فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۲۱ تا ۲۴۰ مورد از کل ۱٬۷۵۳ مورد.
منبع:
روان شناسی سلامت سال نهم تابستان ۱۳۹۹ شماره ۲ (پیاپی ۳۴)
95 - 120
حوزههای تخصصی:
مقدمه: مطالعه حاضر با هدف بررسی اثربخشی مداخله مبتنی بر رویکردهای تحلیل وجودی و معنویت بر کیفیت و معنای زندگی مبتلایان به ام اس صورت پذیرفت . روش: پژوهش به روش تک شرکت کننده و طرح آزمایشی خط مبنا چندگانه، انجام شد. 5 نفر به صورت نمونه گیری هدفمند در دسترس انتخاب و مورد مداخله قرار گرفتند. مداخله در 12 مبحث، هفته ای دو جلسه یک ساعته برگزار شد. جهت بررسی فرآیند و مکانیسم تغییرات از مقیاس های معنای زندگی و کیفیت زندگی در مبتلایان به ام اس استفاده شد. بعد از به دست آوردن نمرات خط مبنا در مرحله پیش آزمون، شرکت کنندگان طی شش مرحله در فرآیند مداخله و دو مرحله پیگیری به مقیاس ها پاسخ دادند. داده ها به روش ترسیم دیداری، شاخص تغییر پایا (RCI)و فرمول درصد بهبودی تحلیل شدند. یافته ها: درصد بهبودی در دو مقیاس در سه مرحله و برای 5 شرکت کننده محاسبه شد. میانگین درصد بهبودی در مرحله مداخله برای معنایابی زندگی 32/114% و برای کیفیت زندگی 14/79% به دست آمدو در مرحله پیگیری برای معنایابی زندگی 5/185% و برای کیفیت زندگی برابر با 28/123% برآورد شده است. مداخله بر کیفیت و معنای زندگی مبتلایان تأثیر مثبت و پایداری داشته، اما خرده مقیاس ها با مکانیسم متفاوتی تغییر کرده اند . نتیجه گیری: مداخله مبتنی بر تحلیل وجودی و معنویت با تأثیرگذاری بر سطوح مختلف معنای زندگی، کیفیت زندگی مبتلایان را در دو سطح جسمی و روانی ارتقا بخشیده است؛ بنابراین در مداخلات روانشناختی برای مبتلایان به ام اس می توان از این رویکرد سود جست.
Effectiveness of Barlow`s Unified Transdiagnostic Treatment, Emotion- Focused Therapy and Mindfulness on Moderating the Eating Behavior of Adults with Obesity(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
Iranian Journal of Health Psychology, Volume ۳, Issue ۲ - Serial Number ۶, November ۲۰۲۰
89 - 102
حوزههای تخصصی:
Objective: The aim of this study was to compare the effectiveness of Barlow's transdiagnostic, emotion-focused and mindfulness therapy on moderating the eating behavior of adults with obesity. Method: The present research project was a quasi experimental pre test- post test, and follow up with a control group. The statistical population included all people with obesity in Tehran. Sixty people were randomly selected through available sampling methods and were assigned to four groups: (1) Barlow's transdiagnostic therapy, (2) emotion- focused therapy, (3) mindfulness-based therapy and (4) control group. Data were analyzed using the Dutch Eating Behavior Questionnaire (DEBQ) in three stages: pre test,- post test, and follow up, and were analyzed by mixed-design analysis of variance test. Results: The research findings showed that intragroup effects regarding emotional, environmental, and inhibited eating were significant (p <0.05). Regarding intergroup effects, a significant and stable effectiveness was found in the subscale of emotional and inhibited eating in emotion- focused therapy group and in the subscale of environmental eating in mindfulness-based therapy group (p <0.05). Conclusion: Based on the results of this study, it can be said that emotion- focused therapy, can help people to moderate emotional and inhibited eating through emotional experience and making sense of emotions, and mindfulness therapy can help people to moderate environmental eating by making them focus on the present moment and break repetitive patterns.
ارائه مدل اکتشافی جهت بیان روابط بین عوامل شخصیتی، سبک های دلبستگی، منبع کنترل، راهبردهای مقابله ای و استرس ادراک شده با ادراک بیماری در مبتلایان به هموفیلی: با تأکید بر نقش میانجیِ سبک های تبادل اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر ارائه مدل اکتشافی جهت بیان روابط بین عوامل شخصیتی، سبک های دلبستگی، منبع کنترل، راهبردهای مقابله ای و استرس ادراک شده با ادراک بیماری در مبتلایان به هموفیلی، با تأکید بر نقش میانجی سبک های تبادل اجتماعی بود. پژوهش حاضر از نوع همبستگی مبتنی بر تحلیل مسیر است. به منظور اجرای پژوهش از بیماران عضو کانون حمایت از هموفیلی در شهر اصفهان، 450 نفر، به شیوه تصادفیِ ساده انتخاب شدند. ابزارهای به کار رفته در این پژوهش شامل پرسشنامه پنج عاملی شخصیتی نئو، مقیاس سبک های دلبستگی هازن و شیور، مقیاس کنترل راتر، پرسشنامه سبک های مقابله با استرس اندلر و پارکر، پرسشنامه استرس ادراک شده کوهن، پرسشنامه ادراک بیماری و پرسشنامه سبک های تبادل اجتماعیِ لیبمن بود. نتایج پژوهش حاکی از رابطه خطی ویژگی های شخصیتی روان رنجوری، مسئولیت پذیری، برون گرایی و انعطاف پذیری، دو سبک مقابله ای (هیجان مدار، مسئله مدار و اجتنابی) و سبک دلبستگی ایمن با ادراک بیماری است. همچنین نتایج نشان داد ویژگی های شخصیتی (روان رنجوری، برون گرایی، دلپذیر بودن، انعطاف پذیری و مسئولیت پذیری)، سبک های مقابله ای (اجتنابی و هیجان مدار)، سبک دلبستگی (ایمن و ناایمن دوسوگرا) و منبع کنترل از طریق میانجی گری سبک تبادل اجتماعی انصاف با ادراک بیماری ارتباط دارند. بنابراین به منظور ارائه اقدامات، جهت بهبود ادراک بیمارانِ مبتلا به هموفیلی، لازم است علاوه بر توجه ویژه به ویژگی های شخصیتی، سبک های مقابله ای، سبک دلبستگی، منبع کنترل و استرس ادراک شده، متوجه سبک تبادل اجتماعی انصاف نیز بود.
تأثیر آموزش تحلیل رفتار متقابل بر نگرش صمیمانه، عزت نفس و افسردگی زنان معلول جسمی-حرکتی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی سلامت سال نهم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴ (پیاپی ۳۶)
25 - 44
حوزههای تخصصی:
مقدمه : ناتوانی نه تنها در جسم، بلکه بیشتر در نگرش معلولین وجود دارد. نگرش های منفی و موانع اجتماعی سبب کاهش عزت نفس و افزایش افسردگی آنان می شود. هدف پژوهش بررسی اثر آموزش تحلیل رفتار متقابل بر نگرش صمیمانه، عزت نفس و افسردگی زنان معلول جسمی- حرکتی کاشان در سال 1398 بود. روش : پژوهش نیمه آزمایشی با دو گروه آزمایش و گواه با طرح پیش آزمون- پس آزمون و پیگیری بود. جامعه آماری 48 زن معلول زیر نظر بهزیستی بود که 40 نفر به شیوه تصادفی انتخاب و در دو گروه مساوی قرار گرفتند. ابزار پژوهش، مقیاس های نگرش صمیمانه تریدول، عزت نفس آیزنک و افسردگی بک بود. پس از انجام پیش آزمون از گروه ها، آموزش تحلیل رفتار متقابل طی 8 جلسه، برای گروه آزمایش برگزار شد. سپس از دو گروه پس آزمون و یک ماه بعد آزمون پی گیری، گرفته شد. برای تحلیل داده ها از تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر استفاده گردید. یافته ها : آموزش گروهی سبب افزایش عزت نفس، نگرش صمیمانه، صمیمیت ذهنی، صمیمیت عاطفی و کاهش افسردگی معلولین گروه آزمایش نسبت به گروه گواه، شد (01/0≥ P). میانگین نمرات این متغیرها در گروه آزمایش، در پس آزمون و پی گیری، در یک سطح آماری بودند که نشان دهنده پایداری اثرات آموزش بود. نتیجه گیری : آموزش گروهی تحلیل رفتار متقابل از طریق شناخت ارزش های وجودی و بهبود ارتباط بین فردی در بهبود نگرش و عزت نفس و کاهش افسردگی معلولین مؤثر می باشد.
Anxiety and Depression among Tertiary Level Students in Bangladesh during COVID-19 Outbreak(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Objective: This study aimed to find out anxiety and depression among tertiary level students in Bangladesh during COVID-19 outbreak. Method: The online survey design was used in this study. To measure anxiety and depression, the Generalized Anxiety Disorder-7 (GAD-7) and Patient Health Questionnaire-9 (PHQ-9) scales were used. Binary logistic regression was performed to assess the impact of several factors on the likelihood that respondents would report that they had a problem with anxiety and depression. Results: The strongest predictor of binary logistic regression of reporting anxiety was gender (OR: 2.848; 95% CI; 1.836-4.417; p < .001) indicating female students had about 2.9 times more likely to report anxiety than male students controlling for all other factors. The duration of using social media (OR: 0.567; 95% CI; 0.329-0.978; p < 0.05) was also affecting the level of anxiety of the students. Depression was getting affected by the present living place (OR: 0.507; 95% CI; 0.316-0.814; p=.005). Conclusion: This study showed that students were having different level of anxiety and depression. Gender, the present living place and the duration of using social media were the significant factors for anxiety disorder. Depression was also getting affected by the present living place and the duration of using social media.
تأثیر برنامه تمرین ورزش هوازی بر سلامت روان و نگرانی تصویر بدنی زنان دارای انگ چاقی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی سلامت سال نهم تابستان ۱۳۹۹ شماره ۲ (پیاپی ۳۴)
137 - 154
حوزههای تخصصی:
مقدمه: نه تنها خود چاقی، بلکه آورده های چاقی نیز مسائلی مؤثر بر سلامت روانی و اجتماعی است که گاهی در کمک به افراد، بر درمان چاقی مقدم شمرده می شوند. انگ چاقی به عنوان نگرش های پیش داورانه نسبت به افراد چاق که می تواند با سلامت روان و نگرانی تصویر بدن زنان با انگ چاقی در ارتباط باشد، از آورده های مقدم در درمان چاقی است. ورزش و به طور مشخص برنامه تمرین ورزش هوازی به عنوان تقویت کننده های کارکردهای روان شناختی و فیزیولوژیک می تواند عاملی مؤثر بر سلامت روان و نگرانی تصویر بدن زنان دارای انگ چاقی تلقی شود. پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی برنامه تمرین ورزش هوازی بر سلامت روان و نگرانی تصویر بدن زنان دارای انگ چاقی انجام شد . روش: روش تحقیق حاضر نیمه آزمایشی و از نوع پیش آزمون –پس آزمون تک گروهی است. بدین منظور، 20 نفر زن جوان دارای انگ چاقی بر طبق مصاحبه تشخیصی DSM - 5 برای اختلالات خوردوخوراک و پرسشنامه انگ-خود مرتبط با وزن (لیلس و همکاران، 2010) با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و در ابتدا و انتها برنامه تمرین ورزش هوازی با پرسشنامه سلامت عمومی-28 گویه (گلدبرگ و هیلر، 1979) و پرسشنامه نگرانی تصویر بدن (لیتلتون، 2005) ارزیابی شدند. یافته ها: با استفاده از آزمون تحلیل واریانس تک و چند متغیری، نتایج نشان داد برنامه تمرین ورزش هوازی منجر به افزایش سلامت روان و کاهش نگرانی تصویر بدن زنان دارای انگ چاقی می شود . نتیجه گیری: ازاین رو می توان نتیجه گرفت، برنامه های ورزشی می توانند در کنار مداخلات روان شناختی، در انگ چاقی زنان و ابعاد مرتبط با آن تأثیرگذار باشند.
واکاوی تعیین گرهای فرهنگی سلامت با رویکرد کیفی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی سلامت سال نهم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴ (پیاپی ۳۶)
63 - 86
حوزههای تخصصی:
مقدمه: در دنیای معاصر، بررسی سلامت در سیر مطالعاتی خود از بعد زیستی به بعد اجتماعی و فرهنگی رسیده است. بسیاری از اندیشمندان بر این باورند که برداشت و تعریف سلامتی انعکاسی از پیشینه فرهنگی و اجتماعی افراد می باشد. هدف پژوهش حاضر واکاوی تعیین گرهای فرهنگی سلامت می باشد. روش: در تحقیق حاضر از روش کیفی و رویکرد تحلیل ساختاری استفاده شده است. شیوه گردآوری داده ها، مصاحبه بوده که با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند و معیار اشباع نظری، با 40 نفر از مطلعین کلیدی استان آذربایجان شرقی صورت گرفته است. اطلاعات حاصل از مصاحبه ها به وسیله نرم افزار micmac تحلیل شده است. یافته ها: کدگذاری یافته های مصاحبه نشان داد که مقولاتی چون فرهنگ تغذیه ای سلامت، سواد سلامت، اصلاح الگوی مصرف، سبک زندگی ورزشی، تصورات قالبی پزشکی، فشار پنهان رسانه ای، تقدم ارزش های مادیگرانه بر غیرمادیگرانه، تضادهای فرهنگی، تمایزطلبی و پرداخت به بیماری ها برحسب درجه شمولیت از تعیین گرهای فرهنگی مهم سلامت می باشد . نتیجه گیری: نتایج تحلیل ساختاری نشان می دهد که مطلعین کلیدی از بین مضامین اصلی، بیشترین و کمترین اولویت را به ترتیب به سواد سلامت و پرداخت به بیماری ها براساس درجه شمولیت داده اند
مدل ساختاری اعتیاد به اینترنت بر اساس صفات شخصیت مرزی و جامعه ستیز با میانجی گری عدم تحمل پریشانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه اینترنت به یکی از ملزومات زندگی دانشجویان تبدیل شده است و اعتیاد به آن مسبب مشکلات عدیده ای است. هدف پژوهش حاضر مدل یابی معادلات ساختاری صفات شخصیت مرزی و جامعه ستیز با اعتیاد به اینترنت و میانجی گری عدم تحمل پریشانی بود. جامعه آماری شامل دانشجویان زن و مرد دانشگاه تبریز بودند. 260 نفر به روش نمونه گیری خوشه ای انتخاب شدند و پرسشنامه های شخصیت مرزی، صفات جامعه ستیز لوینسون، اعتیاد به اینترنت یانگ و تحمل پریشانی سیمون و گاهر را تکمیل کردند. در نهایت 240 پرسشنامه با استفاده از روش تحلیل مسیر مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفتند. نتایج پژوهش نشان داد که صفات شخصیت مرزی و جامعه ستیز تأثیر مستقیمی بر اعتیاد به اینترنت دارند و عدم تحمل پریشانی میانجی معنی داری برای این روابط بود. پیشنهاد می شود که در بررسی و مداخلات اعتیاد به اینترنت، به نقش تحمل پریشانی در افراد با صفات مرزی و جامعه ستیز نیز توجه شود.
رابطه بین محیط خانواده، تعهد زناشویی، حمایت همسر و رفتارهای خود مراقبتی در بیماران قلبی: یک مطالعه معادلات ساختاری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی سلامت سال نهم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳ (پیاپی ۳۵)
87 - 112
حوزههای تخصصی:
مقدمه: بیماری قلبی نه تنها خود فرد بلکه خانواده وی را تحت تأثیر قرار می دهد. هدف اصلی این پژوهش بررسی رابطه بین محیط خانواده، تعهد زناشویی، حمایت همسر و رفتارهای خود مراقبتی در بیماران قلبی بود. روش: مطالعه حاضر، یک مطالعه همبستگی بود که با روش مدل یابی معادلات ساختاری انجام شد. جامعه آماری این پژوهش بیماران قلبی مراجعه کننده به مراکز بهداشتی شهر کرمان در سال 1397 بود که ازاین بین نمونه ای به حجم 200 نفر به شیوه در دسترس انتخاب شدند. داده ها با استفاده از پرسشنامه های رفتارهای خود مراقبتی جارسما و همکاران (2003)، تعهد زناشویی استنلی و مارکمن (1992)، جو خانوادگی موس و موس (1986) و حمایت همسر سالیس و همکاران (1987) جمع آوری و با آزمون های همبستگی پیرسون و رگرسیون چندگانه و مدل یابی معادلات ساختاری تحلیل شدند. یافته ها: یافته ها نشان داد که محیط خانواده و حمایت همسر قادر به پیش بینی معنی دار رفتارهای خود مراقبتی در بیماران قلبی بودند (05/0>p)، اما نقش پیش بین تعهد زناشویی معنی دار نبود (05/0<p). یافته های تحلیل معادلات ساختاری نشان داد که محیط خانواده خوب از طریق افزایش حمایت همسر بر رفتارهای خود مراقبتی بیمار تأثیر می گذارد. نتیجه گیری: نتایج پژوهش نشان داد که حمایت همسر در ارتباط بین محیط خانواده و رفتارهای خود مراقبتی بیماران قلبی نقش میانجی معنی داری دارد و تعهد زناشویی نقش معنی داری در مدل پیش بینی رفتارهای خود مراقبتی ندارد.
مقایسه استفاده از اطلاعات آنلاین مرتبط با سلامت، هویت اشتراکی آنلاین و استفاده از اطلاعات اشتراکی آنلاین در سطوح مختلف اضطراب کووید-19(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در طول بیماری همه گیر ویروس کرونا-2019، افراد مختلف سطوح متفاوتی از اضطراب مرتبط با کوید-19 را تجربه می کنند و بسیاری از آن ها به اینترنت و اطلاعات آنلاین مرتبط با سلامت استناد می کنند. هدف پژوهش حاضر، مقایسه استفاده از اطلاعات آنلاین مرتبط با سلامت، هویت اشتراکی آنلاین و استفاده از اطلاعات اشتراکی آنلاین در سطوح مختلف اضطراب کوید-19 است. در این مطالعه علی-مقایسه ای ، جامعه آماری پژوهش شامل دانشجویان دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه گیلان در هنگام شیوع کوید-19 در سال 1398 بود. از بین آنها ، 387 نفر از دانشجویان به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به پرسشنامه اضطراب کوید-19، پرسشنامه استفاده از اطلاعات آنلاین مرتبط با سلامت و مقیاس تقویت حباب هویت پاسخ دادند. با توجه به نمرات بالا و پایین پرسشنامه اضطراب کوید-19، شرکت کنندگان به دو گروه اضطراب بالا کوید-19 و گروه اضطراب پایین کوید- 19 تقسیم شدند. یافته ها نشان داد افراد دارای سطح بالای اضطراب کوید-19، نمرات بیشتری در استفاده از اطلاعات آنلاین مرتبط با سلامت و هویت اشتراکی آنلاین در مقایسه با افراد گروه اضطراب کم کوید-19 کسب کردند. باید اذعان داشت که در افراد با سطوح بالا اضطراب کوید-19، هویت اشتراکی آنلاین برجسته تر است و آن ها اتکا بیشتری به اطلاعات سلامتی موجود در سطح اینترنت دارند. بنابراین ضروری است که افراد در انتخاب اطلاعات آنلاین مرتبط با سلامت محتاط تر عمل کنند و همچنین محدودیت هایی برای انتشار این نوع اطلاعات در نظر گرفته شود.
بررسی شیوع آزار سایبری و متغیرهای دموگرافیک آزارگران، آزاردیدگان و آزارگر-آزاردیده های سایبری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
آزار سایبری به عنوان آسیب رسانی ارادی و مکرری که از طریق رایانه، تلفن همراه و سایر وسایل الکترونیکی اعمال می شود، تعریف شده است. در این پژوهش به بررسی شیوع این پدیده و توصیف متغیرهای دموگرافیک افراد مرتبط با آن پرداخته شده است. 425 نفر از دانش آموزان دختر و پسر دوره دوم دبیرستان شهر کرمانشاه به صورت تصادفی خوشه ای مورد بررسی قرار گرفتند. از این بین 2/53 درصد مونث (226 نفر) و 8/46 درصد نیز مذکر بودند (199 نفر). در دو ماه گذشته شیوع آزارگری سایبری 7/7 درصد، آزاردیدگی سایبری 9/10 درصد، آزارگری-آزاردیدگی سایبری 4/31 درصد بوده و 0/50 درصد نیز با این پدیده درگیر نبوده اند. بررسی متغیرهای دموگرافیک نیز نشان داد 54 درصد پسران و 46 درصد دختران با آزار سایبری درگیر بوده اند، همچنین افراد مرتبط با آزار سایبری اعتقادات مذهبی خانوادگی ضعیف تر و رابطه با والدین بدتری را گزارش کردند، ساعات استفاده روزانه شان از اینترنت بیشتر بوده و بیشترین فعالیتی که در اینترنت دارند در شبکه های اجتماعی است. نتایج بررسی سایر متغیرهای دموگرافیک نیز در جداول ارائه شده است. شیوع آزارگری و آزاردیدگی سایبری در حد سایر کشورها بوده اما آزارگری-آزاردیدگی سایبری نسبت به نتایج اعلام شده در سایر دنیا شیوع بیشتری دارد. همچنین نتایج برخی متغیرهای دموگرافیک تفاوت های قابل ملاحظه ای را نشان داد که باید در آینده مورد پژوهش های بیشتری قرار بگیرند.
ویژگی های روان سنجی پرسشنامه انعطاف پذیری روان شناختی در دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
انعطاف پذیری روان شناختی یک صفت چندوجهی است که در بسیاری از حوزه های زندگی از جمله سلامت روان نقش دارد. با توجه به نقش انعطاف پذیری روان شناختی، پژوهشگران به بررسی این خصوصیت علاقمند شدند؛ اما برای بررسی آن ابزاری که به صورت تخصصی انعطاف پذیری روان شناختی را مورد سنجش قرار دهد، در اختیار ندارند. هدف اصلی پژوهش حاضر بررسی روایی و پایایی نسخه فارسی پرسشنامه انعطاف پذیری روان شناختی بود تا در نبود یک مقیاس منسجم، کوتاه و مختص به اندازه گیریِ انعطاف پذیریِ روان شناختی بتواند در سنجش این خصوصیت در پژوهش های روان شناسی کمک کند. به منظور جمع آوری داده ها، 400 دانشجوی دختر و پسر دانشگاه فردوسی مشهد در سال تحصیلی 98-99با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند و پرسشنامه انعطاف پذیریِ روان شناختی را تکمیل کردند. برای بررسی روایی سازه از تحلیل عاملی اکتشافی و تأییدی استفاده شد و به منظور بررسی اعتبار محاسبه ضریب آلفای کرونباخ صورت گرفت. تحلیل عاملی نشان داد که این پرسشنامه 5عامل دارد که عبارتند از: تفسیر مثبت از تغییر، در نظر گرفتن خود به عنوان فردی منعطف، در نظر گرفتن خود به عنوان فردی گشوده و خلاق، تفسیر واقعیت به عنوان پویا و قابل تغییر بودن، و تفسیر واقعیت به عنوان چندوجهی بودن که پنج عامل بر روی هم 83/59% از واریانس کل پرسشنامه را تبیین می کردند. همسانی درونی گویه های پرسشنامه انعطاف پذیری روان شناختی برابر ضریب آلفای 89/0 به دست آمد که بیانگر پایایی مطلوب این پرسشنامه است. بر اساس نتایج تحلیل عامل اکتشافی و تأییدی در این پژوهش پرسشنامه انعطاف پذیری روان شناختی از روایی و اعتبار قابل قبول در دانشجویان برخوردار است .
مقایسه آموزش تنش زدایی خودزاد با خودگویی مثبت و آموزش تنظیم هیجانی بر کنترل عواطف بیماران عروق کرونری قلبی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی سلامت سال نهم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳ (پیاپی ۳۵)
25 - 50
حوزههای تخصصی:
مقدمه: بیماری عروق کرونری قلب(CHD)بیشترین بار بیماری را در بین بیماری های جسمی دارد. CHDاز بیماری های مزمنی است که در تحول و ماندگاری آن عوامل فیزیولوژیکی و روان شناختی با هم تعامل دارند. به همین دلیل اصلاح و حذف عوامل خطرساز روان شناختی در درمان CHDضروری است. از این رو، هدف پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی آموزش تنش زدایی خودزاد با خودگویی مثبت و تنظیم هیجانی بر تعدیل کنترل عواطف بیمارانCHD بود. روش: پژوهش حاضر از نوع شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون - پس آزمون و پیگیری با گروه کنترل، با روش نمونه گیری در دسترس از زنان داوطلب مبتلا به CHD، 45نفر انتخاب و در 3 گروه (دو گروه آزمایشو یک گروه کنترل) به تصادف جایگزین شدند. آزمودنی های هر گروه بر اساس پروتکل هر مداخله آموزش دیدند. کل آزمودنی ها قبل، بعد و یک ماه و نیم پس از آموزش به مقیاس کنترل عواطف (ACS) (ویلیامز، چمبلز و آهرنس، ۱۹۹۷) پاسخ دادند. داده های جمع آوری شده با کاربرد آزمون اندازه گیری مکرر و تعقیبی توکی مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفتند. یافته ها: نتایج نشان داد که هر دو گروه تنش زدایی خودزاد با خودگویی مثبت و گروه تنظیم هیجانی (05/0>p) در تعدیل کنترل عواطف مؤثر بوده اند، اما تفاوت دو گروه معنادار نیست (05/0p>). نتیجه گیری: هر دو آموزش با یاددهی فنون خاص خود می توانند کنترل عاطفه فرد را افزایش دهند، بنابراین بالینگران می توانند در کنار درمان های زیستی از این آموزش ها برای کنترل نشانه های CHD استفاده کنند.
الگوی تحلیل مسیر پیش بینی کرونافوبیا بر اساس عدم تحمل بلاتکلیفی و اضطراب سلامتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
همه گیری بیماری کرونا اثرات مختلفی بر جنبه های روانی افراد جامعه گذاشته است. بررسی ها نشان می دهند که با گسترش بیماری کرونا، ترس از این بیماری نیز در حال افزایش است. هدف از پژوهش حاضر مطالعه ارتباط عدم تحمل بلاتکلیفی و اضطراب سلامتی با کرونافوبیا در جامعه شهر تهران است. به این منظور نمونه ای شامل 430 زن و مرد بزرگسال توسط پرسشنامه اضطراب سلامتی (سالکوسکیس، 2002)، عدم تحمل بلاتکلیفی (فریستون، 1994)، و ترس از کرونا (گریفیتز و پاکپور، 2020) به صورت اینترنتی و از طریق شبکه های مجازی مورد ارزیابی قرار گرفتند. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از روش ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل مسیر استفاده شد. نتایج حاصل نشان داد که اضطراب سلامتی و عدم تحمل بلاتکلیفی رابطه مثبت و مستقیم با ترس از بیماری کرونا دارند. همچنین عدم تحمل بلاتکلیفی با میانجیگری اضطراب سلامتی و غیر مستقیم با ترس از کرونا رابطه دارد. این نتایج دارای تلویحات کاربردی برای کنترل و کاهش ترس از کرونا و کرونافوبیا خواهد شد. پیشنهاد می شود تا با توجه به این متغیرهای شخصیتی و شناختی، جهت طراحی مداخلات روان شناختی برای حفظ و ارتقای سلامت روان جامعه در شرایط همه گیری بیماری کرونا بهره گرفته شود.
Effectiveness of Emotionally-Focused Therapy on Depression of Patients with Coronary Heart Disease(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Introduction: The present study was conducted with the aim of examining the effectiveness of Emotionally Focused Therapy (EFT) on depression of heart disease patients in Tehran city in 2019. Method: The research method was semi-experimental with pretest-posttest and control group. The statistical population of the study consisted of all heart disease patients in Tehran city, among whom 30 individuals were selected through available sampling method and randomly assigned to experimental and control groups (15 in each group). The experimental group received Emotionally Focused Therapy training in nine 60-minute sessions, and the control group remained in the waiting list. The research instrument was depression questionnaire (Beck, Steer & Braun,1996) which was conducted in two stages of pretest and posttest. The analysis was performed through SPSS v24 in two descriptive and inferential statistical sections. Results: The results indicated that intervention used in this study could significantly decrease depression in heart disease patients (p˂0.05). Conclusion: Based on the results of this research, Emotionally Focused Therapy can be an effective intervention in reducing depression in heart disease patients.
Effectiveness of Cognitive-Behavioral Stress Management on Distress Tolerance, Pain Perception and Interleukin-12 in MS Patients(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
Iranian Journal of Health Psychology, Volume ۳, Issue ۲ - Serial Number ۶, November ۲۰۲۰
15 - 28
حوزههای تخصصی:
Objective: This study aimed to assess the effectiveness of Cognitive-Behavioral Stress Management (CBSM) on distress tolerance, pain perception, and interleukin-12 (IL-12) in patients with Multiple Sclerosis (MS). Method: The present study was a quasi-experimental design with pretest-posttest and follow-up with control group. The statistical population included all female patients with relapsing-remitting MS who had referred to Neuroscience and Rehabilitation Research Centers of Tehran University of Medical Sciences. 20 patients were selected by convenience sampling and were randomly assigned into experimental (10 patients) and control groups (10 patients). The experimental group received the CBSM. Participants completed scales. To measure IL-12, the Enzyme-Linked Immunosorbent Assay (ELISA) was used. The data were analyzed using multivariate analysis of covariance (MANCOVA) and Bonferroni post-hoc test. Results: CBSM increased the distress tolerance and components of pain perception (perceived influence of important people and doing daily affairs) (p <0.001) and it decreased pain severity and IL-12. Also, these changes remained stable during follow-up. Conclusions: CBSM is an effective to influence on distress tolerance, pain perception, and IL-12 in MS patients.
Comparison of Quality of Life and Mental Well-Being in Myocardial Infarction Patients and Healthy People(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Objective: Quality of life and mental well-being are some of the issues that can play an important role in the disease and its treatment. The purpose of this study was to compare the quality of life and mental well-being of myocardial infarction patients and healthy people. Methods: This is a causal-comparative study with parallel groups. The statistical population of this study was all myocardial infarction patients in Sina hospital in Tehran in 2019. 69 myocardial infarction patients and 72 healthy people were selected by the available sampling method. Data collected to use the Quality of Life Questionnaire (QoL, SF-36) and Psychological Wellbeing Scale (PWB). Data were analyzed by descriptive statistical methods, Mann-Whitney U test, and one-way variance analysis (ANOVA). Results: In terms of quality of life, healthy people were at a higher level compared with patients (F=49.90, P<0.05), but the score of total quality of life by sex was not significant in healthy and patient groups (F=1.74, P>0.05). Also, the dimensions of mental well-being were higher in healthy subjects than in myocardial infarction patients (F=4.41, P<0.05) and there was no difference between the two sexes (F=0.01, P>0.05). Conclusion: Myocardial infarction patients have a lower quality of life and subjective well-being than healthy people. Based on the results, it is necessary to pay more attention to two variables quality of life and subjective well-being in the design of interventions to reduce the psychological problems, patients with MI.
فراتحلیل عوامل گرایش زنان ایرانی به عمل های جراحی زیبایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: هدفپژوهش حاضر فراتحلیل عوامل گرایش زنان ایرانی به عمل های جراحی زیبایی بود . روش: این مقاله با رویکرد فراتحلیل به بررسی مساله پرداخته است . جامعه تحقیق را 50 پژوهشی که در ارتباط با عوامل روان شناختی و اجتماعی مؤثر در گرایش زنان به جراحی زیبایی در سال های 86 تا 96 انجام شده تشکیل می دهد که از این میان 32 پژوهشی که دارای شرایطلازم از لحاظ اعتبار داده ها و روش پژوهش بودند توسط پنج داور به عنوان نمونه تحقیق انتخاب شدند. داده ها توسط نرم افزار فراتحلیل جامع (CMA3) مورد واکاوی قرار گرفتند. یافته ها: با توجه به نتایج بررسی تحقیق حاضر چهار متغیر هویت اجتماعی،مقبولیت اجتماعی،هوش هیجانی و خودکارآمدی عمومی بالاترین اندازه اثر را دارا بودند . نتیجه گیری: با توجه به نتایج تحقیق، هراندازه هویت اجتماعی، مقبولیت اجتماعی، هوش هیجانی و خودکارآمدی عمومیپایین تر باشد گرایش برای انجام عمل زیبایی بیشتر خواهد بود.
مقایسه اثربخشی درمان هیجان مدار و درمان تحریک الکتریکی مستقیم فراجمجمه ای بر اضطراب و افسردگی بیماری عروق کرونر قلبی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی سلامت سال نهم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴ (پیاپی ۳۶)
45 - 62
حوزههای تخصصی:
مقدمه: پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی درمان هیجان مدار و درمان تحریک الکتریکی مستقیم فراجمجمه ای بر اضطراب و افسردگی بیماران قلبی شهر تهران در سال 1398 انجام شد . روش: روش تحقیق حاضر نیمه آزمایشی است و برای جمع آوری داده ها از طرح پیش آزمون-پس آزمون (سه گروهی) با دو گروه آزمایش و یک گروه کنترل استفاده شده است. جامعه آماری پژوهش را کلیه بیماران قلبی شهر تهران تشکیل دادند که از بین آن ها 45 نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش (هر گروه 15 نفر) و یک گروه کنترل (15 نفر) گمارده شدند. گروه آزمایش درمان هیجان مدار 9 جلسه 60 دقیقه ای و گروه تحریک الکتریکی مستقیم فراجمجمه ای 5 جلسه 20 دقیقه ای تحت درمان قرار گرفتند و گروه کنترل در لیست انتظار ماندند. ابزارهای مورداستفاده در پژوهش حاضر شامل افسردگی (بک، استیر و براون، 1996) و اضطراب (بک، اپستین، براون و استر، 1988) بودند که در دو مرحله پیش آزمون و پس آزمون مورداستفاده قرار گرفتند. تجزیه وتحلیل اطلاعات به دست آمده از اجرای پرسشنامه از طریق نرم افزار spss24 در دو بخش توصیفی و استنباطی (تحلیل کواریانس) انجام گرفت. یافته ها: یافته ها نشان داد که هر دو مداخله به کاررفته در این پژوهش می توانند به طور معناداری اضطراب و افسردگی بیماران قلبی را بهبود بخشیدند (05/0p <)، با این تفاوت که مداخله مبتنی بر درمان هیجان مدار دارای تأثیر بیشتری بر اضطراب و افسردگی بیماران قلبی بود. به علاوه در مرحله پس آزمون-پیگیری تفاوت معنی دار مشاهده نشد (05/0p <) که بیانگر پایداری تغییرات مداخله است . نتیجه گیری: براساس نتایج این پژوهش، درمان هیجان مدار و درمان تحریک الکتریکی مستقیم فراجمجمه ای، مداخلات مؤثری در کاهش اضطراب و افسردگی بیماران قلبی دارند اما تأثیر درمان هیجان مدار بیشتر بود.
نقش واسطه ای راهبردهای نظم جویی شناختی هیجان و مکانیسم های دفاعی در رابطه کمال گرایی و حساسیت اضطرابی در دانشجویان متقاضی جراحی زیبایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی سلامت سال نهم تابستان ۱۳۹۹ شماره ۲ (پیاپی ۳۴)
57 - 74
حوزههای تخصصی:
مقدمه: متغیرهای روان شناختی یکی از عوامل مهم گرایش افراد به جراحی زیبایی است. پژوهش حاضرباهدف بررسی نقش واسطه ای راهبردهای نظم جویی شناختی هیجان و مکانیسم های دفاعی دررابطه بین کمال گرایی و حساسیت اضطرابی در دانشجویان متقاضی جراحی زیبایی انجام شد . روش: این پژوهش از نوع مطالعات همبستگی بود. جامعه آماری شامل تمامی دانشجویان مقطع کارشناسی دانشگاه پیام نور مرکز رشت در سال تحصیلی 98-1397 بود که به دنبال عمل جراحی زیبایی بودند. نمونه شامل 335 نفر (308 زن و 27 مرد) بود که به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزارهای به کاررفته در این پژوهش شامل مقیاس کمال گرایی مثبت ومنفی (PNPS)،مقیاس حساسیت اضطرابی (ASI)، پرسشنامه تنظیم شناختی هیجانی (CERQ) و پرسشنامه سبک های دفاعی (DSQ)بود. یافته ها: روش تحلیل مسیر،نشان دادکه حساسیت اضطرابی در افراد متقاضی جراحی زیبایی متأثرازکمال گرایی، نظم جویی شناختی هیجان و مکانیسم های دفاعی است . همچنین، نظم جویی شناختی هیجان و مکانیسم های دفاعی نقشی واسطه ای درارتباط بین کمال گرایی وحساسیت اضطرابی داشتند. برای ارزیابی مدل ازشاخص های(91/0) CFI، (93/0) NFI، (94/0) GFI و (07/0) RMSEA استفاده شد ونتایج نشان داد که مدل پیشنهادی برازش خوبی با داده هادارد . نتیجه گیری: در شکل گیری حساسیت اضطرابی، عوامل روان شناختی نظیر کمال گرایی، نظم جویی شناختی هیجان و مکانیسم های دفاعی نقش دارند؛ بنابراین یافته های این مطالعه تلویحات مهمی در ریشه یابی مشکلات روان شناختی در این افراد دارد.