مطالب مرتبط با کلیدواژه

جنبش ظفار


۱.

بررسی علل و زمینه های شورش ظُفار

کلیدواژه‌ها: عمان ملی گرایی ظفار جنبش ظفار رقابت قدرت های بین المللی

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی تاریخ تاریخ جهان آسیا خاورمیانه
  2. حوزه‌های تخصصی تاریخ ایران اسلامی حکومت های ایرانی- اسلامی تاریخ محلی
تعداد بازدید : ۱۴۴۲ تعداد دانلود : ۱۸۲۹
در سال 1923 میلادی سلطان سعید بن تیمور با کنار گذاشتن پدر خود تیمور بن فیصل بر تخت سلطنت نشست. وابستگی شدید وی به انگلیسی ها و حضور مستمر نیروهای نظامی انگلیسی در ظفار، تلاش ماجراجویان و کاشفان اروپایی و آمریکایی برای دست یابی ثروت های منطقه ای به دنبال بالا گرفتن تب نفت و توسعه فعالیت های آنها، عدم درک سلطان سعید بن تیمور از شرایط عینی جامعه، فقر و توسعه نیافتگی آن کشور، زمینه را برای جنبش بر ضد حاکمیت تقویت کرد. جریان های تأثیر گذار خارج از مرزها برای بهره گیری از شرایط داخلی عمان فرصت لازم را به دست آوردند. ظفاری های مقیم کویت و سایر کشورهای حوزه خلیج فارس با الهام از اندیشه های ملی گرایی عربی با درک موقعیت منطقه ظفار که در آن انجمن خیریه ظفار که کار خیریه انجام می دادند و سازمان سربازان ظفاری که متشکل از افراد ظفاری بود که در کشورهای عربی خدمت می کردند جبهه واحدی تشکیل و تحت حمایت چپ گراها قرار گرفتند. مسئله پژوهش حاضر بررسی زمینه های اجتماعی جنبش ظفار و اینکه چه عواملی در بروز این جنبش تأثیر گذاشت. در غرب ظفار، نیز مالیات بر صید را با مبالغ هنگفتی دریافت می کردند. در سال 1960م، عوارض واردات در ظفار، سیصد درصد بیش از سایر نقاط عمان بود. بنابراین استبداد با افکار حاد ارتجاعی، منطقه ظفار را مستعد و شکوفا برای طغیان نیروهای رنجیده در حصار ساخت. این پژوهش از نوع پژوهش های تاریخی و توصیفی – تحلیلی است که بر اساس تجزیه و تحلیل اطلاعات موجود در منابع تاریخی و بر مبنای پرسش ساماندهی شده است.
۲.

دیپلماسی دوگانه ایران در جریان جنبش ظفار (1354-1344ش./1975-1965م.)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: ایران عمان جنبش ظفار دیپلماسی دوگانه بلوک شرق و غرب

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۵ تعداد دانلود : ۱۵
جنبش ظفار10سال به طول انجامید، ابتدا تحت تأثیر ملی گرایی عربی به رهبری جمال عبدالناصر قرار گرفت و پس از شکست اعراب از اسرائیل (1967م.)، به سمت بلوک شرق گرایید. با ورود سلطان قابوس به صحنه سیاسی عمان (1970م)، اندکی پیش از خروج انگلستان از خلیج فارس، ایران با کمک انگلیس و امریکا به سرکوب جنبش پرداخت. نفوذ جریان اندیشه ملی گرایی عربی و کمونیسم، به ترتیب دو چالش عمده در این دهه بود که در تعیین رفتار سیاسی ایران نسبت به جنبش نقش داشت. مسأله اصلی این پژوهش پاسخ به این سوال است که چرا ایران با وجود تأیید حقانیت رهبر مذهبی جنبش، تلویحاً اعلام بی طرفی کرد اما با برآمدن سلطان قابوس، مستقیماً در سرکوب آن مشارکت نمود؟ یافته ها نشان می دهد، چالش های یاد شده بر رویکرد ایران تأثیر بنیادی داشت و ایران در طول رخداد مذکور دو رفتار متفاوت در پیش گرفت؛ نخست با هدف عدم تقویت مواضع جنبش در برابر غرب، موضع بی طرفی مثبت را برگزید و ضمن تأیید حقانیت مخالفان سلطان، اقدامی نکرد؛ سپس به منظور تثبیت موقعیت سلطان جدید و مقابله با توسعه نفوذ بلوک شرق، اقدام به سرکوب آن نمود. داده های مقاله به صورت کتابخانه ای و اسنادی گردآوری و به شیوه توصیفی_ تحلیلی تدوین و نگارش شده است.