فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۳۲۱ تا ۱٬۳۴۰ مورد از کل ۴٬۴۲۱ مورد.
حوزههای تخصصی:
هدف این مطالعه، اثر بخشی آموزش کنترل تکانه و توجه بر پردازش هیجانی، تکانشگری و حواس پرتی دانش آموزان مبتلا به اختلال ریاضی بود. این پژوهش از نوع آزمایشی بوده و با طرح پیش آزمون پس آزمون با گروه گواه اجرا شد. جامعه آماری این پژوهش را کلیه دانش آموزان پسر مقطع راهنمایی شهر اردبیل در سال تحصیلی 91-90 تشکیل دادند. نمونه پژوهش 60 نفر از دانش آموزان دارای اختلال ریاضی بود که از میان دانش آموزان پنج مدرسه راهنمایی شهر اردبیل بعد از شناسایی به وسیله آزمون ریاضی کی مت (1988) و انجام مصاحبه بالینی ساختار یافته به صورت تصادفی ساده انتخاب و در دو گروه آزمایش (کنترل تکانه و توجه) و گواه (20 نفر برای هر گروه) گمارده شدند. برای جمع آوری داده ها از مقیاس پردازش هیجانی باکر و همکاران (2007)، تکانشگری بارات (1994)، آزمون ریاضی کی مت (1988) و حواس پرتی تولوز پیرون (1986) استفاده شده است. نتایج تحلیل کوواریانس تک متغیری (ANCOVA) نشان داد آموزش برنامه های کنترل تکانه و توجه بر پردازش هیجانی، تکانشوری و حواس پرتی تأثیر دارد (001/0≥P)؛ به این صورت که به کاهش هیجان های منفی، تکانشوری و حواس پرتی دانش آموزان مبتلا به اختلال ریاضی منجر می شود. بنابر یافته های این مطالعه، آموزش مهارت های کنترل تکانه و توجه به دانش آموزان مبتلا به اختلال ریاضی باعث کاهش تکانشگری و حواس پرتی می شود و می توان از این آموزش ها به عنوان روش های مداخله ای مناسب سود جست
مقایسه سبک های دل بستگی و راهبردهای تنظیم هیجان در افراد مصرف کننده مواد و افراد غیر مصرف کننده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: دلبستگی و هیجان های افراد از عوامل مهم برای روی آوردن به اعتیاد است. هدف از این پژوهش، مقایسه سبک های دلبستگی و راهبردهای تنظیم هیجان در افراد مصرف کننده مواد و افراد غیر مصرف کننده بود.
روش: پژوهش حاضر بر اساس شیوه ی گرداوری داده ها، توصیفی و از نوع علّی مقایسه ای است. جامعه پژوهش، شامل کلیه ی مصرف کنندگان مواد مراجعه کننده به مراکز ترک اعتیاد شهر سمنان و حجم نمونه 60 نفر (30 نفر مصرف کننده ی مواد و 30 نفر غیر مصرف کننده) بود. جهت گردآوری داده ها از پرسش نامه های سبک دلبستگی بزرگسالان و راهبردهای تنظیم هیجان استفاده شد . داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS-18 و به روش تحلیل واریانس چند متغیره مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت .
یافته ها: نتایج حاکی از تفاوت معنادار (در سطح 05/0 > (p بین میانگین نمرات افراد مصرف کننده مواد و افراد غیر مصرف کننده در متغیرهای سبک دلبستگی دوسوگرایی و نیز راهبردهای تنظیم هیجان سرکوبی بود.
نتیجه گیری: با توجه به یافته های این پژوهش، آموزش در زمینه تنظیم مناسب هیجان و ایجاد یک سیستم حمایتی اجتماعی – خانوادگی و احساس ایمنی در روابط اجتماعی جهت ترمیم سبک دلبستگی های ناایمنی که افراد مصرف کننده مواد دارند، می تواند در بازتوانی و ترک مواد کمک کننده باشد.
اثربخشی شن بازی درمانی بر کاهش اختلالات رفتاری کودکان پیش دبستانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی شن بازی درمانی بر کاهش اختلالات رفتاری کودکان مبتلا به اختلال رفتاری انجام شد. این پژوهش از نوع پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل و روش آماری تحلیل کوواریانس چند متغیره بود. جامعه آماری شامل کودکان 7-5 ساله دارای اختلال رفتاری بود که در سال 92-91 در مراکز مهد کودک شهر کرمانشاه، قرار داشتند. روش نمونه گیری تصادفی ساده بود. ابتدا از بین مناطق سه گانه شهر کرمانشاه، شش مهد کودک(از هر منطقه دو مهد کودک) به تصادف انتخاب شد. 54 کودک دارای اختلال رفتاری شناسی شدند. سپس بر اساس نقطه برش پرسشنامه و شرایط ورود و خروج از مطالعه، 30 کودک( 10 دختر و 20 پسر) به عنوان گروه نمونه انتخاب و به صورت تصادفی در گروه آزمایش 15 نفر و کنترل 15 نفر قرار گرفتند. کودکانی که در گروه آزمایشی قرار داشتند به مدت ده جلسه هفتگی (45 دقیقه در هفته) در فعالیت شن بازی به صورت انفرادی شرکت داده شدند در حالی که گروه کنترل هیچ مداخله ای دریافت نکردند. برای سنجش اختلال رفتاری و مؤلفه های آن از پرسشنامه اختلال رفتاری راتر فرم معلم(1967) استفاده شد. نتایج تحلیل کوواریانس نشان دادند که مداخله شن بازی درمانی، به کاهش مؤلفه های پرخاشگری/بیش فعالی، اضطراب/افسردگی، ناسازگاری و کمبود توجه در کودکان مبتلا به اختلال رفتاری منجر می شود. اما بر اختلال سلوک اثر معنی دار ندارد. چنین دستاوردی در پیگیری یک ماه حفظ شد. می توان نتیجه گرفت مداخله شن بازی در کاهش اختلال رفتاری کودکان مبتلا به اختلال رفتاری نقش مژثری دارد.
مقایسه اثربخشی شناخت درمانی رفتاری و تحریک مکرر مغناطیسی فراقشری در کاهش نشانه های افسردگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: افسردگی یکی از شایع ترین اختلالات روانشناختی است که جهت درمان آن شیوه های متعددی وجود دارد. بنابراین شناسایی روش درمانی موثر و ماندگار از اهمیت بالایی برخوردار است. هدف از پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی دو روش شناخت درمانی رفتاری و تحریک مکرر مغناطیسی فراقشری در کاهش علایم افسردگی بود.
روش: جهت بررسی هدف تحقیق 20 نفر از مبتلایان به افسردگی انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه شناخت درمانی رفتاری و تحریک مکرر مغناطیسی فراقشری جایگزین شدند. آزمودنی ها در سه مرحله پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری پرسشنامه افسردگی بک را تکمیل کردند. جهت بررسی نتایج از تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر استفاده شد.
یافته ها: نتایج تحقیق نشان داد که هر دو روش درمان در کاهش علایم افسردگی موثر بودند. گرچه در کاهش نشانه ها بین دو روش تفاوت معناداری مشاهده نشد، اما تفاوت دو گروه در مرحله پیگیری معنادار بود.
نتیجه گیری: نتایج بیانگر این واقعیت است که اثر بخشی رفتاردرمانی شناختی با گذشت زمان پایدارتر از تحریک مکرر مغناطیسی فراقشری می باشد.
اثربخشی طرح واره درمانی دو وجهی در درمان وابستگی به هروئین همبود با اختلال شخصیت ضداجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف تعیین اثربخشی طرح واره درمانی دو وجهی در درمان مردان وابسته به هروئین مبتلا به اختلال شخصیت ضداجتماعی (ASPD) انجام شده است.
در یک طرح تجربی تک موردی از نوع خط پایه چندگانه، سه آزمودنی مرد وابسته به ماده هروئین مبتلا به ASPD، بر اساس پرسشنامه چندمحوری میلون و مصاحبه بالینی ساختاریافته برای اختلالات محور دو و به شیوه نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. مداخله درمانی، در 28 جلسه و در 24 هفته به کار گرفته شد و مرحله پیگیری نیز سه ماه پس از پایان درمان دنبال شد. آزمودنی ها نیمرخ اعتیاد مادزلی و فرم کوتاه پرسشنامه طرحواره های یانگ را تکمیل کردند و داده ها با استفاده از شاخص تغییر پایا و درصد بهبودی تحلیل شدند.
نتایجنشان دادند که طرح واره درمانی دو وجهی بطور معناداری، موجب کاهش مصرف مواد و رفتارهای پرخطر و بهبود سلامت جسمانی و روان شناختی و کنش فردی و اجتماعی شد.طرح واره درمانی دو وجهی در درمان مردان وابسته به هروئین مبتلا به ASPD موثر است.
بررسی اثربخشی درمان های روان شناختی و دارویی در درمان اختلال وسواس فکری-عملی: یک فرا تحلیل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی درمان های شناختی-رفتاری، مواجهه و پیشگیری از پاسخ و دارویی در درمان اختلال وسواس فکری-عملی با استفاده از روش فرا تحلیل و همچنین مقایسه کارایی این روش ها در درمان اختلال وسواس فکری-عملی بود. برای انتخاب پژوهش های مورد نیاز از روش مرور ساختاریافته بهره گرفته شد. بدین ترتیب 28 مطالعه، مشتمل بر رساله های کارشناسی ارشد، دکتری و مقاله (داخلی و خارجی) که از روش های درمانی فوق الذکر برای درمان اختلال وسواس فکری-عملی بهره برده بودند، به عنوان نمونه پژوهشی مورداستفاده قرار گرفتند. عامل مهم در مناسب تشخیص دادن این پژوهش ها، روش های آماری مورداستفاده برای تجزیه وتحلیل داده های آن ها بوده است. برای محاسبه اندازه های اثر، تفاوت استاندارد بین میانگین ها مورداستفاده قرارگرفته است. بر اساس نتایج به دست آمده، درمان شناختی-رفتاری دارای اندازه اثری برابر با 611/1 هست. همچنین روش های مواجهه و پیشگیری از پاسخ و درمان های دارویی نیز به ترتیب اندازه اثر هایی برابر با 59/1 و 617/0 را نشان داده اند که نشان دهنده تأثیرگذار بودن درمان های نامبرده است. از طرفی دیگر، مقایسه کارایی این درمان ها نشان داد که درمان شناختی-رفتاری بیشترین میزان اثربخشی را برای درمان اختلال وسواس فکری-عملی داراست. همچنین درمان دارویی در مقایسه با درمان های روان شناختی از کارایی کمتری برخوردار است.
مقایسه ی الگوهای بالینی شخصیت در افراد اقدام کننده به خودکشی و بهنجار(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
یش زمینه و هدف: با توجه به اهمیت پیشگیری و مقابله با خودکشی، هدف پژوهش حاضر مقایسه الگوهای بالینی شخصیتی در افراد اقدام کننده به خودکشی و بهنجار است.
مواد و روش کار: پژوهش حاضر از نوع علی - مقایسه ای و پس رویدادی است و برای انجام آن از 90 فرد اقدام کننده به خودکشی که در سنین 18-21 سال قرار داشته اند، استفاده شده است. برای این منظور از پرسشنامه چند محوری بالینی میلون استفاده شده است. تجزیه و تحلیل آماری داده های این پژوهش به کمک نرم افزار آماری SPSS 19 و روش تحلیل واریانس چند متغیره صورت گرفته است.
یافته ها: یافته های آماری نشان می دهد که میان گروه های مورد بررسی در تمامی مقیاس های الگوهای بالینی شخصیت، به جز الگوی بالینی وسواسی و آزارگر تفاوت معنا داری وجود دارد (در سطح 001/0>p). همچنین این یافته ها نشان می دهند که بیشترین تفاوت معنادار بین گروه ها، مربوط به الگوی بالینی افسرده است.
بحث و نتیجه گیری: افراد اقدام کننده به خودکشی بیش از افراد گروه گواه دارای الگو های بالینی شخصیت نابهنجار هستند.
اثربخشی بازتوانی شناختی رایانه یار بر بازداری پاسخ کودکان دارای اختلال نارسایی توجه-بیش فعالی (نوع اغلب بی توجه)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش بررسی اثربخشی بازتوانی شناختی رایانه یار بر بازداری پاسخ کودکان دارای اختلال نارسایی توجه-بیش فعالی با تظاهر بی توجهی بود. در این پژوهش بازتوانی شناختی رایانه یار به وسیله نرم افزار گاگنی پلاس برای 6 کودک دارای اختلال نارسایی توجه-بیش فعالی (نوع اغلب بی توجه) در قالب پژوهش موردی اجرا شد که آزمودنی ها به شکل دو به دو با خطوط پایه 3، 5 و 7 گانه به مدت 15 جلسه سی دقیقه ای وارد مرحله درمان شدند و سپس مرحله پیگیری 1 ماهه اجرا شد. در راستای سنجش تغییرات از آزمون ""برو- نرو"" و مقیاس درجه بندی شدت مشکلات رفتاری کانرز (فرم والدین و فرم معلم) استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد که درصد کاهش برای هر یک از خرده مقیاس های بازداری پاسخ (خطای ارایه و بازداری) برای کل آزمودنی ها به ترتیب برابر با 71/42% و 91/57% است. به نظر می رسد که بازتوانی شناختی رایانه یار در قالب جلسات فردی، می تواند درمان مؤثری در بازداری پاسخ کودکان دارای اختلال نارسایی توجه-بیش فعالی باشد.
مقایسه ی نیمرخ عصب - روان شناختی بیماران مبتلابه اختلال شخصیت وسواسی و اختلال وسواس فکری - جبری با جمعیت سالم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش های معدودی نقص های عصب شناختی را در افراد مبتلابه اختلال شخصیت وسواسی بررسی کرده اند. به علاوه بدکارکردهای شناختی می تواند در ارتباط با صفات شخصیت وسواسی نیز رخ دهند. ویژگی های شخصیت وسواسی مانند پایبندی خشک به قواعد می توانند به عنوان راهبردی جبرانی در پاسخ به نقایص شناختی باشند. از طرفی با توجه به ارتباط این اختلال با اختلال وسواس فکری و با توجه به الگوی کارکردهای عصب شناختی در بیماران مبتلا به اختلال وسواس چنین فرض شد که افراد مبتلا به اختلال شخصیت وسواسی نیز نقایصی در مجموعه ارزیابی های عصب شناختی نشان دهند، برای بررسی این فرض نیمرخ عصب روان شناختی بیماران مبتلابه اختلال شخصیت وسواسی و اختلال وسواس فکری - جبری با گروه سالم مقایسه شد. در پژوهش حاضر، بیماران مبتلابه اختلال شخصیت وسواسی، اختلال وسواس فکری - جبری و گروه سالم در یک مجموعه ارزیابی های عصب شناختی بررسی شدند. نتایج تحلیل واریانس چند متغیری نشان داد که افراد مبتلابه اختلال شخصیت وسواسی و اختلال وسواس فکری - جبری تفاوت معناداری در ارزیابی های عصب شناختی از انعطاف پذیری شناختی، حل مسئله و حافظه ی کاری دارند. این نتایج نشان دهنده ی نقص در انعطاف پذیری شناختی، حل مسئله و حافظه ی کاری در این بیماران هست.درحالی که الگوی اختلالات عصب شناختی در این دو اختلال متفاوت هست.
برنامه پیشنهادی مبتنی بر الگوی رفتاری-شناختی مارلات جهت پیشگیری از بازگشت مصرف در معتادان تحت دارو درمانی
حوزههای تخصصی:
مسئله بازگشت بیماران وابسته به مواد بزرگترین واقعه طی فرایند درمان است که عامل اساسی بیشتر شکست ها در درمان بیماری اعتیاد و ازدیاد شمار این بیماران در جامعه محسوب می شود. بر این اساس برنامه ریزی و تلاش جهت کاهش این مسئله باید به عنوان بخشی از برنامه های پیشگیری از اعتیاد در جامعه مورد توجه قرار گیرد. این تلاش ها در حوزه پیشگیری از نوع ثالث محسوب شده و بر بهبود بیماران و کاهش آسیب های جانبی ناشی از بیماری در آنها متمرکز است. از سوی دیگر در کشور ما به ویژه در سال های اخیر باوجود گسترش انواع برنامه های درمانی و تلاش جهت کاهش شمار مبتلایان به اعتیاد از طریق بازگرداندن بیماران به زندگی سالم، همچنان شاهد آمار روزافزون بیماران و نیز اخبار ناگوار مربوط به عوارض و صدمات ناشی از این بیماری در جامعه هستیم. کارشناسان علت اصلی شکست اغلب این برنامه های درمانی و کاهش آسیب در بیماران را فراوانی آمار بازگشت بیماران در کشور دانسته اند. لذا پرداختن به موضوع بازگشت در درمان اعتیاد الزامی و از نیازهای عمده در فرایند کنترل معضل اعتیاد در کشور به نظر می رسد. آنچه در این مبحث ارائه می شود مرتبط است با برنامه ریزی مورد نیاز در جهت پیشگیری از بازگشت بیماران وابسته به مواد که تحت درمان قرار گرفته اند. به این منظور با توجه به پیشینه اقدامات انجام گرفته در حوزه پیشگیری، با پیشِ رو قراردادن الگوی رفتاری- شناختی مارلات سعی شده است تا برنامه ای جهت پیشگیری از بازگشت مجدد بیماران وابسته به مواد که تحت درمان های دارویی اعتیاد قرار گرفته اند، ارائه شود.
نقائص حافظه فعال در کودکان با اختلال بیش فعالی- نقص توجه(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: مطالعات نشان می دهند که کودکان ADHD دارای نقائصی در کارکردهای اجرایی از جمله حافظه فعال می باشند. هدف پژوهش حاضر بررسی نقائص مولفه های دیداری-فضایی و کلامی حافظه فعال در کودکان با اختلال بیش فعالی- نقص توجه است.
مواد و روش ها: روش پژوهش از نوع علی- مقایسه ای است. بدین منظور 30 کودک با اختلال بیش فعالی- نقص توجه و 30 کودک عادی پایه دوم دبستان در شهر اصفهان به روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب و در پژوهش شرکت داده شدند. ابزارهای مورد استفاده، پرسش نامه کانرز والدین، مصاحبه بالینی، مقیاس هوش کودکان وکسلر برای ارزیابی حافظه فعال کلامی و تکلیف بلوک های کرسی به منظور ارزیابی حافظه فعال دیداری- فضایی بود. داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS-20 و با روش تحلیل واریانس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد که در دو متغیر حافظه فعال کلامی و دیداری- فضایی در بین کودکان ADHD و عادی تفاوت معناداری وجود دارد (001 /0 P≤). بدین صورت که کودکان ADHD در این مولفه ها از گروه کنترل عملکرد پایین تری دارند. هم چنین میانگین گروه ADHD در دو نوع از حافظه فعال پایین تر از گروه عادی بود.
نتیجه گیری: کودکان ADHD در حافظه فعال دیداری- فضایی و کلامی دارای نارسایی هستند. به درمانگران و مشاوران پیشنهاد می گردد که در مداخلات آموزشی و درمانی به این مهم توجه نمایند و از آموزش های مبتنی بر مولفه های مختلف حافظه فعال در این کودکان استفاده نمایند. برای مثال فعالیت هایی از قبیل به خاطر سپردن چند عدد یا لغت ساده، به خاطر سپردن اشعار کوتاه کودکانه و ...... را می توانند در کودکان انجام دهند.
اثر بخشی آموزش معنویت به شیوه گروهی در کاهش افسردگی و افزایش رضایت زناشویی زنان متأهل منطقه 5 تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر به منظور تعیین اثربخشی آموزش معنویت به شیوه گروهی بر کاهش افسردگی و افزایش رضایت زناشویی در زنان متأهل منطقه 5 تهران انجام شد. به این منظور تعداد 30 نفر به صورت تصادفی انتخاب شدند و به صورت گمارش تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه قرار گرفتند. اعضای گروه آزمایش در 8 جلسه کارگاهی 90 دقیقه ای آموزش معنویت شرکت کردند. این جلسات شامل مفاهیم معنوی مانند: تمرکز و مراقبه، نیایش و ارتباط با خدا ، توکل، صبر، توبه، عفو و بخشش، شکر و قدردانی، نوع دوستی و احسان و نیکوکاری هستند. در این پژوهش از پرسشنامه افسردگی بک (فرم کوتاه) و رضایت زناشویی انریچ (فرم کوتاه) به عنوان ابزار سنجش استفاده شد. آزمون فرضیات نشان داد که تفاوت بین گروه آزمایش و کنترل در متغیرهای افسردگی (با سطح معناداری 05/0>P)، رضایت زناشویی (با سطح معناداری 05/0>P)، معنادار بود. یعنی آموزش معنویت موجب کاهش افسردگی و افزایش رضایت زناشویی زنان متأهل شد.
فراتحلیل اثربخشی مداخلات روان شناختی گروهی بر درمان اختلال افسردگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در دهه های اخیر، متخصصان به بررسی اثربخشی مداخلات روان شناختی متعدد بر درمان اختلال افسردگی پرداخته اند. بسیاری از این مداخلات به منظور صرفه جویی در هزینه و زمان به صورت گروهی اجرا شده اند و تغییرات معناداری را در افراد تحت درمان، نسبت به گروه کنترل گزارش نموده اند.بااین حال، میزان تأثیر دقیق آن ها مشخص نیست. ازاین رو، پژوهش حاضر به جمع آوری و یکپارچه سازی نتایج حاصل از مداخلات روان شناختی گروهی بر درمان افسردگی و محاسبه میزان اثر آن ها با استفاده از الگوی پژوهشی فرا تحلیل پرداخته است. بدین منظور 41 پژوهش که ازلحاظ روش شناسی مورد قبول بود، انتخاب شدند و فراتحلیل بر روی آن ها انجام گرفت. ابزار این پژوهش، چک لیست فرا تحلیل بوده است. یافته ها نشان داد که میزان اثر مداخلات روان شناختی گروهی در درمان افسردگی 59/0 بوده است(001/0 p<). این میزان اثر در گروه سنی کودک و نوجوان 42/0(01/0p<)، در گروه بزرگسال 64/0 (001/0 p<) و در افراد سالمند 50/0 (001/0 p<) به دست آمد. همچنین نتایج حاصل از تحلیل تعدیلی بیانگر اثرگذاری متغیرهای تعدیل کننده در این مداخلات بود. نتیجه گیری: بر اساس نتایج فرا تحلیل حاضر، میزان اثر مداخلات روان شناختی گروهی در درمان افسردگی، مطابق جدول کوهن در حد بالا است. این میزان اثر در گروه های سنی بزرگسال و سالمند در حد بالا و در گروه کودک و نوجوان در سطح متوسط هست. اثر متغیرهای تعدیل کننده نیز در گروه کودک و نوجوان بیش از دو گروه دیگر است.
مقایسه اثربخشی تکنیک های شناختی و هیجانی طرح واره درمانی بر کاهش طرح واره های ناسازگار اولیه افراد افسرده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر به منظور مقایسه اثربخشی تکنیک های شناختی و هیجانی طرح واره درمانی بر کاهش طرح واره های ناسازگاراولیه افراد افسرده مراجع کننده به مراکز مشاوره و روان شناسی شهر تهران انجام شد. برای این منظور 34 نفر از افراد افسرده با استفاده از اجرای پرسش نامه افسردگی بک (II-BDI) انتخاب شدند. مصاحبه تشخیصی ساختاریافته بر اساس DSM-IV و فرم کوتاه پرسش نامه طرح واره یانگ به منظور غربال نهایی اجرا گردید و در نهایت ده نفر به طور تصادفی انتخاب شدند که آموزش تکنیک های شناختی طرح واره درمانی بر روی 5 نفر و تکنیک های تجربی بر روی 5 نفر دیگر اجرا شد. از طرح تجربی تک موردی از نوع خط پایه استفاده شد و با استفاده از روش تحلیل نمودار، شاخص تغییر پایا و درصد بهبودی، داده های حاصل، تجزیه و تحلیل شد. نتایج پژوهش نشان داد، کاهش شدت طرح واره های ناسازگاراولیه در هر دو گروه معنادار می باشد اما از طریق آموزش تکنیک های شناختی طرح واره درمانی درصد بهبودی بیش تری حاصل شد و کاهش شدت طرحواره های ناسازگار اولیه تا یک ماه و نیم پس از درمان نیز تداوم یافت.
بررسی و مقایسه درمان فراشناختی و درمان روانی-آموزشی خانواده بر عملکرد اجتماعی بیماران دو قطبی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
مینه و هدف: ماهیت چند بعدی و پیچیده اختلال دو قطبی بررسی و به کارگیری درمان های جدید را ایجاب می کند. هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی درمان فراشناختی در مقایسه با درمان روانی-آموزشی خانواده بر کاهش عملکرد اجتماعی بیماران دو قطبی بوده است.
مواد و روش ها: روش پژوهش از نوع نیمه تجربی (پیش آزمون-پس آزمون با گروه گواه) بود. از بین تمام بیماران مبتلا به اختلال دوقطبی مراجعه کننده به بیمارستان ها و درمانگاه های روانشناختی شهر اصفهان ،24 نفر به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و به صورت تصادفی در سه گروه مساوی قرار گرفتند.گروه اول درمان فراشناختی همراه با دارو درمانی، گروه دوم درمان روانی –آموزشی خانواده همراه با دارو درمانی و گروه سوم فقط دارو درمانی دریافت کردند. ابزار مورد استفاده در این پژوهش شامل مصاحبه نیمه ساختار یافته بر اساس معیارهای تشخیصی DSM-IV-R و مقیاس عملکرد اجتماعی بود. داده-ها با استفاده از نرم افزار SPSS و با کمک آمار توصیفی و استنباطی و تحلیل کوواریانس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافته ها: تفاوت بین میانگین های نمرات گروه درمان فراشناختی در مقایسه با گروه روانی-آموزشی خانواده معنادار نبود (0/05>p)؛ همچنین بین میانگین های نمرات گروه درمان فراشناختی و گروه روانی- آموزشی خانواده با دارو درمانی معنادار بود.
نتیجه گیری: استفاده از درمان فراشناختی و درمان روانی-آموزشی خانواده همراه با دارو درمانی اثربخشی درمان را افزایش می دهد. بنابراین پیشنهاد می شود درمانگران و خانواده ها در این زمینه آموزش ببینند.
اثربخشی آموزش حافظه کاری هیجانی بر توانایی مهارگری شناختی و عاطفی نوجوانان مبتلا به اختلال استرس پس از سانحه
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: مشکلات و نارسایی های شناختی و هیجانی در نوجوانان مبتلابه اختلال استرس پس از سانحه لزوم توجه بیشتر به روش های درمانی جدید را در این اختلال برجسته می نماید. هدف از پژوهش حاضر بررسی اثربخشی آموزش حافظه کاری هیجانی بر توانایی مهارگری شناختی و عاطفی نوجوانان مبتلابه اختلال استرس پس از سانحه بود.
روش: جامعه آماری این پژوهش را تمام نوجوانان مبتلا به اختلال استرس پس از سانحه در شهر کرج در سال تحصیلی 94-93 تشکیل می داد. در چارچوب طرح تجربی تک آزمودنی خطوط پایه چندگانه با ورود پلکانی، 3 نوجوان (2 دختر و 1 پسر) از یکی از مراکز آموزش کودکان کار با استفاده از 2 ابزار تشخیصی مصاحبه بالینی ساختاریافته و پرسشنامه تأثیر رویداد به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. افراد انتخاب شده به صورت یک نفره، طی 20 جلسه تحت آموزش حافظه کاری هیجانی قرار گرفتند و همه افراد در سه مرحله (قبل از آموزش، مرحله آموزش و 2 ماه پیگیری) به وسیله آزمون استروپ کلاسیک و استروپ هیجانی ارزیابی شدند. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از شاخص های تغییر روند، شیب، بازبینی نمودارها و برای تعیین معناداری بالینی از شاخص کوهن، درصد بهبودی و اندازه اثر استفاده شد.
یافته ها: نتایج تجزیه و تحلیل نشان داد که آموزش حافظه کاری هیجانی به طوری معناداری در افزایش توانایی مهارگری شناختی و عاطفی نوجوانان مبتلابه اختلال استرس پس از سانحه مؤثر است.
نتیجه گیری: با توجه به نتایج پژوهش حاضر، می توان گفت آموزش حافظه کاری هیجانی، گزینه مناسبی برای افزایش توانایی مهارگری شناختی و عاطفی نوجوانان مبتلابه اختلال استرس پس از سانحه می باشد.
سندرم نورولپتیک بدخیم ناشی از قطع مصرف کلوزاپین(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: سندرم نورولپتیک بدخیم Neuroleptic Malignant Syndrome یک عارضه کشنده ناشی از داروهای آنتی سایکوتیک به ویژه نوع قدیمی (تی پیک) می باشد. این عارضه با مصرف کلوزاپین خیلی به ندرت گزارش شده است و برای درمان NMS بهتر است داروی آنتی سایکوتیک به کلوزاپین تبدیل گردد.
مواد و روش ها: بیمار مرد 42 ساله از حدود 20 سال قبل با تشخیص اسکیزوفرنیای مزمن تحت درمان بوده است. وی به علت مقاومت به درمان از 2 سال قبل تحت درمان با کلوزاپین بوده است. به دنبال قطع مصرف کلوزاپین دچار علایم NMS می گردد و پس از درمان مناسب علایم آن رفع شده و علایم حاد اسکیزوفرنیا آشکار می گردد و با شروع مجدد کلوزاپین علایم حاد بیماری کنترل می گردد.
نتیجه گیری: اگرچه NMS از عوارض جانبی مصرف داروهای آنتی سایکوتیک می باشد ولی کلوزاپین در درمان NMS مفید گزارش گردیده است. هم چنین کلوزاپین تنها داروی آنتی سایکوتیک است که در درمان NMS مفید است .
مقایسه ی عملکرد تصمیم گیری در سوء مصرف کنندگان هروئین و افراد بهنجار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: سوء مصرف هروئین عوارض و پیامدهای نامطلوبی در حوزه های مختلف از جمله جنبه های شناختی به همراه دارد. هدف پژوهش حاضر، مقایسه ی عملکرد تصمیم گیری در سوء مصرف کنندگان هروئین و افراد بهنجار بود.
روش: طرح پژوهش حاضر از نوع علی- مقایسه ای بود. گروه سوء مصرف کننده ی مواد شامل 30 نفر مصرف کننده ی هروئین بود که به شیوه ی نمونه گیری در دسترس از بین افراد مراجعه کننده به مراکز درمان اعتیاد شهرستان گناباد انتخاب شدند. گروه مقایسه شامل 30 نفر از افراد عادی بود که به شیوه ی نمونه گیری در دسترس انتخاب گردیده و از لحاظ سن، جنس، تحصیلات با گروه اول همتاسازی شدند. برای جمع آوری اطلاعات، از دو آزمون عملکرد تصمیم گیری و تصمیم گیری پرخطر، استفاده شد. داده های تحقیق با استفاده از نرم افزار SPSS و تحلیل واریانس چند متغیره تجزیه و تحلیل شد.
یافته ها: نتایج تجزیه و تحلیل داده های پژوهش نشان داد نمرات گروه سوء مصرف کننده هروئین در متغیر عملکرد تصمیم گیری نسبت به گروه بهنجار پایین تر و همچنین در متغیر تصمیم گیری پرخطر نمرات این گروه در مقایسه با گروه بهنجار بالاتر است. نتایج تحلیل واریانس چند متغیره نشان داد که عملکرد گروه سوء مصرف کننده ی هروئین نسبت به گروه بهنجار در فرایند تصمیم گیری تفاوت معنی داری دارد )0001/0> .(P
نتیجه گیری: مصرف هروئین موجب تغییر در ساختار و عملکرد نواحی مغزی به خصوص قشر پیشانی و پیش پیشانی می شود و این امر موجب می شود سوء مصرف کنندگان هروئین مشکلات زیادی در فرایند تصمیم گیری و حل مساله داشته باشند.
تأثیر روش ذهن آگاهی بر اضطراب امتحانی دانش آموزان دختر راهنمایی شهرستان ساوه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تعیین اثر بخشی آموزش ذهن آگاهی بر اضطراب امتحان دانش آموزان شهرستان ساوه انجام شد. جامعه آماری پژوهش حاضرکلیه دانش آموزان مقطع راهنمایی شهرستان ساوه می باشد که نمونه ای به حجم 49 نفر و با روش تصادفی خوشه ای در قالب گروه آزمایش و گواه از بین دانش آموزان راهنمایی شهرستان ساوه انتخاب شد. ابزار مورد استفاده تحقیق آزمون اضطراب امتحان اسپیلبرگر می باشد. روش تحقیق به صورت شبه تجربی است که با دو گروه تجربی و گواه و طرح پیش آزمون و پس آزمون با متغیر مستقل آموزش ذهن آگاهی اجرا گردید. فرضیه ها با آزمون تحلیل کوواریانس تحلیل گردیدند. نتایج نشان داد که آموزش روش ذهن آگاهی در کاهش اضطراب امتحان مؤثر می باشد. همچنین آموزش این روش بر مؤلفه هیجانی و شناختی اضطراب نیز مؤثر می باشد.
درمان شناختی- رفتاری اختلال ریاضی: مطالعه موردی
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: اختلال ریاضی یکی از مهمترین و شایع ترین اختلال های دوران کودکی است که بسیاری از روان شناسان به آن توجه ویژه نموده اند. اگرچه بسیاری از دانش آموزان در یادگیری ریاضی دچار مشکل هستند، ولی همه آنها به اختلال ریاضی مبتلا نیستند. در سال های اخیر روش های گوناگونی برای تشخیص و درمان اختلال های ریاضی به کارگرفته شده است، که فنون شناختی- رفتاری یکی از آنها به شمار می رود. هدف پژوهش حاضر مطالعه تأثیر درمان شناختی- رفتاری بر درمان اختلال ریاضی است. مطالعه حاضر از نوع تک آزمودنی با طرح اندازه گیری مکرر بوده است.
روش و یافته ها: یافته های پژوهشی مبین نقش مؤثر درمان شناختی- رفتاری در درمان اختلال ریاضی است. این روش بر آموزش مهارت های شناختی مبتنی است و بیشتر به شکل آموزش خود و خود گویی برای تسهیل مهارت حل مسئله ارائه می شود. در این پژوهش تلاش شد که دانش آموز محرک هایی را که بر پاسخ او اثر می گذارد، بشناسد و آن را به گونه ای مناسب تغییر دهد. داده های این مطالعه با استفاده از آزمون و مصاحبه عمیق بالینی گردآوری شده است. در این پژوهش یک دانش آموز دختر 11 ساله دارای اختلال ریاضی با بهره گیری از فنون شناختی رفتاری مورد درمان قرار گرفته است و داده ها با استفاده از روش اندازه گیری مکرر تحلیل شده است.
نتیجه گیری: نتایج پژوهش حاکی از آن است که درمان شناختی- رفتاری در کاهش نرخ اشتباهات دانش آموز طی 10 جلسه اثر داشته است. استلزام های نتیجه به دست آمده در مقاله مورد بحث قرار گرفته است.