فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۹۰۱ تا ۲٬۹۲۰ مورد از کل ۷٬۲۷۵ مورد.
حوزههای تخصصی:
کارل بارت[1] (1968 ـ 1886) برجسته ترین الاهیدان پروتستان در قرن بیستم است. تأثیر اندیشه های او بر مسیحیت چنان عظیم بود که دیدگاه های او را انقلابی در الاهیات مسیحی نامیده اند؛ (مک کواری، 1378: 475) این تأثیر، تنها در الاهیات و بر الاهیدانان مسیحی نبود، بلکه بسیاری از مردم عادی مسیحی را هم شیفته خویش ساخت. امروزه در الاهیات مسیحی نوشته یا تحقیقی را نمی توان یافت، مگر اینکه به نحوی به آرا و نظریات بارت اشاره کرده باشد و به همین جهت شناخت الاهیات مسیحی معاصر بدون آگاهی از دیدگاه های بارت ناتمام است. همچنین نشانه های وجود نوعی قرابت میان نگاه و روش الاهیاتی بارت با روش اشعری ها، اخباری ها و تفکیکی ها در کلام اسلامی اهمیتی مضاعف به شناخت الاهیات بارت می دهد. با این همه، حجم گسترده آثار بارت و تحولات اساسی در حیات الاهیاتی او ارائه گزارش و تحلیلی دقیق از الاهیات بارت را دشوار می سازد. (هوردرن، 1368: 110) این دشواری را می توان به روشنی در تحلیل های متنوع از الاهیات بارت مشاهده کرد. در این نوشتار سعی ما بر این است تا از میان این گزارش ها و تحلیل ها با الاهیات بارت آشنا شویم.
توصیفها
منبع:
ارغنون ۱۳۷۴ شماره ۷ و ۸
مبانی نظری فهم قرآن ازنظر علامه طباطبایی(ره) و مقایسه ی آن با آرای کلادنیوس، شلایرماخر و هیرش از هرمنوتیست های کلاسیک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه دین
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلسفه تطبیقی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی تفسیر و علوم قرآن تفسیر قرآن کلیات روش های تفسیر و تأویل
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی تفسیر و علوم قرآن تفسیر قرآن کلیات مفسران و تأویل گران شیعی
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی الهیات فلسفی
قرآن کتاب هدایت و برنامه ی زندگی انسان است. فهم صحیح و معتبر آیات قرآن لازم و ضروری است. مقاله ی حاضر با رویکرد توصیفی تحلیلی به بررسی مبانی نظریه ی تفسیری علامه طباطبایی درخصوص فهم و تفسیر قرآن می پردازد تا مبانی نظریه ی تفسیری ایشان را آشکار نموده و آن را با آرای برخی هرمنوتیست های کلاسیک مقایسه نماید . یافته های این پژوهش نشان می دهد که علامه باتوجه به مبانی فهم خود که از بینش قرآنی او ناشی می گردد، هرمنوتیک خاصی برای قرآن دارد. ازسوی دیگر، هرمنوتیک کلاسیک به رغم تفاوت با نظریه ی تفسیری علامه، شباهت هایی هم با آن دارد. دانشمندانی چون کلادنیوس، شلایرماخر و هیرش، همگی بر نیت و قصد مؤلف در کشف مراد متن اعتقاد داشته اند که این امر، نظریات این دانشمندان را ب ه دیدگاه علامه در مقوله ی فهم قرآن نزدیک می گرداند. ازنظر نگارنده، نظریه ی « تفسیر قرآن با قرآن» علامه، به رغم برخی تفاوت ها، با آرای هرمنوتیک کلاسیک شباهت زیادی دارد.
پارادوکس تعیین حد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
متافیزیک توصیفی استراوسن، همانند رئالیسم تجربی کانت، با توصیف ساختار واقعی اندیشه ما از جهان، به تعیین محدودیت های شناخت تجربی ما از جهان می پردازد. در این صورت، ایدئالیسم استعلایی کانت همچون آموزه نا منسجمی می ماند که گرویدن به آن به معنای باز گشت مجدد به شکاکیتی است که فلسفه انتقادی خواهان حل آن بود. مطابق نظر استراوسن، کافی است فقط درباره حد، فکر کنیم و نه اینکه همانند آموزه ایدئالیسم استعلایی کانت به هر دو طرف حد فکر کنیم، چرا که اندیشیدن درباره هر دوطرف حد منجر به پیدایش پارادوکس تعیین حد می گردد. اما آیا متافیزیک توصیفی او می تواند محدودیت های شناخت ما را توصیف کند بدون اینکه به هر دوطرف حد فکر کند؟ ظاهراً او به هنگام توصیف محدودیت شناخت ما٬ زبان باور را اتخاذ کرده و ما را مقید به نوعی الزام متافیزیکی می کند که مخالف با طرح کلی متافیزیک توصیفی اش است. به این ترتیب٬ او نیز مرتکب همان پارادوکسی می شود که آنرا در کانت کشف کرده بود. به نظر می رسد تفکر درباره حد اصولاً پارادوکسیکال است و ما نمی توانیم براساس آن شکاکیت را حل کنیم. در نتیجه راه برای مطالعات آتی در متافیزیک همواره باز است.
به سوی معرفت شناسی غیر بنیادگرا: مناظره بازنگریسته هابرماس/ لومان
منبع:
ارغنون ۱۳۷۹ شماره ۱۶
حوزههای تخصصی:
نظریه ی ذره ( فرایند شکل گیری، آموزه ها و قوت آن )
منبع:
فلسفه دین ۱۳۸۴ شماره ۲
حوزههای تخصصی:
نظریه ی ذره ناظر به وجود خلا و اجزای بنیادین در جسم است اصول این نظریه را به تدریج نزد نخستین فیلسوفان یونان مطرح نمودند و لوکیپکوس و دموکریتوس آن اصلور به صورت نظامی تحسین برانگیز در آورند آنان افزون بر آن کیفیات ذاتی جسم را کیفیات ذاتی جسم را از کیفیت غیر ذاتی آن باز شناختند و رابطه ی آن ها را با یکدیگر بیان کردند ارسطو فیلسوف نامدار یونان باستان در مورد این نظریه موضع مخالف دراد او در مورد اجزای بنیادین به گونه ای سخن می گوید که گویی منکر وجود جز فاقد مقدار است او در رویارویی با نظریه خلا عباراتی را به کار می گیرد که می توان آنرا مخالف پاره ای از اصول طبیعی نظام فسلفی خود او دانست اما این مقاله با راسطو همراه نیست و اشکالات او بر حرکت ذرات و وجود خلا را نادرست می داند
هوسرل در نگاه پوپر
منبع:
کیان ۱۳۷۷ شماره ۴۳
نکاتی درباره گزاره های حقیقیه(مقاله ترویجی حوزه)
منبع:
معارف عقلی ۱۳۸۷ شماره ۹
حوزههای تخصصی:
فهم درست حقیقت گزارههای حقیقیه، نقش تعیین کنندهای در حل بسیاری از مشکلات نظری دارد. آیا این گزاره به گزارة شرطی بازمیگردد؟ آیا افراد موضوع، باید دستکم وجود فرضی داشته باشند؟ آیا افراد موضوع، باید واقعی باشند یا فرد اعتباری هم میتواند فرد آن باشد؟ آیا گزارة حقیقیه میتواند وجود فردش را در خارج اثبات کند؟ در این نوشتار، به این پرسشها و پرسشهای دیگر پاسخ میگوییم.
رورتی به لوازم پراگماتیسم چندان پای بند نبود: گفت و گو با رضا داودی درباره آرا و آثار ریچارد رورتی
مبانی باور(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
دیدگاههاى متفکران اسلامى در باره گستره شریعت (2)
حوزههای تخصصی:
نویسنده در دو بخش، دیدگاههاى متفکران اسلامى را در باره گستره شریعت مطرح کرده است . در بخش اول که در شماره نهم به چاپ رسید، متفکران اسلامى را به دو دسته سنت گرایان و متجددان منشعب کرده و سه رویکرد را در مساله قلمرو دین بیان کرده بود
نگارنده در بخش دوم مقاله که اینک از نظر خوانندگان مىگذرد، نیاز بشر به دین، مساله خاتمیت و فلسفه ختم نبوت و این که چرا نبوتها تبدیل و تغییر یافتند و علل تجدید نبوتها چیست؟ را مورد بررسى قرار داده است . سپس به دیدگاه شهید مطهرى در این باره پرداخته است که بلوغ و رشد فکرى و اجتماعى بشر را عامل ختم نبوت معرفى مىکند و مىگوید با ختم نبوت نیاز بشر به تعلیمات الهى رفع نشده بلکه صرفا وحى جدید و تجدید نبوتها رفع شده است . و بعد به آثار ایمان مذهبى از دیدگاه آن شهید مىپردازد . در ادامه نظریه مهندس بازرگان را در رابطه با نیاز انسان به دین مطرح مىکند و مىگوید روششناسى آقاى بازرگان در پاسخ به مساله قلمرو دین و انتظار بشر از دین، از نوع درون دینى است و با بیان آیات و روایات در صدد اثبات این نکته است که آبادانى دنیا را نباید از دین انتظار داشت . نویسنده مقاله، با وارد کردن چهارده اشکال اساسى نظریه ایشان را رد مىنماید .
تحلیل منطقی قضایای ثلاث(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
غرض از نگارش نوشتار حاضر، ارائه ی تحلیلی مستدلّ و مستند از دو طبقه بندی مهم منطقی است؛ یکی تقسیم قضیه ی مسوّره به حقیقیه و خارجیه و دیگری تقسیم قضیه ی حملیّه ی موجبه به حقیقیه، خارجیه و ذهنیه. تداخل این دو طبقه بندی به دلیل اشتراک در عنوان، در طول تاریخ موجب بروز اشکالات و ابهامات متعددی در فهم علم شناسی قدما شده است. در پژوهش حاضر، با اشراف بر تطوّر تاریخی هر دو طبقه بندی و با اخذ روی آوردی منطقی - معرفتی، ابتدا طبقه بندی مثنّی و سپس دو تقریر مختلف از طبقه بندی مثلّث مورد بررسی و تحلیل قرار گرفته است. از این ره گذر و در سایه ی دقت در ضوابط و شرایط منطقی هر یک از این دو طبقه بندی، نقاط ضعف و قوّت آن ها روشن می گردد، ضمن این که دیدگاه رقیب در این مسأله نیز مورد بررسی قرار می گیرد.
«هستی شناسی» در کانون پدیدارشناسی رومن اینگاردن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این مقاله به بررسی جایگاه هستی شناسی در پدیدارشناسی رئالیستی رومن اینگاردن به ویژه در حوزة زیبایی شناسی می پردازد. رومن اینگاردن، پدیدارشناس لهستانی، از شاگردان معروف هوسرل بود که با رویکرد فلسفی استادش در دوره دوم فکری او یعنی ایده آلیسم استعلایی اش مخالفت کرد و معتقد بود که هوسرل در پژوهشهای منطقی رویکرد رئالیستی اتخاذ کرده است حال آنکه در ایده ها به سمت ایده آلیسم استعلایی گرایش می یابد. محتوای کتاب در باب انگیزه هایی که هوسرل را به ایده آلیسم استعلایی سوق دادند دقیقاً همین مسأله است. اینگاردن پدیدارشناسی رئالیستی خود را در مقابل پدیدارشناسی ایده آلیستی هوسرل مطرح کرد. مسأله رئالیسم/ ایده آلیسم و توجه او به هستی شناسی دغدغة مهم اینگاردن در تمامی نوشته هایش است. به نظر او هستی شناسی(در قالب هستی شناسی صوری، مادی و وجودی یا اگزیستانسیال) با متافیزیک یکی نیست و تلقی او از وجود آثار هنری مثل اثر موسیقایی متفاوت است. اینگاردن وجود آثار هنری را از سنخ وجود قصدی(Intentional being) می داند. به عبارت دیگر، بر این باور است که هستی و وجود این آثار نه عینی اند نه کاملاً ذهنی بلکه وجود یا هستی کاملاً قصدی دارند و لذا از عینیت های قصدی(Intentional Objectivities) برخوردارند. برای مثال، اثر موسیقیایی اثری است که وجود قصدی دارد نه وجود واقعی. آنچه را که در این مقاله به مثابة نتیجه محصل به آن دست یافتیم این است که هستی شناسی اینگاردن از سنخ هستی شناسی سنتی نیست که از افلاطون تا هوسرل تداوم یافته و جان کلام وجود یا هستی مدنظر اینگاردن را باید در وجود قصدی یافت که مصادیق چنین وجودی را در آثار هنری تحلیل و بررسی کرده است.
مبنای فلسفی تعیین ارزش ها از نظر سیّد محمّد حسین طباطبایی و دیوید هیوم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
علامه سیّد محمّد حسین طباطبایی و دیوید هیوم، دو اندیشمند بزرگ، یکی در جهان اسلام و دیگری در جهان غرب، به لحاظ داشتن اندیشه های فلسفی تأثیرگذار، بسیار حائز اهمیّت هستند. در حوزه فلسفه اخلاق، هیوم به دنبال علم به طبیعت آدمی و انگیزه ها و رفتار اوست و انسان را به عنوان موجودی عاقل و فعّال مورد بررسی قرار می دهد و در پی آنست تا نقش عقل را، به خصوص در اخلاق، بسیار کم رنگ جلوه دهد. علامه طباطبایی نیز در مباحث معرفت شناسی و توجه به چگونگی حصول معرفت برای آدمی، فاعلیت انسان و ارتباط فاعل و فعل را در مورد کاوش و تحلیل قرار می دهد و در پی آنست که نقش عقل و ادراکات آن را در همه ی سطوح زندگی انسان به عنوان نقشی اساسی و مرکزی نشان دهد. در این مقاله به بررسی و مقایسه ی مبانی فلسفی آنها، به طور خاص در قلمرو اخلاق و تعیین ارزش ها، می پردازیم.
قسمت فلسفی: فلسفه پراگماتیزم یا فلسفه عملیت
حوزههای تخصصی:
تعریفی جامعه شناختی از دین
منبع:
کیان ۱۳۷۲ شماره ۱۷
حوزههای تخصصی:
معناشناسی حسن و قبح
حوزههای تخصصی:
معنای حسن و قبح اخلاقی، به عنوان کلیدی ترین مفاهیم اخلاقی، دیدگاههای متعددی را در میان اندیشمندان به میان آورده است. در این مقاله ضمن دسته بندی و توضیح انواع دیدگاه ها، به بررسی و نقد آنها می پردازیم. بر این اساس، ابتدا نظریه احساس گرایی را، به عنوان یکی از مشهورترین نظریات غیرشناختی، نقد کرده ایم و سپس به توضیح و نقد دیدگاه شهود گرایانه ج. ای.[173] مور، پرداخته ایم. در ادامه نظریات تعریف گرایانه در باب حسن و قبح را به دو دسته طبیعت گرایی و متافیزیکی تقسیم کرده و ضمن معرفی و نقد دیدگاه های طبیعت گرایانه، که طیف وسیعی از نظریات اندیشمندان مسلمان و غربی را شامل می شود، و همچنین ضمن نقد برخی از نظریات متافیزیکی، دیدگاه مورد قبول را ارائه کرده ایم.درنهایت طرح و نقد مغالطه طبیعت گرایانه می آید. طراح این مغالطه، ج. ای. مور، مدعی است که هرگونه تعریفی از حسن و قبح، اعم از تعاریف طبیعی یا متافیزیکی، تعریفی مغالطی است که وی آن را مغالطة طبیعت گرایانه می نامد.