فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۱۴۱ تا ۲٬۱۶۰ مورد از کل ۶٬۳۴۸ مورد.
حوزههای تخصصی:
هدف از این پژوهش تعیین مؤلفه های شایستگی کانونی اثر بخش بر کیفیت برنامه ی آموزشی مقطع کارشناسی ارشد رشته ی علوم تربیتی دانشگاه علامه طباطبائیمی باشد. مطالعه به بررسی، تحلیل عاملی مؤلفه های شایستگی کانونی در برنامه آموزشی می پردازد، چار چوب مفهومی تحقیق شامل چهار بُعد : 1- بُعد تفکر 2- بُعدتعامل 3- بُعد شخصیت 4- بُعد اقدامات، می باشد. این تحقیق از نوع توصیفی پیمایشی بوده و جامعه آماری این پژوهش شامل 38 استاد و 267 دانشجوی ترم آخر کارشناسی ارشد می باشند ، داده های تحقیق از طریق دو پرسشنامه جمع آوری و با استفاده از میانگین ، واریانس ، آزمون کایزر–مایر- اولکن (KMO) و تحلیل عاملی مورد تجزیه و تحلیل قرارگرفتند، نتایج مطالعه بر اساس هفت شایستگی کانونی در نظر گرفته ، و مورد بحث قرار گرفت که شامل، شایستگی فردی، شایستگی ارتباطی و سازمانی، شایستگی پژوهشی وفناوری، شایستگی دستیابی، انتخاب و حفظ شغل، شایستگی روانشناختی، آینده نگری، تحلیل، حل مسئله و تصمیم گیری، شایستگی رهبری و مدیریتی و شایستگی تفکر استراتژیک و مفهومی، می باشد.لید واژه های: تحلیل عاملی مؤلفه ها ، شایستگی های کانونی ، برنامه ی آموزشی، کارشناسی ارشد رشته ی علوم تربیتی
تأثیر بازی های رایانه ای بر سلامت روان دانش آموزان دوره متوسطه شهر گرگان(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
هدف از انجام این تحقیق، شناسایی تأثیر استفاده از بازی های رایانه ای توسط دانش آموزان دوره متوسطه بر سلامت روان آنها می باشد. این تحقیق با استفاده از روش پس رویدادی انجام گرفت. جامعه آماری آن شامل کلیه دانش آموزان دوره متوسطه گرگان بود. حجم نمونه، با استفاده از فرمول کوکران، ۴۵۶ نفر محاسبه گردید. جهت انتخاب نمونه، ابتدا با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای از میان نقاط چهارگانه مدارس متوسطه شهر گرگان، چند مدرسه به صورت تصادفی به عنوان خوشه انتخاب شدند و سپس، متناسب با جمعیت آماری هر مدرسه (بر حسب جنسیت و جمعیت دانش آموزان)، نمونه لازم به صورت تصادفی انتخاب گردید. ابزار گردآوری داده ها، پرسش نامه استاندارد سلامت عمومی GHQ28 در چهار بعد وضعیت جسمانی، اضطراب و اختلال خواب، میزان افسردگی و اختلال در کنش اجتماعی بود. داده ها با استفاده از روش های آمار توصیفی و آمار استنباطی شامل آزمون های تی گروه های مستقل و آزمون تحلیل واریانس یک طرفه تجزیه و تحلیل شد. نتایج به دست آمده نشان داد که بازی های رایانه ای بر وضعیت جسمانی دانش آموزان مؤثر است، ولی تأثیری بر اضطراب و اختلالات خواب، میزان افسردگی، اختلال در کنش اجتماعی و در کل سلامت روانی دانش آموزان ندارد. هم چنین، در مقایسه ویژگی های جمعیت شناختی، بین وضعیت جسمانی، اضطراب و اختلال خواب و سلامت روان (در کل) دانش آموزان دختر و پسر تفاوت معنادار بود، ولی بر اساس پایه تحصیلی دانش آموزان، تفاوت معناداری به دست نیامد.
بررسی رشد تحولی هوش هیجانی و مولفه های آن در کارکنان رسته انتظامی شاغل ناجا (در طیف سه گروه سنی)
منبع:
روانشناسی نظامی سال ۷ تابستان ۱۳۹۵ شماره ۲۶
67 - 78
حوزههای تخصصی:
مقدمه: امروزه هوش هیجانی به عنوان یک موضوع مهم در حوزه روان شناسی مورد توجه قرار گرفته است. مطالعاتی که در این زمینه انجام شده است، مبین نقش هوش هیجانی و مولفه های آن در جنبههای مختلف زندگی فرد و سن شغل و روابط اجتماعی می باشد به علاوه، پیش بینی و برنامه ریزی عملکرد شغلی نیز بر اساس این مولفه ها از دیگر اهداف این مطالعه است.
روش: در قالب یک مطالعه توصیفی از نوع همبستگی، که 120 نفر از کارکنان رسته انتظامی شاغل در ناجا شهر تهران در سه گروه سنی 30-20 سال 40-31 سال و 50-41 سال به شیوه تصادفی انتخاب و با استفاده از پرسشنامه استاندارد شده هوش هیجانی بار- آن و پرسشنامه ویژگی جمعیت شناختی مورد ارزیابی قرار گرفتند. برای تحلیل سوال پژوهش از تحلیل واریانس چند متغیره و ضریب t استفاده شده است.نتایج: نتایج حاصل از مقایسه میانگین بین نمرات متغیرهای پژوهش در سه گروه نشان داد که با بالا رفتن سن، نمرات هوش هیجانی نیز افزایش می یابد. کارکنان در گروه های سنی 31 تا 40 سال و 41 به بالا در مقایسه با گروه سنی 20 تا 30 سال نمرات بالاتری را در خرده مقیاس های حل مسئله، استقلال، تحمل فشار روانی، خودشکوفایی، خودآگاهی هیجانی، واقع گرایی، روابط بین فردی، عزت نفس، کنترل تکانش، انعطاف پذیری و مسئولیت پذیری کسب کرده اند. همچنین مقایسه نمرات خرده مقیاس های خوشبختی، خوشبینی، همدلی و خودابرازی نشان می دهد که سه گروه با یکدیگر اختلاف معنا داری ندارند. زیرا سطح معنا داری محاسبه شده آنها از مقدار ملاک (0/003) بیشتر است. بحث: به منظور رسیدن به سطح بالایی از عملکرد شغلی، علاوه بر توانایی های شناختی کلی، فرد باید به رشد مناسب در جنبه هایی همچون کنترل هیجانات و عواطف نیز دست یابد، به معنای دیگر کارکنان شاغل ناجا بدون دستیابی به مولفه های هوش هیجانی قادربه انجام بهینه شغل پلیسی و تعامل با مردم نخواهند بود.
بررسی فرهنگ یادگیری با رویکرد تبادل دانش در بین اعضاء هیات علمی دانشگاه علوم پزشکی بیرجند(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
زمینه و اهداف: تسهیم اثربخش دانش، نیازمند بافت و بستر مناسب فرهنگی است. افراد به عنوان یک سازمان فردی برای یادگیرنده شدن، لازم است پس از شناسایی و خلق اطلاعات، برای کاربرد عملی اطلاعات و نهادینه کردن دانش به تسهیم و تبادل دانش بپردازند و اگر این فرهنگ در افراد نهادینه نشود نمی توانند در جریان رقابت و در عصر جهانی شدن و انفجار دانش موفق باشند. روش بررسی: این پژوهش پیمایشی بوده و نتایج حاصل به صورت توصیفی – تحلیلی ارائه شده است. نمونه آماری ۱۰۰ نفر از اساتید دانشگاه علوم پزشکی بیرجند می باشند که به صورت تصادفی انتخاب شدند، ابزار سنجش اطلاعات پرسشنامه 20 سؤالی با ضریب پایایی 0/89 و روایی (93/.CVI=) بود. داده ها پس از جمع آوری با نرم افزار Spss و آزمون T و ضریب همبستگی آنوا مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت.
پیش بینی مؤلفه های یادگیری سازمانی بر پایه بینش کارکنان دانشگاه پیام نور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر، با هدف توسعه مؤلفه های یادگیری سازمانی بر پایه بینش سازمانی کارکنان دانشگاه پیام نور تهران صورت گرفته است. روش پژوهش از نظر هدف، توسعه ای و از نظر شیوه گردآوری داده ها، توصیفی از نوع همبستگی است. جامعه آماری شامل کلیه کارکنان (مدیران و کارشناسان) دانشگاه پیام نور استان تهران به تعداد 120 نفر بود که با استفاده از جدول مورگان، پس از نمونه برداری تصادفی، 91 پاسخ نامه انتخاب گردید. ابزار گردآوری داده ها دو پرسش نامه محقق ساخته بینش با 40 و یادگیری سازمانی با 42 ماده بود، روایی ابزارها به وسیله روایی سازه و اعتبار آنها از طریق آلفای کرونباخ (90/0 و 96/0) به دست آمد. نتایج تحلیل عاملی اکتشافی بیانگر آن است که بینش سازمانی و یادگیری سازمانی کارکنان هر یک مرکب بر شش مؤلفه است که روی هم به ترتیب 1/49 و 5/63 درصد از واریانس کل بینش و یادگیری سازمانی را پوشش می دهند. تعیین فاصله اطمینان 99 درصدی متغیرها نشان داد که مؤلفه های بینش کارکنان در جامعه مورد مطالعه بالا و عوامل یادگیری سازمانی به جز رهبری راهبردی و مهارت فردی نیز بالاست اما مؤلفه های دیگر در سطح متوسط ارزیابی گردید. پس از اجرای آزمون فریدمن، رتبه بندی مؤلفه های بینش در جامعه به ترتیب؛ ارتباطات، نگرش، بهره وری، خلاقیت، سرپرستی و نظارت و آزادی عمل، اما رتبه بندی مؤلفه های یادگیری سازمانی در جامعه به ترتیب؛ مهارت فردی، رهبری راهبردی، چشم انداز، توانمندسازی، مدل ذهنی و یادگیری تیمی است. به استثنای سرپرستی و نظارت که با تجربه خدمتی رابطه دارد، هیچ یک از متغیرهای دیگر با ویژگی های فردی رابطه ندارند. در نهایت نتایج اجرای مدل همبستگی بنیادی، در برون داد نهایی تنها یک زوج مدل بهینه معرفی کرد.
اثر بخشی مداخله مثبت نگر گروهی بر بهزیستی روان شناختی، تاب آوری و شادکامی دختران نوجوان بی سرپرست(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف تعیین اثربخشی مداخله مثبت نگر گروهی بر بهزیستی روان شناختی، تاب آوری و شادکامی دختران نوجوان بی سرپرست تحت حمایت بهزیستی استان اصفهان انجام گرفت. روش پژوهش، نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون - پس آزمون، با گروه کنترل و پیگیری بود. بدین منظور از مراکز نگهداری دختران نوجوان بی سرپرست استان اصفهان در پاییز و زمستان 1394، 3 مرکز به شیوه نمونه گیری هدفمند انتخاب و از بین آن ها 30 نفر که ملاک های ورود به مطالعه را دارا بودند در دو گروه آزمایش و کنترل به طور تصادفی جایگزین شدند (هر گروه 15 نفر). گروه آزمایش 10 جلسه 90 دقیقه ای مداخله گروهی مثبت نگر دریافت کردند اما گروه کنترل هیچ مداخله ای دریافت نکردند. آزمودنی ها، قبل و بعد از مداخله و 45 روز بعد در مرحله پیگیری به مقیاس بهزیستی روان شناختی (ریف)، مقیاس تاب آوری (کانر و دیویدسون) و پرسشنامه شادکامی آکسفورد (آرگایل، مارتین و کروسلند) پاسخ دادند. نتایج تحلیل کواریانس چند متغیره حاکی از افزایش بهزیستی روان شناختی، تاب آوری و شادکامی در گروه آزمایش نسبت به گروه کنترل بود. به علاوه در مرحله پیگیری نیز این تأثیر پایداری خود را حفظ کرد. بنابراین می توان از مداخله مثبت نگر برای ارتقاء بهزیستی روان شناختی، تاب آوری و شادکامی دختران نوجوان بی سرپرست استفاده نمود.
بررسی الزامات استفاده از سیستم مدیریت یادگیری در آموزش عالی از دیدگاه استادان(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
هدف از انجام این پژوهش، بررسی الزامات مؤثر در استفاده از سیستم مدیریت یادگیری در آموزش عالی از دیدگاه استادان دانشگاه اصفهان بود. این پژوهش از نوع کیفی بود که با استفاده از روش مصاحبه در سال تحصیلی 94-1393 انجام گرفت. بر این اساس، با 15 نفر از استادان مصاحبه به عمل آمد. مصاحبه به صورت نیمه ساختار یافته انجام گرفت که روایی محتوایی سؤالات آن از قبل مورد تأیید چند نفر صاحب نظر در حوزه مربوطه قرار گرفت. داده های حاصل از مصاحبه ها با استفاده از روش مقوله بندی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد که از جمله عوامل مهم در به کارگیری سیستم مدیریت یادگیری عبارتند از: عوامل مربوط به ماهیت سیستم مدیریت یادگیری، عوامل مدیریتی- زیرساختی و عوامل انسانی. در بعد عوامل مرتبط با سیستم، قابلیت آموزشی و قابلیت یادگیری، در بعد انسانی، مهارت در استفاده از سیستم، و در بعد مدیریتی- زیرساختی، کمیت و کیفیت زیرساخت ها و تدارک منابع مالی کافی، از جمله عوامل مهم به کارگیری سیستم مدیریت یادگیری در آموزش عالی بود.
ساختار عاملی و اعتباریابی فرم کوتاه مقیاس رسالت چند بعدی مسیر شغلی در میان دانشجویان دانشگاه اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رسالت شغلی رویکردی نسبت به کار که در آن شغل فرد بخش اصلی و مرکزی زندگی او است و با استفاده از آن برای انجام دادن کارهای جامعه پسند و کمک به دیگران تلاش می کند. هدف پژوهش حاضر مطالعه ساختار عاملی و اعتباریابی فرم کوتاه مقیاس رسالت چند بعدی مسیر شغلی، در میان دانشجویان دانشگاه اصفهان بود. مطالعه حاضر توصیفی – پیمایشی و از لحاظ هدف کاربردی بود. جامعه پژوهش دانشجویان دانشگاه اصفهان بودند که تعداد 307 نفر از آن ها با استفاده از نمونه گیری در دسترس(آسان) انتخاب و فرم ترجمه شده مقیاس 9 ماده ای رسالت مسیر شغلی، بین آن ها توزیع شد. این مقیاس ابتدا به فارسی ترجمه و سپس به انگلیسی برگردانده شد و سپس جمعی از متخصصان، پرسشنامه را برای تعیین حساسیت های فرهنگی، وضوح سؤالات، موارد اختلاف و خطاهای موجود در معنایابی بررسی کردند. یافته ها نشان داد که تحلیل عاملی اکتشافی بیان کننده 3 خرده مقیاس مقبول بود که در ادامه ضریب آلفای کرونباخ برای کل پرسشنامه 72/0و برای خرده مقیاس ها از 66/0 تا 77/0متغیر بود. همه موارد همبستگی مورد-کلی مقبولی داشتند و نتایج آزمون - بازآزمون نشان دهنده ثبات برای مقیاس رسالت مسیر شغلی و خرده مقیاس های آن بود. همچنین نتایج نشان داد نسخه فارسی مقیاس رسالت مسیر شغلی، روایی و پایایی خوبی را نشان داده است.
اثر سیاست سازمانی ادراک شده بر استرس شغلی و قصد ترک شغل با توجه به نقش میانجی گر بدبینی نسبت به سازمان
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف تعیین اثر سیاست سازمانی ادراک شده بر استرس شغلی و قصد ترک شغل با میانجی گری بدبینی به سازمان انجام شد. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی کارکنان شهرداری شهر ویس در استان خوزستان به تعداد 256 نفر در سال 1393 بودند که از میان آنان، 185 نفر به صورت تصادفی ساده انتخاب شدند. ابزارها شامل پرسشنامه سیاست سازمانی ادراک شده، پرسشنامه بدبینی به سازمان، پرسشنامه استرس شغلی و پرسشنامه قصد ترک شغل بود. جهت تحلیل داده ها از روش الگویابی معادلات ساختاری (SEM) استفاده شد. جهت آزمودن اثرهای واسطه ای در الگوی پیشنهادی از روش بوت استراپ استفاده شد. نتایج نشان دادند که الگوی پیشنهادی از برازش خوبی با داده ها برخوردار است. یافته ها نشان داد که ادراک سیاست سازمانی با استرس شغلی، قصد ترک شغل و بدبینی به سازمان رابطه دارد. به علاوه، بدبینی به سازمان، میانجی گر رابطه بین سیاست سازمانی ادراک شده، استرس شغلی و قصد ترک شغل بود.
ارزشیابی برنامه درسی دانشگاه فرهنگیان از حیث تربیت معلم پژوهشگر (مورد: پردیس های شهید بهشتی و شهید هاشمی نژاد)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف ارزشیابی برنامه درسی دانشگاه فرهنگیان از حیث تربیت معلم پژوهشگر انجام شد. روش مورد استفاده در این پژوهش از نوع ارزشیابی و مدل ارزشیابی پروواس بود. در مسیر بررسی وضعیت مطلوب و اجرا شده برنامه درسی دانشگاه فرهنگیان؛ متخصصان موضوعی از طریق نمونه گیری هدفمند و زنجیره ای، دانشجویان از روش نمونه گیری در دسترس و مدرسان از طریق نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. در راستای بررسی برنامه درسی اجرا شده و متناسب با هریک از مراحل ارزشیابی، معیارهای لازم برای مؤلفه ها شناسایی شد. عملکرد واقعی دانشگاه فرهنگیان در هر یک از مراحل ارزشیابی و مؤلفه ها از طریق پرسشنامه، سیاهه مشاهده، مصاحبه و اسناد مکتوب به دست آمد. یافته های به دست آمده از مطالعه اسناد، تحلیل محتوا و سهم دروس پژوهشی در محتوای برنامه درسی حاکی از آن بود که اگرچه دانشگاه فرهنگیان در چند سال اخیر به سمت پژوهش محور بودن حرکت کرده؛ اما هنوز دارای کاستی هایی می باشد که از جمله آنها می توان به کمبود فضا، امکانات، زیرساخت های فیزیکی و تجهیزاتی و نیروی متخصص و با انگیزه اشاره کرد.
رابطه ناگویی هیجانی و تعهد سازمانی با فرسودگی شغلی دبیران زن آموزش و پرورش(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر1 با هدف تعیین رابطه ناگویی هیجانی و تعهد سازمانی با فرسودگی شغلی دبیران آموزش و پرورش شهر کرمانشاه انجام شده است. جامعه آماری پژوهش همه دبیران زن آموزش و پرورش شهر کرمانشاه بوده که از میان آنها به روش نمونه گیری خوشه ای نمونه ای به حجم 300 نفر انتخاب شده اند. برای گردآوری داده ها از پرسشنامه های ناگویی هیجانی تورنتو، تعهد سازمانی آلن و مایر و فرسودگی شغلی ماسلاچ استفاده شده است. طرح پژوهش توصیفی از نوع همبستگی است و داده ها با روشهای آماری همبستگی پیرسون و رگرسیون چند متغیره تحلیل شده اند. نتایج پژوهش نشان می دهد که میان مؤلفه های ناگویی هیجانی و فرسودگی شغلی رابطه مثبت وجود دارد، یعنی با افزایش ناگویی هیجانی، فرسودگی شغلی افزایش می یابد و با کاهش ناگویی هیجانی، فرسودگی شغلی کاهش می یابد. میان تعهد سازمانی و خرده مقیاسهای آن با فرسودگی شغلی رابطه منفی وجود دارد، یعنی با افزایش تعهد سازمانی، فرسودگی شغلی کاهش می یابد و با کاهش تعهد سازمانی، فرسودگی شغلی افزایش می یابد و ناگویی هیجانی و تعهد سازمانی توان پیش بینی فرسودگی شغلی را دارند. براساس نتایج پژوهش ناگویی هیجانی و تعهد سازمانی از عوامل پیش بینی کننده فرسودگی شغلی هستند، بنابراین توصیه می شود در پیشگیری و کاه ش فرسودگی شغلی، این عوام ل به دقت م ورد توجه قرار گیرند. همچن ین می توان با تدابیر مناسب به سلامت محیط شغلی و کاهش فرسودگی شغلی دبیران کمک کرد.
پیش بینی سازگاری زناشویی براساس تصمیم گیری و حل مسأله، انسجام خانواده، راهبردهای مقابله، مهارت های ارتباطی و باورهای مذهبی (عوامل فرایندی خانواده)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر پیش بینی سازگاری زناشویی براساس تصمیم گیری و حل مسأله، انسجام خانواده، راهبردهای مقابله، مهارت های ارتباطی و باورهای مذهبی (عوامل فرایندی خانواده) بود. روش پژوهش، توصیفی و از نوع همبستگی بود. جامعه آماری شامل کلیه معلمان متأهل مقطع ابتدایی شهرکرج در سال تحصیلی 94-93 بودند که براساس جدول مورگان 358 نفر به صورت نمونه گیری خوشه ای تصادفی انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه های سازگاری زناشویی (اسپنیر، 1976) و فرایندخانواده سامانی (1387) استفاده شد. داده ها از طریق همبستگی پیرسون و رگرسیون گام به گام تجزیه وتحلیل شدند. نتایج همبستگی نشان داد که مجموعه عوامل فرایندی خانواده با سازگاری زناشویی رابطه معناداری دارند (0/01 >P) و همچنین نتایج رگرسیون گام به گام نشان داد که به غیر از باورها مذهبی که اثر معناداری در معادله رگرسون نداشت، مؤلفه های انسجام خانواده، مهارت های ارتباطی، مهارت های مقابله و تصمیم گیری و حل مسأله باهم 49/6 % از واریانس سازگاری زناشویی را تبیین می کنند. با توجه به یافته های پژوهش می توان نتیجه گرفت که عوامل فرایندی خانواده توان پیش بینی سازگاری زناشویی را دارند.
بررسی ساختار عاملی، روایی و پایایی فرم کوتاه ابزارکارکرد تولید اجتماعی برای ابعاد بهزیستی در سالمندان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی ویژگی های روان سنجی فرم کوتاه ابزار کارکرد تولید اجتماعی برای ابعاد بهزیستی ، شامل پایایی، روایی و تحلیل عاملی اکتشافی به منظورآماده سازی آزمون برای پژوهش های روانشناختی حوزه سالمندی انجام شده است. این مطالعه از نوع توصیفی- کاربردی است؛ و جامعة آماری این تحقیق کلیه سالمندان زن و مرد شهر تهران بودند؛ که در مجموع 283 شرکت کننده شامل 148 زن و 135 مرد به طور در دسترس انتخاب شدند و با فرم کوتاه ابزار کارکرد تولید اجتماعی برای سطوح بهزیستی مورد آزمون قرار گرفتند. نتایج تحلیل عاملی اکتشافی با روش مولفه های اصلی، علاوه بر عامل کلی، پنج عامل(مهر و محبت، تایید رفتاری، وضعیت، آسودگی خاطر و تحریک) را برای این مقیاس تایید کرد. پایایی مقیاس با استفاده از روش بازآزمایی و ضریب آلفای ترتیبی و کرونباخ در مورد گروه نمونه محاسبه و تایید شد. پژوهش حاضر نشان داد که ابزار کارکرد تولید اجتماعی برای سطوح بهزیستی در جامعه ایرانی از روایی و پایایی مناسبی برخوردار است و می توان جهت سنجش سطوح بهزیستی سالمندان از آن استفاده کرد.
اثربخشی آموزش مهارت های مثبت اندیشی با تأکید بر آموزه های دینی بر تاب آوری و رغبت های شغلی دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی اثر بخشی آموزش مثبت اندیشی با تاکید بر آموزه های دینی برتاب آوری و رغبت های شغلی دانش آموزان پایه اول متوسطه شهرستان چهاردانگه انجام گردید. پژوهش مورد مطالعه از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون – پس آزمون با گروه کنترل انجام پذیرفت. جامعه آماری تحقیق را کلیه دانش آموزان دختر پایه اول متوسطه مشغول به تحصیل در دبیرستانهای شهرستان چهاردانگه تشکیل دادند. به منظور انتخاب آزمودنیها با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای 30 نفر به صورت تصادفی انتخاب شدند و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش(15 نفر) و گروه کنترل(15نفر) جایگزین شدند. برای هر دو گروه پیش آزمون اجرا شد. گروه آزمایش مدت 9 جلسه ی 90 دقیقه ای تحت آموزش مثبت اندیشی بر مبنای آموزه های دینی قرار گرفتند. در پایان دوره آموزش، پس آزمون اجرا گردید.پرسش نامه های مورد استفاده در پژوهش پرسشنامه تاب آوری کانر و دیویدسون و فرم کوتاه رغبت سنج شغلی استرانگ بود. داده های جمع آوری شده با استفاده از نرم افزار spss ، مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت . نتایج بدست آمده از پژوهش نشان داد که 1- بین عملکرد دو گروه در پس آزمون تاب آوری تفاوت معناداری وجود دارد .2- بین عملکرد دو گروه در پس آزمون رغبت شغلی ، تفاوت معناداری وجود دارد،.در مجموع مثبت اندیشی بر مبنای آموزه های دینی موجب بهبود نسبی شاخص تاب آوری و تغییر نسبی در رغبت های شغلی تحصیلی دانش آموزان شده است.
رابطه مهارت ها و صلاحیت های به کارگیری فن آوری اطلاعات و ارتباطات با توانمندسازی روان شناختی کارکنان(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر، با هدف تعیین رابطه مهارت ها و صلاحیت های به کارگیری فن آوری اطلاعات و ارتباطات و توانمندسازی روان شناختی انجام گرفت. این تحقیق، از لحاظ هدف، کاربردی و از نظر روش، از نوع همبستگی است. جامعه آماری، کلیه کارکنان دارای مدرک فوق دیپلم و بالاتر اداره کل میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری شهر اصفهان می باشند که تعداد آنها در سال 1393 مشتمل بر 165 نفر بود. از بین افراد مذکور، با روش نمونه گیری طبقه ای متناسب با حجم جامعه و با استفاده از فرمول کوکران، 103 نفر به عنوان نمونه آماری انتخاب شدند. به منظور گردآوری داده ها، پرسش نامه محقق ساخته مهارت ها و صلاحیت های به کارگیری فن آوری اطلاعات و ارتباطات با پایایی 85/0 و پرسش نامه استاندارد توانمندسازی روان شناختی اسپریتزر (1996) با پایایی 81/0، مورد استفاده قرار گرفتند. تجزیه و تحلیل داده ها به کمک روش های آمار استنباطی شامل، ضریب همبستگی پیرسون و آزمون تحلیل واریانس چندراهه از طریق نرم افزار SPSS انجام شد. نتایج به دست آمده نشان داد که بین مهارت ها و صلاحیت های به کارگیری فن آوری اطلاعات و ارتباطات و توانمندسازی روان شناختی کارکنان رابطه معناداری وجود داشت (01/0P<، 269/0=r). هم چنین، بین بعد مهارت های عمومی با توانمندسازی روان شناختی (05/0P<، 247/0=r)، بین بعد مهارت های تخصصی با توانمندسازی روان شناختی (05/0P<، 195/0=r)، صلاحیت های شناختی با توانمندسازی روان شناختی (01/0P<، 283/0=r)، صلاحیت های عملکردی با توانمندسازی روان شناختی (05/0P<، 253/0=r) رابطه معناداری وجود داشت. اما، بین بعد صلاحیت های عاطفی با توانمندسازی روان شناختی (05/0P<، 052/0=r) رابطه معناداری مشاهده نشد.
ویژگی های روان سنجی امتحانات نهایی سال سوم متوسطه و قابلیت آن ها در گزینش داوطلبان ورود به دوره های کارشناسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه: امتحانات نهایی مقطع متوسطه یکی از سرنوشت ساز ترین ابزار های سنجش علمی دانش آموزان است. با توجه به اهمیت این امتحانات، انجام تحقیقات نظام مند در مورد کیفیت و قابلیت سوالات آن ها در تفکیک داوطلبان لازم و ضروری است. هدف: هدف از تحقیق حاضر تعیین ویژگی های روان سنجی و قابلیت سوالات امتحانات نهایی رشته ی تجربی در دو درس زیست شناسی و ادبیات فارسی در گزینش داوطلبان ورود به دوره های کارشناسی بود. روش: جامعه آماری، تمام سوالات امتحانات نهایی رشته ی علوم تجربی سال سوم مقطع متوسطه در خرداد ماه 1390 بوده است که برای تعیین ویژگی های روان سنجی آن ها از عملکرد 600 دانش آموز ناحیه یک شهرستان خرم آباد در دو درس مذکور که به صورت تصادفی انتخاب شده بودند، استفاده شد. یافته ها: ضریب اعتبار آزمون های زیست شناسی و ادبیات فارسی با استفاده از آلفای کرونباخ (97/0، 96/0) تعیین گردید. بر اساس CTT، میانگین ضرایب دشواری و تمیز سوالات در آزمون های ادبیات فارسی (65/0 و 57/0) و زیست شناسی (50/0 و 65/0) به دست آمد. در تحلیل IRT؛ مدل دو پارامتری برازش بیشتری با داده ها نشان داد. همچنین، میانگین دشواری و قدرت تشخیص سوالات در مدل های IRT در دروس ادبیات فارسی (69/0- ، 03/1) و زیست شناسی (09/0- ، 96/0) به دست آمد. بیشترین میزان آگاهی دهندگی دو آزمون ادبیات فارسی و زیست شناسی، به ترتیب متعلق به سطوح توانایی (7/0- ،1/0) است و میزان توافق CTT و IRT از نظر قدرت تشخیص در هر دو درس، به ترتیب (36/98% ، 59/93%) بود. بحث و نتیجه گیری: با توجه به خطیر بودن تصمیمات مبتنی بر آزمون های سرنوشت ساز، تلویحات استفاده از امتحانات نهایی در گزینش داوطلبان مورد بحث قرار گرفت.
تأثیرآموزش حل مسئله مبتنی برمعنویت بر ذهنیت فلسفی و سبک های تصمیم گیری دانشجویان پرستاری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی تأثیر آموزش حل مسئله مبتنی بر معنویت بر ذهنیت فلسفی و سبک های تصمیم گیری دانشجویان پرستاری دانشگاه آزاد اسلامی واحد بندرگز در سال تحصیلی 1394 بود. بدین منظور 30 نفر به عنوان نمونه انتخاب گردیدند. روش این پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه بود و از مقیاس های سبک های تصمیم گیری اسکات وبروس (1995) و ذهنیت فلسفی طالب پور و همکاران (1384) به عنوان ابزار پژوهش استفاده گردید. برنامه آموزش حل مسئله مبتنی بر معنویت طی هشت جلسه نود دقیقه ای و در مدت چهار هفته متوالی به دانشجویان ارائه گردید. بدین منظور نمونه تحقیق به صورت تصادفی در دو گروه 15 نفری (یک گروه آزمایشی و یک گروه گواه) گمارده شدند. گروه آزمایشی، تحت آموزش حل مسئله مبتنی بر معنویت قرار گرفت، درحالی که گروه گواه در معرض هیچ مداخله ای قرار نگرفتند. داده های به دست آمده با استفاده از آمار توصیفی (میانگین، انحراف معیار) و آمار استنباطی (آزمون کوواریانس) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج حاصل از تحلیل کوواریانس نشان داد که آموزش حل مسئله مبتنی بر معنویت موجب بهبود ابعاد جامعیت، تعمق و انعطاف پذیری ذهنیت فلسفی و همچنین سبک های تصمیم گیری منطقی، اجتنابی، وابسته شده است، در حالی که در سبک های تصمیم گیری آنی و شهودی پس از آموزش، تغییری مشاهده نشد.
اثربخشی آموزش روان نمایشگری بر پاسخ به استرس، احساس تنهایی و تعاملات اجتماعی همسران کارکنان اقماری
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر روان نمایشگری بر پاسخ به استرس، احساس تنهایی و تعاملات اجتماعی همسران کارکنان اقماری انجام شد. طرح پژوهش حاضر از نوع نیمه تجربی پیش آزمون-پس آزمون با گروه گواه می باشد. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه همسران کارکنان اقماری شرکت فلات قاره ساکن شهر اصفهان می باشد. روش نمونه گیری در این پژوهش از نوع نمونه گیری در دسترس و انتصاب تصادفی به گروه های آزمایش و گواه بود. بدین منظور 24 نفر از همسران کارکنان اقماری در دو گروه (12 نفر گروه آزمایش و 12 نفر گروه گواه) قرار گرفتند. برای گردآوری داده ها از پرسشنامه پاسخ به استرس (SRI)، احساس تنهایی (SELSA) و مهارت های اجتماعی (SSI) استفاده شد. تحلیل داده ها با استفاده از تحلیل کوواریانس انجام شد. نتایج حاصل از تحلیل کوواریانس نشان داد که بین گروه آزمایش که تحت تأثیر روش روان نمایشگری بودند و گروه گواه که مداخله دریافت نکرده بودند، تفاوت معناداری وجود دارد. همچنین، گروه تحت آموزش روان نمایشگری، کاهش استرس، کاهش احساس تنهایی و افزایش تعاملات اجتماعی را تجربه کردند. با توجه به نتایج پژوهش می توان گفت که روان نمایشگری در کاهش پاسخ به استرس و احساس تنهایی و همچنین در بهبود تعاملات اجتماعی مؤثر می باشد.
کنش افتراقی سؤال در آزمون های سازمان سنجش آموزش کشور بر حسب ویژگیهای جمعیت شناختی داوطلبان کنکور سراسری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کنکور سراسری بنا به اذعان بسیاری از کارشناسان سرنوشت سازترین آزمون در ایران است و ویژگیهای جمعیت شناختی داوطلبان از قبیل جنسیت، منطقه (پایگاه اجتماعی-اقتصادی) و استان(زبان) می توانند بر عملکرد داوطلبان ورود به دانشگاه در پاسخ به سؤالهای آزمون مؤثر باشند. اگر پاسخ به سؤالهای آزمون با کنترل توانایی آزمودنی ها تابعی از ویژگیهای جمعیت شناختی باشند، سؤالهای آزمون نسبت به آنها کنش افتراقی (DIF) دارند. هدف از پژوهش حاضر بررسی کنش افتراقی سؤال های آزمون سراسری سازمان سنجش آموزش کشور بر حسب ویژگیهای جمعیت شناختی داوطلبان است. نمونه تحقیق شامل همه آزمودنی های یک دفترچه آزمون و برخی دروس امتحانی تخصصی گروه های آزمایشی کنکور سراسری از سال 87 تا 90 بود. به منظور تحلیل DIF از رویکرد تحلیل رگرسیون لوجستیک دو وجهی استفاده شد. پس از اطمینان از تک بعدی بودن آزمون های مورد مطالعه از طریق رویکرد NOHARM، یافته های تحلیل DIF حاکی از این بود که به ترتیب بیشترین تعداد کنش افتراقی آشکار شده در سؤالهای آزمون، مربوط به متغیرهای جنسیت، سهمیه مناطق (پایگاه اجتماعی-اقتصادی) و استان(زبان) هستند، اما مقادیر اندازه های اثر بسیار کوچک و ناچیز بودند. با این وجود، بر اساس یافته های پژوهش حاضر پیشنهاد می شود که کمیته های موضوعی تشکیل شده و بر اساس قضاوت نهایی آنها، سؤالهای سودار آزمون مشخص شوند و در طراحی سؤال در آزمون های آینده مد نظر قرار گیرند.
مقایسه میان هوش معنوی طلاب و دانشجویان با استفاده از پرسش نامه اسلامی هوش معنوی (IQSI)
منبع:
پژوهشنامه روانشناسی اسلامی سال دوم زمستان ۱۳۹۵ شماره ۵
67 - 91
حوزههای تخصصی:
هوش معنوی، هوشی است که تمامی ابعاد دیگر هوش انسانی را یکپارچه می کند. هدف از این پژوهش مقطعی، بررسی مقایسه ای هوش معنوی در میان دانشجویان و طلاب حوزه علمیه، و همچنین بررسی تفاوت های جنسیتی بود. در این مطالعه از ابزار سنجشی پرسش نامه اسلامی هوش معنوی (IQSI) استفاده شده که بر پایه دیدگاه های اسلامی از مؤلفه های مهم هوش معنوی طراحی شده است. نمونه این پژوهش شامل ۳۰۶ تن از دانشجویان و طلاب حوزه علمیه بود که در محدوده سنی ۱۸ تا ۲۵ سال قرار داشتند، و به روش خوشه ای از میان دانشکده های دانشگاه تهران و حوزه های علمیه برادران و خواهران تهران انتخاب شدند. نتایج نشان داد که به طور کلی هوش معنوی در طلاب و دانشجویان متفاوت است، به طوری که طلاب از توانمندی های تجربه ای معنوی بیشتری برخوردارند. اما تفاوت معنادار جنسیتی در هوش معنوی وجود ندارد. نتایج این مطالعه نشان می دهد که ظرفیت های معنوی را بیش از همه می توان در بافت طلاب حوزه علمیه عمیقاً بررسی کرد. بر این اساس لازم است همراه با مشارکت این قشر، پژوهش های تبیینی و پیش بینی کننده در این حیطه در دستور کار قرار گیرد.