فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۶۴۱ تا ۱٬۶۶۰ مورد از کل ۱۷٬۹۴۹ مورد.
منبع:
پیوند ۱۳۸۱ شماره ۲۷۱
حوزههای تخصصی:
تأثیر بازی های آموزشی رایانه ای بر انگیزش تحصیلی مفاهیم ریاضی دانش آموزان پسر با ناتوانی یادگیری ریاضی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی تأثیر بازی های آموزشی رایانه ای بر انگیزش تحصیلی دانش آموزان پسر پایه سوم ابتدایی با ناتوانی یادگیری ریاضی بود. به همین منظور با اجرای یک پژوهش آزمایشی از بین تمامی دانش آموزان پسر پایه سوم ابتدایی مدارس شهر خرم آباد، 40 نفر از طریق نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به شیوه تصادفی به دوگروه آزمایش وکنترل تقسیم شدند. ابزار پژوهش، پرسش نامه انگیزشی ولرند بود. پیش آزمون انگیزش تحصیلی در هر دو گروه آزمایش و کنترل توسط پژوهش گر اجرا شد. در گروه آزمایش، نخست معلم درس خود را ( چهار عمل اصلی) به طور کامل به دانش آموزان ارایه داد و از بازی رایانه ای به عنوان مکملی برای مفهوم آموزش داده شده استفاده کرد. اما معلم در گروه کنترل برای آموزش مفاهیم ریاضی، به روش مرسوم خود ادامه داد. سپس پس آزمون انگیزش تحصیلی توسط پژوهش گر اجراء شد. تحلیل داده ها با استفاده از اندازه گیری مکرر نشان داد که پس از آموزش تفاوت معناداری در انگیزش تحصیلی گروه آزمایشی درمقایسه با گروه کنترل ایجاد شد(001/0 p≥). نتایج حاصل از این پژوهش نشان داد که استفاده از بازی های رایانه ای آموزشی ریاضی در مفهوم جمع، تفریق، ضرب و تقسیم باعث افزایش انگیزش تحصیلی دانش آموزان با ناتوانی یادگیری ریاضی می شود. براساس یافته های پژوهش پیشنهاد می شود که در آموزش مفاهیم ریاضی از فناوری های نوین آموزشی به ویژه بازی های رایانه ای استفاده شود.
دانستنی هایی برای والدین (11): آنچه والدین باید درباره دزدی کودکان بدانند
حوزههای تخصصی:
تأثیر آموزش روش خودنگاری و توقف افکار بر میزان توجه و پیشرفت تحصیلی دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از راهکار های تأثیرگذار در فرایند تعلیم و تربیت، استفاده از مکانیزم خودنگاری و توقف فکر بر میزان توجه و پیشرفتِ تحصیلی دانش آموزان است. خودنگاری و توقف فکر در مهار هیجانات شخصی افراد در تشویق کودکان برای گرفتن مسئولیت رفتارشان تأثیر بسزایی دارد و در روند پیشرفتِ تحصیلی دانش آموزان به طور قابل توجهی مؤثر است. در این پژوهش که از روش تحقیق آزمایشی استفاده شد، دو گروه آزمایش، به روش خودنگاری و دیگری به روش توقف افکار و یک گروه کنترل مورد آموزش قرار گرفتند. جامعة آماری تحقیق را کلیة دانش آموزان دختر پایة دوم متوسطة ناحیة دو همدان که در سال تحصیلی 1394-1393 مشغول به تحصیل بودند، تشکیل داده که تعداد 75 نفر به روش نمونه گیری تصادفی ساده به عنوان نمونه انتخاب شده اند. در تحلیل داده ها از آزمون تحلیل کواریانس چند متغیّره استفاده شد و قبل از اجرای آزمون وجود پیش شرط های آزمون با استفاده از آزمون کلموگراف اسمیرونف، نمودار پراکندگی، آزمون لون و ام باکس مورد بررسی قرار گرفتند. نتایج به دست آمده از بررسی معدل نوبت اول و دوم دانش آموزان برای سنجش پیشرفتِ تحصیلی آنان در قبل و بعد از اجرای طرح حاکی از آن بود که آموزش خودنگاری و توقف افکار موجب افزایش توجه متمرکز و پراکنده و پیشرفتِ تحصیلی دانش آموزان شده است.
نقش موبایل در ارتقاء سیستم آموزشی و خدمات مرتبط با آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
موبایل یا تلفن همراه وسیله ای است که اگر چه در ابتدا تجملی در نظر گرفته می شد، اما رفته رفته با کاهش قیمت و افزایش کارایی هایش به یک ابزار ضروری تبدیل گشته است. امروزه همه قشرها از پیر تا نوجوان گرفته بدون تلفن همراه خود سردرگم هستند و بدون آن بسیاری از امور روزمره علی الخصوص برای جوانان و نوجوانان غیر ممکن است.برای این قشر این وسیله نه تنها مهم بلکه دیگر نقش ضروری را ایفاء می نماید. امروز برای موبایل همه نوع نرم افزار تهیه شده است از بازی و سرگرمی گرفته تا فال حافظ و قرآن، از پرداخت قبض آب و برق تا خرید سهام و جابه جایی پول، از تبلیغات دسته جمعی تا اطلاع رسانی و اخبار. در یک کلام امروز کاری نیست که به انجام آن نیاز داشته باشیم و نرم افزار قابل اجرا برروی موبایل برای آن وجود نداشته باشد.
هدف از نگارش این مقاله بررسی قابلیت های مهم موبایل در راستای استفاده از آن در ارتقاء سیستم آموزشی برای جامعه هدف مورد نظر (کودکان تا جوانان) می باشد.
مقایسه درک اجتماعی و ابعاد آن در دانش آموزان با و بدون اختلال شنوایی
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر مقایسه درک اجتماعی و ابعاد آن در دانش آموزان با و بدون اختلال شنوایی شهر شیراز بود. در این پژوه پژوهش تعداد160 نفر (80 نفر با اختلالات شنوایی) و (80 نفربدون اختلال شنوایی) مورد بررسی قرار گرفتند. آزمودنی های موردبررسی شامل دو گروه از دانش آموزان با اختلال شنوایی(40 پسر و40 دختر) و دو گروه از دانش آموزان بدون اختلال شنوایی (40 پسر و40 دختر) بودند که از بین دانش آموزان دو مرکز ناشنوایی، دانش آموزان با اختلال شنوایی به صورت تصادفی ساده و در انتخاب دانش آموزان بدون اختلال شنوایی از روش نمونه برداری چند مرحله ای استفاده شد. ابزار مورد استفاده مقیاس درک اجتماعی بوزاکی(1998) بود. مقیاس درک اجتماعی شامل ابعاد مفهوم نقش پذیری، ادراک شخصی، احساس همدلی و توضیحات متناوب بود. روایی مقیاس از طریق همسانی درونی و پایایی آنها از طریق آلفای کرنباخ( 81/0) احراز گردید. برای تجزیه و تحلیل داده ها از روشهای آماری تحلیل واریانس یک طرفه و دوطرفه و رگرسیون چندگانه استفاده شد. نتایج نشان داد بین دانش آموزان دختر و پسر در نمره کل مقیاس درک اجتماعی و ابعاد آن تفاوت معناداری وجود ندارد. همچنین نتایج نشان داد که تفاوت معناداری بین دو گروه با اختلال شنوایی و بدون اختلال شنوایی در نمره کل مقیاس درک اجتماعی و ابعاد آن وجود دارد (001/0P<). نتایج نشان داد در میان دانش آموزان با اختلال شنوایی و بدون اختلال شنوایی با توجه به طبقه اقتصادی – اجتماعی (تحصیلات و شغل پدر) در مقیاس درک اجتماعی و ابعاد-آن تفاوت معنا داری وجود دارد (001/0P<). همچنین نتایج رگرسیون چند متغیره نشان داد که در مقیاس درک اجتماعی به ترتیب، متغیرهای تحصیلات پدر(لیسانس و بالاتر)، شغل پدر (فنی تخصصی و خدماتی) در مقایسه با سایر متغیرها از قدرت پیش بینی معنا دار و بالاتری برخوردار هستند (001/0P<).
بررسی نقش و جایگاه وسایل کمک آموزشی در برنامه درسی علوم تجربی دوره راهنمایی و بررسی میزان کاربرد آنها
حوزههای تخصصی:
نیازسنجی از معلمان و والدین دانش آموزان نابینای دوره ابتدایی به منظور تدوین برنامه درسی در آموزش مهارتهای جهت یابی و تحرک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این پژوهش توصیفی - پیمایشی، به منظور بررسی نیازهای آموزشی دانش آموزان نابینای مقطع ابتدایی شهر تهران در زمینه مهارتهای جهت یابی و حرکت، تعداد 55 نفر دانش آموز نابینای دختر و پسر مقطع ابتدایی از سه مرکز خاص آموزش نابینایان در شهر تهران با استفاده از تمام شماری، جامعه آماری را تشکیل دادند و از والدین و آموزگاران این دانش آموزان، به عنوان منابع گردآوری داده ها استفاده شد. بررسی نظرات والدین و آموزگاران در چارچوب سه سوال پژوهشی با تاکید بر نیازها در آموزش مهارتهای جهت یابی و حرکت، اولویت این نیازها و تفاوت بین نیازهای دختران و پسران نابینا نشان داد که این نظرات، جز در بخش های حفاظت از خود در حرکت مستقل و مهارتهای حرکت با راهنمای بینا، همگرایی ندارند و بیشترین تفاوتها در بخش مهارتهای کاربرد عصا ملاحظه شد. از میان 38 نیاز آموزشی مطرح شده در این تحقیق، والدین 15 مورد و آموزگاران 22 مورد را نیاز شدید آموزشی اعلام کردند. این بررسی همچنین نشان داد که از دیدگاه والدین و آموزگاران بین نیازهای آموزشی دختران و پسران نابینای مقطع ابتدایی در زمینه مهارتهای جهت یابی و حرکت، تفاوت معنی داری وجود ندارد.
میزان مؤلفه های هوش سازمانی در سازمان پژوهش و برنامه ریزی آموزشی
حوزههای تخصصی:
هدف از انجام این پژوهش شناسایی میزان هوش سازمانی در سازمان پژوهش و برنامه ریزی آموزشی بوده است. همچنین با توجه به مؤلفه هوش سازمانی، وضعیت هر یک از مؤلفه ها به تفکیک تعیین گردیده است. روش مورد استفاده از نوع توصیفی ـ پیمایشی و جامعه مورد مطالعه کارکنان سازمان پژوهش و برنامه ریزی آموزشی بودند. جامعه آماری 312 نفر از کارکنان با مدرک تحصیلی لیسانس و بالاتر را شامل می شود که با استفاده از فرمول کوکران نمونه ای به حجم 228 نفر از بین آنان انتخاب گردید. ابزار گردآوری داده ها، پرسشنامه محقق ساخته با 95 سؤال بود که روایی صوری و محتوایی آن تایید و پایایی آن 97/0 به دست آمد. برای تحلیل داده ها از آمار توصیفی شامل فراوانی، درصد و میانگین و آمار استنباطی شامل آزمون T یکسویه استفاده گردیده است. نتایج تحقیق نشان می دهد که هوش سازمانی جامعه مورد مطالعه با میانگین تجربی 82/2 از میانگین نظری 3 پایین تر است. بالاترین میانگین به دست آمده مربوط به مؤلفه بینش راهبردی با 17/3 و کمترین مربوط به ساختار سازمانی و تغییرگرایی با 66/2 بوده است. با توجه به یافته های تحقیق راهکارهایی برای بهبود هوش سازمانی سازمان پژوهش و برنامه ریزی آموزشی ارائه شده است.
تجربه زیسته ی مربیان دانش آموزان کم توان ذهنی: پژوهش کیفی پدیدارشناسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مربیان بخش قابل توجهی از روز را با دانش آموزان کم توان ذهنی می گذرانند و از تجربیات زیسته آن ها می توان اطلاعات مفید و گران بهایی استخراج کرد. بر این اساس هدف اصلی پژوهش حاضر کشف تجربه زیسته مربیان دانش آموزان کم توان ذهنی در ارتباط با ویژگی ها، رفتارها، تعاملات، واکنش های بین خود و دانش آموزان کم توان ذهنی می باشد. این پژوهش کیفی با استفاده از روش پدیدارشناسی اجرا شد. شیوه گردآوری اطلاعات استفاده از مصاحبه های نیمه ساختاریافته بود. بر این اساس از بین مربیان دانش آموزان کم توان ذهنی، 19 نفر بر اساس معیارهای ورود به پژوهش انتخاب شدند. به منظور تحلیل داده های مصاحبه ها از روش کلایزی استفاده شد. پس از استخراج موضوعی و طبقه بندی آنها، یافته ها شامل 5 مضمون اصلی (تغییر باورها، عدم هماهنگی در ارائه خدمات ، تاثیر شغل در زندگی شخصی، ملزومات مربی گری و انتظارات والدین) و 15 مضمون فرعی بود. ارتباط این مضامین اصلی و فرعی در اصل مقاله آورده شده است. واکاوی تجارب مربیان دانش آموزان کم توان ذهنی نشان داد که این گروه تأثیرگذار به شیوه های مختلفی از این دانش آموزان تأثیر می پذیرند و قادرند تأثیرات مختلفی نیز بر آن ها داشته باشند. بر این اساس می توان از تجارب آنان جهت حل مسائل و مشکلات دانش آموزان، والدین و مربیان بهره برد.
تأثیر روش آموزش هم شاگردی بر مهارت های اجتماعی وپیشرفت تحصیلی
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر به منظور بررسی تأثیر روش آموزش هم شاگردی بر مهارت های اجتماعی و پیشرفت تحصیلی درس ریاضی، انجام شده است .روش: نمونه پژوهش ٦۰ نفر از دانش آموزان پسر پایه دوم راهنمایی مدارس دولتی در سال تحصیلی ۸٧/۸۶ بودند که بعد از روش نمونه گیری به روش تصادفی خوشه ای چند مرحله ای به صورت تصادفی در دو گروه کنترل و آزمایش جایگزین شدند.در گروه آزمایش، روش آموزش هم شاگردی و در گروه کنترل هیچ مداخله ای صورت نگرفت. محتوای برنامه آموزش شامل چهار بخش کلی کتاب ریاضی سال دوم راهنمایی بود که طی دوازده جلسه به دانش آموزان آموزش داده شد. ابزار تحقیق در این مطالعه عبارت بودند از آزمون مهارت های اجتماعی و آزمون پیشرفت تحصیلی ریاضی معلم ساخته. یافته ها: نتایج نشان دادند که میانگین نمرات آزمودنی های گروه آموزش هم شاگردی در مقایسه با میانگین گروه کنترل در پس آزمون مربوط به ریاضی به طور معناداری بالاتر بود. همچنین میانگین نمرات مهارت های اجتماعی گروه آموزش هم شاگردی به طور معناداری بالاتر از گروه آموزش سنتی بود و نیز یافته های پژوهش نشان دادند که آموزش هم شاگردی در سه مقوله همکاری و تعاون، رفتار قاطع و همدلی مؤثر واقع شد و در مورد مقوله خویشتن داری بی تأثیر بود.
طراحی و تبیین نقش معلم در ایجاد انگیزه پیشرفت تحصیلی دانش آموز (یک پژوهش کیفی به روش روایت پژوهی)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش، بررسی نقش معلم در ایجاد انگیزه پیشرفت تحصیلی در دانش آموزان است. این پژوهش به صورت مطالعه ی موردی با رویکرد کیفی و به روش روایت پژوهی صورت گرفته است. یافته های این تحقیق نشان می دهد، معلم نقش اساسی در ایجاد انگیزه پیشرفت تحصیلی و یا افت تحصیلی دانش آموزان دارد. معلم در قدم اول به شناسایی علل و عوامل بی انگیزگی فراگیر می پردازد که این عوامل عبارتند از: عوامل آموزشی، عوامل محیطی، عوامل شخصی، عوامل خانوادگی و دوستان و همکلاسان. در قدم دوم به مطالعه شخصیت و نقاط قوت و ضعف و استعدادها و توانایی های دانش آموز می پردازد که عبارتند از: توانایی هایی جسمی و توانایی ذهنی و علایق ایشان. در قدم سوم معلم با مداخله درست، فراگیر را در مرکز توجه خود قرار داده و توانایی ها و استعدادهای فراگیر را تقویت و حس اعتماد به نفس را در او بیدار می کند ورفته رفته انگیزه زندگی و پیشرفت تحصیلی در فراگیر ایجاد می گردد. بر این اساس، می توان از الگویی برای ایجاد انگیزه پیشرفت تحصیلی در فراگیران که مجموعه ی عوامل را در کنار خود ارائه و نمایه می کند، بهره برد.
اثر بخشی آموزش حافظه کاری بر کاهش مشکلات خواندن و بهبود حافظه کاری دانش آموزان نارساخوان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش بررسی اثربخشی آموزش حافظه کاری بر کاهش مشکلات خواندن و بهبود حافظه کاری کودکان نارساخوان بود.این مطالعه، نیمه تجربی با طرح پیش آزمون، پس آزمون بدون گروه کنترل انجام شد.جامعه آماری شامل دانش آموزان دختر نارساخوان پایه دوم تا چهارم ابتدایی تمامی مدارس دخترانه تربت جام بود که که با استفاده از ملاک های تشخیصی پژوهش که شامل آزمون سنجش خواندن و آزمون حافظه کاری بود 15 نفر به عنوان گروه آزمایشی انتخاب شدند. گروه آزمایشی توسط نرم افزار تقویت حافظه کاری به مدت 8 جلسه 30 دقیقه ای تحت آموزش قرار گرفتند. نتایج تحلیل واریانس و تی همبسته نشان داد که: تقویت حافظه کاری بر بهبود بازشناسی لغت، افزایش توانایی درک متن و همچنین بهبود حافظه کاری دیداری و شنیداری کودکان نارساخوان تاثیر معنادار داشته است. بنابراین نتیجه گیری شد که تقویت حافظه کاری در بهبود نارساخوانی و بهبود حافظه کاری کودکان نارساخوان تاثیر دارد.
ارزش یابی استلزامات و اقتضائات اجرایی برنامه درسی ملی جمهوری اسلامی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این مقاله نشان داده می شود که «آن چه برای اجرای برنامه درسی ملی درنظر گرفته شده» با «آن چه تجربه ملی و جهانی برای اجرای این گونه برنامه ها نشان می دهد» به چه میزان «انطباق» دارد. در این مقاله نشان داده شد که اجرای برنامه های درسی کلان با چهار سطح تصمیم گیری همراه است: تعریف دیدگاه، تعیین رویکرد، انتخاب روش و تدوین سبک اجرای برنامه درسی. گرچه شکل های مختلفی از عمل در هر مورد وجود دارد، که تجربه انبوه شده گذشتگان توفیق برخی از آن ها را در موقعیت ها و با اهداف خاص تایید می کند، اما این تجربه سبب نشده تا برای اجرای برنامه درسی ملی، دست اندرکاران متعهد به آن عمل نمایند. متولیان برنامه درسی ملی دیدگاه تفکیکی، رویکرد مهندسی، روش تدریجی و سبک اجرای برنامه با پذیرش قسمتی از برنامه جاری را مناسب اجرای برنامه درسی ملی جمهوری اسلامی ایران دیده اند. هم چنین، با آن که اجرای برنامه مستلزم کسب توافق ذی نفعان، تامین نیروی انسانی، تدارک امکانات و نظارت است؛ اما در شرح اجرای برنامه درسی ملی آن طور که باید به چهار مقوله مذکور توجه نشده است. بر این اساس، گرچه برای تنظیم و تدوین «استلزامات و اقتضائات اجرایی برنامه درسی ملی» تجربه گران بهای دو تغییر عمده نظام آموزشی و برنامه های درسی ایران در دو حکومت معاصر این کشور، علاوه بر تجربه جهانی، در اختیار بوده است؛ اما به نظر می رسد دست اندرکاران به شکلی مستقل از آن تجربه، به تدبیر امور همت گماشته و به تولید برنامه پرداخته اند.