فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۷۶۱ تا ۷۸۰ مورد از کل ۴٬۴۲۰ مورد.
مقایسه عملکرد عصب روان شناختی بزرگسالان مبتلابه نشانگان داون با و بدون بیماری آلزایمر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از این پژوهش مقایسه عملکرد عصب روانشناختی بزرگسالان مبتلابه نشانگان داون با و بدون بیماری آلزایمر بود. روش پژوهش از نوع توصیفی بود. جامعه مورد پژوهش شامل بزرگسالان مبتلا به نشانگان داون که در مرکز معلولین و کم توانان ذهنی شهر تهران به صورت تمام وقت نگهداری می شدند و یا نیمه وقت مشغول فعالیت های توان بخشی بودند. با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس تعداد 16 نفر از بزرگسالان مبتلا به نشانگان داون بدون بیماری آلزایمر و تعداد 16 نفر از بزرگسالان مبتلابه نشانگان داون با بیماری آلزایمر از طریق پرسشنامه زوال عقل برای افراد با ناتوانی ذهنی، انتخاب شدند و سپس برای مقایسه ی عملکرد عصب روانشناختی آن ها از آزمون های بندر -گشتالت و چهارمین مقیاس وکسلر کودکان و به منظور بررسی سوالات و تعمیم نتایج به دست آمده از گروه نمونه به جامعه ی پژوهش، از t دو گروه مستقل استفاده شد. نتایج به دست آمده از اجرای آزمون بندر گشتالت نشان داد بین دو گروه بدون بیماری آلزایمر و با آلزایمر در فراوانی خطاها، تفاوت معنی داری ازنظر آماری وجود دارد و فراوانی خطاها در گروه با آلزایمر بیشتر است. نتایج به دست آمده از اجرای مقیاس وکسلر نشان داد بین دو گروه در عامل توانایی عمومی، چیرگی شناختی، مقیاس فهم کلامی، استدلال ادراکی، حافظه ی فعال و سرعت پردازش تفاوت معنی داری وجود نداشت. لازم به ذکر است بین دو گروه در خرده آزمون ها تفاوت معنی دار وجود داشت، افراد در گروه بدون بیماری آلزایمر در مقایسه با گروه با آلزایمر از عملکرد بهتری برخوردار هستند. نتایج پژوهش حاضر همانند تحقیقات گذشته گویای تفاوت در برخی زمینه ها میان این دو گروه است.
ارتباط باور آمیختگی اندیشه– عمل و هوش شخصی با علایم اختلال شخصیت مرزی دانشجویان: با میانجی گری نقش کنترل عواطف(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف :متغیرهای روان شناختی در محیط های دانشگاهی که از لحاظ تفاوت های فردی و شخصیتی از تنوع بسیاری برخوردار است، باعث افزایش سازگاری دانشجویان شده و عملکرد تحصیلی آنان تحت تأثیر قرار می دهد. هدف از انجام پژوهش حاضر، تعیین رابطه باورآمیختگی اندیشه- عمل و هوش شخصی با علایم اختلال شخصیت مرزی دانشجویان با میانجی گری کنترل عواطف بود. مواد و روش ها:پژوهش از نوع همبستگی بود. نمونه آماری تحقیق شامل 250 نفر از دانشجویان علوم پزشکی دانشگاه های شهرستان های بناب و مراغه در سال تحصیلی 94- 1393 بودند که به روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسش نامه باورآمیختگی فکر- عمل Rachman و همکاران، مقیاس کنترل عواطف William و همکاران، پرسش نامه اختلال شخصیت مرزی Claridge و Broks و پرسش نامه هوش شخصی Mayer و همکاران استفاده شد. داده ها با استفاده از آزمون های ضریب همبستگی Pearson، Bootstrap و Sobel و از طریق برنامه نرم افزار SPSS Amos مورد تحلیل قرار گرفت. یافته ها:برازندگی مدل در اصلاح اولیه از طریق حذف مسیر غیر معنی دار تأیید شد. اثر مستقیم هوش شخصی، افسردگی، آمیختگی اندیشه- عمل اخلاقی، خشم بر روی علایم اختلال شخصیت مرزی معنی دار بود، اما اثر مستقیم احتمال برای خود، احتمال برای دیگران، اضطراب و هیجان مثبت معنی دار نشد. اثر غیر مستقیم آمیختگی اندیشه- عمل اخلاقی با میانجی گری افسردگی، خشم و هیجان مثبت، آمیختگی فکر- عمل احتمال برای خود با میانجی گری افسردگی، آمیختگی فکر- عمل احتمال برای دیگران با میانجی گری افسردگی، خشم و هیجان مثبت بر صفات مرزی معنی دار بود، اما اثر غیر مستقیم هوش شخصی معنی دار نبود. در مجموع، 66 درصد از واریانس صفات مرزی از طریق متغیرهای مدل تبیین شد. نتیجه گیری:راهبردهای تنظیم هیجان و هوش شخصی با میانجی گری کنترل عواطف در تبیین علایم اختلال شخصیت مرزی نقش دارد. بنابراین، به نظر می رسد که وقوع راهبردهای ناکارامد تنظیم شناختی هیجان و کنش و هوش شخصی پایین، آسیب پذیری فرد را نسبت به صفات مرزی بالا می برد.
بررسی توجه پایدار و بازداری پاسخ در کودکان مبتلا به اختلال ویژه زبانی در مقایسه با همسالان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی کارکردهای توجه پایدار و بازداری پاسخ در کودکان مبتلا به اختلال ویژه زبانی 5 تا 8 سال و مقایسه آن با همتایان طبیعی می باشد. روش: در این پژوهش مقطعی- مقایسه ای و توصیفی- تحلیلی، 76 کودک 5 تا 8 ساله (20 کودک دارای اختلال و 56 کودک همتای سنی طبیعی) با استفاده از آزمون های عملکرد مداوم (توجه پایدار)، برو نرو (بازداری پاسخ) و آزمون تشخیص آسیب ویژه زبانی (انتخاب آزمودنی های دارای اختلال) با آزمون آماری تی مستقل مورد بررسی قرار گرفتند. یافته ها: کودکان مبتلا به اختلال ویژه زبانی در عملکرد مؤلفه های اعلام کاذب در آزمون عملکرد مداوم، خطای ارتکاب و نمره کلی در آزمون برو نرو تفاوت معنادار (0/05≥P) با گروه طبیعی نشان داده اند. این کودکان در دو مهارت توجه پایدار و بازداری پاسخ ضعیف تر از همسالان طبیعی خود عمل می کنند. نتیجه گیری: نقایص کودکان دارای اختلال ویژه زبانی تنها محدود به سطوح زبان نمی شود، بلکه سایر مهارت های شناختی از جمله کارکردهای اجرایی را نیز دربر می گیرد. لذا توصیه می شود که در روند ارزیابی و مداخله این کودکان به سایر مهارت ها از جمله کارکردهای اجرایی نیز توجه شود.
اثربخشی شن بازی درمانی بر کاهش نشانه های افسردگی کودکان در طبقه اجتماعی اقتصادی پایین.(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش: هدف: این پژوهش با هدف بررسی کارایی شن بازی درمانی در کاهش نشانه های افسردگی کودکان طبقه پایین اجتماعی اقتصادی انجام شده است. روش: در این پژوهش از طرح تجربی تک موردی از نوع چندخط پایه استفاده شد. سه کودک هفت تا ده سال از طبقه پایین اجتماعی اقتصادی که دارای نشانه های افسردگی متوسط تا خفیف بودند با شیوه نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. پرسشنامه افسردگی کودکان (CDI)، مقیاس پنج سوالی افسردگی، پرسشنامه علام مرضی کودکان (CSI-4)، مقیاس خودپنداره کودکان (CSCS) برای آزمودنی ها به کار گرفته شد. شرکت کنندگان چهارده جلسه مداخله درمانی دریافت کردند و مرحله پیگیری نیز سه ماه پس از پایان درمان انجام شد. نتایج: نشان داد که شن بازی درمانی برای کاهش نشانه های افسردگی کودکان طبقه پایین اجتماعی اقتصادی موثر واقع شده است. نتیجه گیری: شن بازی درمانی برای کاهش نشانه های افسردگی کودکان از کارایی لازم برخوردار است. کلیدواژه ها: شن بازی درمانی، نشانه های افسردگی، طبقه اجتماعی اقتصادی
اثربخشی واقعیت درمانی گروهی مبتنی بر تئوری انتخاب در تغییر نگرش بیماران تحت درمان نگهدارنده با متادون
حوزههای تخصصی:
امروزه مسأله وابستگی و گرایش به مواد اعتیادآور، به مهم ترین بحران جوامع تبدیل شده است. وابستگی به مواد یک بیماری زیستی، روان شناختی و اجتماعی است که عوارض جسمانی و روانی دارد. هدف پژوهش حاضر، بررسی اثربخشی واقعیت درمانی گروهی مبتنی بر تئوری انتخاب بر تغییر نگرش بیماران تحت درمان نگهدارنده با متادون نسبت به سوءمصرف به مواد مخدر بود. نوع پژوهش کاربردی و طرح پژوهش یک طرح شبه آزمایشی از نوع طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل کلیه سوءمصرف کنندگان مواد در شهر مشهد بود که در پاییز سال 1394 به کلینیک های ترک اعتیاد مراجعه کرده بودند. نمونه پژوهش40 نفر بود. شرکت کنندگان به صورت داوطلبانه انتخاب و در دو گروه قرار گرفتند. گروه درمان به مدت 10جلسه هفتگی مداخله درمان واقعیت درمانی گروهی را دریافت کرد. داده ها با پرسشنامه نگرش سنج به مواد مخدرگردآوری شد و با روش آماری کوواریانس چند متغیری تجزیه و تحلیل شد. نتایج نشان داد که واقعیت درمانی گروهی مبتنی بر نظریه انتخاب منجر به تغییر نگرش بیماران تحت درمان نگهدارنده با متادون نسبت به سوءمصرف مواد مخدر در هر سه مقیاس اثرات، مصرف و خطرات شده است. با توجه به یافته های حاصل از پژوهش می توان نتیجه گرفت که واقعیت درمانی گروهی در تغییر نگرش بیماران تحت درمان نگهدارنده با متادون نسبت به مواد مخدر مؤثر بوده است. با استفاده از این روش درمانی می توان نگرش منفی تری در سوءمصرف کنندگان به مواد مخدر (افیونی) نسبت به اثرات، مصرف و خطرات مواد مخدر بوجود آورد.
تأثیر بازخورد هنجاری بر زمان واکنش و خود کارآمدی دانش آموزان دختر کم توان ذهنی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: بازخورد هنجاری شامل اطلاعاتی است که می تواند یادگیری و اجرای مهارت را تحت تأثیر قرار دهد. هدف از تحقیق حاضر، بررسی تأثیر بازخورد هنجاری بر زمان واکنش و خود کارآمدی دانش آموزان دختر کم توان ذهنی است. روش: در این مطالعه نیمه تجربی، به صورت نمونه گیری در دسترس 42 دانش آموز که ازلحاظ بهره هوشی در یک سطح قرار داشتند انتخاب شدند و بعد از اجرای پیش آزمون (زمان واکنش ساده، زمان واکنش انتخابی و خود کارآمدی) در سه گروه 14 نفری بازخورد هنجاری مثبت، بازخورد هنجاری واقعی و گروه کنترل قرار گرفتند. این مطالعه شامل سه مرحله پیش آزمون، پس آزمون و یاد داری بود. یافته ها: نتایج نشان داد که گروه بازخورد هنجاری مثبت در مراحل پس آزمون و یاد داری در مقایسه با بازخورد هنجاری واقعی و گروه کنترل، زمان واکنش کوتاه تری از خود نشان دادند و بعدازآن گروه بازخورد هنجاری واقعی در زمان واکنش ساده، نسبت به گروه کنترل زمان واکنش کوتاه تری در مراحل یاد داری و پس آزمون از خود نشان دادند. نتیجه گیری: همچنین نتایج نشان داد، گروه بازخورد هنجاری مثبت و واقعی در مقایسه با گروه کنترل از خود کارآمدی بالاتری برخوردار بوده اند
تأثیرآموزش مهارت های ارتباطی بر سلامت روان مادران دارای فرزند معتاد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر آموزش مهارت های ارتباطی بر سلامت روانی مادران دارای فرزند معتاد انجام شد. روش: روش پژوهش شبه آزمایشی بوده و از طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه گواه استفاده شد. جامعه آماری پژوهش متشکل بود از تمامی مادران دارای فرزند معتاد پسرمراجعه کننده به مرکز ترک اعتیاد آفرینش شهر کرج در سال 1391، که فرزندان آن ها تحت درمان با متادون بودند (تعداد= 198نفر). تعداد 40 نفر از افراد دارای شرایط ورود، به صورت هدفمند انتخاب و به طور تصادفی در گروه های آزمایش و گواه جایگزین شدند. گروه آزمایش 8 جلسه (هر هفته دوجلسه به مدت 120 دقیقه) آموزش مهارت های ارتباطی را دریافت کردند، در حالی که گروه گواه تحت هیچ مداخله ای قرارنگرفت. ابزار پژوهش پرسش نامه سلامت روان بود. یافته ها: نتایج تحلیل کواریانس چندمتغیره (مانکوا) نشان داد در متغیرهای سلامت جسمی، اضطراب، افسردگی، اختلال در کارکرد اجتماعی و سلامت کل، بین گروه آزمایش وگواه در مرحله پس آزمون تفاوت وجود دارد ( (P<0/05. نتیجه گیری: آموزش مهارت های ارتباطی شیوه موثری برای بهبود سلامت روان مادران دارای فرزند معتاد است.
اثربخشی درمان گروهی پذیرش و تعهد بر افسردگی و کیفیت زندگی بیماران زن دیالیزی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: هدف پژوهش حاضر، بررسی اثربخشی درمان گروهی پذیرش و تعهد بر افسردگی و کیفیت زندگی بیماران زن دیالیزی بود.
روش: پژوهش حاضر شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری با گروه گواه بود، جامعه ی آماری این پژوهش را کلیه ی زنان مراجعه کننده به انجمن بیماران کلیوی بوشهر تشکیل می دادند که از میان آنها با استفاده از نمونه گیری در دسترس، تعداد 30 نفر انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه 15 نفره آزمایش و گواه گمارده شدند. گروه آزمایش تحت درمان گروهی مبتنی بر پذیرش و تعهد در طی 8 جلسه 1 ساعته قرار گرفت، و گروه گواه، هیچگونه مداخله ای دریافت نکرد. ابزارهای اندازه گیری پژوهش شامل؛ پرسشنامه افسردگی بک و فرم کوتاه پرسشنامه کیفیت زندگی سازمان بهداشت جهانی بود که توسط شرکت کنندگان در مرحله پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری تکمیل گردیدند. برای تجزیه و تحلیل آماری داده ها از روش تحلیل واریانس آمیخته استفاده شد.
یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد که بین افسردگی و کیفیت زندگی گروه آزمایش در هر سه مرحله پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری تفاوت معنی دار وجود دارد.
نتیجه گیری: نتایج بر اهمیت کاربرد این مداخلات در افسردگی و کیفیت زندگی بیماران دیالیزی و ارائه افق های جدید در مداخلات بالینی این بیماران تأکید دارد و می توان از آن به عنوان یک روش مداخله ای مؤثر بهره گرفت.
اثربخشی گروه درمانی شناختی-رفتاری بر تنظیم هیجانی، باورهای فراشناختی و نشخوار فکری زنان مطلقه(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: این پژوهش به منظور تعیین اثربخشی گروه درمانی شناختی-رفتاری بر تنظیم هیجانی، باورهای فراشناختی و نشخوار فکری زنان مطلقه انجام شد.\nروش کار: جامعه ی آماری این کارآزمایی بالینی شامل تمام زنان مطلقه ی مراجعه کننده به مرکز مشاوره ی سنجش دانش آرامش شهرستان مشهد در سه ماهه ی ابتدایی سال 1394 بود. تعداد 30 زن مطلقه با نمونه گیری در دسترس انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه برابر شاهد و آزمون تقسیم شدند. گروه آزمون طی دوازده جلسه ی گروه درمانی شناختی-رفتاری به روش مایکل فری تحت درمان قرار گرفت و بر روی گروه شاهد هیچ مداخله ای انجام نشد. پرسش نامه ی تنظیم هیجانی (CERQ-36) گارنفسکی و همکاران، پرسش نامه ی باورهای فراشناختی (MCQ-30) و پرسش نامه ی نشخوار فکری (RRS-22) نولن هوکسما به عنوان ابزار ارزشیابی استفاده قرار گرفت. تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه ی 21 انجام شد.\nیافته ها: نتایج آزمون مانکووا نشان داد که تفاوت معنی داری بین گروه ها در تمام متغیرهای تنظیم هیجانی، باورهای فراشناختی و نشخوار فکری وجود دارد (005/0>P).\nنتیجه گیری: بر اساس نتایج، گروه درمانی شناختی-رفتاری بر تنظیم هیجانی، باورهای فراشناختی و نشخوار فکری، اثربخش است لذا به کارگیری این روش می تواند در زمینه ی کاهش علایم بعد از طلاق در زنان و حفظ و بهبود سلامت روانی آنان، نتایج مفیدی را به دنبال داشته باشد.
بررسی مقایسه ای اضطراب و افسردگی در نوجوانان با اختلال شاخص توده ی بدنی و نوجوانان طبیعی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: در سال های اخیر بیماری های غیر واگیر هم چون چاقی سهم عمده ای در بیماری ها و مرگ و میر جوامع بشری داشته اند. این بیماری ها با اختلال عملکرد دستگاه های مختلف بدن همراهی دارند. این مطالعه به منظور بررسی مشکلات روانی مانند اضطراب و افسردگی در نوجوانان چاق و دارای اضافه وزن در مقایسه با نوجوانان طبیعی انجام گردید.\nروش کار: این پژوهش تحلیلی مورد- شاهدی بر روی نوجوانان شهر بیرجند انجام پذیرفت. جهت تعیین میزان اضطراب در افراد مورد مطالعه از مقیاس خودسنجی اضطراب زانک و جهت سنجش میزان افسردگی از شاخص های افسردگی کودکان و نوجوانان استفاده شد. در این پژوهش داده ها پس از جمع آوری در نرم افزار SPSS نسخه ی 15 وارد و با آزمون های آماری مجذور خی، آزمون دقیق فیشر و تی مستقل تحلیل گردیدند.\nیافته ها: تعداد 204 نوجوان به مطالعه وارد شدند. میانگین نمره ی اضطراب در نوجوانان با اختلال شاخص توده ی بدنی به طور معنی داری بیشتر از نوجوانان طبیعی بود (1/37 در مقابل 1/31) (001/0>P). هم چنین میانگین نمره ی افسردگی در نوجوانان با اختلال شاخص توده ی بدنی به طور معنی داری بیشتر از نوجوانان طبیعی بود (3/14در مقابل 49/5) (001/0>P).\nنتیجه گیری: نتایج این مطالعه نشان داد که بین وجود اضطراب و افسردگی و اختلال شاخص توده ی بدنی در نوجوانان، ارتباط معنی داری وجود داشته است و اختلال شاخص توده ی بدنی بر اضطراب و افسردگی نوجوانان، موثر است.
اثربخشی آموزش ذهن آگاهی بر تنظیم هیجان و کیفیت زندگی زنان دارای همسر معتاد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اعتیاد باعث ایجاد مشکلات بسیاری برای فرد معتاد و خانواده او می شود، به طوری که خانواده فرد معتاد از مشکلات بیشتری رنج می برند. هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی آموزش ذهن آگاهی بر تنظیم هیجان و کیفیت زندگی زنان دارای همسر معتاد بود. روش پژوهش از نوع نیمه آزمایشی بوده و از طرح پیش آزمون – پس آزمون با گروه کنترل استفاده شد. جامعه آماری این پژوهش را زنان دارای همسر معتاد مراجعه کننده به مراکز ترک اعتیاد شهر رشت در سال 1393 تشکیل می دهند. 20 نفر با استفاده به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه گمارده شدند (10 نفر برای هر گروه). گروه آزمایش در 8 جلسه آموزش ذهن آگاهی شرکت کردند، درحالیکه گروه کنترل هیچ مداخله ای دریافت نکرد. از مقیاس تنظیم هیجان و پرسشنامه کیفیت زندگی برای جمع آوری داده ها استفاده شد. داده های جمع آوری شده با استفاده از نرم افزار Spss نسخه 18 و به شیوه تحلیل کواریانس تحلیل شدند. نتایج نشان داد که بین میانگین نمرات پس آزمون گروه آزمایش و کنترل تفاوت معناداری وجود دارد و آموزش ذهن آگاهی به طور معناداری موجب افزایش تنظیم هیجان و کیفیت زندگی در زنان دارای همسر معتاد شده است (01/0>P). لذا انجام مداخلات بر اساس این رویکرد می تواند در افزایش بهزیستی هیجانی و کیفیت زندگی این زنان مفید باشد.
مقایسه شخصیت مرزی و اسکیزوتایپی و مؤلفه های آن ها در گروه های قومی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: مسأله فرهنگ و شخصیت در دهه های اخیر مورد توجه بسیاری از روان شناسان و مردم شناسان در سراسر دنیا قرار گرفته است؛ به طوری که حجم مطالعاتی زیادی را به ویژه در غرب به خود اختصاص داده است، اما این مسأله مهم در ایران با وجود فرهنگ ها و قومیت های متنوع و غنی، به شدت از سوی محققان مورد غفلت قرار گرفته است. از این رو، تحقیق حاضر به دنبال مقایسه صفات شخصیت مرزی، اسکیزوتایپی و مؤلفه های آن ها بین دانشجویان اقوام فارس، ترک، کرد و لر بود.
مواد و روش ها: روش تحقیق از نوع علی- مقایسه ای بود. در مجموع، 200 نفر از دانشجویان خوابگاهی دانشگاه علوم پزشکی شیراز به صورت نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و پرسش نامه های صفات شخصیت مرزی (Borderline personality یا STB) و اسکیزوتایپی (Schizotypal personality یا STA) بین آنان تکمیل گردید. داده ها با استفاده از مجموعه ای از تحلیل های واریانس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافته ها: یافته ها نشان داد که بین گروه های قومی مورد مقایسه در شخصیت مرزی و اسکیزوتایپی تفاوت معنی داری وجود نداشت (05/0 < P). نتایج دیگر نشان داد که از بین سه مؤلفه مقیاس شخصیت اسکیزوتایپی، تنها مؤلفه تفکر سحرآمیز و از بین مؤلفه های شخصیت مرزی نیز تنها مؤلفه ناامیدی بین گروه های قومی دارای تفاوت معنی داری بود (01/0 > P). در مؤلفه تفکر سحرآمیز دانشجویان قوم کرد و ترک نسبت به دانشجویان قوم فارس و لر نمره بالاتری را کسب کردند. در مؤلفه ناامیدی، تنها تفاوت یافت شده بین دانشجویان کرد و ترک بود؛ بدین صورت که دانشجویان قوم کرد از دانشجویان قوم ترک نمره بالاتری را در این مؤلفه کسب کردند.
نتیجه گیری: با توجه به نتایج پژوهش حاضر، می توان ادعا کرد که قومیت بر روی شخصیت تأثیر می گذارد، اما نیاز به تحقیقات بیشتر در این حوزه بین گروه های قومی ایران ضروری به نظر می رسد.
پنجمین ویرایش راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی: تحول، نقد، چشم انداز(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
کتابچه راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی (Diagnostic And Statistical Manual of Mental Disorders)، زبان استانداردی را فراهم می کند که پزشکان، محققان و متصدیان بهداشت عمومی از آن برای برقراری ارتباط در مورد اختلالات روانی استفاده نمایند. این راهنما اولین بار در سال 1968 اصلاح گردید و آخرین ویرایش آن (نسخه پنجم) (DSM-5) در سال 2013 ارایه شد. از مهم ترین تغییرات صورت گرفته در DSM-5 می توان به تغییر در رسم الخط، بازنگری تعریف اختلال روانی، نظم بازنگری شده رده بندی ها، ملاحظات مربوط به دوره زندگی و مسایل رشد و نموی، گروه بندی اختلالات با تمرکز بیشتر بر علوم اعصاب و تأکید کمتر بر بروز علایم، افتراق بین تشخیص اصلی و دلیل مراجعه، مشخص ساختن قطعیت یا موقتی بودن تشخیص، طبقات جدید سایر اختلالات معین (Other specified disorder) و سایر اختلالات نامعین (Unspecified disorder) و جایگزین نامعین (Not otherwise specified یا NOS)، حرکت به سوی ارزیابی ابعادی، افول نظام تشخیص محوری، تأکید بر مسایل فرهنگی و جنسیتی و بازنگری معیارهای تشخیصی اشاره نمود. هدف از انجام مطالعه حاضر، نگاهی یکپارچه، نقادانه و کاربردی به تغییر و تحولات انجام شده بود. بیشترین میزان انتقادات، در رابطه با طبی نگری افراطی مسایل بهنجار در نسخه جدید DSM می باشد. مناقشات اصلی به نحوه تعریف بعضی از اختلالات، مسأله تورم تشخیصی و تأثیر نابجای شرکت های دارویی مربوط می گردد. در بخش پایانی تحقیق به چشم انداز آینده طبقه بندی اختلالات روانی اشاره گردید. به نظر می رسد که در آینده پروژه، معیارهای ابعادی تحقیق (Research domain criteria)، نقش زیادی در طبقه بندی اختلالات روانی ایفا خواهد کرد.
اثربخشی شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی (MBCT) بر ولع مصرف معتادین به هرویین تحت درمان با متادون(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: این پژوهش با هدف تعیین اثربخشی شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر ولع مصرف معتادین به هرویین تحت درمان با متادون انجام شده است.
روش: پژوهش حاضر آزمایشی از نوع کار آزمایی بالینی با طرح پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری است. جامعه مورد مطالعه کلیه مصرف کنندگان هرویین یک مرکز درمانی سوء مصرف مواد شهرستان اراک می باشد. تعداد 36 نفر از مصرف کنندگان هرویین با استفاده از شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایشی و کنترل (گروه آزمایشی 16 نفر و گروه کنترل 20 نفر) جایگزین شدند. مقیاس ولع مصرف هرویین (OCDUS) جهت سنجش میزان ولع مصرف در مراحل پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری مورد استفاده قرار گرفت. گروه آزمایشی 8 جلسه مداخله شناخت درمانی مبتنی بر ذهن اگاهی (MBCT) را در فاصله زمانی پیش آزمون و پس آزمون دریافت نموده و لیکن گروه کنترل مداخله ای را دریافت نکرد. داده ها با روش آماری تحلیل وریانس مکرر و با استفاده از نرم افزار SPSS.16 تحلیل شد.
یافته ها: نتایج حاصل از تحلیل واریانس اندازه گیری های مکرر نشان داد که شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی باعث کاهش معنا دار (05/0p<) نمرات ولع هروئین در گروه آزمایش نسبت به کنترل در پس آزمون و پیگیری می باشد.
نتیجه گیری: مطالعه حاضر نشان داد که شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی (MBCT)، به عنوان یک روان درمانی مدرن، روشی اثربخش برای کاهش ولع مصرف معتادین به هرویین می باشد. بنابراین، این رویکرد برای این بیماران توصیه می گردد.
مقایسه مشکلات بین فردی و پرخاشگری در دانشجویان دارای رگه های خودشیفتگی بیمارگون خودبزرگ بین، آسیب پذیر و افراد فاقد این رگه ها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شواهد موجود حاکی از وجود دو نوع مجزا از خودشیفتگی به شکل خودشیفتگی خودبزرگ بین و آسیب پذیر می باشد. هدف از مطالعه حاضر مقایسه میزان پرخاشگری و مشکلات بین فردی در این دو نوع از خودشیفتگی و نیز مقایسه آنها با افراد فاقد ویژگی های خودشیفته وار بود. تعداد 90 نفر آزمودنی از بین دانشجویان شاغل به تحصیل در دانشگاه ها تهران که بر اساس غربالگری به وسیله پرسشنامه خودشیفتگی مرضی، در سه گروه 30 نفره دارای رگه های خودشیفتگی خودبزرگ بین، آسیب پذیر و فاقد رگه های خودشیفتگی قرار می گرفتند، توسط پرسشنامه پرخاشگری باس و پری و سیاهه مشکلات بین فردی مورد ارزیابی قرار گرفتند. داده ها به وسیله روش آماری تحلیل واریانس چندراهه مورد تحلیل قرار گرفت. نتایج حاکی از تفاوت معنادار بین گروه های دارای رگه های خودشیفتگی و فاقد رگه ها در مقیاس های پرخاشگری بدنی، خشم و خصومت و نیز همه خرده مقیاس های سیاهه مشکلات بین فردی به جز مقیاس فقدان جامعه پذیری بود. در خرده مقیاس اخیر تفاوت تنها بین گروه آسیب پذیر با گروه فاقد رگه ها معنادار بود. نتایج از یک سو تأیید کننده پرخاشگری و نقص در حوزه بین فردی در افراد دارای رگه های خودشیفتگی و از سوی دیگر حاکی از شباهت دو نوع خودشیفتگی می باشد.
مقایسه تأثیر درمان شناختی- رفتاری، درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و دارودرمانی بر شدت علایم وسواس موکنی: پژوهش مورد منفرد(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف :پژوهش حاضر با هدف مقایسه تأثیر درمان شناختی- رفتاری (Cognitive behavior therapy یا CBT)، درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد (Acceptance and Commitment Therapy یا ACT) و دارودرمانی بر شدت علایم وسواس موکنی انجام شد. مواد و روش ها:شرکت کنندگان مطالعه را ۸ زن و یک مرد بالای ۱۶ سال که مبتلا به اختلال وسواس موکنی بودند، تشکیل داد که به شیوه در دسترس انتخاب شدند و به طور تصادفی در سه گروه آزمایشی درمان CBT (3 نفر)، درمان ACT (3 نفر) و دارودرمانی (3 نفر) قرار گرفتند. در تحقیق حاضر از روش پژوهشی مورد منفرد A-B استفاده گردید. پس از سه جلسه خط پایه، مداخله آغاز شد و برای روش CBT و ACT هر کدام ده جلسه انفرادی ۶۰ دقیقه ای هفتگی و برای دارودرمانی نیز ده جلسه هر دو هفته یک بار برگزار شد. یک ماه پس از مداخله، مراجعان در سه جلسه به فاصله یک ماه تحت آزمون پیگیری قرار گرفتند. جهت جمع آوری اطلاعات، از مقیاس Massachusetts (Massachusetts General Hospital Hairpulling Scale یا MGH-HPS) استفاده گردید. یافته ها:یافته های پژوهش بر اساس تحلیل دیداری و شاخص های آمار توصیفی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت و حاکی از آن بود که روش CBT و پس از آن روش ACT بیشترین تأثیر را بر کاهش شدت علایم اختلال وسواس موکنی داشت و دارودرمانی کمترین تأثیر را در این زمینه نشان داد. نتیجه گیری:با توجه به تأثیر روش های CBT و ACT بر شدت علایم اختلال موکنی، می توان از این دو شیوه برای درمان افراد مبتلا به این اختلال بهره گرفت.
نقش تشخیصی انقطاع پاداش تاخیری و هیجان خواهی در افراد مبتلا به مصرف مواد محرک و افیونی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی نقش تشخیصی انقطاع پاداش تأخیری و هیجان خواهی در افراد مبتلا به اختلال مصرف مواد محرک و افیون بود. روش: در قالب یک طرح علی-مقایسه ای از بین مراجعه کنندگان مبتلا به مصرف مواد محرک و افیون به صورت در دسترس 45 بیمار مبتلا به افیون و 45 بیمار مبتلا به محرک انتخاب شدند و پرسشنامه های انقطاع پاداش تأخیری و هیجان خواهی فرم پنج در میان آن ها اجرا شد. یافته ها: نتایج تابع تشخیصی نشان داد هیجان خواهی و انقطاع پاداش تأخیری توانسته اند 66/86 درصد افراد مواد محرک و 44/84 درصد افراد مواد افیونی را درست گروه بندی کنند؛ به عبارت دیگر به صورت کلی 60/85 درصد کل نمونه درست طبقه بندی شده اند. نتیجه گیری: پیشنهاد می شود در برنامه های پیشگیری و درمان مرتبط با این دو اختلال به این متغیرها توجه ویژه شود.
اثر درمان شناختی- رفتاری مذهبی در راهبردهای مقابله با استرس و نمره وسواس در بیماران مبتلا به اختلال وسواسی- جبری با محتوای مذهبی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف :اختلال وسواسی- جبری (Obsessive compulsive disorder یا OCD) نوعی از اختلالات اضطرابی به شمار می رود که در افراد دارای اعتقادات مذهبی، می تواند در زمینه مذهبی بروز کند. استرس در تشدید علایم این اختلال نقش دارد. استفاده از راهبردهای مقابله با استرس مناسب، می تواند از تأثیرات این عامل بر بیمار بکاهد. هدف از انجام این مطالعه، تأثیر درمان شناختی- رفتاری مذهبی در راهبردهای مقابله با استرس و نمره وسواس بیماران مبتلا به OCD با محتوای مذهبی بود. مواد و روش ها:مطالعه حاضر از نوع کارآزمایی بالینی (روش های غیر دارویی) بود که به صورت قبل و بعد از مداخله انجام شد. روان درمانی طی 10 جلسه (یک جلسه 5/1 ساعته در هفته ) انجام گرفت. یک نفر روان پزشک و یک نفر روحانی متخصص در علوم حوزه فقه و آشنا با اختلال وسواس (با ابعاد علمی آن) اداره جلسات را بر عهده داشتند. نمره Yale-Brown بالاتر از 17 معیار ورود اولیه به پژوهش در نظر گرفته شد. قبل از شروع دوره و در پایان دوره (جلسه دهم)، پرسش نامه مربوط به خصوصیات دموگرافیک بیماران، مقیاس Y-BOCS (Yale-Brown Obsessive Compulsive Scale) و چک لیست مقابله با استرس (Coping Scale-Revised یا CS-R) توسط یک روان شناس بالینی تکمیل گردید. داده های جمع آوری شده با استفاده از آزمون های Wilcoxon و Mann Whitney U و ضریب همبستگی Spearman در نرم افزار SPSS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها:تعداد 15 بیمار وارد مطالعه شدند. میانگین نمره مقیاس Y-BOCS قبل از مداخله 39/29 ± 00/6 و بعد از مداخله 1/24 ± 5/6 به دست آمد (012/0 = P). میانگین نمره CS-R نیز از 5/36 ± 9/12 قبل از مداخله به 3/35 ± 0/12 بعد از مداخله رسید (442/0 = P). نتیجه گیری:نتایج حاصل از پژوهش نشان داد که روان درمانی شناختی- رفتاری با رویکرد مذهبی، می تواند تأثیر قابل توجهی در افراد مبتلا به اختلال وسواس جبری داشته باشد، اما این جلسات بر روی راهبرد مقابله با استرس این بیماران تأثیری نگذاشت.
مدل یابی ساختاری سبک های دلبستگی به خدا ،تاب آوری و سلامت روانی در والدین دارای کودکان نارسایی های رشدی و هوشی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر مدل یابی ساختاری سبک های دلبستگی به خدا ،تاب آوری و سلامت روانی در والدین دارای کودکان نارسایی-های رشدی و هوشی بود، طرح پژوهش از نوع همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش کلیه مادران دارای کودکان نارسایی های رشدی و هوشی شهر تبریز در سال تحصیلی 94-1393 در دوره ابتدایی بود. تعداد 200 نفر از این گروه از طریق روش نمونه گیری هدفمند دردسترس به عنوان نمونه انتخاب شدند و مقیاس های تاب آوری کانر و دیویدسون (2003)، دلبستگی به خدا روات و کرکپاتریک (2002) و سلامت روانی دراگوتیس و همکاران (1976) برای جمع آوری داده ها مورد استفاده قرار گرفتند. نتایج حاصل از مدل یابی معادلات ساختاری نشان داد که در بین دلبستگی به خدا، دلبستگی ایمن منجر به افزایش سلامت روانی، دلبستگی اضطرابی باعث کاهش سلامت روانی و دلبستگی اجتنابی منجر به کاهش سلامت روانی و تاب آوری می شود. افزون بر این، تاب آوری عامل افزایش سلامت روانی شد، ولی تاب آوری در رابطه دلبستگی به خدا و سلامت روانی، نقش واسطه ای ایفا نکرد. باتوجه به اهمیت سازه های معنوی تحولی در ارتقای سلامت روانی و کاربرد آن هم در حوزه های پژوهشی و مداخله های روان شناختی، برای والدین کودکان نارسایی های رشدی و هوشی و دیگر گروه ها پیشنهاد می شود.