مطالب مرتبط با کلیدواژه

دانش هیجانی


۱.

اثربخشی آموزش شایستگی هیجانی بر افزایش دانش هیجانی، تنظیم هیجانی و کاهش پرخاشگری کودکان بی سرپرست و بد سرپرست(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: پرخاشگری تنظیم هیجانی کودکان بی سرپرست و بدسرپرست آموزش شایستگی هیجانی دانش هیجانی

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی روانشناسی روانشناسی اجتماعی پرخاشگری، تعارض و خشونت
  2. حوزه‌های تخصصی روانشناسی هیجان
  3. حوزه‌های تخصصی روانشناسی مناسبات انسانی در محیط خانواده
تعداد بازدید : ۱۴۶۷ تعداد دانلود : ۱۴۹۸
مقدمه: با توجه به افزایش روز افزون کودکان بی سرپرست و مشاهده ناسازگاری ها و اختلالات هیجانی در آنها که بر اثر جدایی از کانون خانواده به وجود می آید، توجه خاص به این کودکان احساس می گردد. لذا هدف پژوهش حاضر بررسی تاثیر آموزش شایستگی هیجانی بر افزایش دانش هیجانی، تنظیم هیجانی و کاهش پرخاشگری کودکان بی سرپرست و بد سرپرست بود. روش: پژوهش حاضر از نوع شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل کلیه کودکان پسر بی سرپرست و بدسرپرست با دامنهی سنی 4-8 سال در مراکز نگهداری شهر مشهد بودند. نمونه آماری شامل 18 کودک با رفتار پرخاشگرانه که با استفاده از نظر مربی و پرسشنامه پرخاشگری کودکان پیش دبستانی انتخاب شدند و در دو گروه آزمایش (9) و گروه کنترل (9) گمارده شدند. گروه آزمایش در 10 جلسه 60 دقیقه ای، هفته ای دو جلسه تحت آموزش شایستگی هیجانی قرار گرفتند. گروه کنترل هیچ مداخله ای دریافت نکردند. پرسشنامه پرخاشگری کودکان پیش دبستانی ارومیه، آزمون تطبیق هیجانی و مقیاس ارزیابی خود نظم بخشی پیش دبستانی و خرده آزمون گنجینه لغات مقیاس هوشی وکسلر پیش دبستانی در پیش و پس آزمون اجرا شد. یافته ها: نتایج حاصل از آزمون تحلیل کوواریانس، نشان داد که نمره دانش هیجانی، تنظیم هیجانی در کودکان گروه آزمایش در مرحله پس آزمون بیش از گروه کنترل بود. همچنین نمره پرخاشگری در گروه آزمایش نسبت به گروه کنترل در پس آزمون کاهش داشت. یافته های حاصل از آزمون تحلیل کوواریانس چند متغیره بین مؤلفه های دانش هیجانی نشان داد که بین دوگروه در نمره پس آزمون دانش موقعیت هیجانی تفاوت معناداری وجود دارد. نتیجه گیری: آموزش شایستگی هیجانی می تواند روش مؤثری برای افزایش دانش هیجانی، تنظیم هیجانی و کاهش پرخاشگری کودکان باشد.
۲.

مقایسه پرخاشگری و دانش هیجانی کودکان پسر بی سرپرست و بدسرپرست با کودکان عادی

کلیدواژه‌ها: پرخاشگری کودکان بی سرپرست و بدسرپرست دانش هیجانی

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی روانشناسی روانشناسی اجتماعی پرخاشگری، تعارض و خشونت
  2. حوزه‌های تخصصی روانشناسی مناسبات انسانی در محیط خانواده
تعداد بازدید : ۱۴۲۱ تعداد دانلود : ۸۳۹
زمینه و هدف: با توجه به افزایش روزافزون کودکان بی سرپرست و مشاهده سازش نایافتگی و اختلال های هیجانی در آنها که بر اثر جدایی از کانون خانواده به وجود می آید، توجه خاص به این کودکان احساس می گردد .هدف این پژوهش مقایسه پرخاشگری و دانش هیجانی کودکان پسر بی سرپرست و بد سرپرست با کودکان عادی بود. روش: طرح پژوهش توصیفی از نوع علی- مقایسه ای بود. به منظور بررسی فرضیه های پژوهش، 64 کودک 4 تا 6 ساله پسر شامل32 نفر بی سرپرست و بدسرپرست و 32 نفر عادی به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. سپس با استفاده از پرسشنامه پرخاشگری کودکان پیش دبستانی واحدی (1386) و آزمون تطبیق هیجانی ایزارد و همکاران (2003)، ارزیابی شدند. داده ها با استفاده از روش آماری t دو گروه مستقل و آزمون تحلیل واریانس چندمتغیره تجزیه و تحلیل شد. یافته ها: نتایج آزمون t نشان داد، میزان پرخاشگری کودکان بی سرپرست و بد سرپرست به طور معناداری از کودکان عادی بیشتر بود (0001/0=p). دانش هیجانی کودکان بی سرپرست و بد سرپرست به طور معناداری کمتر از کودکان عادی بود (0001/0=p). نتایج آزمون تحلیل واریانس چندمتغیره نشان داد میزان مؤلفه های دانش هیجانی کودکان بی سرپرست و بد سرپرست به طور معناداری کمتر از کودکان عادی بود (05/0>p). نتیجه گیری: نتایج این مطالعه نشان داد که میزان پرخاشگری و دانش هیجانی فرزندان تا حد زیادی تحت تأثیر شیوه های سرپرستی والدین است.
۳.

اثربخشی نظم جویی شناختی هیجان بر دانش هیجانی و مهار هیجانی دانش آموزان بدسرپرست(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: نظم جویی شناختی هیجان دانش هیجانی مهار هیجانی دانش آموزان بدسرپرست

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۷۵۳ تعداد دانلود : ۴۳۴
زمینه و هدف: کودکانی که بدسرپرست هستند، آسیب های روان شناختی گوناگونی را در سال های بعد تجربه می کنند. این کودکان از بستر تحولی نامناسبی برخوردارند که آنها را مستعد ابتلا به آشفتگی های روان شناختی و هیجانی می سازد. به همین دلیل به کارگیری درمان های روان شناختی مناسب برای آنها بسیار ضروری است. در همین راستا هدف از این پژوهش بررسی اثربخشی نظم جویی شناختی هیجان بر دانش هیجانی و مهار هیجانی دانش آموزان بدسرپرست بود. روش: روش پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه گواه بود. در این پژوهش جامعه آماری را تمامی دانش آموزان 12 تا 16 ساله بدسرپرست دوره اول متوسطه شهر اصفهان در سال تحصیلی 97-1396 تشکیل می دادند. نمونه مورد مطالعه شامل 30 نفر از جامعه مذکور بودند که با روش نمونه گیری غیرتصادفی هدفمند انتخاب شدند و در گروه های آزمایش و گواه جایدهی شدند. سپس گروه آزمایش مداخله نظم جویی شناختی هیجان را در 8 جلسه 90 دقیقه ای طی دو ماه و نیم دریافت کردند، در حالی که گروه گواه این مداخله را در طول فرایند انجام پژوهش دریافت نکرد. پرسشنامه های مورد استفاده در این پژوهش شامل پرسشنامه مهار هیجانی (راجر و نشوور، 1987) و آزمون دانش هیجانی (ایزارد و همکاران، 2003) بود. داده های حاصل از پژوهش با آزمون تحلیل کواریانس و نرم افزار آماری SPSS 23 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها: نتایج حاصل از تحلیل داده ها نشان داد که نظم جویی شناختی هیجان بر دانش هیجانی و مهار هیجانی دانش آموزان بدسرپرست مؤثر بوده است (0/001> p )؛ بدین صورت که این درمان توانسته دانش هیجانی و مهار هیجانی دانش آموزان بدسرپرست را بهبود بخشد. اندازه اثر به دست آمده نیز حاکی از آن بود که به ترتیب 84 و 77 درصد تغییرات متغیرهای دانش هیجانی و مهار هیجانی دانش آموزان بدسرپرست توسط مداخله نظم جویی شناختی هیجان تبیین می شود. نتیجه گیری: نظم جویی شناختی هیجان با استفاده از روش هایی مانند شناخت انواع هیجان، آموزش راه های کاهش هیجانات منفی ، توجه آگاهانه به هیجان فعلی ، آموزش ارزیابی مجدد و ابراز هیجانات مثبت و منفی، و آموزش تغییر هیجانات منفی می تواند بر فرایند پردازشی هیجان و در نتیجه بر دانش و مهار هیجانی دانش آموزان بدسرپرست تأثیر بگذارد.
۴.

اثربخشی آموزش کارکردهای اجرایی بر دانش هیجانی و همدلی کودکان دارای خودکنترلی پایین(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: آموزش کارکردهای اجرایی دانش هیجانی همدلی خودکنترلی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۶۸ تعداد دانلود : ۱۵۷
این پژوهش با هدف بررسی اثربخشی آموزش کارکردهای اجرایی بر دانش هیجانی و همدلی کودکان دارای خودکنترلی پایین انجام گرفت. پژوهش حاضر آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه و دوره پیگیری دو ماهه بود. جامعه آماری پژوهش شامل کودکان دوره ابتدایی دارای خودکنترلی پایین شهر تهران در سال تحصیلی 1401-1400 بود. در این پژوهش تعداد 26 کودک دارای خودکنترلی پایین با روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب و با روش تصادفی در گروه های آزمایش و گواه جایدهی شدند. گروه آزمایش آموزش کارکردهای اجرایی را طی دو ماه در 8 جلسه 75 دقیقه ای دریافت نمودند. پرسشنامه های مورد استفاده در این پژوهش شامل پرسشنامه خودکنترلی کودکان (CSQ) (کندال و ویلکاکس، 1979)، پرسشنامه دانش هیجانی (EKQ) (ریفی و همکاران، 2007) و مقیاس همدلی (ES) (جولیف و فارینگتون، 2006) بود. داده ها به شیوه تحلیل واریانس آمیخته و آزمون تعقیبی بونفرنی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد که آموزش کارکردهای اجرایی بر دانش هیجانی و همدلی کودکان دارای خودکنترلی پایین تأثیر معنادار دارد (001/0>p). بر اساس یافته های پژوهش می توان چنین نتیجه گرفت که آموزش کارکردهای اجرایی با بهره گیری از فنونی همانند افزایش توجه، تمرکز و دقت، سازماندهی فعالیت ها بازداری پاسخ و کنترل تکانشگری می تواند به عنوان یک روش کارآمد جهت افزایش دانش هیجانی و همدلی کودکان دارای خودکنترلی پایین مورد استفاده قرار گیرد.
۵.

ارتقای نظریه ذهن و دانش هیجانی کودکان پیش دبستانی: متناسب سازی و بررسی اثربخشی بسته آموزش واسطه گری مادران مبتنی بر رویکرد تحول یکپارچه انسان(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: دانش هیجانی رویکرد تحول یک پارچه انسان فرزندپروری نظریه ذهن واسطه گری مادران

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۲۹ تعداد دانلود : ۹۳
هدف از پژوهش حاضر، متناسب سازی و بررسی اثربخشی بسته آموزش واسطه گری مادران مبتنی بر رویکرد تحول یکپارچه انسان جهت ارتقاء نظریه ذهن و دانش هیجانی کودکان ‍پیش دبستانی بود. روش پژوهش، آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل کودکان پیش دبستانی شهر مشهد و مادران آن ها در سال تحصیلی 1401-1402 بودند که از میان آن ها تعداد 24 کودک (13 دختر و 11 پسر) و مادران آن ها به روش در دسترس انتخاب و به تصادف در دو گروه آزمایش (12 نفر) و کنترل (12 نفر) گمارش شدند. جهت سنجش نظریه ذهن از مجموعه تکالیف نظریه ذهن (Wellman & Liu, 2004) و جهت سنجش دانش هیجانی از ابزار تطبیق هیجانی (Izard, Haskins, Schultz, Trentacosta & King, 2003) استفاده شد. ابتدا بسته آموزش واسطه گری مادران از بسته های موجود (Vahidi, Aminyazdi & Kareshki, 2017 ; Poortaheri, Yazdi, Kareshki & Rahimi, 2022 ) اقتباس و جهت ارتقاء توانایی نظریه ذهن و دانش هیجانی متناسب سازی شد، سپس با استفاده از نظر متخصصان و شاخص های روایی محتوایی، روایی بسته مورد بررسی و تأیید قرار گرفت. در نهایت آموزش به صورت 8 جلسه 90 دقیقه ای به گروه آزمایش ارائه شد. نتایج تحلیل کواریانس چندمتغیری نشان داد که آموزش بسته واسطه گری مادران، سبب افزایش توانایی نظریه ذهن و دانش هیجانی کودکان شده است. با توجه به نتایج پژوهش حاضر، آموزش واسطه گری مبتنی بر رویکرد تحول یک‍پارچه انسان به مادران، رویکردی مفید در جهت افزایش توانمندی های شناختی و هیجانی کودکان است.