فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۵۴۱ تا ۲٬۵۶۰ مورد از کل ۶٬۳۳۶ مورد.
حوزههای تخصصی:
هدف مطالعه حاضر، پیش بینی میزان احساس غربت در دانشجویان جدیدالورود بر اساس سبک های دلبستگی و امیدواری بود. به این منظور 170 دانشجوی سال اولی دانشگاه بوعلی سینای همدان به صورت نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند و پرسشنامه های سبک های دلبستگی بزرگسالان هازن و شیور (1987)، مقیاس امیدواری حوزه های خاص سیمپسون (1999) و احساس غربت آرچر و همکاران (1998) روی آنان اجرا شد. تحلیل نتایج با استفاده از آزمون های رگرسیون سلسله مراتبی و تحلیل کوواریانس صورت گرفت. آزمون رگرسیون سلسله مراتبی نشان داد که متغیر پیش بین دلبستگی ایمن به طور معنادار و منفی در کاهش احساس غربت نقش داشت (0001/0p<)؛ فرای آن، امیدواری نیز توانست به طور معنادار و منفی احساس غربت را پیش بینی کند (002/0p<). نتایج تحلیل کوواریانس نشان داد که اثر جنسیت با کنترل متغیرهای امیدواری و سبک های دلبستگی بر روی احساس غربت معنادار بود؛ به طوری که دانشجویان دختر میزان احساس غربت بیشتری را نسبت به دانشجویان پسر تجربه می کردند (004/0p<). بنابراین، می توان نتیجه گرفت که سبک دلبستگی ایمن، امیدواری و جنسیت (مرد) از عوامل مؤثر در کاهش احساس غربت در دانشجویان جدید الورود هستند.
مدل ساختاری ویژگی های شخصیتی و سبک های هویتی با میانجی گری ناگویی هیجانی در افکار خودکشی سربازان
منبع:
روانشناسی نظامی سال ۶ پاییز ۱۳۹۴ شماره ۲۳
41 - 57
حوزههای تخصصی:
مقدمه: یکى از رفتارهاى خودکشى گرا، افکار خودکشى است که پیش بینى کننده مهمی در خودکشى کامل است. این پژوهش با هدف بررسی عوامل مؤثر در افکار خودکشی و تعیین نقش پیشگیری کننده آنها در سربازان انجام گرفت.روش: پژوهش حاضر به روش همبستگی از نوع مدل سازی معادلات ساختاری انجام شد. جامعه آماری شامل سربازان یک واحد نظامی در استان های تهران و البرز بود که تعداد 540 نفر به طور تصادفی خوشه ای انتخاب شدند و پرسشنامه های مورد نظر در مورد آنها اجرا شد. نتایج: تأثیرات مستقیم و غیرمستقیم ویژگی های شخصیتی و سبک های هویتی بر افکار خودکشی در سطح 0/01 و 0/05 و همچنین تأثیرات مستقیم ناگویی هیجانی بر آن نیز در سطح 0/01 معنادار بود. بحث: مدل پژوهش با داده های به دست آمده برازش قابل قبولی داشت و روابط ساختاری مفروض تأیید شدند. متغیرهای آشکار، دارای ضریب مسیر معناداری با متغیرهای مکنون خود بودند. از این مدل می توان به منظور طراحی یک الگوی مداخله ای روان شناختی با هدف پیشگیری و مهار افکار خودکشی در بین سربازان استفاده کرد و همچنین به طراحی و اجرای برنامه ای جامع به منظور غربالگری سربازانی که در معرض آسیب خودکشی یا خودزنی قرار دارند پرداخت.
رابطه سواد فن آوری اطلاعات و ارتباطات معلمان با پیشرفت تحصیلی دانش آموزان پایه پنجم ابتدایی شهر تهران(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، بررسی رابطه سواد فن آوری اطلاعات و ارتباطات معلمان با پیشرفت تحصیلی دانش آموزان پایه پنجم ابتدایی شهر تهران است. روش پژوهش از نظر هدف، کاربردی و از نظر گردآوری داده ها توصیفی از نوع همبستگی بوده است. جامعه آماری تحقیق، شامل کلیه معلمان پایه پنجم ابتدایی شهر تهران در سال تحصیلی 93-1392 بود که با مراجعه به جدول کرجسی و مورگان تعداد 338 نمونه با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها، از دو پرسش نامه محقق ساخته استفاده شد. روایی صوری و محتوایی پرسش نامه ها توسط محققان بررسی و تأیید شد. پایایی آنها از طریق آلفای کرونباخ برای پرسش نامه سواد فن آوری اطلاعات و ارتباطات برابر با 0/949 و برای پرسش نامه پیشرفت تحصیلی 0/947 برآورد گردید. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون کلموگروف اسمیرنف، ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چندمتغیره گام به گام استفاده شد. نتایج نشان داد که بین سواد فن آوری اطلاعات و ارتباطات معلمان با پیشرفت تحصیلی دانش آموزان پایه پنجم ابتدایی رابطه معنادار و مثبت وجود دارد، به عبارتی، هر چه سواد فن آوری اطلاعات و ارتباطات معلمان بیشتر باشد، پیشرفت تحصیلی دانش آموزان بیشتر می شود. هم چنین، تحلیل رگرسیون نشان دادکه به کارگیری کامپیوتر و فایل های مدیریتی و مشاغل و فن آوری اطلاعات و ارتباطات پیش بینی کننده مثبت پیشرفت تحصیلی دانش آموزان هستند.
تاثیر دو نوع برنامه ورزشی بر ترکیب بدنی نوجوانان دارای نشانگان داون(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه: هدف از این پژوهش بررسی اثرات 12 هفته تمرینات هوازی و مقاومتی بر ترکیب بدنی نوجوانان دارای نشانگان داون بود.
روش: به این منظور در پژوهشی نیمه تجربی 41 نوجوان دارای نشانگان داون و با میانگین سنی 7/2±5/15 سال، به 3 گروه تمرینات هوازی (16ATG; n=)، گروه تمرینات مقاومتی (15RTG; n=) و گروه کنترل (10CG; n=) تقسیم شدند. تمرینات هوازی با شدت 70-50 درصد ضربان قلب ذخیره و 3 بار در هفته و تمرینات مقاومتی هم با شدت 12 تکرار بیشینه و 2 بار در هفته انجام شد. هر دو نوع تمرینات به مدت 12 هفته ادامه یافتند. درصد چربی بدن با استفاده از روش پلتیسموگرافی و تجهیزات بادپاد ارزیابی گردید. دور کمر، وزن و قد نیز اندازه گیری شد، همچنین برای مقایسه متغیرهای پیش و پس از مرحله مداخله از آزمون تی همبسته استفاده شد.
یافته ها: درصد چربی بدن در دو گروهی که در تمرینات شرکت کرده بودند، تغییر معناداری نداشت. با این وجود، گروه کنترل افزایش معناداری را در این متغیر نشان داد (2/7±3/31 در مقابل 9/7±5/34). از سوی دیگر نمایه توده بدنی و دور کمر به طور معناداری در گروه هوازی کاهش یافت (7/9±2/86 و 1/11±3/87 WC:؛ 2/4±5/26 و 4/4±5/27 BMI:)، درحالی که گروه مقاومتی و گروه کنترل تفاوت معناداری را در این متغیرها نشان ندادند. تمرینات هوازی و مقاومتی باعث حفظ سطوح چربی بدن شدند.
نتیجه گیری: تمرینات هوازی به طور معناداری نمایه توده بدنی و اندازه محیط دور کمر را کاهش دادند. درصد چربی افرادی که در تمرینات حضور نداشتند، افزایش یافت.
اثربخشی آموزش معنویت برفشارر وانی وسلامت عمو می مادران کودکان کم توان ذهنی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی آموزش معنویتبرمیزانفشارروانیوسلامتعمومیمادرانکودکانکم توان ذهنی انجام شده است. پژوهش از نوع آزمایشیبا گروه آزمایش و گواه بود. جامعه آماری شامل همه مادرانکودکانکم توانذهنی شهرستان الیگودرز در سال 1391 بود. نمونه مورد بررسی در این پژوهش، 30 نفر از مادران کودکان کم توان ذهنی بود که بر اساس نمونه گیری تصادفی ساده، انتخاب و به صورت تصادفی در گروههای 15 نفری آزمایش و گواه قرار گرفتند. سپس آموزش معنویت در 8 جلسه و به مدت 2 ماه بر روی گروه آزمایش اجرا گردید.ابزارهای پژوهش شامل پرسش نامه فشار روانی ملک پور و پرسش نامه سلامت عمومی (GHQ-28) بود. نتایج حاصل از تحلیل کواریانس نشان داد که اثربخشی آموزش معنویت بر کاهش فشار روانی مادران کودکان کم توان ذهنی معنی دار بوده است (05/0P<). همچنین اثربخشی آموزش بر بهبود سلامت عمومی، کاهش میزان نشانه های جسمی و نشانه های افسردگینیز معنی دار بود (05/0P<)، اما اثر معنی داری بر میزان اختلال در کارکرد اجتماعی و اضطراب نداشت (05/0<P). با توجه به اثربخشی آموزش معنویت بر کاهش فشار روانی و بهبود سلامت عمومی، می توان در راستای برنامه ریزی های آموزشی و درمانی، آن را به عنوان مکملی در کنار سایر مداخلات مربوط به مسائل استرس زا و تهدید کننده سلامت عمومی مورد استفاده قرار داد.
فروید و ویتگنشتاین؛ مقایسه ای روش شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هرچند در میان افرادی که ویتگنشتاین به تأثیر آن ها در آراء خود تصریح می کند نامی از «فروید» دیده نمی شود، با این حال مطالعه آثار ویتگنشتاین از گونه ای تشابه روش شناختی میان روان کاوی فروید و رویکرد درمانی او به فلسفه حکایت دارد. این تشابه که در قالب یک «تمثیل» در بند 255 پژوهش های فلسفی عنوان شده، نوعی «انتقال روش» به شمار می رود، به عبارت دیگر ویتگنشتاین شیوه برخورد فروید با بیماران نوروتیک را به حوزه مسائل فلسفی تسرّی می دهد. باید توجه داشت که این مشابهت به معنی همپوشانی کامل این دو شیوه نیست، به گونه ای که حتی در برخی موارد، شکاف میان این دو رویکرد آن چنان گسترده است که باید از گونه ای تفاوت روش شناختی صحبت کرد. به منظور سهولت در مقایسه، ابتدا به برخی از مهم ترین تکنیک های روان کاوی فروید اشاره می شود، در ادامه این پژوهش در دو محور اصلی تشابه و تفاوت میان روان کاوی فروید در درمان بیماران نوروتیک و رویکرد درمانی ویتگنشتاین به مسائل فلسفی را مورد بررسی قرار می دهد.
رابطه بین راهبردهای تنظیم شناختی هیجان و رفتارهای پرخطر به واسطه حمایت اجتماعی ادراک شده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از مهم ترین عوامل مؤثر بر رفتارهای پرخطر، راهبردهای تنظیم شناختی هیجان در افراد است. پژوهش های اندکی به نقش متغیرهای واسطه ای در این ارتباط پرداخته اند. پژوهش حاضر با هدف ارائه مدلی به منظور تعیین نقش بررسی تأثیر راهبردهای تنظیم شناختی هیجان در رفتارهای پرخطر بواسطه حمایت اجتماعی ادارک شده انجام شد. بدین منظور 224 (93 پسر و 149 دختر) از دانشجویان دانشگاه تهران با روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها پرسش نامه بررسی رفتارهای پرخطر جوانان (YRBSQ، مرکز کنترل بیماری های آمریکا، 1989)، پرسش نامه تنظیم شناختی هیجان (گارنفسکی، کرایج و اسپینهاون، 2001) و مقیاس چندوجهی حمایت اجتماعی ادراک شده (زیمت، داهلم، زیمت و فارلی، 1988) مورد استفاده قرار گرفت. نتایج حاکی از اثر مستقیم راهبردهای شناختی سازگارانه بر خانواده، راهبردهای شناختی ناسازگارانه بر خانواده و دوستان و همچنین، راهبردهای شناختی ناسازگارانه، خانواده و دوستان بر رفتارهای پرخطر بود. علاوه بر این، اثرات غیرمستقیم راهبردهای سازگارانه و ناسازگارانه تنظیم شناختی هیجان بر رفتارهای پرخطر به وسیله عامل خانواده واسطه گری شد. بنابراین، نقش واسطه ای حمایت اجتماعی ادراک شده در رابطه میان راهبردهای تنظیم شناختی هیجان و رفتارهای پرخطر تأیید شد. در نهایت، مدل برازش مناسبی با داده ها داشت.
مطالعه تجربیات دبیران دوره متوسطه شهر تبریز از ارزشیابی مستمر: یک مطالعه پدیدار شناسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف مطالعه تجربیات دبیران دوره متوسطه از ارزشیابی مستمر انجام شد. این مطالعه به شیوه کیفی و به روش پدیدارشناسی با نمونه گیری هدفمند و با استفاده از مصاحبه نیمه سازمان یافته با 24دبیر انجام پذیرفت. مصاحبه ها ضبط شده، سپس به صورت کتبی پیاده گشته و به روش پیشنهادی اسمیت(1995) مورد تجزیه و تحیل قرار گرفتند. جهت افزایش دقت و استحکام و این همانی یافته ها از بررسی دقیق و مشاهده مداوم در تمام مراحل پژوهشی، نظرات تکمیلی همکاران ، مرور و بازنگری دست نوشته ها توسط مشارکت کنندگان استفاده شد. یافته های حاصل از تجربیات دبیران در هشت مضمون اصلی «عوامل مخدوش کننده ارزشیابی مستمر»، «مشکلات معلمان در ارزشیابی مستمر»، «عدم تناسب ساختار و مقررات نظام آموزشی با ارزشیابی مستمر»، «خطاهای رایج در ارزشیابی مستمر»، «ماهیت استانداردسازی در ارزشیابی مستمر»، «نکات قوت»، «موانع اجرایی»، «معایب ارزشیابی» و چندین مضمون فرعی خلاصه گردید. یافته های حاصل از مطالعه می توانند تصویری روشن از تجربه دبیران در خصوص ارزشیابی مستمر ارائه دهند.
اثربخشی برنامه توانمندسازی شغلی مبتنی بر نظریه رشدی سوپر بر کاهش تعارض متقابل کار- خانواده و نشانگان فرسودگی شغلی دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش بررسی اثربخشی توانمندسازی شغلی مبتنی بر نظریه رشدی سوپر بر کاهش تعارض متقابل کار- خانواده و نشانگان فرسودگی شغلی دانشجویان شاغل متأهل دوره های تحصیلات تکمیلی دانشگاه آزاد اسلامی واحد شبستر بود. روش پژوهش نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون-پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری شامل کلیه دانشجویان شاغل و متأهل بودند که از طریق روش نمونه گیری در دسترس 60 نفر انتخاب، سپس به صورت تصادفی در دو گروه 30 نفری آزمایش و گواهجایگزین شدند. ابزار اندازه گیری شامل پرسشنامه تعارضکار-خانواده کارلسون و فرسودگی شغلی مسلش بود. نتایج پژوهش نشان داد که: برنامه توانمندسازی شغلی بر کاهش تحلیل هیجانی و افزایش عملکرد فردی مؤثر بود اما بر کاهش مسخ شخصیت تأثیر معناداری نداشت. در تعارض کار-خانواده برنامه توانمندسازی بر کاهش تعارض مبتنی بر زمان و مبتنی بر توان فرسائی مؤثر بود اما بر کاهش تعارض مبتنی بر رفتار تأثیر معناداری نداشت و در ارتباط با تعارض خانواده-کار نیز به غیر از تعارض مبتنی بر زمان بر کاهش تعارض مبتنی بر رفتار و تعارض مبتنی بر توان فرسایی تأثیر معناداری مشاهده گردید. در نهایت در بررسی تفاوت در میزان اثربخشی برنامه توانمندسازی شغلی بر دانشجویان زن و مرد نتایج نشان داد: بین میزان اثربخشی برنامه توانمندسازی شغلی بر کاهش تحلیل هیجانی و مسخ شخصیت و افزایش عملکرد فردی تفاوت معناداری وجود نداشت. در تعارض متقابل کار-خانواده نیز در میزان اثربخشی برنامه توانمندسازی بر کاهش تعارض مبتنی بر زمان، تعارض مبتنی بر رفتار وتعارض مبتنی بر توان فرسائی دانشجویان مرد و زن تفاوت معناداری مشاهده نگردید. نتیجه اینکه تعارضات کار-خانواده و فرسودگی شغلی یکی از عمده ترین مشکلات امروزه خانواده ها و سازمان ها می باشد. بنابراین نیاز به برنامه های توانمندسازی از جمله توانمندسازی شغلی بیش از پیش احساس می شود.
مطالعه کیفی تأثیر آزمون جدید ورودی دوره دکتری رشته آموزش زبان انگلیسی بر روش تدریس، ارزشیابی کلاسی و برنامه درسی استادان زبان دانشگاه های ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با توجهبه اهمیت و حساسیت آزمون ورودی دوره دکتری در ایران، انتظار میرود که این آزمون تاثیرات قابل توجهی بر برنامه های آموزشی تحصیلات تکمیلی در دانشگاه های ایران بگذارد. مطالعه حاضر تلاشی برای بررسی دیدگاه های استادان دانشگاه های ایران در رابطه با اثرات احتمالی آزمون جدید ورودی دکتری رشته آموزش زبان انگلیسی بر روش تدریس، ارزشیابی کلاسی و برنامه درسی آنها بود. برای نیل به این هدف، پژوهشگران این مطالعه، مصاحبه هایی دقیقی با ده استاد مجرب در تدریس دروس رشته آموزش زبان انگلیسی در مقطع کارشناسی ارشد انجام دادند. نتایج به دست آمده از تجزیه و تحلیل اطلاعات جمع آوری شده نشان داد که آزمون جدید، علی رغم اهمیت بسیار بالای آن، تاثیر چندانی بر روی روش تدریس و ارزشیابی کلاسی اساتید نگذاشته است. از دید شرکت کنندگان دراین مطالعه، دلیل این امر عدم همسویی مهارت های مورد نیاز جهت موفقیت در آزمون ورودی دکتری و اهداف و انتظارات در نظر گرفته شده در دوره های کارشناسی ارشد و دکتری رشته آموزش زبان انگلیسی است. از طرفی دیگر، نتایج بیان گر آن بود که این آزمون، با اثرگذاری بر انتخاب منابع و موضوعات درسی استادان، موجبتعغیرچگونگی طر احی برنامه درسی آنها شده است. این مطالعه در ادامه به بحث پیرامون تاثیرات نتایج به دست آمده در بافت تحصیلات تکمیلی رشته آموزش زبان انگلیسی در دانشگاه های ایران میپردازد
واکاوی \""الگوی کارآموزانه تربیت معلم\"" در دانشگاه آکسفورد و ارائه دلالتهایی برای نظام تربیت معلم ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نظام تربیت معلم در دانشگاه آکسفورد با نام \""الگوی کارآموزانه\"" در سایه نگرشی مدرسه-بنیان در تربیت حرفه ای معلمان، یک مدل مشارکتی موفق میان نهاد مدرسه و دانشگاه به شمار می آید.سؤال اصلی پژوهش حاضر این است که الگوی مذکور دارای چه ویژگیهای مشهود و ضمنی است که توانسته هم در فرآیند (یعنی اجرای برنامه) و هم در برآیند (یعنی دانشجو- معلمان) توفیق داشته باشد. بنابراین در این تحقیق برآنیم تا فرآیند تربیت حرفه ای دانشجو- معلمان در این الگو مورد واکاوی قرار گیرد تا از این معبر، بتوان دلالتها و روشنگریهایی را برای نظام متناظر آن در ایران به دست آورد. روش تحقیق به کار گرفته شده در طرحهای پژوهشی \""موردکاوی\"" جای می گیرد و از انواع سه گانه آن، در زمره موردکاوی توصیفی واقع می شود که هدفش ارائه توصیف غنی – به همراه درجه ای از تبیین- از مورد مورد مطالعه هم از بعد ساختار و هم از بعد تراکنشهای ضمنی است. تجربه زیسته نگارنده، مشاهده، مصاحبه با رئیس وقت دانشکده تعلیم و تربیت دانشگاه آکسفورد ، پروفسور ریچارد پرینگ، که مدیریت اجرایی دوره تربیت معلم را سیزده سال بر عهده داشته، یادداشتهای میدان عمل و مصاحبه با استادان، معلمان راهنما و دانشجو- معلمان ابزارهای تولید داده های مورد نیاز بوده است. توصیف و تحلیلهای ارائه شده به این ترتیب طبقه بندی شده است: ابتدا ابعاد مفهومی، تاریخی-اجتماعی و ساختاری این الگو مورد واکاوی قرار گرفته است. سپس عناصر سازنده آن بر اساس یک چارچوب نظری منتخب بررسی شده و بخش پایانی مقاله به ارائه دلالتهای الگوی مذکور برای نظام تربیت معلم در ایران اختصاص یافته است.
مقایسه مهارت های خودتنظیمی در دانش آموزان دوره متوسطه اول هوشمند و سنتی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
پ ژوهش حاضر، با هدف مقایسه مهارت های خودتنظیمی دانش آموزان مدارس دوره متوسطه اول هوشمند و سنتی استان مازندران در سال 1393 انجام گرفته است. روش پژوهش، توصیفی از نوع علی- مقایسه ای است. جامعه آماری این پژوهش، کلیه دانش آموزان دوره متوسطه اول هوشمند و عادی استان مازندران بود. از میان آنها، به روش نمونه گیری خوشه ای تعداد 400 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند (200 نفر از دانش آموزان مدارس هوشمند و 200 نفر از دانش آموزان مدارس سنتی). برای گردآوری داده ها، پرسش نامه مهارت های خودتنظیمی پنتریچ و دی گروت (1990) با پایایی 0/92استفاده شده است. روش های آماری مورد استفاده، شامل آمار توصیفی (میانگین و انحراف معیار) و آمار استنباطی (t گروه های مستقل و تحلیل واریانس چندمتغیری) بوده است. یافته ها نشان داد که مهارت های خودتنظیمی در دانش آموزان دوره متوسطه اول هوشمند و سنتی دارای تفاوت معناداری است. هم چنین، باورهای انگیزشی و راهبردهای یادگیری خودتنظیم دانش آموزان در مدارس هوشمند بیشتر از دانش آموزان مدارس غیرهوشمند است. به نظر می رسد، به کارگیری فن آوری اطلاعات و ارتباطات، از طریق برنامه هوشمندسازی مدارس در استان مازندران به خوبی توانسته است مهارت های خودتنظیم دانش آموزان را ارتقاء دهد.
بررسی اثربخشی تلفیق ویدیوکست با آموزش مجازی بر یادگیری دانشجویان مجازی دانشگاه پیام نور(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش، با هدف تعیین اثربخشی تلفیق ویدیوکست با آموزش مجازی بر یادگیری دانشجویان مجازی دانشگاه پیام نور انجام شده است. پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون تک گروهی است. جامعه آماری شامل کلیه دانشجویان کارشناسی ارشد مجازی رشته برنامه ریزی درسی دانشگاه پیام نور در سال 1393 بود. از میان آنها، 30 نفر با روش نمونه گیری در دسترس، به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها، دو آزمون محقق ساخته درس اصول و روش های برنامه ریزی درسی بود که روایی آن توسط چند تن از استادان متخصص بررسی و تأیید و پایایی آن 78/0 و 72/0 محاسبه گردید. روش کار بدین صورت بود که ابتدا، کتاب اصول و روش های برنامه ریزی درسی تألیف فتحی واجارگاه به دو قسمت (هر قسمت شامل چهار فصل) تقسیم گردید. سپس، به طور تصادفی یک قسمت به شیوه آموزش مجازی معمول در دانشگاه پیام نور، آموزش داده شد و قسمت بعدی به صورت تلفیقی از آموزش مجازی رایج و ویدیوکست به صورت یک برنامه ویدیویی یک ساعته از تدریس استاد در کلاس درس حضوری برای هر فصل با فرمت MP4 در سایت مجازی جهت آموزش دانشجویان قرار گرفت. نتایج نشان داد که بین یادگیری دانشجویان در روش ترکیبی (تلفیق ویدیوکست و آموزش مجازی) با آموزش مجازی صرف اختلاف معناداری وجود دارد. لذا، با توجه به نتایج این پژوهش به نظر می رسد، اثربخشی ویدیوکست در تلفیق با آموزش مجازی بر یادگیری دانشجویان بیشتر است و بهتر است در طراحی دوره های مجازی مورد توجه قرار گیرد.
شناسایی عوامل سازنده گرایش به آموزش الکترونیکی در بین استادان دانشگاه آزاد اسلامی واحد اسلامشهر(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر، با هدف شناسایی عوامل سازنده گرایش استادان دانشگاه آزاد اسلامی واحد اسلامشهر به آموزش الکترونیکی انجام شد. پژوهش از حیث هدف، کاربردی و از لحاظ جمع آوری داده ها، پیمایشی و از نوع مطالعه، اکتشافی می باشد. جامعه آماری پژوهش حاضر 300 نفر از استادان شاغل در دانشکده های مختلف در سال 1393 می باشند. از بین افراد جامعه، 169 نفر با روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای به عنوان نمونه انتخاب شدند. برای شناسایی عوامل سازنده گرایش استادان به آموزش الکترونیکی از پرسش نامه محقق ساخته استفاده شد که روایی صوری و محتوایی آن بر اساس نظر استادان و متخصصان تأیید و ضریب آلفای کرونباخ آن 79/0 محاسبه گردید. داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS در دو بخش آمار توصیفی و استنباطی و با استفاده از روش تحلیل عاملی اکتشافی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. بر اساس یافته ها، سه عامل به ترتیب: حمایت و پشتیبانی مدیران، عوامل محیطی؛ زیرساخت ها و تجهیزات نظام آموزش الکترونیکی؛ و محتوای آموزش الکترونیکی با بیشترین بار عاملی در حدود 70% از عوامل سازنده گرایش به آموزش الکترونیکی در دانشگاه آزاد اسلامی واحد اسلامشهر هستند و هم چنین، شاخص های اینترنت پرسرعت، وجود امکانات سخت افزاری، رعایت استانداردها، حمایت و پشتیبانی مدیران از مهم ترین شاخص ها در جهت گرایش استادان دانشگاه مذکور به آموزش الکترونیکی می باشند. با توجه به بالا بودن درصد واریانس عامل اول، اولویت اول برای گرایش استادان به آموزش الکترونیکی، حمایت مدیران می باشد و اولویت دوم، عوامل محیطی، زیرساخت ها و تجهیزات نظام آموزش الکترونیکی می باشد.
تأثیر آموزش به کمک بازی رایانه ای دالان سبز در افزایش یادآوری مفاهیم شیمی اول دبیرستان(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
مشکل فراموشی مفاهیم درسی در طول تعطیلات تابستانی و یا عید نوروز در ایران، یکی از دغدغه های اساسی دبیران است. این مقاله، به بررسی تأثیر یک بازی محقق ساخته به نام دالان سبز بر یادآوری مفاهیم شیمی پایه اول متوسطه می پردازد. پژوهش حاضر یک پژوهش کاربردی از نوع شبه آزمایشی است و هدف آن تأثیر آموزش درس شیمی به کمک بازی دالان سبز در سال 1393 بوده است. در این پژوهش، از طرح گروه آزمایش و کنترل با حذف تأثیرات متغیر هم پراش (نمرات اندازه گیری شده پیش آزمون قبل از اعمال هرگونه آزمایش روی فراگیران) استفاده شده است. نمونه های پژوهش حاضر، سه گروه ۳۰ نفری (۹۰ نفر) از یک دبیرستان پسرانه در شهرستان کوهرنگ بوده اند که به دلیل طولانی بودن روند پژوهش و برای به صفر رساندن افت آزمودنی ها از روش نمونه گیری در دسترس، استفاده شده است. تجزیه و تحلیل داده ها به کمک نرم افزار SPSS و با تجزیه و تحلیل کوواریانس (آنکوا) انجام گرفت. یافته های پژوهش حاکی از آن است که تأثیر استفاده از بازی دالان سبز نسبت به بازی بدون مفاهیم شیمی، با در نظر گرفتن متغیر هم پراش، تفاوت معنی داری را نشان می دهد. آن چه در این پژوهش نتیجه گیری می شود این است که این بازی نقش ارزنده ای در به یادآوردن مفاهیم درسی داشته است. در نتیجه، می توان از آن برای بهینه کردن اوقات فراغت فراگیران به همراه رضایت خاطر آنان استفاده کرد.
نقش مدیریت شهری در ترویج سبک زندگی اسلامی- ایرانی شهروندان(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تعیین نقش مدیریت شهری در ترویج سبک زندگی اسلامی ایرانی انجام شده است و به دنبال پاسخگویی به این پرسش است که آیا بین نقش مدیریت شهری در ترویج سبک زندگی اسلامی ایرانی در وضعیت مطلوب و موجود تفاوتی وجود دارد یا خیر. روش پژوهش، توصیفی و از نوع پیمایشی است که در آن سبک زندگی اسلامی در ابعاد اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی، در دو وضعیت مطلوب و موجود، توسط پرسشنامه محقق ساخته )در منطقه پنج شهرداری تهران( مورد بررسی قرارگرفته است. یافته های پژوهش نشان داد بین وضعیت مطلوب و موجود، اختلاف معناداری وجود دارد. در بعد اجتماعی بیشترین نقش در وضعیت موجود در مؤلفه «نشاط اجتماعی»، در بعد فرهنگی در مؤلفه «اوقات فراغت» و در بعد اقتصادی در مؤلفه «حفظ محیط زیست و توسعه پایدار» می باشد. همچنین، یافته های پژوهش در وضعیت مطلوب، نقش برجسته مدیریت شهری در کلیه مؤلفه های سبک زندگی اسلامی را تأیید می کند.
بررسی مراحل تحول بر اساس منابع اسلامی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
رشد و تحول انسان تدریجی و دارای مراحل است. در هریک از این مراحل، ساختار روانی، ویژگی ها و رفتار انسان متفاوت از مرحله قبل است. شناخت این مراحل از این جهت اهمیت دارد که به مدد همین مراحل می توان انواع مشخصی از تربیت را تعریف و طراحی کرده، اصول و شیوه های مختلفی را برای تربیت به کار برد. بسیاری از دانشمندان نیز تحقیقات خود را به بررسی و شناسایی این مراحل معطوف داشته اند. از این رو جست وجوی این موضوع در متون دینی و شناسایی مراحل رشد و تحول انسان از منظر دین، برای جامعه علمی و دینی بسیار حائز اهمیت است. سؤال این است که متون دینی، عمر و زندگی را چگونه تقسیم، مرحله بندی و توصیف کرده است؟ روش تحقیق در این پژوهش، توصیفی- تحلیلی و توصیفی- استنباطی است. یافته های تحقیق حاکی از آن است که دین، عمر انسان را به سه مرحله کلی و نُه زیرمرحله تقسیم می کند. دوران ضعف اولیه، شامل مراحل حمل، رضاع، قبل از تمیز و مرحله تمیز است. دوران قوت، شامل مراحل نوجوانی، شباب و کهولت و دوران ضعف ثانویه، شامل مراحل شیخوخیت و ارذل العمر می باشد.
نقش خوشبینی تحصیلی، هیجانات تحصیلی و بهزیستی مدرسه در عملکرد ریاضی دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی پژوهش تبیین نقش خوشبینی تحصیلی، هیجانات تحصیلی و بهزیستی مدرسه در عملکرد ریاضی دانش آموزان دختر و پسر بود و روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود. نمونه شامل 440 دانش آموز (109 پسر و 331 دختر) بود که به روش تصادفی خوشه ای انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه های خوشبینی تحصیلی دانش آموز (شانن- موران، بانکول، میشل و مور)؛ هیجانات تحصیلی (پکران، گوئتز و فرانزل) و بهزیستی مدرسه (کونو، الانن، لینتونن و ریمپلا) بودند. برای سنجش نمرات ریاضی نیز از آزمون معلم ساخته استفاده شد. تحلیل داده ها با استفاده از آمار توصیفی، آزمون معناداری ضرایب همبستگی و رگرسیون گام به گام و آزمون t مستقل انجام شد. یافته ها نشان داد که بین خوش بینی تحصیلی، هیجانات تحصیلی و بهزیستی مدرسه با عملکرد ریاضی همبستگی مثبت و معنادار وجود داشت (به ترتیب 16/0، 23/0 و 20/0). نتایج نشان داد، بهزیستی مدرسه هم در گروه دختران و هم در گروه پسران با عملکرد ریاضی رابطه ی مثبت و معناداری دارد و عملکرد ریاضی را نیز پیش بینی می کند. نتایج به دست آمده همچنین نشان داد که در دختران هیجانات تحصیلی رابطه ی مثبت و معناداری با عملکرد ریاضی دانش آموزان دارد و به همراه بهزیستی مدرسه 16 درصد از عملکرد ریاضی را تبیین کرد، اما در پسران خوشبینی تحصیلی همراه با بهزیستی مدرسه 17 درصد از عملکرد ریاضی دانش آموزان پسر را تبیین کرد، در حالی که در دختران این قدرت تبیین و پیش بینی وجود نداشت.
انگیزش اجتماع یار و عملکرد شغلی: نقش تعدیل کننده انگیزش درونی، هویت تکلیف ادراک شده و قابلیت اعتماد سرپرست
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی نقش تعدیل کننده انگیزش درونی، هویت تکلیف ادراک شده و قابلیت اعتماد سرپرست در رابطه بین انگیزش اجتماع یار و عملکرد شغلی است.اعضای نمونه پژوهش حاضر شامل 360 نفر (260 مرد و 100 زن) از کارکنان شرکت ملی مناطق نفت خیز جنوب منطقه اهواز بودند که با استفاده از روش تصادفی طبقه ای انتخاب شدند. شرکت کنندگان در این پژوهش به پرسشنامه انگیزش اجتماع یار، مقیاس عملکرد تکلیفی مقیاس انگیزش درونی، مقیاس هویت تکلیف ادراک شده و مقیاس صداقت در پرسشنامه قابلیت اعتماد پاسخ دادند و جهت تحلیل داده ها از روش رگرسیون سلسله مراتبی استفاده گردید. نتایج حاصل از پژوهش حاضر نشان داد که انگیزش اجتماع یار رابطه مثبت و معنی داری با عملکرد شغلی دارد و انگیزش درونی، هویت تکلیف ادراک شده و قابلیت اعتماد سرپرست تعدیل کننده این رابطه هستند. نتایج پژوهش حاضر حاکی از آن بود که انگیزش اجتماع یار عامل مهمی در ارتقای سطح عملکرد شغلی کارکنان است و هم چنین این رابطه زمانی قوی تر می شود که افراد از سطح بالاتر انگیزش درونی، هویت تکلیف ادراک شده و قابلیت اعتماد سرپرست برخوردار باشند. بنابراین با ارتقای سطح این متغیرها در کارکنان می توان به میزان بیشتری از آثار مثبت انگیزش اجتماع یار کارکنان در سازمان ها بهره مند شد.
عوامل خانوادگی دخیل در سلامت خانواده های نظامی: مطالعه کیفی
منبع:
روانشناسی نظامی سال ۶ بهار ۱۳۹۴ شماره ۲۱
51 - 62
حوزههای تخصصی:
مقدمه: با توجه به اهمیت شناسایی عوامل خانوادگی موثر بر سلامت خانواده های نظامی این مطالعه با هدف شناسایی عوامل خانوادگی دخیل در سلامت خانواده نظامی مبتنی بر بافت فرهنگی و اجتماعی مورد بررسی قرار گرفت. روش: مطالعه حاضر از نوع توصیفی و در حیطه پژوهش کیفی بود که با استفاده از روش داده بنیاد انجام شد. بدین منظور 18 شرکت-کننده به روش نمونه گیری هدفمند و با استفاده از مصاحبه عمیق در طول یک دوره 12 ماهه مورد مطالعه قرار گرفتند. داده ها جمع آوری، ثبت و سپس کدگذاری انجام شد و در قالب مقوله های اصلی،دسته بندی شدند. نتایج: تحلیل مصاحبه شرکت کنندگان به شناسایی 327 کد اولیه، 12 زیر مقوله و 3 مقوله اصلی شامل بسترهای زوجی، بسترهای والدگری و بسترهای ساختاری منجر شد. بحث: بر این اساس در سلامت خانواده عوامل مختلف زوجی، والدینی و ساختاری همچون قدردانی، صمیمیت، حمایت متقابل، توافق، مشارکت و همکاری، نظارت، هماهنگی، خانواده گرایی وحل تعارض ها نقش دارند. این عوامل در سلامت خانواده نقش بسیار مهمی ایفا می-کنند، بنابراین لزوم توجه بیشتر بافت فرهنگی- اجتماعی در پرداختن به سلامت خانواده های نظامی اهمیت اساسی دارد.