فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳۲۱ تا ۳۴۰ مورد از کل ۹۰۴ مورد.
تاثیر آموزش شیوه های مقابله شناختی رفتاری و تنظیم هیجان بر کاهش ناامیدی، شادکامی و عزت نفس کودکان و نوجوانان بی سرپرست و بدسرپرست(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی آموزش شیوه های مقابله شناختی رفتاری و تنظیم هیجان برکاهش ناامیدی و بهبود شادکامی و عزت نفس کودکان و نوجوانان بی سرپرست و بدسرپرست بود. روش این پژوهش، شبه آزمایشی با گروه گواه بود. جامعه آماری این پژوهش را کودکان و نوجوانان بی سرپرست و بدسرپرست شهر اردبیل در سال 1392 تشکیل دادند (83N=). از این جامعه تعداد 45 نفر به روش نمونه-گیری تصادفی ساده انتخاب و بعد از انجام مصاحبه بالینی در سه گروه 15 نفری آموزش مهارتهای مقابله ای شناختی رفتاری، آموزش تنظیم هیجان و گواه به تصادف جایگزین شدند. هر سه گروه در مراحل پیش و پس آزمون به پرسش نامه های ناامیدی، شادکامی و عزت نفس پاسخ دادند. برای تحلیل داده ها از آزمون کوواریانس استفاده شد. نتایج نشان داد که تفاوت معنی داری بین میانگین نمرات سه گروه آموزش مهارتهای مقابله ای شناختی رفتاری، تنظیم هیجان و گروه گواه در ناامیدی، شادکامی و عزت نفس وجود دارد. نتایج آزمون تعقیبی نیز نشان داد که در شادکامی و ناامیدی هر دو شیوه ی آموزش مهارتهای مقابله شناختی رفتاری و تنظیم هیجان به یک اندازه اثربخش بودند ولی روش تنظیم هیجان بر عزت نفس اثربخش نبود. با توجه مشکلات کودکان بی سرپرست و بدسرپرست در اکتساب طبیعی مهارتهای رفتاری و هیجانی ضروری برای رشد، آموزش مهارتهای مقابله ای شناختی رفتاری و تنظیم هیجان در افزایش میزان شادکامی و کاهش ناامیدی این کودکان و نوجوانان می تواند سودمند باشد.
پیش بینی افسردگی براساس مؤلفه های خودشفقتی در دانشجویان دختر دارای تجربه ی شکست عاطفی دانشگاه های اهواز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: هدف از پژوهش حاضر پیش بینی افسردگی براساس مؤلفه های خودشفقتی (خودمهربانی، خودقضاوتی، انسانیت مشترک، انزوا، ذهن آگاهی و شناخت بیش از حد) در دانشجویان دختر دارای تجربه ی شکست عاطفی دانشگاه های شهر اهواز بود.
روش: روش پژوهش حاضر همبستگی و از نوع پیش بین بود. آزمودنی های آن را 180 دانشجوی دختر دارای تجربه ی شکست عاطفی در طی یک سال گذشته تشکیل می دادند. انتخاب گروه نمونه به روش نمونه گیری هدفمند و همچنین نمونه گیری گلوله برفی انجام شد. ابزارهای گردآوری داده ها شامل پرسش نامه های 13 سؤالی افسردگی بک و خودشفقتی نف بودند.
یافته ها: برای تحلیل داده ها از روش تحلیل تمیز استفاده شد. نتایج به دست آمده نشان داد که ترکیب خطی متغیرهای پژوهش قادر به پیش بینی افسردگی در دانشجویان دختر دارای تجربه ی شکست عاطفی دانشگاه های شهر اهواز است. همچنین در تحلیل ممیز به روش گام به گام مشخص گردید که کارآمدترین متغیرها در پیش بینی افسردگی به ترتیب 1- ذهن آگاهی 2- انزوا 3- خودقضاوتی و 4- خودمهربانی هستند. در بررسی متغیرها به صورت جداگانه نیز مشخص گردید که همه ی متغیرها شامل خودمهربانی، خودقضاوتی، انسانیت مشترک، انزوا، ذهن آگاهی و شناخت بیش از حد پیش بین های معنی داری برای افسردگی در دانشجویان دختر دارای تجربه ی شکست عاطفی در دانشگاه های شهر اهواز می باشند.
نتیجه گیری: بر اساس یافته های این پژوهش می توان نتیجه گرفت که خودشفقتی قادر به پیش بینی افسردگی در دانشجویان دختر دارای تجربه ی شکست عاطفی می باشد.
توان پیشبینی سبکهای فرزندپروری ادراک شده و متغیرهای جمعیتشناختی بر احساس تنهایی دختران دانشآموز(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
"
مقدمه: احساس تنهایی، به عنوان حالتی ناخوشایند، پاسخهای هیجانی منفی و نارضایتی ادراکی فرد را در روابط اجتماعیاش شامل میشود. این تجربه نامطلوب و پریشانکننده میتواند به ناسازگاریهای شناختی، هیجانی و رفتاری فرد در مرحله نوجوانی منجر شود. شواهد پژوهشی حاکی از وجود رابطه بین سبکهای فرزندپروری و شایستگیهای اجتماعی کودکان و نوجوانان است. به همین دلیل، برخی از پژوهشگران، به منظور توان پیشبینی احساس تنهایی در نوجوانان، بر مطالعه سبکهای فرزندپروری (اقتدارمنش، دیکتاتوری و سهلگیرانه)، تاکید میکنند. از سوی دیگر، برخی نتایج پژوهشهای مبتنی بر رویکرد بوم شناختی براون فنبرنر نشان داده است که بافت خانوادگی (وضعیت اقتصادی-اجتماعی، تحصیلات والدین و جنسیت کودک)، در درک تحول اجتماعی و احساس تنهایی فرزندان حائز اهمیت است. پژوهش حاضر بر اساس مدل تعاملی، سعی در بررسی توان پیشبینی مولفههای سبکهای فرزندپروری ادراک شده و متغیرهای جمعیتشناختی بر احساس تنهایی دانشآموزان دختر نوجوان دارد.
روش کار: روش پژوهش حاضر، همبستگی از نوع رگرسیون چند متغیره گام به گام است. گروه نمونه با توجه به فرمول کرجسی و مورگان (416=n) نفر برآورد و به روش چند مرحلهای انتخاب گردید. به منظور گردآوری دادهها از سه پرسش نامه سبکها و ابعاد فرزندپروری، مقیاس افتراقی تنهایی و پرسش نامه جمعیتشناختی استفاده گردید.نتایج: نتایج به دست آمده بر اساس رگرسیون چندمتغیره گام به گام، نشان دهنده سه مرحله معنیدار در پیشبینی متغیر وابسته (احساس تنهایی) است. در اولین مرحله، بعد گرمی و حمایتگری از سبک فرزندپروری اقتدارمنش، بیشترین رابطه را با متغیر ملاک نشان داد (534/0=R، 000/0=F). در مرحله دوم، دو مولفه سبک فرزندپروری اقتدارمنش ( گرمی- حمایتگری و خودمختاری)، بالاترین میزان توان پیشبین احساس تنهایی را نشان دادند (556/0=R، 000/0=F). در مرحله آخر، سه متغیر ( بعد گرمی و حمایتگری، بعد خودمختاری و پایگاه اقتصادی-اجتماعی) دارای بیشترین توان پیشبینیکنندگی متغیر وابسته بودند (563/0=R، 000/0=F).بحث: با توجه به یافتههای به دست آمده از پژوهش حاضر می توان بیان داشت که سبک فرزندپروری اقتدارمنش، به ویژه دو بعد گرمی و حمایتگری و خودمختاری آن؛ و متغیر پایگاه اقتصادی-اجتماعی میتواند میزان احساس تنهایی را در دانشآموزان دختر کاهش دهد. این نتایج بایستی در سیاستگذاری سازمانهای بهداشت روانی و آموزش والدین و مشاوران بالینی مورد توجه قرار گیرد.
"
مقایسه ی رضایت زناشویی در زوجین با همسرگزینی سنتی و غیرسنتی شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف مقایسه ی رضایت زناشویی در زوجین با همسرگزینی سنتی و غیرسنتی در شهر تهران به روش ترکیبی کمی- کیفی انجام شد. روش: نمونه پژوهش در بخش کمی شامل150 نفر (83 نفر زن و 67 نفر مرد) ساکن شهر تهران بود که به صورت تصادفی انتخاب شدند. افراد گروه نمونه همگی 2 تا 7 سال از شروع زندگی مشترکشان می گذشت. از آنها خواسته شد تا پرسشنامه ی رضایت زناشویی اینریچ و پرسشنامه ی سبک های همسرگزینی را پر کنند. در بخش کیفی نیز از 12 نفر مصاحبه صورت گرفت. این تعداد بر حسب اشباع پاسخ ها بدست آمد. یافته ها: در بخش کمی نتایج این آزمون نشان داد تفاوت معناداری در رضایت زناشویی در بین زوجین با همسرگزینی سنتی و غیرسنتی وجود ندارد. در بخش کیفی در مقایسه ی رضایت زناشویی نتایج به دست آمده نشان داد افراد با ازدواج غیرسنتی در وضعیتی پایین تر از افراد با ازدواج سنتی قرار گرفته اند و افرادی که به طور سنتی ازدواج کرده اند در دلبستگی ایمن، دینداری و نقش پذیری در وضعیتی بهتر از افراد با ازدواج غیر سنتی قرار دارند. نتیجه گیری: نحوه ی همسرگزینی با رضایت از زندگی زناشویی ارتباط دارد و افراد با انتخاب صحیح در نحوه ی همسرگزینی می توانند گام های موثری در افزایش رضایت زناشویی بردارند.
" بررسی قدرت پیش بینی کنندگی ابعاد هویتی فرزندان توسط ابعاد فرزندپروری والدین در بین دانشجویان دانشگاه شیراز "(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
"این پژوهش به دنبال پاسخ گویی به این سؤال بوده است که آیا ابعاد فرزند پروری والدین قدرت پیش بینی ابعاد هویتی در میان دانشجویان را دارد. به منظور پاسخ به این سؤال از نمونه 242 نفری دانشجویان، اعم از (134 نفر) دختر (108 نفر) پسر استفاده شد که به روش نمونه گیری خوشه ای مرحله ای انتخاب شده بودند، میانگین سنی دختران 89/20 و پسران 25/21 و انحراف معیار سنی آنها به ترتیب برابر با 93/1 و 17/2 بود. ابزار های اندازه گیری در این پژوهش عبارت از مقیاس شیوه های فرزند پروری شیفر و مقیاس هویت(EIPQ) بودند. پایایی ابزارها به روش آلفای کرونباخ و روایی آنها به شیوه تحلیل عامل سنجیده شد.
به منظور تعیین قدرت پیش بینی کنندگی ابعاد هویتی از طریق ابعاد فرزند پروری والدین از شیوه آماری رگرسیون چندگانه به شیوه همزمان استفاده شد. نتایج حاصله نشان داد که بعد گرمی- سردی از قدرت پیش بینی کنندگی مثبت و معنا داری برای بعد تعهد داشت در حالی که بعد آزادی- کنترل چنین قدرتی نداشت. ابعاد فرزند پروری والدین قدرت پیش بینی کنندگی معناداری برای بعد جستجوگری نداشته و نتایج نشان داد که بعد گرمی- سردی به تفکیک جنسیت برای هر دو جنس قدرت پیش بینی کنندگی مثبت و معناداری برای بعد تعهد داشته است.
"
تعارضات خواهر- برادری، جنسیت و الگوهای فرزندپروری در دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تعارض بین خواهر و برادرها یکی از متداول ترین اشکال پرخاشگری در خانواده ها است. در این پژوهش شیوه ی فرزندپروری به عنوان کارکرد کنترلی والدین و جنسیت به عنوان یکی از عوامل تعیین کننده الگوی رفتاری والدین نسبت به کودکان در رابطه با تعارض های خواهر و برادری مورد بررسی قرار گرفت. این پژوهش از نوع همبستگی و جامعه آماری آن شامل کلیه ی دانش آموزان دختر و پسر مقطع راهنمایی، شهرستان رباط کریم در سال تحصیلی 91-90 بود که با روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای تعداد 124 دانش آموز به همراه خانواده های ایشان انتخاب شد. داده ها از طریق پرسشنامه های، رابطه با خواهر و رابطه با برادر IBR) و(RIS ، سبک های فرزند پروری بامرید و یک پرسشنامه جمعیت شناختی جمع آوری شد. نتایج همبستگی نشان داد که تعارضات خواهر- برادری با شیوه های فرزند پروری اقتداری، سخت گیرانه پدر و مادر رابطه ی معکوس دارد اما با فرزندپروری سهل گیرانه رابطه معناداری ندارد. بر اساس تحلیلات رگرسیون گام به گام فرزندپروری اقتداری پدر و مادر قوی ترین پیش بینی کننده های شدت تعارضات بین همشیرها هستند؛ دختران بیشتر از پسران هم اختلاف با خواهر و هم اختلاف با برادران خود را گزارش دادند. همچنین نتایج نشان می دهد که پسران بیشتر اختلاف با برادران کوچک تر و دختران بیشتر اختلاف با برادران بزرگتر و خواهران کوچکتر از خود را گزارش داده اند. مطابق یافته های بالا الگوهای فرزندپروری والدین و جنسیت کودکان در پیش بینی شدت اختلاف و درگیری بین همشیرها مؤثر است.
تحلیل چندسطحی از خودبیگانگی تحصیلی نوجوانان: نقش فرهنگ مدرسه و نیازهای روان شناختی اساسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
از خودبیگانگی، حالت انزوا از یک گروه یا فعالیتی است که انتظار می رود فرد در حالت عادی با آن گروه احساس همبستگی نموده یا با آن فعالیت درگیر شود. نوجوانانی که دچار از خودبیگانگی تحصیلی هستند، تبدیل به بزرگسالانی می شوند که از لحاظ اقتصادی و سیاسی منزوی بوده و در فقر زندگی می کنند. هدف پژوهش حاضر، بررسی چندسطحی رابطه فرهنگ مدرسه، نیازهای روان شناختی اساسی و از خودبیگانگی تحصیلی نوجوانان بود. بدین منظور، 1029 نفر از دانش آموزان دوره متوسطه شهر ارومیه با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای انتخاب شده و به پرسش نامه های از خودبیگانگی تحصیلی، فرهنگ مدرسه و نیازهای روان شناختی اساسی پاسخ دادند. برای تحلیل داده ها از نرم افزار HLM استفاده شد. نتایج تحلیل نشان داد که در سطح فردی نیازهای روان شناختی اساسی (خودمختاری، شایستگی و ارتباط) اثر منفی و معنی دار بر از خودبیگانگی تحصیلی دارند. در سطح مدرسه نیز اثرات روابط دانش آموزان و معلمان و فرصت های آموزشی بر متغیر وابسته منفی و معنی دار بود. اما روابط دانش آموزان و انتظارات هنجاری اثر معنی داری بر این متغیر نداشتند. به طور کلی یافته های پژوهش بر لزوم توجه به نقش عوامل چندسطحی در مطالعه از خودبیگانگی تحصیلی نوجوانان تأکید می کنند.
رابطه سبک های فرزندپروری والدین با رفتار سازشی دانش آموزان کم توان ذهنی
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: سبک های فرزندپروری والدین مهمترین نقش را در تربیت فرزندان به عهده دارند. بنابراین پژوهش حاضر با هدف پیش بینی رفتار سازشی دانش آموزان کم توان ذهنی بر اساس سبک های فرزندپروری مادران آنها انجام شد.
روش: این پژوهش توصیفی و از نوع همبستگی است. جامعه مورد مطالعه را تمامی مادران کودکان کم توان ذهنی مقطع ابتدایی شهر رشت در سال تحصیلی 94-1393 تشکیل می دادند که از میان آنها 110 نفر با روش نمونه گیری در دسترس به عنوان نمونه انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها در این پژوهش از پرسشنامه رفتار سازشی واینلند (1953) و پرسشنامه شیوه فرزندپروری بامریند (1973) استفاده شد.
یافته ها: تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون نشان داد که بین سبک مقتدرانه با رفتار سازشی همبستگی مثبت معنی دار و بین سبک های مستبدانه و سهل گیرانه با رفتار سازشی همبستگی منفی معنی دار وجود دارد (01/0>P). همچنین تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از رگرسیون چندگانه نشان داد که سبک تربیتی مقتدرانه پیش بینی کننده مثبت و معنی دار رفتار سازشی است (01/0>P) و سبک های تربیتی سهل گیرانه و استبدادی پیش بینی کننده منفی و معنی دار رفتار سازشی است (01/0>P).
نتیجه گیری: با توجه به یافته های به دست آمده طراحی و برگزاری برنامه ها و کارگاه های آموزش خانواده در زمینه آگاه سازی اولیا از سبک های فرزندپروری و تأثیر هر یک از آنها بر فرزندان بسیار ضروری است تا از این طریق بتوان با تغییر نگرش مادران و بهبود روابط اعضای خانواده، رفتار سازشی دانش آموزان کم توان ذهنی را بهبود بخشید
ویژگی های معلم: معجونی از عاطفه و تربیت: رسالتی سنگین
منبع:
پیوند ۱۳۶۱ شماره ۳۶
حوزه های تخصصی:
کمال زدگی در خانواده کودکان تیزهوش(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
خانواده، آموزشگاه ماندگارترین یادگیری هاست، چراکه همیشه یادگیری ضمنی و مشاهده ای بیشترین پایداری را دارد. از طرفی، کودکان تیزهوش موضوع مطالعات بسیاری قرار گرفته اند. این مقاله مروری است بر پژوهش های انجام شده در زمینه پدیده کمال زدگی در خانواده کودکان تیزهوش. یکی از ویژگی های شخصیتی دانش آموزان تیزهوش، کمال گرایی است که در صورت انحراف تبدیل به کمال زدگی می شود. شواهد پژوهشی مؤید آن است که والدین و معلمان از کودکانی که به وسیله متخصصان سنجش، تیزهوش معرفی می شوند انتظار دارند که در همه زمینه ها عالی عمل کنند. چنین انتظاراتی از تیزهوشان آن ها را مستعد کمال زدگی می کند که خود این ویژگی باعث ایجاد آسیب های روان شناختی جبران ناپذیری در آن ها می شود. بر اساس یافته های پژوهشی این طور به نظر می رسد که انتظارات بالای خانواده از فرزند تیزهوش منجر به استقرار کمال زدگی و به تبع آن عدم موفقیت کودک تیزهوش می شود. نکاتی جهت آموزش نحوه برخورد صحیح خانواده ها با کودکان تیزهوش در متن مقاله مطرح شده است.
مقایسه سطوح کمال گرایی مادر با پیوند والدینی در افراد مبتلا به اختلال وسواس فکری – عملی و افراد سالم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر بررسی سطوح کمال گرایی مادر با پیوند والدینی در افراد مبتلا به اختلال وسواسی- اجباری و مقایسه آن با افراد سالم بود. بدین منظور 144 نفر به شیوه نمونه گیری در دسترس و پس از اعمال ملاک های ورود در این پژوهش شرکت کردند. نیمی از شرکت کنندگان را نمونه بالینی (افراد مبتلا به اختلال وسواسی اجباری) به همراه مادرانشان و نیم دیگر را افراد سالم به همراه مادرانشان تشکیل دادند. این پژوهش توصیفی و از نوع علی – مقایسه ای بود. از مقیاس غربالگری وسواس مادزلی، پرسشنامه سلامت عمومی، مقیاس کمال گرایی هیل و مقیاس پیوند والدینی به عنوان ابزار اندازه گیری استفاده شد. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون تی و همبستگی استفاده شد. نتایج نشان داد کمال گرایی مثبت مادران افراد سالم بیش تر از مادران افراد مبتلا به اختلال وسواسی- اجباری است و کمال گرایی منفی مادران افراد مبتلا به اختلال وسواسی اجباری بیش تر از مادران افراد سالم است. هم چنین در زیرمقیاس حمایت افراطی در افراد مبتلا به اختلال وسواسی – اجباری و افراد سالم تفاوت معناداری دیده شد؛ بدین معنی که ادراک حمایت افراطی مادر در افراد مبتلا به اختلال وسواسی- اجباری بیش تر از افراد سالم است، ولیکن در زیرمقیاس های حمایت متعارف، مراقبت بی تفاوت و مراقبت متعارف از پرسشنامه پیوند والدینی در دو گروه تفاوت معناداری دیده نشد. بر طبق نتایج توجه به ویژگی های مادران مانند سطوح کمال گرایی و تأثیر آن بر آینده روانی فرزندان با اهمیت به نظر می رسد. بنابراین، توصیه می شود به منظور ارتقاء سلامت روان افراد جامعه، والدین و کارشناسان حوزه سلامت روان توجه لازم را به سطوح کمال گرایی مادران و تأثیر آن بر فرزندانشان مبذول دارند.