ترتیب بر اساس: جدیدترینپربازدیدترین
فیلترهای جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۷۰۱ تا ۱٬۷۲۰ مورد از کل ۱٬۷۴۷ مورد.
۱۷۰۱.

تجربه بیماری مزمن در تلاقی با جنسیت و زمینه اجتماعی (مطالعه تجربه زنان از بیماری مولتیپل اسکلروزیس)(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: مولتیپل اسکلروزیس تجربه زیسته زنان پدیدارشناسی فمینیستی اضطراب هویتی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۱۱ تعداد دانلود : ۱۱۴
مقدمه: از جمله بیماری های مزمنی که به دلیل ابعاد جسمی و روانی متعدد و پایدارش، پیامدهای عمده و مداومی بر گستره وسیعی از جنبه های حیات فردی و اجتماعی فرد بیمار به همراه دارد، بیماری مولتیپل اسکلروزیس می باشد. این بیماری براساس شیوع گسترده در بین زنان و همچنین تاثیرات خاصی که بر زنان می گذارد، چهره ای زنانه دارد. با این وجود، در مطالعات داخلی، تجربه زنان مبتلا به این بیماری کمتر مورد توجه قرار گرفته است و مطالعات معدود صورت گرفته نیز غالبا مبتنی بر رویکردی بالینی-پزشکی و کمی هستند. بر همین اساس در مقاله پیش رو، تلاش می شود، تجربه زنان مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس در بافت و زمینه اجتماعی جامعه ایرانی مورد مطالعه قرار گیرد. روش: با توجه به هدف اصلی این مطالعه، رویکرد پدیدارشناختی فمینیستی در این مطالعه اتخاذ شده است. با ۲۵ زن مبتلا به این بیماری مصاحبه نیمه ساختاریافته صورت گرفت و مصاحبه ها براساس رویه پیشنهادی مستاکس، مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. یافته ها: براساس روایت های بیان شده در مصاحبه ها، تجربه زنان مورد مطالعه از بیماری مولتیپل اسکلروزیس در قالب مضامین زندگی در تعلیق، شرم بی قدرتی، ناکنش ورزی جنسی، مخاطره مادری و دلهره همسری صورتبندی شد. نتیجه گیری: با توجه به مضامین استخراج شده، تجربه زنان مشارکت کنندگان در تحقیق از بیماری مولتیپل اسکلروزیس ، ذیل مضمون اصلی «اضطراب هویتی» مفهوم پردازی شد. منظور از «اضطراب هویتی»، تجربه و احساس نگرانی ناشی از هویت جنسیتی تحقق نیافته توسط این زنان است.
۱۷۰۲.

اثربخشی طرحواره درمانی بر رشد پس از سانحه و سرمایه روانشناختی در زنان مبتلا به سرطان پستان(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: رشد پس از سانحه سرمایه روانشناختی سرطان پستان طرحواره درمانی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۰۹ تعداد دانلود : ۶۷
مقدمه: پژوهش حاضر با هدف اثربخشی طرحواره درمانی بر رشد پس از سانحه و سرمایه روانشناختی در زنان مبتلا به سرطان پستان انجام گرفت. روش: روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون و گروه کنترل بود. جامعه آماری مشتمل بود بر زنان مبتلا به سرطان پستان مراجعه کننده به کلینیک آنکولوژی بیمارستان امام خمینی (ره) تهران، از سال ۱۳۹۹ تا ۱۴۰۰.  از میان این افراد، ۲۰ نفر با استفاده از روش نمونه گیری دردسترس انتخاب و  به صورت تصادفی در گروه آزمایش و گروه کنترل (هر گروه شامل ۱۰ نفر) گمارش شدند. جهت گردآوری داده ها از ابزارهای پرسشنامه رشد  پس از سانحه تدسچی و کالهون (۱۹۹۶) و سرمایه روانشناختی لوتانز (۲۰۰۷) استفاده شد. جلسات آموزشی طرحواره درمانی یانگ  (۲۰۰۶) در ۲۰ جلسه ی ۶۰ دقیقه ای و به صورت هفتگی اجرا گردید، در حالی که گروه کنترل هیچ مداخله ای را دریافت نکردند. تجزیه و  تحلیل داده ها نیز با استفاده از روش تحلیل کوواریانس چند متغیره در محیط SPSS-23  انجام گردید. یافته ها: نتایج نشان داد که روش طرحواره درمانی بر رشد پس از سانحه و سرمایه های روانشناختی تاثیر دارد (۰۵/۰P<). نتیجه گیری: براساس یافته ها میتوان نتیجه گیری کرد که طرحواره درمانی می تواند روشی  موثر جهت افزایش سرمایه های روانشناختی و رشد پس از سانحه در بیماران مبتلا به سرطان پستان باشد. بنابراین به متخصصان پیشنهاد می گردد که به جهت ارتقای ابعاد روانی بیماران مبتلا به سرطان پستان، این درمان را بکار بگیرند.
۱۷۰۳.

بررسی اثربخشی درمان شناختی- رفتاری بر کاهش سطوح اضطراب و نگرانی آسیب شناختی بیماران زن مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس با تشخیص اختلال اضطراب فراگیر(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: مداخله شناختی رفتاری نگرانی آسیب شناختی اضطراب اختلال اضطراب فراگیر ام اس

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۰۹ تعداد دانلود : ۱۰۶
مقدمه: بیماری ام اس یکی از اختلالات ناتوان کننده عصب شناختی می باشد که علاوه بر اختلالات عصبی - حرکتی با علایمی چون اضطراب، ضعف و کاهش قدرت حل مشکل بروز می کند و باعث اختلالات جسمی و روانی متعددی می شود. پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی درمان شناختی - رفتاری بر کاهش سطوح اضطراب و نگرانی آسیب شناختی بیماران مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس (MS) با علایم اختلال اضطراب فراگیر انجام شد. روش: روش پژوهش حاضر، طرح نیمه آزمایشی با پیش آزمون – پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش شامل 40 زن مبتلا به اختلال اضطراب فراگیر با تشخیص بیماری مولتیپل اسکلروزیس که به درمانگاه مغز و اعصاب مراجعه نموده بودند، بر اساس مصاحبه تشخیصی ساختاریافته براساس DSM5 و با استفاده از نمونه گیری در دسترس انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه 20 نفری آزمایش و کنترل قرار داده شدند. گروه آزمایش به مدت 12 جلسه تحت مداخله شناختی رفتاری قرار گرفتند درحالی که گروه کنترل هیچ گونه مداخله ای را دریافت نکردند. پرسش نامه نگرانی پنسیلوانیا (1990) و مقیاس اضطراب کتل (1957) پیش و پس از مداخله برای هر دو گروه اجرا شد. داده ها با استفاده از تحلیل کواریانس و نرم افزار SPSS نسخه 26 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها: یافته ها نشان داد که بین نمرات پیش آزمون و پس آزمون گروه آزمایش و کنترل تفاوت معناداری از لحاظ آماری وجود دارد (001/0›P). بدین معنی که مداخله شناختی رفتاری موجب کاهش نمرات نگرانی و همچنین اضطراب در گروه آزمایش نسبت به گروه کنترل شده بود. نتیجه گیری: نتایج پژوهش حاضر مشخص می کند که مداخله شناختی رفتاری بر آماج های درمان از نظر بالینی اثربخش بود و در کاهش نگرانی زنان مبتلا به ام اس با علائم اختلال اضطراب فراگیر از کارآیی لازم برخوردار است.
۱۷۰۴.

ویژگی های روان سنجی فرم کوتاه پرسش نامه خود بیمارانگاری مجازی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: اضطراب سلامت خودبیمارانگاری مجازی ویژگی های روان سنجی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۰۷ تعداد دانلود : ۸۶
مقدمه: این پژوهش با هدف بررسی ویژگی های روان سنجی فرم کوتاه مقیاس خودبیمارانگاری مجازی انجام شد.روش: پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی و روش آن توصیفی و از نوع مطالعات روان سنجی است. جامعه آماری پژوهش حاضر دانشجویان دانشگاه های دولتی و آزاد  شهر اصفهان در سال 1398 بودند. برای انجام پژوهش حاضر، تعداد 567 نفر (344 نفر زن و223 نفر مرد) از دانشجویان دانشگاه های شهر اصفهان به روش تصادفی طبقه ای نسبتی انتخاب شدند و به پرسش نامه های خودبیمارانگاری مجازی (مک ال روی و شولین، 2014) و پرسش نامه اضطراب سلامت (سالکوسکیس و وارویک،2002) پاسخ دادند. داده های پژوهش با استفاده از نرم افزار های SPSS 23 و AMOS 22 تحلیل شدند.یافته ها: یافته ها نشان داد که در مدل اندازه گیری پرسش نامه خودبیمارانگاری مجازی کلیه بارهای عاملی از جمله اجبار (714/0)، پریشانی (878/0)، افراط (805/0) و اطمینان (921/0) معنادار شده اند (001/0>P). همچنین شاخص روایی محتوایی در مورد همه گویه های پرسش نامه خودبیمارانگاری مجازی بالاتر از 9/0 و ضریب همبستگی درون طبقه ای پرسش نامه حاصل از دو بار اجرای آن برابر با 971/0 بود که در فاصله اطمینان قرار دارد و از مقدار قابل قبول بالاتر است. همچنین یافته ها نشان داد که بین خودبیمارانگاری مجازی و اضطراب سلامت رابطه مثبت و معنادار وجود دارد (001/0>P) و ضریب همبستگی دو پرسش نامه برابر با 782/0 بود.نتیجه گیری: در مجموع با توجه به نتایج روایی و پایایی می توان از پرسش نامه خودبیمارانگاری مجازی در پژوهش های روانشناختی استفاده کرد
۱۷۰۵.

اثربخشی ذهن آگاهی مبتنی بر طرح واره اسلامی معنوی بر افزایش خوش بینی مادران باردار و سلامت نوزاد(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: ذهن آگاهی مبتنی بر طرح واره اسلامی معنوی خوش بینی مادران باردار سلامت نوزاد

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۰۵ تعداد دانلود : ۹۵
مقدمه: پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی ذهن آگاهی مبتنی بر طرح واره اسلامی معنوی بر افزایش خوش بینی مادران باردار و سلامت نوزاد انجام شد. روش: پژوهش حاضر از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش، کلیه زنان باردار مراجعه کننده به مراکز بهداشت شهرستان فردوس در نیمه اول سال 1397 می باشند که تعدادشان 492 نفر می باشد. از میان آن ها 30 نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل گمارده شدند. ذهن آگاهی مبتنی بر طرح واره اسلامی معنوی طی 8 جلسه بر روی گروه آزمایش اعمال شد. جهت گرداوری اطلاعات از آزمون جهت گیری زندگی (LOT) و آزمون آپگار استفاده شد. جهت تحلیل داده ها از روش تحلیل کوواریانس و آزمون t مستقل استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد، مادرانی که در جلسات ذهن آگاهی مبتنی بر طرح واره اسلامی معنوی شرکت داشتند، از نظر خوش بینی نسبت به مادرانی که در این برنامه حضور پیدا نکرده بودند و در گروه کنترل بودند، در سطح بالاتری قرار داشتند. نتیجه گیری: نمره های آپگار دقیقه اول و پنجم در نوزادان مادرانی که در جلسات ذهن آگاهی مبتنی بر طرح واره اسلامی معنوی شرکت داشتند، نسبت به نوزادان مادرانی که در این برنامه حضور پیدا نکرده بودند و در گروه کنترل بودند، در سطح بالاتری قرار داشت.
۱۷۰۶.

نقش میانجی گرایانه اضطراب فراگیر در رابطه بین تیپ شخصیتی D با کیفیت زندگی و سلامت عمومی در بیماران قلبی عروقی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: اضطراب فراگیر بیماری قلبی عروقی تیپ شخصیتی D سلامت عمومی کیفیت زندگی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۰۵ تعداد دانلود : ۱۱۰
مقدمه: پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش میانجی گرایانه اضطراب فراگیر در رابطه بین تیپ شخصیتی D با کیفیت زندگی و سلامت عمومی در بیماران قلبی عروقی انجام شده است. روش: پژوهش حاضر از لحاظ هدف از نوع تحقیقات بنیادی بود و از لحاظ روش پژوهش یک مطالعه توصیفی از نوع همبستگی. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه بیماران قلبی عروقی شهرستان مشهد در سال 1398 بودند. نمونه آماری پژوهش شامل تعداد 180 نفر از بیمارانی که در کلینیک های سطح شهر مشهد که توسط پزشک متخصص تشخیص بیماری قلبی- عروقی گرفتند بود که به شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. به منظور گردآوری داده ها از پرسش نامه های تیپ شخصیتی D دنولت (2005)، کیفیت زندگی سازمان جهانی بهداشت (1998)، سلامت عمومی گلدبرگ و هیلر (1979) و پرسش نامه اضطراب فراگیر اسپیترز و همکاران (2006) استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل داده های این پژوهش در سطح توصیفی از میانگین و انحراف معیار و در سطح استنباطی از آزمون های همبستگی پیرسون و تحلیل مسیر استفاده شد. یافته ها: نتایج تحقیق نشان داد که تیپ شخصیتی D به طور معناداری با اضطراب فراگیر (001/0>p)، کیفیت زندگی (001/0>p) و سلامت عمومی (001/0>p) رابطه معنادار دارد. همچنین اضطراب فراگیر نیز با کیفیت زندگی (001/0>p) و سلامت عمومی (001/0>p) رابطه معناداری دارد. نتایج تحلیل مسیر نیز نشان داد اضطراب فراگیر نقش میانجی در رابطه بین تیپ شخصیتی D با کیفیت زندگی و سلامت عمومی ایفا می کند (05/0>p). نتیجه گیری: با توجه به یافته های به دست آمده می توان نتیجه گرفت که در رابطه بین تیپ شخصیتی D با کیفیت زندگی و سلامت روان بیماران قلبی- عروقی، اضطراب فراگیر نقش میانجی گرانه ایفا می کند.
۱۷۰۷.

ارتباط بین سبک دلبستگی ناایمن و کیفیت زندگی در مبتلایان به درد مزمن: نقش میانجی ناگویی هیجانی و تعدیل گری تاب آوری(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: دلبستگی ناگویی هیجانی تاب آوری درد مزمن

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۰۳ تعداد دانلود : ۹۳
مقدمه: درد مزمن به عنوان یک مشکل شایع می تواند بر سلامت جسمانی، بهزیستی روانی و کیفیت زندگی بیماران تأثیر گذارد. ازاین رو، پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش میانجی گری ناگویی هیجانی و تعدیل کنندگی تاب آوری در رابطه بین سبک های دلبستگی ناایمن و کیفیت زندگی مبتلایان به درد مزمن انجام گرفت. روش: پژوهش حاضر از نوع مدل سازی معادلات ساختاری است. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل مبتلایان به درد مزمن مراجعه کننده به کلینیک های درمانی شهر کاشان در سال 1401  بودند که از میان آن ها تعداد 181 نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. جهت گردآوری اطلاعات پرسشنامه های سبک دلبستگی (کالینز و رید، 1989)، پرسشنامه ناگویی هیجانی (تورنتو، 1992) و مقیاس تاب آوری (کانر و دیویدسون،2003) و پرسشنامه کیفیت زندگی-فرم کوتاه به کاربرده شد. یافته ها: نتایج نشان داد ناگویی هیجانی رابطه بین دلبستگی ناایمن اضطرابی و کیفیت زندگی (۰1/۰p<،347/۰-β=)  و دلبستگی ناایمن وابستگی و کیفیت زندگی (۰5/۰p<،188/۰-β=) مبتلایان به درد مزمن را میانجی می کند. همچنین تاب آوری رابطه بین ناگویی هیجانی و کیفیت زندگی مبتلایان به درد مزمن را تعدیل می کند (۰5/۰p<،121/۰-β=). نتیجه گیری: در بیماران مبتلا به درد مزمن سبک دلبستگی ناایمن می تواند از طریق ناگویی هیجانی بر کیفیت زندگی تأثیر بگذارد و تاب آوری عامل محافظت کننده تأثیر منفی ناگویی هیجانی بر کیفیت زندگی این بیماران است. این نتایج تلویحات مهمی برای متخصصان بالینی و تحقیقات در زمینه روانشناسی سلامت دارد
۱۷۰۸.

واکاوی تجارب زیسته پرستاران بخش کرونای بیمارستان های کرمانشاه از راهکار های مقابله با فرسودگی شغلی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: بخش کرونا پرستاران تجارب زیسته فرسودگی شغلی مطالعه کیفی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۰۲ تعداد دانلود : ۸۷
مقدمه: هدف از پژوهش حاضر ، فهم تجربه ی زیسته ی پرستاران بخش کرونا و تعیین راهبرد هایی است که آنها هنگام مواجهه با فرسودگی شغلی استفاده می نمایند. جامعه ی این پژوهش شامل پرستاران بخش کرونای بیمارستان های وابسته به دانشگاه علوم پزشکی کرمانشاه می باشد. روش: پژوهش حاضر کیفی از نوع پدیدار شناختی توصیفی و در نیمه ی اول سال 1401 انجام شد. نمونه پژوهش به روش نمونه گیری غیر تصادفی( نمونه گیری هدفمند) و پس از شناسایی پرستاران دچار فرسودگی شغلی متوسط به بالا  در نهایت با توجه به اشباع نظر ها10 نفر انتخاب شد.ابتدا از طریق مصاحبه ی نیمه ساختار یافته، داده ها پیرامون تجربیات پرستاران از فرسودگی شغلی و راهبرد های مقابله با آن جمع آوری شد و پس از ضبط هر مصاحبه به داده های متنی تبدیل شد. این داده ها با روش تحلیل محتوای هفت مرحله ای کلایزی مورد تحلیل قرار گرفتند. یافته ها: در مرحله ی کد گذاری باز 46 کد استخراج شد که  در مرحله ی کد گذاری محوری به 15 کد تقلیل یافتند  در نهایت 4 مضمون اصلی شامل راهبرد های مبتنی بر خانواده شامل مضامین فرعی حمایت عاطفی خانواده، حمایت عاطفی دوستان و گروه های اجتماعی و پذیرش کمک از سوی خانواده، راهبرد های مبتنی بر فرد شامل ایجاد نگرش مثبت،تعادل کار-زندگی شخصی، ورزش و تفریحات سالم، تغییر رشته و بخش، توانمندسازی و تجارب مشارکتی و مراجعه به روانشناس و روانپزشک، راهبرد های مبتنی بر معنویت شامل ایمان و باور قلبی و ارزش های حاکم بر حرفه  و راهبرد های مبتنی بر سازمان شامل حمایت ابزاری، کاهش تراکم کاری،تدارک خدمات مشاوره ای پیشگیرانه و درمانی، توجه به امکانات رفاهی و تشویق کارکنان شناسایی شد. نتیجه گیری: استراتژی های پرستاران در هنگام مواجهه با فرسودگی شغلی متفاوت است. حمایت عاطفی از سوی خانواده نزدیکان نفش مهمی در کنترل مولفه های فرسودگی شغلی ایفا می کند و منبع حمایتی قوی در شرایط بحرانی هستند. راهبرد های فردی پرستاران به میزان زیادی در کنترل عوامل استرس زای ناشی از فرسودگی شغلی موثر است.  راهبرد های مبتنی بر معنویت با هدفمند نمودن اقدامات پرستاری می تواند تحمل مشکلات  را برای پرستاران آسان تر نموده و راهبرد های مبتنی بر سازمان نیز با انگیزه بخشی به پرستاران درکاهش فرسودگی شغلی موثر است. راهبرد های مقابله ای شناسایی شده به عنوان راهبرد هایی کارآمد می توانند در فرایند سازگاری پرستاران با پیامد های فرسودگی شغلی و کیفیت بخشی به زندگی آنها موثر باشند.
۱۷۰۹.

اثربخشی آموزش مدیریت استرس مبتنی بر رویکرد شناختی-رفتاری بر کاهش مشکلات هیجانی، کیفیت خواب و شدت تجربه درد در زنان مبتلا به سردرد تنشی مزمن(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: تنظیم هیجان سردرد تنشی مزمن شدت درد کیفیت خواب مدیریت استرس مبتنی بر رویکرد شناختی - رفتاری

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۹۷ تعداد دانلود : ۹۰
مقدمه: هدف از پژوهش حاضر تعیین اثربخشی آموزش مدیریت استرس مبتنی بر رویکرد شناختی-رفتاری بر کاهش مشکلات هیجانی، کیفیت خواب و شدت تجربه درد در زنان مبتلا به سردرد تنشی مزمن بود. روش: با توجه به گمارش تصادفی آزمودنی ها و گروه مقایسه کنترل روش پژوهش نیمه آزمایشی است. جامعه آماری شامل کلیه مراجعان زن مبتلا به سردرد تنشی مزمن به کلینیک تخصصی درد بیمارستان فوق تخصصی خاتم الانبیاء شهر تهران در سال 1401 بود که از بین آنها تعداد 34 نفر به شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب و با انتساب تصادفی در دو گروه 17 نفری آزمایش و کنترل قرار گرفتند. جهت گردآوری داده ها از پرسشنامه درجه بندی درد مزمن (ون کوروف و همکاران، 1990)، پرسشنامه کیفیت خواب (بویس و همکاران، 1989) و پرسشنامه دشواری های تنظیم هیجانی (گراتز و رومر، 2004) استفاده شد. گروه آزمایشی به مدت دو ماه و نیم در 10 جلسه 60 دقیقه ای درمان مدیریت استرس مبتنی بر رویکرد شناختی- رفتاری را دریافت نمودند. تحلیل داده ها با روش های آمار توصیفی، آزمون پیش فرض های آماری و آنالیر کوواریانس چندمتغیری با SPSS نسخه 26 انجام شد. یافته ها: نتایج حاکی از آن است که آموزش مدیریت استرس مبتنی بر نظریه شناختی- رفتاری بر بدتنظیمی هیجانی (000/0=P)، کیفیت خواب (035/0=P) و شدت تجربه درد (004/0=P) تاثیر معنادار دارد. نتیجه گیری: درمان مدیریت استرس مبتنی بر نظریه شناختی-رفتاری بر کاهش مشکلات هیجانی، کیفیت خواب و شدت تجربه درد در زنان مبتلا به سردرد تنشی مزمن دارای اثربخشی و کارایی بود
۱۷۱۰.

نقش میانجی گر ویژگی های شخصیتی در رابطه بین میزان پذیرش واکسن کرونا با اضطراب، افسردگی و استرس(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: اضطراب افسردگی شخصیت کووید-19 واکسن

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۹۳ تعداد دانلود : ۸۲
مقدمه: ویروس کووید-19 در طول زمان تغییر شکل می دهد و همچنان در جهان موجود است. بنابراین میزان پذیرش واکسن و عوامل اثر گذار بر آن باید بررسی شود. هدف از پژوهش حاضر تعیین نقش میانجی گر ویژگی های شخصیتی در رابطه میان میزان پذیرش واکسن کرونا با اضطراب، افسردگی و استرس در دوران همه گیری کووید-19 بود. روش: پژوهش حاضر توصیفی-همبستگی و به روش مدل یابی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری شامل کلیه بزرگسالان 18 تا 60 سال شهر تهران بود، که 388 نفر (۸۱ مرد و ۲۵۷ زن) از آن ها به روش تصادفی ساده انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه کوتاه هگزاکو، پرسشنامه افسردگی، اضطراب و استرس و پرسشنامه دانش، نگرش، کاربست و نگرانی ها واکسن کووید-19 استفاده شد. سپس داده ها با نرم افزار SPSS (نسخه 24) و AMOSE (نسخه 24) تحلیل شدند. یافته ها: نتایج نشان داد که اضطراب، افسردگی، استرس بر ویژگی های شخصیتی (۴۱/۰=β و ۰۰۱/۰>P) اثر مثبت و بر مقاومت یا پذیرش واکسن (۱۵/۰-=β و ۰۱۳/۰=P) اثر معکوس معنی دار و همچنین ویژگی های شخصیتی بر مقاومت یا پذیرش واکسن (۱۳/۰-=β و ۰۲۱/۰=P) اثر معکوس و معنی داری دارد. نتیجه گیری: نتایج حاکی از آن است که متغیر ویژگی های شخصیتی می تواند نقش میانجی (۰۳۸/۰=P) را در رابطه اضطراب، افسردگی، استرس بر مقاومت یا پذیرش واکسن داشته باشد.
۱۷۱۱.

The Effectiveness of the Integrated Approach of Meaning Therapy and Hope Therapy on Tolerance of Ambiguity, Alexithymia, and Psychological Hardiness of Women with Breast Cancer(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: Integrated approach of meaning therapy and hope therapy ambiguity tolerance Alexithymia psychological hardiness Breast Cancer

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۹۳ تعداد دانلود : ۸۲
 Objective: This study aimed to investigate the effectiveness of the integrated approach of meaning therapy and hope therapy on tolerance of ambiguity, alexithymia, and psychological hardiness of women with breast cancer in Dezful City. Method: The statistical population of this study consisted of all women with breast cancer in Dezful in 2021, from whom 30 people were randomly selected and assigned to experimental and control groups. Toronto Alexithymia Scale (Taylor, 1986), Ambiguity Tolerance Scale, and Hardiness Questionnaire (Kobasa et al.,1982) were administered to both groups. Then the experimental group was subjected to group therapy of the integrated approach of meaning therapy and hope therapy. The number of therapy sessions was eight 90-minute sessions, and after the end of the training course, both experimental and control groups completed the research questionnaires again. After collecting data, multivariate and univariate analyses of variance were used to analyze data via SPSS software. Results: The results of the data analysis confirmed the effectiveness of this integrated approach on tolerance of ambiguity, alexithymia, and psychological hardiness (p≤ 0/001). Also, the results showed the effect of this integrated approach on the dimensions of alexithymia (difficulty in recognizing emotions, difficulty in describing feelings, and extrovert thinking) and the dimensions of psychological hardiness (commitment, control, and struggle). Conclusion: The findings of this study could lead to positive consequences of the integrated approach of meaning therapy and hope therapy in women with breast cancer 
۱۷۱۲.

The Mediating Role of Health-Promoting Lifestyle in Stressful Life Events and Health Indicators of Patients with Irritable Bowel Syndrome: a Salutogenic Approach(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: irritable bowel syndrome Health Status Indicators Life Change Events Health Promoting Life Style

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۸۹ تعداد دانلود : ۹۴
 Objective: Irritable bowel syndrome is a chronic psychosomatic disease. Stressful events play a critical role in this disease, and lifestyle modification is one of the treatment priorities for these patients. The present study aimed to examine the role of health-enhancing lifestyles among stressful life events and salutogenic health indicators in these patients. Method: Data analysis was done by structural equation modeling. The statistical population included all patients with irritable bowel syndrome referred to Imam Sajjad Hospital in Tehran in 2019 and 2020. The statistical sample was 229 patients selected through Purposive sampling and diagnosed by a psychiatrist based on ROME-IV criteria. Research tools included the Bringsen Salutogenic Health Indicators Scale, Sarason Life Events Inventory, and Walker HealthPromoting Lifestyle Profile-II. Data analysis was done by SPSS-20 and LISREL-8 software. Ethical considerations based on confidentiality, respect for the rights of individuals, human dignity, and avoiding harming the participants and distorting information were observed. Also Participants had full authority to withdraw from the study at any time. Results: The relationship between lifestyle (t=2.723, ß=0.17) and stressful events (t=-2.31, ß=-0.42) with salutogenic health indicators was significant. The mediating role of lifestyle between life events and salutogenic health indicators was meaningful at P<005 and a standard coefficient (0.0-13.11). Conclusion: It seems that lifestyle and control over stressful events affect the health indicators of patients with irritable bowel syndrome. Therefore, it is suggested to provide appropriate training programs to control and manage stressful events and provide strategies to modify lifestyle to improve health. 
۱۷۱۳.

The Effectiveness of Cognitive-Behavioral Therapy on Chronic Pain and Cognitive-Emotional Regulation in Patients with Irritable Bowel Syndrome(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: irritable bowel syndrome cognitive therapy Pain Emotion regulation

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۹۱ تعداد دانلود : ۸۳
Objective: Irritable bowel syndrome is a chronic and debilitating digestive disorder that is more common in people with psychological disorders than in the general population. This study is aimed at the effectiveness of cognitive-behavioral therapy in the mitigating of chronic pain and cognitive-emotional regulation in patients with Irritable bowel syndrome. Method: This study investigates the efficacy of cognitive-behavioral therapy on chronic pains and cognitive emotion regulation in patients with IBS. The research method is quasi-experimental with a pretest-posttest and control group and a six-month follow-up. All patients with IBS who had presented to the Shariati Hospital of Tehran and Masoud Gastroenterology and Liver Clinic from autumn 2019 to winter 2020 comprised the statistical population. The sample size was 48 people selected by convenience sampling, then divided into an experimental group and a control group using a block randomization procedure (with each group containing 24). Chronic Pain Grade Scale and Cognitive Emotion Regulation Questionnaire were the research tools provided to the two groups. However, the control group remained on the waiting list and received no interventions. The cognitive-behavioral therapy intervention was performed for the experimental group for eight 90-minute sessions. Descriptive statistics and Repeated Measures analyzed research data.Results: Findings indicated that cognitive-behavioral therapy reduced chronic pain and increased cognitive regulation (p>0.01). This efficacy remained stable until a six-month follow-up (p>0.05).Conclusion: This finding can also be associated with reducing and improving cognitive emotion regulation within psychological interventions planning vision among patients with IBS, and thus have clinical usages.
۱۷۱۴.

پیش بینی کیفیت زندگی بیماران همودیالیزی براساس ناگویی خلقی، حساسیت اضطرابی و سرسختی روان شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: بیماران همودیالیز حساسیت اضطرابی سرسختی روان شناختی کیفیت زندگی ناگویی خلقی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۸۷ تعداد دانلود : ۱۰۸
مقدمه: این پژوهش با هدف پیش بینی کیفیت زندگی بیماران همودیالیزی براساس ناگویی خلقی، حساسیت اضطرابی و سرسختی روان شناختی انجام شد. روش: پژوهش حاضر از نوع توصیفی- همبستگی بود. جامعه آماری این مطالعه شامل کلیه بیماران تحت همودیالیز شهر اصفهان در سال 1401 بود که با روش نمونه گیری در دسترس 294 (180مرد، 114زن) نفر انتخاب شدند. ابزارهای جمع آوری اطلاعات شامل پرسش نامه ناگویی خلقی (بگبی و پارکر، 1994)، پرسش نامه حساسیت اضطرابی (ریس و همکاران، 1986)، پرسش نامه سرسختی روان (کیامرثی و همکاران، 1998) و پرسش نامه کیفیت زندگی (سازمان بهداشت جهانی، 1996) بود. داده های پژوهش با استفاده از روش های آمار توصیفی، ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون به روش گام به گام با کمک نرم افزار SPSS-27 انجام گرفت. یافته ها: نتایج نشان داد که ناگویی خلقی، حساسیت اضطرابی و سرسختی روان شناختی با 5/49 درصد واریانس قادر به پیش بینی کیفیت زندگی هستند. ناگویی خلقی (01/0P<، 420/0β=-)، حساسیت اضطرابی (01/0P<، 257/0β=-) و سرسختی روان شناختی (01/0P<، 255/0β=) توانایی پیش بینی کیفیت زندگی را داشتند. نتیجه گیری: ناگویی خلقی و حساسیت اضطرابی بر کیفیت زندگی بیماران همودیالیزی تأثیر منفی دارد که نیازمند توجه و حساسیت بالا است از طرفی توسعه سرسختی روان شناختی می تواند ارتقای کیفیت زندگی بیماران را موجب شود. مقدمه: این پژوهش با هدف پیش بینی کیفیت زندگی بیماران همودیالیزی براساس ناگویی خلقی، حساسیت اضطرابی و سرسختی روان شناختی انجام شد. روش: پژوهش حاضر از نوع توصیفی- همبستگی بود. جامعه آماری این مطالعه شامل کلیه بیماران تحت همودیالیز شهر اصفهان در سال 1401 بود که با روش نمونه گیری در دسترس 294 (180مرد، 114زن) نفر انتخاب شدند. ابزارهای جمع آوری اطلاعات شامل پرسش نامه ناگویی خلقی (بگبی و پارکر، 1994)، پرسش نامه حساسیت اضطرابی (ریس و همکاران، 1986)، پرسش نامه سرسختی روان (کیامرثی و همکاران، 1998) و پرسش نامه کیفیت زندگی (سازمان بهداشت جهانی، 1996) بود. داده های پژوهش با استفاده از روش های آمار توصیفی، ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون به روش گام به گام با کمک نرم افزار SPSS-27 انجام گرفت. یافته ها: نتایج نشان داد که ناگویی خلقی، حساسیت اضطرابی و سرسختی روان شناختی با 5/49 درصد واریانس قادر به پیش بینی کیفیت زندگی هستند. ناگویی خلقی (01/0P<، 420/0β=-)، حساسیت اضطرابی (01/0P<، 257/0β=-) و سرسختی روان شناختی (01/0P<، 255/0β=) توانایی پیش بینی کیفیت زندگی را داشتند. نتیجه گیری: ناگویی خلقی و حساسیت اضطرابی بر کیفیت زندگی بیماران همودیالیزی تأثیر منفی دارد که نیازمند توجه و حساسیت بالا است از طرفی توسعه سرسختی روان شناختی می تواند ارتقای کیفیت زندگی بیماران را موجب شود.
۱۷۱۵.

The Effectiveness of Reality Therapy on Psychological Capital and Sense of Psychological Cohesion in Patients with Multiple Sclerosis(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: Reality Therapy Psychological Capital Sense of Cohesion Multiple Sclerosis

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۸۶ تعداد دانلود : ۸۹
 Objective: This study aimed to examine the effects of reality therapy on improving psychological capital and sense of cohesion among Iranian Patients with Multiple Sclerosis. Method: This study was performed in Tehran in 2021. Sampling was employed to select 36 participants who completed the Psychological Capital Questionnaire and Sense of Cohesion Scale in the pretest, posttest, and onemonth follow-up stages. The participants of the experimental group underwent eight weekly 90-minute sessions to receive the online reality therapy; However, the control group received no intervention. Results: Data analysis showed a significant difference in psychological capital and sense of cohesion in the experimental group compared to the control group (P< 0/05). There was a significant difference in three subscales of psychological capital (i.e., self-efficacy, resilience, and hope) and two subscales of the sense of cohesion (i.e., perceptibility and controllability) in Patients with MS in the experimental group (P <0.05), but no significant difference in optimism (a subscale of the psychological capital) and significance (a subscale of sense of cohesion) (P> 0.05). Conclusion: Due to the effects of reality therapy on patients with multiple sclerosis, this psychological therapy can be employed to improve the psychological capital and sense of cohesion.
۱۷۱۶.

Comparison of Cognitive Abilities and Personality Traits in Infertile Women with and without Pelvic Inflammatory Disease(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: Cognitive Abilities Female infertility Pelvic inflammatory disease personality traits Tubal infertility

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۸۳ تعداد دانلود : ۸۷
Objective: Pelvic inflammatory disease is a chronic disease and a common infection in women which is associated with significant complications. This study aimed to compare cognitive abilities and personality traits in infertile women with and without pelvic inflammatory disease. Method: The research method was causal-comparative and the sample of research included 48 infertile women with pelvic inflammatory disease and 57 infertile women without the pelvic inflammatory disease, who were referred to Al-Zahra Hospital in Rasht in 2021 and were selected through the convenience sampling method. The research instruments were a demographic checklist, the Cognitive Ability Questionnaire (Nejati, 2013), and the Neo Personality Questionnaire (McCrae & Costa, 1985). Research data were analyzed using the Mann-whitney test and multivariate variance analysis. Results: The results showed that there was no difference between infertile women with and without pelvic inflammatory disease in cognitive abilities and personality traits (p >0.05). But there was a significant difference between four of the seven components of cognitive ability (memory; P<0.05, U= 899.00, inhibitory control and selective attention; P<0.05, U= 933.00, decision-making; P<0.05, U= 863.500, and sustained attention; P<0.05, U= 924.500), the total score of the cognitive ability variable (P<0.05, U= 815.000), and openness in both upper and lower levels of education (P <0.05, U= 907.50). Conclusion: Infertility with causes of inflammatory and non-inflammatory did not lead to cognitive dysfunction and differences in personality traits but education as a potentially influential variable can play a crucial role, which needs further research.
۱۷۱۷.

اثربخشی امید درمانی بر اجتناب شناختی- رفتاری و فعالیت های خودمراقبتی در بیماران مبتلا به دیابت نوع 2(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: اجتناب شناختی- رفتاری امید درمانی دیابت نوع 2 فعالیت های خودمراقبتی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۸۲ تعداد دانلود : ۷۱
مقدمه: روان درمانی که امید را هدف اصلی تغییر قرار دهد، برای بیماران مبتلا به دیابت حائز اهمیت خواهد بود و سبب افزایش پیروی بیماران از رفتارهای خودمراقبتی و ایجاد احساس بهبودی و رضایت از کنترل بیماری خواهد شد. براین اساس هدف از پژوهش حاضر، بررسی اثربخشی امید درمانی بر اجتناب شناختی-رفتاری و فعالیت های خودمراقبتی در بیماران مبتلا به دیابت نوع 2 می باشد. روش: این پژوهش نیمه آزمایشی و از طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل می باشد. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی زنان و مردان متأهل مبتلا به دیابت نوع 2 شهر اهواز که در سال 1400 عضو انجمن دیابت این شهر بوده که از میان آن ها با استفاده از روش هدفمند و بر اساس نمرات مقیاس اجتناب شناختی- رفتاری (اتنبرگ و دابسون، 2004) و مقیاس فعالیت های خودمراقبتی دیابت (توبرت و همکاران، 2000) در پیش آزمون، 40 نفر انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه 20 نفره آزمایش و گواه تقسیم شدند. گروه آزمایشی، آموزش امیددرمانی را به مدت 8 جلسه 90 دقیقه ای دریافت کردند اما گروه گواه مداخله ای دریافت نکردند. پس از اجرای مداخله بار دیگر دو گروه پرسش نامه های پژوهش را تکمیل کردند و داده ها از طریق تحلیل کوواریانس چندمتغیری و تک متغیری با استفاده از نرم افزار SPSS-24 تحلیل شدند. یافته ها: نتایج نشان داد که امید درمانی بر اجتناب شناختی-رفتاری و فعالیت های خودمراقبتی در بیماران دیابتی نوع 2تأثیر معنی داری داشت (05/0>p). نتیجه گیری: لذا بر اساس یافته های حاصل از این پژوهش، امید درمانی می تواند روشی مؤثر برای کاهش اجتناب شناختی-رفتاری و افزایش فعالیت های خودمراقبتی در بیماران مبتلا به دیابت نوع 2 باشد.
۱۷۱۸.

Comparing the effectiveness of Acceptance and Commitment Therapy and Cognitive Behavioral Therapy on Psychosocial Adjustment to Illness and Expanded Disability of MS Patients(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: MS acceptance and commitment psychosocial adjustment to illness Cognitive behavior expanded disability

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۸۲ تعداد دانلود : ۷۳
Objective: Multiple sclerosis (MS) is a chronic and progressive nervous system disease. The present study aimed to compare the effectiveness of acceptance and commitment therapy (ACT) and cognitive behavioral therapy (CBT) on the psychosocial adjustment to illness and expanded disability of multiple sclerosis patients. Method: This research was a pretest-posttest controlled quasi-experimental study with a three-month and six-month follow-up. The research population was comprised of all MS patients in Tehran in 2021. Using the purposeful sampling method, 60 people were selected and randomly assigned to ACT and CBT experimental groups and the control group. Drogits' (1986) Psychosocial Adjustment to Illness Scale (PAIS) and expanded disability status scale (EDSS) were used to collect data. The ACT group received eight 120-minute sessions, the CBT group received eight one-hour sessions, and no intervention was provided for the control group. Covariance analysis and post hoc tests were used to analyze the data. Results: The results demonstrated that ACT had a higher effect than CBT in enhancing psychosocial adjustment to illness (P=0.024) and reducing expanded disability (P=0.024), which has been constant in the follow-up stages. Conclusion: In general, both ACT and CBT interventions significantly improved the psychosocial adjustment to illness and reduced the expanded disability of MS patients. However, it is suggested that professionals use ACT intervention for more effectiveness.
۱۷۱۹.

Comparing The Effectiveness of Mindfulness-Based Cognitive Therapy with Emotion-Focused Therapy on Emotion Regulation in Patients with Peptic Ulcer(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: Health Mindfulness-based cognitive therapy Emotion-focused therapy peptic ulcer

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۷۸ تعداد دانلود : ۸۴
 Objective: Patients suffering from psychosomatic disorders such as peptic ulcers struggle with many psychological and physical problems. This study aimed to compare the effectiveness of group mindfulness-based cognitive therapy (MBCT) with emotion-focused therapy (EFT) on cognitive emotional regulation of patients with peptic ulcer. Method: This semi-experimental study was conducted with a pre-test-post-test-3-month follow-up design and a control group. For this purpose, 45 patients were selected through convenience sampling method among patients referred to specialized internal medicine clinics during Jan-March 2023. The participants were randomly assigned to three groups i.e. control (15 people), EFT (15 people), and mindfulness-based cognitive therapy (15 people). The intervention groups received eight sessions of mindfulness-based cognitive therapy/ emotion-focused therapy. The control group did not receive any treatment during the study. The participants completed the standard cognitive emotion regulation questionnaire of Garnefski and Kraaij before, after and three months after the interventions. The obtained data were analyzed by repeated measurement analysis of variance and Bonferroni test. Results: Overall, the obtained results showed that EFT and mindfulness-based cognitive therapy are effective in the emotional regulation of patients with peptic ulcers (P=0.001). Comparing the effectiveness of mindfulness-based cognitive therapy with emotion therapy on adaptive (P=0.56) and maladaptive (P=0.22) emotional regulation showed no significant difference in patients with peptic ulcer. Conclusion: Therefore, it can be said that both emotional therapy methods and mindfulness-based cognitive therapy have a positive effect on the emotional regulation of patients with peptic ulcers, and these two methods can be used for the improvement of emotional improvement in patients. 
۱۷۲۰.

ویژگی های روانسنجی مقیاس پاسخگویی نشانه غذا (FCRS) و رابطه آن با شاخص توده بدنی (BMI)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: پاسخگویی نشانه غذا شاخص توده بدنی قدرت غذا

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۷۵ تعداد دانلود : ۷۱
مقدمه: تفاوت های فردی در پاسخدهی به نشانه های غذایی نقش مهمی می تواند در پیشرفت چاقی داشته باشد. هدف این مطالعه ارزیابی ویژگی های روانسنجی مقیاس پاسخگویی نشانه غذا و رابطه آن با شاخص توده بدنی بود. روش: روش پژوهش توصیفی و از نوع همبستگی بود. جامعه آماری ۲۰.۹۹۷ نفر از دانشجویان دانشگاه تبریز بود. طبق جدول کریسی-مورگان، ۳۸۰ نفر به عنوان نمونه به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب گردید. برای گردآوری داده ها از مقیاس پاسخگویی نشانه غذا (FCRS) کنگ سیم و همکاران (۲۰۲۳)، مقیاس قدرت غذا (PFS) لو و همکاران (۲۰۰۹) و پرسشنامه اطلاعات دموگرافیک استفاده شد. داده های پژوهش با استفاده از نرم افزارهای آماری SPSS23 و AMOS24 و به کمک روش تحلیل عاملی تأییدی تحلیل شد. یافته ها: نتایج تحلیل عاملی تأییدی، مدل دوعاملی مقیاس پاسخگویی نشانه غذا را تأیید کرد. روایی همگرای این مقیاس با مقیاس قدرت غذا (۷۷/0)= Rبود. هریک از زیر مقیاس ها و نمره کل مقیاس پاسخگویی نشانه غذا دارای قدرت پیش بینی کافی و رابطه مثبت با شاخص توده بدنی (BMI) بود که نشان دهنده روایی پیش بین مقیاس است. بررسی پایایی مقیاس با روش آلفای کرونباخ (۹۱/۰) و روش بازآزمایی (90/۰)  نشان داد که این مقیاس از پایایی عالی برخوردار است. همبستگی درونی هر گویه با نمره کل مقیاس پاسخگویی نشانه غذا معنی دار بود (۰۱/۰>p). نتیجه گیری: مقیاس پاسخگویی نشانه غذا، مقیاسی با کفایت روانسنجی خوب برای بررسی رفتارهای تغذیه ای و پیش بینی تغییرات شاخص توده بدنی است.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

زبان