فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۸۱ تا ۲۰۰ مورد از کل ۴٬۴۴۹ مورد.
منبع:
ذهن ۱۳۸۳ شماره ۱۸
حوزههای تخصصی:
منبع اصلی مورد استفاده در این بخش کتاب راهنمای معرفت شناسی است که دو تن از اساتید معرفت شناسی، یعنی جاناتان دنسی و ارنست سوسا آن را ویرایش کردهاند و 137 تن از اساتید دانشگاههای جهان در نوشتن آن همکاری داشتهاند. کتاب نخستین بار در سال 1992 توسط انتشارات بلکوِل منتشر و پس از آن بارها تجدید چاپ شدهاست. البته در نوشتن مقالههای این بخش علاوه بر کتاب گفته شده از سه منبع زیر نیز استفاده میشود:
I. A Dictionary of Philosophy, edited by Thomas Mautner, Oxford: Blackwell , 1996.
II.The Cambridge Dictionary of Philosophy, General editor, Robert Audi, Cambridge: Cambridge University Press, 1995.
III.The Oxford Companion to Philosophy. Edited by Ted Hondrich. Oxford: Oxford University Press, 1995.
تهاجم فرهنگی و گفت و گوی تمدن ها
منبع:
قبسات ۱۳۷۸ شماره ۱۴
حوزههای تخصصی:
زبان حقیقت و حقیقت زبان
منبع:
ارغنون ۱۳۷۴ شماره ۷ و ۸
حوزههای تخصصی:
واقع نمایی گزاره های دینی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
قبسات ۱۳۸۱ شماره ۲۵
حوزههای تخصصی:
مقالة ذیل، درصدد ارائة تبیینی مختصر از پارهای رویکردهای غیرشناختاری در فهم زبان دین، به ویژه زبان قرآن است. نظریات غیرشناختاری در دین، گزارههای دینی را غیرواقع نما و بدون پشتوانة واقعی میدانند. آنها اغلب به دین ابزارانگارانه مینگرند و به واقعیت داشتن یا نداشتن مدالیل گزارههای دینی کاری ندارند. شناخت و بررسی رویکردی غیرشناختاری به زبان دین، اهمیت ویژهای دارد؛ به این دلیل که از طرفی به میانتهی بودن گزارههای دینی میانجامد و از طرف دیگر، طیف گستردهای از دیدگاههای امروزین حاکم در حوزة زبان دین را دربرمیگیرد. در این مقاله، ابتدا مقصود از غیرشناختاری در دین تبیین؛ سپس پارهای از نظریات عمدة دینشناسان غربی مانند جرج سانتایانا، ریچارد ام. هیر، ریچارد بریثویث، و فیلیپس، در این زمینه ارائه خواهد شد.
بحث پایانی به بررسی مختصر این دیدگاهها و امکان تطبیق آنها بر زبان قرآن اختصاص خواهد یافت. در این بخش، ادلة دروندینی و بروندینی بر واقعنمایی گزارههای قرآنی ارائه خواهد شد.
باورهای پایه و مشکلات آن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
قبسات ۱۳۸۱ شماره ۲۶
حوزههای تخصصی:
آلوین پلنتینگا [(1932]Alvin Plantinga ( یکی از متفکران معاصر مغرب زمین است که در حوزه دین پژوهی بیش از ده کتاب و یکصد مقاله از او منتشر شده است. او در پی آن است که باورهای دینی را در قالب منطق و فلسفه تحلیلی عرضه کند. هم چنین او یکی از بنیان گذاران نوع خاصی از معرفتشناسی دینی یعنی «معرفتشناسی اصلاح شده»(ReformedEpistemology) است. فیلسوفان قائل به معرفتشناسی اصلاح شده در پی آنند که نشان دهندکه تجربههای دینی، بنیانی استوار برای باورهای دینی فراهم میآورند و آنها را معقول و موجه میسازند. آنان معتقدند که حتی اگر ما هیچ دلیل منطقی و مستدل بر اعتقادات دینی نداشته باشیم باز آنها معقول و موجه هستند برای مثال اومعتقد است که «خدا و جود دارد» یکی از اعتقادات پایه است.
اگر این اعتقاد، واقعاً پایه باشد، که به نظر او چنین است، در آنصورت لازم نیست که دین داران برای موجه کردن اعتقادشان به وجود خداوند، برهانی اقامه کنند.
این رأی پلنتنینگا، بحثها و پرسشهای فراوانی را بر انگیخته است. ایشان به دعوت دانشگاه قم و مرکز گفت و گوی ادیان، سفری به ایران داشتند، مجله قبسات فرصت را غنیمت شمرده در این زمینه مصاحبهای با ایشان ترتیب داده شده است، که از نظر محققان و دانشپژوهان میگذرد.
بررسی جامعه شناختی اندیشه های سیاسی ژان ژاک روسو(فیلسوف فرانسوی) درباره حاکمیت قانون
حوزههای تخصصی:
روسو معتقد است که خداوند قدرت و نیروی نیکی و خیر و آفریننده همه جامعه های انسانی است . بنیان فلسفه سیاسی روسو بر""اراده عمومی"" قرار دارد که بر اراده فرد مقدم است . وی اراده عمومی را دولت نامید که به منظور حمایت از منافع اکثریت مردم بوجود می آید. بنا بر شالودة اراده عمومی‘دولت پدید آمد و مردمان با هم توافق کردند که براساس پیمانهایی با شرایطی به همزیستی پردازند و مطابق همین توافق است که مردم قوانین عادلانه حکومت را محترم می شمارند. به عقیده روسو انسان پیش از تشکیل اجتماع از حیث فکری ناتوان تر بود ولی از لحاظ اخلاقی در مرحله ای بالاتر قرار داشت واین خود جامعه متمدن بوده است که افراد را آزمند و نسبت به امتیازهای یکدیگر حسود کرده است . وضع قوانین با مردم است یعنی مردم نمایندگانی را برمی گزینند تا آنان قانون وضع نمایند و از این راه شرکت خود را در اداره امور جامعه اعمال کنند. نتیجه استدلال روسو این است که اراده همگانی بوسیله ساختار سیاسی موجود در دولت همواره آماده رهبری کردن و حاکم بودن می باشد.
بررسی تطبیقی تصویر شیطان در ادیان الهی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با رویکرد توصیفی تحلیلی و با روش تطبیقی، به بررسی تصویر شیطان در سه کتاب اوستا، کتاب مقدس و قرآن کریم، و بازخوانی نظر پیروان این ادیان در تصویرسازی مثبت و منفی و میزان دخالت و قدرت شیطان می پردازد. اهریمن اوستا، به عنوان خالقی در عرض اهورا در اوستای متأخر، در تقابل با تصویر شیطان کتاب مقدس و ابلیس قرآن به عنوان یک مخلوق قرار دارد. در کتاب مقدس شیطان، به عنوان موجودی خیرخواه انسان و نیز موجودی شر و پرقدرت مطرح است که توان حلول در انسان را دارد. اما ابلیس در قرآن، به عنوان مخلوقی مختار به تصویر کشیده شده که مسیر شر را برگزیده و قدرتی جز وسوسه انسان را ندارد. البته تحلیل های حاشیه ای و ناصحیح، که در بستر زمان و در فرهنگ این ادیان از شیطان شکل گرفته نیز وجود دارد؛ مؤلفه هایی نظیر الوهیت، قدرت دخالت در امور کائنات در آئین زرتشت و حلول در ابدان انسانی، مثبت انگاری و شیطان پرستی در مسیحیت و مثبت انگاری کلامی عرفانی در اسلام.
عدالت به عنوان فضیلتِ نفس
حوزههای تخصصی:
چکیده
مقاله حاضر درصدد تبیین عدالت فردى به عنوان فضیلت نفس و به مثابه برترین فضیلت در اخلاق در مقابل عدالت به عنوان عملى اجتماعى است. بحث عدالت فردى مقدم بر بحث عدالت اجتماعى است، زیرا با تربیت انسان، جامعه نیز بالطبع از افرادِ تربیت یافته برخوردار شده و در نتیجه، جامعه، ساختارِ سیاسى سالمى مىیابد.
جایگاه بحث حاضر، در اخلاقِ فضیلت مدار است که قائل به ارزش ذاتى فضایل بوده و درباره خصایل و عادات اخلاقى با تأکید بر ویژگىهاى درونى فاعلِ فعل بحث مىکند. در بحث عدالت فردى، عدالت به مثابه یک فضیلتِ هدایتگر در طىّ طریق صحیح زندگى است. در این مقاله به بررسى و تبیین نظریات افلاطون، ارسطو و نیز حکیمان مسلمان، از جمله خواجه نصیرالدین طوسى، ابنمسکویه و مرحوم نراقى و مقایسه آنها با یکدیگر پرداخته مىشود.
معرفی و نقد کتاب: نظریه کنش ارتباطی یورگن هابرماس (ترجمه کمال پولادی)
منبع:
نامه فرهنگ ۱۳۸۴ شماره ۵۶
نسبت عقل و دین
منبع:
رواق اندیشه ۱۳۸۴شماره ۴۷
حوزههای تخصصی:
حجیت و اعتبار عقل چه از منظر برون دینى و چه از منظر درون دینى محل بحث و نزاع بوده است، نگارنده در این نوشتار، اعتبار عقل را از منظر آیات و روایات مورد بحث قرار داده و جایگاه آن را در اجتهاد فقهى بررسى نموده است و در پایان پرورش و شکوفایى عقل از دیدگاه اسلام را مطرح کرده و آموزههایى از آیات کریمه و روایت را در رشد و بکارگیرى عقل و مبارزه با هرگونه جمود و رکود اندیشه و فرد مورد بحث قرار داده است.
ربط و نسبت عقل و ایمان
حوزههای تخصصی:
چکیده
رابطه عقل و ایمان همواره مسئلهای بحثانگیز بوده است. عالمان الهیات قرون وسطا در پی تلفیق فهم فلسفی و ایمان دینی بودند. اگوستین و آنسلم فهم را پاداش ایمان میدانستند و آکویناس تلاش کرد میان فلسفه ارسطویی و وحی مسیحی هماهنگی برقرار کند. پس از دکارت با تفکیک میان امور ذهنی و عینی، زمینه تفکیک قلمرو علم از الهیات فراهم شد. علاوه بر این، با نقادیهای کانت و هیوم از الهیات عقلی، امکان الهیات میشود، دین وحیانی به دین طبیعی تبدیل شود. از این رو، ادعاهای فلسفی را کنار گذاشتند تا حق ادعاهای مبتنی بر وحی را ادا کنند. گروه دیگری از مخالفان الهیات عقلی مثل بلانتینجا معتقدند که اگر از تصور مبناگرایی دکارتی دست برداریم و اعتقاد به خدا را اعتقاد پایه بدانیم، عقلانیت ایمان مسئلهدار نخواهد بود و مدافع ایمان مجبور به اتخاذ موضع ایمانگرایی نیست. مقاله حاضر، سیر تاریخ و نقاط قوّت و ضعف این دیدگاه را بررسی میکند.
پلورالیسم دینی و قرآن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
قبسات ۱۳۸۱ شماره ۲۳
حوزههای تخصصی:
این مقال بر آن است که پلورالیسم را از منظر قرآن مورد بررسی قرار دهد.
برخی برآنند که میتوان بر اساس آیات قرآن به پلورالیسم اعتقاد پیدا کرد. برای مثال به آیه «لکل جعلنا منکم شرعة و منهاجا؛ ما برای هر کدام از شما آیین و طریق روشنی قرار دادیم». آنان اعتقاد دارند که چون اختلاف شرایع ناشی از ارادة الهی است، امر مذمومی نمیباشد.
مؤلف، این دیدگاه را مورد نقد قرار میدهد و بر آن است که این آیه فقط بر تعدد شرایع از دیدگاه قرآن کریم دلالت دارد و نه بر حقانیت فعلی تمام آنها. در حال حاضر شریعت حق، اسلام و کتاب مهیمن قرآن است
بررسی و تحلیل روایت های کلامی و فلسفی برهان تمانع(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
چکیده
اثبات یگانگی خداوند متعال برای همه دینداران بهویژه مسلمانان اهمیتی اساسی دارد. از گذشته تا حال اندیشمندان اسلامی ارایة استدلالهای متعدّد و گوناگون برای این امر سعی بلیغی داشتهاند. یکی از این استدلالها که ملهم از آیات قرآن کریم است برهان تمانع است. این نوشته ضمن طرح و بررسی دو روایت کلامی و دو روایت فلسفی از این برهان، به تحلیل مبانی و سنجش قوّت و ضعف آنها پرداخته و در نهایت، به جمعبندی مطالب و معرفی جامع این برهان کرده است. از نظر نگارنده، این برهان همچنان برهان استواری برای اثبات مطلوب است.
بررسی و تحلیل تطبیقی مرگ و معنای زندگی از دیدگاه مولوی و هایدگر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه دین
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی دوره معاصر (قرون 20 و 21) فلسفه قاره ای فلسفه های زندگی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی تصوف و عرفان اسلامی کلیات شخصیت ها[زندگینامه ها؛ اندیشه ها و..]
مرگ و تأثیر آن بر معنی زندگی از دغدغه های همیشگی بشر بوده است؛مولوی در شمار اندیشمندانی است که موضوع مرگ و رابطه ی آن با معنای زندگی را در مثنوی و کلّیّات شمس به تفصیل بیان نموده است. مولویِ عارف، بسیار «مشتاق مرگ» است و از آن با تعبیر «عروسی ابدی» یاد می کند.از دیدگاه وی، مرگ به معنی«قطع و پایان زندگی» نیست، بلکه« آغاز زندگی جاودانه ی دیگری» است.در اندیشه ی مولوی ، معنی زندگی ، تولّد دوباره یافتن، تکامل انسانی، روی کردن به صفای باطن، به دنیای قلب پا نهادن ، زمام عقل را به عشق الهی سپردن ، ایجاد تغییر و تحوّل در جریان زندگی و پرهیز از خشک اندیشی ، همراهی با زمان و...است. هایدگر نیز در شمار فیلسوفان معاصری است که بخش عظیمی از اندیشه ی فلسفی خویش را به مرگ و معنای زندگی اختصاص داده است.از دیدگاه هایدگر ، مرگ ، نوعی «انتخاب اجباری» و گاهی «هراسناک» توصیف شده است.از نظر وی، معنای صحیح مرگ، واقعیّتی بیرونی و عمومی در جهان نیست، بلکه «امکان درونی هستی» خود انسان است که نقطه ی پایانی بر زندگی اوست؛ انسان، تنها با مرگ است که« هستی غیر اصیلش» به «ساحت اصیل» در می آید و مرگ، حدّ پایان زندگی اوست. وی بر این عقیده است که مرگ واقعه ای نیست که در آینده اتفاق بیفتد، بلکه ساختاری بنیادی و جدایی ناپذیر از «در جهان بودن» ماست.ازاین رو ، رویارویی انسان با مرگ، نه تنها«کلید خودمختاری»، بلکه «کلید تمرکز» نیز هست. افزون بر این،هایدگر بر این باور است که زندگی دارای معناست و این معنی ،وظیفه ای است که سازنده ی «ماهیّت» انسان است..این پژوهش بر آن است تا به تحلیل تطبیقی موضوع مرگ و معنای زندگی از نگاه این دو اندیشمند بپردازد.
اخلاق و حقوق
حوزههای تخصصی:
بررسى ارتباط میان اخلاق و حقوق و دادوستدهاى میان آن دو، مطلبى اساسى و پر دامنه است و توجه بسیارى را به سوى خود معطوف داشته است . این نوشتار با عناوین زیر به وجه تمایز این دو مقوله مىپردازد: تفاوت اخلاق و حقوق در هدف، اهمیت نیت در اخلاق، وجود ضمانت اجرایى بیرونى در حقوق، پرداختن حقوق به مسائل اجتماعى، ثبات و کلیت اصول اساسى اخلاق، و محدود شدن حقوق در چارچوب قواعد اخلاقى .
آیا فایده گرایی، همان لذت گرایی است؟ بررسی دیدگاه بنتام و میل
حوزههای تخصصی:
اگر قائل به تقسیم موضوعات مربوط به فلسفه ی اخلاق، به سه شاخه ی اخلاق توصیفی؛ هنجاری یا دستوری؛ و اخلاق تحلیلی یا فرااخلاق باشیم، بی گمان نظریه ی نتیجه گرایی و وظیفه گرایی را باید زیرمجموعه ی اخلاق هنجاری یا دستوری قرار دهیم؛ زیرا مباحث آن جنبه ی مصداقی دارند و به خوب یا بد و مطلوب یا نامطلوب در امور واقع می پردازند. یکی از مهم ترین گرایشات اخلاق هنجاریِ نتیجه گرا «فایده گرایی» است که مقاله ی حاضر به آن می پردازد. در اغلب منابع فارسی، اعم از تألیف یا ترجمه، از مکتب Utilitaianism به عنوان اساس اخلاق «لذت گرایی» تعبیر و از لذت گرایی نیز لذت جسمی و جلب خوشی مراد شده است. در اینجا به واقع بین utilitaianism و hedonism خَلطی صورت گرفته است. مرام یا مکتب «فایده گرایی» می گوید نتیجه ی تمام اعمال انسان، فقط براساس اصل فایده (utility principle) ارزیابی می شود، خوبی یک فعل به میزان «نفع» یا «فایده « ای است که «لذت» و «خوشایندی» را در پی داشته باشد؛ و بدی یک فعل بستگی به میزان «درد» یا «رنجی» دارد که از آن فعل عاید می شود. مقاله در وهله ی اول، تاریخ پیدایی و تقسیمات فایده گرایی را بررسی می کند؛ سپس ویژگی دیدگاه بنتام و میل را در «فایده گرایی» شرح می دهد و به مقایسه ی دیدگاه آن دو می پردازد. در پایان اثبات می کند چگونه در نظریات بنتام و میل براساس «اصل فایده» هر عملی فقط به میزان ارتقاء خوشایندی یا تنزل ناخوشایندی برای فردِ عامل و نیز جماعتی از مردم که منافعشان در گروِ آن عمل است، تأیید (اثبات) یا تکذیب (نفی) می شود و منظور از لذت، خوشایندی یا حظّی است که از انجام آن فعل عاید فرد و جماعتی می شود و این لذت معنای مذمومی ندارد.