فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۲۰۱ تا ۱٬۲۲۰ مورد از کل ۴٬۴۰۰ مورد.
منبع:
پژوهش های مشاوره جلد ۱۶ تابستان ۱۳۹۶ شماره ۶۲
80-97
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی آموزش مدل تلفیقی رویکرد هیجان مدار و مدل گاتمن بر کاهش احساس تنهایی زنان متاهل انجام گرفت. روش: این پژوهش به روش آزمایشی با طرح شبه آزمایشی از نوع پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری با گروه کنترل انجام شده است. جامعه آماری این پژوهش زنان متاهل مراجعه کننده به خانه سلامت تهرانسر منطقه 21 می باشند. نمونه شامل 26 نفر از افراد جامعه بودند که به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و 13 نفر در گروه آزمایش و 13 نفر در گروه کنترل قرار گرفتند. در این پژوهش از مقیاس کوتاه احساس تنهایی اجتماعی و هیجانی بزرگسالان ( SELSA-S ) استفاده شد. یافته ها: بر اساس نتایج تحلیل کوواریانس چندمتغیری داده های پژوهش می توان گفت که آموزش مدل تلفیقی رویکرد هیجان مدار و مدل گاتمن موجب کاهش معنادار احساس تنهایی و تمام خرده مقیاس های آن (احساس تنهایی خانوادگی، احساس تنهایی رمانتیک، احساس تنهایی اجتماعی) شده است. همچنین نتایج آزمون اندازه گیری مکرر نشان داد که اثربخشی آموزش مدل تلفیقی حاضر بعد از یک ماه ماندگار بوده است. نتیجه گیری: بنابراین، نتایج پژوهش حاکی از این است که از آموزش مدل تلفیقی رویکرد هیجان مدار و مدل گاتمن می توان برای کاهش احساس تنهایی زنان متاهل استفاده کرد.
پیش بینی سلامت روان معلمان بر اساس متغیر های رضایت زناشویی و خودکارآمدی، با میانجی گری رضایت شغلی به منظور ارایه مدل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف اصلی پژوهش حاضر پیش بینی سلامت روان معلمان بر اساس متغیرهای رضایت زناشویی، خودکارآمدی، حمایت اجتماعی و وضعیت اقتصادی- اجتماعی، با میانجی گری رضایت شغلی به منظور ارایه مدل بوده است. روش: با توجه به ماهیت موضوع و اهداف پژوهش، طرح پژوهش غیرآزمایشی و از نوع همبستگی است. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه معلمان دوره ابتدایی و متوسطه دوم شهرتهران(29468 نفر) بوده است که از میان آنها تعداد 447 نفر با روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای برای اجرای پژوهش انتخاب شدند. به منظور جمع آوری داده های پژوهش از پرسشنامه سلامت عمومی (28-GHQ )، پرسشنامه خودکارآمدی عمومی شرر و همکاران(1982)، پرسشنامه حمایت اجتماعی واکس و همکاران (1986)، پرسشنامه رضایت شغلی دانت(1966)، مقیاس رضایت زوجیت افروز(1389) و فرم محقق ساخته(مشخصات فردی) استفاده به عمل آمد. برای تجزیه و تحلیل داده های پژوهش از شاخص های آمار توصیفی و آمار استنباطی (تحلیل رگرسیون چندمتغیری، تحلیل مسیر) استفاده شد. یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد که متغیر رضایت شغلی به عنوان متغیر میانجی نمی تواند رابطه بین متغیرهای خودکارآمدی، حمایت اجتماعی، وضعیت اقتصادی-اجتماعی و رضایت زناشویی را با سلامت روان میانجی گری نماید. با توجه به رابطه معنادار و مستقیم بین متغیرهای خودکارآمدی، رضایت زناشویی و وضعیت مسکن با سلامت روان می توان گفت که مدل در سه مسیر خودکارآمدی به سلامت روان، رضایت زناشویی به سلامت روان و وضعیت مسکن به سلامت روان برازش دارد. بنابراین نتیجه گرفته می شود که متغیرهای خودکارآمدی، رضایت زناشویی و وضعیت مسکن اثر مستقیمی بر روی سلامت روان دارند و می توانند سهمی(23درصد) از واریانس سلامت روان را تبیین و پیش بینی نمایند. نتیجه گیری : با توجه به یافته های پژوهش می توان نتیجه گرفت که با بکارگیری شیوه هایی برای افزایش خودکارآمدی معلمان در دوره تربیت معلم، ارتقای وضعیت اقتصادی- اجتماعی و افزایش رضایت زناشویی ایشان در دوره اشتغال می توان به ارتقای سطح سلامت روان و افزایش رضایت شغلی در بین آنها کمک نمود.
اثر فرهنگ سازمانی و ابعاد ساختار سازمانی بر عملکرد شغلی و نوآوری: نقش واسطه ای هوش سازمانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی اثر فرهنگ سازمانی و ابعاد ساختار سازمانی بر عملکرد شغلی و نوآوری با میانجی گری هوش سازمانی بود. نمونه پژوهش حاضر شامل 430 نفر از کارکنان شرکت ذوب آهن اصفهان بود که به روش تصادفی طبقه ای انتخاب شدند. برای سنجش متغیرهای مورد مطالعه از پرسشنامه های فرهنگ سازمانی، ساختار سازمانی، عملکرد شغلی و نوآوری و مقیاس هوش سازمانی استفاده گردید. ارزیابی الگوی پیشنهادی از طریق الگویابی معادلات ساختاری (SEM) و با استفاده از نرم افزار AMOS ویراست 18و SPSS ویراست 18 انجام گرفت. روابط واسطه ای در الگوی پیشنهادی با استفاده از روش بوت استراپ آزموده شدند. طبق نتایج حاصل الگوی پیشنهادی از برازش خوبی با داده ها برخوردار بود. یافته ها نشان دادند که فرهنگ سازمانی هم به طور مستقیم و هم به طور غیر مستقیم از طریق هوش سازمانی باعث افزایش نوآوری و عملکرد شغلی می شود. همچنین متمرکز سازی فقط به طور غیرمستقیم از طریق هوش سازمانی باعث کاهش نوآوری و عملکرد شغلی می شود. از سوی دیگر رسمیت و پیچیدگی نه به طور مستقیم و نه به طور غیرمستقیم بر نوآوری و عملکرد شغلی اثر ندارند.
اثربخشی آموزش به شیوه مشارکتی بر تاب آوری و تدریس تحول آفرین شغل معلمی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی آموزش به شیوه مشارکتی بر تاب آوری و تدریس تحول آفرین معلمان است. روش پژوهش شبه آزمایشی با مراحل پیش آزمون- پس آزمون است. برای این منظور از میان معلمان منطقه 2، 10 معلم به صورت داوطلبانه که تمایل به شرکت در دوره های آموزشی داشتند، انتخاب شدند و طی 6جلسه تحت آموزش به شیوه مشارکتی قرار گرفتند و 10 معلم به به عنوان گروه انتخاب شدند و هیچ آموزشی دریافت نکردند. ابزارهای پژوهش پرسشنامه تاب آوری کونور و دیویدسون (۲۰۰۳) و پرسشنامه تدریس تحول آفرین (بوچامپ و همکاران، 2010) بودند.. برای تحلیل داده ها از روش تحلیل واریانس عاملی با اندازه گیری مکرر استفاده شد. نتایج داده ها نشان داد که آموزش به شیوه مشارکتی منجر به افزایش تاب آوری و تدریس تحول آفرین معلم می گردد.
ساخت و بررسی روایی و پایایی پرسشنامه ی گذار از دانشگاه به کار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر به منظور تدوین و بررسی روایی و پایایی پرسشنامه گذار از دانشگاه به کار طراحی شد. جامعه آماری این پژوهش دانش جویان دوره کارشناسی دانشگاه اصفهان در سال تحصیلی 95-1394 بودند. از این جامعه، نمونه ای با حجم 330 نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. روشهای آماری مورد استفاده شامل آمار توصیفی و تحلیل استنباطی به روش تحلیل عوامل بود. ضرایب آلفا، همسانی درونی مناسبی برای مقیاسهای چهارگانه ی دغدغه ی ، کنترل ، کنجکاوی و اعتماد گذار از دانشگاه به کار نشان داد. پایایی پرسشنامه به دو روش ضریب آلفا و بازآزمایی محاسبه گردید. ضرایب آلفا از 77/0 ( دغدغه ی گذار از دانشگاه به کار) تا 86/0(نمره کل گذار از دانشگاه به کار) بود. و ضریب بازآزمایی با فاصله زمانی دو هفته بین 67/0 (دغدغه گذار از دانشگاه به کار) تا 88/0 (کنجکاوی گذار از دانشگاه به کار) بود. نتایج تحلیل عاملی تائیدی نشان داد وجود چهار عامل در ساختار 32 سوالی (در بررسی و حذف سوالات در تحلیل آلفا باقی ماند مدل چهار عاملی گذار از دانشگاه به کار دغدغه، کنترل، کنجکاوی و اعتماد گذار از دانشگاه به کار) می تواند برازش مناسبی با پاسخ های آزمودنی ها به سوالات پرسشنامه ی 32 سوالی گذار از دانشگاه به کار داشته باشد. روایی همگرا از طریق رابطه بین مقیاسهای چهارگانه ی گذار از دانشگاه به کار و پرسشنامه های انطباق پذیری مسیر شغلی و خودکارآمدی تصمیم گیری مسیر شغلی مورد بررسی قرار گرفت. همبستگی بین مجموع مقیاسهای گذار از دانشگاه به کار و ابزار های ملاک مثبت و معنادار بود(01/0p<). به طور کلی نتایج این پژوهش از کفایت مقیاسهای چهارگانه ی گذار از دانشگاه به کار در سنجش میزان آمادگی گذار از دانشگاه به کار دانش جویان حمایت کرد . کلید واژه : ساختار روانسنجی-گذار از دانشگاه به کار -پرسشنامه های انطباق پذیری مسیر شغلی- پرسشنامه ی خودکارآمدی تصمیم گیری مسیر شغلی-دانش جویان دوره کارشناسی دانشگاه اصفهان.
تأثیر بازخورد هدف مسیر شغلی بر پایستگی تحصیلی: نقش میانجی فاصله با هدف مسیر شغلی و استرس مسیر شغلی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی نقش میانجی گری فاصله با هدف مسیر شغلی و استرس مسیر شغلی در رابطه با بازخورد هدف مسیر شغلی و پایستگی تحصیلی دانش آموزان است. روش پژوهش از نوع همبستگی با استفاده از مدل یابی علی است. جامعه ی آماری این پژوهش، شامل کلیه ی دانش آموزان پایه ی چهارم دبیرستان شهر اصفهان در سال تحصیلی 96-1395 بود. از این جامعه نمونه ای به حجم 450 دانش آموز (50% پسر و 50% دختر) به روش نمونه گیری طبقه ای تصادفی انتخاب شد. به منظور گردآوری داده ها از مقیاس پایستگی تحصیلی (دهقانی زاده و حسین چاری، 2012)، مقیاس بازخورد هدف مسیر شغلی (هو، کرید و هود، 2016)، مقیاس فاصله با هدف مسیر شغلی (کرید و هود، 2015) و پرسش نامه ی استرس دانشگاهی کره ای (چوی و همکاران، 2011) استفاده شد. داده ها به روش تحلیل مسیر و آزمون بوت استرپ با استفاده از نرم افزار Amos تحلیل شد. نتایج نشان داد فاصله با هدف مسیر شغلی در رابطه ی زیر مقیاس بازخورد منفی در مورد پیشرفت با پایستگی تحصیلی، نقش میانجی کامل داشت؛ ولی دو زیرمقیاس دیگر بر پایستگی تحصیلی، اثر غیرمستقیم داشتند. استرس مسیر شغلی در رابطه ی زیر مقیاس بازخورد منفی در مورد پیشرفت با پایستگی تحصیلی، نقش میانجی کامل داشت؛ ولی دو زیرمقیاس دیگر بر پایستگی تحصیلی، اثر غیرمستقیم داشتند؛ در نتیجه به منظور تقویت پایستگی تحصیلی دانش آموزان چهارم دبیرستان باید به نقش استرس مسیر شغلی، فاصله با هدف مسیر شغلی و بازخورد هدف مسیر شغلی توجه داشت.
تأثیر مشاوره برخط و حضوری با پارادایم راهنمایی بر رشد خودآگاهی مسیرشغلی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از انواع خدمات مشاوره ی غیرحضوری مشاوره برخط بر مبنای فناوری اطلاعات و ارتباطات یا اینترنت است، فناوری های برخط در کنار مشاوره حضوری شامل خدمات مهمی است برای ارائه کمک و حمایت شغلی که هم امکان دسترسی را افزایش می دهد و همچنین انواع جدیدی از پشتیبانی را به عمل می آورد، لذا هدف از انجام این پژوهش بررسی تأثیر مشاوره برخط و حضوری با پارادایم راهنمایی بر رشد خودآگاهی مسیر شغلی دانشجویان دانشگاه اصفهان است. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه دانشجویان دانشگاه اصفهان می باشد و با توجه به اینکه روش پژوهش از نوع نیمه تجربی با طرح پیش آزمون پس آزمون با گروه کنترل است، تعداد 45 نفر از آن ها به صورت تصادفی در سه گروه برخط، حضوری و کنترل قرار گرفتند و پرسشنامه ی خودآگاهی مسیر شغلی کرمانی (1390) به دو صورت برخط و حضوری در اختیار سه گروه قرار گرفت. بعد از جمع آوری داده ها در پیش آزمون، پس آزمون، پیگیری 1 و پیگیری 2 با استفاده از نرم افزار SPSS در دو سطح توصیفی و استنباطی مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفتند. نتایج نشان داد که مشاوره برخط و حضوری هر دو تأثیر معناداری بر رشد خودآگاهی مسیر شغلی دانشجویان داشته است. همچنین بین گروه بر خط و حضوری تفاوت معنادار آماری مشاهده نشد. با توجه به یافته های پژوهش می توان نتیجه گرفت که مشاوره برخط به اندازه مشاوره حضوری می تواند در رشد خودآگاهی مسیر شغلی دانشجویان نقش داشته باشد و می توان از مشاوره برخط در کنار مشاوره حضوری در کشورمان جهت استفاده در مشاوره مسیر شغلی استفاده کرد.
اثربخشی آموزش فرزندپروری ترکیبی (زیستی- اجتماعی) به مادران بر خودکارآمدی ادراک شده کودکان فزون وزن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: سبک فرزندپروری والدین نقش مهمی در سلامت جسمانی و سلامت روان شناختی کودکان دارند. پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر آموزش فرزندپروری ترکیبی (زیستی– اجتماعی) به مادران بر خودکارآمدی ادراک شده کودکان فزون وزن انجام شده است. روش: پژوهش حاضر از نوع پژوهش های نیمه آزمایشی است. جامعه مورد بررسی شامل کلیه دانش آموزان پسر مقطع دبستان (منطقه 2 و 5 شهر تهران) که از لحاظ وضعیت شاخص توده بدنی چاق و یا دارای اضافه وزن هستند، به همراه مادرانشان می باشند. در مجموع 50 مادر به همراه فرزندانشان از طریق نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. در نهایت به -واسطه افت 2 نفر از آزمودنی ها، 48 نفر در مطالعه باقی ماندند که در دو گروه آزمایش و کنترل، متشکل از 24 نفر به تصادف جایگزین شدند. آموزش فرزندپروری طی 10 جلسه (هفته)، هر جلسه 90 دقیقه برای گروه آزمایش اجرا شد و گروه کنترل هیچ مداخله ای دریاغت نکرد. همه آزمودنی ها قبل و بعد از آموزش به کلیه گویه های پرسشنامه های دموگرافیک و کودکان به پرسشنامه خودکارآمدی ادراک شده پاسخ دادند و همچنین شاخص توده بدنی آنها محاسبه شد. یافته ها: تحلیل داده ها با روش تحلیل کوواریانس یک متغیره و چندمتغیره نشان داد آموزش فرزندپروری باعث ارتقاء نمرات خودکارآمدی ادراک شده کودکان گروه آزمایش در مقایسه با گروه کنترل شده است (05/0>P). نتیجه-گیری: نتایج این بررسی نشان داد که آموزش فرزندپروری ترکیبی (زیستی– اجتماعی) به مادران، به بهبود خودکارآمدی ادراک شده کودکان دارای اضافه وزن منتهی می شود. همچنین به نظر می رسد که شاخص توده بدنی کودکان به واسطه اصلاح سبک فرزندپروری مادر و بهبود خودکارآمدی ادراک شده شان، کاهش خواهد یافت.
اثربخشی مشاوره گروهی با رویکرد شناختی-رفتاری و طرحواره درمانی بر سبک های دلبستگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، مقایسه تأثیر مشاوره گروهی شناختی -رفتاری و مشاوره گروهی مبتنی بر طرحواره بر سبک های دلبستگی دانشجویان بود. پژوهش حاضر یک پژوهش شبه آزمایشی از نوع پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل کلیه دانشجویان دختر ساکن در خوابگاه های دانشگاه تهران در سال 92-93 بود. 27 نفر از آنان به صورت نمونه-گیری هدفمند انتخاب شده و سپس به صورت تصادفی در گروه های مشاوره ی شناختی- رفتاری، طرحواره درمانی و گروه کنترل قرار گرفتند. افراد نمونه به مقیاس دلبستگی بزرگسال پاسخ دادند. داده ها با کمک تحلیل کواریانس (مانکوا) چند متغیری تحلیل شد. نتایج تحلیل داده ها نشان داد که تفاوت معناداری در دو گروه شناختی-رفتاری و مشاوره گروهی مبتنی بر طرحواره در مقایسه با گروه کنترل به لحاظ سبک های دلبستگی ایمن و اجتنابی وجود داشت. امّا مقایسه سبک دلبستگی دوسوگرا در بین سه گروه نشان داد که تنها بین دو گروه طرحواره درمانی و گروه کنترل از نظر آماری معنادار بود. مشاوره گروهی شناختی-رفتاری بر کاهش دلبستگی اجتنابی و افزایش دلبستگی ایمن و مشاوره گروهی مبتنی بر طرحواره گروهی بر کاهش دلبستگی اضطرابی-دوسوگرا و دلبستگی اجتنابی و افزایش دلبستگی ایمن، به طور معناداری اثر داشتند. این یافته دال بر امکان تغییرپذیری سبک دلبستگی ناایمن بوده و متخصصان می توانند از این دو نوع مداخله جهت اصلاح سبک دلبستگی دانشجویان دختر استفاده کنند.
تأثیر آموزش مثبت اندیشی بر ادراک شایستگی و مهارت های اجتماعی کودکان بی سرپرست و بدسرپرست(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: ازآنجایی که مثبت اندیشی بر بسیاری از جوانب زندگی افراد تأثیر عمده ای دارد، هدف از اجرای این پژوهش بررسی تأثیر آموزش مثبت اندیشی بر ادراک شایستگی و مهارت های اجتماعی کودکان بی سرپرست و بد سرپرست 10 تا 12 ساله بود.
اثربخشی آموزش مهارت های زندگی بر کاهش افسردگی، اضطراب و استرس دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های مشاوره جلد ۱۶ بهار ۱۳۹۶ شماره ۶۱
60-79
حوزههای تخصصی:
اثربخشی آموزش مهارت های زندگی بر کاهش افسردگی، اضطراب و استرس دانشجویان هدف : هدف پژوهش تعیین اثربخشی آموزش مهارت های زندگی بر کاهش افسردگی، اضطراب و استرس دانشجویان بود . روش : پژوهش شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون، گروه کنترل و پیگیری بود. جامعه پژوهش شامل کلیه دانشجویان مؤنث دانشگاه محقق اردبیلی بود (4825 نفر) که از این تعداد، 30 نفر از کلیه دانشکده های این دانشگاه به صورت در دسترس انتخاب و پیش آزمون و پس آزمون به وسیله پرسشنامه افسردگی، اضطراب و استرس (1995) به عمل آمد. افراد به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (15نفر) و گواه (15نفر) جایگزین و آموزش مهارت های زندگی به صورت 8 جلسه دو ساعته بر گروه آزمایش اجرا شد. پس از 3 ماه از آزمودنی ها پیگیری توسط ابزار پیش آزمون و پس آزمون صورت گرفت. یافته ها: تحلیل کوواریانس چند متغیری نشان داد که تفاوت معنی داری بین پیش آزمون با پس آزمون و پیگیری، در نمرات خرده مقیاس های افسردگی، اضطراب و استرس گروه آزمایش و گواه وجود دارد (001/0 P< و 44/16 = (23/2) F )، به نحوی که گروه آزمایش به طور معناداری در این مولفه ها کاهش نشان داده است . نتیجه گیری: باتوجه به یافته ها بنظر می رسد آموزش مهارت های زندگی می تواند به طور معنی داری افسردگی، اضطراب و استرس دانشجویان مؤنث را کاهش دهد. کاربردهای اجتماعی و بالینی، محدودیت ها، و پیشنهادات پژوهشی آتی مورد بررسی قرار گرفتند.
غنی سازی رابطه همسران در مدل بهبود رابطه
حوزههای تخصصی:
درمانگری بهبود رابطه همسران بخشی از مجموعه درمان های خانواده است که با هدف غنی سازی پیوند زناشویی و توانمندسازی هر مشاور و درمانگر در به انجام رساندن کارآمد روند درمانگری بهبود رابطه فراهم شده است. درمانگری بهبود رابطه همسران دربرگیرنده دیدگاه، برنامه کاربردی و فنونی نو برای درمان رابطه همسران است. این روش درمان، بر مدل بهبود رابطه استوار است؛ مدلی که در سال 1962 به دست برنارد گارنی بنانهاده شد. این نوشتار با هدف آشناسازی روش «درمانگری بهبود رابطه: چاره گری از راه همدلی ژرف و گفتگوی صمیمانه» و با بکار بس تن روش توصیفی- تحلیلی به انجام رسیده است. بازشناسی بخشی از گستره مدل بهبود رابطه، بهره گیری بهتر مشاورین و روان شناسان از آن را شدنی می سازد. شواهد نشان می دهد که به کارگیری مدل بهبود رابطه از سوی متخص صین ایرانی برای یاری رساندن به همسران آشفته و همسران خواستار تجربه رابطه و پیوند زناشویی غنی، سودمند است.
اثربخشی آموزش ترکیبی تئوری ذهن و برنامه چهار عاملی همدلی بر خود اثرمندی هیجانی- اجتماعی و قلدری در دانش آموزان ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر، بررسی اثربخشی آموزش ترکیبی تئوری ذهن و برنامه چهار عاملی همدلی بر خود اثرمندی هیجانی- اجتماعی و قلدری در دانش آموزان مدارس ابتدایی پسرانه دولتی می باشد. روش تحقیق نیمه آزمایشی از نوع طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل می باشد. جامعه آماری تحقیق شامل کلیه دانش آموزان پسر مقطع ابتدایی (دوره دوم) منطقه 4 تهران که در سال تحصیلی 94/1393 مشغول به تحصیل بودند. ابتدا از بین مدارس ابتدایی دولتی پسرانه منطقه 4تهران، دو مدرسه به طور تصادفی انتخاب شدند، سپس به طور تصادفی یک مدرسه به عنوان گروه کنترل و یک مدرسه، به عنوان گروه آزمایش باحجم نمونه 20 نفر گروه آزمایش و 20 نفر گروه کنترل انتخاب شد. برای گردآوری داده ها از پرسشنامه خود اثرمندی کودکان و نوجوانان موریس(2001) و مقیاس قلدری ایلی نویز(2001) و پرسشنامه همدلی استفاده شد. پس از آنکه دانش آموزان با همدلی پایین و خود اثرمندی هیجانی- اجتماعی پایین و قلدری بالا، انتخاب شدند، برای افراد گروه آزمایش، طی 10جلسه 1ساعته، آموزش ترکیبی تئوری ذهن و برنامه چهارعاملی همدلی ارائه شد. جهت تحلیل داده ها ازتحلیل کواریانس استفاده شد و نتایج حاکی از تاثیر معنی دار آموزش می باشد. چنانکه افراد گروه آزمایش در مقایسه باگروه کنترل از خود اثرمندی هیجانی - اجتماعی بالاتر و قلدری پایین تری، برخوردار بوده اند.
تحلیل مسیر اثر خصوصیات شخصیتی، ویژگی های ارتباطی و بسترهای فرهنگی در وابستگی عاطفی زوج ها(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های مشاوره جلد ۱۵ بهار ۱۳۹۵ شماره ۵۷
4-23
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش خصوصیات شخصیتی، ویژگی های ارتباطی و بسترهای فرهنگی در وابستگی عاطفی زوج های ساکن شهر تهران انجام شد. روش: مطالعه حاضراز نوع همبستگی بود و جامعه آن را کلیه زوج های ساکن شهر تهران در سال 1394 تشکیل می دادند، که از بین آنها 954 نفر (451 زن و 503 مرد) به روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند. به منظور جمع آوری داده ها از مقیاس ازدواج موفق استفاده شد. داده های بدست آمده با روش تحلیل مسیر مورد تحلیل قرار گرفتند. یافته ها: نتایج تحلیل مسیر نشان داد که بسترهای فرهنگی و خصوصیات شخصیتی، به طور مستقیم و غیر مستقیم (از طریق اثرگذاری بر ویژگی های ارتباطی) بر وابستگی عاطفی زوج ها تاثیر معنادار دارند (05/0> p ). همچنین ویژگی های ارتباطی به طور مستقیم بر وابستگی عاطفی تاثیر معنادار دارد (01/0> p ). نتیجه گیری: نتایج پژوهش حاضر نشان داد که وابستگی عاطفی بین زوج ها از عوامل گوناگون، فردی، تعاملی و فرهنگی تاثیر می پذیرد. یافته های حاصل از این پژوهش می تواند با شناسایی زمینه های ایجاد وابستگی عاطفی در زوج ها، در زمینه مشاوره ازدواج و غنی سازی روابط عاطفی آنها، راهگشای مشاوران و روانشناسان باشد.
اثربخشی مداخله سوگ بیمارگون بر نشانگان سوگ بیمارگون: پژوهش موردی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های مشاوره جلد ۱۵ تابستان ۱۳۹۵ شماره ۵۸
135-155
حوزههای تخصصی:
مداخله سوگ بیمارگون، درمان نوینی برای اختلال سوگ بیمارگون است که درمان شناختی - رفتاری، درمان میان فردی، آموزش شفقت بر خود و مصاحبه انگیزشی را در بر می گیرد. هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی مداخله سوگ بیمارگون بر نشانگان سوگ بیمارگون بود. این پژوهش در قالب یک طرح تک آزمودنی از نوع خط پایه چندگانه اجرا شد. نمونه این پژوهش شامل چهار خانم (42-20 ساله) مبتلا به اختلال سوگ بیمارگون بود که به صورت در دسترس انتخاب شدند. به منظور جمع آوری داده ها، از پرسشنامه نشانگان سوگ بیمارگون پریگرسون و جاکوبس در جلسات خط پایه، در جلسات 4، 8 و 12 مداخله و در جلسات پیگیری استفاده شد. بازبینی دیداری نمودارها و شاخص آمار توصیفی، کاهش معناداری را در نمرات نشانگان سوگ شرکت کنندگان نشان داد. این یافته های مقدماتی از نقش مداخله سوگ بیمارگون در کاهش نشانه های سوگ افراد مبتلا به اختلال سوگ بیمارگون حمایت می کند.
اثربخشی محدودیت و سازش بر فرسودگی شغلی کارکنان واحد اسنادپزشکی سازمان تأمین اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف این پژوهش بررسی اثربخشی نظریه محدودیت و سازش گاتفردسون (GTCC) [1] بر مؤلفه های فرسودگی شغلی کارکنان واحد اسناد پزشکی سازمان تأمین اجتماعی شهر تهران بود. روش: روش پژوهش، نیمه آزمایشی و طرح تحقیق پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش کلیه کارکنان واحد اسنادپزشکی شهر تهران (420 نفر) را شامل شد که از میان کسانی که به پرسشنامه فرسودگی شغلی مسلش پاسخ دادند، 30 نفر به شیوه تصادفی انتخاب و به صورت تصادفی دردو گروه 15نفری، گروه آزمایشی با رویکرد آموزشی GTCC و یک گروه کنترل جایگزین شدند. گروه آزمایشی در 8 جلسه 90 دقیقه ای با رویکرد گاتفردسون تحت آموزش قرار گرفتند. فرسودگی شغلی مشارکت کنندگان پس از اجرای مداخله اندازه گیری شد. یافته ها: داده ها به وسیله تحلیل کواریانس و کواریانس تک متغییری تجزیه و تحلیل شدند. نتیجه گیری : نتایج نشان داد که رویکرد محدودیت و سازش بر بهبود مولفه های فرسودگی شغلی (تحلیل عاطفی، مسخ شخصیت، عملکرد شخصی) موثر بود.
آرزوهای شغلی کودکان پیش دبستانی و دبستانی شهر اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، بررسی آرزوهای شغلی کودکان پیش دبستانی و دبستانی شهر اصفهان است. به این منظور 375 دانش آموز شامل 128 دختر و 247 پسر، از نواحی 5 گانه آموزش و پرورش اصفهان به شیوه نمونه گیری خوشه ای مرحله ای انتخاب شدند. روش جمع آوری داده ها مصاحبه نیمه سازمان یافته بود. داده ها به دو شیوه کدگذاری شده و با استفاده از روش مجذور خی تک متغیری، مجذور خی دومتغیری، ضریب همبستگی فی و ضریب همبستگی کرامر در نرم افزار spss مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج نشان داد که دو عامل مهم کلیشه های جنسیتی و سطح منزلت شغلی از عوامل موجود در نظریه رشدی گاتفردسون، در دانش آموزان پیش دبستانی و دبستانی تعیین کننده آرزوهای شغلی آن ها است. هم چنین مشاغل جستجوگرانه جزء اولین آرزوهای دانش آموزان است. شغل والدین به خصوص مادران و آرزوهای آن ها بر آرزوهای شغلی کودکان مؤثر است و دختران مشاغل زنانه و پسران مشاغل مردانه را آرزو می کنند.
مقایسه سبک فرزندپروری والدین کودکان با و بدون اختلال طیف اتیسم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های مشاوره جلد ۱۵ زمستان ۱۳۹۵ شماره ۶۰
100-118
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف مقایسه سبک فرزندپروری والدین کودکان با و بدون اختلال طیف اتیسم انجام شد. روش: روش پژوهش از نوع علی-مقایسه ای بود. جامعه آماری پژوهش شامل همه والدین کودکان با و بدون اختلال طیف اتیسم شهر شیراز بودند که از بین آن ها نمونه ای به حجم 99 نفر (49 نفر از آن ها والدین کودکان با اختلال طیف اتیسم و 50 نفر از آن ها والدین کودکان بدون اختلال طیف اتیسم) انتخاب شدند. والدین کودکان با اختلال طیف اتیسم با روش نمونه گیری در دسترس و والدین کودکان بدون اختلال طیف اتیسم با روش نمونه گیری تصادفی چندمرحله ای انتخاب شدند. از پرسش نامه سبک فرزندپروری والدین رابینسون، ماندلکو، السن و هارت (1995) برای سنجش سبک فرزندپروری والدین استفاده شد. داده ها با استفاده از آزمون تحلیل واریانس چندمتغیره تحلیل شد. یافته ها: نتایج نشان داد که سبک فرزندپروری استبدادی والدین کودکان با اختلال طیف اتیسم نسبت به والدین کودکان بدون اختلال طیف اتیسم و سبک فرزندپروری اقتداری والدین کودکان بدون اختلال طیف اتیسم نسبت به والدین کودکان با اختلال طیف اتیسم به طور معنی داری بالاتر است (001/0 ( P< و بین سبک فرزندپروری سهل گیرانه والدین کودکان با و بدون اختلال طیف اتیسم تفاوت معنی داری وجود ندارد(05/0< p ). نتیجه گیری: با توجه به یافته های به دست آمده طراحی و اجرای برنامه های آموزش سبک های فرزندپروری برای والدین کودکان با اختلال طیف اتیسم بسیار ضروری است.
اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر بهبود بهزیستی اجتماعی و روابط مادر-فرزندی دختران تک والدینی مادرسرپرست(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: با توجه به این که بهبود روابط و حل تعارضات در بستر خانواده یکی از عواملی بهبود بهزیستی اجتماعی افراد است هدف از این پژوهش بررسی اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر بهبود بهزیستی اجتماعی و روابط مادر-فرزندی دختران بی سرپرست بود. روش کار: روش پژوهش این مداخله بالینی، با پیش آزمون-پس آزمون و گروه شاهد بود. 28 دختر مادرسرپرست دارای تعارض با خانواده انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه آزمون و شاهد گماشته شدند و پرسش نامه های مقیاس بهزیستی ذهنی و رابطه والد-فرزندی توسط افراد هر دو گروه تکمیل گردید. گروه آزمون 10جلسه 90 دقیقه ای هفتگی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد را دریافت کردند. تحلیل داده ها با آمار توصیفی و تحلیلی صورت گرفت. یافته ها: نتایج تحلیل کوواریانس نشان داد که بین نمرات پرسش نامه های گروه آزمون و شاهد، تفاوت معنی دار وجود دارد(05/0>P). نتیجه گیری: بنا بر نتایج درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر بهبود بهزیستی اجتماعی افراد و همچنین روابط مادر-فرزندی موثر است.
اثربخشی درمان وجودی به شیوه ی گروهی بر تمایزیافتگی و الگوهای ارتباطی دانشجویان دختر مرحله عقد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: تعیین اثربخشی درمان وجودی به شیوه گروهی بر تمایزیافتگی و الگوهای ارتباطی دختران دانشجوی مرحله عقد. روش: روش این پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آمون-پس آزمون با گروه کنترل بوده و جامعه ی آماری مورد مطالعه کلیه دانشجویان دختر عقد کرده ی دانشگاه کردستان در سال تحصیلی ۹۳-۹۲بودند. گروه آزمایش به مدت ۱۰جلسه به صورت گروهی درمان وجودی را تجربه کردند و گروه کنترل هیچ مداخله ای را دریافت نکرد. داده های پرسش نامه با استفاده از نرم افزارSpss۱۲ و روش آماری تحلیل کوواریانس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها: پس از مداخله ، آزمودنی های گروه آزمایش در متغیرالگوی ارتباطی متوقع/کناره گیر و واکنش عاطفی کاهش معناداری را در مقایسه با گروه کنترل نشان دادند ( ۰۵/۰≥P )، در متغیرالگوی ارتباطی سازنده متقابل ،تمایزیافتگی وجایگاه من افزایش معناداری را در مقایسه با گروه کنترل نشان داده شد (۰۵/۰≥P). مداخله وجودی به شیوه گروهی می تواند زمینه ی رویارویی اعضا با خلاء های ارتباطی خود را در قالب گروه فراهم کند. و اثربخشی این درمان در گروه دختران عقد کرده از بروز مشکلات بعد از رفتن به زیر یک سقف پیشگیری خواهد کرد.