تاب آوری و اشتیاق تحصیلی دانش آموزان دختر دارای اضطراب امتحان انجام شد. این پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون- گواه و پیگیری دوماه بود. جامعه آماری شامل تمامی دانش آموزان دختر دوره اول متوسطه شهر فارسان در سال تحصیلی 1402-1401 بود که از میان آن ها، 60 نفر دانش آموزان با اضطراب امتحان به صورت هدفمند انتخاب و سپس به صورت تصادفی در دو گروه آزمایشی و یک گروه کنترل جایگزین شدند. ابزارهای پژوهش، شامل شاخص تاب آوری تحصیلی (ARI، ساموئلز، 2004)، پرسشنامه اشتیاق تحصیلی (AEQ، فردریکز و همکاران، 2004) و مقیاس اضطراب امتحان (TAS، ابوالقاسمی، 1375) بود. هر دو گروه آزمایش به مدت 10 جلسه 90 دقیقه ای بسته آموزشی مهارت های مثبت اندیشی و بسته آموزش مدیریت استرس مبتنی بر رویکرد شناختی-رفتاری دریافت کردند. داده ها با روش واریانس با اندازه گیری مکرر و آزمون تعقیبی بونفرونی تحلیل شد. نتایج نشان داد که آموزش گروهی مهارت های مثبت اندیشی و مدیریت استرس مبتنی بر رویکرد شناختی-رفتاری بر تاب آوری و اشتیاق تحصیلی (001/0> P) معنی دار بود. تأثیر هر دو روش تا مرحله پیگیری دوماهه حفظ شد. همچنین آموزش گروهی مهارت های مثبت اندیشی در مقایسه با آموزش مدیریت استرس مبتنی بر رویکرد شناختی-رفتاری بر تاب آوری و اشتیاق تحصیلی دارای اثربخشی بیشتری است (001/0> P). نتایج پژوهش بیانگر اولویت استفاده از آموزش گروهی مهارت های مثبت اندیشی در مقایسه با آموزش مدیریت استرس مبتنی بر رویکرد شناختی-رفتاری برای بهبود تاب آوری و اشتیاق تحصیلی توسط درمانگران بود.
مدل یابی توافق زناشویی بر اساس طرحواره های ناسازگار اولیه با میانجی گری سبک های ازدواج در زنان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۳ تیر ۱۴۰۳ شماره ۴ (پیاپی ۹۷)
193 - 204
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف مدل یابی توافق زناشویی بر اساس طرحواره های ناسازگار اولیه با میانجی گری سبک های ازدواج در زنان انجام شد. روش پژوهش توصیفی- همبستگی از نوع مدل یابی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری پژوهش حاضر را زنان متأهل در سه ماهه اول سال 1401مناطق 2، 7 و 11شهر تهران تشکیل داد، که از میان آن ها به روش نمونه گیری هدفمند تعداد 300 نفر به عنوان نمونه پژوهش انتخاب شدند. در این پژوهش از ابزارهای توافق زناشویی (RDAS) (باسبی و همکاران، 1995)، طرحواره یانگ (YSQ-SF) (یانگ، 1994) و پرسشنامه محقق ساخته سبک های ازدواج استفاده شد. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از مدلیابی معادلات ساختاری استفاده گردید. یافته های پژوهش نشان داد که مدل از برازش مناسبی برخوردار است. نتایج نشان داد بین حوزه های طرحواره های ناسازگاراولیه با توافق زناشویی رابطه منفی و معنادار وجود دارد (01/0>P). همچنین سبک های ازدواج می تواند رابطه بین، طرحواره های ناسازگار اولیه با توافق زناشویی را میانجی گری کند (01/0>P). با توجه به این یافته ها می توان نتیجه گرفت از آنجا که ازدواج یکی از تصمیمات مهم زندگی محسوب می شود می توان با تمرکز بر طرحواره های ناسازگار اولیه و آموزش های پیش از ازدواج بر توافق زناشویی و بهبود سبک های ازدواج و تداوم روابط بین زوجین بر افزایش کیفیت رابطه زوجین افزود.
ارائه مدل زیباشناختی و هنری در برنامه درسی دوره ابتدایی براساس آیات و روایات(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
روان پژوهی و مطالعات علوم رفتاری سال ۲ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱
21 - 35
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر به دنبال ارائه مدل زیباشناسانه و هنری در برنامه درسی دوره ابتدایی بر اساس آیات و روایات با استفاده از روش آمیخته (کیفی و کمی) است. مولفه-های زیباشناختی و هنری برنامه درسی براساس آیات و روایات از طریق بررسی اسناد و تبیین مبانی و انجام مصاحبه نیمه ساختاریافته با متخصصان این حوزه تبیین و استناج شد. در بخش کمی جامعه آماری، شامل کلیه معلمان، مدیران و فرهنگیان دارای مدرک دکتری تخصصی در استان سیستان و بلوچستان بود که با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند، 265 نفر انتخاب شد. ابزار جمع آوری داده ها نیز استفاده از پرسشنامه محقق ساخته بود. مدل اولیه، با مولفه های حاصل از پرسشنامه طراحی شد و با استفاده از نرم افزار PLS مورد تحلیل قرار گرفت و شکل تاییدی آن بدست آمد. در مدل اعتبار شده 12 مولفه بدست آمد. در تحلیل تاییدی PLS و سوالات پژوهش از طریق بارهای عاملی و ارزش های R2 و از روش بوت استراپ (با 500 زیر نمونه) برای محاسبه مقادیر آماره T جهت تعیین معناداری ضرایب مسیر استفاده شد. مدل با توجه به جداول و ضرایب در سطح قابل قبول برازش شد و کلیه بارهای عاملی مرتبه اول بالای 50/0 به دست آمد. در نهایت مدل برآمده از PLS، در قالب نمودار اشعه خورشیدی (Sunburst) حاصل شد.
نقش واسطه ای سبک های دلبستگی در رابطه ی عوامل محافظت کننده و مخاطره آمیز مرتبط با خانواده با نگرش به مصرف مواد در دانش آموزان دوم متوسطه(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
روان پژوهی و مطالعات علوم رفتاری سال ۲ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱
36 - 56
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر رابطه ی عوامل مرتبط با خانواده (باورهای دینی، پایگاه اجتماعی – اقتصادی، باورهای فرهنگی و سبک فرزند پروری) با نگرش به مصرف مواد در دانش آموزان دوم متوسطه شهرستان خرم آباد با نقش واسطه ای سبک های دلبستگی انجام گرفت. روش پژوهش همبستگی و از نوع تحلیل مسیر بود. جامعه آماری شامل همه ی دانش آموزان متوسطه دوم شهرستان خرم آباد در سال تحصیلی1402 – 1401 بود. حجم نمونه 380 دانش آموز بود که با روش نمونه گیری طبقه ای نسبی انتخاب گردید. ابزار اندازه گیری شامل پرسشنامه های استاندارد باورهای دینی (1389)، پایگاه اجتماعی – اقتصادی قدرت نما (1993)، سبک های فرزند پروری بامریند (2004)، سبک های دلبستگی کولینز و رید (1990)، نگرش به اعتیاد نظری (1380) و پرسشنامه محقق باورهای فرهنگی بومی بود. در پایان نتایج نشان داد که مسیر مسقیم سبک فرزندپروری (001/0>P، 51/0=β)، باورهای دینی (001/0>P، 48/0=β)، باورهای فرهنگی بومی (001/0>P، 65/0=β) و مسیر پایگاه اقتصادی – اجتماعی به نگرش به مصرف مواد مخدر (001/0>P، 67/0=β) معنادار می باشد. همچنین، مسیر مستقیم سبک فرزندپروری (001/0>P، 78/0=β)، باورهای دینی به (001/0>P، 62/0=β)، باورهای فرهنگی بومی (001/0>P، 57/0=β)، پایگاه اقتصادی – اجتماعی (001/0>P، 47/0=β) به سبک های دلبستگی و مسیر مستقیم سبک های دلبستگی به نگرس به مصرف مواد مخدر (001/0>P، 47/0=β)، معنادار می باشند. همچنین حد پایین و بالای آزمون بوت استراپ نشان داد که مسیرهای غیرمستقیم عوامل مرتبط با خانواده از طریق سبک های دلبستگی رابطه معناداری با نگرش به مصرف مواد در دانش-آموزان دارد (001/0>P). بنابراین شناسایی عوامل مخاطره آمیز و تقویت عوامل محافظت کننده مرتبط با خانواده می تواند، نفش پیشگیری از اعتیاد را میان دانش آموزان متوسطه دوم ایفا کند.
نقش تعدیلگر ورزش های الکترونیکی بر رابطه علی ناگویی هیجانی و تنهایی اجتماعی در دانش آموزان مقطع متوسطه مورد مطالعه (خراسان رضوی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: هدف از انجام تحقیق حاضر بررسی تأثیر ناگویی هیجانی بر تنهایی اجتماعی در دانش آموزان مقطع متوسطه با نقش تعدیلگر ورزش های الکترونیکی و ارائه مدل می باشد.
روش و مواد: این تحقیق از لحاظ استراتژی توصیفی-پیمایشی بوده و از لحاظ شکل فرضیات به صورت علی می باشد. جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه های استاندارد ارائه شده در تحقیقات معتبر خارجی و داخلی شامل مقیاس ناگویی هیجانی تورنتو، مقیاس تنهایی اجتماعی لی و هیون، و مقیاس ورزش های الکترونیکی استفاده شد. همچنین به منظور بررسی روایی سازه پرسشنامه ها از تحلیل عاملی تأییدی مرتبه اول و دوم استفاده شد. پایایی درونی سؤالات پرسشنامه های مورد استفاده از روش آلفای کرونباخ سنجیده شد و در این تحقیق همان طور که مشاهده می شود این ضریب بالای 0.7 بوده که نشان از پایایی قابل قبول پرسشنامه ها دارد. جامعه آماری تحقیق شامل تمامی دانش آموزان پسر ناحیه 2 آموزش وپرورش شهر مشهد می باشد. به منظور بررسی تجربی و کاربردی تحقیق، نمونه 400 نفری از دانش آموزان پسر انتخاب شدند. در این تحقیق در بخش آمار توصیفی و بررسی ارتباط بین متغیرهای تحقیق از نرم افزار SPSS نسخه 25 و در بخش معادلات ساختاری از نرم افزار Smart PLS نسخه 3 به منظور طراحی مدل تحقیق استفاده گردید.
یافته ها: یافته های تحقیق نشان داد ناگویی هیجانی بر تنهایی اجتماعی، تفکر برون مدار بر تنهایی اجتماعی، و دشواری در توصیف احساسات بر تنهایی اجتماعی تأثیر می گذارد. همچنین یافته های تحقیق نشان داد ورزش های الکترونیک در رابطه علی ناگویی هیجانی و تنهایی اجتماعی اثر تعدیلی ندارد. طبق نتایج مشخص شد مقدار برازش SRMR برابر با 0.078 که در سطح معناداری 0.05 پایین تر از مقدار 0.08 است. بنابراین مدل ساختاری تحقیق از برازش مطلوبی برخوردار است.
نتیجه گیری: این مطالعه تأیید می کند که ناگویی هیجانی تأثیر قابل توجهی بر تنهایی اجتماعی در میان دانش آموزان مقطع متوسطه دارد. با این حال، ورزش های الکترونیکی این رابطه را تعدیل نمی کنند. این یافته ها نشان می دهد که افزایش مهارت های آگاهی و بیان هیجانی می تواند تنهایی اجتماعی در دانش آموزان را کاهش دهد.
مروری بر مطالعات ذهن آگاهی برای روان پریشی از گذشته تا امروز و دستور کار تحقیقات آینده
حوزههای تخصصی:
ذهن آگاهی برای تحقیقات روان پریشی در 15 سال گذشته به طور تصاعدی رشد کرده است. در این مقاله، مروری کوتاه بر ذهن آگاهی برای روان پریشی ارائه می شود و پس ازآن خلاصه ای از یافته های حاصل از جستجوی سیستماتیک متاآنالیزهای 2013 تا فوریه 2023 ارائه می شود. موضوعات فعلی در این زمینه موردبحث قرارگرفته و دستور کار تحقیقاتی آینده ارائه می شود. برای دسترسی به مقالات علمی مرتبط پایگاه های اطلاعاتی برای مقالات لاتین Science Direct, Scopus Pro Google Scholar, ISC, به منظور دست یابی به مقالات انگلیسی و پایگاه استنادی علوم، Magiran, SID, Civilica, ,Irandoc, Noormagz و نشریات علمی پژوهشی دانشگاه تهران به منظور دست یابی به مقالات فارسی جست وجو شدند. بیست متاآنالیز منتشرشده بین سال های 2013 و 2023 شناسایی شد. اندازه اثر گزارش شده بر کاهش علائم روان پریشی از کوچک تا بزرگ در مرورها متغیر بود. چهار موضوع کلیدی در این زمینه شناسایی و موردبحث قرارگرفته است - (1) آیا ذهن آگاهی برای روان پریشی بی خطر است؟ (2) آیا تمرین در منزل ضروری و مرتبط با نتایج بالینی است؟ (3) تأثیر تمرین ذهن آگاهی در مقابل بینش های فراشناختی حاصل از تمرین، بر نتایج بالینی چیست؟ (4) آیا مزایا به عملکرد بالینی معمول تبدیل می شود؟ ذهن آگاهی یک مداخله امیدوارکننده است که برای افراد مبتلابه روان پریشی هم ایمن و هم مؤثر است. تحقیقات آینده متمرکز بر ارزیابی مکانیسم های تغییر و پیاده سازی در عملکرد بالینی معمول باید در اولویت قرار گیرد.
رابطه کژرفتاری دانش آموزان و تمایل به ترک خدمت معلمان با میانجیگری خستگی هیجانی: نقش تعدیل کننده تنظیم هیجانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی تربیتی سال ۲۰ بهار ۱۴۰۳ شماره ۷۱
175 - 200
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش، بررسی رابطه کژرفتاری دانش آموزان با تمایل به ترک خدمت معلمان با میانجیگری خستگی هیجانی و نقش تعدیل کننده تنظیم هیجانی بود. پژوهش حاضر از نوع همبستگی بود. جامعه آماری این پژوهش، شامل کلیه معلمان مقطع ابتدایی شهرستان سمنان بود که در سال تحصیلی 1400_1401 مشغول به کار بودند (723 نفر). شرکت کنندگان 150 معلم (84 معلم زن و 64 معلم مرد) بودند. از روش نمونه گیری تصادفی ساده استفاده شد. همه آنها پرسشنامه خستگی هیجانی جانگ (1995)، پرسشنامه تنظیم هیجانی گراس و جان (2003)، پرسشنامه تمایل به ترک خدمت کیم و همکاران (2007) و پرسشنامه کژ رفتاری دانش آموزان رستمی و راد (1392) را تکمیل کردند. فرضیه ها با مدل تحلیل مسیر و تحلیل فرآیند شرطی آزمون شدند. یافته ها نشان داد که کژرفتاری دانش آموزان اثر ساختاری مستقیم بر خستگی هیجانی و تمایل به ترک خدمت معلمان داشت. خستگی هیجانی در رابطه بین کژرفتاری دانش آموزان با تمایل به ترک خدمت معلمان نقش میانجی ایفا می کرد. نقش تعدیلگر تنظیم هیجانی در رابطه میانجی خستگی هیجانی تأیید شد. در سطوح پایین تنظیم هیجان رابطه خستگی هیجانی با تمایل به ترک خدمت بسیار ملایم و معنادار بود، اما در سطوح بالای تنظیم هیجان، خستگی هیجانی با شدت بیشتری تمایل به ترک خدمت را پیش بینی می کرد. نتیجه آنکه پیشایندهای میل به ترک خدمت روابط ساختاری پیچیده ای دارند.
پیش بینی افسردگی مالیخولیایی با میانجی گری درد ذهنی: نقش روابط ابژه و ترومای دوران کودکی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات روانشناختی دوره ۲۰ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲
23 - 36
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف پیش بینی افسردگی مالیخولیایی بر اساس روابط ابژه و ترومای دوران کودکی با میانجی گری درد ذهنی در دختران نوجوان انجام شد. روش پژوهش توصیفی و از نوع همبستگی بود. جامعه مورد مطالعه شامل تمامی دختران نوجوان 15 تا 18 سال ساکن شهر کرمان در سال 1401 بود که تعداد 500 نفر به صورت داوطلبانه، به عنوان نمونه انتخاب شدند. داده های پژوهش از طریق مقیاس روابط ابژه، مقیاس ترومای دوران کودکی و مقیاس درد ذهنی جمع آوری شد. تجزیه وتحلیل داده ها با استفاده از آزمون های آماری همبستگی پیرسون و مدل سازی معادلات ساختاری انجام گرفت. نتایج نشان داد مدل پیش بینی افسردگی مالیخولیایی بر اساس نقش روابط ابژه و ترومای دوران کودکی با میانجی گری درد ذهنی برازش مناسبی دارد. همچنین تأثیر غیر مستقیم روابط ابژه و ترومای دوران کودکی از طریق درد ذهنی و تأثیر مستقیم درد ذهنی بر افسردگی مالیخولیایی تأیید شد. منطبق با یافته های این پژوهش، روابط معیوب والدینی در دوران کودکی و تجربه غفلت و سوء استفاده، احتمالاً می تواند از عوامل مؤثر در بروز افسردگی مالیخولیایی باشد. لذا، توجه به این عوامل می تواند راهنمایی برای مشاورین و والدین، برای پیشگیری از ابتلا به افسردگی مالیخولیایی باشد.