فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۶۸۱ تا ۱٬۷۰۰ مورد از کل ۱٬۷۴۷ مورد.
حوزههای تخصصی:
مقدمه: در طول همه گیری کووید-19، مطالعات متعددی شیوع اضطراب و افسردگی را در زنان باردار شناسایی کرده اند. پژوهش حاضر با هدف بررسی اثر نوروفیدبک بر اضطراب بارداری و افسردگی پریناتال در زنان باردار انجام شد.
روش: این پژوهش یک طرح آزمایشی تک آزمودنی از نوع طرح خط پایه چندگانه با دوره پیگیری بود. 3 زن باردار مبتلا به اضطراب بارداری و افسردگی پریناتال براساس روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و به صورت پلکانی به تحقیق وارد شدند. ابزارهای به کار رفته شامل درمان نوروفیدبک، مقیاس های اضطراب بارداری و مقیاس افسردگی بک- ویرایش دوم بود. داده ها با استفاده از تحلیل چشمی، اندازه اثر و درصد بهبودی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافته: نوروفیدبک به طور معناداری موجب کاهش شدت علائم اضطراب بارداری و افسردگی پریناتال شد، به طوری که درصد بهبودی برای بیمار اول، دوم و سوم در علائم اضطراب بارداری به ترتیب 72، 74 و 71 درصد و در علائم افسردگی پریناتال 72، 77 و 77 درصد به دست آمد. تحلیل های دیداری و نتایج تحلیل های درون موقعیتی و بین موقعیتی نیز حاکی از تفاوت معنادار بین مرحله خط پایه و مداخله برای همه آزمودنی ها بود (PND>70 و PAND>50). ماندگاری اثر نوروفیدبک در مرحله پیگیری نیز تایید شد.
نتیجه گیری: نوروفیدبک در بهبود علایم زنان باردار مبتلا به اضطراب بارداری و افسردگی پریناتال موثر است. نتیجه این پژوهش و پژوهش های مشابه می توانند در حوزه های تشخیصی و درمانی علائم روانی در زنان باردار مورد استفاده قرار گیرد.
مقایسه اثربخشی درمان شناختی - رفتاری، فلوکستین درمانی و روش ترکیبی بر بهبود اختلال انزال زودرس در معتادان به مواد مخدر افیونی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی سلامت سال یازدهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۱ (پیاپی ۴۱)
83 - 96
حوزههای تخصصی:
مقدمه: این پژوهش با هدف مقایسه اثربخشی درمان شناختی رفتاری، فلوکستین درمانی و روش ترکیبی بر بهبود اختلال انزال زودرس در معتادان به مواد افیونی انجام شد . روش: طرح پژوهش نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون پس آزمون با گروه کنترل بود. از بین افراد معتاد به مواد مخدر افیونی مراجعه کننده به مراکز درمان اعتیاد تحت نظارت دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی با استفاده از نمونه گیری در دسترس 60 نفر در چهار گروه درمان شناختی رفتاری، فلوکستین درمانی، روش ترکیبی و گروه گواه جای دهی شدند. ابزار پژوهش حاضر، مصاحبه تشخیصی بر اساس ملاک های 5- DSM، آزمون سنجش انزال زودرس (ارافا و شاملول، 2007) بود. یافته ها: داده های حاصل از پژوهش با روش تحلیل کوواریانس و آزمون بونفرونی مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت. یافته ها نشان داد تفاوت معنا داری بین گروه گواه و گروه درمان شناختی رفتاری و ترکیبی وجود دارد (01/0 P < ). بین میانگین های گروه دارودرمانی با گروه گواه اختلاف معنادار نبود. بین گروه شناختی رفتاری با گروه دارودرمانی تفاوت معناداری مشاهده شد . نتیجه گیری: با توجه به نتایج می توان چنین استنباط کرد که درمان شناختی رفتاری می تواند در بهبود انزال زودرس درمان موثرتری باشد.
اثر بخشی درمان فراتشخیصی گروهی بر اضطراب نوجوانان مبتلا به دیابت نوع یک و تنیدگی والدگری ایشان در شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از انجام پژوهش حاضر بررسی اثربخشی درمان فراتشخیصی گروهی بر اضطراب نوجوانان مبتلا به دیابت نوع یک و تنیدگی والدگری ایشان بوده است. روش پژوهش، نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری، کلیه نوجوانان 1512سال مبتلا به دیابت نوع یک مراجعه کننده به انجمن دیابت ایران و والدین آنها در سال1399 بودند. با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس و هدفمند، تعداد چهل و چهار نفر انتخاب و بطور تصادفی به دو گروه بیست و دو نفری تقسیم شدند. جهت بررسی تنیدگی والدگری، از شاخص تنیدگی والدینی (آبیدین،1990)و جهت بررسی اضطراب نوجوانان، از سیاهه رفتاری کودک/ نوجوان (آخنباخ، 1991)، قبل و بعد از ارائه برنامه استفاده گردید. برنامه طی هفده جلسه، دو بار در هفته و هر جلسه به مدت 120دقیقه برای نوجوانان و والدین گروه آزمایش به صورت مجزا و مجازی، اجرا شد. تجزیه وتحلیل داده ها با استفاده از روش تحلیل کوواریانس صورت گرفت. نتایج نشان داد، بین گروه ها در پس آزمون از نظر تنیدگی والدینی (005/0> P) و از نظر اضطراب در نوجوانان(001/0> P) تفاوت معناداری وجود داشت. تحلیل نتایج بیانگر تاثیر درمان فراتشخیصی گروهی بر اضطراب نوجوانان مبتلا به دیابت نوع یک و تنیدگی والدگری ایشان در شهر تهران، بود. می توان از این برنامه در درمان و آموزش به نوجوانان مبتلا به دیابت و خانواده های آنها و ارائه مداخلات پیشگیرانه استفاده نمود.
مدل ساختاری ادراک درد در بیماران مبتلا به درد مفاصل مقاوم به درمان بر اساس ویژگی های شخصیتی و طرحواره های ناسازگار اولیه: نقش تعدیل کننده حمایت اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی سلامت سال ۱۲ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۴۶)
41 - 62
حوزههای تخصصی:
مقدمه: سیر بالینی و جنبه های حسی یا هیجانی درد ادراک شده تحت تأثیر عوامل روانی و اجتماعی قرار دارد. بنابراین؛ هدف پژوهش حاضر بررسی مدل ساختاری ادراک درد در بیماران مبتلا به درد مفاصل مقاوم به درمان بر اساس ویژگی های شخصتی و طرحواره های ناسازگار اولیه با نقش تعدیل کننده حمایت اجتماعی، بود. روش : در این پژوهش توصیفی- همبستگی تعداد 371 بیمار مبتلا به درد مزمن مفاصل به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به پرسشنامه شخصیتی نئو - فهرست پنج عاملی کاستا و مک کری (NEO-FFI)، مقیاس طرحواره های ناسازگار یانگ - فرم کوتاه (YSQ-SF)، مقیاس حمایت اجتماعی شربورن و استووارت (MOS-SSS ) و فرم کوتاه پرسشنامه درد مک گیل (SF‑MPQ) پاسخ دادند. تجزیه و تحلیل داده ها به روش تحلیل مسیر و با استفاده از نرم افزار SPSS ورژن 20 و Smart-PLS ورژن 3 انجام شد. یافته ها : نتایج حاکی از همبستگی معکوس و معنی دار ویژگی های شخصیتی برون گرایی، گشودگی به تجربه، توافق پذیری، با وجدان بودن و همه مولفه های حمایت اجتماعی و همبستگی مثبت و معنادار ویژگی شخصیتی نروزگرایی و طرحواره های ناسازگار اولیه با ادراک درد در بیماران مبتلا به درد مزمن مفاصل مقاوم به درمان بود. همچنین، اثر تعدیل کننده حمایت اجتماعی در تحلیل مسیر ارتباط بین متغیرهای پنهان مدل معنادار بود. نتیجه گیری : پزشکان و متخصصان بهداشت روان می توانند از این نتایج برای اهداف درمانی و پیشگیری از وضعیت هیجانی منفی بیماران مبتلا به درد مزمن در تصمیمات بالینی و غیر بالینی استفاده کنند.
اثربخشی آموزش خودشفابخشی گروهی بر تحمل پریشانی، واکنش پذیری هیجانی و اضطراب در زنان مبتلا به سرطان سینه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی سلامت سال ۱۲ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۴۷)
19 - 32
حوزههای تخصصی:
مقدمه: هدف از پژوهش حاضر بررسی اثربخشی آموزش خودشفابخشی گروهی بر تحمل پریشانی، واکنش پذیری هیجانی و اضطراب در زنان مبتلا به سرطان سینه در شهر اصفهان بود.
روش: پژوهش از نوع نیمه آزمایشی به صورت پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه ی آماری شامل تمامی زنان مبتلا به سرطان سینه در شهر اصفهان بودند که در سه ماهه ی نخست سال 1401 جهت دریافت درمان به مرکز حمایت از بیماران سرطانی مراجعه نموده بودند و تعداد آن ها در این بازه زمانی براساس آمار دریافت شده از مرکز مشاوره 93 نفر بود.30 نفر بعنوان نمونه ی پژوهش به صورت نمونه گیری دردسترس انتخاب شدند و در دو گروه آزمایش (15نفر) و کنترل (15نفر) قرار گرفتند. ابزارهای مورد استفاده پرسشنامه های تحمل پریشانی سیمونز و گاهر (2005)، واکنش پذیری هیجانی متیو و ناک (2008) و اضطراب زانک ریس و پترسون (1985) بود. جلسات آموزش گروهی خودشفابخشی بر اساس پروتکل لطیفی و مروی (1397) با اقتباس از لوید و جانسون (2010) در طی 14جلسه 2 ساعته بر گروه آزمایش انجام شد. داده های حاصل از این پژوهش با توجه به فرضیه های مورد بررسی و با استفاده از نرم افزار SPSS-24 در دو بخش توصیفی (میانگین و انحراف استاندارد) و استنباطی (آزمون های نرمال سازی و کوواریانس چندمتغیره) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافته ها: نتایج نشان داد آموزش خودشفابخشی گروهی بر تحمل پریشانی و ابعاد آن (تحمل، ارزیابی و تنظیم)، واکنش پذیری هیجانی (حساسیت، شدت و پایداری) و اضطراب (ترس از علائم جسمانی، ترس از کژکاری کنترل شناختی و ترس از مشاهده ی واکنش های اضطرابی) در زنان مبتلا به سرطان سینه مؤثر است (۰۰۵/۰>p).
نتیجه گیری: بنابراین به نظر می رسد که از این روش می توان برای بیماران مبتلا به سرطان سینه استفاده کرد.
اثربخشی درمان هیجان مدار بر تنظیم شناختی هیجان و استحکام من در بیماران قلبی-عروقی مبتلا به چاقی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی سلامت سال ۱۲ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۴۷)
119 - 132
حوزههای تخصصی:
مقدمه: هدف از پژوهش حاضر بررسی اثربخشی درمان هیجان مدار بر تنظیم شناختی هیجان و استحکام من در بیماران قلبی-عروقی مبتلا به چاقی ﺑﻮد.
روش: روش پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری با گروه کنترل بود. جامعه ی آماری عبارت بود از کلیه ی بیماران قلبی- عروقی مبتلا به چاقی شهر تهران مراجعه کننده به بیمارستان شریعتی و شهید رجایی در سال 1398 تا 1399 که به روش نمونه گیری هدفمند 30 نفر از بیماران واجد شرایط انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل (در هر گروه 15 نفر) جایگزین شدند که هر گروه 3 نفر ریزش داشت و تعداد به 12 نفر تقلیل یافت. گروه آزمایش، درمان هیجان مدار را در 8 جلسه ی 90 دقیقه ای دریافت کردند و گروه کنترل در لیست انتظار قرار داشتند. جمع آوری داده ها با استفاده از پرسشنامه ی تنظیم شناختی هیجان گارنفسکی و کرایج (2007) و پرسشنامه ی استحکام من مارکستروم و همکاران (1997) انجام شد. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS-24 و آزمون تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر صورت گرفت.
یافته ها: یافته ها نشان داد که درمان هیجان مدار در افزایش استحکام من و تنظیم شناختی هیجانی مثبت (001/0>p) اثربخش بود و اثر پایداری بر این متغیرها داشت. اثربخشی این درمان بر تنظیم شناختی هیجانی منفی معنادار نبود (05/0<p).
نتیجه گیری: با توجه به یافته های به دست آمده می توان گفت که درمان هیجان مدار رویکرد قابل اتکا و پایداری در بهبود شرایط روان شناختی بیماران قلبی- عروقی به خصوص استحکام من و تنظیم شناختی هیجانی مثبت است.
رابطه باورهای فراشناختی و خوددلسوزی با مشکلات تغذیه ای بیماران مبتلا به دیابت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی سلامت سال ۱۲ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۴۶)
63 - 76
حوزههای تخصصی:
مقدمه: بیماری دیابت یکی از شایع ترین بیماری های متابولیکی است که بر ابعاد مختلف زندگی فرد مبتلا تاثیر می گذارد. پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه بین باورهای فراشناختی و خوددلسوزی با مشکلات تغذیه ای بیماران مبتلا به دیابت انجام شده است . روش: روش پژوهش توصیفی و از نوع همبستگی بود که تعداد 167 نفر از بیماران دیابتی مجتمع آموزشی - درمانی امام علی (ع) در شهر کرج با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. پرسشنامه مورد استفاده شامل سه پرسشنامه استاندارد اختلالات خوردن گارنر (۱۹۸۳)، پرسشنامه باورهای فراشناختی ولز (۱۹۹۷) و پرسشنامه خوددلسوزی نف (۲۰۰۳) می باشد. یافته ها: از آزمون همبستگی پیرسون و آزمون رگرسیون خطی چندمتغیری و از طریق نرم افزار SPSS 23 جهت تحلیل داده ها استفاده شد. بر اساس نتایج مشاهده شده رابطه بین باورهای فراشناختی و خوددلسوزی با مشکلات تغذیه ای بیماران مبتلا به دیابت معنادار است (01/0p < ). در تحلیل رگرسیون گام به گام، در گام اول، متغیر فراشناخت به میزان ۸/۱۱% و در گام دوم با اضافه شدن متغیر خوددلسوزی ۱۰% به توان پیش بینی معادله افزوده شد. در مجموع حدود ۸/۲۱% از واریانس مشکلات تغذیه ای از طریق باورهای فراشناختی و خوددلسوزی پیش بینی شد (۰۱/۰>p) . نتیجه گیری: به طور کل نتایج نشان داد باورهای فراشناختی و خوددلسوزی در پیش بینی مشکلات تغذیه بیماران دیابتی موثر است . همچنین نتایج بیانگر این بود که باورهای فراشناختی اثر قوی تری بر مشکلات تغذیه ای دارد.
اثربخشی برنامه خانواده محور بر پریشانی روانشناختی و تبعیت از درمان در افراد مبتلا به دیابت و فشارخون(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی سلامت سال ۱۳ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۴۹)
129 - 142
حوزههای تخصصی:
مقدمه: هدف از پژوهش حاضر بررسی اثربخشی برنامه خانواده محور بر پریشانی روانشناختی و تبعیت از درمان در افراد مبتلا به دیابت و فشارخون بود.
روش: پژوهش حاضر، یک مطالع ه نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون - پس آزمون با گروه کنترل و پیگیری سه ماهه بود. 40 فرد مبتلا به دیابت و فشارخون برای ورود به مطالعه انتخاب شدند. سپس نمونه انتخابی با همتاسازی به لحاظ سن و سابقه ابتلا به دیابت، به طور تصادفی به دو گروه 20 نفره گمارش شدند. ابزار جمع آوری اطلاعات شامل پرسشنامه اطلاعات دموگرافیک، مقیاس افسردگی، اضطراب و استرس و پرسشنامه تبعیت از دستورات درمانی مدانلو بود.
یافته ها: مقایسه میانگین ها حاکی از اثربخشی گروه برنامه خانواده محور در برابر گروه کنترل بود. بین نمرات اضطراب در سه مرحله پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری با لحاظ کردن گروه های مختلف آزمایش و کنترل تفاوت معناداری وجود دارد. در متغیر افسردگی اثر اصلی گروه (423/0=Ƞ2 ، 05/0p< ، 846/27F=) معنادار می باشد. نتایج نشان می دهد اثر اصلی زمان (781/0=Ƞ2 ، 05/0p< ، 824/135F= ) معنادار است. در متغیر استرس اثر اصلی گروه (634/0=Ƞ2 ، 05/0p< ، 767/65F= ) معنادار می باشد. در متغیر تبعیت از درمان اثر اصلی گروه (80/0=Ƞ2، 05/0p<، 726/172F=) معنادار می باشد.یعنی بدون درنظر گرفتن گروه آزمایش و کنترل تغیرات میانگین نمرات از مرحله پیش آزمون به پس آزمون و پی گیری معنی دار می باشد.
نتیجه گیری: نتایج این پژوهش نشان داد که برنامه خانواده محور در بهبود تبعیت از درمان و پریشانی روانشناختی در کارکنان مبتلا به دیابت و فشارخون مؤثر است. توانمندسازی خانواده ارائه و آموزش سبک زندگی ارتقادهنده سلامت به خانواده افراد با اختلال های مزمن بوده، که به خانواده ها کمک می کند تا با مشکلات خانوادگی مرتبط با اختلال مزمن مقابله کنند و نقاط قوت خانواده را در تلاش برای ارتقای ایمنی، رفاه و سازگاری فرد مبتلا تقویت نمایند.
پیامدهای روان شناختی کرونا ویروس (کووید 19) در دانشجویان: مطالعه مروری نظام مند(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی سلامت سال ۱۲ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۴۷)
105 - 117
حوزههای تخصصی:
مقدمه: هدف از مطالعه ی حاضر، بررسی پیامدهای روانشناختی ویروس کووید 19 بر دانشجویان به روش مروری نظام مند بود.
روش: مقالات چاپ شده از زمان شیوع اپیدمی کرونا در خلال سال های 2019 تا 2023 در پایگاه های اطلاعاتی PupMed، Science direct،Google Scholar، ProQuest با جستجوی کلیدواژه های قرنطینه، سلامت روان، مشکلات روان شناخی و دانشجویان مورد بررسی قرار گرفتند و در نهایت از بین 70 مقاله، 34 مقاله وارد پژوهش شد.
یافته ها: ارزیابی یافته های حاصل از مقالات مورد بررسی نشان داد استرس پس از آسیب، افسردگی، اضطراب، ترس، وسواس فکری- عملی، انزوای اجتماعی، افکار خودکشی، کیفیت خواب پایین، اختلال خلقی، اختلال عملکردی، رژیم غذایی غلط، سوء مصرف الکل، درگیری های بین فردی، محدودیت های ارتباط اجتماعی، عدم تمرکز، مشکلات یادگیری و احساس تنهایی از پیامد های روانشناختی ویروس کووید 19 در دانشجویان به شمار می رود.
نتیجه گیری: با توجه به تاثیرات منفی روانشناختی پاندمی کرونا بر دانشجویان نیاز است تا برنامه ریزی مناسب و فراگیر در این زمینه صورت گیرد و مداخلات موثری در راستای ارتقاء سلامت این قشر از جامعه طراحی و اعمال شود.
عوامل روان شناختی تسهیل کننده بهبودی بیماران پیوند مغز استخوان: مرور سیستماتیک(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی سلامت سال ۱۲ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴ (پیاپی ۴۸)
83 - 100
حوزههای تخصصی:
مقدمه: تعیین عوامل روان شناختی تسهیل کننده بهبودی بیماران پیوند مغز استخوان برای سیاست گذاری های مناسب در جهت شناسایی مشکلات احتمالی و توسعه مداخلات مناسب در بهره مندی بهتر و افزایش موفقیت در پیوند مغز استخوان، بسیار حائز اهمیت است. هدف این مطالعه مرور عوامل روان شناختی تسهیل کننده بهبودی بیماران پیوند مغز استخوان بود.
روش: در مرور سیستماتیک حاضر از موارد گزارش ترجیحی برای بررسی های سیستماتیک و متاآنالیز (پریزما) و همچنین پیامدهای احتمالی آن برای خطر سوگیری استفاده شد. در همین راستا، اطلاعات موردنیاز از از پایگاه های science Direct, Scopus, PubMed برای انتخاب مقالات لاتین و پایگاه های مقالات فارسی، ISC با محدود کردن سال برای انتخاب مقالات انگلیسی به 2009 تا 2022 و سال های 1390-1401 جهت انتخاب مقاله های فارسی برداشته شدند که بر اساس معیارهای موردنظر محدود شدند. واژه هایی همچون پیوند سلول های بنیادی خون ساز، عوامل روان شناختی، تسهیل کننده، بهبودی مورد جستجو قرار گرفتند. برای ترکیب داده ها از روش سنتز روایتی استفاده شد.
یافته ها: در این مطالعه، کیفیت 37 مقاله تأیید شد و عوامل روان شناختی تأثیرگذار بر بهبودی بیماران پیوند مغز استخوان شناسایی شدند. پریشانی جسمی، کاهش کیفیت زندگی بیماران، احتمال افزایش علائم اضطراب و افسردگی، از بزرگترین جالش های پیش روی بیماران بود. معنویت ورزی، سواد سلامتی، مداخلات ورزشی و روان شناختی در جهت پذیرش بیماری و افزایش بهزیستی روان شناختی در ارتقای نتایج سلامت روان شناختی و پزشکی تاثیر معنادار دارد.
نتیجه گیری: شناسایی عوامل روان شناختی تأثیرگذار بر بهبودی بیماران پیوند مغز استخوان از جمله؛ سواد سلامتی، برنامه های ورزشی، خوش بینی، جنسیت، حمایت اجتماعی، سلامت روانی، عوامل سبک زندگی، درک پیوند و پیگیری در تنظیم پروتکل هایی جهت افزایش بهداشت روانی بیماران تحت پیوند موثر هستند.
مدل یابی ساختاری رابطه سازگاری هیجانی و ذهن آگاهی با میانجگری تنظیم شناختی هیجان در بیماران مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی سلامت سال ۱۳ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۴۹)
83 - 98
حوزههای تخصصی:
مقدمه: مولتیپل اسکلروزیس شایع ترین بیماری سیستم اعصاب مرکزی است که باعث از کارافتادگی و ناتوانی بسیاری از بیماران می شود. در این راستا، پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه سازگاری هیجانی و ذهن آگاهی با میانجگری تنظیم شناختی هیجان در بیماران مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس انجام شد.
روش: روش این پژوهش توصیفی و طرح پژوهش از نوع طرح های همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش حاضر را تمامی افراد مبتلا به بیماری ام.اس در شهر تهران در سال 1401 تشکیل دادند. برای این منظور به انجمن ام.اس ایران مراجعه و 300 بیمار به وسیله نمونه گیری داوطلبانه و در دسترس انتخاب شدند. برای جمع آوری داده های پژوهش از پرسشنامه های سازگاری هیجانی (رابیو و همکاران، 2007)، ذهن آگاهی (کارداسیوتو و همکاران، 2008) و تنظیم شناختی هیجان (گارنفسکی و کرایج، 2006) استفاده شد.
یافته ها: نتایج بدست آمده از این پژوهش نشان داد ابعاد ذهن آگاهی (آگاهی متمرکز بر لحظه حاضر و پذیرش) به عنوان متغیرهای برونزای پژوهش بر ابعاد سازگاری هیجانی (فقدان نظم بخشی انگیختگی های هیجانی و فیزیولوژیک، ناامیدی و تفکر آرزومندانه) هم دارای اثر مستقیم و هم اثر غیرمستقیم است (001/0>P).
نتیجه گیری: آنچه از یافته های حاضر می توان نتیجه گرفت، اهمیت دادن به آموزش مهارت های ذهن آگاهی در بیماران مبتلا به ام .اس و بهبود مهارت های شناختی در تنظیم هیجانی است. باتوجه به استرس ادراک شده توسط این افراد، هرچه قدر فرد بر آرزوها و افکار مخرب متمرکز شود و تمرکز خود را بر زمان حال از دست دهد و نتواند بیماری خود را بپذیرد، بدون شک سیر و روند بیماری سریع تر خواهد بود.
اثربخشی ذهن آگاهی بر مکانیزم های دفاعی، سیستم های مغزی رفتاری و زودانگیختگی در بیماران مبتلا به فشارخون(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی سلامت سال ۱۳ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۴۹)
115 - 128
حوزههای تخصصی:
مقدمه: یکی از شایع ترین بیماری های مزمن، پرفشاری خون است. این پژوهش با هدف اثربخشی ذهن آگاهی بر مکانیزم های دفاعی، سیستم های مغزی رفتاری و زود انگیختگی در بیماران مبتلا به فشارخون انجام شد.
روش: پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی و از نظر روش اجرا نیمه تجربی با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل کلیه بیماران مبتلا به فشار خون شهر آزادشهر و دارای پرونده سلامت در مراکز بهداشتی_درمانی شهری در سال 1401 بودند. با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس 30 بیمار انتخاب و در دو گروه آزمایش و گواه (هر گروه 15 نفر) بصورت تصادفی جایگزین شدند. گروه آزمایش تحت 8 جلسه 90 دقیقه ای درمان ذهن آگاهی قرار گرفت اما گروه گواه تا پایان پژوهش، مداخله ای دریافت نکرد. ابزار پژوهش پرسشنامه سبک های دفاعی آندروز و همکاران (1993)، سیستم های مغزی رفتاری کارور و وایت (1994) و تکانشگری بارت و همکاران (2004) بود. داده های پژوهش با تحلیل کوواریانس چندمتغیره و نرم افزار spss نسخه 24 تجزیه و تحلیل شد.
یافته ها: نتایج نشان داد که درمان ذهن آگاهی بر مکانیزم های دفاعی، سیستم های مغزی رفتاری و زودانگیختگی در بیماران مبتلا به فشار خون اثربخش است (05/0>p).
نتیجه گیری: نتایج پژوهش حاکی از آن است که ذهن آگاهی با آگاهی فرد از چرخه های معیوب شناختی خود و کاهش افکار منفی منجر به بهبود مکانیزم های دفاعی، سیستم های مغزی رفتاری و زودانگیختگی در بیماران مبتلا به فشارخون می شود.
نقش فاجعه انگاری درد، تنیدگی ادراک شده و اجتناب تجربه ای در تنهایی بیماران اسکلروز چندگانه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی سلامت سال ۱۳ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۴۹)
143 - 154
حوزههای تخصصی:
مقدمه: اسکلروز چندگانه یک بیماری مزمن پیش رونده در سیستم اعصاب مرکزی می باشد که بر جنبه های مختلف زندگی شخص اثرگذار است. بر این اساس، هدف پژوهش حاضر بررسی نقش فاجعه انگاری درد، تنیدگی ادراک شده و اجتناب تجربه ای در تنهایی بیماران مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس می باشد.
روش: روش پژوهش از نوع توصیفی-همبستگی بود. جامعه مورد مطالعه شامل تمامی بیماران مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس ساکن شهر رشت در سال 1401 بود که 120 نفر به روش نمونه گیری دردسترس انتخاب شدند. به منظور گردآوری داده ها، از پرسشنامه فاجعه سازی درد (سالیوان و همکاران، 1995)، مقیاس تنیدگی ادراک شده (کوهن و همکاران، 1983)، پرسشنامه پذیرش و عمل (بوند و همکاران، 2011) و مقیاس احساس تنهایی (دی توماسو و همکاران، ۲۰۰۴) استفاده شد. داده ها با روش همبستگی پیرسون و رگرسیون گام به گام مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافته ها: نتایج نشان داد که بین فاجعه انگاری درد، تنیدگی اداراک شده و اجتناب تجربه ای با تنهایی همبستگی مثبت معنادار وجود دارد. همچنین، یافته ها نشانگر این بودند که تنها اجتناب تجربه ای قدرت پیش بینی تنهایی را دارد ) 05/0 p< ).
نتیجه گیری: فاجعه انگاری درد، تنیدگی ادراک شده و اجتناب تجربه ای از طریق عدم پذیرش احساسات و افکار موجب افزایش تنهایی بیماران مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس شده است.
نقش ساختاری سطح کارکرد شخصیت و سبک های دلبستگی در غذا خوردن هیجانی: عامل واسطه ای مکانیزم های دفاعی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی سلامت سال ۱۳ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۴۹)
99 - 114
حوزههای تخصصی:
مقدمه: پژوهش حاضر با هدف تعیین اثر ساختاری سطح کارکرد شخصیت و سبک های دلبستگی بر غذا خوردن هیجانی با در نظر گرفتن عامل واسطه ای مکانیسم های دفاعی انجام گرفت.
روش: در یک طرح همبستگی با روش مدل سازی معادلات ساختاری، تعداد 800 شرکت کننده به روش نمونه گیری دردسترس انتخاب شدند داده ها با پرسشنامه های رفتار خوردن داچ، پرسش نامه سبک دلبستگی بزرگسالان کولینز و رید، پرسش نامه سبک های دفاعی و فرم کوتاه مقیاس سطوح کارکرد شخصیت توسط افراد نمونه جمع آوری شد.
یافته ها: سطح کارکرد شخصیت (52/0) و سبک های دلبستگی ایمن (91/0)، اضطرابی (39/0) و اجتنابی (51/0) بر غذا خوردن هیجانی اثر ساختاری مستقیم دارد (05/0>P). سطح کارکرد شخصیت با درنظرگرفتن عامل واسطه ای مکانیزم های دفاعی رشدیافته (76/0)، رشدنایافته (83/0) و روان آزرده (79/0) بر غذاخوردن هیجانی اثر ساختاری غیرمستقیم دارد (05/0>P). سبک های دلبستگی ایمن (61/0)، اضطرابی (61/0) و اجتنابی (72/0) با درنظرگرفتن عامل واسطه ای مکانیزم های دفاعی رشدیافته بر غذاخوردن هیجانی اثر ساختاری غیرمستقیم دارد (05/0>P). سبک های دلبستگی ایمن (78/0)، اضطرابی (60/0) و اجتنابی (79/0) با درنظرگرفتن عامل واسطه ای مکانیزم های دفاعی رشدنایافته بر غذاخوردن هیجانی اثر ساختاری غیرمستقیم دارد (05/0>P). سبک های دلبستگی ایمن (86/0)، اضطرابی (67/0) و اجتنابی (73/0) با درنظرگرفتن عامل واسطه ای مکانیزم های دفاعی روان آزرده بر غذاخوردن هیجانی اثر ساختاری غیرمستقیم دارد (05/0>P).
نتیجه گیری: از آنجا که اختلال در شخصیت با پرخوری و خوردن کنترل نشده ارتباط دارد لذا می توان این طور نتیجه گیری نمود که افراد دارای پرخوری، کارکرد شخصیت ناسازگار بالاتر و کارکرد شخصیت سازگار پایین تری دارند. بر اساس نظریه ی تنظیم هیجان که یکی از نظریه های رفتار غذا خوردن هیجانی است، خوردن هیجانی می تواند با کاهش هیجانات منفی، خلق و خو را بهبود بخشد. لذا با توجه به همپوشی بین مفاهیم تنظیم هیجان در دو متغیر سطح کارکرد شخصیت و غذا خوردن هیجانی به نظر می رسد این اشتراک علت ارتباط این دو متغیر با یکدیگر باشد. دفاع نابالغ با خوردن هیجانی مرتبط است و خوردن هیجانی نیز همچون مکانیزم دفاعی راهبردی برای کاهش هیجانات منفی می باشد که در نهایت آسیب های بسیاری را به دنبال دارد. هماهنگی مادر با کودک در موقعیت های پراسترس خودتنظیمی و مبانی شناختی و هیجانی و راهبردهای مقابله ای کودک را شکل می دهد؛ در صورتی که دلبستگی ایمن در فرد شکل نگیرد، قادر به تنظیم هیجانات و کنترل هیجانات خود به شیوه ی صحیح نخواهند بود و از راهبردهای نامناسبی همچون پرخوری برای تنظیم هیجانات خود استفاده خواهد کرد. نتایج پژوهش می تواند به تدوین و طراحی مداخلات روانشناختی و پروتکل های درمان پرخوری و چاقی کمک کند.
بررسی اثر اختلالات روانی بر بروز بیماری های جسمی در همبودی های دوگانه با استفاده از یادگیری ماشینی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی سلامت سال ۱۲ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴ (پیاپی ۴۸)
73 - 82
حوزههای تخصصی:
مقدمه: مقدمه: تحقیقات نشان داده اند که اختلالات روانی می توانند باعث بروز بیماری های جسمی شوند. از سوی دیگر، بسیاری از بیماری های جسمی نیز با یکدیگر همبودی دارند. این مطالعه با هدف بررسی اثر
ارتباطات اختلالات روانی در بروز بیماری های جسمی در همبودی های دوگانه انجام شد.
روش: مطالعه حاضر از نوع زمینه یابی- همبستگی بود. جامعه آماری شامل زنان و مردان بزرگسال 18 تا 80 سال، ساکن شهر تهران بودند که در شش ماهه اول سال 1399 به علت بیماری به مراکز درمانی مراجعه کرده بودند. نمونه گیری خوشه ای در دسترس بود. کل شرکت کنندگان در طرح 304 نفر بودند که تعداد گروه همبودی دوگانه (2 مورد ابتلا) 110 نفر بود. ابزارهای اندازه گیری شامل چک لیست استاندارد بیماری های جسمی و فهرست علائم بالینی scl -90 می باشد. جهت تجزیه و تحلیل اطلاعات از شیوه یادگیری ماشینی استفاده شد.
یافته ها: نتایج نشان داد که بیش از همه بروز فشارخون و سردرد تحت تاثیر پرخاشگری، مشکلات قلبی و آرتروز تحت تاثیر افسردگی، دیابت تحت تاثیر اضطراب، مشکلات تنفسی و گوارشی تحت تاثیر ترس مرضی، چاقی و آلرژی تحت تاثیر وسواس، و بیماری های پوستی تحت تاثیر مشکلات تعاملی قرار دارند.
نتیجه گیری: با توجه به نتایج مشخص می گردد که بروز بیماری های جسمی در همبودی های دوگانه تحت تاثیر اختلالات روانی قرار دارند. درک این موجب ارتقای بینش ما شده و کاربردهای عملی در آسیب شناسی و طراحی مداخلات خواهد داشت.
انطباق فرهنگی پروتکل ماتریکس درمان مبتنی بر پذیرش و پای بندی برای رفتارهای مرتبط با سلامت در جمعیت ایرانی مبتلا به چاقی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی سلامت سال ۱۳ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۴۹)
21 - 42
حوزههای تخصصی:
مقدمه: تفاوت های فرهنگی ممکن است سبب شود درمان معینی که نتایج پژوهش ها حاکی از اثربخشی آن در بافتار خاصی است در بافتار دیگری مؤثر واقع نشود. هدف پژوهش حاضر انطباق فرهنگی پروتکل ماتریکس درمان مبتنی بر پذیرش و پای بندی برای رفتارهای مرتبط با سلامت (سالم خوردن و ورزش کردن) در جمعیت ایرانیِ مبتلا به چاقی بود.
روش: پژوهش در پنج مرحله انجام شد: ترجمه پروتکل، گردآوری اطلاعات، انطباق مقدماتی پروتکل، آزمایش مقدماتی، و انطباق نهایی پروتکل. در مرحله 2، سه متخصص موج سوم رفتاردرمانی، یک متخصص تغذیه، و یک مربی بدن سازی، در مرحله 4، پنج مبتلا به چاقی، و در مرحله 5، هفت متخصص موج سوم رفتاردرمانی شرکت کردند. داده ها به صورت کمی (میانگین و شاخص روایی محتوایی) و کیفی تحلیل شد.
یافته ها: پروتکلی متشکل از 12 جلسه آماده شد، که به هریک از شش گامِ ماتریکسِ درمان مبتنی بر پذیرش و پای بندی دو جلسه اختصاص یافت. تغییراتی در محتوای ماتریکس درمان مبتنی بر پذیرش و پای بندی از نظر استعاره ها، تمرین ها، و ابزارها صورت گرفت. نتایج شاخص روایی محتوایی حاکی از روایی محتوایی عالیِ تک تک جلسات و کل پروتکل بود.
نتیجه گیری: برای آنکه بتوان از پروتکل ماتریکس درمان مبتنی بر پذیرش و پای بندی استفاده مؤثری در جمعیت ایرانی مبتلا به چاقی کرد، انطباق فرهنگی ضروری به نظر می رسد.
اثربخشی برنامه ذهن آگاهی بر کارکردهای اجرایی ورزشکاران بدن ساز حرفه ای دارای آسیب جسمانی با بررسی نقش واسطه ای نشخوار فکری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی سلامت سال ۱۳ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۵۰)
23 - 44
حوزههای تخصصی:
مقدمه: هدف پژوهش حاضر تعیین میزان اثربخشی آموزش ذهن آگاهی بر کارکردهای اجرایی ورزشکاران بدن ساز حرفه ای دارای آسیب جسمانی با بررسی نقش واسطه ای نشخوار فکری بود.
روش: در یک مطالعه نیمه تجربی و از نوع مطالعات کارآزمایی کنترل شده تصادفی، تعداد 40 نفر ورزشکار بدنساز حرفه ای دارای آسیب جسمانی از جمعیت بدنسازان ساکن شهر تهران بزرگتر از 20 سال به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. طبق روش نمونه گیری و ملاک های ورود و خروج آزمودنی ها در دو گروه آزمایش و کنترل گماشته شدند. جهت گردآوری داده ها مطابق طرح پژوهش، آزمودنی های هر دو گروه در مرحله ی پیش آزمون به پرسشنامه های نشخوار فکری (RRS) و کارکردهای اجرایی (EFQ) به عنوان پیش آزمون پاسخ دادند. سپس گروه آزمایش به مدت 12 جلسه یک و نیم ساعته برنامه ذهن آگاهی را دریافت نمود. بعد از اتمام جلسات مداخله، نهایتا از هر دو گروه پس آزمون گرفته شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها و به منظور تعیین اثربخشی مداخله از تحلیل کواریانس استفاده شد و برای تعیین نقش واسطه ای نشخوار فکری در اثربخشی مداخله بر کارکردهای اجرایی از روش تحلیل مسیر استفاده شد.
یافته ها: نتایج حاکی از آن است که روش مداخله ذهن آگاهی بر کارکردهای اجریی و نشخوار فکری اثربخش می باشد (01/0P<) همچنین نتایج نشان داد که نشخوار فکری در اثربخشی برنامه ذهن آگاهی بر کارکردهای اجرایی ورزشکاران بدنساز حرفه ای دارای آسیب جسمانی نقش واسطه ای ایفا می کند. به نظر می رسد برنامه مداخله ذهن آگاهی کارکردهای اجریی را بهبود می بخشد و نشخوار فکری را نیز در ورزشکاران کاهش می دهد.
نتیجه گیری: بر این اساس لازم است مراکز و روان درمانی فعال در حوزه روان شناسی ورزشی برای ارتقای سلامت روانی ورزشکاران از برنامه مذکور استفاده نمایند.
رابطه باورهای جهان فرضی با اتخاذ رفتارهای پیشگیرانه دانشجویان در قرنطینه کووید 19(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی سلامت سال ۱۲ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴ (پیاپی ۴۸)
15 - 26
حوزههای تخصصی:
مقدمه: پژوهشگران مدیریت بحران، مقیاس جهانی فرضی (WAS) را برای نشان دادن تغییرات مفروضات برای پیش بینی خطرات سلامت روان بر اساس مدل جانوف-بولمن به کار می برند. در طول بحران قرنطینه COVID-19، اتخاذ رفتارهای پیشگیرانه در جامعه مستلزم درک مفروضات افراد در مورد جهان بود و این امر ابتدا نیازمند بررسی ساختار عاملی مقیاس جهان فرضی بود.
روش: این پژوهش از حیث هدف، کاربردی و از حیث گردآوری داده ها، توصیفی بود. از بین دانشگاه های فردوسی مشهد و اصفهان، 452 دانشجوی ۱۸ساله و بالاتر (245 زن) به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به مقیاس جهان فرضی و پرسش نامه اتخاذ رفتارهای پیشگیرانه پاسخ دادند. داده ها با استفاده از تحلیل عاملی اکتشافی و تحلیل رگرسیون گام به گام تجزیه وتحلیل شد.
یافته ها: نتایج تحلیل عاملی اکتشافی نسبتاً رضایت بخش بود و با مدل اصلی جهان فرضی مطابقت داشت. در طول دوره قرنطینه، مفروضات دانشجویان درباره جهان، به طور معناداری با اتخاذ رفتارهای پیشگیرانه همبستگی داشت. رگرسیون گام به گام نشان داد مفروضه های تصادفی نبودن و ادراک کنترل پذیری، اتخاذ رفتارهای پیشگیرانه را پیش بینی می نمود.
نتیجه گیری: قرنطینه و گسترش آن تأثیرات منفی بر سلامت روان را می افزاید. این یافته های قرنطینه COVID-19 با مفروضات قبلی مبنی بر عدم تغییر اندازه گیری در یک نمونه و راه حل عامل همسو هستند و می توانند به درک جهان فرضی دانشجویان در مواجهه با تروما و تغییرات شناختی مرتبط با آن در حوزه های پژوهش و عمل کمک کنند.
اثربخشی روان درمانی مثبت گرا بر تبعیت درمانی بیماران مزمن سرطان سینه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی سلامت سال ۱۲ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴ (پیاپی ۴۸)
101 - 112
حوزههای تخصصی:
مقدمه: مطالعه حاضر با هدف بررسی اثربخشی روان درمانی مثبت گرا بر تبعیت درمانی بیماران مزمن سرطان سینه انجام گرفت.
روش: ین مطالعه به روش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون پس آزمون با گروه کنترل بر روی 30 نفر (گروه آزمون 15 نفر و گروه گواه 15 نفر) از زنان مبتلا به سرطان سینه مراجعه کننده به مرکز تحقیقات سرطان شهر تهران انجام شد. نمونه ها به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شده و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه جای دهی شدند. گروه آزمایش تحت مداخله 8 جلسه ای روان درمانی مثبت گرا قرار گرفتند، درحالی که گروه گواه هیچ مداخله ای را دریافت نکردند. به منظور گردآوری اطلاعات از مقیاس تبعیت درمانی بیماران مزمن در مورد شرکت کنندگان اجرا گردید. داده ها با استفاده از شاخص های آمار توصیفی و آزمون تحلیل کوواریانس چند متغیره در نرم افزار SPSS مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت.
یافته ها: یافته های پژوهش نشان داد که بین گروه آزمایش وگروه گواه در نمره های تبعیت درمانی تفاوت معنادار وجود دارد (05/0>p). روش روان درمانی مثبت گرا تاثیر بر افزایش تبعیت درمانی دارد و درمانگران می توانند از این روش در جهت افزایش تبعیت درمانی این بیماران استفاده نمایند.
نتیجه گیری: نتیجه این پژوهش و پژوهش های مشابه می توانند در حوزه های درمانی بیماران مزمن سرطان سینه مورد استفاده قرار گیرد.
تاثیر درمان راه حل محور کوتاه مدت بر نگرش تزریق واکسن و اضطراب سلامت در زنان باردار در همه گیری کووید-۱۹(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی سلامت سال ۱۳ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۴۹)
71 - 82
حوزههای تخصصی:
مقدمه: بارداری با تغییرات جسمانی و هیجانی همراه است که شرایط خاص کووید-19 می تواند در بر سطح اضطراب سلامتی آن دامن بزند. پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی درمان راه حل محور کوتاه مدت بر نگرش تزریق واکسن و اضطراب سلامت در زنان باردار در همه گیری کووید-۱۹ انجام شد.
روش: طرح پژوهش حاضر شبه آزمایشی از نوع پیش و پس آزمون بود. نمونه آماری را 30 نفر از زنان باردار مراجعه کننده به مرکز خدمات جامع سلامت سیاهکل تشکیل دادند که به صورت هدفمند غیر تصادفی انتخاب و در دو گروه 15 نفره آزمایش و گواه به صورت تخصیص تصادفی جایدهی شده و به پرسشنامه های اضطراب سلامتی (سالکوسیکس و وارویک، 1989) و نگرش واکسن (رحمانیان و همکاران، 1399) به صورت داوطلبانه پاسخ دادند. گروه آزمایش، درمان راه حل محور کوتاه مدت (کار دشازر و همکاران، 2006 ) را در 5 جلسه دریافت کرد و گروه گواه مداخله ای دریافت نکرد. داده ها با تحلیل کوواریانس تحلیل شد.
یافته ها: یافته ها نشان داد درمان راه حل محور کوتاه مدت بر نگرش تزریق واکسن و اضطراب سلامت در زنان باردار در همه گیری کووید-۱۹ اثر دارد (05/0>P).
نتیجه گیری: براساس نتایج به دست آمده می توان گفت در شرایط بحرانی با کاربست مداخله های راه حل محور و کوتاه مدت می توان نگرش ارتقاء سلامت از طریق تزریق واکسن کووید-19 را در زنان باردار افزایش داد و اضطراب سلامتی را در ایشان کاهش داد.