فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۶۴۱ تا ۶۶۰ مورد از کل ۳۵٬۵۲۳ مورد.
حوزههای تخصصی:
This study addresses the academic challenges faced by students with learning difficulties by examining the mediating role of psychological capital and achievement goals (mastery and performance) in the relationship between family emotional climate (FEC) and academic well-being. The study utilized a cross-sectional correlational design to assess contemporaneous associations between the investigated variables. The sample consisted of 150 high school students with a history of learning difficulties, selected from those who had recorded at special education centers in four districts of Ahvaz during elementary school. Data were collected using self-report questionnaires assessing FEC, psychological capital, achievement goals, and academic well-being. Structural equation modeling (SEM) was employed to analyze the hypothesized relationships. This study identified positive associations between psychological capital, mastery goals, and academic well-being (p<0.01), while performance goals showed a negative link to well-being (p<0.01). Interestingly, a positive FEC fostered psychological capital and mastery goals but discouraged performance goals, with no direct effect on well-being (p<0.01). results revealed that psychological capital and achievement goals significantly mediated the positive relationship between FEC and academic well-being (p<0.01). In other words, FEC fostered students' psychological capital and mastery goals, which in turn, led to greater academic well-being. Interestingly, this analysis suggests that the beneficial effect of a positive family environment on academic well-being is achieved indirectly, through its influence on these psychological resources. These results suggest that supportive family environments promote academic success by fostering specific psychological resources, rather than directly impacting well-being.
تدوین و آزمون الگویی از اثر انسانیت زدایی سازمانی بر برخی پیامدهای سازمانی با میانجی گری عدم تأمین نیاز های روان شناختی بنیادین سازمان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: پژوهش حاضر با هدف طراحی و آزمودن الگویی از پیامدهای انسانیت زدایی سازمانی(خشنودی شغلی، تعهدعاطفی، خستگی عاطفی، نشانه های روان تنی) با میانجی گری عدم تامین نیاز های روانشناختی بنیادین سازمانی انجام گرفت.
روش: نمونه ی پژوهش شامل200 نفر از کارکنان شرکت ملی خدمات انفورماتیک استان تهران (تابستان 1402) که با روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب و پرسشنامه های انسانیت زدایی سازمانی(کیسنز و همکاران، 2017)، عدم تامین نیاز های روانشناختی بنیادین سازمانی(گیلِت و همکاران، 2012)، خستگی عاطفی(ماسلش و جکسون، 1981)، نشانه های روان تنی(اسپکتور و جکس، 1998)، تعهد عاطفی(الن و میر، 1993) و خشنودی شغلی(آیزنبرگر و همکاران، 1997) را تکمیل نمودند. داده ها با استفاده از آزمون روش تحلیل مسیر تجزیه و تحلیل شد.
یافته ها: برازش نسبتاً خوبی بین الگوی پیشنهادی و داده ها مشاهده شد. انسانیت زدایی سازمانی بر عدم تأمین نیاز های روانشناختی سازمانی با ضریب بتای (66/0) تاثیر مثبت و معنادار دارد. ضریب بتای (35/0-) نشان می دهد که انسانیت زدایی سازمانی بر خشنودی شغلی اثر منفی معنادار دارد و بر تعهد عاطفی با ضریب بتای (01/0) اثر ضعیف و غیر معنادار و بر خستگی عاطفی با ضریب بتای (37/0) اثر مثبت و معنادار دارد. و در نهایت با ضریب بتای (15/0) انسانیت زدایی سازمانی بر مشکلات روان تنی اثر مثبت و معنادار دارد.
نتیجه گیری: تجزیه و تحلیل داده ها نشان داد، انسانیت زدایی سازمانی بصورت مستقیم و از طریق عدم تأمین نیاز های روانشناختی بنیادین سازمانی بر خستگی عاطفی، نشانه های روان تنی و خشنودی شغلی اثر داشت.
بررسی رابطه صفات شخصیت تاریک با احساس تنهایی دانش اموزان مقطع متوسطه شهرستان اردبیل سال تحصیلی تحصیلی 1403-1402
منبع:
سلامت روان در مدرسه دوره ۲ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴
63 - 72
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف بررسی رابطه بین صفات شخصیت تاریک با احساس تنهایی دانش اموزان انجام یافته است. این پژوهش از لحاظ هدف از نوع تحقیقات کاربردی است روش تحقیق پژوهش توصیفی – همبستگی از نوع علی می باشد. جامعه مورد مطالعه در این پژوهش کلیه دانش آموزان مقطع متوسطه دوره دوم آموزش و پرورش ناحیه دو شهر اردبیل می باشد که در سال تحصیلی 1403-1402 در این شهر مشغول به تحصیل می باشند که تعداد آنها در این پژوهش 5876 نفر می باشد. روش نمونه گیری در این پژوهش از نوع نمونه گیری هدفمند می باشد که به صورت تصادفی خوشه ای انتخاب می شوند. با توجه به حجم جامعه اماری شناسایی شده و بر اساس فرمول کوکران تعداد حجم نمونه آماری برابر 359 نفر تعیین گردیده بود. جهت گردآوری اطلاعات از دو پرسشنامه مثلث تاریک شخصیت (جانسون و وبستر ؛2018) ، پرسشنامه احساس تنهایی توسط دهشیری و همکاران (1387) استفاده شد. به منظور تجزیه و تحلیل داده های گردآوری شده جهت بررسی فرضیات از معادلات ساختاری و برای تجزیه و تحلیل داده از نرم افزار pls استفاده شده است. نتایج این پژوهش نشان داد بین صفات شخصیت تاریک با احساس تنهایی دانش آموزان رابطه وجود دارد
بررسی اثربخشی مدیریت استرس به شیوه شناختی-رفتاری بر ادراک درد، خستگی مزمن و توانمندسازی شناختی مبتلایان به فیبرومیالژیا(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
اهداف فیبرومیالژی یک سندرم درد اسکلتی-عضلانی مزمن است که با درد در سطح گسترده، نقاط حساس، خستگی و اختلال خواب مشخص می شود و علت شناسی آن ناشناخته است. هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی مدیریت استرس به شیوه شناختی-رفتاری بر ادراک درد، خستگی مزمن و توانمندسازی شناختی مبتلایان به فیبرومیالژیا بود. مواد و روش ها روش تحقیق حاضر از نوع شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با دو گروه (یک گروه آزمایش و یک گروه کنترل) است. جامعه آماری این پژوهش کلیه زنان مبتلا به فیبرومیالژیا بود که در نیم سال دوم 1401-1402 به مطب متخصصین روماتولوژی شهر تبریز مراجعه کرده اند و توسط فوق تخصص، روماتولوژی مبتلابه فیبرومیالژیا تشخیص داده شده بودند. نمونه پژوهش شامل 36 نفر از این بیماران بود که به صورت دردسترس انتخاب و سپس به صورت تصادفی ساده در دو گروه گمارده شدند؛ 18 نفر در گروه آزمایش که تحت کلاس های آموزشی مدیریت استرس به شیوه شناختی-رفتاری طی 10 جلسه 90 دقیقه ای آموزش دیدند و 18 نفر در گروه کنترل که هیچ گونه مداخله ای دریافتند نکردند. ابزار تحقیق شامل پرسش نامه ﺗﺠﺪیﺪﻧﻈﺮﺷﺪﻩ ﺩﺭﺩ ﻣک ﮔیﻞ، پرسش نامه خستگی مزمن و پرسش نامه توانمندسازی روانشناختی بود. یافته ها نتایج تحلیل کوواریانس (مانکوا) نشان داد میانگین دو گروه آزمایش و کنترل بر مؤلفه های ادراک درد، خستگی مزمن و توانمندسازی شناختی در مرحله پس آزمون تفاوت معناداری داشت (0/05˂P). نتیجه گیری براساس یافته ها می توان گفت آموزش مدیریت استرس به شیوه شناختی-رفتاری باعث بهبود ادراک درد، خستگی مزمن و توانمندسازی شناختی در مبتلایان به فیبرومیالژیا می شود. بنابراین از این روش درمانی می توان در مراکز مشاوره و سلامت روان برای بهبود افراد مبتلا به فیبرومیالژیا بهره گرفت. ۸۱۹,۱
ارتباط بین تجربیات نامطلوب دوران کودکی مادر و مشکلات روان شناختی کودکان با نقش واسطه ای تنظیم هیجان و ذهنی سازی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
اهداف مشکلات روان شناختی کودکان یک مسئله مهم سلامت است. این مشکلات نه تنها با رنج کودکان، خانواده و همسالان آن ها ارتباط دارد، بلکه بر کیفیت زندگی در دوره بزرگسالی نیز تأثیر منفی می گذارد. هدف پژوهش حاضر ارزیابی مدل تبیین انتقال بین نسلی تجارب نامطلوب کودکی مادران بر اختلال های درونی سازی و برونی سازی فرزندان شان با نقش واسطه ای تنظیم هیجان و ذهنی سازی بود. مواد و روش ها این پژوهش از نوع پژوهش بنیادی و از نوع مدل یابی معادله ساختاری بود. جامعه آماری از زنان متأهل دارای فرزند 6 تا 12 ساله ثبت نام شده در سامانه خدمات الکترنیک سلامت استان بوشهر در سال 1401 تشکیل شده بود که با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای تصادفی تعداد 700 نفر انتخاب شدند. درنهایت 632 نقر از مادران به صورت آنلاین به پرسش نامه های مشکلات رفتاری تجربیات نامطلوب کودکی، تنظیم هیجان و ذهنی سازی پاسخ دادند. تمام تحلیل ها با استفاده از نرم افزارهایSPSS وAMOS به ترتیب نسخه 26 و 24 انجام شد. یافته ها تجربه های نامطلوب کودکی مادران بر دشواری تنظیم هیجان (P<0/001 و β=0/363)، مشکلات درونی سازی (P<0/001 و β=0/182) و مشکلات برونی سازی (P<0/001 و β=0/201) به صورت مستقیم اثر مثبت و معنی دار و بر ذهنی سازی اثر منفی و معنی دار داشت (P=0/006 و β=-0/125). اثر غیرمستقیم تجارب نامطلوب کودکی بر مشکلات درونی سازی (P<0/001 و β=0/126) و برونی سازی (P<0/001 و β=0/134) کودکان از طریق تنظیم هیجان مثبت و در سطح 0/001 معنی دار بود. همچنین اثر غیرمستقیم تجارب نامطلوب کودکی بر مشکلات برونی سازی از طریق ذهنی سازی مثبت و معنی دار بود (P=0/039 و β=0/011). نتیجه گیری تجارب نامطلوب کودکی مادران به شکل مستقیم از طریق انتقال بین نسلی بر اختلال های درونی سازی و برونی سازی تأثیر دارد و تنظیم هیجان و ذهنی سازی آن را واسطه گری می کند. ۸۲۵,۱
مقایسه نشخوار خشم و تعارض بین فردی در محیط کار بین کارکنان با و بدون نشانگان افسردگی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی سال ۲۸ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۱۱۰)
245 - 254
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر مقایسه مقایسه نشخوار خشم و تعارض بین فردی در محیط کار بین کارکنان با و بدون نشانگان افسردگی بود. روش پژوهش حاضر توصیفی و از نوع علی – مقایسه ای و از نظر هدف نیز کاربردی بود. جامعه مورد نظر کلیه کارکنان دانشگاه اراک، دانشگاه آزاد اسلامی واحد اراک و دانشگاه پیام نور اراک در سال 1400 بود که بر اساس روش نمونه گیری در دسترس 112 نفر انتخاب شدند و در دو گروه 56 نفری با و بدون نشانگان افسردگی جایگزاری شدند. داده ها از طریق تحلیل واریانس چند متغیره و با نرم افزار آماری spss-23 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج نشان داد که بین مولفه های پس فکرهای خشم، افکار انتقام، خاطره های خشم و تعارض با همکار بین دو گروه با و بدون نشانگان افسردگی تفاوت معناداری وجود دارد. به طوری که گروه با نشانگان افسردگی تمامی این مؤلفه ها نمرات بالاتری را نسبت به گروه بدون نشانگان افسردگی کسب کرده بودند. بین دو مؤلفه شناختن علت ها و تعارض با سرپرست تفاوت معناداری بین این دو گروه مشاهده نشد (05/0p<). می-توان گفت که با شناسایی عوامل تاثیرگذار بر افسردگی در محیط کار (مانند خشم و تعارضات موجود در محیط کار) می شود از افسردگی در کارکنان جلوگیری کرد.
تدوین و رواسازی آزمون جستجوی دیداری برای سنجش سوگیری توجه به تصاویر دلبستگی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی کاربردی سال ۱۸ زمستان ۱۴۰۳شماره ۴ (پیاپی ۷۲)
105 - 123
حوزههای تخصصی:
هدف: مطالعه زیربنا های شناختی و عصبی-فیزیولوژیکی دلبستگی نیازمند سنجش ابعاد خودکار آن است. هدف از پژوهش حاضر تدوین و رواسازی آزمون جستجوی دیداری جهت سنجش سوگیری توجه نسبت به تصاویر مرتبط با دلبستگی بود.روش: مطالعه حاضر یک مطالعه توصیفی متشکل از ۲۵۸ دانشجو (۱۵۳ زن) با میانگین سنی ۳۶/۲۱ بود که با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و آزمون رایانه ای جستجوی دیداری، مقیاس تجدیدنظریافته تجارب مربوط به روابط نزدیک (فریلی و همکاران، ۲۰۰۰)، پرسشنامه دلبستگی بزرگسالان (هازان و شیور، ۱۹۸۷) و مقیاس استرس، اضطراب و افسردگی (لویباند و لویباند، ۲۰۰۲) را تکمیل نمودند. از همبستگی پیرسون و تحلیل واریانس آمیخته برای تجزیه و تحلیل داده ها استفاده شد.یافته ها: یافته های مربوط به روایی هم گرا نشان داد که نمره سوگیری توجه با اضطراب رابطه مثبت و معنادار دارد (05/0>p). همبستگی میان ابعاد دلبستگی (اضطراب و اجتناب) و نمره سوگیری توجه منفی و معنادار بود (05/0>p). در ارتباط با روایی تمییزی، آزمون از توان مناسب جهت افتراق افراد ایمن از ناایمن ها (اضطرابی و اجتنابی) برخوردار بود (001/0<p) بدین صورت که دو گروه ناایمن روی گردانی بیش تری از تصاویر دلبستگی داشتند. آزمون مورد نظر از پایایی بازآزمایی متوسط (بین 46/0 تا 57/0) و همسانی درونی نسبتا بالایی (63/0 تا 77/0) برخوردار بود.
نتیجه گیری: یافته های این مطالعه بیانگر روایی و پایایی قابل قبول آزمون جستجوی دیداری جهت سنجش سوگیری توجه به تصاویر دلبستگی بود. این یافته ها می تواند الهام بخش پژوهشگران در تمرکز بر ابعاد خودکار دلبستگی و عدم اتکای صرف بر ابزار های پرسشنامه ای باشد.
فراتحلیل سرمایه اجتماعی و رفتارهای سلامت محور: مرور متون(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: در دو دهه اخیر پژوهش های متعددی به موضوع رفتارهای سلامت محور و نقش تعیین کننده عوامل اجتماعی و فرهنگی در میزان آن پرداخته اند. از جمله این عوامل، می توان به مفهوم کلیدی سرمایه اجتماعی اشاره نمود. هدف اصلی این پژوهش، برآورد اندازه اثر رابطه بین سرمایه اجتماعی و رفتارهای سلامت محور در میان مطالعات انجام شده در ایران است.
روش: این تحقیق با هدف ترکیب کمی نتایج پژوهش های انجام شده در ایران و روش فراتحلیل به ارتباط بین سرمایه اجتماعی و رفتارهای سلامت محور پرداخته است. بدین منظور کلیدواژه های گوناگون مرتبط با سرمایه اجتماعی و رفتارهای سلامت محور در سه پایگاه اطلاعاتی Irandoc، Magiran و SID جست وجو شدند. در مجموع، تعداد 26 مطالعه که در فاصله سال های 1386 تا 1402 منتشر شده بودند، به فراتحلیل وارد شدند. جهت بررسی پیش فرض خطای انتشار نیز از آزمون همبستگی رتبه ای بگ و مزومدار استفاده شد.
یافته ها: یافته ها نشان دادند که اندازه اثرات ترکیبی ثابت برابر با 407/0 (001/0p < ) و اندازه اثرات ترکیبی تصادفی برابر با 419/0 (001/0p < ) بوده است که بر مبنای معیار کوهن، بالاتر از سطح متوسط ارزیابی می شود. همچنین، متغیرهای سال انتشار پژوهش ها، موقعیت جغرافیایی، جامعه آماری، شیوه نمونه گیری، جنس و سن می توانند به عنوان منبع ناهمگنی برای مطالعات داخل کشور در نظر گرفته شوند.
نتیجه گیری: مبتنی بر نتایج، ابعاد خرد و فردی سرمایه اجتماعی بیشتر از ابعاد ساختاری و نهادی آن در رابطه با رفتارهای سلامت محور مورد توجه قرار گرفته اند. از این رو، ضرورت داد تا در پژوهش های آتی به هر دو بعد این مفهوم پرداخته شود.
مقدمه: در دو دهه اخیر پژوهش های متعددی به موضوع رفتارهای سلامت محور و نقش تعیین کننده عوامل اجتماعی و فرهنگی در میزان آن پرداخته اند. از جمله این عوامل، می توان به مفهوم کلیدی سرمایه اجتماعی اشاره نمود. هدف اصلی این پژوهش، برآورد اندازه اثر رابطه بین سرمایه اجتماعی و رفتارهای سلامت محور در میان مطالعات انجام شده در ایران است.
روش: این تحقیق با هدف ترکیب کمی نتایج پژوهش های انجام شده در ایران و روش فراتحلیل به ارتباط بین سرمایه اجتماعی و رفتارهای سلامت محور پرداخته است. بدین منظور کلیدواژه های گوناگون مرتبط با سرمایه اجتماعی و رفتارهای سلامت محور در سه پایگاه اطلاعاتی Irandoc، Magiran و SID جست وجو شدند. در مجموع، تعداد 26 مطالعه که در فاصله سال های 1386 تا 1402 منتشر شده بودند، به فراتحلیل وارد شدند. جهت بررسی پیش فرض خطای انتشار نیز از آزمون همبستگی رتبه ای بگ و مزومدار استفاده شد.
یافته ها: یافته ها نشان دادند که اندازه اثرات ترکیبی ثابت برابر با 407/0 (001/0p < ) و اندازه اثرات ترکیبی تصادفی برابر با 419/0 (001/0p < ) بوده است که بر مبنای معیار کوهن، بالاتر از سطح متوسط ارزیابی می شود. همچنین، متغیرهای سال انتشار پژوهش ها، موقعیت جغرافیایی، جامعه آماری، شیوه نمونه گیری، جنس و سن می توانند به عنوان منبع ناهمگنی برای مطالعات داخل کشور در نظر گرفته شوند.
نتیجه گیری: مبتنی بر نتایج، ابعاد خرد و فردی سرمایه اجتماعی بیشتر از ابعاد ساختاری و نهادی آن در رابطه با رفتارهای سلامت محور مورد توجه قرار گرفته اند. از این رو، ضرورت داد تا در پژوهش های آتی به هر دو بعد این مفهوم پرداخته شود.
پیش بینی میزان تحقق انسان کامل اسلامی بر اساس خودمهارگری و استحکام من(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
روانشناسی و دین سال ۱۷ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۶۷)
85 - 104
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر، پیش بینی میزان تحقق انسان کامل اسلامی بر اساس خودمهارگری و استحکام من است. روش پژوهش بنیادی از نوع همبستگی و جامعه آماری پژوهش را بزرگ سالان ایرانی در بازه سنی 18 60 سال تشکیل داده اند که از میان آنها 300 نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. داده ها از طریق پرسش نامه انسان کامل اسلامی (PIH، بشیری و همکاران، 1399)، پرسش نامه خودمهارگری اسلامی (ISC، رفیعی هنر، 1390) و پرسش نامه استحکام من (ESS، بشارت، 1386) جمع آوری گردید. نتایج با روش مدل سازی معادلات ساختاری بررسی و تجزیه و تحلیل داده ها توسط نرم افزار SPSS21 و AMOS21 انجام شد. نتایج نشان داد که مدل ساختاری پیشنهادشده بر اساس فرضیه های تحقیق از برازش مناسبی برخوردار است و ۲/۸۵٪ از تغییرات متغیر انسان کامل اسلامی توسط متغیرهای خودمهارگری و استحکام من قابل تبیین است. به طوری که اثر متغیر خودمهارگری تقریباً ۶ برابر اثر متغیر استحکام من است. به طورکلی هرچه افراد خودمهارگری و استحکام من بالاتری داشته باشند، می توانند به انسان کامل اسلامی نزدیک تر باشند و توجه به آنها در برنامه های آموزشی و مداخله ای می تواند ارزشمند باشد.
نقش میانجی راهبردهای مقابله ای و تاب آوری در ارتباط بین رویدادهای تنش زای زندگی و عواطف مثبت و منفی در زنان مبتلا به سرطان سینه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی سلامت سال ۱۳ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۵۱)
21 - 36
حوزههای تخصصی:
مقدمه: سرطان پستان شایع ترین سرطان در بین زنان سراسر جهان است هدف از انجام پژوهش حاضر بررسی نقش میانجی راهبردهای مقابله ای و تاب آوری در ارتباط بین رویدادهای تنش زای زندگی و عواطف مثبت و منفی در زنان مبتلا به سرطان سینه بود.
روش: طرح پژوهشی حاضر از نوع مطالعات همبستگی است. جامعه آماری شامل کلیه زنان مبتلا به سرطان سینه مراجعه کننده به کلینیک پستان بیمارستان ابن سینای شهر تهران در سال 1400-1399 بود. تعداد 217 نفر به روش نمونه گیری در دسترس وارد مطالعه شد. به منظور گردآوری داده های پژوهش پرسشنامه مقابله ای لازاروس و فولکمن (1985)، پرسشنامه تاب آوری کانر- دیویدسون (2003)، پرسشنامه رویدادهای تنش زای زندگی خدایاری فرد (1386)، و پرسشنامه عاطفه مثبت و منفی واتسون (1988) مورد استفاده قرار گرفت. تجزیه وتحلیل داده ها با نرم افزار SPSS و AMOS و با استفاده از تحلیل مسیر انجام شد.
یافته ها: تاب آوری و مهارت های مقابله ای نقش میانجیگری معناداری بین رویدادهای تنش زای زندگی و عاطفه مثبت و منفی داشتند. متغیرهای وارد شده به به مدل 29 درصد از تغییرات عاطفه منفی و 88 درصد از تغییرات عاطفه مثبت را تبیین نمودند.
نتیجه گیری: آموزش مدیریت استرس درزنان مبتلا به سرطان از اهمیت زیادی برخوردار است و آموزش آنان جهت به کارگیری راهبردهای مقابله ای مناسب برای کاهش عواطف منفی گام مهمی است. همچنین مداخلات آموزشی در خصوص ارتقاء مهارت های تاب آوری پس از درمان اولیه سرطان ضروری است.
مقایسه اثربخشی درمان وجودی و شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر فرانگرانی و تحمل پریشانی نوجوانان مبتلا به اختلال اضطراب اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های نوین روانشناختی سال ۱۹ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۷۶
162 - 175
حوزههای تخصصی:
این پژوهش باهدف مقایسه اثربخشی درمان وجودی و شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر فرانگرانی تحمل پریشانی نوجوانان مبتلا به اختلال اضطراب اجتماعی انجام شد. روش پژوهش، نیمه تجربی شامل دوگروه آزمایشی و یک گروه کنترل با طرح پیش آزمون-پس آزمون و دوره پیگیری سه ماهه بود. جامعه آماری این پژوهش شامل تمامی دانش آموزان دختر دوره دوم متوسط شهرستان تربت جام در سال تحصیلی 1402 بود. نمونه پژوهش تعداد 45 دانش آموز مبتلا به اختلال اضطراب اجتماعی بود که بر اساس نمونه گیری هدفمند و به روش تصادفی (قرعه کشی) در دو گروه آزمایش و یک گروه کنترل (هر گروه 15 نفر جایگزین شد. درمان وجودی در 8 جلسه و شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی نیز در 8 جلسه برای گروه های آزمایش اجرا شد و گروه کنترل هیچ آموزشی دریافت نکرد. ابزار پژوهش پرسش نامه اضط راب اجتماع ی نوجوان ان پاکلک (1997)، مقیاس تحمل پریشانی سیمونز و گاهر (۲۰۰۵) و مقیاس فرانگرانی ولز و دیویس (1994) بود. داده ها با استفاده از تحلی ل واریانس با اندازه گیری مکرر در نرم افزار SPSS نسخه 25 تحلی ل ش دند. نتایج نشان داد که هر دو مداخله تأثیر معناداری بر کاهش فرانگرانی و افزایش تحمل پریشانی نوجوانان مبتلا به اختلال اضطراب اجتماعی داشته و این تأثیر در مرحله پیگیری ماندگار بوده است (0/05>P). نتایج آزمون تعقیبی توکی نشان داد که شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی در کاهش فرانگرانی و افزایش تحمل پریشانی هیجانی، تنظیم تلاش ها برای تسکین پریشانی تأثیر بیشتری داشته است (0/05>P). بر اساس یافته های پژوهش می توان چنین نتیجه گرفت که مشاوران و روانشناسان بالینی می توانند از درمان وجودی و شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی به عنوان رویکردهای درمانی مؤثر در زمینه کاهش فرانگرانی و افزایش تحمل پریشانی نوجوانان مبتلا به اختلال اضطراب اجتماعی استفاده کنند.
اثربخشی حکایت درمانی مسیرشغلی کوکران بر پریشانی روان شناختی و امید شغلی در دانش آموزان مقطع متوسطه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مشاوره شغلی و سازمانی دوره ۱۶ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۶۰)
95 - 118
حوزههای تخصصی:
مقدمه: انتخاب شغل یکی از دغدغه های همیشگی دانش آموزان بوده است. این امر باید در نهایت آگاهی و شناخت از خود و توانمندی ها انجام شود. در صورت انتخاب نامناسب و ناآگاهانه در زمینه تحصیلی و شغلی، فرد امید شغلی خود را از دست داده و هیجان های منفی مانند استرس و اضطراب را تجربه خواهد کرد. هدف: این پژوهش با هدف تعیین اثربخشی مداخله مبتنی بر حکایت درمانی مسیر شغلی کوکران بر پریشانی روان شناختی و امید شغلی در دانش آموزان مقطع متوسطه انجام گرفت. روش: پژوهش حاضر از نوع شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون، پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه این پژوهش کلیه دانش آموزان دختر و پسر مقطع متوسطه دوم شهرستان اصفهان در سال تحصیلی 1403-1402 بودند که از بین آن ها 30 دانش آموز به شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل (هرگروه 15 نفر) قرار گرفتند. گروه آزمایش به صورت هفتگی در هفت جلسه (90 دقیقه ای) تحت آموزش مشاوره مسیر شغلی کوکران قرار گرفتند. داده ها با استفاده از پرسشنامه افسردگی، اضطراب، استرس و پرسشنامه امید شغلی گردآوری شدند و با استفاده از نرم افزار SPSS-26 و روش تحلیل کوواریانس چند متغیره تجزیه و تحلیل شدند.یافته ها: نتایج نشان داد که مداخله مبتنی بر حکایت درمانی مسیر شغلی کوکران منجر به کاهش پریشانی روان شناختی و بهبود امید شغلی در دانش آموزان گروه آزمایش نسبت به دانش آموزان گروه کنترل گشته است (05/0p<). نتیجه گیری: براساس یافته ها می توان نتیجه گرفت که حکایت درمانی مسیر شغلی کوکران برای افزایش امید شغلی و کاهش پریشانی روان-شناختی در دانش آموزان تأثیرگذار بوده است.
مقایسل عملکرد رفتاری افراد با غالبیت اجتماعی (بالا و پایین) در شرایط یادگیری از بازخورد مثبت و منفی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی کاربردی سال ۱۸ زمستان ۱۴۰۳شماره ۴ (پیاپی ۷۲)
81 - 104
حوزههای تخصصی:
هدف: سلسله مراتب اجتماعی در بسیاری از گونه ها ازجمله انسان ها هدایت گر رفتار بوده و شکل گیری آن وابسته به شناخت، حافظه اجتماعی و فرایند یادگیری تقویتی است. توانایی یادگیری از بازخورد یک پیش نیاز ضروری برای تعامل موفق با محیط های اجتماعی است. غالبیت اجتماعی می تواند تأثیر زیادی بر جنبه های مختلف شناخت و رفتار داشته باشد. هدف مطالعه حاضر مقایسه عملکرد رفتاری (زمان واکنش و دقت پاسخ) افراد با غالبیت اجتماعی (بالا و پایین) در شرایط یادگیری از بازخورد مثبت و منفی است.روش: جامعه آماری پژوهش حاضر شامل ۲۴۰۰۰ نفر از دانشجویان دانشگاه تبریز در سال ۱۴۰۱بودند. نمونه اولیه شامل ۱۸۶ نفر بودند که به صورت آنلاین پرسشنامه های اضطراب حالت- صفت اسپیلبرگر، پرسشنامه شخصیتی خرده مقیاس سلطه را تکمیل کردند. سپس، ۳۴ نفر با روش نمونه گیری هدفمند به عنوان گروه غالبیت اجتماعی بالا (۱۹ نفر) و غالبیت اجتماعی پایین (۱۵ نفر) انتخاب شدند و به هر دو گروه تکلیف یادگیری احتمالی ارائه گردید. داده های رفتاری با استفاده از تحلیل واریانس مختلط مورد تجزیه وتحلیل آماری قرار گرفت.یافته ها: تفاوت معناداری بین دوگروه غالبیت اجتماعی بالا و پایین از نظر زمان واکنش و دقت پاسخ در یادگیری از بازخورد مثبت و منفی مشاهده نشد (0.05<p)، اما میانگین نمره دقت پاسخ هر دو گروه با غالبیت اجتماعی بالا و پایین در بازخورد منفی بیشتر از بازخورد مثبت بوده است.
نتیجه گیری: یافته های پژوهش نشان می دهد که بازخورد منفی در هر دو گروه با غالبیت اجتماعی بالا و پایین منجر به یادگیری بهتر می گردد.
بررسی ویژگی های روان سنجی مقیاس انگیزه خواندن (RMQ) در دانش آموزان مقطع ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندازه گیری تربیتی سال ۱۴ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۵۸
41 - 67
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف بررسی روایی، پایایی و ساختار عاملی پرسشنامه انگیزه خواندن انجام شده. طرح پژوهش حاضر در زمره پژوهش های پیمایشی و توسعه ابزار به شمار می آید. جامعه آماری پژوهش کلیه دانش آموزان پایه ششم شهرستان یزد بود. شرکت کنندگان شامل یک گروه نمونه 300 نفری از دانش آموزان پایه ششم شهر یزد سال تحصیلی 1401-1400 بود که با روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند و به پرسشنامه انگیزش خواندن شیفل و شافنر (2016) پاسخ دادند. برای تحلیل داده ها از روش های تحلیل عاملی و ضریب آلفای کرونباخ با استفاده از نرم افزار SPSS26 و Smart PLS استفاده شد. نتایج تحلیل عاملی نشان داد که پرسشنامه از هفت عامل تشکیل شده و از شاخص های برازش مناسبی برخوردار است . ضرایب آلفای کرونباخ برای کل مقیاس و ابعاد آن بین 77/0 تا 92/0 نوسان داشت. در نهایت، نسخه فارسی پرسشنامه "انگیزش خواندن"، برای سنجش دلایل مختلفی که دانش آموزان ایرانی به خواندن می پردازند، از خصوصیات روان سنجی قابل قبولی برخوردار است و می توان از آن به عنوان ابزاری معتبر در موقعیت های پژوهشی، آموزشی و بالینی استفاده کرد .
مشکلات ذهنی سازی در کودکان مبتلا به دیابت نوع یک و والدین آن ها: یک مطالعه کیفی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ مشاوره و روان درمانی سال ۱۵ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۵۹
109 - 150
حوزههای تخصصی:
ظرفیت ذهنی سازی یا توانایی فهم وضعیت ذهنی خود و دیگران، همچنین نشان دادن واکنش مناسب به آن، می تواند نقش به سزایی در فرایند درمانی و سازگاری با تغییرات ناشی از بیماری های مزمن در زندگی ایفا کند. هدف این پژوهش کیفی، شناسایی مشکلات ذهنی سازی کودکان 8 تا 12 ساله مبتلا به دیابت نوع یک و والدین آن ها است. لذا با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند تا حد اشباع و با بهره-گیری از رویکرد پدیدارشناسی استعلایی یا روان شناختی و از طریق مصاحبه نیمه ساختاریافته، برگرفته از سئوالات مقیاس عملکرد تاملی کودکان و نوجوانان و فرم مصاحبه تحولی والدین، تجارب زیسته 18 کودک مبتلا به دیابت نوع یک و 22 نفر از والدین آن ها تحلیل و طبقه بندی شد. حاصل نهایی این مطالعه پدیدارشناسانه، استخراج سه مضمون کلی شامل عوامل زمینه ساز شکست ذهنی سازی، انواع مشکلات شایع ذهنی سازی و پیامدهای شکست ذهنی سازی است. نتایج این پژوهش و تامل بر مدل چرخه شکست ذهنی سازی، علاوه بر تسهیل روابط و تنظیم هیجانات کودکان و والدین درگیر این بیماری، می تواند به طراحی مقیاس سنجش مشکلات ذهنی سازی، تدوین مداخلات روان شناختی و توسعه خدمات پزشکی کمک قابل توجهی نماید.
بررسی آسیب های روان شناختی کودکان ایرانی در طلاق والدین: یک مطالعه مروری نظام مند(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
طلاق والدین یک رخداد سرنوشت ساز و مخاطره برانگیز در زندگی کودک است. مطالعه حاضر به دنبال شناسایی و دسته بندی آسیب های روان شناختی کودکان طلاق است. بدین منظور در پایگاه های داده های ایرانی شامل مگیران (Magiran)، مرکز اطلاعات علمی (SID)، پایگاه تخصصی نور (Noormags) و پرتال جامع علوم انسانی (Ensani)، در بازه زمانی 1402-1385 تعداد 3296 سند بازیابی شدند. سپس با استفاده از فهرست وارسی برنامه مهارت های ارزیابی انتقادی (CASP)، 26 سند بر اساس ملاک ارتباط، سودمندی و اعتبار مطالعه و تحلیل انتخاب شدند. یافته ها به استخراج 42 ملاک برای تبیین آسیب های روان شناختی کودکان طلاق و دسته بندی آن در قالب 2 بُعد درون فردی (26 ملاک) و بین فردی (16 ملاک) منجر شد. از میان ملاک های شناسایی شده، کودکان طلاق بیشتر با کاهش سلامت روان و عزت نفس و افزایش اضطراب، خشم و پرخاشگری مواجه بوده و از مشکلاتی نظیر ناسازگاری، افسردگی، غم، اندوه، انزوا و تنهایی رنج می برند. این آسیب های روان شناختی منشأ بسیاری از مشکلات اجتماعی و کژکارکردی ها است. ادامه روند نگران کننده، تصاعدی و گاهاً نمایی آمار های طلاق و تداوم رویکردها، تصمیم سازی ها، تصمیم گیری ها و اقدامات عمدتاً صوری، منفعل، واکنشی، جزیره ای و مقطعی حال حاضر، نه تنها می تواند سلامت فردی و خانوادگی را با مخاطرات جدی مواجه کند، بلکه بنیان فرهنگ اسلامی ایرانی را در ابعاد کلان امنیت عمومی و ملی با صدمات دوچندانی همراه می سازد. به نظر می رسد تداوم این روند خطرناک بزرگترین تهدید نرم جامعه است که بنیان، سلامت، بالندگی و پایداری فرهنگ اسلامی ایرانی را بشدت تهدید می کند.
مقایسه اثربخشی درمان هیجان مدار و درمان شفقت به خود بر عزت نفس و تجربه شرم در زنان مبتلا به پرخوری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۳ مهر ۱۴۰۳ شماره ۷ (پیاپی ۱۰۰)
۱۶۰-۱۵۱
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی درمان هیجان مدار و درمان شفقت به خود بر عزت نفس و تجربه شرم در زنان مبتلا به پرخوری بود. پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون و گروه کنترل با دوره پیگیری۲ ماهه بود. جامعه آماری کلیه زنان مبتلا به اختلال پرخوری شهر تهران در سال 1400 بودند. ابتدا 45 نفر با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و به شیوه تصادفی در 2 گروه آزمایش و 1 گروه کنترل جایگزین شدند. ابزارهای این پژوهش شامل شدت پرخوری گومالی و همکاران(1982BES,)، عزت نفس روزنبرگ (1989RSEs,)، شرم درونی کوک (1998Cook,) و شرم بیرونی گاس (1994Goss,) بود. از تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر برای تحلیل داده ها استفاده شد. نتایج نشان داد بین میانگین عزت نفس و تجربه شرم در هر دو گروه هیجان مدار و شفقت به خود در مرحله پس آزمون و کنترل تفاوت معنی داری وجود دارد (05/0>P)، یعنی این دو مداخله به شکل معناداری نسبت به گروه کنترل باعث افزایش عزت نفس و کاهش تجربه شرم شده اند. همچنین نتایج آزمون بنفرونی برای مقایسه اثربخشی دو مداخله هیجان مدار و شفقت به خود نشان داد تفاوت معنی داری بین این دو مداخله در افزایش عزت نفس و کاهش تجربه شرم نمونه مورد مطالعه مشاهده نشد(05/0<P). بنابراین می توان گفت باوجود اثربخشی هر دو مداخله بر افزایش عزت نفس و کاهش شرم زنان مبتلا به پرخوری؛ ارجحیت یک مداخله بر دیگری از نظر آماری معنی دار نمی باشد.
تبیین ادراک و نگرش نسبت به اهمال کاری و راهبردهای مواجهه با آن در دانشجویان: یک پژوهش کیفی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های نوین روانشناختی سال ۱۹ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۷۵
144 - 154
حوزههای تخصصی:
اهمال کاری پدیده ای فراگیر و بیانگر تاخیر در فعالیت های تحصیلی است که با عوامل متعددی در ارتباط است و یکی از چالش هایی است که اکثر دانشجویان در طول تحصیل با آن روبرو هستند که می تواند بر جنبه های مختلف زندگی فردی و اجتماعی آنان تاثیرگذار باشد. هدف از مطالعه حاضر تبیین ادراک و نگرش نسبت به اهمال کاری و راهبردهای مواجهه با آن در دانشجویان می باشد. این پژوهش در چارچوب رویکرد کیفی و با به کارگیری روش تحقیق داده بنیاد انجام گرفته است. جامعه آماری شامل دانشجویان دانشگاه خلیج فارس مشغول به تحصیل در سال تحصیلی 1403-1402 بود. ابتدا از جامعه دانشجویان در زمینه اهمال کاری شیوع شناسی شد و دانشجویانی که نمرات آنها بالاتر از 2 انحراف معیار از میانگین بود، به عنوان اهمال کار شناسایی شدند. ابزار جمع آوری داده ها، مصاحبه های نیمه ساختار یافته بوده و به منظور گردآوری اطلاعات، با به کارگیری روش نمونه گیری هدفمند با 22 نفر از دانشجویان مصاحبه انجام شد. تجزیه و تحلیل داده ها در سه مرحله کدگذاری باز، کدگذاری محوری و کدگذاری انتخابی انجام گرفت. یافته ها در ادراک و نگرش اهمال کاری، دو مقوله اصلی (منفی و مثبت) و هفت مفهوم اولیه (تاخیر در انجام وظایف، ویژگی های شخصیتی، فرسودگی، عاطفه منفی، خودسرزنشی، نگرش مثبت موقتی، دارا بودن افکار مقابله ای) را نشان دادند. راهبردهای مواجهه از چهار مقوله اصلی (راهبرد اجتنابی، مقابله ای، تسلیم و هیجان مدار) و هشت مفهوم اولیه (اجتناب از وظایف، روی آوردن به فضای مجازی، گرایش به پیشگیری از اهمال کاری، برنامه ریزی، خودباوری پایین، جایگزین کردن خواب، هیجانات منفی و احساسات منفی) تشکیل شدند. الگوهای پایدار شخصیتی و انگیزشی طبقه مرکزی یافته های حاضر را شکل دادند. این یافته ها تلویحات کاربردی مهمی در فهم نیمرخ شخصیتی و انگیزشی افراد اهمال کار دارند.
پیش بینی اضطراب بر اساس سیستم های مغزی رفتاری با میانجی گری اجتناب شناختی و تحمل ابهام در بیماران مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های نوین روانشناختی سال ۱۹ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۷۵
245 - 256
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر تعیین برازش مدل ساختاری رابطه سیستم های مغزی رفتاری بر اضطراب با میانجی گری اجتناب شناختی و تحمل ابهام در بیماران مبتلابه موتیپل اسکلروزیس بود. مطالعه از نوع همبستگی و روش معادلات ساختاری بود. جامعه آماری تمامی بیماران مبتلابه ام اس عضو انجمن ام اس یزد در سال 1402 بودند. از این جامعه تعداد 126 نفر به روش در دسترس انتخاب شد. ابزار جمع آوری داده های پژوهش پرسشنامه سیستم های بازداری/فعال سازی رفتاری کارور و وایت (1994)، پرسشنامه اجتناب شناختی سگستون و داگاس (2004)، پرسشنامه تحمل ابهام مک لین (1993)، و پرسشنامه اضطراب بک (1988) بود. داده های پژوهش با استفاده از نرم افزارهای SPSS نسخه 25 و PLS نسخه ۳/۳ تجزیه وتحلیل شدند. نتایج نشان داد اثر مستقیم سیستم بازداری رفتاری و فعال سازی رفتاری بر اضطراب معنا دار است (0/05> P). اثر مستقیم سیستم بازداری رفتاری و فعال سازی رفتاری بر اجتناب شناختی معنا دار است (0/05> P). اثر مستقیم سیستم بازداری رفتاری بر تحمل ابهام معنا دار نیست (0/05< P) ولی اثر مستقیم فعال سازی رفتاری بر تحمل ابهام معنا دار بود (0/05> P). اثر مستقیم تحمل ابهام بر اضطراب معنا دار است (0/05> P) ولی اثر مستقیم اجتناب شناختی در اضطراب معنا دار نیست (0/05< P). بازداری رفتاری با میانجی گری اجتناب شناختی و تحمل ابهام و اضطراب اثر غیرمستقیم ندارد (0/05< P). سیستم فعال سازی رفتاری با میانجی گری اجتناب شناختی بر اضطراب اثر غیرمستقیم ندارد (0/05< P). سیستم فعال سازی رفتاری با میانجی گری تحمل ابهام بر اضطراب اثر غیرمستقیم دارد (0/05> P). با توجه به نتایج، طراحی مداخلات در متغیرهای تأثیرگذار مستقیم و غیرمستقیم می تواند در کاهش اضطراب این بیماران نقش داشته باشد.
هم سنجی آموزش روش تدریس سکو سازی و روش تدریس مبتنی بر خردورزی بر سازگاری کودکان دارای مشکلات یادگیری ویژه
منبع:
پیشرفت های نوین در علوم رفتاری دوره نهم ۱۴۰۳ شماره ۵۷
۱۴۰-۱۳۲
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر بررسی هم سنجی آموزش روش تدریس سکو سازی و روش تدریس مبتنی بر خردورزی بر سازگاری کودکان دارای مشکلات یادگیری ویژه بود. روش پژوهش آزمایشی با طرح پیش آزمون، پس آزمون با گروه کنترل همراه با مرحله پیگیری 2 ماهه بود. جامعه آماری کلیه دانش آموزان شهرستان ملارد در سال تحصیلی 1402-1401 بودند. در مرحله اول با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس تعداد 30 نفر انتخاب و سپس به شیوه تصادفی ساده در سه گروه (هر گروه 10 نفر) جایگزین شدند. گروه های آزمایش تحت روش تدریس سکو سازی و روش تدریس مبتنی بر خردورزی قرار گرفتند؛ اما گروه کنترل هیچ گونه مداخله ای دریافت نکردند و در لیست انتظار باقی ماند. از پرسشنامه مشکلات یادگیری ویژه کلورادو (CLDQ) ویلکات و همکاران (2011) و سیاهه سازش یافتگی کودک (CAI) دخانچی (1377) به منظور گردآوری اطلاعات استفاده شد. تجزیه وتحلیل اطلاعات به دست آمده از اجرای پرسشنامه ها از طریق نرم افزار SPSS نسخه 24 در دو بخش توصیفی و استنباطی (تحلیل واریانس آمیخته و آزمون تعقیبی بن فرونی) انجام پذیرفت. نتایج نشان داد آموزش های مذکور در مرحله پس آزمون و پیگیری نسبت به گروه کنترل اثربخشی معناداری بر بهبود سازگاری داشته اند (0/05>P). افزون بر این نتایج نشان دهنده آن بود که روش تدریس سکو سازی مؤثرتر از روش تدریس مبتنی بر خردورزی بر بهبود سازگاری بود (0/05>P). بر اساس نتایج پژوهش حاضر، می توان گفت که روش تدریس سکو سازی و روش تدریس مبتنی بر خردورزی می توانند به عنوان شیوه های آموزشی مناسب برای بهبود سازگاری در دانش آموزان مبتلا به مشکلات یادگیری ویژه به کاربرده شود.