فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۸۴۱ تا ۱٬۸۶۰ مورد از کل ۳۵٬۵۳۵ مورد.
منبع:
سلامت روان در مدرسه دوره ۲ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴
73 - 83
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف پیش بینی بهزیستی روانشناختی براساس باور خودکارآمدی و هوش هیجانی در دانش آموزان دختر انجام شد. پژوهش توصیفی - همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه دانش آموزان دختر مشغول به تحصیل در مقطع متوسطه دوم مدارس دولتی نظرآباد-البرز بود، که با نمونه گیری تصادفی طبقه ای تعداد 340 دانش آموز دختر انتخاب شد. اطلاعات با استفاده از پرسشنامه بهزیستی روانشناختی-فرم کوتاه (ریف و همکاران، 2006)، خودکارآمدی عمومی (شرر و مادوکس، 1982) و هوش هیجانی (گلمن، 1995) گردآوری شد. تحلیل داده ها با روش های آمار توصیفی، روش همبستگی پیرسون و رگرسیون چند گانه با نرم افزار SPSS-v26 انجام شد. نتایج نشان داد که بین نمره کل باور خودکارآمدی و هر یک از مؤلفه های آن با بهزیستی روانشناختی در دانش آموزان دختر، همبستگی مثبت و معناداری (615/0=r و 019/0>P)وجود دارد . بین نمره کل هوش هیجانی و هر یک از مؤلفه های آن با بهزیستی روانشناختی از نظر آماری، رابطه مثبت و معناداری (677/0=r و 015/0>P) بود.در تحلیل رگرسیون با روش همزمان نشان داد که متغیرهای پیش بین توان تبیین 34 درصدی واریانس نمره بهزیستی روانشناختی را داشته اند.
بررسی ارتباط بین سلامت روان معلمان و کیفیت آموزش در مدارس ابتدایی
منبع:
سلامت روان در مدرسه دوره ۲ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴
84 - 93
حوزههای تخصصی:
امروزه کیفیت آموزش و برنامه های آموزشی دارای ارزش و اهمیت بالایی است و پیشرفت تحصیلی به عنوان یکی از شاخصهای کیفیت، تحت تأثیر ویژگیهای یادگیرنده و معلم و عوامل مربوط به نظام آموزشی مانند محیط محتوای آموزشی روش تدریس معلم و مانند اینها می باشد . در بین عوامل مؤثر ، سلامت روان آموزش دهنده از اهمیت ویژه ای بر خوردار است. این پژوهش به روش توصیفی و از نوع کتابخانه ای و با هدف بررسی ارتباط بین سلامت روان معلمان و کیفیت آموزش در مدارس ابتدایی انجام شده است. یافته ها حاکی از آن است سلامت روانی معلمان به عنوان یکی از مهم ترین عوامل در کیفیت آموزش، نقشی تعیین کننده در فرایند تدریس و یادگیری ایفا می کند.
ارائه مدل ساختاری پیشرفت تحصیلی بر اساس سرزندگی تحصیلی، اشتیاق به مدرسه، احساس تعلق به مدرسه با میانجی گری خودپنداره تحصیلی در دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های نوین روانشناختی سال ۱۹ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۷۵
1 - 12
حوزههای تخصصی:
سرزندگی تحصیلی، اشتیاق به مدرسه، احساس تعلق به مدرسه و خودپنداره تحصیلی می توانند به شیوه های گوناگون پیشرفت تحصیلی دانش آموزان را تحت تاثیر قرار دهند. هدف پژوهش پیش بینی پیشرفت تحصیلی بر اساس سرزندگی تحصیلی، اشتیاق به مدرسه، احساس تعلق به مدرسه با میانجی گری خودپنداره تحصیلی در دانش آموزان بود. روش پژوهش، همبستگی و از نوع مدل معادلات ساختاری بود. در این پژوهش جامعه آماری کلیه دختر مقطع ابتدایی پایه پنجم و ششم شهر تهران منطقه 15 در سال تحصیلی 1401-1402بود که تعداد آنها حدود 3000 نفر بود. نمونه آماری با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای و برحسب جدول مورگان نسبت به حجم جامعه، تعداد، 308 دانش آموز بود که با روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند. روند انتخاب نمونه در مطالعه حاضر بدین صورت بود که ابتدا با مسئول مربوطه اداره آموزش و پرورش منطقه 15 مذاکره شده و پس از جلب موافقت آنها و دریافت مجوز و لیست مدارس و امضای قرارداد اخلاقی توسط پژوهشگر، برای انتخاب اعضای گروه نمونه، از بین مدارس منطقه 15، تعدادی مدرسه ابتدایی دخترانه (دوره دوم) سپس از هر مدرسه تعدادی کلاس (پایه پنجم تا ششم) اقدام شد. دانش آموزان پرسشنامه های سرزندگی تحصیلی دهقانی زاده و چاری (1391)، احساس تعلق به مدرسه بری، بتی و وات (2004)، اشتیاق به مدرسه وانگ، ویلت و ایکلز (2011) و خودپنداره تحصیلی یسن چن (2004) تکمیل کردند؛ و پیشرفت تحصیلی بر اساس معدل نیمسال قبل دانش آموزان نیز مشخص شد. تجزیه و تحلیل داده ها در قالب تحلیل مسیر با نرم افزار AMOS نسخه 26 انجام شد. نتایج نشان دهنده این بود رابطه بین احساس تعلق به مدرسه با خودپنداره تحصیلی و پیشرفت تحصیلی معنادار نبود. ضریب مسیر کل بین سرزندگی تحصیلی و پیشرفت تحصیلی و ضریب مسیر کل بین اشتیاق به مدرسه و پیشرفت تحصیلی معنادار بود (0/01≥P ). سرزندگی تحصیلی و خودپنداره تحصیلی ۲۲ درصد متغیر پیشرفت تحصیلی و اشتیاق به مدرسه و خودپنداره تحصیلی ۱۵ درصد از واریانس متغیر پیشرفت تحصیلی را تبیین می کنند. بنابراین برای بهبود پیشرفت تحصیلی دانش آموزان می توان با برنامه ریزی ها و به کارگیری تدابیر و برگزاری کلاس های آموزشی در مدرسه میزان سرزندگی تحصیلی، اشتیاق به مدرسه، احساس تعلق به مدرسه و خودپنداره تحصیلی را در آنها تقویت نمود.
نقش طرح واره های ناسازگار اولیه حوزه بریدگی و طرد در پیش بینی بدرفتاری های روانشناختی دوران کودکی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های نوین روانشناختی سال ۱۹ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۷۵
125 - 133
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش بررسی نقش طرح واره های ناسازگار اولیه حوزه بریدگی و طرد در پیش بینی بدرفتاری های روانشناختی دوران کودکی در دانشجویان دانشگاه بوعلی سینا همدان بود. مطالعه حاضر یک تحقیق بنیادی-توصیفی از نوع همبستگی است. 373 دانشجو (131 مرد، 242 زن) به شیوه نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای از میان دانشجویان دانشگاه بوعلی سینا همدان انتخاب شدند. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه های طرح واره های ناسازگار اولیه یانگ و براون (2005) و بدرفتاری روانشناختی کوآتس و مسمن مور (2014) بود. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آمار توصیفی شامل میانگین، انحراف معیار و از آمار استنباطی نظیر رگرسیون چند گانه در نرم افزار SPSS استفاده شد. نتایج نشان داد بین بدرفتاری روانشناختی و طرح واره های ناسازگار اولیه حوزه بریدگی و طرد رابطه مثبت و معناداری وجود دارد. نتایج تحلیل رگرسیون نیز نشان داد 43 درصد از واریانس بدرفتاری روانشناختی دوران کودکی توسط طرح واره های حوزه بریدگی و طرد پیش بینی می شود. همچنین از بین مؤلفه های طرح واره های ناسازگار اولیه حوزه بریدگی و طرد، طرح واره محرومیت هیجانی و انزوا به ترتیب با 0/457 =β و 0/230=β به شکل معناداری بدرفتاری روانشناختی دوران کودکی را پیش بینی می کنند (0/05>P). لذا بدرفتاری روانشناختی دوران کودکی با طرح واره های ناسازگار اولیه مرتبط است و به منظور آگاهی والدین لازم است آموزش شیوه های صحیح فرزندپروری برای والدین توسط مراکز مرتبط صورت پذیرد.
الگوی مشاوره ای عاملیت «من» مبتنی بر دیدگاه علامه محمدتقی جعفری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
واژه عاملیت بر نوعی احساس مسئولیت در برابر مسیرزندگی خود دلالت دارد. قبول عاملیت انسان در گرو تبیینی از منشا عمل است که از آن با عنوان «من» یاد می شود. هدف از این پژوهش تدوین الگوی مشاوره ای من عامل بر اساس دیدگاه علامه محمدتقی جعفری است. در بخش نخست بوسیله ی روش کیفی هرمنوتیک تلاش شده است تا شاخص ها و مؤلفه های من عامل شناخته شود. سپس با استفاده از روش داده بنیاد، الگوی تبیین کننده ی من عامل ترسیم شد. در بخش سوم محتوا، فرایند و فنون مشاوره ای برگرفته از این الگو از طریق تحلیل مضمون ارائه گردید. ضریب همبستگی کندال در اعتباریابی دلفی 87/0 گزارش شد. محتوای مشاوره ای مقوم این رویکرد را می توان در مواردی چون ماهیت من (تمایزدهنده، عامل، فراعامل، مختار،...)، حیطه های من (ذات من و فعالیت من)، سطوح من (من معلول، من عامل)، عناصر من(غیرارادی، ارادی، کمال طلب)، ... جستجو کرد. فرایند های مشاوره ای در هماهنگی با هستی هدفدار، پذیرش مالکیت بر خویشتن، صداقت و همخوانی با خویشتن، بهره برداری از توانمندی ها،تقویت عشق به انسان ها و تقویت خودآگاهی و خودسازی ارائه گردید. در جهت رسیدن به این فرایندهای درمانی نیز روش های عملی نیز با توجه به دیدگاه علامه استخراج شد. وجوه تمایز این الگوی مشاوره ای را می توان در یکپارچه نگری آن، حضور عنصر تعیین کننده ی کمال طلبی و توجه به ارتباط انسان با خالق خود در نظر گرفت.
اثربخشی طرحواره درمانی بر حالت های نگرانی و عدم تحمل بلاتکلیفی در افراد دارای اختلال اضطراب فراگیر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه: به نظر می رسد علی رغم نقش قابل توجه نگرانی و عدم تحمل بلاتکلیفی در ایجاد، تداوم و تشدید نشانه های اختلال اضطراب فراگیر، مداخلات اندکی چنین متغیرهایی را مورد هدف قرار داده اند. هدف: هدف پژوهش حاضر، بررسی اثربخشی طرحواره درمانی بر حالت های نگرانی و عدم تحمل بلاتکلیفی در افراد دارای اختلال اضطراب فراگیر بود. روش: روش پژوهش، نیمه آزمایشی به شیوه پیش آزمون-پس آزمون و پیگیری 45 روزه با گروه گواه بود. جامعه آماری شامل تمامی افراد دارای اختلال اضطراب فراگیر مراجعه کننده به 40 مرکز مشاوره روان شناختی منطقه 18 شهر تهران در سال 1402 بودند که از بین آن ها 34 نفر از طریق نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه قرار گرفتند. گروه آزمایش تحت طرحواره درمانی (یانگ، 1990) به مدت 8 جلسه 90 دقیقه ای قرار گرفت. همه شرکت کنندگان توسط مقیاس اختلال اضطراب فراگیر 7 سؤالی (اسپیتزر و همکاران، 2006)، پرسشنامه حالت های نگرانی پن (مایر و همکاران، 1990) و مقیاس عدم تحمل بلاتکلیفی (فریستون و همکاران، 1994) مورد ارزیابی قرار گرفتند. داده ها از طریق نرم افزار SPSS-24 و آزمون تحلیل واریانس با اندازه گیری های مکرر تحلیل شدند. یافته ها: نتایج نشان داد طرحواره درمانی می تواند بر کاهش حالت های نگرانی (01/0 p<) و عدم تحمل بلاتکلیفی (01/0 p<) مؤثر باشد و این تأثیر در طول زمان نیز ماندگار بود (01/0 p<). نتیجه گیری: با توجه به نتایج پژوهش، پیشنهاد می شود درمانگران و متخصصان بالینی، طرحواره درمانی را به منزله رویکرد درمانی مؤثر در زمینه اختلال اضطراب فراگیر مدنظر قرار دهند.
پیش بینی باورهای وسوسه انگیز مصرف مواد در مردان مصرف کننده مت آمفتامین بر اساس پریشانی روانشناختی با نقش واسطه ای خودکارآمدی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۳ بهار (فروردین) ۱۴۰۳ شماره ۱۳۳
۲۳۲-۲۱۵
حوزههای تخصصی:
زمینه: پژوهش ها نشان داده اند ارتباط بین خودکارآمدی فردی و پریشانی روانشناختی باعث می شود که باورهای وسوسه انگیز مصرف مت آمفتامین در مردان مصرف کننده به شدت تحت تأثیر قرار گیرند. با این وجود تاکنون مطالعه ای به بررسی نقش واسطه ای خودکارآمدی در رابطه بین باورهای وسوسه انگیز مصرف مواد و پریشانی روانشناختی انجام نشده است. هدف: این مطالعه با هدف پیش بینی رابطه بین خودکارآمدی، پریشانی روانشناختی و باورهای وسوسه انگیز مصرف مواد در مردان مصرف کننده مت آمفتامین انجام شد. روش: روش تحقیق توصیفی-همبستگی از نوع معادلات ساختاری بود. جامعه آماری مردان 65-20 ساله استان اصفهان بودند که در سال 1400-1401 سوء مصرف مت آمفتامین داشتند. بر اساس معیارهای ورود و خروج، 262 نفر از طریق نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و پرسشنامه های عقاید وسوسه انگیز (بک و همکاران، 1993)، افسردگی، اضطراب-استرس (لاویباند و لاویباند، 1996) و خودکارآمدی عمومی (شرر و همکاران، 1982) را تکمیل کردند. داده ها با استفاده از روش معادلات ساختاری و نرم افزار SMARTPLS تجزیه و تحلیل شد. یافته ها: مقایسه شاخص های برازش با مدل علی طراحی شده برازندگی مناسب مدل تعیین شده را تأیید کرد. همانطور که نتایج ضرایب رگرسیون استاندارد مستقیم نشان داد که پریشانی روانی، همبستگی مثبتی با باورهای وسوسه انگیز مصرف مواد مخدر دارد، پریشانی روانشناختی تأثیر مستقیم و منفی بر خودکارآمدی و خودکارآمدی تأثیر مستقیم و منفی بر باورهای ولع مصرف دارد (0/05 p<). همچنین، خودکارآمدی رابطه بین پریشانی روانشناختی و باورهای وسوسه انگیز مصرف را واسطه می کند (0/05p<). نتیجه گیری: نتایج پژوهش نشان می دهند که توسعه مداخله هایی برای افزایش خودکارآمدی فردی و کاهش پریشانی روانشناختی می تواند به عنوان استراتژی های مؤثر در کاهش باورهای وسوسه انگیز مصرف مواد و در پیشگیری از استفاده از مت آمفتامین توسط مردان مصرف کننده این مواد، مورد استفاده قرار گیرد. این نتایج می توانند به مدیران و متخصصان در حوزه بهداشت راهنمایی کننده باشند تا برنامه های مداخله ای مؤثرتری را برای کاهش مصرف مت آمفتامین در این گروه از افراد طراحی و اجرا کنند.
نقش واسطه ای صمیمیت زناشویی در رابطه فضیلت و همدلی با کیفیت رابطه زوج های غیر بالینی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
هدف: بررسی نقش میانجی صمیمیت زناشویی در رابطه فضیلت زناشویی و همدلی باکیفیت رابطه زناشویی انجام شده است.
روش: پژوهش حاضر به لحاظ هدف یک پژوهش کاربردی و از لحاظ روش توصیفی- همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش حاضر کلیه افراد متأهل غیر بالینی ساکن شهر مشهد در سال 1402 بودند. بر اساس فرمول کوکران تعداد 400 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. افراد نمونه به شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزار مورد استفاده شامل مقیاس های بهره همدلی بارون و کوهن (2003)، صمیمیت زناشویی باسبی و همکاران (1983)، فضیلت زناشویی موسوی و دهشیری (2018) و کیفیت رابطه زناشویی تامپسون و والکر (1995) بود. داده ها با روش آماری معادلات ساختاری مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافته ها: صمیمیت زناشویی در رابطه فضیلت زناشویی و همدلی باکیفیت رابطه زناشویی نقش میانجی دارد (P<0.05). همچنین بین فضیلت زناشویی و همدلی (P<0.05, r= 0.70)، فضیلت زناشویی و صمیمت زناشویی (P<0.05, r= 0.65)، فضیلت زناشویی و کیفیت رابطه زناشویی (P<0.05, r= 0.71)، همدلی و صمیمت زناشویی (P<0.05, r= 0.71)، همدلی و کیفیت رابطه زناشویی (P<0.05, r= 0.63)، صمیمت زناشویی وکیفیت رابطه زناشویی (P<0.05, r= 0.68) همبستگی مثبت و معناداری وجود داشت.
نتیجه گیری: فضیلت زناشویی و همدلی از طریق صمیمت زناشویی می توانند کیفیت رابطه زناشویی را پیش بینی نمایند. در نتیجه به زوج درمانگران پیشنهاد می شود به منظور بهبود کیفیت رابطه زناشویی بهتر است بر صمیمیت به کمک آموزش همدلی و فضیلت زناشویی تمرکز نمایند.
ارائه مدل مدیریت هوشمند استعداد در سازمان های دولتی با بهره گیری از روش تحلیل مضمون (تم)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مدیریت هوشمند استعداد، به معنای مدیریت اثرگذار یا هوشمندانه منابع انسانی است که دربرگیرنده سرمایه دانشی یک سازمان و قابلیت در تولید، حفظ و نگهداری، ذخیره، انتقال و به کارگیری دانش در حمایت از سازمان برای تحقق اهداف و مقاصدش می باشد. مسئله تحقیق حاضر این است که ابعاد و جوانب مختلف مدیریت هوشمند استعداد چه مواردی هستند و چگونه می توان نسبت به ادغام موفق مدیریت استعداد و مدیریت دانش اقدام نمود. از این رو هدف تحقیق شناسایی ابعاد و مؤلفه های مدیریت هوشمند استعداد در سازمان های دولتی است. این تحقیق از نظر هدف، کاربردی بوده و در زمره تحقیقات آمیخته اکتشافی محسوب می شود. در مرحله کیفی این تحقیق، از تکنیک تحلیل تم و در مرحله کمی از روش تحلیل عاملی تأییدی و نرم افزار Smart PLS استفاده شد. در مرحله کیفی به منظور طراحی الگوی تحقیق، با 31 نفر از خبرگان دانشگاهی و اجرایی که به صورت هدفمند انتخاب شدند، مصاحبه نیمه ساختاریافته به عمل آمد. در مرحله کمی به منظور تأیید اعتبار مدل از 85 نفر از مدیران منابع انسانی در وزارت ارتباطات و فناوری اطلاعات نظرخواهی شد. روش نمونه گیری از نوع تصادفی ساده و ابزار گردآوری داده پرسش نامه بود. براساس یافته ها، سه دسته متغیر شامل هدایتگرها، بسترها و اقدامات مدیریت هوشمند شناسایی شدند. همچنین برای متغیر اقدامات مدیریت هوشمند استعداد هفت بعد تأمین استعدادهای دانشی، توسعه استعدادهای دانشی، به کارگیری استعدادهای دانشی، ارزشیابی استعدادهای دانشی، نگهداری استعدادهای دانشی، ارزش آفرینی از استعدادهای دانشی و بسترسازی فعالیت استعدادهای دانشی تعیین گردید. یافته های بخش کمی نشان داد که متغیرهای تحقیق قابل قبول است. نتایج تحقیق نشان داد که مدیریت هوشمند استعداد پدیده ای پیچیده و چندبعدی است و از نظر ماهیت با مدیریت استعداد تفاوت هایی دارد. مهم ترین تفاوت در زمینه پویا بودن مدیریت هوشمند استعداد (با توجه به ماهیت نسبتاً ایستای مدیریت استعداد) است که این ویژگی به دلیل ادغام با مدیریت دانش و بهره گیری از ظرفیت های آن ایجاد شده است. همچنین بهره گیری از رویکرد مدیریت هوشمند استعداد در سازمان های دولتی، می تواند آثار و پیامدهای کوتاه مدت و بلندمدت متعددی به همراه داشته باشد و سطح کیفی سرمایه های انسانی را ارتقاء دهد.
اثربخشی بازی درمانی مبتنی بر رویکرد شناختی- رفتاری بر کارکردهای اجرایی و شایستگی اجتماعی دانش آموزان دختر دارای نشانه های اختلال نقص توجه/ بیش فعالی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دست آوردهای روان شناختی سال ۳۱ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱
99 - 120
حوزههای تخصصی:
هدف از این مطالعه بررسی اثربخشی بازی درمانی مبتنی بر رویکرد شناختی- رفتاری بر کارکردهای اجرایی و شایستگی اجتماعی دانش آموزان دختر دارای نشانه های اختلال نقص توجه/ بیش فعالی بود. روش پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه و دوره پیگیری دو ماهه بود. جامعه آماری دانش آموزان دختر دارای نشانه های اختلال نقص توجه/ بیش فعالی پایه چهارم و پنجم ابتدایی ناحیه 2 شهر شیراز در سال تحصیلی 1399-1398 بودند. با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند تعداد 27 دانش آموز از بین جامعه آماری انتخاب و به تصادف در گروه های آزمایش و گواه جایگزین شدند. سپس کودکان حاضر در گروه آزمایش بازی درمانی مبتنی بر رویکرد شناختی- رفتاری را در طی یک ماه در 10 جلسه 50 دقیقه ای دریافت نمودند. ابزارهای پژوهش پرسشنامه اختلال کاستی توجه و فزون کنشی (ADHDQ) (Brock & Clinton)، مقیاس شایستگی اجتماعی (SCS) (Kohen & Rosman) و پرسشنامه کارکردهای اجرایی (EFQ) (Gerard et al.) بود. برای تحلیل داده ها از تحلیل واریانس آمیخته و آزمون تعقیبی بونفرنی استفاده شد. نتایج نشان داد که بازی درمانی مبتنی بر رویکرد شناختی- رفتاری بر کارکردهای اجرایی و شایستگی اجتماعی دانش آموزان دارای نشانه های اختلال نقص توجه/ بیش فعالی مؤثر بوده است (005/0>P). این نتایج در دوره پیگیری نیز پایدار بود. بر اساس یافته های پژوهش حاضر می توان چنین نتیجه گرفت که بازی درمانی مبتنی بر رویکرد شناختی- رفتاری با افزایش مهارت های ارتباط بین فردی و گروهی، خودآگاهی، مهارت مقابله با هیجان های منفی و افزایش مهارت حل مسئله و تصمیم گیری می تواند به عنوان یک روش کارآمد جهت بهبود کارکردهای اجرایی و شایستگی اجتماعی دانش آموزان دارای نشانه های اختلال نقص توجه/ بیش فعالی مورد استفاده گیرد.
تأثیر درمان شناختی رفتاری مبتنی بر ذهن آگاهی بر اضطراب اجتماعی، خودکارآمدی و کیفیت زندگی بزرگسالان دارای لکنت زبان با رویکرد روان شناسی زبان(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
تحقیقات علوم رفتاری دوره ۲۱ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۷۵)
15 - 27
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: تحقیقات نشان داده است که لکنت تأثیر منفی بر سرزندگی کلی و سلامت عاطفی، اجتماعی و روانی فرد دارد و به طور بالقوه منجر به کاهش کیفیت زندگی بزرگسالانی که لکنت دارند می شود؛ بنابراین پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر درمان شناختی رفتاری مبتنی بر ذهن آگاهی بر اضطراب اجتماعی، خودکارآمدی و کیفیت زندگی بزرگسالان دارای لکنت زبان با رویکرد روان شناسی زبان انجام شد. مواد و روش ها: روش پژوهش شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه مردان بزرگسال دارای لکنت مراجعه کننده به کلینیک های روان شناسی شهر مشهد در سال 1402 بود. از بین این افراد تعداد 30 نفر به روش نمونه گیری در دس ترس و با توجه به ملاک های ورود و خروج انتخاب شدند؛ و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و گروه کنترل (هر گروه 15 نفر) قرار گرفتند. شرکت کنندگان در مراحل پیش آزمون و پس آزمون مقیاس های اضطراب اجتماعی؛کیفیت زندگی سازمان بهداشت جهانی فرم کوتاه؛ پرسشنامه خودکارآمدی را تکمیل کردند. گروه آزمایشی برنامه درمان شناختی رفتاری مبتنی بر ذهن آگاهی را در 8 جلسه 90 دقیقه ای دریافت کرد و گروه کنترل تحت آموزش معمول روزانه قرار گرفت. تجزیه وتحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS-24 و آزمون تحلیل کوواریانس چند متغیره با رعایت مفروضه های آماری انجام شد. یافته ها: نتایج نشان داد آموزش مبتنی بر درمان شناختی رفتاری مبتنی بر ذهن آگاهی بر اضطراب اجتماعی، خودکارآمدی و کیفیت زندگی بزرگسالان دارای لکنت زبان به طور معناداری اثربخش است (05/0p<). نتیجه گیری: با توجه به نتایج پژوهش می توان به بهبود اضطراب اجتماعی، خودکارآمدی و کیفیت زندگی بزرگسالان دارای لکنت زبان از طریق درمان شناختی رفتاری مبتنی بر ذهن آگاهی کمک کرد.
ساخت و اعتباریابی مقیاس کمال گرایی ناسازگار تحصیلی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی سال ۲۸ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴ (پیاپی ۱۱۲)
394 - 403
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر ساخت و اعتباریابی مقیاسی مناسب جهت سنجش کمال گرایی ناسازگار در دانش آموزان دختر دوره متوسطه است. روش پژوهش، توصیفی از نوع ساخت ابزار بود. جامعه آماری پژوهش شامل دانش آموزان دختر مقطع دوم متوسطه شهرستان بیرجند در سال 1399-1400 بودند که به روش نمونه گیری هدفمند، تعداد 315 نفر انتخاب شدند و به پرسشنامه های پژوهش پاسخ دادند. به منظور بررسی روایی مقیاس از روش های روایی محتوی با استفاده از شاخص هایCVI , CVR، و روایی سازه از طریق تحلیل عاملی اکتشافی استفاده شد. نتایج تحلیل مؤلفه های اصلی با چرخش اکواماکس نشان داد، مقیاس مذکور از چهار خرده مقیاس نگرانی و ترس از اشتباه، انتظارات بالا، نارضایتی تحصیلی و باورهای غیرمنطقی( نشخوار فکری تحصیلی) تشکیل شده است. همچنین به منظور بررسی روایی همگرا، ضرایب همبستگی مؤلفه های مقیاس کمال گرایی ناسازگار تحصیلی با پرسشنامه اهمال کاری تحصیلی (سولومون و راثبلوم، 1984) محاسبه شد و به لحاظ آماری معنادار بود (05/0>P). همسانی درونی مقیاس کلی و خرده مقیاس ها با استفاده از روش آلفای کرونباخ محاسبه و در حد قابل قبول بود. درمجموع یافته های به دست آمده نشان داد که مقیاس حاضر، پایایی (ثبات، همسانی درونی ) و روایی مناسب برای سنجش کمال گرایی ناسازگار تحصیلی دانش آموزان را داراست و می تواند مورداستفاده پژوهشگران و مشاوران قرار گیرد.
بررسی رابطه معنای زندگی با رضایت زناشویی وانعطاف پذیری روانی زوجین
حوزههای تخصصی:
این پژوهش باهدف بررسی رابطه بین معنای زندگی با رضایت زناشویی و انعطاف پذیری روانی زوجین انجام شد و تحقیق از نوع همبستگی است. جامعه آماری پژوهش شامل تمام زوجین ساکن در منطقه 1و2 شهرستان نیشابور بود که اعضای جامعه 4000 هزار نفر و از این تعداد 384 نفر با توجه به جدول مورگان با روش نمونه گیری در دسترس و هدفمند انتخاب شدند پرسشنامه های معنای زندگی استگر، رضایت زناشویی انریج و دنیس ووندروال بر روی آن ها اجرا شد. نتایج ضریب همبستگی پیرسون نشان داد که بین معنای زندگی و رضایت زناشویی و انعطاف پذیری روان شناختی همبستگی مثبت و مستقیم وجود دارد. بنابراین بین معنای زندگی و رضایت زناشویی و انعطاف پذیری روان شناختی رابطه وجود دارد. فرضیه اصلی پژوهش تائید شد. نتایج تحلیل رگرسیون چندگانه نشان داد که مدل به طور کامل معنادار است و مدل رگرسیونی مناسب است. ضرایب استاندارد و غیراستاندارد رگرسیون چندگانه نشان داد رضایت زناشویی و انعطاف پذیری روان شناختی زوجین می توانند معنای زندگی در افراد نمونه را پیش بینی کنند. مثبت بودن ضریب رگرسیون برای متغیرهای رضایت زناشویی و انعطاف پذیری روان شناختی بدین معناست که هر چه نمرات آن ها بیشتر بوده، نمرات معنای زندگی آنان نیز بیشتر بوده است و بالعکس. درنتیجه بین معنای زندگی و رضایت زناشویی و انعطاف پذیری روان شناختی رابطه وجود دارد.
تدوین و اعتباریابی برنامه عصب روان شناختی اینترنتی و اثربخشی آن بر بازداری پاسخ و تکانشگری کودکان 5 و 6 ساله مبتلا به اختلال نقص توجه/ بیش فعالی
حوزههای تخصصی:
مقدمه: اختلال نقص توجه/ بیش فعالی، اختلالی عصب شناختی است که اغلب در کودکان رخ می دهد.
هدف: هدف از پژوهش حاضر تدوین و اعتباریابی برنامه عصب روان شناختی اینترنتی و اثربخشی آن بر بازداری پاسخ و تکانشگری کودکان مبتلا به اختلال نقص توجه/ بیش فعالی بود.
روش: برنامه به روش فرا ترکیب از مقالات پایگاه های اطلاعاتی بازه زمانی 1982 تا 2021 تدوین و استادان روان شناسی بالینی و روانپزشکی آن را تائید کردند. سپس با روش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل، 21 کودک 5 و 6 ساله مبتلا به اختلال نقص توجه/ بیش فعالی در سال 1402-1401 استان البرز به روش در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل جایدهی شدند. برنامه عصب روان شناختی اینترنتی کودکان در16جلسه و والدین در 8 جلسه برگزار شد. جهت جمع آوری داده ها از آزمون های کانرز والدین(1978)، ماتریس های پیشرونده ریون رنگی کودکان(1938) و برو/ نرو(1984) استفاده شد. برنامه با روش تحلیل مضمون و داده ها با روش تحلیل کواریانس چند متغیره در نرم افزار SPSSنسخه 20 تحلیل شد.
یافته ها: نتایج نشان داد شاخص اعتبار محتوایی برنامه والدین87/0 و برنامه کودکان 1 و نسبت اعتبار محتوایی برنامه والدین 1 و برنامه کودکان 75/0 بود. مقدارF اندازه گیری شده تغییرات معنادار بازداری پاسخ (01/0P<) و تکانشگری (00/0P<) را نشان داد.
نتیجه گیری: نتیجه پژوهش نشان داد برنامه عصب روان شناختی اینترنتی بر تکانشگری و بازداری پاسخ مؤثر بود؛ بنابراین می توان از این برنامه به عنوان برنامه ای مؤثر در بهبود بازداری پاسخ و تکانشگری کودکان مبتلا به اختلال نقص توجه/ بیش فعالی استفاده کرد.
طراحی الگوی هویت یابی اجتماعی مبتنی بر تجربه زیسته دختران نوجوان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۳ تیر ۱۴۰۳ شماره ۴ (پیاپی ۹۷)
41 - 52
حوزههای تخصصی:
مطالعه حاضر با هدف طراحی الگوی هویت یابی اجتماعی مبتنی بر تجربه زیسته دختران نوجوان صورت گرفت. روش پژوهش کیفی از نوع داده بنیاد بود. جامعه آماری پژوهش دربرگیرنده آموزش دیدگان مرکز ندا (نهضت دختران امام) بود که در سال 1402به صورت نمونه گیری هدفمند از شهر اراک انتخاب شدند. سپس مقیاس هویت اجتماعی بر روی آنان اجرا و افرادی که نمره ی بسیار خوب را کسب نمودند و با در نظر گرفتن نقطه ی اشباع نظری تعداد 7 نفر، تحت مصاحبه نیمه ساختار یافته قرار گرفتند. بر اساس یافته ها الگوی هویت یابی اجتماعی شامل: شرایط علی رشد یافتگی و هدفمندی، شرایط زمینه ای دوری از واقعیت، عدم مهارت ارتباط میان فردی، ضعف شخصیت، بی هویتی، راهبردهای تقویت کنشگری اجتماعی، راهبری، پرورش استعداد، مهارت افزایی، نقش پذیری انقلابی، تربیت دینی و بینش افزایی به دست آمد. همچنین عوامل مداخله گر شامل عدم مهارت کار با نوجوان در مراکز و نهادها و تقابل خانواده با نوجوان و پیامدها شامل نقش آفرینی دینی و انقلابی، کنشگری اجتماعی، تربیت اجتماعی و هویت یکپارچه حاصل گردید. این مطالعه، می تواند به گونه ی کاربردی مورد توجه و کاربست ارگان ها و نهاد های دولتی و غیر دولتی، فعالان عرصه ی تعلیم و تربیت، روان شناسان و مشاوران فعال در عرصه ی سلامت روان و سیاست گذاران قرار گیرد.
ویژگی های روانسنجی نسخه فارسی مقیاس ملال تحصیلی (ABS) و رابطه آن با انگیزه تحصیلی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۳ تیر ۱۴۰۳ شماره ۴ (پیاپی ۹۷)
215 - 224
حوزههای تخصصی:
هدف از این پژوهش بررسی ویژگی های روانسنجی مقیاس ملال تحصیلی و رابطه آن با انگیزه تحصیلی در دانش آموزان بود. روش پژوهش حاضر، توصیفی از نوع اعتبارستجی بود. جامعه آماری پژوهش را دانش آموزان پسر مقطع متوسطه دوم منطقه 5 شهر تهران تشکیل دادند که در سال 1402-1401 مشغول به تحصیل بودند. از این جامعه، نمونه ای به تعداد 396 نفر به روش خوشه ای دو مرحله ای انتخاب شدند. شرکت کنندگان مقیاس ملال تحصیلی (ABS) (پکران و همکاران، 2002) و پرسشنامه انگیزه تحصیلی (AMQ) (لپر و همکاران، 2005) را تکمیل کردند. داده ها به روش تحلیل عاملی تاییدی (CFA)، آلفای کرونباخ و ضرایب همبستگی پیرسون تجزیه و تحلیل شد. نتایج حاصل از تحلیل عاملی تاییدی نشان داد سازه ملال تحصیلی دارای 22 گویه و دو مولفه ملال کلاسی و ملال مرتبط با یادگیری بود. شاخص های برازش مدل تحلیل عاملی تأییدی برازش مناسب مدل را تأیید کرد. بین مقیاس ملال تحصیلی و انگیزه تحصیلی رابطه منفی معنادار برقرار بود (01/0p<). ضرایب آلفای کرونباخ برای عوامل ملال کلاسی و ملال یادگیری مرتبط با یادگیری و کل مقیاس به ترتیب 86/0، 88/0 و 93/0 به دست آمد. بنابراین نسخه فارسی مقیاس ملال تحصیلی از ویژگی های روانسنجی مطلوبی در بین دانش آموزان ایرانی برخوردار بوده و می تواند مورد استفاده قرار گیرد.
مقایسه اثربخشی درمان شناختی-رفتاری و مصاحبه انگیزشی بر پیروی از درمان در سالمندان مبتلا به دیابت مقیم در منزل و خانه سالمندان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۳ پاییز (مهر) ۱۴۰۳ شماره ۱۳۹
1637 - 1652
حوزههای تخصصی:
زمینه: ناتوانی در پیروی از درمان، یک مشکل بهداشتی عمومی و ویژه در درمان سالمندان مبتلا به دیابت است. بر اساس پیشینه، درمان شناختی رفتاری و مصاحبه انگیزشی هر کدام بر پیروی از درمان مؤثر است، اما در زمینه کاربرد این درمان ها و مقایسه آن ها در پیروی از درمان در جامعه مورد تحقیق شکاف پژوهشی وجود دارد.
هدف: پژوهش حاضر با هدف مقایسه تأثیر درمان شناختی رفتاری و مصاحبه انگیزشی بر پیروی از درمان سالمندان مبتلا به دیابت مقیم در خانه سالمندان و مقیم در منزل به اجرا در آمد.
روش: روش پژوهش شبه آزمایشی از نوع پیش آزمون-پس آزمون با گروه گواه همراه با پیگیری بود، جامعه آماری این پژوهش شامل تمامی سالمندان دیابتی مقیم در منزل و مقیم در خانه های سالمندان شهر تهران در سال 1400 بود و تعداد آن ها برابر با 15234 نفر بود. روش نمونه گیری به صورت در دسترس و شامل 75 نفر انتخاب شده و در 5 گروه 15 نفره، (60 نفر در 4 گروه آزمایش و 15 نفر در گروه گواه) جایگزین شدند. ابزار پژوهش شامل؛ پرسشنامه پیروی از درمان (سید فاطمی،1970)، پروتکل های درمان شناختی رفتاری (یونک و همکاران، 2011) و مصاحبه انگیزشی (میلر و رولینک، 2019) بود. داده ها با استفاده از آزمون آماری تحلیل کوواریانس با اندازه گیری مکرر و آزمون بون فرونی و برنامه SPSS تجزیه و تحلیل شد.
یافته ها: نتایج نشان دادکه دو شیوه مداخله درمان شناختی رفتاری و مصاحبه انگیزشی بر نمرات پیروی از درمان در پس آزمون اثر معنی دار داشت. اثر گروه با توجه به سطوح زمان اندازه گیری متفاوت بود. مداخله آزمایشی منجر به تغییراتی در گروه آزمایش شده که 47/0 کل تغییرات ناشی از عمل آزمایشی بوده است (01/0 p<). با توجه به اینکه میانگین گروه مصاحبه انگیزشی از درمان شناختی رفتاری بیشتر بود، مصاحبه انگیزشی در افزایش پیروی از درمان سالمندان مبتلا به دیابت مقیم در خانه سالمندان و مقیم در منزل مؤثرتر بود.
نتیجه گیری: با هر دو درمان شناختی رفتاری و مصاحبه انگیزشی، می توان پیروی از درمان را در سالمندان مبتلا به دیابت مقیم در خانه سالمندان و مقیم در منزل بهبود داد. یافته های مذکور می تواند برای انتخاب نوع درمان، یاریگر درمانگران باشد.
اثربخشی آموزش حافظه فعال کودک محور بر تعامل والد- کودک کودکان با اختلال نارسایی توجه فزون کنشی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: الگوهای تعاملی والدین و کودک با اختلال نارسایی توجه- فزون کنشی متعارض است و آموزش ها در این حوزه کمتر به چشم می خورد. بنابراین، مطالعه حاضر با هدف اثربخشی برنامه آموزشی حافظه فعال کودک محور بر تعامل والد- کودک کودکان با اختلال نارسایی توجه فزون کنشی انجام شد. روش: روش مطالعه، شبه تجربی از نوع پیش آزمون- پس آزمون- پیگیری با گروه گواه بود. جامعه آماری شامل تمامی کودکان 7 تا 10 سال با اختلال نارسایی توجه - فزون کنشی مراجعه کننده به مرکز مشاوره عسل شهر تهران در شش ماهه دوم سال 1401 بودند. از بین آنها تعداد 30 کودک مبتلا به اختلال نارسایی توجه - فزون کنشی بر اساس ملاک های ورود و به شیوه نمونه گیری هدفمند انتخاب شده و به صورت تصادفی در دو گروه (15 نفری) جایدهی شدند. برنامه آموزشی حافظه فعال کودک محور همزمان برای هر کودک و مادر در 12 جلسه 45 دقیقه ای اجرا شد و گروه گواه در فهرست انتظار قرار گرفتند. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه بررسی رابطه والد- فرزند (فاین و همکاران، 1983) بود. داده ها با استفاده از روش تحلیل کوواریانس با اندازه گیری مکرر در نرم افزار SPSS23 تحلیل شدند. یافته ها: نتایج نشان داد بین گروه های آزمایش و گواه از نظر تعامل والد- کودک تفاوت معنا دار وجود داشت و برنامه آموزشی حافظه فعال کودک محور باعث افزایش تعامل والد- کودک (05/0P< ،40/4 =F) و مؤلفه های تنفر/ گم گشتگی نقش (05/0P< ،61/9 =F) و ارتباطات (05/0 P< ،37/4 =F) کودکان با اختلال نارسایی توجه فزون کنشی شده و تأثیر این مداخله درمانی در مرحله پیگیری نیز پایدار بوده است (05/0P<). نتیجه گیری: بر اساس نتایج به دست آمده، برنامه مداخله ای به کار گرفته شده چون بر نشانه های ضعف در ارتباط بین والدین و کودک تأکید داشته است باعث بهبود تعامل والد- کودک کودکان با اختلال نارسایی توجه فزون کنشی شده است؛ بنابراین می تواند به عنوان یکی از محورهای عمده بهبود تعامل والد- کودک مورد توجه متخصصان بالینی باشد.
اثربخشی پارادوکس درمانی بر تحمل پریشانی و اجتناب تجربی زنان متعارض مراجعه کننده به مراکز مشاوره(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از انجام پژوهش حاضر تعیین اثربخشی پارادوکس درمانی بر تحمل پریشانی و اجتناب تجربی زنان متعارض مراجعه کننده به مراکز مشاوره بود. روش پ ژوهش حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون_ پس آزمون و گروه کنترل بود. جامع ه آم اری پژوهش کلی ه زنان متعارض مراجعه کننده به کلینیک های مشاوره منطقه 1 و 2 و 3 در شهر تهران در سال 1402-1401 بود. از می ان آن ها 30 زن متعارض داوطلب و واج د ش رایط در چهارچوب نمونه گیری غیر تصادفی در دسترس انتخاب و به شیوه جایگزینی تصادفی در دوگروه آزمایش و گ واه (هرگروه 15 نفر) گمارده شدند. برای جمع آوری داده ها از مقیاس تحمل پریشانی (DTS ، سیمونز و گاهر، 2005) و پرسشنامه اجتناب تجربی چندبعدی (MEAQ ، گامز و همکاران،2011) استفاده شد. برای گروه آزم ایش 6 جلس ه 90 دقیقه ای برنامه های درمانی مبتنی بر پارادوکس درمانی اجرا شد. جه ت تجزیه و تحلیل داده ها از روش های آماری توصیفی و تحلیل کوواریانس چندمتغیری استفاده شد. نت ایج پ ژوهش نش ان داد که با کنترل اثر پیش آزمون بین میانگین پس آزمون تحمل پریشانی و اجتناب تجربی در دو گروه آزمایش و گواه تفاوت معناداری در سطح (05/0 P<) وجود دارد. بنابراین با استفاده از پارادوکس درمانی می توان سطح تحمل پریشانی زنان متعارض را افزایش و اجتناب تجربی را کاهش داد.
اثربخشی آموزش خودکنترلی هیجانی بر تکانشگری و روابط والد -فرزندی نوجوانان پسر دارای قلدری سایبری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی آموزش خودکنترلی هیجانی بر تکانشگری و روابط والد -فرزندی نوجوانان پسر دارای قلدری سایبری صورت گرفت. روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون_پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل تمامی دانش آموزان پسر دوره دوم متوسطه شهر تهران (مناطق 1 و 2) در سال تحصیلی 1401-1402 بودند که تعداد 39 نفر به روش نمونه گیری هدفمند بعد از غربالگری انتخاب و در گروه آزمایش (19 نفر) و کنترل (20نفر) قرار گرفتند. گروه آزمایش هشت جلسه ی 75 دقیقه ای تحت آموزش خودکنترلی هیجانی قرار گرفتند. ابزارگردآوری داده ها شامل پرسشنامه تجربه قلدری – قربانی سایبری آنتیادو و همکاران (2016، CBVEQ)، مقیاس رابطه والد- کودک فاین و همکاران (1983، PCRS) و مقیاس پرسشنامه تکانشگری بارات پاتون و همکاران (1995،BIS-11) بود. نتایج نشان داد که با کنترل اثر پیش آزمون بین میانگین پس آزمون تکانشگری و روابط والد -فرزندی در دو گروه آزمایش و کنترل تفاوت معناداری در سطح 001/0 وجود دارد. در نتیجه آموزش خودکنترلی هیجانی می تواند به عنوان روش درمانی مؤثر در جهت کاهش تکانشگری و بهبود روابط والد -فرزندی نوجوانان پسر دارای قلدری سایبری مورد استفاده قرار گیرد.