فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۲۴۱ تا ۱٬۲۶۰ مورد از کل ۴٬۵۴۶ مورد.
حوزههای تخصصی:
هدف: بررسی اثربخشی قصه درمانی بر کمرویی، افسردگی و عزت نفس در کودکان پیش دبستانی شهرستان اهواز بود. روش: نمونه آماری شامل۴۰ کودک (۱۲ دختر و ۲۸ پسر) از کودکان پیش دبستانی شهرستان اهواز که علائم کمرویی و افسردگی و کاهش عزت نفس داشتند بودند که به روش نمونه گیری تصادفی چند مرحله ای انتخاب شدند. طرح پژوهش از نوع نیمه آزمایشی می باشد. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه های کمرویی رافی(۱۹۸۳)، افسردگی کودکان و نوجوانان بک(۱۹۷۱) و عزت نفس کوپر اسمیت(۱۹۶۷) بود. برای تحلیل داده ها از روش تحلیل کوواریانس یک متغیری (ANCOVA) و کوواریانس چندمتغیری (ANCOVAM) استفاده شد. آزمودنی های گروه آزمایش به مدت ۱۲ جلسه ۶۰ دقیقه ای تحت روش قصه درمانی قرار گرفتند، اما گروه گواه مداخله ای دریافت نکرد. یافته ها: قصه درمانی بر کاهش کمرویی و افسردگی کودکان تأثیر مثبت دارد؛ همچنین قصه درمانی بر افزایش عزت نفس و خرده مقیاس های آن که شامل؛ خود کلی، خود اجتماعی، خود به عنوان عضوی در خانواده و خود تحصیلی کودکان تأثیر مثبت دارد.
زنان و سوءمصرف مواد: اهمیت مباحث جنسیتی در پژوهش سوءمصرف مواد
حوزههای تخصصی:
اعتیاد پدیده ای پیچیده است که به عوامل مختلفی بستگی دارد. به دلیل پیچیدگی بیشتر نقش های زنان نسبت به مردان در زندگی، هر عاملی از جمله اعتیاد در این جامعه اهمیت ویژه ای دارد و گرفتاری ها و معضلات این جامعه را بیشتر می کند. هدف این مقاله مروری بررسی سوءمصرف مواد در زنان بود. روش پژوهش مطالعات کتابخانه ای و یادداشت برداری و خواندن اسناد بود. بر اساس پژوهش ها می توان گفت که سوءمصرف مواد در میان زنان جامعه در حال افزایش است. الگوهای مصرف و عوامل مستعد کننده گرایش به سوءمصرف مواد در زنان متفاوت از مردان است. زنان و دختران وابسته به سوءمصرف مواد در مقایسه با همتایان مرد خود به خاطر شدت انگ و تبعیض مرتبط با مصرف مواد از پیامدهای بدتری رنج می برند. همچنین به دلیل ویژگی های جنسیتی مثل مشکلات جسمی و یا حمایت همسران و خانواده، درمان آنان بسیار دشوارتر است. انگ زدایی از زنان مصرف کننده مواد با فرهنگ سازی در سطح جامعه (استفاده از رسانه ها)، افزایش مراکز درمانی ویژه ی این زنان، حمایت از زنان درمان شده، ایجاد نهادهای حمایتی در جهت اشتغال این زنان و تدوین برنامه های پیشگیرانه در ابعاد مختلف پیشنهاد می شود.
درمان اختلال استرس پس از ضربه در زنان با تجربه خیانت همسر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
استرس پس از ضربه و افسردگی، شایع ترین بیماری های مرتبط با حادثه آسیب زا هستند. هدف پژوهش حاضر تشخیص اثربخشی درمان مواجهه روایی بر کاهش علائم استرس پس از ضربه و افسردگی همبود است. درمان مواجهه روایی دربرگیرنده بسیاری از مؤلفه های مواجهه سازی است و البته توجه مضاعفی دارد بر مستندسازی روشن فجایعی که قربانی متحمل شده است. در این مطالعه 24 نفر از زنان تهرانی با تجربه خیانت همسر و دارای استرس پس از ضربه و افسردگی، با گمارش تصادفی در گروه های کنترل و آزمایش قرار گرفتند. همه افراد، مورد مصاحبه بالینی قرار گرفتند، سپس مقیاس تجدیدنظرشده تأثیررویداد (IES-R) و سیاهه افسردگی بک (BDI) را تکمیل کردند؛ گروه آزمایش هشت جلسه درمان را پشت سر گذاشتند و افراد هر دوگروه مقیاس و سیاهه را دوباره بلافاصله پس از درمان و سه ماه پس از آن تکمیل نمودند. داده ها با استفاده از آزمون تحلیل واریانس اندازه های مکرر مورد تجزیه و تحلیل قرارگرفت. نتایج تحلیل آماری نشان داد استرس پس از ضربه و دومولفه از سه مولفه آن (افکارناخواسته و برانگیختگی) در گروه آزمایش بلافاصله پس از درمان و سه ماه پس از آن به طور معنادار کاهش پیدا کرده است. افسردگی نیز در گروه آزمایش بلافاصله پس از درمان به طور معنادار کاهش پیدا کرده و سیر نزولی خود را تا سه ماه بعد حفظ کرده است. برطبق این پژوهش درمان حاضر می تواند در حیطه مسائل اجتماعی و برای درمان استرس پس از ضربه نیز به صورت مؤثر به کار گرفته شود. موفقیت این درمان را در بستر فرهنگ ایرانی می توان مدیون جنبه روایی درمان تلقی کرد. پژوهش حاضر هم چنین تأیید می کند که روابط فرازناشویی، می تواند منجر به استرس پس از ضربه در فرد قربانی شود.
تأثیر برنامه پویش بر مهارت های اجتماعی و عزت نفس دانش آموزان با مشکلات یادگیری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف تعیین میزان تأثیر برنامه پویش بر مهارت های اجتماعی و عزت نفس دانش آموزان با مشکلات یادگیری اجرا شد. روش: این پژوهش از نوع شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه گواه بود. در این پژوهش 30 نفر از دانش آموزان پایه های سوم تا پنجم دبستان که با مراجعه به بیمارستان امام حسین (ع) و کلینیک گوهر مهر تشخیص مشکلات یادگیری گرفته بودند با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه قرار گرفتند. برنامه پویش طی 8 جلسه یک ساعت و نیمی در طول یک ماه (هر هفته دو جلسه) اجرا شد. برای ارزیابی اثربخشی برنامه آموزشی، آزمون عزت نفس کوپراسمیت و فرم دانش آموز و والدین مقیاس درجه بندی مهارت های اجتماعی گرشام و الیوت مورد استفاده قرار گرفت. به منظور تحلیل یافته های پژوهش از تحلیل کوواریانس و تی همبسته استفاده گردید. یافته ها: یافته ها نشان دادند برنامه پویش برای گروه آزمایش در مقایسه با گروه گواه، افزایش معنادار سطح عزت نفس کل و زیرمقیاس عزت نفس تحصیلی را در پی داشته است ولی این برنامه در حیطه رشد اجتماعی بیانگر افزایش معنادار مهارت های اجتماعی گروه آزمایش نبوده و این نتیجه با برخی از پژوهش های پیشین هم راستا است. نتیجه گیری: بنابراین با توجه به نتایج این پژوهش و ضرورت افزایش عزت نفس کودکان با مشکلات یادگیری، می توان برنامه پویش را در مدارس و مراکز درمانی، جهت کمک به ارتقای سطح عزت نفس این کودکان، پیشنهاد نمود.
رابطه ارزش های شخصی شوارتز با بهزیستی ذهنی در بین بیماران مبتلا به سرطان سینه(مقاله علمی وزارت علوم)
مقدمه: شیوع بالای سرطان سینه در سنین پایین و پیامدهای روانی ناشی از آن برای بیماران و خانواده های آنان لزوم انجام پژوهش در زمینه سرطان و ارتباط آن با سایر سازه های روانشناختی را ضروری می سازد. هدف پژوهش حاضر دستیابی به سلسله مراتب ارزش های شخصی و بررسی رابطه آن با بهزیستی ذهنی در بین بیماران مبتلا به سرطان سینه بود.\nروش: طرح پژوهش حاضر توصیفی از نوع همبستگی بود. تعداد 100 بیمار زن مبتلا به سرطان سینه از بیمارستان های وابسته به دانشگاه علوم پزشکی تهران به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. شرکت کنندگان از طریق زمینه یاب ارزشی شوارتز SVS و پرسشنامه بهزیستی ذهنی مورد ارزشیابی قرار گرفتند.\nیافته ها: تحلیل داده ها با استفاده از شاخص های توصیفی نشان داد که اولویت های ارزشی بیماران زن مبتلا به سرطان سینه به ترتیب ایمنی، همنوایی، خیرخواهی، جهان شمول نگری، پیشرفت، خود رهنمود دهی، سنت، لذت جویی، قدرت و تحریک طلبی بودند. نتایج آزمون ضریب همبستگی پیرسون نشان داد که همه ارزش های شخصی به جز ارزش تحریک طلبی رابطه مثبت و معناداری با بهزیستی ذهنی دارند و در نهایت اینکه براساس نتایج آزمون تحلیل رگرسیون گام به گام، ارزش شخصی خود رهنمود دهی نقش نیرومندتری در پیش بینی بهزیستی ذهنی داشته است.\nنتیجه گیری: بیماران زن مبتلا به سرطان سینه بیشترین اهمیت را به ارزش هایی داده اند که بر حفظ رسوم، سنت ها، ثبات، امنیت خود و جامعه، پذیرش دیگران و علاقه مندی به رفاه آنان تأکید دارند. ارزش خود رهنمود دهی که توسط افکار و اعمال مستقل فرد حالتی تشکل یافته به خود می گیرد، بیشترین نقش را در حفظ بهزیستی ذهنی بیماران داشته است.
مطالعه مقدماتی روابط ساختاری عامل های شخصیتی هگزاکو با اختلالات شخصیت خوشه B(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف مطالعه حاضر بررسی روابط ساختاری عاملهای شحصیتی هگزاکو با اختلالات شخصیت خوشه B بود. بدین منظور 100 دانشجو از بین سه دانشکده دانشگاه تبریز به صورت تصادفی ساده انتخاب شده و ابزارهای پژوهش شامل آزمون بالینی چندمحوری میلون3 (MCMI-III) و پرسشنامه هگزاکو-تجدید نظر شده (HEXACO-PI-R) را تکمیل کردند. برای تحلیل داده ها از روش مدل یابی معادلات ساختاری به شیوه کمترین مجذورات جزئی استفاده شد و داده ها بوسیله نسخه دوم نرم افزار SmartPLS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج مربوط به مدل اندازه گیری هر یک از عاملهای شخصیتی و اختلالات شخصیت نشان داد که برخی نشانگرها، بار عاملی ضعیفی بر متغیر مکنون خود داشتند و بنابراین از مدل حذف شدند. در بخش مدل ساختاری نیز نتایج نشان داد که خوشایند بودن، هیجان پذیری و صداقت-فروتنی بر اختلال شخصیت ضداجتماعی؛ خوشایند بودن و هیجان پذیری بر اختلال شخصیت مرزی؛ برونگرایی و گشودگی به تجربه بر اختلال شخصیت نمایشی؛ و نهایتاً هیجان پذیری، برونگرایی و صداقت-فروتنی بر اختلال شخصیت خودشیفته تاثیر معنادار دارشته و میزان زیادی از واریانس آنها را تبیین می کنند. همچنین ضریب Q2 نشان داد که مدل مورد مطالعه، توانایی پیش بینی نشانگرهای متغیرهای مکنون درونزا را داراست. یافته ها بر حسب سازه های زیستی تبیین شده اند.
تأثیرموسیقی درمانی بر کاهش عود افسردگی و استرس معتادین به مواد مخدر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی تاثیرموسیقی درمانی بر کاهش عود افسردگی و استرس معتادین به مواد مخدر در شهر همدان بود. روش: در این طرح شبه آزمایشی تعداد 60 نفر از معتادین به مواد مخدر مراجعه کننده به مرکز ترک اعتیاد بهزیستی همدان به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی تعداد 30 نفر به گروه گواه و 30 نفر به گروه آزمایش تخصیص یافتند. گروه آزمایش به مدت 8 ماه بطور سه روز در هفته به مدت 5 ساعت در معرض موسیقی قرار گرفتند. هر دو گروه با مقیاس اضطراب، افسردگی، استرس و آزمایش متادون پیش و پس از موسیقی درمانی مورد ارزیابی قرار گرفتند. یافته ها: داده ها نشان داد موسیقی درمانی موجب کاهش میزان افسردگی و استرس می شود. نتیجه گیری: با توجه به یافته ها می توان گفت موسیقی درمانی روش مفیدی در کاهش عود افسردگی و استرس معتادین به مواد مخدر می باشد. بنابراین به عنوان یکی از شیوه های کارآمد درمان پیامدهای اعتیاد می تواند مورد استفاده قرار گیرد.
بررسی اثر بخشی تحریک با جریان مستقیم الکتریکی بر ولع مصرف، افسردگی و اضطراب دانشجویان با سوءمصرف ترامادول: مطالعه مقدماتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر بررسی اثر بخشی تحریک با جریان مستقیم الکتریکی بر ولع مصرف، افسردگی و اضطراب دانشجویان با سوءمصرف ترامادول بود. روش: این پژوهش از نوع طرح آزمایشی تک آزمودنی می باشد. جامعه آماری این پژوهش شامل دانشجویان مصرف کننده ترامادول دانشگاه محقق اردبیلی در سال تحصیلی 95-94 می باشد. بدین منظور 3 نفر به شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. جهت جمع آوری داده ها از پرسش نامه های ولع مصرف فرانکن و اضطراب و افسردگی لویندا استفاده شد. جلسات درمانی تحریک الکتریکی مستقیم مغز در 10 جلسه 20 دقیقه ای انجام گرفت به طوری که الکترود آند بر روی ناحیه خلفی جانبی قشر پیش پیشانی چپ (F3) و الکترود کاتد برروی ناحیه خلفی جانبی قشر پیش پیشانی راست (F4) قرار گرفته و با شدت 2 میلی آمپر جریان الکتریکی عبور داده شد. یافته ها: نتایج حاکی از اثربخش بودن این روش در کاهش ولع مصرف و افسردگی افراد مصرف کننده ترامادول داشت اما تأثیری بر اضطراب افراد نداشت. نتیجه گیری: با توجه به نتایج، به نظر می رسد که تحریک الکتریکی مستقیم مغز می تواند موجب کاهش نشانه های افسردگی و ولع مصرف افراد مصرف کنندگان ترامادول گردد. لذا، به متخصصان حوزه اعتیاد و روان درمانگران پیشنهاد می شود که از تحریک الکتریکی مستقیم مغز به عنوان یک روش مداخله در درمان این افراد استفاده کنند.
مدل ساختاری روابط عوامل روانی اجتماعی در آمادگی اعتیاد نوجوانان با نقش واسطه ای هم وابستگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از پژوهش حاضر تبیین مدل ساختاری با توجه به نقش واسطه ای هم وابستگی در رابطه عوامل روانی و اجتماعی با آمادگی اعتیاد نوجوانان بود. روش: پژوهش حاضر توصیفی از نوع مدل سازی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری پژوهش دانش آموزان دختر و پسر شاغل به تحصیل در سال 95-94 در منطقه 16 آموزش و پرورش شهر تهران بودند که در دوره دوم متوسطه مدارس دولتی تحصیل می کردند. نمونه تحقیق 400 دانش آموز بودند که با روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند و به پرسش نامه های آمادگی اعتیاد، هم وابستگی استونبرینک، سلامت اجتماعی کییز، و عوامل روانی (عوامل خطرساز و محافظت کننده مصرف مواد) پاسخ دادند. یافته ها: نتایج نشان داد شاخص های برازش مدل پس از اصلاح و حذف روابط غیر معنادار و ایجاد کواریانس میان برخی زیرمقیاس های متغیرهای عوامل اجتماعی، هم وابستگی و آمادگی اعتیاد از وضعیت مطلوبی برخوردار است. نتیجه گیری: به نظر می رسد هم وابستگی به عنوان یک رفتار اکتسابی شامل غفلت از خود و کاهش هویت فردی، تحت تأثیر عوامل روان شناختی و نیز عوامل اجتماعی شکل می گیرد و رابطه این عوامل روانی اجتماعی را با آمادگی برای مصرف مواد مخدر واسطه گری می کند.
مقایسه اثربخشی یوگا و گیاه اسطوخودوس بر علایم افسردگی زنان سالمند(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف :افسردگی یکی از شایع ترین اختلالات روان پزشکی در دوران سالمندی محسوب می شود. هدف از انجام پژوهش حاضر، بررسی اثر یک دوره تمرینات یوگا و مصرف اسطوخودوس بر میزان افسردگی زنان سالمند بود. مواد و روش ها:این تحقیق از نوع نیمه تجربی با طرح پیش آزمون و پس آزمون همراه با گروه شاهد بود. شرکت کنندگان را 40 زن سالمند 60 تا 70 ساله تشکیل دادند که به صورت در دسترس انتخاب شدند و با آرایش تصادفی در چهار گروه «شاهد، تمرین یوگا، ترکیبی تمرین یوگا همراه با مصرف اسطوخودوس در ماه اول تمرین و ترکیبی تمرین یوگا همراه با مصرف اسطوخودوس در ماه دوم تمرین» قرار گرفتند. هر سه گروه تجربی دو ماه به تمرینات یوگا پرداختند. تفاوت گروه های تجربی در استنشاق رایحه اسطوخودوس بود. داده ها با استفاده از پرسش نامه افسردگی Beck (Beck Depression Inventory یا BDI) جمع آوری گردید. یافته ها:کاهش افسردگی در گروه های ترکیبی بیشتر از تمرین یوگا به تنهایی بود، اما بین دو گروه ترکیبی تفاوت معنی داری مشاهده نشد. نتیجه گیری:بر اساس یافته های مطالعه حاضر، برای کاهش میزان افسردگی، انجام فعالیت بدنی و مصرف اسطوخودوس پیشنهاد می گردد.
تأثیر سایکودرام بر شاخص توده بدنی، عزت نفس و تنظیم شناختی- هیجان کودکان دختر مبتلا به چاقی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف :در راستای ارتقای سطح سلامت جسمی- روانی کودکان مبتلا به چاقی و جستجوی فنون مداخله ای جدید و مناسب در حیطه روان درمانی این گروه از کودکان، پژوهش مذکور با هدف بررسی تأثیر سایکودرام بر شاخص توده بدنی، عزت نفس و تنظیم شناختی هیجان کودکان دختر مبتلا به چاقی انجام شد. مواد و روش ها:پژوهش حاضر به روش نیمه تجربی همراه با دو گروه آزمایش و شاهد با اجرای پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری 3 ماهه انجام شد. نمونه شامل 24 دانش آموز دختر 12-10 سال مبتلا به چاقی یا اضافه وزن با شاخص توده بدنی بالاتر از 25 در سال تحصیلی 1394 بود که به روش تصادفی- خوشه ای از میان یکی از مدارس در ناحیه 1 شهر اصفهان انتخاب شد. مادران هر دو گروه، طی 4 جلسه در خصوص اصول تغذیه سالم آموزش دریافت کردند. مداخله درمانی سایکودرام طی 6 جلسه 2 ساعته به شیوه گروهی تنها در گروه آزمایش اعمال شد. ابزار پژوهش، اندازه شاخص توده بدنی، مقیاس عزت نفس Rosenberg و پرسش نامه راهبردهای تنظیم شناختی- هیجان بود. از روش تحلیل واریانس دو طرفه با یک عامل اندازه گیری مکرر برای تحلیل داده ها استفاده شد. یافته ها:مداخله درمانی سایکودرام بر شاخص توده بدنی و عزت نفس اثر معنی دار داشت (01/0 ≥ P)، اما بر متغیر تنظیم شناختی- هیجان اثر معنی دار نشان نداد (05/0 ≤ P). نتیجه گیری:از مداخله درمانی سایکودرام جهت کاهش وزن و افزایش عزت نفس کودکان چاق می توان استفاده نمود.
نقش سبک های فرزندپروری، کمال گرایی و کیفیت دوستی در پیش بینی ولع مصرف افراد وابسته به مواد مخدر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی نقش سبک های فرزندپروری، کمال گرایی و کیفیت دوستی در پیش بینی ولع مصرف افراد وابسته به مواد مخدر بود. روش: این پژوهش توصیفی و از نوع همبستگی بود. جامعه آماری این پژوهش افراد مبتلا به سوء مصرف مواد بودند که به مراکز ترک اعتیاد شهرستان اردبیل در سال 92 مراجعه کرده بودند. تعداد 100 نفر از این افراد به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از فرم کوتاه ولع مصرف مواد، پرسش نامه شیوه های فرزند پروری بامریند، پرسش نامه کمال گرایی تری-شرت و پرسش نامه کیفیت دوستی استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد سبک فرزندپروری استبدادی(0/188 =r) و کمال گرایی منفی(0/130 =r) با ولع مصرف رابطه مثبت، و سبک فرزندپروری مقتدرانه (0/176- =r) و اعتماد (0/090- =r) با ولع مصرف رابطه منفی دارند (0/05>P). همچنین نتایج نشان داد 17% از واریانس ولع مصرف توسط سبک های فرزندپروری، کمال گرایی و کیفیت دوستی تبیین می شود و سبک فرزندپروری استبدادی (0/409- =B)، سبک فرزندپروری مقتدرانه (0/331 =B) و کمال گرایی منفی (0/141- =B) به ترتیب می توانند ولع مصرف را پیش بینی کنند (0/01>P). نتیجه گیری: می توان گفت سبک های فرزندپروری، کمال گرایی و کیفیت دوستی نقش اساسی در پیش بینی ولع مصرف مواد ایفا می کنند.
اثربخشی برنامه های تقویت حافظه فعال و ادراک دیداری بر بهبود خواندن دانش آموزان دارای اختلال خواندن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
خواندن یکی از مهارت های اساسی است که ما را در دریافت و درک اطلاعات و مفاهیم جدید یاری می دهد. پژوهش حاضر با هدف بررسی تاثیر آموزش حافظه فعال و ادراک دیداری بر بهبود عملکرد خواندن دانش آموزان دارای اختلال خواندن انجام شد. نوع مطالعه حاضر، شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون – پس آزمون با گروه کنترل بود. نمونه مورد مطالعه شامل 30 نفر از دانش آموزان پایه دوم و سوم ابتدایی دارای اختلال خواندن بود که از مراکز اختلال های یادگیری شهر کرمانشاه در سال تحصیلی 92-91 انتخاب، و به صورت همتا در دو گروه آزمایش و کنترل (هر گروه 15 نفر) جایدهی شده اند. برنامه تقویت حافظه فعال و ادراک دیداری در طول ۱٠جلسه یک ساعته به گروه آزمایش آموزش داده شد. در این پژوهش برای جمع آوری داده ها از آزمون خواندن و نارساخوانی کرمی نوری و مرادی استفاده شد. داده های پژوهش با تحلیل کوواریانس یک متغییره و چندمتغیره تحلیل شد. نتایج نشان داد استفاده از برنامه های تقویت حافظه فعال و ادراک دیداری بر بهبود نمره عملکرد خواندن و مؤلفه های خواندن کلمات، زنجیره کلمات، آزمون قافیه، نامیدن تصاویر، درک کلمات، حذف آواها، و آزمون نشانه های حرف در دانش-آموزان مؤثر است در حالی که اثر این برنامه ها بر مؤلفه های درک متن، خواندن ناکلمات و شبه کلمات، و آزمون نشانه های مقوله، معنی دار نبود. بنابراین استفاده از این رویکرد در درمان افراد مبتلا به اختلال خواندن در کنار سایر روش های درمانی پیشنهاد می گردد.
مقایس ه پیشرفت تحصیلی در دانش آموزان ابتدایی مبتلا و غیرمبتلا به اختلال کاستی توجه و بیش فعالی
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: اختلال کاستی توجه و بیش فعالی، یکی از شایع ترین اختلال های دوران کودکی است که می تواند عملکرد و پیشرفت تحصیلی دانش آموزان را با مشکل روبه رو سازد. پژوهش حاضر باهدف مقایسه پیشرفت تحصیلی در دانش آموزان ابتدایی با و بدون اختلال کاستی توجه و بیش فعالی در شهر تهران انجام شد.
روش: طرح پژوهش حاضر، از نوع علی- مقایسه ای است. جامعه آماری شامل تمامی دانش آموزان ابتدایی آموزش و پرورش منطقه هفده شهر تهران بود که از این میان نمونه ای به حجم 160 دانش آموز ابتدایی در پایه های پنجم، چهارم و سوم (80 دانش آموز با اختلال کاستی توجه و بیش فعالی و 80 دانش آموز بدون این اختلال) به شیوه نمونه گیری خوشه ای تصادفی انتخاب شدند. برای تشخیص اختلال مورد نظر در دانش آموزان، فهرست بررسی هجده سوالی اختلال کاستی توجه و بیش فعالی (غنی زاده و جعفری، 2010) توسط معلمان تکمیل شد. در این پژوهش، ملاک پیشرفت تحصیلی دانش آموزان در دو گروه با و بدون اختلال کاستی توجه و بیش فعالی، محاسبه میانگین نمرات دروس فارسی، دیکته، ریاضی و علوم در پایه های تحصیلی گذشته بود. به منظور تحلیل داده ها از آزمون تی مستقل استفاده شد.
یافته ها: نتایج به دست آمده نشان داد که پیشرفت تحصیلی دانش آموزان مبتلا به این اختلال نسبت به دانش آموزان بدون این اختلال کمتر است (01/0 >p). همچنین پیشرفت تحصیلی دانش آموزان دختر با اختلال کاستی توجه و بیش فعالی در مقایسه با دانش آموزان پسر، بالاتر است (05/0 >p).
نتیجه گیری: به منظور پیشگیری از افت تحصیلی دانش آموزان ابتدایی مبتلا به اختلال کاستی توجه و بیش فعالی، شناسایی به موقع این گونه دانش آموزان و اجرای راهبردهای درمانی مناسب برای آنها توصیه می شود.
اثربخشی آموزش حل مسئله اجتماعی بر خود کنترلی، خودکارآمدی و تکانشوری در دانش آموزان دارای استعداد اعتیاد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی آموزش حل مسئله اجتماعی بر خودکنترلی، خودکارآمدی و تکانشوری دانش آموزان مستعد اعتیاد می باشد. روش: روش تحقیق از نوع آزمایشی از نوع پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. برای این منظور 50 نفر از دانش آموزان پسر دارای استعداد اعتیاد از بین دبیرستان های مشکین شهر از طریق پرسش نامه استعداد اعتیاد شناسایی و بطور تصادفی در دو گروه کنترل و آزمایش قرار گرفتند. مقیاس های خودکنترلی، خودکارآمدی و تکانشوری قبل و بعد از آموزش حل مسئله اجتماعی توسط دانش آموزان تکمیل شد. گروه آزمایش به مدت 8 جلسه تحت آموزش حل مسئله اجتماعی قرار گرفته و گروه کنترل مداخله ای دریافت نکردند. یافته ها: نتایج نشان داد که آموزش حل مسئله اجتماعی موجب افزایش خودکنترلی، و خودکارآمدی؛ و کاهش تکانشوری در دانش آموزان دارای استعداد اعتیاد شد. نتیجه گیری: این نتایج حاکی از اثربخشی آموزش حل مسئله اجتماعی بر متغیرهای روان شناختی در افراد مستعد اعتیاد می باشد. لذا پیشنهاد می شود از این آموزش به منظور پیشگیری از اعتیاد در مدارس استفاده شود.
نقص عملکرد هیجانی و گرایش به سوءمصرف مواد: نقش مؤلفه های تنظیم هیجان، تحمل پریشانی و هیجان خواهی
حوزههای تخصصی:
اعتیاد یا سوءمصرف مواد به عنوان معضلی فردی و اجتماعی، کانون توجه متخصصین در حوزه های مختلف قرار گرفته است. عوامل متعددی در شروع و تداوم مصرف مواد دخالت دارند. پژوهش های بسیاری به نقش هیجانات در گرایش به سوءمصرف مواد اشاره می کنند. سطح پایین تنظیم هیجانی که ناشی از ناتوانی در مقابله مؤثر با هیجان ها و مدیریت آنهاست در شروع مصرف مواد نقش دارد. دشواری در مدیریت هیجان ها، مشکل در تحمل پریشانی و تمایلات هیجان خواهانه، از مشکلات افراد سوءمصرف کننده مواد است و این مسئله منجر به شکست در مدیریت حالات عاطفی و هیجانی این افراد می شود. همچنین، اهمیت قابل ملاحظه تنظیم هیجانی در آسیب شناسی روانی این افراد برجسته نشده است. می توان بیان کرد که بررسی عوامل هیجانی مرتبط با گرایش افراد به اعتیاد اهمیت ویژه ای دارد و در حوزه پیشگیری از وابستگی به مواد، آموزش به افراد در زمینه بهبود تنظیم هیجانات می تواند کمک کننده باشد. بنابراین پژوهش حاضر به بررسی نقش ناکنش وری هیجانی در گرایش به سوءمصرف مواد می پردازد.
بررسی روند تحول نظریه ذهن در دانش آموزان با و بدون اختلال یادگیری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه : توجه به نظریه ذهن در کودکان با اختلال یادگیری حائز اهمیت است زیرا نظریه ذهن می تواند بر روی رفتارهای اجتماعی و شناختی آن ها تاثیر بگذارد. پژوهش حاضر با هدف بررسی روند تحول نظریه ذهن در دانش آموزان با و بدون اختلال یادگیری8 تا 11ساله انجام شد.
روش: در این پژوهش علی- مقایسه ای نمونه پژوهش که شامل 80 دانش آموز با اختلال یادگیری و 80 دانش آموز بدون اختلال یادگیری که در مراکز خاص ناتوانی های یادگیری و مدارس عادی مشغول به تحصیل بودند، به شیوه نمونه گیری طبقه ای با نسبت مساوی انتخاب شدند. آزمون نظریه ذهن استیرنمن و مقیاس هوشی وکسلر به عنوان ابزارهای پژوهش مورد استفاده قرار گرفت. داده های پژوهش با استفاده از آزمون تحلیل واریانس دو عاملی و آزمون تعقیبی توکی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافته ها: یافته ها نشان دادند که در هر دو گروه دانش آموزان با و بدون اختلال یادگیری روند تحول نظریه ذهن با توجه به سن صعودی است، با این تفاوت که دانش آموزان با اختلال یادگیری نسبت به دانش آموزان بدون اختلال یادگیری کمی دیرتر به سطوح بالاتر تئوری ذهن دست می یابند.
نتیجه گیری: این پژوهش از یافته های اولیه مبتنی بر مشکلات شناختی و تحولی نظریه ذهن در کودکان با اختلال یادگیری حمایت می کند
اثر تغییر محرک حسی بر ادراک زمان کودکان با و بدون بیش فعالی/نارسایی توجه در دیرش های زمانی مختلف(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف مطالعه حاضرآزمودن اثر تغییر حسی در ارائه محرک بر ادراک زمان، در کودکان مبتلا و غیرمبتلا به بیش فعالی/نارسایی توجه، با استفاده از تکالیف بازتولید زمان در دیرش های زمانی مختلف است. روش: 15 کودک مبتلا به نقص توجه/بیش فعالی از مراجعان یک مطب روانپزشکی اطفال در مشهد و 15 کودک غیرمبتلا از دو مدرسه در مشهد، با توجه به نتایج مقیاس کانرز فرم والدینی و مقیاس درجه بندی بیش فعالی /نارسایی توجه، انتخاب شدند و تکالیف بازتولید زمان را در سه تغییر حسی ارائه محرک (ارائه دیداری، ارائه شنیداری و ارائه دوگانه دیداری-شنیداری) و در 6 دیرش زمانی (36،24،18،12،6 و 48) کامل کردند. یافته ها: نتایج نشان داد که اثرات اصلی گروه و دیرش زمانی تکلیف (کاهش دقت عملکرد با افزایش طول مدت تکلیف) معنادار است، اما دقت عملکرد در ارائه های حسی مختلف تفاوت معناداری با هم نداشت. به علاوه تعامل بین گروه ودیرش زمانی تکلیف (یعنی افزایش اختلاف عملکرد بین دو گروه با افزایش دیرش زمانی تکلیف) تأیید شد، اما اثر تغییر حسی ارائه محرک در گروه بیش فعال از گروه عادی به طور معناداری بزرگتر نبود. نتیجه گیری: افراد مبتلا به بیش فعالی در بازتولید فواصل زمانی، از آزمودنی های غیرمبتلا کم دقت ترهستند و با دیرش زمانی بیشتر، اختلاف آن ها نیز بیشتر می شود. هم چنین عملکرد به طور معناداری تحت تأثیر تغییر حسی ارائه محرک قرار نگرفت و تفاوت بین دو گروه نیز در تغییر حسی معنادار نبود.
نقش میانجی سبک های هویت در رابطه بین تمایز یافتگی خود و اعتیاد به اینترنت دانش آموزان دبیرستان های غیر دولتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از این پژوهش بررسی نقش میانجی سبک های هویت در رابطه بین تمایز یافتگی خود و اعتیاد به اینترنت دانش آموزان دبیرستان های غیردولتی شیراز بود. از جامعه مورد نظر 336 دانش آموز (174 دختر، 162 پسر) به روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب و پرسشنامه های سبک های هویت برزونسکی، تمایز یافتگی خود اسکاورون و فریدلند و اعتیاد به اینترنت یانگ را تکمیل کردند. داده های به دست آمده با استفاده از روش آماری ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل مسیر تحلیل شدند. نتایج نشان داد که بین سبک های هویت اطلاعاتی و هنجاری با اعتیاد به اینترنت رابطه منفی، معنی دار و بین سبک هویت سردرگم- اجتنابی و اعتیاد به اینترنت رابطه مثبت، معنی دار وجود دارد. بین ابعاد تمایز یافتگی خود و اعتیاد به اینترنت رابطه معنی داری یافت نشد. بین سبک های هویت اطلاعاتی و هنجاری با تمایز یافتگی خود رابطه منفی معنی دار به دست آمد. سبک های هویت نقش واسطه ای بین ابعاد تمایز یافتگی خود و اعتیاد به اینترنت ایفا می کند.