ترتیب بر اساس: جدیدترینپربازدیدترین
فیلترهای جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۸۱ تا ۱۰۰ مورد از کل ۳۶٬۶۹۰ مورد.
۸۱.

پیش بینی امید به اشتغال بر اساس سازگاری تحصیلی و همجوشی شناختی با میانجی گری استرس ادراک شده در دانشجویان(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)

کلیدواژه‌ها: امید به اشتغال سازگاری تحصیلی همجوشی شناختی استرس ادراک شده

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۳ تعداد دانلود : ۲۹
هدف اصلی پژوهش پیش بینی امید به اشتغال بر اساس سازگاری تحصیلی و همجوشی شناختی با میانجی گری استرس ادراک شده در دانشجویان دانشگاه ازاد زنجان بود. پژوهش از نظر هدف کاربردی و از آنجا که این پژوهش در موقعیت های واقعی و با نمونه های بزرگ انجام گرفت، از نظر موقعیت میدانی و همچنین بر مبنای گردآوری داده ها پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود.جامعه آماری این پژوهش شامل دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد زنجان بودند که به روش نمونه گیری در دسترس تعداد 310 نفر به عنوان نمونه انتخاب شده بودند. ابزار مورد استفاده چهار پرسشنامه همجوشی شناختی گیلبرت و همکاران (2014)، پرسشنامه سازگاری تحصیلی اندرسون و همکاران (2016)، پرسشنامه امید به اشتغال قریشی راد (2008) و در نهایت پرسشنامه ارزیابی استرس ادراک شده کوهن و همکاران (1983) بود. تجزیه و تحلیل داده ها در دو بخش توصیفی و استنباطی به کمک نرم افزار Spss نسخه 26 و Smart pls نسخه 3 انجام شد. در ادامه نتایج در سطح اطمینان 95/0 و سطح خطای 05/0 نشان داد امید به اشتغال بر اساس سازگاری تحصیلی و همجوشی شناختی با میانجی گری استرس ادراک شده در دانشجویان دانشگاه ازاد زنجان قابل پیش بینی است. همچنین در فرضیه های دیگر، سازگاری تحصیلی با امید به اشتغال در دانشجویان دانشگاه ازاد زنجان با ضریب مسیر 278/0 و مقدار تی 751/4 با سطح خطای زیر 05/0 مورد تایید قرار گرفت.پ
۸۲.

عوامل روان شناختی و هیجانی مرتبط با کرونا: یک فراتحلیل از شواهد پژوهشی موجود(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: فراتحلیل اضطراب کرونا عوامل شناختی عوامل هیجانی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۴ تعداد دانلود : ۳۱
مقدمه: همه گیری ویروس کووید-19، زندگی افراد را به طور گسترده در ابعاد روان شناختی، جسمانی، اجتماعی و اقتصادی تحت تاثیر قرار داد. اضطراب به عنوان پیامد اصلی رویارویی با موقعیت های غیر قابل پیش بینی و جدید نظیر آن چه در بحران های بهداشتی به وقوع می پیوندد، مطرح است. اضطراب کرونا شامل تجربه مجموعه ای از علائم ناخوشایند روانی و فیزیولوژیکی نظیر افسردگی، ناامیدی و افکار خودکشی است. هدف پژوهش حاضر بررسی عوامل شناختی و هیجانی اثرگذار بر اضطراب کرونا در سال های 1399 تا 1401 به شیوه فراتحلیل بود. روش کار: جامعه آماری شامل کلیه پژوهش هایی بود که در این زمینه در ایران انجام گرفته و به صورت مقاله از طریق پایگاه های اینترنتی مگیران (Magiran)، سیلیویکا (Cilivica)، نورمگز (Noormags) و جهاد دانشگاهی (SID) در دسترس بودند. پس از جستجوی مقالات، تعداد 23 مطالعه، که بین سال های 1399 الی 1401 انجام شده بودند، انتخاب گردید. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزار CMA نسخه 2 استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد اندازه اثر کلی عوامل شناختی_هیجانی در اضطراب کرونا در مدل اثرات ثابت 31/0 و در مدل اثرات تصادفی 43/0 بود. در بررسی جداگانه عواملی که بیش از یک بار تکرار شده بودند، متغیرهای انعطاف پذیری، اضطراب سلامت و اضطراب مرگ به ترتیب بیشترین اثر را بر اضطراب کرونا داشتند. همچنین با در نظر گرفتن زمان به عنوان متغیر تعدیل کننده، با گذشت زمان، اثرپذیری اضطراب کرونا از عوامل شناختی و هیجانی کاهش یافته بود. نتیجه گیری: از آنجایی که شناخت و هیجان در تعامل با هم در سطوح عملکردی و عصبی، رفتار را تشکیل می دهند و تنظیم موثر هیجان جهت عملکرد موفق بسیار مهم است، توجه به این عوامل در پیشگیری از اضطراب ناشی از کرونا دارای اهمیت است.
۸۳.

پیشایندها و پیامدهای روان شناختی اعتیاد به اینترنت(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: خودکنترلی خودکارآمدی عزت نفس اعتیاد به اینترنت کیفیت خواب پریشانی روانشناختی بهزیستی روانشناختی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۳ تعداد دانلود : ۴۰
هدف از پژوهش حاضر تعیین پیشایندها (خودکنترلی، خودکارآمدی و عزت نفس) و پیامدهای روان شناختی اعتیاد به اینترنت (کیفیت خواب، پریشانی روان شناختی و بهزیستی روان شناختی) بود. روش پژوهش توصیفی - همبستگی و جامعه آماری شامل کلیه کاربران دانشجویی شبکه های اجتماعی دانشگاه دامغان در سال ۱۴۰۲ بود. با استفاده از نمونه گیری دردسترس ۲۹۸ نفر انتخاب و به ابزارهای پژوهش شامل آزمون اعتیاد به اینترنت یانگ، شاخص کیفیت خواب پترزبورگ، مقیاس عزت نفس روزنبرگ، مقیاس خودکارآمدی عمومی شرر، مقیاس خودکنترلی تنگی، پریشانی روان شناختی کسلر و مقیاس بهزیستی روان شناختی ریف پاسخ دادند. داده ها با تکنیک حداقل مربعات جزئی و نرم افزار SmartPLS 3/0 تحلیل شد. یافته ها نشان داد بین خودکنترلی و اعتیاد به اینترنت رابطه معکوس وجود دارد. اعتیاد به اینترنت به صورت مستقیم بر کیفیت خواب و پریشانی روان شناختی و به صورت غیرمستقیم با میانجی گری کیفیت خواب و پریشانی روان شناختی بر بهزیستی روان شناختی اثرگذار بود. براساس نتایج حاصله می توان گفت ضعف خودکنترلی باعث اعتیاد به اینترنت و اعتیاد به اینترنت باعث کاهش کیفیت خواب، افزایش پریشانی روان شناختی و درنهایت کاهش بهزیستی روان شناختی می شود. مبتنی بر یافته های حاصله می توان به آماده سازی و ارایه بهتر برنامه های پیشگیری و درمان ازطریق تقویت خودکنترلی برای افراد درمعرض اعتیاد به اینترنت پرداخت و از این طریق به کاهش اعتیاد به اینترنت و به تبع آن بهبود کیفیت خواب، کاهش پریشانی روان شناختی و ارتقا بهزیستی روان شناختی کمک نمود.
۸۵.

Parental Smartphone Addiction and Child Behavioral Problems: The Mediating Role of Parenting Quality(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: Parental smartphone addiction Parenting quality Child behavioral problems

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۴ تعداد دانلود : ۴۷
Objective: This study aimed to examine the direct and indirect effects of parental smartphone addiction on child behavioral problems, with parenting quality as a mediating variable. Methods and Materials: A descriptive correlational design was employed with a sample of 410 parents from Malaysia, determined according to the Morgan and Krejcie sample size table. Participants were recruited through schools and community centers and completed standardized measures assessing smartphone addiction, parenting quality, and child behavioral problems. Data were analyzed using SPSS-27 for descriptive statistics and Pearson correlations, and AMOS-21 for structural equation modeling (SEM). Model fit indices, including χ²/df, GFI, AGFI, CFI, TLI, and RMSEA, were used to assess model adequacy. Findings: Descriptive statistics revealed moderate levels of parental smartphone addiction (M = 32.47, SD = 6.81), relatively high parenting quality (M = 74.26, SD = 9.54), and mild to moderate child behavioral problems (M = 18.63, SD = 5.72). Correlation analyses showed that parental smartphone addiction was positively correlated with child behavioral problems (r = .36, p < .001) and negatively correlated with parenting quality (r = –.41, p < .001). Parenting quality was negatively correlated with child behavioral problems (r = –.44, p < .001). SEM confirmed partial mediation: parental smartphone addiction negatively predicted parenting quality (β = –.39, p < .001), which in turn negatively predicted child behavioral problems (β = –.41, p < .001). The direct path from parental smartphone addiction to child behavioral problems remained significant (β = .25, p = .001), while the indirect effect through parenting quality was also significant (β = .16, p < .001). Conclusion: The study highlights that parental smartphone addiction increases child behavioral problems both directly and indirectly through reduced parenting quality. Interventions should target reducing parental smartphone addiction and enhancing parenting practices to safeguard children’s behavioral health.
۸۶.

Effectiveness of Bowen Intergenerational Family Therapy on Marital Conflicts and Interpersonal Forgiveness(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: Bowen intergenerational therapy marital conflicts interpersonal forgiveness Family Therapy emotional regulation Psychological health

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۲ تعداد دانلود : ۴۸
Objective: The objective of this study was to evaluate the effectiveness of Bowen intergenerational family therapy on reducing marital conflicts and enhancing interpersonal forgiveness. Methodology: This research employed a quasi-experimental design with pre-test, post-test, and follow-up phases, incorporating a control group. The statistical population consisted of families who visited the counseling and psychology center in District 1 of Karaj in 2023. Eight families were selected through convenience and voluntary sampling and were randomly assigned to experimental and control groups, each comprising four families. Data were collected using the Differentiation of Self Inventory, the Forgiveness Questionnaire, and the Marital Conflict Questionnaire. The intervention, based on Bowen intergenerational therapy, was conducted over eight weekly group sessions, each lasting 90 minutes. Data analysis involved univariate and multivariate covariance analyses using SPSS software. Findings: The findings revealed that Bowen intergenerational therapy significantly impacted both marital conflicts and interpersonal forgiveness. Specifically, the experimental group showed a marked decrease in marital conflict scores from 154.1 (SD = 11.3) in the pre-test to 139.4 (SD = 10.9) in the post-test, which remained stable at 139.2 (SD = 10.3) in the follow-up phase. Similarly, interpersonal forgiveness scores increased from 78.4 (SD = 5.7) in the pre-test to 114.2 (SD = 9.9) in the post-test and remained at 111.1 (SD = 8.9) during the follow-up phase. These changes were statistically significant compared to the control group, which showed no significant changes. Conclusion: The study concludes that Bowen intergenerational family therapy is effective in reducing marital conflicts and enhancing interpersonal forgiveness. The findings align with previous research, underscoring the therapy's potential to address relational issues and improve emotional regulation within families.
۸۷.

مقایسه اثربخشی آموزش مدیریت اضطراب ناشی از فرزندکنکوری با آموزش پذیرش و تعهد بر انطباق پذیری والدگری، جهت گیری والدگری و نشخوارهای والدگری مادران دارای فرزند کنکوری(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: مدیریت اضطراب پذیرش و تعهد انطباق پذیری والدگری جهت گیری والدگری و نشخوارهای والدگری

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۷ تعداد دانلود : ۷۲
هدف: این پژوهش با هدف مقایسه اثربخشی آموزش مدیریت اضطراب ناشی از فرزندکنکوری با آموزش پذیرش و تعهد بر انطباق پذیری والدگری، جهت گیری والدگری و نشخوارهای والدگری مادران دارای فرزند کنکوری انجام شد. روش شناسی: روش تحقیق آزمایشی (طرح پیش آزمون - پس آزمون با گروه کنترل) همراه با مرحله پیگیری بود. جامعه آماری پژوهش حاضر عبارت بود از کلیه مادران دارای فرزند کنکوری در سال 1402 بود. به منظور انتخاب نمونه از بین این مادران 60 مادر به شکل در دسترس انتخاب شدند سپس این مادران در سه گروه پژوهش (گروه بسته ی اموزشی مدیریت اضطراب، گروه آموزش پذیرش و تعهد و گروه کنترل) گمارش شدند (هر گروه بیست نفر). هر دو گروه آزمایشی در حالیکه گروه گواه در لیست انتظار یود گروه های آزمایشی مداخله های آموزشی را دریافت کردند. هر سه گروه در سه مرحله پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری توسط ابزارهایی پژوهش ارزیابی شذند. این ابزارها عبارت بودند از انطباق پذیری (یوسفی و همکاران، 2011)، جهت گیری والدگری (صادقی و همکاران، 1400) و نشخوارهای فکری والدگری (یوسفی و همکاران، 1388). برای تجزیه تحلیل داده های از آمار توصیفی (میانگین و انحراف استاندارد) و آمار استنباطی (تحلیل واریانس با اندازه های تکراری) استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد که هر دو روش بر بهبود متغیرهای وابسته موثر بوده اند به جز روش مدیریت اضطراب که بر جهت گیری والدگری اثر معنادار نداشته است. بین اثربخشی دو روش بر انطباق پذیری والدگری و نشخوارهای فکری والدگری تفاوت معنادری نبود. نتیجه گیری: با توجه به این یافته های پیشنهاد می شود مشاوران مدرسه از این روش ها برای بهبود انطباق پذیری والدگری و نشخوارهای فکری والدگری بهره ببرند.
۸۸.

اثربخشی برنامه کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی بر افسردگی، فشار مراقبتی و ناگویی هیجانی در مراقبین سالمندان مبتلا به آلزایمر(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: افسردگی برنامه کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی فشار مراقبتی ناگویی هیجانی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۳ تعداد دانلود : ۷۱
هدف: مطالعه حاضر با هدف تعیین میزان اثربخشی برنامه کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی بر افسردگی، فشار مراقبتی و ناگویی هیجانی در مراقبین سالمندان مبتلا به آلزایمر بود. روش شناسی: این مطالعه از نوع نیمه آزمایشی که در آن از طرح پیش آزمون - پس آزمون با گروه کنترل استفاده شده است. جامعه آماری پژوهش حاضر کلیه مراقبان سالمندان مبتلا به آلزایمر، مراجعه کننده به انجمن آلزایمر ایران در شهر اراک در ماه های بهمن ماه 1402تا مرداد ماه 1403 تشکیل دادند که با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. سپس به صورت تصادفی در گروه آزمایش (تحت برنامه کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی) (15 = N) و گروه کنترل (15 = N) گمارده شدند. ابزار جمع آوری اطلاعات پرسشنامه افسردگی، پرسشنامه فشار مراقبتی و پرسشنامه ناگویی هیجانی، در سه مرحله خط پایه، پس از مداخله و پیگیری سه ماهه جمع آوری شدند. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از روش تحلیل واریانس اندازه گیری مکرر چند متغیری انجام شد. یافته ها: یافته ها نشان داد که در گروه تحت برنامه کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی، میانگین نمره فشار مراقبتی و افسردگی همچنین ناگویی هیجانی در گروه آزمایش در مقایسه با گروه کنترل به طرز معناداری کاهش پیدا کرده است (001/0 < P). نتیجه گیری: نتایج این پژوهش نشان داد که برنامه کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی می تواند در بهبود فشار مراقبتی و افسردگی همچنین ناگویی هیجانی در مراقبین سالمندان مبتلا به آلزایمر موثر باشد.
۸۹.

تدوین بسته یکپارچه پیشگیری از طلاق مبتنی بر شفقت، بخشش و تحلیل رفتار متقابل در زوجین متقاضی طلاق(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: پیشگیری از طلاق شفقت بخشش تحلیل رفتار متقابل زوجین متقاضی طلاق

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۸ تعداد دانلود : ۶۷
زمینه و هدف: امروزه، مشکل ها و چالش های زناشویی افزایش چشمگیری یافته و آمار طلاق در مقایسه با گذشته رشد زیادی داشته است. بنابراین، هدف این مطالعه تدوین بسته یکپارچه پیشگیری از طلاق مبتنی بر شفقت، بخشش و تحلیل رفتار متقابل در زوجین متقاضی طلاق بود. روش و مواد: پژوهش حاضر از نظر هدف، کاربردی و از نظر شیوه اجرا، کیفی بود. جامعه پژوهش خبرگان روان شناسی و مشاوره شهرستان سبزوار در سال 1403 بودند که 12 نفر از آنان طبق اصل اشباع نظری با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. ابزار این مطالعه مصاحبه نیمه ساختاریافته با خبرگان درباره بسته یکپارچه پیشگیری از طلاق مبتنی بر شفقت، بخشش و تحلیل رفتار متقابل در زوجین متقاضی طلاق بود؛ به طوری که پس از طراحی سازه مذکور برای آن به تفکیک هر جلسه هدف، محتوا و تکلیف خانگی طراحی شد. داده های حاصل از مصاحبه با روش های تحلیل مضمون و ضرایب نسبت روایی محتوایی و شاخص روایی محتوایی در نرم افزار MAXQDA-2020 تحلیل شدند. یافته ها: نتایج این پژوهش نشان که بسته یکپارچه پیشگیری از طلاق مبتنی بر شفقت، بخشش و تحلیل رفتار متقابل در زوجین متقاضی طلاق برای 10 جلسه 90 دقیقه ای طراحی شد و هر جلسه دارای هدف، محتوا و تکلیف خانگی ویژه خود بود. علاوه بر آن، نسبت روایی محتوایی و شاخص روایی محتوایی برای بسته یکپارچه پیشگیری از طلاق مبتنی بر شفقت، بخشش و تحلیل رفتار متقابل در زوجین متقاضی طلاق به ترتیب 76/0 و 83/0 محاسبه شد. نتیجه گیری: طبق نتایج این مطالعه، بسته یکپارچه پیشگیری از طلاق مبتنی بر شفقت، بخشش و تحلیل رفتار متقابل در زوجین متقاضی طلاق می تواند در کنار سایر بسته های درمانی توسط روان شناسان، مشاوران و درمانگران به عنوان روشی موثر جهت بهبود ویژگی های روان شناختی در زوجین متقاضی طلاق مورد استفاده قرار گیرد.
۹۰.

نقش واسطه ای تنظیم هیجان در رابطه با طردشدگی از سوی والدین و درد ذهنی در افراد مبتلا به جرح خویشتن(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: تنظیم هیجان جرح خویشتن درد ذهنی طردشدگی از سوی والدین

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۴ تعداد دانلود : ۲۹
هدف از پژوهش حاضر، بررسی نقش واسطه ای تنظیم هیجان در رابطه با طردشدگی از سوی والدین و درد ذهنی در افراد مبتلا به جرح خویشتن می باشد. روش پژوهش توصیفی به شیوه معادلات ساختاری بود. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل نوجوانان دختر و پسر مبتلا به جرح خویشتن شهرستان رباط کریم و اسلامشهر تهران در تابستان سال 1398 بود که حجم نمونه 204 نفر، بصورت در دسترس انتخاب شدند. ابزار پژوهش شامل مقیاس سیاهه کارکردهای خودجرحی کلونسکی و گلن (ISAS)، پرسشنامه خودآسیب رسانی سانسون و همکاران (SHI)، مقیاس دشواری تنظیم هیجانی گراتز و روئمر (DERS)، پرسشنامه پذیرش- طرد والدینی روهنر (PARQ)، مقیاس درد ذهنی اورباخ و میکولینسر (OMMP) بود. تجزیه و تحلیل داده ها به روش معادلات ساختاری و با استفاده از نرم افزار ایموس 24 انجام گرفت. نتایج حاصل از یافته ها نشان داد مدل مفهومی پژوهش که در آن فرض شده بود طردشدگی از سوی والدین و درد ذهنی و تنظیم هیجان، رفتارهای جرح خویشتن را پیش بینی می کنند، با داده های گردآوری شده برازش دارد. طرد والدینی به واسطه تنظیم هیجان بر جرح خویشتن (148/0=β، 050/0=P) نقش غیرمستقیم داشت. طرد از سوی والدین بعنوان بیش آمادگی که در کودکی شکل می گیرد موجب متوسل شدن فرد به راهبردهای تنظیم هیجانی ناسازگارانه در پاسخ به درد ذهنی که از طرد والدین نشأت می گیرد، می شود که در نهایت رفتارهای جرح خویشتن را بعنوان راهبردهای رفتاری موجب می شود.
۹۱.

آزمون مدل ساختاری بی صداقتی تحصیلی بر اساس باورهای ضمنی هوش با نقش میانجی هویت اخلاقی در دانش آموزان شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: باورهای ضمنی هوش بی صداقتی تحصیلی هویت اخلاقی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۳ تعداد دانلود : ۲۴
هدف از انجام این پژوهش بررسی مدل یابی معادلات ساختاری بی صداقتی تحصیلی بر اساس باورهای ضمنی هوش با نقش میانجی هویت اخلاقی در دانش آموزان شهر تهران انجام شده است. طرح پژوهش توصیفی از نوع مدل سازی معادلات ساختاری بود. این پژوهش با حضور 500 نفر به روش نمونه گیری در دسترس از بین دانش آموزان دوره اول متوسطه شهر تهران در سال تحصیلی 1401-1400 به روش آنلاین انجام شد. برای اندازه گیری متغیرهای پژوهش از مقیاس بی صداقتی تحصیلی (ویترسپون و همکاران، 2010)، مقیاس نظریه تلویحی هوش (عبدالفتاح و یاتس، 2006) و پرسشنامه هویت اخلاقی (بلک و رینودلدز، 2016) استفاده شد. داده ها با ضریب همبستگی پیرسون و معادلات ساختاری و با استفاده از نرم افزار SPSS و AMOS نسخه 24 تحلیل شد. نتایج نشان داد که بین باورهای ضمنی هوش و هویت اخلاقی با بی صداقتی تحصیلی رابطه معناداری وجود دارد (01/0>P). همچنین نتایج یافته ها نشان داد مسیرهای مستقیم این پژوهش معنادار شدند و مسیرهای غیرمستقیم باورهای ضمنی هوش از طریق نقش میانجی هویت اخلاقی بر بی صداقتی تحصیلی دانش آموزان معنادار بود. بر اساس یافته های این پژوهش، مدل نهایی پژوهش از برازش مطلوبی برخوردار بود (073/0=RMSEA و 05/0>P-value) و مدل نهایی ارزیابی شده از برازندگی مطلوبی برخوردار است و گام مهمی در جهت شناخت عوامل مؤثر بر بی صداقتی تحصیلی در بین دانش آموزان دوره اول متوسطه شهر تهران است.
۹۲.

مدل یابی معادلات ساختاری عود مصرف مواد بر اساس منبع کنترل درونی و ادراک خطر با میانجی گری باورهای مرتبط با مواد مردان وابسته به مواد مخدر در حال ترک(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: ادراک خطر باورهای مرتبط با مواد عود مصرف مواد منبع کنترل درونی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۵
زمینه: هدف از پژوهش حاضر بررسی مدل یابی معادلات ساختاری عود مصرف مواد بر اساس منبع کنترل درونی و ادراک خطر با میانجی گری باورهای مرتبط با مواد مردان وابسته به مواد مخدر در حال ترک بود. روش: روش این مطالعه توصیفی- همبستگی از نوع مدل معادلات ساختاری بود. جامعه آماری پژوهش مردان وابسته به مواد مخدر در حال ترک شهر سمنان در در بهمن ماه 1402 تا اردیبهشت ماه 1403 بودند. حجم نمونه بر اساس فرمول کوکران و با روش نمونه گیری هدفمند 386 نفر انتخاب شد. ابزار گردآوری داده های پژوهش شامل مقیاس پیش بینی عود مصرف (RPS) رایت (1993)، پرسشنامه منبع کنترل(LCS) راتر (1966)، مقیاس ادراک خطر (RPI) بنیتن و همکاران(1993) و پرسشنامه باورهای مرتبط با مواد (DBQ) بک و رایت(1993) بود. داده ها با استفاده از همبستگی پیرسون و معادلات ساختاری تحلیل شد. یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد که اثرات مستقیم منبع کنترلی درونی(0/61- =β و 001/0=sig) و ادراک خطر(0/71- =β و 0/001=sig) بر روی عود مصرف مواد معنادار است. همچنین نتایج نشان داد که باورهای مرتبط با مواد در رابطه بین منبع کنترل درونی(66/0- =β و 0/001=sig) و ادراک خطر(0/57- =β و 0/001=sig) با عود مصرف مواد نقش میانجی و معنادار دارد. همچنین مدل پژوهش از برازش مطلوبی برخوردار بود (0/06=RMSEA، 0/04= SRMRو 0/05>p) و 89 درصد از واریانس عود مصرف مواد تبیین می شود.
۹۳.

اثربخشی درمان فراتشخیصی یکپارچه بر نشانگان افسردگی و ناگویی هیجانی نوجوانان دارای اختلال اضطراب اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: اختلال اضطراب اجتماعی درمان فراتشخیصی یکپارچه ناگویی هیجانی نشانگان افسردگی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۳
مقدمه: پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی درمان فراتشخیصی یکپارچه بر نشانگان افسردگی و ناگویی هیجانی در نوجوانان دارای اختلال اضطراب اجتماعی انجام شد. روش: روش پژوهش، نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری شامل تمامی نوجوانان مبتلا به اختلال اضطراب اجتماعی است که در زمستان 1402 در مدارس دولتی دخترانه ی دوره ی دوم متوسطه شهرستان اسلامشهر مشغول به تحصیل بودند؛ 30 نفر به شیوه ی نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای بعنوان نمونه انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه (هرگروه 15 نفر) قرار گرفتند. ابزار پژوهش شامل سیاهه هراس اجتماعی (SPIN)، مقیاس های افسردگی نوجوانان کوتچر (KADS-II) و ناگویی هیجانی تورنتو (TAS-20) بود. تنها گروه آزمایش طی 12جلسه تحت مداخله قرار گرفتند. تحلیل داده ها با استفاده از آزمون تحلیل کوواریانس (ANCOVA) انجام شد. یافته ها: یافته ها نشان داد پس از کنترل نمرات پیش آزمون، میزان کاهش افسردگی و ناگویی هیجانی در گروه آزمایش نسبت به گروه گواه معنادار بود (P<0/01)، که بیانگر اثربخشی درمان فراتشخیصی یکپارچه در کاهش این نشانه هاست. نتیجه گیری: درمان فراتشخیصی یکپارچه موجب کاهش نشانه های افسردگی و ناگویی هیجانی شد. این اثر احتمالاً به دلیل تمرکز درمان بر تنظیم هیجان و فرایندهای زیربنایی مشترک در اختلالات هیجانی است که توانست به بهبود کلی وضعیت روان شناختی نوجوانان کمک کند.
۹۴.

تأثیر مداخلات روان شناختی و دارو درمانی بر بهبود اضطراب اجتماعی: یک مرور نظام مند(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: اختلال اضطراب اجتماعی رویکرد درمانی مداخلات روانشناختی مداخلات گروهی دارودرمانی درمان ترکیبی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۶ تعداد دانلود : ۷۹
زمینه: اختلال اضطراب اجتماعی به عنوان یکی از شایع ترین اختلالات روانشناختی، با ترس مداوم از ارزیابی منفی در موقعیت های اجتماعی و عملکردی همراه است و تأثیرات مخربی بر کیفیت زندگی فردی و اجتماعی مبتلایان دارد. درمان های موجود شامل مداخلات روانشناختی، نظیر درمان شناختی-رفتاری و دارودرمانی، به ویژه استفاده از مهارکننده های بازجذب سروتونین به صورت گسترده مورد استفاده قرار گرفته اند. با این حال، شواهد موجود درباره اثربخشی این روش ها به صورت جداگانه و ترکیبی، به ویژه در جمعیت های مختلف، همچنان محدود و پراکنده است. هدف: هدف مطالعه حاضر بررسی تأثیر مداخلات روانشناختی و دارودرمانی بر بهبود اضطراب اجتماعی به روش مرورنظام مند بود. روش: در این مطالعه مرور سیستماتیک بدین صورت که یافته های پژوهشی از سال های میلادی 2016 تا 2025 در پایگاه های اطلاعاتی SID، Springer، Scopus، Pubmed، Science direct و Google Scholar با جستجوی کلمات کلیدی مداخلات روانشناختی، دارودرمانی، درمان شناختی-رفتاری، مهارکننده های بازجذب سروتونین، اثربخشی درمان، اختلال اضطراب اجتماعی، درمان ترکیبی (روان درمانی + دارو) مورد بررسی قرار گرفت که در نهایت براساس معیارهای ورود از بین 50 مقاله مورد بررسی، 38 مقاله وارد پژوهش و با استفاده از نرم افزار Excel نتایج طبقه بندی، خلاصه و گزارش شد. یافته ها: این مرور نظام مند نشان می دهد که درمان شناختی-رفتاری به عنوان خط اول درمان اختلال اضطراب اجتماعی مؤثر است و بهبود پایدار در علائم و عملکرد اجتماعی ایجاد می کند. دارودرمانی، به ویژه مهارکننده های بازجذب سروتونین نیز علائم را کاهش می دهد، اما با عوارض جانبی همراه است. ترکیب روان درمانی و دارودرمانی در موارد شدید مؤثرتر است، هرچند روان درمانی به تنهایی نیز نتایج مشابهی دارد. شخصی سازی درمان برای دستیابی به بهترین نتایج ضروری است. نتیجه گیری: نتایج حاکی از آن است که درمان های روانشناختی به ویژه درمان شناختی رفتاری و دارودرمانی هر دو در کاهش علائم اضطراب اجتماعی مؤثرند، اما ترکیب این دو در موارد شدید نتایج بهتری دارد، و درمان های نوین مانند واقعیت مجازی و ذهن آگاهی نیز امیدوارکننده اند.
۹۵.

تحلیل روانشناختی خلاقیت و خیال در نظریات هانری کربن و پل ریکور در فهم اثر هنری(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: روان‏شناختی هرمنوتیک فهم اثری هنری کربن و ریکور مفهوم خیال

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۷ تعداد دانلود : ۷۵
زمینه: خلاقیت و خیال از عناصر اساسی در فرایند آفرینش هنری به شمار می آیند. این دو مفهوم در طول تاریخ تفکر فلسفی و روانشناختی مورد توجه متفکران قرار گرفته اند. این متفکران، هانری کربن و پل ریکور، هر یک به گونه ای متفاوت به تحلیل این مفاهیم پرداخته اند. تاکنون مطالعه ای به بررسی روانشناختی خلاقیت و خیال در دیدگاه این دو فیلسوف نپرداخته است. هدف: هدف از انجام پژوهش حاضر بررسی و تحلیل دیدگاه های هانری کربن و پل ریکور در مورد خلاقیت و خیال و نقش این مفاهیم در فهم اثر هنری بود. روش: این مطالعه یک مروری نقلی بود. با استفاده از کلیدواژه های خلاقیت، خیال، اثر هنری، پل ریکور، هانری کربن، دیدگاه فلسفی در پایگاه های اختصاصی نظیر، SID، Magiran، PubMed، Scopus و Science Direct جستجو انجام شد. تعداد 23 مقاله بازیابی شده و پس از بررسی ملاک های ورود و خروج، 14 مقاله از جمله مقالاتی که ارتباط مستقیمی با موضوع بحث نداشتند و مقالات با یافته های تکراری حذف شدند. یافته ها: کربن، خیال را به عنوان یک "عالم مستقل" معرفی می کند که بین عالم محسوس و عالم معقول است.از دیدگاه کربن، خلاقیت در فرایندهای هنری ناشی از توانایی هنرمند در دسترسی به عالم خیال و تبدیل تجربیات و مفاهیم معنوی به آثار هنری است.ریکور خلاقیت را در قالب فرایند روایت پردازی و تأویل بررسی می کند. او خلاقیت در هنر را نتیجه توانایی هنرمند در ساختن و بازسازی روایت ها می داند که تجربیات و احساسات انسانی را به شکلی معنادار به تصویر می کشند. نتیجه گیری: این مطالعه نشان می دهد که آنها به ارتباط میان خیال، خلاقیت و معنویت تأکید دارند که می تواند به فهم بهتری از نقش معنوی و فرهنگی خیال در جوامع انسانی کمک کند. این دیدگاه ها ارتباط عمیق بین ابعاد فرهنگی و هنری انسان را بیشتر مشخص می کند و به توسعه مفاهیمی مانند خلاقیت، معنویت و هنر در حوزه های مختلف انسانی کمک کنند.
۹۶.

نقش الگوهای ارتباطی خانواده و انتظارات آموزشی در هویت تحصیلی با نقش میانجیگری نیازهای اساسی روانشناختی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: هویت تحصیلی الگوهای ارتباطی خانواده انتظارت آموزشی نیازهای روانشناختی اساسی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۲ تعداد دانلود : ۶۲
پژوهش حاضر با هدف ارائه مدل ساختاری هویت تحصیلی و الگوهای ارتباطی خانواده و انتظارات آموزشی ادراک شده والدین با نقش میانجیگری نیازهای اساسی روانشناختی انجام شده است. روش پژوهش، توصیفی-همبستگی و مدلیابی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری شامل تمامی دانش آموزان پایه دهم و یازدهم شهر یزد در سال تحصیلی 1401-1400 بود. نمونه آماری شامل 400 دانش آموز پایه دهم و یازدهم بود که به صورت خوشه ای تصادفی انتخاب شدند. جهت گرداوری داده ها از پرسشنامه نیازهای اساسی روانشناختی توسط لاگواردیا و همکاران (2000)، پرسشنامه منزلت هویت تحصیلی واز و ایزاکسون (2008)، پرسشنامه الگوهای ارتباطی خانواده ریچی و فیتزپاتریک (1990) و پرسشنامه انتظارات آموزشی ادراک شده والدین استفاده شد. به منظور بررسی مسیرهای مدل پژوهش، از مدلسازی معادلات ساختاری با استفاده از نرم افزار (PLS3) استفاده شد. نتایج نشان داد انتظارات آموزشی والدین (95/9 = t)، الگوی همنوایی (89/5 = t) و الگوی گفت و شنود (17/9 = t) تاثیر مستقیم، مثبت و معناداری بر نیازهای اساسی روانشناختی دارند. نتایج همچنین نشان داد نیازهای اساسی روانشناختی بر هویت دنباله رو (92/28 = t) و هویت سردرگم(29/25 = t) تاثیر مستقیم، منفی و معناداری و بر هویت دیررس (09/39 = t) و هویت موفق (31/35 = t) تاثیر مستقیم، مثبت و معناداری دارد. در نهایت نتایج نشان داد نیازهای اساسی روانشناختی در رابطه بین هویت تحصیلی و الگوهای ارتباطی خانواده و انتظارات آموزشی ادراک شده والدین نقش میانجی دارد. بنابراین به منظور بهبود هویت تحصیلی دانش آموزان می توان به اصلاح الگوهای ارتباطی خانواده و انتظارات آموزشی والدین پرداخت.
۹۷.

اثربخشی توانبخشی شناختی بر سرعت پردازش، توجه انتخابی و نارسایی شناختی در سالمندان

کلیدواژه‌ها: سالمندان توانبخشی شناختی سرعت پردازش توجه انتخابی نارسایی های شناختی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۴ تعداد دانلود : ۷۱
مقدمه: سالمندی باعث کاهش سرعت پردازش اطلاعات و توجه می شود. توانبخشی شناختی می تواند پردازش اطلاعات و توجه را بهبود دهد و از بروز مشکلات شناختی سالمندان جلوگیری کند. هدف: پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی توا نبخشی شناختی بر سرعت پردازش، توجه انتخابی و نارسایی شناختی در سالمندان شهر مشهد انجام شد. روش: پژوهش حاضر به روش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون – پس آزمون و گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل کلیه افراد بیشتر از60 سال و مراجعه کننده به مجتمع ودیعه الرسول مشهد در سال 1401 بودند، که از طریق نمونه گیری در دسترس تعداد 28 نفر انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل جایگزین شدند. برنامه توانبخشی شناختی کاپیتان لاگ به مدت 12 جلسه 30 دقیقه ای، دو بار در هفته در گروه آزمایشی اجرا شد. شرکت کنندگان بازی تمرین هدف، آزمون استروپ ساده و پرسش نامه نارسایی شناختی برودبنت را تکمیل کردند. برای تحلیل داده ها از نرم افزار SPSS22 استفاده شد. یافته ها: مداخله توانبخشی شناختی بر سرعت پردازش اطلاعات موثر بود (05/0>P). همچنین اثربخشی مداخله بر دو مولفه زمان پاسخ-همخوان و زمان پاسخ-ناهمخوان تایید شد (05/0>P). مداخله توانبخشی شناختی توانست حواس پرتی را به میزان 8/20 درصد و نارسایی های شناختی را به میزان 9/14 درصد بهبود بخشد. نتیجه گیری: نتایج نشان داد که می توان از توانبخشی شناختی به عنوان یک راهکار مؤثر در جلوگیری از کاهش توانایی های شناختی و بهبود کیفیت زندگی سالمندان استفاده کرد. این یافته ها تأکید می کند که فعالیت های شناختی منظم و هدفمند می توانند نقش مهمی در حفظ و ارتقای عملکرد شناختی سالمندان ایفا کنند
۹۸.

مقایسه تأثیر نوروفیدبک و درمان شناختی-رفتاری بر افزایش تمرکز و توجه در کودکان با اختلال کم توجهی/فزون کنشی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: نوروفیدبک درمان شناختی- رفتاری توجه و تمرکز اختلال کم توجهی/ فزون کنشی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۵ تعداد دانلود : ۴۸
زمینه: اختلال کم توجهی/فزون کنشی یکی از شایع ترین اختلالات روانی در کودکان است که می تواند تأثیرات قابل توجهی بر عملکرد تحصیلی و اجتماعی آن ها داشته باشد. بسیاری از تحقیقات به بررسی اثربخشی نوروفیدبک یا درمان شناختی-رفتاری به صورت جداگانه پرداخته اند و مقایسه ای مستقیم بین این دو روش انجام نشده است. بنابراین، نیاز به انجام مطالعاتی وجود دارد که به طور همزمان اثرات این دو روش را بر روی توجه و تمرکز کودکان مبتلا به اختلال کمبود توجه/بیش فعالی مقایسه کنند. هدف: هدف از انجام پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی نورفیدبک و درمان شناختی- رفتاری بر افزایش توجه و تمرکز در کودکان دارای اختلال کم توجهی/فزون کنشی بود. روش: مطالعه حاضر از نظر هدف، کاربردی، و از لحاظ روش شناسی نیمه آزمایشی با پیش آزمون- پس آزمون و دو گروه آزمایش و یک گروه گواه بود. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی کودکان 7 تا 11 ساله دارای اختلال کم توجهی/ فزون کنشی مراجعه کننده به مراکز مشاوره طلوع، جوانه امید و طنین زندگی در شهرستان گچساران در سال 1403 بودند. شیوه نمونه گیری در این پژوهش به روش نمونه گیری تصادفی ساده بود که با استفاده از روش تصادفی ساده 40 کودک پس از تشخیص اختلال انتخاب و وارد پژوهش شدند. جهت گردآوری اطلاعات از پرسشنامه توجه و تمرکز (استروپ،1935) و آزمون کانرز معلمان (بروک و کلینتون،2007) استفاده شد. جهت تحلیل داده ها، از آزمون تحلیل کوواریانس با استفاده از نرم افزار SPSS-26 بهره برداری شد. یافته ها: نتایج نشان داد که اختلاف میانگین درمان های نوروفیدبک و درمان شناختی رفتاری در متغیر توجه و تمرکز در سطح معناداری قرار دارند به این صورت که درمان نوروفیدبک نسبت به درمان شناختی رفتاری تأثیر بیشتری بر توجه و تمرکز داشته است (001/0). نتیجه گیری: بنابراین می توان نتیجه گرفت درمان های نوروفیدبک و درمان شناختی- رفتاری بر بهبود توجه و تمرکز کودکان دارای اختلال کم توجهی/ فزون کنشی تأثیر معناداری داشته است که می تواند مورد توجه مراکز آموزش و پرورش، مربیان، معلمان و والدین این کودکان قرار گیرد. با توجه به تأثیر مثبت هر دو روش، می توان برنامه های درمانی ترکیبی طراحی کرد که از مزایای نوروفیدبک و درمان شناختی-رفتاری بهره برداری کند.
۹۹.

اثربخشی درمان شناختی رفتاری بر اعتماد به نفس به عنوان یک سخنران و اضطراب سخنرانی دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: اضطراب سخنرانی اعتماد به نفس دانش آموزان درمان شناختی- رفتاری

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۷۲ تعداد دانلود : ۹۸
هدف از پژوهش حاضر تعیین اثربخشی درمان شناختی-رفتاری بر اعتماد به نفس به عنوان یک سخنران و اضطراب سخنرانی دانش آموزان بود. پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون_پس آزمون و گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه دانش آموزان پسر دوره متوسطه اول مشغول به تحصیل در سال تحصیلی 1402-1403 در مدارس شهر خرم آباد بود. نمونه پژوهش شامل 30 نفر بود که به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه (هر گروه 15 نفر) گمارده شدند. گروه آزمایش طی 8 جلسه به صورت دو جلسه در هفته به مدت 90 دقیقه تحت درمان شناختی-رفتاری ویلدرموت قرار گرفتند وگروه گواه هیچ مداخله ای دریافت نکردند. برای جمع آوری داده ها از مقیاس خود گزارش دهی درباره اعتماد به نفس به عنوان یک سخنران (PRCS)، فهرست محرک-پاسخ اضطراب اندلر (1962) استفاده شد. داده ها با استفاده از روش تحلیل کوواریانس چند متغیری مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته های حاصل از پژوهش نشان داد که با کنترل اثر پیش آزمون، تفاوت معناداری )01/0> (Pبین پس آزمون گروه آزمایش و گواه در اضطراب سخنرانی واعتماد به نفس به عنوان یک سخنران وجود داشت. درنتیجه می تولن گفت، درمان شناختی- رفتاری یکی از روش های مؤثر در ارتقای اعتماد به نفس به عنوان یک سخنران و کاهش اضطراب سخنرانی در دانش آموزان دوره متوسطه اول است.
۱۰۰.

Investigating the Effect of Narcissistic Tendencies on Marital Relationship Stability and the Mediating Role of Emotional Maturity in Couples(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: Narcissistic tendencies Marital relationship stability Emotional maturity Structural Equation Modeling

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۰ تعداد دانلود : ۸۴
Objective: The present study aimed to investigate the effect of narcissistic tendencies on marital relationship stability and examine the mediating role of emotional maturity in couples. Methods and Materials: This study employed a descriptive-correlational design and was conducted among married couples residing in Chaharmahal and Bakhtiari Province, Iran. A total of 384 couples were selected using multistage cluster sampling. Inclusion criteria included at least two years of marital experience and no history of severe psychological disorders. Data were collected using three standardized instruments: the Marital Instability Index (MII), the Narcissistic Personality Inventory (NPI), and the Emotional Maturity Scale (EMS). The psychometric properties of these tools were confirmed through Cronbach’s alpha and split-half reliability. Data were analyzed using descriptive statistics, Pearson correlation, and structural equation modeling (SEM) via SPSS and AMOS software. Bootstrapping was also employed to test the mediating effect. Findings: The results revealed that narcissistic tendencies were significantly and negatively associated with marital relationship stability (β = -0.32, p < .001). Emotional maturity was found to have a significant positive effect on marital stability (β = 0.43, p < .001) and a significant negative relationship with narcissistic tendencies (β = -0.38, p < .001). Importantly, emotional maturity partially mediated the relationship between narcissistic tendencies and marital stability (indirect effect β = -0.16, p < .01), and the total effect of narcissism on marital instability was substantial (β = -0.48, p < .001). The proposed model demonstrated a good fit to the data with acceptable fit indices. Conclusion: The findings suggest that narcissistic traits undermine marital stability directly and indirectly by reducing emotional maturity. Emotional maturity serves as a protective factor that enhances relational resilience. These results highlight the importance of addressing emotional development and personality traits in marital counseling and relationship education.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

زبان