فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴۶۱ تا ۴۸۰ مورد از کل ۲٬۰۱۸ مورد.
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی اثر بخشی آموزش والدگری آدلری بر کاهش تعارضات مادر فرزندی در نوجوانان دختر انجام شده است. روش تحقیق از نوع شبه آزمایشی است و طرحی که از آن استفاده شده، طرح «پیش آزمون پس آزمون با گروه گواه» است. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه ی دا نش آموزان دختر پایه ی اول و دوم دبیرستان شهر اردکان در سال 97-1396 است که سن آن ها بین 17-15 سال است. روش نمونه گیری نیز به این صورت بود که از بین دبیرستان های شهر اردکان، یک دبیرستان به صورت در دسترس انتخاب شد. در این تحقیق به منظور اندازه گیری تعارض بین والدین و فرزندان از مقیاس تاکتیک های تعارض استفاده شده است. نتایج حاصل از تحلیل کوواریانس داده ها نشان داد که آموزش والدین آدلری بر کاهش تعارضات والد فرزندی و نیز افزایش مهارت استدلال موثر بوده، در حالی که بر کاهش پرخاشگری کلامی و پرخاشگری فیزیکی تاثیری نداشته است. بر این اساس می توان نتیجه گرفت تلفیق رویکرد آدلری در آموزش به والدین با رویکردهای هیجان مدار می تواند طیف بیشتری از مسائل والد نوجوان را پوشش داده و به حل و فصل آنها کمک کند.
تأثیر اوقات فراغت ورزشی بر سازگاری اجتماعی و تصویر بدنی دانش آموزان استثنائی کشور و ارائه مدل عملیاتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از پژوهش حاضر، تأثیر اوقات فراغت ورزشی بر سازگاری اجتماعی و تصویر بدنی دانش آموزان استثنائی کشور و ارائه مدل عملیاتی بود. روش: روش این پژوهش توصیفی و همبستگی با استفاده از معادلات عملیاتی، از نظر هدف کاربردی و از نظر گردآوری اطلاعات میدانی بود. جامعه آماری این پژوهش را تمامی دانش آموزان دختر و پسر استثنائی کشور در 6 گروه با آسیب شنوایی، آسیب بینایی، معلول جسمی-حرکتی، چندمعلولیتی، کم توان ذهنی، و اختلال طیف اُتیسم که در سال تحصیلی -1399 1398 در مقطع متوسطه دوم مشغول به تحصیل بودند، تشکیل داد. نمونه آماری پژوهش که با استفاده از جدول مورگان محاسبه و نحوه انتخاب آن به صورت تصادفی ساده بود، شامل 367 نفر شد. ابزار مورد استفاده در این پژوهش، پرسشنامه های اوقات فراغت ورزشی زمانی ) 1397 (، تصویر بدنی ) MBSRQ ( کَش و پروزینسکی ) 1990 ( و سازگاری اجتماعی بِل ) 1961 ( بود. جهت تحلیل داده ها از تحلیل واریانس و جهت آزمون مدل از معادلات عملیاتی استفاده شد. یافته ها: نتایج تحلیل واریانس، رابطه خطی بین اوقات فراغت ورزشی با سازگاری اجتماعی و تصویر بدنی را تأیید کرد و نتایج آزمون مدل عملیاتی نشان داد که در آزمودنی های هر 6 گروه، اثر اوقات فراغت ورزشی بر تصویر بدنی و در آزمودنی های چند معلولیتی و اختلال طیف اُتیسم، اثر اوقات فراغت ورزشی بر سازگاری اجتماعی معنادار بود. نتیجه گیری: بر این اساس، طراحی و برنامه ریزی مناسب در جهت پُر کردن اوقات فراغت ورزشی دانش آموزان استثنائی جهت بهبود اجتماعی شدن آنها و تصویر بدنی مثبت توصیه می شود.
تأثیر مداخله زود هنگام هیجانی - اجتماعی بر رشد اجتماعی کودکان کم شنوای پایین تر از 3 سال(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: کودکان کم شنوا به دلیل محدودیت های ارتباطی بیش از همتایان شنوای خود در مهارت های اجتماعی دچار شکست می شوند که این امر، به نوبه خود می تواند مهارت های اجتماعی کودک را در آینده به شدت متأثر کند. با نظر به اهمیت این موضوع و نیاز به چنین برنامه هایی در مداخلات زود هنگام این کودکان، هدف از پژوهش حاضر، تعیین تأثیر برنامه مداخله زود هنگام هیجانی-اجتماعی بر رشد اجتماعی کودکان دچار کم شنوای پایین تر از 3 سال بود. مواد و روش ها: در این پژوهش شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با یک گروه کنترل، 16 کودک کم شنوا از مرکز گفتار درمانی آترا کرج به روش هدفمند و با در نظر گرفتن ملاک های ورود و خروج انتخاب شدند. ابزار مورد استفاده پرسشنامه رشد اجتماعی وایلند بود. داده های به دست آمده با استفاده از تحلیل کوواریانس و در نسخه 20 نرم افزار SPSS تحلیل شد. یافته ها: نتایج تحلیل کواریانس نشان داد، برنامه مداخله هیجانی- اجتماعی اثر معناداری بر رشد اجتماعی کودکان کم شنوا داشت ) 0001 / p >0 ( و موجب ارتقای وضعیت رشد اجتماعی کودکان در گروه مداخله نسبت به گروه کنترل شد. نتیجه گیری: به نظر می رسد مداخله زود هنگام هیجانی-اجتماعی می تواند موجب بهبود رشد اجتماعی این کودکان شود. با توجه به اهمیت نقش مهارت های اجتماعی در زندگی، توصیه می شود در بسته ی مداخله های زودهنگام این کودکان، برنامه هایی با هدف بهبود وضعیت هیجانی-اجتماعی آنان گنجانده شود.
اثربخشی توان بخشی عصب روان شناختی بر الگوی امواج مغزی در افراد با ناتوانی های یادگیری ریاضی و خواندن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه: هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی توان بخشی عصب روان شناختی بر الگوی امواج مغزی در افراد با ناتوانی های یادگیری ریاضی و خواندن بود. بدین منظور از بین جامعه ی آماری شهر تبریز، یعنی کلیه ی دانش آموزان با ناتوانی های ریاضی و خواندن مراجعه کننده به مرا کز اختلال های یادگیری در سال تحصیلی 95 - 94 بود. هدف: تعداد 30 دانش آموز با ناتوانی های ریاضی و خواندن که در دامنه ی سنی 8 تا 12 سال بودند، به عنوان نمونه، به صورت هدفمند انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایشی ریاضی و خواندن قرار گرفتند. سپس هر دو گروه از نظر امواج آلفا و تتا مورد ارزیابی قرار گرفتند )پیش آزمون( و بعد گروه آزمایشی به مدت 20 جلسه ی 30 تا 45 دقیقه ای، با نسخه ی فارسی نرم افزار آموزشی SOUND SMART شرکت BRAIN TRAIN ، آموزش های مرتبط را دریافت کردند و در پایان هم به منظور ارزیابی تفاوت های صورت گرفته، آزمون فوق، دوباره یر روی هر دو گروه آزمایشی اجرا شد )پس آزمون(. داده های حاصل از این پژوهش با استفاده از نرم افزار Neuroguid مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت و از آنجایی که روش پژوهش حاضر یک مطالعه ی نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل بود، برای تجزیه و تحلیل داده ها علاوه بر شاخص های آمار توصیفی از روش تحلیل واریانس چند متغیره نیز استفاده شد. یافته ها: تحلیل داده های پژوهش حاضر نشان داد که توان بخشی عصب روان شناختی بر الگوی امواج مغزی آلفا و تتا هیچ گونه تأثیر معناداری نداشته است. نتیجه گیری: بر مبنای یافته های پژوهش حاضر می توان ادعا کرد که آموزش توان بخشی تأثیرهای دیرهنگامی بر جای می گذارد.
بررسی الگوی ساختاری تاب آوری، خوش بینی و امید به زندگی با رشد پس از آسیب در مادران دارای فرزند طیف اوتیسم: نقش واسطه ای باورهای مذهبی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: تولد و نگهداری از فرزند برای مادر با فشار و دشواری همراه است، حال اگر این کودک دارای معلولیت جسمی یا ذهنی باشد، پیامدها و واکنش هایی را به دنبال خواهد داشت. بر این اساس، هدف پژوهش حاضر بررسی الگوی ساختاری تاب آوری، خوش بینی و امید به زندگی با رشد پس از آسیب در مادران دارای فرزند اوتیست با نقش میانجی باورهای مذهبی بود. روش: پژوهش پیش رو از نوع همبستگی است. نمونه آماری شامل 225 نفر از مادران دارای فرزند اوتیست بود که به صورت نمونه گیری هدفمند و در دسترس از مراکز آموزش و انجمن کودکان طیف اوتیسم در سال 1398 انتخاب شدند. برای گردآوری اطلاعات از پرسشنامه های سنجش نگرش های مذهبی سراج زاده(1377)، تاب آوری کانر و دیویدسون(2003)، خوش بینی شییر و کارور(1994)، امید به زندگی میلر(1988) و رشد پس از آسیب تدیسچی و کالهون(1996)، و جهت تحلیل داده ها از ضریب همبستگی پیرسون، تحلیل مسیر و روش بوت استرپ استفاده شد. یافته ها: تحلیل یافته ها نشان داد مدل ساختاری از برازش مطلوبی برخوردار بوده و تمام متغیرهای پیش بین و میانجی می توانند 41/0 از تغییرات متغیر وابسته را پیش بینی کنند. بنابراین باورهای مذهبی در رابطه بین تاب آوری و امید با رشد پس از آسیب نقش میانجی دارد اما در رابطه بین خوش بینی و رشد پس از آسیب نقش میانجی ندارد. نتیجه گیری: با توجه به یافته ها می توان گفت باورهای مذهبی می تواند ارتباط بین تاب آوری و امید به زندگی با رشد پس از آسیب را میانجی گری کند اما در ارتباط بین خوش بینی و رشد پس از آسیب نقش میانجی ندارد. کلیدواژه ها: امید به زندگی، اوتیست، باورهای مذهبی، تاب آوری، خوش بینی، رشد پس از آسیب
تأثیر آموزش مهارت های اجتماعی بر اساس الگوی شناخت اجتماعی اوزنوف بر همدلی و تعامل اجتماعی کودکان اختلال طیف اتیسم با کنش وری بالا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: اختلال طیف اتیسم، اختلالی عصبی تحولی است که در سه سال اول زندگی کودک نمایان می شود. مهم ترین علائم آن نقص در برقراری ارتباط، مشکل در تعاملات اجتماعی، وجود الگوهای محدود و تکراری در رفتار، علائق و فعالیت ها است؛ بنابراین هدف پژوهش حاضر تعیین تأثیر آموزش مهارت های اجتماعی بر اساس الگوی شناخت اجتماعی اوزنوف بر همدلی و تعامل اجتماعی کودکان اختلال طیف اتیسم با کنش وری بالا بود. روش: طرح پژوهش حاضر، نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون _ پس آزمون با گروه گواه بود. نمونه ی مورد مطالعه شامل ۳۰ نفر از کودکان با اختلال طیف اتیسم که در سال ۱۳۹۶ دریکی از مرا کز توان بخشی شهر تهران در حال آموزش و توان بخشی بودند که به شیوه ی در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه جایدهی شدند )هر گروه 15 نفر(. آموزش برنامه ی مهارت های اجتماعی بر اساس الگوی شناخت اجتماعی اوزنوف به صورت 10 جلسه ی 45 دقیقه ای ) هر هفته دو جلسه( به گروه آزمایشی ارائه شد. ابزارهای مورد استفاده در این پژوهش، پرسش نامه ی بهره همدلی و بهره تحلیل کودکان )آیونگ و همکاران، 2009 ( و پرسش نامه نیم رخ مهارت های اجتماعی اختلال طیف اتیسم )اسکات بلینی، 2006 ( بودند. داده ها با استفاده از تحلیل کوواریانس چند متغیری تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها: نتایج نشان داد که آموزش برنامه ی مهارت های اجتماعی بر اساس الگوی شناخت اجتماعی اوزنوف بر همدلی و تعامل اجتماعی کودکان اختلال طیف اتیسم با کنش وری بالا تأثیر معناداری دارد ) 05 / .)p> 0 نتیجه گیری: بر اساس یافته های این مطالعه، می توان نتیجه گرفت که آموزش برنامه ی مهارت های اجتماعی بر اساس الگوی شناخت اجتماعی اوزنوف از طریق عینی سازی موارد انتزاعی، تأ کید بر عوامل درونی، درک تفاوت خود و دیگران، تعمیم رفتارهای آموخته شده به محیط های طبیعی، باعث افزایش همدلی و تعامل اجتماعی کودکان اختلال طیف اتیسم با کنش وری بالا می شود.
پیش بینی اختلال سلوک بر اساس حمایت اجتماعی ادراک شده، خودکارآمدی اجتماعی و هوش هیجانی با میانجی گری تاب آوری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: در پژوهش حاضر که موضوع آن نوجوانان مبتلا به اختلال سلوک است، به این امر پرداخته می شود که آیا تاب آوری می تواند بر ارتباط اختلال سلوک با حمایت اجتماعی ادراک شده، خودکارآمدی اجتماعی و هوش هیجانی پلی بزند یا خیر. روش: پژوهش حاضر توصیفی- همبستگی است. این پژوهش در کانون اصلاح و تربیت شهر تهران انجام شده و تعداد افراد نمونه آن 72 پسر بودند. به منظور گردآوری داده ها از پرسشنامه تاب آوری کونور و دیویدسون، پرسشنامه حمایت اجتماعی ادراک شده زیمت و همکاران، پرسشنامه خودکارآمدی اجتماعی کنلی، پرسشنامه هوش هیجانی شاته و پرسشنامه درجه بندی تشخیص اختلال سلوک (فرم معلمان) استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان دادند حمایت اجتماعی ادراک شده، خودکارآمدی اجتماعی، هوش هیجانی و تاب آوری هرکدام ارتباط منفی معناداری با اختلال سلوک دارند. با این حال نقش میانجی تاب آوری در ارتباط اختلال سلوک با حمایت اجتماعی ادراک شده، خودکارآمدی اجتماعی و هوش هیجانی مورد تأیید قرار نگرفته است. نتیجه گیری: با توجه به یافته های به دست آمده به نظر می رسد لازم است آموزش تاب آوری در قالب مفاهیم نظری و عملی برای این گروه از اختلال رفتاری میسر گردد. هم چنین افزایش احساس ادراک حمایت اجتماعی، خودکارآمدی و هوش هیجانی به منظور کاهش نشانه های این اختلال در آنها ضروری خواهد بود.
تدوین الگوی شایستگی ها و صلاحیت های حرفه ای مدیران مدارس استثنایی بر اساس هوش مدیریتی و موفق با نقش واسطه ای هوش شخصیتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف ارائه مدل الگوی شایستگی ها و صلاحیت های حرفه ای مدیران مدارس استثنایی متوسطه اول مناطق 23 گانه دولتی شهر تهران در نیمه اول سال تحصیلی 98-99 بر اساس هوش مدیریتی و هوش موفق با نقش واسطه ای هوش شخصیتی انجام شد. روش شناسی: پژوهش از لحاظ روش در زمره پژوهش های آمیخته (کمی –کیفی) از نوع اکتشافی بود. جامعه آماری در بخش کیفی از پژوهش، خبرگان جامعه علمی دانشگاهی و متخصصان آموزش و پرورش بود. 15 نفر برای انجام بخش کیفی پژوهش انتخاب شدند و در فرآیند مصاحبه با استفاده از روش دلفی شرکت کردند، روش نمونه گیری در بخش کیفی به صورت هدفمند بود. جامعه آماری بخش کمی شامل کلیه مدیران مدارس استثنایی بودند نمونه به دست آمده از این جامعه براساس جدول کرجسی و مورگان 384 نفر بود که در این پژوهش 100 نفر در نظر گرفته شد. روش تحلیل داده ها در بخش کیفی پرسشنامه محقق ساخته بود که بر اساس تحلیل محتوا و کدگذاری نظری بود. مراحل کدگذاری مورداستفاده در این تحقیق شامل کدگذاری باز، محتوایی و محوری بود. برای جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه هوش موفق، هوش تجاری، هوش شخصیتی و هوش مدیریتی استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد که هوش موفق، ویژگی های شخصیتی، منافع دیگران، اصول بنیادین، اگاهی و دانش، تفکر انتقادی، ویژگی های تجاری، اصول بنیادین زندگی، زیرساخت شایستگی و ساختار فیزیکی مدارس به ترتیب بالاترین بار عاملی و وزن عاملی را بر روی عامل مرتبه دوم مدل نه عاملی الگوی شایستگی ها و صلاحیت های حرفه ای مدیران مدارس دارند
فراتحلیل تأثیر مداخله های فناوری محور بر کاهش اختلال خواندن دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر مرور سیستماتیک و فراتحلیل مداخله های فناوری محوری است که با هدف بهبود اختلال خواندن در میان دانش آموزان انجام شده است. روش: این مطالعه از نظر هدف یک مطالعه بنیادی و از لحاظ اجرا یک پژوهش مروری از نوع فراتحلیل است. جامعه آماری پژوهش حاضر را مقالات داوری شده مجله های معتبر علمی در سه پایگاه داده اریک، ساینس دایرکت و مگیران که در اردیبهشت ماه 1398 جستجو شدند، تشکیل داد. تعداد نمونه ها پس از اعمال ملاک های ورود و خروج به شش مقاله فارسی و هفت مقاله انگلیسی رسید. مطالعه در مراحل تهیه نقشه از مطالعه ها، ارزیابی انتقادی و فراتحلیل انجام شد. یافته ها: در نهایت 8 مطالعه با بالاترین امتیاز ارزیابی انتقادی به دست آمد. همچنین، سن بهینه مشارکت کنندگان، هفت سال به بالا، تعداد بهینه نمونه ها 15 نفر به بالا، نوع بهینه نرم افزار مداخله به شکل تکلیف محور و تمرینی، مجموع زمان بهینه مداخله 28 تا 56 ساعت و طول زمان اجرای بهینه حدود دو تا چهار ماه به دست آمد. نتیجه گیری: در زمینه انتخاب و تقسیم نمونه ها در گروه های مقایسه، تمرکز و ماهیت مداخله ها، مداخله گران و رعایت اخلاق پژوهشی نیز پیشنهادهایی ارائه شد.
اثربخشی تحلیل رفتار متقابل بر آشفتگی روان شناختی و امید به زندگی مادران دارای کودکان اتیسم شهر اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف اثربخشی تحلیل رفتار متقابل بر آشفتگی روان شناختی و امید به زندگی مادران دارای فرزند اختلال طیف اوتیسم انجام شده است؛ روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون، پس آزمون با گروه کنترل و آزمایش بود. جامعه آماری این پژوهش کلیه مادران دارای فرزند اوتیسم ساکن شهر اصفهان در سال 1399 بودند که از بین آن ها به شیوه نمونه گیری هدفمند تعداد 30 نفر انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل جایگزین شدند؛ ابتدا پرسشنامه های آشفتگی روان شناختی کسلر (2002) و امیدواری اشنایدر (1991) بر روی هر دو گروه آزمایش و کنترل اجرا شد سپس گروه آزمایش تحت 10جلسه درمان گروهی مبتنی بر تحلیل روابط متقابل به مدت هر جلسه 60 دقیقه قرار گرفتند. مجدداً پس ازمون بر روی دو گروه ازمایش و کنترل اجرا شد. به علت شیوع ویروس کرونا آموزش بصورت مجازی انجام شد. ﺑﻌﺪ از اﻋﻤﺎل ﻣﺘﻐﯿﺮ ﻣﺴﺘﻘﻞ در 10 جلسه 60 دقیقه ای بر گروه آزمایش، ﻫﺮ دو ﮔﺮوه به طور مجدد ﺑﻪ وﺳﯿﻠﻪ ﻫﻤﺎن آزﻣﻮنﻫﺎ ﻣﻮرد ارزﯾﺎﺑﯽ ﻗﺮار گرفتند؛ تحلیل یافته ها با استفاده از نرم افزار spss و روش تحلیل کوواریانس صورت گرفت. نتایج نشان داد تحلیل رفتار متقابل بر امید به زندگی مادران دارای فرزند اوتیسم موثر بوده است (p<0/05)؛ اما بر آشفتگی روان شناختی تاثیری نداشته است (P>0/05). با توجه به نتیجه پژوهش حاضر پیشنهاد می شود روش تحلیل روابط متقابل را به عنوان ابزاری حمایتی و موثر جهت افزایش امید به زندگی مادران دارای فرزندان اوتیسم استفاده شود.
نقش میانجی تاب آوری تحصیلی در رابطه بین خودکارآمدی تحصیلی با سازگاری تحصیلی دانش آموزان با ناتوانی یادگیری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: از آن جایی که دانش آموزان با ناتوانی یادگیری در سازگاری تحصیلی مشکل دارند، از این رو پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش میانجی تاب آوری تحصیلی در رابطه بین خودکارآمدی تحصیلی با سازگاری تحصیلی دانش آموزان با ناتوانی یادگیری انجام شد . روش: در این پژوهش توصیفی و از نوع معادلات ساختاری ، تعداد 160 نفر دانش آموز با ناتوانی یادگیری به عنوان نمونه هدفمند انتخاب شد. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه سازگاری تحصیلی (سینها و سینگ، 1993)، پرسشنامه خودکارآمدی تحصیلی (مک ایلروی و بانتینگ، 2002) و مقیاس تاب آوری تحصیلی (ساموئلز و وو، 2009) استفاده شد. سپس داده ها با استفاده از مدل یابی معادلات ساختاری ( SEM ) به وسیله نرم افزار SPSS23 و Lisrel 8.8 تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها: براساس نتایج به دست آمده مدل علّی رابطه بین خودکارآمدی تحصیلی، تاب آوری تحصیلی و سازگاری تحصیلی دانش آموزان با ناتوانی یادگیری براساس شاخص های مختلف برازش تأیید شد. خودکارآمدی تحصیلی و تاب آوری تحصیلی بر سازگاری تحصیلی دانش آموزان با ناتوانی یادگیری اثر مستقیم دارند؛ همچنین خودکارآمدی تحصیلی از راه تاب آوری تحصیلی بر سازگاری تحصیلی دانش آموزان با ناتوانی یادگیری تأثیر غیرمستقیم دارد (05/0 > P ). نتیجه گیری: بنابراین، خودکارآمدی تحصیلی و تاب آوری تحصیلی نقش مهمی در سازگاری تحصیلی دانش آموزان با ناتوانی یادگیری ایفا می کنند و هدف قرار دادن این دو مؤلفه به وسیله درمان های روان شناختی می تواند در افزایش سازگاری تحصیلی دانش آموزان با ناتوانی یادگیری مؤثر باشد.
بازداری پاسخ، توجه پایدار و ابعاد همدلی در کودکان با اختلالات رفتاری برون نمود(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: اختلال های رفتاری برون نمود از شایع ترین اختلال های روان پزشکی دوره ی کودکی است. از جمله مؤلفه های روان شناختی که در این کودکان تحت تأثیر قرار می گیرد، کارکردهای اجرایی و همدلی است. از این رو هدف پژوهش حاضر، بررسی بازداری پاسخ، توجه پایدار و ابعاد همدلی در کودکان با اختلال های رفتاری برون نمود بود. روش: پژوهش حاضر توصیفی و از نوع علی-مقایسه ای است. جامعه ی آماری شامل دانش آموزان دوره ی ابتدایی )سنین 8 تا 12 سال( شهر تبریز در سال تحصیلی 97 - 98 بود که تعداد 100 کودک با اختلال های رفتاری برون نمود ) 50 دختر و 50 پسر( و 100 کودک فاقد اختالل ) 50 دختر و 50 پسر( به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسش نامه علائم مرضی کودکان فرم معلم، آزمون های استروپ و عملکرد پیوسته، و مقیاس همدلی دادس استفاده شد. نتایج با روش تحلیل واریانس چند متغیری در نرم افزار SPSS20 تحلیل شد. یافته ها: نتایج نشان داد که بازداری پاسخ، توجه پایدار، همدلی سرد و گرم در کودکان با اختلال های رفتاری برون نمود ضعیف تر از کودکان فاقد اختلال است ) 57 / .) p > 0/05 ،F =40 نتیجه گیری: می توان نتیجه گرفت که کارکرد های اجرایی و همدلی در کودکان با اختلال های رفتاری برون نمود آسیب می بینند. شناسایی و فهم این عوامل می تواند به درک بهتر این اختلال و ارائه ی راهکارهای مختلف درمانی کمک کند.
تعیین نقش رابطه تنظیم هیجان با امیدواری و ارتباط همدلانه مادران دارای کودک اُتیسم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از انجام این پژوهش تعیین نقش رابطه تنظیم هیجان با امیدواری و ارتباط همدلانه مادران دارای کودک اُتیسم است. روش: روش پژوهش از نوع توصیفی- همبستگی و جامعه پژوهشی شامل کلیه مادران دارای کودک اُتیسم در منطقه 5 تهران بود که به مراکز مشاوره مراجعه کردند. با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس و با توجه به تعداد متغیرها و مؤلفه ها تعداد 230 نفر به عنوان گروه نمونه انتخاب شدند. ابزار پژوهش برای جمع آوری اطلاعات شامل پرسش نامه تنظیم هیجان گروس (2003)، پرسش نامه امیدواری اشنایدر (1991) و پرسش نامه ارتباط همدلانه دیوس (1983) بود. یافته ها: تجزیه وتحلیل دادها نشان داد که بین تنظیم هیجان با امیدواری رابطه مثبت و معناداری وجود دارد (p<0/05). همچنین نتایج نشان داد بین تنظیم هیجان با ارتباط همدلانه رابطه مثبت و معناداری وجود دارد (p<0/05) و درنهایت بر اساس نتایج تحلیل رگرسیون مؤلفه های امیدواری و ارتباط همدلانه بر اساس مؤلفه های تنظیم پیش بینی شدند. نتیجه گیری: با توجه به یافته ها، در مؤلفه های تنظیم هیجان و امیدواری و ارتباط همدلانه، مادران دارای کودک اتیستیک با مؤلفه ها ارتباط مثبت دارند.
بررسی اثربخشی برنامه ی بخشایشگری بر مهارت کنترل خشم نوجوانان بزهکار شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر به منظور بررسی اثربخشی برنامه ی بخشایشگری در کاهش مشکلات خشم و ارتقای مدیریت خشم نوجوانان مقیم کانون اصلاح و تربیت تهران انجام شد. این پژوهش یک مطالعه ی نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون - پس آزمون و گروه کنترل بود. در این پژوهش 30 نوجوان با مشکلات رفتاری مقیم کانون اصلاح و تربیت به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. آزمودنی ها به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند. گروه آزمایش طی 16 جلسه ی 120 دقیقه ای در جلسات آموزش بخشایشگری شرکت کردند، درحالی که به گروه کنترل آموزشی داده نشد. ابزار جمع آوری داده ها در این پژوهش پرسشنامه ی خشم صفت – حالت اسپیلبرگر STAXI-2 بود و اطلاعات به دست آمده با روش کوواریانس تک متغیره و با استفاده از نسخه ی 23 نرم افزار SPSS تحلیل شد. یافته ها نشان داد که آموزش برنامه ی بخشایشگری اثر معنی داری بر مهارت کنترل خشم نوجوانان با مشکلات رفتاری دارد (p<0/05). لذا آموزش این برنامه با نتایج مثبت و مؤثری بر کنترل و مدیریت خشم گروه آزمایش همراه بوده و توجه به برنامه های بخشایشگری در کاهش مشکلات رفتاری نوجوانان ضروری است و اهمیت ویژه ای دارد.
دست روی دست، دست زیر دست(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هنگام آموزش دانش آموزان نابینا چاره ای جز تماس با دست های آنان برای راهنمایی شان یا نشان دادن فعالیتی به آنها نداریم. رفتار غالب معلمان این است که با گذاشتن دست های خود روی دست های دانش آموزان آنان را به سوی فعالیتی هدایت کنند. این رفتار را روش «دست روی دست » می نامند که محدودکننده است. این مقاله که با استفاده از تجربیات زیسته ی نگارنده در فرصت مطالعاتی و دو مقاله ی 1 دیگر در این حوزه نگاشته شده است، به بازشناسی روش دست روی دست و معرفی روش دست زیر دست به عنوان جایگزین مناسب تر آن پرداخته است.
اثربخشی برنامه آموزش مادران بر اساس مدل تحولی تفاوت های فردی مبتنی بر ارتباط (DIR) بر کاهش مشکلات توجه/ بیش فعالی کودکان پسر پیش دبستانی با نشانه های ADHD(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف اثربخشی برنامه آموزش مادران بر اساس مدل تحولی تفاوت های فردی مبتنی بر ارتباط، بر کاهش مشکلات توجه/ بیش فعالی کودکان پیش دبستانی با نشانه های اختلال نارسایی توجه/ بیش فعالی انجام شد. روش: روش پژوهش از نوع شبه آزمایشی با پیش آزمون، پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی مادران دارای کودک پسر 4 تا 6 ساله با نشانه های نارسایی توجه/ بیش فعالی در شهر سرخس بود. به این منظور 30 مادر که کودک پسر 4 تا 6 ساله با نشانه های نارسایی توجه/ بیش فعالی داشتند به شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. به منظور ارزیابی نشانه ها از مقیاس درجه بندی کانرز دو فرم (والد و معلم) و مصاحبه بالینی استفاده شد. و برای ارزیابی هوش از نسخه سوم آزمون هوش وکسلر کودکان استفاده شد. سپس مادران به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند. گروه آزمایش آموزش های مبتنی بر رویکرد تحول یکپارچه را دریافت کردند، درحالی که گروه کنترل آموزشی دریافت نکردند. یافته ها: تحلیل کوواریانس نشان داد که برنامه آموزش مادران با تکیه بر الگوی تحولی تفاوت های فردی مبتنی بر ارتباط، باعث کاهش مشکلات توجه/ بیش فعالی در کودکان پسر پیش دبستانی با نشانه های اختلال نارسایی توجه/ بیش فعالی می شود. نتیجه گیری: بر اساس یافته ها پیشنهاد می شود از این الگوی تحولی به عنوان مدلی جامع و همه جانبه در درمان مشکلات گوناگون هیجانی و رفتاری استفاده شود.
مقایسه اثربخشی درمان ویبرواکوستیک و لگودرمانی بر پرخاشگری در کودکان مبتلا به اختلال طیف اتیسم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی درمان ویبرواکوستیک و لگودرمانی بر پرخاشگری کودکان مبتلا به اختلال طبف اتیسم انجام شد. روش پژوهش نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون- پس آزمون همراه با گروه گواه و پیگیری یک ماهه بود. جامعه آماری پژوهش شامل 85 کودک 12-6 سال مبتلا به اختلال طیف اتیسم مراجعه کننده به دو مرکز توان بخشی اتیسم شهر تهران (مراکز شمیم و فریحا) در شش ماهه اول سال 1398بودند. از بین آنها 30 نفر (21 پسر و 9 دختر) به روش نمونه گیری هدفمند، به عنوان نمونه پژوهش انتخاب و به صورت تصادفی در سه گروه آزمایش (1و 2) و گواه، هر گروه 10 نفر جایگزین شدند. گروه آزمایش اول، درمان ویبرواکوستیک را به مدت 12 جلسه (20 دقیقه ای) و گروه آزمایش دوم، لگودرمانی را به مدت 12 جلسه (45 دقیقه ای)، دریافت کردند؛ گروه گواه در لیست انتظار قرار گرفت. جهت جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه پرخاشگری کودکان شهیم (1385)، استفاده شد. به-منظور تحلیل داده ها از آزمون های تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر و تعقیبی بنفرونی استفاده شد. یافته های حاصل از پزوهش نشان داد که با کنترل اثر پیش آزمون، بین میانگین نمرات مؤلفه های پرخاشگری (پرخاشگری رابطه ای، کلامی و بدنی) افراد گروه آزمایش و گروه گواه در مرحله پس آزمون و پیگیری، تفاوت معناداری وجود داشت. همچنین، یافته ها نشان داد که درمان ویبرواکوستیک نسبت به لگودرمانی بر کاهش پرخاشگری کودکان مبتلا به اتیسم کارآمدتر بود. نتایج این پژوهش نشان داد که توجه روان شناسان و مشاوران به مداخلات مناسب مانند درمان ویبرواکوستیک و لگو درمانی می تواند باعث کاهش رفتار پرخاشگرانه کودکان مبتلا به اختلال طیف اتیسم شود.
پیش بینی سازگاری اجتماعی براساس باورهای فراشناختی، ناگویی هیجانی و همدلی در دانش آموزان دچار اختلال یادگیری ویژه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
دانش آموزان دچار اختلال یادگیری ویژه به دلیل عدم برقراری روابط اجتماعی مطلوب و مشکلات متعدد تحصیلی، مشکلات سازگاری دارند. بنابراین پژوهش حاضر با هدف پیش بینی سازگاری اجتماعی بر اساس باورهای فراشناختی، ناگویی هیجانی و همدلی در دانش آموزان دچار اختلال یادگیری ویژه انجام شد. در این پژوهش توصیفی و از نوع همبستگی، تعداد 116 دانش آموز به عنوان نمونه هدفمند از بین کلیه دانش آموزان دختر و پسر 10 تا 14 سال دچار اختلال یادگیری ویژه شهر تبریز در سال 98-99 انتخاب شد. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه سازگاری اجتماعی بل، پرسشنامه باورهای فراشناختی ولز، مقیاس ناگویی هیجانی تورنتو و مقیاس همدلی جولیف و فارینگتون استفاده شد. تجزیه و تحلیل داده ها با آزمون آماری پیرسون و تحلیل رگرسیون چندگانه به روش هم زمان انجام شد. نتایج نشان داد سازگاری اجتماعی دانش آموزان دچار اختلال یادگیری ویژه با باورهای فراشناختی و ناگویی هیجانی رابطه منفی و معنادار و با همدلی رابطه مثبت و معناداری داشت (01/0>p). باورهای فراشناختی، ناگویی هیجانی و همدلی 58 درصد از واریانس نمرات سازگاری اجتماعی در دانش آموزان دچار اختلال یادگیری ویژه را پیش بینی کردند (01/0>P). با توجه به پیامدهای نامطلوب ناتوانی یادگیری و تأثیرات گسترده آن بر روند زندگی فردی و اجتماعی کودک، پیشنهاد می شود برنامه هایی در جهت ارتقای هیجاناتت و باورهای فراشناختی مناسب و گسترش همدلی در بین دانش آموزان دچار ناتوان یادگیری اجرا شود.
تأثیر رویکرد کوتاه مدت راه حل محور بر راهبردهای مقابله ای و سرسختی روان شناختی دانش آموزان سرآمد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف تعیین تأثیر رویکرد کوتاه مدت راه حل محور بر راهبردهای مقابله ای و سرسختی روان شناختی دانش آموزان سرآمد انجام شد. روش: طرح این پروهش نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون – پس آزمون همراه با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش شامل همه دانش آموزان دختر سرآمد پایه نهم شهر مشهد در سال تحصیلی 98-1397 بودند. تعداد آنها 611 نفر برآورد شد. پس از ارزیابی اولیه، تعداد 30 نفر از دانش آموزانی که در آزمون آزمون سرسختی روان شناختی، نمره پایین تر از بقیه کسب کردند، به روش نمونه گیری هدفمند، به عنوان نمونه پژوهش، انتخاب و در دو گروه یکسان 15نفره آزمایش و کنترل گمارده شدند . گ روه آزم ایش، در 8 جلس ه 90 دقیق ه ای هر هفته دو جلسه، درمان گروه ی راه حل محور را دریافت کردند؛ گروه گواه هیچ گونه مداخله ای را دریاف ت نکردن د. به منظور جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه های راهبردهای مقابله ای لازاروس و فولکمن و سرسختی روان شناختی کوباسا و همکاران، در دو مرحله پیش آزمون و پس آزمون استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون تحلیل کوواریانس چندمتغیره استفاده شد. یافته ها: یافته های حاصل از پژوهش نشان داد که با کنترل اثر پیش آزمون، بین میانگین نمره های پس آزمون افراد گروه های آزمایش و کنترل در متغیرهای راهبردهای مقابله ای هیجان مدار، مسئله مدار و سرسختی روان شناختی، تفاوت معناداری وجود داشت (001/0> P ). نتیجه گیری: در مجموع با توجه به نتایج پژوهش می توان گفت که رویکرد کوتاه مدت راه حل محور بر کاهش راهبرد مقابله ای هیجان مدار و افزایش راهبرد مقابله ای مسئله مدار و سرسختی روان شناختی دانش آموزان سرآمد تأثیر دارد.
اثربخشی درمان پذیرش و تعهد بر کاهش نشانه های اضطراب و افسردگی مادران کودکان مبتلا به اختلال طیف اتیسم: مطالعه موردی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی درمان پذیرش و تعهد بر کاهش نشانه های اضطراب و افسردگی مادران کودکان با اختلال طیف اُتیسم انجام شد. روش: این پژوهش، در چهارچوب طرح تجربی مورد منفرد چند خط پایه اجرا شد. بر اساس تمایل به شرکت در مطالعه و ملاک های ورود، 3 نفر از مادران به روش نمونه گیری هدفمند و بر اساس ملاک های ورود انتخاب شدند. ابزار مورد استفاده پرسشنامه های اضطراب بِک ) BAI ( و افسردگی بِک ) BDI-II ( بود که در مراحل خط پایه، طول درمان )جلسات چهارم، ششم و هشتم درمان( و پیگیری یک ماهه، توسط مادران کودکان با اختلال طیف اُتیسم تکمیل شد. سپس مادران طی 8 جلسه 60 دقیقه ای تحت درمان پذیرش و تعهد قرار گرفتند. داده های به دست آمده با استفاده از درصد بهبودی و اندازه اثر و همچنین نمودار و ارزیابی دیداری تحلیل شدند. یافته ها: یافته ها نشان داد که درمان پذیرش و تعهد موجب کاهش اضطراب و افسردگی مادران کودکان با اختلال طیف اُتیسم می شود. به طوری که نمرات آزمودنی ها طی جلسات مداخله و مرحله پیگیری یک ماهه، نسبت به نمرات خط پایه در میزان اضطراب و افسردگی آنها کاهش معناداری داشت. نتیجه گیری: نتایج پژوهش اثربخشی درمان پذیرش و تعهد را در کاهش اضطراب و افسردگی مادران کودکان با اختلال طیف اُتیسم تأیید می کند.