فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۷۸۱ تا ۸۰۰ مورد از کل ۱۸٬۷۲۷ مورد.
" بررسی آموزش روش شناسی پژوهش در روان شناسی و علوم تربیتی در ایران "(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
"ین این مقاله بر اساس مطالعات و یافته های یک پژوهش مصوب علمی است که به منظور ""بررسی روش شناسی پژوهش در روان شناسی و علوم تربیتی در ایران"" اجرا شده است. هدف های این پژوهش آن بوده است که ببینیم:
1- متون و منابعی که در کلاسهای درسی دانشگاهی روش تحقیق در روان شناسی و علوم تربیتی مورد استفاده قرار می گیرند اساساً بر کدام بنیادهای نظری معرفت شناسی و روش شناسی استوارند؟
2- مقالاتی که در مجلات علمی- پژوهشی روان شناسی و علوم تربیتی ایران انتشار می یابد از نظر معرفت شناسی، روش شناسی، و هدف یا نوع طرح پژوهشی دارای چه وضعیتی هستند؟
3- سرفصلهایی که در درس روش تحقیق در مقاطع کارشناسی،کارشناسی ارشد و دکترای روان شناسی و علوم تربیتی در دانشگاه های بزرگ کشور تدریس می شود، تا چه اندازه با عنوان های مطرح شده در منابع مهم دانشگاهی درس روش تحقیق همخوانی دارد؟
4- بنیادهای نظری و معرفت شناختی در محتوای تدریس استادان در کلاس های درس روش تحقیق در سطوح کارشناسی وکارشناسی ارشد و دکترای روان شناسی و علوم تربیتی در دانشگاه های بزرگ کشور چیست؟
5- دانشجویان مقاطع کارشناسی و کارشناسی ارشد و دکترای روان شناسی و علوم تربیتی در کلاس های درس روش تحقیق دانشگاه های بزرگ کشور تا چه اندازه ماهیت پژوهش و بنیادهای نظری و معرفت شناختی (فلسفه علم) در روش شناسی پژوهش را فرا می گیرند؟
برای پاسخگویی به سؤالات اول و دوم، شانزده منبع اصلی تدریس روش تحقیق در روان شناسی و علوم تربیتی و تمام مقالات روان شناسی که در آخرین شماره مجلات علمی- پژوهشی کشور چاپ شده است، مورد بررسی قرار گرفتند. همچنین به منظور پاسخ به سؤالات سوم و چهارم و پنجم، 22 نفر استادان درس روش تحقیق در روان شناسی و علوم تربیتی که در مقاطع کارشناسی و کارشناسی ارشد و دکترا در هفت دانشگاه بزرگ کشور (دانشگاه تهران، دانشگاه علامه طباطبایی، دانشگاه شهید بهشتی، دانشگاه تربیت معلم، دانشگاه آزاد تهران، دانشگاه شیراز، دانشگاه اصفهان) در دانشکده های روان شناسی و علوم تربیتی این دانشگاه ها تدریس می کنند، و نیز 119 نفر دانشجویانی که بیشترین نمره ها را در هفت دانشکده روان شناسی و علوم تربیتی دانشگاه های مذکور در مقاطع کارشناسی و کارشناسی ارشد و دکترا داشته اند، مورد مصاحبه ساختاریافته قرار گرفتند.
این پژوهش نشان داد که:
1- بنیادهای معرفت شناختی و بنیادهای روش شناسی منابع و متون درسی روش تحقیق که در دانشگاه ها تدریس می شود از نوع فلسفه تحصّلی و پساتحصّلی و روش کمّی گرایانه است.
2- مقالات روان شناسی و تربیتی که در مجلات علمی- پژوهشی روان شناسی و علوم تربیتی کشور چاپ می شود بر بنیاد فلسفه علم تحصّلی و پساتحصّلی و بر روش شناسی کمّی گرای استوار است و عمدتاً حاصل طرح های پژوهشی راهبردی است.
3- تعداد واحدهای تدریس در سه مقطع کارشناسی و کارشناسی ارشد و دکترای روان شناسی و علوم تربیتی بسیار اندک است و سرفصلهای تدریس استادان در کلاسها بسیار کمتر از عنوان هایی است که در منابع علمی اصیل روش تحقیق وجود دارد.
4- بنیادهای نظری معرفت شناسی تدریس استادان درس روش تحقیق نیز اساساً از نوع فلسفه کمّی گرای تحصّلی و پساتحصّلی است و به پژوهش های کیفی چندان توجهی نمی شود.
5- دانشجویان درس روش تحقیق در سه مقطع کارشناسی و کارشناسی ارشد و دکترای روان شناسی و علوم تربیتی با ماهیت پژوهش و بنیادهای نظری فلسفه علم در پژوهش های روانی- تربیتی آشنا نمی شوند و آموزش قابل ذکری در این مورد به آنان داده نمی شود.
"
ویتگنشتاین و طرحواره های ذهنی:دلالت هایی برای آموزش کودکان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این مقاله به نقش طرحواره های ذهنی در آموزش پرداخته شده است و سه نوع مکتب فکری در باب طرحواره های ذهنی معرفی شده است. با بررسی دو نوع افراطی طرحواره های ذهنی که یکی به وجود طرحواره های مطلقاً یکسان بین انسان های متفاوت و دیگری به نسبیت افراطی یا مطلق طرحواره ها روی آورده است به این نتیجه راه یافته ایم که طرحوارة نسبیتی متعادل در امر آموزش قابل استفاده تر است. با بررسی آرای ویتگنشتاین می توان دریافت که وی از طرحوارة نسبیتی متعادل استقبال می کند و می توان گفت که یکی از جدی ترین فیلسوفان طرفدار این مشی است. در پایان این نتیجه حاصل می شود که با پذیرش و کاربست طرحوارة نسبیتی متعادل امید بیشتری به یادگیری مفهومی و اعتلای نیروی ابتکار فردی می رود. این طرز تفکر در مربیان بنیان نظری محکمی را در باب فلسفه برای کودکان بنا می نهد. در این پژوهش از روش های تحلیلی و استنتاجی استفاده شده است. پژوهش حاضر کاربردی است، زیرا دلالت ها یا استلزام های دیدگاه فلسفی معینی را برای عرصة عملی تعلیم و تربیت استخراج می کند.
بررسی و مقایسه تأثیر چگونگی طرح پرسش شفاهی کلاسی بر یادگیری درس ریاضی و علاقه دانش آموزان به این درس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پرسش شفاهی کلاسی بخش جدا نشدنی فرایند آموزش کلاسی است و در شکل مناسب آن می تواند اثرات خوبی بر یادگیری دانش آموزان داشته باشد. این پژوهش برای بررسی تأثیر شیوه ی طرح پرسش شفاهی کلاسی بر یادگیری درس ریاضی و علاقه دانش آموزان به این درس انجام شد. 25 کلاس درس ریاضی پسرانه سال اول مقطع متوسطه مدارس روزانه دولتی پسرانه پنج منطقه شهر تهران که توسط 5 آموزگار (هر آموزگار5 کلاس) اداره می شدند، مورد بررسی قرار گرفت. به آموزگاران آموزش داده شد که 4 روش مختلف پرسش شفاهی کلاسی را در4 کلاس مختلف به کار برند و دریکی از کلاس ها نیز به عنوان گروه گواه از پرسش شفاهی کلاسی استفاده نکنند. 4 روش به کار برده شده عبارت بودند از:1- طرح پرسش های با سطح شناختی بالاتر از دانش. 2 -اصلاح پاسخ دانش آموزان و دادن بازخورد به آنان. 3- انتخاب پاسخگو پس از طرح سؤال و دادن زمان فکر کردن برای پاسخگویی. 4- پرسش شفاهی کلاسی بدون کاربرد سه روش پیشین. پس از10جلسه اجرای این روش های آموزشی، آزمون ریاضی و پرسشنامه علاقه سنج اجرا شد. داده ها با استفاده از روش تجزیه و تحلیل واریانس و آزمون تعقیبی تحلیل شدند. نتایج نشان دادند که هرگاه پرسشی مطرح شود و پس از آن 5 ثانیه فرصت فکر کردن به همه دانش آموزان داده شود و سپس یکی از آنان به صورت تصادفی برای پاسخ دادن انتخاب شود و به او نیز5 ثانیه فرصت پاسخگویی داده شود، میزان یادگیری دانش آموزان به طور معناداری بیشتر از دانش آموزانی است که در آن پاسخگو پیش از طرح پرسش انتخاب می شود یا از پرسش شفاهی کلاسی استفاده ای نمی شود. همچنین نتایج تحقیق نشان داد که میانگین نمره ریاضی تمامی گروه های آزمایشی بیشتر از گروه گواه بود، اگر چه این تفاوت ها در سطح 95% معنی دار نبودند. همچنین بین میزان علاقه دانش آموزان گروه های بدون پرسش کلاسی و نحوه انتخاب پاسخگو نسبت به درس ریاضی تفاوت معناداری دیده شد. روش پرسش شفاهی کلاسی در صورتی که به درستی اجرا شود می تواند اثرات مطلوبی بر یادگیری و علاقه دانش آموزان نسبت به درس ریاضی داشته باشد.
رویکردی نو به فلسفه تعلیم و تربیت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
" فلسفه، روش درست اندیشیدن، راه خردمندانه زیستن، و کوشش برای شناختن هستی است. ما با انواع فراوانی از فلسفه، از جمله فلسفه دین، فلسفه هنر، فلسفه علم، فلسفه علوم گوناگون، و فلسفه تربیت روبه رو هستیم. همین فلسفه تربیت است که موضوع این مقاله است و بر آن است که دریافتهای سنتی از فلسفه، پاسخگویی کافی به واقعیتهای زندگی روانی- تربیتی مردم در عصر حاضر را ندارد. همچنین، این مقاله بر آن است که ما نیازمند تفکر روشمند فلسفی و اندیشه درست در تعلیم و تربیت و راه و رسم زندگی انسانی هستیم و می توانیم آن را به همه، حتی به کودکان و نوجوانان دانش آموز، بیاموزیم مشروط بر آنکه موضوع مناسب، روش مناسب، زبان و ابزار مناسب، و موقعیت مناسب را برای این آموزشها بشناسیم و به کار گیریم.
این مقاله نشان می دهد که تعلیم و تربیت ما اگر بر فلسفه ای روشن و رهایی بخش متکی باشد، کودکان و نوجوانان و جوانان ایران خواهند توانست در مورد دیدگاههای متفاوت و در مورد معنای زندگی خود در محیط محلی و ملی و جهانی به درستی بیندیشند و مهارتهای خود را برای زندگی پاکیزه و انسانی گسترش دهند. برای دستیابی به چنین مقصودی، ما باید فهم خود از حکمت و خرد و دانش به طور عام، و فلسفه تعلیم و تربیت و روان شناسی تربیتی بطور خاص، و مناسب سازی اهداف و محتوا و روش و فرایند تعلیم و تربیت با زندگی در عصر حاضر را در یک نظام فکری روشن و رهایی بخش سازماندهی کنیم و، از این طریق، برنامه های آموزشی و درسی، کتب درسی و منابع آموزشی، روشهای تدریس، و تربیت معلم را بازنگری کنیم. تحول ثمربخش در تعلیم و تربیت ایران، قبل از هرچیز، نیازمند چنین کوشش سترگی است و فرهیختگان و دانشمندان ایرانی باید توان خود را برای نظریه پردازی در فلسفه تربیتی جدید به کار گیرند تا چراغ راه چنین تحولی باشند.
در این مقاله، تفکر فلسفی و آموزش روش اندیشه درست به کودکان و نوجوانان، فلسفه تعلیم و تربیت و کاستیهای کنونی آن، مدل ترکیبی حکمت و خرد و دانش مورد نیاز برای تعلیم و تربیت در ایران، و جایگاه فلسفه خردگرایی مینوی و علمی در این مدل را توضیح داده ایم. هدف مقاله آن است که بتواند زمینه بهتری برای پاسخگویی به اساسی ترین ضرورتهای زندگی روانی_تربیتی مخاطبان تعلیم و تربیت در ایران را، که به نظر ما آموزش جامع و کامل همگانی، تربیت هویت و شخصیت، آموزش درس اندیشیدن، و آموزش مهارتهای زندگی است، فراهم آورد.
"
آموزش همه جانبه و مشارکتی در دوره ابتدایی دستاوردها و چشم اندازها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
"آموزش همه جانبه و مشارکتی بر این مسئله تاکید دارد که آموزش باید دانش آموزان را به گونه ای آماده کند که بتوانند با نیازهای دنیای پر شتاب و پر تغییر با کمترین مشکل کنار بیایند. آموزش باید به دانش آموزان کمک کند تا شیوه های زندگی بهتر برای خود و دیگران را کشف و به آن عمل کنند. این آموزش بر سه ویژگی اساسی تاکید دارد: مفاهیم وابستگی و به هم پیوستگی یا میان رشته ای، کنجکاوی و شکاکیت و یادگیری فعال.
طرح آموزش همه جانبه و مشارکتی به صورت آزمایشی در چهار فاز از سال تحصیلی 81-1380 در بیست مدرسه ابتدایی و بیست مدرسه راهنمایی چهار استان و شهر تهران به اجرا در آمده است. طراحان و مجریان طرح تلاش کرده اند تا با حداقل تغییر ممکن در برنامه موجود و کمترین هزینه ممکن، طرح را به اجرا در آورند. در این گزارش فاز سه طرح در پایه سوم ابتدایی در سه حوزه گوناگون درون داده ها، فرایند اجرا و بازده ها به صورت جامع ارزشیابی شده است.
یافته های مطالعه نشان می دهند که:
در تدوین فعالیتهای آموزشی به حوزه مهارت بیش از حوزه های دانش و نگرش و به حوزه نگرش کمتر از دو حوزه دیگر توجه شده است. در تدوین اکثر فعالیتها از تلفیق دو تا چهار بعد از ابعاد چهارگونه آموزش استفاده شده است. طرح بر ابعاد شناختی و رفتاری دانش آموزان تاثیر مطلوب داشته است. میزان تاثیر طرح بر ابعاد رفتاری از میزان تاثیر آن بر ابعاد شناختی و درسی بیشتر است.
با وجود اینکه رفع محدودیتها و فراهم آوردن شرایط لازم برای قضاوت درباره طرح، نیاز به زمان بیشتر دارد، آشنایی بیشتر تدوین کنندگان فعالیتهای آموزشی با ویژگیهای این آموزش، آشنایی با محتوای برنامه های درسی کشورهایی که به آموزش همه جانبه پرداخته اند و آموزش مستمر و کارآمد مدیران و معلمان نیز برای موفقیت طرح ضروری است.
"
" اثر آموزش خود گردانی در یادگیری (راهبردهای گزارش نویسی و تهیه نمودار) درس ریاضی دانش آموزان دختر سال اول دبیرستان "(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی این پژوهش، بهبود عملکرد ریاضی دانش آموزان دختر سال اول دبیرستان از طریق آموزش راهبردهای خودگردانی در یادگیری (گزارش نویسی و تهیه نمودار) و همچنین بهبود میزان خودگردانی دانش آموزان است. به این منظور از آزمون هوش ریون برای کنترل متغیر هوش، از آزمون خودگردانی جهت سنجش میزان خودگردانی و از آزمون معلم ساخته برای سنجش عملکرد ریاضی استفاده شد. نمونه تحقیق 60 نفر از دانش آموزان دختر سال اول یک دبیرستان بودند. این دانش آموزان از منطقه 10 آموزش و پرورش شهر تهران که در درس ریاضی و خودگردانی ضعیف بودند انتخاب شدند. دانش آموزان به طور تصادفی به چهار گروه 15 نفری که یک گروه به عنوان گروه کنترل و سه گروه به عنوان گروه آزمایشی اول، دوم و سوم بودند تقسیم شدند. به گروه کنترل، هیچ آموزشی داده نشد. به گروه آزمایشی اول، راهبرد گزارش نویسی، به گروه آزمایشی دوم، راهبرد تهیه نمودار و به گروه آزمایشی سوم، ترکیبی از هر دو راهبرد آموزش داده شد. نتایج به دست آمده از این پژوهش نشان داد دانش آموزانی که از روش ترکیبی هر دو راهبرد گزارش نویسی و تهیه نمودار استفاده کردند، به طور معناداری میزان خودگردانی و عملکرد ریاضی بالاتری نسبت به دانش آموزان گروه های گزارش نویسی تهیه نمودار و کنترل از خود نشان دادند.
بررسی تاثیر نمایش درمانی در افزایش مهارت های حرکتی و حافظه شنیداری کم توان ذهنی با هوش بهر 70-55 در دامنه سنی 15-10 سال(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
"هدف: موضوع تحقیق بررسی تاثیر نمایش درمانی در افزایش مهارت های حرکتی و حافظه شنیداری کم توانان ذهنی پسر با هوش بهر 70-55 در دامنه سنی 15-10 سال می باشد.
روش بررسی: جامعه آماری مورد نظر از دانش آموزان کم توان ذهنی تحت پوشش آموزش و پرورش استثنایی شهر تهران که در سال تحصیلی 84-83 مشغول به تحصیل بوده و باهوش بهر بین 70- 55در دامنه سنی 15-10 سال قرار دارند، تشکیل یافته است.
نمونه پژوهشی که افراد آن به صورت تصادفی انتخاب شدند شامل دو گروه آزمایش و گواه بود که در هر گروه 20 نفر قرار داده شد.
ابزار پژوهش مورد استفاده در این تحقیق آزمون مهارت های حرکتی ـ ادراکی برونینکز ـ اوزرتسکی و آزمون تقویت (توالی) حافظه شنیداری ـ بیانی می باشد.
میانگین های بدست آمده در دو گروه آزمایش و گواه از طریق آزمون آماری T (T-test) مورد مقایسه قرارگرفت.
یافته ها: بررسی میانگین نمرات پیش آزمون و پس آزمون گروههای پژوهش در دروس مختلف و نیز خرده آزمونهای انجام شده در مهارتهای حرکتی در اکثر موارد دارای اختلاف آماری معنادار و تغییرات مثبت می باشد.
نتیجه گیری: نتایج حاصل از این تحقیق با معنا داری آماری در سطح آلفای 0.05 (ضریب اطمینان 95%) نشان داد که اجرای برنامه نمایش درمانی برای گروه هدف، موجب افزایش مهارت های ادراکی و تقویت حافظه شنیداری شده است.
زمینه ها و موانع کاربست مدیریت مدرسه محور در ایران: مطالعه ای در دبیرستانهای دولتی شهر اهواز- استان خوزستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مدیریت مدرسه محوری که ریشه در مبانی نظری مشارکت پذیری، عدم تمرکز، تفویض اختیار و رقابتی شدن دارد معتقد است مدرسه و ارکان آن باید در اداره مدرسه دخالت داده شوند. در این راستا مقاله حاضر با بهره گیری از چارچوب نظری مبتنی بر الگوی سازمانی بر گرفته شده از مطالعات لاولر و همکاران (1992) و دیگر محققان این مساله دنبال می شود و در آن سعی شده است تا موانع مهم کاربست مدیریت مدرسه محور در ایران و شهر اهواز بررسی شوند. با بهره گیری از رویکرد کمی (پرسشنامه) و همچنین رویکرد کیفی (مصاحبه)، داده ها در دبیرستانهای شهر اهواز از کارشناسان ستادی، مدیران و دبیران جمع آوری گردید. نتایج نشان داد که الف- میانگین کل میزان آگاهی افراد نمونه 3.09 از 5 می باشد که در حد متوسطی است. ب- میانگین کل میزان موافقت افراد نمونه نسبت به طرح عدم تمرکز آموزشی- مدرسه محوری 3.49 از 5 است که مطلوب می باشد. ج- عامل سیاسی و قدرت (مسئولین) با میانگین 3.80، عامل ساختاری و امکاناتی با میانگین 3.79، عامل اطلاعاتی و دانشی با میانگین 3.72، عامل فرهنگی- اجتماعی با میانگین 3.52 و عامل مدیریتی با میانگین 3.24 از میانگین 5 به ترتیب اولویت به عنوان موانع مهم مدرسه محوری قلمداد شده اند.
مدیریت هم زمان مدارج تمرکز زدایی در نظام برنامه ریزی درسی
حوزههای تخصصی:
نگاه «دوالیستی» یا صفر و یک به موضوعات و مسایل حوزه تعلیم و تربیت، که پیچیدگی های خاصی دارد، وافی به مقصود نیست. تاریخ اندیشه های تربیتی نیز از حقانیت این گزاره حکایت می کند.
یکی از بحث های جدی در اکثر نظام های تعلیم و تربیت دنیا، مساله تمرکزگرایی یا تمرکز زدایی در نظام های برنامه ریزی درسی است که پیچیدگی مورد اشاره شامل حال این موضوع نیز می شود. متاسفانه اکثر پردازش های انجام گرفته یا راه حل های ارایه شده در این زمینه، بر انگاره های دوالیستی متکی است و شاید به همین دلیل، در عمل راه گشای نظام های تعلیم و تربیت نبوده است.
در این مقاله، با الهام از این کاستی مزمن، تلاش شده است ابتدا سطوح گوناگون آزادسازی تصمیم گیری درباره برنامه های درسی شناسایی و سپس مدیریت هم زمان مدارج یا سطوح تمرکززدایی، در حمک راه حل جایگزین، تبیین و تشریح شود. حاصل بحث، مدلی برای مدیریت نظام برنامه ریزی درسی است که با عنوان «مدل هسته ای» یا «مدل آشوبناک» از آن نام بده شده است. در پایان، مجموعه ای از بایدها و نبایدهای اجرایی ارایه شده که زمینه ساز تحقق این مدل است.
مقیاس مهارت های زندگی: تدوین و هنجاریابی، ابزاری معتبر برای سنجش مهارت های زندگی دانش آموزان ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از انجام پژوهش حاضر، طراحی، تدوین و هنجاریابی ابزار اندازه گیری مهارت های زندگی برای اجرا در دوره ابتدایی بوده است. برای تجزیه و تحلیل داده ها علاوه بر روش روان سنجی کلاسیک، از روش سؤال - پاسخ (IRT) الگوی راش نیز استفاده شد. پس از حذف پرسش های نامناسب و تجزیه و تحلیل داده ها، فرم نهایی مقیاس مذکور با 42 پرسش و چهار خرده مقیاس شامل مهارت های اجتماعی، خودنظم دهی، خویشتن داری و مسئولیت پذیری اجتماعی برای اندازه گیری مهارت های زندگی جامعه هدف مناسب و معتبر تشخیص داده شد. روش این تحقیق تهیه مقیاس مذکور از نوع تحقیق و توسعه آموزشی ((R&Dاست و جامعه آماری دانش آموزان پایه پنجم ابتدایی شهر تهران در سال82- 81 بوده اند. روش نمونه گیری و حجم آن نیز در مراحل اجرای تحقیق مقدماتی، تجربی و نهایی مقیاس به ترتیب روش نمونه گیری در دسترس40 نفر، خوشه ای چندمرحله ای120نفر و تصادفی خوشه ای و چندمرحله ای 300 نفر بوده است.
تاثیر شیوه های مختلف تدریس در افزایش کیفیت دوره های آموزش ضمن خدمت دبیران شیمی دوره متوسطه
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر تعیین میزان تاثیر سه شیوه تدریس (حل مساله، پروژه و سخنرانی) در افزایش کیفیت دوره های آموزش ضمن خدمت دبیران شیمی دوره متوسطه استان اصفهان است. روش تحقیق شبه تجربی و از طرح پیش آزمون و پس آزمون همراه با گروه گواه استفاده شد. جامعه آماری این پژوهش کلیه دبیران شیمی دوره متوسطه استان اصفهان (522 نفر) بودند که در تابستان 1387 در دوره های آموزش ضمن خدمت کوتاه مدت شرکت کردند و با روش نمونه گیری تصادفی ساده 120 نفر از آنها به عنوان نمونه آماری انتخاب شدند. ابزار اندازه گیری در این پژوهش آزمون و پرسشنامه بود. برای تجزیه و تحلیل داد ه های پژوهش از آمار توصیفی و استنباطی استفاده شد. یافته ها نشان داد که روشهای حل مساله و پروژه بیش از سطح متوسط، ولی روش سخنرانی کمتر از سطح متوسط در افزایش کیفیت دوره های آموزش ضمن خدمت دبیران شیمی دوره متوسطه مؤثر بوده است و به کارگیری روش تدریس سخنرانی تاثیر زیادی در افزایش کیفیت این دوره ها نداشته است. مقایسه نمره پس آزمون در گروههای مورد مطالعه نشان داد که f مشاهده شده در سطح 01/0P معنا دار بوده و تفاوت مشاهده شده بین نمرات پس آزمون گروههای مورد مطالعه پس از تعدیل نمرات پیش آزمون معنا دار بوده و مطابق ضریب اِتا (58 درصد) تفاوت های فردی در گروهها، ناشی از آزمایش بوده است. بررسی میزان تاثیر این روشها در افزایش کیفیت دوره های آموزش ضمن خدمت دبیران علوم پایه با توجه به متغیرهای جمعیت شناختی نشان داد که f مشاهده شده در خصوص جنسیت و سابقه خدمت در سطح 05/0P معنا دار نبوده است، اما در خصوص مدرک تحصیلی در سطح 05/0P معنا دار بوده است. مقایسه میانگین نمره میزان تاثیر آموزش های ضمن خدمت کوتاه مدت دبیران علوم پایه در ارتباط با مؤلفه های چهارگانه کیفیت (تطابق با استاندارد، تطبیق برای کاربرد، تطبیق با هزینه، تطبیق با آخرین نیاز) با نمره ملاک 3 نشان داد که آموزش ضمن خدمت کوتاه مدت دبیران علوم پایه در سطح متوسط در تطبیق با مؤلفه های کیفیت مؤثر بوده است.
نرم افزار آموزش ریاضی ابتدایی بر اساس رویکرد سازنده گرایی و سنجش میزان اثربخشی آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مدرسه و مسائل آن در فرهنگ، دانش و سیاست
حوزههای تخصصی:
بررسی تأثیر روش های مطالعه بر پیشرفت تحصیلی دانش آموزان دوره متوسطه شهرستان بناب
حوزههای تخصصی:
این پژوهش به منظور بررسی تأثیر شیوه های مطالعه (مردر[1] و پرسیدن دو جانبه) بر پیشرفت تحصیلی دانش آموزان صورت پذیرفت آزمودنی های این پژوهش شامل 80 نفر از دانش آموزان دختر سال اول متوسطه شهرستان بناب در سال تحصیلی 90-1389بودند. که بوسیله روش نمونه گیری تصادفی 3 مدرسه انتخاب شد و از هر مدرسه، یک کلاس به صورت تصادفی انتخاب گردید. دو کلاس به عنوان گروه آزمایش و یک کلاس به عنوان گروه گواه انتخاب شدند ابتدا از آزمودنی های هر سه گروه پیش آزمونی اجرا شد و سپس آموزش روش های مهارت های مطالعه برروی گروه ها ی آزمایشی در مدت 8 جلسه 45 دقیقه ای اجرا گردید و در پایان پس آزمون اجرا شد در این پژوهش مهارت های مطالعه به عنوان متغیرمستقل پیشرفت تحصیلی به عنوان متغیر وابسته در نظر گرفته شد. برای آزمون فرضیه های پژوهشی از آزمون t همبسته و ANCOVA استفاده شد.
نتایج تحقیق نشان داد که بین میزان یادگیری دانش آموزان آموزش دیده به شیوه مهارت های مطالعه، با گروه کنترل تفاوت معنی داری وجود دارد.