فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۱۶۱ تا ۱٬۱۸۰ مورد از کل ۴٬۴۰۰ مورد.
حوزههای تخصصی:
پیامد های روانشناختی بیکارشدگی و راهبرد های عملی تصمیم گیری شغلی بازگشت به کار اکرم السادات رضایی [1] ، دکتر عبدالله شفیع آبادی [2] ، دکتر محمدرضا فلسفی نژاد [3] هدف این پژوهش تبیین مشکلات و نیازهای روانی و اجتماعی بیکارشدگان جویای کار و شناسایی نیازهای آنان در مسیر اقدام برای تصمیم گیری شغلی بود . طرح پژوهش کیفی بر اساس نظریه داده بنیاد (گراندد تئوری ) بود.جامعه پژوهش شامل بیکارشدگان جویای کار و تحت پوشش بیمه بیکاری بودند . شرکت کنندگان تعداد از دوازده نفر بیکارشده بود که به شیوه هدفمند و با توجه به قاعده اشباع در پژوهش شرکت کردند.گرد آوری اطلاعات با استفاده از مصاحبه نیمه ساختاریافته و گروه های کانونی و مشاهده انجام شد. یافته های حاصل تحلیل داده ها نشان داد که بیکار شدگان جویای کار پیامد های روانشناختی فقدان ، انزوای اجتماعی را در از دست دادن شغل تجربه می کنند . همچنین در انتخاب هدف و برنامه مناسب شغل یابی و کسب مهارت جهت تصمیم گیری کارآمد شغلی مشکل دارند و نیازمند آموزش به منظور ارزیابی مجدد توانایی های خود ، انتخاب هدف و برنامه ریزی مناسب ، جمع آوری درست اطلاعات شغلی ، ارتقای مهارت حل مساله ، و در نهایت تصمیم گیری شغلی کار آمد هستند. واژه های کلیدی: بیکارشدگی - راهبرد های عملی - تصمیم گیری شغلی [1] . دانشجوی دکتری رشته مشاوره (نویسنده مسئول) Email:rezaei.psych@yahoo.com. [2] . استاد دانشگاه علامه طباطبایی ashafiabady@yahoo.com [3] . دانشیار دانشگاه علامه طباطبایی falsafinejad@yahoo.co.uk
نقش تیپ های شخصیتی کارکنان در رفتار مدیریت تعارض؛ تحلیلی براساس روش ارزیابی خوشه کلمات(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش بررسی نقش تیپ های شخصیت افراد در رفتار آنها در مدیریت تعارض میان فردی در محیط کار است. جامعه آماری پژوهش شامل کارکنان دفتر مرکزی شرکت فومن شیمی تهران می باشد که به روش تصادفی ساده تعداد 97 نفر از آنها انتخاب شدند. داده ها از طریق توزیع پرسشنامه سبک های حل تعارض رحیم (1983) و ابزار ارزیابی خوشه کلمات لوری (1978) بدست آمده و به وسیله آزمون همخوانی مربع کای به تأیید تمامی فرضیه های تحقیق منجر شده است. نتایج تحقیق رابطه میان تیپ های شخصیت کارکنان که بر اساس مدل رنگ های واقعی تعیین شده اند را با دو بعد همیارانه یا رابطه محور و قاطع یا وظیفه محور مدیریت تعارض نشان می دهد. بر اساس یافته های تحقیق تاکید بر قرارگیری افراد در پست هایی که بر اساس ویژگی های شخصیتی آن ها انتخاب شده است، علاوه بر بهبود عملکرد فردی در کاهش پیامدهای منفی تعارض میان فردی موثر خواهد بود. همچنین برنامه های آموزش کارکنان برای مواجه شدن با حالات تعارض می تواند بر تیپ های شخصیتی افراد مبتنی گردد.
بررسی اثربخشی بازی درمانی کودک محور با رویکرد آکسلاین بر تنهایی و ناامیدی کودکان با آسیب شنوایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های مشاوره جلد ۱۶ بهار ۱۳۹۶ شماره ۶۱
150-165
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر بررسی اثربخشی بازی درمانی کودک محور با رویکرد آکسلاین بر تنهایی و ناامیدی کودکان با آسیب شنوایی بود. روش : روش پژوهش شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود . جامعه آماری شامل دانش آموزان دختر با آسیب شنوایی مقطع دبستان شهر مشهد بود. نمونه ای به حجم 30 نفر با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به طور تصادفی در دو گروه آزمایشی (15 نفر) و کنترل (15 نفر) جای دهی شدند. برای جمع آوری داده ها از مقیاس ناامیدی کودکان و مقیاس تنهایی استفاده شد . آموزش بازی درمانی کودک محور با رویکرد آکسلاین در قالب ۸ جلسه در گروه آزمایشی اجرا شد. داده ها با آزمون تحلیل کوواریانس و به وسیله نرم افزار SPSS تحلیل شدند . یافته ها : تحلیل داده ها با استفاده از روش تحلیل کوواریانس نشان داد که میانگین نمرات احساس تنهایی و ناامیدی در گروه آزمایش به طور معناداری کاهش یافته است ( P < 0/05 ). نتیجه گیری: با استناد به یافته های به دست آمده از پژوهش حاضر، می توان نتیجه گرفت که بازی درمانی کودک محور می تواند به عنوان یک روش مداخله ای، در کاهش تنهایی و ناامیدی کودکان آسیب دیده شنوایی مورد استفاده قرار گیرد.
آموزش حل مسئله خانواده محور به والدین و تأثیرآن بر ادراک کودک از والدین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف آموزش حل مسئله خانواده محور به والدین و تعیین اثربخشی آن بر ادراک کودک - والد انجام شد. طرح پژوهش نیمه تجربی از نوع پیش آزمون - پس آزمون - پیگیری با گروه گواه بود. تعداد 120 دانش آموز با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی انتخاب شدند و با انتساب تصادفی به دو گروه آزمایشی (60 نفر) و گواه (60 نفر) تقسیم شدند، ابتدا والدین گروه آزمایشی 10 جلسه در کارگاه تربیت کودک / نوجوان اندیشمند شرکت کردند سپس گروه آزمایشی به مدت سه ماه تحت برنامه حل مسئله خانواده محور مورد آموزش قرار گرفتند، برای جمع آوری اطلاعات از نسخه ادراک کودک از والدین (گرولنیک، ریان و دسی، 1997) فرم کودکان استفاده شد. یافته ها طبق گزارش کودکان در سه مرحله پیش آزمون- پس آزمون (فاصله سه ماهه) و پیگیری (فاصله یک ماهه) نشان داد، در گروه آزمایشی، بین نمرات پیش آزمون- پس آزمون در زیرمقیاس های ادراک کودک - والد تفاوت معناداری وجود داشت اما بین نمرات پس آزمون - پیگیری در زیرمقیاس های ادراک کودک - والد تفاوت معنادار نبود. بر این اساس می توان نتیجه گیری کرد که آموزش حل مسئله خانواده محور به والدین بر ادراک کودک - والد اثربخش بود و ادراک کودک - والد را بهبود بخشیده است.
اثربخشی آموزش مهارت های ویژه چندگانه بر کاهش استرس و افزایش شادکامی مادران دانش آموزان اتیسم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی آموزش مهارت های ویژه چندگانه بر کاهش استرس و افزایش شادکامی مادران دانش آموزان اتیسم پسر بوده است. پژوهش حاضر از نوع مطالعات آزمایشی با طرح شبه آزمایشی و از نوع پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل کلیه مادران دانش آموزان اتیسم پسر مدارس استثنایی منطقه ۵ تهران در سال ۱۳۹۵ می باشد. از این میان تعداد 40 نفر با روش نمونه گیری داوطلبانه در دسترس انتخاب شدند و به صورت تصادفی 20 نفر در گروه آزمایش و 20 نفر در گروه کنترل قرار گرفتند. گروه آزمایش به مدت 8 جلسه، آموزش مهارت های ویژه چندگانه را کسب کردند. دو گروه آزمایش و کنترل در دو مرحله پیش آزمون و پس آزمون به پرسش نامه شادکامی آکسفورد (1989) و مقیاس استرس ادراک شده (1983) پاسخ دادند. داده های جمع آوری شده با تحلیل کوواریانس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. یافته های پژوهش نشان داد که بین استرس و شادکامی گروه آزمایش و کنترل در مرحله پس آزمون تفاوت معناداری وجود داشت (001/0= p). با توجه به یافته های پژوهش می توان نتیجه گرفت که آموزش مهارت های ویژه چندگانه بر کاهش استرس و افزایش شادکامی مادران دانش آموزان اتیسم پسر تاثیر داشته است.
پیش بینی کمال گرایی بر اساس سبک های مقابله با استرس در دانشجویان : نقش ویژگی های شخصیتی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از پژوهش حاضر پیش بینی کمال گرایی بر اساس سبک های مقابله با استرس و ویژگی های شخصیتی دانشجویان بود. روش: پژوهش حاضر از نوع تحقیقات توصیفی بود که با روش همبستگی انجام گرفت . این پژوهش از لحاظ هدف در زمره پژوهش های کاربردی بود.. جامعه پژوهش حاضر شامل دانشجویان رشته روان شناسی شخصیت دانشگاه علوم و تحقیقات تهران در سال تحصیلی 96-95 به تعداد 800 نفر بودند . از جامعه ای حاضر 200 نفر با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای مرحله ای انتخاب شدند. ابزار های مورد استفاده شامل پرسشنامه فرم کوتاه پرسشنامه شخصیتی پنج عاملی نئو ، سبک های مقابله با فشار(CSII) پارکر و اندلر(1990)، پرسشنامه کمال گراییشورت و همکاران (1995) و پرسشنامه تعییناستفاده شده است. یافته ها: نتایج الگویابی معادلات ساختاری (SEM) و ضرایب مسیر نشان داد که اثرات مستقیم، معناداری متغیر های نهفته را نشان داد به این معنی که پنج عامل بزرگ شخصیت و کمال گرایی در دانشجویان اثر مستقیم با سبک های مقابله با استرس دارد. این یافته ها نشان دادند که دانشجویان دارای سبک مسئله مدار و کمال گرا و دارای شخصیت مسئولیت پذیر گشوده و برونگرا در مقابله با استرس ، پدیده ها و رویدادهای زندگی را به صورت مثبت و هدفمند ادراک می کنند و در پی تغییراتی سازنده و هدفمند در جنبه های مختلف زندگی خود هستند و در جستجو منابع خوشایند و موثر هستند، نسبت به دیگران برخورد مثبت و صمیمانه ای دارند، در محیط های تحصیلی و خانوادگی به عنوان افرادی دوست داشتنی شناخته می شوند(P<0.005) نتیجه گیری: بر اساس نتایج افراد دیگر از بودن در کنار افراد هیجان پذیر احساس لذت می کنند و معمولاً حضور آنها خسته کننده و کسل کننده نیست.
هم سنجی تأثیر زوج درمانی متمرکز بر هیجان با برنامه غنی سازی زناشویی در رضایت زناشویی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زوج درمانی متمرکز بر هیجان و برنامه غنی سازی ازجمله مداخله هایی هستند که به علت تمرکز آن ها بر بهبود روابط زوج در دهه های اخیر موردتوجه مشاورین و درمانگران خانواده و زوج واقع شده اند. هدف پژوهش حاضر هم سنجی اثربخشی زوج درمانی متمرکز بر هیجان و برنامه غنی سازی زناشویی بر رضایت زناشویی زوجین بود. روش پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با پیش آزمون و پس آزمون و گروه گواه بود. جامعه آماری، مراجعین مراکز مشاوره «کیمیا»، «بشارت»، «تماشا» و «توحید» در سال 1396-1395 بودند که به دلیل مشکلات ارتباطی و زناشویی به این مراکز مراجعه نموده بودند. از میان آن ها شمار 45 زوج (90 نفر) به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند؛ سپس به گونه تصادفی شمار 15 زوج در سه گروه گمارده شدند و زوجین گروه های آزمایش به صورت زوجی هر هفته در مداخله های جداگانه زوج درمانی متمرکز بر هیجان (9 هفته) و برنامه غنی سازی (6 هفته) شرکت کردند. داده های آزمودنی ها به وسیله پرسشنامه رضایت زناشویی انریچ 1989 جمع آوری شد. برآیند تحلیل کوواریانس چندمتغیره نشان داد که در همه متغیرهای موردبررسی به جز نقش های مساوات طلبی (41/0P˂،92/0F=). تفاوت معنی داری (01/0P˂). میان سه گروه موردبررسی وجود دارد. برآیندهای آزمون پیگیری بنفرونی نشان داد در متغیر رضایت کلی زناشویی میان گروه زوج درمانی متمرکز بر هیجان و گروه گواه (01/0P˂، 05/20F=)؛ و همچنین میان گروه برنامه غنی سازی زناشویی و گروه گواه (01/0P˂، 18/17F=). تفاوت معنی داری وجود دارد، به عبارت دیگر، زوج درمانی متمرکز بر هیجان و برنامه غنی سازی منجر به افزایش رضایت زناشویی شدند. این در حالی بود که برنامه غنی سازی زناشویی در هم سنجی با زوج درمانی متمرکز بر هیجان در افزایش اکثر مؤلفه های رضایت زناشویی زوجین کارآمدتر بوده است. یافته های پژوهش روشنگر این است که زوج درمانی متمرکز بر هیجان با جایگزین کردن چرخه های مثبت به جای چرخه های منفی تعارض و برنامه غنی سازی با کمک به زوجین برای بهبود ارتباط مؤثر، می توانند مایه افزایش تراز رضایت زناشویی زوجین گردد.
رابطه کیفیت زندگی و مثبت اندیشی با بهزیستی ذهنی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف پیش بینی کیفیت زندگی بر اساس بهزیستی ذهنی و مثبت اندیشی انجام شد. روش: روش پژوهش حاضر از لحاظ گردآوری داده ها توصیفی از نوع همبستگی و از لحاظ هدف در زمره پژوهش های بنیادی بود. جامعه آماری این پژوهش تمام کارمندان بانک های صادرات منطقه 6 تهران بودند .در این پژوهش تعداد نمونه آماری بر اساس جدول کرجسی و مورگان (1976) 240 نفر بودند . جهت نمونه گیری از نمونه گیری طبقه ای مرحله ای استفاده شد. در پژوهش حاضر جهت سنجش کیفیت زندگی از پرسش نامه کیفیت زندگی (سازمان بهداشت جهانی، 2000). جهت سنجش مثبت اندیشی از پرسش نامه مثبت اندیشی( اینگرام و ویس نیکی،2001) جهت سنجش بهزیستی ذهنی از پرسش نامه سلامت عمومی گلدبرگ و هیلر (1979) استفاده شد .جهت پیش کیفیت زندگی بر اساس مثبت اندیشی و بهزیستی ذهنی از تحلیل رگرسیون چند گانه با روش گام به گام برای ورود متغیرهای پیش بینی در مدل رگرسیون استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد که 6 خرده متغیر 1-سلامت جسمی 2- بهزیستی روان شناختی3- روابط اجتماعی4-سلامت محیط 5- کیفیت زندگی 6- مثبت اندیشی وارد معادله رگرسیون شدند. همچنین نتایج نشان داد که سلامت جسمی به تنهایی 20% از واریانس مشاهده شده در بهزیستی ذهنی را پیش بینی کرد. اضافه شدن بهزیستی روان شناختی ، روابط اجتماعی، سلامت محیط ،کیفیت زندگی و مثبت اندیشی به ترتیب باعث افزوده شدن 4، 2 ، 2 ،2 ، 3 درصد به واریانس قبلی اضافه شد و شش مدل روی هم 33 % از واریانس بهزیستی ذهنی را تبیین می کنند R Square = 30). نتیجه گیری: با توجه به یافته های پژوهش بین مثبت اندیشی و کیفیت زندگی با بهزیستی ذهنی رابطه وجود دارد. لذا بهزیستی ذهنی بر اساس مثبت اندیشی و کیفیت زندگی پیش بینی می شود.
بررسی تأثیر بازیهای ایفای نقش شغلی بر مسئولیت پذیری، انطباق پذیری مسیر شغلی و افکار ناکارآمد حرفهای دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های مشاوره جلد ۱۶ زمستان ۱۳۹۶ شماره ۶۴
96-113
حوزههای تخصصی:
هدف: این پژوهش به دنبال بررسی تأثیر بازی های شغلی بر مسئولیت پذیری، انطباق پذیری مسیرشغلی و افکار ناکارآمد حرفه ای دانش آموزان شهر اصفهان بود. روش : جامعه آماری این پژوهش، شامل کلیه دانش آموزان پسر دوره اول متوسطه ناحیه 3 شهر اصفهان بودند. طرح تحقیق شبه تجربی از نوع پیش آزمون و پس آزمون با گروه گواه بود. گروه نمونه با استفاده از فرمول کوکران، 44 نفر در گروه آزمایش و 44 نفر در گروه گواه برآورد شد. گروه آزمایش در 8 جلسه 75 دقیقه ای بازی شغلی شرکت کردند و هرکدام یک نقش شغلی را ایفا نمودند. داده ها با استفاده از زیرمقیاس مسئولیت پذیری از پرسشنامه ی 5 عاملی شخصیت نئو، پرسشنامه ی انطباق پذیری مسیرشغلی و پرسشنامه ی افکار ناکارآمد حرفه ای جمع آوری شد. یافته ها: نتایج حاصل از تحلیل کوواریانس نشان داد که تفاوت معناداری بین عضویت گروهی و مسئولیت پذیری، انطباق پذیری مسیر شغلی و باورهای ناکارآمد حرفه ای دانش آموزان وجود دارد (05/0> p ). همچنین میانگین باورهای ناکارآمد حرفه ای دانش آموزان گروه تجربی بطور معناداری کمتر از دانش آموزان گروه گواه بود (05/0> p ). نتیجه گیری: بازی های ایفای نقش شغلی می توانند مسئولیت پذیری و انطباق پذیری شغلی را افزایش و افکارناکارآمد شغلی را کاهش دهند.
بررسی رابطه بین طرحواره ناسازگار اولیه و سلامت روانی باتوجه به نقش میانجی گرانه ناگویی خلقی در زوجین ناسازگار(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف ررسی رابطه بین طرح واره ناسازگار اولیه وسلامت روانی با توجه به نقش میانجی گرانه ناگویی خلقی در زوجین ناسازگار شهرستان میاندوآب انجام شد. روش:. روش تحقیق در این پژوهش توصیفی- همبستگی بود. جامعه آماری این پژوهش شامل76 زوج از زوجین ناسازگار شهرستان میاندوآب که به منظور رفع مشکلات ناسازگاری در سال 1394به مراکز مشاوره مراجعه نموده بودند بود. . در این پژوهش جهت گردآوری داده ها از پرسشنامه طرح واره ناسازگار اولیه یانگ (2006)،پرسشنامه سلامت روانی گلدبرگ و هیلیر (1979) و مقیاس ناگویی خلقی تورنتو (1994)استفاده شد. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از آزمونهای کولوموگروف-اسمیرنف، همبستگی پیرسون، تحلیل رگرسیون و تحلیل مسیر و با استفاده از نرم افزار SPSS انجام گرفت. یافته ها: نتایج پژوهش حاکی از آن بود که بین طرح واره ناساز گار اولیه و سلامت روانی همبستگی منفی و معنادار(05/0p≤ )، بین نا گویی خلقی و سلامت روانی همبستگی منفی و معنادار (05/0p≤ )و بین طرح واره ناساز گار اولیه و ناگویی خلقی همبستگی مثبت و معنادار(05/0p≤ ) وجود دارد. باتوجه به نتایج تحلیل مسیر، تأثیر مستقیم طرح واره ناسازگاری اولیه بر سلامت عمومی منفی و معنادار (05/0p≤ )و تأثیر غیرمستقیم این متغیر بر سلامت روانی با توجه به نقش ناگویی خلقی منفی ومعنادار(05/0p≤ ) بود. نتیجه گیری: طبق یافته ها ی پژوهش طرحواره های ناسازگار هم بر سلامت روانی و هم بر ناگویی خلقی اثر مستقیم دارد و ناگویی خلق به عنوان یک متغیر میانجی بین طحواره های ناسازگار اولیه و سلامت روانی عمل می کند. نتایج این پژوهش تلویحات کاربردی در مورد درنظر داشتن ناگویی خلقی به عنوان یک متغیر میانجی گر مهم دارد.
اثربخشی واقعیت درمانی گروهی برافزایش تاب آوری ، امیدبه زندگی وبهبودکیفیت زندگی زنان نابارور مرکز ناباروری صارم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش، بررسی آموزش واقعیت درمانی بر افزایش تاب آوری و امید به زندگی و بهبود کیفیت زندگی زنان نابارور مرکز ناباروری شهر صارم بوده است. جامعه آماری مورد مطالعه کلیه زنان نابارور مراجعه کننده به مرکز ناباروری شهر صارم بوده است، با توجه به اینکه پژوهش حاضر از نوع نیمه آزمایشی همراه با پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل و گمارش بصورت غیرتصادفی و داوطلبانه می باشد، حجم نمونه به منظور آموزش واقعیت درمانی در زنان نابارور مراجعه کننده به مرکزناباروری شهر صارم 30 نفر در نظر گرفته شد. روش جمع آوری اطلاعات جهت اندازه گیری متغییرهای مورد پژوهش، پرسشنامه تاب آوری کانر و دیویدسون(2003)، پرسشنامه های امید به زندگی اشنایدر و همکاران (1991)، پرسشنامه کیفیت زندگی سازمان بهداشت جهانی (1989) و نیز آموزش واقعیت درمانی براساس پروتکل درمانی در طی 8 جلسه برگزار و پرسشنامه ها بر روی نمونه مورد نظر اجرا گردید. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از آمار توصیفی (فراوانی، درصد، میانگین، انحراف معیار، واریانس ونمودار و... ) و در آمار استنباطی به منظور آزمون فرضیه های پژوهش از آزمون آماری (تحلیل واریانس و آزمون تعقیبی توکی) درمحیط نرم افزار spss صورت گرفت. نتایج نشان داد: آموزش به شیوه واقعیت درمانی موجب افزایش تاب آوری و بهبود کیفیت زندگی بیماران نابارورشده است، ولی بر روی افزایش امید به زندگی در آنان اثر نداشته است. همچنین یافته ها حاکی از تاثیر واقعیت درمانی بر خرده مقیاس های تاب آوری نیز بود اما آموزش واقعیت درمانی بر تاثیرات معنوی تفاوت معناداری نداشته است .
رابطه علی انطباق پذیری مسیر شغلی،سرمایه روانشناختی و هوش معنوی با میانجی گری خودکارآمدی شغلی دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر رابطه علی انطباق پذیری مسیر شغلی،سرمایه روانشناختی و هوش معنوی با میانجی گری خودکارآمدی شغلی دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد کرمانشاه بود.روش پژوهش توصیفی ،همبستگی و از نوع مدل یابی معادلات ساختاری است.جامعه آماری پژوهش شامل کلیه دانشجویان شاغل به تحصیل دانشگاه آزاد اسلامی واحد کرمانشاه بود و تعداد 200 نفر با روش نمونه گیری در دسترس به عنوان حجم نمونه انتخاب شدند. جهت اندازه گیری داده ها از ابزارهای زیر استفاده گردید که عبارتند از الف: انطباق پذیری مسیر شغلی،ب: سرمایه روانشناختی ج:هوش معنوی و د: خودکارآمدی شغلی. جهت تجزیه و تحلیل داده ها ازآمارتوصیفی(میانگین و نمودار و...) و آمار استنباطی(ضریب همبستگی و تحلیل مسیر)استفاده شد و داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه 22مورد تحلیل قرار گرفتند. نتایج نشان داد که مدل از برازش مناسبی برخوردار است، بین انطباق پذیری مسیر شغلی و خودکارآمدی رابطه معنی داری وجود دارد،بین انطباق پذیری مسیر شغلی و سرمایه روانشناختی رابطه معنی داری وجود دارد، بین انطباق پذیری مسیر شغلی و سرمایه روانشناختی با نقش میانجی خودکارامدی رابطه معنی داری وجود دارد، بین خودکارآمدی و هوش معنوی رابطه معنی داری وجود دارد، بین خود کارآمدی و سرمایه روانشناختی رابطه معنی داری وجود دارد.
اثربخشی آموزش گروهی ایماگوتراپی برمکانیزم های دفاعی و حل مشکل زنان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه توجه به خانواده و نقش آن در برپایی جامعه سالم بیش از پیش مورد توجه برنامه ریزان و پژوهشگران قرار گرفته است. بر همین اساس پژوهش حاضر با هدف بررسی اثر بخشی آموزش گروهی ایماگوتراپی بر مهارت حل مشکل خانواده و مکانیزم های دفاعی زنان مراجعه کننده به مراکز مشاوره شهر همدان بود. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل تمام زنان مراجعه کننده به مراکز مشاوره شهرهمدان درسال 1396 بود. برای انتخاب حجم نمونه، 30 زن به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند و در دوگروه 15 نفری آزمایش و کنترل به صورت تصادفی قرار گرفتند. گروه آزمایش در10 جلسه تحت مداخله ایماگوتراپی قرار گرفتند. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه حل مشل خانواده (FPS) و مکانیزم های دفاعی (DSQ) بود. نتایج با روش تحلیل کوواریانس یک متغیری توسط بسته نرم افزاری SPSS24مورد تجزیه وتحلیل قرارگرفت. نتایج حاصل از پژوهش نشان داد که ایماگوتراپی باعث افزایش مهارت حل مشکل خانواده (112/190 =f و 00/0>p )، کاهش اﺳﺘﻔﺎده از ﺳﺒﮏﻫﺎی دﻓﺎﻋﯽ رﺷﺪ ﻧﺎﯾﺎﻓﺘﻪ (573/293 = f و 0017/0>p ) و روان آزده (538/320 = f و 00/0>p ) و افزایش استفاده از سبک های دفاعی رﺷﺪﯾﺎﻓﺘﻪ (825/592 = f و 001/0> p) شده است. با توجه به این نکته که ایماگوتراپی یک درمان ارتباط محور بوده و در طی جلسات فنون بهبود روابط را به زوجین ارائه می دهد، بنابراین میتوان از این روش در بهبود روابط زوجین و افزایش مولفه های مرتبط با آن بهره برد،که نتیجه آن به حل مشکلات خانواده منتهی می گردد.
اثربخشی آموزش مهارت های زندگی از طریق بازی بر مشکلات رفتاری دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی آموزش مهارت های زندگی از طریق بازی بر مشکلات رفتاری دانش آموزان دختر 9 – 7 ساله شهر تهران می باشد. روش: طرح پژوهش حاضر نیمه آزمایشی و از نوع پیش آزمون – پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه کودکان دختر 9 – 7 ساله غرب شهر تهران بود که در سال تحصیلی 1395-1396 مشغول تحصیل بودند. از این میان تعداد 24 نفر به روش خوشه ای چندمرحله ای انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (12 نفر) و کنترل (12 نفر) قرار گرفتند. گروه آزمایش به مدت 10 جلسه، آموزش مهارت های زندگی را دریافت کرد . دو گروه آزمایش و کنترل در دو مرحله پیش آزمون و پس آزمون به چک لیست مشکلات رفتاری کوای و پترسون ( 1987 ) پاسخ دادند. داده های جمع آوری شده به وسیله آزمون تحلیل کوواریانس چند متغیری تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها: یافته های پژوهش نشان داد که بین مشکلات رفتاری گروه آزمایش و کنترل در مرحله پس آزمون تفاوت معناداری وجود دارد( 001/0 = P ). نتیجه گیری: با توجه به یافته های پژوهش می توان نتیجه گرفت که آموزش مهارت های زندگی از طریق بازی بر کاهش مشکلات رفتاری دختران 9 – 7 ساله موثر بوده است.
نقش میانجیگری خودکارآمدی، انگیزش شغلی، رضایت شغلی، فرسودگی شغلی و مدیریت زمان در رابطه ی با سلامت روان و اهمال کاری در سازمان آموزش و پرورش(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی نقش میانجیگری خودکارآمدی، انگیزش شغلی، رضایت شغلی، فرسودگی شغلی و مدیریت زمان در رابطه ی با سلامت روان و اهمال-کاری در سازمان آموزش و پرورش بود. بدین منظور 400 نفر دبیر، مدیر و کارشناس اداری به روش نمونه گیری متناسب با حجم انتخاب شدند. برای جمع آوری اطلاعات از مقیاس های اهمال کاری سازمانی صفاری نیا و رازلیقی(1390)، انگیزش شغلی رایت (2004)، فرسودگی شغلی مسلش و جکسون (1985)، خودکارآمدی شرر (1982)، رضایت شغلی فیلد و روث(1951)، سلامت روان لایبوندولایبوند(1995) و مدیریت زمان کوئین و همکاران(1990) استفاده شده است. برای بررسی متغیر های پژوهش از ضرایب مسیر رگرسیونی و تحلیل مسیر معادلات ساختاری استفاده گردید. نتایج تحلیل ها نشان داد در سطح (p<0/ 05) بین عوامل خودکارآمدی، رضایت شغلی و سلامت روان با اهمال کاری ارتباط منفی و بین عامل فرسودگی شغلی با اهمال کاری ارتباط مثبت وجود دارد. همچنین ضرایب تعیین بیانگر این است که 42 درصد از تغییرات اهمال کاری بوسیله تغییرات عوامل سلامت روان، خودکارآمدی، مدیریت زمان، رضایت شغلی، انگیزش شغلی و فرسودگی شغلی تبیین می شود. به دلیل معنادار شدن مقدار کای اسکوئر مدل(P>0/ 05) می توان نتیجه گرفت مدل با داده های پژوهش برازش دارد.
هم سنجی اثربخشی طرح واره درمانی و روایت درمانی هنگام به هم پیوستن هر یک از آن ها با برنامه غنی سازی زناشویی بر گرایش به پیمان شکنی زناشویی و رضایت زناشویی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پیمان شکنی زناشویی مایه آشفتگی چشمگیر زندگی فردی و میان فردی زوجین و تباهگر رابطه آن ها است... هدف از انجام این پژوهش هم سنجی اثربخشی طرح واره درمانی و روایت درمانی در ترکیب آن ها با غنی س ازی زناشویی بر گرایش به پیمان شکنی زناشویی و رضایت زناشویی بود. این پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون – پس آزمون با گروه گواه و پیگیری یک ماهه است. جامعه آماری 34 نفر از زنان درگیر در پیمان شکنی زناشویی مراجعه کننده به «درمانگاه فرهنگ شهریار» در سال 1395 بود. نمونه دربرگیرنده 18 زن داوطلب بود که با روش نمونه گیری در دسترس گزینش شدند و به صورت تصادفی در گروه های شش نفری ترکیب طرح واره درمانی با غنی سازی زناشویی، ترکیب روایت درمانی با غنی سازی زناشویی و یک گروه گواه گمارده شدند ابزارهای جمع آوری داده ها پرسشنامه گرایش به پیمان شکنی زناشویی پولات 2006، سنجه رضایت زناشویی انریچ 1989 و پرسشنامه طرح واره یانگ 1990 بود. برآیندهای آزمون های کروسکال والیس و یومان ویتنی نشان داد ترکیب طرح واره درمانی با غنی سازی زناشویی توانست گرایش به پیمان شکنی زناشویی را کاهش (05/0>P، 882/2-=Z، 00/0=Mann-Whitney U) و رضایت زناشویی را افزایش دهد (05/0>P، 892/2-=Z، 00/0=Mann-Whitney U). ترکیب روایت درمانی با غنی سازی زناشویی توانست گرایش به پیمان شکنی زناشویی را کاهش (05/0>P، 882/2-=Z، 00/0= Mann-Whitney U) و رضایت زناشویی را افزایش دهد (05/0>P، 887/2-=Z، 00/0= Mann-Whitney U). برآیندهای آزمون یومان ویتنی نشان داد میان اثربخشی طرح واره درمانی و روایت درمانی با پیوستن هریک به غنی سازی زناشویی بر گرایش به پیمان شکنی زناشویی (/171/0=P،368/1-=Z، 5/9=Mann-Whitney U) و رضایت زناشویی (81/0=P،241/0=Z، 5/16=Mann-Whitney U) تفاوت معنی داری وجود ندارد. پیگیری یک ماهه نشانگر ثبات برآیندها بوده است. با توجه به دگرگونی شناخت ها، هیجان ها و رفتارهای افراد پیمان شکن توسط طرح واره درمانی و دگرگونی روایت های منجر به پیمان شکنی توسط روایت درمانی و ایجاد صمیمیت توسط غنی سازی زناشویی می توان از آن ها در درمان پیمان شکنی و افزایش رضایت زناشویی استفاده نمود.
اثربخشی آموزش حل مسأله بر نگرش های ناکارآمد و باورهای غیرمنطقی دانش آموزان دختر دبیرستانی شهر سنندج(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر به منظور اثربخشی آموزش مهارت های حل مسأله بر نگرش های ناکارآمد و باورهای غیرمنطقی دانش آموزان سوم دبیرستان انجام شد. این پژوهش از نظر هدف کاربردی و از نظر اجرای طرح از نوع نیمه آزمایشی به صورت پیش آزمون- پس آزمون بوده که بر روی 30 نفر از دانش آموزان دختر دبیرستانی شهر سنندج در سال 1394 اجرا شد. شیوه نمونه گیری به صورت تصادفی خوشه ای چند مرحله ای بود. نمونه ها به صورت انتخابی و به صورت تصادفی در دو گروه 15 نفر آزمایش و 15 نفر کنترل جایگزین شدند. پس از انتخاب افراد و انتساب آنها به گروه های کنترل و آزمایش، گروه کنترل هیچ برنامه آموزشی دریافت نکرد؛ اما گروه آزمایش به مدت 10 جلسه یک ساعته تحت آموزش مهارت های حل مسأله هپنر و پترسن قرار گرفتند. جهت جمع آوری اطلاعات پژوهش از پرسشنامه های باورهای غیرمنطقی جونز و مقیاس نگرش های ناکارآمد وایزمن استفاده شد. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از تحلیل کواراریانس یک راهه و چند راهه استفاده شد. نتایج نشان داد که آموزش مهارت های حل مسأله بر نگرش های ناکارآمد و باورهای غیر منطقی تأثیرگذار است. بدین صورت که با افزایش مهارت های حل مسأله باورهای غیر منطقی و نگرش های ناکارآمد کاهش یافت. همچنین نتایج حاصل از تحلیل کواریانس نشان داد که با حذف اثرات نمره های زیرگروه های باورهای غیرمنطقی پیش آزمون به عنوان متغیر هم پراش، اثر اصلی آموزش بر نمره های باورهای غیرمنطقی در تمامی ابعاد در پس آزمون معنی دار است.
اثربخشی روان درمانی پویشی کوتاه مدت فشرده (ISDTP) بر اصلاح باورهای غیرمنطقی و کاهش اجتناب شناختی زوجین مبتلا به اختلال وسواس فکری- عملی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های مشاوره جلد ۱۶ تابستان ۱۳۹۶ شماره ۶۲
140-169
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از پژوهش حاضر بررسی اثربخشی روان درمانی پویشی کوتاه مدت فشرده ( ISDTP ) بر اصلاح باورهای غیرمنطقی و کاهش اجتناب شناختی افراد مبتلا به اختلال وسواس فکری- عملی بود. روش: این پژوهش به روش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون – پس آزمون با گروه کنترل انجام شد. از بین کلیه افرادی که در سال 1394 به مراکز مشاوره و مددکاری شهر شهرکرد مراجعه کرده بودند، 32 نفر به صورت نمونه گیری داوطلبانه ی مبتنی بر هدف و از طریق مصاحبه انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل گمارده شدند. از پرسشنامه های وسواس فکری – عملی ییل براون ( T- Bocs )، آزمون عقاید غیرمنطقی جونز ( IBT ) و اجتناب شناختی سکستون و داگاس ( CAQ ) در پیش آزمون و پس آزمون برای جمع آوری اطلاعات استفاده و داده ها توسط شاخص های توصیفی و آزمون تحلیل کوواریانس تجزیه وتحلیل شد . مداخله روان درمانی پویشی کوتاه مدت فشرده بر روی گروه آزمایش به صورت گروهی، هفته ای دو بار در 20 جلسه 60 دقیقه ای اجرا شد، اما گروه کنترل هیچ مداخله ای دریافت نکرد. یافته ها: نتایج تحلیل کوواریانس بر روی نمرات پیش از درمان، درمان و پیگیری نشان داد که پس از تعدیل نمرات پیش آزمون بین دو گروه آزمایش و کنترل در متغیرهای باورهای غیرمنطقی ( 01/0 P< ) و اجتناب شناختی ( 05/0 P< )، تفاوت معناداری وجود دارد. نتیجه گیری: با استناد به یافته های به دست آمده از پژوهش حاضر، می توان نتیجه گرفت که روان درمانی پویشی کوتاه مدت فشرده یک روش مناسب برای اصلاح باورهای غیرمنطقی و کاهش اجتناب شناختی افراد مبتلا به اختلال وسواس فکری- عملی می باشد.
تأثیر آموزش خود دفاعی در سازش یافتگی زناشویی و همبستگی خانواده زنان درگیر خشونت خانگی مراجعه کننده به دادگستری شهر اردبیل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
خشونت خانگی در زمره عوامل اثرگذار در آشفتگی خانواده و جدایی زوجین است و نرخ گسترش نوع بدنی آن در شهر اردبیل چشمگیر است. ازاین رو پژوهش با هدف تعیین اثربخشی آموزش خود دفاعی بر سازش یافتگی زناشویی و همبستگی خانوادگی در زنان درگیر خشونت خانگی این شهر انجام شد. روش این پژوهش نیمه آزمایشی و طرح آن پیش آزمون - پس آزمون با گروه گواه است. جامعه آماری پژوهش حاضر دربرگیرنده همه زنانی بود که در سال 1394 به دلیل خشونت خانگی به دادگستری شهر اردبیل مراجعه کرده بودند. تعداد 30 نفر از این افراد به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و در دو گروه آزمایش (15 نفر) و گواه (15 نفر) به تصادف گمارده شدند. گروه آزمایش برای زمانی برابر 6 گردهمایی 75 دقیقه ای، تحت آموزش خود دفاعی قرار گرفتند. برای جمع آوری داده ها از سنجه تجدیدنظر شده سازش یافتگی زوجی (بوسبی، کران، لارسون و کریستینسن، 1995) و پرسش نامه همبستگی خانوادگی (سامانی، 1381) استفاده شد. داده های جمع آوری شده با به کارگیری آزمون تحلیل کوواریانس چندمتغیری تحلیل شد. یافته های پژوهش نشان داد آموزش خود دفاعی مایه افزایش سازش یافتگی زناشویی (02/0>p؛05/12=F) و همبستگی خانوادگی (01/0>p؛ 92/40=F) در زنان درگیر خشونت خانگی می شود؛ این برآیندها نشان می دهد که آموزش خود دفاعی می تواند با توانمندسازی روانی و کاهش رخداد خشونت خانگی به بهبود سازش یافتگی و همبستگی خانوادگی منجر شود.
هم سنجی تأثیر آموزش مدیریت والدین و آموزش فرزندپروی با روش درمانگری متمرکز بر پذیرش و تعهد در رابطه مادر-کودک مادران کودکان دچار مشکلات رفتاری برونی سازی شده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تراز مشکلات رفتاری کودکان پیش دبستانی همراه با تحول دستخوش نوسان است، به دلیل همکنش همیشگی کودکان با والدین آموزش مهارت های فرزند پروری فراخور به والدین تأثیر بسزایی در این نوسان دارد. هدف این پژوهش هم سنجی تأثیر آموزش مدیریت والدین و آموزش فرزندپرویبا روش درمانگری متمرکز بر پذیرش و تعهد بر رابطه مادر-کودک بود. این پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری یک ماهه با گروه گواه بود. جامعه دربرگیرنده مادرانِ کودکان دچار مشکلات رفتاری برونی شده سنین پیش از دبستان شهرستان نجف آباد اصفهان در سال 1396 بود که به مرکز مشاوره «رویش پندار» مراجعه داشتند. 45 نفر از داوطلبین پس از بررسی ملاک های ورود انتخاب و تصادفی در گروه آزمایش و گواه گمارش شدند. مداخلات آموزشی طی 10 نشست 90 دقیقه ای اجرا شد ولی گروه گواه در لیست انتظار قرار داشت. داده ها با مقیاس رابطه کودک- والد پیانتا 1994 گردآوری شد. نتایج تحلیل واریانس اندازه گیری های مکرر نشان داد که مداخله آموزش فرزندپروری با روش درمانگری متمرکز بر پذیرش و تعهد و آموزش مدیریت والدین هر دو به ترتیب موجب کاهش نمرات مؤلفه های وابستگی (001/0=P و 2/179=F)، (001/0=P و 28/73=F)، تعارض (001/0=P و 14/347=F)، (001/0=P و 23/94=F) و افزایش نمرات نزدیکی (001/0=P و 36/110=F)، (001/0=P و 38/63=F) و رابطه مثبت (001/0=P و 96/552=F)، (001/0=P و 19/219=F) شده اند. بعلاوه تأثیر آموزش فرزند پروری با روش درمانگری متمرکز بر پذیرش و تعهد در هر چهار مؤلفه مذکور از آموزش مدیریت والدین بیشتر بود (001/0=P). میزان تأثیر گروه آموزش فرزندپروری با روش درمانگری متمرکز بر پذیرش و تعهد و آموزش مدیریت والدین به ترتیب در مؤلفه نزدیکی 88/0 و 81/0، وابستگی 92/0 و 84/0، تعارض 96/0 و 87/0 و در رابطه مثبت کلی 97/0 و 94/0 به دست آمد. سرانجام می توان گفت هر دو آموزش، با بهبود مهارت های فرزند پروری، افزایش تعاملات مثبت و کاهش رفتارهای والدینی منفی به مادران در مدیریت مشکلات رفتاری کودکانشان کمک کرده و از طریق افزایش نزدیکی و کاهش تعارض و وابستگی مایه بهبود رابطه مثبت مادر-کودک شده اند.