فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۱۶۱ تا ۲٬۱۸۰ مورد از کل ۶٬۳۳۶ مورد.
حوزههای تخصصی:
مولتیپل اسکلروزیس (MS) یک بیماری خود ایمنی مزمن در سیستم اعصاب مرکزی است که با آسیب گسترده در مغز و نخاع شناخته می شود. در سال های اخیر شیوع ام اس در کشور رو به افزایش بوده است و ازآنجایی که این بیماری با تحمیل محدودیت های فیزیکی و شناختی در بسیاری از جوانب زندگی نظیر شغل، تحصیل و روابط بین فردی در پویاترین سال های زندگی (بین 20-40 سالگی)، مسائل و مشکلات زیادی را برای بیماران ایجاد می کند و با توجه به این که هنوز علم پزشکی دریافتن درمانی قطعی برای این بیماری ناتوان بوده است، پیدا کردن و به کارگیری روش های روان شناختی که بتواند خود پنداشت و برداشت افراد از توانایی های خود را تا حد امکان به صورت مثبت سامان دهند و در طی مدت زمانی کوتاه، افسردگی ناشی از این موانع و مسائل را کاهش دهد، امری ضروری در بهبود اوضاع و کیفیت زندگی بیماران می نماید. در این مقاله سعی شده است علاوه بر معرفی نظری و عملی روش مرور خویشتن به عنوان یک روش بازسازی شناختی، تحلیلی از اثرات به کارگیری این روش در جلسات مداخله ی فردی با بیماران مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس ارائه گردد. مشکلات شناختی بیماران مبتلا به ام اس بیان و مکانیسم اثر روش های روان شناختی ازجمله روش مرور خویشتن در بهبود شرایط تحمیل شده شرح داده می شوند.
اثربخشی آموزش معنویت بر ارتقای سرسختی و بهزیستی روان شناختی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
با توجه به شیوع حالات منفی روان شناختی، برخی گزارش ها اثربخشی درمان های معنوی را مقدم بر درمان های مرسوم قبلی دانسته اند. بر این اساس، هدف این پژوهش، بررسی اثربخشی آموزش معنویت به بر ارتقای سرسختی و بهزیستی روان شناختی کارکنان زن، ادارات دولتی شهر خرم آباد بود. این پژوهش، به صورت نیمه تجربی و در آن از پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل استفاده شد. نمونه، شامل 34 کارمند شهرستان خرم آباد (17 نفر برای گروه آزمایش و 17 نفر گروه کنترل) بود. آموزش معنویت طی هشت جلسه نود دقیقه ای، هر هفته یک جلسه اجرا شد. داده ها با استفاده از تحلیل کوواریانس چند متغیره مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. تحلیل داده ها نشان داد که بین میانگین نمره های پس آزمون گروه آزمایش و کنترل تفاوت معنی داری وجود داشت (P<0/01)، به نحوی که آموزش معنویت موجب ارتقای سرسختی و بهزیستی روان شناختی گروه آزمایش شده است.
کنش افتراقی سؤال در آزمون های سازمان سنجش آموزش کشور بر حسب ویژگیهای جمعیت شناختی داوطلبان کنکور سراسری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کنکور سراسری بنا به اذعان بسیاری از کارشناسان سرنوشت سازترین آزمون در ایران است و ویژگیهای جمعیت شناختی داوطلبان از قبیل جنسیت، منطقه (پایگاه اجتماعی-اقتصادی) و استان(زبان) می توانند بر عملکرد داوطلبان ورود به دانشگاه در پاسخ به سؤالهای آزمون مؤثر باشند. اگر پاسخ به سؤالهای آزمون با کنترل توانایی آزمودنی ها تابعی از ویژگیهای جمعیت شناختی باشند، سؤالهای آزمون نسبت به آنها کنش افتراقی (DIF) دارند. هدف از پژوهش حاضر بررسی کنش افتراقی سؤال های آزمون سراسری سازمان سنجش آموزش کشور بر حسب ویژگیهای جمعیت شناختی داوطلبان است. نمونه تحقیق شامل همه آزمودنی های یک دفترچه آزمون و برخی دروس امتحانی تخصصی گروه های آزمایشی کنکور سراسری از سال 87 تا 90 بود. به منظور تحلیل DIF از رویکرد تحلیل رگرسیون لوجستیک دو وجهی استفاده شد. پس از اطمینان از تک بعدی بودن آزمون های مورد مطالعه از طریق رویکرد NOHARM، یافته های تحلیل DIF حاکی از این بود که به ترتیب بیشترین تعداد کنش افتراقی آشکار شده در سؤالهای آزمون، مربوط به متغیرهای جنسیت، سهمیه مناطق (پایگاه اجتماعی-اقتصادی) و استان(زبان) هستند، اما مقادیر اندازه های اثر بسیار کوچک و ناچیز بودند. با این وجود، بر اساس یافته های پژوهش حاضر پیشنهاد می شود که کمیته های موضوعی تشکیل شده و بر اساس قضاوت نهایی آنها، سؤالهای سودار آزمون مشخص شوند و در طراحی سؤال در آزمون های آینده مد نظر قرار گیرند.
اولویت بندی عوامل مؤثر بر انتخاب رشته دانشجویان دانشکده کارآفرینی دانشگاه تهران
حوزههای تخصصی:
در این پژوهش، عوامل مؤثر بر انتخاب رشته دانشجویان دانشکده کارآفرینی دانشگاه تهران مورد بررسی و مقایسه قرار گرفته است. جامعه آماری شامل دانشجویان دانشکده کارآفرینی دانشگاه تهران (229 نفر) بود که با استفاده از نمونه گیری تصادفی، نمونه ای به حجم 100 نفر مورد بررسی قرار گرفت. به منظور گردآوری داده ها از ابزار پرسشنامه استفاده شد. نتایج تحلیل آماری حاکی از آن بود که عوامل تأثیرگذار بر انتخاب دانشجویان دانشکده کارآفرینی به ترتیب عوامل فردی-زیستی، موسسه ای-آموزشی، عوامل اقتصادی، عوامل کنکوری-آزمونی و عوامل اجتماعی-فرهنگی بوده است و بین تأثیر هر یک از عوامل با یکدیگر تفاوت معنی داری مشاهده شد.
اثربخشی آموزش مثبت نگری در افزایش امید با تأکید بر قرآن و آموزه های اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، تعیین اثربخشی آموزش مثبت نگری بر افزایش امید با تأکید بر قرآن و آموزه های اسلامی در کارکنان اداره کل آموزش و پرورش استان سیستان و بلوچستان بود. پژوهش از نوع نیمه تجربی همراه با گروه تجربی و گواه بود. روش نمونه گیری ابتدا کل جامعه آماری به تعداد 300 نفر پرسشنامه ی امید اسنایدر را تکمیل کردند و شرکت کنندگانی که پایین ترین نمره را اخذ کردند تعداد 50 نفر انتخاب و به صورت تصادفی در گروه تجربی و گواه جایگزین شدند. به گروه تجربی هشت جلسه ی نود دقیقه ای به صورت هفتگی، آموزش مثبت نگری با تأکید بر قرآن و آموزه های دینی ارائه گردید. در پایان آموزش، از هر دو گروه خواسته شد پرسشنامه مذکور را مجدداً تکمیل نمایند. در مرحله ی بعد، پس از دو ماه آزمون پیگیری امید برای سنجش ماندگاری آموزش های داده شده اجرا گردید. برای تحلیل داده ها علاوه بر استفاده از آمار توصیفی از روش تحلیل کوواریانس چند متغیری (MANCOVA) و تحلیل کوواریانس تک متغیری (ANCOVA) استفاده شد. نتایج آزمون های تجزیه و تحلیل کواریانس چند متغیری و تک متغیری نشان داد که تفاوت معنی داری بین دو گروه در افزایش امید در مرحله پس آزمون وجود دارد. و در مرحله ی پیگیری نیز ثبات داشته است. نتایج نشان می دهد که آموزش گروهی مثبت نگری با تأکید بر قرآن و آموزه های اسلامی در گروه تجربی نسبت به گروه گواه باعث افزایش متغیر امید و زیر مقیاس های آن شده است. این نتایج در مرحله ی پیگیری نیز ثبات داشته و مورد تأیید قرار گرفت.
رابطه ی خود تنظیمی و ویژگی های شخصیتی با استرس شغلی در کارمندان دانشگاه اصفهان(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: این پژوهش با هدف بررسی رابطه ی خودتنظیمی و ویژگی های شخصیتی (روان رنجوری، برون گرایی، تجربه پذیری، توافق پذیری و مسئولیت پذیری) با استرس شغلی کارمندان دانشگاه اصفهان انجام شد. روش کار: جامعه آماری این پژوهش توصیفی همبستگی شامل کلیه کارمندان یعنی 1217 فرد شاغل در دانشگاه اصفهان در سال 1394 بود. از این جامعه 200 نفر به عنوان نمونه به روش تصادفی ساده چندمرحله ای انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از سه ابزار مقیاس خودتنظیمی (براون، میلر، لاوندوسکی، 1999)، فرم کوتاه پرسش نامه ی نئو (کاستا و مک کری، 1990) و مقیاس استرس شغلی (دیویس و رابینز و مک کی، 1991) استفاده شد. جهت تحلیل داده ها از روش همبستگی پیرسون، رگرسیون همزمان و آزمون تی مستقل استفاده شد. یافته ها: نتایج نش ان داد بین استرس شغلی با خودتنظیمی و چهار بعد شخصیت یعنی برون گرایی، تجربه پذیری، توافق پذیری و مسئولیت پذیری، رابطه ی منفی معنی دار (01/0>P) و بین استرس شغلی با یک بعد شخصیت یعنی روان رنجوری رابطه ی مثبت معنی داری (01/0>P) وجود دارد. از بین متغیرهای خودتنظیمی و ابعاد ویژگی های شخصیتی، تنها سه متغیرخودتنظیمی (01/0>P)، روان رنجوری (01/0>P) و برون گرایی (05/0>P) می توانند استرس شغلی را پیش بینی کنند. هم چنین بین زنان و مردان در متغیرهای خودتنظیمی، ابعاد ویژگی های شخصیتی و استرس شغلی، تفاوت معنی داری وجود ندارد. نتیجه گیری: با توجه به نقش خودتنظیمی، روان رنجوری و برون گرایی در استرس شغلی لازم است کار متناسب با ویژگی های مذکور به افراد محول شده تا به این ترتیب بتوان میزان استرس شغلی را کاهش و سلامت روان را افزایش داد.
ساخت و اعتباریابی آزمون اولیه مهارت حل مسئله بر اساس منابع اسلامی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف ساخت آزمون اولیه مهارت حل مسئله، بر اساس مبانی نظری اسلامی انجام گرفت. همچنین از روش تحلیل محتوا و از روش پیمایشی با انتخاب تصادفی طبقه ای، نمونه 100 نفری از میان طلاب علوم دینی بهره گرفت. ساختار متغیرهای به دست آمده از منابع اسلامی برای حل مسئله عبارتند از: کنترل هیجان، شناخت و تعریف مسئله، شناسایی اهداف و موانع، تفکر خلاق و مشورت، تصمیم گیری، توکل و توسل، ارزیابی فرایند، سبک های ناکارآمد عجله ای و اجتنابی، اعتقاد به آزمایش یا تهدید دانستن مسائل و خوش بینی یا بدبینی. روایی این ساختار از نظر کارشناسان دین و روان شناسی، طبق ساختار لیکرت چهار گزینه ای با میانگین کل 62/3 و واریانس 2/0 محاسبه شد. روایی گویه ها با میانگین 51/3 و واریانس 37/0 به دست آمد. نتیجه همبستگی 88/0 با معناداری 01/0 را نشان داد. اعتبار آزمون بواسطه بررسی همسانی درونی پرسش نامه، با ضریب آلفای کرونباخ در سطح 96/0 به دست آمد. دونیمه سازی نیز اعتباری در حد 93/0 و 95/0 برای دونیمه را نشان داد، که بیانگر اعتبار و روایی مناسب این آزمون است.
رابطه ی بین ویژگی های شخصیتی و اضطراب رایانه با خودکارآمدی رایانه دانش آموزان متوسطه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش بررسی رابطه بین ویژگی های شخصیتی و اضطراب رایانه با خودکارآمدی رایانه دانش آموزان متوسطه شهرستان آمل بود. روش تحقیق، از نوع توصیفی-همبستگی و از نظر هدف، به صورت طرح کاربردی بود. جامعه آماری 11532 نفر از دانش آموزان و نمونه ی پژوهش، 390 دانش آموز متوسطه بودند که به صورت نمونه گیری خوشه ای انتخاب شدند. ابزار پژوهش، شامل پرسشنامه اضطراب رایانه ی هاینس، گلاس و نایت، پرسشنامه ویژگی های شخصیتی نئو و پرسشنامه خودکارآمدی رایانه مورفی، کوور و اوون بود.؛ داده ها با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون، رگرسیون چندگانه به روش همزمان و تحلیل مسیر با استفاده از نرم افزارهای SPSS21 و LISREL8.80 تحلیل شدند. بین اضطراب رایانه با خودکارآمدی رایانه رابطه منفی و بین ویژگی های شخصیتی با خودکارآمدی رایانه رابطه وجود داشت. تحلیل رگرسیون نیز نشان داد که برون گرایی، گشودگی، توافق، باوجدان بودن واضطراب رایانه، خودکارآمدی رایانه را پیش بینی می کنند. همچنین نتایج تحلیل مسیر نشان داد که برون گرایی، گشودگی، اضطراب رایانه و باوجدان بودن از طریق متغیر توافق بر خودکارآمدی رایانه اثر غیرمستقیم می گذارد؛ ولی توافق بر خودکارآمدی رایانه دانش آموزان اثر مستقیم می گذارد. از سوی دیگر برون گرایی، گشودگی و اضطراب رایانه از طریق باوجدان بودن بر توافق اثر غیرمستقیم می گذارد ولی باوجدان بودن بر توافق اثر مستقیم می گذارد. یافته های حاصل از این پژوهش بر کاربرد ویژگی های شخصیتی و اضطراب رایانه در خودکارآمدی رایانه دانش آموزان تأکید دارد.
مقایسه مراکز یادگیری دانشگاهی در سطح جهانی با مراکز یادگیری دانشگاهی در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف مقایسه مراکز یادگیری دانشگاهی در سطح جهان با مراکز یادگیری دانشگاهی در ایران انجام شده است. در این تحقیق مؤلفه ها و ویژگی های محتوای آموزشی، منابع انسانی، محیط فیزیکی، تشکیلات، رسانه ها و تجهیزات، موردمطالعه و تجزیه وتحلیل قرارگرفته اند. روش پژوهش تطبیقی از نوع توصیفی بوده و روش نمونه گیری نیز هدفمند می باشد. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه مراکز یادگیری دانشگاهی است که در سطح جهانی طراحی شده و در سایت اینترنت قابل دسترسی می باشند. علاوه بر این، مراکز یادگیری دانشگاهی ایران (دانشگاه علامه طباطبایی تهران) جزء جامعه آماری می باشند. همچنین همه کارشناسان شاغل در دانشگاه ها و مدیران، اساتید و کارشناسان نیز جزء جامعه آماری می باشند. برای جمع آوریداده ها نیز از چک لیست محقق ساخته استفاده شده است. نتایج به دست آمده نشان می دهد که تفاوت بین مراکز یادگیری دانشگاهی در سطح جهانی و مراکز یادگیری دانشگاهی موجود در ایران ازنظر محتوای آموزشی، محیط فیزیکی، نیروی انسانی، تشکیلات، رسانه ها، مواد و تجهیزات، معنی دار می باشد. با توجه به یافته های این پژوهش یافته های مطالعه مراکز یادگیری دانشگاهی ایران نشان می دهد که این مراکز در مؤلفه های محتوای آموزش، نیروی انسانی، تشکیلات، محیط فیزیکی و رسانه ها، مواد و تجهیزات نسبتاً ضعیف می باشد. به عبارتی بین مراکز یادگیری دانشگاهی ایران و مراکز یادگیری دانشگاهی در سطح جهانی تفاوت معناداری وجود دارد؛ بنابراین می توان نتیجه گرفت که مراکز یادگیری دانشگاهی موجود در ایران در مؤلفه های ذکرشده از وضعیت مطلوبی برخوردار نمی باشند و نیازمند توجه بیشتر به مراکز از سوی مسئولان امر می باشند.
رابطه مهارت ها و صلاحیت های به کارگیری فن آوری اطلاعات و ارتباطات با توانمندسازی روان شناختی کارکنان(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر، با هدف تعیین رابطه مهارت ها و صلاحیت های به کارگیری فن آوری اطلاعات و ارتباطات و توانمندسازی روان شناختی انجام گرفت. این تحقیق، از لحاظ هدف، کاربردی و از نظر روش، از نوع همبستگی است. جامعه آماری، کلیه کارکنان دارای مدرک فوق دیپلم و بالاتر اداره کل میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری شهر اصفهان می باشند که تعداد آنها در سال 1393 مشتمل بر 165 نفر بود. از بین افراد مذکور، با روش نمونه گیری طبقه ای متناسب با حجم جامعه و با استفاده از فرمول کوکران، 103 نفر به عنوان نمونه آماری انتخاب شدند. به منظور گردآوری داده ها، پرسش نامه محقق ساخته مهارت ها و صلاحیت های به کارگیری فن آوری اطلاعات و ارتباطات با پایایی 85/0 و پرسش نامه استاندارد توانمندسازی روان شناختی اسپریتزر (1996) با پایایی 81/0، مورد استفاده قرار گرفتند. تجزیه و تحلیل داده ها به کمک روش های آمار استنباطی شامل، ضریب همبستگی پیرسون و آزمون تحلیل واریانس چندراهه از طریق نرم افزار SPSS انجام شد. نتایج به دست آمده نشان داد که بین مهارت ها و صلاحیت های به کارگیری فن آوری اطلاعات و ارتباطات و توانمندسازی روان شناختی کارکنان رابطه معناداری وجود داشت (01/0P<، 269/0=r). هم چنین، بین بعد مهارت های عمومی با توانمندسازی روان شناختی (05/0P<، 247/0=r)، بین بعد مهارت های تخصصی با توانمندسازی روان شناختی (05/0P<، 195/0=r)، صلاحیت های شناختی با توانمندسازی روان شناختی (01/0P<، 283/0=r)، صلاحیت های عملکردی با توانمندسازی روان شناختی (05/0P<، 253/0=r) رابطه معناداری وجود داشت. اما، بین بعد صلاحیت های عاطفی با توانمندسازی روان شناختی (05/0P<، 052/0=r) رابطه معناداری مشاهده نشد.
رابطه تحول منزلت های هویت بین شخصی و هویت دینی در دانشجویان(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی پژوهش حاضر، بررسی رابطه هویت بین شخصی و هویت دینی دانشجویان بود. جهت دستیابی به این هدف، 343 (191 دختر و 151 پسر) دانشجوی مقطع کارشناسی به روش تصادفی چندمرحله ای خوشه ای از گروه های تحصیلی علوم انسانی و فنی مهندسی دانشگاه تهران انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش عبارت بودند از ترجمه فارسی پرسشنامه گسترش یافته سنجش عینی هویت من(EOM-EIS-2) بنیون و آدامز (1986) و پرسشنامه هویت دینی (رحیمی نژاد و احمدی، 1374). یافته های پژوهش عبارتند از: الف) همبستگی منفی بین سردرگمی و پذیرش هویت دینی؛ ب( همبستگی مثبت بین دنباله روی و پذیرش هویت دینی؛ ج) عدم رابطه بین بحران زدگی و پذیرش و یا نفی هویت دینی؛ د( عدم رابطه معنادار بین هویت یافتگی دینی و پذیرش هویت دین؛ ﻫ) جهت همبستگی رابطه متغیرها و معناداریِ آنها، در هر دو جنس یکسان بود.
مقایسه میان هوش معنوی طلاب و دانشجویان با استفاده از پرسش نامه اسلامی هوش معنوی (IQSI)
منبع:
پژوهشنامه روانشناسی اسلامی سال دوم زمستان ۱۳۹۵ شماره ۵
67 - 91
حوزههای تخصصی:
هوش معنوی، هوشی است که تمامی ابعاد دیگر هوش انسانی را یکپارچه می کند. هدف از این پژوهش مقطعی، بررسی مقایسه ای هوش معنوی در میان دانشجویان و طلاب حوزه علمیه، و همچنین بررسی تفاوت های جنسیتی بود. در این مطالعه از ابزار سنجشی پرسش نامه اسلامی هوش معنوی (IQSI) استفاده شده که بر پایه دیدگاه های اسلامی از مؤلفه های مهم هوش معنوی طراحی شده است. نمونه این پژوهش شامل ۳۰۶ تن از دانشجویان و طلاب حوزه علمیه بود که در محدوده سنی ۱۸ تا ۲۵ سال قرار داشتند، و به روش خوشه ای از میان دانشکده های دانشگاه تهران و حوزه های علمیه برادران و خواهران تهران انتخاب شدند. نتایج نشان داد که به طور کلی هوش معنوی در طلاب و دانشجویان متفاوت است، به طوری که طلاب از توانمندی های تجربه ای معنوی بیشتری برخوردارند. اما تفاوت معنادار جنسیتی در هوش معنوی وجود ندارد. نتایج این مطالعه نشان می دهد که ظرفیت های معنوی را بیش از همه می توان در بافت طلاب حوزه علمیه عمیقاً بررسی کرد. بر این اساس لازم است همراه با مشارکت این قشر، پژوهش های تبیینی و پیش بینی کننده در این حیطه در دستور کار قرار گیرد.
نیایش، گنجینه ای بِکر برای پژوهش های اسلامی روان شناختی
حوزههای تخصصی:
تأثیرآموزش حل مسئله مبتنی برمعنویت بر ذهنیت فلسفی و سبک های تصمیم گیری دانشجویان پرستاری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی تأثیر آموزش حل مسئله مبتنی بر معنویت بر ذهنیت فلسفی و سبک های تصمیم گیری دانشجویان پرستاری دانشگاه آزاد اسلامی واحد بندرگز در سال تحصیلی 1394 بود. بدین منظور 30 نفر به عنوان نمونه انتخاب گردیدند. روش این پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه بود و از مقیاس های سبک های تصمیم گیری اسکات وبروس (1995) و ذهنیت فلسفی طالب پور و همکاران (1384) به عنوان ابزار پژوهش استفاده گردید. برنامه آموزش حل مسئله مبتنی بر معنویت طی هشت جلسه نود دقیقه ای و در مدت چهار هفته متوالی به دانشجویان ارائه گردید. بدین منظور نمونه تحقیق به صورت تصادفی در دو گروه 15 نفری (یک گروه آزمایشی و یک گروه گواه) گمارده شدند. گروه آزمایشی، تحت آموزش حل مسئله مبتنی بر معنویت قرار گرفت، درحالی که گروه گواه در معرض هیچ مداخله ای قرار نگرفتند. داده های به دست آمده با استفاده از آمار توصیفی (میانگین، انحراف معیار) و آمار استنباطی (آزمون کوواریانس) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج حاصل از تحلیل کوواریانس نشان داد که آموزش حل مسئله مبتنی بر معنویت موجب بهبود ابعاد جامعیت، تعمق و انعطاف پذیری ذهنیت فلسفی و همچنین سبک های تصمیم گیری منطقی، اجتنابی، وابسته شده است، در حالی که در سبک های تصمیم گیری آنی و شهودی پس از آموزش، تغییری مشاهده نشد.
تدوین راهکارهای پیشنهادی جهت اجرای استراتژی ادغام در برنامه درسی کارشناسی پرستاری ایران(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
زمینه و اهداف: : ادغام برنامه ی درسی به عنوان استراتژی مهم آموزشی در آموزش علوم پزشکی، اخیراً بسیار موردتوجه دانشکده های پرستاری جهان قرارگرفته است. هدف از انجام این مطالعه، تعیین نحوه پیاده سازی استراتژی ادغام در برنامه درسی لیسانس پرستاری آمریکا، کانادا و استرالیا و ارائه راهکارهای پیشنهادی برای عملیاتی کردن آن در برنامه درسی کارشناسی پرستاری ایران می باشد.
ضرورت یادگیری دانش و مهارت های لازم برای پرستاران در بلایا(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
زمینه و اهداف: حوادث و بلایای طبیعی و انسان ساز تهدیدی همیشگی برای جوامع به ویژه برای ایران محسوب می شود. در حوادث مراکز درمانی نیاز مبرم به نیروی انسانی متخصص و آموزش دیده دارند که بادانش و مهارت ارائه دهنده خدمات بهداشتی و درمانی باشند. پرستاران پیشگامان ارائه دهنده مراقبت در سرتاسر زنجیره سلامت و بیماری هستند و بایستی با جنبه های مراقبت در بلایا درگیر و آشنا شوند. پژوهش حاضر باهدف طراحی برنامه درسی مراقبت در حوادث و بلایا در دوره کارشناسی پرستاری ایران انجام شد. روش بررسی: این پژوهش از نوع مروری - توصیفی و پیمایشی می باشد که با روش مرور اسناد، مقالات و نظرسنجی از خبرگان با تکنیک دلفی در سال 1394 انجام شده است. در این مطالعه 17 نفر از اساتید به صورت هدفمند انتخاب شدند. عناوین مربوط به برنامه درسی مراقبت در حوادث و بلایا استخراج و تنظیم شد و با استفاده از پرسشنامه کتبی در طی سه مرحله نظرسنجی اولویت های یادگیری پرستاران در زمینه حوادث و بحران در اختیار خبرگان قرار گرفت و با برگزاری جلسه گروه متخصصین سرفصل های آموزشی انتخاب نهایی شد.
دانش برنامه درسی در آموزشگری: شایستگی حرفه ای مغفول در آموزش عالی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این مقاله به توصیف شایستگی حرفه ای در آموزشگری مبتنی بر دانش برنامه درسی در سطح آموزش عالی پرداخته است. داده های مورد مطالعه بر اساس طرح پژوهش کیفی با رویکرد پدیدار شناختی و از طریق انجام مصاحبه عمیق اکتشافی با 24 مدرس خبره در رشته های علوم پایه، علوم مهندسی، علوم انسانی و علوم پزشکی به دست آمد. یافته های پژوهش بر مؤلفه های حرفه ای دانش برنامه درسی: دانش های اساسی(دانش نسبت به: ماهیت و ابعاد گوناگون عناصر برنامه درسی، ارتباط ساختاری بین عناصر، اصول تعادل و انسجام بخشی بین عناصر برنامه درسی) و دانش های حمایتی(دانش نسبت به حوزه های: تخصصی و دانش های مرتبط، روان شناختی، و اخلاقی- اعتقادی) تأکید داشتند.
بررسی شاخص های روان سنجی پرسشنامه درگیری تحصیلی در دانش آموزان دبیرستانی شهر بندرعباس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در پژوهش های اخیر، درگیری تحصیلی، به عنوان یکی از سازه های موثر بر پیشرفت تحصیلی مورد توجه قرار گرفته است. یکی از چالشهای موجود در زمینة مطالعه ی این سازه، سنجش و ارزیابی این متغیر و مولفه های آن بوده است. هدف از مطالعة حاضر، بررسی و انطباق شاخصهای روایی و پاپایی پرسشنامه ی درگیری تحصیلی ریو و تسنگ ، بر روی نمونه ای از دانش آموزان پسر و دختر دبیرستانی شهر بندرعباس بوده است. آزمودنی های پژوهش،364 دانش آموز سال اول متوسطه بودند که به روش نمونه گیری خوشه ای انتخاب شدند. ابزار پژوهش، پرسشنامه ی 22 ماده ای درگیری تحصیلی بود. جهت بررسی روایی پرسشنامه، از روش تحلیل عامل تاییدی استفاده شد. پس از انجام تحلیل عاملی، ساختار عاملی پرسشنامه مورد تایید قرار گرفت. همچنین بررسی پاپایی پرسشنامه نیز ضریب آلفا برابر با 87/0 به دست داد. به طور کلی نتایج پژوهش نشان داد که پرسشنامه ی درگیری تحصیلی، جهت سنجش این متغیر و مولفه های آن، در بین دانش آموزان دبیرستانی شهر بندرعباس مناسب است و می تواند تا حدودی نیازهای موجود را بر طرف نماید.
بررسی رابطة دینداری، هوش معنوی و بخشش با سازگاری اجتماعی در دانشجویان سال اول(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش مطالعه رابطة هوش معنوی، دینداری و بخشندگی با سازگاری اجتماعی دانشجویان سال اول است. نمونة پژوهش 327 نفر از دانشجویان کارشناسی سال اول دانشگاه ارومیه هستند که به صورت نمونه گیری «تصادفی خوشه ای» از بین جامعة دانشجویان سال اول انتخاب گردیدند. برای جمع آوری داده ها، از مقیاس «سنجش دینداری» سراج زاده، مقیاس «سنجش هوش معنوی» بدیع و همکاران، مقیاس «سنجش بخشش» والکر و گارسوخ، مقیاس «سنجش سازگاری اجتماعی» بیکر و سیریاک استفاده شد. داده های به دست آمده با بهره گیری از ضریب همبستگی و رگرسیون سلسله مراتبی تجزیه و تحلیل شد. نتایج این مطالعه نشان داد هوش معنوی، دینداری، بخشش و مؤلفه های آنها با سازگاری اجتماعی رابطه ای مثبت معنادار داشته، قادرند سازگاری اجتماعی را پیش بینی و تبیین کنند (37/0=R2 و 01/0=P). بر این اساس، می توان نتیجه گرفت متغیرهای دینداری، هوش معنوی و بخشندگی نقش تعیین کننده ای در تطابق دانشجویان سال اول با محیط دانشگاه و مسائل و مشکلات آن دارند. از این رو، می توان با تمرکز بر متغیرهای پیش بین این تحقیق برنامه هایی کارآمد برای ارتقای سازگاری اجتماعی فراهم کرد.