نمایش ۴۱ تا ۶۰ مورد از کل ۱٬۸۲۰ مورد.
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۳ تیر ۱۴۰۳ شماره ۴ (پیاپی ۹۷)
31 - 40
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی آموزش تنطیم هیجان بر خودپنداشت و کمرویی کودکان با اختلال لکنت بود. روش پژوهش، نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون - پس آزمون و گروه کنترل بود. جامعه آماری تمامی کودکان 7 تا 9 سال مبتلا به اختلال لکنت مراجعه کننده به مراکز گفتاردرمانی شهرستان رشت در سال تحصیلی1401- 1402 بودند. نمونه پژوهش شامل 22 نفر از کودکان با اختلال لکنت که با نمونه گیری در دسترس انتخاب و به شکل تصادفی در دو گروه آزمایش (11نفر) و گواه (11نفر) جایدهی شدند. گروه آزمایش، بسته آموزش تنظیم هیجان در 8 جلسه هفتگی و هر جلسه 45 دقیقه دریافت کردند. ابزارهای پژوهش، پرسشنامه خودپنداشت (CSCS) پیرز _ هریس (1969) و کمرویی (RSS) چک و بریگز (1990) بود. داده های پژوهش با روش تحلیل کوواریانس چند متغیری مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. یافته ها نشان داد که با کنترل اثر پیش آزمون بین میانگین پس آزمون خودپنداشت و کمرویی در دو گروه آزمایش و کنترل تفاوت معناداری در سطح 05/0 وجود داشت. نتایج بیانگر این مطلب است که آموزش تنظیم هیجان به عنوان راهبردی موثر در جهت ارتقا خودپنداشت و کاهش کمرویی است.
اثربخشی طرحواره درمانی گروهی بر تعهد عاطفی و خودکارآمدی جنسی در زنان با طلاق عاطفی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۳ تیر ۱۴۰۳ شماره ۴ (پیاپی ۹۷)
155 - 164
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی طرحواره درمانی گروهی بر تعهد عاطفی و خود کارآمدی جنسی در زنان با طلاق عاطفی صورت گرفت. روش این پژوهش نیمه آزمایشی و با طرح پیش آزمون- پس آزمون و با گروه کنترل و دوره پیگیری 3 ماهه بود. جامعه آماری شامل زنان با تجربه طلاق عاطفی مراجعه کننده به کلینیک روان شناختی شهر رشت در سال 1402 بود که از بین آن ها 30 نفر داوطلب واجد شرایط به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه 15 نفری جایگذاری شدند. هر دو گروه پرسشنامه های تعهد عاطفی (ECQ) اپشتاین و همکاران (1983) و خودکارآمدی جنسی (SSEQ) وزیری و لطفی کاشانی (1392) را تکمیل کردند. گروه آزمایش به مدت 10 جلسه (هر جلسه 60 دقیقه) تحت برنامه طرحواره درمانی گروهی قرار گرفت. داده ها با استفاده از روش تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر و آزمون تعقیبی بنفرونی تجزیه و تحلیل شد. نتایج نشان داد مداخله طرحواره درمانی گروهی به طور معناداری باعث افزایش تعهد عاطفی و خودکارآمدی جنسی در گروه آزمایش شد (001/0>P) و این نتیجه تا مرحله پیگیری ماندگار بود. بنابراین استفاده از محتوا و دستورالعمل های طرحواره درمانی گروهی در افزایش تعهد عاطفی و خودکارآمدی جنسی زنان با طلاق عاطفی موثر خواهد بود.
رابطه بین سوء استفاده جسمی و عاطفی والدین و اضطراب اجتماعی زنان با واسطه گری محرومیت هیجانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۳ فروردین ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۹۴)
191 - 200
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تعیین نقش میانجی محرومیت هیجانی در رابطه سوءاستفاده عاطفی و جسمی والدین با اضطراب اجتماعی در زنان انجام شد. روش پژوهش توصیفی_همبستگی به روش مدلیابی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری مطالعه حاضر شامل بانوان بین 20 تا 40 سالی بود ساکن شهر کرج در سال 1401 بودند. 253 نفر از این جامعه به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ﺑﺮای ﺟﻤﻊ آوری اﻃﻼﻋﺎت در ایﻦ ﭘﮋوﻫﺶ از پرﺳﺸﻨﺎﻣﻪ ترومای دوران کودک (CTQ، برنستاین و همکاران، 2003)، مقیاس اﺿﻄﺮاب اﺟﺘﻤﺎﻋﯽ (SAS، جرابک، 1996)، و خرده مقیاس محرومیت هیجانی ﭘﺮﺳﺸﻨﺎﻣﻪ ﻃﺮﺣﻮاره یانگ (YSQ-SF،1998) اﺳﺘﻔﺎده ﺷد. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از مدل یابی معادلات ساختاری استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد مدل از برازش خوبی برخوردار بود. همچنین نتایج حاکی از آن بود که سوء استفاده جسمی و عاطفی والدین و محرومیت هیجانی بر اضطراب اجتماعی زنان اثر مستقیم دارد (05/0P<). همچنین سوء استفاده جسمی والدین از طریق نقش میانجی محرومیت هیجانی بر اضطراب اجتماعی اثر غیرمستقیم دارد (05/0P<). ولی سوء استفاده عاطفی والدین از طریق نقش میانجی محرومیت هیجانی بر اضطراب اجتماعی اثر غیرمستقیم ندارد. بنابراین می توان نتیجه گرفت سو استفاده جسمی و عاطفی والدین و همچنین محرومیت هیجانی اثر منفی بر بروز اضطراب اجتماعی در زنان دارد و در این میان سوء استفاده جسمی والدین اثر قوی تری دارد.
تدوین مداخله زندگی زناشویی مبتنی بر رویکرد مثبت نگر و روان شناسی اسلامی و امکان سنی آن بر الوهای ارتباطی زوجین متعارض(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۳ خرداد ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۹۶)
161 - 170
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تدوین مداخله زندگی زناشویی مبتنی بر رویکرد مثبت نگر و روان شناسی اسلامی و امکان سنجی آن بر الگوهای ارتباطی زوجین متعارض انجام شد. روش تحقیق ترکیبی (کیفی- کمی) بود. روش تحقیق بخش کمی نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون و گروه کنترل بود. جامعه آماری تمامی زوج های دارای تعارض زناشویی شهر تهران در سال 1401 بودند که 30 نفر به صورت دردسترس انتخاب و به صورت تصادفی 15 نفر در گروه آزمایش و 15 نفر در گروه کنترل قرار گرفتند. ابزار بخش کمی پرسشنامه تعارض زناشویی ثنایی (MCQ) (1379) و پرسشنامه الگوهای ارتباطی کریستنسن و سلاوی (CPQ) (1984) بود. داده های بخش کمی با تحلیل کوواریانس چندمتغیری تحلیل شدند. در نتایج بخش کیفی 2 مضمون اصلی شناسایی شد که شامل «اسلامی، مثبت نگری» و 9 مضمون فرعی شامل «تقوا و اعتقادات مذهبی، اخلاق اسلامی، شکرگذاری، مقابله مثبت، تقویت هیجانات مثبت، مهارت های ارتباطی مثبت، ارتقاء توانمندی های مثبت، باورهای مثبت و منفی» از دیدگاه مشارکت کنندگان شد که می توانند درک متخصصان از پدیده رویکرد روانشناسی اسلامی و مثبت نگری برای زندگی زوجین متعارض را به تصویر کشند. همچنین، یافته های بخش کمی نشان داد که که با کنترل اثر پیش آزمون بین میانگین پس آزمون الگوهای ارتباطی گروه آزمایش و کنترل تفاوت معناداری وجود دارد (05/0>p). می توان نتیجه گرفت که مداخله زندگی زناشویی مبتنی بر رویکرد مثبت نگر و روان شناسی اسلامی برای الگوهای ارتباطی زوجین موثر هستند.
نقش میانجی خودکارآمدی در رابطه توانایی های شناختی و سازگاری اجتماعی دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۳ آبان ۱۴۰۳ شماره ۸ (پیاپی ۱۰۱)
۱۷۰-۱۶۳
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی نقش میانجی خودکارآمدی در رابطه توانایی های شناختی و سازگاری اجتماعی دانشجویان بود. روش پژوهش توصیفی -همبستگی از نوع مدل یابی ساختاری بود. جامعه آماری شامل دانشجویان واحد گرگان دانشگاه آزاد در سال تحصیلی 1400-1401 بود که به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای 384 نفر به عنوان حجم نمونه انتخاب شدند. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه سازگاری اجتماعی (SAQ) سهرابی و سامانی (1390)، پرسشنامه توانایی شناختی (CAQ) نجاتی (1392) و مقیاس خود کارآمدی عمومی (GSE-10) شواتزر و جروسلم (1991) بود. از تحلیل معادلات ساختاری برای تحلیل داده ها استفاده شد. نتایج بیانگر برازش مطلوب مدل پژوهش بود. نتایج بیانگر معناداری اثرمستقیم توانایی های شناختی بر خودکارآمدی (004/0=P) و خودکارآمدی بر سازگاری اجتماعی (01/0=P) بود ولی اثر مستقیم توانایی های شناختی بر ساگاری اجتماعی معنادار نبود(05/0<P). همچنین نتایج بیانگر اثر غیرمستقیم توانایی های شناختی بر سازگاری اجتماعی با میانجی گری خودکارآمدی بود (007/0=P). این نتایج نشان می دهد که خودکارآمدی با توجه به نقش توانایی های شناختی می تواند تبیین کننده سازگاری اجتماعی دانشجویان باشد.
مقایسه اثربخشی درمان هیجان مدار و امید درمانی بر اضطراب درد و پذیرش خود بیماران مبتلا به میگرن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۳ آذر ۱۴۰۳ شماره ۹ (پیاپی ۱۰۲)
۱۶۲-۱۵۱
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی درمان هیجان مدار و امید درمانی بر اضطراب درد و پذیرش خود در بیماران مبتلا به میگرن بود. این پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون_پس آزمون و گروه کنترل با دوره پیگیری سه ماهه بود. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی بیماران مبتلا به میگرن ساکن شهر اصفهان در س ال 1402-1403 بود. تعداد 45 نفر به صورت در دسترس انتخاب شدند و با گمارش تصادفی در دو گروه آزمایش (15) و یک گروه کنترل (15) قرار گرفتند. گروه مداخله اول درمان هیجان مدار گرینبرگ و همکاران را طی 8 جلسه 90 دقیقه ای هفته ای یکبار و گروه بعدی امید درمانی به شیوه اشنایدر و همکاران را طی 8 جلسه 90 دقیقه ای هفته ای یکبار دریافت کردند. داده ها با استفاده از مقیاس اضطراب درد مک کراکن و همکاران (2002) (PAS) و پذیرش خود چمبرلین و همکاران (2001) (USAQ) جمع آوری و به روش تحلیل واریانس آمیخته مورد تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد در متغیرهای اضطراب درد و پذیرش خود بیماران مبتلا به میگرن بین دو گروه در مرحله پس آزمون و پیگیری تفاوت معناداری وجود دارد (05/0>p) و امید درمانی در کاهش اضطراب درد و افزایش پذیرش خود در بیماران مبتلا به میگرن موثر بوده است (05/0>P). از یافته های فوق می توان نتیجه گرفت امید درمانی در کاهش اضطراب درد و پذیرش خود در بیماران مبتلا به میگرن موثرتر بود؛ بنابراین پیشنهاد می شود از این درمان در این بیماران بهره گرفته شود.
پیش بینی فرسودگی تحصیلی براساس علائم روان تنی، ویژگی های شخصیتی، رابطه پدرفرزندی و مؤلفه های آن در دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۳ شهریور ۱۴۰۳ شماره ۶ (پیاپی ۹۹)
۲۰۰-۱۹۱
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف پیش بینی فرسودگی تحصیلی براساس علائم روان تنی، ویژگی های شخصیتی، رابطه پدر فرزندی و مؤلفه های آن در دانش آموزان انجام شد. روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی و جامعه پژوهش شامل کلیه دانش آموزان پایه هفتم متوسطه بود که در منطقه 5 تهران در سال تحصیلی 1403-1402 مشغول به تحصیل بودند. براساس فرمول کوکران، تعداد 300 نفر به روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای تصادفی انتخاب شدند و به پرسشنامه های، فرسودگی مدرسه ای SBI (سالملا- آرو و همکاران، 2009)، علائم روان تنی PSQ (لاکورت و همکاران، 2013)، پنج عامل بزرگ شخصیتی NEO-FFI (کاستا و مک کری، 1994) و رابطه والد فرزندی PCRS (فاین و اسچووبل، 1983) پاسخ دادند. نتایج رگرسیون چندگانه نشان داد، از بین متغیرهای پیش بین، متغیرهای علائم روان تنی (11/0B=؛ 0001/0 P=)، روان رنجوری (56/0B= ؛ 0001/0 P=)، دلپذیری (51/0B= ؛ 002/0 P=) و خشم (24/1B= ؛ 0001/0 P=) به صورت مستقیم و معنادار و متغیرهای برونگرایی (11/0B= ؛ 01/0 P=) و آمیختگی با پدر (27/0-B=؛ 003/0 P= )، به صورت غیر مستقیم و معنادار قادر به پیش بینی فرسودگی تحصیلی بودند. باتوج ه ب ه نتای ج به دست آمده، دانش آموزانی که صفت روان رنجورخویی، دلپذیری، علائم روان تنی و خشم نسبت به پدر خود دارند، به احتمال بیشتر دچار فرسودگی تحصیلی می شود. همچنین پایین بودن صفت برون گرایی و درگیری و آمیختگی با پدر افراد را بیشتر مستعد فرسودگی تحصیلی می کند.
اثربخشی درمان هیجان مدار بر خودآگاهی هیجانی، خود شئ انگاری و کاهش علائم در دانش آموزان دختر با نشانه های پرخوری عصبی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۳ مهر ۱۴۰۳ شماره ۷ (پیاپی ۱۰۰)
۱۹۰-۱۸۱
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی درمان هیجان مدار بر خودآگاهی هیجانی، خود شیء انگاری و کاهش علائم در دانش آموزان دختر با نشانه های پرخوری عصبی بود. روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون و گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه ی دانش آموزان دختر مبتلا به پرخوری شهر اصفهان در زمستان 1401 بود که به روش نمونه گیری هدفمند، تعداد 30 نفر از آن ها انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل (هر گروه 15 نفر) گمارده شدند. ابزار اندازه گیری پژوهش شامل مقیاس پرخوری (BES) گورمالی و همکاران (1982)، مقیاس خودتاملی و بینش (SRIS) گرنت و همکاران (2002) و پرسشنامه خود شیء انگاری (SOQ) نول و فردریکسون (1998) بود. گروه آزمایش 12 جلسه ی 60 دقیقه ای (2 جلسه در هفته) تحت درمان هیجان مدار گرینبرگ (2017) قرار گرفتند. داده ها از طریق آزمون آماری کوواریانس چند متغیره مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج این مطالعه نشان داد که با کنترل اثر پیش آزمون بین میانگین پس آزمون متغیرهای خودآگاهی هیجانی، خودشیءانگاری و علائم پرخوری عصبی بین گروه آزمایش و کنترل تفاوت معناداری وجود دارد (05/0>P). بر اساس نتایج پژوهش می توان گفت که درمان هیجان مدار رویکردی مناسب جهت بهبود مشکلات ناشی از پرخوری عصبی در دانش آموزان دختر مبتلا محسوب می گردد.
معنای زندگی به عنوان میانجی بین بیگانگی بین فردی و اعتیاد به گوشی هوشمند در اپیدمی کووید-19 در دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد بندرعباس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۳ فروردین ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۹۴)
143 - 150
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش بررسی معنای زندگی به عنوان میانجی بین بیگانگی بین فردی و اعتیاد به گوشی هوشمند در پاندمی کووید-19 در دانشجویان شهر بندرعباس بود. روش پژوهش توصیفی- همبستگی از نوع مدل یابی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه ی دانشجویان دختر و پسر مشغول به تحصیل در دانشگاه آزاد شهر بندرعباس در سال تحصیلی 1400-1401 بودند که تعداد 378 نفر از آنها با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و مورد مطالعه قرار گرفتند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه معنای زندگی (استگر و همکاران، 2006، MLQ)، بیگانگی بین فردی (بنی فاطمه و همکاران، 1390، SAQ) و مقیاس اعتیاد به گوشی هوشمند (کو، 2009، SAS) استفاده شد. داده ها با روش تحلیل معادلات ساختاری مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته های پژوهش نشان داد که بیگانگی بین فردی بر اعتیاد به گوشی هوشمند اثر مستقیم معنی داری وجود دارد (05/0>P). همچنین معنای زندگی بر اعتیاد به گوشی هوشمند اثر مستقیم و معنی داری دارد (05/0>P). همچنین نتایج نشان داد که بیگانگی بین فردی با میانجی گری معنای زندگی بر اعتیاد به گوشی هوشمند اثر غیرمستقیم دارد. مدل نهایی نیز از برازش مطلوبی برخوردار بود. از این رو، می توان نتیجه گرفت به منظور کاهش اعتیاد به گوشی هوشمند باید بر معنای زندگی و کاهش بیگانگی بین فردی متمرکز شد.
مقیاس های قلدری در بافت های آموزشی: مرور نظام مند دو دهه پژوهش در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۳ اردیبهشت ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۹۵)
47 - 58
حوزههای تخصصی:
قلدری مسأله ای جدی و نگران کننده در سراسر دنیا است که در سال های اخیر روند افزایشی داشته است. با این حال، نتایج ناهمسانی در تعریف، اندازه گیری و شیوع قلدری وجود دارد. هدف پژوهش حاضر مرور مقیاس های قلدری سنتی و سایبری در بافت های آموزشی بود. از این جهت در یک مطالعه مروری نظام مند بر اساس دستورالعمل پریزما، پژوهش های کمی منتشر شده در حوزه قلدری در پایگاه های اطلاعاتی آنلاین (Magiran, Noormags, SID) در طی سال های 1382 تا 1402 با استفاده از ترکیب کلیدواژه های "قلدری" یا "زورگویی" یا "آزارگری" و "مقیاس" یا "پرسشنامه" یا "ابزار" مورد جستجو قرار گرفتند. از مجموع 300 مقاله منتشر شده، 25 مطالعه بر اساس معیارهای ورود در مقوله های ویژگی های کلی، مفهوم سازی قلدری، ویژگی های گروه نمونه، حجم نمونه، محدوده زمانی، خرده مقیاس ها، پایایی و روایی استخراج شد. نتایج حاکی از تنوع زیاد در مفهوم پردازی سازه قلدری در پیشینه بود. بعلاوه، تنها 11 مطالعه از دستورالعمل های توصیه شده ساخت و اعتباریابی ابزارها پیروی کرده بودند. اگرچه اکثر ابزارهای قلدری پایایی متوسط به بالایی را گزارش کردند، تعداد قابل توجهی شاخص های روایی را مورد سنجش قرار ندادند. به طور کلی، این یافته ها اهمیت تعریف دقیق و استاندارد قلدری که می تواند مهم ترین عامل در اندازه گیری رفتارهای قلدری باشد را مورد تأکید قرار می دهد.
مقایسه اثربخشی بسته های مدیریت زمان، راهبرد انگیزشی و راهبرد خودتنظیمی بر اشتیاق تحصیلی دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۳ اردیبهشت ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۹۵)
121 - 130
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی بسته های آموزشی مدیریت زمان، راهبرد انگیزشی و راهبرد خودتنظیمی بر اشتیاقتحصیلیدر دانش آموزان دوره ی دوم دبستان بود. روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون و دوره پیگیری دوماهه بود. جامعه آماری شامل کلیه دانش آموزان دارای اضطراب امتحان در سال تحصیلی 1402-1401 در دوره ی دوم دبستان شهرستان چادگان بودند. پس از اجرای پرسشنامه اضطراب امتحان ابوالقاسمی و همکاران (1375)، 72 دانش آموز دارای اضطراب امتحان به صورت هدفمند انتخاب و سپس با روش تصادفی در 3 گروه آزمایش و 1 گروه کنترل، هرکدام شامل 18 نفر گمارده شدند. برای گروه های آزمایش، آموزش مدیریت زمان و راهبرد انگیزشی هریک به مدت 8 جلسه ی 60 دقیقه ای و خودتنظیمی به مدت 8 جلسه ی 90 دقیقه ای اجرا شد و گروه کنترل مداخله ای دریافت نکردند. همچنین هر چهار گروه در سه مرحله پیش آزمون و پس آزمون و پیگیری به پرسشنامه اشتیاق تحصیلی (AES، ریو و تسینگ، 2011) پاسخ دادند. داده ها با استفاده از روش تحلیل واریانس اندازه گیری مکرر تجزیه وتحلیل شد. نتایج نشان داد که آموزش بسته های مدیریت زمان، راهبرد انگیزشی و خودتنظیمی بر افزایش اشتیاق تحصیلی اثربخش بوده است (05/0p<) و با توجه به آزمون بونفرونی بین اثربخشی بسته ها تفاوت معنی داری مشاهده نشد (001/0=p). با توجه به نتایج پژوهش، پیشنهاد می گردد برای افزایش اشتیاق تحصیلی دانش آموزان از این سه بسته ی آموزشی استفاده شود.
اثربخشی درمان فراتشخیصی بر خودکارآمدی درد و نشانگان بالینی زنان مبتلا به میگرن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۳ خرداد ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۹۶)
101 - 110
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی درمان فراتشخیصی بر خودکارآمدی درد و نشانگان بالینی در زنان مبتلا به میگرن بود. روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون و گروه کنترل با پیگیری دو ماهه بود. جامعه ی آماری پژوهش شامل کلیه ی زنان مبتلا به میگرن مراجعه کننده به کلینیک سردرد بیمارستان شهرکرد در سال 1401 بود که از بین آنها 30 نفر با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و به صورت گمارش تصادفی در دو گروه (15 نفر در گروه آزمایش و 15 نفر در گروه کنترل) جایگذاری شدند. ابزارهای سنجش شامل پرسشنامه خودکارآمدی درد نیکولاس (1990PSEQ, ) و نشانگان بالینی دراگوتیس و ملیسارانوس (1983 BSI,) بود. گروه آزمایش طی هشت جلسه ی 90 دقیقه ای و هفته ای یک بار تحت مداخله ی مبتنی بر درمان فراتشخیصی بارلو و همکاران (2011) قرار گرفتند. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر استفاده شد. نتایج نشان داد بین گروه ها در پس آزمون و پیگیری خودکارآمدی درد و نشانگان بالینی تفاوت معناداری وجود دارد (05/0>P)، و درمان فراتشخیصی دارای ماندگاری اثر در دوره پیگیری بود (05/0>P). در نتیجه درمان فراتشخیصی می تواند به عنوان درمانی مؤثر برای افزایش خودکارآمدی درد و کاهش نشانگان بالینی زنان مبتلا به میگرن مورد استفاده قرار گیرد.
ترجمه و اعتباریابی پرسشنامه مقابله با تغییر پیش از قاعدگی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۳ آبان ۱۴۰۳ شماره ۸ (پیاپی ۱۰۱)
۲۳۰-۲۲۱
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف ترجمه و اعتباریابی پرسشنامه مقابله با تغییر پیش از قاعدگی انجام شد. پژوهش حاضر از نوع توصیفی-همبستگی و اعتباریابی بود. جامعه آماری در این پژوهش شامل دانشجویان دختر دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران جنوب در سال 1403 بود. در پژوهش حاضر 250 نفر به روش نمونه گیری در دسترس به عنوان نمونه مشارکت داشتند. ابزارهای این پژوهش شامل پرسشنامه مقابله با تغییر پیش از قاعدگی (PMS-Cope؛ کایسر و همکاران، 2018) و پرسشنامه مقابله با شرایط استرس زا (CISS؛ اندلر و پارکر، 1990) بود. جهت تحلیل داده ها از روش تحلیل عاملی اکتشافی و تاییدی استفاده شد. نتایج تحلیل عاملی اکتشافی و تاییدی از ساختار سه عاملی این پرسشنامه حمایت کردند. نتایج روایی ملاکی نشان داد که پرسشنامه مقابله با تغییر پیش از قاعدگی با راهبردهای مقابله ای مسئله محور رابطه مثبت (05/0>P)، و با راهبردهای مقابله ای هیجان محور و اجتنابی رابطه منفی و معنادار داشت (05/0>P). همچنین نتایج پایایی به روش همسانی درونی با محاسبه ضریب آلفای کرونباخ و (پایایی بازآزمایی) برای پرسشنامه مقابله با تغییر پیش از قاعدگی 82/0 و (78/0) محاسبه شد؛ همچنین با توجه به نتایج پژوهش حاضر می توان نتیجه گرفت که پرسشنامه مقابله با تغییر پیش از قاعدگی در جامعه ایرانی از روایی و پایایی مطلوب برخوردار است و می تواند به عنوان ابزار پژوهشی در مطالعات روانشناسی و بالینی مورد استفاده قرار داد.
پیش بینی نگرانی از تصویر بدنی بر اساس حساسیت طرد، مکانیسم های دفاعی و عزت نفس جنسی در مردان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۳ آذر ۱۴۰۳ شماره ۹ (پیاپی ۱۰۲)
۱۴۰-۱۳۱
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف پیش بینی نگرانی از تصویر بدنی بر اساس حساسیت طرد، مکانیسم های دفاعی و عزت نفس جنسی در افراد مراجعه کننده به باشگاه های بدن سازی زنجان انجام شد. مطالعه از نوع توصیفی- همبستگی بود. جامعه آماری تمامی مردان مراجعه کننده به باشگاه های بدن سازی شهر زنجان در سال 1402 بودند. از این جامعه تعداد 384 نفر بر اساس فرمول کوکران به روش انتخاب شدند. ابزار جمع آوری داده های پژوهش پرسشنامه نگرانی از تصویر بدن (BICQ) لیتلتون و همکاران (2005)، پرسشنامه حساسیت طرد(RSQ) داونی و فلدمن (1996)، پرسشنامه مکانیسم های دفاعی(DMQ) اندروز و همکاران (1993) و پرسشنامه عزت نفس جنسی(SSEQ) بازل و رزتال (1996) بود. برای تحلیل داده ها از رگسیون چند متغیره استفاده شد. نتایج نشان داد که حساسیت طرد ، مکانیسم های دفاعی و عزت نفس جنسی توانستند در سه گام، 24 درصد از واریانس نگرانی از تصویر بدنی مردان را تبیین نمایند (05/0>p). باتوجه به یافته ها می توان مداخلاتی را با هدف بهبود حساسیت به طرد، مکانیزم های دفاعی و عزت نفس جنسی به منظور کاهش نگرانی از تصویر بدنی در مردان طراحی و اجرا نمود.
تدوین مدل افسردگی در زنان باردار بر اساس طرح واره های ناسازگار اولیه و سبک های والدگری ادراک شده با نقش واسطه ای بد تنظیمی هیجانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش واسطه ای بد تنظیمی هیجانی در رابطه بین طرح واره های ناسازگار اولیه و سبک های والدگری ادراک شده با افسردگی در زنان باردار انجام شد. پژوهش حاضر توصیفی_همبستگی از نوع تحلیل مسیر بود. جامعه مورد مطالعه کلیه زنان باردار مراجعه کننده به خانه های سلامت، مراکز مامایی و مطب های زنان و زایمان شهر تهران در سال 1401 بودند که در اوایل ماه های بارداری تا ماه هفتم قرار داشتند. از بین آن ها به صورت در دسترس 397 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزارهای این پژوهش شامل مقیاس افسردگی، اضطراب و استرس (DASS، لاویبوند و لاویبوند، 1995)، مقیاس دشواری تنظیم هیجان (DERS، گرتز و روئمر، 2004)، پرسشنامه سبک های فرزند پروری یانگ (YPI، یانگ، 1999) و پرسشنامه طرح واره های ناسازگار اولیه (YSQ، یانگ، 1990) بودند. داده ها با استفاده از روش تحلیل مسیر تجزیه و تحلیل شدند. نتایج تحلیل مسیر حاکی از برازش مناسب مدل بود. یافته ها نشان داد که حوزه های انفصال و طرد، خودگردانی و عملکرد مختل و گوش به زنگی بیش از حد و بازداری و سبک والدگری ادراک شده پدر از طریق بد تنظیمی هیجانی به صورت غیرمستقیم قادر به پیش بینی افسردگی در زنان باردار هستند (۰01/۰p‹). این نتایج نشان می دهد که حوزه های انفصال و طرد، خودگردانی و عملکرد مختل و گوش به زنگی بیش از حد و بازداری و سبک والدگری ادراک شده پد با توجه به نقش مهم بدتنظیمی هیجانی می توانند تبیین کننده افسردگی در زنان باردار باشد.
بررسی نقش میانجی احساس خود در ارتباط بین ویژگی های آسیب شناسانه شخصیت و رگه های شخصیت مرزی: یک مدل ساختاری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش میانجی احساس خود شکننده و منسجم در رابطه بین ویژگی های آسیب شناسانه شخصیت و رگه های شخصیت مرزی انجام شد. پژوهش حاضر توصیفی-همبستگی و از نوع مدل یابی معادلات ساختاری بود. جامعه ی آماری این پژوهش کلیه دانشجویان دانشگاه های دولتی وابسته به وزارت علوم شهر تهران در سال تحصیلی 1403-1402 بودند که از بین آن ها 510 نفر با روش نمونه گیری در دسترس به عنوان گروه نمونه انتخاب شدند. ابزارهای این پژوهش شامل فرم کوتاه سیاهه شخصیت بزرگسال DSM-5 (PID-5-BF، کروگر و همکاران، 2013)، مقیاس احساس خود (SOSS، فلری و ایکس،2007) و پرسشنامه شخصیت مرزی (BPI، لیچزرنینگ، 1999) بود. داده ها با استفاده از روش تحلیل معادلات ساختاری تجزیه و تحلیل شدند. نتایج تحلیل معادلات ساختاری حاکی از برازش مناسب مدل بود. یافته ها نشان داد که ویژگی های آسیب شناسانه شخصیت و احساس خود شکننده به شکل مستقیم و معناداری رگه های شخصیت مرزی را پیش بینی می کنند (01/0p<) و ویژگی های آسیب شناسانه شخصیت به شکل غیرمستقیم و با میانجی گری احساس خود شکننده، رگه های شخصیت مرزی را پیش بینی می کند (05/0p<). بنابراین، می توان نتیجه گرفت که ویژگی های آسیب شناسانه شخصیت که می تواند بیانگر سطح سازگاری/ناسازگاری عملکرد و صفات شخصیت باشد، در تعامل با میزان یکپارچگی و انسجام احساس خود می تواند تبیین کننده آسیب شناسی رگه های شخصیت مرزی باشد.
رابطه استرس ادراک شده و نوموفوبیا با نقش میانجی حمایت اجتماعی در دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۳ دی ۱۴۰۳ شماره ۱۰ (پیاپی ۱۰۳)
۱۳۰-۱۲۱
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تعیین رابطه استرس ادراک شده و نوموفوبیا با نقش میانجی حمایت اجتماعی در دانشجویان انجام شد. پژوهش حاضر توصیفی- همبستگی از نوع مدل یابی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری این پژوهش دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد رشت در سال 1402 بودند. 220 نفر از دانشجویان به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. شرکت کنندگان در یک نظرسنجی آنلاین شرکت کردند و به مقیاس استرس ادراک شده (PSS؛ کوهن و همکاران، 1983)، پرسشنامه نوموفوبیا (NMP-Q؛ یلدریم و کوریا، 2015) و مقیاس چندبعدی حمایت اجتماعی ادراک شده (MSPSS؛ زیمت و همکاران، 1988) پاسخ دادند. تحلیل داده ها به روش مدل یابی معادلات ساختاری انجام شد. شاخص های برازش دلالت بر این داشت که مدل پیشنهادی از برازش مطلوب برخوردار بود. نتایج نشان داد که استرس ادارک شده به طور مثبت و حمایت اجتماعی به طور منفی بر نوموفوبیا اثر مستقیم داشت؛ همچنین استرس ادارک شده به طور منفی بر حمایت اجتماعی اثر مستقیم و معنادار داشت (05/0>P). نتایج آزمون بوت استرپ نشان داد که حمایت اجتماعی بین استرس ادارک شده و نوموفوبیا نقش میانجی داشت (05/0>P). نتایج این پژوهش دلالت بر این داشت که استرس ادراک شده به طور مستقیم و با نقش میانجی حمایت اجتماعی بر نوموفوبیا اثر می گذارد.
اثربخشی بازی درمانی کودک محور بر مشکلات رفتاری و تنظیم شناختی هیجان در کودکان دارای نشانگان اختلالات اضطرابی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۳ شهریور ۱۴۰۳ شماره ۶ (پیاپی ۹۹)
۱۴۸-۱۳۹
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی بازی درمانی کودک محور بر مشکلات رفتاری و تنظیم شناختی هیجان در کودکان دارای نشانگان اختلالات اضطرابی بود. روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون و گروه کنترل بود. جامعه ی آماری پژوهش شامل کلیه ی کودکان 4 تا 7 سال دارای نشانگان اختلالات اضطرابی شهر فریدون کنار در سال 1401 بود که از بین آنها 75 کودک به روش نمونه گیری دردسترس انتخاب شدند. سپس از میان این کودکان، 30 کودک که دارای بالاترین نمره در مقیاس اضطراب بودند، به صورت تصادفی در دو گروه (15 نفر در گروه آزمایش و 15 نفر در گروه کنترل) جایگذاری شدند. ابزارهای سنجش شامل مقیاس اضطراب کودکان پیش دبستانی اسپنس و همکاران (2001PAS, )، پرسشنامه مشکلات رفتاری راتر و همکاران (1967BPS, ) و پرسشنامه تنظیم شناختی هیجان گراس و جان (2003CERQ, ) بود. گروه آزمایش طی هشت جلسه ی 45 دقیقه ای و هفته ای دو بار تحت مداخله ی مبتنی بر بازی درمانی کودک محور لندرث (1993) قرار گرفتند. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از روش تحلیل کوواریانس چندمتغیره استفاده شد. نتایج تحلیل کوواریانس چندمتغیره نشان داد با کنترل اثر پیش آزمون، بین میانگین پس آزمون مشکلات رفتاری و تنظیم شناختی هیجان در دو گروه آزمایش و کنترل تفاوت معناداری در سطح 05/0p< وجود دارد. در نتیجه بازی درمانی کودک محور می تواند به عنوان روش کارآمدی در بهبود مشکلات رفتاری و تنظیم شناختی هیجان کودکان دارای نشانگان اختلالات اضطرابی مورد استفاده قرار گیرد.
رابطه سرسختی روان شناختی با بهزیستی تحصیلی در دانش آموزان: نقش واسطه ای تنظیم هیجان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۳ مرداد ۱۴۰۳ شماره ۵ (پیاپی ۹۸)
۲۵۸-۲۴۹
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر، با هدف بررسی رابطه سرسختی روان شناختی با بهزیستی تحصیلی و نقش میانجی تنظیم شناختی هیجان دانش آموزان انجام شد. طرح این پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش را کلیه دانش آموزان متوسطه دوم شهر قیر در سال تحصیلی 1401-1402 تشکیل می دادند که از بین کلیه دانش آموزان، 244 نفر با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. داده ها به وسیله پرسشنامه بهزیستی تحصیلی (AWBQ؛ تومینین- سوینی و همکاران، 2012)، پرسشنامه سرسختی روانشناختی (PHQ؛ کوباسا و همکاران، 1982) و پرسشنامه تنظیم شناختی هیجان (CERQ؛ گارنفسکی و کرایج، 2006) جمع آوری شد؛ داده ها با استفاده از روش مدل یابی معادلات ساختاری تجزیه و تحلیل شدند. نتایج نشان داد که سرسختی روان شناختی به صورت مستقیم و مثبت بر بهزیستی تحصیلی تاثیر می گذارد (05/0>P). نتایج دیگر نشان داد که تنظیم شناختی هیجان بین سرسختی روان شناختی و بهزیستی تحصیلی نقش میانجی دارد (05/0>P)؛ همچنین شاخص های برازش نیز نشان داد مدل پیشنهادی از برازندگی مطلوبی برخوردار است. بنابراین باتوجه به نتایج مطالعه حاضر و نقشی که سرسختی روانشناختی و تنظیم شناختی هیجان در بهزیستی تحصیلی دانش آموزان دارد، تدوین و اجرای برنامه های آموزشی در این زمینه برای دانش آموزان پیشنهاد می شود.
اثربخشی آموزش همدلی بر احساس شرم و گناه و ترس از صمیمیت زنان دارای دلبستگی ناایمن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۳ اردیبهشت ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۹۵)
201 - 210
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر تعیین اثر بخشی آموزش همدلی بر احساس شرم و گناه و ترس از صمیمیت زنان دارای دلبستگی ناایمن بود. روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون و گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل کلیه مراجعان زن متأهل مراکز مراقبت از خانواده (طلیعه و ایرانی) وابسته به بهزیستی شهر تهران در سال 1402-1401 بود. حجم نمونه پژوهش شامل 40 زن بود که به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند و به شیوه تصادفی در دو گروه گمارده شدند (هر گروه 20 نفر). ابزار پژوهش شامل پرسشنامه آمادگی شرم و گناه (GASP) کوهن و همکاران (2011) و ترس از صمیمیت (FIS) دسکاتنر و سلن (1991) بود. گروه گواه مداخله ای دریافت نکرد، اما گروه آزمایش پژوهش، مداخله همدلی را در طول 8 جلسه 120 دقیقه ای در 8 هفته دریافت کرد. برای تحلیل داده ها از تحلیل کوواریانس چندمتغیری استفاده شد. یافته ها نشان داد که با کنترل پیش آزمون بین میانگین پس آزمون احساس شرم، گناه و ترس از صمیمیت در دو گروه آزمایش و کنترل تفاوت معناداری در سطح 01/0 وجود داشت. نتایج نشان داد که آموزش همدلی، احتمالاً درمان کارآمدی برای درمان احساس شرم و گناه و ترس از صمیمیت در زنان دارای دلبستگی ناایمن است.