فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳۲۱ تا ۳۴۰ مورد از کل ۲۸٬۲۶۹ مورد.
منبع:
گنجینه اسناد سال ۳۴ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۱۳۴)
64 - 92
حوزههای تخصصی:
هدف: تحلیل نقش سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی در دیپلماسی فرهنگی و قدرت نرم جمهوری اسلامی ایران در ترکیه.روش و رویکرد: کتاب خانه ای، توصیفی و تحلیلی (کمی و کیفی) با تکیه بر اسناد سازمان و الگوی نظری دیپلماسی فرهنگی و قدرت نرم.یافته ها و نتیجه گیری: واکاوی و تحلیل اسناد سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی از بازه زمانی (1374ش-1398ش) نشان می دهد که باوجودِ تلاش های انجام شده توسط متولیان فرهنگی، ظرفیت های فراوانی در گسترش دیپلماسی فرهنگی جمهوری اسلامی ایران در ترکیه مغفول مانده و کمتر به آن توجه شده است. 25 شاخص اصلی و 137 زیرشاخص تحلیلی مستخرج از این پژوهش به خوبی وضعیت فعالیت های سازمان را به تصویر می کشد و می تواند به عنوان الگوی برنامه ریزی و سنجش معتبر برای سنجش عملکرد سازمان و هم چنین گسترش ظرفیت های دیپلماسی فرهنگی و قدرت نرم در ترکیه و دیگر کشورها استفاده شود.
بررسی اوضاع ادبی قلمرو سلجوقیان کرمان با تکیه بر متون تاریخی و دواوینِ اشعار (583-442ه.ق)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ایرانی سال ۲۳ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴۶
265 - 285
حوزههای تخصصی:
زمینه/هدف: با تامّل در متونی همچون بدایع الازمان فی وقایع کرمان، عقدالعلی للموقف الاعلی و دیوان اشعار شاعران کمتر شناخته شده ای همچون ازرقی هروی، ابواسحاق ابراهیم غَزّی، عبدالملک برهانی نیشابوری، ابوالهیجا مقاتل بن عطیه بکری و حکیم سراج الدین ابومحمد عثمان مختاری می توان به مطالب ارزشمندی در بابِ کرمان طی قرون پنجم و ششم هجری قمری و همچنین مدحِ برخی از دولتمران سلجوقیِ کرمان دست یافت. حکومتی که اگرچه نسبت به سلسله قدرتمندِ سلجوقیان بزرگ در ایران، کمتر شاخته شده و بر رویِ آن پژوهش های مختصری صورت گرفته است، اما بعضی از دولتمردانش حامیِ زبان و ادبیات فارسی بوده و در رواج بازار شعر و ادب فارسی در سرزمینِ کرمان نقشی اساسی داشته اند.روش/ رویکرد: مقاله حاضر با استفاده از روش بررسی های تاریخی و با رویکرد توصیفی- تحلیلی در پی اثبات اوضاع ادبی کرمان در دوران سلجوقیان است. در همین راستا پرسش اصلی نوشتار حاضر، عبارت است از اینکه نوعِ رویکردِ دولتمردان سلجوقیِ کرمان نسبت به شعر و ادب فارسی چگونه بوده و شاعران و مدّاحان دربار آنان چگونه از این دولتمردان یاد کرده اند؟یافته ها/ نتایج: یافته های پژوهش حاکی از آن است که برخی از دولتمردانِ سلجوقیِ کرمان و به ویژه وزیر کاردانِ این حکومت، صاحب ناصرّالدین ابوعبدالله مکرم بن علاء، ضمن فراهم ساختنِ امنیّت، آرامش و رفاه عمومی، نقشی برجسته و چشمگیر در رشد، شکوفایی و اعتلای جایگاه زبان و شعر فارسی در دربار و قلمرو حکومت مزبور داشته اند. مسأله ای که موجباتِ ورود بسیاری از ادبا و شاعران به کرمان را فراهم نموده و آنان نیز در متون نثر و دیوانِ اشعار خود به مدح دولتمردان سلجوقی پرداخته اند.
تأملی نظری بر قشربندی اجتماعی جامعه صفوی؛ با رویکرد به موقعیت گروه های فاقد طبقه شهری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات تاریخ فرهنگی سال ۱۶ بهار ۱۴۰۳ شماره ۵۹
125 - 152
حوزههای تخصصی:
گروه های فرادست با تسلط بر سیستم ارتباطات و اطلاعات جامعه، سعی در ارتقاء، تقویت و بازتاب دیدگاه های خود به عنوان الگوی معیار در جامعه دارند. این فرایند خلق و تقویت سیستم ارتباطی عمومی، باعث می شود صدا و تصویر افراد بیرون از گروه های غالب، حذف، دستکاری و یا بدرستی منتقل نگردد. اندک اطلاعات موجود در منابع درباره گروه های فاقد طبقه، خاموش و یا فرودست در دوره صفوی، بازتاب تجارب زیسته و موقعیت واقعی ایشان نمی باشد. چراکه صدا و تصویرآنها در منابع رسمی و تاریخی، به درستی انعکاس نمی یابدو به دیگر سخن به دلخواه گروه های اجتماعی دیگر همچون فرادستان بازنمایی می شود. منظور از گروه های فاقد طبقه در این نوشتار، به گروه های اجتماعی اشاره دارد که در دسته بندی های اجتماعی مرسوم دوره صفویه، مورد اشاره نیستند. در واقع به رسمیت شناخته نمی شوند و به تعبیر نوشتار حاضر «فاقد طبقه» به حساب می آیند. بر این اساس نوشتار حاضر بدنبال پاسخ این پرسش است که این گروه های فاقد طبقه در نظام قشربندی اجتماعی دوره صفوی در چه موقعیت و جایگاهی قرار دارند؟ رویکرد پژوهش حاضر اکتشافی و روش آن کیفی است و تلاش دارد با تاسی از روش تاریخ خُرد که یکی از محورهای مطالعاتی در تاریخ فرهنگی جدید است به ردیابی گروه های فاقد طبقه به عنوان رهیافتی برای شناخت اقشار فرودست اجتماعی جامعه صفوی پردازد. در واقع دال مرکزی مطالعات و بررسی های تاریخ خُرد را اقشاری تشکیل می دهند که در روایت تاریخ سنتی مورد توجه قرار نگرفته اند.
نقش حوادث جوی بر تحولات نظامی ایران سده های سوم و چهارم هجری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات تاریخی جنگ سال ۸ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۲۸)
43 - 55
حوزههای تخصصی:
پدیده های جغرافیایی سهم بسزایی در راهبردها و در عین حال سرنوشت جنگ ها در طول تاریخ ایران داشته اند. لذا توجه به آن در جهت ارزیابی و تحلیل شیوه ها و رفتارهای نظامی حکومت ها امری ضروری خواهد بود. در این میان نقش حوادث جوی در انتخاب زمان وقوع حوادث، نوع سازماندهی قوا و حتی نتیجه برخی از پیروزی ها، پیشروی ها و یا در شق دیگر، عقب نشینی ها و حتی شکست ها خود از امتیاز و در عین حال ضرورت های توجه به آن پرده برمی دارد. لذا این پژوهش به روش تبیینی- تاریخی و با طرح این پرسش بنیادین که حوادث جوی چه نقشی بر تحولات نظامی ایران سده های سوم و چهارم هجری داشته است، دریافته است که حوادث جوی از جمله برف و سرما، سیل، باران، باد و گرما گاهی موازنه ی جنگی را کاملاً تغییر داده؛ و حتی مسیر و در نهایت نتیجه جنگ را برخلاف همه پیش بینی ها دگرگون کرده است. ضمن آن که علاوه بر تضعیف قوای جسمانی، به هم ریختگی سپاه و یا تأثیر نامطلوب بر تسلیحات، نمی بایست بار و فشار روانی- تبلیغاتی وقوع حوادث غیرمترقبه ی جوی و سعی بر القاء خرافه ی ارتباط با آسمان و جهان غیب که خود به تضعیف روحیه سپاهیان رقیب می انجامید، نادیده گرفته شود.
«ایران» و «ایرانی» در فرهنگ و شعر صفوی
حوزههای تخصصی:
شعرا و نویسندگان دوره صفوی، چه آنها که ارتباطی با دربار دارند و چه افرادی که خارج از نظام درباری به نوشتن و خواندن مشغول اند، با ادراک جدیدی از هویت ایرانی بدان پرداخته اند. نشانگرهایی که آنها در نوشتار خود دارند، به صورت مستقیم و غیرمستقیم به مفاهیم ایران و ایرانی اشاره دارند و در این موضوع باورهای خود را تبیین می کنند. در این پژوهش به متون منظوم بیش از ده تن از شاعران این دوره دقت شد و تمامی قسمت های مربوط به مفاهیم هویت ایران و ایرانی استخراج و با روش تحلیل محتوای کیفی مطالعه شد. مؤلفه هایی که نشان از هویت ایرانی دارد، لزوماً لفظ مستقیم «ایران» نیست، بلکه نشانگرهای دیگری از باورها و سنت ها و تقابل ها با غیرایرانی ها این هویت را تعیین می کند. نظریه بازنمایی استوارت هال در نوع خوانش و تفسیر نشانه های فرهنگی و استدلال و نتیجه گیری کمک شایانی می کند. به ویژه کلیشه سازی در ابلاغ این نظر تأثیر دارد. بااین حال گاهی برخی نکات تنها از متون این پیکره پژوهشی ناشی می شود که با استقراء آنها و توجه به تاریخ اجتماعیات ایران قابل بررسی است. در نتیجه مطالعات می توان پربسامدترین مفاهیم مربوط را «افتخار و مباهات به ایران باستان»، «ایران و ایرانی بودن در قیاس با نژاد و هویت و قدرت سایر کشورها»، «غم و ویرانی ایران» و «قدرت ایران و ایرانی» دانست. علاوه بر ذکر صریح نام ایران، مؤلفه هایی اعم از باورهای شیعی، اعتنای جدی و معنادار به قدرت های باستانی ایرانیان در حکومت و در سنت گرایی نشان از تجدید هویت ایرانی دارد.
روند آموزش بهداشت فردی و اجتماعی در ایران، موردپژوهی: از اقدامات میرزا تقی خان امیرکبیر تا ایجاد سپاه بهداشت
حوزههای تخصصی:
از دیرباز، بهداشت و نظافت شخصی ازجمله احکام و تکالیف شرعی شمرده می شد و مؤمنان موظف بودند برای اجرای برخی عبادات خود را پاکیزه نگاه دارند. در روزگار نو، هم پای اکتشافات پی درپی و پیشرفت علوم مختلف، بهداشت و نظافت شخصی و اجتماعی به صورت دانشی وابسته به پزشکی نوین درآمد و به تدریج از شرایع و تکالیف دینی جدا شد و وجه اجتماعی یافت. پرسش اصلی این مقاله این است که نهادینه شدن بهداشت شخصی و اجتماعی، طی دوران صدارت میرزا تقی خان امیرکبیر تا تشکیل سپاه بهداشت در سال 1343 ش، چه روندی را طی کرده است. روش پژوهش تاریخی با رویکرد توصیفی-تحلیلی با استفاده از منابع کتابخانه ای، نشریات و جراید دوران پهلوی است. براساس نتایج پژوهش، به دنبال شناخت تدریجی ایرانیان با تمدن غرب و دستاوردهای علمی آن، و پس از اقدامات امیرکبیر، به تدریج مفهوم بهداشت فردی و اجتماعی معنادار شد و رعایت اصول بهداشتی به عادت و فرهنگ همگانی تبدیل شد؛ فرایندی که در دوران حکومت رضاشاه کُند و بطئی بود. پس از جنگ جهانی دوم، متأثر از تبلیغات وسیع، نهادینه کردن بهداشت با اجرای برنامه های مختلف تبلیغی مانند چاپ نشریات مخصوص بهداشتی، گنجاندن مفاهیم مربوطه در برنامه های تحصیلی مدارس و استفاده از ابزار رسانه ای جدید مانند نمایش فیلم های بهداشتی در شهرها و روستاها، هر روز تعداد بیشتری از ایرانیان با اصول بهداشت فردی و اجتماعی آشنا شدند و رعایت آن با انواع محصولات بهداشتی همگانی گردید. سرانجام با تشکیل سپاه بهداشت در سال 1343 ش این روند در سراسر ایران شتاب گرفت.
جامعه شکننده و شکنندگی پیوندها: آسیمیلاسیون و گروه های منفصلِ اجتماعی در آذربایجان
منبع:
مطالعات تاریخ آذربایجان و ترک سال ۲ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۴
12 - 51
حوزههای تخصصی:
آذربایجان در دو سده اخیر، عرصه ای برای تحولات اجتماعی و فرهنگی عمیق بوده است که نه تنها بر هویت تاریخی این منطقه تأثیر گذاشته، بلکه سؤالات بنیادینی را درباره جامعه و فرهنگ آن مطرح کرده است. در این راستا، تلاش های نظام های مرکزی برای تجزیه جغرافیایی و تضعیف هویت اجتماعی، به ویژه از طریق نادیده گرفتن زبان ترکی، به عنوان یکی از ارکان هویت آذربایجانی، به چالش های جدی در این زمینه دامن زده است.این سیاست ها، که به وضوح بر ماهیت اجتماعی و فرهنگی منطقه تأثیرگذار بوده، موجب آسیمیلاسیون و جدایی گروه هایی از مردم آذربایجان شده است. از منظر فلسفی و جامعه شناسی تاریخی، این تحولات ما را به تأمل در مفهوم هویت و جامعه وادار می کند. آیا هویت به چیزی ثابت و غیرقابل تغییر است یا اینکه در پیوند با تحولات اجتماعی، دستخوش تغییر می شود؟ این سؤالات، ضرورت پژوهش های عمیق تر را در زمینه هویت آذربایجانی و بررسی عوامل مؤثر بر آن ایجاب می کند. هدف این مقاله، بررسی پاره ای از دلایل و عوامل مؤثر بر فرایند آسیمیلاسیون در جامعه آذربایجان است. از این رو، با تکیه بر تجربیات شخصی و داده های موجود، تلاش می شود تا زنگ خطری برای جامعه به صدا درآید و توجه ها را به چالش های جدی ای جلب کند که آذربایجان امروزی بیش از حد با آنن آشناست .بدیهی است که برای عبور از این بحران، نیاز به رویکردی جامع و عمل گرا از سوی تمامی اقشار جامعه وجود دارد. این رویکرد می تواند به حفظ و تقویت هویت فرهنگی و اجتماعی آذربایجان کمک کند و فضایی برای گفت وگوی سازنده و بازسازی پیوندهای اجتماعی فراهم آورد.
تحلیلی بر چیستی فرهنگ سنگ افراشت های انسان ریخت در شمال غرب ایران و مناطق همجوار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات باستان شناسی پارسه سال ۸ بهار ۱۴۰۳ شماره ۲۷
37 - 57
حوزههای تخصصی:
فرهنگ سنگ افراشت در گستره زمانی چندهزارساله از مرزهای غربی چین تا دریای بالتیک و اسپانیا متداول بوده و در دوره های اسلامی نیز در یافته های باستان شناسی و منابع مکتوب در صور مختلفی نمود یافته است. پژوهش حاضر درصدد پاسخ به این پرسش ها است که مهم ترین عوامل گسترش زمانی و مکانی فرهنگ سنگ افراشت انسان ریخت چیست؟ و مفاهیم به کار رفته در فرهنگ سنگ افراشت انسان ریخت در دوران پیش ازتاریخ و دوران اسلامی چیست؟ پژوهش حاضر ضمن بررسی گسترش زمانی و مکانی این فرهنگ و معرفی نمونه های شاخص آن در حوزه جغرافیایی بین دریای سیاه و حوزه فرهنگی دریای خزر به بررسی چیستی و چرایی برپایی سنگ افراشت ها می پردازد. این پژوهش از نوع تحلیلی-تاریخی فرهنگی بوده که اطلاعات آن بر پایه مطالعات اسنادی و کتابخانه ای گردآوری شده است. نتایج پژوهش حاضر نشان می دهند مهم ترین عوامل گسترش زمانی فرهنگ سنگ افراشت انسان ریخت به دلیل ارتباط آن ها با سنن و آئین های مذهبی بوده و آن چه سبب گسترش مکانی این فرهنگ شده، احتمالاً با مبادلات تجاری و به تبع آن مبادلات فرهنگی ارتباط داشته است؛ هم چنین سنگ افراشت ها درطول ازمنه به اشکال انسانی و حیوانی و نمادهای باروری قابل مشاهده است که در موارد متعددی در قالب، تجسم فرد متوفی در ارتباط با مدفن وی نمود یافته است. قدیمی ترین نمونه سنگ افراشت انسان ریخت شناسایی شده در حوزه جغرافیایی مذکور، متعلق به استل دوبندی در شمال باکو است. این سنگ افراشت در حالت برجای در ارتباط با یک کورگان به دست آمده که درون آن مواد فرهنگی از اواخر دوره فرهنگ مایکوپ به دست آمده است. این فرهنگ متعلق به اواخر هزاره سوم و اوایل هزاره دوم پیش ازمیلاد است. در ادامه نمونه های دیگری از سنگ افراشت ها در سوریه، ترکیه و شمال غرب ایران نیز مورد بررسی قرار گرفته است. نتایج پژوهش حاضر نشان می دهند؛ هرچند ارتباط گاهنگاری و باستان شناختی بین نمونه های پیش از تاریخ و ازمنه بعد از میلاد وجود ندارد، اما تمامی نمونه ها با مقوله تدفین، سنن و آئین های مذهبی ارتباط داشته و به تجسم شخصی که احتمالاً از مرتبه اجتماعی بالایی برخوردار است، می پردازد. این موضوع در متون و یافته های باستان شناختی نمود داشته است.
تأثیر رویکرد ساختارگرایی بر تاریخ نگاری انجمن تاریخ افغانستان (1321 -1357)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رویکرد ساختارگرایی به عنوان یک روش فکری-فلسفی بعد از جنگ جهانی دوم، مقبولیت یافت و بر بسیاری از حوزه های علمی تأثیر گذاشت. این اندیشه توسط مورخان مکتب آنال وارد قلمرو علم تاریخ شد و در نسل دوم آنال، تاریخ نگاری ساختارگرا به اوج رسید. عصر طلایی ساختارگرایی دهه های شصت و هفتاد قرن بیستم میلادی به حساب می آید و از نمونه های آن می توان به آثار فرناندو برودل اشاره کرد. این مقاله با روش تحلیلی- توصیفی و مبتنی بر داده های مستخرج از مجله آریانا(مهم ترین نشریه انجمن تاریخ کابل) و مهم ترین آثار تاریخی چهره های شاخص این انجمن، درصدد تبیین تأثیر اندیشه ساختارگرایی در تاریخ نگاری انجمن مذکور است که بین سال های 1321- 1357 ش. فعالیت داشت و میراث گسترده ای با همین رویکرد، برجای گذاشت. یافته های پژوهش نشان میدهد ساختارهای ناسیونالیسم با مؤلفه های باستان گرایی، تبار گرایی، زبانی و جغرافیایی در تاریخ نگاری آنان تأثیر داشته است. این تأثیرگذاری، در کنار خلق فرصت هایی چون تاریخ تحلیلی، توجه به جغرافیای تاریخی، اهمیت دادن به عناصر فرهنگی مثل زبان شناسی، آثار باستانی، آداب و رسوم، افسانه ها و قصه ها؛ چالش های گسترده ای نیز در سنت تاریخ نویسی افغانستان به وجود آورد. پیش فرض های متنوع و متناقض انجمن مذکور در تاریخ نگاری افغانستان، دگرگونی عمیقی را در سنت تاریخ نگاری این کشور بوجود آورد. انجمن مذکور تلاش کرد با پیش فرض های حاکم بر افغانستان معاصر به عنوان واحد سیاسی مستقل با مرزهای کنونی آن، گذشته تاریخی این کشور را تبیین کند؛ ازاین رو پیش فرض های ذهنی مورخان انجمن تاریخ، خود را بر واقعیت های تاریخی گذشته تحمیل کرده است.
روسپی گری زنان در شهر تهران از عهد قاجار تا پایان دوره پهلوی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات تاریخ فرهنگی سال ۱۶ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۶۱
85 - 126
حوزههای تخصصی:
مقاله پیشِ رو با تمرکز بر روسپی گری زنان در شهر تهران درصدد پاسخ به دو سؤال زیر است: ۱-وضعیت زنان روسپی در بازه زمانی دوره قاجار تا پایان دوره پهلوی چگونه بوده است؟ ۲-مواجهه حکومت با آن ها در این دوران چگونه بود؟ بررسی تغییرات کمی و کیفی وضعیت زنان روسپی و نوع مواجهه حکومت با معضل روسپی گری در دوره قاجار و پهلوی با استفاده از روش تطبیقی انجام شده است؛ یافته های پژوهش نشان می دهد که روسپیان در این دو دوره با توجه به خاستگاه اجتماعی، سن و علل روسپی گری وضعیت مشابهی داشت اند، اما با توجه به مدرنیزاسیون جامعه در دوره پهلوی روسپی گری به صورت پدیده ای بیشتر شهری، ساختارمند، متنوع تر و از نظر کمی با درصد کمتری بروز یافته است. سیاست حکومت ها در مواجهه با این پدیده نیز چندگانه و متناقض بوده است؛ علی رغم مشابهت در استفاده های مالی و سیاسی حکومت ها از روسپیان و مجازات های کیفری آنان، در دوره رضاشاه تلاش هایی برای کنترل و ساماندهی این پدیده از طریق اسکان روسپیان و اعمال قوانین بهداشتی صورت گرفت و در دوره محمدرضاشاه رویکرد به روسپی گری به تدریج از برخورد کیفری تا حدی به برخورد اجتماعی تغییر یافت و اقداماتی برای حمایت از زنان روسپی و بازگشت آن ها به جامعه انجام شد. به رغم تلاش های صورت گرفته، حکومت ها در کنترل و پیشگیری این معضل توفیق چندانی نداشته و عوامل کلان ساختاری و نگرش های پدرسالارانه و مردسالارانه در جامعه نقش مهمی در تداوم روسپی گری داشته اند.
دیوکس و شاه آرمانی در دین زردشتی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ایرانی سال ۲۳ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴۶
61 - 80
حوزههای تخصصی:
زمینه/هدف: هرودوت در گزارش کوتاه خود درباره تاریخ ماد از «دیوکس» به عنوان بانی پادشاهی مادی سخن می گوید که طی فرایند پیچیده ای که توسط هرودوت یا منابع او ساده سازی شده است، موفق به تشکیل یک پادشاهی پویا و نیرومند می شود. پژوهشگران زیادی در تلاش برای تفسیر داده های هرودوت با توجه به الگوهای رایج تشکیل حکومت در خاورمیانه باستان بودند، اما تقریباً همه نقش دین زردشتی را در این فرایند نادیده گرفته اند. پرسش اصلی پژوهش حاضر این است که گزارش هرودوت از روند قدرت گیری دیوکس و تشکیل پادشاهی مادی نشانگر چه ایدئولوژی حکومتی است؟
روش/رویکرد: در مقاله حاضر با استفاده از روش کتاب خانه ای اطلاعات مورد نظر گردآوری شد و سپس با استفاده از شیوه تحلیل محتوا مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت و نتایج به شکل توصیفی-تحلیلی ارائه شد.
یافته ها/نتایج: یافته های پژوهش نشان می دهد که هرودوت در توصیف خود از روند قدرت گیری دیوکس محورهایی چون دادگری، سازندگی، تقدس شاه و مردم داری را مطرح می کند که همه از مؤلفه های اصلی شخصیتی یک شاه آرمانی، از منظر دین زردشتی هستند. بنابراین می توان دین زردشتی را منبع راویان گزارش هرودوت دانست و حتی یک گام فراتر رفت و ادعا کرد که دین زردشتی محرک اصلی تشکیل پادشاهی مادی در سده 7 ق.م. بوده است.
شهرنشینی مفرط، عاملی در ایجاد بحران عصر مفرغ پایانی در شرق ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از واقعیت هایی که در بافت های باستان شناختی مربوط به اواخر عصر مفرغ دیده می شود، ترک و یا کوچک شدن بیش از اندازه محوطه ها است. بسیاری از محوطه ها و سکونتگاه های فلات ایران و خارج از فلات ایران در پایان عصر مفرغ به صورت ناگهانی و غیرمنتظره دچار فروپاشی شدند و یا روند رو به رشد این جوامع متوقف شده است. پژوهشگران عوامل متعددی ازجمله: سیل، زلزله، مهاجرت اقوام تازه وارد و... را برای این رخداد درنظر گرفته اند که به این عوامل می توان تأثیر عاملی چون «شهرنشینی مفرط» را نیز اضافه کرد که چندان به آن پرداخته نشده است. متعاقب شهرنشینی مفرط چالش هایی از قبیل: تغییرات گرمایی منطقه ای، تخریب زیستگاه و تنوع زیستی و اکوسیستم به عنوان عواملی شتاب دهنده در بحران های این دوره، می توانسته وخامت شرایط را بیشتر کند و پرسش اصلی این پژوهش بررسی شواهد و میزان و چگونگی اثرگذاری این عوامل در ایجاد بحران های عصر مفرغ پایانی است. نتایج این پژوهش نشان می دهد که پس از افزایش جمعیت در مراکز شهری با توجه به عدم برنامه ریزی اداری برای کنترل شرایط ناشی از شهرنشینی متراکم و درنتیجه برهم خوردن نظم محیطی و توازن طبیعی، جامعه به صورت یک سیستم پایدار سعی در بازگرداندن شرایط طبیعی کرده که این سعی، در برگشتن به توازن به صورت های مختلف هم چون تصمیم به ترک استقرارگاه های بزرگ و حرکت به سمت نواحی حاشیه ای و پیرامونی دارای منابع غذایی و آبی کافی بروز کرده است. شواهد این رخداد در مناطقی مانند: مرو، بلخ شمالی و جنوبی و نواحی دوآب در شرق سند دیده می شود؛ در برخی موارد نیز بحران در جوامع بیشتر شده و به صورت مشکلات جدیدتر هم چون قحطی و بیماری های همه گیر و جدال های بین منطقه ای و مواردی از این دست بروز کرده که منجر به فروپاشی جوامع شده است.
زمینه های بحران های سیاسی و اجتماعی کرمان در روزگار زوال حکومت صفویه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تاریخ ایران پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۳۷)
151 - 177
حوزههای تخصصی:
ایالت کرمان در روزگار اقتدار صفویان همزمان با حکمرانی گنجعلی خان، فرمانده و حکمران شاه عباس بزرگ در این ایالت، جزو پهناورترین ولایات ایران بود که بخش پهناوری از مرکز، جنوب، جنوب شرقی و شرق ایران را از کرمان و مکران (بلوچستان) تا سیستان و قندهار شامل می شد. وسعت قلمرو، قرارگرفتن در کانون های تحولات سیاسی و بحران های شرق کشور، بر اهمیت ژئوپلتیک کرمان در عصر صفوی افزوده بود. در عصر جانشینان شاه عباس، در پی سیاست تبدیل ممالک عامه به خاصه (شاهی)، زمینه افول اقتدار سیاسی، اقتصادی و مرزداری کرمان آغاز شد. این ایالت نخستین کانون توجه فتنه افغانان و محمودخان هوتکی از شرق ایران بود. این مقاله بر اساس روش تحقیق تاریخی در تبیین و تحلیل داده ها تلاش دارد به این پرسش ها پاسخ دهد: بر اثر چه عللی در کرمان زمینه بحران های سیاسی، اقتصادی و اجتماعی پدید آمد؟ کرمان و مسیر جنوب شرقی، چه نقشی در زوال صفویان و سقوط اصفهان داشته است؟ کرمان در بحران های بعد از فروپاشی صفویان چه نقشی در نابسامانی و آشفتگی سیاسی کشور داشت؟ این پژوهش تنها به روند تحولات کرمان در اواخر عصر صفویه زمانی نپرداخته، بلکه کوشیده بسترهای بحران ها و تحولات ایالت کرمان را مورد نقد تاریخی قرار داده است. یافته های پژوهش نشان می دهد که کم توجهی و سوءتدبیر امرای دربار اصفهان و عدم اعزام حکام توانمند و کاردان، گسترش ناامنی و سخت گیری های دینی، ناامنی در جاده ها، نابودی و زوال جاده ها و تجارت، کاهش تولید و افول اقتصادی، نارضایتی های اجتماعی، و از هم گسیختگی های فرهنگی زمینه های زوال سیاسی و اجتماعی کرمان و در نتیجه سقوط صفویان را در پی داشت.
تحلیل کنش های گفتاری آیات جهاد در سوره بقره بر اساس نظریه سرل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات تاریخی جنگ سال ۸ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۲۹)
30 - 46
حوزههای تخصصی:
تحلیل کنش های گفتاری آیات جهاد در سوره بقره بر اساس نظریه سرل می تواند دستاوردها و دیدگاه های نوینی را به ارمغان آورد این پژوهش با استفاده از روش تحلیل محتوا و بر اساس نظریه سرل به بررسی آیات جهاد در سوره بقره پرداخته و در صدد پاسخ به این پرسش است که در آیات جهاد سوره بقره، بیشتر از کنش های دستور و تهدید استفاده شده است یا کنش های توصیف و توضیح؟ آیا این کنش ها در طول زمان و در شرایط مختلف تغییر کرده اند؟ این آیات، در برگیرنده پیام ها و آموزه های مهمی در خصوص نبرد و دفاع در راه خدا هستند. تحلیل آیات جهاد با استفاده از نظریه کنش های گفتاری، نشان می دهد که این آیات، مجموعه ای از کنش های گفتاری را شامل می شوند که هر کدام کارکرد و هدف خاصی را دنبال می کنند. برخی از این کنش ها، به صدور اوامر و دستورات الهی در خصوص جهاد پرداخته و دسته ای دیگر، به توجیه و تبیین ضرورت و مشروعیت جهاد در شرایط مختلف اختصاص دارند. گروهی از این کنش ها نیز به تشویق و ترغیب مؤمنان به شرکت در جهاد و وعده پاداش الهی به آ ن ها می پردازند. در نهایت، پژوهش حاضر نشان می دهد که می توان از اسلوب های زبانی موجود در آیات قرآن، معنای دیگری استنباط کرد.
غازی گری نیروی دریایی در تمدن اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات تاریخی جنگ سال ۸ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۲۹)
14 - 29
حوزههای تخصصی:
مفهوم غزا و جهاد از نظر مسلمانان جنگ در راه خدا در صحرا و بیابان بود. جهاد و غزا در دریا با گسترش فتوحات پیش آمد که سخت تر از خشکی بود. حکمرانان جهت ترغیب جهاد در دریا متوسل به احادیث و روایاتی شدند که می توانست آستانه تحمل و شجاعت مسلمانان را برای رویارویی با خطرات حوادث در دریا بالا ببرد؛ در کنار این موضوع به منظور گسترش فتوحات دریایی ایجاد کارگاه های دریانوردی یا راه اندازی این کارگاه ها بعد از فتح بنادر و نیز دیوان هایی برای اداره نبردهای دریایی و نظارت بر مجاهدان دریا در دولت های اسلامی مورد توجه قرار گرفت. این پژوهش با بررسی امر غزا و جهاد در دریای مدیترانه تلاش کرده مسیر روشنی در درک اهمیت غازی گری و جهاد در دریا و تأثیر و نقش دولت های مسلمان در سواحل شرقی و جنوبی مدیترانه را بر این امر بررسی کند. دستاوردهای پژوهش حاکی از آن است که سختی نبرد در دریا، نیاز به تسلیحات نظامی پیشرفته تر در دریا، تشویق شهادت در دریا و تأکید متون و روایات اسلامی در این زمینه محورهایی مورد تأکید از سوی دولت های مسلمان همجوار با مدیترانه برای امر غازی گری دریایی بوده است.
سیاست های منطقه ای ایران در عراق بر پایه اسناد ساواک (از سقوط پادشاهی تا قدرت گیری حزب بعث)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر به بررسی جایگاه و اهمیت ایران در منطقه خلیج فارس در دوره جنگ سرد در سال های 1337-1347ش/1958-1968م می پردازد که در آن دهه تبدیل به عرصه کارزار و رویارویی دو جبهه شرق و غرب شده بود. سازمان تازه تأسیس ساواک در این کارزار رصدکننده فعالیت های عوامل شوروی در منطقه و مجری سیاست های دولت مرکزی ایران بود و کشور عراق تبدیل به مهم ترین عرصه این کارزار شده بود. عراق پس از کودتای عبدالکریم قاسم در سال 1338ش، از یک هم پیمان بلوک غرب تبدیل به پایگاه گسترش نفوذ شوروی شد، بنابراین ساواک نقش مهمی در رصد، خنثی سازی و عکس العمل متقابل نسبت به این تهدیدات داشت. این پژوهش ابتدا به چگونگی فعالیت اطلاعات خارجی ساواک بر پایه اسناد موجود پرداخته و روند سریع تحولات عراق را در جمهوری اول (عبدالکریم قاسم) و جمهوری دوم (عبدالسلام و عبدالرحمن عارف) بر این مبنا مورد تحلیل قرار داده است. این تحولات پرشتاب که آینه تمام نمایی از تغییر در مناسبات قدرت در دوره جنگ سرد در منطقه خلیج فارس و غرب آسیا بود با نقش آفرینی محمدرضا پهلوی، جمال عبدالناصر و رژیم صهیونیستی در عراق بسیار پرالتهاب و تنش دنبال می شد. پژوهش حاضر در گام بعدی به چیستی و چرایی سیاست های منطقه ای ایران در قبال تحولات عراق و ارزیابی موفقیت یا عدم موفقیت آن سیاست ها پرداخته و نقش ساواک را در این میان موردبررسی قرار می دهد. به عبارت دیگر، شناخت استراتژی مهار بدون درگیری نظامی و استفاده از عنصر کُردی در تغییر مناسبات داخلی عراق با همکاری سرویس اطلاعاتی رژیم صهیونیستی (موساد)، به رغم عدم همراهی ایالات متحده در بدو امر، همگی از جوانب مختلفی هستند که رابطه میان تدوین اطلاعات و اجرای سیاست ها توسط ساواک در هریک این موضوعات موردبررسی قرار خواهد گرفت.
تطور وعظ از حقله های قصه خوانان تا مجالس واعظان از آغاز تا سده 6 قمری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تاریخ فرهنگ و تمدن اسلامی سال ۱۵ بهار ۱۴۰۳ شماره ۵۴
123 - 150
حوزههای تخصصی:
وعظ از اوایل دوره اسلامی از قالب های مؤثر در انتقال تعالیم و آموزه های اسلامی بوده است. واعظان با به کاربردن انواع شیوه های وعظ ، استفاده از آرایه های ادبی و بهره بردن از مضامین گوناگون، مجالس وعظ خویش را با جذابیت فوق العاده ای برگزار می کردند و اقشار گوناگون مردم و حکمرانان را به خود جلب کرده، شهرت فزاینده ای کسب می-کردند. این نوشتار با استفاده از روش توصیفی-تحلیلی بران است، تا ابعاد وعظ را از لحاظ انواع ، شیو ه ها و اشکال وعظ گویی تا سده 6 ق بررسی کرده و آنگاه آشکار سازد که مفاهیم مرتبط با وعظ چه پیوند یا تفاوتی با یکدیگر داشته اند. یافته ها حکایت از آن دارد که وعظ باید در دو مفهوم عام و خاص مورد بررسی قرار گیرد، مفهوم عام آن از همان صدر اسلام وجود داشته و در قالب های گوناگونی مانند قصه خوانی، ذکر، خطبه خوانی و ... نمایان می شد اما در مفهوم خاص، وعظ و به تبَع، واعظان حرفه ای و ملقب به صفت «واعظ»، در حدود نیمه سده 3ق پدید آمد و تا سده 6ق بر آداب وعظ افزوده شد.
خوانش معانی و مفاهیم چالش های حفاظت از منظر فرهنگی پل های تاریخی لرستان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات باستان شناسی پارسه سال ۸ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۲۹
۳۸۵-۳۵۵
حوزههای تخصصی:
استان لرستان در طول تاریخ به عنوان یکی از مسیرهای اصلی اتصال پایتخت ها و شهرهای مهم ایران عمل کرده است. نیاز به ایجاد ارتباطات سریع و پایدار میان این مناطق، باوجود رودهای خروشان و دره های عمیق، ساخت پل های بزرگی را ضروری ساخته است. این پل ها که به عنوان عناصری طبیعی و تعامل پذیر با انسان شناخته می شوند، طی دوره های مختلف در محدوده جغرافیایی زاگرس مرکزی لرستان ساخته شده اند. هدف از احداث این سازه ها، برقراری ارتباط با تمدن های بزرگ و تحقق جنبه های گوناگون حقوق بشر، شامل: روابط مذهبی، قومی، اقتصادی و فرهنگی، و هم چنین ایجاد رفاه، امنیت و تسهیل زندگی در مناطق سخت گذر کوهستانی بوده است؛ به همین دلیل، این پل ها می توانند بازتاب دهنده مفاهیم مرتبط با منظر فرهنگی باشند. بررسی این پل ها و مناظر فرهنگی مرتبط با آن ها می تواند علاوه بر حفاظت از خود پل ها، به شناسایی و صیانت از اجزای تشکیل دهنده این مناظر فرهنگی کمک شایانی کند. از سوی دیگر، گام نخست و اساسی در این مسیر، شناسایی دقیق چالش هایی است که تاکنون شناسایی یا طبقه بندی نشده اند؛ از این منظر، هدف اصلی این پژوهش، بررسی چالش های حفاظت از مناظر فرهنگی پل های تاریخی لرستان با استفاده از تحلیل و بررسی اسناد و مدارک مرتبط با این حوزه است. برهمین اساس، پرسش های پیشِ رو مطرح می شوند؛ عوامل به وجودآورنده چالش های حفاظت از منظر فرهنگی پل های تاریخی لرستان کدامند؟ چگونه می توان به ساختاری دسته بندی و طبقه بندی شده از چالش های حفاظت از مناظر فرهنگی پل های تاریخی لرستان دست پیدا کرد؟ در این پژوهش، گردآوری اطلاعات به صورت کتابخانه ای و میدانی، روی پل های تاریخی ارزشمند رودخانه کشکان انجام گرفته و در ادامه خوانشِ مفاهیمِ چالش ها و زیرمجموعه های آن ها ازطریق تجزیه وتحلیل به روش پژوهش تحقیق کیفی انجام گرفته است. تحلیل داده ها از طریق عملیات کدگذاری در سه سطح انجام و درنهایت چالش ها و زیرچالش های مرتبط با آن در شش دسته کلی با توجه ویژگی ها و شاخصه های نمونه های مطالعاتی دسته بندی شدند.
نسبت هویت دیداری و دینی در آیین های سوگواری محرم (مطالعه موردی: عَلَم برداری و نخل گردانی)
منبع:
مطالعات ایران شناسی سال ۸ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۲۳)
110 - 137
حوزههای تخصصی:
هویت ایرانی در آیین های مختلف جامعه ازجمله مناسک دینی نمود یافته که بخش مهمی از آن در آیین های سوگواری محرم تجلی پیدا کرده است. مسئله این مقاله از چگونگی تناظر هویت دیداری این آیین ها با هویت دینی آنها نضج می گیرد و ما را با این پرسش اصلی مواجه می سازد که نسبت هویت دیداری و هویت دینی آیین های عَلَم گردانی و نخل گردانی چیست؟ براین اساس، تبیین هویت دیداری و دینی در آیین های علم برداری و نخل گردانی هدف این مقاله بوده است. برای دستیابی به این هدف، عناصر و نماد های بصری آیین های مذکور، به روش توصیفی- تحلیلی مطالعه و با ابعاد پنج گانه هویت دینی (عاطفی، اعتقادی، مناسکی، دانشی و پیامدی) نسبت یابی شده اند. یافته ها نشان می دهد که زبان بصری به کار رفته در شبکه عناصر، نمادها و سازه های دیداری نخل و علم عمدتاً نشانگر دو بعد «اعتقادی» و «دانشی» است. زمانی که علم و نخل، با حضور مشارکت کنندگان (عزاداران) تبدیل به مناسک یعنی علم برداری و نخل گردانی می شوند، دو بعد «عاطفی» و «پیامدی» را فرامی خوانند. درواقع، نظام بصری علم و نخل به طور مستقیم این دو بعد را نشان نمی دهند، بلکه در مناسک علم برداری و نخل گردانی بروز و ظهور می یابند.
بررسی دیدگاه متخصصان در زمینه کاربرد اینترنت اشیا بر روی اشیاءِ موزه ای استانداردشده با مرجع مفهومی سی داک-سی آرام(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گنجینه اسناد سال ۳۴ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۱۳۴)
128 - 158
حوزههای تخصصی:
هدف: شناسایی اثرات اینترنت اشیا بر روی اشیاءِ موزه ای استانداردسازی شده با مرجع مفهومی سی داک-سی آرام.با مطالعه متون مرتبط با اینترنت اشیا و بررسی کاربردهای آن در حوزه میراث فرهنگی و موزه ها نقاط قوت و ضعف این فناوری شناخته شد و با مطالعه و مشاهده اشیاءِ استانداردسازی شده با مرجع مفهومی سیداک، کاربردهای اینترنت اشیا بر روی اشیاءِ موزه ای استانداردسازی شده با مرجع مفهومی سیداک، بررسی شد.روش: در این پژوهش از روش تحلیل مضمون استفاده شده است. جامعه آماری پژوهش متخصصان علم اطلاعات و دانش شناسی، موزه داران، متخصصان علوم رایانه و آرشیویست ها بوده اند. در این پژوهش با متخصصان مصاحبه شده است و روش نمونه گیری پژوهش گلوله برفی بوده است. داده ها با کمک نرم افزار مکس کیودی ای (MAXQDA) تحلیل شده است. هم چنین برای تحلیل داده ها از شاخص آماری درصد فراوانی استفاده شده است.یافته ها: یافته های پژوهش حاضر گویای این مسئله است که فناوری اینترنت اشیا ازنظر اقتصادی، خدماتی و امنیتی-حفاظتی به پیشرفت موزه ها کمک شایانی می کند و باعث پیشرفت موزه ها در شاخص های ذکرشده می شود. دیدگاه متخصصان درباره تأثیر استانداردسازی اشیا با مرجع مفهومی سیداک برای پیاده سازی اینترنت اشیا، بر مؤلفه هایی مثل دقیق ترشدن و آسان ترشدن فرایند هوشمندسازی، تسهیل کنترل بر روی اشیا در فضای اینترنت، زمینه ساز ایجاد ارتباط میان اشیاء یک موزه با هم و با اشیاءِ دیگر موزه ها است.نتیجه گیری: پژوهش حاضر نمایان ساخت که گام اول هوشمندسازی همگن کردن اطلاعات است. هم چنین زمانی که اطلاعات استانداردسازی شده باشد، فرایند هوشمندسازی دقیق تر و آسان تر است.