فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۸۰۱ تا ۱٬۸۲۰ مورد از کل ۷٬۲۷۵ مورد.
منبع:
ذهن ۱۳۸۱ شماره ۹
حوزههای تخصصی:
با اینکه مدتها نسبیگرایی کاملاً مردود بود اما گروهی از فیلسوفان معاصر علاقة وافری به ادعاهای نسبیگرایانه نشان میدهند. این درحالی است که شماری دیگر، نسبیگرایی را تهدیدی بسیار جدی برای تعقل انسان تلقی میکنند. در این موارد، یکی از وظایف مهم فلسفی، تنقیح و تبیینِ محلِ بحث است بدین منظور در این مقاله به گسترهای از روایتهای موجود در نسبیگرایی و تمایز آنها اشاره میشود. علاوه بر این، نویسنده با ارایة تحلیلهایی نشان میدهد هر یک از روایتها با مشکلاتی جدی روبهرو است.
مترجم بر خود لازم میداند از لطف و عنایت نویسنده محترم پروفسور هاوارد سَنکی (Howard Sankey) استاد فلسفة دانشگاه ملبورن استرالیا به جهت ارسال این مقاله کمال سپاسگزاری را ابراز نماید.
اخلاق، محور گفتگوى فرهنگها (نقدى بر نسبىگرایى اخلاقى)
منبع:
رواق اندیشه ۱۳۸۱شماره ۱۰
حوزههای تخصصی:
در جهانى که بسیارى جنگ را سادهترین نوع برخورد میان فرهنگها مىدانند، شعار گفتوگوى تمدنها داراى زیبایى و جلوه خاصى است . به باور نویسنده، اخلاق را مىتوان یکى از محوررهاى اصلى این گفتوگوها دانست، و البته زمانى این گفتوگو نتیجهبخش خواهد بود که مساله اخلاق امرى کاملا نسبى قلمداد نشود و از اطلاق قابل توجهى برخوردار باشد . بر این اساس، نوشتار حاضر پس از بیان انواع سهگانه نسبىگرایى اخلاقى به نقد آنها مىپردازد .
تعدد ادیان
بسط تجربه نبوی در بوته نقد (1)
حوزههای تخصصی:
تردیدی نیست که پیامبری پیامبر به وحی است؛ یعنی پیامبر کسی است که ارتباط ویژهای با خدا دارد و از طریق این ارتباط حقایقی را درک و به دیگران القا میکند. بر همین مبنا وحی در بینش اسلامی از جایگاه خاصی برخوردار است و محور اصلی آموزههای دینی و معارف آسمانی تلقی میگردد. به تعبیر دیگر، اسلام دین وحی و قرآن محصول آن میباشد؛ لذا هر نوع تحلیل و تفسیر وحی در حقیقت تحلیل و تفسیر بنیاد اسلام است و هر خطایی در آن، سبب انحراف افکار و تحریف اسلام و برداشت نادرست از آن خواهد شد. اخیراً یکی از نظریه پردازان کشور ما در کتابی به نام »بسط تجربه نبوی« به تفسیر و تحلیل وحی پرداخته، آن را تجربه نبوی دانسته و از این نظر دفاع کرده است. از آن جا که دستاورد این نظریّه انکار وحی و رسالت به معنای واقعی آن، و تفسیر وحی به معنایی است که مورد انکار دانشمندان اسلامی، بلکه خلاف صریح آیات قرآنی است؛ در این نوشتار کوتاه در صدد بررسی و نقد این نظریه هستیم و ایرادهایی را بر آن وارد دانستهایم.
چیستی نظریه های علمی: رویکردهای نحوی و معناشناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این مقاله دو دیدگاه عمده که فلاسفة علم از قرن بیستم تاکنون در مورد نظریه های علمی داشته اند معرفی خواهد شد. این دو دیدگاه یکی «دیدگاه متداول» یا رویکرد نحوی به علم است، و دیگری دیدگاه معناشناختی به نظریه های علمی است. با این حال عمدة تمرکز این مقاله در معرفی دیدگاه معناشناختی به علم خواهد بود. رویکرد اول اکنون چندان طرف داری در میان فلاسفة علم ندارد و عمدتاً متعلق به پوزیتیویست های منطقی بوده است. دو اشکال عمدة این دیدگاه، یکی غیرعملی بودن صورت بندی نظریه های علمی در زبان منطق مرتبة اول است و دیگری ارائة تبیینی نامناسب از مفهوم مدل و کاربرد آن در علم است. ملاحظه خواهد شد که با معرفی مفهوم ساختار و نسخه ای از دیدگاه معناشناختی که داکوستا و فرنچ ارائه می دهند، که در آن از مفهوم صدق جزئی استفاده می کنند، بسیاری از مشکلات دیدگاه متداول از جمله دو اشکال فوق برطرف خواهد شد.
ویتگنشتاین: خداباور یا ملحد؟(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ویتگنشتاین یکی از چهره های علمی قرن بیستم است که نگرش های او به طور معمول و مشخص، بازتاب های گوناگون و گسترده ای در میان اندیشمندان دیگر داشته است. دیدگاه ویتگنشتاین درباره خدا، و واقع گرایی یا غیرواقع گرایی این فیلسوف نیز از قاعده یادشده مستثنا نبوده و حتی مبنای نظری بسیاری از اندیشمندان قرار گرفته است.
در نوشتار حاضر، می کوشیم تا به تبیین نگاه ویتگنشتاین در این باره بپردازیم و بگوییم که بر اساس رساله منطقی و فلسفی، به نظر می رسد که وی برای ماورای عالم طبیعت، حقیقتی قایل نبوده، زیرا بر آن بوده است که زبان بدان عالم راه ندارد. بدین ترتیب، ویتگنشتاین را می توان ملحدی نسبت به ماورا تلقی کرد، نه غیر واقع گرا. اما از عبارت های ویتگنشتاین در پژوهش های فلسفی اش (با این مضمون که: «الهیات از بازی زبانی منحصر به فردی برخوردار است»)، تا حدودی چنین بر می آید که او در عرصه هستی شناسی امرالوهی، واقع گرا می باشد و برای خدا، امرالوهی، و اعتقادات دینی، وجهه ای مستقل از اذهان قائل است.
میزگرد: عدالت و آزادی
آیین تانترا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این مقاله درباره تاریخچه گنوستیک و سیر تحولی و اعتقاد و باور آن بر خلقت عالم براساس زوجیت است ‘زیرا ذات الهی منزه است از عالم کون و فساد ‘ پس بلاواسطه با آن تماس ندارد و برای خلقت آن مراحل صدور را قایل شدند و از ازدواج دو قطب متضاد (مذکر و مؤنث) این امر حاصل آمد .
دلائل تجرد روح(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نامه مفید ۱۳۸۴ شماره ۴۷
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی یونانِ باستان و روم سقراط تا ارسطو افلاطون (428-348 ق.م)
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی یونانِ باستان و روم سقراط تا ارسطو ارسطو (384-322 ق.م)
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه تطبیقی
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق گروه های ویژه اندیشه های فلسفی در ایران معاصر
بحث از این که روح آدمی چیست و رابطه آن با جسم کدام است، از مباحث فلسفی و رایج هر دوره بوده است. در عصر افلاطون و ارسطو دلایلی بر تجرد روح اقامه شد. تا این که بوعلی دلایل متعددی برای اثبات تجرد روح آورد و مورد نقد قرار گرفت. فخر رازی دلایل او را که گویا پراکنده بود و ایرادهای آنها را جمع آوری نمود. پس از او ملاصدرا دلایل بوعلی و فخر رازی را با بیان دیگر و توضیحات بیشتر آورد. ملا هادی سبزواری نیز همان دلایل را آورد، تا این که آیه الله حسن زاده آملی تمام دلایل تجرد روح را جمع آوری و در کتابی مستقل ارائه نمود. اما تمام آن دلیل ها با اشکال و ایراد روبه رو بودند. شهید مطهری از زاویه دیگر بر تجرد روح نگریست و امروز باید برای مطالعه تجرد روح دلایل و بسترهای دیگری را جستجو کرد.
نسبت ایده آل زیبایی و زیبایی وابسته در فلسفه کانت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کانت در «نقد قوة حکم»، امر زیبا را در چهار دقیقه متناظر با احکام منطقی بررسی می کند. او در دقیقة سوم بر مبنای تحلیل مفهوم کلیدی «غایت مندی»، به تعریفی فرم محور از زیبایی یعنی غایت مندی بدون غایت (غایت مندی ذهنی) می رسد. در ذیل همین دقیقه، دو مفهوم «زیبایی وابسته» و «ایده آل زیبایی» نیز مطرح می شود که داوری زیباشناختی در هر دوی آن ها بر مبنای غایت مندی عینی است و مفهومی دال بر چیستی عین و کمال عین موافق با آن برای داوری پیش فرض گرفته می شود. این پیش فرض در زیبایی وابسته، کمال عین و در ایده آل زیبایی، مفهوم حاصل از جمع ایدة عقلی و ایدة متعارف زیباشناختی است؛ اما این دیدگاه متعارض با این اصل زیباشناختی کانت است که داوری دربارة امر زیبا صرفاً بر یک غایت مندی ذهنی متکی است. این نوشتار با بررسی مفهوم غایت مندی و نوع غایت مندی عینی در زیبایی وابسته و ایده آل زیبایی، درصدد تبیین چگونگی ارزش زیباشناختی این دو مفهوم و در نهایت بررسی نقاط اختلاف و اشتراک آن ها با یکدیگر می باشد تا جایگاه این دو مفهوم در فلسفة کانت مشخص شود.
دون کیشوت و مسئله واقعیت
منبع:
ارغنون ۱۳۷۳ شماره ۴
حوزههای تخصصی:
هرمنوتیک
منبع:
ارغنون ۱۳۷۳ شماره ۴
تشابه تجربه های عرفانی و توجیه عقلانی وحدت وجود از نظر ملاصدرا و استیس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
وحدت وجود را می توان مهم ترین گزاره اکثر مکاتب عرفانی دانست. البته مکاتب گوناگون عرفانی، در نوع جهان بینی و دستورالعمل های مربوط به سیر و سلوک، تفاوت هایی با یکدیگر دارند، اما ظاهرا در این آموزه، اغلب با هم اختلاف اساسی ندارند. اما، توجیه منطقی و عقلانی این امر با مشکلات بزرگی روبه روست و کمتر مکتب فکری ای توانسته است از عهده تبیین آن برآید، بلکه گاهی برخی با صراحت گفته اند: اساسا این امر توجیه عقلانی ندارد و امری غیرعقلانی است. در این مقاله، نخست به بررسی مکاتب مختلف عرفانی پرداخته، و تشابه آنها را در موضوع «وحدت وجود» و چند آموزه مهم و مرتبط با آن بررسی کرده ایم و سپس، کوشش ملاصدرا و استیس را در توجیه وحدت وجود به بحث گذاشته ایم.
حقیقت و عدم در نظر مولوی و هیدگر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در ضمن مطالعات تطبیقی همواره ملاحظه می شود که اکثر افکار و آرای فلاسفه جدید و معاصر، به نحوی پراکنده ولی به صورت روشن در نزد عرفا و بعضی از فلاسفه و دانشمندان ایرانی نیز مطرح شده اند. ملاحظه این امر پربرکت می تواند اعتماد به نفس نسبت به گذشته خویش و امیدواری برای توجه بیشتر به همدلی و همفکری موجود میان غرب و شرق به ارمغان آورد. از این جمله است تعبیری سازنده از «عدم» که در سنت اسلامی آن را جایگاه و خاستگاه آزادی و سازندگی و آفرینش تلقی نموده اند و فیلسوفان پیرو مکتب اصالت وجود خاص انسانی نیز آن را وعاء هر هستی و مرکز ثقل حقیقت دیده اند.از دیدگاه فلاسفه اخیر چنین ادعا شده که حقیقت از لاحقیقت، به مدد کشف و انکشاف انسان، به دست می آید. مقدمه و لازمه این کشف و آفرینش خروج از هستی های فعلی و حرکت به سوی آنچه فعلا «نیست» می باشد. توفیق در این راه همانا نجات از زندان یقین های کاذب و تحجرهای چنبرگونه بوده و توفیق نیل به طرب و ابتهاج دیدار عوامل تازه است. این ابتهاج، حاصل تحقق و ظهور جلوه های گوناگون این حدیث مسرت بار یعنی خلق الله آدم علی صورته است که به نحوی متضمن آزادی نامحدود انسانی در بطن محدودیت ها و الزامات این جهانی می باشد. مقاله حاضر به بررسی رابطه میان حقیقت و عدم در مولوی (به عنوان نماینده سنت اسلامی) و هیدگر (به عنوان یکی از چهره های برجسته مکتب اصالت وجود خاص انسانی) می پردازد.