فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۸۶۱ تا ۸۸۰ مورد از کل ۱٬۹۷۰ مورد.
منبع:
پژوهشنامه روانشناسی اسلامی سال دوم تابستان ۱۳۹۵ شماره ۳
106 - 137
حوزههای تخصصی:
عملکرد مطلوب خانواده مستلزم ارتباط مناسب همسران است که این ارتباط الگوی تعاملی مناسبی را طلب می کند. پژوهش حاضر با هدف تدوین اصول تعاملات زوجین و خانواده و عرضه الگوی ارتباطی مناسب انجام شده است. این پژوهش حاصل تحلیل متون دینی (قرآن و روایات) و یافته های روان شناسی است و روش آن، تحلیل محتوا است. طبق نتایج حاصل از پژوهش، اصول حاکم بر روابط همسران و تعامل اعضای خانواده چنین است: «حقیقت مشترک»، «همسانی در استعداد کمال»، «تفاوت های جنسیتی»، «نقش های جنسیتی»، «تعادل گرایی» و «تعالی گرایی». تعامل مناسب همسران و خانواده بر اساس الگوی «مهر و قدرت» شکل می گیرد که مبتنی بر نقش و نیاز است. اقتداربخشی و مهرطلبی، نقش و نیاز زنانه را ترسیم می کند. مهرورزی و اقتدارطلبی، نقش و نیاز مردانه را به تصویر می کشد. این الگوی تعاملی با پذیرندگی و جلوه گری زنان و مهرورزی و تکیه گاه بودن مردان تحقق می یابد. بر اساس این الگو، جایگاه اقتدار خانواده بیشتر نقش مسئولیت پذیرکردن فرزندان فرزندان را بر عهده دارد و جایگاه مهرورزی خانواده بیشتر نیازهای عاطفی آنها را پاسخ می دهد.
اثربخشی برنامه آموزشی مبتنی بر هفت اصل تربیتی پیامبر اکرم (ص) بر مهارت های اجتماعی کودکان ۵ تا ۶ سال
منبع:
پژوهشنامه روانشناسی اسلامی سال دوم پاییز ۱۳۹۵ شماره ۴
95 - 118
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی برنامه آموزشی مبتنی بر ۷ اصل تربیتی پیامبر9 بر مهارت های اجتماعی کودکان ۵ تا ۶ سال است. پژوهش حاضر از نوع نیمه آزمایشی با پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری این پژوهش شامل تمام خانواده های دارای فرزندان ۵ تا ۶ سال منطقه ۱۵۰۰ خانواری کشتارگاه در شهرستان شاهین دژ بود که پس از بررسی های حضوری پژوهشگران مشخص شد ۲۸۴ خانوار دارای فرزندان ۵ تا ۶ سال هستند. سپس با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی ساده، ۴۰ خانوار برای شرکت در پژوهش انتخاب شدند که به طور تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل جایگزین شدند. هر گروه شامل ۲۰ شرکت کننده بود. سپس ۷ اصل تربیتی پیامبر در قالب ۹ جلسه آموزشی به والدین گروه آزمایش، آموزش داده شد. ابزار جمع آوری اطلاعات در این پژوهش مقیاس درجه بندی مهارت های اجتماعی (فرم والدین) بود. نتایج تحلیل کوواریانس نشان داد آموزش برنامه تربیتی مبتنی بر ۷ اصل تربیتی پیامبر باعث افزایش مهارت های اجتماعی کودکان ۵ تا ۶ سال شده است (۰۰۱/۰P<). با توجه به نقش و اهمیت سال های اولیه زندگی و محیط خانواده بر رشد کودک در ابعاد مختلف شناختی، جسمانی، عاطفی و اجتماعی و با تأکید بر فرهنگ دینی جامعه ایرانی و تأثیرپذیری فراوان مردم از آموزه های دینی، از این برنامه آموزشی می توان برای ایجاد، بهبود و شکوفایی رشد کودک به ویژه در بعد مهارت های اجتماعی استفاده کرد.
ساخت و اعتباریابی مقیاس عفو و گذشت بر اساس آموزه های اسلام
حوزههای تخصصی:
این پژوهش در پی طراحی، ساخت و اعتباریابی مقیاس «عفو و گذشت با نگاه به منابع اسلامی» به منظور سنجش میزان عفو و گذشت در میان دانشجویان و طلاب گرامی است. بدین منظور، ابتدا با استفاده از منابع معتبر اسلامی، مؤلفه های عفو و گذشت تهیه و سپس بر اساس مؤلفه های اصلی، پرسش ها طراحی شد. بعد از داوری تخصصی استادان و کارشناسان، و همچنین اجرای آموزشی و حذف برخی پرسش ها با همبستگی پایین به ۳۴ پرسش تقلیل یافت و مقیاس اصلی با ۳۴ پرسش آماده اجرای نهایی شد و روی نمونه ۳۶۰ نفری دانشجویان دانشگاه قم و همچنین طلاب مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی= که با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند اجرا گردید. نتایج تحلیل عاملی با روش مؤلفه ای اصلی با چرخش متعامد نشان داد که مقیاس دارای ۶ عامل «کینه توزی، بخشایش همدلانه، چشم پوشی، بخشایش کریمانه، رویکرد ترمیمی و کنترل خشم» است. یافته های حاصل از این پژوهش با کمک نرم افزار SPSS به دست آمد. همچنین، مقیاس عفو با روایی محتوایی بالا و آلفای کرونباخ ۹۰/۰ به تأیید رسید. نتیجه گیری: مقیاس عفو از دیدگاه اسلام روایی و اعتبار بالایی دارد و می تواند میزان عفو افراد را بسنجد.
اثربخشی معنویت درمانی بر تاب آوری سالمندان شهر اصفهان(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: در سال های اخیر، منابع استرس زا و محیط های نامساعد، رو به افزایش است. از سوی دیگر، جمعیت سالمندان در جهان رو به افزایش می باشد. هدف از انجام مطالعه حاضر، بررسی تأثیر معنویت درمانی بر تاب آوری سالمندان مقیم خانه سالمندان بود.
مواد و روش ها: این مطالعه نیمه آزمایشی و با طرح پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری با گروه شاهد انجام شد. جامعه آماری را در این پژوهش کلیه سالمندان مقیم خانه سالمندان صادقیه اصفهان تشکیل داد. از بین سالمندانی که در مقیاس تاب آوری نمره زیر 50 کسب نمودند، 20 نفر به صورت تصادفی در دو گروه 10 نفری آزمایشی و شاهد قرار گرفتند. گروه آزمایشی، مداخله مبتنی بر رویکرد معنویت درمانی را طی 8 جلسه که توسط محقق ارایه گردید، دریافت نمودند. سپس، پرسش نامه تاب آوری (Connor-Davidson، که در ایران ضریب Cronbach’s alpha آن 87/0 و پایایی به روش بازآزمایی 73/0 به دست آمده است)، در مراحل پس آزمون و پیگیری توسط نمونه مورد پژوهش، تکمیل گردید. تجزیه و تحلیل داده ها با نرم افزار SPSS و به روش تحلیل واریانس اندازه گیری های مکرر انجام شد.
یافته ها: معنویت درمانی به شیوه گروهی باعث اختلاف بارز در میانگین نمرات گروه آزمایش در مراحل پس آزمون و پیگیری نسبت به مرحله پیش آزمون گردید. در مراحل پس آزمون و پیگیری، به صورت معنی داری در افزایش تاب آوری سالمندان مؤثر بوده است (001/0 < P).
نتیجه گیری: معنویت درمانی روش مناسبی جهت افزایش تاب آوری در سالمندان می باشد. آنان با شرکت در جلسات گروهی معنویت درمانی و تبادل افکار و عقاید، این توانایی و آگاهی را کسب می کنند که زندگی همواره دارای معنی است و می توان در هر پیشامدی معنی و هدفی یافت. با توجه به تناسب معنویت درمانی با بافت فرهنگی و مذهبی ایران، پیشنهاد می گردد که در گروه های سنی دیگر و همچنین، مقایسه آن با روش های معنی درمانی و شناخت درمانی جهت افزایش تاب آوری مورد بررسی قرار گیرد.
پیش بینی سازگاری زناشویی براساس تصمیم گیری و حل مسأله، انسجام خانواده، راهبردهای مقابله، مهارت های ارتباطی و باورهای مذهبی (عوامل فرایندی خانواده)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر پیش بینی سازگاری زناشویی براساس تصمیم گیری و حل مسأله، انسجام خانواده، راهبردهای مقابله، مهارت های ارتباطی و باورهای مذهبی (عوامل فرایندی خانواده) بود. روش پژوهش، توصیفی و از نوع همبستگی بود. جامعه آماری شامل کلیه معلمان متأهل مقطع ابتدایی شهرکرج در سال تحصیلی 94-93 بودند که براساس جدول مورگان 358 نفر به صورت نمونه گیری خوشه ای تصادفی انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه های سازگاری زناشویی (اسپنیر، 1976) و فرایندخانواده سامانی (1387) استفاده شد. داده ها از طریق همبستگی پیرسون و رگرسیون گام به گام تجزیه وتحلیل شدند. نتایج همبستگی نشان داد که مجموعه عوامل فرایندی خانواده با سازگاری زناشویی رابطه معناداری دارند (0/01 >P) و همچنین نتایج رگرسیون گام به گام نشان داد که به غیر از باورها مذهبی که اثر معناداری در معادله رگرسون نداشت، مؤلفه های انسجام خانواده، مهارت های ارتباطی، مهارت های مقابله و تصمیم گیری و حل مسأله باهم 49/6 % از واریانس سازگاری زناشویی را تبیین می کنند. با توجه به یافته های پژوهش می توان نتیجه گرفت که عوامل فرایندی خانواده توان پیش بینی سازگاری زناشویی را دارند.
تأثیر «آموزش های مستقیم و غیرمستقیم ماهواره ای» بر «تعارض زناشویی» و «نگرش به خیانت زناشوئی»(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر به منظور بررسی تأثیر «آموزش های مستقیم و غیرمستقیم ماهواره ای» بر «تعارض زناشویی» و «نگرش نسبت به خیانت زناشوئی» انجام شده است. از بین زنان ساکن در شهر مشهد، با استفاده از فرمول کوکران، 400 نفر، با روش نمونه گیری گلوله برفی تعیین شدند. داده ها از طریق دو مقیاس «تعارض زناشویی» کنزاس و «نگرش به خیانت زناشویی» مارک واتلی گردآوری و از طریق آزمون های آماری تی مستقل، ANOVA و MANOVA تحلیل شدند. نتایج نشان داد که بین زنانی که سریال های ماهواره ای فارسی تماشا می کردند با زنانی که تماشا نمی کردند، در «نگرش نسبت به خیانت زناشوئی»، تفاوت معنی داری وجود دارد (59/t=9 و p=0/01). بین میزان «تعارض زناشویی» آن دو گروه نیز تفاوت معناداری مشاهده شد (62/f=2 و p=0/01). بنابراین پیشنهاد می شود راهبردهایی اتخاذ شود که برنامه های تلویزیونی داخلی بتواند به نیازها، انتظارات و خواسته های طیف وسیع تری از افراد جامعه پاسخ دهد تا نهاد خانواده، از استحکام بیشتری برخوردار باشد.
اثربخشی آموزه های فضایل اخلاقی دین محور بر بهبود شکل گیری هویت دینی نوجوانان(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف بررسی اثربخشی آموزه های فضایل اخلاقی دین محور، بر بهبود شکل گیری هویت دینی نوجوانان انجام گرفت. روش مطالعه نیمه تجربی، از نوع پیش آزمون – پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری، دانش آموزان پسر مقطع متوسطه 14-17 ساله، که با روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای، تعداد 30 نفر انتخاب شدند و در دو گروه 15 نفری آزمایش و کنترل قرار گرفتند. برای گردآوری داده ها از پرسش نامه هویت دینی استفاده شد. گروه آزمایش، تحت مداخله آموزه های فضایل اخلاقی قرار گرفت. داده ها با استفاده از روش تحلیل کواریانس چندمتغیره انجام شد. نتایج نشان داد آموزه های فضایل اخلاقی بر بهبود شکل گیری هویت دینی منع شده، زودرس، آشفته و موفق مؤثر بود، ولی بر هویت دینی کلیشه ای اثربخش نبود. آموزه های اخلاقی مبتنی بر دین، می تواند آگاهی و تعهد به ارزش های بنیادین دینی را افزایش داده، بر شکل گیری هویت دینی موفق تأثیرگذار باشد.
تأثیرآموزش حل مسئله مبتنی برمعنویت بر ذهنیت فلسفی و سبک های تصمیم گیری دانشجویان پرستاری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی تأثیر آموزش حل مسئله مبتنی بر معنویت بر ذهنیت فلسفی و سبک های تصمیم گیری دانشجویان پرستاری دانشگاه آزاد اسلامی واحد بندرگز در سال تحصیلی 1394 بود. بدین منظور 30 نفر به عنوان نمونه انتخاب گردیدند. روش این پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه بود و از مقیاس های سبک های تصمیم گیری اسکات وبروس (1995) و ذهنیت فلسفی طالب پور و همکاران (1384) به عنوان ابزار پژوهش استفاده گردید. برنامه آموزش حل مسئله مبتنی بر معنویت طی هشت جلسه نود دقیقه ای و در مدت چهار هفته متوالی به دانشجویان ارائه گردید. بدین منظور نمونه تحقیق به صورت تصادفی در دو گروه 15 نفری (یک گروه آزمایشی و یک گروه گواه) گمارده شدند. گروه آزمایشی، تحت آموزش حل مسئله مبتنی بر معنویت قرار گرفت، درحالی که گروه گواه در معرض هیچ مداخله ای قرار نگرفتند. داده های به دست آمده با استفاده از آمار توصیفی (میانگین، انحراف معیار) و آمار استنباطی (آزمون کوواریانس) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج حاصل از تحلیل کوواریانس نشان داد که آموزش حل مسئله مبتنی بر معنویت موجب بهبود ابعاد جامعیت، تعمق و انعطاف پذیری ذهنیت فلسفی و همچنین سبک های تصمیم گیری منطقی، اجتنابی، وابسته شده است، در حالی که در سبک های تصمیم گیری آنی و شهودی پس از آموزش، تغییری مشاهده نشد.
مدل سازی گرایش دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی اصفهان به تربیت دینی، بر اساس نظریه ی آیزن و فیش باین(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
پژوهش در دین و سلامت دوره ۲ پاییز ۱۳۹۵ شماره ۴
25-34
حوزههای تخصصی:
با توجه به اینکه، باور و رفتارهای مذهبی پزشک در نحوه ی درمان او مؤثر است؛ از این رو، تحقیق حاضر با هدف مدل سازی گرایش دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی اصفهان به تربیت دینی انجام شده است. مواد و روش ها: در این مطالعه ی توصیفی- همبستگی، 154 دانشجوی دانشگاه علوم پزشکی اصفهان با شیوه ی نمونه گیری تصادفی ساده وارد مطالعه شدند. برای جمع آوری اطلاعات از پرسش نامه ی محقق ساخته ی روا و پایا (92/0α=) بر اساس متغیرهای مدل آیزن و فیش باین استفاده شد. برای بررسی داده ها نیز از تحلیل عاملی تأییدی بر پایه ی معادله های ساختاری، با استفاده از نرم افزار آماری AMOS استفاده شد. یافته ها: یافته های پژوهش نشان داد مؤلفه ی گرایش به تربیت دینی، با بار عاملی 41/0، بر مؤلفه ی رفتار دینی تأثیرگذار است. افزون بر این، میزان همبستگی بین مؤلفه ی گرایش با هنجارهای ذهنی نیز معنادار است(58/0). همچنین حیطه ی هنجارهای ذهنی نیز با بار عاملی 78/0، بر مؤلفه ی قصد از تربیت دینی و در نهایت همین حیطه نیز با بار عاملی 31/0، بر مؤلفه ی رفتار دینی اثر گذار است. بر اساس نتیجه ی پژوهش، مشخص شد عامل آموزش؛ با بار عاملی 77/0، بیش ترین اهمیت را در میان عامل های گرایش به تربیت دینی دارد؛ و مؤلفه های دوستان و آشنایان، خانواده و رسانه نیز به ترتیب در رتبه های بعدی اهمیت در مؤلفه ی گرایش به تربیت دینی قرار گرفت. نتیجه گیری: با توجه به اینکه در این تحقیق عامل آموزش، تأثیرگذارترین بوده، بنابراین، توجه به این عامل در تربیت دینی پزشکان بسیار ضروری است.
رابطه تحول منزلت های هویت بین شخصی و هویت دینی در دانشجویان(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی پژوهش حاضر، بررسی رابطه هویت بین شخصی و هویت دینی دانشجویان بود. جهت دستیابی به این هدف، 343 (191 دختر و 151 پسر) دانشجوی مقطع کارشناسی به روش تصادفی چندمرحله ای خوشه ای از گروه های تحصیلی علوم انسانی و فنی مهندسی دانشگاه تهران انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش عبارت بودند از ترجمه فارسی پرسشنامه گسترش یافته سنجش عینی هویت من(EOM-EIS-2) بنیون و آدامز (1986) و پرسشنامه هویت دینی (رحیمی نژاد و احمدی، 1374). یافته های پژوهش عبارتند از: الف) همبستگی منفی بین سردرگمی و پذیرش هویت دینی؛ ب( همبستگی مثبت بین دنباله روی و پذیرش هویت دینی؛ ج) عدم رابطه بین بحران زدگی و پذیرش و یا نفی هویت دینی؛ د( عدم رابطه معنادار بین هویت یافتگی دینی و پذیرش هویت دین؛ ﻫ) جهت همبستگی رابطه متغیرها و معناداریِ آنها، در هر دو جنس یکسان بود.
راهکارهای نهادینه سازی اثربخش سبک زندگی اسلامی در مدارس دوره متوسطه(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف شناسایی راهکارهای نهادینه سازی اثربخش سبک زندگی اسلامی در مدارس دوره متوسطه انجام شد. روش پژوهش توصیفی از نوع پیمایشی با رویکرد کاربردی بوده است. به کمک فرمول کوکران 364 نفر از دبیران دوره های اول و دوم متوسطه در نواحی چهارگانه شهر قم (95-1394( با روش تصادفی انتخاب شدند. ابزار پژوهش، پرسش نامه محقق ساخته روا و پایا بوده و نتایج پژوهش با استفاده از شاخص های آمار توصیفی و استنباطی مورد تحلیل قرار گرفت. نتایج پژوهش نشان داد که: 1. از نظر دبیران در میان راهکارهای چهارگانه مؤثر بر سبک زندگی اسلامی در مدارس، به ترتیب عبارت بودند از: راهکارهای آموزشی (با میانگین 17/4)، راهکارهای فرهنگی (با میانگین 56/3)، راهکارهای هنری (با میانگین 62/2) و راهکارهای پژوهشی (با میانگین 08/2)؛ 2. به جز راهکارهای آموزشی و پژوهشی در عامل جنسیت بین نظرات پاسخ گویان از لحاظ سایر عوامل جمعیت شناختی (سابقه، رشته تحصیلی، سطح تحصیلات) تفاوت معناداری در سطح 01/0 < p وجود ندارد.
پیش بینی بهزیستی روانشناختی بر اساس هوش های معنوی، هیجانی و اجتماعی در دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف پیش بینی بهزیستی روانشناختی بر اساس هوش های معنوی، هیجانی و اجتماعی در دانشجویان انجام شده است. روش تحقیق همبستگی از نوع پیش بین بوده است. نمونه مورد مطالعه در این پژوهش 340 نفر دانشجوی دختر و پسر بودند که از بین دانشجویان دوره کارشناسی دانشگاه خلیج فارس بوشهر به روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند. برای سنجش متغیرهای پژوهش از مقیاس هوش اجتماعی ترومسو(سیلورا، مارتینو سن و دال ،2001 ) ، مقیاس هوش هیجانی (شات وهمکاران ،1998)، پرسشنامه هوش معنوی (کینگ و دی سیکو ، 2009 ) و مقیاس بهزیستی روان شناختی ( ریف ، 1980 ) استفاده شد. تحلیل داده ها نشان داد بین انواع هوشهای اجتماعی، هیجانی و معنوی با بهزیستی روان شناختی رابطه ی معناداری وجود دارد. همچنین نتایج تحلیل رگرسیون چند متغیره نشان داد در دانشجویان پسر به ترتیب هوش معنوی و هوش هیجانی سهم معناداری در پیش بینی بهزیستی روان شناختی دارد در این گروه هوش اجتماعی قابلیت پیش بینی بهزیستی روان شناختی را نداشت. در دانشجویان دختر به ترتیب هوش هیجانی، هوش اجتماعی و هوش معنوی سهم معناداری در پیش بینی بهزیستی روان شناختی دارند. نتایج این تحقیق نشان داد که در دانشجویان پسر هوش معنوی و در دانشجویان دختر هوش هیجانی توانایی بیشتری در پیش بینی بهزیستی روان شناختی دارند.
نقش واسطه ای سلامت روان در رابطه میان باورهای مذهبی و سلامت سازمانی (مورد مطالعه: دانشگاه های دولتی شهر تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه باورهای مذهبی با سلامت سازمانی با توجه به نقش واسطه ای سلامت روان در دانشگاه های دولتی شهر تهران است. جامعه آماری پژوهش شامل همه اعضای هیأت علمی، مدیران و کارکنان دانشگاه های دولتی شهر تهران بود که به روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای تعداد 635 تن به صورت تصادفی انتخاب شدند. برای جمع آوری داده های پژوهش از پرسشنامه های جهت گیری مذهبی آلپورت(1967)، پرسشنامه سلامت روانی GHQ گلدبرگ و ویلیامز (1988) و پرسشنامه سلامت سازمانی لوو(2010) استفاده شد. این تحقیق از نوع توصیفی-همبستگی به شیوه مدل یابی معادلات ساختاری است که داده ها و نتایج این تحقیق با استفاده از نرم افزار AMOS تجزیه و تحلیل شد. نتایج حاکی از آن است که با 99 درصد اطمینان نه تنها بین باورهای مذهبی و سلامت سازمانی رابطه مثبت و معناداری وجود دارد، بلکه باورهای مذهبی با تأثیرگذاری بر سلامت روان افراد به صورت غیرمستقیم نیز با سلامت سازمانی و مؤلفه های آن مرتبط است. بر اساس یافته های تجربی پژوهش حاضر پیشنهاد می شود که به منظور تقویت سلامت روانی و سلامت دانشگاهی، خدمات مشاوره مذهبی در دانشگاه ها جهت ارائه به هیأت علمی و کارکنان دانشگاه مورد توجه بیشتر مسؤولین قرار گیرد.
نقش صمیمیت زوجین و باورهای معنوی و اعمال مذهبی در پیش بینی انسجام و سازگاری خانوادگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه صمیمت زوجین و باورهای معنوی و اعمال مذهبی افراد با انسجام و سازگاری خانوادگی انجام گرفت. در این مطالعه توصیفی همبستگی، تعداد 234 زن و مرد متاهل از بین کارمندان و دانشجویان شهرستان های شاهرود و میامی به صورت خوشه ای تصادفی وارد مطالعه شدند. ابزار جمع آوری داده ها مقیاس صمیمیت زوجین، مقیاس تجربه معنوی و مقیاس انسجام و سازگاری خانوادگی بود. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون گام به گام و نرم افزار SPSS-16 استفاده شد. نتایج تحلیل رگرسیون نشان داد که گشودگی (ریزمولفه صمیمیت زوجین)، معنایابی در زندگی و ارتباط با خداوند (ریزمولفه های معنویت)، به ترتیب، به طور معناداری در پیش بینی انسجام خانوادگی نقش داشتند. هم چنین، مشکلات در صمیمیت (ریزمولفه صمیمیت زناشویی)، و فعالیت های اجتماعی مذهبی (ریزمولفه معنویت)، به ترتیب، در پیش بینی سازگاری خانوادگی نقش داشتند. به نظر می رسد که افراد با تجربه معنوی بالا که روابط صمیمانه ای را در زندگی زناشویی تجربه کرده اند، انسجام و سازگاری خانوادگی بالایی را گزارش می کنند.
بررسی رابطة بین جهت گیری مذهبی با شادکامی و کیفیت زندگی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
این مطالعه با هدف بررسی رابطه بین جهت گیری مذهبی با شادکامی و کیفیت زندگی دانشجویان دانشگاه رازی کرمانشاه انجام گرفت. 373 دانشجوی (194 زن و 179 مرد) این دانشگاه با روش نمونه گیری تصادفی انتخاب شدند. داده ها از طریق مقیاس جهت گیری مذهبی آلپورت (ROS)، پرسش نامه شادکامی آکسفورد (OHI) و پرسش نامه کیفیت زندگی، جمع آوری و توسط ضریب همبستگی ساده و رگرسیون چندگانه تحلیل شدند. یافته ها نشان داد که بین جهت گیری مذهبی درونی و کیفیت زندگی و شادکامی رابطة مثبتی وجود دارد، همچنین بین جهت گیری مذهبی کلی، با شادکامی و کیفیت زندگی ارتباط مثبت و معناداری وجود دارد. اما بین جهت گیری مذهبی بیرونی، با شادکامی و کیفیت زندگی رابطة معناداری از لحاظ آماری وجود ندارد. بنابراین، می توان گفت: که افراد با جهت گیری مذهبی درونی، از شادکامی و کیفیت زندگی بالاتری برخوردار هستند.
توسعه سرمایه اجتماعی و سرمایه روانشناختی در پرتو سبک زندگی اسلامی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
سرمایه اجتماعی موضوعی بین رشته ای است که در سال های اخیر به طور روزافزونی مورد توجه صاحبنظران حوزه های مختلف علوم، به ویژه حوزه مدیریت و جامعه شناسی قرار گرفته است. بدیهی است که تکوین سرمایه اجتماعی مستلزم وجود عواملی چند است که یکی از این عوامل دین و فرهنگ دینی است. پژوهش حاضر رابطه بین سبک زندگی اسلامی، سرمایه روان شناختی و سرمایه اجتماعی را در قالب یک مدل علّی بررسی کرده است. روش تحقیق حاضر از نوع توصیفی از شاخه همبستگی و مبتنی بر مدل سازی معادلات ساختاری است. جامعه آماری تحقیق دربرگیرنده کارمندان پژوهشگاه صنعت نفت بوده است؛ بدین منظور 166 پرسشنامه توزیع و جمع آوری شد. نتایج نشان داد که: 1. سبک زندگی اسلامی بر روی سرمایه اجتماعی اثر مثبت، مستقیم و معناداری دارد؛ 2. سبک زندگی اسلامی بر روی سرمایه روان شناختی اثر مثبت، مستقیم و معناداری دارد و 3. سرمایه روان شناختی در رابطه بین سبک زندگی و سرمایه اجتماعی نقش میانجی معناداری دارد.
اثربخشی درمان شناختی- رفتاری بر امید به زندگی و بهزیستی معنوی دانشجویان سوگ دیده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در ادبیات تروما و ضربه روانی ، مباحث زیادی درباره سوگ و سوگواری مطرح شده است. در صورت طولانی شدن مدت سوگواری، مداخله و در مان افراد سوگ دیده ضروری به نظر می رسد که در این راستا، پژوهش حاضربا هدف اثربخشی گروه درمانی شناختی - رفتاری بر امید به زندگی و بهزیستی معنوی دانشجویان سوگ دیده انجام شد. پژوهش حاضرکاربردی و از نوع شبه آزمایشی وطرح پیش آزمون- پس آزمون باگروه کنترل بود. جامعه آماری این پژوهش دانشجویان سوگ دیده دانشگاه محقق اردبیلی سال94-1393بودند. با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس 30 دانشجوی سوگ دیده انتخاب شدند و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند، گروه آزمایش در جلسات درمان شناختی – رفتاری مبتنی بر امید به زندگی و بهزیستی معنوی شرکت کردند. در این پژوهش، از پرسشنامة امیدواری اسنایدر و پرسشنامه بهزیستی معنوی به عنوان پیش آزمون- پس آزمون استفاده شد و داده ها با استفاده از روش آماری تحلیل کو واریانس چند متغیری تجزیه و تحلیل شد. نتایج تحلیل داده ها حاکی از آن بود که درمان شناختی- رفتاری گروهی بر افزایش امیدواری و بهزیستی معنوی اثربخش است و بین دو گروه تفاوت معناداری وجود داشته است. با توجه به نتایج این پژوهش گروه درمانی شناختی رفتاری امیدواری و بهزیستی معنوی دانشجویان سوگ دیده را افزایش می دهد.
اثربخشی گروه درمانی معنوی بر بهبود کیفیت زندگی و سلامت روان در زنان مبتلا به سرطان پستان(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
پژوهش در دین و سلامت دوره ۳ زمستان ۱۳۹۵ شماره ۱
64-78
حوزههای تخصصی:
مطالعه ی حاضر با هدف بررسی تعیین اثربخشی گروه درمانی معنوی بر بهبود کیفیت زندگی و سلامت روان در زنان مبتلا به سرطان پستان مراجعه کننده به بیمارستان طالقانی شهر تهران انجام شده است. مواد و روش ها: در این پژوهش، از طرح شبه آزمایشی پیش آزمون- پس آزمون، با گمارش تصادفی استفاده شده است. 24 بیمار مبتلا به سرطان پستان، به صورت تصادفی انتخاب شدند و در گروه های آزمایش (12 نفر) و کنترل (12 نفر) قرار گرفتند. برای شرکت کنندگان گروه آزمایش، 12 جلسه ی گروه درمانی معنوی (هر جلسه 90 دقیقه ) برگزار شد. در این پژوهش، از پرسش نامه ها ی سلامت روان و کیفیت زندگی استفاده شد. داده ها ی به دست آمده با روش آماری تحلیل کوواریانس و همچنین نرم افزار آماری spss، تجزیه و تحلیل شد. این پژوهش تمام موارد اخلاقی مرتبط را رعایت نموده است. یافته ها: یافته ها نشان داد، معنویت درمانی به طور معناداری در افزایش کیفیت زندگی و سلامت روان زنان مبتلا به سرطان پستان مؤثر بوده است (05/0P<). به عبارت دیگر، این مداخله توانست میزان کیفیت زندگی و سلامت روان را در گروه آزمایش ارتقا دهد. نتیجه گیری: نتیجه ی این پژوهش نشان داد که معنویت درمانی، منبعی مؤثر برای مقابله با پاسخ های جسمانی و روانی شناخته می شود و این مداخله می تواند در درمان های رایج پزشکی، برای ارتقای کیفیت زندگی و سلامت روان مبتلایان به سرطان پستان به کار برده شود.
ارتباط سبک های هویت و جهت گیری مذهبی با سلامت عمومی دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف اساسی این تحقیق، بررسی ارتباط سبک های هویت و جهت گیری مذهبی با سلامت عمومی دانشجویان بود. گروه نمونه مورد مطالعه ( 325=N ) به روش تصادفی چند مرحله ای و طبقه ای انتخاب شدند. ابزار اندازه گیری، پرسشنامه 28 ماده ای سلامت عمومی گلدبرگ، پرسشنامه سبک های هویت برزونسکی و آزمون جهت گیری مذهبی آلپورت بود. تحلیل داده ها نشان داد که بین هویت اطلاعاتی (05/0p<) و جهت گیری مذهبی بیرونی (01/0p<) با نشانه های کژکاری اجتماعی به طور همزمان رابطه مثبت و معنادار وجود دارد. در عین حال، بین هویت هنجاری و نشانه های جسمانی رابطه مثبت و معنادار مشاهده شد (05/0p<). یافته های این مطالعه گویای این است که مذهب و هویت به عنوان دو مؤلفه مهم از زندگی شخصی و اجتماعی می توانند برخی جنبه های زندگی جسمانی و روان شناختی افراد را تحت تأثیر قرار دهند و براساس آن ها می توان سلامت روانی و جسمانی را پیش بینی کرد. بنابراین، توجه به نحوه شکل گیری و رشد آن ها اهمیت فراوانی دارد.
مدل دلزدگی زناشویی در ارتباط با الگوی ابعادی ارتباط با خدا، کنترل فکر و زبان(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
این مطالعه با هدف بررسی مدل دلزدگی زناشویی در ارتباط با الگوی ابعادی ارتباط با خدا، کنترل فکر و زبان انجام شد. 350 نفر از دانشجویان متأهل مشغول به تحصیل در دانشگاه های آزاد و دولتی (93-1392) به روش نمونه گیری چندمرحله ای انتخاب و همبستگیِ بین آنها بررسی شد. ابزار پژوهش شامل دلزدگی زناشویی پاینز (1996)، الگوی سه بعدی رابطه انسان با خدا، مظاهری و پسندیده (1390)، توانایی کنترل فکر آلگرابل و مارتینز (2005) و کنترل زبان محقق ساخته بود که روایی و پایایی پرسشنامه ها با استفاده از تحلیل عاملی و ضریب آلفای کرونباخ بررسی و از آزمون های مدل یابی معادلات ساختاری بهره گرفته شد. یکی از یافته ها این بود که الگوی ابعادی ارتباط با خدا، تنها به طور غیرمستقیم، از راه کاهش هر یک از «کنترل زبان» و «کنترل فکر»، پیش بینی کننده افزایش «دلزدگی زناشویی» است و نیز نشان داد که مسیرِ مثلثِ «ایمانِ خدامحورانه» تنها از راه «افزایش کنترل زبان» و «کنترل فکر» می تواند در جهت پیش بینی کاهش دلزدگی زناشویی مؤثر واقع شود.