فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۴۱ تا ۱۶۰ مورد از کل ۱٬۷۰۴ مورد.
منبع:
فلسفه دین سال شانزدهم بهار ۱۳۹۸ شماره ۱ (پیاپی ۳۸)
29 - 50
حوزههای تخصصی:
نزد اسپینوزا خدا همان جوهر است که یگانه حقیقت مطلق هستی می شود. اسپینوزا برای اثبات وجود خدا به برهان وجودی متوسل شد و ادعا کرد که برای اثبات وجود عینی خدا، تصور ذاتش کافی است. وی در قضیه یازده از کتاب اخلاق به چهار تقریر از براهین وجودی می پردازد و در آن خدا را اثبات می کند. چهار تقریر او بیانگر استلزام وجود خدا از تصور ذات، ضروری بودن وجود، توانایی و قدرت خدا برای هستی و هستی بخشی به دیگر موجودات است که ناشی از نبودن مانعی برای عدم اوست. در نتیجه، می توان او را کامل ترین وجود قدرتمند و نامتناهی ضروری دانست. به طور کلی، تمامی براهین به همان تصور واضح و متمایز دکارتی از خدا برمی گردد که از طریق تصور ذات او، وجودش اثبات می شود. در واقع، براهین او یا بازسازی براهین قبلی هستند یا تکرار دقیق آنها که با اختلاف های جزیی در قالب قضیه جداگانه ای مطرح شده اند.
بررسی و نقد چیستی وحی از دیدگاه نصر حامد ابوزید(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فلسفه دین سال شانزدهم زمستان ۱۳۹۸ شماره ۴ (پیاپی ۴۱)
591 - 612
حوزههای تخصصی:
ابوزید، اندیشمند مصری، راجع به چیستی وحی سه دیدگاه مطرح می کند. در دیدگاه نخست، وی نبوت را با کهانت مقایسه کرد، تا از جهت فرهنگی، مقبول و آشنا معرفی کند، اما، اولاً بررسی ابوزید در مورد کهانت و شیوع فرهنگی آن کافی نیست؛ ثانیاً خرافه های فرهنگی مانند کهانت، توجیه مناسبی برای وحی ارائه نمی کند؛ ثالثاً ادعای او با شواهد درون دینی سازگار نیست. او در دیدگاه دومش قرآن را محصول تجربه دینی پیامبر معرفی می کند. وی در اواخر عمرش دیدگاه سومی را ارائه داد که بر اساس آن، قرآن را نه کلام خدا، بلکه کلام خطاپذیر پیامبر (ص) می داند. از نظر ابوزید، قرآن حاصل گفت وگوهای پیامبر در مواجهه با اعراب است. قرآن متن واحد و منسجم نیست، بلکه مجموعه ای از گفتارهاست. قرآن به مثابه گفتار، متنی پاره پاره تلقی می شود که اختلاف های آن توجیه پذیر و تناقض های آن رفع شدنی خواهد بود، زیرا هر گفتاری متناسب با شرایط و مقتضیات و برای مخاطبان خاصی بیان شده است. در این مقاله نظریات ابوزید بررسی و نقد و نادرستی آنها نشان داده شده است.
بررسی انتقادی تفکر ساختارشکنانه ژاک دریدا در حوزه فلسفه دین با تکیه بر آرای علامه طباطبایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فلسفه دین سال شانزدهم زمستان ۱۳۹۸ شماره ۴ (پیاپی ۴۱)
697 - 715
حوزههای تخصصی:
نوشتار حاضر با هدف بررسی انتقادی تفکر ساختارشکنانه دریدا در حوزه فلسفه دین، با تکیه بر آرای علامه طباطبایی شکل گرفت. دین شناسی دریدایی با رویکردی ساختارشکنانه به فلسفه دین، در واکاوی مسائل این فلسفه، همچون وجود خدا، هرگز در پی رسیدن به حقیقت نیست. زیرا دریدا به وجود حقیقتی که با روش برهانی، بر انسان مکشوف می شود، اعتقادی ندارند. به اعتقاد او با تأکید بر سرّیت می توان حیات امر دینی را تضمین کرد. هرچند علامه نیز بر محدودیتی که عقل آدمی در حوزه فلسفه الهی با آن مواجه است، اذعان دارد؛ اما حاضر نیست از تفکر منسجم و نظام مند توأم با بهره گیری از براهین عقلی برای کشف حقیقت امر دینی دست بکشد. پلورالیسم معرفتی، عدم ثبات معنا و تشکیک در بداهت وجود، از جمله ایرادهایی هستند که بر دریدا وارد است. علامه اعتقاد دارد که حقیقت دارای ساختار یکپارچه ای است که انسان با ممارست عقلانی، قادر به کشف آن خواهد بود. ایشان هرگز دیدگاه نسبیت گرای دریدا در زمینه حقیقت را برنمی تابد، بلکه معتقد است که مسیر شناسایی در فلسفه دین، از رهگذر اطلاق و کلیت حقیقت به سرانجام می رسد.
تجربه زندگی از منظر ملاصدرا و دیلتای(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فلسفه دین سال شانزدهم پاییز ۱۳۹۸ شماره ۳ (پیاپی ۴۰)
479 - 498
حوزههای تخصصی:
دیلتای یکی از فیلسوفان زندگی است که متن حیات را بررسی کرده است. نگاه وی به «تجربه زندگی» قرابت های بسیاری با اندیشه حیات و زندگی در حکمت متعالیه ملاصدرا دارد. مقصود این نوشتار از «تجربه زندگی» اصطلاح «تجربه زیسته» در فلسفه دیلتای نیست، بلکه مقصود هر نوع نگاه زمانی به زندگی است که فعالیت های انسان را در طول زمان بررسی می کند. بررسی اهداف و سیر کلی این دو فیلسوف و ویژگی های تجربه زندگی، نشان دهنده نوعی قرابت و همداستانی در این مسئله است که می توان میان اندیشه این دو متفکر، تطبیق کرد. تاریخ و زمانمندی، احساس، تجربه و نحوه ادراک، اموری هستند که در این نوشتار به آنها پرداخته خواهد شد. سیلان زندگی، درک فعالانه، مشترک و بی واسطه از زندگی، مهم ترین نقاط همسویی این دو فیلسوف شناخته می شوند؛ یعنی نفس در طی حرکت و سیلان در زندگی، با نوعی سرشاری از ارزش ها همراه است که با عمل ارادی خود، برای تکامل خود را تعیین و بدن مثالی خود را متعین می کند.
نسبت «دین» با «معنای زندگی» و «آلام وجودی» از نگاه ویلیام جیمز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فلسفه دین سال شانزدهم زمستان ۱۳۹۸ شماره ۴ (پیاپی ۴۱)
613 - 630
حوزههای تخصصی:
در این مقاله، با رویکردی توصیفی - تحلیلی، به بررسی نسبت دین با معنای زندگی و آلام وجودی از نگاه ویلیام جیمز پرداخته ایم. از این رو، مقاله از دو بخش تشکیل شده است: بخش نخست را به توصیف نگرش جیمز به دین و نسبت آن با معنای زندگی و آلام وجودی اختصاص داده ایم و در بخش دوم کوشید ه ایم تا آرای جیمز درباره دین و نسبت آن با معنای زندگی و آلام وجودی را تحلیل و نقد کنیم. از نگاه جیمز، گوهر دین، در واقع، تجربه هایی شخصی هستند که از سنخ احساساتند و آموزه ها و شعائر دینی روبنای دین به شمار می روند. به عقیده او، ارتباط شخصی با امر الوهی موجب امنیت خاطر و کاهشِ اضطراب مرگ و، به تبع آن، معناداری زندگی می شود. در نقد آرای جیمز، تصور او از زندگی معنادار و آلام وجودی و ارتباط آن با دین را بررسی و پاره ای از اشکالاتش را بیان کرده ایم.
نقد نظریه «الهیات فمینیستی در قرآن» از دیدگاه قرآن و روایات(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فلسفه دین سال شانزدهم زمستان ۱۳۹۸ شماره ۴ (پیاپی ۴۱)
631 - 653
حوزههای تخصصی:
رفعت حسن از مهم ترین روشنفکران اسلامی مقیم آمریکا و رهبر فمینیست های مسلمان است. او تحت تأثیر الهیات فمینیستی در مسیحیت، نظریه «الهیات فمینیستی در قرآن» را مطرح می کند. از نظر رفعت حسن، سه عامل الهیاتی در عالم اسلام و قرآن، سبب پیدایش و گسترش نگرش برتری مردان بر زنان شده است: تابعیت زن نسبت به مرد در آفرینش، فریفته شدن آدم توسط حوا در هبوط از بهشت عدن و آفریده شدن زن به جهت مرد. این گونه عوامل و نگرش، اصولاً در فضای تفسیری و حدیثی اهل سنت ارائه شده اند و مضامین احادیث مورد استناد او در روایات شیعی نفی می شود. با وجود این، حتی در فرض پذیرش مدعیات رفعت حسن، نتیجه این استدلال ها چنین می شود که زن و مرد در خلقت و آفرینش تفاوتی ندارند، هر دو توسط شیطان فریفته و از بهشت اخراج شده اند و هبوط کرده اند، بدون اینکه تفاوتی از این جهات میان آنها باشد. ولی مسئله این است که این نظریه، تساوی حقوقی - فقهی میان زن و مرد را اثبات نمی کند و قرآن احکام متفاوتی در این مورد و از جمله در ارث و قصاص بیان می کند.
تبیین و نقد ماهیت زبان دینی از نگاه فیلیپس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فلسفه دین سال شانزدهم تابستان ۱۳۹۸ شماره ۲ (پیاپی ۳۹)
279 - 304
حوزههای تخصصی:
فیلیپس از ناشناختارگرایان در خصوص باورهای دینی است. او با طرح ایده مغالطه تعالی زبان دینی معتقد است که این زبان واجد خصوصیت غیرارجاعی بودن و غیرتوصیفی بودن و جدا بودن وجود واقعی از وجود منطقی در گزاره هایش است. در این مقاله نشان می دهیم که توصیفی بودن زبان دینی در نظام فکری وی به این معناست که در زبان دینی هیچ گاه نباید جدا از متن دینی، اثبات وجود خدا و سایر شاخص های دینی انجام پذیرد، زیرا نحوه زندگی دینی منشأ انتزاع معنا و وجود این باورهاست. از نظر فیلیپس صحبت کردن از خدا و سایر موضوعات دینی، دارای ارجاع به متعلق خود هستند. اگرچه این متعلق امری خارجی نیست، بلکه تحقق یافته در نحوه زندگی مؤمنان است. او توصیفی و ارجاعی بودن زبان دینی را در محدوده نحوه زندگی دینی می پذیرد و البته همین امر مهم ترین نقطه تمایز وی با دیگر فیلسوفان دین تحلیلی است. از همین رو برخی فیلسوفان تحلیل زبانی در حوزه فلسفه دین، انتقادهای زیر را به دیدگاه او مطرح کرده اند: الف) عدم صحت تمایز میان وجود منطقی از وجود واقعی پیرامون خداوند؛ ب) نفی واقعیت عناصر دینی بر اساس مبنای پوزیتویستی فیلیپس؛ ج) عدم اثبات ناتوانی زبان عرفی در صحبت کردن از امور ماورایی.
«پدر ناکارآمد» بررسی علل گرایش به الحاد از دیدگاه جان. جی. پاسکویینی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فلسفه دین سال شانزدهم بهار ۱۳۹۸ شماره ۱ (پیاپی ۳۸)
1 - 28
حوزههای تخصصی:
مطالعات میان رشته ای و افزایش سطح تعامل میان رشته های مختلف علوم انسانی در بررسی ها و مطالعات اخیر جایگاه ویژه ای یافته است. علل گرایش به الحاد نیز موضوعی است که امکان دارد از زوایای مختلف روانشناسانه، جامعه شناسانه و دین شناسانه بررسی شود. در این مقاله چرایی و چگونگی تأثیرگذاری علل غیرفلسفی مانند آسیب های عاطفی، روانی، تربیتی و فضای فکری و فرهنگی جامعه (که اغلب توسط روشنفکران رهبری می شود) بررسی خواهد شد تا مشخص شود که مداخله عوامل غیرفلسفی تا چه اندازه در برگزیدن جهان بینی الحادی مؤثر است. پاسکویینی با استفاده از نظریه «پدر ناکارآمد» پروفسور ویتز، نقش عوامل روانشناسانه و اجتماعی را در گرایش به الحاد بررسی کرده است.
اگوی فربه؛ تفسیر مرداک از تصویر انسان در اخلاق مدرن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فلسفه دین سال پانزدهم پاییز ۱۳۹۷ شماره ۳ (پیاپی ۳۶)
607 - 624
حوزههای تخصصی:
در این مقاله به بررسی دیدگاه آیریس مرداک (فیلسوف اخلاق ایرلندی) درباره فلسفه اخلاق مدرن می پردازیم. به عقیده مرداک، اخلاق مهم ترین فعالیت بشر است که دو چیز از آن مطالبه می شود: اول اینکه واقع گرایانه باشد و دوم اینکه به این سؤال پاسخ دهد که چگونه می توانیم خودمان را بهتر سازیم. بر اساس این دو مطالبه، او از تبیین های اخلاقی فلسفه های مدرن انتقاد می کند. به نظر وی در فلسفه های اخلاق مدرن حوزه اراده انسان تا جایی گسترده شده که گویا انتخاب اخلاقی چیزی دلبخواهی و امری مربوط به اراده شخصی است. تأکید بیش از اندازه بر اراده انسان، نه تنها کمکی به زیست اخلاقی نمی کند بلکه امکان انتخاب اخلاقی و انجام دادن عمل اخلاقی را نیز دشوارتر می کند. حاصل تمرکز افراطی بر اراده انسان دو چیز است: یکی فاصله گرفتن از واقع گروی اخلاقی و دیگری ایجاد توهم برای انسان. به تعبیر دیگر ایجاد اگوی فربه ای که به توهمی گرفتار می آید که او را از عمل اخلاقی دور می کند، چراکه خودمحوری، مانع اصلی عمل اخلاقی است.
تأملی بر چیستی و چرایی نفی صفات الهی از منظر قاضی سعید قمی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فلسفه دین سال پانزدهم زمستان ۱۳۹۷ شماره ۴ (پیاپی ۳۷)
869 - 890
حوزههای تخصصی:
یکی از مباحث مهم خداشناسی، رابطه ذات و صفاتاللهی است. اقوال متعددی در این زمینه بیان شده اند که یکی از آنها، نفی صفات از ذات است که از آن بهاللهیات سلبی تعبیر می شود. قاضی سعید قمی از مهم ترین چهره های مروج این دیدگاه بود. در این نوشتار، نگاهی بهاللهیات سلبی از منظر قاضی سعید قمی خواهیم داشت. ابتدا به مفهوم شناسی نفی صفات می پردازیم که سه معنا برای آن بیان شده است که همگی مورد مناقشه اند. عجز از تصحیح نحوه انتزاع اوصاف کثیر از ذات بسیط و تلقی نادرست از معنای وصف ملازم دانستن آن با زیادت و غیریت با موصوف و فرار از دام تشبیه و عدم توانایی بر جمع میان روایات، عوامل اصلی در گرایش قاضی سعید بهاللهیات سلبی هستند. حاصل بررسی نگرش ایشان به مقوله صفاتاللهی آن است که نه معنای قابل دفاعی از نفی صفات ارائه و نه دلیل محکمی بر نفی صفات اقامه کرده اند. حاصل بررسی نگرش ایشان به مقوله صفاتاللهی آن است که وی با وجود کوشش فراوان و اقامه ادله متعدد، توفیق چندانی به دست نیاورده است؛ یعنی نه معنای دفاع شدنی از نفی صفات ارائه داده و نه دلیل محکمی بر نفی صفات اقامه کرده است.
بررسی نظریه تأویل ابن عربی و به کارگیری آن در تفسیر عرفانی قرآن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فلسفه دین سال پانزدهم بهار ۱۳۹۷ شماره ۱ (پیاپی ۳۴)
73 - 91
حوزههای تخصصی:
مقاله پیش رو تحقیق و بررسی روش تفسیر عرفانی ابن عربی یکی از اقطاب عرفان اسلامی است.در این تحقیق پس از بیان کوتاه شخصیت و آثار تفسیری، به روش تفسیری او که بر اساس کشف و شهود عرفانیاللهام ربانی است؛ با امعان نظر در آثار تفسیری وی توجه شده است. ابن عربی اگر چه معتقد است: کشف و شهود می توانداللهامات ربانی باشد و هم القائات شیطانی و تلبیس ابلیس، به ناچار نیازمند به میزان صدق از عقل، کتاب و سنت است، در عین حال در میدان عمل نتوانست، پایبندی عملی به اصول ذکرشده را حفظ کند.
سؤالات محوری مقاله، عبارتند از:
= روش تفسیری عرفانی ابن عربی بر چه اساسی استوار است؟
= آیا کشف و شهود عرفانی به تنهایی روش کاملی برای تفسیر قرآن خواهد بود؟
= آیا کشف و شهود عرفانی نیاز به میزان صدق دارد؟
= راه تشخیصاللهامات ربانی، از القائات شیطانی چیست؟
= میزان پایبندی عملی ابن عربی به میزان صدق چه اندازه است ؟
آنچه تحقیق و بررسی روش تفسیری او را مشکل می کند، دسّ و تحریفی است که به نظر اهل فن در آثار او انجام گرفته است. به هر حال آثار موجود، در برخی از نظر عقل، کتاب و سنت دفاع منطقی ندارند، به نحوی که حتی طرفداران او را ناچار می کند که بحث دسّ و تحریف در آثار وی را پیش بکشند که به نمونه های آنها اشاره شده است. در پایان نتایج بحث خاتمه بخش این تحقیق خواهد بود.
تحلیل مبانی معرفتی نسبی گرایی در اخلاق سکولار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فلسفه دین سال پانزدهم بهار ۱۳۹۷ شماره ۱ (پیاپی ۳۴)
93 - 122
حوزههای تخصصی:
نظر به اینکه نسبی گرایی اخلاقی ریشه در نسبیت معرفت دارد، پرداختن به مبانی معرفتی آن ضرورت دارد. در این نوشتار سه مبنای عقل گرایی، فردگرایی و تقلیل گرایی بررسی خواهد شد. از آنجا که نسبی گرایی شاید در سطح اخلاق دینی نیز مطرح شود، با قید اخلاق سکولار امکان اول از بحث خارج می شود. از میان مبانی نسبی گرایی، عقل گرایی حداقلی بر آن است که محرک اخلاقی انسان عقل نیست، بلکه احساس است. عقل صرفاً ابزاری محاسبه گر و در خدمت میل خواهد بود، در این مبنا، با کمرنگ شدن عقلانیت، اعتبار تمامی دیدگاه های اخلاقی از بین می رود. بر اساس فردگرایی همه انسان ها به نحو برابر و آزادانه حق زندگی و تعیین ارزش های اخلاقی خود را دارند. در این مبنا «دیگری» در حاشیه قرار می گیرد. عدم آگاهی از تمامی امیال فردی و نبود راهکار به هنگام بروز تعارض از نقص های این مبناست. تقلیل گرایی به عنوان مبنای دیگر، با نفی خیر اعلی یا حقیقت اخلاقی، نگاه تک بعدی به انسان دارد و اخلاق را به امری ذهنی و در جهت رفع نیازهای زیستی انسان فرومی کاهد. این مبنا، با نادیده گرفتن جنبه روحانی انسان، حقیقت اخلاقی را توهم می داند، در حالی که با تک بعدی نگری هم اصالت تقلیل گرایی را به عنوان یک دیدگاه معتبر زیر سؤال می برد و هم با نفی ارزش برتر اخلاقی، ارزش های فرعی و زیستی انسان را نیز از او می گیرد.
باورهای کلامی و علوم انسانی (جایگاه و چگونگی تأثیر)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فلسفه دین سال پانزدهم تابستان ۱۳۹۷ شماره ۲ (پیاپی ۳۵)
503 - 526
حوزههای تخصصی:
بی شک آگاهی جامع از کاستی های کلام موجود، پاسخ دقیق به امکان اسلامی سازی علوم و مبرهن به امکان پیرایش علوم از پیش فرض ها، با نگاهی کلان به جایگاه های تأثیر و تأثر و از آن طریق اصطیاد چگونگی تأثیر باورهای کلامی بر علوم انسانی میسر است. نوشتار حاضر، ضمن پذیرش فی الجمله نه بالجمله ابتنای علوم انسانی و امهات مسائل این علوم بر گزاره های کلامی، با استفاده از روش تاریخی و تحلیل عقلی، هدف مذکور را در طرحی جامع دنبال می کند. بر اساس این طرح، الف) علم یا فعالیت علمی به عنوان متعلق تأثیر گاهی به صورت مستقیم و زمانی دیگر به صورت غیرمستقیم از باورها اثر می پذیرند؛ ب) در تأثیر غیرمستقیم، باورهای کلامی در مرحله اول بر عوامل معرفتی (عوامل فلسفی و علمی) یا غیرمعرفتی (ویژگی های شخصیتی دانشمندان، فرهنگ، محیط و جامعه آماری و...) تأثیرگذار بر علم یا فعالیت علمی تأثیر می کنند و آنگاه بر علوم انسانی؛ ج) تأثیرگذاری بر فعالیت و فرایند تولید علم و پژوهش به دو صورت خرد و کلان تصور شدنی است؛ زیرا علم را می توان ناظر به مسئله پژوهشی و کلیت معرفت، تصور و مراحل تولید آن دو را بررسی کرد؛ د) همچنین در صورتی که مراد از علم معنای دیسیپلین باشد، مؤلفه های علم مانند موضوع، روش، غایت و... از باورهای کلامی اثر می پذیرند.
نسبت ایمان و عقل از منظر نجم الدین رازی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فلسفه دین سال پانزدهم تابستان ۱۳۹۷ شماره ۲ (پیاپی ۳۵)
397 - 418
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر با هدف یافتن نسبت معرفتی میان ایمان و عقل و در نهایت سنجش میزان عقلانیت از منظر نجم الدین رازی تألیف شده است، ایمان و عقل در نگاه وی به ابزار معرفت شناسی می مانند و گوهر عقل یا روح رحمت للعالمین با اوصاف متعددش، جوهری است نورانی با اعتبارات ملک، نور و قلم. آن گاه معرفت عقلی مرتبه ای از مراتب وصول به علم توحید بوده و جایگاهی برای رسیدن به معرفت شهودی است که در عالم معقول کاربرد دارد و معرفت نجات بخش هنگامی است که بنای عقل انسان، مطلع نور ایمان باشد تا نبوت انبیا مقرر شود. گوهر ایمان معدنی است که جایگاه آن طور دوم قلب بوده و تکیه بر عقلانیت رهگذری برای ایمان گرایی است که اثر تابش نور ایمان بر دل، تصدیق نام دارد. تصویری که رازی از نسبت ایمان و عقل ترسیم کرده، عقلانیتی متعادلانه و تلفیقی، میان عقل گرایی حداکثری و انتقادی توأمان با ایمان گرایی است که در تعیین اعتبار یا عدم اعتبار نظام های اعتقاد دینی در فلسفه دین نقش مؤثر دارند و تعامل آن دو، عامل ارائه درست دین و مانع آسیب های درونی و بیرونی است. این همه، نظر به تطبیق آرای وی با رویکردهای فراگیر ایمان و عقل استخراج شده است.
نشانه شناسی قرآنی خاستگاه تصوف و عرفان اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فلسفه دین سال پانزدهم تابستان ۱۳۹۷ شماره ۲ (پیاپی ۳۵)
419 - 439
حوزههای تخصصی:
صرف نظر از ادعای عرفا، در میان دانشمندان مسلمان و غیرمسلمان از گذشته تاکنون بحث های متنوعی پیرامون خاستگاه تصوف و عرفان اسلامی مطرح بوده و کوشش هایی چند برای نمایاندن سرچشمه اصلی آن در اسلام در دو قلمرو نفی و اثبات انجام گرفته است. علامه طباطبایی، حسن زاده آملی، جوادی آملی، رمضانی، یزدانپناه شهید مطهری و حضرت امام خمینی (ره) و بسیاری دیگر از استوانه ها و دانش آموختگان حوزوی و نیز همایی، زرین کوب، پورجوادی، پازوکی، اعوانی و ده ها شخصیت بزرگ دیگر از دانشگاهیان در دوره معاصر، سرچشمه عرفان اسلامی را خوان گسترده قرآن و میراث حدیثی اسلام می دانند. چنانکه ماسینیون، نیکلسون، کُربن، شیمل، پل نویا، چیتیک و ده ها دانشمند دیگر از حوزه شرق شناسی به جد معتقدند که چشمه سار اصلی عرفان اسلامی، قرآن و سیره و سنت پیامبر اکرم (ص) بوده است. در پژوهش پیش رو، نشانه شناسی قرآنی خاستگاه عرفان و تصوف به نحو تحلیلی در کوشش های زیر سامان یافته است: الف) نقل نمونه هایی از سخنان برخی از شخصیت های فوق الذکر در تأیید مدعا؛ ب) گزارش صریح و بیان آشکار برخی مشایخ بزرگ و عرفای متقدم در این زمینه؛ ج) تبیین نسبت قرآن با تعریف، موضوع، مسائل و غایت تصوف و عرفان؛ د) واژه گزینی عرفا برای عناوین کتاب های خود و نیز اصطلاح گزینی های فنی آنان در دو قلمرو اصطلاحات عرفان نظری و سلوک عملی و تصوف با عنایت به کلمات قرآن؛ ه) گزارش بیش از پنجاه دسته آیات قرآن که هر یک به نحوی به آموزه های مهم عرفان اشاره یا تصریح داشته اند و سرمنشأ اصلی شکل گیری عرفان اسلامی را برساخته است.
ایمان نجات بخش از دیدگاه ملاصدرا و رهبران نخستین مذهب پروتستان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فلسفه دین سال پانزدهم بهار ۱۳۹۷ شماره ۱ (پیاپی ۳۴)
151 - 172
حوزههای تخصصی:
ادیان ابراهیمی (اسلام، مسیحیت و یهودیت) شرط نجات و رستگاری اخروی مؤمنان به دین خود را در گرو ایمان می دانند، البته ایمانی که نجات بخش است، نه ایمان غیر نجات بخش. در واقع ایمان نجات بخش ایمانی محسوب می شود که واقعی و حقیقی باشد و از متون مقدس دینی گرفته شده باشد. اما این ایمان نجات بخش چه ایمانی است؟ ملاصدرا ایمان نجات بخش را که عامل رستگاری انسان است، ایمانی می داند که از طریق برهان و کشفی باشد در مقابل ایمان سمعی و عوام الناس. لوتر ایمانی را نجات بخش می داند که فرد مؤمن اعتقاد قلبی و اعتماد و اطمینان راسخ به ایمان داشته باشد، نه صرف زبانی و بدون اطمینان. کالون نیز ایمانی را نجات بخش می داند که اطمینان و اعتماد قلبی و راسخ باشد تا بتواند بر شک ها و تردیدهایی که این اطمینان قلبی را تضعیف می کند، غلبه کند. این پژوهش برای یافتن پاسخ به سؤال فوق به بررسی و بیان آرای ملاصدرا از متألهان مسلمان و لوتر و کالون از متألهان مسیحی می پردازد که به عنوان رهبران نخستین مذهب پروتستان نام برده می شوند.
الگوی شبکه ای شریعت در نظریه معرفت ابن عربی و پیامدهای انسان شناختی آن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فلسفه دین سال پانزدهم تابستان ۱۳۹۷ شماره ۲ (پیاپی ۳۵)
441 - 462
حوزههای تخصصی:
نظریه معرفت ابن عربی با شریعت پیوند ناگسستنی دارد. وی شریعت را یگانه طریق برای رسیدن به حقیقت می داند. شریعت به مثابه میزان شناخت، منبع معرفت و تأمین کننده یقین مضاعف، از دیگر نقش های شریعت در نظریه معرفت اوست. شریعت در هر دو ساحت نظر و عمل، میزان است؛ در حوزه نظر، هم در معارف عقلی و هم در معارف شهودی، میزان محسوب می شود که می توان آن را به دو صورت باواسطه و بدون واسطه فهم کرد. سالک طریق حقیقت با الگو قرار دادن دیناللهی و تقلید از آن، واجد سه گانه های عدالت، حکمت و ادب خواهد شد. تحقق این صفات در ساحت وجودی او، ضرورت توجه به اسباب و علل ثانوی را به همراه دارد. ابن عربی چکیده این اسباب و علل ثانوی را با عنوان «هویت» آدمی نام می برد و آن را اگرچه حجاب و مانع می داند؛ حجابی که گریزی از آن نیست و حکمت، حرمت نهادن این حجاب را اقتضا دارد.
براهین سه گانه محقق خفری بر اثبات وجود خداوند و ارزیابی اشکالات صدرالمتألهین بر آن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فلسفه دین سال پانزدهم تابستان ۱۳۹۷ شماره ۲ (پیاپی ۳۵)
549 - 563
حوزههای تخصصی:
محقق خفری از زمره فیلسوفانی بود که چندین برهان بر اثبات خداوند اقامه کرد و این براهین را دارای ویژگی های براهین صدیقین دانست. در این براهین با استفاده از اموری همچون حقیقت وجود و مجموعه موجودات، واجب الوجود اثبات شده است. ملاصدرا این براهین را ناتمام می داند، زیرا به عقیده وی میان فرد و طبیعت خلط صورت گرفته یا از راه وجود مجموعه موجودات استدلال شکل گرفته است، در حالی که تنها افراد مجموعه دارای وجود حقیقی هستند. در مقاله حاضر براهین خفری را به تفصیل تقریر و تبیین می کنیم و اشکال های ملاصدرا بر آن، ارزیابی قرار خواهد شد. نتیجه اینکه براهین خفری درست است و اشکالات ملاصدرا بر آن وارد نیست.
شلنبرگ، هیک و سوئین برن در مواجهه با مسئله خفای الهی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فلسفه دین سال پانزدهم تابستان ۱۳۹۷ شماره ۲ (پیاپی ۳۵)
341 - 364
حوزههای تخصصی:
خفای الهی مسئله ای است که یکی از براهین مهم کنونی به نفع الحاد به شمار می رود. ما در این مقاله سعی داریم دیدگاه های این سه فیلسوف دین معاصر، جان شلنبرگ، جان هیک و ریچارد سوئین برن را در مورد خفایاللهی بررسی کنیم. جان شلنبرگ خفایاللهی را در تضاد با عشقاللهی می داند و معتقد است که لازمه عشقاللهی این است که خداوند مدرک کافی برای وجودش را در اختیار انسان های مستعدی قرار دهد که قصوری در این زمینه ندارند. در دسترس بودن چنین مدرکی به منزله پنهان نبودن خداوند خواهد بود. اما از دیدگاه شلنبرگ خداوند چنین نکرده است، بنابراین اساساً خدایی وجود ندارد. از دیدگاه هیک برای حفظ اختیار شناختی و اخلاقی ما ضروری خواهد بود که خداوند پنهان باشد. ریچارد سوئین برن معتقد است که پنهان بودن خداوند سبب می شود که ما بتوانیم سرنوشتمان را خودمان انتخاب کنیم. بنابراین از نظر وی خفایاللهی برای تحقق انتخاب اصیل سرنوشت برای ما ضروری است. نتایجی که از بررسی های این مقاله به دست می آید، این است که خفایاللهی الحاد را توجیه نمی کند. در عین حال دلایل هیک و سوئین برن در توجیه خفایاللهی بر مبنای اختیار نیز اثبات نمی کنند که عدم تحقق خفایاللهی با اختیار انسان ها منافات دارد.
تحلیل انتقادی تأویل ابن سینا و میرداماد از نظریه مُثُل افلاطونی از منظر سید احمد علوی و ملامحمد آقاجانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فلسفه دین سال پانزدهم بهار ۱۳۹۷ شماره ۱ (پیاپی ۳۴)
275 - 291
حوزههای تخصصی:
نظریه مُثُل در طول تاریخ فلسفه موافقان و مخالفانی دارد. عده ای مانند فارابی، ابن سینا و میرداماد آن را نقد و تأویل کرده اند. دو حکیم مسلمان سید احمد علوی شاگرد میرداماد و ملامحمد بن علیرضا بن آقاجانی شاگرد ملاصدرا از منظر متفاوتی به این نظریه نگریسته و نقدهای ابن سینا و میرداماد را به چالش کشیده اند. در این مقاله ابتدا به طرح مسئله و گزارشی از نظریه مُثُل و پس از آن به بررسی و تحلیل انتقادی این دو حکیم از تفسیر و تأویل های ابن سینا و میرداماد پرداخته ایم. یافته های مقاله نشان می دهد که هم ابن سینا و هم میرداماد در تبیین و نقد نظریه مُثُل افلاطونی دچار مغالطه و خلط شده اند.