فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۳۶۱ تا ۲٬۳۸۰ مورد از کل ۳۶٬۶۹۰ مورد.
حوزههای تخصصی:
مقدمه: پیشرفت های یادگیری در آموزش غیرخطی، رشد فراگیران را از طریق مراحل یادگیری و پیامدهای مهم در سازماندهی شیوه ها، دستورالعمل ها و بازخورد ها در نظر می گیرند. با این حال روش آموزش خطی روش مرسومی است که دارای مزایای متعدد دیگری است که از سال ها پیش مورد استفاده قرار گرفته است. هدف: این مطالعه در نظر دارد تا به مقایسه اثربخشی آموزش خطی و غیرخطی بر عوامل روانشناختی مرتبط با یادگیری بپردازد. روش: در این پژوهش با رجوع به پایگاه های اطلاعات علمی، مقالات پیرامون موضوع تحقیق از سال 2000 تا 2020 در داخل و خارج از ایران جستجو شد. در جستجوی اولیه براساس کلیدواژه های مدنظر پژوهش، تعداد 226 عنوان مطالعه جمع آوری گردید. بر اساس معیارهای ورود و خروج عناوین بررسی شدند و پس از حذف موارد تکراری و غیرمرتبط تعداد 17 مطالعه، به عنوان نمونه آماری برای تحلیل نهایی مورد ارزیابی قرار گرفت. یافته ها : با توجه به مطالعات موجود و بررسی آنها به نظر می رسد که باید تحقیقات بیشتری با رویکرد کیفی در این حوزه صورت پذیرد چراکه بسیاری از متغیرها در دنیای حقیقی کیفی هستند و غالباً به سختی می توان آنها را به صورت کمی ارزش گذاری کرد. همچنین نتایج نشان داد هر دو رویکرد تأثیر قابل قبولی بر عوامل روانشناختی مرتبط بر یادگیری دارند که اغلب مطالعات برتری نسبی را به روش آموزش غیرخطی داده بودند. نتیجه گیری: با توجه به اثربخشی هر دو رویکرد لازم است تا تحقیقات بعدی معطوف به یافتن سهم اثر هر یک از رویکردها بر عوامل روانشناختی مرتبط با یادگیری قرار گیرد.
یادگیری تحول آفرین و بازسازی هویت: مطالعه پدیدارشناختی دانشجو مادران ایرانی
حوزههای تخصصی:
زمینه: تحولات فزاینده اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی در کنار تعدد نقش ها، تغییر شیوه های تربیتی، تغییر نوع مشارکت زنان به خصوص مادران و بسیاری عوامل دیگر، باعث تعدد و تکثر منابع هویت ساز مادران شده است و اهمیت واکاوی مسیر یادگیری تحول آفرین آن ها در جریان هویت سازی را آشکارتر ساخته است. یک مادر در فرآیند مادری و تحصیل خود، تجاربی دارد که نوع یادگیری از این تجارب زیسته می تواند به رشد و تحول او و در نهایت ساخت هویتش کمک کند. هدف: پژوهش حاضر با هدف واکاوی مسیر یادگیری تحول آفرین مادران در جریان تحصیل دانشگاهی و نقش مادری و بر هم کنش آن بر بازسازی هویت آنان طراحی و اجرا شد. روش: این پژوهش به صورت کیفی و به روش پدیدارشناسانه توصیفی با روش نمونه گیری هدفمند صورت پذیرفت. جامعه مورد مطالعه، 20 مادر- دانشجوی ایرانی در حال تحصیل در یکی از مقاطع کاردانی تا دکتری بودند. ابزار گردآوری داده ها، مصاحبه عمیق نیمه ساختاریافته بود. متن مصاحبه ها با روش تحلیل محتوای کیفی و به شیوه تحلیل مضمون، بازنگری و تجزیه و تحلیل شدند، مصاحبه ها تا حد اشباع داده ها ادامه یافت. صحت پژوهش با استفاده از دو روش درگیری بلندمدت، پرسش از همکاران و بررسی پایایی از طریق روش بازبینی مشارکت کننده بررسی شد. یافته ها: نتایج پژوهش حاضر، منجر به تولید 51 مضمون پایه، 6 مضمون سازمان دهنده و 2 مضمون فراگیر شد. مضامین فراگیر شامل یادگیری مستمر و بازبینی در نقش ها، تجارب و روابط بود. یافته های پژوهش نشان دادند که مادر- دانشجویان با شوق یادگیری بالا، جستجوی مستمر دانش، بازبینی چالش ها و موانع، برخورداری از حمایت بیرونی، بازبینی در نقش مادری و کسب تجارب جدید و معنادار می توانند در بازسازی هویت خود، نقش فعال و مؤثری داشته باشند. نتیجه گیری: نتایج این پژوهش، رهیافت هایی برای پرورش کاران و سیاست گذاران به منظور آماده سازی بستر مناسب هویت سازی مادران ایرانی دارد. مادران دارای هویت خودساخته می توانند نقش مؤثری در جامعه، خانواده و فرزندپروری داشته باشند.
مقایسه خلاقیت، تحول اجتماعی و گرایش مثبت نسبت به مدرسه در دانش آموزان کلاس های تک پایه و چند پایه ابتدایی شهرستان ایوان
منبع:
سلامت روان در مدرسه دوره ۲ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱
71 - 84
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف مقایسه خلاقیت، تحول اجتماعی و گرایش مثبت نسبت به مدرسه در دانش آموزان کلاس های تک پایه و چندپایه ابتدایی شهرستان ایوان انجام گرفت. روش پژوهش از جمله تحقیقات توصیفی و از نوع علی-مقایسه ای می باشد. جامعه پژوهش از کلیه دانش آموزان کلاس های چند پایه و تک پایه شهر ایوان در سال تحصیلی 1403-1402 تشکیل شد. حجم نمونه 744 نفر (132 نفر پسر پنجم، 118 نفر دختر پنجم، 127 نفر پسر ششم، 127 نفر دختر ششم از کلاس های تک پایه) و (59 نفر پسر پنجم، 59 نفر دختر پنجم، 59 نفر پسر ششم و 63 نفر دختر ششم از کلاس های چندپایه) با شیوه چند مرحله ای (خوشه ای و طبقه ای) انتخاب گردید. ابزار پژوهش پرسشنامه سنجش خلاقیت عابدی (1372)، مقیاس رشد اجتماعی واینلند (1984) و پرسشنامه جهت گیری مثبت نسبت به مدرسه (1396) بود. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون t مستقل و تجزیه و تحلیل واریانس چند متغیری در نرم افزار spss26 استفاده گردید. مطابق با یافته های پژوهش بین خلاقیت، تحول اجتماعی و گرایش مثبت نسبت به مدرسه در دانش آموزان کلاس های تک پایه و چندپایه ابتدایی شهرستان ایوان تفاوت وجود دارد، (01/>p، 70/37=F)، تحول اجتماعی (01/>p ، 38/61=F ) و گرایش مثبت نسبت به مدرسه (01/>p ، 68/15=F ). این تفاوت در متغیر خلاقیت و تحول اجتماعی در اکثر گروه ها به نفع کلاس های تک پایه و در متغیر گرایش مثبت نسبت به مدرسه به نفع کلاس های چند پایه است (01/>p). در مجموع چنین به نظر می رسد که دانش آموزان مدارس شهری (تک پایه) از خلاقیت و رشد اجتماعی بیشتری برخوردارند اما دانش آموزان روستا و عشایر (چندپایه) مدرسه خود را بیشتر دوست دارند.
مقایسه استعداد خستگی دانش اموزان با پیشرفت تحصیلی بالا و پایین دانش آموزان مقطع ابتدایی شهرستان قزوین سال تحصیلی 1403- 1402
منبع:
سلامت روان در مدرسه دوره ۲ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲
14 - 20
حوزههای تخصصی:
هدف از این پژوهش مقایسه استعداد خستگی دانش اموزان با پیشرفت تحصیلی بالا و پایین دانش اموزان مقطع ابتدایی بود. روش مطالعه علی مقایسه ای است. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی دانش آموزان دوره ابتدایی شهر قزوین در سال تحصیلی 1403-1402 است. روش نمونه گیری در پژوهش حاضر بصورت تصادفی بود بر اساس جدول مورگان تعداد 370 نفر از دانش آموزان به عنوان گروه نمونه انتخاب شدند. داده ها با استفاده از پرسشنامه نارسایی شناختی، استعداد خستگی و پرخاشگری جمع آوری شد. اطلاعات به دست آمده با استفاده از آزمون تحلیل واریانس چند متغره (MANOVA) و با بهره گیری از نرم افزار SPSS تجزیه و تحلیل شدند. نتایج نشان داد میانگین نمرات خستگی شناختی و خستگی روانی در دانش آموزان با عملکرد تحصیلی پایین بیشتر از دانش آموزان با عملکرد تحصیلی بالا بود (001/0P<). بر این اساس می توان نتیجه گرفت استعداد خستگی، از عوامل موثر در عملکرد تحصیلی دانش آموزان می باشد.
بررسی صحت، سوگیری و شدت بازشناسی هیجان چهره ای مرتبط با جنسیت در دختران نوجوان بهنجار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی صحت، سوگیری و شدت بازشناسی هیجان چهره ای مرتبط با جنسیت در دختران نوجوان بهنجار انجام شد. روش پژوهش، مقطعی-تحلیلی بود. جامعه آماری پژوهش حاضر، دختران نوجوان مقطع متوسطه دوم شهرستان لاهیجان در سال تحصیلی 1403-1402 و حجم نمونه 243 نفر بود که با استفاده از روش نمونه گیری دردسترس و براساس ملاک های ورود و خروج از میان دانش آموزان مدارس دولتی انتخاب شدند. ابزار پژوهش، آزمون بازشناسی/ادراک هیجانِ طراحی شده با استفاده از مجموعه حالت های چهره نیم استیم (2009) بود. داده ها با استفاده از آزمون های آماری t استیودنت همبسته، مجذور خی پیرسون و نیکویی برازش مجذور خی تجزیه و تحلیل شدند. نتایج نشان داد که دختران نوجوان صحت و دقت بیشتری در بازشناسی هیجان های چهره ای زنان داشتند و خطای بیشتری هنگام بازشناسی هیجان های مردان از خود نشان دادند. علاوه بر این، شادی و انزجار در مردان و غم، ترس و خشم در زنان صحیح تر (با میزان خطای کمتر) بازشناسی شدند. همچنین دختران نوجوان هنگام بازشناسی هیجان های چهره ای زنان و مردان، از خود سوگیری نشان دادند. این سوگیری به صورت انتخابِ بیشترِ انزجار در چهره های مردان و انتخابِ بیشترِ تعجب و ترس در چهره های زنان مربوط بود. درنهایت، دختران نوجوان هیجان های چهره ای زنان را با شدت بیشتری نسبت به هیجان های چهره ای مردان ادراک می کردند. علاوه بر این، دختران نوجوان، شادی، غم و انزجار را در مردان، و ترس و خشم را در زنان شدیدتر ادراک می کردند. بنابراین جنسیت ابرازگران هیجان، بر ادراک و بازشناسی هیجان چهره ای در دختران نوجوان اثرگذار است.
اثربخشی آموزش معنادرمانی گروهی بر امید به زندگی در بیماران مبتلا به سرطان روده بزرگ(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی کاربردی سال ۱۸ بهار ۱۴۰۳شماره ۱ (پیاپی ۶۹)
63 - 83
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر به منظور تعیین تأثیر اثربخشی آموزش معنادرمانی گروهی بر امید به زندگی در بیماران مبتلا به سرطان روده بزرگ انجام گرفت. روش: این به پژوهش به روش نیمه آزمایشی و به صورت پیش آزمون- پس آزمون و پیگیری با گروه کنترل و آزمایش انجام شد. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی بیماران مبتلا به سرطان مراجعه کننده به مراکز تشخیص درمان سرطان شهر تهران در سال 1402 بود. نمونه مورد مطالعه شامل30 نفر از بیماران مبتلا به سرطان روده بزرگ بودند که از طریق نمونه گیری در دسترس با گمارش تصادفی در گروه های آزمایش و کنترل 15 نفره جایگزین شدند. هر دو گروه کنترل و آزمایش در دو مرحله پیش از مداخله و پس از مداخله به پرسشنامه امید به زندگی اشنایدر و همکاران (1991) پاسخ دادند. داده ها با استفاده از روش تحلیل کواریانس در نرم افزار 22spss مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها: نتایج آزمون تحلیل کواریانس نشان داد که معنادرمانی گروهی بر امید به زندگی در بیماران مبتلا به سرطان روده بزرگ شهر تهران تأثیر معنی داری داشته است (05/0P<). نتیجه گیری: با توجه به نتایج به دست آمده می توان گفت معنادرمانی گروهی باعث افزایش امید به زندگی در بیماران مبتلا به سرطان روده بزرگ می شود؛ بنابراین معنادرمانی گروهی می تواند راه گشای تحقیقات بعدی در حوزه مداخلات مربوط به بیماران سرطانی باشد.
ساخت و رواسازی مقیاس بومی گذار موفق دانشجویان از دانشگاه به کار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی کاربردی سال ۱۸ بهار ۱۴۰۳شماره ۱ (پیاپی ۶۹)
131 - 154
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف ساخت مقیاس بومی سنجش گذار موفق دانشجویان از دانشگاه به کار براساس نتایج پژوهش داده بنیاد محققان و بررسی ویژگی های روانسنجی آن انجام شد. روش: پژوهش حاضر توصیفی از نوع آزمون سازی بود. 436 نفر از میان دانشجویان ترم آخر کارشناسی دانشگاه اصفهان به عنوان نمونه به صورت نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. از روش تحلیل گویه ها، روایی محتوایی، صوری، ملاکی هم زمان و تحلیل عامل اکتشافی و تأییدی برای بررسی ساختار عاملی مقیاس و ضریب آلفای کرنباخ و بازآزمایی برای پایایی آن استفاده شد. یافته ها: نتایج تحلیل عامل اکتشافی نشان داد وجود دو عامل در ساختار 9 گویه ای می تواند برازش مناسبی با پاسخ های آزمودنی ها داشته باشد و شاخص های برازش در تحلیل عامل تأییدی، روایی این ابزار را تأیید کرد. برای بررسی روایی همگرا همبستگی بین ابعاد ابزار با مقیاس اشتغال پذیری مسیر شغلی و پرسشنامه خودکارآمدی تصمیم گیری مسیر شغلی بررسی شد که همبستگی مثبت معنادار حاکی از روایی همگرا مقیاس بود. روایی واگرا آن نیز از طریق همبستگی میان ابعاد ابزار با پرسشنامه بی تصمیمی مسیر شغلی مورد بررسی و تأیید قرار گرفت. پایایی ابزار به دو روش همسانی درونی ضریب آلفا و بازآزمایی بررسی شد. ضرایب آلفا، همسانی درونی مناسب 89/0 را نشان داد. ضریب بازآزمایی با فاصله زمانی دو هفته 86/0 بود. نتایج این پژوهش از کفایت مقیاس سنجش گذار موفق از دانشگاه به کار حمایت کرد. نتیجه گیری: براساس یافته ها، مقیاس بومی سنجش گذار موفق می تواند به عنوان ابزار جدید معتبر جهت سنجش گذار موفق دانشجویان مورد استفاده قرار گیرد.
مقایسه اثربخشی بسته بومی بخشش مبتنی بر ادبیات کهن فارسی با بخشش درمانی ورثینگتون بر ناگویی هیجانی و ایمنی هیجانی نوجوانان اقدام کننده به خودکشی شهر اصفهان(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف این پژوهش مقایسه اثربخشی بسته بومی بخشش مبتنی بر ادبیات کهن فارسی با بخشش درمانی ورثینگتون بر ناگویی هیجانی و ایمنی هیجانی نوجوانان اقدام کننده به خودکشی شهر اصفهان بود.
روش: روش پژوهش نیمه تجربی با طرح پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل کلیه نوجوانان گروه سنی 16 تا 18 سال اقدام کننده به خودکشی شهر اصفهان در سال ۱۴۰۰ بود و حجم نمونه شامل 90 نفر که به-صورت تصادفی 30 نفر در گروه آزمایش(بخشش درمانی ورثینگتون)، 30 نفر در گروه آزمایش (بخشش درمانی بومی محقق ساخته)، و 30 نفر در گروه گواه، و به روش نمونه گیری دردسترس انتخاب شدند. روش بخشش درمانی ورثینگتون برای نوجوانان اقدام کننده به خودکشی گروه های آزمایش(در 8 جلسه) اجراء شد. ابزارهای اندازه گیری شامل پرسشنامه 13 سؤالی ایمنی هیجانی مرکز خدمات خانواده کیسی(2007) و پرسشنامه 20 سؤالی ناگویی هیجانی بگبی، پارکر و تیلور (1994) بود.
یافته ها: جهت تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون تحلیل واریانس چندمتغیره استفاده شد. نتایج نشان داد، تفاوت معناداری بین میانگین نمرات پس آزمون و آزمون پیگیری ایمنی هیجانی نوجوانان اقدام کننده به خودکشی وجود داشت (P<0.05).
نتیجه گیری: بین میزان تأثیرگذاری دو روش بخشش درمانی ورثینگتون و بسته بومی محقق ساخته بر ناگویی هیجانی نوجوانان اقدام کننده به خودکشی تفاوت معناداری وجود نداشت.
بررسی اثربخشی و رضایت مراجعان از روان درمانی تک جلسه ای: یک مطالعه مروری دامنه ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
روان درمانی تک جلسه ای (SST) مختصرترین نوع درمان کوتاه مدت و دیدگاه متفاوتی به درمان است که از پژوهش های اولیه و اجرای آن در سطح بین المللی، بیش از سی سال می گذرد. هدف از این مطالعه بررسی شواهدی پیرامون اثربخشی و رضایت مراجعان از روان درمانی تک جلسه ای بود که به روش مرور دامنه ای انجام گرفت. به این منظور جستجو از طریق پایگاه های معتبر علمی بین المللیPubMed ,ScienceDirect ,Google Scholar و PsycINFO انجام شد. کلمات کلیدی جستجو شده شامل “Single Session Therapy” “Single Session Counseling”, “Single Session Psychotherapy”, “One Session Therapy”, “One-off Consultation”, “Single Session Intervention”, و “Walk-in Therapy” بود. در مرحله اول جستجو، 585 عنوان مقاله یافت شد و ملاک ورود پژوهش هایی بودند که از ابتدا هم مراجع و هم مشاور، قصد برگزاری مشاوره تنها در یک جلسه را داشتند و پژوهش هایی که روش های خاصی را برای درمان اختلالات انجام داده بود و تحقیقات مرتبط با بیماری های پزشکی از فرایند جستجو حذف گردید. پس از بررسی عناوین، چکیده ها و حذف مقالات نامرتبط، تکراری یا غیرقابل دسترس، صرفاً مقالاتی که به تعیین اثربخشی و رضایت مراجعان از شیوه درمان تک جلسه ای پرداخته بودند با استفاده از پروتکل پریزما برای مرور دامنه ای انتخاب و مورد ارزیابی بیشتر قرار گرفت و در نتیجه آن، 21 پژوهش برای بررسی دقیق تر انتخاب شد. از آن جایی که روان درمانی تک جلسه ای موضوع نسبتاً جدیدی به حساب می آید، برای جستجوی مقالات هیچ محدودیتی در سال انتشار یا جامعه هدف در نظر گرفته نشد و این یافته ها دربرگیرنده ی تمامی مطالعات انجام شده از این پایگاه های اطلاعاتی تا مرداد 1402 می باشد. نتایج این مطالعات نشان داد که روان درمانی تک جلسه ای برای طیف گسترده ای از مسائل و مشکلات، اثربخش بوده و اکثریت مراجعان شرکت کننده در این یک جلسه، تجربه مثبت و رضایت بخشی از آن داشته اند و همان یک جلسه را برای بهبود مسائلشان کافی دانسته اند. نتایج این مطالعه می تواند برای درمانگرانی که با روش روان درمانی تک جلسه ای آشنا نبوده و به میزان اثربخش بودن آن آگاهی ندارند و نیز مراجعانی که به دلیل طولانی بودن فرایند روان درمانی از انجام آن خودداری می کنند، مفید بوده و میزان اقبال آنان را به مشاوره افزایش دهد.
مقایسه والدین دارای کودک مبتلا به سرطان و سالم از لحاظ صمیمیت زناشویی، خودکارآمدی-والدینی و راهبردهای تنظیم شناختی هیجان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۳ مرداد ۱۴۰۳ شماره ۵ (پیاپی ۹۸)
۲۳۸-۲۲۹
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف مقایسه صمیمیت زناشویی، خودکارآمدی والدینی و راهبردهای تنظیم شناختی هیجان والدین کودکان مبتلا به سرطان و والدین کودکان سالم انجام شد. این مطالعه از نوع علی مقایسه ای بود. از میان والدینی که به بیمارستان محک شهر تهران در سال های 1400 و 1401مراجعه کردند، 146 والد دارای کودک مبتلا به سرطان و 146 والد دارای کودک سالم به صورت نمونه گیری در دسترس از شهر تهران انتخاب شدند و پرسشنامه صمیمیت زناشویی (MIS، والکر و تامپسون ، 1983)، مقیاس خودکارآمدی والدینی (PSAM، دومکا و دیگران، 1996) و راهبردهای تنظیم شناختی هیجان (CERQ؛ گرانفسکی و کرایچ، 2006) را تکمیل کردند. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون تحلیل واریانس چندمتغیره استفاده شد. نتایج آزمون تحلیل واریانس نشان داد که تفاوت معنی داری در میانگین تمامی متغیرها (به غیر از کم اهمیت شماری) در دو گروه مشاهده شد. بررسی نتایج نشان داد که میانگین صمیمیت زناشویی، خودکارآمدی والدینی و نمره کل راهبردهای انطباقی در گروه سالم بیشتر از گروه دارای کودک مبتلا به سرطان بود (05/0>p) و میانگین کل راهبردهای غیرانطباقی در گروه دارای کودک مبتلا به سرطان بیشتر از گروه سالم بود (05/0>p). نتایج پژوهش نشان داد که شرایط بیماری کودکان سرطانی می تواند بر جنبه هایی از روابط زناشویی و برخی از متغیرهای روان شناختی والدین از جمله خودکارآمدی آنها تأثیر منفی گذاشته و راهبردهای تنظیم شناختی هیجان آن ها با شرایط دشوار تا حدی متفاوت از کودکان عادی است.
بررسی نقش میانجی رضایت زناشویی در رابطه میان طرحواره های ناسازگار اولیه و تعهد زناشویی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، بررسی نقش میانجی رضایت زناشویی در رابطه میان طرحواره های ناسازگار اولیه و تعهد زناشویی در زنان متاهل بود. روش پژوهشی توصیفی - همبستگی به روش مدل یابی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری شامل کلیه زنان مراجعه کننده به مراکز مشاوره تحت نظارت بهزیستی شیراز در سال های 1398-1400 بود که از بین آنها 300 نفر به عنوان نمونه و با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. شرکت کنندگان، پرسشنامه های طرحواره های ناسازگار اولیه یانگ، فرم کوتاه (YSQ-SF، یانگ، 1998)، مقیاس رضایت زناشویی انریچ (EMS، فاورز و السون، 1993)، پرسشنامه تعهد زناشویی (DCI، آدامز و جونز، 1997) را تکمیل نمودند. نتایج نشان داد که مدل پژوهش از برازش خوبی برخوردار است. یافته ها حاکی از آن بود که اثر مستقیم حوزه های بریدگی و طرد (05/0>p) و دیگر جهت مندی (01/0>p) بر تعهد زناشویی، و اثر مستقیم رضایت زناشویی (001/0>p) بر تعهد زناشویی معنادار است. همچنین رضایت زناشویی، رابطه میان حوزه های بریدگی و طرد (05/0>p) و دیگر جهت مندی (01/0>p) با تعهد زناشویی را میانجی گری می کند. از یافته های فوق می توان نتیجه گرفت که طرحواره های ناسازگار اولیه با توجه به نقش میانجی رضایت زناشویی می توانند تبیین کننده تعهد زناشویی در زنان متاهل باشند.
رابطه ادراک دانشجو معلمان از اعتبار اساتید و نگرش به حرفه تدریس: نقش میانجی عاملیت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر مطالعه نقش میانجی عاملیت در ارتباط بین ادراک از اعتبار اساتید و نگرش به حرفه تدریس دانشجو معلمان بود. روش پژوهش توصیفی- همبستگی از نوع مدل یابی معادلات ساختاری همبستگی بود. جامعه آماری، دانشجو معلمان پردیس های دانشگاه فرهنگیان استان کردستان در سال تحصیلی 1403-1402 مشتمل بر 1364 نفر بودند که با شیوه نمونه گیری تصادفی سیستماتیک، نمونه ای به حجم 275 نفر از میان آن ها انتخاب شد. ابزار گردآوری داده ها سه پرسشنامه اعتبار معلم (TCS، مک کراسکی و تیون، 1999)؛ عاملیت دانشجویان (AUSS، جاسکلا و همکاران، 2016) و نگرش به حرفه تدریس (STATPS، وین و انوی، 2020) بود. تحلیل داده ها با استفاده از مدل یابی معادلات ساختاری صورت گرفت. یافته ها نشان داد که مدل مشاهده شده از برازش مطلوبی برخوردار است. اثر اعتبار اساتید بر عاملیت دانشجو (05/0>P) و اثر عاملیت دانشجو بر نگرش به حرفه تدریس معنادار است (05/0>p). عاملیت دانشجو معلمان نقش میانجی را در رابطه بین ادراک از اعتبار اساتید و نگرش به حرفه تدریس ایفا می کند (05/0>p). با توجه به یافته های پژوهش، تلاش های اساتید برای بهبود نگرش های دانشجومعلمان نسبت به حرفه تدریس در گرو ارتقای احساس عاملیت آن ها است.
نقش مسئولیت پذیری اجتماعی، هوش سازمانی و عزت نفس در پیش بینی خودکارآمدی شغلی معلمان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
چکیدههدف: مطالعه حاضر با هدف بررسی نقش مسئولیت پذیری اجتماعی، هوش سازمانی و عزت نفس در پیش بینی خودکارآمدی شغلی معلمان بود. روش: طرح این پژوهش از نظر هدف، کاربردی و از نظر شیوه اجرا، توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه پژوهش را معلمان مناطق 22 گانه شهر تهران تشکیل دادند و از این بین، 300 نفر بر اساس نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند. شرکت کنندگان به پرسشنامه-های خودکارآمدی شغلی ریگز و نایت (1994)، مسئولیت پذیری اجتماعی سازمان کارول (1991)، هوش سازمانی آلبرشت (2003) و عزت نفس روزنبرگ (1965) پاسخ دادند. داده ها با روش های ضرایب همبستگی پیرسون و رگرسیون چندگانه با مدل هم زمان در نرم افزار SPSS-27 تحلیل شدند. یافته ها: بر اساس یافته ها، مسئولیت پذیری اجتماعی، هوش سازمانی و عزت نفس با خودکارآمدی شغلی معلمان همبستگی مثبت و معنی-دار داشتند (01/0>p). نتایج تحلیل رگرسیون چندگانه نیز نشان داد متغیر مسئولیت پذیری اجتماعی به میزان 19 درصد، هوش سازمانی به میزان 27 درصد و عزت نفس به میزان 14 درصد (در مجموع 60 درصد) قدرت پیش بینی کنندگی خودکارآمدی شغلی معلمان را داشتند (01/0>p). نتایج: طبق این نتایج برای بهبود خودکارآمدی شغلی معلمان می توان زمینه را برای بهبود مسئولیت پذیری اجتماعی، هوش سازمانی و عزت نفس آنان فراهم ساخت.
رابطه هوش هیجانی با نگرش های سه گانه کلامی نسبت به مسئله شر(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
روانشناسی و دین سال ۱۷ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۶۷)
55 - 66
حوزههای تخصصی:
نظرات مبتنی بر نگرش های سه گانه درباره دلیل وجود شرور در جهان توسط متکلمان داده شده است. هدف اصلی این پژوهش بررسی کارآمدی یا تأثیر مثبت اعتقاد به هریک از این نوع نگرش ها در زندگی است. به این منظور هوش هیجانی افراد در گروه های اعتقادی سه گانه به مسئله شر اندازه گیری شده است. موضع گیری این افراد توسط مصاحبه سنجیده شده است. در این پژوهش از روش همبستگی در طرح علّی مقایسه ای استفاده شده است و نمونه پژوهش به روش غیراحتمالی و در دسترس به تعداد 72 نفر انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل مصاحبه نیمه ساختاریافته و پرسش نامه هوش هیجانی بار آن بودند. داده ها با روش تحلیل آماری کراسکال والیس تحلیل شدند و نتایج نشان داد تفاوت معناداری (01>,P 21/9 =(2) X2 ) بین هوش هیجانی سه گروه اعتقادی به مسئله شر وجود دارد. میانگین رتبه گروه اول 52/39 و گروه دوم با میانگین رتبه 89/39 و گروه سوم با میانگین رتبه 63/27 می باشد. نوع نگرش به شرور به عنوان یکی از علل مرتبط بر هوش هیجانی می باشد. پس نتایج این پژوهش می تواند زمینه و جهت پژوهش های بعدی را نشان دهد که پژوهش های گسترده تر برای شناسایی دقیق تر هر گروه معتقد به شر از نظر هوش هیجانی انجام شود، تا نگرشی مورد توجه و تأکید قرار گیرد که توانایی فرد در سازگاری با مقتضیات محیطی و فشار حاصله را افزایش می دهد.
اثربخشی آموزش ارتباط بدون خشونت مبتنی بر نظریه مارشال روزنبرگ بر همدلی و معنای زندگی دانشجویان دارای علائم خشونت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های نوین روانشناختی سال ۱۹ بهار ۱۴۰۳ شماره ۷۳
194 - 203
حوزههای تخصصی:
آسیب های روان شناختی و رفتاری در دانشجویان همانند خشونت می تواند سلامت روانی و هیجانی آنان را با آسیب جدی مواجه سازد. بر این اساس پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی آموزش ارتباط بدون خشونت مبتنی بر نظریه مارشال روزنبرگ بر همدلی و معنای زندگی دانشجویان دارای علائم خشونت انجام گرفت. روش پژوهش نیمه آزمایشی (با گروه آزمایش و گواه) با طرح سه مرحله ای (پیش آزمون- پس آزمون-پیگیری) و دوره پیگیری دو ماهه بود. جامعه آماری پژوهش شامل دانشجویان کارشناسی و کارشناسی ارشد رشته روان شناسی دانشگاه آزاد اصفهان (خوراسگان) دارای علائم خشونت در سال تحصیلی 1401-1400 بود. در این پژوهش تعداد 27 دانشجوی دارای علائم خشونت با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و با گمارش تصادفی در گروه های آزمایش (14 دانشجو) و گواه (13 دانشجو) جایگزین شدند. گروه آزمایش آموزش ارتباط بدون خشونت مبتنی بر نظریه مارشال روزنبرگ را طی 8 هفته در 8 جلسه 90 دقیقه ای دریافت نمودند. پرسشنامه های مورد استفاده در این پژوهش شامل پرسشنامه خشونت (آیزنک و ویلسون، 1367) (VQ)، مقیاس همدلی (جولیف و فارینگتون، 2006) (EQ) و پرسشنامه معنا در زندگی (استگر و فرازیر، 2006) (MLQ) بود. داده های حاصل از پژوهش به شیوه تحلیل واریانس آمیخته با استفاده از نرم افزار آماری SPSS23 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد که آموزش ارتباط بدون خشونت بر همدلی (0/001>P؛ 51/0=Eta؛ 35/24=F) و معنای زندگی (0/001>P؛ 46/0=Eta؛ 21/20=F) دانشجویان دارای علائم خشونت تأثیر معنادار دارد. بر اساس یافته های پژوهش می توان چنین نتیجه گرفت که آموزش ارتباط بدون خشونت با بهره گیری از فنونی همانند دریافت همدلانه، شناسایی و ابراز احساسات و مسئولیت پذیری احساسات خود می تواند روشی موثر در جهت بهبود همدلی و معنای زندگی دانشجویان دارای علائم خشونت مورد استفاده قرار گیرد.
اثربخشی آموزش سرمایه های روان شناختی بر استرس ادراک شده و انسجام روانی مراقبان سالمند(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های نوین روانشناختی سال ۱۹ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۷۴
88 - 97
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر به منظور بررسی اثربخشی آموزش سرمایه های روان شناختی بر استرس ادراک شده و انسجام روانی مراقبان سالمند انجام گرفت. این پژوهش با روش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه با مرحله پیگیری دوماهه انجام شد. جامعه آماری پژوهش حاضر را افراد مراقب سالمند مراکز تحت نظارت وزارت بهداشت شهر تهران در سال 1401 تشکیل دادند. در این پژوهش تعداد 27 مراقب سالمند با روش نمونه گیری دردسترس انتخاب و با گمارش تصادفی در گروه های آزمایش و گواه جای دهی شدند. گروه آزمایش آموزش سرمایه های روان شناختی را طی دو و نیم ماه در 10 جلسه دریافت نمودند. پرسشنامه های مورد استفاده در این پژوهش شامل پرسشنامه مقیاس استرس ادراک شده (کوهن، کاکارک و مرملستین، 1983) و پرسشنامه احساس انسجام روانی (فلسنبرگ، ونتکولت و مریک، 2006) بود. داده های جمع آوری شده به شیوه تحلیل کوواریانس با استفاده از نرم افزار آماری SPSS23 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد که آموزش سرمایه های روان شناختی بر استرس ادراک شده (0/001>P؛ 0/59=Eta؛ 36/79=F) و انسجام روانی (0/001>P؛ 0/61=Eta؛ 40/32=F) مراقبان سالمند تأثیر معنادار دارد. بر اساس یافته های پژوهش می توان چنین نتیجه گرفت که آموزش سرمایه های روان شناختی با بکارگیری مفاهیم پایه ای همانند خودکارآمدی، امیدواری، خوش بینی و تاب آوری می تواند به عنوان یک روش کارآمد جهت کاهش استرس ادراک شده و بهبود انسجام روانی مراقبان سالمند مورد استفاده قرار گیرد.
اثربخشی مداخله شناختی رایانه محور بر حافظه آشکار و نهان و توانایی نگهداری ذهنی در کودکان مبتلا به اوتیسم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های نوین روانشناختی سال ۱۹ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۷۴
199 - 205
حوزههای تخصصی:
مقدمه: اختلال اوتیسم به عنوان یک اختلال عصبی-تحولی همواره با ضعف هایی در کودکان مبتلا به این اختلال در حافظه و نگهداری ذهنی همراه است. از این رو، پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی مداخله شناختی رایانه محور بر حافظه آشکار و نهان و توانایی نگهداری ذهنی در کودکان مبتلا به اوتیسم انجام شد.روش: روش پژوهش نیمه تجربی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری پژوهش، شامل کلیه مراجعان کودک مبتلا به اختلال اوتیسم در سال 1402 به مراکز درمانی شهر تهران بودند. که از بین آن ها 30 کودک به طور هدفمند انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (15) و گواه (15) قرار داده شدند. مداخله شناختی رایانه محور به صورت انفرادی در 10 جلسه 50 دقیقه ای در طول چهار هفته بر روی گروه آزمایش اجرا شد. در صورتی که گروه کنترل هیچ مداخله ای در زمینه توانبخشی شناختی رایانه محور دریافت نکرد. ابزارهای پژوهش شامل آزمون حافظه آشکار و نهان و تکلیف نگهداری ذهنی مایع بود. تحلیل داده ها با بهره گیری از آزمون های تحلیل کوواریانس در نرم افزار SPSS نسخه 26 صورت گرفت.یافته: نتایج نشان داد مداخله شناختی رایانه محور بر بهبود حافظه آشکار و نهان و نگهداری ذهنی در کودکان مبتلا به اوتیسم معنادار بود. (0/001>P).نتیجه گیری: یکی از مهم ترین اهداف آموزشی و توانبخشی کودکان مبتلا به اوتیسم ارتقای شناختی آن ها است. به کارگیری مداخله شناختی رایانه محور برای ارتقای حافظه آشکار و نهان و توانایی نگهداری ذهنی ایشان مفید خواهد بود.
مقایسه اثربخشی درمان هیپوونتیلاسیون و آموزش تنظیم هیجان بر حساسیت اضطرابی و پردازش هیجانی زنان مبتلا به اختلال پانیک(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های نوین روانشناختی سال ۱۹ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۷۴
244 - 253
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش مقایسه اثربخشی درمان هیپوونتیلاسیون و آموزش تنظیم هیجان بر حساسیت اضطرابی و پردازش هیجانی زنان مبتلا به اختلال پانیک بود. این مطالعه به روش نیمه آزمایشی با استفاده از طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه گواه انجام شد. جامعه آماری این مطالعه شامل کلیه زنان مبتلا به اختلال پانیک بود که در سال 1398 مرکز جامع سلامت سیدحاتمی شهر اردبیل مراجعه کرده بودند و 45 نفر با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس انتخاب، و به طور تصادفی در سه گروه برابر در گروه های آزمایش و کنترل به صورت تصادفی جایگزین قرار گرفتند. گروه های آزمایشی درمان هیپوونتیلاسیون و آموزش تنظیم هیجان طی 8 هفته تحت مداخله قرار گرفتند و در این مدت بر گروه کنترل مداخله ای انجام نگرفت. جهت جمع آوری داده ها از مقیاس حساسیت اضطرابی و پردازش هیجانی استفاده شد. داده ها با استفاده از تحلیل کوواریانس و آزمون تعقیبی بونفرونی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد که تفاوت معنی داری در میانگین نمرات پس آزمون دو گروه آزمایش و کنترل در حساسیت اضطرابی و پردازش هیجانی گروه های مداخله و کنترل وجود دارد (0/001=P). همچنین نتایج آزمون تعقیبی بنفرونی نشان داد که تفاوت معنی داری در نمرات حساسیت اضطرابی و پردازش هیجانی بین دو گروه آزمایش مشاهده نشد. مطابق با یافته های پژوهش حاضر می توان از درمان هیپوونتلاسیون و آموزش تنظیم هیجان به عنوان یک روش کاربردی و موثر در جهت بهبود حساسیت اضطرابی و پردازش هیجانی زنان مبتلا به اختلال پانیک در مراکز روانشناسی و درمانی استفاده کرد.
تاثیر درمان راه حل محور کوتاه مدت بر نگرش تزریق واکسن و اضطراب سلامت در زنان باردار در همه گیری کووید-۱۹(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی سلامت سال ۱۳ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۴۹)
71 - 82
حوزههای تخصصی:
مقدمه: بارداری با تغییرات جسمانی و هیجانی همراه است که شرایط خاص کووید-19 می تواند در بر سطح اضطراب سلامتی آن دامن بزند. پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی درمان راه حل محور کوتاه مدت بر نگرش تزریق واکسن و اضطراب سلامت در زنان باردار در همه گیری کووید-۱۹ انجام شد.
روش: طرح پژوهش حاضر شبه آزمایشی از نوع پیش و پس آزمون بود. نمونه آماری را 30 نفر از زنان باردار مراجعه کننده به مرکز خدمات جامع سلامت سیاهکل تشکیل دادند که به صورت هدفمند غیر تصادفی انتخاب و در دو گروه 15 نفره آزمایش و گواه به صورت تخصیص تصادفی جایدهی شده و به پرسشنامه های اضطراب سلامتی (سالکوسیکس و وارویک، 1989) و نگرش واکسن (رحمانیان و همکاران، 1399) به صورت داوطلبانه پاسخ دادند. گروه آزمایش، درمان راه حل محور کوتاه مدت (کار دشازر و همکاران، 2006 ) را در 5 جلسه دریافت کرد و گروه گواه مداخله ای دریافت نکرد. داده ها با تحلیل کوواریانس تحلیل شد.
یافته ها: یافته ها نشان داد درمان راه حل محور کوتاه مدت بر نگرش تزریق واکسن و اضطراب سلامت در زنان باردار در همه گیری کووید-۱۹ اثر دارد (05/0>P).
نتیجه گیری: براساس نتایج به دست آمده می توان گفت در شرایط بحرانی با کاربست مداخله های راه حل محور و کوتاه مدت می توان نگرش ارتقاء سلامت از طریق تزریق واکسن کووید-19 را در زنان باردار افزایش داد و اضطراب سلامتی را در ایشان کاهش داد.
ساخت ابزار سنجش شخصیت مبتنی بر پرسشنامه های شخصیتی موجود: بر اساس داده های بزرگ(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۳ زمستان (اسفند) ۱۴۰۳ شماره ۱۴۴
۱۷۹-۱۵۹
حوزههای تخصصی:
زمینه: سنجش سازه های روانی از ابتدا تحت دو عنوان یکی سنجش شخصیت و دیگری سنجش استعداد، تقسیم بندی می شدند. سنجش شخصیت نه تنها در شناخت انسان مؤثر است بلکه یک موضوع بنیادین روان سنجی است. هدف: پژوهش حاضر با هدف ساخت ابزار سنجش شخصیت مبتنی بر پرسشنامه های شخصیتی موجود: براساس داده های بزرگ انجام شده است. روش: پژوهشگران تکنیک تحلیل تناظر را در داده های بدست آمده از ۳۲ پرسشنامه شخصیتی روی گروه های مختلف تحت وب اجرا کردند. ۸۲۹۸۸0 نفر به صورت داوطلبانه به ۱۷۶۶ سؤال پاسخ دادند. افراد نمونه زنان و مردانی بودند که توانایی پاسخ به یک پرسشنامه تحت وب را داشتند. متغیر سن و جنسیت به عنوان متغیر های لنگر در نظر گرفته شد. برای تعیین عضویت هر سؤال به بعد، شاخص cos2 ملاک انتخاب بود. تمام تحلیل ها با نرم افزار R انجام شد. یافته ها: نتایج نشان داد که پرسشنامه های شخصیتی دارای دو بعد غالب می باشند، بعد اول 60/5 درصد واریانس اینرسی کل و بعد دوم 13/7 درصد واریانس اینرسی کل را تبیین می کنند (0/001 >p). بعد اول "ارتباط با انسان ها و اشیاء" و بعد دوم"نادیده گرفتن و اجتنابی عمل کردن" نام گذاری شد. نتیجه گیری: همسو با پژوهش های گذشته برای سؤالات شخصیتی دو بعد غالب ارزیابی شد و الگوریتمی از سؤالات شخصیتی بدست آمد که می تواند برای مشاوره های پیش ازدواج، بالینی شغلی، متولیان آموزش و پرورش و پژوهشگاه های علوم انسانی کاربرد داشته باشد. بسیاری از مکاتب روانشناسی شخصیت را دارای دو بعد می دانند.