فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۵۴۱ تا ۱٬۵۶۰ مورد از کل ۱۸٬۱۷۸ مورد.
ابعاد پداگوژیک دانشگاه مجازی به منظور ارائه یک مدل مناسب
حوزههای تخصصی:
با توجه به نقش بسیار مهم زیرساخت پداگوژی در تحقق اهداف و رسالتهای دانشگاه مجازی، پژوهش حاضر با هدف ارائه مدلی به منظور کاربست ابعاد پداگوژیک دانشگاه مجازی در کشور به روش توصیفی ـ پیمایشی انجام شده است. برای تحقق هدف کلی، ابتدا 96 بعد و مؤلفه پداگوژی مجازی از طریق مطالعه منابع مربوط استخراج شد که پس از نظرسنجی به 88 مؤلفه کاهش یافت و مدل پیشنهادی مشتمل بر پنج بخش اصلی تدوین شد. برای تعیین میزان تناسب مدل پیشنهادی، پرسشنامه ای در مقیاس لیکرت مشتمل بر پنج بخش اساسی تهیه گردید.
جامعه آماری این پژوهش را کلیه اعضای هیات علمی متخصص و صاحب نظر دانشگاهها (آزاد اسلامی و دولتی) در زمینه فناوری و فناوری اطلاعات و ارتباطات و آموزش مجازی و یا حداقل آشنا با این زمینه ها با رشته های علوم انسانی، فنی ـ مهندسی و پزشکی در شهرهای تهران، شیراز، اصفهان و تبریز تشکیل داده است. به منظور تعیین مدل مناسب پیشنهادی پرسشنامه روی یک نمونه آماری متشکل از 111 نفر از افراد جامعه آماری اجرا شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از روشهای آمار توصیفی (میانگین، انحراف معیار و واریانس) و آمار استنباطی (آزمون t تک نمونه ای) و همچنین از تحلیل عاملی استفاده گردید. اهم یافته های این پژوهش از این قرارند: 1ـ تدوین مدل پیشنهادی به منظور زیرساخت پداگوژیک دانشگاه مجازی مشتمل بر پنج بخش اساسی 2ـ تعیین تناسب درونی (روایی سازه) مؤلفه های مدل پیشنهادی از طریق تحلیل عاملی و استفاده از میانگین و آزمون t برای تعیین تناسب شمای کلی مدل، بدین ترتیب که بخش فلسفه و اهداف با ارزش ویژه 517/4، مبانی نظری با ارزش ویژه 578/3، مراحل اجرایی با ارزش ویژه 208/4، و نظام ارزشیابی از مدل با ارزش ویژه 084/2، در اکثر موارد تناسب درونی (روایی سازه) بالایی را نشان دادند. همچنین فلسفه و اهداف با میانگین 18/4، مبانی نظری با میانگین 021/4، مراحل اجرایی با میانگین 40/4، و نظام ارزشیابی از مدل با میانگین 36/4، در مقایسه با میانگین ثابت 3 مورد تایید بسیار بالاتر از میانگین مقیاس پاسخگویی قرار گرفت. ولی در مورد بخش سوم مدل یعنی چارچوب ادراکی (مؤلفه ها و زیرمؤلفه های پداگوژیک) در تحلیل عاملی مرتبه اول 24 عامل استخراج گردید که چون تعداد آنها زیاد بود تحلیل عاملی مرتبه دوم صورت گرفت که در نتیجه آن 5 عامل استخراج شد و از 88 زیرمؤلفه، 9 زیرمؤلفه به دلیل اینکه بر بیش از یک عامل بار مشابه داشتند حذف گردیدند و تعداد 79 زیرمؤلفه باقی ماند که در 5 عامل (بعد پداگوژیک) توزیع گردیدند. بدین ترتیب مدل پیشنهادی اولیه در چهار بخش فلسفه و اهداف، مبانی نظری، مراحل اجرایی و نظام ارزشیابی از مدل تایید شد، ولی در بخش چارچوب ادراکی ترکیب زیرمؤلفه ها و مؤلفه ها تغییر یافت و مدل نهایی به دست آمد. درنهایت مدل پیشنهادی با میانگین 02/4 در مقایسه با میانگین مقیاس که 3 در نظر گرفته شد و مقدار، 313/15=t که در سطح 001/0P< معنادار می باشد، مورد تایید بالاتر از متوسط مقیاس پاسخگویی قرار گرفت.
چگونگی برقراری مدیریت و برقراری ارتباط در کلاس درس
منبع:
تربیت ۱۳۷۶ شماره ۱۲۰
حوزههای تخصصی:
ارزیابی وضعیت استقرار مدارس متوسطه هوشمند در استان سمنان از دیدگاه مدیران و معلمان(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، ارزیابی وضعیت استقرار مدارس متوسطه هوشمند در استان سمنان از دیدگاه مدیران و معلمان بود. این پژوهش از نوع توصیفی – پیمایشی (زمینه یابی) بوده و به لحاظ هدف در دسته تحقیقات کاربردی قرار دارد. جامعه آماری شامل مدیران و دبیران مدارس هوشمند استان سمنان در سال تحصیلی
90-1389 به تعداد 215 نفر بود که با توجه به محدود بودن جامعه آماری مدیران، کل جامعه مدیران و از جامعه آماری دبیران، 132 نفر با استفاده از جدول کرجسی- مورگان به صورت تصادفی انتخاب شد. ابزار گردآوری داده ها پرسش نامه محقق ساخته و شامل 29 سؤال بود که ضریب پایایی آن 84/0 به دست آمد. داده های حاصل از پرسشنامه به وسیله آمار توصیفی (فراوانی، درصد، میانگین، جدول و نمودار) وآمار استنباطی (خی دو) بررسی و تحلیل شد. نتایج نشان داد که مدارس استان در مؤلفه های مدیریت مدرسه توسط سیستم یکپارچه رایانه ای، محیط یاددهی و یادگیری ، زیرساخت توسعه فن آوری اطلاعات و ارتباط یکپارچه رایانه ای با مدارس هوشمند دیگر، نیازمند اهتمام بیشتری جهت استقرار مدارس هوشمند در استان می باشد، اما مؤلفه معلمان آموزش دیده در حوزه فن آوری و مدیریت یکپارچه رایانه از ظرفیت و پتانسیل مناسبی برای ایجاد مدارس هوشمند برخوردار هستند.
بیست سال آزمودن و جستن: نگاهی به برنامه های درسی دوره متوسطه عمومی در دو دهه نخست قرن حاضر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تحولات برنامه ریزی درسی دوره متوسطه عمومی ایران طی نخستین دهه های آموزشی ایران در قرن حاضر، یکی از جالبترین موارد تاریخ آموزش متوسطه ایر ان است که در تحقیق حاضر مورد توجه قرار گرفته است . هدف از انجام تحقیق حاضر بررسی این تحولات و نحوه تاثیرپذیری نخستین برنامه های درسی دوره متوسطه ایران از الگوهای اروپایی و تلاش و آزمون و خطایی است که مسئولان برنامه ریزی آموزشی ایران، و به خصوص شورای عالی مع ارف، برای بهبود و توسعه برنامه های درسی دوره متوسطه انجام داده اند. برای انجام این بررسی از روش تاریخی بهره گرفته شده و در حد امکان به مقایسه بعضی از درسهای برنامه های درسی این دوره، به جهت شناخت شباهتها و
تفاوتهای محتوای درسها پرداخته شده است . اساس اطلاعا ت این بررسی، نخستین برنامه تحصیلی دوره متوسطه ایران است که به عنوان یک برنامه درسی کشوری در سال 1293 شمسی، تحت عنوان دستور تعلیمات متوسطه به تصویب وزارت معارف رسیده، و سپس، مجموعه صورتجلسات شورای عالی معارف و مصوبات این شورا طی سالهای 1302 تا 1317 شمسی اس ت. یافته های تحقیق حاکی از آن است که برنامه های درسی دوره متوسطه تدوین شده توسط شورای عالی معارف در دو دهه نخست قرن حاضر، بدوا تحت تاثیر الگوی برنامه های درسی اروپایی مدرسه دارالفنون و سپس دستور تعلیمات متوسطه 1293 شمسی شکل و سازمان گرفته و شورای عالی معارف ، طی حدود پانزده سال نخست، بارها به تدوین و تصحیح و اصلاح برنامه های آموزشیداخلی و کاهش و افزایش آنها پرداخته است؛ تا سرانجام در اواخر دهه دوم قرن، به برنامه درسی نسبتا منسجم و بهره مند از واژه ها و اصطلاحات فارسی رسیده است . بر اساس این تحقیق، حاصل کار شور ای عالی معارف در رابطه با تدوین برنامه درسی دوره متوسطه مجموعا مثبت ارزیابی می شود.
اخلاق، استعاره و بازی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این نوشته آن است که با بررسی نظریه ها و مدل های روان شناسان اخلاق و پیوند زدن این مباحث با مفهوم «استعاره»، پیشنهادی کاربردی برای تقویت تفکر اخلاقی کودکان، از طریق بازی و ادبیات ارائه کند. ابتدا به بررسی الگوی پیاژه برای رشد اخلاقی کودک میپردازیم و سپس بحث را با بررسی آراء کولبرگ، از دیگر روان شناسانی که در قالب رویکرد شناختی، به این موضوع نگاه کرده است، دنبال میکنیم. در ادامه، با بیان برخی انتقادهای وارد بر این رویکرد، به بررسی آراء گیلیگن، از نظریه پردازان فمینیست، در باب نسبت رشد اخلاق و «روایت» میپردازیم. سپس با طرح نکاتی دربارة تعریف مفهوم استعاره، به استعاره های مفهومی و غیر زبانی خواهیم پرداخت. هدف از این نکات آن است که بتوانیم «بازی»، به ویژه «بازی وانمودی» را به عنوان نوعی استعارة مفهومی تعمیمیافته تعریف کنیم. چنین تعریفی به ما اجازه میدهد که در چارچوب رویکرد روایت محور به اخلاق، به امکانات بالقوة ادبیات و بازی به عنوان یکی از مهم ترین سرچشمه های تقویت قوة اخلاقی کودکان بیشتر واقف شویم.
نقش مشاوران کودکان استثنایی در آموزش والدین آنها
منبع:
پیوند ۱۳۷۵ شماره ۱۹۸
حوزههای تخصصی:
بررسی تاثیر بازی های رایانه ای آموزشی بر یادگیری مهارت های پایه ریاضی در کودکان پیش از دبستان شهر کرمان(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: هدف از این پژوهش بررسی تاثیر استفاده از بازی های رایانه ای آموزشی بر یادگیری مفاهیم پایه ریاضی شامل مفاهیم: طبقه بندی، ردیف کردن، نگهداری ذهنی، تشخیص شباهت ها و تفاوت ها و هندسه در کودکان دوره ی پیش از دبستان شهر کرمان، در سال 1396 بوده است.<br />روش: برای این منظور با استفاده از نمونه گیری غیر احتمالی (در دسترس) به انتخاب نمونه آماری با حجم 44 نفر دانش آموز پیش دبستانی پرداخته شد. جهت جمع آوری اطلاعات از آزمون سنجش مهارت های پایه ریاضی کودکان استفاده شد. این پژوهش در چهار مرحله اجرا شد، در مرحله ی اول با استفاده از آزمون سنجش ریاضی پیش آزمون بر روی هر دو گروه(آزمایش و کنترل) به عمل آمد، در مرحله ی دوم، گروه آزمایش به مدت 2 ماه و هفته ای 2 جلسه با استفاده از بازی های رایانه ای آموزشی طراحی شده مورد آموزش قرار گرفتند و در مرحله ی سوم پس آزمون به عمل آمد و در مرحله چهارم آزمون پیگیری گرفته شد و نمرات هر کودک به تفکیک هر مولفه ثبت گردید. سپس با استفاده از روش تحلیل واریانس اندازه گیری مکرر، داده ها مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.<br />یافته ها: نتایج مرتبط با هر مهارت به صورت مستقل نشان دادند که انجام بازی های رایانه ای بر افزیش مهارت های طبقه بندی، ردیف کردن و نگهداری ذهنی موثر بوده ولی این تاثیر در مورد مهارت های هندسه و تشخیص شباهت ها و تفاوت ها پایدار نبوده است.<br />نتایج: نتایج حاصل از تحلیل ها نشان دادند استفاده از بازی های رایانه ای به طور کلی بر افزایش میزان مهارت های پایه ریاضی موثر بوده است.
بررسی مؤلفه های دموکراسی در کتاب های تعلیمات اجتماعی دوره ی ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از تحقیق حاضر بررسی میزان برخورداری کتاب های تعلیمات اجتماعی دوره ی ابتدایی از مؤلفه های دموکراسی بر اساس دیدگاه های دیویی، اسکو، شریعتمداری و بشیریه بود. بدین منظور ابتدا با مشخص ساختن ده مؤلفه برای دموکراسی، به تعریف واحدهای تحلیل (پاراگراف، تصاویر و پرسش ها) پرداختیم. در ادامه با شمارش فراوانی واحدهای تحلیل مشمول و غیر مشمول دموکراسی با استفاده از روش ویلیام رُمی، ضریب درگیری فراگیران با متون درسی با استناد به مؤلفه های دموکراسی، محاسبه شد. علاوه بر این از آزمون خی2 برای مقایسه فراوانی ها و نسبت ها، تفاوت بین ضرایب درگیری و نیز نحوه ی توزیع مؤلفه ها در محتوای کتب درسی تعلیمات اجتماعی پایه های سوم، چهارم و پنجم ابتدایی استفادهگردید. با توجه به مقایسه و تحلیل ضرایب درگیری (ISE) به دست آمده از محتوای کتاب های مورد بررسی، می توان اظهار داشت که از لحاظ میزان برخورداری از مؤلفه های دموکراسی، کتاب تعلیمات اجتماعی در پایه ی سوم، دارای عملکردی بسیار ضعیف (24/0=ISE)، کتاب پایه ی چهارم، در حد مطلوب (16/1=ISE) و کتاب پنجم ابتدایی دارای وضعیتی بسیار مطلوب است (23/2=ISE). در بخش پرسش ها، تحلیل ضرایب درگیری بدست آمده مبیّن توجه اندک هر سه کتاب به مؤلفه های دموکراسی است و در بخش تصاویر نیز صرفاً کتاب تعلیمات اجتماعی پنجم از عمل کردی نیمه فعال (91/0=ISE) در زمینه ی جلب توجه دانش آموزان به مؤلفه های دموکراسی برخوردار می باشد. علاوه براین نتایج حاصل از آزمون خی 2 نشان داد که درمجموع بین سه پایه ی تحصیلی مورد بررسی، تفاوت معناداری در توزیع مؤلفه های دموکراسی وجود ندارد. امّا میزان توزیع مؤلفه ها در کل محتوا، به طور معناداری نامتوازن بود.
رابطه بین عزّت نفس مدیران و اثربخشی مدارس متوسطه دخترانه شهر کرمان در سال تحصیلی 91-90(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر به منظور بررسی رابطه بین عزّت نفس مدیران و اثر بخشی مدارس متوسطه دخترانه شهرستان کرمان انجام شد. در این زمینه سؤال اساسی این پژوهش آن بود که آیا بین عزّت نفس مدیران و اثر بخشی مدارس متوسطه دخترانه رابطه وجود دارد؟ جامعه آماری کلیه مدیران و معاونان مدارس با تعداد 150نفر بودند که در 75 مدرسه دبیرستان دولتی و غیر دولتی دخترانه اشتغال داشتند. بنابراین، برای گروه مدیران از روش سرشماری به جای نمونه گیری استفاده شد. برای گردآوری اطلاعات از دو پرسشنامه عزّت نفس آیزنگ حاوی 30 سؤال و پرسشنامه سنجش اثربخشی مدارس حاوی 23سؤال به منظور توصیف اثربخشی مدارس استفاده شده است . روش پژوهش در این بررسی توصیفی و از نوع همبستگی بود و برای تحلیل داده ها از ضریب همبستگی اسپیرمن و تاوbکندال وخی دو پیرسون، همچنین برای نشان دادن نتایج از نمودارهای پراکنش و میله ای استفاده شد. نتایج حاکی از آن بود که بین عزّت نفس مدیران و اثربخشی مدارس متوسطه دخترانه رابطه معناداری وجود دارد. نتایج حاصله از بررسی رابطه بین ویژگی های دموگرافیک (سن سابقه مدیریت و مدرک تحصیلی ) و عزّت نفس مدیران مدارس دخترانه نشان می دهد که بین سن و مدرک تحصیلی با عزّت نفس رابطه وجود ندارد ، اما بین عزّت نفس و سابقه مدیریت رابطه وجود دارد. همچنین بین سن و سابقه مدیریت با اثربخشی رابطه وجود دارد، ولی بین مدرک تحصیلی و اثربخشی رابطه وجود ندارد .
ارزشیابی از فرآیند یاددهی- یادگیری، سازماندهی، تحقق اهداف و محتوای برنامه درسی دوره ی پیش دبستانی کم توان ذهنی: مدل هاموند(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مطالعه حاضر با هدف ارزشیابی از برنامه درسی دوره پیش دبستانی دانش آموزان کم توان ذهنی صورت گرفت. روش تحقیق ارزشیابانه و جامعه آماری تحقیق شامل کلیه مدیران، معلمان و اولیای دانش آموزان مراکز استثنایی استان آذربایجان غربی و مشاهده گران از این مراکز بودند. روش نمونه گیری برای مدیران و معلمان به صورت سرشماری و برای اولیای دانش آموزان، خوشه ای چندمرحله ای و مشاهده گر برای هر مرکز دو نفر بود. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از آمار توصیفی و آمار استنباطی (t تک متغیره) استفاده گردید. برای گردآوری داده ها از ابزارهای پرسش نامه، چک لیست، سؤالات بازپاسخ و نمرات دانش آموزان استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد که کیفیت سازماندهی منابع انسانی از نظر مدیران، معلمان و مشاهده گران و اولیا نامطلوب می باشد. کیفیت محتوای برنامه درسی دانش آموزان از نظر تمام گروه ها مطلوب می باشد. کیفیت فرآیند تدریس به صورت تئوری از نظر مدیران و معلمان مطلوب و از نظر اولیا نامطلوب می باشد. کیفیت فرآیند تدریس در بخش عملی از نظر تمامی گروه های شرکت کننده مطلوب می باشد. کیفیت تحقق اهداف حیطه رشد اجتماعی- هیجانی از نظر مدیران و معلمان مطلوب و ارزیابی دفترچه های ارزشیابی نسبتاً مطلوب و از نظر اولیا نامطلوب می باشد و در نهایت کیفیت تحقق اهداف حیطه زبان، برقراری ارتباط و سوادآموزی از نظر مدیران و اولیا نامطلوب، از نظر معلمان مطلوب، و ارزیابی دفترچه های ارزشیابی نوآموزان نسبتاً مطلوب می باشد. در قسمت بحث و نتیجه گیری به تبیین نتایج و ارائه پیشنهاداتی، پرداخته شد.
تعاملهای اجتماعی و رفتار تکراری کودکان درخودمانده و عقب مانده ذهنی آموزش پذیر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش بررسی تشخیص افتراقی الگوهای رفتار تکراری قالبی و اجتماعی در کودکان با نیازهای ویژه بود. با استفاده از مصاحبه تجدیدنظرشده تشخیصی درخودماندگی (لرد و دیگران، 1994) در دو گروه درخودمانده (5 دختر و 11 پسر) و عقب مانده ذهنی آموزش پذیر (5 دختر و 11 پسر) در دامنه سنی 8 ـ6 سـال از مدارس استـثنایی انتخاب شدند. نتایج تحلیل واریانس چندمتغیری نشان دادند که میانگین نمره تخریب کیفی تعامل اجتماعی، ارتباطی و الگوهای رفتار تکراری قالبی در کودکان درخودمانده به گونه معناداری بیشتر از کودکان عقب مانده ذهنی آموزش پذیر است. استلزامها براساس تشخیصهای افتراقی کودکان استثنایی بحث شد.
ارتباط عوامل شناختی فردی و خانوادگی با ابعاد درک مطلب خواندن دانش آموزان چهارم ابتدایی شرکت کننده در مطالعه پرلز 2006(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این مقاله، ارتباط عوامل شناختی فردی (خودپنداره خواندن و نگرش به خواندن) و عوامل شناختی خانوادگی (فعالیت-های خواندن خارج از مدرسه و سواد والدین) با ابعاد تفسیر و استنباط مستقیم درک مطلب دانش آموزان پایه چهارم ابتدایی براساس مطالعه پرلز 2006 بررسی شده است. نمونه آماری شامل 5411 دانش آموز (2500 دختر و 2911 پسر) پایه چهارم ابتدایی با میانگین سنی 2/10 بوده که در آزمون پرلز 2006 شرکت کرده بودند. مقیاس های مورد مطالعه شامل خودپنداره خواندن و نگرش به خواندن با استفاده از پرسشنامه دانش آموز و فعالیت های خواندن خارج از مدرسه و سواد والدین با استفاده از پرسش نامه زمینه یابی یادگیری و نیز نمره درک مطلب خواندن در دو بعد تفسیر و استنباط مستقیم بود. به روش تحلیل رگرسیون چندگانه سلسله مراتبی و با استفاده از رویه پیشرونده داده ها تحلیل شدند. نتایج نشان می دهد که تمام متغیرهای شناختی با ابعاد درک مطلب دانش آموزان رابطه مثبت و معناداری دارند (01/0>P). در بین متغیرها، سواد والدین بیشترین واریانس درک مطلب دانش آموزان را تبیین می کرد و پس از آن متغیرهای خودپنداره خواندن، نگرش به خواندن و فعالیت های خواندن خارج از مدرسه قرار داشتند.
اثربخشی دوره آموزش حین خدمت بر نگرش آموزگاران مدارس عادی نسبت به آموزش فراگیر دانش آموزان آسیب دیده شنوایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی دوره آموزش حین خدمت فراگیر بر نگرش آموزگاران مدارس عادی نسبت به آموزش فراگیر دانش آموزان آسیب دیده شنوایی است. روش: روش این پژوهش از نوع نیمه آزمایشی بود که در آن نمونه ای شامل50 نفر (25 نفر آزمایش و 25 نفر گواه) از آموزگاران پذیرای دانش آموزان آسیب دیده شنوایی شهر تبریز انتخاب و پس از جایگزینی بدون انتصاب تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه مورد مطالعه قرار گرفتند. در فرایند طرح، گروه آزمایشی تحت آموزش حین خدمت فراگیر قرار گرفت و گروه گواه هیچ مداخله ای دریافت نکرد.
یافته ها: تحلیل کوواریانس نشان داد که نگرش کلی گروه آزمایشی نسبت به گروه گواه به طور چشمگیری تغییر کرده و مثبت تر شده است (01/0>p)؛ به دیگر سخن، برگزاری دوره آموزشی حین خدمت سبب مثبت تر شدن کل نگرش آموزگاران شده است. همچنین تحلیل یافته ها نشان دادند که نگرش گروه آزمایشی در حیطه های باور به فلسفه فراگیرسازی، احساس شایستگی خود، تامین پشتیبانیهای لازم، روابط دانش آموزان عادی و آسیب دیده شنوایی و نتایج حاصل از فراگیرسازی نسبت به گروه گواه به طور چشمگیری مثبت تر شده و در حیطه جو یادگیری در کلاس و مدرسه فراگیر تفاوت قابل توجهی نداشته است (01/0>p).
نتیجه گیری: برگزاری دوره آموزشی حین خدمت فراگیر احتمالاً می تواند نگرش کلی و نگرش در حیطه های باور به فلسفه فراگیرسازی، احساس شایستگی خود، تامین پشتیبانیهای لازم، روابط دانش آموزان عادی و آسیب دیده شنوایی و نتایج حاصل از فراگیرسازی آموزگاران پذیرای دانش آموزان آسیب دیده شنوایی را نسبت به فراگیرسازی مدارس برای این دانش آموزان مثبت تر کند. اما در حیطه نگرش به جو یادگیری در کلاس و مدرسه فراگیر، تغییری ایجاد نمی کند.
تاملی بر تمرکزگرایی، تمرکززدایی و رجعت مجدد به تمرکزگرایی و تبیین دلالت های آنها برای نظام برنامه درسی ایران: منظری جدید(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پس از دوره نسبتاً طولانی تمرکزگرایی و با آغاز تجارب تمرکززدایی از دهه 70 به این سو، تمایل دولتها به نظامهای متمرکز و غیرمتمرکز در حال نوسان بوده است. از آنجایی که تمرکززدایی عمدتاً ریشه در عرصه های سیاسی و اقتصادی دارد، بنابراین تمرکززدایی از این عرصه ها به نظام های برنامه درسی و آموزشی رخنه کرده است. مشکلاتی نظیر کمبود نیروی انسانی متخصص، جهانی شدن و مقاومت از طرف معلمان موجب توجه دوباره دولتها به تمرکزگرایی به منظور ارتقای کیفیت آموزش و رفع این مشکلات شده است. در این مقاله ضمن تبیین تمرکزگرایی و تمرکززدایی، خاصه در عرصه آموزش و پرورش و نظام برنامه درسی، به علل عمده انحراف از هدف اصلی تمرکززدایی، از جمله توجه بیش از حد به مسائل حاشیه ای آن نظیر مسائل مالی، اجرایی و مدیریتی (مواجهه سخت) و توجه کمتر به مسائل کیفی و محتوایی آموزشی و برنامه درسی (مواجهه نرم) اشاره شده است. این دو نوع مواجهه عملاً در تمرکززدایی نظام آموزشی و برنامه درسی پدیدار شده و برداشتهایی غلط و نادقیق از تمرکززدایی و تمرکزگرایی به دنبال داشته است. در پی آن استدلال شده که فهم ویژگیهای درست هر دو نظام و در نتیجه، مواجهه سنجیده و درست با آنها می تواند به روند اصلاح برنامه درسی یاری رساند. و در نهایت، دلالتهای تمرکزگرایی، تمرکززدایی و رجعت مجدد به تمرکزگرایی در مورد نظام برنامه درسی ایران، با توجه به زمینه های تاریخی و فرهنگی منحصر به فرد آن در بخش بحث و نتیجه گیری این نوشتار تشریح شده است.
ارزشیابی اجرای آزمایشی طرح شناسایی و هدایت استعدادهای برتر(شهاب)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تعلیم و تربیت دوره ۳۵ بهار ۱۳۹۸ شماره ۱۳۷
51-72
حوزههای تخصصی:
برای ارزشیابی طرح شهاب، اطلاعات مورد نیاز از منابع متعدد و با به کارگیری ابزارهای گوناگون(مصاحبه، پرسشنامه و مطالعه اسناد) گردآوری شد و با استفاده از شاخصهای آمار توصیفی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت و در قالب جداول توزیع فراونی سازماندهی شد. پاسخهای آموزگاران، مدیران مدارس و کارشناسان به سؤالهای بازپاسخ پرسشنامه ها و نیز پاسخ به سؤالهای مصاحبه که بالغ بر 2200 پاسخ انشایی معطوف به جنبه های گوناگون طرح شهاب بود، با دقت کافی مطالعه و با روشهای ناظر بر مطالعات کیفی استخراج، طبقه بندی و تلخیص شدند. از مجموعه شواهد موجود چنین استنباط می شود که در سال اول شرایط برای اجرای طرح شهاب چندان مساعد نبوده و در زمینه شناسایی و هدایت استعدادهای دانش آموزان، موفقیتی حاصل نشده است. به عبارت دیگر بافت فرهنگی- اقتصادی موجود برای اجرای طرح شهاب مساعد نیست. همچنین رویکرد متمرکز دستگاه متولی آموزش و پرورش رسمی و تأکید بر اجرای برنامه های از پیش تعیین شده، با رویکرد تعلیم و تربیت مبتنی بر استعداد که در چارچوب طرح شهاب ارائه شده است، سازگار نیست. افزون بر این، منابع نرم افزاری و سخت افزاری کافی برای اجرای مطلوب طرح شهاب فراهم نشده است. در ضمن اکثر کارشناسان، مدیران مدارس و آموزگاران به ابهاماتی در هدف کلی طرح و شیوه اجرای آن اشاره کرده اند. تکمیل فرایند شناسایی استعدادهای برتر و تعریف عملیاتی هدایت استعدادهای برتر روشن نیست. مسئولان آموزش و پرورش استان به اندازه کافی توجیه نشده اند و به اهداف طرح شهاب متعهد نیستند. اکثر کارشناسان، مدیران مدارس و آموزگاران مورد مطالعه پیامدهای منفی گریزناپذیر طرح شهاب را خاطرنشان کرده اند.