فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۴۱ تا ۱۶۰ مورد از کل ۱٬۱۷۷ مورد.
حوزههای تخصصی:
مقدمه: سرطان پستان، شایع ترین نوع سرطان در زنان است و این پژوهش با هدف بررسی اثربخشی درمان فعال سازی رفتاری به شیوه ی گروهی بر سبک های اسنادی، کیفیت زندگی و افسردگی زنان مبتلا به سرطان پستان انجام گرفت.
روش کار: این کارآزمایی بالینی با استفاده از طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه شاهد انجام شد. از بین تمام زنان مبتلا به سرطان پستان مراجعه کننده به بیمارستان امید مشهد در سال 1394، 30 نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه آزمون و شاهد قرار داده شدند. گروه آزمون طی 8 هفته تحت درمان فعال سازی رفتاری قرار گرفتند در حالی که گروه شاهد در لیست انتظار برای دریافت درمان قرار داشتند. پرسش نامه های سبک های اسنادی پیترسون و سلیگمن (ASQ)، کیفیت زندگی (SF-36) و افسردگی بک- ویرایش دوم (BDI-II) در پیش آزمون و پس آزمون مورد استفاده قرار گرفت. داده ها با استفاده از تحلیل کواریانس چندگانه در نرم افزار SPSS نسخه ی 22 تحلیل شد.
یافته ها: نتایج نشان داد که درمان فعال سازی رفتاری به شیوه ی گروهی منجر به تغییر سبک های اسنادی (001/0>P)، افزایش معنی دار کیفیت زندگی (001/0>P) و کاهش افسردگی (001/0>P) در مقایسه با گروه شاهد می شود.
نتیجه گیری: به نظر می رسد فعال سازی رفتاری به شیوه ی گروهی منجر به بهبود سبک های اسنادی، کیفیت زندگی و افسردگی زنان مبتلا به سرطان پستان می شود.
رابطه بین ویژگیهای شخصیتی و یادگیری خودتنظیمی با عملکرد تحصیلی دانش آموزان دوره دوم متوسطه شهر اقلید(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: هدف از انجام پژوهش حاضر بررسی رابطه بین ویژگی های شخصیتی و راهبردهای یادگیری خودتنظیمی با عملکرد تحصیلی دانش آموزان دوره دوم متوسطه شهر اقلید بود. روش کار: جامعه آماری این پژوهش کاربردی-همبستگی شامل تمامی دانش آموزان دوره دوم متوسطه شهر اقلید در سال تحصیلی 94-1393 بود که با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چندمرحله ای از بین مدارس دوره دوم متوسطه شهر اقلید به صورت تصادفی 8 مدرسه انتخاب و از هر مدرسه یک کلاس به تصادف انتخاب و تمام دانش آموزان آن کلاس ها شرکت داده شدند. برای گردآوری داده ها از پرسش نامه های ویژگی شخصیتی نئو (1992)، یادگیری خودتنظیمی پنتریچ و دی گروت (1990) و عملکرد تحصیلی فام و تیلور (1990) استفاده شد. جهت تحلیل اطلاعات از آزمون های ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چند گانه به شیوه همزمان استفاده شد. یافته ها: بین ویژگی های شخصیتی روان نژندی با عملکرد تحصیلی رابطه ی معکوس معنی دار و بین توافق پذیری، وظیفه شناسی با عملکرد تحصیلی دانش آموزان، رابطه ی مستقیم معنی دار وجود دارد. بین یادگیری خود تنظیمی و زیرمقایس های ارزش تکلیف، راهبردهای شناختی و فراشناختی با عملکرد تحصیلی دانش آموزان، رابطه ی مستقیم معنی دار وجود دارد. ابعاد روان نژندی به صورت معکوس و وظیفه شناسی به صورت مستقیم قادر به پیش بینی عملکرد تحصیلی دانش آموزان می باشند. نتیجه گیری: بنا بر نتایج، به نظر می رسد که راهبرد فراشناختی به صورت مستقیم قادر به پیش بینی عملکرد تحصیلی دانش آموزان باشد.
بررسی اثربخشی آموزش تکنیک های فراشناختی بر انگیزش پیشرفت و عملکرد تحصیلی دانش آموزان دختر شهر اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از این پژوهش، بررسی اثربخشی آموزش تکنیک های فراشناختی بر انگیزش پیشرفت و عملکرد تحصیلی دانش آموزان دختر دبیرستانی شهر اصفهان بود. این پژوهش نیمه تجربی با طرح پیش آزمون - پس آزمون و پیگیری چهارماهه با گروه کنترل انجام شد. جامعه آماری در این پژوهش، دانش آموزان دختر دوره دبیرستان شهر اصفهان در سال تحصیلی 1392-1391 بودند. نمونه گیری این پژوهش به صورت تصادفی مرحله ای بود که تعداد 40 آزمودنی انتخاب و به شیوه تصادفی گروه آزمایش و گروه کنترل گمارده شدند و برگه اطلاعات جمعیت شناختی و پرسشنامه انگیزش پیشرفت هرمنس (1970) بر روی آنان اجرا شد. از معدل دانش آموزان به عنوان شاخص عملکرد تحصیلی استفاده شد. گروه آزمایش 8 جلسه 1 ساعته تحت آموزش تکنیک های فراشناختی قرار گرفتند. نتایج حاصل از تحلیل کوواریانس نشان داد، ارائه مداخله آموزش تکنیک های فراشناختی باعث افزایش 6/45% نمره های عملکرد تحصیلی آزمودنی ها در مرحله پس آزمون و افزایش 9/45% آن در مرحله پیگیری شد. لذا فرضیه اول پژوهش تأیید شد. علاوه بر این، نتایج نشان داد که مداخله تکنیک های فراشناختی باعث افزایش 1/57% نمره های انگیزش تحصیلی آزمودنی ها در مرحله پس آزمون 6/56% آن در مرحله پیگیری شده است. لذا فرض دوم پژوهش نیز تأیید شد. یافته های این پژوهش مداخلات مبتنی بر آموزش تکنیک های فراشناختی را در جهت افزایش انگیزش پیشرفت و عملکرد تحصیلی دانش آموزان دختر پیشنهاد می کند.
رابطه باورهای غیرمنطقی و کمال گرایی با اهمال کاری تحصیلی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: هدف کلی پژوهش حاضر، بررسی رابطه باورهای غیرمنطقی و کمال گرایی با اهمال کاری تحصیلی بود. روش کار: جامعه آماری این پژوهش توصیفی-همبستگی کلیه دانش آموزان دختر دبیرستان های شهر شیراز در سال تحصیلی 94-93 بود که 300 نفر از آنها به روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند. ابزارهای اندازه گیری مورد استفاده در این پژوهش شامل مقیاس اهمال کاری تحصیلی (سولومون و راثبلوم، 1984)، آزمون باورهای غیرمنطقی اهواز (عبادی ومعتمدین، 1384) و مقیاس کمال گرایی مثبت و منفی (تری شورت و همکاران 1995) بود. برای تحلیل داده ها از آمار توصیفی و روش تحلیل رگرسیون با کمک نرم افزار SPSSاستفاده شد. یافته ها: نتایج تحلیل رگرسیون چندگانه به شیوه همزمان نشان داد که باورغیرمنطقی درماندگی در برابر تغییر قادر به پیش بینی اهمال کاری تحصیلی به طور مثبت و معنی دار و توقع تایید از دیگران به طور منفی و معنی دار قادر به پیش بینی اهمال کاری تحصیلی می باشند اما باورهای غیر منطقی اجتناب از مشکل و بی مسئولیتی هیجانی قادر به پیش بینی اهمال کاری تحصیلی نیستند. همچنین کمال گرایی مثبت قادر به پیش بینی اهمال کاری تحصیلی به طور منفی و معنی دار و کمال گرایی منفی قادر به پیش بینی اهمال کاری تحصیلی به طور مثبت و معنی دار می باشند. نتیجه گیری: بنا بر نتایج این پژوهش، باورهای غیرمنطقی و کمال گرایی قادر به پیش بینی اهمال کاری تحصیلی می باشند.
الگوی علّی خود ناتوان سازی تحصیلی در دانشجویان(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
زمینه و اهداف: هدف پژوهش حاضر آزمون متغیرهای مرتبط با خود ناتوان سازی تحصیلی در بین دانشجویان بود. روش بررسی: جهت انجام پژوهش 305 نفر از دانشجویان (پسر 142، دختر 163)، با روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند. ابزارهای این تحقیق مقیاس ترس از ارزیابی منفی؛ پرسشنامه جهت گیری اهداف پیشرفت گرایش مدار، پرسشنامه جهت گیری اهداف پیشرفت اجتناب مدار، مقیاس ارزیابی هیجان پیشرفت تحصیلی، مقیاس تعهد تحصیلی، مقیاس فرسودگی تحصیلی، پرسشنامه خود ناتوان سازی تحصیلی بودند. به منظور آزمون الگوی روابط علی خود ناتوان سازی تحصیلی از روش مدل یابی معادلات ساختاری با استفاده از نرم افزار لیزرل نسخه 8 استفاده شد.
مقایسه باورهای انگیزشی و راهبردهای خودتنظیمی یادگیری در دانشجویان مشروط و عادی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از مشکلات عمده در سیستم های آموزشی، مشروط شدن دانشجویان در طول تحصیل است. با توجه به اهمیت شناسایی عوامل مؤثر بر افت تحصیلی، این مطالعه با هدف مقایسة باورهای انگیزشی و راهبردهای خودتنظیمی یادگیری در دانشجویان مشروط و عادی دانشگاه آزاد اسلامی واحد سپیدان انجام گرفت. به منظور بررسی این هدف، 268 دانشجو شامل 59 نفر از دانشجویان مشروط (39 پسر و 20 دختر) و 209 نفر از دانشجویان عادی (129 پسر و 80 دختر) مورد مطالعه قرار گرفت. اطلاعات با استفاده از دو پرسش نامه مشتمل بر پرسش نامة ویژگی های دموگرافیک و پرسش نامه راهبردهای انگیزشی برای یادگیری (MSLQ) جمع آوری شد. اطلاعات جمع آوری شده با استفاده از روش آمار توصیفی و آزمون تی گروه های مستقل تحلیل شد. یافته ها نشان داد که بین دو گروه دانشجویان عادی و مشروط به لحاظ استفاده از راهبردهای خودتنظیمی یادگیری، تفاوت معنی داری وجود دارد؛ بدین معنی که دانشجویان عادی نسبت به دانشجویان مشروط بیشتر از راهبردهای خودتنظیمی یادگیری استفاده می کنند. افزون بر این، نتایج مطالعه نشان داد که بین دختران و پسران در استفاده از راهبردهای خودتنظیمی یادگیری، تفاوت معناداری وجود ندارد. همچنین، مقایسة دانشجویان عادی و مشروط در مؤلفه های باورهای انگیزشی (خودکارآمدی، ارزش گذاری درونی و اضطراب امتحان) بیانگر تفاوت دو گروه در این مؤلفه ها بود؛ اما تفاوت جنسیتی در مؤلفه های باورهای انگیزشی مشاهده نشد.یکی از مشکلات عمده در سیستم های آموزشی، مشروط شدن دانشجویان در طول تحصیل است. با توجه به اهمیت شناسایی عوامل موثر بر افت تحصیلی، این مطالعه با هدف مقایسه باورهای انگیزشی و راهبردهای خودتنظیمی یادگیری در دانشجویان مشروط و عادی دانشگاه آزاد اسلامی واحد سپیدان انجام گرفت. به منظور بررسی این هدف، 268 دانشجو شامل، 59 نفر از دانشجویان مشروط (39 پسر و 20 دختر ) و 209 نفر از دانشجویان عادی (129 پسر و 80 دختر ) مورد مطالعه قرار گرفت. اطلاعات با استفاده از دو پرسشنامه مشتمل بر پرسشنامه ویژگی های دموگرافیک و پرسشنامه راهبردهای انگیزشی برای یادگیری (MSLQ) جمع آوری گردید. اطلاعات جمع آوری شده با استفاده از روش آمار توصیفی و آزمون تی گروه های مستقل تحلیل گردید. یافته ها نشان داد که بین دو گروه دانشجویان عادی و مشروط به لحاظ استفاده از راهبردهای خودتنظیمی یادگیری تفاوت معنی داری وجود دارد. بدین معنی که دانشجویان عادی نسبت به دانشجویان مشروط بیشتر از راهبردهای خودتنظیمی یادگیری استفاده می کنند. افزون بر این، نتایج مطالعه نشان داد که بین دختران و پسران در استفاده از راهبردهای خودتنظیمی یادگیری تفاوت معناداری وجود ندارد. همچنین مقایسه دانشجویان عادی و مشروط در مولفه های باورهای انگیزشی (خودکارآمدی، ارزش گذاری درونی و اضطراب امتحان) بیانگر تفاوت دو گروه در این مولفه ها بود. اما تفاوت جنسیتی در مولفه های باورهای انگیزشی مشاهده نگردید.
تحلیل چند سطحی عوامل مؤثّر بر تاب آوری تحصیلی(مورد مطالعه: دانش آموزان مقطع متوسّطة مناطق کمتر توسعه یافتة شهرستان مبارکه)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف تعیین عوامل مؤثّر بر تاب آوری تحصیلی در سه سطح فردی- شخصیتی، خانواده و مدرسه به صورت پیمایشی و با روش نمونه گیری خوشه ای روی 250 دانش آموز، 192 دختر و 58 پسر در مقطع متوسّطة مناطق کمتر توسعه یافته در شهرستان مبارکه انجام شده است. نتایج حاصل از رگرسیون سلسله مراتبی (HLM) نشان می دهد که متغیّرهای سطح فردی (عزّت نفس و انگیزش تحصیلی) و سطح خانواده (سرمایة اجتماعی خانواده) تأثیر معناداری بر تاب آوری تحصیلی دارند. همچنین برخلاف ارتباط متغیّرهای سطح مدرسه با تاب آوری تحصیلی با ورود متغیّرهای سطوح دیگر در مدل نهایی، این تأثیر غیرمعنادار می شود. در نهایت بر اساس یافته های مذکور، پیشنهادهایی برای بهبود تاب آوری تحصیلی ارائه شده است.
نقش حمایت اجتماعی مدارس بر سازگاری تحصیلی: اثر میانجی رضایت از مدرسه، امیدواری و خودکارآمدی دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش حمایت اجتماعی بر سازگاری تحصیلی دانش آموزان با اثر میانجی رضایت از مدرسه، امید تحصیلی و خودکارآمدی انجام شده است. روش تحقیق توصیفی همبستگی بود و جامعة آماری مشتمل بر همة دانش آموزان دختر دورة اول متوسطة ناحیة یک مدارس دولتی است که از جامعة حاضر حجم نمونة آماری به وسیلة جدول مورگان 380 نفر محاسبه و با نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزارهای اندازه گیری شامل پرسش نامة حمایت اجتماعی واکس، فیلیپس، هالی، تامپسون، ویلیامز و استوارت (1986)، پرسش نامة سازگاری بیکر و سیریاک (1984)، پرسش نامة رضایت مندی گیلمن هیرینر و لاگلین (2000) و پرسش نامة خودکارآمدی شرر (1982) و پرسش نامة امیدواری اسنایدر و همکاران (1991) بودند. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون همبستگی پیرسون و مدل معادلات ساختاری (لیزرل) استفاده و برازش مدل با شاخص های برازش بررسی شد. اهم یافته ها نشانگر آن است که بین متغیرهای حمایت اجتماعی با امیدواری (38/0r=)، حمایت اجتماعی و خودکارآمدی (37/0r=)، حمایت اجتماعی و رضایت از مدرسه (16/0r=) و حمایت اجتماعی و سازگاری (18/0r=) همبستگی مثبت و معنادار وجود دارد. همچنین بین متغیرهای امیدواری و سازگاری (19/0r=)، خودکارآمدی و سازگاری (23/0r=) و رضایت از مدرسه با سازگاری (27/0r=) رابطة مستقیم و معنی داری دیده شد. با بررسی مدل ساختاری حاصل از لیزرل و بر اساس معنی دار بودن ضرایب تأثیر، متغیر حمایت اجتماعی اثر غیرمستقیم و مثبت برابر با سیزده درصد بر سازگاری تحصیلی با میانجی گری امیدواری دارد. اثر غیرمستقیم حمایت اجتماعی با میانجی گری خودکارآمدی بر سازگاری تحصیلی یازده درصد و با میانجی گری رضایت از مدرسه دوازده درصد است. از تحلیل همبستگی میان متغیرهای برون زا و درون زا می توان نتیجه گیری کرد که افزایش در حمایت اجتماعی منجر به افزایش در نمرات امیدواری، خودکارآمدی و رضایت از مدرسه می شود. به علاوه افزایش در امیدواری، خودکارآمدی و رضایت از مدرسه همراه با افزایش در نمرات سازگاری است. در نهایت مدل معادلات ساختاری نشان می دهد که امیدواری، خودکارآمدی و رضایت از مدرسه تأثیر حمایت اجتماعی را بر سازگاری تحصیلی میانجی گری می کنند. در پایان، پیشنهاد های کاربردی در راستای نتایج حاصل شده ارائه گردیده است.
مدل علّی پیش بینی راهبردهای یادگیری خود تنظیمی دانشجویان دانشگاه پیام نور: نقش باورهای هوشی، خودکارآمدی تحصیلی و اهداف پیشرفت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، بررسی روابط بین متغیرهای باورهای هوشی، خودکارآمدی تحصیلی و اهداف پیشرفت با یکدیگر و نیز نقش آنها بر راهبردهای یادگیری خودتنظیمی(راهبردهای شناختی و فراشناختی) دانشجویان دانشگاه پیام نور در قالب مدل علّی و به روش تحلیل مسیر می باشد. به منظور آزمون فرضیه ها، نمونه ای شامل 600 نفر دانشجو از مراکز دانشگاه پیام نور کل کشور با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای و روش نمونه گیری طبقه ای بطور تصادفی انتخاب و به پرسشنامه خودگزارشی متشکل از خرده مقیاس های باورهای هوشی، اهداف پیشرفت و مقیاس خودکارآمدی تحصیلی و راهبردهای یادگیری خودتنظیمی از پرسشنامه راهبردهای انگیزشی برای یادگیری پاسخ دادند. نتایج حاکی از آن است که مدل علّی مفروض، پس از اصلاح از برازش مناسبی برخوردار بوده و متغیرهای پژوهش در مجموع 34 و 30 درصد از کل واریانس راهبردهای شناختی و فراشناختی را تبیین نمودند. بطور کلی، نتایج نشان داد که باورهای هوشی علاوه بر تأثیر مستقیم، به واسطه اهداف پیشرفت و خودکارآمدی تحصیلی، بر راهبردهای یادگیری خودتنظیمی دانشجویان تأثیر غیرمستقیم نیز دارند. یافته ها نشان داد که باورهای هوشی دانشجویان بخصوص باورهای هوشی افزایشی، می توانند از طریق واسطه گری اهداف پیشرفت و خودکارآمدی تحصیلی بر راهبردهای یادگیری خودتنظیمی فراگیران و نهایتاً عملکرد تحصیلی آنها موثر باشند. لذا، ضروری است که زمینه لازم جهت ارتقاء این باورها از طریق غنی تر کردن محیط زندگی و محیط یادگیری و آموزش فراهم گردد.
ارائه مدل علّی برای انگیزش پیشرفت بر اساس ابعاد الگوی یادگیری با واسطه خودکارآمدی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش بررسی رابطه بین انگیزش پیشرفت، ابعاد الگوی یادگیری و خودکارآمدی در قالب یک مدل علّی است. جامعه ی آماری این تحقیق، دانش آموزان دوره متوسطه (مدارس دولتی روزانه) شهر تهران در سال تحصیلی 92-93 بود، که از میان آنها نمونه ای شامل 734 دانش آموز (374 دختر، 360 پسر) به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند. ابزار اندازه گیری شامل پرسشنامه های سبک های یادگیری کلب، مقیاس خودکارآمدی شرر و پرسشنامه انگیزش پیشرفت هرمنس بود. مدل فرضی با استفاده از ماتریس همبستگی و مدل یابی معادلات ساختاری تحلیل گردید. بنابراین، بر اساس مبانی نظری و تجربی روابط علی بین سازه های ابعاد الگوی یادگیری (متغیر مستقل بیرونی)، خودکارآمدی (متغیر مستقل درونی) و انگیزش پیشرفت (متغیر ملاک) از طریق تدوین مدل مورد بررسی قرار گرفت. بر اساس آزمون مدل نهایی معلوم شد همه شاخص های برازندگی در دامنه مورد قبول قرار دارند و مدل مفروض به طور کاملی با داده های نمونه برازش دارد. و در مجموع، حدود 35 درصد از واریانس ان انگیزش پیشرفت و 90 درصد از واریانس خودکارآمدی توسط متغیرهای موجود در مدل تبیین شدند.
نقش متغیرهای کارایی خانواده، حرمت خود، خودکارآمدی و شخصیت در پیش بینی انگیزش پیشرفت تحصیلی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش متغیرهای کارایی خانواده، حرمت خود، خودکارآمدی و شخصیت در انگیزش پیشرفت تحصیلی در دانش آموزان انجام شد. روش پژوهش توصیفی- همبستگی بود. جامعه آماری کلیه دانش آموزان مشغول به تحصیل در دوره متوسطه شهر سمنان در سال تحصیلی 1390 بودند. 400 دانش آموز دوره دبیرستان از شهر سمنان با روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب شدند. پس ازکنارگذاشتن پرسشنامه های ناقص در نهایت 371 پرسشنامه تجزیه و تحلیل شد. پرسشنامه های پژوهش شامل پرسشنامه انگیزش پیشرفت تحصیلی بحرانی (1372)، خودکارآمدی شوارزر و جروسالم(1981)، حرمت خود روزنبرگ(1965)، کارایی خانواده نجاریان (1374) و شخصیت آیزنگ- فرم کوتاه (1985) بود. نتایج نشان داد که بین انگیزش پیشرفت تحصیلی با کارآیی خانواده و مؤلّفه های آن، حرمت خود، برون گرایی و خودکارآمدی رابطه مثبت معنادار وجود دارد. همچنین بین روان رنجور خویی با انگیزش پیشرفت تحصیلی رابطه منفی معنادار وجود دارد. نتایج رگرسیون گام به گام نشان داد که کارآیی خانواده، خودکارآمدی، برون گرایی، حرمت خود و روان رنجور خویی به ترتیب نقش مهم و معناداری در تبیین انگیزش پیشرفت تحصیلی دارند. درمجموع این متغیرها 33 % از واریانس انگیزش پیشرفت تحصیلی را تبیین می کنند. بنابراین، در افزایش انگیزش تحصیلی باید این متغیرها را در برنامه ریزی و سیاست های آموزشی و پرورشی مد نظر قرار داد.
تاثیرآموزش گروهی خودبخشودگی مبتنی بر مفاهیم قرآنی بر عزت نفس نوجوانان پسر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف مطالعه حاضر بررسی تاثیر برنامه آموزش گروهی خودبخشودگی مبتنی بر مفاهیم قرآنی بر عزت نفس نوجوانان پسر بود. جامعه آماری پژوهش شامل تمام دانش آموزان پسر سال اول متوسطه شهر اصفهان در سال تحصیلی 93-1392 بود که از میان آنها 40 دانش آموز دارای عزت نفس پایین به شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب و با طرح نیمه آزمایشی، از نوع پیش آزمون- پس آزمون و پیگیری با گروه کنترل به گروه های پژوهش به تصادف گمارده شدند (هر گروه 20 نفر). مداخلات مربوط به خودبخشودگی مبتنی بر مفاهیم قرآنی به مدت 8 جلسه 90 دقیقه ای بر روی دانش آموزان گروه آزمایش انجام گرفت. ابزارهای مورد استفاده پرسشنامه غربالگری سلامت عمومی وزارت آموزش و پرورش و عزت نفس کوپر اسمیت بود. نتایج حاصل از تحلیل کواریانس افزایش معناداری را در میانگین نمره های عزت نفس در پس آزمون و پیگیری نشان داد. به نظر می رسد که برنامه آموزش خودبخشودگی مبتنی بر مفاهیم قرآنی در افزایش عزت نفس پسران نوجوان موثر بوده است.
نقش جهت گیری اهداف در موفقیت تحصیلی دانش آموزان (مورد مطالعه: دانش آموزان دختر مقطع متوسطه دوم)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با توجه به اینکه بررسی آگاهانه عوامل مرتبط با عملکرد تحصیلی می تواند به بهبود بخشی کارایی دانش آموزان و در نتیجه افزایش بهره وری تحصیلی آنان کمک کند؛ پژوهش حاضر با هدف نقش اهداف پیشرفت در موفقیت تحصیلی دانش آموزان صورت گرفت. روش پژوهش همبستگی و جامعه آماری شامل کلیه دانش آموزان دختر دوره متوسطه شهر مشهد بودند (سال تحصیلی 93-92). تعداد 332 نفر به روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب و مقیاس جهت گیری هدف را تکمیل کردند. داده های پژوهش با آمار توصیفی، ضریب همبستگی پیرسون، تحلیل رگرسیون چندگانه تحلیل شدند. یافته ها: 1. رابطه اهداف عملکردی - گرایشی ...
نقش واسطه ای استرس تحصیلی در رابطه بین ترس از ارزیابی منفی با بهزیستی هیجانی در نوجوانان تیزهوش و عادی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش واسطه ای استرس تحصیلی در رابطه بین ترس از ارزیابی منفی و بهزیستی هیجانی در نوجوانان تیزهوش و عادی انجام شد. به این منظور، تعداد 680 نوجوان (325 نفر عادی و 355 نفر تیزهوش) به نسخه کوتاه مقیاس ترس از ارزیابی منفی (BFNES)، مقیاس استرس ناشی از انتظارات تحصیلی (AESI) و مقیاس های بهزیستی ذهنی (SSW) پاسخ دادند. نتایج نشان داد که در کل نمونه و در هر دو گروه نمونه نوجوانان تیزهوش و عادی، الگوی مفروض نقش واسطه ای استرس تحصیلی در رابطه بین ترس از ارزیابی منفی و بهزیستی هیجانی با داده ها برازش مطلوبی داشت. علاوه بر این، نتایج تخصیص گروهی روابط ساختاری بین متغیرهای چندگانه نشان داد که روابط بین ترس از ارزیابی منفی، استرس تحصیلی و بهزیستی هیجانی در دو گروه نوجوانان تیزهوش و عادی هم ارز بودند. در نهایت، نتایج نشان داد که در مدل کلی و مدل های مربوط به هر یک از دو گروه تیزهوش و عادی، تمامی وزن های رگرسیونی از لحاظ آماری معنادار بودند و متغیرهای پیش بین بین 15 تا 18 درصد از پراکندگی متغیر عاطفه منفی و بین 13 تا 21 درصد از پراکندگی متغیر عاطفه مثبت را تبیین کردند. پژوهش حاضر نشان داد که بخشی از تمایز در میزان تجارب هیجانی مثبت و منفی نوجوانان تیزهوش و عادی در مواجهه با بدکارکردی های بین فردی در موقعیت های تحصیلی، از طریق تفاوت در سطح استرس ادراک شده آنها در پاسخ به مطالبات زندگی تحصیلی قابل تبیین است.
نقش خودکارآمدی عمومی و نقش های جنسیتی مردانگی و زنانگی در سرسختی روان شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش، تعیین نقش خودکارآمدی عمومی و نقش های جنسیتی در سرسختی روانشناختی بود. با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای 192 دانشجوی دوره کارشناسی ارشد از گروه های تحصیلی سخت (ریاضی محض، علوم کامپیوتری و فیزیک) و نرم (علوم تربیتی، ادبیات انگلیسی، ادبیات فارسی و اقتصاد) در دانشگاه مازندران انتخاب شدند. داده ها از طریق مقیاس اندازه گیری سرسختی روان شناختی، مقیاس خودکارآمدی عمومی و مقیاس نقش جنسیتی بم جمع آوری گردید. یافته ها نشان داد بین سرسختی روان شناختی با خودکارآمدی عمومی و نقش های جنسیتی مردانگی و زنانگی به ترتیب همبستگی 55/0، 037/0-097/0- وجود دارد. تحلیل رگرسی ون نیز نشان داد ت نها متغیرخودکارآمدی ع مومی م ی تواند 5/31 درصد واریانس سرسختی روان شناختی را تبیین نماید و این نمایانگر آن است صرف نظر از پذیرش نقش های جنسیتی مردانه و زنانه، بین مواجهه مؤثر با چالش های زندگی و تصور فرد از قابلیت ها و کارآیی شخصی ارتباط وجود دارد.
نقش آموزش نگارگری بر افزایش خودکارآمدی در کودکان دارای ناتوانی یادگیری غیرکلامی 14-10 سال در کلینیک یوسف آباد تهران(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: خودکارآمدی در دانش آموزان دارای اختلال یادگیری زمینه پژوهشی مهمی می باشد. کودکان دارای اختلال یادگیری غیرکلامی به خاطر شکست های متعدد در زندگی، اعتماد به نفس پایینی داشته و بسیاری از توانایی های خود را نادیده گرفته و فراموش کرده اند؛ لذا این پژوهش به منظور بررسی تأثیر آموزش نگارگری بر افزایش خودکارآمدی در کودکان دارای ناتوانی یادگیری غیرکلامی انجام گرفت.
مواد و روش ها: مطالعه حاضر از نوع شبه آزمایشی (پیش آزمون، پس آزمون) با گروه گواه بود که به شکل مقطعی در مدت 2 ماه اجرا گردید. از میان 60کودک دارای اختلال یادگیری غیرکلامی در کلینیک روان شناسی پیوند و مرکز اختلالات یادگیری ویژه یوسف آباد تهران به صورت تصادفی، 20 نفر(10 نفر دختر و 10 نفر پسر) در هر یک از گروه های آزمایش و گواه جایگزین شدند. میانگین سنی دختران در گروه آزمایش33/10 و در گروه گواه 30/9 و میانگین سنی پسران در گروه آزمایش 9 و در گروه گواه 10 بود. برنامه آموزشی در طول 10 جلسه 60-45 دقیقه ای بر روی گروه آزمایش اجرا گردید؛ در طول این مدت، گروه گواه، برنامه عادی خود را دنبال کرد. هر دو گروه با فاصله زمانیِ4 هفته، 2 بار مورد ارزیابی (پیش آزمون و پس آزمون) قرار گرفتند. ابزار گردآوری اطلاعات در این مطالعه آزمون خودکارامدی شرر بود. مقیاس شرر یک پرسش نامه 17 ماده ای 5 گزینه ای لیکرت می باشد( ضریب الفای کورنباخ نسخه فارسی= 79/0 ). فرضیه های این پژوهش با استفاده از نرم افزارSPSS نسخه 20 بر اساس تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر درون-برون گروهی بررسی شد.
یافته ها: نتایج نشان داد که آموزش نگارگری، خودکارآمدی را در سطح معنی داری 05/0 P≤ افزایش داد.
نتیجه گیری: ساده کردن و قابل فهم کردن اصول نقاشی در بالا بردن خودکارآمدی کودکان دارای اختلال یادگیری موثر می باشد، از این رو استفاده از این تکنیک برای افراد دارای اختلال یادگیری توصیه می شود. هم چنین مطالعات بیشتر با گروه کنترل و آزمایش بیشتر، به منظور بررسی تأثیر هنردرمانی برای کودکان دارای اختلال یادگیری غیرکلامی ضروری می باشد.
پیش بینی باورهای خودکارآمدی دانشجویان علوم انسانی از طریق کیفیت تدریس اساتید(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش کیفیت تدریس اساتید در باورهای خودکارآمدی دانشجویان صورت گرفت. پژوهش حاضر توصیفی و از نوع همبستگی بود. جامعه آماری تمامی دانشجویان رشته های علوم انسانی دانشگاه فردوسی مشهد در سال تحصیلی 91-90 بوده اند (مجموعاً 7553 نفر). تعداد 366 نفر از این دانشجویان طبق جدول کرجسی و مورگان و به شیوه نمونه گیری طبقه ای نسبی با توجه به حجم هر دانشکده، انتخاب و پرسشنامه های کیفیت تدریس سراج و خودکارآمدی عمومی شرر را تکمیل کردند. داده های حاصل نیز با استفاده از آمار توصیفی و تحلیل رگرسیون تحلیل شدند. کیفیت تدریس، قادر به پیش بینی باورهای خودکارامدی دانشجویان (000/0p=،12/30=(364،1)F) و 8 درصد از واریانس باورهای خودکارامدی دانشجویان از طریق کیفیت تدریس اساتید، قابل تبیین بود.از بین مؤلفه های چهارگانه کیفیت تدریس، ارزشیابی تدریس (003/0, p=008/3 t=) و روابط بین فردی (029/0, p=197/2t=) پیش بینی کننده مثبت و طرح درس (001/0, p=329/3- t=) پیش بینی کننده منفی خودکارآمدی دانشجویان بود. همچنین، مولفه اجرای تدریس (356/0, p=924/0- t=) در پیش بینی خودکارآمدی دانشجویان مورد بررسی سهمی نداشت (356/0, p=924/0- t=). بنابراین با توجه به اینکه در مطالعه حاضر، اجرای تدریس در باورهای خودکارآمدی دانشجویان نقشی نداشت، استفاده از روش های تدریس مساله محور که دانشجو را درگیر فرآیند آموزش می نماید، توصیه می گردد.
مقایسه خودکارآمدی در تعامل با همسالان و شایستگی اجتماعی در دانش آموزان پسر با رفتارهای پرخاشگرانه و عادی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: یکی از اختلالات رفتاری که شیوع آن به طور هشداردهنده ای بالا است، پرخاشگری است. کودکان دارای رفتارهای پرخاشگرانه خانواده، مدرسه و اجتماع را با مسائل گوناگونی مواجه می کنند که آن ها را در برابر آشفتگی های روانی-اجتماعی دوران نوجوانی و حتی بزرگسالی آسیب پذیر می سازد. هدف این پژوهش مقایسه خودکارآمدی در تعامل با همسالان و شایستگی اجتماعی در دانش آموزان پسر پرخاشگر و عادی پایه های پنجم و ششم دوره ابتدایی شهر اهواز در سال تحصیلی 94-1393 بود. روش: نمونه این پژوهش شامل 250 دانش آموز پسر (125 دانش آموز پرخاشگر و 125 دانش آموز عادی) بود که به روش تصادفی چندمرحله ای انتخاب شدند. طرح پژوهش، علی-مقایسه ای بود. ابزارهای مورد استفاده در این پژوهش شامل مقیاس خودکارآمدی کودکان در تعامل با همسالان، مقیاس شایستگی اجتماعی و پرسشنامه پرخاشگری کودک در مدرسه بود. داده ها با استفاده از روش تحلیل واریانس چند متغیری (MANOVA) تحلیل شد. یافته ها: نتایج نشان داد که بین دو گروه از لحاظ خودکارآمدی در تعامل با همسالان و شایستگی اجتماعی تفاوت معنی داری وجود دارد. به علاوه، میزان خودکار آمدی در تعامل با همسالان و شایستگی اجتماعی در گروه پرخاشگر نسبت به گروه عادی کمتر بود. نتیجه گیری: بر اساس نتایج مطالعه ی حاضر، نقصان در خودکار آمدی در تعامل با همسالان و شایستگی اجتماعی می تواند به عنوان یکی از عوامل مهم در بروز رفتارهای پرخاشگرانه مورد توجه قرار گیرد.
شفقت-خود به عنوان میانجی بین ابعاد دلبستگی با بهزیستی ذهنی: یک مدل تحلیل مسیر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف این مطالعه بررسی مدل شفقت-خود به عنوان میانجی بین ابعاد دلبستگی با بهزیستی ذهنی در پرسنل زن و مرد زندان سپیدار شهر اهواز در سال 1393 بود.
روش: از 230 پرسنل زن و مرد زندان سپیدار شهر اهواز 115 نفر به صورت داوطلب-مبتنی بر هدف با رعایت کلیه موازین اخلاق پژوهش انتخاب شدند، و مقیاس های تجارب در رابطه ی نزدیک (ECR)، شفقت-خود (SCS) و بهزیستی ذهنی (WEMWBS) را تکمیل کردند. داده ها با استفاده از تحلیل همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون سلسله مراتبی همزمان به روش بارون و کنی (1986) و با استفاده از نرم افزار آماری 16-SPSS و آزمون سوبل تحلیل شدند.
یافتهها: یافتههای مدل شفقت-خود به عنوان میانجی بین دلبستگی های اضطرابی و اجتنابی و بهزیستی ذهنی هم برای مسیرهای مستقیم و هم برای مسیرهای غیرمستقیم تایید شد.
نتیجهگیری: در نتیجه می توان بیان کرد که دلبستگی ایمن و شفقت-خود یک نقش راهبرد مقابله ای در ارتقاء بهزیستی و کنش وری روانشناختی دارند.
نقش خودکار آمدی، تحول زبانی و مهارت های اجتماعی در مشکلات رفتاری دانش آموزان کم توان ذهنی با رهیافت ر گرسیون فازی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مشکلات رفتاری دانش آموزان کم توان ذهنی یکی از عمده ترین مسائل جوامع بشری و از پیچیده ترین و دشوارترین مشکلات در کودکان و نوجوانان می باشد که تا سن بزرگسالی نیز باقی می ماند. از سوی دیگر پژوهش های مربوط به مشکلات رفتاری به طور عمده در قالب الگوهای کلاسیک آماری انجام گرفته است؛ درحالی که رابطه ی بین متغیرهای روان شناختی یک رابطه ی نادقیق است. مقاله حاضر به بررسی نقش خودکارآمدی، تحول زبانی و مهارت های اجتماعی در مشکلات رفتاری دانش آموزان کم توان ذهنی براساس گزارش معلم برپایه روش های منعطف انجام شده است. بدین منظور همه دانش آموزان پسر کم توان ذهنی استان آذربایجان شرقی در سال تحصیلی 92-91 به عنوان جامعه آماری پژوهش حاضر انتخاب شد و از بین آن ها 28 دانش آموز پسر به صورت نمونه گیری خوشه ای انتخاب شدند و معلم مربوطه چهار پرسشنامه (خودکارآمدی عمومی شرر و همکاران، تحول رشد زبان نیوکامبر و هامیل، مهارت های اجتماعی گرشام و الیوت و مشکلات رفتاری راتر) را برای هر دانش آموز تکمیل کرد. نتایج رگرسیون خطی فازی پژوهش نشان داد که تحول زبان به طور تقریبی نقشی در مشکلات رفتاری دانش آموزان ندارد اما متغیر خودکارآمدی عمومی و مهارت های اجتماعی به طور تقریبی سبب کاهش مشکلات رفتاری دانش آموزان کم توان ذهنی می شود. از این یافته ها می توان در زمینه ی رفع مشکلات رفتاری دانش آموز کم توان ذهنی استفاده کرد.